این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/07/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-07-18 07:31:352024-07-18 07:33:31چگونه ذهنمان ما را فریب می دهد
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
1/من تازه رانندگی یاد گرفته بودم یه ده باری هم رانندگی کرده بودم و خیلی خوب از عهده بر اومدم ولی یه بار یه موتور از پشت ضد به من. مقصر من هم نبودم. ولی ذهنم ایم قدر این مساله رو بزرگ کرد که من تا چند سال بعد هم رانندگی نکردم
2/زمانی بود که من تو دانشگاه باید مراجع میدیدم خیلی عالی پیش میرفتم شاگرد زرنگ دوره بودم یه بار به خاطر شرایط روحی ام جلوی استادم نتونستم مثل همیشه عمل کنم. ترس و استرس و اظطراب باعث شد من هربار اون استاد میاد من فکر کنم الان دوباره گند میزنم. این قدر بهم میریختم واقعا دوباره اشتباه میکردم.
3/مسافرت هلی سال های اول ازدواجم خیلی خوش نمیگذشت چون همسرم خیلی میخوابید و من همیشه تنها بودم. خیلی استقبال نمیکردم از مسافرت جدید چون مغزم میگفت نه باید چند تا خانواده ای برین تنها اصلا خوب نیست. وقتی همسرم پیشنهاد سفر میداد من معمولا رد میکردم. تا بعد از دوره های شما باهمیم روشی که گفتین. روی ذهنم کار کردم و مسافرت خیلی خوبی و تجربه کردم.
به نام خدای رزاق و وهابم خدای عظیم و بزرگ که این جهان رو با نظم و قانون داره اداره میکنه بدون نقص خدایا شکرت سپاسگزارتم
سلام استاد جان چقدر خوشحالم که امروز اومدم تو سایت و این فایل مهم رو دیدم خوشحالم که در مدارش بودم که دیدمش و دارم کامنت میخونم و کامنت مینویسم
خدایا ممنونتم که هدایتم کردی
الان یکی از کامنت دوستان رو میخوندم که میگفت این قانون جهان ثابته خیلی خوبه که از این قانون بتونیم به نفع خودمون استفاده کنیم اونم با افکار و باور درست و فرکانسهامون
و خیلی لذت بردم
درسته الان که ما از طریق این استاد عزیز قانون رو شناختیم راه رو هم به ما گفته خب خیلی خوبه بیایم آگاهانه قدم برداریم و بیشتر روی ذهن کار کنیم که همه چیز با ذهن کنترل میشه
مریضی رابطه آرامش شادی ثروت فراوانی همه و همه با ذهن درست میشه این ذهن ست که اگر کنترل بشه و ورودی خوب بدهیم به بهترینها میرسیم اگر هم کنترل نشه و افسار رو به ذهن بدهیم و ورودی نامناسب بدهیم به قهقرا میرسیم
من همیشه خدا رو شکر میگویم که منو هدایت میکنه هر روز به بهترینها
و بهترینها همین سایت و فایلهاشه
تمام کلیدهای خودشناسی و خداشناسی و ثروت و همه چیز در این سایت نهفته است باشد به یاری خداوند در مدارش قرار بگیریم و بهترین استفاده رو ببریم
اگر ما تا زمانی که روی خودمون مدام کار کنیم و فایل گوش بدیم و ذهنمون رو کنترل کنیم و هواسمون به گفتار و رفتار و کردار مون باشه ذهن آرام و خاموشه و ما رو به بیراهه نمیکشه و اگر کمی تنبلی کنیم و دست از کار بکشیم ذهن شروع میکنه به نجوا شیطانی گفتن
و نتایج بد هم به همراه داره
به قول استادمون تا زمانی زنده هستیم باید روی خودمون و ذهنمون کار کنیم باورهای درست به ذهن بدهیم و فرکانسهای مثبت به جهان بفرستیم
استاد بی نهایت متشکرم دوستتون دارم مربم جان ممنونم که با وجود شما دو عزیز
من دوبار نامزدی نافرجام داشتم که بابت همین همش خودم رو سرزنش میکردم که تو دیگه نمیتونی ازدواج موفق داشته باشی و دیگه منتظر یه آدم تاپ نباش همیشه توذهنم این بود که خب اگر هم کسی پیدا بشه چون اونم قبلا شکست خورده یا بالاخره یه مشکلی داره وگرنه تو لایقت یه ازدواج رویایی رو نداری هنوزم این باور رو دارم ولی دارم روی خودم کار میکنم با توجه به صحبت های استاد عزیزم .
هرجا میرم میگن تو چقدر خوبی حیف که این اتفاق برات افتاده و منم همیشه یه ترس تو ذهنم هست که نکنه دوباره با یکی آشنا بشم اونم به هم بخوره واای مردم چی میگن .دیگه تو جایی که زندکی میکنم آبرو برام نمیمونه چون همه همدیگرو میشناسن هی میگم ولش کن ازدواج نکنم بهتره چون اگر یکبار دیگه این اتفاق بیفته من دیگه نابود میشم .
بعد میگم سما تو دیگه اون دختر سابق نیستی داری قوی میشی دیدی اون رابطه که خیلی دوستانه تموم شد چقدر بهت خوش میگذشت چقدر راحت بودین باهم چقدر حالت خوب بود حال به هر دلیل که تموم شد ولی کلی خاطره ی خوب داری این یعنی تو دارس تغییر میکنی مدارت داره تغییر میکنه .ولی دوباره ذهنم میگه اگه قرارشد ازدواج کنی حتما بهش بگو که هر طور شده باید ازدواج کنیم چون من دیگه جایی باری اشتباه نداره ….
من خیلی قوی تر ازذهنم هستم و دارم روی خودم کار میکنم و هر فرکانسی که بفرستم همون به من برمیگرده توهم که داری فرکانس خوب میفرستی پس جای نگرانی نیست .همین فرکانس کلی به من امید میده یعنی تو قبلا فرکانس بد میدادی بد هم سیلی میخوردی (به قول استاد باید سیلی بخوری تا حالت جا بیاد) ولی الان داری فرکانس لیاقت میفرستی پس دیگه قرار نیست اون اتفاق تکرار بشه .
خداروشکر از وقتی اومدم تو سایت کلی تغییر کردم و اهرم درست کردم که سما اگه روی قانون کار نکنی بدبخت میشی و ترس از بدبخت شدن من میکشونه سمت سایت که بیشتر وقتم اینجا باشم رابطه ام رو باخدا درست کنم .
استاد عزیزم البته من پیش خودم شما رو بابای قشنگم صدا میکنم خیلی دوستون دارم .میبوسمتون خداروشکر که دارمتون .
دیروز داشتم دنبال الگو هایی برای موفقیت میگشتم دیگه زدم تو انترنت ثروتمند ترین زنها و بعد زدم ثروتمند های زن خودساخته و بعد یکیو پیدا کردم اونم تازه متهم به کلاهبرداری بود چقد خلاصه با زیرو رو کردنش زهنم یه الگو موفق نمیگرفت کلی زناهای ثروتمند نشونش دادم گفت اینا با ارث رسیدن به این جا برو ثروتمند خودساخته پیدا کن و خلاصه از هر کدوم هزاران عیب در اورد ومتهم کرد دیگه زهنم راحت داشت میگفت دیدی گفتم ثروتمندان کلاهبردارند تو اون هیری وریا یاده استاد افتادم که میگفت به من میگن بعضیا کلاهبرداره ونگاه دقیق میخاد من دیگه اینو ایمان به درستیش بیشتر بود قلبی اعتماد داشتم و بعد یه لحظه جرینگی کرد و به جای باورکردن دروغ های کلاهبرداری ثروتمندا به هر چی ثروتمند تر خدا بیشتر دوسش داره هر چی با لیاقت وارزش ساز تره پیش خدا عزیز تر و اینکه خدا میخواهد مارو ثروتمند کنه با تضاد فقر حرکتمون بده به ثروت و ماهم باید با سپاسگزاری از داشته هامون و احساس خوب حرکت کنیم بهترو بهتر بشیم هر روز
این یه بازی باورها بود برام پیش اومد وبه لطف خدا به خوبی حل شد و روزم پر از نشونه بود از صبح که رفتم بیرون هدایت به خریدایی عالی شدم مانتو شلوار خنک که تازگی خرید بودیم وکامل برای زهنم جادویی بود از منطقم بالاتر چون هدیه خوبی بود مثلا میگفتم ما تازه کتونی مانتو خریدیم
هدایت
الان یادم اومد شکرت که ایمانم به راهم هر لحطه بیشتر میشه یاد این چند ساله افتادم چقددد مسافرتها خریدهامون بیشتر شده چقد اینکه پس انداز دارم و تو حسابم پره وقبلا باید تا تهش میخوردم خیالم راحت شه یه لحظه یاده رشد این دو سه سالم افتادم دیگه اتفاقای که فکرشم نمیکنم میوفته به راحتی این سال سالی به تمام معنا رویابی و هر ماه هدیه ای توپ داشتم از مسافرتها از دوره ای که خریدم
حالا نشونه امروز بعد باورپیدا کردن ثروتمندان الگوهاش اول روز به ثروتمند ترین کسانی که میشناختم اونم تازه من نه مثلا صب با همسری بیرون بودم گفتن این داداش غلام مغول ثروت ترین توی روستا منکه نمیشناختم اون میشناخت وشروع کرد برام به اختل اره چقد پولداره اینا بعد ما اومدیم خونه با مامانم اینا رفتیم بیرون به طور عجیب به پولدار ترین فامیلمون که دیگه رو دستش نیس برخوردیم ومامانم شروع کرد به در موردش گفتن من اصلا اینارو نمیشناختم ولی بقیه میدیدن نشونم میدادن و دیشبم تو راه به یه بنز خوشگل برخوردیم من خیلی بنز دوس دارم ولی یع مدلشو میشناسم ولی همسرم تا دید شروع کرد نشونم دادن و بعد تعقیب بعد گفتم میخام بهش برسیم تا باورسازی بشه برام اون از دور دیدیم رد شد ولی دوباره یه بنز خوشگل بدون سقف سر راهمون دوباره دیدیم واضح خوشگل وخوبه من حواسم به گوشی نمیدونم کجا بود ولی هدایت با نشونیای همسرم توجه ام رو میبرد روش
سلامی گرم به خنکی هوای دلچسب ارومیه به استاد عزیزم مریم جان و سایر دوستان
خیلی سپاسگزارم استاد عزیز که برامون فایل میذارید و مارا از آگاهی های نابتون بهرمند میکنید
آدم پس از کار کردن با شما اگه حتی از همه لحاظ در مدار پایینی باشه جرعت پیدا میکنه ریسک پذیر میشه و بزرگ فکر میکنه
من تا حالا دوبار بندو بساط فروشندگی خریدم و شروع کردم و بخاطر عدم تکامل و باور های مخرب جواب نگرفتم و نا امیدو دلسرد شده ام و زودی جم کردم
یک بار شاید 12 سال پیش بود و یک بارشم پار سال
اما مدتیه بعداز کار کردن برای دیگرانی که از خودم کمتر بوده اند از لحاظ باورها و اعتماد بنفس و خیلی چیزها
باز تصمیم گرفته ام که وسیله بخرم برمو برای خودم کسبوکار بزنم و فروشندگی کنم
و اگر داود قبلی بودمو از آگاهی هایی که تا الان از شما دریافت کرده ام خبر نداشتم اگه همه بهم میگفتن تو میتونی دوباره تلاش کن هرگز دوباره امتحانش نمیکردم
و با اینکه دوبار نتنها نتیجه نگرفتم بلکه ضربه های شدیدی خوردم و با وجود اینکه حرف مردم هست خود بابام همیشه میگه تو تو هیچ کاری نمیتونی دوام بیاری(البته کار عوض میکنم که بهتر به وضوح برسم و گاهی بخاطر تامین مخارج به بعضی کارها رو میکنم ) و ترس از اینکه جواب نده و نتونم خرج خونه و زندگی رو بدم و ترس تنیجه نگرفتن و دوباره برگشتن تو یه کار داعمی، ولی میگم بلاخره یه روزی ایده هام جواب میدن و اگه پول سازی رو شروع کنم کیه که بتونه جلومو بگیره باز تصمیم میگیرم که اقدام کنم و حرکت کنم
و این قسمت از اعتماد بنفسم فکر کنم عالیه و با اینکه از نظر دیگران شکست میخورم ولی برای من تجربه و تکامل هستن و بازم با جرعت با این امید که ترمزهامو برداشته ام و باید حرکت کنم ازین تصمیمات میگیرم
حالا برای اجرای این تصمیم راضی کردن همسر هم هست که خودش چالش سختو دشواریه و خدا هدایت میکنه و قبول کرده
از هر دو باری که این کارو انجام دادم به این نتیجه نرسیدم که من آدم این کار نیستم و چون دوبار انجام دادم و نشد که واقعا آدم خیلی دلسرد میشه ولی تسلیم نمیشم
در واقع با تضادهای که بهش بر میخورم انگیزه میگیرم که بازم اقدام کنم
بار اول که با شما استاد عزیز آشنا نبودم و با شنیدن قوانین از زبانتون فهمیدم که اون زمان اصلا با اون باورهای مخرب عجیب بوده که همچین اقدامی کرده ام نه تکاملی نه ایمانی نه خودباوری داغون بودم
و بار دوم هم باز یه سری ترمزها و عدم تکامل باعث شد نتیجه نگیرم ولی یه چیزهایی که آدم از شما یاد میگیره باعث حرکت دوباره میشه مثلا خدا به شجاعان پاسخ میده یا خودتون و دیگرانی را مثال میزنید که تجربه های از من بدتر رو داشته اند ولی موفق شده اند
که آدمو قویتر میکنه
و بعد یک سال که سه تا کار عوض کردم و هم زمان رو باورهام کار کردم اعتماد بنفسم به حدی رسیده که باز بندو بساط رابندازم و برای خودم کار کنم و انگیزه پیدا کرده ام
آرزوی موفقیت واسه خودم و همتون دارم
خیلی قدردان شما هستم استاد عزیز به امید همیشه در هماهنگی بودن با خدا
به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی. سلام به نابترین استاد دنیا ،مریم عزیزم ودوستان هم فرکانسی ام. استاد چقدر ما بچه های سایت خوشبختیم که تو این مسیر وراهنمای نابی چون شما رو داریم .شاید روزهای اول آشنایی با شما سوپرایز میشدم وقتی همزمانی آگاهی هایی که خدا با کلام شما در مناسبترین زمان برای حل مسائل حال حاضر زندگیم بهم میداد ،ولی این دیگه یه قانون تو ذهنم شده که هر موقع تو هر مرحله ای از زندگیم سوالی دارم یا دوست دارم واضحتر بدونم چیکار کنم سریع خدای مهربون به قلب زیبای شما جاری می کنه ومنم که تشنه ی اون آگاهی هستم سریع دریافت می کنم ومسیر برام هموار تر میشه.منم مثالهای زیادی دارم که درونم که درست شد جهان بیرونم به طرز معجزه آسایی درست شد .قبلا رابطه ی نامناسبی داشتم که به خوبی روی باورهام کار کردم ومتعهدانه ایرادات شخصیتی ام رو مو به مو درست کردم واون فرد به راحتی از زندگیم حذف شد ودر حال حاضر انسانهای مناسبتر به سمتم هدایت شدند ،ذهن من همش می گفت نکنه تو ایجاد رابطه دوباره همون موارد رابطه ی قبلی رو تجربه کنی ،واین جمله ی شما در من غوغا کرد که من یه آدم دیگه با باورهای جدید شدم وتجربیات زندگی من نیز متفاوت از قبل خواهد بود .خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت این مسیر بهشتی وآگاهی های نابی که خداوند با کلام شما برای ما جاری می کنه ،هر کسی هر جایی هست جای درستشه وجهان به اندازه ی تعهد ولیاقت ما به ما پاداش میده .دوستتون دارم وعاشقانه دستان پرمهرتون رو بوسه می زنم.
و به شب آنگاه که تاریکی [و آرامش] آن، همه جا را فرا گیرد.
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى
[که هرگز] خداوندگارت تو را رها نکرده و ناپسند نداشته است.
وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَّکَ مِنَ الْأُولَى
و مسلماً آخرت [=آینده و فرجام] برای تو بهتر از اول [دنیا، یا ابتدای رسالت] خواهد بود.
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى
و بیتردید خداوندگارت به زودی [چندان] عطایت کند که خشنود شوی.
سلام
خدا رو بی نهایت سپاسگزارم بابت حضور استاد و خانم شایسته و تمامی دوستان پاکم و بابت اگاهی های این فایل سپاسگزارم.
از دیروز فکر میکنم که کجاها ذهنم فریبم داده و کنترل افکارم رو گرفته .دیدم خدای من همین سوال باعث شد چه ترمز هایی رو پیدا کنم.مهمترینش وقتیه که میخوام یه خواسته بزرگتر از قدمهای قبل رم خلق کنم تا مرحله رهایی که میرم ذهنم میگه نمیتونی و تجربیات ناجالب رو تو ذهنم مرور میکنه که احساس خوبم رو به شک و تردید وترس تبدیل میکرد و همین هی تاخیر مینداخت.چقدر خوشحالم که شاگرد شما هستم و متوحه شدم دلیل خیلی چیزا از کجا آب میخوره که البته همون گول زدن های ذهن هم بیشترش برمیگرده به باورهای محدود کننده.خیلی جاها خیلی خوب کنترلش کردم و سریع جلوش منطق گذاشتم و عین آب خوردن به اون خواسته رسیدم و خیلی جاها خلق خواسته هام رو به تاخیر انداخته.من بارها و بارها از صفر شروع کردم ذهن نجواهاش رو شروع میکرد مدتی هم جولان میداد اما خدا باز هم برم میگردوند به مسیر.یک سال و نیم رو یک پروژه تصویرسازی به اسم زندگی دربهشت کار کردم سال گذشته رفتم تهران و یک نشر قوی پرزنت کردم کلی کارام رو نقد کردن نجواها داشتن میگفتن دیدی این کار رو رها کن و…خیلی سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم اما اون چند رور به شکل اتفاقی مهمان دوست قدیمیم و همسرشون بودم و کلی بهم خوش گذشت سعی کردم فقط اون دو روزی که پیش ریحانه جان بودم لذت ببرم و کم کم فراموش کردم وقتی برگشتم خونه همون روزی که رسیدم 6 صبح رسیدم و خوابیدم وقتی بیدار شدم یک پیام داشتم از کی؟یکی از اساتید جهانی و بسبار موفق که به عنوان کارشناس تو جلسه پرزنتم حضور داشتند و تمام طول جلسه مهربانانه دو ساعت برای کارم بر خلاف کارشناسان دیگه وقت گذاشتند و انقدر مهربودن بودن که من یکی از عروسکهایی که ساختم رو که به داستانم هم ربط داشتن بهشون هدیه دادم .تو پیامشون نوشته بودن:
*با سلام وآرزوی سلامتی خانم کیان مهر
امیدوارم به سلامتی به منزل رسیده باشید
وتوانسته باشید با نشریه ها ارتباط بر قرار کنید *
یک خانم بی نظیر و مهربان که جز بهترینهای تصویرسازی و قصه گویی در کشورنون هستند ایشون اون روز بهم گفتن اینجا اگه کارات رو نقد کردن دلیلش این تیست کهکارتت بد باشه با سبک کار اینجا هماهنگ نیست برو نشریه های دیگه بهم گفت الان فقط برو یه گوشه یه جای ساکت و تمرکز کن و تو نت انتشارات های مختلف رو سرچ کن و قرار بزار تا تهرانی برو صحبت کن منم همین کارو کردم اما ذهنم کانلا افسار ذهنم رو گرفته بود که فایده نداره اینجا نشد نشرهای دیگه هم نمیشه خلاصه که چند تا نشر رو تماس گرفتم و همون روز چند تایب رو رفتم نتیجه یکی بود و نا جالب.خلاصه که وقتی برگشتم تونسته بودم تو شرایط ذهنی خوبی باشم و استاد که پیام دادن صحبتهامون به شروع یک پروژه پنتهی شد یه داستان برای عروسکها و تصویرسازیش.استاد فکر کنید همون خانم رو خدا اورد و بسیار تخصصی و مهربانانه برای کارام وقت میزاشتند و یه روندی طی شد و تو تصویرسازی اصلا وارد یه سبک و فضلی دیگه و خیلی عالی و حرفه ای شدم اوایل استاد کارام رو هی میگفت دوباره تمرین کن دوباره و کمکم به جایی رسیدیم که کارام فقط تایید و به به چه جه میشد.درست زمانی که کارم بسیار عالی داشت پیش میرفت و استاد داشتن من رو برای یه اقدامات حرفه ای اماده میکردن درست زمانی که نتیجه تمام تلاشهام رو داتشتم میگرفتم و اون کتاب چاپ نشده کلی طرفدار از کتابخونه شهرمون مدام تماس میگرفتن که کی ما میتونیم برای شما معارفه بگیریم.خداوند از طریق یکی از فرشتگان پاکش بهم گفت این مسیر تو نیست گفت ق بانی کن خیلی برام سخت بود اما لبیک گفتم و کنسلش کردم استاد و همسر ریحانه جان که داشتند رو متن قصه عروسکها کار میکردند وقتی گفتم کنسله کلی ناراحت شدن اما خودم سبک و عالی بودم یه مدتی با اینکه میدونستم کار درست رو کردم که کنسل کردم ذهن افسار رو گرفته بود و داشت میگفت دیدی تو تلاشهات الکی بود و هر کاری کنی اخرش همینه اما تمام تلاشم رو کردم اروم بلشم و ذهن رو خاموش کنم تا هداین هاش بیاد
از اینجا به بعدش رو باید در عمل بگم
این رد پا رو برای خودم گذاشتم که بعد ها خودش کلی میشه منطق برای خاموش کردن ذهنم
خیلی دوستون دارم استاد و عاشقتونم
سپاسگزارم بابت حضور شما دو فرشته صادق و پاک الهی و این فایل و اگاهی های ارزشمندش.
سلام استاد جان.
در پاسخ به سوالتون
1/من تازه رانندگی یاد گرفته بودم یه ده باری هم رانندگی کرده بودم و خیلی خوب از عهده بر اومدم ولی یه بار یه موتور از پشت ضد به من. مقصر من هم نبودم. ولی ذهنم ایم قدر این مساله رو بزرگ کرد که من تا چند سال بعد هم رانندگی نکردم
2/زمانی بود که من تو دانشگاه باید مراجع میدیدم خیلی عالی پیش میرفتم شاگرد زرنگ دوره بودم یه بار به خاطر شرایط روحی ام جلوی استادم نتونستم مثل همیشه عمل کنم. ترس و استرس و اظطراب باعث شد من هربار اون استاد میاد من فکر کنم الان دوباره گند میزنم. این قدر بهم میریختم واقعا دوباره اشتباه میکردم.
3/مسافرت هلی سال های اول ازدواجم خیلی خوش نمیگذشت چون همسرم خیلی میخوابید و من همیشه تنها بودم. خیلی استقبال نمیکردم از مسافرت جدید چون مغزم میگفت نه باید چند تا خانواده ای برین تنها اصلا خوب نیست. وقتی همسرم پیشنهاد سفر میداد من معمولا رد میکردم. تا بعد از دوره های شما باهمیم روشی که گفتین. روی ذهنم کار کردم و مسافرت خیلی خوبی و تجربه کردم.
بنام خدا سلام استاد عزیزم
میخواستم راجب یه موضوع ومطلبی که ذهنمو درگیر کرده صحبت کنم
من توی این دوره ها وآموزشها وتمریناتی که انجام دادم به کنترل ذهن و آرامش رسیدم سعی کردم دور باشم از همه چیز
امروز ذهنم بدون هیچ دقدغه وفکری ،بدون هیچ چالشی درارامش داره روز میگذرونه
الان واین لحظه ذهنم داره نجوا میکنه ومنو فریب میده باچی؟
اینکه عادت کرده که توی چالش وترس ونگرانی باشه
الان که همه چی خوب داره پیش میره اومده میگه که چی مثلاً ؟؟
من همه چیرو به خدا سپردم ذهنمو اماده کردم برای ایده والهامات ولی این ذهن داره فریبم میده
یاد این فایل استاد افتادم راجب چگونه ذهنمان مارا فریب میدهد
اومدم تا بانوشتن هم ذهنم خالی بشه هم اینکه شاید تجربه خیلی از دوستان باشه که وقتی ذهن اروم میشه نمیدونن باید چیکار کنند
من ازخدا هدایت میخام چون وقتی ذهن اروم میشه میتونم پیام خدا رو بشنوم
من اماده بهره برداری از قدرت ذهن هستم
چیزی که آرزو داشتم وازاول دوره ها بزرگ ترین دقدغه من به آرامش رسیدن بود
خب حالا بهش رسیدم وخدا به شکل عجیبی همه چیرو برام چیده
خدایا شکرت بانوشتن ذهنم باز شد فهمیدم چیزی که الان برام شاید عادی شده به جای لذت بردن ذهن داره فریب میده
من امروز توی عبارات تاکیدی قدم نه همه امورو به خدا سپردم فهمیدم باید حرکت کنم ولی دست وپا نزنم
فهمیدم اگر تمام اون مشکلات وچالش ها نباشن من راکد میشم وهیچ انگیزه ای ندارم
امروز به اهمیت بعضی مسائل توزندگیم پی بردم
که خیلی راحت بایه بشکن میتونه حل بشه
ولی برای من لازمه
باید یاد بگیرم ازطریق سازنده حلش کنم نه باهیجانات کاذب
خدایا شکرت برای وجود استاد
خدا منو دقیقا تو شرایطی قرار داده که بتونم روی خودم کار کنم
خدایا من آماده ام منو هدایت کنی
امروز اجازه هیچ فکر منفی رو برای ورود به ذهنم نمیدم
استاد عاشقتم
به نام خدای رزاق و وهابم خدای عظیم و بزرگ که این جهان رو با نظم و قانون داره اداره میکنه بدون نقص خدایا شکرت سپاسگزارتم
سلام استاد جان چقدر خوشحالم که امروز اومدم تو سایت و این فایل مهم رو دیدم خوشحالم که در مدارش بودم که دیدمش و دارم کامنت میخونم و کامنت مینویسم
خدایا ممنونتم که هدایتم کردی
الان یکی از کامنت دوستان رو میخوندم که میگفت این قانون جهان ثابته خیلی خوبه که از این قانون بتونیم به نفع خودمون استفاده کنیم اونم با افکار و باور درست و فرکانسهامون
و خیلی لذت بردم
درسته الان که ما از طریق این استاد عزیز قانون رو شناختیم راه رو هم به ما گفته خب خیلی خوبه بیایم آگاهانه قدم برداریم و بیشتر روی ذهن کار کنیم که همه چیز با ذهن کنترل میشه
مریضی رابطه آرامش شادی ثروت فراوانی همه و همه با ذهن درست میشه این ذهن ست که اگر کنترل بشه و ورودی خوب بدهیم به بهترینها میرسیم اگر هم کنترل نشه و افسار رو به ذهن بدهیم و ورودی نامناسب بدهیم به قهقرا میرسیم
من همیشه خدا رو شکر میگویم که منو هدایت میکنه هر روز به بهترینها
و بهترینها همین سایت و فایلهاشه
تمام کلیدهای خودشناسی و خداشناسی و ثروت و همه چیز در این سایت نهفته است باشد به یاری خداوند در مدارش قرار بگیریم و بهترین استفاده رو ببریم
اگر ما تا زمانی که روی خودمون مدام کار کنیم و فایل گوش بدیم و ذهنمون رو کنترل کنیم و هواسمون به گفتار و رفتار و کردار مون باشه ذهن آرام و خاموشه و ما رو به بیراهه نمیکشه و اگر کمی تنبلی کنیم و دست از کار بکشیم ذهن شروع میکنه به نجوا شیطانی گفتن
و نتایج بد هم به همراه داره
به قول استادمون تا زمانی زنده هستیم باید روی خودمون و ذهنمون کار کنیم باورهای درست به ذهن بدهیم و فرکانسهای مثبت به جهان بفرستیم
استاد بی نهایت متشکرم دوستتون دارم مربم جان ممنونم که با وجود شما دو عزیز
هر روز آگاهیهای جدید بدست میارم
متشکرم
به نام تنها قدرت جهان
این فایل چندتا باگ منو بیرون کشید .
من دوبار نامزدی نافرجام داشتم که بابت همین همش خودم رو سرزنش میکردم که تو دیگه نمیتونی ازدواج موفق داشته باشی و دیگه منتظر یه آدم تاپ نباش همیشه توذهنم این بود که خب اگر هم کسی پیدا بشه چون اونم قبلا شکست خورده یا بالاخره یه مشکلی داره وگرنه تو لایقت یه ازدواج رویایی رو نداری هنوزم این باور رو دارم ولی دارم روی خودم کار میکنم با توجه به صحبت های استاد عزیزم .
هرجا میرم میگن تو چقدر خوبی حیف که این اتفاق برات افتاده و منم همیشه یه ترس تو ذهنم هست که نکنه دوباره با یکی آشنا بشم اونم به هم بخوره واای مردم چی میگن .دیگه تو جایی که زندکی میکنم آبرو برام نمیمونه چون همه همدیگرو میشناسن هی میگم ولش کن ازدواج نکنم بهتره چون اگر یکبار دیگه این اتفاق بیفته من دیگه نابود میشم .
بعد میگم سما تو دیگه اون دختر سابق نیستی داری قوی میشی دیدی اون رابطه که خیلی دوستانه تموم شد چقدر بهت خوش میگذشت چقدر راحت بودین باهم چقدر حالت خوب بود حال به هر دلیل که تموم شد ولی کلی خاطره ی خوب داری این یعنی تو دارس تغییر میکنی مدارت داره تغییر میکنه .ولی دوباره ذهنم میگه اگه قرارشد ازدواج کنی حتما بهش بگو که هر طور شده باید ازدواج کنیم چون من دیگه جایی باری اشتباه نداره ….
من خیلی قوی تر ازذهنم هستم و دارم روی خودم کار میکنم و هر فرکانسی که بفرستم همون به من برمیگرده توهم که داری فرکانس خوب میفرستی پس جای نگرانی نیست .همین فرکانس کلی به من امید میده یعنی تو قبلا فرکانس بد میدادی بد هم سیلی میخوردی (به قول استاد باید سیلی بخوری تا حالت جا بیاد) ولی الان داری فرکانس لیاقت میفرستی پس دیگه قرار نیست اون اتفاق تکرار بشه .
خداروشکر از وقتی اومدم تو سایت کلی تغییر کردم و اهرم درست کردم که سما اگه روی قانون کار نکنی بدبخت میشی و ترس از بدبخت شدن من میکشونه سمت سایت که بیشتر وقتم اینجا باشم رابطه ام رو باخدا درست کنم .
استاد عزیزم البته من پیش خودم شما رو بابای قشنگم صدا میکنم خیلی دوستون دارم .میبوسمتون خداروشکر که دارمتون .
به نام خالق هدایتگر هر لحظه ام
فرمانروای اسمان زمین
ازت سپاس برای یه کامنت خفن پر انرژی پر از ایمان
چگونه زهنمان فریبمان میدهد
دیروز داشتم دنبال الگو هایی برای موفقیت میگشتم دیگه زدم تو انترنت ثروتمند ترین زنها و بعد زدم ثروتمند های زن خودساخته و بعد یکیو پیدا کردم اونم تازه متهم به کلاهبرداری بود چقد خلاصه با زیرو رو کردنش زهنم یه الگو موفق نمیگرفت کلی زناهای ثروتمند نشونش دادم گفت اینا با ارث رسیدن به این جا برو ثروتمند خودساخته پیدا کن و خلاصه از هر کدوم هزاران عیب در اورد ومتهم کرد دیگه زهنم راحت داشت میگفت دیدی گفتم ثروتمندان کلاهبردارند تو اون هیری وریا یاده استاد افتادم که میگفت به من میگن بعضیا کلاهبرداره ونگاه دقیق میخاد من دیگه اینو ایمان به درستیش بیشتر بود قلبی اعتماد داشتم و بعد یه لحظه جرینگی کرد و به جای باورکردن دروغ های کلاهبرداری ثروتمندا به هر چی ثروتمند تر خدا بیشتر دوسش داره هر چی با لیاقت وارزش ساز تره پیش خدا عزیز تر و اینکه خدا میخواهد مارو ثروتمند کنه با تضاد فقر حرکتمون بده به ثروت و ماهم باید با سپاسگزاری از داشته هامون و احساس خوب حرکت کنیم بهترو بهتر بشیم هر روز
این یه بازی باورها بود برام پیش اومد وبه لطف خدا به خوبی حل شد و روزم پر از نشونه بود از صبح که رفتم بیرون هدایت به خریدایی عالی شدم مانتو شلوار خنک که تازگی خرید بودیم وکامل برای زهنم جادویی بود از منطقم بالاتر چون هدیه خوبی بود مثلا میگفتم ما تازه کتونی مانتو خریدیم
هدایت
الان یادم اومد شکرت که ایمانم به راهم هر لحطه بیشتر میشه یاد این چند ساله افتادم چقددد مسافرتها خریدهامون بیشتر شده چقد اینکه پس انداز دارم و تو حسابم پره وقبلا باید تا تهش میخوردم خیالم راحت شه یه لحظه یاده رشد این دو سه سالم افتادم دیگه اتفاقای که فکرشم نمیکنم میوفته به راحتی این سال سالی به تمام معنا رویابی و هر ماه هدیه ای توپ داشتم از مسافرتها از دوره ای که خریدم
حالا نشونه امروز بعد باورپیدا کردن ثروتمندان الگوهاش اول روز به ثروتمند ترین کسانی که میشناختم اونم تازه من نه مثلا صب با همسری بیرون بودم گفتن این داداش غلام مغول ثروت ترین توی روستا منکه نمیشناختم اون میشناخت وشروع کرد برام به اختل اره چقد پولداره اینا بعد ما اومدیم خونه با مامانم اینا رفتیم بیرون به طور عجیب به پولدار ترین فامیلمون که دیگه رو دستش نیس برخوردیم ومامانم شروع کرد به در موردش گفتن من اصلا اینارو نمیشناختم ولی بقیه میدیدن نشونم میدادن و دیشبم تو راه به یه بنز خوشگل برخوردیم من خیلی بنز دوس دارم ولی یع مدلشو میشناسم ولی همسرم تا دید شروع کرد نشونم دادن و بعد تعقیب بعد گفتم میخام بهش برسیم تا باورسازی بشه برام اون از دور دیدیم رد شد ولی دوباره یه بنز خوشگل بدون سقف سر راهمون دوباره دیدیم واضح خوشگل وخوبه من حواسم به گوشی نمیدونم کجا بود ولی هدایت با نشونیای همسرم توجه ام رو میبرد روش
ینی چی
ینی تو میخای ثروتمندتر باشی
خدا ازتو بیشتر میخواهد وتورو ثروتمندتر میکنه
به راحتی وعشق
شکرررررر
14مهر 1403
بنام خدا
سلام استاد عزیزم چقدر خوشحالم برای ویدیو های جدیدی که بسیار اگاهی بخش
به نظرمن میزان شدت اون اتفاق باعث میشه که تصمیم بگیریم وعقل میگه دیگه انجام نده چون ریسک وعلامت خطر
ازجانب دیگه میشه توجهی به این قضیه نکرد وریسک کرد واز تجربه استفاده نکرد
من اتفاقات زیادی رو تجربه کردم که گفتم دیگه اتفاق نمیفته وباز تکرار شده تجربه من کاملآ متفاوته با صحبت های استاد
سلامی گرم به خنکی هوای دلچسب ارومیه به استاد عزیزم مریم جان و سایر دوستان
خیلی سپاسگزارم استاد عزیز که برامون فایل میذارید و مارا از آگاهی های نابتون بهرمند میکنید
آدم پس از کار کردن با شما اگه حتی از همه لحاظ در مدار پایینی باشه جرعت پیدا میکنه ریسک پذیر میشه و بزرگ فکر میکنه
من تا حالا دوبار بندو بساط فروشندگی خریدم و شروع کردم و بخاطر عدم تکامل و باور های مخرب جواب نگرفتم و نا امیدو دلسرد شده ام و زودی جم کردم
یک بار شاید 12 سال پیش بود و یک بارشم پار سال
اما مدتیه بعداز کار کردن برای دیگرانی که از خودم کمتر بوده اند از لحاظ باورها و اعتماد بنفس و خیلی چیزها
باز تصمیم گرفته ام که وسیله بخرم برمو برای خودم کسبوکار بزنم و فروشندگی کنم
و اگر داود قبلی بودمو از آگاهی هایی که تا الان از شما دریافت کرده ام خبر نداشتم اگه همه بهم میگفتن تو میتونی دوباره تلاش کن هرگز دوباره امتحانش نمیکردم
و با اینکه دوبار نتنها نتیجه نگرفتم بلکه ضربه های شدیدی خوردم و با وجود اینکه حرف مردم هست خود بابام همیشه میگه تو تو هیچ کاری نمیتونی دوام بیاری(البته کار عوض میکنم که بهتر به وضوح برسم و گاهی بخاطر تامین مخارج به بعضی کارها رو میکنم ) و ترس از اینکه جواب نده و نتونم خرج خونه و زندگی رو بدم و ترس تنیجه نگرفتن و دوباره برگشتن تو یه کار داعمی، ولی میگم بلاخره یه روزی ایده هام جواب میدن و اگه پول سازی رو شروع کنم کیه که بتونه جلومو بگیره باز تصمیم میگیرم که اقدام کنم و حرکت کنم
و این قسمت از اعتماد بنفسم فکر کنم عالیه و با اینکه از نظر دیگران شکست میخورم ولی برای من تجربه و تکامل هستن و بازم با جرعت با این امید که ترمزهامو برداشته ام و باید حرکت کنم ازین تصمیمات میگیرم
حالا برای اجرای این تصمیم راضی کردن همسر هم هست که خودش چالش سختو دشواریه و خدا هدایت میکنه و قبول کرده
از هر دو باری که این کارو انجام دادم به این نتیجه نرسیدم که من آدم این کار نیستم و چون دوبار انجام دادم و نشد که واقعا آدم خیلی دلسرد میشه ولی تسلیم نمیشم
در واقع با تضادهای که بهش بر میخورم انگیزه میگیرم که بازم اقدام کنم
بار اول که با شما استاد عزیز آشنا نبودم و با شنیدن قوانین از زبانتون فهمیدم که اون زمان اصلا با اون باورهای مخرب عجیب بوده که همچین اقدامی کرده ام نه تکاملی نه ایمانی نه خودباوری داغون بودم
و بار دوم هم باز یه سری ترمزها و عدم تکامل باعث شد نتیجه نگیرم ولی یه چیزهایی که آدم از شما یاد میگیره باعث حرکت دوباره میشه مثلا خدا به شجاعان پاسخ میده یا خودتون و دیگرانی را مثال میزنید که تجربه های از من بدتر رو داشته اند ولی موفق شده اند
که آدمو قویتر میکنه
و بعد یک سال که سه تا کار عوض کردم و هم زمان رو باورهام کار کردم اعتماد بنفسم به حدی رسیده که باز بندو بساط رابندازم و برای خودم کار کنم و انگیزه پیدا کرده ام
آرزوی موفقیت واسه خودم و همتون دارم
خیلی قدردان شما هستم استاد عزیز به امید همیشه در هماهنگی بودن با خدا
به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی. سلام به نابترین استاد دنیا ،مریم عزیزم ودوستان هم فرکانسی ام. استاد چقدر ما بچه های سایت خوشبختیم که تو این مسیر وراهنمای نابی چون شما رو داریم .شاید روزهای اول آشنایی با شما سوپرایز میشدم وقتی همزمانی آگاهی هایی که خدا با کلام شما در مناسبترین زمان برای حل مسائل حال حاضر زندگیم بهم میداد ،ولی این دیگه یه قانون تو ذهنم شده که هر موقع تو هر مرحله ای از زندگیم سوالی دارم یا دوست دارم واضحتر بدونم چیکار کنم سریع خدای مهربون به قلب زیبای شما جاری می کنه ومنم که تشنه ی اون آگاهی هستم سریع دریافت می کنم ومسیر برام هموار تر میشه.منم مثالهای زیادی دارم که درونم که درست شد جهان بیرونم به طرز معجزه آسایی درست شد .قبلا رابطه ی نامناسبی داشتم که به خوبی روی باورهام کار کردم ومتعهدانه ایرادات شخصیتی ام رو مو به مو درست کردم واون فرد به راحتی از زندگیم حذف شد ودر حال حاضر انسانهای مناسبتر به سمتم هدایت شدند ،ذهن من همش می گفت نکنه تو ایجاد رابطه دوباره همون موارد رابطه ی قبلی رو تجربه کنی ،واین جمله ی شما در من غوغا کرد که من یه آدم دیگه با باورهای جدید شدم وتجربیات زندگی من نیز متفاوت از قبل خواهد بود .خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت این مسیر بهشتی وآگاهی های نابی که خداوند با کلام شما برای ما جاری می کنه ،هر کسی هر جایی هست جای درستشه وجهان به اندازه ی تعهد ولیاقت ما به ما پاداش میده .دوستتون دارم وعاشقانه دستان پرمهرتون رو بوسه می زنم.
به نام خداوند یکتا
وَالضُّحَى
سوگند به تابش آفتاب
وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى
و به شب آنگاه که تاریکی [و آرامش] آن، همه جا را فرا گیرد.
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى
[که هرگز] خداوندگارت تو را رها نکرده و ناپسند نداشته است.
وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَّکَ مِنَ الْأُولَى
و مسلماً آخرت [=آینده و فرجام] برای تو بهتر از اول [دنیا، یا ابتدای رسالت] خواهد بود.
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى
و بیتردید خداوندگارت به زودی [چندان] عطایت کند که خشنود شوی.
سلام
خدا رو بی نهایت سپاسگزارم بابت حضور استاد و خانم شایسته و تمامی دوستان پاکم و بابت اگاهی های این فایل سپاسگزارم.
از دیروز فکر میکنم که کجاها ذهنم فریبم داده و کنترل افکارم رو گرفته .دیدم خدای من همین سوال باعث شد چه ترمز هایی رو پیدا کنم.مهمترینش وقتیه که میخوام یه خواسته بزرگتر از قدمهای قبل رم خلق کنم تا مرحله رهایی که میرم ذهنم میگه نمیتونی و تجربیات ناجالب رو تو ذهنم مرور میکنه که احساس خوبم رو به شک و تردید وترس تبدیل میکرد و همین هی تاخیر مینداخت.چقدر خوشحالم که شاگرد شما هستم و متوحه شدم دلیل خیلی چیزا از کجا آب میخوره که البته همون گول زدن های ذهن هم بیشترش برمیگرده به باورهای محدود کننده.خیلی جاها خیلی خوب کنترلش کردم و سریع جلوش منطق گذاشتم و عین آب خوردن به اون خواسته رسیدم و خیلی جاها خلق خواسته هام رو به تاخیر انداخته.من بارها و بارها از صفر شروع کردم ذهن نجواهاش رو شروع میکرد مدتی هم جولان میداد اما خدا باز هم برم میگردوند به مسیر.یک سال و نیم رو یک پروژه تصویرسازی به اسم زندگی دربهشت کار کردم سال گذشته رفتم تهران و یک نشر قوی پرزنت کردم کلی کارام رو نقد کردن نجواها داشتن میگفتن دیدی این کار رو رها کن و…خیلی سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم اما اون چند رور به شکل اتفاقی مهمان دوست قدیمیم و همسرشون بودم و کلی بهم خوش گذشت سعی کردم فقط اون دو روزی که پیش ریحانه جان بودم لذت ببرم و کم کم فراموش کردم وقتی برگشتم خونه همون روزی که رسیدم 6 صبح رسیدم و خوابیدم وقتی بیدار شدم یک پیام داشتم از کی؟یکی از اساتید جهانی و بسبار موفق که به عنوان کارشناس تو جلسه پرزنتم حضور داشتند و تمام طول جلسه مهربانانه دو ساعت برای کارم بر خلاف کارشناسان دیگه وقت گذاشتند و انقدر مهربودن بودن که من یکی از عروسکهایی که ساختم رو که به داستانم هم ربط داشتن بهشون هدیه دادم .تو پیامشون نوشته بودن:
*با سلام وآرزوی سلامتی خانم کیان مهر
امیدوارم به سلامتی به منزل رسیده باشید
وتوانسته باشید با نشریه ها ارتباط بر قرار کنید *
یک خانم بی نظیر و مهربان که جز بهترینهای تصویرسازی و قصه گویی در کشورنون هستند ایشون اون روز بهم گفتن اینجا اگه کارات رو نقد کردن دلیلش این تیست کهکارتت بد باشه با سبک کار اینجا هماهنگ نیست برو نشریه های دیگه بهم گفت الان فقط برو یه گوشه یه جای ساکت و تمرکز کن و تو نت انتشارات های مختلف رو سرچ کن و قرار بزار تا تهرانی برو صحبت کن منم همین کارو کردم اما ذهنم کانلا افسار ذهنم رو گرفته بود که فایده نداره اینجا نشد نشرهای دیگه هم نمیشه خلاصه که چند تا نشر رو تماس گرفتم و همون روز چند تایب رو رفتم نتیجه یکی بود و نا جالب.خلاصه که وقتی برگشتم تونسته بودم تو شرایط ذهنی خوبی باشم و استاد که پیام دادن صحبتهامون به شروع یک پروژه پنتهی شد یه داستان برای عروسکها و تصویرسازیش.استاد فکر کنید همون خانم رو خدا اورد و بسیار تخصصی و مهربانانه برای کارام وقت میزاشتند و یه روندی طی شد و تو تصویرسازی اصلا وارد یه سبک و فضلی دیگه و خیلی عالی و حرفه ای شدم اوایل استاد کارام رو هی میگفت دوباره تمرین کن دوباره و کمکم به جایی رسیدیم که کارام فقط تایید و به به چه جه میشد.درست زمانی که کارم بسیار عالی داشت پیش میرفت و استاد داشتن من رو برای یه اقدامات حرفه ای اماده میکردن درست زمانی که نتیجه تمام تلاشهام رو داتشتم میگرفتم و اون کتاب چاپ نشده کلی طرفدار از کتابخونه شهرمون مدام تماس میگرفتن که کی ما میتونیم برای شما معارفه بگیریم.خداوند از طریق یکی از فرشتگان پاکش بهم گفت این مسیر تو نیست گفت ق بانی کن خیلی برام سخت بود اما لبیک گفتم و کنسلش کردم استاد و همسر ریحانه جان که داشتند رو متن قصه عروسکها کار میکردند وقتی گفتم کنسله کلی ناراحت شدن اما خودم سبک و عالی بودم یه مدتی با اینکه میدونستم کار درست رو کردم که کنسل کردم ذهن افسار رو گرفته بود و داشت میگفت دیدی تو تلاشهات الکی بود و هر کاری کنی اخرش همینه اما تمام تلاشم رو کردم اروم بلشم و ذهن رو خاموش کنم تا هداین هاش بیاد
از اینجا به بعدش رو باید در عمل بگم
این رد پا رو برای خودم گذاشتم که بعد ها خودش کلی میشه منطق برای خاموش کردن ذهنم
خیلی دوستون دارم استاد و عاشقتونم
سپاسگزارم بابت حضور شما دو فرشته صادق و پاک الهی و این فایل و اگاهی های ارزشمندش.
به نام خالق هستی بخش
سلام استاد و مریم جان
همواره بهترینها تقدیم شما و دوستان باد
چه خوب میگویید
و چه چموش،است ذهن ما
وقتی اتفاقی میافتد چون نمی خواهیم
پس به آن برچسب میزنیم
ولی واقعا اینگونه است
از خودمون بپرسیم آیا واقعا همیشه اینگونه بوده
چرا نمی خواهیم قبول کنیم این اتفاق خیری است و بنفع من است و بس
چرا قبول نکنیم این ماجرا میتونه بدلیل فرکانس های خودم باشد
اینها را میگم تا بفهمم قانون چگونه است
بارها هر چه خواستیم برایمان خریدند ولی ایندفعه گفت نه
و تو گریه میکنی که اگه مهم بودم براش و ارزش داشتم قبول میکرد
و راحت خودمون را بی ارزش و ارزش ها رو به نخریدن ربط میدهیم
اگر عزیزی چیزی و مطلبی را به ما نگه
خودمون را زیر سوال میبریم که چرا نگفت
یا رفتارهای بچه هایمان را کافیه یک بار برخلاف میل ما باشند
چه جهنمی در ذهن و زندگی می سازیم
آری من فریب ذهن را در رفتار و روابط زیاد دیده ام
هم خودم و هم دیگران
و باید در این زمینه بیشتر تر
تمرین و کنترل کنیم در موقعیت های
که پیش میاید افسار ذهن را زودتر جمع کنیم
استاد ممنون از شما
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال