نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -سمیرا صادقی
    میخوام درباره نتیجه معجزه واری بنویسم که با عمل به آگاهی های دوره کشف قوانین زندگی و انجام تمرین کدنویسی رخ داد.من روی آموزش های کشف قوانین زندگی کار می کردم و داشتم برای آزمون استخدامی دبیری آماده میشدم. چون عاشق معلمی و تدریس هستم. با اینکه منابع آزمون عوض شده بود، با کمک آگاهی های عالی این دوره، من با تمرکز بیشتر و زحمت کمتر نسبت به سال قبل مرحله اول رو قبول شدم و منتظر بودم تا برای مرحله گزینش من رو خبر کنند.آخر هفته با خانواده ام که نصف اونا با آموزش های استاد آشنا هستند، دور هم جمع بودیم و کلی بهمون خوش گذشت. تا صبح بیدار موندیم راجع به قانون با هم صحبت کردیم و صبح همه با هم نماز جماعت خوندیم که خیلی فضای روحانی و ملکوتی بود و من تمرین کدنویسی روزانه ام رو انجام دادم و کد خواسته هام رو نوشتم. یکی از خواسته هام این بود که دوست دارم خدا تو مصاحبه و گزینش، قلب مصاحبه کننده رو برام نرم کنه. چون همه میگفتن که امسال امتحان گزینش رو خیلی سخت می گیرند. من این جمله رو نوشتم و بعد خوابیدم. ظهر برام پیام اومد که فردا برای انجام گزینش به فلان آدرس مراجعه کنید. شب موقع خواب قبل این که چشمام بسته بشه این جملات رو گفتم که: خدایا آشنات رو برام برسون.فردا صبح توی محل گزینش، فرمی رو باید پر می کردیم و من سوالات فرم رو بر اساس آگاهی هایی که از استاد جان یاد گرفته بودم جواب دادم اما همه افرادی که برای استخدام اومده بودند، سوالات فرم رو بر طبق قوانین آموزش و پرورش کشور جواب میدادند که به نظر عاقلانه میرسید ‌و البته اون فرم نمره خیلی زیادی داشت ولی من کار خودمو کردم.بعد از من خواستن وارد اتاق شماره 12 بشم. یه خانم خوشرو سلام گرمی کرد و بهم گفت شما چقدر چهرتون آشناست و ازم شناسنامه خواست. وقتی فامیلم رو دید ازم پرسید: شما بچه فلان جا هستی؟ و من با تعجب گفتم بله شما از کجا میدونید؟! توضیح داد که منم بچه همون جا هستم و کلی آدرس داد و بالاخره هم رو شناختیم و بهم گفت که سوالای آسونی ازت می پرسم که انصافا هم سوالای آسونی پرسید. من توی دلم می گفتم خدایا شکرت که آشنات رو رسوندی.وقتی گزینش تموم شد و از اتاق اومدم بیرون، شرکت کننده ها از اتاقای دیگه با چشم گریون میومدن بیرون و بعضیا هم با گزینش گر دعواشون شده بود به خاطر سوال های عقیدتی و سیاسی که ازشون پرسیده بودند و به همه چیزشون گیر داده بودند. اما من با قلبی آروم از اون ساختمون خارج شدم و فقط چشمام پر اشک بود و فقط خدا رو شکر میکردم.برای مصاحبه تخصصی هم یک سری اتفاقات فوق العاده ای رقم خورد که من توی تمرین کدنویسی نوشته بودم و خدا رو شکر من قبول شدم و به شغل مورد علاقم رسیدم.هر روز خدا رو شکر می کنم که من رو با این آگاهی ها آشنا کرد.استاد عزیزم ازتون خیلی سپاسگزارم بابت آشنا کردن ما با این آگاهی هایی که زندگیم رو آنقدر شیرین و لذت بخش کرده.
  • -فیروزه محسنی
    استاد عزیز بسیار سپاسگزارم که دوره عالی کشف قوانین زندگی را تولید کردید. این دوره شروع زندگی جدید برای من بوده.من با این دوره یاد گرفتم چطوری خواسته هام رو کدنویسی کنم و اونا رو محقق کنم. یاد گرفتم سپاسگزارم باشم. یاد گرفتم قدم بردارم و به هدایت های خداوند عمل کنم و مهم تر از همه، به خداوند اعتماد کنم و تسلیم جریان هدایت باشم. یکی از معجزات عمل به تمرینات این دوره برای من این بود که:مدت  2/5 سال بود که من به شدت دنبال انتقالی از شهرستان به تهران بودم واز طرف مبدا با این درخواست موافقت نمی شد و من در ماموریت مانده بودم. تا اینکه وارد دوره کشف قوانین زندگی شدم و با جدیت تمرکزم رو گذاشتم روی عمل به آموزه ها و تمرینات این دوره. بعد از مدتی بدون اینکه من هیچ کار خاص یا پیگیری ای درباره انتقالیم داشته باشم، از مبدا با من تماس گرفتند و تلفنی خبر موافقت با انتقالی من رو بهم خبر دادند. انگار خداوند خودش کارهای انتقالی رو برام انجام داده بود. بقیه کارهای اداری هم خود به خود انجام شد. این فقط یکی از برکات عمل به آموزه های دوره کشف قوانین است و من متعهدم تا همیشه آموزه های این دوره رو مرور کنم و در زندگیم بکار ببندم. از این به بعد هم می خوام با استفاده بهتر از آگاهی های این دوره، زندگی سراسر شادی و لذت و احساس خوب و تحقق اهدافم رو اونم از سرراست ترین مسیر داشته باشم.
  • -مهری اکبری
    اگر واحد شادی، سلامتی، روابط عالی و وضعیت مالی مناسب رو 100 در نظر بگیریم، قبل از کار کردن روی خودم توسط آموزش های استاد، نمره من زیر 0 و منفی 100 بودم و الان به لطف مداومت در این مسیر، رسیدم به مثبت 50وقتی کار با آموزش های استاد رو شروع کردم، درآمد من صفر بود، خونه دار بودم و دلم میخواست ی زن فعال باشم. شروع کردم با آموزش های استاد، روی افکارم و باورهام‌ کار کردن. طولی نکشید که به طرز باورنکردنی ای یکی از دوستانم بهم زنگ زد و گفت من می‌خوام از این شهر برم. اگه دوست داری بیا اموزشت بدم و شغل من و اعتبار من مال تو. اون زمان من هیچ درآمدی نداشتم و مسیر رو ادامه دادم. الان بهترین شغل و درآمد رو دارم.درآمدم به 50 میلیون تومان در ماه رسیده و استقلال مالی و فکری دارم؛رابطه ی عاشقانه با همسرم و فرزندانم دارم؛مهمتر از همه، با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، بعد از 12 سال درگیری بیماری سرطان، شفای کامل پیدا کرده ام و به لطفا الله مهربان و آموزش های استاد عزیزم، پر انرژی و شادم.چیزی که باعث نتایج من شده، درست کار کردن و وقت گذاشتن روی آموزش های دوره بوده، تمرکز روی خواسته هام و کار کردن روی عزت نفسم بوده. من عاشق صدای استاد هستم. عاشق کار کردن روی خودم، پیدا کردن ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای مخرب و جایگزین کردن اونها با باورهای قدرتمند کننده جدید هستم.خدایا ممنونم که اگه 38 سال زندگی رو نفهمیدم، اما این سه سال که وارد خانواده ی صمیمی عباس منش شدم و به این آگاهی های عمل می کنم، دارم به تک تک آرزوهام میرسم و طعم خوشبختی رو با تمام وجودم می چشم. طعم آرامش و دیدن خدا در هر لحظه. خدارو شکر میکنم بابت مسیری که توسط استاد سر راه من قرار داده و زندگی من رو دگرگون کرد.
  • -فاطمه آقاعلی گل
    من مشکلی داشتم و یکبار در جلسه دوم دوره کشف قوانین زندگی کامنت گذاشتم و از دوستانی که مثل من آن مشکل را داشته بودند، برای حل آن کمک خواستم. یک خانم به کامنت من جواب داد و راهکار خودش رو درباره شیوه کمک گرفتن از دوره کشف قوانین زندگی برای حل مشکلش گفت و از من خواست تا تمرین کدنویسی این دوره رو به صورت منظم انجام بدم. من هم به شیوه این خانم عمل کردم و متعهد شدم که تمرین کد نویسی رو به مدت دو دوره 30 روزه یعنی 60 روز انجام بدم و با تمرکز روی جلسات بعدی دوره کار کنم. به مدت 3 هفته روی جلسه دوم و تمرینات این جلسه کار می کردم. این جلسات مربوط هست به شناسایی ترمزهای مخفی ذهن در برابر خواسته ها. هر روز به کمک این جلسه، بیشتر از قبل ترمزهای خودم رو پیدا می کردم و تمرین کد نویسی رو هم انجام می دادم.دقیقاً روز 30 ام از تمرین کدنویسی، من ترمز خیلی مخفی ای رو در رابطه با آن مشکل پیدا کردم و فردای اون روز که شروع « 30 روز دوم» از تمرین کدنویسی من بود، خواسته ام اجابت شد و مشکلی که 3 ماه با آن کلنجار می رفتم، حل شد.به قول استاد وقتی ترمز رو می شناسی و بر می داری، خیلی سریع و بدون هیچ وقفه ای به خواسته می رسی. من از زمان شروع دوره، هنوز به جلسه سوم نرفتم و فقط روی جلسه اول و دوم کار کردم که این تمرینات مربوط به همین دو جلسه اول است و باعث شد به خواسته ام برسم.اول از همه از خداوند سپاسگزارم که مشکل منو حل کرد و دوم از استاد و مریم جان به خاطر این دوره فوق العاده سپاسگزارم که به دانشجویان آموزش های لازم رو میدن که چطور ترمزهای مخفی ذهن رو بشناسن و چطور باورهای خود رو تغییر بدهند و راحت و در هر زمینه بتونن به چالش ها غلبه کنند و رشد کنند.
  • -علیرضا آسمانی
    الان که دارم این رد پا رو‌‌ از خودم بجا میزارم، تقریبا دو ماهه که وارد دوره کشف قوانین زندگی شدم. اگر بخوام نتایجم از کار کردن توی این دو ماه روی این دوره رو بگم، خیلی زیاده. اما به چند مورد مهم اشاره میکنم که این نتایج از نظر خودم خیلی ارزشمندی هست تا دوستان هم با خوندنش انرژی مضاعف بگیرن.تقریبا کمتر از یک ماه از ورودم به این دوره و کار کردن با این آموزش ها، برای اولین بار‌ تو زندگیم هدایت شدم به سفر خارجی و‌ رفتم کشور گرجستان. البته، هزینه های این سفر رو من ندادم و بقولی دستی از دستان خداوند هزینه این سفر رو به راحتی برام پرداخت که حدود 30 میلیون تومن بود.دوم نتیجه من و‌تغییر اساسی که آموزش های این دوره در وجودم ایجاد کرده این هست که خونسرد شدم و آرامش درونیم به طرز عجیبی زیاد شده یعنی در طی این 2 ماهه، از اون شخصیت واکنش گرا، عصبی و پرخاشگر، تبدیل شدم به یه آدم ریلکس و آسان گیر.سومین نتیجم‌ این هست که: روابطم خیلی زیبا شده، اطرفیانم خیلی دوستم دارند و واقعا می خوان به نوعی بهم‌ خدمت کنن‌. چه جنس مخالف چه همجنسان خودمچهارمین نتیجه، بهبود وضعیت مالیم هست. در شروع دوره میانگین درآمد ماهانه من، حدود 10 میلیون بود و‌البته این عدد همیشه سینوسی بود یعنی هی زیاد و‌ کم می شد چون من به نوعی سالهای قبل هم از آموزش های هدیه استاد استفاده میکردم اما نه اونقدر جدّی و بقول استاد، اون زمان خودم پزشک خودم نبودم و نمی تونستم ترمز های ذهنیم رو پیدا کنم و بشناسم. اما به لطف آموزش های کشف قوانین زندگی، دارم ترمزهام رو می شناسم و حذف می کنم و نتیجه اش هم این هست که ظرف این دو ماه، درآمدم حدود 3 برابر بیشتر شده.و اما راجع به بزرگترین نتیجه ام از آموزش های استاد:پارسال بود که تو یکی از آموزش های فایلهای هدیه، استاد شنیدم که گفتند: اون چیه درونت که سالهاست باید تغییرش بدی ولی میترسی؟پاسخ این سوال برای من \"اعتیاد 7 ساله من\" بود که بارها اقدام میکردم ولی پاکی و بهبودی من، دوامی نداشت. اما من تونستم با این آموزش ها اعتیادم رو کنار بگذارم و با تمرکز بر نکات مثبت این مسیر، به طرز معجزه آسایی، صاحب یه آپارتمان 75 متری در اطراف مشهد شدم.یکی از تغییراتی که در درونم با این آموزش ها ایجاد کردم و منجر به تغییر زیادی در نتایجم شد این بود که:شرایط بازار تغییر کرد و همکارانم میگفتن آگهی هامون دیگه زنگ خور نداره. اول نگران شدم ولی بعدش با کمک این آموزش ها یاد گرفتم که اشکال رو پیدا کنم و راهی پیدا کنم که بدون آگهی، مشتری و فروش داشته باشم. روی توکل به خدا و درک بهتر قانون و رها بودن کار کردم و الان ماه هاست که بدون اگهی، فروش دار.م الهی صد هزار بار شکرت الله یکتا.در زمینه روابط ، هدایت شدم به آدمی که واقعا منو همینجوری که هستم دوست داره و رفیق راهمه.این رو هم اضافه کنم که امروز حس و حال خیلی عالی ای نداشتم. برای همین وارد سایت شدم تا کامنت های یک جلسه از دوره کشف قوانین رو بخونم.شاید بالغ بر 20 تا کامنت که خوندم، حسم عالی شد و فرکانسم بالا رفت و با ایمان و این حس فوق العاده، تصمیم گرفتم این رد پا رو از خودم بجا بگذارم و می خوام خوندن نیم الی یک ساعت کامنت رو هم جزو برنامه روزانه ام بگذارم.
  • -ناصر چالاک
    سلام و درود خدا بر شما استاد گرامی و همه هم فرکانسی های عزیز استاد امیدوارم این فرکانس ذوق منو در همین لحظه دریافت کنید و در پایان این کامنت، یه تبسم زیبا حاکی از راضی بودن از این دانشجوی زبل روی لباتون نقش ببنده تا منم متقابلا اون انرژی زیبای شما رو اینجا دریافت کنم.به الله یکتا قسم، صداقت رو در جمله به جمله کلامتون می بینم. هر بار که یکی از اهدافم تیک میخوره، می فهمم که چقدر شما لایق استادی هستید تا به صورت موثر، به افرادی قوانین خداوند رو آموزش بدید که اشتیاق سوزان دارند برای بهبود زندگیشون و خلق خواسته هاشون.استاد خیلی خوشحالم به خاطر نتایجم. من بعد از یکسال تعهد و تمرکز در گوش دادن به دوره کشف قوانین زندگی و انجام تمرینات این دوره، بالاخره پام از روی ترمز برداشته شد و سمت خودم رو درست کردم و طی مسیر خواسته ام، به گزینه \"چطور و چگونه\" هیچ توجهی نکردم و قدم ها رو برمی داشتم. خداوند هم دست به کار شد و سمت خودش رو انجام داد و من به یکی از بزرگترین آرزوهام که خریدن تریلی ولوو اف هاش 500 بود، رسیدم.خدایا شکرت خدایا به اندازه همه هستی. امیدوارم همه همکلاسی هام در دوره کشف قوانین زندگی، به اهدافشون برسند.
  • -محمود ناصری
    دیشب یهو بهم الهام شد که: محمود یادته پارسال توی چه شرایطی داشتی زندگی می کردی و الان کجایی؟! این سوال باعث شد یادم بیاد از چه شرایطی به اینجایی که الان هستم رسیدم.یادم میاد پارسال که هنوز با قوانین زندگی و این آموزش ها آشنا نبودم، شرایط زندگی من به این شکل بود:یه فرش قرمز قدیمی که عموم بهم داده بود. یه جورایی میشه گفت صدقه داده بود. یه لباسشویی زنگ زده داغون که داداشم 400 تومان خریده بود و برای آبکشی کردن لباسا باید از دست و تشت، تو حموم استفاده میکردم. یه یخچال قد کوتاه قدیمی که فریزر و یخچالش یکی شده بود،و دربش خراب بود و صدای موتورش هم بسیار زیاد بود و تقریبا از کار افتاده بود. توی خونه ای پایین شهر مشهد زندگی می کردیم. یه جای دلگیر و تاریک و پر از موش و بوی گند همه جا رو گرفته بود. تمام کابینت ها پر از مدفوع موش بود و هر کاری برای از بین بردن موشها می کردم، بازهم موفق نمی شدم. سرویس بهداشتی نامناسب و حیاط کوچک که راه نبود بریم سرویس بهداشتی.وضعیت تغذیه ام و سلامتیم بسیار نامناسب بود. حال روحیم خوب نبود. درآمدم بسیار نامناسب بود و فکر می کردم که توی مشهد نمی تونم بیشتر از این درآمد کسب کنم و باید برم تهران. تا ظهر می خوابیدم درگیر نا امیدی های فراوان و بیماری های فراوان بودم.بیماری های خود ایمنی میگرن واریکاسل انحرافات جنسی خیلی عجیب، داشت منو از بین می برد. اضافه وزن داشتم و پوستم تیره شده بود. این مسائل باعث شد که دوره قانون سلامتی رو بخرم و متعهدانه به شیوه این دوره زندگی کنم و تمام مشکلات جسمی و سلامتی من در عرض یک ماه حل شد. الان که به اون شرایط فکر می کنم، انگار که دارم خواب می بینم. بدست آوردن سلامتیم، اعتماد به نفسم رو خیلی بالا برد و به خودم گفتم: اگر این نتیجه رو خلق کردم، پس من هر نتیجه دیگه ای رو هم می تونم تو زندگیم ایجاد کنم.یادمه توی همون خونه ای که شرایطش رو براتون توضیح دادم، نشسته بودم که وارد سایت سایت شدم و دیدم دوره کشف قوانین زندگی در حال بروزرسانی هست. فایل مقدمه دوره رو دیدم و انگار تو آسمون بودم. چون چیز هایی رو می شنیدم که تا حالا نشنیده بودم. هر طور بود، پول دوره رو فراهم کردم و دوره رو خریدم. از اون زمان دو ماه می گذره و زندگی من کاملاً عوض شده:هدف اصلیم رو پیدا کردم و از بلاتکلیفی در اومدم. درآمدم شروع شد به اضافه شدن کرده و در حال حاضر به 20 میلون تومان در ماه رسیده. از اون خونه اومدیم به خونه ای در محله بالا شهر مشهد. یه جای خوش آب و هوا و نزدیک به کوه و طبیعت و همسایه خلی مهربون و هر روز صبح میرم کوه.سلامتی کامل رو به دست آوردم و شرایط روحیم عالی شده. چرخ زندگیم خیلی روون شده. تغذیه ام عالی شده. منی که همیشه با ماکارونی و بادمجون شکمم رو سیر می کردم، الان هر ماه گوسفند میکشم و میگذارم تو فریزر. این نتایج ایمانم رو قوی کرده به اینکه \"میشه\". احساس می کنم دارم توی آسمونا راه میرم و هدف گذاشتم که هرچی رو می خوام، توی زندگیم خلق کنم.
  • -محمود ناصری
    حدود 50 روز هست که وارد دوره کشف قوانین زندگی شدم. توی این مدت بیش از 3 بار فایل مقدمه دوره و جلسات اول رو نگاه کردم و تمرینات رو انجام دادم. یک دفتر فنری با 4 تا خودکار سبز قرمز آبی مشکی و یک خط کش فلزی خریدم و دارم به دقت از جلسات نکته برداری می کنمچون متعهد شدم که منم مثل استاد عباس منش و مثل هزاران نفری که توی این سایت از آموزش های استاد نتیجه گرفتن، می خوام زندگیم رو تغییر بدم در همه ابعاد. روز به روز داره اتفاقات خوب توی زندگیم بیشتر بیشتر میشه. هر روز ساعت 5 صبح بیدار میشم و کارامو انجام می دم تا بتونم ساعت 7.5 کتابخونه باشم و تا ساعت 10 روی آموزش های دوره کار کنم و بعدش بیام سرکار.قبل از شروع کشف قوانین زندگی، درآمدم ماهی 8 یا 9 میلیون بود و الان بعد از 50 روز عمل جدی به آموزش های دوره، درآمدم 3 برابر رشد کرده و ماهی 25 میلیون تومان شده؛ روابطم عالی شده؛ حالم خیلی بهتر شده؛ از پایین شهر مشهد مهاجرت کردم به منطقه بالا شهر مشهد و چرخ زندگیم در تمام جنبه ها خیلی روون شده.
  • -محمد مهدی نرجسی
    من 50 روزه که دوره کشف قوانین زندگی رو خریدم و میخوام از نتایج فوق العاده ای بگم که توی این مدت، از عمل به آگاهی ها و تمرینات این دوره گرفتم.من با این انگیزه که بحث ترمز و گاز رو درک کنم و بفهمم اصلا این ترمز و مقاومتی که استاد در فایل ها بهش اشاره می کنن چی هست، دوره کشف قوانین رو خریدم و سعی کردم بارها آگاهی های هر جلسه رو بشنوم و تمرینات رو انجام بدم.استاد شما گفتید 6 ماه به آموزه های این دوره متعهد بمون، بعد تصمیم بگیر که می خواهی به روش قبلی برگردی یا نه، اما توی همین زمان کم متعهد موندن، اونقدر نتیجه وارد زندگی من کرده. جلسه 2 و 3 این دوره، هر کدام به تنهایی یک دوره مجزاست اینقدر که این جلسات کامل، پر از آگاهی و عالی هستند.من طراح ساختمان هستم و تخصص من نمای ساختمان است. تا قبل از این دوره و شناختن این ترمزها به محض اینکه پروژه ای برام جور می شد، نزدیک به قرارداد، پروژه لغو می شد و به قرار نمی رسید.من با کارکردن روی این 2 جلسه، تونستم ترمزهای مهمی رو در این باره توی ذهنم شناسایی کنم. این ترمزها رو لیست کردم و از اولین ترمز، کار رو شروع کردم. به مدت 10 روز هر شب یه مسیری رو با ماشین طی میکردم و فقط درباره یکی از اون همه ترمزی که لیست کرده بودم، با خودم صحبت می کردم، با توجه به شیوه ای که از دوره یاد گرفتم، برای رفعشون منطق پیدا می کردم. برای خودم مثال و الگوهایی پیدا می کردم که خلاف اون ترمز رو ثابت می کرد.بعد از 10 روز، سر نهار تلفنم زنگ خورد و یکی از دوستان که توی کار ساخت و ساز هست، بهم پیشنهاد طراحی نمای ساختمان هاش رو داد. اون لحظه جوری به من تلنگر خورد که اون 10 شب کارکردن روی فقط یک ترمز، بی نتیجه نبوده و این شیوه داره جواب می ده. من بعد از ظهر همون روز قرارداد بستم و این طلسم قرار داد شکسته شد و کار شروع شد.چند روز بعد دوباره یک نفر دیگه از من درخواست کرد برای انجام یه پروژه نما برای شرکتشون و دوباره چند روز بعد، یه پروژه طراحی یک کافه رو گرفتم.هر چه که این نتایج داره اتفاق می افته، من بیشتر و بیشتر تشنه انجام دادن تمرینات جلسه 2 و 3 میشدم. تاکید می کنم که این نتایج فقط و فقط در مسیر برداشتن یکی از 100 تا ترمزی بود که من تونستم به کمک این آگاهی ها بشناسم و بردارمش و باور درست رو جایگزینش کنم و همچنان دارم پروژه می گیرم. یه پاساژی به تازگی توی شهر ما ساخته شده که کلی دهنه مغازه داره. در طی این مدت، چند نفر از صاحب مغازه های اون پاساژ تماس گرفتن با من برای طراحی دکور مغازه شون.تازه این اول مسیره و خدا میدونه که اگر توی مسیر این دوره بمونم و مثل این یک ترمز، یکی یکی ترمزهام رو حذف کنم، پیشرفت تا کجاها ادامه داشته باشه. هر یک روزی که میگذره، من بیشتر میرسم به این جمله استاد که: خالق تمام شرایط زندگی، خودمون هستیم و این نهایت عدل خداونده.الان که 50 روز از شروع دوره می گذره، وسط 4 تا پروژه طراحی عالی هستم. درآمدم 3 برابر شده در حالیکه تازه به جلسه 4 رسیدم. هر صبح زندگی من با تمرین کدنویسی آغاز میشه و شده سبک زندگی من.منی که قبل از کشف قوانین حتی برای خرید دوره روانشناسی ثروت 1 مشکل مالی داشتم، اما الان به راحتی می تونم دوره ها رو خرید کنم. از نظر روابط، بسیار پیشرفت کردم و انسان های عزیز و موفقی وارد زندگیم شدن.از نظر جذب مشتری باید بگم من توی این 50 روز هیچ تلاشی برای مشتری یابی نکردم. فقط روی خودم کار کردم و تلفنم زنگ خورده و مشتری بهم گفته که فلانی شما رو به من معرفی کرده… به قول استاد من یک قدم برداشتم و خدا 99 قدم بعدی رو برام برداشته.
  • -داود عابدی
    چند سالی بود که درگیر یه رابطه مریض و ناسالم بودم و برای همین هم احساس خوبی نداشتم. همیشه بابت اتفاقاتی که در زندگیم افتاده بود احساس قربانی داشتم و همیشه به این فکر میکردم که شاید بهتره خودمو از بین ببرم. از خدا خواستم یا زندگیم رو رو به راه کنه یا منو از این جهان ببره. یه روزی به صورت اتفاقی رفتم پیش یکی از دوستام که مدت ها بود ندیده بودمش و اون از قانون جذب برام صحبت کرد.اولش می خواستم با حرفاش مخالفت کنم ولی انگار یه چیزهایی از درون بهم میگفت که انگار حرف های رضا درسته. هر چند وقت یکبار می رفتم باغ پیش رضا. رضا همیشه از توی گوشیش فایلهای استاد عباس منش رو گوش می دادند. اونموقع ها تازه گفتگو با دوستان روی سایت اومده بود و ما گفتگو با دوستان گوش میکردیم. وقتی نتایج بچه ها رو میشنیدم احساس خوب و ایمانی در من ایجاد میشد که میشه. اونجا بود که تصمیم گرفتم عضو سایت بشم و شروع کردم به دانلود فایل های هدیه و همه رو گوش دادم. بعد رسیدیم به احساس بهتر و بعد در شغلم پیشرفت کردم. شغلم رو تغییر دادم و هدایت شدم به شغل بهتر و راحت تر و آروم آروم درآمدم از اون کار بالاتر رفت. منی که میدونستم تمام این نتایج بخاطر گوش دادن و عمل کردن به فایل های هدیه استاد هست، تصمیم گرفتم یه دوره از استاد بخرم. دیگه داستان هدایت رو هم یاد گرفته بودم. از خدا هدایت خواستم و به دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی هدایت شدم و به شدت روی آموزش های این دوره کار کردم و پیشرفت هام خیلی بیشتر شد.بعد از مدتی از شغلم استعفا دادم و کسب و کار خودم رو شروع کردم. الان صاحب کسب و کار خودم هستم و بی نهایت از آزادی زمانی و مکانی ای که دارم خوشحالم. با بروزرسانی جدیدی که روی دوره کشف قوانین زندگی اومد من سعی کردم بهتر روی خودم کار کنم و باز نتایجم رو رشد بدم. این دوره عالی بود و کیفیتش بعد از بروزرسانی  ۱۰۰ برابر بالاتر رفته.استاد من به خاطر آموزش های شما از اون احساس خودکشی رسیدم به جایی که خداوند رو سپاس گزار هستم و نعمت هایی که بهم داده رو می تونم ببینم. آرامش وارد زندگیم شده. منی که هر ماه یه خسارت مالی بزرگ می دیدم، رسیدم به جایی که حتی هزار تومن هم بابت خسارت پرداخت نکردم. از لحاظ مالی پیشرفت قابل توجهی کردم. از روابط ناسالمی که با افراد مختلف داشتم خارج شدم. به آزادی زمانی و مکانی رسیدم. شغلی دارم که کاملا مورد علاقمه. اندام متناسب و سلامتی کاملی دارم که با قانون سلامتی بهش رسیدم. از آدمی که همیشه در مسیر دکتر های مختلف بود، رسیدم به جایی که دیگه حتی سرما هم نخوردم و تمام مشکلات جسمیم بعد از دوره ی قانون سلامتی،‌ برطرف شده.
1 2 3 4
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افسانه شاکری گفته:
    مدت عضویت: 213 روز

    سلام استاد

    گفته بودین که باور کمبود کجاها توی زندگیتون هست میدنم که خیلی خیلی وجود داره ولی چند تاش که تونستم پیدا کنم من خیاط هستم وهمیشه میخاستم که یکی کمکی داشته باشم ولی باورم این بود که خیاط خوب نیست اگرم باشهاگر خیاط بگیرم حقوقش رو چه جوری بدم اگر درامد کافی نداشته باشم یا مثلا ایده به ذهنم میومد یه رگال لباس تولید کنم مشتری هام که میان از رگال هم دیدن کنن وبفروشم دوباره فکر منفی میومد که اگر فروش نره چی رودستت بمونه چی وهمین ترس باعث شده که هیچ وقت قدمی برندارم

    وبابت اینکه گفتین باچه مساعلی روبرو شدید که فکر میکردین راه حلی نداره من با پسرم که الان پونزده ساله خیلی بحث‌ میکریم فکر میکردم میتونم کنترل کنم وبعضی وقتا دیگه اینقد عاجز میشدم تو خلوتم گریه میکردم یروز از خدا خاستم که کمکم کنه همون روزا بود که خواهرم یه کلاسی رو معرفی کرد که برای فرزند پروری بود اونجا بود که فهمیدم مشکل پسرم نبوده خودم بودم با افکار منفی که ممنتوم میگرفتن منو با پسرم دذگیر میکرد واز من بعد از اون چند جلسه کلاس نه تنها دیگه با پسرم درگیر نبودم بلکه باهم دوستو رفیق هم شدیم الان همه چی رو میاد برام تعریف میکنه در صورتی که قبلا اگر میپرسیدم هم چیزی نمیگفت الان خودش میاد بغلم میکنه بوسم میکنه

    یوقتایی که صداشو بلند مبکنه میاد معذرت خاهی میکنه

    این اولین دوره ای هست که ازتون گرفتم امیدوارم به دستاورهای بزرگتری برسم وبیام باهاتون در میون بزارم بازم ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    معصومه حقی گفته:
    مدت عضویت: 533 روز

    سلام خدای جانم

    سلام استاد عزیزم ودوستان مهربونم

    من دیروز فایل دوم استاد رو گوش دادم در مورد راحت کارها براشون انجام میشه وبا هدایت پیش میرن دیروز تصادف کرده بود همسرم خداروشکر اتفاق بدی نیافتاده بود مقصرم نبودن رفته بودن بیمه اونجا کروکی ازشون خواستن وهمسرم رو 4تاکلانتری فرستاده بودن دنبال کروکی هر جا روفته بود جای دیگه ایی رو گفته بودن بره و…کلی درد سر داشتن دیروز

    حالا امروز همسرم وقت نداشت بره سرکار بود به من گفت برم کروکی رو بگیرم به خیال خودمون کلانتری مورد نظر رو پیدا کرده بودیم گفت برو اونجا بگیرش منم رفتم گفتن سرهنگ فلانی اینجا نیست برو فلان کلانتری بازم یه جای دیگه منم تو دلم گفتم چرا این جوری شد من برا نیم ساعت مرخصی گرفتم نکنه خیلی طول بکشه منو الکی این ور واون ور بفرستن بعد یاد حرف استاد افتادم گفتم خدایا منو هدایتم کن من به راحت ترین راه بتونم کارمو انجام بدم برم خیلی سریع کارم راه بیافته و…بعد به گروهبان گفتم آدرس رو تو نشان برام من علامت بزن با همون مسیر یاب برم چون من اونجارو بلد نبودم وقتی که به مقصد رسیدم دیدم تو اون منطقه اصلا کلانتری وجود نداره از یه آقایی پرسیدم این خیابون کلانتری هست منو اینجا فرستادن ایشونم خیلی آدم مطلعی بود گفتن نه اصلا کلانتری نداره واون کلانتری که گفته بودن بهم گفت که خیلی از اینجا دوره و….

    بعد کلی راهنمایی کرد که کروکی فلان بگیری اگه دست نویس کردن بیمه قبول نمیکنه وووو

    بعد رفتن منم با ماشین راه افتادم دیدم این آقا به سمت ماشین من میاد منم نگه داشتم گفتن این خیابون یه طرفه س تهش از اینجا نمیتونی دور بزنی یه راهنمایی رانندگی هم چند تا کوچه بالاتر هست اگه بری از اونا بپرسی چون اداره کل شونه بهتر راهنماییت میکنن آدرس داد منم رفتم خیلی راحت پیداش کردم رفتم پرسیدم فلان جا تصادف کردیم و…کجا برم آدرس قبلی رو بهم دادن گفتم اونجا رفتم یه کلانتری دیگه روگفتن سرهنگ فلانی اینو که گفتم گفتن سرهنگ اینجاس در رو باز کردن بیا تو من شوکه شده بودم چون فقط رفته بودم آدرس بپرسم که کدوم کلانتری برم

    همون جا کروکی رو بهم دادن راحت وآسان خداروشکر انقدر ذوق زده شدم از این اتفاق که نمیتونم براتون توصیفش کنم اشکم دراومد که ببین استاد میگفت این طوری شد هدایت خواستم کارها برام آسون شد منم کارم آسون پیش رفت خداروشکر من اینو معجزه میدیدم واقعا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    الا رستگار گفته:
    مدت عضویت: 193 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

    به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم ان‌شاءالله

    دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم

    حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم می‌کنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)

    اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..

    گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم

    گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم

    و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .

    و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم

    وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر

    همه ی ترسام خلاص میشم استاد

    همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان می‌کنه به اذن الله

    اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم

    و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم

    حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم

    هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب

    شکسته ی منو داد

    من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی

    ( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد

    تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..

    و هربار اشتباهات جدید

    حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد

    آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم

    تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر

    بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم

    به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم ان‌شاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم

    اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله

    به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود

    خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم

    یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم

    و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه

    لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم

    خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم

    و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره

    ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت

    به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم

    و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم

    آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم

    اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش

    اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه

    همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق می‌کنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست

    وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمی‌دونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت می‌بردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت می‌بردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمی‌دونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمی‌دونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم

    الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار

    زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم

    خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    الماس زیبا وهمسرجان گفته:
    مدت عضویت: 876 روز

    سلام به استاد عزیزم

    خدای مهربانم هرچه دارم ازتودارم

    من اصلا یک درصد فکر نمی‌کردم بتونم تا قبل از زمان تخفیف دوره رو بخرم بصورت ناگهانی

    البته چند وقتی هست که همسرم در برنامه های استاده وخیلی تمایل به خرید این دوره داشت همش میگفت یه جوری این دوره رو بخریم قبل از عید توسط یکی از دوستان غرفه روسری زدیم وخداروشکر پول دوره برامون جفت و جور شد حتی چند برابرش ….وتمام مخارج عیدمون رسید نزدیک به 10میلیون عیدی سوغات بردم اصلا فکرشو نمی‌کردم ..ایام عید کلی بهم خوش گذشت ….مادر شوهرم کلی بهمون سوغات داد البته مادر شوهرم زنی دست ودلبازن ….وخداروشکر نتایج دارن میان اینها رو داشته باشین تا نتایج بیشتر رو هم بیام بنویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    معصومه حقی گفته:
    مدت عضویت: 533 روز

    سلام خدای جانم مهربان ترینم عزیزم هادی ام هستی ام آرامشم خدای زیبایم خدای رحمانم رحیمم سخائم ستارم

    وسلام ودرود بر استاد عزیزم خیلی خیلی دوستون دارم برام خیلی باارزشینخداروشکر خدا منو به سمت شما هدایت کرد

    خواستم تو دفتر یادداشتم اینو بنویسم ولی حسم گفت بیام واینجا بنویسم

    بنویسم وتقاضای هدایت کنم از خدای عزیزم برای کسب وکاری که میخوام راه بندازم شروع کنم خدایا مدرسم باش هدایتم کن چطور شروع کنم کجا برم چه چیزهایی بخرم خودت کمکم کن تایم خالی برام باز کن من با آرامش و وقت کافی بتونم کارمو شروع کنم

    این رو به عنوان یه رد پا برای خودم گذاشتم توکل علی الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 1009 روز

    به نام خدای مهربانم خدای خوب و قدرتمندم

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم سلام به دوستان همفرکانسم

    این روزها با اینکه هنوز نتونستم دوره رو تهیه کنم

    اما متوجه شدم به خداوند خیلی نزدیک تر شدم

    و راحت تر خواسته هامو میخوام و بهم داده میشه

    و الان اومدم کامنتها رو بخونم چقدر قشنگ نوشتن دوستانم من فدای شما بشم

    خیلی خوشحالم که نتایج عالی گرفتین در این مدت کم

    بعضی از دوستان گفتن بعد از دو یا سه جلسه تمرین حل کردن نتایج عالی رو گرفتن خب خیلی خوبه

    این مشخص میکنه چقدر دوره مهمیه چقدر بازخورد گرفتن دوستان

    چقدر تلاش ذهنیشون بالا بوده و برای من درس داره که روی هر دوره ای تمرکزی کار کنی پاسخ مثبت میده تحسینتون میکنم مرحبا مرحبا

    خدارو شکر میکنم برای داشتن همچین استادی و همچین دوستانی الهی شکرت سپاسگزارتم

    خوش باش که هر که راز داند

    داند که خوشی خوشی کشاند

    شاد و سلامت و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سیده گفته:
    مدت عضویت: 553 روز

    به نام خداوند قادر مطلق خدایی که این روزا اینقدر باهاش صمیمی شدم که هر لحظه دارم باهاش حرف میزنم

    خدایی غیر از خدایی که قبلاً می شناختمش

    الان هم اومدم نتایج شما دوستان عزیزم رو برای اولین بار توی این قسمت از سایت بخونم ،که خدا یهویی بهم گفت تو هم بنویس

    بنویس که همه باور کنن اگه با من رفیق بشن دیگه نگران هیچی نمیشین.،من میگم چی کار کنن که چرخ زندگی شون روان بشه

    به خدا الان که دارم می‌نویسم اشک از چشمام سرازیره .

    نه از ناراحتی بلکه از سر شوق که چنین خدایی داشتم و ازش بی خبر بودم.

    تازه منی که خیلی ادعای خداشناسی و این حرفا رو داشتم.

    برای همه مادر بودم برا خودم زن بابا

    از بس باورهای خراب تو ذهنم بود

    باور این که خدا دعاهای منو در حق دیگران چقدر زود جواب میده ولی برای خودم نه

    همه ازم التماس دعا داشتم و منم به خدا میگفتم تو که خیلی مهربونه حاجتشون رو بده و جالب این که همه به حاجتشون میرسیدن و البته وصد البته این به خاطر باور خودشون بود که جواب میگرفتن نه به خاطر دعای من

    و

    من اینو میدونستم و به روی خودم نیاوردم.

    و

    به خودم میگفتم چون خدا خیلی دوستم داره

    هی میخواد ازش التماس کنم برای گرفتن حاجت خودم

    و

    با خودم میگفتم هر چه بیشتر دارم اذیت میشم

    پس جایگاه بهتری پیش خدا دارم

    پس اگه اینجا نشد حتما اون دنیا برام بهتره

    و

    این هم یه باور مخرب دیگه و

    هزاران باور دیگه که به خدا میچسپوندم

    البته که این باور در جامعه آیی که بودم تاثیر گرفته بودم و در خودم تقویت کرده بودم متاسفانه.

    اما خدای درون الانم کجا و اون خدا کجا

    که هر لحظه داره منو هدایت می کنه به بهترین راه ها ،

    و این رو مدیون آموزش های استاد عزیزم می‌دونم.

    که زندگی منو عوض کرده از هر لحاظ.

    خدایا شکرت

    همیشه با خودم میگم استاد عزیزم تو که دراستان من در صد کیلومتر متری من سالها زندگی کردی و آغاز تغییرت از اون جا بود

    چرا امن

    من این همه دیر با شما آشنا شدم.

    از فایلهای رایگان که ارزش میلیاردی دارن شروع کردیم و الا با دوازده قدم داریم رو به جلو پیش میریم چ بیشتر از چیزی که می‌شنوم دارم به گفته های استاد عمل می کنم.

    به هر حال خدا را هزاران بار شکر از بودن در کنار شما و این دوستان عزیز و خصوصاً عزیز دلت مریم جان که هر روز با دیدن زندگی پر بهشت دارم در بهشت افکارم زندگی میکنم.

    از لحاظ روابط با همسرم که عالی شده و تا قبل از این که ایشون واقعا یه آدم دیگه آیی شده

    ما هر روز زندگی در بهشت رو با هم میبینم و این همه فراوانی و عشق رو از بودن با شما تجربه می کنیم .

    فایلهای توحیدی استاد عزیزم انقلابی در ما به وجود آورده که الان با قدرت و یقین به هدایت الله با دست خالی و به صورت تکاملی طی مدت یک سال اخیر داریم کاری رو برای اولین بار شروع می کنیم که

    خدا خودش بهم الهام کرده و مجوزش رو هم خودش داده و مطمئن هستم به بهترین شکل پیش می‌ره و ما رو به ثروت و روزی به غیر حساب می‌رسونه.

    در هر حال اینو به دوستان گلم خواستم بگم که هر طوری تو خدا رو توی ذهنت بسازید همون رو می بینی .

    من الان یه جوری باهاش رفیق شدم که دوست ندارم وقتم رو پیش کسی دیگه ایی بذارم.

    من الان هر چه ازش بخوام بهم میده

    و

    مهم تر از همه رفاقت با خودشه .

    حال خوب بودن با خودش.

    دورت بگردم خدای ارحم الراحمین.

    ممنون از شما دوستان عزیزم که کامنت منو خوندید و باور کردید هم حرفای منو

    هم خدای درون وجود خودت رو

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  8. -
    راضیه نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 217 روز

    سلام به خدای مهربانم سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز استاد عزیز من و همسرم 4 ماهه که با فایل های شما اشنا شدیم در اصل خدا مارو هدایت کرد به سمت این فایل ها ولی تو این 4 ماه اندازه ی یک سال من رو خودم کار کردم جوری که صبح که از خواب پامیشدم فقط تو گوشم صحبت های شما بود تا شب که میرم بخوابم یعنی جوری شده که من تو خونه موقع کار تو ماشین تو مهمونی تو خرید هر جا که باشم دارم از صحبت های شما استفاده میکنم من و همسرم خیییلی خوشحال و خوشبختیم که با شما اشنا شدیم و این هم از لطف خداس تو این 4 ماه خیلی چیزا تغیر کرده هم رابطه ی عاطفی ما هم سلامتیمون هم ارامشون هم نعمتهامون ما یه دختر 15 ساله داریم بعد از شنیدن صحبت های شما برای خودش دفتر شکر کزاری و دفتر هدف گزاری درست کرده و من خیلی خوشحالم که شما استاد عزیز مانند یه نور پاک وارد زندگی ما شدید و خیلی شیرین و دوست داشتنی مارو هدایت میکنید خدایا هزارررران بار شکر برای وجود خودت برای وجود استاد عزیز برای اینکه من و خانواده ام لایق این هدایت شده ایم ما هر روز بیشتر و بیشتر تلاش میکنیم تا به بهترین خودمون تبدیل بشیم ممنونم از شما استاد عزیز شما نور الهی هستید برای روشن کردن زندگی دیگران خوش به سعادت شما و خوش به حال ما که شمارو داریم خدارا سپاس برای این لحظه و هر لحظه به امید موفقیت بیشتر و بیشتر خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  9. -
    خدیجه اعتمادی گفته:
    مدت عضویت: 1805 روز

    داستان هدایت میرسه به زمستان 1401.زمانی که در شرایط روحی و مالی خیلی‌ بدی قرار داشتم .دو ماه شده بود که پدر نازنینم رو از دست داده بودم و پذیرش نبودش برام غیرممکن بود. غمی که به اندازه ده سال پیرتر شدم .چون وابستگی شدیدی به پدرم داشتم و یجورایی بابایی تمرین آدم خانواده مون بودم. بابرادرم که با آموزشهای شما کلی نتیجه گرفته بود و باهم از لحاظ روحی نزدیکیم . داداشم پیشنهاد داد که باید از خانه بزنی بیرون و یه کاری رو شروع کنی منم که تنها داراییم یه پراید بود تصمیم گرفتم باهاش کار کنم تا هم کمی وضعیت مالی مون بهتر بشه و هم وضعیت روحیم. خلاصه شروع کارم شد شروع آموزشهام . سابقه عضویت من به خیلی قبل‌تر برمیگرده و دلیلشم اینه که برادرم خارج از ایران زندگی می‌کنه و من این پروفایل رو برای ایشون ایجاد کردم و چندتا از دوره های شما رو با پول خودش خریدم .و اگه به خیلی‌ قبل‌تر برگردم من برای اولین بار سال 94 یه فایل از شما دیدم فقط اون تی شرت قرمز رنگ و فضای سبز شمال که اونجا فایل ضبط شده بود یادمه ولی تو مدار دریافت آگاهی نبودم و از حرفا تون هیچی یادم نیست فقط حس خوبی که به من داده بود باعث شد که اسم تون تو ذهنم بمونه . خلاصه من همزمان با کارکردن با پرایدم شروع کردم فایل‌های عزت نفس رو که برای برادرم خریده بودم با اجازه خودش گوش دادن . 6 ماه فقط عزت نفس گوش دادم. تو اون 6 ماه به لطف خدا و آموزش‌ها اولاً پذیرشم در مورد از دست دادن پدرم رفت بالا. دوماً اعتماد به نفس من خیلی‌ تقویت شد و من چالش هایی که در مورد شغلم پیش آمده بود با تکیه بر آموزه های عزت نفس پشت سر گذاشتم و همه بدهی هامون پرداخت کردم .بعد از اون چندین ماه فایل های رایگان رو استفاده کردم .استاد من با فایل‌های توحیدی خدایی در درونم پیدا کردم که رفیق منه و من هر لحظه من در آغوش امن او هستم و این آرامش درونم شروع تحول من بود.ماشینمو عوض کردم و از لحاظ مالی به اندازه تمام 35 سال عمرم پس انداز کردم و سرمایه جمع کردم و به لطف الله از اول سال 1403 من دوره قانون سلامتی رو استارت زدم .

    در شروع دوره چربی خونم 485 . سردرد های تنشی و ضربه ای، افزایش وزن با دور کمر 94 و دور شکم 95 ، غده ای تیله مانند زیر بغلم ، کبد چرب و معده آندوسکوپی شده به دلیل خونریزی و و وزن 61 کیلو و چندین مشکل دیگه که جمعا 22 مورد من در شروع دوره نوشته بودم ولی الان در تاریخ 13 اسفند 1403 به لطف دوره قانون سلامتی چربی خونم کامل برطرف شده و منی که تا یادمه سر درد داشتم هیچگونه سردردی بعد از سه ماه که از دوره گذشت ندارم بدون حتی یه دونه قرص. اوایل دوره وسوسه میشدم که قرص بخورم ولی من خودمو متعهد کرده بودم که با شیوه قانون سلامتی ،سلامتی مو به دست بیارم .دور کمر الان 76و شکم 83،و وزن 48 کیلو خدا را شاهد میگیرم در این مدت حدود 1 سال که به شیوه قانون سلامتی زندگی کردم حتی حتی حتی یدونه قرص نخوردم و این به اعتماد به نفس داد. و انرژی باور نکردنی که حتی من تو18 سالگی اینقدر سالم و پر انرژی نبودم و استفاده از دوره عشق و مودت در روابط که عشق واقعی رو دارم تجربه میکنم عشق بدون وابستگی و در یک کلام مثل دوره نامزدی که همه میگن بهترین دوره مزدوجی هست ولی من با 8 سال زندگی مشترک دارم مثل دوران نامزدی زندگی میکنم . و الان شروع دوره بی نظیر هم جهت با جریان خداوند و نتایجی بعدا خواهم نوشت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      مریم فرقدانی گفته:
      مدت عضویت: 1237 روز

      به نام خداوند بی همتا

      سلام خدیجه جان ،واقعا تحسینتون میکنم به خاطر موفقیت‌ها و پیشرفتی که کردید.

      ازتون میخوام بپرسم که شما به چه روشی فایلها رو تمرین میکنیدوعمل میکنید ؟؟ که اینقدر نتایج خوب گرفتید.من با اینکه چندین سال است که روی خودم کار میکنم آنطور که باید نتیجه نگرفتم. از همه لحاظ پیشرفت آنچنان نگرفتم و اگر هم بوده یه دوره کوتاهبوده و دوباره به حالت قبل برمیگردم .

      ممنون میشم تجربیات خودتون رو دراختیارمون بزارین.

      در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمندو سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سحر رستمی گفته:
      مدت عضویت: 632 روز

      سلام به استاد عزیزم و مریم جانم

      سلام به دوستان هم فرکانسی و خدیجه خانم عزیز،مدتها بود کامنت نذاشته بودم،الان با دیدن پیام شما یچیزی درونم گفت دست به قلم شم و بنویسم.

      خدیجه عزیز من هم مثل شما درگیر سردرد های تنشی و میگرن عصبی هستم،که 12 ساله درگیرم کرده،هر شب باید دارو بخورم همیشه کیفام پره دارو هست،یخچال و کابینت های آشپزخونه

      عین پیرزنای 80 ساله فقط با خودم دارو حمل میکنم اینور اونور،من 32 سالمه،الان نزدیک دو ماهه که سردردم یکباره شدید تر شده و حتی داروهای همیشگی خودم هم نتونستن ساکتش کنن،و حتی امروز هم نتونستم برم سرکار مرخصی گرفتم من دبیر هستم،الان یک ماهی بود که با خودم درگیر بودم قانون سلامتی رو بگیرم یا نه،میتونه این سردرد 12 ساله منو درمان بکنه یا نه،همش دو دل بودم،از خدا میخواستم یه نشونه یه پیام یه چیزی از تو سایت بهم نشون بده که دلم رو قرص کنه با خیال راحت قانون سلامتی رو تهیه کنم،تا اینکه امروز از صب تو سایت چرخیدم رفتم تو صفحات مربوط به کامنت های قانون سلامتی کلی اونجا کامنت خوندم وقتی چشمم افتاد به پیام دوست عزیزی که نوشته بود میگرن داشته و بعد از 20 روز عمل به قانون سلامتی بکل سردردش از بین رفته و خوبشده از شدت خوشحالی اشکم ریخت گفتم خدایا شکرت بالاخره جواب دو دل بودنم رو دادی،دیگه مصمم شدم همین هفته این دوره رو تهیه کنم،بعدش هم به پیام شما هدایت شدم بی نهایت خوشحال شدم خدارو سپاسگزاری کردم بابت این جوابی که از طریق دوستان عزیزی چون شما بهم داد.

      خدایا ازت بینهایت سپاسگذارم،بابت جوابهای خوبی که از طریق کامنت های دوستانم بهم گفتی،باورم نمیشه چقدر خوشحالم خیالم راحت که دیگه میتونم با عمل به قانون سلامتی از شر این سردرد چندین ساله خلاص بشم.

      استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم بابت این دوره های فوق العاده هر چقدر از شما سپاسگذاری بکنم بازم کمه.

      خیلی دوستتون دارم استاد جانم

      عاشقتونم مریم عزیزم

      دوستان هم فرکانسی من خیلی دوستتون دارم،نمیدونید با کامنت های شما چقدر از جواب سوالاتم پیدا میکنم.حالم خوب میشه

      امشب این ساعت این لحظه خواستم این رد پارو از خودم بذارم تا بعد از تهیه قانون سلامتی و عمل به آموزه هاش بیام و مثل خدیجه عزیز با خوشحالی از نتایجم بنویسم از سلامتیم.

      خدایااااااااااااا من عاشقتممممممم

      شکررررررررررررررتتتتتتتتتت خدا

      دوستدار شما=سحر

      1404/1/18

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: