نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -یزدان ملکی
    الان که دارم این کامنت رو می‌نویسم در حال گذر از آب‌های گاله، سریلانکا هستم، سوار بر کشتی نفتکش. هوا اینجا فوق‌العاده تمیزه، آسمون شگفت‌انگیزه و ابرها محشرن. خداروشکر برای این احساس خوب دائمی که دارم.من مرداد ۱۴۰۲ دوره 12 قدم رو شروع کردم و به لطف الله، تا قدم هفتم پیش رفتم و به آموزه های این دوره عمل کرده ام. وقتی خودمو با یک سال قبل مقایسه می‌کنم، میبینم چقدر تغییرات شرایط زندگی من به خاطر عمل به این دوره واقعاً قابل توجه هست:سلامتی جسمانی عالی دارم.قبل از دوره 12 قدم بدهکار بودم، الان خداروشکر هیچ بدهکاری ندارم.قبل از دوره 12 قدم درباره مشکل رابطه ام یک سال و نیم بود که دادگاه می رفتم اما بعد از ورود به 12 قدم و به لطف خدا و تمرین فوق‌العاده‌ی ستاره‌ی قطبی، دقیقاً جواب دادگاه همون چیزی شد که من می‌خواستم و الان ذهنم فوق‌العاده آرومه.این موضوع بزرگ‌ترین مسئله‌ی زندگیم بود و واقعاً فکر نمی‌کردم به این زودی تموم بشه اما خدارو شکر به بهترین شکل حل شد.جهان آدم‌هایی که در فرکانسم نبودن رو از من دور کرد و این به آرامشم کمک زیادی کرد.اعتمادبه‌نفس: خیلی خیلی بهتر شدم.از لحاظ معنویت: خدا رو خیلی بهتر درک کردم، باهاش خیلی راحت‌ترم، بهش اعتماد کردم و روی هدایت هاش حساب می کنم. استاد عزیز، از صمیم قلب ازتون ممنونم.
  • -آمنه
    حدوداً یک سال و نیم پیش دوره شیوه حل مسائل زندگی رو رو خریدم. اولین بار که تمرین جلسه دوم رو انجام دادم، تعداد مسائلی که مشخص شد توی زندگیم دارم و باید حل بشن، 63 مسئله بود. توی سال اول، من در نهایت جلسه دوم رو 5 بار کار کردم. چون تمرین این جلسه باید هر هفته بررسی بشه. اما توی امسال یعنی 1403جدیتم رو بیشتر کردم و هفته ای یک بار روی جلسه ی دوم کار می کنم. یکی دو روز پیش که دوباره تمرین رو انجام دادم، تعداد مسائلی که مشخص شد باید حل کنم 12 تا مسئله بود. من بخاطر دیدن این عدد خیلی خوشحال شدم. چون این نتیجه نشون میده که من با عمل به آموزه های این دوره و هدایت خداوند، 51 مسئله رو حل کردم و من بخاطر این موضوع به خودم افتخار میکنم.یکی از نتایج این دوره برای من توانا شدن توی حل مسائلم بوده حتی مسائلی که تا حالا به حلشون فکر هم نمی کردم. یک مثال ساده  که میتونم بزنم این هست که: قبل از آموزه های دوره من به خاطر باورهای اشتباه، به عنوان یک خانم خودم رو برای انجام کارهای فنی عاجز میدونستم. ولی با مسئله ای مواجه شدم که قفل در ساختمون خراب شده بود و کلید توی در نمی چرخید. اما به دلیل اینکه باورها و آگاهی های دوره توی ذهنم تاثیر مثبت خودش رو گذاشته بود، بدون اینکه از شوهرم بخوام قفل رو درست کنه، برای اولین بار تصمیم گرفتم این مسئله رو خودم حل کنم. پیچ گوشتی برداشتم و قفل رو از در ساختمون باز کردم و آوردم توی خونه در حالی که حتی یکبار هم توی زندگیم هیچ تعمیری برای هیچ قفلی انجام نداده بودم و حتی یکبار هم از پیچ گوشتی استفاده نکرده بودم. قفل رو گذاشتم جلوم، توی اینترنت سرچ کردم ولی نحوه ی تعمیرش رو پیدا نکردم. اما یک ایده دیگه اومد که عکس های داخل قفل رو از توی اینترنت پیدا کردم و قفل رو باز کردم و با چند تا آزمون و خطا قفل رو تعمیر کردم و قفل رو به در وصل کردم و امتحانش کردم دیدم کلید به راحتی می‌چرخه و کار میکنه. اون موقع میخواستم از شدت خوشحالی جیغ بزنم. یجور احساس اعتماد بنفس و افتخار به خودم و \\\"توانستن\\\" توی وجودم شکوفا شد. باورهای درست حل مسئله که در این دوره روی اونها کار کردم، تاثیر مستقیمی روی عزت نفس و اعتماد بنفس و احساس لیاقت و احساس ارزشمندی و توانمندیم گذاشته. الان اگر کار فنی ای باشه تا جایی که بتونم من آچار به دستم و میرم درستش میکنم.خدایا شکرت خواستم این موضوع رو کامنت کنم تا یادم بمونه که شاید در نظر اول، آدم لازم نمی بینه که انجام تمرینات دوره ها رو جدی بگیره اما وقتی استمرار می ورزی توی انجام تمرینات به شکلی که توضیح داده شده، نتایج رو میبینی و این بهت انگیزه میده که این مسیر رو ادامه بدی. البته من مسائل خیلی بیشتری از 51 عدد مسئله رو در طی این مدت حل کردم. چون خیلی هاشون رو ننوشتم. الان زندگی من نسبت به یک سال و نیم پیش، خیلی آسون تر شده و من از این جهت از خداوند سپاسگزارم.
  • -حسین عظیم زاده
    استاد عزیز من با آموزش های شما توحید رو درک کردم و به این نیروی قدرتمند و هدایت کننده آگاه شدم. وقتی نگاه می کنم می بینم چقدر این نیرو تو زندگی من پر رنگ بوده و من رو هدایت کرده. انصافا من هم از این نیرو تبعیت کردم و نتایج بسیار پر رنگ تو زندگیم اومده.6 سال پیش من کارمند دولت بودم و خونه ای رو با وام خریده بودم. کلی بدهی داشتم و شرایط سختی رو می گذراندم. بعد از ظهر ها هم کار املاک می کردم و تصمیم داشتم تو کار ملک کسب و کار مستقل را راه اندازی کنم. البته تخصص من تجهیزات پزشکی است. درست یک روز قبل از اینکه تو کار ملک قرارداد اجاره مغازه منعقد کنم و برای خودم شروع به کار کنم، یه پیشنهاد همکاری خیلی خوب از یکی از بهترین شرکتهای تجهیزات پزشکی دریافت کردم. از کار دولتی اومدم بیرون. یک ماه پس از اینکه کار رو تو شرکت شروع کردم بیماری فراگیر اومد و محصول شرکت ما مرتبط با درمان این بیماری بود. این موضوع باعث شد رشدمون چند برابر بشه. این در حالی بود که با شروع بیماری فراگیر کار املاک تا مدت ها کلا خوابید! و اما بخشی از نتایج من توی این 6 سال:تو این 6 سال من رشد مالی بسیار خوبی داشتم. تمام بدهی هام پرداخت شد. کلی از محصولات استاد عباس منش رو به راحتی خریدم. کلی سفر های خارجی داشتم. ماشین مورد علاقه را خریدم. روابط من با همسر و خانواده بسیار بهبود پیدا کرده و بسیار زیاد سپاسگزار شده ام. همواره از تمام جنبه ها در حال پیشرفت بوده ام و دلیل این اتفاقات این بوده که من روی خودم و باورهام کار می کنم و اتفاقات بی نظیر و هدایت های عالی خیلی خوب بوجود می یاد.اگر بخوام از هدایت هایی که شدم بنویسم، شاید یه دفتر 100 برگ پر بشه و بازم جا کم بیاره اینقدر که خداوند بزرگه و هوامون رو داره. استاد عزیز بسیار زیاد از شما ممنونم که این آموزش ها رو خیلی ساده و قابل فهم و کاربردی در اختیار ما قرار می دید. الان دوره روانشناسی ثروت 3 شروع کردم و امیدوارم بعد از این دوره بتونم کسب و کار مستقل خودم رو راه اندازی کنم و استاد جان براتون از موفقیت های بیشتر بنویسم. الان یه ایده برای این موضوع دارم که در حال بررسی اون هستم. هر چی بیشتر با جلسات این دوره پیش می رم، برای اجرای ایده ام مصمم تر میشم.
  • -سمانه زین الدینی
    چقدر خوشحالم که در دوره روانشناسی ثروت 1 حضور دارم. جلسات این دوره فوق‌العاده است و مرتب بهم یاد آوری می کنه که هر روز باید روی ذهنمون، باورهامون، ورودی هامون کار کنیم. مثل غذا خوردن، کنترل ورودی های ذهنمون هم باید بخشی از عادت های هر روزمون باشه تا همانطور که به جسم غذای سمی نمی دیم، به ذهنمون هم غذاهای مفید بدیم. استاد من واقعاً سپاسگزار خداوند هستم. وقتی به گذشته ام نگاه می کنم، یادم میاد که یه روزی آرزوی شرایط زندگی الانم رو داشتم. همیشه آرزو داشتم برای خودم کسب و کار داشته باشم و فروشنده برای دیگران نباشم. الان 6 ساله اون آرزو رو دارم زندگی میکنم.من با کار کردن روی خودم، از ماهی 900 هزار تومن که با سختی باهاش زندگی میکردم و دائم بدهکار بودم، رسیدم به درآمد ماهانه 200 میلیون تومن. الان به راحتی هزینه هام رو پرداخت می کنم و به راحتی زندگی می کنم.استاد شما توی این دوره می گید، باید برای رشد کیفیت کسب و کارتون، مهارت هاتون رو بهبود بدید و هر آموزشی که به توسعه کارتون کمک میکنه رو ببینید. خداروشکر که با کار کردن روی آموزه های این دوره، دارم هر روز آگاه تر میشم و به سمت بهترینها هدایت می شم. به تازگی برای رشد کسب و کارم، هدایت شدم به یه آموزش عالی و ایمان دارم این هدایت از سمت خداست و دارم انجامش می دم و کارم رو توسعه می دم.
  • -سید حسن
    استاد عزیز، روزهای اولی که وارد دوره 12 قدم شدم و تمرین ستاره قطبی رو انجام می دادم، درآمد ماهانه ام حدود 12 میلیون تومان بود.من شروع کردم به گوش دادن و عمل کردن به آگاهی های این دوره. این آگاهی ها بهم کمک کرده تا خدا را بیشتر باور کنم. تمرین ستاره قطبی دوره 12 قدم، چنان آرامشی را بر زندگی من رقم زده که نمیتونم بیانش کنم. از طرف همسرم و 2 فرزندم، چنان عشق و محبتی نثار من میشه که حتی از یاد آوریش به گریه می افتم. عشقی رو که خدا بین ما چهار نفر راه انداخته، گفتنش غیر قابل وصفه. امروز بچه یک ساله ام اومد بود تند تند منو می بوسید. کلی لذت می برم از رابطه زیبایی که بین همه خانواده ام پیش اومده و کلی دور هم از زندگی لذت می‌بریم. شبها آنقدر با خیال راحت می‌خوابم که حد و حساب ندارد. کارهام آنقدر به آسانی پیش می رود و از طریق بی نهایت دستان خداوند انجام می شود که حد ندارد.من در طی قدم های این دوره، از کارگری رسیدم به کارفرمایی و رئیس یک شرکت موفق.در قدم هفتم درآمدم بیش از 15 برابر افزایش پیدا کرد و به 190 میلیون تومان رسید و الان که در قدم دهم هستم به خاطر مداومت در عمل به آموزه ها و تمرینات دوره، خصوصا تمرین ستاره قطبی، درآمدم نسبت به شروع دوره، 24 برابر افزایش پیدا کرده.الان خدا را درونم حس می کنم. خدا را یار خودم میبینم و در کنارم حس می کنم. خدا را عشق میبینم، خدا را ثروت می بینم. خدا را ارباب زندگیم می دانم و رسیدن به این احساس، یک فرایند تکاملی برام داشت.من در طی عمل به آموزه های دوره دیدم که چطور نتایج به صورت صعودی افزایش پیدا می کنه و این جمله استاد رو تجربه کردم که فکر می کنم در قدم دوم بود که گفتند:وقتی عمل به این آگاهی ها رو شروع می کنید، اول نتایج به صورت کوچک کوچک میاد اما رشد میکند و هر بار بهتر می شود و وقتی مسیر رو ادامه می دی، می توانی هر خواسته ای که داری را بدست آوری. من تلاش کردم طبق قانون اول باور کنم که میتونیم درآمد مد نظرم را بدست آورم. وقتی توانستم افزایش درآمد 15 برابری را کسب کنم، برایم خیلی منطقی شد که می توانم این رقم را افزایش دهم.عبارت های تأکیدی باور ساز در قدم نهم و همچنین خواندن نتایج و کامنت های دوستان این دوره خیلی بهم در این مسیر کمک کرده و باورهای خوبی در ذهنم ایجاد کرده. ایمان دارم که تازه این اول راهه و نتایجم یواش یواش بزرگتر میشه.خدایا هزار بار شکر از این اتفاقات عالی که داری برای من رقم میزنی. خدایا شکرت به خاطر این همه نتیجه های خوب که تا الان بخشیدی و می بخشی.خدایا شکرت که من را با این استاد بی نظیر آشنا کردی و کلام پاک و مطهرت را از زبان این بنده صالحت بهم آموزش میدهی. استاد هر جا هستی همیشه سالم و سلامت باشی خدایا شکر که امروز یک فرصت دیگه بهم دادی که بشینم چکاپ ماهم را در بیارم و افزایش درآمدم در این ماه رو ببینم. این یعنی اینکه درآمدم همچنان دارد به صورت تصاعدی بالا میرود.
  • -قربان اردشیری
    من وارد دوره 12 قدم شدم و روزی حدود 8 ساعت روی آگاهی های این دوره کار می کردم. با کمک این آموزه ها، ترمزهای مخفی ذهنم رو یکی یکی پیدا و حذف می کردم و به همون میزان، نتایج هم میومد. طوریکه به آرامش رسیدم. استرس نداشتم و می دیدم که از شیوه های مختلف، پول وارد حسابم میشه. چندین هدیه گرفتم و بعد از حدود 40 روز، درآمدم 4 برابر افزایش پیدا کرد.قدرت خریدم فوق العاده افزایش پیدا کرد و می تونستم نقد خرید کنم. ثروت و پول وارد زندگیم می شد بدون اینکه بخوام تلاش فیزیکیم رو اضافه کنم. من فقط با این آموزه ها روی خودم کار می کردم.بعدش حدود یک ماه، از آموزه های دوره فاصله گرفتم. کنترل ورودی هام رو جدی نگرفتم و از احساس خوب فاصله گرفتم. هنوز هم اوضاعم خوب بود اما متوجه شدم نتایجم داره کمتر از قبل میشه. الان خدا رو شاکرم که دوباره به قدم اول برگشتم اما اینبار می خوام با تعهد جدی تر روی آموزه ها کار کنم و توی این مسیر لذت بخش بمونم. چون این رو تجربه کردم: همانقدر که با اجرای این آگاهی ها بتونم ورودی های ذهنم رو کنترل کنم، به همون میزان  هم آرامش، ثروت و خواسته ها وارد زندگیم میشه.
  • -احمدرضا اشتیاقی
    حدود یک سال است که با آموزه های استاد عباس منش آشنا شدم. نحوه هدایت من به سمت آموزه های استاد عباس منش برمیگرده به اینکه من با یک مربی کوچ شخصی آشنا شدم و یک دوره ی کوچینگ ۱۵۰ میلیون تومانی یک ساله رو از ایشان خریدم. قشنگ یادمه که ایشون جلسه اول رو با این جمله شروع کرد که:\" استاد عباس منش میگه هر جایی که موفقیت هست، ردپای توحید در اون هست و هر جا که شکست هست، رد پای شرک…ایشون گفتند که دانشجوی استاد عباس منش هستند و شروع کردند از مثال زدن و باز کردن موضوع و به ما هم گفتند بریم سایت elmeservat.com و از آگاهی های استاد استفاده کنیممن وارد سایت شدم و از فایلهای دانلودی هدیه استفاده می کردم. بعد از حدودا ۶ ماه، اولین دوره ی استاد عباس منش عزیز یعنی دوره کشف قوانین زندگی رو خریدم. کار کردن روی آگاهی های و تمرینات این دوره باعث شد درآمدم کلی تغییر و رشد پیدا کنه. حساب بانکیم اوکی شد. ماشین مورد علاقه ام رو خریدم و کلی نتایج خوب و عالی دیگه که معجزه وار وارد زندگیم شد. بعد دوره ی دوازده قدم رو خریدم و الان در قدم چهارم هستم. در هر لحظه هدایت و دست خدارو میبینم به قول استاد از خیابون هم می‌خوام رد شم به خدا میگم از کدوم سمت برم و هدایت میشم. این \"هدایت شدن\"، بالاترین درجه ای هست که من آرزوش رو داشتم. آرزو داشتم که خدا در تک تک لحظه هام باشه.من برای آشنایی با استاد عباس منش، ۱۵۰ میلیون تومان هزینه کردم و وارد دوره اون مربی شدم و از طریق اون دوره، استاد عباس منش رو شناختم که این رقم در مقابل آگاهی ای که استاد عباس منش به من داده، اصلاً رقمی نیست.
  • -الهه
    من رویا هستم و با حساب کاربری خواهر عزیزم کامنت می نویسم:اومدم نتایجم از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو بگم و البته یک اعتراف هم دارم. الان 44 روز هست که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم و اینها بخشی از نتایج من هستند:از وزن 67 کیلو به 60 کیلو رسیدم. خواسته ای که قبل از دوره توی دفترم نوشتم، رسیدم به همین وزن بود؛چربی دور شکم و پهلوهام خیلی کمتر شده؛کمر دردی که بخاطر گودی کمر هر روزه داشتم و بعد هر بار کار کردن بدتر میشد، کاملا از بین رفته؛صورتم به شدت شفاف شده وهر دفعه جلو اینه خودم تحسین میکنم؛دندون هام براق شده؛باد معده ندارم دیگه؛ریزش موهام خیلی کمتر شده؛خارش سرم کمتر شده؛انرژیم به شدت بالا رفته به طوری که دائم در حال کار کردن هستم؛تمرکزم بالاتر رفته و هدایت ها رو عالی دریافت میکنم؛من عاشق میوه های تابستونی بودم. چند روز پیش که برای تفریح بیرون رفتیم، خیلی وسوسه شدم و مواد غذایی خارج از قانون سلامتی مثل میوه های گیلاس زردآلو شلیل و خیار خوردم. به طوریکه کنترل ذهنم رو از دست دادم و حتی خوراکی های غیر مجاز دیگه رو هم امتحان کردم. انگار ذهنم می گفت حالا که به شیوه دوره قانون سلامتی عمل نکردی، برو چیزای دیگه رو یکبار بخور.انگار برای تنبیه خودم اجازه دادم که بخورم تا اون درد رو بچشم و اون لذت گذرا  رو تجربه کنم. آخر شب که شد، سردرد عجیب سراغم اومد، دفع عجیب و بدی داشتم به طوریکه مقعدم درد شدید گرفت، زیر شکمم به شدت درد گرفت به طوری که قادر به ایستادن نبودم. اون شب رو به حالت جمع شده خوابیدم و این ناراحتی تا 48 ساعت ادامه داشت. قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی من به مدت چندین سال، عفونت ادراری شدید داشتم. بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی این مشکل کاملاً برطرف شد. اما بعد از تقلب آن روز، این مشکل دوباره برگشت و این تضاد به یاد من آورد که چقدر با زندگی به شیوه این دوره نتیجه گرفته بودم و چقدر متعهد شدم تا کاملاً به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی کنم.بعد از این تجربه، درسم رو گرفتم و بلافاصله رژیم لیکی گات رو شروع کردم و امروز روز 6 ام هستم. استاد من ساعت ها در سایت فعال هستم، به آموزش های شما گوش میدم، به شدت تمرکز و انرژیم بالا رفته، خستگی ناپذیر شدم، تمیز شدم، خوابم کمتر شده، همزمان دارم روی آموزه های دوره های 12 قدم، عزت نفس، و عشق و مودت در روابط کار می کنم. من از دوره عزت نفس از شما یاد گرفتم که خودم رو با وجود هر خطا و اشتباهی، دوست داشته باشم. بابت یک اشتباه خودم رو سرزنش نکنم، بجاش درسم رو بگیرم. بخاطر همین، آگاهانه به خاطر اون تقلب، حسم رو بد نکردم و درسم رو گرفتم و دارم به شیوه دوره قانون سلامتی با تعهد تر عمل می کنم.
  • -زهرا کریمی
    من به صورت فیزیکی از همسرم به مدت 5 ماه جدا شدم یعنی بعد از 7 سال زندگی، از هم فاصله گرفتیم و قصد من، جدایی بود. در طی این مدت روی آموزه های قدم دوم از دوره 12 قدم کار می کردم. بعد از شنیدن آگاهی های یکی از جلسات این قدم، تصمیم گرفتم روی نکات مثبت همسرم توجه کنم. وقتی این کار را شروع کردم، خیلی زود متوجه شدم ای دل غافل، همسر من نه تنها اون اژدهای هفت سری که من تو ذهنم ساخته بودم نبود بلکه این همه نکات مثبت داشته. قبل از آگاهی های این جلسه، نظرم درباره همسرم به این شکل بود که هرچی که ذهن من به عنوان بدی میشناسه، توی این آدم جمع شده و آدمی هست که هیچ جوره نمیشه باهاش کنار اومد. اما هرچه بیشتر تمرین این جلسه از قدم رو انجام میدادم، روز به روز درهای بزرگتری از برکت به روی من باز شد؛ من متوجه نکات مثبت بیشتری درباره همسرم می شدم و به ادامه زندگی با همسرم، امیدوار شدم. طوری که حتی دلتنگ همسرم شدم، دلتنگ خونمون و زندگی مشترکمون شدم، دلتنگ رابطه مون شدم و من این رو فهمیدم که مشکلات اساسی که با همسرم داشتم در اصل ضعف های شخصیتی ای بود که من داشتم. همسر من انگار آینه درون من بود. یعنی من هر کجا که ضعف اساسی داشتم، همسرم هم از اون نقطه با من خیلی مشکل داشت. مثلاً اگر من خودم به خاطر کمبود عزت نفس به خودم اطمینان نداشتم، دقیقاً همسرم هم به من اطمینان نداشت. اگر من خودم رو مادر با کفایتی نمی‌دیدم، همسرم هم همین برخورد رو با من داشت و تمام اون نشخوارهای ذهنی که من با خودم داشتم رو توی رفتار همسرم با خودم می دیدم. وقتی به خاطر آگاهی ها و تمرین این جلسه به این حد از خودشناسی رسیدم و این در از آگاهی برام باز شد، من دیگه نتونستم جدایی رو تحمل کنم. برگشتم پیش همسر و فرزندم و با هم زندگیمون رو از نو شروع کردیم.خیلی خیلی جالبه که همسر من  هم واقعا تغییر کرده.همسر من هم یک سری ضعف های شخصیتی داشت که همین فاصله و تنهایی باعث شده بود بیشتر فکر کنه و خودش رو بررسی کنه و قبول کنه که او هم یک سری ایرادها داره. اما آگاهی های این قدم، خیلی به من کمک کرد که از اون بدبینی دست بکشم و بتونم نکات مثبت همسرم رو ببینم و بتونم باز هم دوسش داشته باشم.ولی موضوع جالب و عجیب برای من این هست که من روی خودم کار کردم و تغییر کردم، بعد همسر من بعد از 7 سال به خواست خودش تغییر کرد بدون اینکه حتی من کنارش باشم یا برای تغییر او تلاشی کنم.در حالی که من در طول این هفت سال، این خواسته را داشتم و برایش تلاش هم کرده بودم و او هیچ تغییری نکرده بود. الان زندگی ما خیلی قشنگ‌ و رویایی‌ شده. توی این دو ماهی که در کنار هم زندگی می کنیم، هیچ کدورت، دعوا و ناراحتی نداشتیم. اگر هم چیزی بوده در اولین فرصت با هم صحبت کردیم و حلش کردیم. هر دوی ما از زندگیمون خیلی راضی هستیم و عاشقانه همدیگر رو دوست داریم. این جزئیات از کار کردن روی خودم رو هم توضیح بدم که: وقتی فهمیدم همون ضعف ها و ایرادهای شخصیتی که خودم در ذهنم به خودم نسبت میدم، همسرم هم همون ضعف ها رو بهم نسبت میده، بعد از این آگاهی، با جدیت شروع کردم به عمل کردن به آگاهی های این جلسه از قدم دوم. شروع کردم به دیدن نکات مثبت خودم، به قشنگ صحبت کردن با خودم، شروع کردم به کار کردن روی احساس لیاقتم و زیبا صحبت کردن با خودم در ذهنم، جلوی آینه و … خودم رو با صفات بسیار قشنگ خطاب می‌کردم. حتی برای خودم سناریو می‌نوشتم که دوست دارم وقتی رفتم پیش همسرم رابطمون چه شکلی باشه و چه ویژگی هایی رو توی رابطه مون تجربه کنم.الان رابطه ما واقعاً به شکل همان سناریویی هست که نوشتم. نه برای یکی دو روز، بلکه الان دو ماهه که رابطه ما رویایی هست. اون هم برای مایی که قبل از این تغییر، حداقل هفته‌ای یک بار دعوای اساسی می‌کردیم، همیشه از هم ناراحت بودیم و کینه داشتیم.این دو ماه که زندگی جدیدی رو با هم شروع کردیم، واقعاً معرکه بوده از وقتی که زندگیمون رو دوباره شروع کردیم، 2 ماه میگذره و در این 2 ماهه، رابطمون واقعاً معرکه بوده، همسرم همونی هست که همیشه می خواستم. ما ساعت‌ها با هم صحبت می‌کنیم در مورد قوانین جهان، در مورد رابطمون، در مورد آیندمون، در مورد آرزوهامون و واقعاً از مصاحبت با هم عشق می‌کنیم. همش پاسگزاری می‌کنیم خواه از همدیگه و خواه از خداوند. تمام اون صفاتی که در طی کار کردن روی احساس لیاقتم به خودم می گفتم رو الان شوهرم داره بهم میگه و من رو با اون صفات خطاب می کنه. واقعاً سپاسگزار خداوندی هستم که این قوانین ثابت رو وضع کرده و سپاسگزار استاد عزیزم هستم به خاطر این آموزه های زندگی ساز.
  • -زهرا خضری
    بنام خداوند هدایت گرم که دوباره من را به سایت elmeservat.com و به آموزهای شگفت انگیز استاد عباس منش عزیز برگرداند.من خارج از کشور زندگی میکنم. و با عمل به آموزه های استاد عباس منش در طی یک سال، از درآمد صفر به درآمد 24000 دلار رسیدم. با سفرم به ایران، آموزه های دوره ها رو رها کردم و دیگه روی خودم کار نکردم، دیگه ورودی های ذهنم رو کنترل نکردم و شدم پر از احساس منفی. هر روز با خودم در جنگ بودم. تا اینکه اون درآمد خوب، دوباره به صفر رسید. هیچ مشتری ای نداشتم اونم در حالیکه خدماتم عالی بود و مثل خدمات من در مارکت وجود نداشت. تا اینکه به لطف هدایت های عشق خداوندی که عاشق منه، دوباره کار کردن با دوره های استاد رو شروع کردم. دوره شیوه حل مسائل زندگی من رو نجات داد و پازل پیشرفت من وقتی کامل شد که دوره احساس لیاقت رو هم در کنار این دوره شروع کردم و متوجه شدم که چقدر در حق خودم نامهربان بودم. الان با ترکیب آموزه های دوره شیوه حل مسائل زندگی و احساس لیاقت، انگار در بهشت زندگی میکنم از بس که مسائل زندگیم داره بدون تقلا حل می شه. دوباره فرصت ها و مشتریان از جانب خداوند به من برگشتند.عاشقانه سپاسگزارم از خداوند و استاد عشقم و این آموزه ها.
1 7 8 9 10 11 39
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افسانه شاکری گفته:
    مدت عضویت: 165 روز

    سلام استاد

    گفته بودین که باور کمبود کجاها توی زندگیتون هست میدنم که خیلی خیلی وجود داره ولی چند تاش که تونستم پیدا کنم من خیاط هستم وهمیشه میخاستم که یکی کمکی داشته باشم ولی باورم این بود که خیاط خوب نیست اگرم باشهاگر خیاط بگیرم حقوقش رو چه جوری بدم اگر درامد کافی نداشته باشم یا مثلا ایده به ذهنم میومد یه رگال لباس تولید کنم مشتری هام که میان از رگال هم دیدن کنن وبفروشم دوباره فکر منفی میومد که اگر فروش نره چی رودستت بمونه چی وهمین ترس باعث شده که هیچ وقت قدمی برندارم

    وبابت اینکه گفتین باچه مساعلی روبرو شدید که فکر میکردین راه حلی نداره من با پسرم که الان پونزده ساله خیلی بحث‌ میکریم فکر میکردم میتونم کنترل کنم وبعضی وقتا دیگه اینقد عاجز میشدم تو خلوتم گریه میکردم یروز از خدا خاستم که کمکم کنه همون روزا بود که خواهرم یه کلاسی رو معرفی کرد که برای فرزند پروری بود اونجا بود که فهمیدم مشکل پسرم نبوده خودم بودم با افکار منفی که ممنتوم میگرفتن منو با پسرم دذگیر میکرد واز من بعد از اون چند جلسه کلاس نه تنها دیگه با پسرم درگیر نبودم بلکه باهم دوستو رفیق هم شدیم الان همه چی رو میاد برام تعریف میکنه در صورتی که قبلا اگر میپرسیدم هم چیزی نمیگفت الان خودش میاد بغلم میکنه بوسم میکنه

    یوقتایی که صداشو بلند مبکنه میاد معذرت خاهی میکنه

    این اولین دوره ای هست که ازتون گرفتم امیدوارم به دستاورهای بزرگتری برسم وبیام باهاتون در میون بزارم بازم ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    معصومه حقی گفته:
    مدت عضویت: 484 روز

    سلام خدای جانم

    سلام استاد عزیزم ودوستان مهربونم

    من دیروز فایل دوم استاد رو گوش دادم در مورد راحت کارها براشون انجام میشه وبا هدایت پیش میرن دیروز تصادف کرده بود همسرم خداروشکر اتفاق بدی نیافتاده بود مقصرم نبودن رفته بودن بیمه اونجا کروکی ازشون خواستن وهمسرم رو 4تاکلانتری فرستاده بودن دنبال کروکی هر جا روفته بود جای دیگه ایی رو گفته بودن بره و…کلی درد سر داشتن دیروز

    حالا امروز همسرم وقت نداشت بره سرکار بود به من گفت برم کروکی رو بگیرم به خیال خودمون کلانتری مورد نظر رو پیدا کرده بودیم گفت برو اونجا بگیرش منم رفتم گفتن سرهنگ فلانی اینجا نیست برو فلان کلانتری بازم یه جای دیگه منم تو دلم گفتم چرا این جوری شد من برا نیم ساعت مرخصی گرفتم نکنه خیلی طول بکشه منو الکی این ور واون ور بفرستن بعد یاد حرف استاد افتادم گفتم خدایا منو هدایتم کن من به راحت ترین راه بتونم کارمو انجام بدم برم خیلی سریع کارم راه بیافته و…بعد به گروهبان گفتم آدرس رو تو نشان برام من علامت بزن با همون مسیر یاب برم چون من اونجارو بلد نبودم وقتی که به مقصد رسیدم دیدم تو اون منطقه اصلا کلانتری وجود نداره از یه آقایی پرسیدم این خیابون کلانتری هست منو اینجا فرستادن ایشونم خیلی آدم مطلعی بود گفتن نه اصلا کلانتری نداره واون کلانتری که گفته بودن بهم گفت که خیلی از اینجا دوره و….

    بعد کلی راهنمایی کرد که کروکی فلان بگیری اگه دست نویس کردن بیمه قبول نمیکنه وووو

    بعد رفتن منم با ماشین راه افتادم دیدم این آقا به سمت ماشین من میاد منم نگه داشتم گفتن این خیابون یه طرفه س تهش از اینجا نمیتونی دور بزنی یه راهنمایی رانندگی هم چند تا کوچه بالاتر هست اگه بری از اونا بپرسی چون اداره کل شونه بهتر راهنماییت میکنن آدرس داد منم رفتم خیلی راحت پیداش کردم رفتم پرسیدم فلان جا تصادف کردیم و…کجا برم آدرس قبلی رو بهم دادن گفتم اونجا رفتم یه کلانتری دیگه روگفتن سرهنگ فلانی اینو که گفتم گفتن سرهنگ اینجاس در رو باز کردن بیا تو من شوکه شده بودم چون فقط رفته بودم آدرس بپرسم که کدوم کلانتری برم

    همون جا کروکی رو بهم دادن راحت وآسان خداروشکر انقدر ذوق زده شدم از این اتفاق که نمیتونم براتون توصیفش کنم اشکم دراومد که ببین استاد میگفت این طوری شد هدایت خواستم کارها برام آسون شد منم کارم آسون پیش رفت خداروشکر من اینو معجزه میدیدم واقعا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    الا رستگار گفته:
    مدت عضویت: 145 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

    به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم ان‌شاءالله

    دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم

    حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم می‌کنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)

    اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..

    گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم

    گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم

    و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .

    و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم

    وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر

    همه ی ترسام خلاص میشم استاد

    همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان می‌کنه به اذن الله

    اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم

    و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم

    حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم

    هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب

    شکسته ی منو داد

    من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی

    ( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد

    تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..

    و هربار اشتباهات جدید

    حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد

    آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم

    تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر

    بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم

    به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم ان‌شاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم

    اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله

    به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود

    خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم

    یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم

    و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه

    لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم

    خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم

    و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره

    ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت

    به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم

    و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم

    آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم

    اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش

    اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه

    همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق می‌کنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست

    وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمی‌دونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت می‌بردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت می‌بردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمی‌دونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمی‌دونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم

    الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار

    زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم

    خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    الماس زیبا وهمسرجان گفته:
    مدت عضویت: 828 روز

    سلام به استاد عزیزم

    خدای مهربانم هرچه دارم ازتودارم

    من اصلا یک درصد فکر نمی‌کردم بتونم تا قبل از زمان تخفیف دوره رو بخرم بصورت ناگهانی

    البته چند وقتی هست که همسرم در برنامه های استاده وخیلی تمایل به خرید این دوره داشت همش میگفت یه جوری این دوره رو بخریم قبل از عید توسط یکی از دوستان غرفه روسری زدیم وخداروشکر پول دوره برامون جفت و جور شد حتی چند برابرش ….وتمام مخارج عیدمون رسید نزدیک به 10میلیون عیدی سوغات بردم اصلا فکرشو نمی‌کردم ..ایام عید کلی بهم خوش گذشت ….مادر شوهرم کلی بهمون سوغات داد البته مادر شوهرم زنی دست ودلبازن ….وخداروشکر نتایج دارن میان اینها رو داشته باشین تا نتایج بیشتر رو هم بیام بنویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    معصومه حقی گفته:
    مدت عضویت: 484 روز

    سلام خدای جانم مهربان ترینم عزیزم هادی ام هستی ام آرامشم خدای زیبایم خدای رحمانم رحیمم سخائم ستارم

    وسلام ودرود بر استاد عزیزم خیلی خیلی دوستون دارم برام خیلی باارزشینخداروشکر خدا منو به سمت شما هدایت کرد

    خواستم تو دفتر یادداشتم اینو بنویسم ولی حسم گفت بیام واینجا بنویسم

    بنویسم وتقاضای هدایت کنم از خدای عزیزم برای کسب وکاری که میخوام راه بندازم شروع کنم خدایا مدرسم باش هدایتم کن چطور شروع کنم کجا برم چه چیزهایی بخرم خودت کمکم کن تایم خالی برام باز کن من با آرامش و وقت کافی بتونم کارمو شروع کنم

    این رو به عنوان یه رد پا برای خودم گذاشتم توکل علی الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 961 روز

    به نام خدای مهربانم خدای خوب و قدرتمندم

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم سلام به دوستان همفرکانسم

    این روزها با اینکه هنوز نتونستم دوره رو تهیه کنم

    اما متوجه شدم به خداوند خیلی نزدیک تر شدم

    و راحت تر خواسته هامو میخوام و بهم داده میشه

    و الان اومدم کامنتها رو بخونم چقدر قشنگ نوشتن دوستانم من فدای شما بشم

    خیلی خوشحالم که نتایج عالی گرفتین در این مدت کم

    بعضی از دوستان گفتن بعد از دو یا سه جلسه تمرین حل کردن نتایج عالی رو گرفتن خب خیلی خوبه

    این مشخص میکنه چقدر دوره مهمیه چقدر بازخورد گرفتن دوستان

    چقدر تلاش ذهنیشون بالا بوده و برای من درس داره که روی هر دوره ای تمرکزی کار کنی پاسخ مثبت میده تحسینتون میکنم مرحبا مرحبا

    خدارو شکر میکنم برای داشتن همچین استادی و همچین دوستانی الهی شکرت سپاسگزارتم

    خوش باش که هر که راز داند

    داند که خوشی خوشی کشاند

    شاد و سلامت و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سیده گفته:
    مدت عضویت: 504 روز

    به نام خداوند قادر مطلق خدایی که این روزا اینقدر باهاش صمیمی شدم که هر لحظه دارم باهاش حرف میزنم

    خدایی غیر از خدایی که قبلاً می شناختمش

    الان هم اومدم نتایج شما دوستان عزیزم رو برای اولین بار توی این قسمت از سایت بخونم ،که خدا یهویی بهم گفت تو هم بنویس

    بنویس که همه باور کنن اگه با من رفیق بشن دیگه نگران هیچی نمیشین.،من میگم چی کار کنن که چرخ زندگی شون روان بشه

    به خدا الان که دارم می‌نویسم اشک از چشمام سرازیره .

    نه از ناراحتی بلکه از سر شوق که چنین خدایی داشتم و ازش بی خبر بودم.

    تازه منی که خیلی ادعای خداشناسی و این حرفا رو داشتم.

    برای همه مادر بودم برا خودم زن بابا

    از بس باورهای خراب تو ذهنم بود

    باور این که خدا دعاهای منو در حق دیگران چقدر زود جواب میده ولی برای خودم نه

    همه ازم التماس دعا داشتم و منم به خدا میگفتم تو که خیلی مهربونه حاجتشون رو بده و جالب این که همه به حاجتشون میرسیدن و البته وصد البته این به خاطر باور خودشون بود که جواب میگرفتن نه به خاطر دعای من

    و

    من اینو میدونستم و به روی خودم نیاوردم.

    و

    به خودم میگفتم چون خدا خیلی دوستم داره

    هی میخواد ازش التماس کنم برای گرفتن حاجت خودم

    و

    با خودم میگفتم هر چه بیشتر دارم اذیت میشم

    پس جایگاه بهتری پیش خدا دارم

    پس اگه اینجا نشد حتما اون دنیا برام بهتره

    و

    این هم یه باور مخرب دیگه و

    هزاران باور دیگه که به خدا میچسپوندم

    البته که این باور در جامعه آیی که بودم تاثیر گرفته بودم و در خودم تقویت کرده بودم متاسفانه.

    اما خدای درون الانم کجا و اون خدا کجا

    که هر لحظه داره منو هدایت می کنه به بهترین راه ها ،

    و این رو مدیون آموزش های استاد عزیزم می‌دونم.

    که زندگی منو عوض کرده از هر لحاظ.

    خدایا شکرت

    همیشه با خودم میگم استاد عزیزم تو که دراستان من در صد کیلومتر متری من سالها زندگی کردی و آغاز تغییرت از اون جا بود

    چرا امن

    من این همه دیر با شما آشنا شدم.

    از فایلهای رایگان که ارزش میلیاردی دارن شروع کردیم و الا با دوازده قدم داریم رو به جلو پیش میریم چ بیشتر از چیزی که می‌شنوم دارم به گفته های استاد عمل می کنم.

    به هر حال خدا را هزاران بار شکر از بودن در کنار شما و این دوستان عزیز و خصوصاً عزیز دلت مریم جان که هر روز با دیدن زندگی پر بهشت دارم در بهشت افکارم زندگی میکنم.

    از لحاظ روابط با همسرم که عالی شده و تا قبل از این که ایشون واقعا یه آدم دیگه آیی شده

    ما هر روز زندگی در بهشت رو با هم میبینم و این همه فراوانی و عشق رو از بودن با شما تجربه می کنیم .

    فایلهای توحیدی استاد عزیزم انقلابی در ما به وجود آورده که الان با قدرت و یقین به هدایت الله با دست خالی و به صورت تکاملی طی مدت یک سال اخیر داریم کاری رو برای اولین بار شروع می کنیم که

    خدا خودش بهم الهام کرده و مجوزش رو هم خودش داده و مطمئن هستم به بهترین شکل پیش می‌ره و ما رو به ثروت و روزی به غیر حساب می‌رسونه.

    در هر حال اینو به دوستان گلم خواستم بگم که هر طوری تو خدا رو توی ذهنت بسازید همون رو می بینی .

    من الان یه جوری باهاش رفیق شدم که دوست ندارم وقتم رو پیش کسی دیگه ایی بذارم.

    من الان هر چه ازش بخوام بهم میده

    و

    مهم تر از همه رفاقت با خودشه .

    حال خوب بودن با خودش.

    دورت بگردم خدای ارحم الراحمین.

    ممنون از شما دوستان عزیزم که کامنت منو خوندید و باور کردید هم حرفای منو

    هم خدای درون وجود خودت رو

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  8. -
    راضیه نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 169 روز

    سلام به خدای مهربانم سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز استاد عزیز من و همسرم 4 ماهه که با فایل های شما اشنا شدیم در اصل خدا مارو هدایت کرد به سمت این فایل ها ولی تو این 4 ماه اندازه ی یک سال من رو خودم کار کردم جوری که صبح که از خواب پامیشدم فقط تو گوشم صحبت های شما بود تا شب که میرم بخوابم یعنی جوری شده که من تو خونه موقع کار تو ماشین تو مهمونی تو خرید هر جا که باشم دارم از صحبت های شما استفاده میکنم من و همسرم خیییلی خوشحال و خوشبختیم که با شما اشنا شدیم و این هم از لطف خداس تو این 4 ماه خیلی چیزا تغیر کرده هم رابطه ی عاطفی ما هم سلامتیمون هم ارامشون هم نعمتهامون ما یه دختر 15 ساله داریم بعد از شنیدن صحبت های شما برای خودش دفتر شکر کزاری و دفتر هدف گزاری درست کرده و من خیلی خوشحالم که شما استاد عزیز مانند یه نور پاک وارد زندگی ما شدید و خیلی شیرین و دوست داشتنی مارو هدایت میکنید خدایا هزارررران بار شکر برای وجود خودت برای وجود استاد عزیز برای اینکه من و خانواده ام لایق این هدایت شده ایم ما هر روز بیشتر و بیشتر تلاش میکنیم تا به بهترین خودمون تبدیل بشیم ممنونم از شما استاد عزیز شما نور الهی هستید برای روشن کردن زندگی دیگران خوش به سعادت شما و خوش به حال ما که شمارو داریم خدارا سپاس برای این لحظه و هر لحظه به امید موفقیت بیشتر و بیشتر خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  9. -
    خدیجه اعتمادی گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    داستان هدایت میرسه به زمستان 1401.زمانی که در شرایط روحی و مالی خیلی‌ بدی قرار داشتم .دو ماه شده بود که پدر نازنینم رو از دست داده بودم و پذیرش نبودش برام غیرممکن بود. غمی که به اندازه ده سال پیرتر شدم .چون وابستگی شدیدی به پدرم داشتم و یجورایی بابایی تمرین آدم خانواده مون بودم. بابرادرم که با آموزشهای شما کلی نتیجه گرفته بود و باهم از لحاظ روحی نزدیکیم . داداشم پیشنهاد داد که باید از خانه بزنی بیرون و یه کاری رو شروع کنی منم که تنها داراییم یه پراید بود تصمیم گرفتم باهاش کار کنم تا هم کمی وضعیت مالی مون بهتر بشه و هم وضعیت روحیم. خلاصه شروع کارم شد شروع آموزشهام . سابقه عضویت من به خیلی قبل‌تر برمیگرده و دلیلشم اینه که برادرم خارج از ایران زندگی می‌کنه و من این پروفایل رو برای ایشون ایجاد کردم و چندتا از دوره های شما رو با پول خودش خریدم .و اگه به خیلی‌ قبل‌تر برگردم من برای اولین بار سال 94 یه فایل از شما دیدم فقط اون تی شرت قرمز رنگ و فضای سبز شمال که اونجا فایل ضبط شده بود یادمه ولی تو مدار دریافت آگاهی نبودم و از حرفا تون هیچی یادم نیست فقط حس خوبی که به من داده بود باعث شد که اسم تون تو ذهنم بمونه . خلاصه من همزمان با کارکردن با پرایدم شروع کردم فایل‌های عزت نفس رو که برای برادرم خریده بودم با اجازه خودش گوش دادن . 6 ماه فقط عزت نفس گوش دادم. تو اون 6 ماه به لطف خدا و آموزش‌ها اولاً پذیرشم در مورد از دست دادن پدرم رفت بالا. دوماً اعتماد به نفس من خیلی‌ تقویت شد و من چالش هایی که در مورد شغلم پیش آمده بود با تکیه بر آموزه های عزت نفس پشت سر گذاشتم و همه بدهی هامون پرداخت کردم .بعد از اون چندین ماه فایل های رایگان رو استفاده کردم .استاد من با فایل‌های توحیدی خدایی در درونم پیدا کردم که رفیق منه و من هر لحظه من در آغوش امن او هستم و این آرامش درونم شروع تحول من بود.ماشینمو عوض کردم و از لحاظ مالی به اندازه تمام 35 سال عمرم پس انداز کردم و سرمایه جمع کردم و به لطف الله از اول سال 1403 من دوره قانون سلامتی رو استارت زدم .

    در شروع دوره چربی خونم 485 . سردرد های تنشی و ضربه ای، افزایش وزن با دور کمر 94 و دور شکم 95 ، غده ای تیله مانند زیر بغلم ، کبد چرب و معده آندوسکوپی شده به دلیل خونریزی و و وزن 61 کیلو و چندین مشکل دیگه که جمعا 22 مورد من در شروع دوره نوشته بودم ولی الان در تاریخ 13 اسفند 1403 به لطف دوره قانون سلامتی چربی خونم کامل برطرف شده و منی که تا یادمه سر درد داشتم هیچگونه سردردی بعد از سه ماه که از دوره گذشت ندارم بدون حتی یه دونه قرص. اوایل دوره وسوسه میشدم که قرص بخورم ولی من خودمو متعهد کرده بودم که با شیوه قانون سلامتی ،سلامتی مو به دست بیارم .دور کمر الان 76و شکم 83،و وزن 48 کیلو خدا را شاهد میگیرم در این مدت حدود 1 سال که به شیوه قانون سلامتی زندگی کردم حتی حتی حتی یدونه قرص نخوردم و این به اعتماد به نفس داد. و انرژی باور نکردنی که حتی من تو18 سالگی اینقدر سالم و پر انرژی نبودم و استفاده از دوره عشق و مودت در روابط که عشق واقعی رو دارم تجربه میکنم عشق بدون وابستگی و در یک کلام مثل دوره نامزدی که همه میگن بهترین دوره مزدوجی هست ولی من با 8 سال زندگی مشترک دارم مثل دوران نامزدی زندگی میکنم . و الان شروع دوره بی نظیر هم جهت با جریان خداوند و نتایجی بعدا خواهم نوشت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      مریم فرقدانی گفته:
      مدت عضویت: 1188 روز

      به نام خداوند بی همتا

      سلام خدیجه جان ،واقعا تحسینتون میکنم به خاطر موفقیت‌ها و پیشرفتی که کردید.

      ازتون میخوام بپرسم که شما به چه روشی فایلها رو تمرین میکنیدوعمل میکنید ؟؟ که اینقدر نتایج خوب گرفتید.من با اینکه چندین سال است که روی خودم کار میکنم آنطور که باید نتیجه نگرفتم. از همه لحاظ پیشرفت آنچنان نگرفتم و اگر هم بوده یه دوره کوتاهبوده و دوباره به حالت قبل برمیگردم .

      ممنون میشم تجربیات خودتون رو دراختیارمون بزارین.

      در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمندو سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سحر رستمی گفته:
      مدت عضویت: 584 روز

      سلام به استاد عزیزم و مریم جانم

      سلام به دوستان هم فرکانسی و خدیجه خانم عزیز،مدتها بود کامنت نذاشته بودم،الان با دیدن پیام شما یچیزی درونم گفت دست به قلم شم و بنویسم.

      خدیجه عزیز من هم مثل شما درگیر سردرد های تنشی و میگرن عصبی هستم،که 12 ساله درگیرم کرده،هر شب باید دارو بخورم همیشه کیفام پره دارو هست،یخچال و کابینت های آشپزخونه

      عین پیرزنای 80 ساله فقط با خودم دارو حمل میکنم اینور اونور،من 32 سالمه،الان نزدیک دو ماهه که سردردم یکباره شدید تر شده و حتی داروهای همیشگی خودم هم نتونستن ساکتش کنن،و حتی امروز هم نتونستم برم سرکار مرخصی گرفتم من دبیر هستم،الان یک ماهی بود که با خودم درگیر بودم قانون سلامتی رو بگیرم یا نه،میتونه این سردرد 12 ساله منو درمان بکنه یا نه،همش دو دل بودم،از خدا میخواستم یه نشونه یه پیام یه چیزی از تو سایت بهم نشون بده که دلم رو قرص کنه با خیال راحت قانون سلامتی رو تهیه کنم،تا اینکه امروز از صب تو سایت چرخیدم رفتم تو صفحات مربوط به کامنت های قانون سلامتی کلی اونجا کامنت خوندم وقتی چشمم افتاد به پیام دوست عزیزی که نوشته بود میگرن داشته و بعد از 20 روز عمل به قانون سلامتی بکل سردردش از بین رفته و خوبشده از شدت خوشحالی اشکم ریخت گفتم خدایا شکرت بالاخره جواب دو دل بودنم رو دادی،دیگه مصمم شدم همین هفته این دوره رو تهیه کنم،بعدش هم به پیام شما هدایت شدم بی نهایت خوشحال شدم خدارو سپاسگزاری کردم بابت این جوابی که از طریق دوستان عزیزی چون شما بهم داد.

      خدایا ازت بینهایت سپاسگذارم،بابت جوابهای خوبی که از طریق کامنت های دوستانم بهم گفتی،باورم نمیشه چقدر خوشحالم خیالم راحت که دیگه میتونم با عمل به قانون سلامتی از شر این سردرد چندین ساله خلاص بشم.

      استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم بابت این دوره های فوق العاده هر چقدر از شما سپاسگذاری بکنم بازم کمه.

      خیلی دوستتون دارم استاد جانم

      عاشقتونم مریم عزیزم

      دوستان هم فرکانسی من خیلی دوستتون دارم،نمیدونید با کامنت های شما چقدر از جواب سوالاتم پیدا میکنم.حالم خوب میشه

      امشب این ساعت این لحظه خواستم این رد پارو از خودم بذارم تا بعد از تهیه قانون سلامتی و عمل به آموزه هاش بیام و مثل خدیجه عزیز با خوشحالی از نتایجم بنویسم از سلامتیم.

      خدایااااااااااااا من عاشقتممممممم

      شکررررررررررررررتتتتتتتتتت خدا

      دوستدار شما=سحر

      1404/1/18

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: