«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 72 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    214MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی «اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
    16MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

2079 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    MM گفته:
    مدت عضویت: 1717 روز

    سلام به استادعزیز

    واقعاچه فایل عالی

    اززمانی که درفایلهاتون ازحضرت ابراهیم شنیده ام چیزهایی که دریافت کردم بی حداست

    خدابگونه ای دیگردرذهنم نقش بسته است

    خیلی آرومتر شدم وبه عبارت دیگر عوامل بیرونی کمتر برام مهم هستندوبه این باوررسیدم که فقط فقط فقط خدا

    خدایا توراصدهاهزارمرتبه شکر می کنم که مرابه این مسیرهدایت کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    فاطمه علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1402 روز

    بنام خداوند یکتا😍

    من همیشه این صحبت زیبای قرآن کریم رو ستایش میکنم…

    هماهنند حضرت ابراهیم باش که موحد بود و مشرک نبود….

    اعتماد به خداوند که نگهبان هر لحظه زندگیم هست…فقط باید رو باورامون کار کنیم..

    چیزی که انسانها در زندگیاشون مشکلات زیاد دارن و از موقعه ایی که من وارد این آگاهیا شدم…فهمیدم 99صدوم درصد انسانها باورامون نسبت به خداوند اشتباه هست…تمام عمرمون توی یه خانه سیاهیی بودیم که فقط چشمامون باز بود بدنبال روشنایی بودیم..ولی نمیدونسیم باورای توحیدمون مشکل داشته….

    دقیقا یکی از اشناهامون چند مدت پیش بچشو از دست داده…با وجودی که این خانم حجاب کامل دارن و بسیار مومن هست…ولی از کله سحر تا شب عکس پسرو میزاره و زجه میزنه…قبل از اینکه پسرشون فوت کنن تمام استوری ایشون عکس مرده ها بود…یا عکس این پسر میزاشت و ستایشش میکرد…انگار شده بود خدای اون….

    من با خودم گفتن با پرستیدن شدید ایشون ببینم آینده چه بلایی بسرش بیاد که طولی نکشید همین بلا بسرش اومد…

    اینا همش برمیگرده به باورای ما انسانها که زیاد به فرزندانمون عشق زیاد داریم بقول ما ندید بدید میکنیم….

    دقیقا منم قبلا همینجور باوری داشتم.زیاد به یه موضوع میچسبیدم..جالب بود برام حس بد همرام بود از رو باورای اشتباهم و ندونستنم باعث میشد ضربه ی زیادی بخورم…

    تا اینکه اینقدر شرایط برام سخت شده بود که طاقت نداشتم که به این راه هدایت شدم..ممنون و سپاسگذار خداوندم هستم…

    ادمهای سمی زندگیم خود به خود از زندگیم حذف شدن…و دارم هر روز رو خودم کار میکنم..خیلی ممنونم خدا چقدر بینهایت کمکم کرد..نمیدوننننننننننم با چه زبانی شکرگزارت باشم…

    الان فهمیدم باید تسلیم خداوند باشم و همیشه حس خوب داشته باشم…شجاع باشم…از خداوندم میخام همه مردم را براه راست هدایت کنه…

    واقعا تمام بدبختیای زندگی انسانهای امروزی از باوراشونو که اطرافم از این ادمها زیاد هست…که وقتی باهاشون در ارتباطم نمیدونم چی بگم…بعداش با خودم میگم خدا ممنونم چقدر من در درگاه تو سعادتمند بودم که منو هدایت کردی…

    خدا ازت میخام بیشتر تسلیم تو باشم.چون بازم یکم باورام مشکل داره….چون ما نیاز به تمرین تمرین تمرین داریم…

    وقتی با خدا حرف میزنم راجع به باورای قبلیم گریم میگیره..که چرا من اینجور بودم چرا اینجور فکری میکردم….

    نتیجه میگیرم از این درس که اتفاق خوب همراه با حس خوب هست…

    از ابراهیم عزیزم میخام در تمام ابعاد زندگیم مثل خودش که فعلا یکم اولاش هستیم باید زیاد رو خودمون تمرین کنیم ایشون شخصیت برجسته ایی هست ما هم با توکل به خداوند ابراهیم گونه بشیم …..و بتونیم فقط توکل به خداوند داشته باشیم تا تجربه خوش بختی رو در این دنیا و آن دنیا نصیبمون بشه…الهی امین یا رب العالمین…

    درود فراوان به خداوندم و ابراهیم خلیل الله❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    اکرم هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1508 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان

    امروز دخترم داشت یه سی دی کارتون ایرانی نگاه میکرد.من سرگرم کار خودم بود ولی میشنیدم

    دوتا پسر جوون بودن که یکیشون چوپان بود و اونیکی بهش اصرار میکرد که گله رو رها کنه و باهاش بیاد برن شهر و یه دوری بزنن

    پسر چوپان گفت : من که نمیتونم گله مو به امون خدا رها کنم!!!!!

    ای وای از این جمله….

    خودمم قبلتر ها بی فکر استفادش کردم

    واقعا اینم همون قضیه باورهاییه که ریشه دوونده و ما وقتی بیانش میکنیم اصلا فکر نمیکنیم بهش

    آخه کجا امن تر از پناه خدا

    چقدر صبور و باگذشت و نازنینه که قرن ها و قرن ها این جملات کفر و امیز و مشابه اونا رو از ما شنید ولی ذره ای از بارون رحمتش کم نشد.

    میشه عاشق این خدا نبود

    و کاش که مثل حضرت ابراهیم یقین بیاریم به این خدا

    اون یقین داشت که تمام وجودش تسلیم بود

    توی قرانم از زمانی نام برده شده که یقین به افراد داده میشه

    فکر میکنم لحظه مرگ هست

    اونجا دیگه حقیقت خلقت رونمایی میشه

    همه چی واضح میشه

    ولی خدایا اونموقع خیلی دیره

    من اون یقینو الان میخوام

    کسی که از خدا هدایت بخواد قطعا هدایت میشه

    خدایا برای خودم و هم دوستانم هدایت ازت درخواست میکنم

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    اهدنا الصراط المستقیم

    صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضالین

    در امان خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    ناجی گفته:
    مدت عضویت: 2297 روز

    سلام بر ابراهیم رفیق جون جونی خدا

    ایمان و تسلیم ، نترسیدن و اعتماد به رب چقدر اطمینان و یقین براش آورده ، بدون شرک و حاشیه فقط به خداا نگاه میکنه اون رو میبینه و هیچ چیز دیگه ای رو نمیخواد ، اگه ابراهیم تونست ما هم میتونیم ، خدا کمکمون کنه ،

    خیلی مقام بالایی داره واقعا ایشون .

    تفاوت آدم ها در همین ترس هاست. من ایمان دارم که اتفاقات جوری پیش میره که به نفع من هست . ایمان داشتم به اینکه خدا بی نهایت دست داره تا به ما کمک کنه . نشانه ایمان و تسلیم بودن احساس خوب هست و شجاع می‌شویم و زندگی را از دست نمی‌دهیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مطهره گفته:
    مدت عضویت: 2165 روز

    سلام

    روزشماره زندگی من قسمت ۳

    واقعا در این ویدیو به دو محبث خیلی مهم اشاره شد “ایمان” و “تسلیم بودن”

    اونجایی که پشت هم بد میاری و هی فرکانس هات قاطی پاتی شده یهو میگی خدایا من تسلیمم. اون همونه دقیقا . وقتی تسلیم باشی تو هرشرایطی دووم میاری اصلا خود تسلیم بودن باعث منعطف بودن میشه و با قوانین همسو میشی اینجوری نیست که بگی هر بلایی سرم میاد. نه اینجوریه که درخواست میکنی فرکانس های خوب میفرستی و در نهایت اون چیز اتفاق میوفته اگر نیوفتاد میگی من تسلیم تصمیم پرودگارم . ایمان هم که تکلیفش مشخصه . وقتی میری تو دل ترس هات، میخوای تولید کننده بشی، میخوای استخدام بشی، میخوای صادرات کنی یا هرچیزی… اونجاس که ایمان لازمه کارت میشه و به هرچیزی که میخوای میرسی

    خدا جون ممنونم بخدا قوانینت

    ممنونم بخاطر آفرینش

    ممنونم بخاطر هرچیزی که آفریدی که تورو به یادم میاره❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    Leila گفته:
    مدت عضویت: 1542 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم خوش قلبم

    خدایا ازت سپاسگزارم که منو به این سایت هدایت کردی

    خدایا ازت سپاسگزارم که من بخشی از روزم رو در این سایت الهی سپری میکنم

    خدایا ازت سپاسگزارم که دارم تلاش می‌کنم باور هام رو تغییر بدم

    من فکر میکنم مهم ترین هدفی که تو زندگیم داشتم همینه اینکه روی خودم کار کنم و رشد کنم و به آرامش برسم

    واقعیت اینجاست که من هر وقت تو سایت هستم به احساس آرامش میرسم خدایا شکرت

    خدایا کمکم کن تو این مسیر بمونم و هر روز بیشتر از قبل رشد کنم

    آرامش چیزی هست که من همیشه از خدا خواستم

    الان میدونم که فقط و فقط با تغییر باور هام هست که میتونم به آرامش برسم

    خدایا خودمو می‌سپارم دست خودت رهام نکن …

    درباره ی داستان حضرت ابراهیم باید بگم که خیلی ایمان میخواد که آدم جگر گوشه اش رو بخواد قربانی کنه

    اصلا تصورش هم سخته

    اما من میدونم که ابراهیم عاشق بود عاشق پروردگار خودش بود و ایمان داشت که بهترین اتفاق رو پروردگار در مسیر اون قرار میده

    خوش ب حالش به خاطر اینهمه ایمان

    اصلا وقتی آدم به خدا ایمان میاره وقتی همه چیز رو می‌سپاره به خدا همه چیز خود به خود به بهترین شکل ممکن درست میشه

    نمیدونم چرا ما یادمون میره…

    تو زندگی خودم داستان های زیادی رخ داده که وقتی به خدا اعتماد کردم همه چیز درست شده…

    چقدر حس اعتماد به خدا شیرینه

    چقدر آرامش بخشه

    من واقعا دلم میخواد درباره ی ایمان حضرت ابراهیم بیشتر تحقیق کنم تا کمی از این ایمان در وجود من هم ایجاد و نهادینه بشه

    خدایا خودت کمکم کن

    خودت هدایتم کن

    خودت کمکم کن تو این مسیر زیبا و پر از آرامش بمونم و هر روز از روز قبل تلاشم رو برای تغییر افکارم و باور هام بیشتر کنم

    من دلم آرامش میخواد و میدونم با دل سپردن به تو آروم میشم

    خدایا ازت سپاسگزارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فاطمه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام ب استاد و مریم شایسته عزیزم.

    روز ۳

    ✔تسلیم بودن:

    یعنی ایمان قوی ب غیب.

    یعنی مطمئن باشی ی چیزی هست ک در هر حال کنارته و داره کمکت میکنه‌.

    یعنی توکل بر خدا کردن، چون وقتی کاری ب این نداشته باشی ک بعدش قراره چ اتفاقی بیفته. شجاع میشی و حرکت میکنی. و وقتی حرکت میکنی، خداوند درها رو برات باز میکنه و حمایتت میکنه. مخصوصا از جایی ک فکرش رو نمیکنی.

    یعنی خدا رو حامی خودت دیدن.

    یعنی احساس خوب، ک نشون دهنده امید و اعتماد ب خداونده ک از ناتوانی خودت ب توانا بودن خداوند میرسی.

    یعنی بدونی هر اتفاقی ک افتاد، ب نفع توعه. خداوند من رو از راه درست هدایت میکنه و تنهام نمیذاره.

    ✔ایمان ب خداوند و هدایت هاش یعنی بدون اینکه لحظه ای تردید کنی و اجازه بدی ک نجواهای ذهنت، تو رو از اون کار منصرف کنن، انجامش بدی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سمیرا بیات گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    به نام خالق

    سلام استاد عزیزو خانم شایسته ی مهربان ، از شما مچکریم برای دسته بندی و مرتب بودن این دسته و تمامی قسمتها .

    استاد عزیز به راستی که من هم مثل میلیون ها آدم دیگه راضی به هیچ آسیبی به بچه هام نیستم .

    من در ابتدای مادر شدنم کارهای بسیار خنده داری میکردم و فراتر از حس و عشق مادری .دیگه از خودکشی چیزی کم نداشتم و الان به اون روزها فکر میکنم اعصابم خورد میشه .

    و فهمیدم اگه تا اون حد هم جان گذشتگی نمیکردم .بچه ی من هم مثل همه ی بچه های دنیا بزرگ میشد .

    من با اومدن فرزند دومم و شنیدن صحبتهای شما از اون شدت و حدت ، کمی کوتاه اومدم و بیشتر کارها رو به خداوند سپردم. مخصوصا در مورد سلامتی و جانشون که هزار تا ترس و دلهره داشتم، که به لطف فایل آیا چشم زخم در قرآن حقیقت دارد ، به این اگاهی رسیدم و باورش کردم و خدا شاهده از اون روز دیگه از چشم بد نترسیدم و اگه بهم میگفتن برای بچه ها دعا کن ، فلانی چشمش بده ، من باور نمیکردم.

    البته مثلا بعد از مهمانی پیش میومد که بچه ها اسهال یا استفراغ میشدند و وقتی مادرم میشنید، با اطمینان میگفت که فلانی چشمش کرده .

    و شروع میکرد به طرف بد و بیراه گفتن .و دائم و هر ساعت زنگ میزد و حال بچه رو میپرسید و منو سرزنش میکرد ، و اون زمان من فقط حرفهای شما رو یاد آوری میکردم. و تسلیم میشدم در برابر خواست خدا و اصلا نگران بیماریش نمیشدم .

    و جالب اینجاست که یکی دو روزه همه چی به حالت عادی برمی گشت . اما مهم برای من اون کنترل ذهن من بود .

    و چقدر شما زیبا میگید که اگه ابراهیم تونسته به این مقام برسه پس ما هم میتونیم .

    بله کاملا درسته اونها هم مثل ما انسان بودند ..فقط با ایمانی بیشتر و در زمانه ای که ورودی های ذهن شون رو تونستن کنترل کنن و به مقام ها و مدار های بالا تر رفتن .

    الان کنترل ذهن در این آشفتگی کار بسیار سختیه، اما افتخار داشتنش خیلی شیرینه .

    من چون دارم ورودی هامو کنترل میکنم وقتی میام پیش همسرم بشینم و میبینم ایشون تو ایستاگرام هستن ، ازشون میخوام گوشی رو کنار بزارن و گرنه من میرم جایی دیگه بشینم که در همه ی مواقع ایشون برای حضور من در کنارشون این کار رو کردن .و از همین جا به خاطر محبتی که به من میکنن سپاس گزارش هستم .

    پس من هم میتونم ابراهیم خودم باشم با کنترل ذهنم و تسلیم بودنم با توکل و ایمان به خدا که برای من بهترین ها رو میخواد.

    من از شما بی نهایت بار سپاس گزار هستم استاد عزیز برای تمامی این فایلها .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    الناز محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1314 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام برا عزیزای دلم استاد و مریم بانوی گل و دوستان همفرکانسی

    امروز۱۴٠۱/۷/۸سومین روز از سفرنامه ست

    بینهایت شاکر پرودگاری هستم که منو به این مسیر الهی هدایت کرد

    ممنونم بابت فایل زیبا

    یکی از مهم ترین درسهای این فایل اعتماد به خداوند هست

    خودم بارها تجربه شو داشتم که وقتی احساسمو خوب نگهداشتم و به خدا توکل کردم از جایی که اصلا فکرشو هم نمیکردم بهم رسونده یکی نمونه هاش همین دیروز عصر بود

    که وقتی نگرانی بابت یک موضوعی اومد سراغم و من ذهنمو کنترل کردم و قانون و بزرگی خدا رو به یاد اوردم بخدا تا ساعت نرسید خدای مهربانم جوابمو داد و من فقط تونستم بارها شکرش کنم و بگم لطف خدا فراتر ار حد تصوره

    خدایا شکرت

    بعد از شنیدن این فایل تصمیم گرفتم که از این به بعد بیشتر سعی کنم بخدا توکل کنم وبهش ایمانو قوی کنم نشونه ایمان قوی داشتن احساس خوبه احساس آرامشه

    آرامشی که حس میکنی تهی از هر چیزی هستی و فقط وجود خدا رو حس میکنی

    هر موقع که لطف خدا شامل حالم میشه از ته، ته قلبم دلم میخاد خدا رو بغلش کنم و همون موقع یادم میاد خدا درون منه من جزیی از خدا هستم و خودمو بغل میکنم چون با بغل کردن خودم یعنی خدا رو بغل کردم

    خدایا بینهایت عاااااشقتم😍😍😍😍

    در پناه الله مهربان باشید

    خدانگهدار عشقای من ❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    بهاره مقدسیان گفته:
    مدت عضویت: 1067 روز

    به نام خداوند بخشنده

    با عرض سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان

    امروز سومین روز از روز شمار زندگی متحول من هست. واقعا تو این سه روز بشدت احساس خوبی داشتم و دارم و همیشه هدایت خداوند همراهم هست

    استاد عزیزم ازتون ممنونم بابت این فایل ارزشمندی که در اختیارم گذاشتین و دستی از دستان خداوند شدین

    من فقط در برابر خداوند تسلیمم و ایمان دارم که خداوند هر لحظه همراه من هست و همیشه هدایتم میکنه

    من پشتم گرمه که خدا در وجود من هست و هر لحظه که بخوام میتونم با خدای خودم صحبت کنم و مورد لطف و رحمت خداوند واقع بشم

    من خودمو از هرگونه نگرانی٬ ترس٬ ناراحتی و فکر کردن به آینده رها میکنم و فقط حرکت میکنم برای بهتر زندگی کردن برای رسیدن به خواسته هام و میدونم تو این مسیری که شروع کردم خدا همراهمه و حمایتم میکنه

    خدایا شکرت خودم و زندگیم در اختیارت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: