جواد بایرامیاستاد عزیزم، هر چند تا کامنت براتون ارسال کنم و تشکر کنم از شما بابت تمام تغییرات و بهبودهای زندگیم ، باز هم کافی نیست. با عمل کردن به آموزشهای شما، زندگی من در تمام ابعاد در حال تحول است. هر روز در شکرگزاری هام از خداوند بزرگ خودم برای هم زمانی زندگیم با شما و سایت elmeservat.com سپاسگزاری می کنم.
آگاهی ها و تمرینات دوره کشف قوانین زندگی تحولی در من به وجود آورده که اگر بخوام کامل در این مورد بنویسم، باید روزها وقت بذارم. اولین کامنت من در این دوره برمیگرده به 580 روز پیش وقتی این کامنت رو خوندم، متوجه شدم که نسبت به 580 روز چقدر شخصیت من و زندگی من تغییر کرده.
580 روز پیش وقتی تازه دوره کشف قوانین زندگی رو شروع کرده بودم، هیچ سمتی نداشتم. یک کارمند معمولی بودم که با یکی از همکاران روی میز کنفرانس کنار هم بودیم. نه کشویی، نه فایلی، نه میز مستقلی، نه جایی برای نگهداری لوازم شخصی خودم ...
اتاقی که با 4 نفر دیگه از همکارانم با هم از صبح تا عصر کنار هم بودیم. اون زمان به دلیل تمرکز اون عزیزان روی نکات منفی و اخبار و حوادث و شاه پرستی و کلی حواشی دیگه، من برای کنترل ورودی های ذهنم مجبور بودم همیشه هدفون توی گوشم بزارم. البته که نمی شد 100 درصد ورودی هام رو کنترل کنم اما تمام تلاشم رو می کردم. اون زمان حقوق من یک سوم حقوق الانم بود و همین کنترل ذهن ها و عمل به آگاهی های دوره کشف قوانین زندگی، این همه بهبود توی زندگیم ایجاد کرد. الان بعد از 580 روز، من توی همون اتاق، رئیس هستم با کلی میز و تشکیلات و امکانات و حقوق 3 برابر. رئیس ایستگاه مهرآباد (کارگو هواپیمایی ماهان).الان توی اون اتاق فقط من هستم با یک همکار نازنین که اون هم همیشه هدفون توی گوشش هست و روی کارهاش تمرکز می کنه. یک محیط بسیار آرام، ساکت، منظم، مثبت و رویایی که در 95 درصد زمان ها، تصویر و صدای استاد عباس منش رو مانیتور بزرگی که به لپ تاپ وصل کردم خود نمایی می کنه.
آزادی زمانی دارم. عزت و احترامی که مدیران جدید و نازنین نسبت به من دارند و شرایطم هیچ ربطی به 580 روز و شروع دوره کشف قوانین زندگی نداره. این بهبود ها فقط جزئی از روند تغییرات مثبت و نتایج من هست که از عمل به آگاهی ها و تمرینات این دوره حاصل شده.
شرایط جسمانیم بی نظیر و رویایی شده؛بدهی هام همه صفر شده؛روابطم عالی شده؛میتونم بگم چرخ زندگی در ابعاد مختلف روان شده؛قلبم پر از آرامش و امید و ایمان و توکل هست و خودم رو خالق زندگیم احساس می کنم؛شجاعت بیان دیدگاه هام رو دارم؛و این تغییرات حاصل تبدیل تمرین 30 روزه کدنویسی روزانه زندگیم در این دوره، به تمرین هر روزه ی من در 580 روز گذشته…
استاد عزیزم، با تمام قلبم از شما برای این آموزشها و نتایج بی نظیرم بی نهایت سپاسگزارم. می خوام به دوستانی که از این دوره یا هر آموزشی از استاد استفاده می کنند بگم که: آگاهی هایی که از آموزش های استاد می گیریم، بهترین، سریع ترین و خالص ترین روش برای تغییر زندگی در تمام ابعاد هست. من روزهای اول حتی سال اول، توی عمل به آموزه های استاد ثبات نداشتم و تغییرات خاصی دیده نمی شد اما مهم ادامه دادن و ثبات داشتن هست. وقتی با تعهد شروع کردم و ادامه دادم، همه چیز شروع به تغییر کرده. من همه نوع تلاشی برای تغییر زندگیم کردم ولی الان کاملا به این نتیجه رسیدم که برای تغییر شرایط، هیچ راه دیگه ای، تاکید میکنم هیچ راه دیگه ای جز عمل به این آموزه ها نیست. هیچ راه دیگه ای غیر از مسیر توحید، درک قوانین زندگی، درک خالق بودنمون، توانا تر شدن توی کنترل ذهن و کنترل ورودی های ذهن، برای تغییر شرایط وجود نداره.
احمدرضا اشتیاقیحدود یک سال است که با آموزه های استاد عباس منش آشنا شدم. نحوه هدایت من به سمت آموزه های استاد عباس منش برمیگرده به اینکه من با یک مربی کوچ شخصی آشنا شدم و یک دوره ی کوچینگ ۱۵۰ میلیون تومانی یک ساله رو از ایشان خریدم. قشنگ یادمه که ایشون جلسه اول رو با این جمله شروع کرد که:\" استاد عباس منش میگه هر جایی که موفقیت هست، ردپای توحید در اون هست و هر جا که شکست هست، رد پای شرک…ایشون گفتند که دانشجوی استاد عباس منش هستند و شروع کردند از مثال زدن و باز کردن موضوع و به ما هم گفتند بریم سایت elmeservat.com و از آگاهی های استاد استفاده کنیممن وارد سایت شدم و از فایلهای دانلودی هدیه استفاده می کردم. بعد از حدودا ۶ ماه، اولین دوره ی استاد عباس منش عزیز یعنی دوره کشف قوانین زندگی رو خریدم. کار کردن روی آگاهی های و تمرینات این دوره باعث شد درآمدم کلی تغییر و رشد پیدا کنه. حساب بانکیم اوکی شد. ماشین مورد علاقه ام رو خریدم و کلی نتایج خوب و عالی دیگه که معجزه وار وارد زندگیم شد. بعد دوره ی دوازده قدم رو خریدم و الان در قدم چهارم هستم. در هر لحظه هدایت و دست خدارو میبینم به قول استاد از خیابون هم میخوام رد شم به خدا میگم از کدوم سمت برم و هدایت میشم. این \"هدایت شدن\"، بالاترین درجه ای هست که من آرزوش رو داشتم. آرزو داشتم که خدا در تک تک لحظه هام باشه.من برای آشنایی با استاد عباس منش، ۱۵۰ میلیون تومان هزینه کردم و وارد دوره اون مربی شدم و از طریق اون دوره، استاد عباس منش رو شناختم که این رقم در مقابل آگاهی ای که استاد عباس منش به من داده، اصلاً رقمی نیست.
سید حسنالان 6 ماه است که با آموزه های دوره کشف قوانین زندگی کار می کنم و امروز روز 12 ام از تمرین کدنویسی خواسته ها در ماه ششم بود. من 6 ماهه که مرتباً دارم تمرین کدنویسی رو انجام میدم و در این 6 ماهه، همه چیز برام خیلی ساده تر اتفاق می افته:با عمل به آموزه های دوره کشف قوانین زندگی، روابط خیلی زیباتری را در هر روز میسازم .زندگی برام خیلی لذت بخش تر شده و همه چیز برام بوی خوش زندگی میدهد؛از درآمد نگم که چقدر آسان من دارم درآمدهایی عالی را هرروز کسب میکنم و در هر ماه درآمدم در حال افزایش هست به طوری که در ماه پیش تا درآمد 175میلیون تومان هم پیش رفتم و انشاالله این ماه بهتر هم می شود چون دارم به قوانین عمل می کنم.
خیلی آسانتر مشتری جذب می کنم؛
خیلی آسان اتفاقات دلخواه را در زندگی ام خلق میکنم آن هم از نوع اتفاقات خوب که خود به خود وارد زندگی ام میشود.خواسته هام رو کد نویسی می کنم و اتفاق می افتد چون قوانین خداوند ریاضی وار داره عمل میکنه و دقیق هست.
خدایا سپاسگزارم بابت این آرامشی که دارم.
احمدرضا اشتیاقیمن پای آموزش های اساتید زیادی نشستم ولی ندیدم استادی رو که آنقدر مسلط به قوانین باشه که استاد عباس منش هست.بعد از عمل به آگاهی های دوره کشف قوانین زندگی، انگار انفجاری در کسب و کار و دارایی هام رخ داد.بعد از 4 ساختن راه انداختن کسب و کارم و همیشه مشکل مالی داشتن، بعد از عمل به آگاهی ها و تمرینات دوره کشف قوانین زندگی، تونستم اولین ماشینم که یک دنا پلاس بود رو بخرم
منی که ته کارتم همیشه نزدیک صفر بود، بعد از درک آگاهی های این دوره، الان موجودی کارتم حدود 500 میلیون تومان هست، فروش روزانه ام بیشتر از 3 میلیارد در ماه شده؛ درآمدم 1 میلیارد تومان در ماه شده؛ مغازه ام 220 متر شده 2000 دست کت و شلوار دارم؛ رابطه ام با همسرم چقدر بهتر شده و مهم تر از همه رابطه ام با خدای خودم چقدر عالی شده.من تحت تأثیر آموزش های استاد، میرفتم افرادی رو که فروش خیلی بالایی داشتند رو مشاهده میکردم و تایید شون میکردم و با خودم میگفتم خدایی که به اونها داده به من هم میده؛ خدایی که اونها رو هدایت کرده به ایده ها و مسیرهای فروش زیاد، من رو هم هدایت میکنه؛ خدایی که به سلیمان ثروت زیاد داده به من هم میده؛چون قانون برای همه ثابته و این افراد هستند به اندازه ای که رزاقیت خدارو باور دارن، میتونن به همون میزان از خانِ بی نهایتِ خداوند، دریافت داشته باشند. من الان باور دارم هر موجودی در این دنیا زندگی میکنه، خدا هدایتش میکنه و روزیش رو میده. من تنها کاری که باید بکنم اینه که باورم رو به هدایت های این نیرو هر روز تقویت کنم و ترمزهام رو بردارم و قطعا به محض تغییر باور و برداشتن ترمزها، نتایج بلافاصله دیده میشه همانطور که در داستان سلیمان و آوردن تخت بلقیس، به خوبی توضیح داده شده که به محض درست بودن باور سلیمان در کمتر از یک پلک به هم زدن اون تخت رو روبه روی خودش میبینه و بعد از دیدن تخت سریعا شکرگزاری میکنه.
پس کار ما فقط تغییر و بهبود باورهامون هست.
خدایی که تخت بلقیس را با نهایت سرعت پیش سلیمان حاضر میکنه، تابلو های نقاشی من رو هم به فروش میرسونه. ممنونم از استاد عزیزم جناب آقای عباس منش فهیم و دوست داشتنی به خاطر آگاهی های دوره کشف قوانین زندگی. دمتون گرم استاد عزیزم. ای کاش همه در مدار درک حرف های شما بودن و میفهمیدن همه چیز در درک و عمل به توحیده. با افتخار میتونم بگم من یکتاپرستم و پشتم به خدایی گرمه که صمده؛
Sohrab Nasrچند روزی هست که دوره فوق العاده کشف قوانین رو تموم کردم. مدت کمتر از 2 ماه روی این دوره کار کردم و الان در 18 اردیبهشت ماه 1403 ساعت 8:27 دقیقه صبح یه حسی به من گفت از نتایجم بنویسم:حدود 3 سالی هست که با آموزه های استاد عباس منش آشنا شدم و از همون روز اول سعی کردم طبق قوانین عمل کنم. ورودی های منفی رو قطع کردم، تلویزیون نمیدیدم، فضای مجازی نمیرفتم و …بعد از 6 ماه کار کردن روی خودم، تصمیم گرفتم برم خدمت سربازی. دنبال آشنا میگشتم که بتونه من رو بندازه شهر خودم خدمت کنم ولی یه جمله توی یک فایل از شما شنیدم که من رو متحول کرد. اون جمله این بود:اگر دوست نداری بقیه توی صف بزنن، تو خودت توی صف نزن. اگر دوست نداری بقیه پارتی بازی کنند خودت پارتی بازی نکن.بعد از شنیدن این جمله توکل کردم به الله یکتا و مستقیم رفتم پلیس +10. باورم نمیشد 2 سال خدمت سربازیم رو در بهترین جایی که امکان داشت افتادم. فرمانده عالی، سرباز های بی نظیر و …من از نظر سلامت هم خیلی نتایج عالی گرفتم. خدارو شکر الان نزدیک 3 سال هست حتی سرما نخوردم یا اگر یکم مریض بشم کمتر از 24 ساعت خوب میشم. با وجود تمام اینها، هنوز نتیجه مالی نگرفته بودم. توی خدمت سربازیم بودم که تصمیم گرفتم دوره کشف قوانین زندگی رو بخرم ولی ازش استفاده نکرده بودم. اوایل آذر ماه 1402 خدمت سربازی من تموم شد و متاسفانه توی این 2 سال خدمت، خیلی از آموزه های استاد رو فراموش کرده بودم و از این فضا دور شده بودم. یک ماه در به در دنبال کار میگشتم تا حرف مردم رو نداشته باشم که نگن فلانی از سربازی برگشت و با مدرک لیسانس عرضه نداشت یک کار برای خودش پیدا کنه. کلی دفتر وکالت رفتم برای کار که اکثرشون خانم می خواستند و ما بقی هم قبولم نکردند. ولی چیزی که توی همشون مشترک بود حقوق کم بود. بالاترین حقوق پیشنهادی شون به من 5 میلیون تومان ماهانه بود. الان که به اون زمان فکر می کنم، باورم نمیشه که اون موقع راضی بودم از 8 صبح تا 2 ظهر برم سر کار به خاطر 5 میلیون.خلاصه خسته شده بودم و به پوچی رسیده بودم. به این فکر میکردم اگه نتونم گلیمم رو از آب بکشم بیرون چی؟ پیش خودم میگفتم تو که عرضه نداری یک کار با همون درآمد کم پیدا کنی، انتظار داری موفق بشی؟یکبار شکایت بردم پیش خدا که خدایا سربازیم تموم شد، لیسانس حقوق دارم، چرا کمکم کنی؟فکرم کم کم داشت میرفت سمت خودکشی. دیگه اوضاع برام غیر قابل تحمل بود. روزی که تصمیم داشتم کار رو تموم کنم یک دوست باهام تماس گرفت (کسی که سایت استاد رو بهم معرفی کرده بود).باهم رفتیم بیرون و در مورد اوضاع و احوال صحبت کردیم. گفتم کار نمیتونم پیدا کنم و ... اون دوست عزیزم برگشت گفت: چرا برای خودت کار نمیکنی؟ گفتم ای بابا من 2 سال خدمت بودم همه مطالب یادم رفته چطوری کار کنم؟ اصلا مشتری از کجا بیارم؟ نمیشه.دوستم گفت: فقط شروعش کن. برو مطالعه کن، برو کارت ویزیت چاپ کن و قدم اول بردارد و فقط شروعش کن. بعد از خداحافظی از دوستم، همش صحبتاش توی ذهنم بود. به طور کلی اون فکر مزخرف خودکشی از ذهنم پرت شده بود بیرون. پیش خودم میگفتم: اگه بشه چی؟ درسته مطالب رو فراموش کردم ولی با مطالعه مستمر میتونم به مهارت برسم. توکل کردم به الله و شروع کردم. کارت ویزیت چاپ کردم و شروع کردم به مطالعه و هدایت شدم به دوره شیوه حل مسائل که داستان مطالعه و نحوه هدایت شدن من به دوره شیوه حل مسائل و استفاده از اهرم رنج و لذت برای مطالعه یک داستان جدایی داره.خلاصه روزها کارت ویزیت پخش میکردم و مطالعه روزانه هم داشتم. 3 ماه اول کارم یعنی دی، بهمن و اسفند فقط یک تماس کاری داشتم که اونم گذاشت و رفت. دوباره داشتم ناامید میشدم. میگفتم مگه میشه یک نفر هر نتیجه ای بگیره غیر از نتایج مالی؟!عید شده بود و 13 روز تعطیلی! جیب هام خالی خالی بود و منم کسی نبودم بخوام پول قرض بگیرم. روز سوم عید داشتم توی گوشیم میگشتم که چشمم خورد به فایلهای جلسات دوره کشف قوانین زندگی. یک لحظه شوکه شدم. اصلا یادم رفته بود یک سال پیش توی خدمت سربازیم من این دوره رو خریده بودم. گفتم الان وقتشه که این دوره رو شروع کنم. نشستم پای جلسات فوق العاده دوره کشف قوانین زندگی. خدای من آگاهی های دوره فوق العاده بودن و من به تک تک تمریناتش عمل می کردم. 13 فروردین 1403 تماس کاری با من گرفته شد و اولین کارم رو گرفتم. مبلغش اصلا خوب نبود ولی اولین کار خودم بود. خودم داشتم پول میساختم و این بهم امید داد. همینطور که زمان می گذشت من هم مطالعه میکردم و هم روی آگاهی های دوره کشف قوانین زندگی کار میکردم. اصلا یه آدم دیگه ای شده بودم. تا پایان فروردین چندین کار گرفتم و درآمدم حتی از اون حقوقی که به خاطرش میخواستم یک ماه از 8 صبح تا 2 بعد از ظهر برم سر کار هم بالاتر رفته بود، اونهم فقط توی 18 روز و با کمترین ساعات که سر جمع 10 ساعت هم وقت من رو نمیگرفت.و اما این ماه خدا را شکر درآمدم از ماه قبل هم به مراتب بالاتر رفته جوری که به استقلال مالی نسبی رسیدم. ( از خرید کفش های چرم چند میلیونی تا سفر به ترکیه و …تازه این اول کار و شروع کسب و کارم هست. البته که من هیچ کدوم از این کارها رو نکردم. این کارها رو الله برای من انجام داد. الان امید و توکلم به الله وهاب هزاران برابر شده. حضورش رو توی لحظه لحظه زندگیم حس میکنم. خداوندی که سربازیم رو بهترین جا فرستادم. سلامتی عالی بهم عطا کرد و الان هم داره بهم بسیار روزی میرسونه. هرچقدر سپاس بگم و شکرگزاری کنم کمه. دوستان عزیز این راه راه درستیه. این حرف رو منی دارم میگم که به جای رسیده بود که حاضر شده بود برای 5 میلیون درآمد ماهانه، از 8 صبح تا 2 بعد از ظهر بره سر کار. اما الان از کسب و کار خودم به درآمد چندین برابری رسیدم. مطمئنم این راه راه زیبایی و سلامت است و ادامه دار. چون الان با کمک آگاهی های دوره کشف قوانین زندگی فهمیدم چطور باید عمل کنم. خداوند رو سپاس میگم که من رو از اون حالت پوچی نجات داد و به این جایگاه رسوند. از اون دوست عزیزم که همیشه هوای من رو داشت و داره ممنونم که استاد رو بهم معرفی کرد و اون ایده رو بهم داد(به عنوان دستی از خداوند).
از استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته هم به خاطر آموزه ها و تمرینات دوره بی نظیر کشف قوانین زندگی سپاسگزارم.
سارا سهیلیاستاد امشب واقعا یک حال و هوای عجیبی دارم. درست مثل اون زمانی که شما تعریف می کنید که یکم مبحث توحید و شرک رو درک کرده بودین و روحتون لطیف شده بود. توی همین یک ساعت تا الان بارها خدا رو شکر گفتم.
من تلاش می کردم که بتونم حداقل به اندازه احتیاجات اولیه زندگیم، از کار مورد علاقه ام پول بسازم. 2 سال براش تلاش کردم اما هیچ نتیجه ای حاصل نشد.یک سال پیش دوره کشف قوانین زندگی رو خریدم. آرزوم بود که بتونم از کار مورد علاقه ام، حتی ماهی 1 میلیون تومان پول بسازم. اما الان بعد از یک سال کار کردن روی آموزه های دوره کشف قوانین زندگی و دوره شیوه حل مسائل زندگی، ترمزهای ذهنم رو شناختم و برداشتم و تونستم 14 برابر بیشتر پول بسازم.بعد رسیدم به یک سطحی که متوجه شدم درآمدم ماهانه ام زیاد نمی شد. با آگاهی های که یاد گرفتم، نشستم موضوع رو بررسی کردم و فهمیدم من یک نشتی انرژی بینهایت بزرگی توی روابطم داره که باید روش کار کنم. از اون زمان که با تمرکز دارم روی این نشتی انرژی کار می کنم و باورها و منطق هایی که حالمو خوب میکنه رو پیدا می کنم، درآمد مرتب داره بالاتر میره. الان بهتر و بیشتر میخوام چون مسیر رو می دونم و میدونم از کجا به این موقعیت رسیدم.خدا رو شکر می کنم به خاطر آگاهی های این دوره. خدا رو شکر می کنم که من رو به آگاهی هایی وصل کرده که دیگه نیاز نیست کلی انرژی و زمان هدر بدم و هزینه های بیهوده کنم تا شاید درآمدم بالاتر بره که آخرشم نتیجه پایدار نمیده.اما من توی این دوره مبحث شرک و توحید رو اندازه سرسوزن درک کردم و دارم سعی میکنم این درک رو توی زندگیم عملی کنم و کلی نتیجه گرفتم. واقعا استاد نمیدونم با چه زبونی ازتون تشکر کنم که قانون زندگی و خوشبختی رو بهم یاد میدید تا بتونم بهشت خودم رو توی این دنیا بسازم.
سعید پاشاییزمانی که دوره کشف قوانین زندگی رو خریداری کردم، ورودی مالیم بین 1 تا 3 میلیون بود که ثابت هم نبود. من نبود پول رو احساس می کردم ، خیلی محتاج پول بودم. به مدت یک ماه تمام، در تمرین کدنویسی روزانه، این خواسته یعنی داشتن پول بیشتر رو می نوشتم. به لطف خدا با هر بار گوش دادن به جلسات دوره کشف قوانین زندگی، خیلی واضح تر فهمیدم که \"نچسبیدن به خواسته\" و از مسیر لذت بردن رو چطور باید در عمل اجرا کنم.کم کم یاد گرفتم که چطور به قانون عمل کنم و چطور درباره این خواسته رها باشم و از نعمت هایی که الان در زندگیم هست، لذت ببرم مثل بدن سالمی که دارم و… این نگاه بهم احساس آرامش داد. باشگاه میرفتم، ورزش میکردم و احساس خوبی از این کار داشتم و حالم مرتباً بهتر می شد و جالب اینجاست که چند روز بعد، یک کار بهم پیشنهاد شد که داستانش جالبه.من دوست داشتم سر کاری باشم که بتونم بردارم رو هم با خودم سر کار ببرم و هر دو ما پول بسازیم اما جریان اینطور پیش رفت که برادرم رفت سر یک کاری و بعد از چند روز بهم گفت که در محل کارشون جوشکار نیاز دارند و به این شکل من کار پیدا کردم. برای اولین بار در زندگیم، در طول 23 روز 23 میلیون تومان پول ساختم و ورودی مالی من از مبلغ 1 تا 3 میلیون تومان، به بیش از 7 برابر افزایش پیدا کرد. البته این افزایش به صورت تکاملی رخ داد. خدارو شکر به تعهداتم درباره ادامه دادن آموزه ها پایبندم. هر روز حداقل یک جلسه از دوره رو هدایتی گوش میدم. هر روز احساسم خیلی بهتر میشه. سعی می کنم کوچکترین نتایج رو ببینم و جدی بگیرم. نتایج کوچکی که در طی روز رخ میده رو توی گوشیم یادداشت می کنم و بعد در پایان روز توی دفترم پاک نویس می کنم.خدارو شکر خیلی بهتر آموزه های استاد رو درک می کنم و عجله ام برای رسیدن به یک نقطه خاص خیلی کمتر شده و آنقدر به آرامش و احساس خوب رسیدم که دوست دارم از خوشحالی گریه کنم. از خداوند سپاسگزارم که به این مسیر زیبا هدایتم کرد.
جلیل احمد محمدیاگر کامنت های قبلی من را در دوره کشف قوانین زندگی خوانده باشید، متوجه مسیر هدایتی رسیدن به یکی از مهم ترین خواسته های زندگی من یعنی مهاجرت به کشور دلخواهم می شوید. من با عمل به آگاهی ها این دوره و اجرایی کردن تمرین های جلسات اول، دوم، سوم و چهارم دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی جدید، خصوصا با انجام تمرین \"داشتن انتظارات مثبت از آینده\" که فکر می کنم تمرین جلسه 11 ام این دوره است، موفق شدم ترمزهای ذهنم را بشناسم و یکی یکی بردام و ورقی طلایی از زندگی ام را رقم بزنم و به دستاوردهای دلخواهم برسم.این نخستین کامنت رسمی من در سایت زیبای elmeservat.com است که از کشور زیبا و جدید خودم یعنی استرالیای زیبا و سر سبز می نویسم. به خاطر عمل به آگاهی های این دوره، من در کمال افتخار و سربلندی به استرالیا مهاجرت کردم و خداوند مسیر این مهاجرت را برایم آسان کرد و واقعا قدم به قدم در این مسیر زیبا با من بوده و هست.در این تقریبا دو ماه اخیری که از حضورم در استرالیا می گذرد، اتفاقات جالب و عالی زیادی برایم رخ داده است که سعی می کنم در کامنت های آینده، آنها را شرح دهم و مثل گذشته از خودم رد پا به جا بگذارم. چون امروز که کامنت های چند ماه گذشته خودم در سایت را مرور میکردم، احساس خوبی از سپاسگزاری و اشک شوق داشتم که چطور خواسته ها به حقیقت می رسند.فقط عمل به تمرین های چند جلسه از این دوره، زنده گی مرا به معنای واقعی از این رو به اون رو کرد و زندگی ام را چنان متحول کرده که احساس می کنم از از فرش به عرش الهی رسیده ام. به همین دلیل می خواهم به لطف خدای مهربانم دوباره مسیر این دوره زیبا را ادامه دهم و در این کشور زیبا، سایر خواسته هایم را نیز به حقیقت برسانم.
Ehsan Moqadamاین کامنت رو در حالی دارم مینویسم که محو آگاهیهای جلسات ابتدایی دورههای احساس لیاقت و روانشناسی ثروت 3 هستم و یه جهاد اکبر به راه انداختم برای اینکه یه سری تغییرات مهم در تمام جنبههای زندگیم ایجاد کنم. درحالیکه مشغول مرتبسازی فایلهای لبتاپم بود (کاری که مدتها میخواستم انجام بدم)، به صورت هدایتی دیدم این جلسه از دوره کشف قوانین زندگی خیلی واضح بهم چشمک زد که بیا، بیا منو نگاه کن و من هم شروع کردم به گوش دادن به آگاهی های این جلسه و فرکانسها و باورهایی که پشت سر هم اصلاح میشد.
واقعاً تغییراتی که در این مدت داشتم شگفتانگیز بوده. گاهی انقدر از این درک قوانین ذوقزده هستم که نمیدونم اصلاً چکار باید بکنم فقط دلم میخواد ذوق داشته باشم.
منی که آرزوی داشتن یه سری چیزها رو داشتم الان به لطف خداوند خیلی راحت تجربشون کردم و از وقتی فهمیدم که فقط باید روی خودم کار کنم و خودم رو با خودم مقایسه کنم، بیشتر به خدا، به خودم و مسیری که درش هستم افتخار میکنم و احساس بهترم اتفاقات بهتر رو مدار به مدار داره برام رقم میزنه.
شاید واضحترین نتیجهای که از آموزه های استاد کسب کردم، آرامشیه که دارم. یعنی بارها و بارها شده تو شرایط مشابه این بودم و یه مقداری طول کشیده که به خودم بیام و خودم رو پیدا کنم اما حالا ککم هم نمیگزه و استقبال میکنم از تغییرات زندگیم.
وقتی یه خواستهای خیلی برام بزرگ میشه، به خودم میگم آیا خواسته تو از خدا هم بزرگتره؟ برای تو بزرگه برای خدا که بزرگ نیست. بعد همان موقع به خدا میگم خدایا تو که ضعف بندت رو میبینی، من که دارم اعتراف میکنم، خودت قویم کن، خودت بهم ایمان بده از این خواسته بزرگتر بشم.
الان خواستههای زیادی دارم اما واقعاً میتونم اعلام کنم که نسبتبه گذشته خودم بسیار کمتر نگران هستم، آنقدر کم که تقریباً میتونم بگم نیست.
یکی از ترمزهایی که در طی دوره کشف قوانین من در خودم پیدا کردم که ارتباط زیادی با این جلسه از دوره داره، اینکه مغز من گاهاً در تصویرسازی اتفاقات و پذیرش کارهایی که تا حالا تجربش نکردم، در برخی از موارد خیلی مقاومت داره. کاری که من برای برداشتن این ترمز میکنم اینکه میام میسپارم به خدا میگم من نمیدونم طبیعیه چون تا حالا تجربش نکردم اما خدا میدونه، خدا میتونه و سعی میکنم خودم رو رها کنم از \"چگونگی\" درباره تحقق اون خواسته و بعد به چگونگی هدایت می شم.
به عنوان مثال، یادم میاد وقتی که میخواستم به عدد 100 میلیون تومان در ماه درآمد برسم، ذهنم در پذیرش این عدد خیلی مقاومت داشت چون تا حالا همچین عددی رو تجربه نکرده بود. اما قشنگ یادمه که میومدم تجسم میکردم که این عدد وارد حسابم شده به راحتی و به قول استاد دوست داشتم که اینجوری باور کنم که شده و به آموزه ها عمل می کردم و روی باورهام کار می کردم. چند وقت بعدش وقتی اساماس واریز 100 میلیون تومان به حسابم اومد، قشنگ یاد اون تجسماتم افتادم و اون حس اعتمادی که سعی میکردم در وجودم بسازم و بعدش واریز شدن این رقم یعنی 100 میلیون به حسابم تکرار شد. حتی تو نت گوشیم اومدم یه مکالمه باورساز نوشتم که خیلی بهم کمک کرد و باورهام رو تقویت کرد. من یاد گرفتم که: باور قدرتمند کننده یعنی فکرایی که میگه \"چطورش\" رو نمیدونم فقط میدونم که میشه و راه رسیدن من به خواستههام، حس خوبه. حس خوب باعث میشه به سمت \"چگونگی\" هدایت بشم.
یادم میاد اولین باری که میخواستم از خودم درآمد داشته باشم چه فکرای سختی به ذهنم میرسید و چقدر کسب درآمد برام دشوار و غیرممکن بود. الان از زمین تا آسمان با اون موقع متفاوت شدم. کاملاً میتونم روند پیشرفت خودم رو حس کنم. من دارم بیشتر یاد میگرم که بابا پول ساختن خیلی آسونه. من الگوم استاده، فردی که اول به خواستههاش رسیده و بعد رها شده از خیلیهاش و به نظرم این بهترین و کاملترین شیوه بندگی کردن خداونده.
وقتی به بهبودی که در نتیجه حرکت من بهسمت خواستههام در جهان ایجاد میشه فکر میکنم، میتونم حس کنم که چقدر با تحقق خواسته هام، به بعد الهی خودم نزدیکتر میشم.
وقتی من به خواستههای بیشتری میرسم، خیلی راحتتر میتونم جلوی نجواهای شیطان مقاومت کنم چون لیست داشتهها و سپاسگزاریها و منطقهام خیلی پرتر و قویتره، بههمینجهت برای من مهم که دنیارو اونجوری که خودم دوست دارم تجربه کنم نه اینکه یه برگی باشم در باد که هر کجا میخواد من رو ببره. این سبک تفکر و زندگی خدارو بهتر به من نمایان میکنه، کمکم میکنه که تسلیمتر و شادتر باشم.
خدارو صدهزار مرتبه شکر برای این همه آگاهی و این مسیر پر از خیر و برکت و سعادت. استاد عزیزم باز هم از شما سپاسگزارم که راهنمای ما شدید در این مسیر خوشبختی
محمد عيسٰي سروريمن دوره کشف قوانین زندگی رو همزمان با تعطیلات کریسمس و سال نو 2024 خریدم و از زمانی که روی تمرینات این دوره تمرکز کردم، نمیدونید دوستان چه معجزه برای من رخ داده.من یک مغازه کار خدماتی دارم که هر ساله این موقع ها، یعنی از کریسمس تا سال نو خیلی کارم خلوت میشه و در هفته، چند تا مشتری بیشتر نداریم.امسال با خودم گفتم دوره کشف قوانین زندگی رو میخرم تا توی این زمان که مغازه خلوته، روی آموزش های این دوره کار کنم. وقتی جلسه اول را گوش دادم و رسیدم به تمرین کدنویسی، گفتم عجب تمرینیه و چقدر مناسب با کار من هست و شروع کردم به انجام روزانه تمرین و نوشتن کد خواسته هام و نتایجی رخ می داد که من رو حیرت زده می کرد. مثلا من روز 27 دسامبر که اولین روز بعد از عید کریسمس هست و مغازه ها بسیار خلوت، مغازه رو باز کردم و توی اون روز 20 نفر مشتری عالی داشتم. وقتی چنین اتفاقاتی رو تجربه می کردم یاد این جمله استاد می افتادم که میگن: وقتی شما مصمم میشوید و درخواستی از جهان دارید و فرکانس هماهنگ رو به جهان می فرستید، جهان هم به فرکانس های شما پاسخ میدهد و شما را به خواسته تان میرساند.این دوره خیلی برای من تاثیرگذار هست و خداوند را سپاسگزارم برای اگاهی های ناب این دوره.
سلام استاد
گفته بودین که باور کمبود کجاها توی زندگیتون هست میدنم که خیلی خیلی وجود داره ولی چند تاش که تونستم پیدا کنم من خیاط هستم وهمیشه میخاستم که یکی کمکی داشته باشم ولی باورم این بود که خیاط خوب نیست اگرم باشهاگر خیاط بگیرم حقوقش رو چه جوری بدم اگر درامد کافی نداشته باشم یا مثلا ایده به ذهنم میومد یه رگال لباس تولید کنم مشتری هام که میان از رگال هم دیدن کنن وبفروشم دوباره فکر منفی میومد که اگر فروش نره چی رودستت بمونه چی وهمین ترس باعث شده که هیچ وقت قدمی برندارم
وبابت اینکه گفتین باچه مساعلی روبرو شدید که فکر میکردین راه حلی نداره من با پسرم که الان پونزده ساله خیلی بحث میکریم فکر میکردم میتونم کنترل کنم وبعضی وقتا دیگه اینقد عاجز میشدم تو خلوتم گریه میکردم یروز از خدا خاستم که کمکم کنه همون روزا بود که خواهرم یه کلاسی رو معرفی کرد که برای فرزند پروری بود اونجا بود که فهمیدم مشکل پسرم نبوده خودم بودم با افکار منفی که ممنتوم میگرفتن منو با پسرم دذگیر میکرد واز من بعد از اون چند جلسه کلاس نه تنها دیگه با پسرم درگیر نبودم بلکه باهم دوستو رفیق هم شدیم الان همه چی رو میاد برام تعریف میکنه در صورتی که قبلا اگر میپرسیدم هم چیزی نمیگفت الان خودش میاد بغلم میکنه بوسم میکنه
یوقتایی که صداشو بلند مبکنه میاد معذرت خاهی میکنه
این اولین دوره ای هست که ازتون گرفتم امیدوارم به دستاورهای بزرگتری برسم وبیام باهاتون در میون بزارم بازم ممنون
سلام خدای جانم
سلام استاد عزیزم ودوستان مهربونم
من دیروز فایل دوم استاد رو گوش دادم در مورد راحت کارها براشون انجام میشه وبا هدایت پیش میرن دیروز تصادف کرده بود همسرم خداروشکر اتفاق بدی نیافتاده بود مقصرم نبودن رفته بودن بیمه اونجا کروکی ازشون خواستن وهمسرم رو 4تاکلانتری فرستاده بودن دنبال کروکی هر جا روفته بود جای دیگه ایی رو گفته بودن بره و…کلی درد سر داشتن دیروز
حالا امروز همسرم وقت نداشت بره سرکار بود به من گفت برم کروکی رو بگیرم به خیال خودمون کلانتری مورد نظر رو پیدا کرده بودیم گفت برو اونجا بگیرش منم رفتم گفتن سرهنگ فلانی اینجا نیست برو فلان کلانتری بازم یه جای دیگه منم تو دلم گفتم چرا این جوری شد من برا نیم ساعت مرخصی گرفتم نکنه خیلی طول بکشه منو الکی این ور واون ور بفرستن بعد یاد حرف استاد افتادم گفتم خدایا منو هدایتم کن من به راحت ترین راه بتونم کارمو انجام بدم برم خیلی سریع کارم راه بیافته و…بعد به گروهبان گفتم آدرس رو تو نشان برام من علامت بزن با همون مسیر یاب برم چون من اونجارو بلد نبودم وقتی که به مقصد رسیدم دیدم تو اون منطقه اصلا کلانتری وجود نداره از یه آقایی پرسیدم این خیابون کلانتری هست منو اینجا فرستادن ایشونم خیلی آدم مطلعی بود گفتن نه اصلا کلانتری نداره واون کلانتری که گفته بودن بهم گفت که خیلی از اینجا دوره و….
بعد کلی راهنمایی کرد که کروکی فلان بگیری اگه دست نویس کردن بیمه قبول نمیکنه وووو
بعد رفتن منم با ماشین راه افتادم دیدم این آقا به سمت ماشین من میاد منم نگه داشتم گفتن این خیابون یه طرفه س تهش از اینجا نمیتونی دور بزنی یه راهنمایی رانندگی هم چند تا کوچه بالاتر هست اگه بری از اونا بپرسی چون اداره کل شونه بهتر راهنماییت میکنن آدرس داد منم رفتم خیلی راحت پیداش کردم رفتم پرسیدم فلان جا تصادف کردیم و…کجا برم آدرس قبلی رو بهم دادن گفتم اونجا رفتم یه کلانتری دیگه روگفتن سرهنگ فلانی اینو که گفتم گفتن سرهنگ اینجاس در رو باز کردن بیا تو من شوکه شده بودم چون فقط رفته بودم آدرس بپرسم که کدوم کلانتری برم
همون جا کروکی رو بهم دادن راحت وآسان خداروشکر انقدر ذوق زده شدم از این اتفاق که نمیتونم براتون توصیفش کنم اشکم دراومد که ببین استاد میگفت این طوری شد هدایت خواستم کارها برام آسون شد منم کارم آسون پیش رفت خداروشکر من اینو معجزه میدیدم واقعا
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم انشاءالله
دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم
حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم میکنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)
اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..
گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم
گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم
و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .
و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم
وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر
همه ی ترسام خلاص میشم استاد
همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان میکنه به اذن الله
اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم
و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم
حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم
هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب
شکسته ی منو داد
من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی
( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد
تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..
و هربار اشتباهات جدید
حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد
آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم
تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر
بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم
به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم انشاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم
اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله
به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود
خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم
یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم
و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه
لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم
خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم
و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره
ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت
به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم
و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم
آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم
اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش
اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه
همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق میکنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست
وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمیدونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت میبردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت میبردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمیدونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمیدونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم
الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار
زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم
خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین
سلام به استاد عزیزم
خدای مهربانم هرچه دارم ازتودارم
من اصلا یک درصد فکر نمیکردم بتونم تا قبل از زمان تخفیف دوره رو بخرم بصورت ناگهانی
البته چند وقتی هست که همسرم در برنامه های استاده وخیلی تمایل به خرید این دوره داشت همش میگفت یه جوری این دوره رو بخریم قبل از عید توسط یکی از دوستان غرفه روسری زدیم وخداروشکر پول دوره برامون جفت و جور شد حتی چند برابرش ….وتمام مخارج عیدمون رسید نزدیک به 10میلیون عیدی سوغات بردم اصلا فکرشو نمیکردم ..ایام عید کلی بهم خوش گذشت ….مادر شوهرم کلی بهمون سوغات داد البته مادر شوهرم زنی دست ودلبازن ….وخداروشکر نتایج دارن میان اینها رو داشته باشین تا نتایج بیشتر رو هم بیام بنویسم
سلام خدای جانم مهربان ترینم عزیزم هادی ام هستی ام آرامشم خدای زیبایم خدای رحمانم رحیمم سخائم ستارم
وسلام ودرود بر استاد عزیزم خیلی خیلی دوستون دارم برام خیلی باارزشینخداروشکر خدا منو به سمت شما هدایت کرد
خواستم تو دفتر یادداشتم اینو بنویسم ولی حسم گفت بیام واینجا بنویسم
بنویسم وتقاضای هدایت کنم از خدای عزیزم برای کسب وکاری که میخوام راه بندازم شروع کنم خدایا مدرسم باش هدایتم کن چطور شروع کنم کجا برم چه چیزهایی بخرم خودت کمکم کن تایم خالی برام باز کن من با آرامش و وقت کافی بتونم کارمو شروع کنم
این رو به عنوان یه رد پا برای خودم گذاشتم توکل علی الله
به نام خدای مهربانم خدای خوب و قدرتمندم
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم سلام به دوستان همفرکانسم
این روزها با اینکه هنوز نتونستم دوره رو تهیه کنم
اما متوجه شدم به خداوند خیلی نزدیک تر شدم
و راحت تر خواسته هامو میخوام و بهم داده میشه
و الان اومدم کامنتها رو بخونم چقدر قشنگ نوشتن دوستانم من فدای شما بشم
خیلی خوشحالم که نتایج عالی گرفتین در این مدت کم
بعضی از دوستان گفتن بعد از دو یا سه جلسه تمرین حل کردن نتایج عالی رو گرفتن خب خیلی خوبه
این مشخص میکنه چقدر دوره مهمیه چقدر بازخورد گرفتن دوستان
چقدر تلاش ذهنیشون بالا بوده و برای من درس داره که روی هر دوره ای تمرکزی کار کنی پاسخ مثبت میده تحسینتون میکنم مرحبا مرحبا
خدارو شکر میکنم برای داشتن همچین استادی و همچین دوستانی الهی شکرت سپاسگزارتم
خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی خوشی کشاند
شاد و سلامت و ثروتمند باشین
به نام خداوند قادر مطلق خدایی که این روزا اینقدر باهاش صمیمی شدم که هر لحظه دارم باهاش حرف میزنم
خدایی غیر از خدایی که قبلاً می شناختمش
الان هم اومدم نتایج شما دوستان عزیزم رو برای اولین بار توی این قسمت از سایت بخونم ،که خدا یهویی بهم گفت تو هم بنویس
بنویس که همه باور کنن اگه با من رفیق بشن دیگه نگران هیچی نمیشین.،من میگم چی کار کنن که چرخ زندگی شون روان بشه
به خدا الان که دارم مینویسم اشک از چشمام سرازیره .
نه از ناراحتی بلکه از سر شوق که چنین خدایی داشتم و ازش بی خبر بودم.
تازه منی که خیلی ادعای خداشناسی و این حرفا رو داشتم.
برای همه مادر بودم برا خودم زن بابا
از بس باورهای خراب تو ذهنم بود
باور این که خدا دعاهای منو در حق دیگران چقدر زود جواب میده ولی برای خودم نه
همه ازم التماس دعا داشتم و منم به خدا میگفتم تو که خیلی مهربونه حاجتشون رو بده و جالب این که همه به حاجتشون میرسیدن و البته وصد البته این به خاطر باور خودشون بود که جواب میگرفتن نه به خاطر دعای من
و
من اینو میدونستم و به روی خودم نیاوردم.
و
به خودم میگفتم چون خدا خیلی دوستم داره
هی میخواد ازش التماس کنم برای گرفتن حاجت خودم
و
با خودم میگفتم هر چه بیشتر دارم اذیت میشم
پس جایگاه بهتری پیش خدا دارم
پس اگه اینجا نشد حتما اون دنیا برام بهتره
و
این هم یه باور مخرب دیگه و
هزاران باور دیگه که به خدا میچسپوندم
البته که این باور در جامعه آیی که بودم تاثیر گرفته بودم و در خودم تقویت کرده بودم متاسفانه.
اما خدای درون الانم کجا و اون خدا کجا
که هر لحظه داره منو هدایت می کنه به بهترین راه ها ،
و این رو مدیون آموزش های استاد عزیزم میدونم.
که زندگی منو عوض کرده از هر لحاظ.
خدایا شکرت
همیشه با خودم میگم استاد عزیزم تو که دراستان من در صد کیلومتر متری من سالها زندگی کردی و آغاز تغییرت از اون جا بود
چرا امن
من این همه دیر با شما آشنا شدم.
از فایلهای رایگان که ارزش میلیاردی دارن شروع کردیم و الا با دوازده قدم داریم رو به جلو پیش میریم چ بیشتر از چیزی که میشنوم دارم به گفته های استاد عمل می کنم.
به هر حال خدا را هزاران بار شکر از بودن در کنار شما و این دوستان عزیز و خصوصاً عزیز دلت مریم جان که هر روز با دیدن زندگی پر بهشت دارم در بهشت افکارم زندگی میکنم.
از لحاظ روابط با همسرم که عالی شده و تا قبل از این که ایشون واقعا یه آدم دیگه آیی شده
ما هر روز زندگی در بهشت رو با هم میبینم و این همه فراوانی و عشق رو از بودن با شما تجربه می کنیم .
فایلهای توحیدی استاد عزیزم انقلابی در ما به وجود آورده که الان با قدرت و یقین به هدایت الله با دست خالی و به صورت تکاملی طی مدت یک سال اخیر داریم کاری رو برای اولین بار شروع می کنیم که
خدا خودش بهم الهام کرده و مجوزش رو هم خودش داده و مطمئن هستم به بهترین شکل پیش میره و ما رو به ثروت و روزی به غیر حساب میرسونه.
در هر حال اینو به دوستان گلم خواستم بگم که هر طوری تو خدا رو توی ذهنت بسازید همون رو می بینی .
من الان یه جوری باهاش رفیق شدم که دوست ندارم وقتم رو پیش کسی دیگه ایی بذارم.
من الان هر چه ازش بخوام بهم میده
و
مهم تر از همه رفاقت با خودشه .
حال خوب بودن با خودش.
دورت بگردم خدای ارحم الراحمین.
ممنون از شما دوستان عزیزم که کامنت منو خوندید و باور کردید هم حرفای منو
هم خدای درون وجود خودت رو
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام به خدای مهربانم سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز استاد عزیز من و همسرم 4 ماهه که با فایل های شما اشنا شدیم در اصل خدا مارو هدایت کرد به سمت این فایل ها ولی تو این 4 ماه اندازه ی یک سال من رو خودم کار کردم جوری که صبح که از خواب پامیشدم فقط تو گوشم صحبت های شما بود تا شب که میرم بخوابم یعنی جوری شده که من تو خونه موقع کار تو ماشین تو مهمونی تو خرید هر جا که باشم دارم از صحبت های شما استفاده میکنم من و همسرم خیییلی خوشحال و خوشبختیم که با شما اشنا شدیم و این هم از لطف خداس تو این 4 ماه خیلی چیزا تغیر کرده هم رابطه ی عاطفی ما هم سلامتیمون هم ارامشون هم نعمتهامون ما یه دختر 15 ساله داریم بعد از شنیدن صحبت های شما برای خودش دفتر شکر کزاری و دفتر هدف گزاری درست کرده و من خیلی خوشحالم که شما استاد عزیز مانند یه نور پاک وارد زندگی ما شدید و خیلی شیرین و دوست داشتنی مارو هدایت میکنید خدایا هزارررران بار شکر برای وجود خودت برای وجود استاد عزیز برای اینکه من و خانواده ام لایق این هدایت شده ایم ما هر روز بیشتر و بیشتر تلاش میکنیم تا به بهترین خودمون تبدیل بشیم ممنونم از شما استاد عزیز شما نور الهی هستید برای روشن کردن زندگی دیگران خوش به سعادت شما و خوش به حال ما که شمارو داریم خدارا سپاس برای این لحظه و هر لحظه به امید موفقیت بیشتر و بیشتر خدایا شکرت
داستان هدایت میرسه به زمستان 1401.زمانی که در شرایط روحی و مالی خیلی بدی قرار داشتم .دو ماه شده بود که پدر نازنینم رو از دست داده بودم و پذیرش نبودش برام غیرممکن بود. غمی که به اندازه ده سال پیرتر شدم .چون وابستگی شدیدی به پدرم داشتم و یجورایی بابایی تمرین آدم خانواده مون بودم. بابرادرم که با آموزشهای شما کلی نتیجه گرفته بود و باهم از لحاظ روحی نزدیکیم . داداشم پیشنهاد داد که باید از خانه بزنی بیرون و یه کاری رو شروع کنی منم که تنها داراییم یه پراید بود تصمیم گرفتم باهاش کار کنم تا هم کمی وضعیت مالی مون بهتر بشه و هم وضعیت روحیم. خلاصه شروع کارم شد شروع آموزشهام . سابقه عضویت من به خیلی قبلتر برمیگرده و دلیلشم اینه که برادرم خارج از ایران زندگی میکنه و من این پروفایل رو برای ایشون ایجاد کردم و چندتا از دوره های شما رو با پول خودش خریدم .و اگه به خیلی قبلتر برگردم من برای اولین بار سال 94 یه فایل از شما دیدم فقط اون تی شرت قرمز رنگ و فضای سبز شمال که اونجا فایل ضبط شده بود یادمه ولی تو مدار دریافت آگاهی نبودم و از حرفا تون هیچی یادم نیست فقط حس خوبی که به من داده بود باعث شد که اسم تون تو ذهنم بمونه . خلاصه من همزمان با کارکردن با پرایدم شروع کردم فایلهای عزت نفس رو که برای برادرم خریده بودم با اجازه خودش گوش دادن . 6 ماه فقط عزت نفس گوش دادم. تو اون 6 ماه به لطف خدا و آموزشها اولاً پذیرشم در مورد از دست دادن پدرم رفت بالا. دوماً اعتماد به نفس من خیلی تقویت شد و من چالش هایی که در مورد شغلم پیش آمده بود با تکیه بر آموزه های عزت نفس پشت سر گذاشتم و همه بدهی هامون پرداخت کردم .بعد از اون چندین ماه فایل های رایگان رو استفاده کردم .استاد من با فایلهای توحیدی خدایی در درونم پیدا کردم که رفیق منه و من هر لحظه من در آغوش امن او هستم و این آرامش درونم شروع تحول من بود.ماشینمو عوض کردم و از لحاظ مالی به اندازه تمام 35 سال عمرم پس انداز کردم و سرمایه جمع کردم و به لطف الله از اول سال 1403 من دوره قانون سلامتی رو استارت زدم .
در شروع دوره چربی خونم 485 . سردرد های تنشی و ضربه ای، افزایش وزن با دور کمر 94 و دور شکم 95 ، غده ای تیله مانند زیر بغلم ، کبد چرب و معده آندوسکوپی شده به دلیل خونریزی و و وزن 61 کیلو و چندین مشکل دیگه که جمعا 22 مورد من در شروع دوره نوشته بودم ولی الان در تاریخ 13 اسفند 1403 به لطف دوره قانون سلامتی چربی خونم کامل برطرف شده و منی که تا یادمه سر درد داشتم هیچگونه سردردی بعد از سه ماه که از دوره گذشت ندارم بدون حتی یه دونه قرص. اوایل دوره وسوسه میشدم که قرص بخورم ولی من خودمو متعهد کرده بودم که با شیوه قانون سلامتی ،سلامتی مو به دست بیارم .دور کمر الان 76و شکم 83،و وزن 48 کیلو خدا را شاهد میگیرم در این مدت حدود 1 سال که به شیوه قانون سلامتی زندگی کردم حتی حتی حتی یدونه قرص نخوردم و این به اعتماد به نفس داد. و انرژی باور نکردنی که حتی من تو18 سالگی اینقدر سالم و پر انرژی نبودم و استفاده از دوره عشق و مودت در روابط که عشق واقعی رو دارم تجربه میکنم عشق بدون وابستگی و در یک کلام مثل دوره نامزدی که همه میگن بهترین دوره مزدوجی هست ولی من با 8 سال زندگی مشترک دارم مثل دوران نامزدی زندگی میکنم . و الان شروع دوره بی نظیر هم جهت با جریان خداوند و نتایجی بعدا خواهم نوشت .
به نام خداوند بی همتا
سلام خدیجه جان ،واقعا تحسینتون میکنم به خاطر موفقیتها و پیشرفتی که کردید.
ازتون میخوام بپرسم که شما به چه روشی فایلها رو تمرین میکنیدوعمل میکنید ؟؟ که اینقدر نتایج خوب گرفتید.من با اینکه چندین سال است که روی خودم کار میکنم آنطور که باید نتیجه نگرفتم. از همه لحاظ پیشرفت آنچنان نگرفتم و اگر هم بوده یه دوره کوتاهبوده و دوباره به حالت قبل برمیگردم .
ممنون میشم تجربیات خودتون رو دراختیارمون بزارین.
در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمندو سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
سلام به دوستان هم فرکانسی و خدیجه خانم عزیز،مدتها بود کامنت نذاشته بودم،الان با دیدن پیام شما یچیزی درونم گفت دست به قلم شم و بنویسم.
خدیجه عزیز من هم مثل شما درگیر سردرد های تنشی و میگرن عصبی هستم،که 12 ساله درگیرم کرده،هر شب باید دارو بخورم همیشه کیفام پره دارو هست،یخچال و کابینت های آشپزخونه
عین پیرزنای 80 ساله فقط با خودم دارو حمل میکنم اینور اونور،من 32 سالمه،الان نزدیک دو ماهه که سردردم یکباره شدید تر شده و حتی داروهای همیشگی خودم هم نتونستن ساکتش کنن،و حتی امروز هم نتونستم برم سرکار مرخصی گرفتم من دبیر هستم،الان یک ماهی بود که با خودم درگیر بودم قانون سلامتی رو بگیرم یا نه،میتونه این سردرد 12 ساله منو درمان بکنه یا نه،همش دو دل بودم،از خدا میخواستم یه نشونه یه پیام یه چیزی از تو سایت بهم نشون بده که دلم رو قرص کنه با خیال راحت قانون سلامتی رو تهیه کنم،تا اینکه امروز از صب تو سایت چرخیدم رفتم تو صفحات مربوط به کامنت های قانون سلامتی کلی اونجا کامنت خوندم وقتی چشمم افتاد به پیام دوست عزیزی که نوشته بود میگرن داشته و بعد از 20 روز عمل به قانون سلامتی بکل سردردش از بین رفته و خوبشده از شدت خوشحالی اشکم ریخت گفتم خدایا شکرت بالاخره جواب دو دل بودنم رو دادی،دیگه مصمم شدم همین هفته این دوره رو تهیه کنم،بعدش هم به پیام شما هدایت شدم بی نهایت خوشحال شدم خدارو سپاسگزاری کردم بابت این جوابی که از طریق دوستان عزیزی چون شما بهم داد.
خدایا ازت بینهایت سپاسگذارم،بابت جوابهای خوبی که از طریق کامنت های دوستانم بهم گفتی،باورم نمیشه چقدر خوشحالم خیالم راحت که دیگه میتونم با عمل به قانون سلامتی از شر این سردرد چندین ساله خلاص بشم.
استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم بابت این دوره های فوق العاده هر چقدر از شما سپاسگذاری بکنم بازم کمه.
خیلی دوستتون دارم استاد جانم
عاشقتونم مریم عزیزم
دوستان هم فرکانسی من خیلی دوستتون دارم،نمیدونید با کامنت های شما چقدر از جواب سوالاتم پیدا میکنم.حالم خوب میشه
امشب این ساعت این لحظه خواستم این رد پارو از خودم بذارم تا بعد از تهیه قانون سلامتی و عمل به آموزه هاش بیام و مثل خدیجه عزیز با خوشحالی از نتایجم بنویسم از سلامتیم.
خدایااااااااااااا من عاشقتممممممم
شکررررررررررررررتتتتتتتتتت خدا
دوستدار شما=سحر
1404/1/18