«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    214MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی «اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
    16MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

2079 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام مسکرانیان گفته:
    مدت عضویت: 2624 روز

    سلام به همه همسفران عزیزم

    ????

    دیشب از خداوند هدایت خواستم برای انجام کاری و سوالی از خدای مهربونم پرسیدم و کمتر از یک ساعت جوابم رو گرفتم

    با همسرم در مورد عملی کردن جوابی که گرفته بودم صحبت میکردیم و تنها راهی که بتونیم به درستی این کار رو انجام بدیم این هست که روی باورهای توحیدی کار کنیم تا جایی که به ثبات برسن و مدارمون تغییر کنه

    اولین باور اینکه خدا رو تنها منبع نیروی خیر و خوبی و ثروت و شادی و آرامش بدونیم و بی اذن خدا هیچ برگی از درخت نمیفته و تا این باور به صددرصد نرسه شاید کارمون انجام بشه ولی خالص نیست و نتیجه خوبی هم نداره

    همش از دیشب باهم درباره قوانین حرف میزدیم و اینکه برای ثبات همین باور، ایمان صددرصد به خداوند قانون تکامل رو هم باید در نظر بگیریم چون سال‌های سال با باورهای شرک آلود زندگی رو گذراندیم و جایگزین کردن این باور به زمان نیاز داره خدارو شکر الان یک ماهی هست کار جدیدی رو شروع کردیم و درآمدی هم نداریم و بشدت داریم روی باورهامون کار می‌کنیم چون واقعا این رو درک کردیم که اگر با باورهای قبلی عمل کنیم همون نتایج قبلی تکرار میشه والان داریم بشدت ورودی‌ها مون رو کنترل میکنیم و تنها امیدمون هم به خدای مهربون هست واین واقعا برای ما یک پیروزی هست چون همیشه به یه کسی امید داشتیم برای اینکه کار مون راه بیفته یا اینکه می خواستیم کاسبی کنیم همش چشممون دنبال مشتری و بقیه بود و به همه امید داشتیم به جز خدا الان خیلی راه داریم تا ایمان صددرصد، ولی آرامش داریم واقعا تسلیم شدیم ما امروز این فایل رو گوش می‌دادیم تمام حرفهای استاد رو هر دو با تمام وجود درک میکردیم و این حرفها رو همیشه نیاز داریم بشنویم و بهش عمل کنیم بقدری تکرار کنیم که به صورت ناخودآگاه در زندگی ابراهیم گونه رفتار کنیم خدا رو شکر که الان بااینکه درآمدی نداریم ولی احساسمون خوبه و مطمئن هستیم و ایمان داریم که خیلی زود نتیجه توکل به خدا رو میگیریم واینکه خداالان در این شرایط داره ما رو حمایت میکنه و ما رو به مسیر درست هدایت می کنه و ما هم تسلیم هستیم والان واقعا مثل قبل ترس نداریم و بهتر شدیم امیدوار هستیم به فضل خداوند روی باورهامون کار می‌کنیم و باهدایت خداوند حرکت می کنیم و مانند حضرت ابراهیم که رو خودش کار کرد تا به این مقام رسید ایمان داریم که ماهم با توکل به خدا و کار کردن رو خودمون میتونیم به این حد از ایمان و تسلیم شدن در برابر خداوند برسیم

    ????

    در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید

    ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 77 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3820 روز

      سلام به شما الهام جان و همسر گرامی شما و دختر خانوم زیبای شما

      یک آیه هست که وقتی رسیدم بهش، دیگه از همون موقع جزیی از وجود من شده و نگاهم را به خودم و اطرافم خدای خودم دنیای زیبایی که در آن زندگی میکنم، را خیلی راحت تر کرده. خیلیییییییییی یک جورایی مثل آب خوردن

      سوره عنکبوت:

      وَمَا هَذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿۶۴﴾

      این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست و زندگى حقیقى همانا [در] سراى آخرت است اى کاش مى‏ دانستند (۶۴)

      به هر چی که میخوای میرسی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        الهام مسکرانیان گفته:
        مدت عضویت: 2624 روز

        سلام مارکوپولوی عزیز

        خیلی خوشحالم که به این مسیر هدایت شدم

        واقعا اگر بتونم این آیه قرآن درک کنم و به دنیا به همین شکل نگاه کنم خدای مهربون هم برای حل مسائل زندگی، من رو به بهترین مسیرها هدایت میکه

        ???

        در پناه خدا شادو ثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فریبا ترابی گفته:
      مدت عضویت: 3108 روز

      سلام الهام جان

      چقدر زیبا بیان کردی، قانون تکامل را و باور توحیدی. همه ی ما فکر می کنیم برای اینکه قدم در راهی بگذاریم باید دانش خودمان را زیاد کنیم و با تکیه بر دانش خودمون جلو برویم به نظر من اگر باور توحیدی نباشه حتی تکیه بر دانش و مهارت هم شرک محسوب میشه.

      امیدوارم با طی کردن تکامل و باور فراوانی به درآمدهای خوبی برسی ، چقدر خوب که شما به درون ترس هایت شیرجه زدی

      سخت ترین کار ممکن همین است به درون ترس ها شیرجه زدن ، شما آن را با سربلندی انجام دادید از این به بعد مطمئن باش در یک سراشیبی قرار داری اگر باورهای خودت را تمرین و تکرار کنی نتایج اول آرام آرام خودشون را نشون میدهند ولی بعد از مدتی به تصاعد میرسه.

      در پناه الله یکتا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        الهام مسکرانیان گفته:
        مدت عضویت: 2624 روز

        سلام فریبای عزیزم

        واقعا درسته فقط با توکل به خدا و اجرای توحید در عمل میشه در مسیر درست قرار گرفت و با طی کردن تکامل پیش رفت

        دوست عزیزم بعد از پا گذاشتن روی ترس فهمیدیم که همش توهمات ما بوده و در اصل به خاطر بی ایمانی اینقدر به خودمون ظلم کردیم

        بازهم خدا رو سپاسگزارم که ما رو به این مسیر توحیدی هدایت کرد مسیری که بیشتر خودمون رو بشناسیم تا بهتر عظمت خدا رو درک کنیم

        ???

        دوست عزیزم از جوابهایی که در قسمت عقل کل میدین واقعا لذت میبرم و به نکات مهمی اشاره میکنین که به من واقعا کمک میکنه

        خیلی ازتون سپاسگزارم

        ???

        در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    Mahdi Araz گفته:
    مدت عضویت: 3522 روز

    جناب آقای عباس منش

    شما به هر انسانی که با شما در ارتباطه به شیوه ای متفاوت موجب رحمت و تحول بودید و امروز اعتقاد من به شما کامل شد از خدای خودم سپاس گذارم به خاطر اینکه کسی مثل شما رو سر راه من قرار داد اجازه بدید بگم چه اتفاقی توسط شما برای من افتاد..

    من قبلا در فایلهای مختلفی اینکه کی هستم خودم رو معرفی کردم و خوب چون پیدا کردن من به خاطر جایگاهی علمی که خدا بهم داده بسیار راحته دلم نمی خواهد خودم رو معرفی کنم ولی شاید یک روزی خواستم این کار رو بکنم ولی نمی دونم کی ..

    یه خلاصه ای می گم و بعد می رم سراغ اتفاقی که از طریق شما امروز برای من افتاد و چرا به خاطرش از شما سپاسگذارم و شاکر خداوندم ..

    همانطور که قبلا توضیح دادم من دقیقا همان سالهایی که شما با فیلم راز شروع به تغییر زندگی خودتون کردید من هم از بعدی دیگر این کار رو کردم و در سرم سالهای قبل بهترین شدن و جز ده نفر شدن در زمینه علمی خاصی که انشالله دو سال دیگه به لطف خدا آماده ام اون دانش رو به ایران منتقل می کنم می پروراندم (من برای همیشه در این دانش ایران را جز 5 کشور مهم دنیا خواهم کرد فارغ از هر نوع عقیده و اعتقادی که در مورد شرایط کنونی کشورم دارم من انشالله این دین رو برای همیشه برای ایران کشورم انجام خواهم داد) و سپاس خداوند الان دارم در مورد این دانش خاص با بزرگترین فردی علمی در این زمینه کار می کنم و سپاس خداوند رو که دارم ازش می زنم جلو ..

    یه ذره در مورد شرایط الان خودم بگم من فقط الان به خاطر این پروژه در خانه ای سکونت دارم که از پول پروژه دارند به پول ایران 20 میلیون تومان برای این خونه اجاره می دند و فقط این خانه دربست در اختیار من و دانشجوی دیگه قرار داده شده تا با ارامش فکری کارمون رو انجام بدیم خونه مجهز به استخر و کلیه لوازم رفاهی است و ماشینی تقریبا دویست میلیون تومانی که در اختیار ماست و خریدهای روزانه که از پول پروژه انجام می شه و واقعا نمی دونم ایا دانشجوی دکتری در دنیا پیدا می شه که شرایط رفاهی منو داشته باشه یا نه با افراد مختلفی در دنیا ارتباط دارم و واقعا کسی تایید نکرده که همچین شرایطی رو داره باور کنید روزی بود که هزار تومان پول برای شارز تلفن همراهم از دوستم که لاستیک فروشی داشت قرض می کردم و گاهی وقتها به شوخی که تو اسکایپ که حرف می زنیم می گه مهدی پول شارژهاتو بیار پس بده (البته همشو دادم ولی چون گاها ماهها طول می کشید تا همون هزارتومانش رو پس بدم الان همچین شوخی داره) تقریبا دو سال هست که زندگی من با ورودم به دوره دکتری عوض شده و اون سالها باوجودی که بیکار بودم می دونستم روزی می رسه و اعتقاد به رب م داشتم که من وارد زندگی رویایی خودم می شم همانطور که اقای عباس منش در فایلشون گفت من اون زمان در اوج مشکلات اعتقاد ابراهیم گونه ای داشتم من همون زمان که محتاج هزار تومان پول شارز تلفن همراه اول بودم اعتقاد داشتم که لیاقت من این نیست و و اون زمان باور کرده بودم که من اینی که الان هستم نیستم

    و جالب بدونید اون زمان حتی دوستهام به خاطر طرز برخوردی که داشتم منو دکتر صدا می کردند ولی می گفتتد دکتر بی پول .. نه از بعد شوخی و مسخره نه من به لطف خدا واقعا دوست های خوبی دارم که حتی الان هم تا حدودی که باهاشون ارتباط دارم (وقتی که مدار عوض می شه دست شما نیست ارتباط شما با دوستان قدیمتان که هم مدار نیستند ضعیف می شه و شاید هم قطع بشه) ولی این دکتر خطاب کردن اونها به این خاطر بود که من واقعا تو اون مشکلات باور کرده بودم که دانشجوی دکتری دارم

    هر روز راجب دانشگاهاهای امریکا و اینکه رشته جدید من چه پیشرفتهایی کرده اند والان کجاند داشتم حرف می زدم می دونید یه چیزی خارج از اراده من به سب باورم این رفتارها رو داشتم و همه داشتند می دیدند که این مهدی حرفی به جز این رویاهاش نداره و خوب گاها تمسخر می شدم و دوستاهام می گفتند اخه تو هزار تومان پول شارژ نداری این چرت و پرتها چیه می گی مگه تو رو امریکا راه می دند و باور کنید اینقدر اعتقاد من قوی بود که وقتی این تمسخر ها رو می شندیدم می گفتم این احمق رو ببین که نمی دونند با کی دارند حرف می زنند خدا شاهده من بهشون بیشتر از اونها می خندیدیم اراده فولادین و باور محکم اونها رو مجبور کرد که در مقابلم تسلیم شوند و باور کنید اخرهاش بهم می گفتند مهدی تو از اینجا یه روزی می ری و دقیقا اخرهای روزهای رفتنم من وقتی وارد جمع دوستهام می شدم ابهتم باعث می شد احترام شدیدی بهم در این مورد بذارند این در حالی بود که من هنوز نتیجه نگرفته بودم و فقط اپلای ها رجکت شده دریافت می کردم

    ولی دقیقا بعد یک ماه بعد در ساعت 1 شب گوشیم زنگ دریافت ایملش به صدا درآمد و وقتی من بازش کردم نوشته شده بود که با افتخار به اطلاع شما می رسانیم که شما به عنوان دانشجوی دکتری پذرفته شدید و جالب اینکه باوجودی که خیلی خوشحال شدم خیلی تعجب نکردم انگار می دونستم که قرار نتیجه بگیرم و برام در عین خوشحالی عادی بود و

    یکی از همون دوستاهم وقتی شنید بورسم اوکی شد اینقدر خوشحال شد که دو میلیونی پول بلیط بهم قرض داد بدون انتظار پرداخت در زمانی خاص

    خوب من برای امدن به اینجا پول بلیط هم نداشتم ولی باور کنید تو سه روز پول بلیطم جور شد و همه اون پولها دقیقا یک یا دوماه بعد از وردم به اینجا پرداخت شد ( خداوندا سپاسگذارم، سپاسگذارم از جایی که نمی داستم مرا یاری کردی) و خوب این داستان طولانیه ولی خلاصش اینه که من الان اینجام در عالی ترین شرایط ممکن ولی همانظور که در فایلهای قبلی گفتم از نظر روابط عاطفی واقعا به سبب باورهام اشتباهم همیشه مشکل داشتم و حتی در ایران هم مشکل داشتم و همیشه انسانهایی که با من از نظر عاطفی هم مسیر می شدند انسانهایی با نقطه ضعف های بزرگ بودند چون خودم انسانی با نقطه ضعف بزرک بودم و باورهایی که مشکل داشت در وجودم نمی ذاشت انسان حداقل نرمان وارد زندگی من شود .. این در حالی که بود که واقعا همیشه حتی در اینجا دوستاهام از کشورهای مختلف حسرت فقط ظاهر منو می خورند فارغ از موقعیت اجتماعی که دارم ..

    بعد از اشنایی با اقای عباس منش تحولی عظیم در نحوه فکر کردن و تصور کردن و جذب در من به وجود امد و از بعد عاطفی فهمیدم مشکل من کجاست و چطور باید طرف مقابلم رو جذب کنم و چطور تصور کنم چون در این مورد روش یه ذره متفاوت از روش جذب پول و جایگاه علمی هست (از بعد عاطفی شما به من کمک زیادی کردید البته از بعد اعتماد به نفس هم همینطور که در این ابعاد من مشکل دارم ولی در ابعاد دیگه دیگه مثل هدف گذاری نه. ببخشید اقای عباس منش ولی من دقیقا همون اموزش هدف گذاری روی دانشجوهام اینجا دارم کار می کنم به نظر این مجموعه شما ناقصه و در بحث هدف گذاری من بهتر از شما به دانشجو هام دارم اموزش می دم. شما در این فایل چیزهایی که پیش زمینه هدف گذاری هست را گفتید ولی اینکه چطور باید بعد از هدف گذاری حرکت ثابت رو داشته باشیم و چطور حرکت کنید بر مبنای برنامه خاص اشاره ای قوی نکرده اید. مواردی هست که در این فایل اشاره نشده شاید یک روزی من تونستم وقت کنم و اونها رو بهتون بگم) ..

    خلاصه اینکه من باورهای اشتباهم رو شناسایی کردم و روشون کار کردم و چون وقتی تو مسیر حذب حرکت می کنید به قول اقای عباس منش خیلی حرفه ای می شدید منی که قبلا نیاز بود باورهام تو چند سال اصلاح بشه تو دو هفته باورهای اشتباهی که داشتم بعد از شناسایی کردن اصلاحشون کردم (یادتون باشه دوستان خوبم همانطور که اقای عباس منش هم گفته علامت شناسایی اینکه باور شما اصلاح شده یا نه این هست که زندگی شما وقتی باور شما تغییر پیدا کرد خودبه خود شروع به اصلاح می کنه و شما چیزهای جدیدی می بینید که قبلا نبود) و بعد از شاید 6 ماه خلاصه کسی به زندگی من وارد شد که من تقریبا 95 درصد نشانه هایی که شش ماه پیش به تصور این شخص گرفته بودم در این شخص بود

    حتی من عکسی راجب کسی که می خواهم وارد زندگی من بشه دانلود کرده بودم که وقتی این عکس رو به این شخص فرستادم دو روز پیش بهش شوک عجیبی بهش وارد شد چون این عکس دقیقا همین ادم بود و حتی من راجب سن و شغل خانواده و حتی برادر این شخص چیزهایی را که در نظر گرفته بودم دقیقا همون بود سنی که در نظر گرفته بود دقیقا همان بود همه چیز جز شغل مادر این شخص عینا همان بود ولی حایلی ضعیف برای رسیدن به این شخص وجود داشت حایلی خیلی ضعیف و باور کنید این شخص هم عطش عجیبی برای رسیدن به من داشت و دیروز بود که شاید ساعتها من کار خودم رو ول کردم و داشتم با خدای خودم صحبت می کردم و می گفتم خدایا چرا به من این هدف رو که نداشتنش الان همه زندگی منو تا حدودی تحت تاثیر قرار داده اینطوری بهم رساندی و ازش سوالی پرسیدم و اینکه خدای الان من باید چکار کنم در مقابل این رویایی که برای من محقق کردی ولی حایلی هر چند ضعیف بین من و این خواسته است باید چه کنم این خداوندا؟

    و خداوند از طریق اقای عباس منش امروز بهم جواب داد و از طریق این فایل که بهم از زبان اقای عباس منش گفت .. چقدر به خداوند ایمان داری و چقدر تسلیم خداوندی ؟ مگر همان خداوند نبود که به تو این جایگاه علمی رو داد؟ و حتی این رویا رو میسر کرد؟ چرا خداوند رو مظهر همه بخشش هاست فراموش می کنی و به اسبابش که می تواند فرزند، همسر، پول جایگاه علمی و هرچیز مادی دیگر باشد دل می بندی؟ بنده من وظیفه تو این است با قدرت در مسیر تعالیت حرکت کنی و همه چیز رو به خداوند بسپاری و اعتماد داشته باشی که اون حافظ تو است به تو خواهد داد هر انچه که خود رو لایق آن بدانی .. فقط تسلیمش باش و بهش اعتماد کن ..

    من امروز از طریق این فایل فهمیدم که دباره مشکلی در باورهام دارم و به خاطر اون به هدف عاطفیم با حایلی رسیدم که و این نقطه ضعف اعتماد مطلق نداشتن به خداست و تسلیم نشدن در مقابل اوست من باید یاد بگیریم فقط به خداوند دل ببندم نه به اهدافم و در هر حالی تسلیم اراده خداوند باشم وبهش اعتماد کنم و نشانه این اعتماد همانطور که اقای عباس منش گفتند این هست که ارامش داشته باشم و کارها رو بهش بسپارم و ارام در مسیر تکاملیم ادامه بدم

    از شما سپاسگذارم اقای عباس منش و از خداوند که بندگان خوبی مثل شما دارند که بعضی وقتها مثل مشعلی در تاریکی راه به بندگانی که از خداوند تقاضای هدایت کرده اند رو راه رو نشان می ده…

    مهدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 77 رای:
    • -
      میلاد صمیمی گفته:
      مدت عضویت: 3716 روز

      آقا مهدی عزیز سلام اول تبریک به شما و ملت ایران بخاطر وجود ارزشمندتون و بعد میخواستم بگم که داستان شما بسیار برای من روشن کرد این قضیه رو که آدما تقریبا همشون در یک یا چند بعد از زندگی بسیار میتونن موفق باشن همون ابعادی که بهش خیلی اطمینان و ایمان دارن مثل موفقیت شما در امور علمی ولی تقریبا همه در بعد های دیگری عقب میمونن چون به اندازه ابعاد دیگشون اطمینان ایمان و باورهای درست ندارن باور شما در زمینه علمی مو لا درزش نمیرفته که به این جایگاه رسیدید و باور شما در زمینه روابط مشکل داشته که توش عقب تر موندیدن . تقریبا همه اطرافیان ما همین مشکلات رو دارن و خوش به حال اون کسی که بتونه زندگیشو در همه ابعاد عالی جلو ببره.

      سپاسگزارم دوست گرامی نظر بسیار ارزنده ای رو برای ما به اشتراک گذاشتین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        Mahdi Araz گفته:
        مدت عضویت: 3522 روز

        دوست عزیز دقیقا همینطوره

        من الان فقط 33 سال دارم و انشالله قراره نتیجه کارمون تو نیچر که بالاترین ژورنال علمی هست چاپ شه کسی که من الان دارم باهاش کارمو انجام میدم سه تا مقاله تو چهارسال تو ژورنال نیچر چاپ کرده و انشالله بعد ابن کار پایان نامه من به امید الله من حرفی برای گفتن خواهم داشت. ما الان چند روزه که شاید چهار ساعت بیشتر نمیخوابیم و داریم آزمایشگاهمون رو اماده میکنیم ولی خستگی نیست چون همش عشقه و درعین حال خدا شاهده جواب ایمل استاد دیگمو ندادم ولی هر روز حداقل دوبار سایت اقای عباس منش رو چک میکنم چون این سایت و شما عزیزان جزیی از زندگی من شده اید. و درسته دقیقا در زمینه علمی و هدف گذاری علمی احساس می کنم از من قویتر وجود نداره شکر خدا (این یک باوره و شاید در دنیایی حاضر توسط استاتیدم رد بشه ولی مهم نیست چون داره اثرشو تو زندگی من نشون میده )من وقتی وارد ازمایشگاهمون تو ایستگاه تحقیقاتی شدم که حدود دو میلیون دلار هزینه برداشته فقط بعد از سه روز با اینکه همه چیز برام جدید بود به من تحویل داده شد و دو همکار پروژه که یکیشون مدرک دکتری داره و اون یکی پست داک داره مسولیت مراقبت از ازمایشگاه رو داشتند به اوهایو برگشتند و من فقط با یک دانشجوی فوق مسولیت بودن در ازمایشگاه تا به امروز که کارمون شروع شده شدم . اونها تو گزارشون به دانشگاه من نوشته بودند مهدی به سبب تخصصش کافیه نیاز نیست هیت علمی اینجا باشه. باور کنید من هیچ تخصصی تا اون لحظه نداشتم ولی دو روز بعدش احساس کردم اسانترین کار ممکنه البته اولش هم اینقدر ریلاکس بودم که انگار دوستم تو شهرم ازم میخواست تو مغازه لاستیک فروشیش یاشم تا بگرده و رمز این کار اینه من سالها قبل تو ایران باور کرده بودم من بهترینم و الان بدون هیچ انرژی داره کارم پیش میره . دانه ای که چهار یا پنچ سال قبل کاشته یودمش الان دارم نتیجشو می بینم. ولی با وجود همه اینها بله دوست عزیز من هنوز به سبب باورهام در روابط عاطفیم منشکل دارم البته شکر خدا ایرادهامو میدونم و انشالله به زودی رفع خواهد شد مپفق باشید مهدی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
        • -
          میلاد صمیمی گفته:
          مدت عضویت: 3716 روز

          آقا مهدی عزیز سلام دوباره. من از کامنت شما قدرت باور رو درک کردم. بعضی وقتها من بعضی چیزا رو از حرفای استاد متوجه نمیشم ولی از حرفای دوستان تو نظرات متوجه میشم. خدا شاهده قدرت ایمان و درک خداوند رو از نظر یکی از دوستان خوبمون اینجا متوجه شدم و قدرت باور بسیار قوی رو هم از صحبتهای شما در زمینه موفقیت علمیتون متوجه شدم. خدا شما رو حفظ کنه که سعادت آموزش دوستانتون رو دارید. خداوند بزرگ رو به خاطر وجود شما سپاسگزارم. بی صبرانه منتظر شنیدن موفقیتهای بیشتر شما هستم. پیروز باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          رضا خداپرست گفته:
          مدت عضویت: 3916 روز

          سلام داداش مهدی خوبی؟ سلام به همه دوستان عباسمنشی

          مهدی جان امیدوارم همیشه موفق باشی و روز به روز موفق تر و موفق تر در همه ابعاد زندگیت باشی

          ممنونم که داستان زندگیت رو با بقیه به اشتراک گذاشتی تا خیلی هامون الگوبرداری کنیم واقعا عالیه

          من نمیدونم تو بخش کتاب مرجع موفقیت این داستان رو گفتی یا نه اما اگر نگفتی استاد و گروه عزیز این داستان هم جز اونا قرار بدن خیلی خوب میشه

          من هم هنوز وقت نکردم در مورد داستان زندگیم بنویسم اما یروز مینویسم انشالله شاید چندتا نکته هرچند ساده هم داشته باشه کمکی کنه

          از همه گی ممنونم

          یاحق…

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          فروغ شمس گفته:
          مدت عضویت: 1781 روز

          درودی دیگر بر دوست همفرکانسی گرامی

          میخوام نظرمو راجب این کامنت تون بدم که چقدر اطمینان از کلام تون در کاری که میکنید در حرفاتون جاریه،

          چقدر این حس بهترین بودن تون رو تحسین می کنم که به زیبایی هر چه تمامتر در حرفاتون پدیدار هستش.

          منم به تازگی در سال 98 کارشناسی ارشدم رو به پایان رساندم و برای مقطع دکترا قصد ندارم در ایران دوره شو داشته باشم. خیلی به فکر فرو رفتم که از شما بپرسم برای اینکه اپلای بشیم در دانشگاه خارج از ایران در رشته ی مورد نظرمون چه باورهایی باید داشته باشم که این امر محقق بشه؟

          چون یکی از هدف های من مهاجرت هستش به این فکر افتادم که از این طریق هم می شود مسیر را تغییر داد.

          بهر حال درسی که آموختم از این اعتماد به رب، فرکانسی که از حرف های شما دریافت کردم از ذهنم گذشت و به خدای خود گفتم که من طلب می کنم و اجابت از توست و بقیه را به تو میسپارم و مطمئن هستم بقول یکی از اعضاء این خانواده ی خداگونه، آقای امیر همتی، از جایی که فکرشو نمیتونی بکنی خدا برات درست میکنه.

          و بازم هم قلبم به تحسین مجدد شما مرا فرا میخواند که بنویسمش برای شما که امیدوارم کامنتم بدست زمان بر چشمان شما جاری گرداند.

          برقرار و پایدار و مستدام در تمام جنبه های زندگیتان باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          سارا خوشبخت گفته:
          مدت عضویت: 3747 روز

          سلام

          دوست عزیز زمانی که شما میزارید و هدفگذاری رو توضیح میدید از بین نمیره بلکه بین هزاران نفر تکثیر میشه،لطفا اگر تصمیم گرفتید توضیح بدید همینجا عنوان کنید،منتظریم

          سرافراز باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3889 روز

      دوست خوبم مهدی آذر سلام و سپاس

      دقیقا شما اصل مطلب را دریافت کرده اید. مبارک وجودتان.

      اگر قرآن و روایات را زیر و رو کنید می بینید که به انسان دستور داده شده است که فقط از خداوند بخواهد یعنی طلب از ما و اجابت از او ولی ما متاسفانه برای خدا راه و مسیر اجابت تعیین می کنیم ما فقط باید بخواهیم و تسلیم قوانین الهی باشیم خودش می داند چه کند و چگونه ما را به بهترین روش به خواسته هایمان برساند.

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      بهروز کمانی گفته:
      مدت عضویت: 3879 روز

      سلام

      اقای دکتر فتبارک الله احسن الخالقین

      این سخنی است که خدا بعداز انتخاب انسان به عنوان جانشین خودش به تو گفت

      مقدر است که به همه ارزوهای دلمان برسیم , مقدر است خوشبخت شویم , مقدر است سعادت در این دنیا و اون دنیا رو ببینیم

      خوشحالم که در مدار موفقیتی , برای این مدار سقفی تعیین نکن

      مثلا وقتی به ایده و اون شغل و هدف مورد نظرت رسیدی ارضا و اقناع نشوی

      چون جهان در حال بسط و تکامل هست

      برای موفقیت تعیین سر حد و نقطه خاصی وجود نداره

      و به روند موفقیت هایت ادامه بده

      تو ریل موفقیت را ساخته ای

      قطارت رو هم روی ان انداخته ای

      پس لطفا فقط در یک شهر , یک استان ,یک کشور یک قاره و یا یک کره و حتی دور کره زمین نچرخ

      اگه حتی هدفت چرخیدن دور دنیا بود

      لطفا به یک بار چرخیدن اکتفا نکن

      تو رنگ خدا داری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ابراهیم شریفی گفته:
      مدت عضویت: 2764 روز

      عالی و تاثیرگزار، من هم مهندسی نفت خوندم (از وقتی دانشگاه قبول شدم همه منو مهندس صدا میزنن ) و دو ماهی هست که امریم تموم شده و دنبال کار میگردم . همه بهم میگن چرا اینقدر خونسرد و آرامش داری در صورتی که بهترین دانشگاه خوندی و سربازیت تو صنعت بوده و الان بیکار هستی نمیدونن که من توکل به اون ذاتی کردم که همیشه حی و حاضر است. خودم ایمان دارم بهترین کار و بهترین همسر دنیا گیرم میاد فقط باید یکم صبر داشته باشم و ایمانمو هیچوقت از دست ندم و سعی کنم در اوج بیکاری احساسمو خوب نگه دارم چرا که احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب هستش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      علی آرام گفته:
      مدت عضویت: 3907 روز

      خدایا شکر و سپاس بخاطر لطف زیادت و نتایج عالی که شاهدش هستیم و شکر که در جایگاهی هستیم که این مطالب را دریافت کنیم و سپاسگذارم بخاطر این علم و بصیرتی که به همه ما عطا کردی و سپاس که لایق این لطفت هستیم و سپاس…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ملیحه نصیری گفته:
      مدت عضویت: 1794 روز

      سلام بر اقا مهدی عزیزم

      سالها گدشکه ازاین کامنت شما

      اما چقدررررررر زیبا نوشید و مطمنم بعد این همه سال نتیجه هاتون بینهاااااااایت بزدگتر شده و ایمانتون بیشتر

      خیییییلی دوسدارم بدونم جایگاه جدیدتون کجاست و درچه حالی هستید

      و چقدرررررر تحیین برانکیز هستید زمانی ک هیچی نبود بااعتماد کامل از اینده نزدبک خودتون حرف میزدید و مطمن بودید

      مثل خلقی ک شما در مورد رابطه انجام دادید منم انجام دادم

      اما فرقش باشما اینه ک روزی سر1 اتفاق ک من کمی دلخور بودم از طرفم تو چت کردن بودیم ک ندایی بهم گفت میترسی از دستش بدی

      گفتم نه

      گفت نمیترسی

      گفتم نه

      گفت پیام بده بگو یا خود واقعیت باش یا من خسته شدم

      و منم انجامش دادم…

      و ورق برگشت

      اون طرف رفت

      باتمام نشانه هایی ک خدابرام فرستاد

      سفارش دقزق خودم

      تو تاریخ مقرر خودم

      و هزاران نشانه ک نشونم داد و من تایید کردم و سپاسگدار بودم این رابطه تموم شد….

      خیلی برام سوال بود ک اون همه نشانه و … چی میشه و این همه دقت در سفارش خودم دادم با تمام ویزگی هوی مدنطرم

      ک امروز دوباره سوال پرسیدم ازش و با کامنت شما جواب رو بهم داد…

      ((( من امروز از طریق این فایل فهمیدم که دباره مشکلی در باورهام دارم و به خاطر اون به هدف عاطفیم با حایلی رسیدم که و این نقطه ضعف اعتماد مطلق نداشتن به خداست و تسلیم نشدن در مقابل اوست من باید یاد بگیریم فقط به خداوند دل ببندم نه به اهدافم و در هر حالی تسلیم اراده خداوند باشم وبهش اعتماد کنم و نشانه این اعتماد همانطور که اقای عباس منش گفتند این هست که ارامش داشته باشم و کارها رو بهش بسپارم و ارام در مسیر تکاملیم ادامه بدم )))

      و من بینهااوااااااااایت از شما سپاسگدارم بابت جواب عالی ک برام گداشتید

      بااینکه سالهاس ازنوشته شما میگدره اما

      جواب من توی امروزم بود.

      تسلیم بودن و بخش اعتماد داشتن

      خدایی ک 1بار اورده دوباره نمیتوکه؟؟بی شک ک میتونه

      فقط باید سپرد و رها بود

      و خوشحال از نتیجه

      ک هرچی باشه ب نفع منه همه چی!!!

      و بینهااااایت سپاسگدارتون میشم بدونم نتیجه این تسلیم بودن برای شما چی شد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      Darya گفته:
      مدت عضویت: 2119 روز

      ممنونم دوست عزیز بابت این متن زیبا الان چهار سال از این متنی که شمانوشتید میگذره ،وخدارو شکر میکنم شکر میکنم نمیدونم چطور واقعا شکرگزار باشم که امروز با این متن روبرو شدم.من همیشه به هرانچه خواستم رسیدم اما قبل از رسیدن کامل یه حائل کوچک بین منو خواسته هام پیش میاد که الان باتوجه به متن شما متوجه شدم که مشکل من از اعتمادم بخداست من هم در زمینه شغلی هم عاطفی به انچه خواستم رسیدم اما الان با مشکل برخوروم ومشکلم عجله داشتن من و نسپردن کارم بخداست ،اما الان چند روزی میشه که همه چیز رو بخدا سپردم واز خدا خواستم که منو هدایت کنه ،ومطمعنم یک روز میام و میگم رسیدم به هرانچه میخواستم کامل وحتی بیشتر از انچه میخواستم 😍وسپاسگذارم از استاد عزیزم بابت این فایل عالی ،خدارو شکر که در جمع دوستانی هستم که انقدر از لحاظ فرکانس و…در سطح بالایی هستند 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🌸🌸🌸🌸🌸

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      یاسمن رضانیا گفته:
      مدت عضویت: 2383 روز

      آقای مهدی

      یکی از دست ای خوب خدا بودید امروز برای من واااای عالی بود کیف کردم منم الان وضعیتم جوری که رویاهای بزرگ دارم اما باید روی خودم کار کنممم .سپاس گذارتان هستم .?

      خیلییی تاثیر گذار بود سخنانتان و واقعا حس میکنم منم به همچین جایگاهی خواهم رسیددد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فروغ شمس گفته:
      مدت عضویت: 1781 روز

      درود بر آقا مهدی گرامی

      از خواندن کامنت تان بسیار لذت بردم و مبهوت شخصیت خاص شما شدم که اینقدر به خود مطمئن بودید که اعراض هایتان در مقابل دوستانتان، بسیار ستودنی بود و اینکه من هم امروز ناخودآگاه به سمت این فایل استاد عزیز هدایت شدم و حال خیلی خاص معنوی ایی در وجودم بوجود اومده بود و با خودم گفتم که حالا که با دقت ویدئو این فایل رو دیدم حتما باید کامنت بچه هارو راجب این فایل بخوونم چون یه حس اطمینان قلبی هدایت گونه ای در من بود اینکارو انجام بدم، و الان که اومدم و هدایت شدم به سمت کامنت شما احساس کردم خدا داره بهم میگه که به من فقط اعتماد داشته باش و تسلیم محض من باش و بقیه کارارو بسپار بمن (این بخاطر حسسی بود که امروزدر محل کارم راجب موضوعی مالی در من بوجود اومده بود) و چه زیبا از کلام شما، خدای یکتایم، محبوب ازلیم با من حرفاشو زد ، بقول اعضای بزرگ این خانواده، اینجا حرفا خیلی بوی خدارو داره و هر زمان به فرکانس عجیبی برخورد میکنی هدایت میشی به سایت که باید بیام وقتمو بزارم و کامنت بخونم و آگاهی های تازه دریافت کنم. بسیار بسیار بسیار زیاد بخاطر ارزشی که برای خودتون و کارهاتون قائل میشین رو تحسین می کنم و این فوق العاده حس خوب زیادی رو در من ایجاد کرد چون دوره عزت نفس رو دارم روش کار میکنم خیلی عالیه و من بشما بازم تبریک میگم بخاطر این همه رحمتی که از جانب پروردگار دریافت کردید.

      هر کجای این دنیا که هستید امیدوارم که در پناه الله یکتا شاد، برقرار، پیروز وسربلند باشید.

      سپاسگزارم، سپاسگزارم، سپاسگزارم

      خدایا شکرت صدهزار مرتبه شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      javad aghaahmadi گفته:
      مدت عضویت: 3503 روز

      به نام خداوند جان

      الهی به امید تو

      سلام مهدی جان

      کامنتت بسیار جذاب و بی نظیر بود

      خیلی برام جذاب بود که دیدم تو انقدر عالی نتیجه گرفتی و تونستی به اهدافت دست پیدا کنی.

      واقعا برام قشنگ بود و برام باور پذیر کرد که یک نفر میتونه با ذهن خودش از جایی که تعریف کردی به این جایی برسه که تو تونستی برسی

      تونستی با دست خالی بری امریکا و تحصیل کنی

      واقعا وقتی به خداوند توکل کنی و ایمان بیاری خداوند برات بهترین کارها رو به بهترین راه و روش انجام میده

      چقدر زندگی جذاب میشه وقتی همه چیز رو بسپاریر به خدا و فقط خودت لذت ببری

      امروز از خداوند خواستم که هدایتم کنه تا در مسیر درست باشم و انگیزه بی نظیری رو تجربه کنم و خداوند این فایل رو به من نشون داد.

      برات بهترین ها رو ارزو میکنم و منتظر خوندن نتیجه های بی نظیرت هستم

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      نفیس صالحی گفته:
      مدت عضویت: 1225 روز

      وقت بخیر

      ایام بکام

      حقیقتا من امروز یک شکست رو تجربه کرده بودم و شدیداً احساس ناراحتی داشتم،حرفهای شما این حس رو از من دور کرد و من رو متوجه کرد که به اهدافم دل بستم‌.شاید امروز باید این شکست رو تجربه میکردم تا ب چنین نتیجه‌ای برسم

      ممنون از شما بابت حرفهای خوبتون

      امیدوارم بیشتر موفق بشید و بدرخشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3820 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    20 بهمن 1397

    ردپای روز سوم سفرم

    میشه مرور سفرنامه را اینجور نگاه کرد.

    روز اول و دوم مربوط به مهم ترین سنگ بنای زندگی، ” توحید و عزت نفس ”

    حالا که میدونی این دو چقدرر مهمن یعنی مهم ترینن.

    سنگ بنای بعدی، “هدف داشتن”. هدف. هدفی که هم راستای علاقه ات باشه، حالا محکم تر حرکت کن.

    هدفت و یا اهدافت را شناختی رسالتت، همونی که به خاطرش پا به این دنیای زیبا و خارق العاده گذاشتی.

    خب حالا بهم بگو چه بهایی را حاضری برای هدفت پرداخت کنی آیا “ارزش ” هدفت و “ارزش ” بهایی که میپردازی یکیه (=) ؟! ابراهیم خلیل الله فرزندش را قربانی کرد.

    تو میتونی ؟ تو چی را قربانی میکنی؟

    مثل هابیل با ارزش ترین داراییت را، یا میری مثل قابیل بی ارزش ترین چیزت را قربانی میکنی.

    برای من “وقتم”. با ارزش ترین چیز برای من وقتمه، “من” تمام روزم را مشغول سرمایه گذاری روی خودمم.

    خانم شایسته عزیز، بی جهت نبوده که به این فایل بعد از توحید و عزت نفس هدایت شدید، در واقع هدایت شدیم.

    این جمله ها دقیقا وقتی بهم گفته شد که همین چند دقیقه پیش توی حیاط زیبای خانه غرق در تماشای بارش باران رحمت الهی بودم .. و سر شار از احساس خوب ..

    احساس میکنم خیلی ظرف وجودیم بزرگ و بزرگ تر شده.

    احساس بیشتری میکنم که در همه لحظات همراه منه. بهترین دوستم را میگم که اولین و مهم ترین رابطه ام هست.

    به خوبی درک کردم که وقتی این رابطه رابطه ی من با منبع عالی تر باشه نتیجه های شگفت انگیزتری خواهد داشت، منجر به عشقی خالصانه تر نسبت به همه موجودات میشه.

    تمام روابطت با تمام موجودات چه زنده و چه غیر زنده به طرز به شدتتت فوق العاده ایییی عالی میشه عالی.

    همه دوسِت دارن، همه یک نگاه ویژه ی دیگه بهت میکنن، نسبت به همه احساس دل پذیرتر و خوب تری داری، به هر چیزی که دورته طبیعت، انگار درخت ها دارن باهات حرف میزنن پرنده ها دارن باهات حرف میزنن آدم ها، آدم ها دارن باهات حرف میزنن.

    کی داره باهات حرف میزنه؟؟؟ همونی که همیشه صداش میکنی … خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

    همه

    چیز

    اوست، هر چی، همه چی، هر چی که پیداست و نهان است

    اوست .

    اوست خالق تمام زیبای های جهان فروانی ها، ثروت ها

    اوست تنها منبع ثروت، سلامتی ، خوشبختنی و آرامش تو ..

    پس حرکت کن با اراده تر و اشتیاق سوزان تر.

    دوست دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 89 رای:
  4. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1752 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم…

    سلام بر استادِعزیز و بانو شایسته نازنین و همه دوستانِ عزیزم در این مجمعِ بهشتی…

    نوشته ام را با این نامِ زیبای خدا شروع میکنم ، نامی که امام حسین علیه السلام ، آن را در عاشقانه هایش با رب العالمین ؛ در دعایِ عرفه ثبت کرده است…

    یَا مُمْسِکَ یَدِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ ذَبْحِ اِبْنِهِ…

    ای کسی که بازدارنده یِ دست ابراهیم بودی از اینکه سر فرزندش را بِبُرد…

    حکایت حضرت ابراهیم است ، ابراهیمی که الگوی توحیدیِ حضرت محمد بود…

    ثُمَّ أَوۡحَیۡنَاۤ إِلَیۡکَ أَنِ ٱتَّبِعۡ مِلَّهَ إِبۡرَ ٰ⁠هِیمَ حَنِیفࣰا وَ مَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ

    و ای محمد ما اینگونه به تو وحی کردیم که پیرو آیین ابراهیم باش ‌که یکتاپرست بود و از مشرکان نبود.

    [سوره النحل ١٢٣]

    دوست دارم در این نوشته ام از دو خاطره ام در موردِ دو بزرگمردی که نامشان ذکر شد ، یاد کنم ؛ یعنی حضرت ابراهیم و محمد که سلام و صلواتِ خدا بر آنان باد…

    دو خاطره ای که مربوط به همین چند وقت پیش میشود که در دانشگاهی که میروم ؛ اتفاق افتاد و برای درکِ والایِ آگاهی های نهفته در خاطره اولم ، باید فضای آن کلاسِ دانشگاهم را شرح دهم که…

    هم کلاسی های من کسانی بودند که مسلط به زبان عربی هستند و آشنایی خوبی با قرآن دارند و شیوه پوشش اکثریت آنها و صحبت هایشان ، حکایت از مذهبی بودن آنها و باورهایِ مذهبی آنان دارد…

    حال در چنین فضای فکری دو خاطره برای من رقم خورد که یکی از آنها گره خورده با حضرت ابراهیم و دیگری با حضرت محمد است که دوست دارم آنها را در اینجا بیان کنم…

    خدا شاهد است که وقتی در مورد این دو خاطره و دو آگاهی های نهفته در آنها فکر میکنم ، زبانم لال میشود که حقائق عالم کجاست و ما درگیر چه حواشی ای شدیم…

    من ابتدا خاطره ی مربوط به حضرت ابراهیم را ذکر میکنم که چه اتفاقی افتاد که اینگونه شد ولی قبل از آن باید یک مقدمه بسیار مهم را ذکر کنم و آن این است که…

    حضرت ابراهیم الگوی حضرت محمد بود و حضرت محمد هم انسانی بود از جنس همه ما… ، به قول قرآن کریم….

    قُلۡ إِنَّمَاۤ أَنَا۠ بَشَرࣱ مِّثۡلُکُم…

    ای محمد به آنها بگو که من بشری مثل شماها هستم….

    [سوره الکهف ١١٠]

    باید این نکته را بفهمیم که او و حضرت ابراهیم انسان هایی مثل ما بودند و هیچ تفاوتی بین ما و آن ها نیست و برای همین است که حضرت ابراهیم و حضرت محمد الگویی برای ما میشود… ، به تعبیر قرآن…

    لَّقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَهٌ حَسَنَهࣱ…

    یقینا در رفتارهای حضرت محمد ، برای شما الگویی نیکو وجود دارد در…

    [سوره اﻷحزاب 21]

    قَدۡ کَانَتۡ لَکُمۡ أُسۡوَهٌ حَسَنَهࣱ فِیۤ إِبۡرَ ٰ⁠هِیمَ وَٱلَّذِینَ مَعَهُ…

    بی شک در روش ابراهیم و همراهانش ، سرمشقی نیکو است برای…

    [سوره الممتحنه 4]

    خب بشینیم و کمی فکر کنیم که…

    آنها از جنس ما هستند و الگوی ما شده اند و این یعنی که اگر آنها توانستند به کمالاتی برسند ، پس ما هم میتوانیم…

    پس باید درک کنیم که…

    آنها انسان های فضایی نبودند ، بلکه از جنس ما بودند و یک سری اصول را انجام دادند و اینگونه نتایجی را رقم زدند ، حال ما میخواهیم تفکر کنیم در اصولِ زندگی آنان…

    خب با ذکر این مقدمه وارد آن دو خاطره میشوم

    خاطره اول که گره خورده با زندگیِ حضرت ابراهیم…

    سر کلاسی بودیم با عنوان آسیب شناسی کودک و نوجوان که استاد ما خانمی بود که شخصیتِ مذهبی و دکترایِ روان شناسی داشت و یک سری مطالب را به ما آموزش میداد

    آموزه های او حولِ محور اختلالات کودکان و نوجوانان و تکنیک هایی بود که بتوان این اختلالات را درمان کرد…

    حقیقتا من اصلا گوش نمیدادم ، یعنی نمیتوانستم گوش دهم تا اینکه اندیشه ای در ذهنم جرقه زد که دوست داشتم آن را بیان کنم و برای همین دستم را بالا بردم و از استاد اجازه گرفتم و شروع به گفتن کردم که…

    ببخشید استاد ، ما الان شاهد پدران و مادرانی هستیم که صبح تا شب ، بالای سر فرزندان خود هستند و با هزاران وعده و وعید ، آنها را ترغیب میکنند تا از دستوراتشان اطاعت کنند که مثلا تکالیفشان را انجام دهند ولی آنگونه که باید و شاید موفق نمیشوند….

    ولی ما در قرآن یک الگو داریم بنام حضرت ابراهیم که فرزندش را در بیابان رها میکند و اصلا کنار او نیست که بخواهد او را تربیت کند و بعد از سالیان سال به نزد او برمیگردد و بعد از یک سلام و احوالپرسی مختصر به او میگوید…

    قَالَ یَـٰبُنَیَّ إِنِّیۤ أَرَىٰ فِی ٱلۡمَنَامِ أَنِّیۤ أَذۡبَحُکَ فَٱنظُرۡ مَاذَا تَرَىٰ؟

    پسرم از بالا دستور رسیده که باید سرت را ببرم ، نظرت چیه؟

    و پسر با متانت هر چه تمامتر جواب میدهد که…

    قَالَ یَـٰۤأَبَتِ ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُ

    پدرم ، هر چه به تو دستور داده شده را انجام بده…

    [سوره الصافات 102]

    واقعا مغز آدم سوت میکشه که این کجا و آن کجا؟؟؟!!!

    فرق است بین این دو واقعه که در اولی ، پدری به پسرش میگوید باید سرت را بِبُرم و پسر بدون هیچ منّت و ناز و کرشمه آمدنی ، دستور پدر را اطاعت میکند با واقعه دومی که در آن ، پدری با هزاران وعده و وعید به بچه اش ، از او خواهش میکند که تکالیف مدرسه ات را بنویس و بعد به بازی های کامپیوتری بپرداز و پسر هم با هزاران غُر زدنُ و منت گذاشتن سَرِ پدر ، آن را انجام میدهد….

    دستور برای بریدن سر کجا و نوشتن تکالیف کجا؟

    آگاهی های بالا را در کلاس مطرح کردم و از استاد خواستم که توضیح دهند که این داستان ابراهیم و فرزندش چگونه در قالب این کلاسِ روان شناسی ما ، تفسیر میشود؟؟؟

    حقیقتا استاد هیچ جوابی به من نداد و این وسط یک اتفاقی افتاد که یکی از بچه های کلاس که از جامعه روحانیت بود ، با شدت هر چه تمامتر جلوی من ایستاد که…

    آقا ، آنها فرق میکنند ، آنان خیلی خاص بودند و ما کجا و آنها کجا و از این حرف ها….

    و من در جوابش همان چیزهایی را گفتم که در مقدمه این نوشته ذکر گفتم ولی او گوشِ شنوایی برای حرف های من نداشت…

    خلاصه بحث تمام شد و من هم پیش خودم گفتم که ایکاش این مطلب را ذکر نمیکردم و…. ، آخه هر سخنی جایی دارد و جای سخنِ من آنجا نبود….

    این بود خاطره ی اولم که خودم خیلی در‌ مورد آن فکر‌ میکنم و مات و مبهوت میمانم از این…

    امیدوارم شما هم فکر کنید و….

    آخه حضرت ابراهیم ، کلاس روان شناسیِ تربیت فرزند  نرفته بود و…

    چی بگه آدم ، این حقائقی را که حضرت ابراهیم که بشری از جنس ما بود و آنها را آموخته بود ؛ کجا تدریس میشوند ، تا ما هم برویم و در آنجا ثبت نام کنیم و شاگرد آنجا شویم؟؟؟!!

    به قول حافظ عزیز…

    بِشُوی اوراق اگر هَمدرسِ مایی

    که  عِلمِ عشق  در  دفتر  نباشد

    عهه ، درس و علمِ عشق ؛ در دفتر و دانشگاه نیست؟؟؟!!!

    خب نیست دیگه ، اگر که بود با وجود اینهمه رشته ها و کلاس هایِ روان شناسیِ زیادی که در عصرِ حالِ حاضرِ ما که در دانشگاه هایِ این سیاره خاکی  تدریس میشود ، می بایست ما در عرصه تربیت فرزند و یا روابط بین زن و شوهر ؛ هیچ مشکلی نداشته باشیم دیگه…  ولی شخصی مثل حضرت ابراهیم که هیچ کلاسِ روان شناسی نرفته بود ، به چنان اصولِ تربیتیِ فرزند ؛ دست پیدا میکند که به پسرش میگوید ، عزیزم ؛ باید سرت راببرم و پسر هم بی چون و چرل قبول میکند…

    خب ، پس این علوم را در چه دانشگاهی باید آموخت؟

    باید به دانشگاهی برویم که حضرت ابراهیم شاگرد آنجا بود و واحدهای دانشگاهی اش را گذراند و رفت….

    خدایا ، از این علوم بر قلبِ ما هم جاری کن ، علومی از جنس این علمِ زیر…

    وَعَلَّمۡنَـٰهُ مِن لَّدُنَّا عِلۡمࣰا

    و از نزدِ خود به او علم آموختیم…

    [سوره الکهف 65]

    خدایا ، در کدام دانشگاه تدریس میکنی که من بیام اونجا تا خودِ خودِ خودت معلم من باشی؟؟؟…

    وَاتَّقُوا الله وَیُعَلِّمُکُمُ الله…

    و شما خویشتن دار باشید و در حریمِ الهی ، کنترل ذهن کنید که در این صورت خودِ خدا معلم شما میشود و به شما می آموزد…

    [سوره البقره 282]

    خدایا ، من هیچی نمیدانم و تو همه چی میدانی و مانند فرشتگان میگویم…

    قَالُوا۟ سُبۡحَـٰنَکَ لَا عِلۡمَ لَنَاۤ إِلَّا مَا عَلَّمۡتَنَاۤۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَلِیمُ ٱلۡحَکِیمُ

    و فرشتگان در جواب خدا گفتند که ، پاک و منزهی تو و ما هیچ علمی نداریم جز آنچه که تو به ما آموخته ای ، همانا تو دانا و صاحب حکمت هستی…

    [سوره البقره 32]

    پس بیا و مرا آگاه کن تا از ناآگاهان نباشم که پناه میبرم به تو…

    أَعُوذُ بِٱلله أَنۡ أَکُونَ مِنَ ٱلۡجَـٰهِلِینَ

    پناه میبرم به خدا ، از اینکه جزو دسته ناآگاهان باشم

    [سوره البقره 67]

    پس بیا و ما را آگاهی بخش ، آگاهی هایی از جنس ملکوتِ خودت ، آگاهی هایِ آسمانی از جنس همان آگاهی هایی که در عرصه تربیت فرزند به ابراهیم آموختی… ، زیرا که تو…

    عَلَّمَ ٱلۡإِنسَـٰنَ مَا لَمۡ یَعۡلَمۡ

    و خدا به انسان آموخت ، چیزهایی را که نسبت بدان علم نداشت…

    [سوره العلق 5]

    بگذریم…

    و اما آن خاطره دومم که گره خورده به زندگی حضرت محمد و مرتبط میشود با آگاهی هایِ همان خاطره اولم…

    این خاطره مربوط میشود به کلاسِ دیگری که در دانشگاه داشتم و استادِ ما در حال تدریس بود که یکدفعه وسط صحبت های استاد ، اندیشه ای در ذهنم جرقه زد که…

    حضرت محمدی که بی سواد بود و سواد خواندن و نوشتن نداشت… ، به تعبیر قرآن

    …فَـَٔامِنُوا۟ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّ ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱلله وَکَلِمَـٰتِه…

    … پس به خدا و فرستاده اش که همان حضرت محمدی است که أمّی است و به خدا و کلماتش ایمان دارد ؛ ایمان بیاورید

    [سوره اﻷعراف ١58]

    مقصود از واژه “أمّی” یعنی کسی که درس نخوانده و سواد خواندن و نوشتن ندارد…

    وَمَا کُنتَ تَتۡلُوا۟ مِن قَبۡلِهِۦ مِن کِتَـٰبࣲ وَلَا تَخُطُّهُۥ بِیَمِینِکَ….

    و ای محمد ، تو پیش از قرآن ؛ هیچ کتابی نمیخواندی و به دست خود چیزی نمینوشتی….

    [سوره العنکبوت 84]

    حال چه میشود که چنین انسانی که هیچ مدرک دانشگاهی ندارد و در هیچ کلاسِ درس و بحثی هم شرکت نکرده ، تبدیل به کسی میشود که به قول حافظ…

    نگارِ من که به مکتب  نرفت و خط ننوشت

    به  غمزه  ،  مسئله آموزِ  صد  مدرّس   شد

    او که بشری از جنس ما بود ، چه کرد که به چنین جایگاهی رسید و به برکت قرآنی که از خود به جای گذاشت ، ما در این محفل و سایت جمع شده ایم و از این قرآن درس ها می آموزیم…

    در واقع اگر بخواهیم دقیقتر نگاه کنیم ، حضرت محمد مدرّس استاد عباس منش شد و ایشان با مطالعه قرآن به آگاهی هایی رسیدند و بعدش این سایت ایجاد شد و ما هم جمع شدیم و….

    حقیقتا لال شده ام و نمیدانم چه بگویم… ، اصلا این مطالب گفتنی نیست ، فقط باید در آنها فکر کرد و طعم آنها را چشید ، فکری که با چاشنی این دو بیتی از مولانا ، باشد…

    کافیم بی نان تو را سیری دهم

    بی سپاه و لشکرت میری دهم

    بی بهارت نرگس و نسرین دهم

    بی  کتاب و  اوستا تلقین  دهم

    فقط این مصرع مولانا که از زبان خدا میگوید…

    بی  کتاب و  اوستا تلقین  دهم

    آری ، خدا برای من کافی است که بدون هیچ کتاب و استادی ، به من بیاموزد آنچه را که نمیدانم ، همانگونه که برای حضرت محمد چنین کرد….

    وقتی به خودم که خطاط هستم ، نگاه میکنم و در این امر تفکر میکنم که…

    خب من که خطاط هستم و این مهارت را از استادم یاد گرفتم و استادِ من هم از استادش و همینجوری برو بالا تا برسی به شخصی که خودش ابداع کننده هنر خوشنویسی بوده بدون اینکه استادی داشته باشد ؛ آخه چجوری؟!

    بیشتر باور میکنم ‌این مصرع مولانا را که از زبان خدا به همه ما میگوید

    بی  کتاب و  اوستا تلقین  دهم

    آری ، خدا برای من کافی است تا بدون کتاب و استاد ، آگاهی ها و مهارت هایی را به من بیاموزد که تا به اکنون یاد نداشتم ، به همان دلیل و منطقی که آن استاد اولیه یِ خوشنویسی که بدون هیچ استادی ، خودش ابداع کننده این هنر میشود و استاد همه خوشنویسان عالم میشود…

    فقط باید بروم و بنشینم و غرق در تفکر شوم که شرط وارد شدن به مدار چنین افرادی مثل حضرت محمد و آن استاد اولیه ای خوشنویسی و… چیست که خودِ خودِ خود خدا برای آنان استاد میشود؟؟؟!!!

    باید بروم اصول روان شناسی حضرت ابراهیم برای تربیت فرزند را بررسی کنم که چگونه از راهِ دور فرزندی را تربیت کنم که اگر به او دستور دهم که پسرم بیا برویم سرت را از بدنت جدا کنم ، او بدون چون و چرا از حرف من اطاعت کند…

    و اینگونه بود که این اندیشه ها ، مرا غرق در تفکر کرد و با اینکه حضور فیزیکی ام سر کلاس بود ولی دلم جایی دیگر بود و با خود گفتم  که مثلِ کلاسِ قبلی دستم را بالا بگیرم و از استاد اجازه بخواهم تا این اندیشه ام را در کلاس مطرح کنم ولی با آن خاطره ی اولی که داشتم ، منصرف شدم ؛ زیرا که جای آن سخن آنجا نبود و خیلی خوشحالم برای این سایت و جمع دوستانی که نوشته های مرا دنبال میکنند و درک بالایی دارند از این آگاهی ها که میتوانم با آنها در میان بگذارم…

    و تمااام

    باشد که ما هم بتوانیم بچشیم ، آنگونه که حضرت ابراهیم و محمد چشیدند ، به قول مولانای عزیز…

    گر یک  ورق از  کتابِ ما  برخوانی

    حیران   ابد  شوی   زهی   حیرانی

    گر یک نفسی به درسِ دل  بنشینی

    استادان  را  به  درسِ خود بنشانی

    اگر یک ورق از کتابِ خدا را بخوانیم ، چه میشود؟؟؟

    مساله این است که کدام کتاب؟؟

    جواب ، همان بایگانی اطلاعاتی ای  است که حضرت محمد بدان دست پیدا کرد و قرآن را از آنجا برای هدایت بشریت به ارمغان آورد….

    (إِنَّهُۥ لَقُرۡءَانࣱ کَرِیمࣱ ۝  فِی کِتَـٰبࣲ مَّکۡنُونࣲ)

    مسلما این قرآنی است بسیار ارزشمند که در کتاب و لوحی محفوظ ، قرار دارد…

    [سوره الواقعه 77 – 78]

    خب ، پس این بایگانی اطلاعاتی خدا “کِتَـٰبࣲ مَّکۡنُونࣲ” نام دارد ، حالا سوال اینه که همه میتوانند به این بایگانی دسترسی داشته باشند؟

    جواب ، بله است زیرا که همه ما به یک اندازه به خدا دسترسی داریم….

    خب پس ، شرطِ ورود به این دانشگاهِ خدا و نشستن بر سرِ کلاسِ درسِ خدا ، چیست؟؟؟!!!!

    جواب ، این است و بس

    لَّا یَمَسُّهُۥۤ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ

    که جز پاک شدگان ، حقیقت آن را در نمی یابند…

    [سوره الواقعه 79]

    پس پاکی و طهارت شرط ورود به این کلاسِ درس است دقیقا مثل برخی از دانشگاه هایِ این سیاره خاکی که برای ورود به دانشگاه ، شرطِ معدل میگذارند تادانشجویانی را واردِ خود کنند که….

    حال سوال این است که چه چیز را باید پاک کنیم تا طاهر شویم و شرایطِ دسترسی به آن کلاسِ درس و بایگانی اطلاعاتی را دارا باشیم؟

    جواب ساده است و همه ما میدانیم ، طهارت از منیت و شرک و خودبرتربینی و….

    و به میزانی که طهارت و پاکی ما بیشتر شود ، میتوانیم بیشتر بر سر کلاسِ این درس باشیم و اگر که غرق در آلودگی باشیم ، حیران و سرگردان بروی این سیاره خاکی میچرخیم و غافل هستیم از این کلاس درس و اسم ما جزو غائبین ثبت میشود و د‌ر نهایت هم مردود میشویم… و در لحظات م پرده ها کنار میرود ، میفهمیم که چه عظمتی داشتیم و ای دل غافل که چرا من از آن استفاده نکردم و در آن لحظات درخواست فرصتِ مجدد میکنیم که مرا برگردانید تا درست استفاده کنم و…

    حَتَّىٰۤ إِذَا جَاۤءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ ۝  لَعَلِّیۤ أَعۡمَلُ صَـٰلِحࣰا فِیمَا تَرَکۡتُۚ کَلَّاۤۚ إِنَّهَا کَلِمَهٌ هُوَ قَاۤئلُهَا…

    و هنگامی که مرگ آنان فرا رسد ، میگویند که پروردگارا ما را برگردان تا عمل صالح انجام دهم ولی جوابی جز  هرگز نمیشنوند…

    [سوره المؤمنون 99 – 100]

    جوابی جز این نمیشنوند که…

    آن موقعی که جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود

    و چقدر ما خوشبختیم که قبل از آنکه دیر شود ، با این آگاهی ها در عرصه تئوری آشنا شده ایم

    و حال از همان خدایی که ما را در مدار چنین آگاهی های قرار داده ، درخواست میکنیم که ما را از مرحله تئوری وارد مرحله عملی کند ، زیرا که هر چه داریم از اوست حتی این توفیقی که به ما بدهد تا وارد مرحله عمل شویم و…

    وَمَا تَوۡفِیقِیۤ إِلَّا بِٱلله

    و توفیقاتِ من هم جز به دست خدا نیست…

    [سوره هود ٨٨]

    خدایا به عزت و جلالت سوگند که ما را جزوِ دسته یِ“أَکۡثَرُهُمۡ لَا یُؤۡمِنُون” قرار مده و بر ما کَرَم نما و ما را وارد مدارِ گروهِ“قَلِیلࣰا مَّا یُؤۡمِنُونَ” کن

    خدایا شکرت…

    و حسن ختامی بر این آگاهی این مطلب باشد به نشانه تشکر از استاد عباس منش که

    من شخصیت استاد عباس منش را خیلی دوست دارم ، زیرا که نه مدرک دانشگاهی خاصی دارد که آن را قاب کند و به ما نشان دهد و با یک تی شرت و شلوارکی جلوی دوربین حاضر میشوند و  فایلی زیبا ضبط میکنند و برای ما منتشر میکنند و… ،

    در کل شخصیت ایشان برای من ؛ تداعی کننده شخصیت حضرت محمد است…

    من شخصیت استاد عباس منش را دوست دارم که با اینکه فرزندِ خود را دوست داشتند ولی از او دل بریدند و او را راهی ایران کردند و…

    در کل شخصیت ایشان برای من ؛ تداعی کننده شخصیت حضرت ابراهیم است

    و من سپاسگزار ایشان هستم که روزی تصمیم میگیرند قرآن را بدون هیچونه تعصبی بخوانند و عمل کنند و به ما بیاموزند که…

    این کتاب قرآن یک کتاب مذهبی نیست ، بلکه فراتر از آن ، یک کتاب علمی و فرکانسی است…

    و من سپاسگزار شما هستم که در یکی از فایل های خود جمله ای را گفتید که زندگی مرا عوض کرد و آن ، این جمله بود که…

    درک و فهم ما از قرآن فرق میکند زمانیکه این کتاب را یک کتاب نازل شده بر حضرت محمد بدانیم با زمانیکه این کتاب را یک آگاهی بدانیم که حضرت محمد در مدار دریافت آن قرار گرفت

    تفاوت بینِ این دو گزاره از زمین تا آسمان است….

    خدایا شکرت

    یا حق

    و این بیتِ مولانا هم حسن ختامی بر همه آنچه که ذکر شد

    زبون طب افلاطون چه باشی

    فلاطون فلاطون شو که بودی

    دیوان شمسِ مولانا ، غزل 2662 ، بیت ششم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 84 رای:
    • -
      فاطمه فضائلی گفته:
      مدت عضویت: 1241 روز

      سلام به قلب بزرگت دوست عزیز

      إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً.

      من پروردگار توام، کفشهایت را بیرون آر، که تو در سرزمین مقدس” طوى” هستى”

      وقتی کامنت شمارو میخوندم یاد این ایه میفتادم همش و اخر تصمیم گرفتم بنویسمش,

      دیروز به مامانم میگفتم مامان یوقتایی هست انقدر چرخ زندگیم سفت میشه که اصلا نمیتونم کاریش کنم یوقتایی هم سرازیر میشه همه چی ,پشت سرهم اتفاقا ردیف میشند خود به خود, من جریانشو نمیفهمم که چی میشه

      ازون وقتایی بود که همه چیز گیر کرده بود خدای من, انقدر روی عقل خودم و برنامه هام گیر کرده بودم که اره حالا برا سال جدید این کار و اون کار و میکنم و…. و بعد هی هر روز بدتر چوب لای چرخ زندگی و برنامه هام میرفت

      کم اورده دیشب زدم زیر گریه گفتم کم اوردم, نیم ساعت بعد گفتم برم دعای جوشن روبخونم تو مسجد با هر جملش تازه فهمیدم وقتی میخوای خودت انجام بدی دهنت سرویسه, دلیل همه ی اون نرم شدنهای مسیر اروم گرفتنه و سپردنه, تک به تک اسماشو خوندم و صبح با حال خوب نوشتم امروز یه درک ویژه برام بفرست

      بماند چجوری این پیام رو خوندم و یاد داستان تسلیم شدن افتادم و اون ایه. نمیدونم ولی همیشه تصورم ازین ایه خودم بود که وقتی گیر میکنم تو هر مسئله ای لباس و کفش منم منم رو در میارم از سر راه میرم کنار خیلی متواضعانه راه رو برای خدا باز میکنم بعد اون میاد با یه کلید کوچک درستش میکنه و میره, بعد من دوباره یادم میره البته الان خیلی کمتر شده یادمه سالها قبل تا خرخره گند میزدم بعد میگفتم بیا درستش کن جالبه همیشه هم درستش میکرد,

      دلم میخواد با تماااام وجودم درکش کنم بره تو ذره ذره وجودم این تسلیم شدن, دلم میخواد همش کفشای منم منم رو در بیارم و اروم نگاه کنم و بگم کمک کن, برام انجام بده,بهم راه حل بده, عزتم شو, ارامشم شو, هدایتگرم شو

      ولی یادم میره

      بقول استاد میرید یه روزی دوراتونو میزنید و برمیگردید میبینید ته همه ی حرفها توحید بود, تسلیم شدن بود

      من خیلی به این فکر میکردم که چی میشه یه نفر یه نقاشی رو انقدر خوب از خلاقیت خودش میکشه ,بعد ها وقتی نقاشی میکردم وقتی ازش خاشعانه میخواستم برام نقاشی کنه اون نقاشی به طور شگفتی تحسین همه رو داشت, عجیب بود کاش میتونستم توضیحش بدم با کلمات

      ولی اینو فهمیدم وقتی میتونیم یونیک باشیم تو کارمون که از قلبمون کمک بگیریم در واقع کفشارو در بیاریم و بگیم تو راه حل ها و خلاقیت ها و ایده هارا بگو

      کاش ذره ذره وجودم تسلیمش میشد, فقط همین

      واقعا بخاطر درکتون که نوشتید ممنونم, واقعا اینجا درست ترین جای ممکنه برای نوشتن از خودش ,اصلا باورم نمیشه جایی تو دنیا دارم دوستایی دارم که میان از معجزات روزانشون مینویسند و ما اشکها می ریزیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        رضا احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1752 روز

        بسم الله الرحمن الرحیم

        سلام بر شما دوستِ توحیدی و بزرگوارم…

        این پیامِ شما را در زمانی دریافت کردم که عالی تر از آن نمیشد…

        و الان دوست دارم بنویسم…

        گاهی اوقات ما برنامه ریزی میکنیم ولی اتفاقی میفتد که همه آن برنامه ها بهم میخورد ، شاید فلسفه آن اتفاق این است تا به ما بگوید که…

        از سر راه آن نیرویِ برتریِ که در حال مدیریتِ خورشید و ماه و ستاره و…است ، کنار برو…

        دقیقا مثل همین لحظه الان من…

        آمدم به اتاقم و پشت میزِ خود نشستم و خود را آماده این کردم تا چند بیتی از مولانا را خوشنویسی کنم ولی نفهمیدم که چی شد و آمدم داخل سایت و پیام شما را دیدم و…

        و مات و مبهوت این آیه ای شدم که شما در نوشته خود ذکر کردین که…

        (إِنِّیۤ أَنَا۠ رَبُّکَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَیۡکَ إِنَّکَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوࣰى)

        [سوره طه ١٢]

        تمامِ آموزه های موفقیت دنیا در همین دو کلمه است که…

        فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَیۡکَ

        و اگر بخواهیم مفهوم این دو کلمه را دریابیم ، باید این بیت عطارِ نیشابوری را بخوانیم که

        تو مباش اصلا ، کمال  این است  و بس

        تو زِ تو “لا” شو ، وصال این است و بس

        آری باید جفت کفش ها را درآورد ، خوب و بد خود را کنار بگذاریم و وارد سرزمین مقدس “طوی” شویم ، سرزمینی از جنس یکتایی من و او…

        باید من نباش شویم تا لایق او باش شویم

        بگذارید اینجوری بگویم که…

        در فضای یکتایی ؛ من و خدا نداریم ، همه چیز اوست… ، به قول خودش…

        هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡـَٔاخِرُ وَٱلظَّـٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُ

        اوست اول و آخر و آشکار و نهان…

        [سوره الحدید ٣]

        همه چی خودشه…

        اول و دوم و سوم و چهارم و…. خودشه…

        به قول یک بزرگواری که حرفِ سنگینی زد و آن این بود که…

        اگر کسی بگوید که مشکل مرا اول خدا و بعد از خدا شما حل میکنید ، گرفتار شرک خفی شده ، زیرا که خدا اولی است که دومی ندارد ، زیرا که‌ او “هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡـَٔاخِرُ” است

        من و خدا نداریم…، همه چیز اوست ولی ما در این سیاره خاکی ، درگیر حواشی ای شدیم که قرآن اسم آن را “حجاب” میگذارد…

        و این حجاب ها مانع این میشوند که ما عظمت خود را دریابیم که ما و او یکی هستیم…

        حجاب هایی از جنس مصوبات مجلس و افزایش قیمت خیار سبز و اینکه خانم x برای عروسش کادو چی خرید و….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

        و وقتی که بمیریم ، حجاب ها کنار میرود وآن موقع بینا میشویم ولی آن موقع فایده ای ندارد…

        سخن زیبایی از حضرت محمد نقل شده است که بسیار عجیب است به گونه ای که یک اسلام پژوه آلمانی بنام “آنه ماری شیمل” که الان مرحوم شده ، وصیت کرد که آن را بروی سنگ قبرش بنویسند و…(در اینترنت جستجو کنید و ببینید)

        النّاسُ نیامٌ فإذا ماتوا إنتبَهوا

        مردم خوابند ، هنگامی که بمیرند ، بیدار میشوند

        این سخن حضرت محمد بسیار عجیب است

        این سخن حکایت از این دارد که ما الان خوابیم و واقعا هم خوابیم….

        باید از خود بپرسیم که ما صدای تسبیح اشیای اطرافمان را میفهمیم؟؟؟ همان صدایی که قرآن میگوید…

        وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَـٰکِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِیحَهُمۡ

        هیچ چیزی در این عالم نیست مگر اینکه در حال تسبیح گفتن خداست ولی شما متوجه تسبیح آنها نیستید…

        [سوره اﻹسراء 44]

        خب اگر من خواب نباشم ، تسبیحِ در و دیوار و… را میفهمم که…

        حال سوال این است که الان چکار باید کرد؟

        نسخه اش در یک سخنی دیگر از حضرت محمد است که الان با اختیار خود بمیریم ؛ به قول ایشان

        موتوا قبل ان تموتوا…

        بمیرید ، پیش از آنکه بمیرید…

        آری ، کار من این است که الان بمیرم تا ببینم و بشنوم و حس کنم آن چیزهایی را که….

        ولی مشکل از اینجایی است که من از مرگ میترسم ، من از اینکه در محضر رب العالمین بمیرم و از سر راه او کنار بروم میترسم و در برابر این مُردن مقاومت میکنم…

        عجیب است که من در برابر خدای قدرتمندی که با گردش منظم خون در رگ هایم ، قدرتش را به رخ من کشیده ؛ مقاومت میکنم و تسلیم نمیشوم…

        تسلیم که نمیشوم که هیچ بلکه برای خدا ، خط و نشان هم میکشم که خدایا فلان کار را بکن و فلان کار را نکن ، انگار که خدا راه را نمیداند و منتظرِ مشاوره ی من بود

        من از اینکه خودم را ببازم و از سر راه او کنار بروم ، میترسم…

        واقعا چرا میترسم؟؟؟!!!

        و نتیجه چنین خودنمایی در برابر چنین قدرتی ، میشود مشکل و مشکل و مشکل و رنج و رنج و رنج تا یک روزی سرم به سنگ بخورد و به سمت او برگردم که خدایا دیگه بسه ، این دفعه تو بساز و همه کاره باش…

        خداکند بیدار شویم قبل از آن روزی که بیدارمان میکنند…

        خدا کند مثل حضرت ابراهیم و محمد ، بمیریم قبل از آن مرگ اصلیِ خود و برای ابد در تاریخ ماندگار شویم…

        خدا کند مثل حضرت محمد از سر راه خدا کنار برویم تا خدا بتواند از طریق من جلوه گری کند و برایم “وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ” شود…

        خدا کند…

        و حسن ختامی بر این نوشته ، این بیت زیبا از مولانا تقدیم به خودم و شما دوست نازنین…

        بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید

        کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

        آری ، باید در‌محضر او فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَیۡکَ شویم و کفش ها را در آوریم و از اینکه پای ما برهنه باشد و در معرض خار و خاشاک ؛ نترسیم ، زیرا که وقتی کفش ها را در آوریم ، او ما را در آغوش میگیرد و با او یکی میشویم

        چنین لحظه زیبایی روزی همه ما باد… ، به قول حافظ شیرازی

        حافظ، شبِ هجران شد بوی خوشِ وصل آمد

        شادیت مبارک باد ای عاشقِ شیدایی

         

        در‌ پناه الله یکتا باشید ، همان خدایی که یکی از نام های زیبایش در دعای جوشن کبیری که خواندید ، اینگونه است که…

        یا رفیق من لا رفیق له

        ای رفیق کسی که هیچ رفیقی ندارد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
        • -
          مریم حسینی مطلق گفته:
          مدت عضویت: 991 روز

          بنام الله یکی ی دونم

          ای جاااان

          این تیکه آخر منو مبهوت کرد

          خودمو در آغوش خداوند احساس کردم و باز هم این احساس فوق العاده رهایی و تسلیم پروردگار شدن

          اینجااا

          « بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید

          کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

          آری ، باید در‌محضر او فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَیۡکَ شویم و کفش ها را در آوریم و از اینکه پای ما برهنه باشد و در معرض خار و خاشاک ؛ نترسیم ، زیرا که وقتی کفش ها را در آوریم ، او ما را در آغوش میگیرد و با او یکی میشویم

          چنین لحظه زیبایی روزی همه ما باد… ، به قول حافظ شیرازی

          حافظ، شبِ هجران شد بوی خوشِ وصل آمد

          شادیت مبارک باد ای عاشقِ شیدایی»

          الص جمله این بود که

          او مارو در آغوش میگیره

          این چندروزه به طرز وحشتناااااااکی این جمله رو شنیدم و هربار با شنیدنش دلم آروم شد

          تسلیم شدم

          رها شدم و خودمو سپردم به او

          که آگاه به همه چیززززه

          خدایا دوستت دارم

          دوستت دارممم خیلی خیلی

          سپاسگزارم آقای احمدی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2977 روز

      بنام خالق هستی

      سلام وسلامتی ونور ورحمت الهی به وجود نازنینت

      دوست عزیزم ، آقا رضا من چند شب قبل که به کامنتت هدایت شدم وهمانطور که قبلا برات نوشتم بعد از دیدگاه شما به دیدگاه سعیده عزیز هدایت شدم آن لحظه حس کردم دیدگاه سعیده میتونه جواب سوال شما باشد

      ولی ذهنم درگیر بود حتی من یک شب بعد از آن برا سعیده عزیز دیدگاه نوشتم دوباره کامنت شما وسعیده را خواندم دچار تردید شدم گفتم یعنی جواب میشه همین ،همان لحظه به خدا گفتم خودت بهم بگو تو که جواب سوال دوستام را به خوبی میدی منم‌بنده توام شاید بندگی بلد نباشم ولی به امید کرم وفضل تو آمدم جواب سوالم رابهم بگو خدا را شاهد میگیرم در حین سپاسگزاری شبانه به من گفت اقرء بسم آنقدر که خودم تعجب کردم یه لحظه جا خوردم واضح دوباره گفت اقرء بسم ومن گفتم اقرء بسم ربک الذی خلق

      ،خلق الانسان من علق

      نمیتونم حال آن لحظه راتوصیف کنم

      سریع تفسیر سوره علق را خواندم

      معلم اصلی انسان خداست

      وقلم بهترین وسیله انتقال دانش هست

      وحی الهی سرچشمه علوم بشری هست

      خالقیت ،ربوبیت ،کریم بودن ومعلم بودن خداوند مستلزم خواندن کتاب او (قرآن )‌هست

      شما خودتون بیشتر از من مفاهیم ودرک آیات آشنایی داری ولی دوروز هست مدام دارم فکر میکنم این آگاهی‌ها را کجا مکتوب کنم تا همیشه یادم بماند وامروز حسم گفت همین جا زیر دیدگاه شما

      رضاجان از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم

      درپناه الله شاد وسلامت وثروتمند باشید در دنیا وآخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      ژیلا موسوی گفته:
      مدت عضویت: 1203 روز

      به نام خدا

      سلام به دوست و همکلاسی زرنگ و باهوشم جناب آقای احمدی

      خدارو سپاس که من هم در معرض همچین آگاهی هایی قرار گرفتم و چقدر خداااای خودم رو شکر بگویم که این صحبت‌های خودش رو از زبان شما بمن رسوند

      من در یک تضاد بزرگ با فرزندم قرار دارم یعنی این اختلاف بیشتر بین همسر و پسر 20 ساله ام هست و من دو روزه پسرم رو ندیدم خیلی دارم سعی میکنم کنترل ذهن داشته باشم به نحوه تربیت کردنم فکر میکنم به روش حضرت ابراهیم و استاد فکر میکنم به پسر نوح و ارشیای موفق که فایلش در سایت هست و وووو خیلی ها از خانواده جدا شدن و به مسیر درست هدایت شدن و خیلی ها هم مسیر برعکس رفتن

      واقعا به بی فکری رسیدم نمیدونم یه حس بی‌خیالی بی فکری توام با نگرانی دلشوره، نمیدونم

      فقط از خدا می‌خوام خیلی به ایشون فکر نکنم و روی خودم کار کنم براشون دعا میکنم که به سمت انسان های درست هدایت بشه

      با شناختی که از شخصیتش دارم نگرانش میشم و با شناختی که از خداوند دارم امیدوار میشم

      انشالله که حس سمت خداوند من غلبه کنه بر حس دلسوزی و نگرانی و عاقبت به خیر و خوشی ختم بشه

      والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        رضا احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1752 روز

        بسم الله الرحمن الرحیم

        سلام بر شما دوستِ توحیدی و بزرگوارم ، ژیلا خانم موسوی(مریم کیومرث)

        خدا رو شاکرم که این نوشته ی من ، نشانه ای برای شما بود و احساسِ زیبایی در شما ایجاد کرد…

        این خط از نوشته شما برای من چقدر زیبا بود و زنگوله هایی را در ذهن به صدا درآورد…

        انشالله که حس سمت خداوند من غلبه کنه بر حس دلسوزی و نگرانی و عاقبت به خیر و خوشی ختم بشه

        و دوست دارم آنچه را که با خواندنِ این خط از نوشته شما ، در ذهنم عبور کرد ؛ به شما تقدیم کنم…

        زندگی همه ما که چند روزی ساکن این سیاره خاکی شدیم ، صحنه بازی است ؛ یک بازی دو نفره بین ما و جریانِ تاریکی…

        حال در این میدان ؛ اگر ما شکست بخوریم ، از جایزه محروم میشویم و اگر پیروز شویم ؛ جایزه را با خوشحالی هر چه تمامتر بر بالای سر میبریم…

        بگذارید اینجوری بگویم تا بهتر متوجه شویم…

        در جام ملت های آسیا 2023 که همین چند وقت پیش تمام شد ، تیم فوتبال کشور قطر دانه به دانه بازی هایش را با پیروزی پشت سر گذاشت و قهرمان شد و جام قهرمانی را بالای سر برد…

        حال این وسط چه اتفاقی افتاد؟

        امیرِ کشورِ قطر ، بخاطر افتخار آفرینیِ بازیکنانِ این تیم که نامِ کشور قطر را در آسیا و جهان ، بر سر زبان های مردم و رسانه ها انداختند ؛ به تک تک آن بازیکنان هدایایی بسیار ارزشمند و لاکچری عطا کرد…

        فکر کنم این نکته ای که  از جام ملت های آسیا دیدیم ، برای ما خیلی الهام بخش باشد که…

        اگر ما هم در میدانِ مبارزه با جریان تاریکی که ما را به احساسات بد و کارهای نازیبا سوق میدهد ، پیروز شویم ؛ مستحق دریافت پاداش از امیر جهان میشویم…

        حال فقط کافیست تامل کنیم که…

        پاداش امیر قطر کجا و پاداش امیر جهان کجا؟؟؟!!!

