نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • محمد
    من از روزی که وارد دوره هم‌جهت با جریان خداوند شدم و روی آگاهی‌های این دوره کار می‌کنم، انگار زندگی روی دیگری از خودش رو بهم نشون داده. اولین چیزی که آگاهی‌های این دوره به من داده، آرامش هست. آگاهی‌های این دوره، نگرانی رو از زندگی من حذف کرده، چون برام منطقی کرد که نیازی به نگرانی درباره‌ی مسائلم و خواسته‌هام ندارم. فقط باید روی مومنتوم مثبت خودم رو نگه دارم تا خداوند من رو به سمت چگونگی‌ها هدایت کنه.استاد، باورم نمی‌شه که الان تا این حد کنترل ذهن برام راحت شده و چقدر خداوند هدایتم می‌کنه تا کنترل ذهن بازم برام راحت‌تر بشه. حتی اگر اتفاقی هم بیفته، در نهایت به نفع من تموم میشه.من در بازار کار می‌کنم و همه‌چیز توی محل کارم برام راحت‌تر شده. مشتری‌ها به راحتی درخواست محصول می‌کنند، در حالی‌که قبلاً من باید دنبال مشتری می‌بودم. یک‌سری مشتری‌های دردسرساز در کار ما بود که الان به طرز معجزه‌آسایی یا کلاً نیستند، یا رفتارشون با من تغییر کرده و خوب شده، یا اصلاً وقت نمی‌کنم با اونا برخورد کنم. روابطم با خانواده‌ام بسیار عالی شده.استاد، از شما به خاطر این دوره بی‌نظیر بسیار سپاسگزارم.
  • -حسین امیری
    من در حال استفاده از آگاهی‌های دوره «هم‌جهت با جریان خداوند» هستم و می‌خواستم نتایجم از کار کردن با آموزه‌های این دوره تا الان رو با شما به اشتراک بگذارم.اولین نعمت غیرمترقبه‌ای که به‌خاطر کار کردن روی این دوره برام اتفاق افتاد، یک مسافرت عالی بود. ما اصلاً قرار نبود برای تعطیلات عید مسافرت بریم. اما بعد از شروع دوره، و درست زمانی که کارهای آخر سالم رو تمام کرده بودم، به‌صورت غیرمنتظره هدایت شدیم به یک سفر. بی‌نهایت در این مسافرت خوش گذشت و اصلاً یه جنس دیگه‌ای برامون داشت. در بهترین زمان، در بهترین مکان رویایی قرار می‌گرفتیم. لحظات زیبایی مثل باران نم‌نم، دیدن طبیعت بی‌نظیر و… اصلاً یه حس‌هایی رو در این سفر تجربه کردم که واقعاً قبلاً تجربه نکرده بودم و با هدایت خداوند، به‌راحتی و با سلامتی رفتیم و برگشتیم.نتیجه بعدی، درآمد آنلاین آن هم در تعطیلات عید بود:من همیشه دوست داشتم فروشم از کسب‌وکارم رو به سمت آنلاین ببرم و روی بخش آنلاین کسب‌وکارم کار می‌کردم اما هیچ فروشی نداشتم. بعد از ورود به دوره «هم‌جهت با جریان خداوند» و شنیدن توضیحات استاد درباره مفهوم مومنتوم و اینکه چی میشه که یک خواسته به ثمر می‌رسه، متوجه شدم مومنتوم مثبت من درباره خواسته‌ی فروش آنلاین، استمرار نداشته.فهمیدم که من مرتباً این جنس از فرکانس رو تا نزدیکی نتیجه پیش می‌بردم اما بعد قطعش می‌کردم و ادامه نمی‌دادم. برای همین شروع کردم روی این موضوع تمرکز کردن و تمرین کردن.جالبه که وقتی از سفر برگشتیم، برای اولین بار متوجه شدم که در طی ۴ روز متوالی، فروش آنلاین من شروع شده و هر روز فروش دارم! برای منی که تا حالا اینترنتی هیچ فروشی نداشتم، این نتیجه اون‌قدر جذاب و باارزش بود که وقتی به این فروش‌ها نگاه می‌کردم، اشک می‌ریختم... اینکه وقتی خودت رو با قانون هماهنگ می‌کنی، چطور خدا کارها رو برات انجام می‌ده، مشتری‌ها رو میاره...من فقط سجده‌ی شکر می‌کردم و بارها به خودم تکرار می‌کردم: رب تویی، فرمانروا تویی... و با قلبی باز، این مسیر رو ادامه می‌دم.نتیجه‌ی بعدی، ترمیم رابطه با همسرم هست. اصلاً باورتون نمی‌شه... من هیچ‌وقت تو این سال‌ها، همسرم رو این‌جوری با محبت، دلسوز و به‌شدت مهربان ندیده بودم.بی‌نهایت خوشحالم که یاد گرفتم چطور هر لحظه، مومنتوم مثبت درباره خواسته‌هام رو ادامه بدم و تحت هیچ شرایطی این روند رو قطع نکنم.تنها از خدا می‌خوام که در هر لحظه و هر ثانیه، من رو هدایت کنه تا در این نگرش درست و هماهنگی که دارم با این دوره یاد می‌گیرم، باقی بمونم و از این مسیر آسانی خارج نشم. مغرور نشم، مشرک نشم و همچنان مسیر آموزه‌های دوره رو ادامه بدم تا هر روز، دریایی از نعمت، ثروت، عشق و سلامتی رو در زندگیم تجربه کنم.بسیار بسیار قدردان شما هستم استاد عزیزم. و بی‌نهایت از خداوند سپاسگزارم که من رو به دوره‌ی «هم‌جهت با جریان خداوند» هدایت کرد.
  • اعظم
    استاد با ورود به دوره هم جهت با جریان خداوند، چرخ زندگی من در همه‌ی زمینه‌ها روان‌تر شده.قبل از این، وقتی دوستان درباره‌ نتایجشون از یک دوره صحبت می کردند که به خاطر تمرکز روی یه دوره چقدر زندگیشون توی تمام جنبه ها تغییر کرده و چقدر خواسته ها وارد زندگیشون شده، مقاومت زیادی داشتم و اصلا نمی تونستم باور کنم که فقط با کار کردن روی ذهن و تمرکز روی آموزه های یه دوره، می تونه زندگی رو در تمام ابعاد متحول کنه. باورش برام سخت بود و حتی فکر می‌کردم دارن بزرگ‌نمایی می کنن.اما حالا خودم با ورود به دوره هم جهت به جریان خداوند اونهم توی همین مدت کم، کلی نتیجه گرفتم. عمل به تمرینات این دوره همون نتایجی رو وارد زندگی من کرده که بسیاری از دوستان درباره‌ی محصول ثروت، دوازده قدم و دیگر دوره‌ها تجربه کرده بودن.
    • از زمان ورود به این دوره و تمرکز روی آموزشای استاد توی این دوره، هر روز بدون اضافه شدن کار فیزیکی، داره به موجودی حسابم اضافه می‌شه.
    • رابطه‌ام با همسرم باورنکردنی شده. با اینکه بیست سال از زندگی مشترکمان می‌گذره، امسال حسی ورای یه رابطه‌ی عالی رو دارم تجربه می کنم.
    • هر روز خریدهای بهتر و بیشتری انجام می‌دهم.
    • هر روز مهربان‌تر و آرام‌تر می شم، هم نسبت به خودم و هم نسبت به دیگران.
    • اتفاقات مثبت یکی پس از دیگری در زندگیم رخ می‌ده.
    • آدم‌های فوق‌العاده‌ای وارد زندگیم شدن.
    • هر روز از اخبار، حواشی و افراد منفی بیشتر فاصله می‌گیرم. انگار دیگه در مدار آن آدم‌ها و اخبار نیستم و دایره‌ی ارتباطی‌ام فقط از اتفاقات مثبت و آدم‌های هم‌فرکانس تشکیل شده.
    و همه‌ی این‌ها فقط به خاطر یک چیز هست: درک مومنتوم و یاد گرفتن اینکه چطور خودم رو در مومنتوم مثبت نگه دارم و اجازه ندم مومنتوم منفی شکل بگیره. استاد شما آنقدر کاربردی یک قانون رو آموزش می دید که آدم می دونه چطور اون رو توی زندگیش اجار کنه.با درک مومنتوم، تونستم ذهنم رو طوری شرطی کنم که دیگه حتی دوست ندارم درباره‌ی زندگی هیچ‌کس چیزی بدونم. دیگر وقتم را برای اخبار، غیبت، تهمت، نقد یا بررسی زندگی دیگران هدر نمی‌دم. به جای آن، قرآن، این کلام زیبای خداوند را می‌شنوم و درک می‌کنم. هر بار که می‌شنوم، اشک از چشمانم جاری می‌شه و احساس می‌کنم این آگاهی‌ها عمیق‌تر در وجودم نفوذ کرده‌ و لحظه لحظه زندگی من مصداق این آیه شده که:لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا در آنجا نه سخن بیهوده‌ای می‌شنوند و نه کلام گناه‌آلودی!إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا مگر سخنی که سلام است و سلام!ارتباط دائمی با خداوند:دیگر نیازی ندارم در زمان مشخصی دعا کنم یا در شرایط خاصی به یاد خدا باشم. حضور خداوند در تمام لحظاتم جاری شده است. هر لحظه‌ای که چشم‌هایم را می‌بندم، در حال شکرگزاری و قدردانی از او هستم. و هر لحظه که چشم‌هایم را باز می‌کنم، اولین چیزی که احساس می‌کنم حضور خداست.قبلا وقتی استاد می‌گفتند که ما خالق زندگی‌مون هستیم، نمی تونستم درک کنم که چطور. اما توی این دوره با توضیحاتی که استاد درباره قانون مومنتوم و تکنیک time out دادند، مفهوم خالق بودن رو فهمیدم و دارم زندگیم رو خلق می کنم. می فهمم چطور باید خواسته ها رو خلق کنم و چطور از ناخواسته ها اعراض کنم و واقعا هم جهت شدن با جریان خداوند یعنی همین.خدایا! حالم آن‌قدر خوب است که قابل وصف نیست. تمام این احساسات زیبا را مدیون هدایت‌های تو و آموزه‌های این دوره هستم.استاد عزیزم! بی‌نهایت سپاسگزارم که این دوره‌ی فوق‌العاده را آماده کردید. ما چقدر خوشبخت هستیم که هم‌زمان با شما، این دوره را به‌صورت آنلاین طی می‌کنیم. به همه‌ی دوستانی که می‌خوان تحول اساسی در زندگی‌شون ایجاد کنن، من این دوره رو توصیه می کنم چون آموزشای این دوره یه جادویی داره که زندگی آدم رو در تمام جنبه‌ها به بهشت واقعی تبدیل می کنه.
  • آرمین
    استاد اگر بخوام از نتایج این دوره بگم، مهم‌ترین نتیجه این هست که: حالم در اکثر مواقع عالی است و احساس خیلی خوبی دارم.
    • غلبه بر یکی از بزرگ‌ترین ترس‌هایم: به خاطر جنس ایمانی که توی آموزشای این دوره هست، من توانستم به دل یکی از ترس‌های بزرگم برم و با چندین صاحب کسب‌وکار درباره ایده هام و توانایی هام صحبت کنم. درسته که نتیجه‌ی مستقیم از آن‌ها نگرفتم، اما جالب اینجاست که بعد از اتمام این روند و اجرای این ایده، پروژه‌های فوق‌العاده‌ای خودشون به سراغم اومدند. مثلاً یکی از معروف‌ترین رستوران‌های ایران که ۱۵ شعبه داره و مشتری‌هاش افراد ثروتمند و لاکچری هستند، برای مدیریت مجموعه‌شون با من تماس گرفتند که قرار داد ببندند. با یک صاحب رستوران دیگر که از چین برگشته و ملکش چند صد میلیارد ارزش دارد، مصاحبه کردم. همچنین با فردی که از صفر شروع کرده و حالا در صنف خودش نامبر وان هست، درباره‌ی مدیریت رستورانش صحبت کردم. نکته مهم اینه که: چرا قبل از ورود به این دوره، چنین فرصت‌هایی برایم پیش نمی‌آمد؟! این خودش یکی از نشانه‌های تأثیر مومنتوم مثبت هست که توی این دوره دارم یاد می گیرم چطور خواسته هام رو خلق کنم و نتایج نصف و نیمه رو به ثمر برسونم.
    • احترام و رفتار بهتر از سمت دیگران: در مترو، اسنپ و خیابان، رفتار آدم‌ها با من تغییر کرده است. همه با احترام برخورد می‌کنند، وقتی می‌خوام از خیابان رد شوم، ماشین‌ها خودبه‌خود می‌ایستند و راه می‌دن.
    • رابطه‌ی قوی‌تر با خداوند: از همه مهم‌تر، رابطه‌ام با خداوند کاملاً تغییر کرده و خیلی رفیق شدیم.  کلی باهم حرف می‌زنیم و از این ارتباط عمیق لذت می‌برم. البته که این طبیعی هست چون این دوره دوره هم جهت با جریان خداوند هست.
    • بهبود روابط اجتماعی: روابط اجتماعی‌ام به‌طور عجیبی رشد کرده. دوستام انگار فرشته‌ی خدا شده‌اند و حتی افرادی که دقیقاً مطابق خواسته‌ی من هستند را به من معرفی می‌کنند. اما عجله‌ای ندارم و فعلاً روی ساخت مومنتوم مالی تمرکز می‌کنم.
    • احساس روان‌تر شدن چرخ زندگی: استاد به خاطر درک قانون مومنتوم ، مدیریت زندگیم رو از افکار منفی، شرک و نگرانی پس گرفتم و اون رو به دست قدرتی دادم که هدایت‌کننده‌ی کل کائنات، \"رب‌العالمین\" هست. احساس می کنم روی شانه های خدا نشستم و این نیرو داره همه‌چیز رو برام پیش می بره.
  • حامد
    در این کامنت می‌خواهم از نشانه‌های مثبت، دستاوردها و نتایجی بنویسم که فقط در طی همین مدت کوتاه که تمرکز روی آگاهی ها و انجام تمرینات این دوره وارد زندگیم شده. استاد شما قانون مومنتوم مثبت رو به ما یاد داید به عنوان یه اصل مهم در به ثمر رسوندن نتایج نصف و نیمه. و من باید بگم که یکی از مهم‌ترین عواملی که به من کمک کرده تا در مومنتوم مثبت بمانم و فضای فرکانسی‌ام با دوره حفظ شود، نوشتن و ثبت کامنت‌هایم است.1- اولین نتیجه من، جدا شدن از روابط نادلخواه است قبل از شروع دوره، در شرایطی بودم که باعث شده بود با برخی افراد ارتباط داشته باشم که مدتی ادامه پیدا کرده بود و گاهی مرا به مومنتوم منفی می‌کشاند. اما به‌محض ورود به دوره و شروع آگاهی‌ها، کاملاً غیرمنتظره مسیر من از این افراد جدا شد! بدون هیچ تلاش خاصی، این تغییر خودش رخ داد. این یکی از نشانه‌های واضح هم‌جهت شدن با جریان خداوند بود که برای من بسیار ملموس شد.2- به نتیجه رساندن پروژه‌ی وب‌سایتم مدت‌ها بود که وب‌سایتم برای گسترش خدماتم نیمه‌کاره مانده بود و مرتب به تعویق می‌افتاد. بعد از شروع دوره، اتفاقاتی رخ داد که هم‌زمان این پروژه را هم استارت زدم و به خاطر تمرین مومنتوم، یاد گرفتم که چطور این روند را  در مومنتوم مثبت بندازم، تا جایی که نسخه‌ی اولیه‌ی آن را لانچ کردم! حالا هدفم این است که این مومنتوم را حفظ کنم و ایده‌های جدیدی که الهام می‌شود را اجرا کنم.3- دریافت پیشنهادهای کاری عالی با قرار گرفتن در این مسیر، تعداد تماس‌های کاری‌ام زیاد شده و پیشنهادات کاری جذاب با مبالغ بالا دریافت می‌کنم! در حالی که هیچ کار عجیب و سختی انجام ندادم، فقط آموختم که در مومنتوم مثبت بمانم و مومنتوم منفی را متوقف کنم.4- دریافت هدیه غیرمنتظره چند روز پیش شخصی از شهرستان با من تماس گرفت و گفت می‌خواهد چند هدیه برایم بفرستد! اصلاً انتظارش را نداشتم. ولی یادم افتاد که استاد بارها گفتند که خداوند از بی‌نهایت طریق با ما صحبت می‌کند و این فقط یکی از آن‌هاست. این نشانه‌ای دیگر از حرکت در مسیر درست بود.از شما به خاطر این آگاهی های ناب بسیار سپاسگزارم.
  • حسن
    نتایجی که فقط در همین سه جلسه از دوره‌ی هم‌جهت با جریان خداوند گرفتم، فوق‌العاده بوده:
    1. بازگشت یک طلب یک‌ساله: مبلغی نزدیک به هزینه‌ی دوره رو بیش از یک سال و نیم بود که یکی از آشناها بهم بدهکار بود. جلسه دوم هنوز کامل نشده بود که پیام داد و خودش خواست بدهی رو پرداخت کنه! تا غروب هم واریز کرد. درحالی‌که قبل از دوره، مدام به این فکر می‌کردم که چطور ازش درخواست کنم، اما بعد از خرید دوره، فقط مومنتوم مثبت رو ادامه دادم و خودش رخ داد.
    2. دریافت یک سفارش عمده: یکی از مشتری‌هایی که فقط یک‌بار ازم خرید کرده بود، درست وسط جلسه سوم دوباره تماس گرفت و یک سفارش کلی داد! حتی پیشنهاد داد که محصولاتم رو در بازار شمال هم بفروشه چون استقبال زیادی ازش شده.
    3. افزایش مشتری‌های مغازه: هر بار که در مغازه هستم و فایل‌های دوره رو گوش می‌دم، کامنت می‌خونم و نت‌برداری می‌کنم، مشتری‌ها یکی‌یکی وارد مغازه می‌شن.
    4. احساس اتصال قوی‌تر با خداوند: این هفته چنان با خدا مچ شدم که نگو! مدام باهاش حرف می‌زنم، اشک شوق می‌ریزم و احساس نزدیکی بیشتری دارم.
    5. تحسین دیگران برای اندام ایده‌آل: دوستانم در باشگاه مرتب از تناسب‌اندامم تعریف می‌کنند.
    6. بالا رفتن سطح انرژی: به‌محض ورود به باشگاه، آهنگ شاد پلی می‌شه، دوستام میان نزدیک که باهم برقصیم!
    7. اجاره‌ی سریع یک ملک تجاری: قبل از دوره، یه ملک تجاری خریده بودم. جلسه‌ی اول دوره که تموم شد، از خدا خواستم یه مستأجر پیدا کنه با قیمتی که خودم می‌خوام. ۳ روز بعد، با همون مبلغ دلخواهم قرارداد بستم!
    8. دریافت زودتر از موعد مبلغ رهن: مستأجر اول گفته بود که مبلغ رهن رو طی ۳ ماه می‌پردازه. اما فقط دو روز بعد تماس گرفت و گفت پولش آماده است و چک رو برای همون ماه داد!
    9. خرید طلا به بهترین شکل: از خدا خواستم که پول رو زودتر از موعد بگیرم و طلا بخرم. همون شب پسرعمو تماس گرفت تا توی خرید ماشین کمکش کنم. هنگام پرداخت، متوجه شدم که باید طلا بفروشه، پس چک رو به فروشنده‌ی ماشین دادم و به‌جای پول، طلا گرفتم. هم به نفع من شد، هم به نفع صاحب ماشین!
    10. سود غیرمنتظره در خرید طلا: طلاها رو ۳۰ هزار تومن زیر قیمت تابلو خریدم! اگر صبر می‌کردم تا چک وصول بشه، باید ۷٪ بیشتر پرداخت می‌کردم، یعنی نزدیک ۹ میلیون تومان سود کردم!
    و این فقط بخش کوچکی از نتایج من در همین چند جلسه‌ی اول بود! خدایا شکرت که این دوره انقدر زود جواب می‌ده.
  • فهمیمه
    استاد عزیزم، می‌خوام از نتایجی بگم که فقط در همین مدت کم، با انجام تمرینات دوره‌ی هم‌جهت با جریان خداوند گرفتم. این نتایج باعث شده که ایمانم به قانون و خداوند هر روز بیشتر و بیشتر بشه و سپاسگزارم که بهمون یاد دادید چطور با خداوند هم‌مدار بشیم و روی شانه‌های خداوند بنشینیم.از نتایج سلامتی: بدنم هر روز در حال بهبوده. از روابط: رابطه‌ام با همسر و پسرم به حدی عالی شده که مدام قربون صدقه‌ی هم می‌ریم و از بودن کنار هم شادیم. از محیط کار: رابطه‌ام با همکارانم بهتر شده، محبتشون نسبت به من بیشتر شده، و من هم هر روز بیشتر دوستشون دارم. از لحاظ مالی: درآمدم بیشتر شده، مشتری‌هام هر روز در حال افزایش‌اند، و کارهام خیلی سبک‌تر و سریع‌تر پیش می‌ره.زندگی‌ام واقعاً آسون شده و این نتایج باعث شده که باور کنم اگر این نوع از تمرکز و مومنتوم مثبت رو ادامه بدم، حتی از این هم آسون‌تر و پر برکت‌تر خواهد شد.استاد، به خاطر درک قانون مومنتوم، کنترل ذهن برام خیلی راحت‌تر شده و این توانایی باعث شده آرامشم خیلی بیشتر بشه. در کل، اکثر لحظات شبانه‌روز، در آرامش و توکل به خداوند به سر می‌برم.
  • حمید
    حضور در این دوره، تمرکز من رو روی نکات مثبت و زیبایی‌های زندگی افزایش داده و باعث شده احساس خوبی که دارم، تداوم پیدا کنه. انگار خود به خود در مدار هماهنگی با قانون و هم‌جهت با جریان خداوند قرار گرفته‌ام.🔹 ورودی‌های مالی و مشتری‌های غیرمنتظره ✅ ورودی‌های مالی بهتر و راحت‌تری داشتم. ✅ مشتری‌های جدیدی جذب کسب‌وکارم شدند که قبل از این دوره هرگز نداشتم. ✅ اجناسی که ماه‌ها فروش نرفته بودند، حالا به‌راحتی فروش می‌روند. ✅ یکی از مشتری‌ها بدون اینکه درخواست کنم، مبلغی رو به‌عنوان هدیه نقدی برام واریز کرد. ✅ سودآوری کسب‌وکارم بیشتر شده، درحالی‌که کارم راحت‌تر از قبل شده.🔹 همزمانی‌ها و تسهیل امور زندگی ✅ هر وقت دنبال جای پارک بودم، خیلی راحت و سریع برام جور شد. ✅ گوشیم که خراب شده بود و نیاز به تعمیر داشت، خودبه‌خود درست شد! ✅ مغازه‌دار قبول کرد که ویترینی که مدت‌ها می‌خواستم اضافه کنم، نصب کنم.🔹 روابط بهتر و حس صمیمیت بیشتر ✅ ارتباطم با همسرم و پسر پنج‌ساله‌ام، شادتر، صمیمی‌تر و گرم‌تر شده. ✅ گفت‌وگوهای ذهنی‌ام خیلی مثبت‌تر شده و توجه بیشتری به نکات مثبت همسرم دارم. ✅ برخورد اطرافیانم محترمانه‌تر شده و احترام بیشتری دریافت می‌کنم. ✅ یکی از همسایه‌هایی که باهام هم‌مدار نبود، از همسایگی‌مون رفت.🔹 عملگرایی بیشتر و حل آسان‌تر مسائل ✅ بالاخره پروژه‌ای که مدتی معطل بود، اجرا کردم و صاحب مغازه اجازه‌ی انجامش رو داد. ✅ برای یکی از همکارانم پروژه‌ای انجام دادم که خودش فکر نمی‌کرد توانایی انجامش رو داشته باشم. ✅ چندین راه‌حل برای مشکلات مشتریان پیدا کردم که به‌راحتی از طریق تلفن حل شدند.استاد، هر چقدر من بگم ازتون ممنونم به خاطر دوره هم جهت با جریان خداوند، نمی تونم عمق سپاسگزاریم رو نشون بدم.
  • مجید
    طور با درک مومنتوم، همه چیز تغییر کرد؟🔹 سلامتی کامل بدون دارو چند روز بود که خارش شدید گلو و سرفه‌های مداوم داشتم، تا جایی که خودم و اطرافیانم کلافه شده بودیم. مدام دارو می‌خوردم و آب‌نمک غرغره می‌کردم، اما مشکل همچنان پابرجا بود.از یه جایی به بعد، تمرکزم رو روی آگاهی‌های جلسات دوره گذاشتم و اجازه ندادم مومنتوم منفی ادامه پیدا کنه. امروز که یه لحظه به خودم دقت کردم، دیدم بدون مصرف حتی یک دارو، مشکل به‌طور کامل برطرف شده! این هم نتیجه‌ای از جنس سلامتی! 🌿🔹 فروش واحد مسکونی بعد از مدت‌ها انتظار من دو تا واحد ساختمانی دارم که مدت زیادی بود برای فروش گذاشته بودم اما هیچ مشتری‌ای پیدا نمی‌شد. از زمانی که وارد این دوره شدم و روی درک و اجرای مومنتوم مثبت تمرکز کردم، شرایط تغییر کرد.چند روز پیش یک مشتری عالی پیدا شد. دیروز معامله را نهایی کردیم. با اینکه مشتری قرار بود مبلغ را طی چهار ماه پرداخت کند، در نهایت، کل مبلغ را یکجا تسویه کرد!💡 درس بزرگ این تجربه: عمل به آموزه‌های این دوره، آدم رو روی شانه‌های خداوند می‌نشونه، و خداوند کارها رو به بهترین و راحت‌ترین شکل انجام می‌ده.
  • مریم
    من چندین ساله که دارم روی باور‌هام کار می‌کنم، اما به اون خواسته‌هایی که می‌خواستم نرسیده بودم. خیلی برای خودم سؤال بود که چرا توی نتایج من تغییرات اساسی رخ نمی‌ده و نتایج اون‌طور که می‌خوام، پررنگ نیست؟! به خودم می‌گفتم: من که مرتباً حواسم به کانون توجه و احساسم هست، من که دارم سعی می‌کنم به خواسته‌م توجه کنم و...گاهی مسیر خوب پیش می‌رفت و حتی گاهی چنان به نزدیکی خواسته می‌رسیدم که انگار توی دستمه؛ اما در بین راه، دوباره زمین می‌خوردم، مدتی ناامید و خسته می‌شدم و مدام می‌گفتم: \"خدای من، کجای کارم مشکل داره؟ آیا مشکل از باور‌هامه؟ نکنه من هنوز اصل خواسته‌م رو درک نکردم؟! داستان چیه؟!\"و دوباره سعی می‌کردم انگیزه‌هام رو پیدا کنم و به مسیر برگردم.درسته که نسبت به قبل خیلی پیشرفت داشتم، حالم خوب بود، آرامش خوبی داشتم و شرایط زندگیم با بقیه خیلی فرق داشت، اما نتایج مد نظرم هنوز نبود و این سؤال مدام توی ذهنم بود که: راهکار من چیه؟!تا اینکه خداوند پاسخ داد... و من هدایت شدم به دوره‌ی هم‌جهت با جریان خداوند.وقتی دوره رو خریدم و در جلسه اول، استاد مفهوم مستمر نبودن ارسال فرکانس خواسته‌م رو به‌وسیله‌ی «قانون مومنتوم» توضیح دادند، متوجه شدم که مسئله‌ی اصلی به‌ثمر نرسیدن خواسته‌هام چی بوده. توی تمرینات دوره که تجربیات مسیرم رو مرور می‌کردم، بیشتر و بیشتر فهمیدم که این دقیقاً مسئله‌ی منه، و این دوره، دقیقاً راهکار منه، و این‌ها پاسخ خداوند به درخواست‌هام بودن.بله، خداوند بهم پاسخ داد. قسم می‌خورم که وقتی روی آموزه‌های دوره تمرکز کردم و تمرینات رو انجام دادم، فقط چند روز طول کشید تا تفاوت در نتایجم شروع بشه.به قول استاد توی دوره، به لطف خدا، نتایجم مثل یک گلوله‌ی برفی که داره می‌غلتِه، هر روز داره بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شه...از رابطه‌م بگم که  بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک، انگار امروز دوباره متولد شدم.  انگار تازه دارم زندگی کردن با عشق رو می‌فهمم. «احساس آرامش»، لبخند، سپاسگزاری بابت همه نعمت‌های زندگیم، مفهوم جدیدی برام پیدا کرده.  از همه چیز لذت می‌برم؛ حتی از نگاه کردن به قد و بالای بچه‌هام...از روزی که وارد دوره‌ی «هم‌جهت با جریان خداوند» شدم، واقعاً زندگیم از همه‌ لحاظ با جریان خداوند همراه شده.از نظر مالی،  جریانی از نعمت‌ها و ثروت‌ها همین‌طور خود‌به‌خود داره وارد زندگیم می‌شه.  فقط واریزی‌ها و پیام‌های واریزی رو دارم می‌بینم.  برای بعضی از اون‌ها حتی ایده‌ای ندارم که از کجا اومدن!و این تغییر در نتایج، اون‌قدر پررنگه که حتی باعث تعجب اطرافیانم شده اما باعث تعجب من نیست؛ چون من داستان مومنتوم رو خوب درک کردم و خوب می‌فهمم که این نتایج، از کجا دارن آب می‌خورن.استاد! از سلامتی بگم... از رشد مالی بگم... از روابط پر از عشق و مودت با همسرم بگم که  بعد از سال‌های دور و دراز، انگار تازه بیدار شدم و دارم طعم واقعی عشق رو می‌چشم.خدای من، به کدامین نعمت‌هایت شکر بگویم؟اینجاست که فقط می‌تونم بگم:  خدایا شکرت بابت همه‌ی هدایت‌هات.  این دوره، انگار فقط برای من تولید شده.آگاهی‌های دوره‌ی «هم‌جهت با جریان خداوند» برای من، مثل یه هوش مصنوعی عمل می کنه که واقعاً چرخ زندگی من رو روان کرده. همه‌چیز داره راحت انجام می‌شه. انگار من فقط می‌خوام…  من فقط اجازه نمی‌دم مومنتوم منفی شکل بگیره…  من به توصیه‌ی استاد، قلبم رو باز می‌ذارم و به احساس منفی حساس‌تر شدم...من فقط دارم زندگی طبیعی خودم رو می‌کنم، و واقعاً خداوند داره باقی مسیر رو برام انجام می‌ده.
1 2 3 39
82 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الا رستگار» در این صفحه: 1
  1. -
    الا رستگار گفته:
    مدت عضویت: 93 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

    به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم ان‌شاءالله

    دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم

    حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم می‌کنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)

    اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..

    گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم

    گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم

    و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .

    و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم

    وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر

    همه ی ترسام خلاص میشم استاد

    همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان می‌کنه به اذن الله

    اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم

    و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم

    حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم

    هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب

    شکسته ی منو داد

    من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی

    ( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد

    تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..

    و هربار اشتباهات جدید

    حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد

    آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم

    تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر

    بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم

    به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم ان‌شاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم

    اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله

    به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود

    خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم

    یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم

    و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه

    لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم

    خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم

    و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره

    ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت

    به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم

    و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم

    آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم

    اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش

    اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه

    همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق می‌کنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست

    وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمی‌دونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت می‌بردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت می‌بردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمی‌دونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمی‌دونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم

    الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار

    زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم

    خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: