نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -عمران نوری
    الان حدود 2 ماهه که دانشجوی دوره کشف قوانین هستم و به جلسه 10 رسیدم و هر جلسه اینقدر نکته و کلید داره که هنوز نتونستم دوره رو کامل تموم کنم ولی میخوام خودم رو مقایسه کنم با دوماه پیش خودم یعنی قبل از شروع عمل به آموزش ها و تمرینات دوره کشف قوانین زندگی: اول از همه ادمای اطرافم به طرز جادویی خیلی با کیفیت شدن. ارتباطم با تمام آدمهای سطح پایین قطع شده و تو یه مدت کوتاهی متوجه شدم با آدم هایی وارد ارتباط می شم که از لحاظ طرز تفکر و ثروت و موفقیت سطح بالاتری از روابط قبلیم دارن.از لحاظ ارتباط با همسر و فرزندانم باید بگم الان من اصلا هیچ ربطی به عمران 2 ماه پیش ندارم. اینقدر همسرم و بچه هام بهم ابراز علاقه می کنن که حد و اندازه نداره. حتی همسرم بارها این جمله رو بمن گفته که من دوست دارم همیشه با تو باشم.از لحاظ سلامتی، حدود 10 ماهه که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم. از اونجایی که من بدن بسیار لاغر و ضعیفی داشتم یکی از آرزوهای من این بود بدن عضلانی و هیکلی داشته باشم. به لطف کارکردن روی باورهام با دوره کشف قوانین و انجام تمرینات باورهام بهتر شد و به خاطر زندگی به شیوه قانون سلامتی، مشکلات ریزی که از قبل داشتم برطرف شد والان به طرز جادویی ای شکل بدنم تغییر کرده و خیلی سریع فرم عضلانی گرفته.از لحاظ رشد کسب و کار، خدا شکر توی این 2 ماه ترکوندم. چون تو این دوره یکی از مهمترین خواسته های من رشد کسب و کار من بود. قبلا شاید هر 6 ماه یه معامله با حجم و تناژ بالا انجام میدادم ولی از زمانی که دارم با دوره کشف قوانین زندگی کار می کنم، هر ماه، تقریبا 4 یا 5 معامله خرید و فروش بصورت تناژ بالا انجام می دم و کسب و کارم مرتبا در حال بهبوده. علاوه بر این نتیجه، با کلی از کارخانه دارها و تاجرها حتی کشاورزهای بسیار بزرگ و ثروتمند ( از لحاظ سطح کشت ) وارد روابط کاری شدم.از لحاظ اعتبار کسب و کار، به طرز جادویی تو بازار اینقدر شناخته شدم که بارها شده ادمهای بسیار نازنین و ثروتمند با من همکاری می کنن و جوری از خدمات کسب و کار من تعریف میکنن که انگار من 20 سابقه حضور تو بازار رو دارم و مدتهاست منو میشناسند. همه این نتایج بخاطر تمرکز بالایی بود که من برای پیدا کردن و حذف ترمزها تو زمینه کسب و کارم گذاشتم  و اینقدر من رو رشد داد. جدا از این، حین انجام کارهام اینقدر فرصت و ایده های پولسازی برای من فراهم میشه که می مونم اول کدوم رو اجرا کنم.این بود نتایج عالی ای که من تو همین 2 ماه گرفتم اونم فقط به خاطر کار کردن با مطالب و تمرینات دوره که منجر شد به پیدا کردن چندین ترمز در زندگی و کسب و کارم و به واسطه برطرف کردنشون و ادامه دادن به این شیوه، تونستم نتایج تا این حد بزرگ و عالی بگیرم. در صورتی که هنوز به پایان دوره نرسیدم و خدا میدونه اگر با همین تعهد و ایمان به مسیر خودم ادامه بدم، چقدر نتایجم از اینی که هست بزرگ و بهتر خواهد شد.
  • -حسین دهنوی
    می‌ خوام چند مورد از نتایجی رو با شما به اشتراک بگذارم که از عمل به 3 جلسه اول دوره کشف قوانین زندگی و انجام تمرین کدنویسی شرایط دلخواه روزانه گرفتم. من 13 سال بود که درخواست یک پست سازمانی را داشتم. به هر دری زدم که بتونم این پست سازمانی رو بگیرم. از درخواست از آدمای گنده شهر و استان گرفته تا آدم‌های سیاسی شهر خودمون. ولی نشد که نشد من در این 13 سال تلاش، این پست سازمانی رو بگیرم.وقتی وارد دوره کشف قوانین زندگی شدم، بالای 10 بار من 3 جلسه اول این دوره رو گوش دادم و سعی کردم تمرینات شو مو به مو و دقیق انجام بدم و نتایج این تمرکز رو هم دیدم.من توی این جلسات یاد گرفتم که  که با کد نویسی و ارسال فرکانس خواسته ام و برداشتن ترمزها، می تونم به خواسته ام برسم. نتیجه تمرکزم بر تمرینات این جلسات این شد که در کمتر از یک ماه تونستم به پست سازمانی ای برسم که همیشه آرزوش رو داشتم و با وجود 13 سال دوندگی نتونسته بودم بدست بیارمش. روزی که داشتم تمرین چالش 30 روزه کد نویسی رو انجام می دادم، فکرشو نمی کردم که انقدر سریع جواب بگیرم.مورد بعدی از نتایج اینه که: من در بیزینس شخصی ام که سوا از کار دولتیم هست، همیشه بحث صادرات برام یک علامت سوال بود که چرا من نمی‌تونم صادرات انجام بدم؟! چرا هر وقت برای صادرات اقدام می کنم یه مشکلی به وجود میاد که من نتونم صادرات انجام بدم؟! اومدم با کمک تمرینات و سوالات خودآگاهی درباره ترمزهای ذهنی، ترمزهام رو شناسایی کردم و شروع کردم به رفع اون ترمزها. فقط رو این موضوع من دو روزه کار کردم و نتیجه این شد که همین الان که دارم این متنو تایپ می‌کنم، در محل دفتر کارم بودم و داشتم کارهای مشتری ای رو انجام می دادم که به من پیشنهاد خرید تناژ از کسب و کارم رو داد اونهم به صورت نقد. من کد این خواسته  رو 2 روز پیش نوشتم و همین امروز هم جواب گرفتم. خدا را شکر می‌کنم بابت این قوانین دقیقی که گذاشته در این جهان هستی. خدا را شکر می‌کنم بابت استاد عزیز که این قوانین رو انقدر دقیق به همراه خانم شایسته به ما یاد دادن تا بتونیم برنامه نویس زندگی خودمون باشیم و زندگی خودمون رو همونطور که دوست داریم، خلق کنیم.
  • -امیر معتمدی
    الان 8 ماهه که دارم با آموزش های دوره کشف قوانین زندگی کار می کنم و دوست داشتم بخشی از دستاوردهام رو در این 8 ماهه اینجا ثبت کنم:قبل از خرید دوره کشف قوانین زندگی در شرایط کاری فوق العاده بدی داشتم کار می کردم و هیچ علاقه ای به کارم نداشتم. خودم رو یک قربانی می‌دیدم و فکر می‌کردم که راه دیگه ای ندارم. به صورت اتفاقی فایل مقدمه دوره کشف قوانین را دیدم اون فایل چراغ امیدی رو در ذهنم روشن کرد و فردای آن روز دوره کشف قوانین را خریدم و شروع به عمل به آگاهی ها و انجام تمرینات دوره کردم تا به قول استاد آگاهی‌های این  دوره در من نفوذ کنه. الان مدتهاست که من از اون قسمت شغلی جا به جا شدم به جایی که سالیان سال می خواستم و برای رفتن به اونجا دست و پنجه نرم میکردم اما انجام نمی شد. دلیل این نتیجه، قطعاً عمل به آگاهی های این دوره بود و دوست داشتم این رد پا رو برای خودم به جا بزارم که چطور از شرایط قبلیم به این نتیجه رسیدم.در حوزه روابط به شکل معجزه آسایی روابطم با همسرم و فرزندانم بهتر شده و این در حالی بود که قبل از این دوره انگار روابط ما خشکیده بود.قبل از این دوره در زمینه مالی مشکلات مالی زیادی داشتم و کارت بانکیم اکثرا خالی بود. الان به لطف خدا موجودی کارت من بیشتر وقت‌ها بالای 20 میلیون تومان است با اینکه پول به حساب بچه‌هام همیشه می‌ریزم؛ پول به حساب همسرم مرتب می‌ریزم و برای خودم خرج می‌کنم.تونستم اولین آهنگ خودم رو به نام «زیباترین تکرار امیر معتمدی» بخونم و پخ بشه. الان در گوگل قابل سرچ است. برای کافه ام مشکل نیروی خوب داشتم که  به لطف خدا نیروی خوبی جذب کردم و در حوزه ارتباطم با خداوند یک احساس آرامش دارم به طوریکه از زندگیم لذت می برم و دیگر عجله‌ای برای رسیدن به خواسته‌هام ندارم. این دوره داره مرتبا درهای جدیدی از رحت رو برام می گشاید.
  • -یکتا سعادت
    من حدود یک ماهه که دوره کشف قوانین زندگی رو خریدم و دارم با آگاهی و تمرینات این دوره زندگی می کنم. امروز اومدم وضعیت زندگیم رو قبل از دوره و بعد از یک ماه کار کردن روی آموزش های دوره مقایسه کنم. من روی جلسات این دوره کار کردم تمرینات 3 جلسه اول رو انجام دادم و ترمزهایی که در زمینه شغلم داشتم رو پیدا کردم و روی حذفشون کار می کنم. جلسه 5 خیلی زیاد بهم کمک کرد. و اما درباره نتایجم:از نظر روابط، واقعا تو این یک ماه من و همسرم روابط خیلی عالی و گرمی داریم. همسرم میگه درکت خیلی بالا رفته.از نظر مالی قبل از دوره من خیلی تحت فشار بودم. چون زمین خریده بودم، حتی برای خرج 50 هزار تومن هم می ترسیدم و برام رویا بود که 10 میلیون پول توی حسابم باشه اما طی دو هفته بعد از کارکردن روی دوره، 140 میلیون پول توی حساب من بود و الان خیلی راحت خرید می کنم.قبل از دوره خودم یه سردردهای خیلی عجیب غریبی داشتم و خداروشکر در طی این یک ماه، این مشکل کامل برطرف شد. الان سلامت تر شدم؛ فول انرژی شدم؛ شادتر شدم؛ حالم خیلی خوبه و خدا رو شکر خانواده خیلی گرم و صمیمی ای دارم. همسر و فرزندانم خیلی احترام منو نگه میدارن و یک زندگی گرم و آروم رو دارم. مهمانی های خیلی عالی با افراد عالی رو داشتیم که توی این چندساله چنین تجربه ای نداشتیم و کلی هدیه دریافت کردم. کلی پس انداز کردم و راه پس انداز کردن رو یاد گرفتم. خانه مان همیشه تمیز و مرتبه و کلی وسیله جدید و نو برای خونم گرفتم. کلی کارهای به تعویق افتاده از قبل رو تموم کردم و انجام دادم و یه سفر یک روز عالی داشتیم که خیلی بهمون خوش گذشت. خودم خیلی آروم شدم و با خودم در صلح قرار گرفتم و دیگه سخت نمی گیرم. استاد ازت سپاسگزارم به خاطر دوره ارزشمند کشف قوانین زندگی.
  • -Ramtin Seisan
    بزرگ‌ترین پاشنه آشیل من کمالگرایی هست. دوره شیوه حل مسائل واقعا به دادم رسید و این پاشنه آشیلم رو به من شناسوند تا بفهمم ترمز اصلی من چیه و چرا با اینهمه هدف و انگیزه ای که همیشه داشتم و این همه شور و شوق و ایمان عملی و این همه کارهای زیادی که در طول روز برای اهدافم انجام میدم، چرا نتایج راضی کننده نیست.کارکردن روی این ترمز مصادف شد با بروزرسانی کشف قوانین زندگی و الان 24 روزه که من دارم با آگاهی و تمرینات این دوره زندگی می کنم. نتایج ام واقعا دیوانه کننده است. قسم میخورم که بارها و بارها با دیدن نتایجم اشک شوق ریختم. من با این دوره کدنویسی زندگی دلخواهم رو یاد گرفتم. امروز روز 24 ام از چالش 30 روزه من در تمرین کدنویسیه و چقدر پیشرفت داشتم هم از نظر شغلی؛ هم از نظر مالی؛ هم از نظر روابطیمن مربی یوگا هستم و به تازگی به امریکا مهاجرت کردم و وارد دنیای انگلیسی زبان شدم. بعد از دوره شیوه حل مسائل یک هدف 6 ماهه گذاشتم که آموزش یوگا به زبان انگلیسی رو شروع کنم. امروز فقط 3 ماه گذشته از قول  6 ماهه ای که به خودم داده بودم گذشته و اوضاع انقدر خوب پیشرفته که الان 14 جلسه از بسته آموزشی ام رو به زبان انگلیسی آماده کردم.درآمدم ام نسبت به ماه قبل، 4 برابر شده؛اعتماد به نفسم توی آموزش به زبان انگلیسی به افراد متفاوت به شدت بالا رفته. حالا از یه ورزشکار حرفه ای گرفته تا یک شخص با محدودیت فیزیکی. به نحوی که صاحب استودیو یوگا که اونجا کار می کنم، چون دید کلاسهای من خیلی راحت تر از بقیه مربیان بوک میشه، بین اون همه مربی انگلیسی زبان، اجرای بهترین کلاس رو به من پیشنهاد داد.چند روز پیش ایشون متوجه شد کلاسی که من واگذار کرده، از همیشه شلوغ تره و بهم پیشنهاد داد که یک workshop بزارم.و این دقیقا موضوعی بود که میخواستم بعد از رسیدن به هدف 6 ماهه ام، به عنوان هدف بعدی انتخاب کنم و اینقدر راحت توی مسیرش قرار گرفتمنتیجه ی بعدی، درباره روابط کاریم هست. صاحب استودیو بین اون همه مربی که آمریکایی و همزبونش هستن، من رو به یک برنامه خصوصی قایق سواری یک روزه دعوت کرد و توی این برنامه کلی ارتباطات جدید و روابط دوستانه عالی برام شکل گرفت.معجزه ی بعدی زندگیم دعوت شدن به یک پادکست از طرف استودیو بود. واقعا نمیدونم چطور توی اون پادکست با چه اعتماد به نفس بالایی 2 ساعت با دوتا آمریکایی اینقدر رون حرف زدم. انگار این من نبودم این خداوند بود که داشت به جای من میفهمید و جواب میداد و فرداش همه مشتری ها پیگیر بودن که این پادکست کی پخش میشه..پول داره به راحتی وارد زندگیم میشه. تمام شاگردام کلاسهای هفته بعد من رو بوک میکنند و… نمیدونم چقدر متوجه نتایج جادویی شدید که فقط توی 24 روز کار کردن با دوره کشف قوانین تجربه کردم. چون برای خودم موضوع فقط درآمد بیشتر، ارتباطات بهتر با مشتری ها، رابطه صمیمی تر با صاحب استودیو، رضایت مشتری ها و… اون هم توی یه زبان و فرهنگ جدید نیست. بلکه عشق به زندگی در من 100 برابر شده؛ هر صبح با شوق بیدار میشم؛ ارتباطم با همسرم بسیار بهتر شده و احترام همسرم به من هزار برابر شده، حالم خیلی خوب تر شده، دارم از مسیری که هر روزش رشد هست ، لذت میبرم و زندگیم بهشت شده.
  • -ایلیا صنعتکار
    تا همین 7 جلسه اول دوره کشف قوانین، زندگی من به دو بخش تقسیم شده: قبل از دوره کشف قوانین زندگی و بعد از دوره کشف قوانین زندگی. احساس می‌کنم خوشبخت ترین انسان روی کره زمین هستم که به این مسیر هدایت شدم. توی این کامنت میخوام رد پا بذارم از نتایجی که به خاطر عمل به جلسات این دوره تا الان داشتم. اول درباره روابط ام میگم: یک ماه پیش که کشف قوانین زندگی و تمرین کدنویسی شرایط دلخواه رو شروع کردم، هدف اصلیم ایجاد رابطه عاشقانه بود. هدفی که مدتها بود داشتم اما  اما اتفاق نیفتاده بود. فقط توی یک ماه، به خاطر شناسایی و برداشتن ترمزهام درباره روابط، با یک فرشته آشنا شدم و خداوند همه چیز رو برام مثل یک شاهزاده جور کرد که من با این فرد فوق العاده دوست بشم. درباره پیشرفت های مالی با اینکه تمرکز من روی روابط بوده،  شرایط مالیم در مقایسه با شش ماه پیش از زمین تا آسمان تغییر کرده؛ مشتری ها خیلی راحت خودشون میان سراغم بدون اینکه من تبلیغ خاصی کنم. مثلا بارها مشتری ها خودشون بهم گفتن که میخوایم با بچه هامون فوتبال کار کنی و قرارداد می بندند؛ پول و ثروت از جاهای غیر منتظره میاد توی زندگیم؛ هدیه های غیر منتظره ای دریافت می کنم مثل دعوت شدن به مسافرت و…؛ هزینه های غیرمترقبه زندگیم تقریبا از بین رفته؛ نگرانی های مالیم خیلی کمتر شده؛ احساس می کنم زندگی ام خیلی رون تر شده حتی توی تخصص ام که فوتبال هست هم خیلی راحت تر گل میزنم و تاثیرگذاریم توی تیم ده ها برابر بیشتر شده با همون تلاش فیزیکی قبلی. توی دوتا بازی قبلی تیممون 3-1 عقب بود اما وقتی من رفتم توی بازی، نتیجه 4-4 شد و من اینقدر تاثیر گذاشتم روی تیمم.من تنها کاری که برای پیشرفت حرفه ایم کردم، فقط ترمز هامو شناختم و کمتر کردم. یعنی تمرینات فیزیکیم همون تمرینات قبلی هستن اما نتیجه اینقدر متفاوت شده.از طرف چون ترمزهام رو دارم می شناسم و  بر می دارم، میدونم ذهنم از چه نقاطی میخواد بهم ضربه بزنه و یاد گرفتم که چطور کنترلش کنم و و این توانایی آرامش من رو توی زندگی خیلی زیاد کردهچون ترمز هام رو شناختم و دارم بر می دارم و نتیجه ها رو می بینم، انگیزه هام خیلی زیاد شده. زندگیم با معنا شده.  شب با این ذوق میخوابم که فردا بیدار بشم و اتفاقات فردام رو با تمرین کدنویسی خلق کنم و معجزات خداوند رو ببینم.قشنگ احساس می‌کنم نسبت به قبل، از نظر روابط تا اوضاع مالی و کسب و کار و… یک مدار درست حسابی رفتم بالاتر و اینقدر احساس شور و شوق دارم برای چالش 30 روز دوم  تمرین کدنویسی شرایط دلخواه.
  • -شیرین حمزه ای
    من در زمانی دوره کشف قوانین رو خریدم که در بدترین شرایط بودم از همه لحاظ. یادمه تمام پولی که داشتم رو برای خرید این دوره پرداخت کردم و الان که تغییرات زندگیم رو میبینم، تازه دارم درک می‌کنم که سرمایه‌گذاری روی خودت یعنی چی. تجربه‌های من قبل از آشنایی با آموزش‌های استاد عباس منش به این شکل بود که: هرچندوقت یه بار پام به دادگاه باز می‌شد. یا از من دزدی می‌شد؛ یا شاهد یه دعوایی بودم که باید می‌رفتم شهادت می‌دادمیا با خواهران محترم گشت ارشاد درگیر شده بودم و … خلاصه همیشه پام تو دفتر وکلا بود برای حل مسائلم و دنبال یه آشنا می‌گشتم که مسئله‌ام حل بشه. همیشه در مورد موضوعات مالی سرم کلاه می‌رفت و پول از دست میدادم و دوباره باید از اول شروع می‌کردم. درروابطم همیشه آدما درد ودل هاشون واسه من میاوردن وتوروابط عاطفی هم مردایی روجذب میکردم که اززندگی سیربودن به دلیل شکست‌هایی که خورده بودن ومن هم شدیدا حمایتگر بودم. فکر میکردم زن خوب زنیه که شریک سختی یه مرد باشه. نتیجه این میشد که حتی همون مردای داغون هم بعدازیه مدت واسه من طاقچه بالا میذاشتن. اما بعد از کار کردن با آموزش‌های استاد من خودم رو تغییر دادم. از اون روز دیگه با هیچکس مشکلی پیدا نکردم خداروشکر، نه ازم دزدی شده، نه شاهد بحثی بودم ونه با خواهران ارشاد مشکل پیدا کردم و دیگه دادگاه و وکیل به چشم ندیدم. درعوض هرجا میرم ادما عشق و محبت شون روبه من میدن. دیگ پای درد دل هیچ احدی نیستم. در زمینه روابط بین فردی، دیگ خبری از مردهای شکست خورده هم در زندگی من نیست. هر آدمی که باهاش برخورد کردم موفق بوده و مستقلدر زمینه مالی پیشرفتم به این شکل بوده که: هزینه‌های غیرمترقبه زندگیم متوقف شده؛ ۱۰۰ میلیون بدهیم رو پرداخت کردم؛ ۴ بار مسافرت داخل ایران رفتم و یه سفر ۳ ماهه لذتبخش به ترکیه داشتم. من قبلا خیلی پرخاشگر بودم، اما الان همه منو به صبوری و آرامی بودنم میشناسن، چون دیگه نسبت به مسائلم واکنشگر نیستم بلکه تبدیل شدم به آدمی که مسئولیت زندگیش رو پذیرفته. همه این تغییرات به برکت آموزش‌های استاد و بودنم توی سایت رخ داده. تا حدی که من حاضرم ازفرزندم دوری کنم اگر لازم باشه ولی از این سایت و اموزش‌های استاد نه. بینهایت سپاس برای بروزرسانی بی‌نظیری که روی دوره کشف قوانین زندگی انجام دادید.
  • -مهدیه بانو
    الان 14 روزه که من با آگاهی های دوره کشف قوانین، زندگی می کنم؛ تمرین کدنویسی شرایط دلخواه رو انجام می دم. برای سوالاتی که توی دوره ارزشمند طراحی شده تا بتونم ترمزهای مخفی ذهنم رو بشناسم و حذف کنم، وقت گذاشتم . داره اشکهای شوقم جاری میشه... واقعا از شما سپاسگزار که با این تمرینات و سوالات و مثالها، اینقدر کمک کردین که درکم از عملکردم ذهنم و ترمزهای مخفیش، بیشتر بشه و خودم رو بشناسم. سپاسگزارم بابت جلسات و تمرینات این دوره که باعث شد بفهمم چقدر ترمز مخفی داشتم که جلوی تحقق خواسته هام رو گرفته بود و چطور این ترمزها رو بردارم.اشک های شوق من داره جاری می شه. کلی ترمزهای مخفی و محکم رو توی ذهنم درباره پول و ثروت، درباره شغلم و... شناختم که اصلا نمی‌دونستم این ترمزهای مخفی داشته جلوی پیشرفتم رو می گرفته. امروز روز 14 ام از تمرین کدنویسی شرایط دلخواه روزانه ام هست و می خوام بخشی از معجزات این 14 روز زندگی با کشف قوانین زندگی رو بنویسم:اولا که همسرم هم امروز همراه من شده و شروع کرده به آموزش دیدن با این دوره؛ هر محصولی برای فروش میزارم، با قیمت عالی و راحت فروش میره؛ قبل از این دوره، تنشهای زیادی بین من و بچه هام بود، و الان دیگه خبری ازشون نیست. همه اش محبت و عشقه؛ تو خونه دیگه صدای دعوای بچه ها نیست بلکه همش پره از صدای شادی و قهقهه و لذت بردن بچه هام؛ چقدر رابطه ام با همسرم عالی شده؛ روال انجام کارهام آسون تر شده و قشنگ می بینم که چرخ زندگیم رون تر شده؛ قبل از این دوره، همواره یک در میان یا من یا بچه هام مدام مریض می‌شدیم. یعنی بیشتر زمان من یا در حال مریض داری هدر می رفت یا خودم مریض بودم. اما 14 روزه که به خاطر زندگی با این آموزش ها و به خاطر شناسایی و برداشتن بخشی از ترمزهای ذهنم، هیچ اثری از مریضی در من نیست و بچه هام هم به لطف خدا سالم سالمن.
  • -یونس پریرو
    دوست دارم توجه شما به نوشته ای جلب کنم که توی تاریخ  1398/09/22  نوشتم: \" من یونس پریرو هستم و این وضعیت کنونی زندگی من هست قبل از خریدن دوره های آموزشی استاد:جنبه مالی: در آمدم تا یک ماه پیش کمتر از یک میلیون تومن در ماه بود و الان که آذر ماه 1398 است و این رو می نویسم این ماه حدود 2/5 میلیون تومان شده.460،000 تومان پس اناز دارم. ماشینی که از خودم باشه تا الان نداشتم و ندارم و در حال حاضر یه قسط ماهانه 80 هزار تومانی دارم. در مورد روابط ، به کیفیت روابطم با اعضای خانوادم ، دوستام و همکارام، به خودم نمره 13 دادم \"امروز 1402/03/17 هست و میخوام درباره نتایجی بنویسم که توی این 4 سال با عمل به آموزه های استاد توی زندگیم ایجاد کردم. من توی این 4 سال دوره های 12 قدم، روانشناسی ثروت 1 و 2 ، دوره عزت نفس، دوره کشف قوانین زندگی و دوره قانون سلامتی رو خریدم و شروع کردم به بهبود جنبه های زندیگم. اینا بخشی از تغییرات من هست:در حال حاضر درآمد ماهیانه من بین 60 تا 70 میلیون تومان است. یعنی توی این 4 سال بیش 60 برابر شده. (بزن اون دست قشنگه رو )تازه درآمدم نسبت به اول این سال، رشد تقریبا سه برابری داشته.پس انداز حساب بانکی من الان 46 میلیون تومانه. یعنی 100 برابر رشد. تازه کاری ندارم که کلی دستمزد پرداخت نشده دارم که در شرف پرداخت هستند.در حال حاضر یک 206 مدل 86 فوق العاده تمیز دارم.توی این 4 سال هیچ وامی نگرفتم و هرچی خرید کردم نقد بوده.در حوزه روابط در تمام ابعاد از روابط خانوادگی گرفته تا روابط دوستانه، رابطه با همکاران و مشتریها همه و همه کلی بهبود ملموس داشتم.در حوزه سلامتی از تاریخ سال 1398 به بعد فقط چند بار سرما خوردم که اونم خودش خوب شده و مطلقا هیچ دکتری نرفتم. مخصوصا از سال 401 که دوره قانون سلامتی رو خریدم، به سلامتی با ثبات دست پیدا کردم .این کامنت و این موفقیتهامو نوشتم که هم برای خودم مروری بشه که این مسیر چطور زندگی منو تغییر داده و هم انگیزه هام قوی تر بشه برای بهتر عمل کردن به قانون و هم برای دوستان انگیزاننده ای بشم برای اینکه میشه زندگی رو بی نهایت تغییر داد.اینجا میزان پیشرفتم رو ثبت کردم تا به خودم یادآوری کنم که این نتایج حاصل عملکرد من به قوانین زندگی بوده و این تغییرات شانسی و الابختکی توی زندگیم بوجود نیومده. بلکه این نتایج به اندازه ای که من تونستم به آموزه های دوره ها عمل کنم بوجود اومده.
  • -امپراطور
    عمل به دوره کشف قوانین زندگی و ساختن درآمد دلاری
    من میخوام یکی از نتایجی که با دوره کشف قوانین گرفتم از لحاظ مالی خلق کردم رو بگم: عید بود یه کاری رو شروع کردم برای اینکه درآمد دلاری بسازم. هرچی پیش رفتم دیدم همش ضرر پشت ضرر هست. هر کاری که تونستم کردم اما به پول و درامد نرسیدم. تا اینکه حدود 3 ماه پیش بود که دوره کشف قوانین زندگی رو خریدم و با بالاترین تمرکز نشستم پای آموزشای شما توی این دوره. طبق آموزش های اون جلسات درباره پیدا کردن ترمزها، من شروع کردم و ترمزهام رو درباره دو مورد پیدا کردم: مورد اول شغلم و دومی ترمزای که درباره پول ساختن از اون شغل یا در کل درباره ثروت داشتم. به کمک آگاهی های این دوره، روزی 5 ساعت روی اصلاح اون ترمزا کار می کردم و مرتب ایده ها و روشای جدیدی بهم الهام میشد که مثلا به این شکل باورت رو بهتر کن و منم انجامش می دادم.مثلا زیر دوش حموم بودم و فکرم به پیدا کردن راهکارای بهتر بود که یهو ترمزی رو تو ذهنم پیدا می کردم و سریع داد میزدم کاغذ و خودکار برام بیارید... همه تعجب میکردن کاغذ و خودکار زیر دوش حموم واسه چشه و خب اون ترمز رو مینوشتم و برای برداشتنش راهکار پیدا می کردم. حتی یه وقتایی شبا دیگه داشت خوابم میبرد که یهویی ترمزی رو تو ذهنم کشف می کردم و سریع هوشیار میشدم و اونو مینوشتم. به خاطر این عملکرد و تمرکز، در نهایت ایده ای رو برای پول ساختن توی کارم پیدا کردم و یه چند روز امتحانش کردم دیدم خیلی عالی داره جواب می ده. الان حتی از اون دو سه هفته پیش، باز هم بهتر شده و به معنای واقعی کلمه مثل آب خوردن درآمد فراوان بسیار بسیار عالی با دلار دارم می سازم و یه حساب بانکی هم توی روسیه دارم و حالا این اولشه... امشب که دارم این نتیجه رو می نویسم، تازه جلسه 10 دوره رو تموم کردم. یعنی هنوز دوره تا آخر تموم نشده اما نتیجه ای که می خواستم اومده.
1 2 3 4
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افسانه شاکری گفته:
    مدت عضویت: 212 روز

    سلام استاد

    گفته بودین که باور کمبود کجاها توی زندگیتون هست میدنم که خیلی خیلی وجود داره ولی چند تاش که تونستم پیدا کنم من خیاط هستم وهمیشه میخاستم که یکی کمکی داشته باشم ولی باورم این بود که خیاط خوب نیست اگرم باشهاگر خیاط بگیرم حقوقش رو چه جوری بدم اگر درامد کافی نداشته باشم یا مثلا ایده به ذهنم میومد یه رگال لباس تولید کنم مشتری هام که میان از رگال هم دیدن کنن وبفروشم دوباره فکر منفی میومد که اگر فروش نره چی رودستت بمونه چی وهمین ترس باعث شده که هیچ وقت قدمی برندارم

    وبابت اینکه گفتین باچه مساعلی روبرو شدید که فکر میکردین راه حلی نداره من با پسرم که الان پونزده ساله خیلی بحث‌ میکریم فکر میکردم میتونم کنترل کنم وبعضی وقتا دیگه اینقد عاجز میشدم تو خلوتم گریه میکردم یروز از خدا خاستم که کمکم کنه همون روزا بود که خواهرم یه کلاسی رو معرفی کرد که برای فرزند پروری بود اونجا بود که فهمیدم مشکل پسرم نبوده خودم بودم با افکار منفی که ممنتوم میگرفتن منو با پسرم دذگیر میکرد واز من بعد از اون چند جلسه کلاس نه تنها دیگه با پسرم درگیر نبودم بلکه باهم دوستو رفیق هم شدیم الان همه چی رو میاد برام تعریف میکنه در صورتی که قبلا اگر میپرسیدم هم چیزی نمیگفت الان خودش میاد بغلم میکنه بوسم میکنه

    یوقتایی که صداشو بلند مبکنه میاد معذرت خاهی میکنه

    این اولین دوره ای هست که ازتون گرفتم امیدوارم به دستاورهای بزرگتری برسم وبیام باهاتون در میون بزارم بازم ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    معصومه حقی گفته:
    مدت عضویت: 531 روز

    سلام خدای جانم

    سلام استاد عزیزم ودوستان مهربونم

    من دیروز فایل دوم استاد رو گوش دادم در مورد راحت کارها براشون انجام میشه وبا هدایت پیش میرن دیروز تصادف کرده بود همسرم خداروشکر اتفاق بدی نیافتاده بود مقصرم نبودن رفته بودن بیمه اونجا کروکی ازشون خواستن وهمسرم رو 4تاکلانتری فرستاده بودن دنبال کروکی هر جا روفته بود جای دیگه ایی رو گفته بودن بره و…کلی درد سر داشتن دیروز

    حالا امروز همسرم وقت نداشت بره سرکار بود به من گفت برم کروکی رو بگیرم به خیال خودمون کلانتری مورد نظر رو پیدا کرده بودیم گفت برو اونجا بگیرش منم رفتم گفتن سرهنگ فلانی اینجا نیست برو فلان کلانتری بازم یه جای دیگه منم تو دلم گفتم چرا این جوری شد من برا نیم ساعت مرخصی گرفتم نکنه خیلی طول بکشه منو الکی این ور واون ور بفرستن بعد یاد حرف استاد افتادم گفتم خدایا منو هدایتم کن من به راحت ترین راه بتونم کارمو انجام بدم برم خیلی سریع کارم راه بیافته و…بعد به گروهبان گفتم آدرس رو تو نشان برام من علامت بزن با همون مسیر یاب برم چون من اونجارو بلد نبودم وقتی که به مقصد رسیدم دیدم تو اون منطقه اصلا کلانتری وجود نداره از یه آقایی پرسیدم این خیابون کلانتری هست منو اینجا فرستادن ایشونم خیلی آدم مطلعی بود گفتن نه اصلا کلانتری نداره واون کلانتری که گفته بودن بهم گفت که خیلی از اینجا دوره و….

    بعد کلی راهنمایی کرد که کروکی فلان بگیری اگه دست نویس کردن بیمه قبول نمیکنه وووو

    بعد رفتن منم با ماشین راه افتادم دیدم این آقا به سمت ماشین من میاد منم نگه داشتم گفتن این خیابون یه طرفه س تهش از اینجا نمیتونی دور بزنی یه راهنمایی رانندگی هم چند تا کوچه بالاتر هست اگه بری از اونا بپرسی چون اداره کل شونه بهتر راهنماییت میکنن آدرس داد منم رفتم خیلی راحت پیداش کردم رفتم پرسیدم فلان جا تصادف کردیم و…کجا برم آدرس قبلی رو بهم دادن گفتم اونجا رفتم یه کلانتری دیگه روگفتن سرهنگ فلانی اینو که گفتم گفتن سرهنگ اینجاس در رو باز کردن بیا تو من شوکه شده بودم چون فقط رفته بودم آدرس بپرسم که کدوم کلانتری برم

    همون جا کروکی رو بهم دادن راحت وآسان خداروشکر انقدر ذوق زده شدم از این اتفاق که نمیتونم براتون توصیفش کنم اشکم دراومد که ببین استاد میگفت این طوری شد هدایت خواستم کارها برام آسون شد منم کارم آسون پیش رفت خداروشکر من اینو معجزه میدیدم واقعا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    الا رستگار گفته:
    مدت عضویت: 192 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

    به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم ان‌شاءالله

    دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم

    حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم می‌کنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)

    اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..

    گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم

    گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم

    و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .

    و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم

    وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر

    همه ی ترسام خلاص میشم استاد

    همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان می‌کنه به اذن الله

    اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم

    و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم

    حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم

    هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب

    شکسته ی منو داد

    من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی

    ( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد

    تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..

    و هربار اشتباهات جدید

    حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد

    آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم

    تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر

    بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم

    به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم ان‌شاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم

    اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله

    به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود

    خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم

    یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم

    و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه

    لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم

    خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم

    و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره

    ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت

    به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم

    و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم

    آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم

    اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش

    اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه

    همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق می‌کنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست

    وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمی‌دونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت می‌بردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت می‌بردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمی‌دونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمی‌دونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم

    الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار

    زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم

    خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    الماس زیبا وهمسرجان گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    سلام به استاد عزیزم

    خدای مهربانم هرچه دارم ازتودارم

    من اصلا یک درصد فکر نمی‌کردم بتونم تا قبل از زمان تخفیف دوره رو بخرم بصورت ناگهانی

    البته چند وقتی هست که همسرم در برنامه های استاده وخیلی تمایل به خرید این دوره داشت همش میگفت یه جوری این دوره رو بخریم قبل از عید توسط یکی از دوستان غرفه روسری زدیم وخداروشکر پول دوره برامون جفت و جور شد حتی چند برابرش ….وتمام مخارج عیدمون رسید نزدیک به 10میلیون عیدی سوغات بردم اصلا فکرشو نمی‌کردم ..ایام عید کلی بهم خوش گذشت ….مادر شوهرم کلی بهمون سوغات داد البته مادر شوهرم زنی دست ودلبازن ….وخداروشکر نتایج دارن میان اینها رو داشته باشین تا نتایج بیشتر رو هم بیام بنویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    معصومه حقی گفته:
    مدت عضویت: 531 روز

    سلام خدای جانم مهربان ترینم عزیزم هادی ام هستی ام آرامشم خدای زیبایم خدای رحمانم رحیمم سخائم ستارم

    وسلام ودرود بر استاد عزیزم خیلی خیلی دوستون دارم برام خیلی باارزشینخداروشکر خدا منو به سمت شما هدایت کرد

    خواستم تو دفتر یادداشتم اینو بنویسم ولی حسم گفت بیام واینجا بنویسم

    بنویسم وتقاضای هدایت کنم از خدای عزیزم برای کسب وکاری که میخوام راه بندازم شروع کنم خدایا مدرسم باش هدایتم کن چطور شروع کنم کجا برم چه چیزهایی بخرم خودت کمکم کن تایم خالی برام باز کن من با آرامش و وقت کافی بتونم کارمو شروع کنم

    این رو به عنوان یه رد پا برای خودم گذاشتم توکل علی الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 1008 روز

    به نام خدای مهربانم خدای خوب و قدرتمندم

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم سلام به دوستان همفرکانسم

    این روزها با اینکه هنوز نتونستم دوره رو تهیه کنم

    اما متوجه شدم به خداوند خیلی نزدیک تر شدم

    و راحت تر خواسته هامو میخوام و بهم داده میشه

    و الان اومدم کامنتها رو بخونم چقدر قشنگ نوشتن دوستانم من فدای شما بشم

    خیلی خوشحالم که نتایج عالی گرفتین در این مدت کم

    بعضی از دوستان گفتن بعد از دو یا سه جلسه تمرین حل کردن نتایج عالی رو گرفتن خب خیلی خوبه

    این مشخص میکنه چقدر دوره مهمیه چقدر بازخورد گرفتن دوستان

    چقدر تلاش ذهنیشون بالا بوده و برای من درس داره که روی هر دوره ای تمرکزی کار کنی پاسخ مثبت میده تحسینتون میکنم مرحبا مرحبا

    خدارو شکر میکنم برای داشتن همچین استادی و همچین دوستانی الهی شکرت سپاسگزارتم

    خوش باش که هر که راز داند

    داند که خوشی خوشی کشاند

    شاد و سلامت و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سیده گفته:
    مدت عضویت: 551 روز

    به نام خداوند قادر مطلق خدایی که این روزا اینقدر باهاش صمیمی شدم که هر لحظه دارم باهاش حرف میزنم

    خدایی غیر از خدایی که قبلاً می شناختمش

    الان هم اومدم نتایج شما دوستان عزیزم رو برای اولین بار توی این قسمت از سایت بخونم ،که خدا یهویی بهم گفت تو هم بنویس

    بنویس که همه باور کنن اگه با من رفیق بشن دیگه نگران هیچی نمیشین.،من میگم چی کار کنن که چرخ زندگی شون روان بشه

    به خدا الان که دارم می‌نویسم اشک از چشمام سرازیره .

    نه از ناراحتی بلکه از سر شوق که چنین خدایی داشتم و ازش بی خبر بودم.

    تازه منی که خیلی ادعای خداشناسی و این حرفا رو داشتم.

    برای همه مادر بودم برا خودم زن بابا

    از بس باورهای خراب تو ذهنم بود

    باور این که خدا دعاهای منو در حق دیگران چقدر زود جواب میده ولی برای خودم نه

    همه ازم التماس دعا داشتم و منم به خدا میگفتم تو که خیلی مهربونه حاجتشون رو بده و جالب این که همه به حاجتشون میرسیدن و البته وصد البته این به خاطر باور خودشون بود که جواب میگرفتن نه به خاطر دعای من

    و

    من اینو میدونستم و به روی خودم نیاوردم.

    و

    به خودم میگفتم چون خدا خیلی دوستم داره

    هی میخواد ازش التماس کنم برای گرفتن حاجت خودم

    و

    با خودم میگفتم هر چه بیشتر دارم اذیت میشم

    پس جایگاه بهتری پیش خدا دارم

    پس اگه اینجا نشد حتما اون دنیا برام بهتره

    و

    این هم یه باور مخرب دیگه و

    هزاران باور دیگه که به خدا میچسپوندم

    البته که این باور در جامعه آیی که بودم تاثیر گرفته بودم و در خودم تقویت کرده بودم متاسفانه.

    اما خدای درون الانم کجا و اون خدا کجا

    که هر لحظه داره منو هدایت می کنه به بهترین راه ها ،

    و این رو مدیون آموزش های استاد عزیزم می‌دونم.

    که زندگی منو عوض کرده از هر لحاظ.

    خدایا شکرت

    همیشه با خودم میگم استاد عزیزم تو که دراستان من در صد کیلومتر متری من سالها زندگی کردی و آغاز تغییرت از اون جا بود

    چرا امن

    من این همه دیر با شما آشنا شدم.

    از فایلهای رایگان که ارزش میلیاردی دارن شروع کردیم و الا با دوازده قدم داریم رو به جلو پیش میریم چ بیشتر از چیزی که می‌شنوم دارم به گفته های استاد عمل می کنم.

    به هر حال خدا را هزاران بار شکر از بودن در کنار شما و این دوستان عزیز و خصوصاً عزیز دلت مریم جان که هر روز با دیدن زندگی پر بهشت دارم در بهشت افکارم زندگی میکنم.

    از لحاظ روابط با همسرم که عالی شده و تا قبل از این که ایشون واقعا یه آدم دیگه آیی شده

    ما هر روز زندگی در بهشت رو با هم میبینم و این همه فراوانی و عشق رو از بودن با شما تجربه می کنیم .

    فایلهای توحیدی استاد عزیزم انقلابی در ما به وجود آورده که الان با قدرت و یقین به هدایت الله با دست خالی و به صورت تکاملی طی مدت یک سال اخیر داریم کاری رو برای اولین بار شروع می کنیم که

    خدا خودش بهم الهام کرده و مجوزش رو هم خودش داده و مطمئن هستم به بهترین شکل پیش می‌ره و ما رو به ثروت و روزی به غیر حساب می‌رسونه.

    در هر حال اینو به دوستان گلم خواستم بگم که هر طوری تو خدا رو توی ذهنت بسازید همون رو می بینی .

    من الان یه جوری باهاش رفیق شدم که دوست ندارم وقتم رو پیش کسی دیگه ایی بذارم.

    من الان هر چه ازش بخوام بهم میده

    و

    مهم تر از همه رفاقت با خودشه .

    حال خوب بودن با خودش.

    دورت بگردم خدای ارحم الراحمین.

    ممنون از شما دوستان عزیزم که کامنت منو خوندید و باور کردید هم حرفای منو

    هم خدای درون وجود خودت رو

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  8. -
    راضیه نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 216 روز

    سلام به خدای مهربانم سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز استاد عزیز من و همسرم 4 ماهه که با فایل های شما اشنا شدیم در اصل خدا مارو هدایت کرد به سمت این فایل ها ولی تو این 4 ماه اندازه ی یک سال من رو خودم کار کردم جوری که صبح که از خواب پامیشدم فقط تو گوشم صحبت های شما بود تا شب که میرم بخوابم یعنی جوری شده که من تو خونه موقع کار تو ماشین تو مهمونی تو خرید هر جا که باشم دارم از صحبت های شما استفاده میکنم من و همسرم خیییلی خوشحال و خوشبختیم که با شما اشنا شدیم و این هم از لطف خداس تو این 4 ماه خیلی چیزا تغیر کرده هم رابطه ی عاطفی ما هم سلامتیمون هم ارامشون هم نعمتهامون ما یه دختر 15 ساله داریم بعد از شنیدن صحبت های شما برای خودش دفتر شکر کزاری و دفتر هدف گزاری درست کرده و من خیلی خوشحالم که شما استاد عزیز مانند یه نور پاک وارد زندگی ما شدید و خیلی شیرین و دوست داشتنی مارو هدایت میکنید خدایا هزارررران بار شکر برای وجود خودت برای وجود استاد عزیز برای اینکه من و خانواده ام لایق این هدایت شده ایم ما هر روز بیشتر و بیشتر تلاش میکنیم تا به بهترین خودمون تبدیل بشیم ممنونم از شما استاد عزیز شما نور الهی هستید برای روشن کردن زندگی دیگران خوش به سعادت شما و خوش به حال ما که شمارو داریم خدارا سپاس برای این لحظه و هر لحظه به امید موفقیت بیشتر و بیشتر خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  9. -
    خدیجه اعتمادی گفته:
    مدت عضویت: 1804 روز

    داستان هدایت میرسه به زمستان 1401.زمانی که در شرایط روحی و مالی خیلی‌ بدی قرار داشتم .دو ماه شده بود که پدر نازنینم رو از دست داده بودم و پذیرش نبودش برام غیرممکن بود. غمی که به اندازه ده سال پیرتر شدم .چون وابستگی شدیدی به پدرم داشتم و یجورایی بابایی تمرین آدم خانواده مون بودم. بابرادرم که با آموزشهای شما کلی نتیجه گرفته بود و باهم از لحاظ روحی نزدیکیم . داداشم پیشنهاد داد که باید از خانه بزنی بیرون و یه کاری رو شروع کنی منم که تنها داراییم یه پراید بود تصمیم گرفتم باهاش کار کنم تا هم کمی وضعیت مالی مون بهتر بشه و هم وضعیت روحیم. خلاصه شروع کارم شد شروع آموزشهام . سابقه عضویت من به خیلی قبل‌تر برمیگرده و دلیلشم اینه که برادرم خارج از ایران زندگی می‌کنه و من این پروفایل رو برای ایشون ایجاد کردم و چندتا از دوره های شما رو با پول خودش خریدم .و اگه به خیلی‌ قبل‌تر برگردم من برای اولین بار سال 94 یه فایل از شما دیدم فقط اون تی شرت قرمز رنگ و فضای سبز شمال که اونجا فایل ضبط شده بود یادمه ولی تو مدار دریافت آگاهی نبودم و از حرفا تون هیچی یادم نیست فقط حس خوبی که به من داده بود باعث شد که اسم تون تو ذهنم بمونه . خلاصه من همزمان با کارکردن با پرایدم شروع کردم فایل‌های عزت نفس رو که برای برادرم خریده بودم با اجازه خودش گوش دادن . 6 ماه فقط عزت نفس گوش دادم. تو اون 6 ماه به لطف خدا و آموزش‌ها اولاً پذیرشم در مورد از دست دادن پدرم رفت بالا. دوماً اعتماد به نفس من خیلی‌ تقویت شد و من چالش هایی که در مورد شغلم پیش آمده بود با تکیه بر آموزه های عزت نفس پشت سر گذاشتم و همه بدهی هامون پرداخت کردم .بعد از اون چندین ماه فایل های رایگان رو استفاده کردم .استاد من با فایل‌های توحیدی خدایی در درونم پیدا کردم که رفیق منه و من هر لحظه من در آغوش امن او هستم و این آرامش درونم شروع تحول من بود.ماشینمو عوض کردم و از لحاظ مالی به اندازه تمام 35 سال عمرم پس انداز کردم و سرمایه جمع کردم و به لطف الله از اول سال 1403 من دوره قانون سلامتی رو استارت زدم .

    در شروع دوره چربی خونم 485 . سردرد های تنشی و ضربه ای، افزایش وزن با دور کمر 94 و دور شکم 95 ، غده ای تیله مانند زیر بغلم ، کبد چرب و معده آندوسکوپی شده به دلیل خونریزی و و وزن 61 کیلو و چندین مشکل دیگه که جمعا 22 مورد من در شروع دوره نوشته بودم ولی الان در تاریخ 13 اسفند 1403 به لطف دوره قانون سلامتی چربی خونم کامل برطرف شده و منی که تا یادمه سر درد داشتم هیچگونه سردردی بعد از سه ماه که از دوره گذشت ندارم بدون حتی یه دونه قرص. اوایل دوره وسوسه میشدم که قرص بخورم ولی من خودمو متعهد کرده بودم که با شیوه قانون سلامتی ،سلامتی مو به دست بیارم .دور کمر الان 76و شکم 83،و وزن 48 کیلو خدا را شاهد میگیرم در این مدت حدود 1 سال که به شیوه قانون سلامتی زندگی کردم حتی حتی حتی یدونه قرص نخوردم و این به اعتماد به نفس داد. و انرژی باور نکردنی که حتی من تو18 سالگی اینقدر سالم و پر انرژی نبودم و استفاده از دوره عشق و مودت در روابط که عشق واقعی رو دارم تجربه میکنم عشق بدون وابستگی و در یک کلام مثل دوره نامزدی که همه میگن بهترین دوره مزدوجی هست ولی من با 8 سال زندگی مشترک دارم مثل دوران نامزدی زندگی میکنم . و الان شروع دوره بی نظیر هم جهت با جریان خداوند و نتایجی بعدا خواهم نوشت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      مریم فرقدانی گفته:
      مدت عضویت: 1235 روز

      به نام خداوند بی همتا

      سلام خدیجه جان ،واقعا تحسینتون میکنم به خاطر موفقیت‌ها و پیشرفتی که کردید.

      ازتون میخوام بپرسم که شما به چه روشی فایلها رو تمرین میکنیدوعمل میکنید ؟؟ که اینقدر نتایج خوب گرفتید.من با اینکه چندین سال است که روی خودم کار میکنم آنطور که باید نتیجه نگرفتم. از همه لحاظ پیشرفت آنچنان نگرفتم و اگر هم بوده یه دوره کوتاهبوده و دوباره به حالت قبل برمیگردم .

      ممنون میشم تجربیات خودتون رو دراختیارمون بزارین.

      در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمندو سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سحر رستمی گفته:
      مدت عضویت: 631 روز

      سلام به استاد عزیزم و مریم جانم

      سلام به دوستان هم فرکانسی و خدیجه خانم عزیز،مدتها بود کامنت نذاشته بودم،الان با دیدن پیام شما یچیزی درونم گفت دست به قلم شم و بنویسم.

      خدیجه عزیز من هم مثل شما درگیر سردرد های تنشی و میگرن عصبی هستم،که 12 ساله درگیرم کرده،هر شب باید دارو بخورم همیشه کیفام پره دارو هست،یخچال و کابینت های آشپزخونه

      عین پیرزنای 80 ساله فقط با خودم دارو حمل میکنم اینور اونور،من 32 سالمه،الان نزدیک دو ماهه که سردردم یکباره شدید تر شده و حتی داروهای همیشگی خودم هم نتونستن ساکتش کنن،و حتی امروز هم نتونستم برم سرکار مرخصی گرفتم من دبیر هستم،الان یک ماهی بود که با خودم درگیر بودم قانون سلامتی رو بگیرم یا نه،میتونه این سردرد 12 ساله منو درمان بکنه یا نه،همش دو دل بودم،از خدا میخواستم یه نشونه یه پیام یه چیزی از تو سایت بهم نشون بده که دلم رو قرص کنه با خیال راحت قانون سلامتی رو تهیه کنم،تا اینکه امروز از صب تو سایت چرخیدم رفتم تو صفحات مربوط به کامنت های قانون سلامتی کلی اونجا کامنت خوندم وقتی چشمم افتاد به پیام دوست عزیزی که نوشته بود میگرن داشته و بعد از 20 روز عمل به قانون سلامتی بکل سردردش از بین رفته و خوبشده از شدت خوشحالی اشکم ریخت گفتم خدایا شکرت بالاخره جواب دو دل بودنم رو دادی،دیگه مصمم شدم همین هفته این دوره رو تهیه کنم،بعدش هم به پیام شما هدایت شدم بی نهایت خوشحال شدم خدارو سپاسگزاری کردم بابت این جوابی که از طریق دوستان عزیزی چون شما بهم داد.

      خدایا ازت بینهایت سپاسگذارم،بابت جوابهای خوبی که از طریق کامنت های دوستانم بهم گفتی،باورم نمیشه چقدر خوشحالم خیالم راحت که دیگه میتونم با عمل به قانون سلامتی از شر این سردرد چندین ساله خلاص بشم.

      استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم بابت این دوره های فوق العاده هر چقدر از شما سپاسگذاری بکنم بازم کمه.

      خیلی دوستتون دارم استاد جانم

      عاشقتونم مریم عزیزم

      دوستان هم فرکانسی من خیلی دوستتون دارم،نمیدونید با کامنت های شما چقدر از جواب سوالاتم پیدا میکنم.حالم خوب میشه

      امشب این ساعت این لحظه خواستم این رد پارو از خودم بذارم تا بعد از تهیه قانون سلامتی و عمل به آموزه هاش بیام و مثل خدیجه عزیز با خوشحالی از نتایجم بنویسم از سلامتیم.

      خدایااااااااااااا من عاشقتممممممم

      شکررررررررررررررتتتتتتتتتت خدا

      دوستدار شما=سحر

      1404/1/18

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: