چگونه ذهنمان ما را فریب می دهد - صفحه 37 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چگونه ذهنمان ما را فریب می دهد
    298MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی چگونه ذهنمان ما را فریب می دهد
    39MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

832 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ناجی گفته:
    مدت عضویت: 1221 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد گرامی و دوستان عزیز

    استاد چقد این فایل به نکته ظریفی اشاره کرد که در خود من این پنهان بود و با دیدن این فایل بهم یادآوری شد

    2سال پیش ما با پرواز ترکیش مسافرت کردیم موقع رفت هوا عالی وآسمون زیبا و همه چی پرفکت بود اما موقع برگشت مشکل هوایی وبارندگی و رعد و برق که انگار تو بغل ما بود من تجربه کردم و هواپیما بخاطر جو هوا مجبور شد که یهو به پایین ترین فاصله سرعتشو کنترل کنه یعنی به حدی که مثل سقوط بود و همه وسیله ها پرت شده بود برقها خاموش کرده بودن و و هیچی هم در مورد این اتفاق نه توضیح دادن نه بعدش عذرخواهی کرده بودن که اون لحظه میتونم بگم همه فکر میکردن دیگه تموم شده و هواپیما سقوط کرده با صدای جیغ و فریاد بچه ها و همه با کلی تکون دادن بالاخره هواپیما به مقصد نشست و من از اون موقع دیگه اسم پرواز ترکیش میاد منصرف میشم و فقط میگم قطر خیلی مطمئنتره حتی اگر بلیط ترکیش ارزونتر باشه نمی‌گیرم

    چند وقت پیش یکی از دوستان بهم فیلمی معرفی کرد برای تقویت زبان که دقیقا اون فیلم سقوط هواپیما و سرنشینان بود من فقط 10دقیقه فیلمو دیدم ودیگه نگاه نکردم دوستم بعد چند روز ازم در مورد فیلم پرسید گفتم من فوبیا هواپیما گرفتم و چون یه سفر 18ساعته در پیش داریم من نمیتونم نگاه کنم چون تمام خاطرات اون اتفاق تو ذهنم میاد و ترس همه وجودمو میگیره

    چقد جالب این فایل الان باید میدیم که در شرف یک سفر چندین ساعته که هستیم و همش به همسرم تاکید میکردم حتی اگه 2یا3پروازه هست ترکیش برای یه مقصد هم نگیر

    اما همین حالا تصمیم گرفتم با دیدن این فایل که دوباره تجربه کنم

    ممنونم از شما استاد گرامی همیشه موفق و شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    فرزانه فرامرزی گفته:
    مدت عضویت: 1215 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی که پیام منو میبینن

    استاد دقیقا توی این فایل پاشنه آشیل منو به خوبی توضیح دادین من همیشه در ابتدا و برای شروع کار شوق و انگیزه و حتی به نظر خودم قدرت جذب بالایی دارم اما اگر یک اتفاق ناجالبی بیفته یا کارم به سرانجام نرسه کاملا هدفم رها میکنم و به این نتیجه میرسم که من برای این هدف شایسته نیستم و این خواسته برای من زیادی بزرگه به عنوان مثال من حدودا دوسال هستش که زبان روسی میخونم و عاشق این کشور و فرهنگ و زبانشون هستم جوری که احساس می‌کردم انگار هرروز دارم اونجا زندگی میکنم و بعدش هدایت شدم که توی بورسیه دولتیش شرکت کنم و با گرفتن بورس تحصیلی به رویام که مهاجرت و خوندن زبان روسی توی روسیه بود برسم و حدودا یک سال تلاش کردم و روز و شبم بهش گره زدم و یقین داشتم که میرسم اما وقتی نتایج منتشر شد نه تنها قبول نشده بودم بلکه حتی جز لیست ذخیره هم نبودم و این شوک به قدری برام بزرگ بود که تا چند هفته احساس نمیکردم واقعیه چون من معدل بسیار بالا و عملکرد و رزومه خوبی داشتم و از طرفی میدیدم کسانی قبول شدن که به نظر من خیلی رزومه کمتری از من داشتن و اینجا بود که دقیقا پاشنه آشیل من یعنی احساس کمبود عزت نفس و بی ارزشی در من بالا اومد و تصمیم گرفتم عشقم یعنی زبان کامل کنار بزارم فایل امروز شما تلنگر واقعا خوبی بود و به خودم گفتم چرا با یک اتفاق به ظاهر ناجالب کل هدف و رویام زیر سوال بردم و از مهمتر چرا با یک انتخاب نشدن کل احساس ارزشمندیم زیر سوال بردم و از امروز تلاش می‌کنم دوباره برای هدفم که مترجم شدن تلاش کنم فارق از گرفتن یا نگرفتن بورسیه و درس دیگر این اتفاق این بود که وابسته شدن به یک هدف و خواسته و یک جورایی وسواس فکری گرفتن روی اون هدف نه تنها من به خواستم نمیرسونه بلکه خیلی سمیه و آخرش یک جوری ضربه میخوری که بلند شدن برات سخته من میخوام امسال دوباره شرکت کنم اما رها باشم و ارزش کارم به نتیجه گره نزنم .

    این اولین کامنت بلند من درسایت هستش و هیچ وقت فکر نمیکردم یک همچین خودافشایی بکنم چون بسیار در این زمینه خجالتی هستم اما امروز احساس متفاوتی بعد از گوش دادن فایل داشتم و خواستم ردپایی از خودم بذارم برای کسانی که شاید شبیه به من فکر کنن .

    ممنونم از شما استاد عزیز ، من واقعا به این فایل نیاز داشتم و در زمان مناسب به من رسید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 911 روز

    به نام خدای هدایتگرم به مسیر خواسته هایم آسان و راحت

    به نام خدای بخشنده و مهربانم

    ایاک نعبد و ایاک نستعین خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    سلام به استاد زیبا بین و مثبت نگر و آگاهم سلام به خانم شایسته

    که واقعا شایسته زیباییها و خوبیهاست

    سلام به دوستان عزیزم که بی ریا کامنت میذارن و از تجربیاتشون می‌نویسن از اشتباهاتی که داشتن می‌نویسن از کارها و باورهای درستشون مینوسن و خلاصه با جون و دل کامنت میذارن و امثال من هم درس میگیریم و یاد میگیریم چه باورهای درست رو اجرا کنیم تا نتایج خوب بگیریم

    واقعا همونطور که استاد در فایلهاشون ذکر میکنن ذهن خیلی چموشه کنترلش خیلی خیلی سخته

    الان که قانون رو میدونیم بسیار آسان شده برام اما باز هم باید بیشتر روی کنترل ذهن کار کنم

    اگر اشتباهی کوچیکی میکنیم اینقدر تو سرمون میزنه سرزنش میکنه دیوانه وار

    اما وقتی کار خوبی انجام میدیم زیاد حرف نمیزنه پس من متوجه شدم روی کارهای منفی ذهن خیلی دست و پا میزنه اگر کنترل نکنیم از مسیر خارج میشیم دست به کارهای اشتباه بیشتری میزنیم

    خدا رو شکر در کنار این استاد عزیز کارها بسیار داره آسون میشه

    چکار کنیم ذهنمان ما رو فریب ندهد

    چند روزی میشه مشتری نداشتم اینقدر این ذهن کنارگوش من وز وز کرد اما من آگاهانه اومدم خوبیهای روزهای قبل رو به خودم یادآور شدم

    میگفتم مگه 10 روز پیش مشتری پشته مشتری نبود الان هم درست میشه باید بگردم باورهای اشتباه رو بکشم بیرون ایراد از منه و نذاشتم ذهن منو فریب بدهد و ناشکری کنم

    برعکس زیاد شکر گزاری میکنم با احساس خوب قدم برمیدارم و روزهامو با احساس عالی سپری میکنم

    با احساس خوب صبحها و شبها ستاره قطبی رو مینویسم و جواب داد امروز خدا رو شکر مشتری اومد

    الحمدالله

    خداوند همیشه هواسش به من هست و سمته خودشو درست انجام میده این من هستم که مانع ورود نعمت و ثروت میشم

    خدایا خودت راه درست رو به من نشان بده

    خدایا خودت کمکم کن مانع ها رو بردارم و قدم به قدم به خواسته هام برسن

    خیلی خوشحالم که کنار این استاد عزیز و دوستان گلم و مریم جانم هستم

    ممنونم که وقت گذاشتین کامنت منو خوندین اگر جای هست راهنماییم کنید متشکرم

    استاد دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    همای سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2313 روز

    سلام از روز بیست ویکم تعهد

    استاد جونم سلام

    واقعا این مساله برای من بارها رقم خورده

    همیشه فکر میکردم بخاطر شخصیت منه که بیشتر درگیر همچین موضوعی میشم

    الان میبینم نه همه ما همینطوری هستیم

    استاد بارها وبارها این اتفاق برامون افتاده و یه جوری میشینیم پیش داوری میکنیم که نه دیگه من میدونم این قضیه همیشه همینطوریه

    این که دیگه درست نمیشه

    واز این دست موارد که حد نداره

    من از وقتی روی خودم کار میکنم بخصوص از وقتی قدم را کار میکنم و بارها گفتین اگر باور کردین راهی هست یا مدل دیگه ای میشه حتما بهتون گفته میشه اما اگر باور کردین نه دیگه راهی نداره شرایط همینطوری میمونه

    اینم همینه

    یا باید باورکنیم که خب حالا یه بار بوده

    اصلا ده بار بوده که موفق نشدم یا شکست بوده یا هرچی

    اما اگر یه نفر تونسته یا اگر خودم یه بار تونستم به درستی انجامش بدم پس بازم میشه

    من مثلا چندبار رژیم گرفته بودم موفق نمیشدم و رها میکردم

    بعد به حدی بود که اگه کسی اسم رژیم رو‌میاورد من میگفتم مگه میشه رژیم گرفت اخه؟

    الان نزدیک دوماهه رژیمم و شده و لاغر شدم و دارم کیفشو میبرم

    همش به تغییر نگاه وباور پذیری شدن ونشدنش بود

    ومثال های متعدد دیگه

    خلاصه وقتی همه چیز باوره وقدرت ذهنه

    وقتی همه چیز میتونه امکان پذیر باشه

    حیفه که ما اسیر این ذهن بشیم و استپ کنیم و یه عالمه حس خوب رو از خودمون بگیریم

    یه عالمه تجربه های ناب

    یه عالمه درخواست های جدید

    استادعاشقتونم‌ممنون از فایلای بی نظیرتون️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 632 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همگی

    من متوجه شدم تو این جور مواقع دو نوع واکنش میدم

    اگر اعتماد به نفسم بره بالا میرم بر ترسم حمله میکنم چون دوست ندارم چیزی منو کنترل کنه و ازادیمو بگیره

    اگر ناامید بشم ‌اعتماد به نفسم پایین اومده باشه و ذهنم منو در اختیار گرفته باشه چنان قید اون اتفاق یا اون‌ادم‌رو‌میزنم که هیچ وقت سراغش نمیرم

    البته فکر کنم تو مسائل کوچکتر گزینه اولی هستم

    تو مسائل بزرکتر‌گزینخ دومی

    ‌منطق ذهنم هم برای کنترل کردنم اینه که خدا کمکت نمیکنه خدا نمی خواد پس ول کن بی خیال ،،،، تو تنهایی خدا نمی تونه یا نمی‌خواد کمکت کنه وگرنه این مشکل پیش نمیومد

    و من مثال هایی که دارم که قید اون چیز رو زدم زیاده

    رابطه عاطفی

    کسب ‌کارم

    این‌دوتا آلویت هستن الان

    در واقع من واسه پیدا کردن ترمز های مالیم اومدم تو سایت و هدایت شدم به این فایل

    اولش گفتم چه ربطی داره ولی متوجه شدم ترسی که از شکست قبلی تو وجودم ایجاد شده باعث توقف من شده

    ولی حرکت درست این بود که من ایرادمو پیدا کنم و‌ادامه بدم

    به نظرم اعتماد به نفسم رفته پایین

    اونم‌به خاطر اینه که فکر میکنم خدا پشتم نیست و کمکم نمیکنه مغزم اینو بهم ثابت کرده و من تو کار و رابطه عاطفی کامل فلج شدم

    طوری که فکر میکنم گریه ام میگیره …. خودم میگم نمی خوام خدا

    من رابطه عاطفی نمی خوام چون اون درد و رنج ها رو‌نمی خوام

    من‌پول ‌و موفقیت رو نمی‌خوام‌چون اون درد و رنج ها رو نمی خوام

    جالب اینه که در اثر فشار های مالی و درونی وقتی به رابطه و پول فکر میکنم همون لحظه همه احساس های بدم از تجربه قبلی بالا میاد و حالم به شدت خراب میشه و سریع خودمو به یه چیز دیگه مشغول میکنم ( یعنی میگم باشه باشه نمی خوام خودمو در خطر بندازم )

    استاد مثال دوستتون رو آوردین دلم آروم گرفت ….. من چندین سال وارد رابطه عاطفی نشدم در حالی قبل رابطه آخرین چندین رابطه رو تجربه کرده بودم و اعتقاد داشتم چه دختر چه پسر باید رابطه های متعددی رو داشته باشن تا بدونن چی می خوان و به فرد مورد نظر برسن و بعد ازدواج دیگه فیلشون یاد هندوستان نکنه و مطمین باشن این بهترینه ولی واقعا منو فلج کرده

    اینجا تعهد میدهم با وجود ترس هام تو زمینه عاطفی و کاری قدم عملی و ذهنی بردارم

    مهمترینش تمرکز ذهنی هست که منو وارد مدارش کنه

    چون من الان کاملا آماده رابطه عاطفی هستم و خودمو خیلی خیلی با لول بالا می دونم برای هر پسری

    از خدا می خوام بهتر از چیزی که فکر میکنم بهم بده و ترس هام از من بگیره ……

    تو زمینه کاری هم همینطور

    فکر کنم راه حلش اینه که برم تو دلش چون من خیلی نمی تونم بررسی قبل انجام دادن کنم

    به امید خدا میام دستاوردهای بهبودگرایانه ام رو تو زمینه کاری و عاطفی بیام اینجا بنویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سمیه کمالی گفته:
    مدت عضویت: 2476 روز

    سلام و خدا قوت خدمت شما استاد عزیزو خانم شایسته گل

    من امروز دوره عشق و‌مودت رو تمام کردم یک ماه بیشتر دارم روی این دوره کار میکنم و خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم که این فایل شما رو امروز دیدم و چقدر به دوره روابط ربط داشت واقعا . چند وقت پیش من یک راه خیلی آسون و‌خلوت کشف کردم برای رفتن به خیابان کاوه ولی از اونجای که یه راه خلوت بود و از بین باغ ها میگذشت من خیلی با خودم کلنجار رفتم و اینقدر رو‌خودم کار کردم که بلاخره جرات کردم و از اون مسیر رفتم بار های اول اینقدر سریع میرفتم مبادا که کسی مزاحمم بشه ولی بعد از چند بار رفتن از این مسیر ترس هام ریخت با خیال راحت میرفتم و تو‌مسیر هم از دیدن باغ ها لذت میبردم . من بعضی شبها برا خودم میرم تنها رانندگی میکنم چون اون مسیر خیلی خلوت هست گفتم بگذار این بار برم تو این خیابان و رانندگی کنم واز تاریکی شب هم نترسم . همچنان که داشتم آروم رانندگی میکردم شیشه های ماشینم داده بودم پایین یه آقای با موتور کنار ماشین من امد و منو تهدید کرد من اینقدر ترسیدم که نفهمیدم چطور پام رو گذاشتم رو گاز و برگشتم خونه و گفتم من دیگه از این خیابان رد نمیشم . واقعا مسیری که با ساختن باور ها و غلبه بر ترس هام تونسته بودم برم با یک برخورد خراب شد و من دیگه از اون مسیر رد نشدم . چقدر ذهنی که روش کار میکنی و به مسیر درست هدایتش میکنی میتونه یک باره همه اون باورها را خراب کنه و به مسیر قبلی برگرده . این فایل واقعا به شما میگه اگر شما افسار ذهنتون رو در دست نگیرید ترس ها شما را رهبری خواهند کرد .‌ (ترس هاتون رو پیدا کنید و باورهای محدود کننده تون رو بکشید بیرون بعد باورهای جدید بسازید ورودی هاتون را کنترل کنید خودتون رو هرروز با باورهای جدید بمب باران کنیدتا فرکانس های شما افکار شما تغییر کنه و در نهایت زندگیتون در تمام جنبه ها تغییر خواهد کرد )

    موفق و موید باشید در پناه الله مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    مهری محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 624 روز

    به نام خدای یگانه

    درود بر مریم بانوی عزیز و استاد عباسمنش گرامی که حرفهاتون اغلب آرامشبخش لحظات سخت زندگیمه

    یک دنیا سپاس به خاطر این ویدیو (ذهنمان چگونه ما را فریب می دهد؟) از حرفهاتون آرامش و امید گرفتم چون در حال حاضر استرس موفقیت توی کارم رو دارم… دو تا نکته برام یادآوری شد؛

    1-اینکه خداوند وعده فزونی می ده و اگه رو خودم دارم کار می کنم نباید نگران تکرار تجربه های تلخ گذشته باشم

    2-اینکه با گامهای کوچیک پیش برم و قانون تکامل رو ملکه ذهنم کنم

    از این لحظه امیدوارتر به کارم ادامه می دم نتایج خوبم رو کامنت خواهم گذاشت تا به این نحو هم روند تکاملی خودم رو ثبت کرده باشم هم انرژی مثبت پیشرفتم، نیروی محرکه ای باشه برای خودم و همه اعضای سایت…

    به امید شنیدن خبرهای خوب از همه عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    ساناز-ر گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

    سلام وقت بخیر ممنونم از استاد عزیز بابت آموزش های فوق العاده ایشون و این فایل که عالی بود من تا الان فقط از فایل های رایگان توانستم استفاده کنم وتغییرات خوبی داشتم و سپاسگزارم .

    در خصوص فایل ارائه شده من دقیق موردی دارم که می خواستم توضیح بدم و اینکه من و همسرم سالهاست دوست داریم مهاجرت کنیم و تقریبا 10 سال هست از مسیر دانشجویی شروع کردیم زبان آلمانی یاد گرفتیم مدرک ایلتس گرفتیم کاری اقدام کردیم ولی هر وقت میرسه به پیچ اخر که دیگه تمام بشه یه قانونی یه چیزی پیش میاد ‌که بر میگردیم نقطه اول ودوباره ما یک مسیر دیگه رو شروع میکنیم و الان هم دقیقا با دیدن این فایل متوجه شدم که اره ما یه جایی تو ذهنمون ایراد داره چون ما دقیقا همون راه رو که خودمون میرفتیم به دیگران پیشنهاد دادیم و اونها آلان سالهاست مهاجرت کردند ولی ما همچنان داریم دنبال یک راه میگردیم واقعا نمی دونم چیکار باید کنیم الان با دیدن فایل شما نشستم و نوشتم دیدگاه هم رو در مورد مهاجرت و اینکه مانع ذهنی من کجاست و فهمیدم من با ترس و دو دلی وارد عمل میشم این ذهن سرکش من هی شروع میکنه نجوا کردند اینم مثل قبلیا حالا چی اینم نمیشه اینم الکی والان نمی دونم چطوری ساکتش کنم و سوالی برام پیش اومده اینکه من توی این‌مورد هیچ تجربه خوبی نداشتم چطوری به ذهنم نشونه های بدم که نه این دفعه میشه نمی‌دونم امیدوارم اگر دوستان تجربه داشتن اینجا بنویسن که به من کمک کنه ممنونم از شما و خانواده دوست داشتنی و‌ بزرگ عباس منش

    به امید خودش که همه همیشه کار‌نمیکنه شاهکار میکنه تو زندگی ما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم

    سلام دوستان نازنین

    خدایا صدهزار مرتبه شکر که میتونم اینجا باشم و چقدر این احساسم عالی و روبه رشده از این میهمانی خیلی خوبی که خداوند دعوتم کرد

    اما چیزی که موضوع فایل بود و میخواستم تجربه ای از خودم بنویسم این بود که من میثم باید با همون شور و شوق اول ادامه بدم به برنامه ریزی ذهن

    یعنی هر روز و هر روز در هر مرحله از زندگی که با اموزشهای استاد و عمل کردن به این فایل ها مدام بالاتر میره فرکانس و رشد میکنه من باید این فایل ها و این قوانین رو مدام گوش بدم و عمل کنم

    شاید بعضی از ما گول شرایط خوبی که داریم نتیجه بگیریم رو بخوریم که برای من اتفاق افتاد درس هاش رو گرفتم و دوباره هدایت خواستم و هدایت شدم باز به سایت

    یعنی از همون روز اولی که من کم کم شروع کردم به تنبلب کردن و شروع کردم به عوامل بیرونی رو دخیل دونستن توی موفقیت هام

    خداوند در قالب ی خواب ناز و شیرین که سوار ی موتور بودم و این موتور بنزین نداشت و نمیتونست حرکت کنه به من گفت که باید بنزین بریزی توی موتور

    باید ورودی مناسب بدی

    باید توکل کنی

    سقف تو این نیست باید باید بری بالاتر

    و وقتی من میام از سپاسگذاری حرف میزنم و سپاسگذار هر انچه که خداوند به من داده هستم و این انگیزه و این شور شوق منو بیشتر به این وا میداره که بیشتر روی خودت کار کن بیشتر به لایق بودن خودت اهمیت بده

    بیشتر تحسین کن زیبایی ها رو فراوانی نعمت رو

    فراوانی ثروت که مثل اکسیزن همه جا هست در ابعاد خیلی خیلی بزرگ

    مگه من میدونم چقدر اکسیزن توی جهان هست

    هیچ کس نمیدونه

    مگه من میدونم چقدر درخت وجود داره

    مگه من میدونم چقدر اب وجود داره و چقدر امکانات برای ادامه حیات و لذت بردن از زندگی

    به نظرم وقتی من تمرکز کنم روی اصل و اون اصل میتونه کنترل ورودی باشه در وهله اول

    بعد احساس خوب اتفاق خوب

    و مدام این ها رو به خودم بگم که بابا تو اول از اینجا اومدی بعد به اینها رسیدی

    زمانی که بدهیاتو پرداخت کردی هیچ اتفاقی که نیوفتاد بلکه بزرگتر شدی زمانی که کارمندت رفت هیچ اتفاقی نیوفتاد و بزرگتر شدی

    زمانی که گیج . مات ومبهوت بودی خداوند دستتو گرفت

    ودر همه مراحل زندگی واقعا خداوند دست مار وگرفته

    اونوقت دیگه با حرف ایلان ماسک یا نمیدونم فلان ادم موفق تحت تاثیر باور منفی قرار نمیگیرم

    یا شاید استاد ی مسابقه ای بزاره برای وادار کردن من به فکر کردن به قوانین جهان هستی و میبینم که میگم نه استاد این اینجوری نیست

    یاد قدم اول یا دوم میوفتم که استاد گفتم بسم الله الرحمن الرحیم ی بار توی قران اومده

    گفتم برم ببینم قران چی میگه و دیدم توی سوره حضرت سلیمان هم یکبار بسم الله الرحمن الرحیم اومده و یک بار به نظرم بسم الله

    نه به این منظور که استاد اشتباه کرده نه

    به این منظور که من فارق از این که استاد عباسمنش میگه یا هرکس دیگه باید ی منطق براش بیارم

    و با اون معیار های درونیم بسنجم

    معیار درونی اینه که هرچیزی بهم احساس خوبی بده

    اگه استاد یا هر کسی دیگه هر حرفی رو زد من باور نکنم

    یاد مادر خانمم افتادم الان که بنده خدا به زور و حول ولا برده بودن دکتر و ی نسخه تجویز کرده بودن براش

    بعد من گفتم بابا حرف این دکتر رو قبول نکنید بنده خدا مساله ای نداره

    گوش ندادن

    و ادامه دادن و زمانی که اون دارو داشت نتیجه عکس میداد باز گفتم بابا این اشتباهه این کار اینو قطع کنید

    نه تو چی میدونی دکتر گفته تا کار به جایی رسید بنده خدا میخواست از دنیا بره اون موقع قطع کردن و گفتن دکتر دستور اشتباه داده

    گفتم خوب من پدرم درومد اینو گفتم چرا باور نکردین

    خوب حقم داشتن نتایج من اونقدر ملموس نبود

    برای خودم ملموس بود من ایمان داشتم به پیغام خداوند ولی اونها ایمان داشتن به مدرک دکتر

    خوب وقتی من بیام مدام کار کنم و این برنامه ریزی ذهنی رو بر پایه فراوانی

    سلامتی

    ثروت و معنویت و ارامش واسان کردن کارها به پیش ببرم دیگه مهم نیست دکتر یا اون ادم پولدار فامیل چی میگه مهم اینه که خداوند از ی مسیر سیف و ایمن و راحت به من میگه مسیری که با منتطق جامعه جور در نمیاد

    منطق جامعه شاید این باشه که پسر توی کاسب چک باید بدی و باید وام بگیری ولی منطق خداوند میگه

    خداوند متوکلین رو کافیه

    ثروت میخوای بهت میده

    خوشبختی میخوای بهت میده

    ولی شرط داره شرطش اینه که باور کنی باور کنم این جهان هوشمندیش به اینه که

    من ذهنم رو مدیریت و کنترل کنم ونتایج رو و راه راست رو از قلبم پیروی کنم

    یعنی بعد برنامه ریزی ذهنی و باور سازی تازه من میرمسراغ احساس زیبای باز شدن قلب

    یعنی من بارها شده که بهم گفتن این کار امکان نداره ولی چون نمود های عینی مثل استاد عباسمنش بوده گفتم میشه و انجام دادم و شده و همه دهنشون باز مونده

    میگم من موفقیت ها خیلی خیلی کوچیکه خیلی جاداره که کار کنم و بزرگتر کنم این ظرف رو

    ولی موفقیت هایی هم که تا بحال دارم برای خیلیا قابل باور نیست

    یاد تمرینی که استاد عباسمنش داد توی قدم اول یا دوم اگه اشتباه نکنم افتادم

    که از کسانی که مسن هستن تجربشون رو بپرسین

    ی پیرمرد خیلی خوشرو با محاسن زیبا و قلبی پاک و رعوف بسیار بسیار باشرافت و انگیزه و شور و شوق و صد البته خاکی و مهربان بهش گفتم عمو تجربه چیه

    گفت از پدرت کمک نگیر

    خخخخخ بعد فکر کردم بابا اینا فکر میکنم این دوقرون ده هزاری که من دارم رو مال پدرمه

    بعد متوجه شدم که چقدر نتیجه بزرگ بوده که احتمالا یسری ادم ها گفتن این مال پدرشه

    حالا بعضی موقع پیش میاد بنده خدا پدر عزیزم که توی سن هشتاد سالگی حتی ی دونه قرص هم مصرف نکرده و خیلی کسب و کار موفق و بزرگی داره از من پول میگیره

    واینها همه به من میگن اگه میخوای بر مسایل چیره بشی اگه میخوای توی زندگی موفق باشی به حرف دلت گوش بده ذهنیت مثبت داشته باش و همیشه شاکر و سپاسگذار نعمت های خداوند باش

    برای همه دوستان ارزوی سلامتی و ثروت و شور و شوق و زندگی در کمال ارامش و وفور نعمت رو دارم

    امیدوارم همیشه در پناه الله یکتا و هدایتگر به سمت مسیر خوشبختی و شادی و ثروت باشیم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب

    برای بار دوم است که در حال شنیدن این فایل فوق العاده هستم

    من با ورودی هایی که به ذهن خودم می دهم می توانم زندگی عالی و فوق العاده ای را برای خودم بسازم

    درک من از قوانین این جهان به من کمک می کند تا بهتر بتوانم زندگی خودم را شکل بدهم

    یادم باشد که اتفاقات بد زندگی من حاصل افکار و باورهای خود من است

    یک بار اتفاق بد

    یک بار حادثه ناگوار

    یک بار جریان جوری پیش برود که خالی از ذهن من باشد

    دلیل بر این نیست که باز و باز اتفاقات بد برای من رخ بدهد

    کارکرد ذهن اینگونه است که تمام حال خوبی ها را فراموش می کند ولی یکبار یک اتفاق بد را فراموش نمی کند و همان یک اتفاق را برای من در جریان زندگی بزرگنماییی می کند

    جوری برای من وانمود می کند که انگار باز و باز قرار است آن اتفاق بد رخ بدهد

    این باور به من می گوید که دیگر دست به آن کار نزنم ولی من باید با توجه به تکرار اتفاقات خوب قبلی خودم به ذهن خودم بگویم قرار نیست که این اتفاق باز رخ بدهد

    نتایج خوب قبلی خودم را نشان خودم بدهم

    به خودم بگویم همانطور که دفعات قبل موفق شده ام پس باز هم می توانم موفق بشوم

    این درس را واقعا باید برای خودم بزرگ کنم

    هر چه بیشتر به بدی ها توجه کنم از همان دست بیشتر و بیشتر برای من رخ می دهد

    دلیلی نیست که من بخواهم بترسم

    توجه خودم را بگذارم روی اتفاقا خوب گذشته و اینگونه ذهن خودم را کنترل کنم

    واقعا این روند و این گونه کار کردن سبب می شود که من همیشه حال خوب داشته باشم و آرامش برای من همیشگی خواهد بود

    بارهای بار من درخواست های خوبی داشتم و موفق بوده ام

    حال اگر یک بار درخواست من رد شده باشد دلیل بر این نیست که دیگر نباید آن کار را ادامه بدهم

    همه چیز در ذهن من و افکار من رقم می خورد

    مهمترین کار این است که باید ذهن خودم را کنترل کنم

    مهمترین کار این است که باید موفقیت های خوب گذشته خودم را ببینم و به خودم بگویم من قبلا هم موفق شده ام و دلیل نیست که الان باز هم خراب بشود

    وقتی که می خواستم قهوه را دوز گیری کنم بارهای بار به خوبی این کار را انجام می دادم ولی گاهی اوقات خراب می شود آنهم به این دلیل که حواس پرت داشتم

    اما این سبب نمی شد که ناامید بشوم و باز و باز ادامه می دادم و در نهایت بالاخره موفق می شدم

    همه چیز در دستهای من است

    همه چیز به خودم باز می گردد

    یادم باشد و یاد بگیرم که بادیدن موفقیت های قبلی خودم بتوانم ذهن خودم را در مورد های بدی که داشتم کنترل کنم

    چجور می توانم خودم را بهبود بدهم؟

    چجور می توانم کاری کنم ایراد خودم را برطرف کنم؟

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای ممکن ها

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: