گلاله نادریمن کمتر از 3 ماه هست که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و در همین مدت به وزن و اندام دلخواهم رسیده ام.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی من بارها باشگاه رفتم و برای رسیدن به تناسب اندام تلاش کردم اما برعکس جواب می گرفتم. یعنی شکمم سر جاش بود و پاهام لاغرتر میشد که این خواسته من از اون تلاش برای رسیدن به تناسب اندام نبود. جدا از بدشکل لاغر شدنم، اگر یک وعده غذام عقب می افتاد، سردردهای چند روزه می گرفتماما وقتی زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم، متوجه شدم اول شکمم شروع به لاغر شدن کرد که استاد توی دوره هم توضیح دادند که در زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، در اولین مرحله، بدن چربی دور کبد رو مصرف می کنه و به همین دلیل شکم خیلی سریع لاغر میشه. خدا رو شکر توی دوره قانون سلامتی، من اصلا مشکل سر درد رو هم ندارم.
آرزو جمشیدیسپاسگزار خدایی هستم که من راهنمایی کرد به زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی. من 43 روزه که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم.قبل از دوره قانون سلامتی، درگیر سردرد و سرگیجه های مداوم بودم و دلیلش رو هم نمی دونستم اما الان خدا رو شکر دیگه خبری از اون سرگیجه ها و سردردها نیست.قبل از دوره قانون سلامتی، پریود نامنظمی داشتم و دچار دل درد و کمر درد می شدم اما بعد از قانون سلامتی، پریودم منظم شده و در طی دوره پریود، کاملا عالی و سرحال هستم.قبل از دوره قانون سلامتی، فشار خون متغیر داشتم و همیشه بعد از غذا دچار تپش قلب می شدم که خیلی اذیت کننده بود اما بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، فشار خونم ثابت شده و تپش قلبم هم از بین رفته.قبل از دوره قانون سلامتی، انگشتان دست و پاهام دچار گزگز و خواب رفتگی می شدند اما بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، این مشکل هم کاملا حل شده و چقدر بدنم داره عالی کار می کنه.قبل از دوره قانون سلامتی، نفخ و باد معده زیادی داشتم که براش دارو مصرف می کردم و تا زمان مصرف دارو حالم خوب بود و به محض قطع دارو، حتی گاهی بدتر از قبل هم می شد. اما بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، نه تنها نفخ ندارم بلکه احساس سبکی و حال عالی دارم.من در طی این 43 روز، از وزن 76 کیلوگرم به 65 کیلو گرم رسیدم و لباس های قبلیم کلی برام گشاد شده.استاد من بدون توجه به حرفهای دیگران، به تمام دستورالعمل های شما در دوره قانون سلامتی عمل می کنم و تا آخر عمر هم عمل خواهم کرد.امشب که شب هفتم ماه رمضون هست، چقدر خداوند رو شکر گزاری کردم که پارسال چه حالی داشتم و در چه وضعیتی از سلامتی بودم و امسال چقدر حال عالی ای دارم و تغییر کردم. استاد عزیز من نمیدونم چطور باید از شما تشکر کنم فقط به خدا گفتم که خودت جواب خوبی های استادم را بده.
سعید پاشاییزمانی که دوره کشف قوانین زندگی رو خریداری کردم، ورودی مالیم بین 1 تا 3 میلیون بود که ثابت هم نبود. من نبود پول رو احساس می کردم ، خیلی محتاج پول بودم. به مدت یک ماه تمام، در تمرین کدنویسی روزانه، این خواسته یعنی داشتن پول بیشتر رو می نوشتم. به لطف خدا با هر بار گوش دادن به جلسات دوره کشف قوانین زندگی، خیلی واضح تر فهمیدم که \"نچسبیدن به خواسته\" و از مسیر لذت بردن رو چطور باید در عمل اجرا کنم.کم کم یاد گرفتم که چطور به قانون عمل کنم و چطور درباره این خواسته رها باشم و از نعمت هایی که الان در زندگیم هست، لذت ببرم مثل بدن سالمی که دارم و… این نگاه بهم احساس آرامش داد. باشگاه میرفتم، ورزش میکردم و احساس خوبی از این کار داشتم و حالم مرتباً بهتر می شد و جالب اینجاست که چند روز بعد، یک کار بهم پیشنهاد شد که داستانش جالبه.من دوست داشتم سر کاری باشم که بتونم بردارم رو هم با خودم سر کار ببرم و هر دو ما پول بسازیم اما جریان اینطور پیش رفت که برادرم رفت سر یک کاری و بعد از چند روز بهم گفت که در محل کارشون جوشکار نیاز دارند و به این شکل من کار پیدا کردم. برای اولین بار در زندگیم، در طول 23 روز 23 میلیون تومان پول ساختم و ورودی مالی من از مبلغ 1 تا 3 میلیون تومان، به بیش از 7 برابر افزایش پیدا کرد. البته این افزایش به صورت تکاملی رخ داد. خدارو شکر به تعهداتم درباره ادامه دادن آموزه ها پایبندم. هر روز حداقل یک جلسه از دوره رو هدایتی گوش میدم. هر روز احساسم خیلی بهتر میشه. سعی می کنم کوچکترین نتایج رو ببینم و جدی بگیرم. نتایج کوچکی که در طی روز رخ میده رو توی گوشیم یادداشت می کنم و بعد در پایان روز توی دفترم پاک نویس می کنم.خدارو شکر خیلی بهتر آموزه های استاد رو درک می کنم و عجله ام برای رسیدن به یک نقطه خاص خیلی کمتر شده و آنقدر به آرامش و احساس خوب رسیدم که دوست دارم از خوشحالی گریه کنم. از خداوند سپاسگزارم که به این مسیر زیبا هدایتم کرد.
Niuvanaوقتی برای اولین بار وارد سایت شدم و قیمت دوره ها رو دیدم، برام خیلی دور از دسترس بود که بتونم روزی یکی از دوره های استاد رو بخرم چون قیمت دوره ها برام خیلی زیاد بود. شروع کردم با فایلهای دانلودی هدیه روی خودم کار کردم. آموزه های استاد توی این فایلها، طرز فکرم رو نسبت به مسائل مالی، مذهبی، روابط و زندگی کاملا متحول کرد . عمل به آگاهی های همین فایلهای دانلودی هدیه، پیشرفت های زیادی تو زندگیم ایجاد کرد. من رو عملگرا تر کرد. بهم ایمان، شجاعت و امید داد تا توی دل ترسهام برم. بعد تهران مهاجرت کردم بدون داشتن آشنا و شغل و سابقه کاری…یک سال بعد از ادامه مسیر این آموزه ها، می بینم هزاران دستاورد دارم که داشتنشون روزی آرزوم بود اما الان برای ذهنم خیلی کوچیکن. الان قدم 5 ام از دوره 12 قدم هستم. وقتی به یاد آوردم اون روز رو که من پول خرید یک دوره رو نداشتم و قیمت های محصولات چقدر برام زیاد بود در حالیکه الان اوضاع مالی من اینقدر پیشرفت کرده که قیمت هر قدم از دوره 12 قدم حتی از درآمد یک روز من هم خیلی کمتره، اشکم در اومد!امروز برای چهلمین بار این جلسه فوق العاده رو گوش می دادم که فرمودید وقتی به خواسته ای می رسید، خیلی زود براتون بدیهی میشه. این حرفتون بارها برای من اتفاق افتاده. حتی همین الان فراموش کرده بودم شرایطی که الان توی زندگیم دارم تجربه میکنم، یه روز آرزو و هدف من بود. امروز به خودم تعهد دادم که از نو دوره 12 قدم رو شروع کنم اما اینبار 100 درصد تعهدم رو برای یادگیری، درک کردن و عمل کردن به آگاهی های بی نظیر این دوره بگذارم و این نتایج رو بیشتر کنم.
ماریا اکبریپارسال اواخر بهمن ماه، قدم اول از دوره 12 قدم رو به عنوان عیدی برای خودم خریدم. میدونستم با عمل به این آگاهی ها قراره اتفاقات خیلی خوبی تو زندگیم رقم بخوره اما هرگز فکرشو نمیکردم که قراره این همه اتفاقات ریز و درشت فوقالعاده برام رقم بخوره و زندگیمو در تمام ابعاد بهتر کنه.استاد، تا قبل از آموزه های این دوره اصلا درک نمیکردم \\\"روانتر چرخیدن چرخ زندگی\\\" یعنی چی؟! نمیدونستم میشه تا این حد توی زندگی آسان شد برای آسانی ها. اما الان به خاطر عمل به آگاهی ها و تمرینات این دوره، صدها مثال درباره این توصیف دارم که وقتی روی خودت کار می کنی، جهان چطور کارها رو برات به آسانی و به صورت طبیعی انجام میده.استاد در شروع دوره با وسواس زیاد و با صداقت وصف ناشدنی چکاپ فرکانسی شروع دوره رو به شکلی که فرموده بودید ، از خودم گرفتم. تقریباً هر فصل یکبار باز به همه سوالات چکاپ فرکانسی جواب میدادم، جوابهای فصل جدید رو با فصل قبل مقایسه می کردم و از این حجم از تغییرات تو زندگیم ذوق زده میشدم. دیدن این تغییرات بهم انگیزه می داد تا با عشق و اشتیاق مسیر 12 قدم رو ادامه بدم. اما واقعا باورم نمیشد که در قدم های آخر از 12 قدم، قراره نتایجم تصاعدی بشه و این بخش شیرین از قانون تکامل رو تجربه کنم.اگر با خودم صادق باشم، باید بگم که من واقعاً 30% از آگاهی های این دوره رو درک کردم و به اونا عمل کردم و تمرینات رو انجام دادم اما با این حال اینهمه نتیجه گرفتم. واقعاً اگر 100% خودم رو بگذارم چه نتایجی میگیرم. چون نتایج الانم، در اکثر زمینه ها، بسیار بسیار بالاتر از حد رویام بوده.قبل از دوره 12 قدم، من از لحاظ مالی هیچ خونه یا ملکی نداشتم و اولین سند خونه ی عمرم تو این دوره بنامم زده شد که یک خونه چند میلیاردی هست. پس اندازم نسبت به شروع قدم اول، 3 برابر افزایش پیدا کرده و ماشین دارم. قدرت خریدم افزایش پیدا کرده. خودم شخصاً یک خونه توی گیلان برای تفریح اجاره کردم با تمام امکانات رفاهی برای روزهای تعطیلم. توی این 12 ماه، علاوه بر اینکه مسافرتهای زیاد و باکیفیت رفتم، نه تنها شهریه دانشگاهمو به راحتی پرداخت کردم بلکه هر قدم از دوره 12 قدم رو هم به راحتی خریداری کردم و صدها دستاورد ریز و درشت دیگه از لحاظ مالی داشتم.قبل از آشنایی با آگاهی های استاد عباس منش عزیزم دیپلمه بودم الان کارشناسی مدیریت دارم و 2 تا مدرک بین المللی از معتبر ترین دانشگاه ایران (دانشگاه تهران) دارم. شغلی دارم که دوستش دارم، مدرس دانشگاه هستم.اگر نمره رابطه ام با خدا رو قبل از دوره 12 قدم 50 بدونم، به لطف آموزش های این دوره و خصوصا تمرین ستاره قطبی، نمره رابطه من با خدا الان به 100،000 رسیده و بی نهایت عالی شده؛با خودم به صلح رسیدم؛ اعتمادم به خودم و توانایی هام بیشتر شده؛ خودم رو لایق تر میبینم و همین احساس لیاقت باعث شده تا الهاماتی که بهم میشه رو دریافت کنم و شجاعت عملی کردنش رو داشته باشم و نتایج عالی بگیرم.درباره روابط بین فردی، می تونم بگم به حدی عالی از استقلال عاطفی و عدم وابستگی رسیدم. چون با خودم در صلح هستم، روابطم با دیگران عالی است. آدم ها و روابط مسموم خود به خود و بدون کوچکترین بی احترامی از زندگیم حذف شدن.قدرت عوامل بیرونی توی ذهنم به وضوح کمرنگ شده و در حوزه سلامتی، به لطف زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، اندام بسیار متناسب، بدن سلامت، پوست بسیار صاف و موهای بسیار زیبا دارم.یکی از دوستام رو بیش از یک سال بود که ندیده بودم و از من خبری نداشت چون به شدت سرگرم کار کردن رو خودم بودم. وقتی از من پرسید توی این یک سال و خورده ای چکار می کردی و من از نتایجم گفتم، با تعجب گفت تو توی یک سال نتایجی رو گرفتی که خیلی ها توی 30 سال می گیرن. هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ اعتماد بنفس ، تناسب اندامی، شغل و …استاد من میدونم که دلیل این حجم از تغییرات و نتایج، تغییر باورهامه که حاصل عمل به آگاهی های این دوره و تکرار بی وقفه این آگاهی ها بوده. من حتی یک روز هم تمرین ستاره قطبی رو جا ننداختم و هر روزه این تمرین رو انجام دادم. در این یکسال، روزی نبوده که بدون آموزش سپری شه. تحت هر شرایطی، یک جلسه از این آگاهی ها رو حتما با دقت و تمرکز زیاد گوش کردم و بعد به کار های دیگه رسیدم چون یقین دارم که این آگاهی ها کانون توجه من رو به سمت خواسته هام جهت دهی می کنه و باعث میشه که من به ناخواسته ها اجازه ورود به زندگیم رو ندم. مدام با خودم تکرار می کنم که: ماریا چون داری روی خودت کار میکنی، هر اتفاقی رخ بده به نفع تو خواهد بود. تو فقط این مسیر رو ادامه بده و به خداوندی خدا هزار تا مثال درباره این موضوع که اتفاقات به نفع من رخ داده، دارم. استاد عزیز، من باور دارم که مسیر آموزه های شما، تنها مسیر رسوندن من به سعادت دنیا و آخرته. به خاطر همین با اشتیاق برای بهتر درک کردن قوانین و این آموزه ها وقت میذارم. خداوند رو سپاسگزارم به به سمت این آگاهی های توحیدی هدایت شدم.
جلیل احمد محمدیاگر کامنت های قبلی من را در دوره کشف قوانین زندگی خوانده باشید، متوجه مسیر هدایتی رسیدن به یکی از مهم ترین خواسته های زندگی من یعنی مهاجرت به کشور دلخواهم می شوید. من با عمل به آگاهی ها این دوره و اجرایی کردن تمرین های جلسات اول، دوم، سوم و چهارم دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی جدید، خصوصا با انجام تمرین \"داشتن انتظارات مثبت از آینده\" که فکر می کنم تمرین جلسه 11 ام این دوره است، موفق شدم ترمزهای ذهنم را بشناسم و یکی یکی بردام و ورقی طلایی از زندگی ام را رقم بزنم و به دستاوردهای دلخواهم برسم.این نخستین کامنت رسمی من در سایت زیبای elmeservat.com است که از کشور زیبا و جدید خودم یعنی استرالیای زیبا و سر سبز می نویسم. به خاطر عمل به آگاهی های این دوره، من در کمال افتخار و سربلندی به استرالیا مهاجرت کردم و خداوند مسیر این مهاجرت را برایم آسان کرد و واقعا قدم به قدم در این مسیر زیبا با من بوده و هست.در این تقریبا دو ماه اخیری که از حضورم در استرالیا می گذرد، اتفاقات جالب و عالی زیادی برایم رخ داده است که سعی می کنم در کامنت های آینده، آنها را شرح دهم و مثل گذشته از خودم رد پا به جا بگذارم. چون امروز که کامنت های چند ماه گذشته خودم در سایت را مرور میکردم، احساس خوبی از سپاسگزاری و اشک شوق داشتم که چطور خواسته ها به حقیقت می رسند.فقط عمل به تمرین های چند جلسه از این دوره، زنده گی مرا به معنای واقعی از این رو به اون رو کرد و زندگی ام را چنان متحول کرده که احساس می کنم از از فرش به عرش الهی رسیده ام. به همین دلیل می خواهم به لطف خدای مهربانم دوباره مسیر این دوره زیبا را ادامه دهم و در این کشور زیبا، سایر خواسته هایم را نیز به حقیقت برسانم.
HASSAN_HVMامروز قدم دوم رو خریدم و میخوام تجربه خودم رو تا الان از عمل به آگاهی های 12 قدم بگم. استاد شما اول دوره 12 قدم یک نکته ای رو گفتید و من هم اون رو باور کردم و انجام دادم. شما گفتید اگر به آموزه های این دوره عمل کنی، اگر تمرین ستاره قطبی رو انجام بدی، چرخ دنده های زندگیت روغن کاری میشه!من تمرین ستاره قطبی رو انجام میدم و به آموزه های این دوره عمل می کنم ولی چرخ دنده های زندگی من روغن کاری نشد بلکه چرخ دنده های کهنه و زنگ زده ی زندگی من کلا با چرخ دنده های نو و تمیز و آکبند تعویض شد.استاد تمرینات دوره 12 قدم فوق العاده است. تمرین ستاره قطبی واقعا در حد معجزه است. خدا رو شاهد میگیرم که دیدگاه توحیدی که در این دوره از شما یاد گرفتم، زندگی منو زیر و رو کرده. من در تمام زندگیم هرگز با خداوند اینقدر رفیق نبودم. در تمام زندگیم اینقدر درخواست ها رو راحت از خدا نخواستم. اما به خاطر عمل به آموزه های قدم اول، اینقدر روند زندگیم روان شده و روی غلطک افتاده که تازه دارم معنی اون حرف شما رو میفهمم که میگید: من روی دوش خداوند نشستم. من با 12 قدم، خدا رو پیدا کردم، معنی توحید رو فهمیدم، معنای رزاق بودن خداوند رو تجربه کردم و یاد گرفتم که نباید مثل گذشته چشمم به دست بنده های خدا باشه بلکه باید چشمم فقط به خدا باشه و رزق رو فقط از اون بخوام.استاد جان از شما سپاسگزارم که این دیدگاه عالی زندگی رو به من یاد دادید.
مرضیه صالحیاستاد در یکی از جلسات گفتید که نتایج خودتون رو بنویسید تا هم ایمان خودتون قوی بشه به اینکه قانون جواب می ده و هم ایمان بقیه و من اومدم تا از نتایجم بنویسم. حدود 5 سال پیش بود که من دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم و به خاطر کار کردن روی آموزه های این دوره، بعد از حدود 7 ماه، کسب و کار خودم رو در کابل افغانستان شروع کردم. 2 ما از شروع کسب و کارم گذشته بود که بیماری پندمیک شروع شد و همه مغازه ها من جمله مغازه من بسته شد. اوایل خیلی نجواهای ذهنم زیاد بود که می گفت دیگه ورشکست میشی اما من با ایمان روی آموزه های دوره تمرکز کردم. خصوصاً اون بخش از آموزه های استاد که درباره عدم تأثیر عوامل بیرونی بر موفقیت مالی بود.
من در کابل افغانستان بودم و در آن زمان خرید آنلاین در بین مردم اصلا رواج نداشت. مردم نه می دانستند که چطور خرید آنلاین انجام بدهند و نه اعتماد داشتند. شرکت پست اونجا وجود نداشت. شرکت های خصوصی بودند و تقریبا پول زیادی برای دلیوری میگرفتن و من چون شروع کارم بود، نمی تونستم اینقدر برای دلیوری هزینه کنم. در این شرایط و حین کار کردن با آموزه های روانشناسی ثروت 1، قلبم به من الهام کرد که کسب و کار خودم را آنلاین کنم.این ایده به من الهام شد که: خوب تو که پدرت دوچرخه داره، یه مقدار هزینه محصول رو بیشتر کن و بگو این هزینه دلیوری هست و اون مقدار پول رو به عنوان دستمزد دلیوری به پدرت بده. من ایده رو با پدرم مطرح کردم و با اینکه پدرم فکر می کرد در این وضعیت پندمیک مردم خرید نمی کنند خصوصا آنلاین، اما من ایمانم رو به هدایت های خدا حفظ کردم و ایده رو عملی کردم.استاد خدا شاهده به شکلی کار من رونق گرفت و سفارش داشتم که خودم هم توقع این حجم از نتیجه رو نداشتم. ضمن اینکه چقدر برای پدرم درآمد داشت چون دیگه لازم نبود بره کارگری کنه. با اجرای این ایده هم درآمد پدرم چند برابر کارگریش شده بود و هم درآمد من زیاد شده بود. به طوریکه برای فردی که قبل از دوره روانشناسی ثروت 1، درآمدش در کابل افغانستان صفر بود، روزانه حتی به 400 الی 500 دلار هم می رسید.بالاترین درآمد من در آن تاریخ، روزانه حدود 1100 دلار آمریکایی می شد و این رشد همچنان ادامه پیدا می کرد تا اینکه در سال 2021، دولت افغانستان سقوط کرد و خیلی از کسب و کارها جمع شد چون همه مردم به فکر فرار از افغانستان بودند. دوباره نجواهای ذهن من شروع شد که دیگه رونق از کسب و کارت میره. اما من دوباره با تمرکز بر آموزش های این دوره، برای کنترل ذهنم جهاد اکبر راه انداختم و اینار بخاطر تجربه قبلی، ایمانم بیشتر هم شده بود. تا اینکه به ایده ای هدایت شدم تا تغییراتی در کسب و کارم بدم و فروش زیورآلات و لباس های سنتی رو انجام بدم. من دوباره به هدایت ها گوش دادم و ایده را اجرا کردم. خدا شاهده چنان فروشم بالا رفت که نگو. چون مردمی که از افغانستان مهاجرت می کردند، میومدن از مغازه من لوازم سنتی می خریدند تا به عنوان یادگاری افغانی با خودشون ببرند. چند ماه اخری که من کابل بودم، بالاترین فروش در کل زمان کسب و کارم رو داشتم و این در حالی بود که اکثر مغازه ها و شرکت ها جمع شده بود و همه می گفتند کشور در حال سقوط هست و مشتری نیست. اما به خاطر باورهای من و تمرکز من بر آموزش های روانشناسی ثروت 2، اون شرایط، ثروت زیادی برای من ساخت و من خودم این حرف استاد رو تجربه کردم که اگر شما باور نکنید، وضعیت مالی شما وابسته به عوامل بیرونی است، شما به شرایط، ایده ها و فرصت هایی هدایت می شید که در هر شرایط پول می سازید. این بخش از آموزش های استاد به من کمک کرد که بزرگترین کنترل ذهنم را در آن شرایط انجام بدهم.استاد همون کنترل ذهن ها و توجه نکردن به ناخواسته ها باعث شد به لطف خداوند بزرگ من چند وقت بعد از سقوط کشور، به طور خیلی راحت خدا شاهده خیلی راحت، به کشور کانادا مهاجرت کنم. الان دو ساله در کانادا زندگی میکنم و در حال شروع کسب و کارم در اینجا هستم. بی نهایت از شما به خاطر آموزه های دوره روانشناسی ثروت 1 سپاسگزارم.
محمدحسین گنجیمن یازده سال بود ازدواج کرده بودم و بزرگ ترین مشکل زندگی ام این بود که بچه دار نمی شدیم. سال ها دوا دکتر مشکل ما رو حل نکرد. حتی بارها ivf منفی شد و کاملا ناامید شده بودم.تا اینکه نوروز 1400 بود که پسر داییم رو دیدم. ایشون سالها بود که از مشکل کم شنوایی رنج میبرد و با وجود سال ها دوا و دکتر، مشکل کم شنوایی او حل نشده بود.وقتی از پسر دایی ام احوالش رو پرسیدم، در جواب گفت: گوش من خوب شده. وقتی ازش پرسیدم که چطور گوشش خوب شده، جواب داد که از آموزش های استاد عباس منش استفاده کردم و سعی کردم به آموزش ها عمل کنم و مشکل کم شنوایی من حل شد.من موضوع رو با همسرم در میان گذاشتم و به او جریان خوب شدن مشکل کم شنوایی پسر دایی ام را گفتم. همسرم در پاسخ گفت: ما همه راهها را برای بچه دار شدن امتحان کردیم، پس این راه را هم می رویم. این شروع آشنایی من با آموزش های استاد عباس منش بود. من زندگی به آموزش های استاد عباس منش را شروع کردم. همه دعاهایی که دعانویسان به من داده بودند تا به در و دیوار خانه آویزان کنم تا جادویی بچه دار نشدنم باطل بشه رو دور ریختم و باور کردم که هیچ جادو و قدرت و اراده ای فوق اراده خداوند وجود ندارد و به قول استاد عباس منش تنها یک قدرت در جهان وجود داره که جهان رو خلق کرده و داره مدیریت و هدایت می کنههمیشه فکر می کردم حتما گناهانی مرتکب شده ام که باعث شده خدا به من فرزند ندهد. با کمک آموزش های استاد عباس منش توانستم احساس گناه را در خودم خاموش کنم و سعی کردم باورها محدود کننده و خرافه ای قبلی ام را تغییر بدم و با کمک آموزه های استاد عباس منش با منطق، باورهای قدرتمند کننده رو جایگزین باورهای محدود کننده قبلی کنم. شروع کردم به سپاسگزاری بابت آنچه داشتم و دیگر به اینکه چرا من فرزند ندارم و بقیه دارند، فکر نکردم. انصافا همسرم هم بسیار خوب روی خودش کار کرد. ذهنیت ما آنقدر تغییر کرد که خنده ام می گرفت به افرادی که به چشم زخم اعتقاد داشتند و مشکلاتشان را گردن چشم زخم می انداختند و مرتب به خودم می گفتم که قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست و این تغییر ذهنیت برایم جواب داد. الان بعد از حدود 3 سال، در شرایطی این کامنت را می نویسم که فرزندان دوقلوی من نزدیک به 2 ساله هستند. خداوند به من فرزند داد و من را عزیز کرد و خانه دیگری نیز در شهرمان ساختم و الان دو خانه دارم.
سیده مینا سیدپورمن 40 سال سن دارم و الان نزدیک به 3 ساله که با آموزش های استاد عباس منش همراه هستم می خوام از نتایج و تغییراتی بنویسم که در یک سالی با دوره 12 قدم، به دست آورده ام.قبل از آشنایی با آموزه های استاد عباس منش، زندگی من در وضعیت کاملاً نامناسبی بود. از همسرم جدا شده بودم و پکیج زندگی من شامل اعصاب داغون، کلی قرص و دارو، قطع ارتباط با خانواده و اقوام، دوری از مردم و جامعه، بی پولی، نداشتن حمایت عاطفی و مالی، احساس خود سرزنشی، احساس گناه، ترسهای بی حد و حساب و نا امیدی 100% از درگاه خداوند بود و به خودکشی فکر می کردم.به لطف خداوند با استاد عباس منش آشنا شدم و با پیگیری آموزه های استاد، زندگیم شروع به تغییر کرد و از اون اوضاع آشفته کم کم به سمت نرمال پیش رفت. سپس با ورود به دوره 12 قدم، در کمتر از یک سال، الان زندگیم و شرایطم از هر نظر خیلی خیلی عالی شده. من آنقدر از 12 قدم نتیجه گرفتم که آنچه اینجا می نویسم، فقط بخش کوچکی از تغییراتم هست:در حوزه سلامتی، از فردی که مدام درگیر مصرف دارو و مسکن و درد و بیماری و آزمایش و سونوگرافی و دکتر بود، به فردی تبدیل شدم که به لطف خداوند هم تناسب اندام خوبی دارم الان وهم از سلامتی کاملی برخوردارم.اگرچه گاهی که از آموزه های سایت و کار کردن روی خودم و کانون توجه ام دور میشم یا تمرین ستاره قطبیم رو انجام نمیدم، انرژی منفی میاد سراغم و دچار سردرد میشم اما الان دیگه دلیل این موضوع رو فهمیدم و سعی میکنم آگاهانه مراقب کانون توجه ام باشم و با این آگاهی ها همراه باشم.از نظر اوضاع مالی، درآمد من حدود 50 برابر افزایش پیدا کرده و از یک میلیون تومان در ماه به حدود 40 تا 60 میلیون تومان در ماه رسیده.خونه ی 62 متری من با ارزش 900 میلیون توی رشت، تبدیل شده به یه خونه ی 91 متری 2 میلیارد تومانی.از بیکاری و به درو دیوار نگاه کردن و فکر کردن به آنچه از دست داده ام یا بدست نیاورده ام، رسیدم به جایی که زندگیم هدفمند شده و الان کسب و کار شخصی و مورد علاقه خودم رو دارم. آزادی زمانی دارم و ساعت کاریم دست خودمه.از نظر رابطه با خودم، به صلح درونی رسیدم اونهم منی که قبلا از درون ملتهب و ویران بودم و نمیتونستم با خودم مهربان باشم.از نظر روابط با دیگران، مدتهاست که ارتباط خانوادگی و اجتماعی خوبی رو تجربه میکنم و با آدمها و جهان اطرافم در صلح هستم.از نظر معنویت و ارتباط با خداوند، از فردی که کارش گریه و آه و زاری وناله ونفرین و گله مندی بوده، به آدمی تبدیل شده که یاد خداوند، اشک شوق من رو در میاره و وقتی با خدا حرف می زنم یا به این نیروی هدایتگر فکر می کنم، قلبم باز میشه و حتی چهره ام نورانی میشه طوری که دیگران متوجه این تغییر و اون حس زیبای درونی ام می شن که دارم با خدا تجربه می کنم. استاد عزیز، اینها بخشی از نتایجم بود که خلاصه نوشتم تا به خودم یادآوری کنم که ناسپاس نباشم. این تغییرات مربوط به همان مینایی هست که می گفت من دیگه نمی تونم و بلد نیستم این زندگی لعنتی درست کنم و واقعا می خواست خودکشی کنه. اما خداوند با وجود اونهمه جهل و شرک من رو هدایت کرد تا دوباره زندگیم رو بسازم و سر پا بشم.استاد تغییر زندگی من با تغییر باورهایی شروع شد که آموزه های شما خصوصا در 12 قدم بهم یاد داد و اجرای اون آگاهی ها منجر به تغییر شخصیت من شد و در نهایت خیر دنیا واخرت رو برام به ارمغان آورده. هر دقیقه از هر جلسه از دوره 12 قدم، پر از آگاهی های زندگی ساز هست. پر از باورهای قدرتمند کننده و سازنده ای که میشه درباره هر دقیقه از اون آگاهی های ناب این دوره، چندین صفحه دیدگاه نوشت.من فکر می کنم تونستم به اندازه سر سوزن به اون آگاهی ها عمل کنم و این همه تغییر در زندگیم اتفاق افتاده. استاد من فقط به حرفهای شما، آگاهی های شما، مسیر شما و به ایمان شما ایمان آوردم. وقتی دیدم خداوند دستمو گرفته، دیگه آگاهانه سعی کردم دستان خداوند رو رها نکنم و توی مسیر این آگاهی ها بمونم. چون فهمیدم خداوند در تمام عمرم با من بوده اما این من بودم که دست هدایتگر اون رو پس می زدم.
سلام استاد
گفته بودین که باور کمبود کجاها توی زندگیتون هست میدنم که خیلی خیلی وجود داره ولی چند تاش که تونستم پیدا کنم من خیاط هستم وهمیشه میخاستم که یکی کمکی داشته باشم ولی باورم این بود که خیاط خوب نیست اگرم باشهاگر خیاط بگیرم حقوقش رو چه جوری بدم اگر درامد کافی نداشته باشم یا مثلا ایده به ذهنم میومد یه رگال لباس تولید کنم مشتری هام که میان از رگال هم دیدن کنن وبفروشم دوباره فکر منفی میومد که اگر فروش نره چی رودستت بمونه چی وهمین ترس باعث شده که هیچ وقت قدمی برندارم
وبابت اینکه گفتین باچه مساعلی روبرو شدید که فکر میکردین راه حلی نداره من با پسرم که الان پونزده ساله خیلی بحث میکریم فکر میکردم میتونم کنترل کنم وبعضی وقتا دیگه اینقد عاجز میشدم تو خلوتم گریه میکردم یروز از خدا خاستم که کمکم کنه همون روزا بود که خواهرم یه کلاسی رو معرفی کرد که برای فرزند پروری بود اونجا بود که فهمیدم مشکل پسرم نبوده خودم بودم با افکار منفی که ممنتوم میگرفتن منو با پسرم دذگیر میکرد واز من بعد از اون چند جلسه کلاس نه تنها دیگه با پسرم درگیر نبودم بلکه باهم دوستو رفیق هم شدیم الان همه چی رو میاد برام تعریف میکنه در صورتی که قبلا اگر میپرسیدم هم چیزی نمیگفت الان خودش میاد بغلم میکنه بوسم میکنه
یوقتایی که صداشو بلند مبکنه میاد معذرت خاهی میکنه
این اولین دوره ای هست که ازتون گرفتم امیدوارم به دستاورهای بزرگتری برسم وبیام باهاتون در میون بزارم بازم ممنون
سلام خدای جانم
سلام استاد عزیزم ودوستان مهربونم
من دیروز فایل دوم استاد رو گوش دادم در مورد راحت کارها براشون انجام میشه وبا هدایت پیش میرن دیروز تصادف کرده بود همسرم خداروشکر اتفاق بدی نیافتاده بود مقصرم نبودن رفته بودن بیمه اونجا کروکی ازشون خواستن وهمسرم رو 4تاکلانتری فرستاده بودن دنبال کروکی هر جا روفته بود جای دیگه ایی رو گفته بودن بره و…کلی درد سر داشتن دیروز
حالا امروز همسرم وقت نداشت بره سرکار بود به من گفت برم کروکی رو بگیرم به خیال خودمون کلانتری مورد نظر رو پیدا کرده بودیم گفت برو اونجا بگیرش منم رفتم گفتن سرهنگ فلانی اینجا نیست برو فلان کلانتری بازم یه جای دیگه منم تو دلم گفتم چرا این جوری شد من برا نیم ساعت مرخصی گرفتم نکنه خیلی طول بکشه منو الکی این ور واون ور بفرستن بعد یاد حرف استاد افتادم گفتم خدایا منو هدایتم کن من به راحت ترین راه بتونم کارمو انجام بدم برم خیلی سریع کارم راه بیافته و…بعد به گروهبان گفتم آدرس رو تو نشان برام من علامت بزن با همون مسیر یاب برم چون من اونجارو بلد نبودم وقتی که به مقصد رسیدم دیدم تو اون منطقه اصلا کلانتری وجود نداره از یه آقایی پرسیدم این خیابون کلانتری هست منو اینجا فرستادن ایشونم خیلی آدم مطلعی بود گفتن نه اصلا کلانتری نداره واون کلانتری که گفته بودن بهم گفت که خیلی از اینجا دوره و….
بعد کلی راهنمایی کرد که کروکی فلان بگیری اگه دست نویس کردن بیمه قبول نمیکنه وووو
بعد رفتن منم با ماشین راه افتادم دیدم این آقا به سمت ماشین من میاد منم نگه داشتم گفتن این خیابون یه طرفه س تهش از اینجا نمیتونی دور بزنی یه راهنمایی رانندگی هم چند تا کوچه بالاتر هست اگه بری از اونا بپرسی چون اداره کل شونه بهتر راهنماییت میکنن آدرس داد منم رفتم خیلی راحت پیداش کردم رفتم پرسیدم فلان جا تصادف کردیم و…کجا برم آدرس قبلی رو بهم دادن گفتم اونجا رفتم یه کلانتری دیگه روگفتن سرهنگ فلانی اینو که گفتم گفتن سرهنگ اینجاس در رو باز کردن بیا تو من شوکه شده بودم چون فقط رفته بودم آدرس بپرسم که کدوم کلانتری برم
همون جا کروکی رو بهم دادن راحت وآسان خداروشکر انقدر ذوق زده شدم از این اتفاق که نمیتونم براتون توصیفش کنم اشکم دراومد که ببین استاد میگفت این طوری شد هدایت خواستم کارها برام آسون شد منم کارم آسون پیش رفت خداروشکر من اینو معجزه میدیدم واقعا
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم انشاءالله
دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم
حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم میکنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)
اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..
گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم
گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم
و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .
و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم
وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر
همه ی ترسام خلاص میشم استاد
همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان میکنه به اذن الله
اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم
و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم
حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم
هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب
شکسته ی منو داد
من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی
( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد
تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..
و هربار اشتباهات جدید
حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد
آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم
تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر
بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم
به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم انشاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم
اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله
به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود
خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم
یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم
و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه
لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم
خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم
و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره
ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت
به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم
و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم
آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم
اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش
اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه
همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق میکنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست
وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمیدونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت میبردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت میبردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمیدونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمیدونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم
الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار
زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم
خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین
سلام به استاد عزیزم
خدای مهربانم هرچه دارم ازتودارم
من اصلا یک درصد فکر نمیکردم بتونم تا قبل از زمان تخفیف دوره رو بخرم بصورت ناگهانی
البته چند وقتی هست که همسرم در برنامه های استاده وخیلی تمایل به خرید این دوره داشت همش میگفت یه جوری این دوره رو بخریم قبل از عید توسط یکی از دوستان غرفه روسری زدیم وخداروشکر پول دوره برامون جفت و جور شد حتی چند برابرش ….وتمام مخارج عیدمون رسید نزدیک به 10میلیون عیدی سوغات بردم اصلا فکرشو نمیکردم ..ایام عید کلی بهم خوش گذشت ….مادر شوهرم کلی بهمون سوغات داد البته مادر شوهرم زنی دست ودلبازن ….وخداروشکر نتایج دارن میان اینها رو داشته باشین تا نتایج بیشتر رو هم بیام بنویسم
سلام خدای جانم مهربان ترینم عزیزم هادی ام هستی ام آرامشم خدای زیبایم خدای رحمانم رحیمم سخائم ستارم
وسلام ودرود بر استاد عزیزم خیلی خیلی دوستون دارم برام خیلی باارزشینخداروشکر خدا منو به سمت شما هدایت کرد
خواستم تو دفتر یادداشتم اینو بنویسم ولی حسم گفت بیام واینجا بنویسم
بنویسم وتقاضای هدایت کنم از خدای عزیزم برای کسب وکاری که میخوام راه بندازم شروع کنم خدایا مدرسم باش هدایتم کن چطور شروع کنم کجا برم چه چیزهایی بخرم خودت کمکم کن تایم خالی برام باز کن من با آرامش و وقت کافی بتونم کارمو شروع کنم
این رو به عنوان یه رد پا برای خودم گذاشتم توکل علی الله
به نام خدای مهربانم خدای خوب و قدرتمندم
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم سلام به دوستان همفرکانسم
این روزها با اینکه هنوز نتونستم دوره رو تهیه کنم
اما متوجه شدم به خداوند خیلی نزدیک تر شدم
و راحت تر خواسته هامو میخوام و بهم داده میشه
و الان اومدم کامنتها رو بخونم چقدر قشنگ نوشتن دوستانم من فدای شما بشم
خیلی خوشحالم که نتایج عالی گرفتین در این مدت کم
بعضی از دوستان گفتن بعد از دو یا سه جلسه تمرین حل کردن نتایج عالی رو گرفتن خب خیلی خوبه
این مشخص میکنه چقدر دوره مهمیه چقدر بازخورد گرفتن دوستان
چقدر تلاش ذهنیشون بالا بوده و برای من درس داره که روی هر دوره ای تمرکزی کار کنی پاسخ مثبت میده تحسینتون میکنم مرحبا مرحبا
خدارو شکر میکنم برای داشتن همچین استادی و همچین دوستانی الهی شکرت سپاسگزارتم
خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی خوشی کشاند
شاد و سلامت و ثروتمند باشین
به نام خداوند قادر مطلق خدایی که این روزا اینقدر باهاش صمیمی شدم که هر لحظه دارم باهاش حرف میزنم
خدایی غیر از خدایی که قبلاً می شناختمش
الان هم اومدم نتایج شما دوستان عزیزم رو برای اولین بار توی این قسمت از سایت بخونم ،که خدا یهویی بهم گفت تو هم بنویس
بنویس که همه باور کنن اگه با من رفیق بشن دیگه نگران هیچی نمیشین.،من میگم چی کار کنن که چرخ زندگی شون روان بشه
به خدا الان که دارم مینویسم اشک از چشمام سرازیره .
نه از ناراحتی بلکه از سر شوق که چنین خدایی داشتم و ازش بی خبر بودم.
تازه منی که خیلی ادعای خداشناسی و این حرفا رو داشتم.
برای همه مادر بودم برا خودم زن بابا
از بس باورهای خراب تو ذهنم بود
باور این که خدا دعاهای منو در حق دیگران چقدر زود جواب میده ولی برای خودم نه
همه ازم التماس دعا داشتم و منم به خدا میگفتم تو که خیلی مهربونه حاجتشون رو بده و جالب این که همه به حاجتشون میرسیدن و البته وصد البته این به خاطر باور خودشون بود که جواب میگرفتن نه به خاطر دعای من
و
من اینو میدونستم و به روی خودم نیاوردم.
و
به خودم میگفتم چون خدا خیلی دوستم داره
هی میخواد ازش التماس کنم برای گرفتن حاجت خودم
و
با خودم میگفتم هر چه بیشتر دارم اذیت میشم
پس جایگاه بهتری پیش خدا دارم
پس اگه اینجا نشد حتما اون دنیا برام بهتره
و
این هم یه باور مخرب دیگه و
هزاران باور دیگه که به خدا میچسپوندم
البته که این باور در جامعه آیی که بودم تاثیر گرفته بودم و در خودم تقویت کرده بودم متاسفانه.
اما خدای درون الانم کجا و اون خدا کجا
که هر لحظه داره منو هدایت می کنه به بهترین راه ها ،
و این رو مدیون آموزش های استاد عزیزم میدونم.
که زندگی منو عوض کرده از هر لحاظ.
خدایا شکرت
همیشه با خودم میگم استاد عزیزم تو که دراستان من در صد کیلومتر متری من سالها زندگی کردی و آغاز تغییرت از اون جا بود
چرا امن
من این همه دیر با شما آشنا شدم.
از فایلهای رایگان که ارزش میلیاردی دارن شروع کردیم و الا با دوازده قدم داریم رو به جلو پیش میریم چ بیشتر از چیزی که میشنوم دارم به گفته های استاد عمل می کنم.
به هر حال خدا را هزاران بار شکر از بودن در کنار شما و این دوستان عزیز و خصوصاً عزیز دلت مریم جان که هر روز با دیدن زندگی پر بهشت دارم در بهشت افکارم زندگی میکنم.
از لحاظ روابط با همسرم که عالی شده و تا قبل از این که ایشون واقعا یه آدم دیگه آیی شده
ما هر روز زندگی در بهشت رو با هم میبینم و این همه فراوانی و عشق رو از بودن با شما تجربه می کنیم .
فایلهای توحیدی استاد عزیزم انقلابی در ما به وجود آورده که الان با قدرت و یقین به هدایت الله با دست خالی و به صورت تکاملی طی مدت یک سال اخیر داریم کاری رو برای اولین بار شروع می کنیم که
خدا خودش بهم الهام کرده و مجوزش رو هم خودش داده و مطمئن هستم به بهترین شکل پیش میره و ما رو به ثروت و روزی به غیر حساب میرسونه.
در هر حال اینو به دوستان گلم خواستم بگم که هر طوری تو خدا رو توی ذهنت بسازید همون رو می بینی .
من الان یه جوری باهاش رفیق شدم که دوست ندارم وقتم رو پیش کسی دیگه ایی بذارم.
من الان هر چه ازش بخوام بهم میده
و
مهم تر از همه رفاقت با خودشه .
حال خوب بودن با خودش.
دورت بگردم خدای ارحم الراحمین.
ممنون از شما دوستان عزیزم که کامنت منو خوندید و باور کردید هم حرفای منو
هم خدای درون وجود خودت رو
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام به خدای مهربانم سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز استاد عزیز من و همسرم 4 ماهه که با فایل های شما اشنا شدیم در اصل خدا مارو هدایت کرد به سمت این فایل ها ولی تو این 4 ماه اندازه ی یک سال من رو خودم کار کردم جوری که صبح که از خواب پامیشدم فقط تو گوشم صحبت های شما بود تا شب که میرم بخوابم یعنی جوری شده که من تو خونه موقع کار تو ماشین تو مهمونی تو خرید هر جا که باشم دارم از صحبت های شما استفاده میکنم من و همسرم خیییلی خوشحال و خوشبختیم که با شما اشنا شدیم و این هم از لطف خداس تو این 4 ماه خیلی چیزا تغیر کرده هم رابطه ی عاطفی ما هم سلامتیمون هم ارامشون هم نعمتهامون ما یه دختر 15 ساله داریم بعد از شنیدن صحبت های شما برای خودش دفتر شکر کزاری و دفتر هدف گزاری درست کرده و من خیلی خوشحالم که شما استاد عزیز مانند یه نور پاک وارد زندگی ما شدید و خیلی شیرین و دوست داشتنی مارو هدایت میکنید خدایا هزارررران بار شکر برای وجود خودت برای وجود استاد عزیز برای اینکه من و خانواده ام لایق این هدایت شده ایم ما هر روز بیشتر و بیشتر تلاش میکنیم تا به بهترین خودمون تبدیل بشیم ممنونم از شما استاد عزیز شما نور الهی هستید برای روشن کردن زندگی دیگران خوش به سعادت شما و خوش به حال ما که شمارو داریم خدارا سپاس برای این لحظه و هر لحظه به امید موفقیت بیشتر و بیشتر خدایا شکرت
داستان هدایت میرسه به زمستان 1401.زمانی که در شرایط روحی و مالی خیلی بدی قرار داشتم .دو ماه شده بود که پدر نازنینم رو از دست داده بودم و پذیرش نبودش برام غیرممکن بود. غمی که به اندازه ده سال پیرتر شدم .چون وابستگی شدیدی به پدرم داشتم و یجورایی بابایی تمرین آدم خانواده مون بودم. بابرادرم که با آموزشهای شما کلی نتیجه گرفته بود و باهم از لحاظ روحی نزدیکیم . داداشم پیشنهاد داد که باید از خانه بزنی بیرون و یه کاری رو شروع کنی منم که تنها داراییم یه پراید بود تصمیم گرفتم باهاش کار کنم تا هم کمی وضعیت مالی مون بهتر بشه و هم وضعیت روحیم. خلاصه شروع کارم شد شروع آموزشهام . سابقه عضویت من به خیلی قبلتر برمیگرده و دلیلشم اینه که برادرم خارج از ایران زندگی میکنه و من این پروفایل رو برای ایشون ایجاد کردم و چندتا از دوره های شما رو با پول خودش خریدم .و اگه به خیلی قبلتر برگردم من برای اولین بار سال 94 یه فایل از شما دیدم فقط اون تی شرت قرمز رنگ و فضای سبز شمال که اونجا فایل ضبط شده بود یادمه ولی تو مدار دریافت آگاهی نبودم و از حرفا تون هیچی یادم نیست فقط حس خوبی که به من داده بود باعث شد که اسم تون تو ذهنم بمونه . خلاصه من همزمان با کارکردن با پرایدم شروع کردم فایلهای عزت نفس رو که برای برادرم خریده بودم با اجازه خودش گوش دادن . 6 ماه فقط عزت نفس گوش دادم. تو اون 6 ماه به لطف خدا و آموزشها اولاً پذیرشم در مورد از دست دادن پدرم رفت بالا. دوماً اعتماد به نفس من خیلی تقویت شد و من چالش هایی که در مورد شغلم پیش آمده بود با تکیه بر آموزه های عزت نفس پشت سر گذاشتم و همه بدهی هامون پرداخت کردم .بعد از اون چندین ماه فایل های رایگان رو استفاده کردم .استاد من با فایلهای توحیدی خدایی در درونم پیدا کردم که رفیق منه و من هر لحظه من در آغوش امن او هستم و این آرامش درونم شروع تحول من بود.ماشینمو عوض کردم و از لحاظ مالی به اندازه تمام 35 سال عمرم پس انداز کردم و سرمایه جمع کردم و به لطف الله از اول سال 1403 من دوره قانون سلامتی رو استارت زدم .
در شروع دوره چربی خونم 485 . سردرد های تنشی و ضربه ای، افزایش وزن با دور کمر 94 و دور شکم 95 ، غده ای تیله مانند زیر بغلم ، کبد چرب و معده آندوسکوپی شده به دلیل خونریزی و و وزن 61 کیلو و چندین مشکل دیگه که جمعا 22 مورد من در شروع دوره نوشته بودم ولی الان در تاریخ 13 اسفند 1403 به لطف دوره قانون سلامتی چربی خونم کامل برطرف شده و منی که تا یادمه سر درد داشتم هیچگونه سردردی بعد از سه ماه که از دوره گذشت ندارم بدون حتی یه دونه قرص. اوایل دوره وسوسه میشدم که قرص بخورم ولی من خودمو متعهد کرده بودم که با شیوه قانون سلامتی ،سلامتی مو به دست بیارم .دور کمر الان 76و شکم 83،و وزن 48 کیلو خدا را شاهد میگیرم در این مدت حدود 1 سال که به شیوه قانون سلامتی زندگی کردم حتی حتی حتی یدونه قرص نخوردم و این به اعتماد به نفس داد. و انرژی باور نکردنی که حتی من تو18 سالگی اینقدر سالم و پر انرژی نبودم و استفاده از دوره عشق و مودت در روابط که عشق واقعی رو دارم تجربه میکنم عشق بدون وابستگی و در یک کلام مثل دوره نامزدی که همه میگن بهترین دوره مزدوجی هست ولی من با 8 سال زندگی مشترک دارم مثل دوران نامزدی زندگی میکنم . و الان شروع دوره بی نظیر هم جهت با جریان خداوند و نتایجی بعدا خواهم نوشت .
به نام خداوند بی همتا
سلام خدیجه جان ،واقعا تحسینتون میکنم به خاطر موفقیتها و پیشرفتی که کردید.
ازتون میخوام بپرسم که شما به چه روشی فایلها رو تمرین میکنیدوعمل میکنید ؟؟ که اینقدر نتایج خوب گرفتید.من با اینکه چندین سال است که روی خودم کار میکنم آنطور که باید نتیجه نگرفتم. از همه لحاظ پیشرفت آنچنان نگرفتم و اگر هم بوده یه دوره کوتاهبوده و دوباره به حالت قبل برمیگردم .
ممنون میشم تجربیات خودتون رو دراختیارمون بزارین.
در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمندو سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
سلام به دوستان هم فرکانسی و خدیجه خانم عزیز،مدتها بود کامنت نذاشته بودم،الان با دیدن پیام شما یچیزی درونم گفت دست به قلم شم و بنویسم.
خدیجه عزیز من هم مثل شما درگیر سردرد های تنشی و میگرن عصبی هستم،که 12 ساله درگیرم کرده،هر شب باید دارو بخورم همیشه کیفام پره دارو هست،یخچال و کابینت های آشپزخونه
عین پیرزنای 80 ساله فقط با خودم دارو حمل میکنم اینور اونور،من 32 سالمه،الان نزدیک دو ماهه که سردردم یکباره شدید تر شده و حتی داروهای همیشگی خودم هم نتونستن ساکتش کنن،و حتی امروز هم نتونستم برم سرکار مرخصی گرفتم من دبیر هستم،الان یک ماهی بود که با خودم درگیر بودم قانون سلامتی رو بگیرم یا نه،میتونه این سردرد 12 ساله منو درمان بکنه یا نه،همش دو دل بودم،از خدا میخواستم یه نشونه یه پیام یه چیزی از تو سایت بهم نشون بده که دلم رو قرص کنه با خیال راحت قانون سلامتی رو تهیه کنم،تا اینکه امروز از صب تو سایت چرخیدم رفتم تو صفحات مربوط به کامنت های قانون سلامتی کلی اونجا کامنت خوندم وقتی چشمم افتاد به پیام دوست عزیزی که نوشته بود میگرن داشته و بعد از 20 روز عمل به قانون سلامتی بکل سردردش از بین رفته و خوبشده از شدت خوشحالی اشکم ریخت گفتم خدایا شکرت بالاخره جواب دو دل بودنم رو دادی،دیگه مصمم شدم همین هفته این دوره رو تهیه کنم،بعدش هم به پیام شما هدایت شدم بی نهایت خوشحال شدم خدارو سپاسگزاری کردم بابت این جوابی که از طریق دوستان عزیزی چون شما بهم داد.
خدایا ازت بینهایت سپاسگذارم،بابت جوابهای خوبی که از طریق کامنت های دوستانم بهم گفتی،باورم نمیشه چقدر خوشحالم خیالم راحت که دیگه میتونم با عمل به قانون سلامتی از شر این سردرد چندین ساله خلاص بشم.
استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم بابت این دوره های فوق العاده هر چقدر از شما سپاسگذاری بکنم بازم کمه.
خیلی دوستتون دارم استاد جانم
عاشقتونم مریم عزیزم
دوستان هم فرکانسی من خیلی دوستتون دارم،نمیدونید با کامنت های شما چقدر از جواب سوالاتم پیدا میکنم.حالم خوب میشه
امشب این ساعت این لحظه خواستم این رد پارو از خودم بذارم تا بعد از تهیه قانون سلامتی و عمل به آموزه هاش بیام و مثل خدیجه عزیز با خوشحالی از نتایجم بنویسم از سلامتیم.
خدایااااااااااااا من عاشقتممممممم
شکررررررررررررررتتتتتتتتتت خدا
دوستدار شما=سحر
1404/1/18