مهدیهمی خوام از معجزه عمل به آگاهی ها و تمرینات دوره شیوه حل مسائل زندگی بنویسم و با مدرک بهتون بگم که به قول آگاهی های این دوره، واقعا تمام مسائل، تمام مشکلات - بدون هیچ استثنایی- راه حل دارن و راه حل ساده ای هم دارن.
من چند روز پیش با عمل به آگاهی های این دوره، مسئله ای رو در زندگیم حل کردم که یک سال درگیرش بودم و به نوعی به این باور رسیده بودم که باید تا آخر عمرم با این مسئله کنار بیام و تحملش کنم.مسئله این بود که من توی بدنم دچار یه مشکلی شده بودم که چون شخصی هست بیانش نمیکنم. اما این مشکل از زمانی شروع شد که من یه رفتار اشتباهی رو چند روز با بدنمانجام دادم. یعنی شما فکر کنید به یه عضله ای که نباید فشار میاوردم، ناآگاهانه فشار وارد کردم و باعث آسیب به یک شریانی شدم. این مشکل به صورت سوزش و درد ظاهر می شد به طوریکه تمام زمان هایی که من میشستم پای فایلا و روی خودم کار میکردم، وجود اون سوزش توی بدنم تمرکزم رو میگرفت.تو این چند ماه چند تا دکتر رفتم داروهای مختلف مصرف کردم تمام دکتر ها میگفتن آزمایش هات و سونو گرافی هات هیچ مشکلی نداره و یه سری قرص چرک خشک کن بهم میدادن چون فکر می کردند که یه قسمت از بدنم عفونت داره. من اون قرص هارو مصرف میکردم و اونا هیچ فایده ای نداشتن. آخرین دکتری که رفتم گفت ببین این قرص بخور خوب شدی که هیچ، خوب نشدی بی خیالش شو و باهاش کنار بیا. اما این اصلا مسئله ای نبود که من بتونم بهش فکر نکنم و رهاش کنم چون واقعا اذیتم میکردمن یکسال این مشکل رو تحمل کردم چون باورم شده بود که این مسئله هیچ راه حلی نداره و هیچ وقت خوب نمیشه و به عنوان یه درد مزمن پذیرفته بودم. این اواخر بیشتر اذیتم میکرد و به عینه میدیدم که چقدر ذهن من درگیر این مسئله است که الان سوزشش دوباره شروع می شه و کلی اذیت میشم.تا اینکه چند روز پیش دوباره نشستم جلسه اول از دوره شیوه حل مسائل رو گوش دادم و تک تک کلیدهایی که استاد درباره مسائل که حل شده می گفت رو برای خودم می نوشتم و تکرار می کردم. به خاطر تمرکز روی این آگاهی ها، به همچین عبارتی توی وجودم شروع به تکرار شد که: این همه مسائل بزرگ و پیچیده حل شدن این همه بیماری های عجیب و غریب راه درمانشون پیدا شده مگه میشه یه همچنین مشکل کوچیکی که من دارم راه حل نداشته باشه!آگاهی های این جلسه بهم می گفت که چطور باید به مسئله نگاه کنم و من رو امیدوار می کرد که پس منطقیه اگه اون همه مسئله حل شده این مسئله هم حل بشه. من قبلا چندین بار توی یوتیوب درباره این راهکار این مسئله تحقیق کرده بودم و نظرات مختلف پزشکان رو دیده بودم اما راهکار هاشون برام فایده نداشت. اما بعد از اتمام جلسه اول و آگاهی های امیدوارکننده و توحیدی ای که به ذهنم داده بودم، همون روز با تمام وجودم از خدا کمک خواستم گفتم خدایا تو به من بگو ریشه این مشکل کجاست و تو بهم بگو چجوری حلش کنم؟!
آنقدر با تمام وجودم از خدا خواستم که شب توی خواب داشتم خواب میدیدم یهخواب بی ربط به این مسئله اما من توی خوابم ذهنم درگیر این قضیه بود و هی از خدا کمکم میخواستم. فردا صبح بیدار شدم و دوباره رفتم یوتیوب و برخوردم به چند تا ویدیو جدید.تا قبل از این تمام ویدیوهایی که دیده بودم، درباره این بود که برای سوزش اون قسمت چیکار کنم، اما چند تا ویدیو ای که اون روز صبح دیدم از یه دید وسیع تر و یه نگاه متفاوت تر ریشه مشکل این عضو از بدن رو بررسی کرده بودند. بعد از دیدن اون دوسه تا ویدیو و تطبیق حرفاشون با علائم خودم، من تازه بعد از یکسال فهمیدم کلا ریشه مشکل من کجاست؟! فهمیدم مسئله اصلی که داره این سوزش به وجود میاره چیه؟! من تازه ریشه مشکل پیدا کردم. ریشه مشکل این بود که اون فشاری که من به بدنم وارد کرده بودم باعث آسیب یک شریان شده بود و اون شریان یا مسدود و یا تنگ شده بود و در نتیجه سموم بدنم کامل نمیتونستن ازش عبور کنن و اونجا جمع میشدن و سوزش به وجود می آورد.
باورهای مخرب من باعث شده بود من اصلا نفهم مشکل چیه. باعث شده بود اصلا نیام از یه زاویه دیگه از یه دید بالاتر این درد بررسی کنم. اصلا فکر نکنم به اینکه بابا این مشکل داره از کجا سرچشمه میگیره. چرا ؟ چون باور کرده بودم این درد راه درمان نداره و طبیعیه که این درد تا همیشه با من باشه.
این درد تمرکز منو نابود میکرد و منم تحملش می کردم چون باور داشتم که خیلی از بیماری ها راه حل ندارن و چون چند بار سعی کرده بودم حلش کنم اما هیچ نتیجه ای نگرفته بودم، دیگه باور کرده بودم که نمیشه. وقتی ویدیو هارو دیدم امیدوار شدم که این مسئله میتونه حل بشه. بعد گفتم خدایا خودت ریشه مشکل رو به من نشون دادی حالا خودت بگو چجوری حلش کنم. همون لحظه فهمیدم این مشکل دیگه چیزی نیست که با درمان های خانگی بتونم رفعش کنم بلکه باید با یک متخصص این عضو صحبت کنم تا این شریان رو بتونه باز کنه. توی اینترنت سرچ کردم و گشتم دنبال یه متخصص اون عضو و نتیجه این بود که فهمیدم پیش چه دکتری باید برم. هدایت شدم که زنگ بزنم از درمانگاه نزدیک خونمون بپرسم که آیا شما متخصص این عضو رو دارید و گفت اره داریم همین امروز هم میاد. حسم میگفت پیش همون برم که راه حل مسئله رو میدونه. دکتر متخصص وقتی آزمایش هام رو دید، گفت آزمایش ها سالمه و هیچ مشکلی رو نشون نمیده اما من با هدایتی که شده بودم، ریشه مشکل رو تونستم براش توضیح بدم. اون متخصص بعد از توضیحات من تازه فهمید مشکل چیه. بعد هم گفت این شریان با این دارو باز میشه و دارو رو برام نوشت. باورم نمیشه که با اولین قرصی که خوردم، چقدرررر حالم بهتر شد و این درد بزرگ توی وجودم تقریبا از بین رفت. البته باید دوره درمان تکمیل کنم تا اون شریان کامل به حالت طبیعی خودش برگرده.
چقدر الان خداروشکر میکنم و چقدر سپاسگزار آگاهی های دوره شیوه حل مسائل هستم.
دوستان من چون باور کرده بودم که این مسئله راه حل نداره، فقط میرفتم دکتر که به خودم بگم دیدی من تلاشم کردم ولی نشد ولی فایده نداشت دیدی من چقدر دکتر رفتم ولی درمان نداره!
دقیقا مثل همون مثالی بودم که استاد توی این دوره شیوه حل مسائل میزنن که: اون آدم با یه پیچ گوشتی داره تلاش میکنه مسئله ای رو حل کنه که به پیچگوشتی نیاز نداره تا فقط خودش رو راضی کنه و بگه که: ببین من بیکار نشستم من تلاشم دارم میکنم اما راه حل نداره. در حالیکه اون مسئله به راحتی با یه انبردست حل میشه. اما این فرد باید باور کنه که این مسئله راهکار داره تا بتونه به مسئله درست نگاه کنه و به راهکار هدایت بشه.
یعنی من این چند روزه فهمیدم چقدر باور مهمه. وقتی باور من عوض شد که نه همه مسائل میتونن راهکار داشته باشن، من به راهکار هدایت شدم و مشکلی که بیشتر از یکسال درگیرش بودم رو درکمتر از 12ساعت حل کردم.
سوم: این قضیه چقدر ایمان منو نسبت به خدا قوی کرد که: اگر واقعا از خدا بخوای و منتظر پاسخ باشی و اگه همون لحظه جواب رو نشنیدی، نه تنها ناامید نشی، بلکه گوشاتو تیز کنی برای شنیدن و واقعا امیدت به خدا باشه ته دلت این باشه که واقعا خدا پاسخ میده، اونوقت علاوه بر اینکه پاسخ میده خیلی سریع هم پاسخ رو بهت میده.
یعنی من اون روز یاده اون آیه ای افتادم که استاد بارها تکرار میکنه که خدا میگه «اگر بندگان من درباره من از تو پرسیدن بگو من نزدیکم و اجابت میکنم دعای درخواست کننده رو به شرط اینکه اونا هم منو اجابت کنن »
و چقدر ایمانم به جوابگو بودن خدا بیشتر شد. چقدر با چشمام دیدم اگر واقعا با باورهای درست نسبت به خدا و نسبت به مشکلات ازش کمک بخوای، ازش جواب رو بخوای و ازش انتظار فقط جواب رو داشته باشی، ازش بخوای ریشه مشکل رو بهت نشون بده و راهکار حل اون ریشه رو بگه، اون چقدر سریع پاسخ میده.
الان دو روز از اون روز میگذره. من یه مسیر قشنگ و زیبا رو از آگاهی های دوره شیوه حل مسائل زندگی یاد گرفتم که: هر وقت هر سوالی داشتم، هر مسئله ای بود، با این باور که این مسئله قطعا راهکار داره و قطعا خدا من رو هدایت میکنه به اون راهکار، از خدا بخوام و خیلی مهمه که منتظر پاسخش بمونم تا بهم بگه چیکار کنم و هر نشونه ای که میاد رو جدی بگیرم و براش قدم بردارم.
مهدی حوازادهیه اتفاق جالب برام افتاد که مربوط به عمل کردن به تمرینات دورهی شیوهی حل مسائل زندگی بود، گفتم بیام و تجربهام رو با شما به اشتراک بذارم. ما آب خونمون از چاه تأمین میشه. چند روز پیش، ظاهراً چاه به مشکل خورده بود، اما چون حدود 1000 لیتر آب ذخیره داشتم، متوجه مشکل نشدم تا اینکه یکی از همسایهها تماس گرفت و گفت پمپ کار نمیکنه. رفتم چک کردم، دیدم رلهی پمپ از کار افتاده. اول گفتم: خب این کار من نیست، باید لولهکش بیاد و درستش کنه. یه روز صبر کردم و سعی کردم آب رو مدیریت کنم، منتظر کسی که بیاد و مشکل رو حل کنه. اما خبری نشد. مسئول شهرک به چند نفر زنگ زده بود، یکی اومده بود، نگاه کرده بود و گفته بود: \"رله سوخته\" و رفته بود. یکی دیگه هم گفته بود \"برف و بارونه، نمیتونم بیام.\" خلاصه، دیدم که دارم از مواجهه با مسئله فرار میکنم! همون لحظه یاد آگاهیهای دوره شیوهی حل مسائل افتادم، مخصوصاً مثال اون مدیر کارخانه. که به جای فرار از مسئله، هر چی از آگاهی های این دوره یاد گرفتم رو در عمل اجرا کنم.زنگ زدم به مسئول شهرک و راهنمایی خواستم. بعد با یکی دیگه هم مشورت کردم، گفت: \"پمپ رو یهسره کن، سیمش رو قطع کن و موقتی راهش بنداز.\" وقتی دست به کار شدم، فهمیدم کل کاری که باید انجام بدم اینه که فقط دو شاخه رو به برق بزنم تا تانک پر بشه و بعد قطعش کنم! اول خیلی خوشحال شدم که حل کردن این مسئله فقط یک ثانیه زمان میبرد. اما بعد یاد اومد که توی دوره شیوه حل مسائل، استاد به ما یاد می ده که ریشه مسائل را پیدا کنیم و اونا رو از ریشه حل کنیم تا دوباره کاری نشه. یه ندایی بهم گفت: \"حتی اون رلهای که فکر میکنی سوخته، نسوخته!\" به مسئول شهرک گفتم: \"حسم میگه رله سالمه.\" سیمها رو دوباره وصل کردیم و دیدم بله، رله هم سالمه! فقط کمی آب رفته بود توی اتصالات، که اون هم به خاطر حل نکردن مسئله از پایه بود. در نهایت، مشکلی که ممکن بود یکی دو هفته منتظر بمونم تا مسئول شهرک یا لولهکش بیاد و حلش کنه، بدون هیچ هزینهای در کمتر از 10 دقیقه حل شد. این تجربه درسای زیادی برام داشت:چقدر من اولش این مسئله رو سخت کرده بودم و چقدر آگاهیهای جلسات این دوره به من کمک کرد تا بپذیرم که: من مسئول حل مسائل خودمم، نه بابام، نه مدیر شهرک، نه هیچکس دیگه! باورهایی که این دوره دربارهی توانایی حل مسئله به من داد، باعث شد بتونم مسئلهای رو که کلی آدم ازش ترسیده بودن و حتی خودم هم اولش ترسیده بودم، به سادگی حل کنم. این دوره به من یاد داد که همهی مسائل راهحل دارن، و راهحلها اغلب سادهتر از چیزی هستن که فکر میکنیم و وقتی با قصد حل مسائل با اونا مواجه بشیم، هدایت های خداوند برای حل مسائل رو دریافت می کنیم. این تجربه عزت نفسم رو بالا برد، شخصیت منو قویتر کرد و از همه مهمتر، منو توحیدیتر کرد. واقعا ظرف وجود ما با حل مسائلی که باهاشون مواجه میشیم، رشد می کنه. هر روز بیشتر میفهمم که زندگی چقدر ساده است وقتی توانایی خودمون در حل مسائل پیش رو رو باور کنیم.
اصغر نیکوامروز ۲۸۰۰ روزه که من عضو سایت elmeservat.com هستم، یعنی حدود ۷سال و ۸ماه. یادمه اون اوایل که فایلهای استاد رو گوش میکردم همزمان کوهپیمایی هم میکردم. با گوش کردن به آموزه های استاد چه اشکها ریختم و چه آرامشی بهم دست میداد.
اما بخاطر باورهای مخربی که در گذشته داشتم خیلی سخت به افراد اعتماد میکردم و فکر میکردم استاد عباس منش هم مثل بعضی از اساتید، فقط به فکر پر کردن جیب خودشون هستند.اوایل اسفند ۱۴۰۱ بود که بعد از دیدن چند قسمت از \\\"نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش\\\"، برام باور پذیر شد که این مسیر درسته و اگه این دوستان تونستن به چنین موفقیتهایی برسن پس من هم میتونم و به خودم تعهد دادم که به مدت یک سال به صورت مداوم و تمرکزی روی آموزه های استاد در سایت کار کنم و فعال باشم و در پایان یک سال، نتایجم رو بسنجم. به خودم گفتم اگر نتیجه گرفتم و نتایج قابل قبول بود که همین مسیر رو ادامه میدم. وگرنه کلا بی خیال این مباحث می شوم و می چسبم به روند معمولی که بقیه دارن.
به محض اینکه این تصمیم رو گرفتم، در قدم اول تمام فایلهایی که متعلق به محصولات استاد عباس منش بود و به صورت نامشروع به دستم رسیده بود رو از حافظه گوشیم پاک کردم. این تصمیم مصادف شده بود با بروزرسانی دوره شیوه حل مسائل زندگی و این دوره دوباره روی سایت قرار گرفت. من این دوره رو با افتخار خریداری کردم و در همون سه ماه اول که به طور تمرکزی در هم در سایت فعال بودم و هم در بخش کامنتها فعالیت مستمر داشتم، نتایج بطور معجزه آسایی تغییر کرد.
منی که در چند سال گذشته، همیشه خریدهام به بازار تورمی میخورد و در زمان نامناسب خریدهای نامناسب رو داشتم یعنی من در گرون ترین حالت خریدهام انجام می شد، این بار برعکس شد. یعنی من هدایت شدم در بهترین زمان زمین خریدم،در بهترین زمان به خرید میلگرد و آهن برای ساخت ساختمان جدید هدایت شدم و چند خرید دیگه داشتم، در بهترین زمان ممکن چند واحد رو پیش فروش کردم و سود خیلی خوبی بردم. همه اینها در عرض چند ماه اتفاق افتاد.الان حدود یک سال و ۸ ماه از تعهد من میگذره. در این مدت اتفاقات مالی بسیار خوبی در کسب و کارم رخ داده و من همچنان با تعهد روی آموزه های استاد کار می کنم. در این مدت دوره های روانشناسی ثروت 1، دوره شیوه حل مسائل، دوره قانون سلامتی و دوره دوازده قدم و فایلهای بخش دانلودها رو تمرکزی کار کردم و نتایجم هم بسیار عالی بوده هم از نظر مالی و هم از سایت جهات. از نظر مالی قدرت خریدم خیلی بالا رفته. طوری که امسال تونستم برای عزیزانم، همسر عزیزم، دختر گلم و پسر عزیزم در روز تولدشون برای هر کدام یک گوشی آیفون ۱۵ بخرم یا معادل ریالیش رو واسشون واریز کنم. همچنین به سفرهای عالی رفتم. بطور کلی احساسم خیلی خوبه، شکرگزارم و با خدای درونم در صلح هستم.
آمنهحدوداً یک سال و نیم پیش دوره شیوه حل مسائل زندگی رو رو خریدم. اولین بار که تمرین جلسه دوم رو انجام دادم، تعداد مسائلی که مشخص شد توی زندگیم دارم و باید حل بشن، 63 مسئله بود. توی سال اول، من در نهایت جلسه دوم رو 5 بار کار کردم. چون تمرین این جلسه باید هر هفته بررسی بشه. اما توی امسال یعنی 1403جدیتم رو بیشتر کردم و هفته ای یک بار روی جلسه ی دوم کار می کنم. یکی دو روز پیش که دوباره تمرین رو انجام دادم، تعداد مسائلی که مشخص شد باید حل کنم 12 تا مسئله بود. من بخاطر دیدن این عدد خیلی خوشحال شدم. چون این نتیجه نشون میده که من با عمل به آموزه های این دوره و هدایت خداوند، 51 مسئله رو حل کردم و من بخاطر این موضوع به خودم افتخار میکنم.یکی از نتایج این دوره برای من توانا شدن توی حل مسائلم بوده حتی مسائلی که تا حالا به حلشون فکر هم نمی کردم. یک مثال ساده که میتونم بزنم این هست که: قبل از آموزه های دوره من به خاطر باورهای اشتباه، به عنوان یک خانم خودم رو برای انجام کارهای فنی عاجز میدونستم. ولی با مسئله ای مواجه شدم که قفل در ساختمون خراب شده بود و کلید توی در نمی چرخید. اما به دلیل اینکه باورها و آگاهی های دوره توی ذهنم تاثیر مثبت خودش رو گذاشته بود، بدون اینکه از شوهرم بخوام قفل رو درست کنه، برای اولین بار تصمیم گرفتم این مسئله رو خودم حل کنم. پیچ گوشتی برداشتم و قفل رو از در ساختمون باز کردم و آوردم توی خونه در حالی که حتی یکبار هم توی زندگیم هیچ تعمیری برای هیچ قفلی انجام نداده بودم و حتی یکبار هم از پیچ گوشتی استفاده نکرده بودم. قفل رو گذاشتم جلوم، توی اینترنت سرچ کردم ولی نحوه ی تعمیرش رو پیدا نکردم. اما یک ایده دیگه اومد که عکس های داخل قفل رو از توی اینترنت پیدا کردم و قفل رو باز کردم و با چند تا آزمون و خطا قفل رو تعمیر کردم و قفل رو به در وصل کردم و امتحانش کردم دیدم کلید به راحتی میچرخه و کار میکنه. اون موقع میخواستم از شدت خوشحالی جیغ بزنم. یجور احساس اعتماد بنفس و افتخار به خودم و \\\"توانستن\\\" توی وجودم شکوفا شد. باورهای درست حل مسئله که در این دوره روی اونها کار کردم، تاثیر مستقیمی روی عزت نفس و اعتماد بنفس و احساس لیاقت و احساس ارزشمندی و توانمندیم گذاشته. الان اگر کار فنی ای باشه تا جایی که بتونم من آچار به دستم و میرم درستش میکنم.خدایا شکرت
خواستم این موضوع رو کامنت کنم تا یادم بمونه که شاید در نظر اول، آدم لازم نمی بینه که انجام تمرینات دوره ها رو جدی بگیره اما وقتی استمرار می ورزی توی انجام تمرینات به شکلی که توضیح داده شده، نتایج رو میبینی و این بهت انگیزه میده که این مسیر رو ادامه بدی. البته من مسائل خیلی بیشتری از 51 عدد مسئله رو در طی این مدت حل کردم. چون خیلی هاشون رو ننوشتم. الان زندگی من نسبت به یک سال و نیم پیش، خیلی آسون تر شده و من از این جهت از خداوند سپاسگزارم.
علی اسدیمن یک سال پیش دوره شیوه حل مسائل زندگی رو خریداری کردم و به جرات میتونم بگم که بیشترین تغییرات و نتایج
زندگی من، از عمل به آگاهی ها و تمرینات این دوره بوجود اومده. این آگاهی ها به من کمک کرد تا به خداوند ایمان بیارم، توانایی های خودم رو باور کنم، ایمانم را در عمل نشان دهم و برای بهبود و شکوفایی زندگیم قدم بردارم. هر بار که با ایمان هر قدمی برداشتم، خداوند صدها قدم برای من برداشت و با هربار نتیجه گرفتن، توانایی های خودم رو بیشتر باور کردم.آگاهی های دوره شیوه حل مسائل زندگی من رو به این باور رسانده که با توکل و ایمان به خداوند و استمرار در عمل به این آگاهی ها، تحقق هر خواسته ای امکان پذیره و هر مسئله ای راهکار داره. اگه بخوام براتون بنویسم که در طی این یک سال عمل به این آگاهی ها، من توانستم کارهایی رو انجام بدم که همه میگفتن تو نمیتونی. اما خدا رو شکر همه ی اون کارها به نتیجه رسید. درامدم 3 برابر افزایش پیدا کرده؛تونستم از 1 میلیارد 200 میلیون تومان بدهی برسم به جایی که دیگه بدهی ندارم؛در همین اوضاع اقتصادی ای که اکثریت جامعه میگن ما هر چقدر کار میکنیم و می دویم، آخر ماه، فقط میتونم خرج و مخارج خونه و اجاره خونه رو بدیم، اما من توی همین اوضاع، هر روز دارم ثروت خلق میکنم و خداوند هر روز داره به کسب و کارم برکت بیشتری می ده، بار رو از دوشم بر می داره و دلها رو برام نرم می کنه. واقعا سپاسگزار خداوند و سپاسگزار استاد عباس منش به خاطر انتشار این آگاهی ها هستم.
عاطفه زارعیبخشی از نتایج زندگی من بعد از کار کردن روی خودم به کمک آموزش های این دوره و شناسایی و حذف ریشه ای مسائل.اول از همه کنترل ذهنم عالی شده، به طوریکه دیگه رفتارهای اطرافیان (چه خوب و چه بد)، روی من تاثیری نداره و واقعاً سخته که این حس عالی رو براتون با کلمات بیان کنم.استرسم از بین رفته و به آرامش رسیدم. به طوریکه همه کارهام، چه شخصی و چه شغلی رو، خیلی راحت و بدون استرس انجام می دم و حذف استرس، خدا رو شکر من رو از شر ناراحتی معده خلاص کرده که برام باور نکردنیه. می تونم بگم انرژی جسمانیم 100 برابر افزایش پیدا کرده و اعتماد به نفسم خیلی بالا رفته.
رزق و روزیم چندین برابر شده و قسطام هم تا 2 ماه دیگه تموم میشه و دیگه وام و قرض رو از زندگیم حذف کردم. طوریکه هر وقت اسم وام میاد، حالت تهوع می گیرم.
-هرچی دلم می خواد، می تونم به راحتی بخرم بدون اینکه نگران پول باشم.
خونه و زندگیم مثل گل تمیز شده.
روابطم با همسرم عالی شده.
وقتم رو به بهترین شکل برنامه ریزی می کنم و کارهای زیادی رو بدون هیچ فشاری انجام میدم و چرخ زندگیم روون شده.آنقدر تغییر کردم که وقتی به شیوه زندگی اطرافیانم و همکارانم نگاه می کنم زندگی گذشته خودم یادم میاد و ازش تعجب می کنم. البته تمام این تغییرات، همش به خاطر عمل به آموزش های استاد بوده.
هادی قره قانیدوره شیوه حل مسائل زندگی برای من پر ااز لحظه خرید این دوره تا الان برکت بوده و درس. من حدود 3 ماه پیش، در حالی که یکی از سخت ترین روزهای زندگی م رو از نظر مالی و سلامتی سپری میکردم، هدایت شدم به این دوره. 4 ماه بود که به دلیل مشکل سلامتی که بوجود اومده بود، یک ریال ورودی مالی نداشتم و حدود 125 میلیون هم، بدهی بابت کارم داشتم. وقتی وارد این دوره شدم به خودم گفتم: «استاد این دوره رو برای من آپدیت کرده و مجدد گذاشته باید خوب و دقیق از آگاهی های این دوره استفاده کنم.» خیلی ذوق برای شروع کردنش داشتم و متعهد شده بودم هر آنچه گفته شده رو باید دقیق انجام بدم.با دقت دوره رو شروع کردم و تمرینات رو انجام دادم و در دفتری که برای این دوره خریده بودم یادداشت می کردم. واقعا استاد چقدر درست گفتید که بهایی که برای دوره ها پرداخت می کنید، چندین برابرش بهتون برمیگرده. باورتون نمیشه بعد از شروع عمل به آگاهی های دوره، روزهای سخت بی درآمدی من داشت تموم می شد. نشونه ها و برکات از روز دوم شروع شد.دقیقا داشتم تمرینات جلسه دوم رو انجام میدادم که یکی از مشتری هام که خیلی وقت بود ازش خبری نداشتم باهام تماس گرفت و سفارش خیلی خوبی داد. واقعا باور کردنی نبود، این سفارش بیشترین حجم سفارش در 6 سال سابقه کاری من بود. واقعا از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم با این که رو تخت افتاده بودم ولی دلم میخواست پرواز کنم.انگیزه بیشتری گرفتم و گفتم باید بچسبم به دوره و جلسات و تمرینات رو یکی یکی با دقت انجام بدم. بیشترین دلیل خرید دوره شیوه حل مسائل برای من پرداخت بدهی هام بود. چون قشنگ سنگینی بار بدهی رو روی دوشم، حس میکردم. میدونستم اگر بدهیام رو پرداخت کنم شرایطم حتما تغییر میکنه. به خودم تعهد داده بودم بدهی هامو تسویه کنم.نجواهای شیطان هم مثل همیشه چیزی برای گفتن داشت و میگفت چجوری این همه بدهی رو میخای بدی در صورتی که چند ماهه یه ریال درآمد نداشتی؟من شروع کردم به عمل به تک تک جلسات دوره و انجام تمریناتش و به طرز باور نکردنی در کمتر از یک ماه من تونستم همه اون 125 میلیون بدهی رو پرداخت کنم. در صورتی که در شروع کار هیچ ایده ای برای پرداختشون نداشتم و روی تخت افتاده بودم و حتی توان حرکت کردن هم نداشتم.به خاطر عمل به آموزش ها، برکت ها شروع شد و از در و دیوار مشتری برام میومد در صورتیکه بقیه همکارانم شوکه شده بودن از فروش من، میگفتن تو این بازار اصلا نمیشه اینجوری فروخت. اونا نمیدونستن که کار من نیست همش کار خداست، اون داره مشتری میفرسته من که کاری نکردم. به قول خودتون استاد عزیزم، وقتی قدمی برای حل مسئله برمیداریم و حتی ایده ای هم نداریم راه و چاه خودش گفته میشه بهمون.الان که دارم این کامنت رو مینویسم چندین بار جلسات دوره رو از اول تا آخر گوش دادم و تمریناتش رو انجام دادم و با هر بار مرور جلسات و تمرینات دوره، درهای جدیدی برای حل مسئله هام باز شده.این دوره از من یه نسخه جدید از هادی ساخت. الان دیگه یه عزت نفسی دارم و یه احساس لیاقتی پیدا کردم که هر مسئله ای توی زندگی م پیش بیاد با آغوش باز پذیرای اون هستم و میرم که حلش کنم و از نعمت ها و برکاتش استفاده کنم. با آموزش های این دوره این رو تجربه کردم که انگار یه گنجی تو دل مسائل هست که تنها راه دستیابی به اون گنج، فقط حل کردن مسئله از ریشه هست.خدارو شکر الان هم وضعیت سلامتی م بسیار بهبود پیدا کرده که واقعا شکر گزار این نعمت گرانبها هستم. همچنین به لطف خدا درآمدم 6 برابر بیشتر شده و مطمئنم بیشترم میشه. دوستای عزیزی که تازه این دوره رو خریداری کردید، تمام تمرکز تون رو بزارید رو این دوره. واقعا تمرینات این دوره بی نهایت استادانه طراحی شده و وقتی به این تمرینات عمل کنید، از نتایجش شگفت زده خواهید شد. این دوره بی نظیر بارها و بارها برای هر مسئله بزرگ و کوچک به کارتون خواهد اومد و تا آخر عمر می تونید ازش استفاده کنید.
سارا سهیلیدوره شیوه حل مسائل زندگی، مسئله رو از من حل کرد که 3 سال درگیرش بودم. مسئله این بود که نمی توانستم از کار مورد علاقه ام به صورت مستمر پول بسازم. هر ایده ای که بگید رو برای حل این مسئله امتحان کردم. به هر دری میزدم ولی نمیتونستم از کار مورد علاقم ، مستمر پول بسازم.با عمل به آگاهی های دوره شیوه حل مسئله، مسئله ی 3 ساله ی من حل شد. سوالات فوق العاده ای که توی این دوره طراحی شده، بهم فهموند که ریشه مسئله من چی هست. استاد من از فروردین ماه تا به الان خداروشکر دارم به صورت مستمر از کار مورد علاقم پول می سازم. چیزی که آرزوم شده بود که حل بشه رو دارم تجربه می کنم. تازه من حتی هنوز به جلسه آخر دوره شیوه حل مسئله نرسیدم. مهم ترین تمرکز من این بوده که سعی کردم تمرینات جلسه دوم دوره رو هر هفته انجام بدم.استاد توی سه هفته ی اخیر کسب و کار من زیر رو شده. منی که قبلا آرزوم بود در ماه یک سفارش 50 هزار تومنی بگیرم، الان تا مهر ظرفیتم تکمیل شده و مشتری هام دارم سفارشات شون رو برای مهر ماه رزرو می کنن.
از اونطرف دوره فوقالعاده کشف قوانین زندگی، بهم دو تا ترمز مهم رو شناسوند که با برداشتن اون دو تا ترمز، کسب و کارم بسیار پر رونق شد.
اینقدر توی این یکی دو روزه، مشتری اومده که من همش مشغول جواب دادن به مشتری ها بودم.برای من حل این مسئله مساوی با حل بزرگترین چالش زندگیمه و این تجربه موفق بهم فهموند که من بلدم مسئله حل کنم؛ مسائل حل میشن فقط باید ریشه رو بشناسی و راه حلش رو یاد بگیری.
آیدا زینتیاستاد وقتی دوره شیوه حل مسئله رو شروع کردم خیلی حالم بد بود. به بن بست رسیده بودم و هر روزم شده بود دست و پنجه نرم کردن با مسائلی که نمیدونستم چطور باید حلشون کنم.
وقتی به هدایتم سمت این دوره فکر میکنم، می بینم که تا تصمیم گرفتم دوره رو بخرم پولش یک جا جور شد و من همه چیز - حتی لباس عید - رو گذاشتم کنار و کار کردن با دوره ی شیوه حل مسائل رو به هر چیزی ترجیح دادم. الان می بینم این دوره شده یکی از معجزات زندگی من.
این سومین بار هست که دارم تمرین خودشناسی جلسه دوم رو انجام می دم و هربار عمیق تر و عمیق تر به درونم پی میبرم
و به خاطر این خودشناسی، اتفاقات معجزه واری رو پشت سر گذاشتم که حداقل برای من خوده خوده معجزه بودن.
مسائلی از من حل شده که مدت زمان زیادی درگیرشون بودم: از 1 سال گرفته تا هفت سال. همه ی این مسائل در عرض یک هفته حل شدن اونم فقط و فقط با انجام تمرینات و گوش کردن به آگاهیای این دو جلسه.
به سمت راه حلایی هدایت شدم که درست بغل گوشم بود و من اصلا حتی یکبارم به ذهنم خطور نکرده بود که راه حل همنجا کنارم هست. این تجربه بهم نشون داده که واقعا تمام مسائل بدون استثنا راه حل هایی بسیار بسیار ساده دارن
حالا بعد از حل اون مسائل، اعتماد به نفسم انقدر رفته بالا، انقدر احساس لیاقت میکنم انگار من ارزشمند ترین و قدرتمند ترین انسان روی زمینم.
استاد یه مسئله ای از من به خاطر عمل به جلسات این دوره حل شده که من اسمشو میذارم شاه کلید حل بقیه مسائلم.
با حل اون مسئله آزادی ذهنی بمن داده شد که اگر صد سال دیگه هم با روش قبل از آگاهی های این دوره پیش میرفتم، اتفاق نمیفتاد
قبل از دوره، ترس از این مسائل و ناتوانی از حلشون،کلا منو از مسیر خارج کرده بود و نه میتونستم روی خودم کار کنم نه حتی راحت بخوابم. یعنی من آب میخوردم داشتم به این فکر میکردم مسائلم چرا حل نمیشن؟!!!
الان آیدای جدید کلی نتیجه ی بزرگ و کوچیک داره. الان من اصلا اون آیدای قبلی نیستم که همه بهش میگفتن تو چقد ضعیفی! چقد زود گریت میگیره؛ چقد زود از کاه کوه میسازی.الان قوی تر شدم و همین یه کم قوی تر شدنم، زندگیمو عوض کرده. حالا فکر کن اگر این توانایی بیشتر بشه، واقعا زندگیم بهشت میشه.
این دوره بهم یاد میده نه تنها مسائل رو میتونم حل کنم بلکه راحت تر از اونچه فکر می کنم، حل می شن. در کل تمرینات جلسه دوم اول از همه یادت میده که با خودت حداقل صادق باشی.وقتی توی تنهایی خودت صادق باشی دیگه نمیتونی هیچ کجای زندگیت به خودت دروغ بگی. به خاطر این صداقت با خودت، کاری رو انجام میدی که به نفعت باشه .دیگه آشغالا نمیدی زیر مبل . دیگه نمیتونی کویر رو نگه داری و بخوای توش برنج بکاری. چون اگاه شدی کویرت چیه.
حامد امیریبه لطف خدای مهربان و با کمک دوره شیوه حل مسائل که به تمام معنا هنرمندانه طراحی و بروزرسانی شده، تونستم مسائلی رو در زندگیم حل کنم که الان دیگه ایده های من برای بهبود راه حل ها و عالی تر شدن هست
یک مروری بکنم بر جلسات دوره شیوه حل مسائل تا به اینجا:
آگاهی ها و تمرینات جلسه اول، تمرکز ما رو گذاشت برای ساختن دو باور خیلی مهم: 1- مسائل نه تنها راه حل دارند بلکه راهکارهای بسیار ساده و قابل اجرا دارند 2- با هر بار حل مسئله اعتماد به نفس من صدها برابر بالاتر می رود.
در جلسه دوم بوسیله تامل کردن و پاسخ دادن به سوالات هوشمندانهای که طرح ریزی شده بود، ما مسائل خود را شناختیم، ترمزهای ذهنی خود را شناختیم، کویرهای خود را شناسایی کردیم، نشتی های انرژی خود را پیدا کرده و سپس با کمک و هدایت خداوند راه حل ها را روی میز کارمان گذاشتیم و به دنبال اجرای آن رفتیم.
در جلسه سوم اما یک تمرین بسیار کارا و ساده جهت اینکه چگونه انگیزه و اشتیاق درونی و خودکار خود را روشن نگه داریم به طوریکه به صورت اتوماتیک، در طول مسیر حل مسئله، انگیزه و اشتیاق ما حفظ بشود.
سپس در جلسه چهارم یک هشدار از طرف راهنمای دوره خانم شایسته به ما داده شد که شما باید از اصل بهبود گرایی در جهت حل مسائلتان استفاده کنید و با راهنما قرار دادن این اصل، بیماری کمالگرایی رو توی شخصیتمون مدیریت کنیم تا نخواهیم سنگ بزرگ را اول برداریم و به خودمون صدمه بزنیم.
اینجا بود که من معنای آرامش واقعی داشتن در طول مسیر حل مسئله را یافتم و اینکه چطور به مسیر هموار حل مسئله هدایت شویم. در این جلسه من به معنای واقعی کلمه یاد گرفتم که ایمان بدون عمل مرگ است و زندگی بدون هدایت خداوند تماما گمراهی و سردرگمی است.
تجارب من تا به اینجا من رو به این باور رسونده که: مسائل من نه تنها راهکار دارند بلکه راهکارهای ساده، قابل اجرا و در دسترس دارند.
امروز به به لطف خداوند و برکت این دوره من مسائلی را در زندگی حل کرده ام که مدت ها درگیر حل آن بودم اما راهکاری نمی یافتم. اما حالا راهکارهای مسائلم را یافته ام. امروز برای یکی از مسائلی که سال ها درگیر آن بودم دارم به صورت روزانه یک کار ساده را عملی انجام می دهم، به همین راحتی. موفقیت و ثروت نتیجه انجام یکسری کارهای درست به صورت روزانه و هر روز هست. موفقیت و ثروت و برکت نتیجه اجرای اصل «بهبودگرایی» در عمل است که از مسیر هموار، مسئله را حل می کنید.
سلام به همه سلام استاد عزیز استاد شایسته عزیز سپاس گزارم از شما و این مکان الهی
من دوسال بود که نمیتونستم خودمو راضی کنم تا از همین جایی که هستم و امکانات کنونی ام کسب و کاری رو شروع کنم یعنی نجواها مقایسه ها حرف مردم ها نمیزاشتن ولی
ولی به کمک اموزش های شما بعد دوسال من تونستم یک کسب و کاری رو برای خودم اغاز کنم از همین جایی که هستم و امکانات کنونی خودم در حد و توان خودم در همین موقعیت جغرافیای ای که هستم
و از شما تو اقدام اینکار یاد گرفتم که اگه تو حرکتی کنی حتی نتیجه نده باز تو موفق شدی چون تجربه کسب میکنی ک همین حرف شما به منقوت قلب داد
و منبعد دوسال بی حرکتی تونستم پا رو ترسم بزارم و کاری رو شروع کنم برای خودم تا یک درامدی داشته باشم
خدایا نعمت هات رو به من بده
سلام و خداقوت به شما استاد جانم و مریم جانم
بعد از دو بار گوش دادن به فایل آخر متوجه شدم چنین صفحه ای به سایت اضافه شده
خیلی خیلی خیای خوشحال شدم و خیلی کیف کردم
اینقد ذووووووق کردم که نهایت نداره
الهی صدهزار مرتبه شکرت
اما میخوام یه درخواستی بکنم
یه بهبود کوچولو به این قسمت اضافه بشه معرکه میشه
اونم اینکه کامنت های هر دوره ای جداگانه باشه
یعنی یه فیلتری اضافه کنید به این صفحه که
مثلا من میخوام فقط کامنتای نتایج بچه های عزت نفس و بخونم بعد منو ببره به اون صفحه
یا نتایج بچه های دوازده قدم که منو ببره فقط به اون قسمت که بتونم بخونم
اینجوری جداگانه بشه خیلی بهتره و نظم بهتری میگیره و هرموقع بخوایم میتونیم به راحتی دسترسی داشته باشیم به نتایج هر قسمت از دوره ها
عاااااااشثتووووونم استاد جونم
و بی نهایت عاشثتم مریم جووون دلممممم
سپاسگزارم برای این زحماتی که میکشین
خداوند و شکزگزارم برای وجودتون
بنام الله رحمان
سلام خانم شایسته عزیز
میدونم که این ایده و این صفحه نتیجه کارای شماست
ممنونم از شما که این صفحه رو ایجاد کردید
هر روز یک صفحه از این قسمت رو میخونم و باور کنید منو سیر میکنه از ارتباط برقرار کردن با افراد جامعه
یعنی هیچ نیازی نمیبینم که حتمن امروز ارتباطی داشته باشم با افرادی که در جامعه هستن و افکار و صحبتهاشون همه تو در و دیواره.
انقدر حس خوبی بهم میده این صفحه که حال و احساسم و به اوج میرسونه.
خوندن تجربیات زندهی دوستان در مورد موفقیتها و رسیدن به اهدافشون باعث میشه منم فرکانس مناسبی ارسال کنم
منم بر روی موفقیت تنظیم بشم
منم در مدار خواستههام قرار بگیرم
منم در مدار دریافت قرار بگیرم
منم آسان بشم برای آسانیها
منم با خودم و جهانم به صلح برسم
خدایا باز هم سپاسگزارم که منو به این فضای فرکانسی هدایتم کردی
برای تمام دوستانم در این مکان الهی آرزوی سلامتی و شادی و لذت میکنم
همیشه حالتون خوب باشه
تنتون سلامت باشه
و ثروتمند باشید
ممنونم خانم شایسته عزیز
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
این صفحه رو دیدم بودم یا فکر نمیکردم جا برای دیدگاه گذاشتن داره یا نه. اصلا نمیدونم.
میدونم این صفحه خواسته ی منو میچسبونه به سقف. خصوصا خوندن نتایج دوستانی که صادقانه از وضعیت مالی و منطق ها و اشتباه هاتون نوشتن و بعد عملکرد درست روی آموزه ها چه نتیجه ها که نگرفتن.
من خیلی باید یاد بگیرم افسار ذهن و عقلم رو دستم بگیرم. چون فکر کنم اگر نتیجه ایی هم گرفتم بازم پای عقل و ذهن نجواگر یک گوشه کنار در میان بوده. حالا اگر بتونم یک ذره بیشتر ذهنم رو کنترل کنم و ایمانم رو تقویت کنم چه شود….(نوشتم تا یادم باشه)
به نام خدایی که لطفش بی انتهاست
سلام به استاد عزیزم
و مریم مهربون
از هردوی شما بابت زحمتی که برای سایت میکشید بی نهایت مچکرم
چند وقته روز من با سایت شروع میشه
شبم با صدای استاد تموم
صورت نشسته اول از همه میام تو سایت
و آخر شب تمام دسترسی هارو به خودم محدود میکنم
که تمام تمرکزم روی مطالب سایت باشه
امشب هم دقیقا تو همین شرایط بودم
که یهو موضوعی توجهمو جلب کرد
من از طریق چندتا اینفلونسر اینستاگرام مشتاق دوره ی دوازده قدم شدم از خردادماه 1402
و تمرین ستاره ی قطبی رو از هایلایت پیج فرنازجوادانخرد یادگرفتم
وای استاد
از اون روز تا به حال
من حتی یک شب این تمرین رو رها نکرده بودم
اون موقع توان مالی خرید دوره هاتون رو نداشتم
و از طریق فرناز و همسر عزیزش مهران
و همچنین سایت مطالب رو پیگیری میکردم
که میگفتن اگه شرایط خرید نداری اصلا اهمیتی نداره
از فایل های رایگان که استفاده کنی
به مرور فرکانست انقد بالا میاد که دوره ای رو تهیه کنی
من اون موقع اونقد باور نداشتم ب این جریان
تا اینکه تعهد دادم تحت هیچ شرایطی نه پولی برای خرید دوره تون قرض کنم
نه از فایل ها به شکل نادرست استفاده کنم
حدود دوماه هم بود برام بدهی ب شکل های مختلف درست میشد
تا اینکه دیدم من آدم این نیستم تو حال بد بمونم
شب و روزم رو چسبوندم به هم تو سایت بودم
و همش نیت میکردم و از خدا میخواستم فایلی که الان لازم دارم رو نشونم بده
و این معجزه هی من هدایت شدم
به فایل رفع بدهی
آنن فانن چندگرم طلا فروختم و تمام بدهیم رو تسویه کامل کروم
احساس کردم بار سنگینی از روی دوشم برداشتم
و باز ادامه دادم به همین منوال
این چیزهایی که تعریف میکنم در عرض شاید کمتر از 5 روز رخ داده
و اما از فردای اون روز اتفاقات خوب پشت هم کوچیک و بزرگ در حال رخ دادنه
من قبلا تو لیست خواسته هام خریدن قدم اول خواستم بود
و به طرز خیلی طبیعی و راحتی
بدون قرض گرفتن و تحت فشار بودن
درست وقتی تمام بدهی هام رو تسویه کردم
من این دوره رو امروز خریدم
و از خریدنش خیلی خوشحالم
خواستم بگم اصلا نیاز نیست از راه نادرست به محصولات دسترسی پیدا کنید
همین که با عمق وجود مطالب رایگان رو استفاده کنید
خواه ناخواه محصولات خودشون راه خریدشون به سمتتون باز میشه
برای من که در عرض 3 4 روز شد
خداروشاکرم چنین خوشحالی رو نصیب من کرد
خداروشاکرم راهی پیدا شد تا زخم های روحمون رو التیام ببخشیم
راهی که همش عشق هستش و نور مطلق خداوند
وقتی نتایجم بیشتر بشه میام و از تک تکشون مینویسم
مینویسم چی به سر من و روح من اومد و خدای من چطور از من محافظت کرد و منو به جایی ک فکرشم نمیکردم هدایت کرد
خدایا شکرت
خدایا شکرت که هیچ دستی بالاتر از دست تو نیست
و هیچکس قدرتش از تو بالاتر نیست
سلام به لیلا دریایی عزیز
خوشحالم که دوره دوازده قدم را خریداری کردی و تبریک میگم بهت امیدوارم همیشه از نتایج عالی از سمت بخونم واین که گفتی وقتی اراده کردی وبدهی ها تو دادی کلی تغییرات در زندگی دیدی را کلی من تحسینت کردم خداراشکر که این قدم اول را برداشتی به سوی پیشرفت
واین که از این به بعد هرچه بهتر میکنی باورهایت را نتایج بهتر میشود
وباز هم از خدا سپاس گذارم یک موفقیت جدید را بهم نشون داد از یک بنده دیگرش تا من باورم قویتر. بشود
سلام
امشب داشتم در نتایج دوستان از دوره های استاد نگاه میکردم
دوتا از نتایج خودم را دیدم وکلی شکر گذار شدم
که چقدر من پیشرفت کردم
و وقتی داشتم کامنت خودم را میخوندم ایمانم نصبت به آموزه های استاد بیشتر شد
وذهنم بیشتر پذیرا شد که این همه دست آورد را از همین دوره های استاد عباسمنش دریافت کردم
استادی که حرف هایی از کلام خدا میگوید
این را که گفتم به دلیلی هست که وقتی دوره ها را الان گوش میکنم در حین گوش دادن گاهی اینقدر احساسم خوب میشود که میخواد گریم بگیره و همین نشانه این هست که حس خوب بهم دست میدهد
وقتی احساس خوب میگیرم یعنی این که خدا داره باهام صحبت میکند
همه این آموزه ها نه تنها برای من برای کلی از افراد که در 23 صفحه اومده که هر کدام به طریقی نتیجه گرفتن از آموزه های استاد
اگر چکاپ فرکانسی ام را اول شروع خرید دوره ها را بخونم وشرایط الآنم را هم بنویسم
خودتون بهترین نتیجه ها میبینید
من این نتایج را بارهای بارها برای خودم مرور میکنم وذهنم را برای خودم بیشتر باور پذیر میکنم
به نام خداوند پاک و یگانه
نتایج من از استفاده از دوره عزت نفس و عشق در روابط و روانشناسی ثروت یک :
استاد عزیزم ، من قبل از شروعِ استفاده از دوره عزت نفس و عشق در روابط و روانشناسی ثروت یک ، یک کارگر بودم که هیچ دید عمیقی نسبت به آینده نداشتم و همینطور باری به هر جهت زندگی میکردم و همچبن آدم ناراحتی هم نبودم ، کمی خوش بودم و چندسال قبل یکبار کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین را خواندم و نتیجه ای نگرفتم و گذاشمتش کنار .
گذشت و من اتفاقات نامناسب مثل جدایی از نامزدم و رشد نکردن از لحاظ مالی و نداشتن رابطه عاطفی مناسب در زندگی ام شعله کشید و من آنجا بود که ناخودآگاه دست از مقاومت و عصبانیت و ناامیدی برداشتم و از لحاظ درونی تسلیم شدم و سعی کردم از همان کار و همکاران لذت ببرم .
همانروزها به این آگاهی ها هدایت شدم و فردی آمد درباره شما با من صحبت کرد و من ناخودآگاه مقاومت نکردم و شروع کردم به استفاده از دوره های شما :
کلی احساس خوشبختی میکردم و محل کارم بهتر شد و درآمدم بیشتر شد و سرمایه ام با الهامی که به من شد و بلزف خداوند انجامش دادیم ، دو برابر شد .
باز احساس خوشبختی و آرامش بیشتر و همینطور با قدرت بیشتر کار کردن روی باورها را ادامه دادیم ، درآمدم حدودا 4 برابر شد و قبل ازینکه روی خودم کار کنم ، یادمه رئیس شرکت وقتی منو در حین انجام کاری دید ، با لحن بدی به من گفت ، اینجا جای نشستن نیستا !!!
ولی بعد از کار کردن روی باورهام ، سوگلی همان شرکت و کارخانه و خانه و فامیل و آشنا و محله شده بودم و بلطف خداوند سرپرست آن کارخانه شدم و عملا کار خاصی انجام نمیدادم ولی مدیریت آنجا را خداوند برایم عالی انجام میداد و من فقط اعتبار بیشتر ، درآمد خوب و روابطم بهتر میشد .
تا اینکه به من الهام شد که از آن محیط کاری استعفا بده ، من این کار را انجام دادم و با تمام افرادی که در فضای باورهای مناسب و توحیدی نبودند یا خودم قطع رابطه کردم یا جهان برایم این کار را انجام داد و کمی هم نگران درآمد بودم ولی خداوند درآمد یکسال خوب کار کردن در همان محیط کاری را به من داد تا بهتر و بیشتر روی خودم کار کنم مثل زمانی که شما دو سال حقوق میگرفتید ولی کاری انجام نمیدادید .
ولی واقعا از تک تک این لحظات عالی استفاده کردم و خیلی متعهدانه روی باورها بلطف و اراده خداوند کار میکنیم و اصل و اساس زندگی ام را کار کردن روی باورها ، نوشتن باورها و توضیحاتش و درک آنها با مداری که در آن هستم و شنیدن بارها و بارهای این آگاهی ها و تمرکز بر شخصیت با صداقت شما برای تثبیت باورها و کم کردن نجواهای رجیم ، گذاشته ام .
الان همینکه تجربه کنونی زندگی ام اینست که : هر سوالی یا کاری دارم از خداوند هدایت و پاسخ میخواهم و خداوند سریعا جوابم را میدهد و این دوره های مقدس خوشبختی و احساس خوشبختی درونم که انگاری در بهشتم و از لذت در حال یخ زدن هستم و خودم تغییر شیوه تفکرم را درک میکنم و خداوند را دارم ، بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند است .
از شما هم استاد عباسمنش عزیزم پیامبر زمانه من ، بینهایت سپاسگزارم و دوستت دارم بخاطر ذات و سیرت زیبا و پاکتان .
به نام خدایی که به من همه چیز داد تا از زندگیم لذت ببرم سلام استاد عزیززم من میخام از نتایجم بگم که چه اتفاقاتی در طول زندگیم افتاده من چندین سال پیش یک فایلی از شما گوش داده بودم و دیدم ک واقعا در من تغییر ایجاد کرده کم کم هر چند روز یکبار و خیلی کمتر به فایل هایتان گوش میدادم من روابطط فوق العاده داغونی داشتم و برایم زندگی کمی بهتر شد بعد از اون ک روی خودم کار نمیکردم و اصلا نمیدونستم سایتی وجود داره من یکی دوتا از دوره هاتونو تو تلگرام خریدم و گوش دادم اما وقتی یک فایلی از شمارو گوش دادم ک میگید مگه من از کسی دزدیدم تا ب اینجا رسیدم که فایل در مورد دانشجوهایی بود ک شما تربیت کرده بودید و اون ها وارد این مسیر شدن اما رفتن و اطلاعات سایتو برداشتنو و….. و شما گفتید باید در راه درست باشید من دیگه ب اون دوره ها گوش نکردم حذف شون کردم اون سال من کنکور داشتم و سال اول و دوم قبول نشدم چون میخواستم از راه اشتباه چیزی رو ب دست بیارم سال سوم که من روی خودم کار میکردم و از فایل های رایگان سایت مخصوصا زندگی در بهشت استفاده میکردم خداوند ب من لطف کرد و من با رتبه 4 هزار دبیری ریاضی قبول شدم و الان عاشق رشتمم هستم چند وقته که جدی با فایل های رایگان روی خودم کار میکنم و این مسیر جزعی از عادت هام شده و از این که میام سایت و نتایج دوستان رو میخونم لذتتتتت میبرم و نگم براتون ک من چقدرر ارامش دارم وزندگیم از چند سال پیشم چقدرررر فرق کرده من میخاممم خیلیی بیشتر روی خودم کار کنم تا نتایج فوق العده تری بگیرم و خداوند من رو هدایت کنه که هر روز روی خودم بیشتر کار کنم و نتایج فوق العاده تریی بگیرممم خدایا شکرتتت بابت این همه اگاهییی
سلام
وقتتون بخیر
از دوستانی که تجربه استفاده از دوره قانون سلامتی رو داشتند و وگان یا وجترین بودند خواهش میکنم اگر این مسیر رو طی کردید برای من از نتایجتون بنویسید و بگید میشه با اصول وگنیسم تطبیقش داد و استفاده ش کرد؟
بخرمش؟
ممنون
.
من مدتهاست احتیاج دارم که این محصول رو خریداری کنم و بهش عمل کنم اما متوجه شدم که احتمالا برای کسی که وگان هست یا غیرممکنه یا سخت
و یکی از موضوعات اصلی هم راجع به جایگزین کردن پروتئین حیوانی و غیرحیوانی هست که بنظرم میرسه مدیریتش مثل بقیه موارد آسون نیست
.
.
لطفاً لطفاً لطفاً اگر قرار هست بیایید و بنویسید که از وگان بودن دست بکش و باهاش مثل مذهب و دین برخورد نکن و اینا… این کارو نکنید و سعی نکنید نظر من رو تغییر بدید.
گوشم پره ازین حرفها.
.
من چندسال وگان بودن رو تجربه کردم و با کشته شدن و آزار حیوانات واقعا مشکل دارم و موافق نیستم که یک انسان امروزی بخواد برای تهیه غذای خودش از بدن و جان یه موجود زنده ای که گاهی احساسات شبیه به انسان داره بهره ببره
البته که گیاه هم جون و احساس داره
ولی احتمالاً مثل یک گاو از دیدن اینکه بچه ش رو جلوش سر ببری حالش بد نمیشه
یا برای مثال گیاهی که میوه ش رو میندازه روی زمین بعد از رسیدن اون میوه… این رو نمیشه با یک حیوان مقایسه ش کرد
و هزاران موضوع دیگه که اگر نخواین مغلطه کنید و برای گوشتخواری دلیل و توجیه های سطحی و غیر منطقی بیارید میشه دربارشون هزار ساعت صحبت کرد.
.
یه فیلمی هست به نام پی_کِی اونو حتماً ببینید جالبه
لحظه های آخرش که این آدم فضایی میره به مردمش از زمینی ها میگه
میگه دوستان اگر رفتید روی زمین و یه نفر گفت من عاشق جوجه یا عاشق ماهی هستم
بدونید واقعا منظورش این نیست
و اونها منظورشون اینه که من عاشق اینم که ماهی یا جوجه ی مُرده رو کباب کنم و بخورم!
.
و من همیشه وقتی میبینم که افرادی مرغ و خروس و گوسفند دارند و به اونها عشق میوَرزند و در نهایت میکُشنشون و این درحالیه که اون حیوان بهشون اعتماد کرده بوده… بینهایت حالم بد میشه
و واقعا فکر کنیم به اینکه گربه و سگ چه فرقی با گاو و گوسفند و مرغ و خروس دارن که بین اونها فرق میذاریم و فقط به سگ و گربه ها انقدر عشق بی قید و شرط میدیم اما به مرغ و خروس به شرط اینکه به ما تخم مرغ و گوشت بدن عشق میوَرزیم؟ و جان و حق زندگی رو از بعضی هاشون میگیریم و برای استفاده از شیرشون اذیتشون میکنیم مثل دوشیدن گاوها
.
… من نمیتونم راحت بپذیرم از وگان بودن دست بکشم حتی برای سلامتی خودم و این تضاد گاهی آزارم هم میده
اما باید این مسئله رو حلش کنم
همونطور که خیلی از وگان ها خلش کردن
.
و اعتراف هم میکنم که اگر تمام محصولات وگان دردسترسِت نباشه و اصولی پیش نری واقعا بدنت کم میاره
منم گاهی کم آوردم
ولی…. تمایلم اینه بدون آزار حیوانات خودم هم سلامت تر باشم
یعنی میشه؟ با دوره استاد عباسمنش؟
سلام ب شما دوست عزیز
من تو حوضه ثروت مشکل دارم میرم دوره روانشناسی ثروت و تهیه میکنم و بی چون و چرا ب اموزش های استاد عمل میکنم و نتیجه میگیرم
من تو حوضه روابط مشکل دارم میرم دوره عشق و مودت و تهیه میکنم و عمل میکنم بی چون چرا و نتیجه میگیرم
من تو حوضع عزت نفس مشکل دارم میرم دوره عزت نفس و تهیه میکنم اموزش6اشو بی چون و چرا انجام میدم و نتیجه میگیرم
و همینطور بقیه دوره ها…
شما اگه از نظر سلامتی مشکلی نداری چرا اصلا میخوای دوره قانون سلامتی رو بخری؟؟؟
اگر میخوای مشکلی رو از نظر سلامتی حل کنی باید دوره رو بخری و هرچی ک استاد میگن و انجام بدین بی چون و چرا.
چون این جا بحث قانونه
و همونطور هم ک خودتون میدونید قانونو نمیشه شخصی سازی کرد
با تشکر
حرفتون رو قبول ندارم
چون من مثل دیگران استاد و حرفهاشون رو مقدس نمیدونم که فکر کنم عین یک آیه نازل شده باشه و بدون چون و چرا باید بپذیرم!
من با تمام احترامی که براشون قائلم و خییییلی هم در این سالها ازشون چیزی آموختم و عمیقاً قدردانم
ولی در بعضی موارد اصلا عقایدم باهاشون همسو نیست و اینطوری نیست که صد در صد قبول کنم
گاهی شک میکنم به برخی گفته ها و این بد نیست
.
اتفاقا خیلی از رهبران مذاهب هم دوست دارن شما بی چون و چرا و بدون شک حرفشونو بپذیری و حتی نقدشون نکنی
ولی هر آدمی ممکنه اشتباه بکنه.
گرچه معتقدم قضیه نسبی هست و اشتباه یک مفهوم انتزاعیه
یعنی مثلا اگر من انتخاب کردم که استایل زندگیم به شکل وگانیست ها باشه، پس هرگونه گوشتخواری به هر منظوری در راه و روش و منش من میتونه اشتباه باشه
اما از دیدگاه شما و ایشون میتونه درست باشه
پس جنگ و بحثی نمیکنیم باهم
مگر دلیل و منطق خوبی داشته باشیم که بخوایم آگاه کنیم همو، اون هم با آرامش و متین
.
استاد عباسمنش بی نظیر و عالیه
ولی من هنوز نتونستم با خوردن گوشت موافق باشم
چون وقتی من وگان شدم فقط و فقط بخاطر حمایت از حیوانات بود نه بخاطر سلامتی خودم
اونهایی که فقط بخاطر سلامتی خودشون و بعنوان یک رژیم غذایی رفتن سراغ وگانیسم، خب معلومه وقتی خسته شدن هزار و یک منطق و دلیل میارن که ثابت کنن گوشتخواری درسته تا برگردن به سیستم قبلی!
.
من کاملا قبول دارم و معتقدم که بدن ما عادت داره به گوشتخواری چون قرنها و سالها اینطور بوده، و بدن و ذهنمون که معتاد گوشتخواریه و معتاد به استفاده از فرآورده های حیوانیه، مسلماً اعتراض میکنه به سیستم گیاهخواری و وگانیسم (که باهم فرق دارن)
ولی قصه اینجاست که الان دیگه انسان متمدن امروزی با انسان قدیم فرق کرده و ما میتونیم بدون کشتن و آزار حیوانات برای خودمون غذا تهیه کنیم. دلیلی نداره دیگه مثل قبلاً زندگی یه موجود رو بگیریم بخاطر تهیه غذای خودمون.
و البته که باید چند نسل هممون وگان و وجترین باشیم تا بدنمون بپذیره و یاد بگیره چطور با این استایل پیش بره.
من هم بهم گاهی فشار اومده و مثلا یک بار بعد از 4سال یه هو دیدم باید گوشت بخورم و رفتم ماهیچه گوسفند خوردم. ولی باز برگشتم به سیستم قبلی. هنوزم اگر ببینم دارم مریض میشم میرم چند روز تخم مرغ میخورم تا قوت بگیرم….
سیستم وگانیسم اگه درست و اصولی انجام نشه آسیب میرسونه و ضعف بدنی میاره / منکرش نیستم
اما مثلا شاید اگه استاد بگن باید پروتئین بخوری احتمالاً من برم سراغ پروتئین گیاهی یا نهایتاً تخم مرغ
نه گوشت
.
درمورد این که گفتی اگه مشکلی نیست چرا میخوای بیای دوره رو بگیری هم بگم که اتفاقا احساس نیاز کردم و میخوام بگیرم انشالله
.
.
یه جمله ای هست که میگه:
اگه دیوار کشتارگاهها شیشه ای بود بعید میدونم کسی دیگه دلش میتواست گوشت بخوره
.
و اینکه
واقعا گاو و گوسفند و مرغ… چه فرقی با سگ و گربه دارن؟
چرا باید اون سگ و گربه توی ناز و نعمت و دست و بال آدما انقدر عزیز، زندگی کنن اما گاو و گوسفند و مرغ رو بعد از اینکه ازسون نگه داری میکنیم میکُشیم و میخوریمشون؟
.
یه فیلمی هست به نام پی_کِی، آخرش که آدم فضاییه برمیگرده به سیارشون
میگه آهای مردم
اگه رفتین رو زمین و اونجا یکی گفت من عاشق جوجه یا ماهی هستم باور نکنید
چون آدمای روی زمین منظورشون اینه که دوست دارن مُرده ی اونا رو کباب کنن و بخورن!
.
.
دوست عزیزم!
ما آدمای الانیم
باید یک فرقی با آدمای قدیم داشته باشیم؟
.
یه تعریفی هست از تمدن که میگه
آدمای قدیم به هم سنگ پرت میکردن، آدمای الان به هم کلمه پرت میکنن
و این یعنی تمدن
.
من همیشه پرسشم اینه که آیا معنا و درک و شعور منِ امروز نباید با آدمای غار نشین فرق کنه؟
.
چرا ارجاع میدیم همه چی رو به قدیمی؟
اینکه مدت طولانی گوشتخوار بوده انسان، دلیلی بر درست بودنش نیست
فقط اینکه بدنمون عادت کرده به اون سیستم
و حالا که میخوایم تغییر عادت بدیم
سختشه!
سلام مجدد بشما دوست عزیز
چندین سال پیش خیلی دوست داشتم ک دیگران و قانع کنم یعنی ب هر دری میزدم که بگم حرف من درسته ولی الان اینجوری فکر میکنم که باید هرکسی رو همونجور که هست بپذیرم من ب نظر شما احترام میزارم.
حرف من خوردن یا نخوردن گوشت یا گیاه نیست
من فقط میگم یک نفر یک مسیری رو رفته و نتیجه ام گرفته از اون مسیر(قانون سلامتی)حالا اومده گفتی که اقا هر کسی که این نتایج و میخواد باید یکسری کارهارو انجام بده و یکسری کارارو انجام نده ب همین سادگی.حالا شما یا انجام میدید نتیجه دلخواهتونو میگیرید یا انجام نمیدید و …
درپایان حرفتون و تایید میکنم ک گفتین ادمهای قدیم با ادم های الان باید ی فرقی داشته باشن
ادمهای قدیم خیلی متعصب تر بودن ولی ادمهای الان با دید باز تر ب مسائل نگاه میکنن
امیدوارم هرجا هستین موفق و پیروز باشین
باتشکر
سلام اران جانم … سلام منه شیش سال پیشم :))) سلام قربونت برم که هر کلمه ات منو به یاد نگار پنج سال وجترین وگن انداخت :) سلام گذشته ی من :)))
از خدا میخوام کمکم کنه بهترین کلام بر من حاری بشه که بهت کمک کنه :)))
عشقم بدون من اینده ی توعم
اون فیلم پیکه رو بارها موقع گیاهخواریم دیده ام … حرفات دقیقا کلمات خودم بود اون احساس گناه اون ترحم دلسوزی کردن اشفته بودنت همه چیزت خوده من بود :))) من از 15 تا 20 سالگیم وجترین و وگن بودم :)))) الان 21 سالمه و یک ساله تو دوره ی سلامتی ام به لطف خدا
از همون پونزده سالگی هم با استاد دارم کار میکنم تاحالا…
راستش اگه فقط یک نفر باشه که بتونه تک تک کلماتی که گفتی رو درک کنه تو این سایت اون منم و خیلی خوشحالم که هدایت شدم به کامنتت … دقیقا نگاری که پنج سال بود رو تو توصیف کردی … شاید من بدتر و سخت تر از تو هم بودم من تو اون پنج سال هیچ وقت لب به خورشتی که توش گوشت باشه نزدم چه برسه خوده گوشت :)))
ببین ارام جان عزیزم
دوست ندارم بهت بگم چه راهی برو چیکار بکن چیکار نکن
من فکر میکنم ما باید تجربه کنیم
من خودم به شخصه عاشق اون دوران پنج سال گیاهخواریم هستم
همون موقع عاشقش بودم و لذت بردم ازش و حتی نتیجه اش باعث شد ایمانم به دوره سلامتی بیشتر بشه که خیلیا این ایمان من رو نداشتن به خاطر شاید اون تجربه ی من …
تو خیلی خوده گذشته ی منی
جالب بود برام که فهمیدی که وگنیسم خیلی اصول و قواعد داره که باید رعایت بشه و مضر هست اگه اینجور نباشه …
حالا من میخوام بهت بگم حتی اگه تموم اصولش هم رعایت کنی بازم جواب نمیده :)))
در مورد ژن گفتی باید بگم من خودم فکر میکردم چون پنج سال گیاهخوار بودم بدنم عادت کرده به گیاهخواری یا مثلا هندی ها نسل در نسل گیاهخوارن بدنشون بهش عادت کرده … ولی اینحور نیست عزیزکم :)))
ژن ما سه میلیون ساله ساخته شده
دو هزار سال هم پوچه هیچی نیست در برابرش و تغییر نمیکنه حتی یک ذره …
من خیلی حرفا دارم میتونم برات بزنم ولی نمیدونم درسته یا نه
از طرفی میگم بذار این راهو بره تا اروم اروم هدایت بشه و تحمیل کردن واقعا سخته من خودم یک سال بعد از دوره ی سلامتی رو گیاهخواری موندم و گفتم استاد رو قبول دارم به جز این مورد … یک سال طول کشید تا مقاوتم ریخته بشه و بعد یک سال هم میدونم باور میکنی … با گریه گیاهخواری رو ترک کردم … شبی که حالم بد بود بیمارستان زیر سرم بودم و ارزوم بود ورزش کنم اما جون تو تنم نبود زدم زیر گریه … چون میدونستم هیچ راهی به جز ترک گیاهخواری ندارم و اینقدر گیاهخواری برام عزیز بود حتی فکر ترک کردنش بارها منو به گریه انداخت …
من از بچگی تقریبا به گیاهخواری علاقه داشتم و برا همین سخت بود … اما میدونی در زمان و مکان مناسب اتفاقا میوفتن نباید عجله کرد … اروم باش دختر اینقدر دنبال چیزی نباش دنبال اثبات کردن نباش نه به من نه به خودت … من رها بودم و خداوند وقتی اماده بودم یکی از بچه های دوره سلامتی رو که قبلا گیاهخوار بود بهم هدایت کرد و با هم دوست شدیمو همو دیدیم و اون کلییییی روم تاثیر گذاشت… تا وارد این دوره بشم …
من کسی بودم که میگفتم حاضرم بمیرم ولی گوشت نخورم …
ولی میدونی یه چیزه دیگه ای راجبم بود که نمیدونستم …
من حیوونارو خیلی دوست داشتم هنوزم دارم …
اما هیچ چیزی رو تو این دنیا بیشتر از اهدافم دوست ندارم حتی خانواده ام … به موقعش خانواده ام هم برای رسیدن به اهدافم ترک میکنم …
برای من مهم ترین موضوع زندگیم اهدافم بودن و هنوزم هستن
و وقتی گیاهخواری مانعی در برابر اهدافم دیدم دیگه تموم شد …
دیگه همه چیز فاتحه اش خونده شده بود …
من تو اون پنج سال نمیدونستم گیاهخواری مانع اهدافم هست و اصلا ورزش هم نمیکردم تحرکی نداشتم که بفهمم کم اوردم …
ولی وقتی رفتم دنبال عشق و علاقه ام ورزش و رقص و دیدم گیاهخواری مانع من هست فاتحه اش رو خوندم با اینکه عاشقش بودم …
خیلی حرفا دارم میتونم بزنم من قبل دوره سلامتی اومدم باورای گیاهخواریم رو نوشتم و منطقی حلشون کردم هیچ وقت به زور خودمو اجبار نکردم … اروم اروم خیلی اروم میگم یک سال رو خودم اروم کار کردم تا رفتم سمتش …
ازت میخوام تو هم خودتو اجبار نکنی خیلی اروم پیش برو حتی شده یه سال دو سال طول بکشه اما ادامع بده … برو دنبال سوالاتت … چرا گیاهخواری درسته ؟؟ فرق گوشت سگ و گاو چیه ؟؟ اگه خدا ناراحت میشه از کشتن حیوونا چرا بدنمون رو طی تکامل نیازمند به گوشت بار اورده ؟؟ نگاه خداوند به مرگ و زندگی چیه ایا خداوند به مرگ و زندگی احساسی نگاه میکنه مثل ما ؟؟؟ ایا خداوند ناراحت میشه که یه شیر اهو رو بخوره و اون شیر رو لعنت میکنه ؟؟ یا اون شیر و تکاملش خوده خداوند و همون انرژیه ؟؟
ایا خداوند از گوشت خوردن من ناراحت میشه ؟؟ پس چرا منو گیاهخوار نیافرید ؟؟
نتایج بچه ها چی میگه ؟؟ چرا بچه ها بدون دارو خوب شدن درحالیکه مردم دارن تو بیمارستان ها میمیرن ؟؟ چرا ما سگ نمیخوریم چرا گاو میخوریم ؟؟ چرا انسانها گوشت حیوانات گیاهخوار خوردن نه گوشت حیوانات همه چیز خوار یا گوشتخوار ؟؟ نتیجه ی من از گیاهخواری تا به الان چی بوده ؟؟؟ نتیجه ی ادامه اش چبه برام ؟؟
به همه ی سوالها فکر کن بسین اصلا ساعتها فکر کن
اگه وگن رو دوست داری ادامه اش بده با عشق و لذت ببر افتخار کن بهش ولی کنارش اروم اروم خودتو به چالش بکش با سوال کردنها
اشفتگی رو از خودت بیرون کن نترس عقب نمیوفتی میتونی تا دو سال دیگه گیاهخواری رو ادامه بدی هیچ اشکال و عیبی درش نیست :)))
ما مشکلمون اینه که فکر میکنیم از قافله عقب میوفتیم درحالیکه اصل اینه که لذت ببریم
اگه از گیاهخواری هنوز لذت میبری انجامش بده منم پنج سال زندگیم لذت بردم
اما اگه میبینی لذت ها داره کمتر میشه و رنج ها بزرگتر جوریکه نمیتونی انکار کنی اون موقع اس که باید خودتو با سوالها به چالش بکشونی :))))
دوستت دارم گذشته ی من فعلا
سلام عزیزم
ممنون که حوصله و وقت گذاشتی و از دلت نوشتی
چقدر خوب نوشتی
چقدر کامل و عالی نوشتی
مشخصه خیییییلی خوب و شفاف با خودت همه چی رو حل و فصل کردی
آفرین بهت دمت گرم. تحسینت میکنم
.
حرفات رو من تأثیر گذاشت
بهشون فکر میکنم و باید چندبار دیگه هم بخونمشون
.
بله منم الان کم میارم
ورزش دیگه نتونستم بکنم
کارم هم سنگینه ولی جون ندارم
اما همون مسئله اخلاقیش اذیتم میکنه و اینکه آهِ هر حیوونی موقع مرگش و موقع کشته شدنش منو بگیره
دوست ندارم کارما و انرژیش بیاد تو زندگیم
همش خوابشونو میبینم
اوایل هروقت گوشت و لبنیات میخوردم خواب میدیدم دستم به خون آغشته ست و پاک نمیشه هرچی میشورم
خواب میدیدم گاوها برای کشته شدن گوساله هاشون گریه میکنن
یا هزارتا ازین موارد
.
.
اون تیکه که گفتی آیا فکر میکنی خدا به مرگ احساسی نگاه میکنه یا نه؟ ،
گلِ کلامت بود
اون تیکه منو میخکوب کرد
به قول خیام
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف میسازد و باز بر زمین میزندش!
…
این همون نقطهایه که خداناباورها هرموقع جنگ و خونریزی میشه تو دنیا
میگن عدالت مرده! خدا مُرده!
اگه خدا وجود داره چرا میذاره این همه آدم بیگناه کشته بشن…
… آره
تو با اینکه از من کوچیکتری
ولی پخته تری
حداقل تو این موردی که داریم باهم حرف میزنیم
بوس بهت گیان
(گیان= جان / گیانم = جانم)
ارام گیان عزیز
بهت پیشنهاد میکنم بیشتر امرکزت رو بذاری روی شناخت خدا
کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم بهترین منبع برای شناخت خداوند هست
خداوندی که سیستمه
نه یک انسان
ما باید این سیستم رو بشناسیم
بازم میگم اصلا عجله ای نداشته باش منوتو هسچ فرقی نداریم هیچ اهمیتی نداره من از تو کوچکیترم یا بزرگتر در چشم کائنات منو تو روحیم و به یک اندازه فرصت داریم … کسی به خاطر سن کمش فرصت از تو بیشتر نداره …
وقتی به خداوند نکاه سیستمی داشته باشی یه دنیای جدید برات باز میشه
یه دنیایی که سلامتی بدنت یک ذره نعمتاش هست تو به خیلی چیزای بزرگتر میرسی
و اینه که مهمه نه اینکه تو گیاهخواری یا گوشتخوار و بخوای با خودت بحث و جدل کنی خودت رو پریشون و نگران کنی
اصن از خودت بپرس
چرا گیاهخوار شدی ؟
برای تجربه ی ارامش بیشتر
چون این بهت ارامش میده
حالا چی شده همین باعث شده چنین کابوس هایی ببینی و زندگیت برات جهنم بشه ؟؟
ایا راه درست راهی نیست که به من ارامش میده و حسمو خوب میکنه ؟؟ پس اگه حسم بده مسیرم اشتباهه … اگه توجهت روی منفی هاست راه اشتباس … حس بد اتفاقات بد بی هیچ چون و چرایی… و تو ارزشمندی هیچ چیز و هیچ کس نباید توی ارزشمند رو ناراحت کنه … اینم یادت باشه ..
و دقیقا درسته ادما میگن وای جنگ شده ادمای بی گناه مردن پس خدا نیست … یا خدا ظالمه بی عدالته … اما اونا نمیدونن خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند انرژیه ، خداوند خاکه ، باده ، اتشه ، زمینه ، منه ، توعه ، دریاست ، همه چیززززههههه …
خداوند همون شیربه که اهو رو شکار میکنه ، خداوند همون اهوییه که شکار و خورده میشه ، خداوند دندون اون شیره ، هداوند خون اون اهوعه … همه چیز این سیستمه … تمام طبیعت برنامه ریزیه دقیق خودشه …
اون نگاه دلسوزی نداره …
اون میگه اگه احساست بده من اتفاقات بدی وارد زندگیت میکنم واسم مهم نیست چه قدر گریه کنی …
خداوند اینه اس … اون همون چیزیو نشون میده که هستی و انجام میدی بدون هیچ دلسوزی …
خداوند خود کائناته که فرکانس مارو میگیره ، خداوند خود تکامله ، خداوند خود طبیعته خوده زندگیه خود مرگه همههه چیزه …
سعی من توی بخش توحیدی خیلی کار کنی روی فایلای توحیدی سایت …
یه فایلی هست استاد میگه به کبوتر ها غذا ندهیم یعنی به گداها کمک نکنیم …
این نگاه و دیدگاه خداونده
اما نکاه انسان اینه که نه گناه داره بدبخت یه نون خشکه ای بهش بدیم نمیره … اما نگاه خداوند چیه اینه مه این ادم باید بمیره یا ثروتمند بشه چون این جهان من لایق بهتریناست من این انسان رو خالق افریدم اکر قرار نیست ثروتمند باشه و به رشد جهانم کمک کنه باید بمیره …
همین هم برای خیوانات صدق میکنه … خدا خوده همون حیوانات هست و اونارو افریده تا جهان رشد و پیشرفت کنه هم با تولدشون هم زندگیشون هم مرگشون …. و این سه هیچ تفاوتی در نظر خداوند ندارن … چون خداوند یک سیستمه نه یک انسان اون همه چیز رو برای رشد و گسترش افرید نه هیچ چیزه دیگه ای … حتی مارو… زمین و زمان و جهان رو مسخر ما کرد که عزتمند زندگی کنیم و رشد بدیم جهانو …
توی کامنتی که برام نوشتی قشنگ احساس کردم اروم تر شدی و اون حس خودسرزنشی گناه و پریشونی اشفتگی ازت کم شده و در صلح بیشتری قرار گرفتی … دوست داشتم بازم کمک کنم این حس ارامشت بیشتر بشه چون یه ادم ارام تر جهانی زیباتر برای منه … یک فرد سالم تر جهان و زندگی بهتری برای منه … تو رشد کنی من رشد میکنم … با عشق و لذت و ارامش این مسیر زیبای زندگی رو طی کن چون تو اشرف مخلوقاتی خدا همه همه همه هرررررر چیزی که تو این دنیاست رو برای تو افریده ؛))))))
نگار جان عزیزم
دوست خوبم
به حرفهایت دوباره فکر کردم
و آنجا که گفتی اصلا برای خدا مهم نیست کشته شدن یا نشدن موجودات،
کمی در علت وگان شدنم شک کردم
تا اینکه یادم آمد چه قول و قرار و چه توجیهِ موجّهی برای خودم داشتم و دارم
اول برای خودم و بعد برای تو هم مینویسمشان:
_بارها برایم پیش آمده، مردی که میخواسته به همسرش خیانت کند، از من درخواست رابطه کرده و وقتی من نپذیرفتم، در نتیجه به سراغ فرد دیگری رفته و در هرصورت خیانت ورزیده، چون تصمیم و قصدش این بوده و مسلماً امتناع من جلوی کار زشتش را نگرفته؛
اما حداقل من خوشحالم که آن نفر سوم و درواقع شریک جُرمش برای خیانت به همسرش، من نبودم.
_گاهی برایم پیش آمده که به من یک پیشنهاد کاریِ غیر اخلاقی شده که پول خوبی هم داشته اما من ردش کردهام
و این رد کردنِ من مسلماً جلوی خطاکاری آن فرد را نگرفته و قطعاً فرد دیگری به جای من آن را به انجام رسانده و پولش را گرفته است؛
اما حداقل خیالم راحت است که من در آن کارِ خطا، دستی نداشته ام.
_در بسیاری از کشورها امکان کُشتن دیگری و تجاوز کردن به دیگران بسیار وجود دارد و خیلی ها هم از این فرصت سوء استفاده میکنند و اگر من آنجا باشم و خویشتن داری کنم، تجاوز و قتل نکردنِ من، مسلماً باعث جلوگیری از انجام جُرم در آن منطقه نمیشود؛
اما حداقل وژدانم راحت است که در جُرمهای انجام گرفته، من دستی نداشتهام.
_آدمهای زیادی در سراسر دنیا حیوانات را برای تهیه غذا می آزارند یا می کُشند و مثل روز روشن است که وگان بودن من آنقدرها هم که من فکر میکنم، ناجیِ جانِ موجودات نیست؛ و جلوی کشته شدن آنها را حداقل به زودی نخواهد گرفت،
اما میدانم که هربار مراقب خوراکم هستم، حداقل در ظرف غذای من، حیوانی نیست و همین قلب و دلم را آرام میکند
آیا همین کافی نیست؟
سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزیز و تاثیر گذار من وفا ناصری از خوزستان هستم حقیقتش اولین باره روی سایت کامنت میزارم ولی سالهاست که من پیگیر آموزه های شما هستم اولین موضوعی که میخوام راجبش صحبت کنم اینه که هر وقت آموزه های استاد رو گوش بدم بلافاصله اتفاقات خوب میفتن و میدونم اینا همش نشانه است که قدرت و تاثیر کلام رو نشون میده که کلام خوب برابر با اتفاقات خوب هستش از وقتی که شروع کردم به نوشتن شرایط زندگیم خیلی تغییر کرد من قبلا هیچ شغل و درآمدی نداشتم همیشه از این شاخه به اون شاخه تا اینکه خدا هدایتم کرد و الان در کار آرایشگری لاین شینیون مشغول هستم و کا ملااستقلال مالی دارم که این موضوع باعث شد تو خیلی از زمینه ها اعتماد به نفسم بالا بره و تو دورهمی ها همیشه سعی میکنم حرفهایی بزنم که آگاهی خودم و اطرافیانم و ببرم بالا که این موضوع باعث شد مسیر زندگی خالم هم عوض بشه و هدایت شد به جایی که خودش همیشه آرزو میکرد ولی هنوز هم یه جاهایی مسیرو اشتباه میرم اما خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که این آگاهی رو دارم که میدونم دارم مسیر و اشتباه میرم و برمیگردم که از مسیر درست برم همیشه خدارو بابت وجودت شکر گزارم استاد عزیز و از خدا در خواست میکنم که بیش از پیش تو این مسیر مصمم تر باشم….
سلام دوست خوبم وفا عزیز
چقدر خوبه ک اولین کامنتی ک گذاشتی شد نشانه ای برای من ممنونم ازت
توی قسمت نتایج دوستان کامنتهای قدم 1 رو میخوندم تا نشانه ای رو برای خودم پیدا کنم
من دارم از قدم 1 مجددا شروع میکنم
و با کامنت شما روب رو شدم گفتم بخونمش تا رسیدم ب قسمتی ک گفتی ب استقلال مالی رسیدم در کار شنیون بهت تبریک میگم ، من چند وقتی هست ک دارم ب این فکر میکنم کسب وکار خودم رو داشته باشم و این ایده اومده بود ب ذهنم ک دوره شنیون رو بگذرونم و جالب برام شد ک به کامنت شما هدایت شدم