نتایج دانشجویان از دورههای استاد عباسمنش
- من از روزی که وارد دوره همجهت با جریان خداوند شدم و روی آگاهیهای این دوره کار میکنم، انگار زندگی روی دیگری از خودش رو بهم نشون داده. اولین چیزی که آگاهیهای این دوره به من داده، آرامش هست. آگاهیهای این دوره، نگرانی رو از زندگی من حذف کرده، چون برام منطقی کرد که نیازی به نگرانی دربارهی مسائلم و خواستههام ندارم. فقط باید روی مومنتوم مثبت خودم رو نگه دارم تا خداوند من رو به سمت چگونگیها هدایت کنه.استاد، باورم نمیشه که الان تا این حد کنترل ذهن برام راحت شده و چقدر خداوند هدایتم میکنه تا کنترل ذهن بازم برام راحتتر بشه. حتی اگر اتفاقی هم بیفته، در نهایت به نفع من تموم میشه.من در بازار کار میکنم و همهچیز توی محل کارم برام راحتتر شده. مشتریها به راحتی درخواست محصول میکنند، در حالیکه قبلاً من باید دنبال مشتری میبودم. یکسری مشتریهای دردسرساز در کار ما بود که الان به طرز معجزهآسایی یا کلاً نیستند، یا رفتارشون با من تغییر کرده و خوب شده، یا اصلاً وقت نمیکنم با اونا برخورد کنم. روابطم با خانوادهام بسیار عالی شده.استاد، از شما به خاطر این دوره بینظیر بسیار سپاسگزارم.
- من در حال استفاده از آگاهیهای دوره «همجهت با جریان خداوند» هستم و میخواستم نتایجم از کار کردن با آموزههای این دوره تا الان رو با شما به اشتراک بگذارم.اولین نعمت غیرمترقبهای که بهخاطر کار کردن روی این دوره برام اتفاق افتاد، یک مسافرت عالی بود. ما اصلاً قرار نبود برای تعطیلات عید مسافرت بریم. اما بعد از شروع دوره، و درست زمانی که کارهای آخر سالم رو تمام کرده بودم، بهصورت غیرمنتظره هدایت شدیم به یک سفر. بینهایت در این مسافرت خوش گذشت و اصلاً یه جنس دیگهای برامون داشت. در بهترین زمان، در بهترین مکان رویایی قرار میگرفتیم. لحظات زیبایی مثل باران نمنم، دیدن طبیعت بینظیر و… اصلاً یه حسهایی رو در این سفر تجربه کردم که واقعاً قبلاً تجربه نکرده بودم و با هدایت خداوند، بهراحتی و با سلامتی رفتیم و برگشتیم.نتیجه بعدی، درآمد آنلاین آن هم در تعطیلات عید بود:من همیشه دوست داشتم فروشم از کسبوکارم رو به سمت آنلاین ببرم و روی بخش آنلاین کسبوکارم کار میکردم اما هیچ فروشی نداشتم. بعد از ورود به دوره «همجهت با جریان خداوند» و شنیدن توضیحات استاد درباره مفهوم مومنتوم و اینکه چی میشه که یک خواسته به ثمر میرسه، متوجه شدم مومنتوم مثبت من درباره خواستهی فروش آنلاین، استمرار نداشته.فهمیدم که من مرتباً این جنس از فرکانس رو تا نزدیکی نتیجه پیش میبردم اما بعد قطعش میکردم و ادامه نمیدادم. برای همین شروع کردم روی این موضوع تمرکز کردن و تمرین کردن.جالبه که وقتی از سفر برگشتیم، برای اولین بار متوجه شدم که در طی ۴ روز متوالی، فروش آنلاین من شروع شده و هر روز فروش دارم! برای منی که تا حالا اینترنتی هیچ فروشی نداشتم، این نتیجه اونقدر جذاب و باارزش بود که وقتی به این فروشها نگاه میکردم، اشک میریختم... اینکه وقتی خودت رو با قانون هماهنگ میکنی، چطور خدا کارها رو برات انجام میده، مشتریها رو میاره...من فقط سجدهی شکر میکردم و بارها به خودم تکرار میکردم: رب تویی، فرمانروا تویی... و با قلبی باز، این مسیر رو ادامه میدم.نتیجهی بعدی، ترمیم رابطه با همسرم هست. اصلاً باورتون نمیشه... من هیچوقت تو این سالها، همسرم رو اینجوری با محبت، دلسوز و بهشدت مهربان ندیده بودم.بینهایت خوشحالم که یاد گرفتم چطور هر لحظه، مومنتوم مثبت درباره خواستههام رو ادامه بدم و تحت هیچ شرایطی این روند رو قطع نکنم.تنها از خدا میخوام که در هر لحظه و هر ثانیه، من رو هدایت کنه تا در این نگرش درست و هماهنگی که دارم با این دوره یاد میگیرم، باقی بمونم و از این مسیر آسانی خارج نشم. مغرور نشم، مشرک نشم و همچنان مسیر آموزههای دوره رو ادامه بدم تا هر روز، دریایی از نعمت، ثروت، عشق و سلامتی رو در زندگیم تجربه کنم.بسیار بسیار قدردان شما هستم استاد عزیزم. و بینهایت از خداوند سپاسگزارم که من رو به دورهی «همجهت با جریان خداوند» هدایت کرد.
- استاد با ورود به دوره هم جهت با جریان خداوند، چرخ زندگی من در همهی زمینهها روانتر شده.قبل از این، وقتی دوستان درباره نتایجشون از یک دوره صحبت می کردند که به خاطر تمرکز روی یه دوره چقدر زندگیشون توی تمام جنبه ها تغییر کرده و چقدر خواسته ها وارد زندگیشون شده، مقاومت زیادی داشتم و اصلا نمی تونستم باور کنم که فقط با کار کردن روی ذهن و تمرکز روی آموزه های یه دوره، می تونه زندگی رو در تمام ابعاد متحول کنه. باورش برام سخت بود و حتی فکر میکردم دارن بزرگنمایی می کنن.اما حالا خودم با ورود به دوره هم جهت به جریان خداوند اونهم توی همین مدت کم، کلی نتیجه گرفتم. عمل به تمرینات این دوره همون نتایجی رو وارد زندگی من کرده که بسیاری از دوستان دربارهی محصول ثروت، دوازده قدم و دیگر دورهها تجربه کرده بودن.
- از زمان ورود به این دوره و تمرکز روی آموزشای استاد توی این دوره، هر روز بدون اضافه شدن کار فیزیکی، داره به موجودی حسابم اضافه میشه.
- رابطهام با همسرم باورنکردنی شده. با اینکه بیست سال از زندگی مشترکمان میگذره، امسال حسی ورای یه رابطهی عالی رو دارم تجربه می کنم.
- هر روز خریدهای بهتر و بیشتری انجام میدهم.
- هر روز مهربانتر و آرامتر می شم، هم نسبت به خودم و هم نسبت به دیگران.
- اتفاقات مثبت یکی پس از دیگری در زندگیم رخ میده.
- آدمهای فوقالعادهای وارد زندگیم شدن.
- هر روز از اخبار، حواشی و افراد منفی بیشتر فاصله میگیرم. انگار دیگه در مدار آن آدمها و اخبار نیستم و دایرهی ارتباطیام فقط از اتفاقات مثبت و آدمهای همفرکانس تشکیل شده.
- استاد اگر بخوام از نتایج این دوره بگم، مهمترین نتیجه این هست که: حالم در اکثر مواقع عالی است و احساس خیلی خوبی دارم.
- غلبه بر یکی از بزرگترین ترسهایم: به خاطر جنس ایمانی که توی آموزشای این دوره هست، من توانستم به دل یکی از ترسهای بزرگم برم و با چندین صاحب کسبوکار درباره ایده هام و توانایی هام صحبت کنم. درسته که نتیجهی مستقیم از آنها نگرفتم، اما جالب اینجاست که بعد از اتمام این روند و اجرای این ایده، پروژههای فوقالعادهای خودشون به سراغم اومدند. مثلاً یکی از معروفترین رستورانهای ایران که ۱۵ شعبه داره و مشتریهاش افراد ثروتمند و لاکچری هستند، برای مدیریت مجموعهشون با من تماس گرفتند که قرار داد ببندند. با یک صاحب رستوران دیگر که از چین برگشته و ملکش چند صد میلیارد ارزش دارد، مصاحبه کردم. همچنین با فردی که از صفر شروع کرده و حالا در صنف خودش نامبر وان هست، دربارهی مدیریت رستورانش صحبت کردم. نکته مهم اینه که: چرا قبل از ورود به این دوره، چنین فرصتهایی برایم پیش نمیآمد؟! این خودش یکی از نشانههای تأثیر مومنتوم مثبت هست که توی این دوره دارم یاد می گیرم چطور خواسته هام رو خلق کنم و نتایج نصف و نیمه رو به ثمر برسونم.
- احترام و رفتار بهتر از سمت دیگران: در مترو، اسنپ و خیابان، رفتار آدمها با من تغییر کرده است. همه با احترام برخورد میکنند، وقتی میخوام از خیابان رد شوم، ماشینها خودبهخود میایستند و راه میدن.
- رابطهی قویتر با خداوند: از همه مهمتر، رابطهام با خداوند کاملاً تغییر کرده و خیلی رفیق شدیم. کلی باهم حرف میزنیم و از این ارتباط عمیق لذت میبرم. البته که این طبیعی هست چون این دوره دوره هم جهت با جریان خداوند هست.
- بهبود روابط اجتماعی: روابط اجتماعیام بهطور عجیبی رشد کرده. دوستام انگار فرشتهی خدا شدهاند و حتی افرادی که دقیقاً مطابق خواستهی من هستند را به من معرفی میکنند. اما عجلهای ندارم و فعلاً روی ساخت مومنتوم مالی تمرکز میکنم.
- احساس روانتر شدن چرخ زندگی: استاد به خاطر درک قانون مومنتوم ، مدیریت زندگیم رو از افکار منفی، شرک و نگرانی پس گرفتم و اون رو به دست قدرتی دادم که هدایتکنندهی کل کائنات، \"ربالعالمین\" هست. احساس می کنم روی شانه های خدا نشستم و این نیرو داره همهچیز رو برام پیش می بره.
- در این کامنت میخواهم از نشانههای مثبت، دستاوردها و نتایجی بنویسم که فقط در طی همین مدت کوتاه که تمرکز روی آگاهی ها و انجام تمرینات این دوره وارد زندگیم شده. استاد شما قانون مومنتوم مثبت رو به ما یاد داید به عنوان یه اصل مهم در به ثمر رسوندن نتایج نصف و نیمه. و من باید بگم که یکی از مهمترین عواملی که به من کمک کرده تا در مومنتوم مثبت بمانم و فضای فرکانسیام با دوره حفظ شود، نوشتن و ثبت کامنتهایم است.1- اولین نتیجه من، جدا شدن از روابط نادلخواه است قبل از شروع دوره، در شرایطی بودم که باعث شده بود با برخی افراد ارتباط داشته باشم که مدتی ادامه پیدا کرده بود و گاهی مرا به مومنتوم منفی میکشاند. اما بهمحض ورود به دوره و شروع آگاهیها، کاملاً غیرمنتظره مسیر من از این افراد جدا شد! بدون هیچ تلاش خاصی، این تغییر خودش رخ داد. این یکی از نشانههای واضح همجهت شدن با جریان خداوند بود که برای من بسیار ملموس شد.2- به نتیجه رساندن پروژهی وبسایتم مدتها بود که وبسایتم برای گسترش خدماتم نیمهکاره مانده بود و مرتب به تعویق میافتاد. بعد از شروع دوره، اتفاقاتی رخ داد که همزمان این پروژه را هم استارت زدم و به خاطر تمرین مومنتوم، یاد گرفتم که چطور این روند را در مومنتوم مثبت بندازم، تا جایی که نسخهی اولیهی آن را لانچ کردم! حالا هدفم این است که این مومنتوم را حفظ کنم و ایدههای جدیدی که الهام میشود را اجرا کنم.3- دریافت پیشنهادهای کاری عالی با قرار گرفتن در این مسیر، تعداد تماسهای کاریام زیاد شده و پیشنهادات کاری جذاب با مبالغ بالا دریافت میکنم! در حالی که هیچ کار عجیب و سختی انجام ندادم، فقط آموختم که در مومنتوم مثبت بمانم و مومنتوم منفی را متوقف کنم.4- دریافت هدیه غیرمنتظره چند روز پیش شخصی از شهرستان با من تماس گرفت و گفت میخواهد چند هدیه برایم بفرستد! اصلاً انتظارش را نداشتم. ولی یادم افتاد که استاد بارها گفتند که خداوند از بینهایت طریق با ما صحبت میکند و این فقط یکی از آنهاست. این نشانهای دیگر از حرکت در مسیر درست بود.از شما به خاطر این آگاهی های ناب بسیار سپاسگزارم.
- نتایجی که فقط در همین سه جلسه از دورهی همجهت با جریان خداوند گرفتم، فوقالعاده بوده:
- بازگشت یک طلب یکساله: مبلغی نزدیک به هزینهی دوره رو بیش از یک سال و نیم بود که یکی از آشناها بهم بدهکار بود. جلسه دوم هنوز کامل نشده بود که پیام داد و خودش خواست بدهی رو پرداخت کنه! تا غروب هم واریز کرد. درحالیکه قبل از دوره، مدام به این فکر میکردم که چطور ازش درخواست کنم، اما بعد از خرید دوره، فقط مومنتوم مثبت رو ادامه دادم و خودش رخ داد.
- دریافت یک سفارش عمده: یکی از مشتریهایی که فقط یکبار ازم خرید کرده بود، درست وسط جلسه سوم دوباره تماس گرفت و یک سفارش کلی داد! حتی پیشنهاد داد که محصولاتم رو در بازار شمال هم بفروشه چون استقبال زیادی ازش شده.
- افزایش مشتریهای مغازه: هر بار که در مغازه هستم و فایلهای دوره رو گوش میدم، کامنت میخونم و نتبرداری میکنم، مشتریها یکییکی وارد مغازه میشن.
- احساس اتصال قویتر با خداوند: این هفته چنان با خدا مچ شدم که نگو! مدام باهاش حرف میزنم، اشک شوق میریزم و احساس نزدیکی بیشتری دارم.
- تحسین دیگران برای اندام ایدهآل: دوستانم در باشگاه مرتب از تناسباندامم تعریف میکنند.
- بالا رفتن سطح انرژی: بهمحض ورود به باشگاه، آهنگ شاد پلی میشه، دوستام میان نزدیک که باهم برقصیم!
- اجارهی سریع یک ملک تجاری: قبل از دوره، یه ملک تجاری خریده بودم. جلسهی اول دوره که تموم شد، از خدا خواستم یه مستأجر پیدا کنه با قیمتی که خودم میخوام. ۳ روز بعد، با همون مبلغ دلخواهم قرارداد بستم!
- دریافت زودتر از موعد مبلغ رهن: مستأجر اول گفته بود که مبلغ رهن رو طی ۳ ماه میپردازه. اما فقط دو روز بعد تماس گرفت و گفت پولش آماده است و چک رو برای همون ماه داد!
- خرید طلا به بهترین شکل: از خدا خواستم که پول رو زودتر از موعد بگیرم و طلا بخرم. همون شب پسرعمو تماس گرفت تا توی خرید ماشین کمکش کنم. هنگام پرداخت، متوجه شدم که باید طلا بفروشه، پس چک رو به فروشندهی ماشین دادم و بهجای پول، طلا گرفتم. هم به نفع من شد، هم به نفع صاحب ماشین!
- سود غیرمنتظره در خرید طلا: طلاها رو ۳۰ هزار تومن زیر قیمت تابلو خریدم! اگر صبر میکردم تا چک وصول بشه، باید ۷٪ بیشتر پرداخت میکردم، یعنی نزدیک ۹ میلیون تومان سود کردم!
- استاد عزیزم، میخوام از نتایجی بگم که فقط در همین مدت کم، با انجام تمرینات دورهی همجهت با جریان خداوند گرفتم. این نتایج باعث شده که ایمانم به قانون و خداوند هر روز بیشتر و بیشتر بشه و سپاسگزارم که بهمون یاد دادید چطور با خداوند هممدار بشیم و روی شانههای خداوند بنشینیم.از نتایج سلامتی: بدنم هر روز در حال بهبوده. از روابط: رابطهام با همسر و پسرم به حدی عالی شده که مدام قربون صدقهی هم میریم و از بودن کنار هم شادیم. از محیط کار: رابطهام با همکارانم بهتر شده، محبتشون نسبت به من بیشتر شده، و من هم هر روز بیشتر دوستشون دارم. از لحاظ مالی: درآمدم بیشتر شده، مشتریهام هر روز در حال افزایشاند، و کارهام خیلی سبکتر و سریعتر پیش میره.زندگیام واقعاً آسون شده و این نتایج باعث شده که باور کنم اگر این نوع از تمرکز و مومنتوم مثبت رو ادامه بدم، حتی از این هم آسونتر و پر برکتتر خواهد شد.استاد، به خاطر درک قانون مومنتوم، کنترل ذهن برام خیلی راحتتر شده و این توانایی باعث شده آرامشم خیلی بیشتر بشه. در کل، اکثر لحظات شبانهروز، در آرامش و توکل به خداوند به سر میبرم.
- حضور در این دوره، تمرکز من رو روی نکات مثبت و زیباییهای زندگی افزایش داده و باعث شده احساس خوبی که دارم، تداوم پیدا کنه. انگار خود به خود در مدار هماهنگی با قانون و همجهت با جریان خداوند قرار گرفتهام.🔹 ورودیهای مالی و مشتریهای غیرمنتظره ✅ ورودیهای مالی بهتر و راحتتری داشتم. ✅ مشتریهای جدیدی جذب کسبوکارم شدند که قبل از این دوره هرگز نداشتم. ✅ اجناسی که ماهها فروش نرفته بودند، حالا بهراحتی فروش میروند. ✅ یکی از مشتریها بدون اینکه درخواست کنم، مبلغی رو بهعنوان هدیه نقدی برام واریز کرد. ✅ سودآوری کسبوکارم بیشتر شده، درحالیکه کارم راحتتر از قبل شده.🔹 همزمانیها و تسهیل امور زندگی ✅ هر وقت دنبال جای پارک بودم، خیلی راحت و سریع برام جور شد. ✅ گوشیم که خراب شده بود و نیاز به تعمیر داشت، خودبهخود درست شد! ✅ مغازهدار قبول کرد که ویترینی که مدتها میخواستم اضافه کنم، نصب کنم.🔹 روابط بهتر و حس صمیمیت بیشتر ✅ ارتباطم با همسرم و پسر پنجسالهام، شادتر، صمیمیتر و گرمتر شده. ✅ گفتوگوهای ذهنیام خیلی مثبتتر شده و توجه بیشتری به نکات مثبت همسرم دارم. ✅ برخورد اطرافیانم محترمانهتر شده و احترام بیشتری دریافت میکنم. ✅ یکی از همسایههایی که باهام هممدار نبود، از همسایگیمون رفت.🔹 عملگرایی بیشتر و حل آسانتر مسائل ✅ بالاخره پروژهای که مدتی معطل بود، اجرا کردم و صاحب مغازه اجازهی انجامش رو داد. ✅ برای یکی از همکارانم پروژهای انجام دادم که خودش فکر نمیکرد توانایی انجامش رو داشته باشم. ✅ چندین راهحل برای مشکلات مشتریان پیدا کردم که بهراحتی از طریق تلفن حل شدند.استاد، هر چقدر من بگم ازتون ممنونم به خاطر دوره هم جهت با جریان خداوند، نمی تونم عمق سپاسگزاریم رو نشون بدم.
- طور با درک مومنتوم، همه چیز تغییر کرد؟🔹 سلامتی کامل بدون دارو چند روز بود که خارش شدید گلو و سرفههای مداوم داشتم، تا جایی که خودم و اطرافیانم کلافه شده بودیم. مدام دارو میخوردم و آبنمک غرغره میکردم، اما مشکل همچنان پابرجا بود.از یه جایی به بعد، تمرکزم رو روی آگاهیهای جلسات دوره گذاشتم و اجازه ندادم مومنتوم منفی ادامه پیدا کنه. امروز که یه لحظه به خودم دقت کردم، دیدم بدون مصرف حتی یک دارو، مشکل بهطور کامل برطرف شده! این هم نتیجهای از جنس سلامتی! 🌿🔹 فروش واحد مسکونی بعد از مدتها انتظار من دو تا واحد ساختمانی دارم که مدت زیادی بود برای فروش گذاشته بودم اما هیچ مشتریای پیدا نمیشد. از زمانی که وارد این دوره شدم و روی درک و اجرای مومنتوم مثبت تمرکز کردم، شرایط تغییر کرد.✅ چند روز پیش یک مشتری عالی پیدا شد. ✅ دیروز معامله را نهایی کردیم. ✅ با اینکه مشتری قرار بود مبلغ را طی چهار ماه پرداخت کند، در نهایت، کل مبلغ را یکجا تسویه کرد!💡 درس بزرگ این تجربه: عمل به آموزههای این دوره، آدم رو روی شانههای خداوند مینشونه، و خداوند کارها رو به بهترین و راحتترین شکل انجام میده. ✨
- من چندین ساله که دارم روی باورهام کار میکنم، اما به اون خواستههایی که میخواستم نرسیده بودم. خیلی برای خودم سؤال بود که چرا توی نتایج من تغییرات اساسی رخ نمیده و نتایج اونطور که میخوام، پررنگ نیست؟! به خودم میگفتم: من که مرتباً حواسم به کانون توجه و احساسم هست، من که دارم سعی میکنم به خواستهم توجه کنم و...گاهی مسیر خوب پیش میرفت و حتی گاهی چنان به نزدیکی خواسته میرسیدم که انگار توی دستمه؛ اما در بین راه، دوباره زمین میخوردم، مدتی ناامید و خسته میشدم و مدام میگفتم: \"خدای من، کجای کارم مشکل داره؟ آیا مشکل از باورهامه؟ نکنه من هنوز اصل خواستهم رو درک نکردم؟! داستان چیه؟!\"و دوباره سعی میکردم انگیزههام رو پیدا کنم و به مسیر برگردم.درسته که نسبت به قبل خیلی پیشرفت داشتم، حالم خوب بود، آرامش خوبی داشتم و شرایط زندگیم با بقیه خیلی فرق داشت، اما نتایج مد نظرم هنوز نبود و این سؤال مدام توی ذهنم بود که: راهکار من چیه؟!تا اینکه خداوند پاسخ داد... و من هدایت شدم به دورهی همجهت با جریان خداوند.وقتی دوره رو خریدم و در جلسه اول، استاد مفهوم مستمر نبودن ارسال فرکانس خواستهم رو بهوسیلهی «قانون مومنتوم» توضیح دادند، متوجه شدم که مسئلهی اصلی بهثمر نرسیدن خواستههام چی بوده. توی تمرینات دوره که تجربیات مسیرم رو مرور میکردم، بیشتر و بیشتر فهمیدم که این دقیقاً مسئلهی منه، و این دوره، دقیقاً راهکار منه، و اینها پاسخ خداوند به درخواستهام بودن.بله، خداوند بهم پاسخ داد. قسم میخورم که وقتی روی آموزههای دوره تمرکز کردم و تمرینات رو انجام دادم، فقط چند روز طول کشید تا تفاوت در نتایجم شروع بشه.به قول استاد توی دوره، به لطف خدا، نتایجم مثل یک گلولهی برفی که داره میغلتِه، هر روز داره بزرگتر و بزرگتر میشه...از رابطهم بگم که بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک، انگار امروز دوباره متولد شدم. انگار تازه دارم زندگی کردن با عشق رو میفهمم. «احساس آرامش»، لبخند، سپاسگزاری بابت همه نعمتهای زندگیم، مفهوم جدیدی برام پیدا کرده. از همه چیز لذت میبرم؛ حتی از نگاه کردن به قد و بالای بچههام...از روزی که وارد دورهی «همجهت با جریان خداوند» شدم، واقعاً زندگیم از همه لحاظ با جریان خداوند همراه شده.از نظر مالی، جریانی از نعمتها و ثروتها همینطور خودبهخود داره وارد زندگیم میشه. فقط واریزیها و پیامهای واریزی رو دارم میبینم. برای بعضی از اونها حتی ایدهای ندارم که از کجا اومدن!و این تغییر در نتایج، اونقدر پررنگه که حتی باعث تعجب اطرافیانم شده اما باعث تعجب من نیست؛ چون من داستان مومنتوم رو خوب درک کردم و خوب میفهمم که این نتایج، از کجا دارن آب میخورن.استاد! از سلامتی بگم... از رشد مالی بگم... از روابط پر از عشق و مودت با همسرم بگم که بعد از سالهای دور و دراز، انگار تازه بیدار شدم و دارم طعم واقعی عشق رو میچشم.خدای من، به کدامین نعمتهایت شکر بگویم؟اینجاست که فقط میتونم بگم: خدایا شکرت بابت همهی هدایتهات. این دوره، انگار فقط برای من تولید شده.آگاهیهای دورهی «همجهت با جریان خداوند» برای من، مثل یه هوش مصنوعی عمل می کنه که واقعاً چرخ زندگی من رو روان کرده. همهچیز داره راحت انجام میشه. انگار من فقط میخوام… من فقط اجازه نمیدم مومنتوم منفی شکل بگیره… من به توصیهی استاد، قلبم رو باز میذارم و به احساس منفی حساستر شدم...من فقط دارم زندگی طبیعی خودم رو میکنم، و واقعاً خداوند داره باقی مسیر رو برام انجام میده.
سلام اران جانم … سلام منه شیش سال پیشم :))) سلام قربونت برم که هر کلمه ات منو به یاد نگار پنج سال وجترین وگن انداخت :) سلام گذشته ی من :)))
از خدا میخوام کمکم کنه بهترین کلام بر من حاری بشه که بهت کمک کنه :)))
عشقم بدون من اینده ی توعم
اون فیلم پیکه رو بارها موقع گیاهخواریم دیده ام … حرفات دقیقا کلمات خودم بود اون احساس گناه اون ترحم دلسوزی کردن اشفته بودنت همه چیزت خوده من بود :))) من از 15 تا 20 سالگیم وجترین و وگن بودم :)))) الان 21 سالمه و یک ساله تو دوره ی سلامتی ام به لطف خدا
از همون پونزده سالگی هم با استاد دارم کار میکنم تاحالا…
راستش اگه فقط یک نفر باشه که بتونه تک تک کلماتی که گفتی رو درک کنه تو این سایت اون منم و خیلی خوشحالم که هدایت شدم به کامنتت … دقیقا نگاری که پنج سال بود رو تو توصیف کردی … شاید من بدتر و سخت تر از تو هم بودم من تو اون پنج سال هیچ وقت لب به خورشتی که توش گوشت باشه نزدم چه برسه خوده گوشت :)))
ببین ارام جان عزیزم
دوست ندارم بهت بگم چه راهی برو چیکار بکن چیکار نکن
من فکر میکنم ما باید تجربه کنیم
من خودم به شخصه عاشق اون دوران پنج سال گیاهخواریم هستم
همون موقع عاشقش بودم و لذت بردم ازش و حتی نتیجه اش باعث شد ایمانم به دوره سلامتی بیشتر بشه که خیلیا این ایمان من رو نداشتن به خاطر شاید اون تجربه ی من …
تو خیلی خوده گذشته ی منی
جالب بود برام که فهمیدی که وگنیسم خیلی اصول و قواعد داره که باید رعایت بشه و مضر هست اگه اینجور نباشه …
حالا من میخوام بهت بگم حتی اگه تموم اصولش هم رعایت کنی بازم جواب نمیده :)))
در مورد ژن گفتی باید بگم من خودم فکر میکردم چون پنج سال گیاهخوار بودم بدنم عادت کرده به گیاهخواری یا مثلا هندی ها نسل در نسل گیاهخوارن بدنشون بهش عادت کرده … ولی اینحور نیست عزیزکم :)))
ژن ما سه میلیون ساله ساخته شده
دو هزار سال هم پوچه هیچی نیست در برابرش و تغییر نمیکنه حتی یک ذره …
من خیلی حرفا دارم میتونم برات بزنم ولی نمیدونم درسته یا نه
از طرفی میگم بذار این راهو بره تا اروم اروم هدایت بشه و تحمیل کردن واقعا سخته من خودم یک سال بعد از دوره ی سلامتی رو گیاهخواری موندم و گفتم استاد رو قبول دارم به جز این مورد … یک سال طول کشید تا مقاوتم ریخته بشه و بعد یک سال هم میدونم باور میکنی … با گریه گیاهخواری رو ترک کردم … شبی که حالم بد بود بیمارستان زیر سرم بودم و ارزوم بود ورزش کنم اما جون تو تنم نبود زدم زیر گریه … چون میدونستم هیچ راهی به جز ترک گیاهخواری ندارم و اینقدر گیاهخواری برام عزیز بود حتی فکر ترک کردنش بارها منو به گریه انداخت …
من از بچگی تقریبا به گیاهخواری علاقه داشتم و برا همین سخت بود … اما میدونی در زمان و مکان مناسب اتفاقا میوفتن نباید عجله کرد … اروم باش دختر اینقدر دنبال چیزی نباش دنبال اثبات کردن نباش نه به من نه به خودت … من رها بودم و خداوند وقتی اماده بودم یکی از بچه های دوره سلامتی رو که قبلا گیاهخوار بود بهم هدایت کرد و با هم دوست شدیمو همو دیدیم و اون کلییییی روم تاثیر گذاشت… تا وارد این دوره بشم …
من کسی بودم که میگفتم حاضرم بمیرم ولی گوشت نخورم …
ولی میدونی یه چیزه دیگه ای راجبم بود که نمیدونستم …
من حیوونارو خیلی دوست داشتم هنوزم دارم …
اما هیچ چیزی رو تو این دنیا بیشتر از اهدافم دوست ندارم حتی خانواده ام … به موقعش خانواده ام هم برای رسیدن به اهدافم ترک میکنم …
برای من مهم ترین موضوع زندگیم اهدافم بودن و هنوزم هستن
و وقتی گیاهخواری مانعی در برابر اهدافم دیدم دیگه تموم شد …
دیگه همه چیز فاتحه اش خونده شده بود …
من تو اون پنج سال نمیدونستم گیاهخواری مانع اهدافم هست و اصلا ورزش هم نمیکردم تحرکی نداشتم که بفهمم کم اوردم …
ولی وقتی رفتم دنبال عشق و علاقه ام ورزش و رقص و دیدم گیاهخواری مانع من هست فاتحه اش رو خوندم با اینکه عاشقش بودم …
خیلی حرفا دارم میتونم بزنم من قبل دوره سلامتی اومدم باورای گیاهخواریم رو نوشتم و منطقی حلشون کردم هیچ وقت به زور خودمو اجبار نکردم … اروم اروم خیلی اروم میگم یک سال رو خودم اروم کار کردم تا رفتم سمتش …
ازت میخوام تو هم خودتو اجبار نکنی خیلی اروم پیش برو حتی شده یه سال دو سال طول بکشه اما ادامع بده … برو دنبال سوالاتت … چرا گیاهخواری درسته ؟؟ فرق گوشت سگ و گاو چیه ؟؟ اگه خدا ناراحت میشه از کشتن حیوونا چرا بدنمون رو طی تکامل نیازمند به گوشت بار اورده ؟؟ نگاه خداوند به مرگ و زندگی چیه ایا خداوند به مرگ و زندگی احساسی نگاه میکنه مثل ما ؟؟؟ ایا خداوند ناراحت میشه که یه شیر اهو رو بخوره و اون شیر رو لعنت میکنه ؟؟ یا اون شیر و تکاملش خوده خداوند و همون انرژیه ؟؟
ایا خداوند از گوشت خوردن من ناراحت میشه ؟؟ پس چرا منو گیاهخوار نیافرید ؟؟
نتایج بچه ها چی میگه ؟؟ چرا بچه ها بدون دارو خوب شدن درحالیکه مردم دارن تو بیمارستان ها میمیرن ؟؟ چرا ما سگ نمیخوریم چرا گاو میخوریم ؟؟ چرا انسانها گوشت حیوانات گیاهخوار خوردن نه گوشت حیوانات همه چیز خوار یا گوشتخوار ؟؟ نتیجه ی من از گیاهخواری تا به الان چی بوده ؟؟؟ نتیجه ی ادامه اش چبه برام ؟؟
به همه ی سوالها فکر کن بسین اصلا ساعتها فکر کن
اگه وگن رو دوست داری ادامه اش بده با عشق و لذت ببر افتخار کن بهش ولی کنارش اروم اروم خودتو به چالش بکش با سوال کردنها
اشفتگی رو از خودت بیرون کن نترس عقب نمیوفتی میتونی تا دو سال دیگه گیاهخواری رو ادامه بدی هیچ اشکال و عیبی درش نیست :)))
ما مشکلمون اینه که فکر میکنیم از قافله عقب میوفتیم درحالیکه اصل اینه که لذت ببریم
اگه از گیاهخواری هنوز لذت میبری انجامش بده منم پنج سال زندگیم لذت بردم
اما اگه میبینی لذت ها داره کمتر میشه و رنج ها بزرگتر جوریکه نمیتونی انکار کنی اون موقع اس که باید خودتو با سوالها به چالش بکشونی :))))
دوستت دارم گذشته ی من فعلا
ارام گیان عزیز
بهت پیشنهاد میکنم بیشتر امرکزت رو بذاری روی شناخت خدا
کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم بهترین منبع برای شناخت خداوند هست
خداوندی که سیستمه
نه یک انسان
ما باید این سیستم رو بشناسیم
بازم میگم اصلا عجله ای نداشته باش منوتو هسچ فرقی نداریم هیچ اهمیتی نداره من از تو کوچکیترم یا بزرگتر در چشم کائنات منو تو روحیم و به یک اندازه فرصت داریم … کسی به خاطر سن کمش فرصت از تو بیشتر نداره …
وقتی به خداوند نکاه سیستمی داشته باشی یه دنیای جدید برات باز میشه
یه دنیایی که سلامتی بدنت یک ذره نعمتاش هست تو به خیلی چیزای بزرگتر میرسی
و اینه که مهمه نه اینکه تو گیاهخواری یا گوشتخوار و بخوای با خودت بحث و جدل کنی خودت رو پریشون و نگران کنی
اصن از خودت بپرس
چرا گیاهخوار شدی ؟
برای تجربه ی ارامش بیشتر
چون این بهت ارامش میده
حالا چی شده همین باعث شده چنین کابوس هایی ببینی و زندگیت برات جهنم بشه ؟؟
ایا راه درست راهی نیست که به من ارامش میده و حسمو خوب میکنه ؟؟ پس اگه حسم بده مسیرم اشتباهه … اگه توجهت روی منفی هاست راه اشتباس … حس بد اتفاقات بد بی هیچ چون و چرایی… و تو ارزشمندی هیچ چیز و هیچ کس نباید توی ارزشمند رو ناراحت کنه … اینم یادت باشه ..
و دقیقا درسته ادما میگن وای جنگ شده ادمای بی گناه مردن پس خدا نیست … یا خدا ظالمه بی عدالته … اما اونا نمیدونن خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند انرژیه ، خداوند خاکه ، باده ، اتشه ، زمینه ، منه ، توعه ، دریاست ، همه چیززززههههه …
خداوند همون شیربه که اهو رو شکار میکنه ، خداوند همون اهوییه که شکار و خورده میشه ، خداوند دندون اون شیره ، هداوند خون اون اهوعه … همه چیز این سیستمه … تمام طبیعت برنامه ریزیه دقیق خودشه …
اون نگاه دلسوزی نداره …
اون میگه اگه احساست بده من اتفاقات بدی وارد زندگیت میکنم واسم مهم نیست چه قدر گریه کنی …
خداوند اینه اس … اون همون چیزیو نشون میده که هستی و انجام میدی بدون هیچ دلسوزی …
خداوند خود کائناته که فرکانس مارو میگیره ، خداوند خود تکامله ، خداوند خود طبیعته خوده زندگیه خود مرگه همههه چیزه …
سعی من توی بخش توحیدی خیلی کار کنی روی فایلای توحیدی سایت …
یه فایلی هست استاد میگه به کبوتر ها غذا ندهیم یعنی به گداها کمک نکنیم …
این نگاه و دیدگاه خداونده
اما نکاه انسان اینه که نه گناه داره بدبخت یه نون خشکه ای بهش بدیم نمیره … اما نگاه خداوند چیه اینه مه این ادم باید بمیره یا ثروتمند بشه چون این جهان من لایق بهتریناست من این انسان رو خالق افریدم اکر قرار نیست ثروتمند باشه و به رشد جهانم کمک کنه باید بمیره …
همین هم برای خیوانات صدق میکنه … خدا خوده همون حیوانات هست و اونارو افریده تا جهان رشد و پیشرفت کنه هم با تولدشون هم زندگیشون هم مرگشون …. و این سه هیچ تفاوتی در نظر خداوند ندارن … چون خداوند یک سیستمه نه یک انسان اون همه چیز رو برای رشد و گسترش افرید نه هیچ چیزه دیگه ای … حتی مارو… زمین و زمان و جهان رو مسخر ما کرد که عزتمند زندگی کنیم و رشد بدیم جهانو …
توی کامنتی که برام نوشتی قشنگ احساس کردم اروم تر شدی و اون حس خودسرزنشی گناه و پریشونی اشفتگی ازت کم شده و در صلح بیشتری قرار گرفتی … دوست داشتم بازم کمک کنم این حس ارامشت بیشتر بشه چون یه ادم ارام تر جهانی زیباتر برای منه … یک فرد سالم تر جهان و زندگی بهتری برای منه … تو رشد کنی من رشد میکنم … با عشق و لذت و ارامش این مسیر زیبای زندگی رو طی کن چون تو اشرف مخلوقاتی خدا همه همه همه هرررررر چیزی که تو این دنیاست رو برای تو افریده ؛))))))