        امیری که رب العالمین است و هر چه هست تحتِ تصرفِ اوست

        وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجࣰا ۝  وَیَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَحۡتَسِبُ

        [سوره الطلاق ٢ – ٣]

        شاید بهتر باشد این آیه را اینگونه معنا کنیم که…

        هر کس که در میدان مبارزه با جریانِ تاریکی ، بر خود مسلط باشد و بر آن جریانِ تاریکی غلبه کند ، مستحق پاداش های فراوان از سمتِ رب العالمین میشود…

        برای شما دوست بزرگوارم ، پیروزی را در میدان مبارزه بینِ حسِ خوبِ از سمتِ خدا و حسِ نگرانی و دلسوزی ، خواستارم

        و برای خودم و همه ، چنین پیروزی های دل نشینی را در عرصه این بازیِ دو نفره در میدانِ زندگی ، آرزومندم

        در‌پناه الله یکتا شاد و سربلند باشید…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
        • -
          ژیلا موسوی گفته:
          مدت عضویت: 1203 روز

          به نام خدا

          سلام

          آقای احمدی بزرگوار چقدر مشعوف شدم منو به اسم واقعی خودم خطاب کردید

          خدا رو شکر نقطه قوت من روشن شد

          سپاسگزارم از توجه شما

          سپاسگزارم مثال خیلی خوب و روشنی زدید

          از خداوند شور و شعف و شادی رو در تمام لحظات زندگیمون میخوام

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2977 روز

      بنام رب العالمین

      سلام ‌وسلامتی ونور وعشق الهی به وجود نازنینت

      دوست عزیز وارزشمندم من همیشه پیگیر کامنت های شما هستم ولی این کامنتی که خواندم جنسش با تمام کامنت هایی که نوشتی فرق داشت از جنس ایمان ،از جنس تسلیم ،از جنس درخواست نمیدونم چی بگم که بتونم احساسم را بیان کنم هر کلمه که خواندم منقلب شدم

      وبه ربم گفتم منم میخوام مثل رضای عزیز شاگرد مکتب تو باشم

      من میخوام تو رسم بندگی را یادم بدی

      منم میخوام یادم بدی که فراموش نکنم همه چیز تویی وهیچ چیز بیرون از تو نیست

      منم میخوام یادم بدی چه جوری هوای نفسم را قربانی کنم چه جوری سپاسگزارتر باشم چه جوری پرستش کنم تورا که سزاوار تو باشد

      احساس نابی که از کامنتت گرفتم که اعتبار همه اینها بر میگرده به خداوند هزار برابرش را به خودت وزندگی ات بر میگردودنم

      سپاسگزار وجود ارزشمندتم

      سپاسگزار خداوندم که مرا به کامنتت هدایت کرد

      واز خودم سپاسگزارم که به ندای درونم گوش دادم

      در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      فرزانه گفته:
      مدت عضویت: 1299 روز

      سلام ب استاد عزیزم و همه دوستان و شما دوست عزیز

      آقای احمدی اتفاقا منم چندوقت پیش همین حرف رو شنیدم ک حضرت محمد(ص) با ما فرق داشته و خدا بهش اون مقام رو داده و …

      منم خیلی صبر کردم ک وارد بحث نشم

      ولی طاقت نیاوردم و گفتم حضرت محمد(ص) خودشون ب اون مقام رسیدند

      حضرت چقدر تنها ب غار حرا میرفتند و با خدا خلوت میکردند

      چطور رفتار میکردن ک زبانزد مردم بودن و …

      طرف گفت آره دیگه ببین خدا حضرت محمد رو برای خودش آفرید

      گفتم اگر اینجوری باشه خوده شما روز قیامت وقتی پای حساب و کتاب بیاد وسط

      زمانیکه باید جواب بدی

      نمیگی خدایا چرا منو پیغمبر نکردی

      چرا منو انتخاب نکردی

      اگر منم پیغمبر بودم

      الان جایگاهم این نبود و ….

      اونوقت میتونستی از زیر بار کارهات شونه خالی کنی بگی تقصیر من نیست

      اگر منم پیامبر خدا بودم ….

      گفتم پس عدالت خدا کجاست ؟!

      خدا بین بنده هاش فرق میزاره ؟؟؟

      خداشاهده طرف جوابی نداشت

      ساکت شد

      بعد گفت درسته ، تا حالا اینجوری بهش فکر نکرده بودم

      شما درست میگی

      مقام پیغمبر بر هیچکس پوشیده نیست

      ولی پیغمبر هم انسان بوده

      و مثل ما زندگی میکرده

      ولی آیا برخوردش با مسائل مثل ما بوده ؟!

      قبلنا شنیدم حدیث پیغمبر رو ک یک ساعت تفکر بهتر از شصت سال عبادت است

      ولی هیچوقت نمیفهمیدم یعنی چی ؟

      منظور از تفکر چیه؟!

      خوشحال میشم از خوندن پیامهاتون ، فکر میکنم خیلی باهاتون هم فرکانس هستم

      چون بیشتر پیامهایی ک از شما میخونم با تجربه های اونروزای من بی ربط نیست

      بعضی اوقات میخام بنویسم ولی میگم بهتره خواننده باشم

      سپاسگزارم دوست عزیز

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2977 روز

      بنام الله

      سلام مجدد

      رضای عزیز بعد از خواندن کامنت شما وچند تا دیگه از کامنت دوستان به دیدگاهی که سعیده عزیز درپاسخ به حمید عزیز نوشته بود هدایت شدم حسی بهم گفت لینک دیدگاهش را برات بزارم مطمئنم خواندن ودرک آگاهیهای آن برای شما خالی از لطف نخواهد بود

      https://elmeservat.com/fa/a-different-goal-for-new-year/comment-page-6/#comment-1354162

      در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      اشرف پورعینی گفته:
      مدت عضویت: 800 روز

      بانام ویاد خداوند قدرتمند

      سلام بر صاحبان سایت عباس منش دات کام استاد عباس منش و استاد شایسته عزیز و سلام برنویسنده وصاحب این کامنت پر ارزش آقا رضای احمدی

      دست مریزاد وخداوند همیشه

      زنده نگهت دارد آمین

      خیلی عالی درحد استادان به من شاگرد کلاس پنجمی شرح دادین که حضرت ابراهیم و حضرت محمد امین فرستاده ی برحق خداوند متعال هستند وعین امانت را برای بندگان خداوند

      ارمغان آوردند و خلیل الله امین الله شدند وخوش به حال ماشنوندگان و. خواننده گان هم چین کامنتی خدایا شکرت برای همچین جایی که هستیم

      وداریم آگاه میشیم از نعمتهایی که تا کنون جلوی دیدگانمان پرده ها بوده خدایا آباد باشه این خانه خودت خدایا استادمان را سلامت نگه دار برای ما شاگردان

      این مکتب وشما آقای رضااحمدی

      همیشه برامون از این موضوعات

      سوغات بیاورید از خداوند عظیم

      عوضش راچندین برابر میگیرید

      چون شما انسان آگاه دربهشت برین هستین واز همان بهشت برین برای ما هم سوغاتی میاورین دست گلتون پر برکت و پر قوت واز خداوند برای هممان مثل شما آگاه بودن در رابطه با قرآن را میخواهمو مخصوصا برای خودم میخواهم کهعالی یاد بگیرم قرآن ومعنی قرآن را امین خداحافظ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    حمید جاوید گفته:
    مدت عضویت: 3273 روز

    با سلام به همگی دوستان

    خب دور از انصافه اگه نگم این سفری که عزیزانمون براه انداختن بی نظیره.

    استاد و همه دوستان عزیزم این نظمی که در شماره بندی فایل ها ایجاد شده رو باور کنید که خود خداوند داره از طریق دستانش ایجاد میکنه.

    اینکه چطور جواب سوالاتمون، پاسخ مناسب برای شرایطی که درش قرار داریم، با توجه به مداری که درش هستیم و درکی که ازش داریم، با این ترتیب قرارگیری فایلها، داره به طور بی نظیر مارو هدایت میکنه.

    چند وقتیه خیلی دچار سردرگمی هستم که بابا من که میدونم قضیه چیه پس چرا چند وقتیه قشنگ حس میکنم دارم راه رو اشتباه میرم با اینکه هی داره اون نتایج قبلی بهم یادآوری میشه که اونوقتو یادت نیست چطور با قانون به خواستت رسیدی.

    واقعا نمیدونستم چم شده. اما به قول استاد وقتی راه پیدا کردی، اگرم ی وقتی ازش خارج بشی خیلی زود بیدار میشی!!!!!!

    اره بچه ها، اره دوستان عزیز خیلی زود بیدار میشیم.

    خداوند خوب کارش رو بلده. این ماییم که به هر دلیلی اگاهانه یا نااگاهانه مسیر رو گم میکنیم.

    خلاصه بگم امروز خیلی با خودم صحبت کردم که حمید چته؟ چرا چسبیدی به خواستت. چرا سردرگمی. چرا وابسته ای؟ چرا نمیتونی لذت ببری.

    این دو هفته ی سری تضادو باهاش مواجه شدم که با ی ایمانی که سعی کردم از خودم نشون بدم خیلی بهم اگاهی داد. خیلی منو رشد داد. خیلی فهمیدم که بابا زندگی مسیر، مسیری که همه چیزش رو اگه تونستی با هم داشته باشی قشنگه. نه اینکه بخوای برای رسیدن به ی خواسته خیلی چیزا رو قربانی کنی. بگی من این لذت رو نمیبرم چون تا به اون خواسته نرسیدم لذت نمیبرم. تا به فلان موقعیت نرسم شاد نمیشم. تا از فلان موقعیت، فلان شرایط، از دست فلان افراد نجات پیدا نکنم نمیتونم شاد باشم و فلان…..

    درحالیکه این تضاد بهم نشون داد که ن………………!!!!!

    اگه از همین لحظه لذت ببرم به لذت های بیشتر هدایت میشم.

    اگه تو این لحظه و با همین شرایط خودمو رشد بدم میتونم بعدا با شرایط بهتر مواجه بشم.

    و فهمیدم که قانون سادس اما استفاده ازش آسون نیست. فهمیدم ایمان به غیب 3 کلمس اما معناش ی اقیانوسه با وسعت و عمق بی نهایت.

    اگه بتونم ایمان به غیب رو به تمام خواسته هام و تمام زندگیم ربط بدم و با ذره بین ایمان به غیب بهش نگاه کنم، اونوقته که میتونم از زندگیم لذت ببرم و بگم اخیش………………………..

    من خواستمو مشخص کردم میدونم 100 درصد بهش رسیدم. تازه نه اینکه بگم میرسم، بگم رسیدم. و سپاسگزاری کنم و با سپاسگزاری به یاد خداوند باشم تا اونم به یاد من باشه.

    این فایل و رسیدم به روز سوم این سفر اعجاز انگیز در این شرایط هم معجزس و هم طبیعیه. که یعنی زندگی همواره ی معجزس. معجزه ای که بازیگرش ما هستیم و کارگردانش خداوند….

    و چه بازیگر توانایی و چه کارگردان خبره ای و چه شود این زندگی با این ترکیب زیبا

    در پناه خداوند شاد باشید و با ایمان (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 97 رای:
    • -
      سمیه گفته:
      مدت عضویت: 2037 روز

      سلام آقا حمید عزیز

      چقدددددر عکس پروفایلتون حیرت انگیز و زیباست!

      این آلوی سیاه خودش همینطوری یه میوه زیباست و من همیشه اول از دیدنش لذت می برم و عطرش رو بو می کنم و بعد تازه از خوردن این میوه لذت می برم تازه رنگ آتیشی خاص داخل این میوه هم بماند ! حالا همه این زیبایی ها هست و اما این آلوی سیاه با طرح قلب روش، حقیقتاً حیرت انگیزه! ممنون از نگاه زیبا بین شما! نمی شناسم شما رو ، نمی دونم این خود شما هستین تو عکس یا نه ! دیدن این زیبایی نوووووش جااااااان وجووودتون و دیدن و ثبت این چنین زیبایی ها تو زندگیتون بیشتر و بیشتر بااااد! خیییییلی حس خوبی گرفتم با این عکس 🤩🤩🤩🤩👌👌👌👌❤❤❤❤

      مرررررسی از به اشتراک گذاشتن این زیبایی خاص با بچه های این خونه ی زیبا🙏

      الهی که هوای دلت همیشه عااااالی باشه و پرررر باشه از عطر الله و لب هات پرررر باشه از خنده و جیب هات پر باشه از پوووول و ثانیه ها هم همیشه در خدمت تو بتازند(آزادی زمان) و مکان هم همیشه آنچه که تو دوست تر داری باشه 🤲🤲🤲

      خییییییلی مرررررسی 😘😘😘😘

      و⭐ سلاااام بر ❤خدایی❤ که از رگ گردن به من نزدیک تر است⭐

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        حمید جاوید گفته:
        مدت عضویت: 3273 روز

        سلام سمیه جان.

        مرسی از پیام پر مهربون.

        اره واقعا همینجوریه ک شما میگین.

        دیدن این زیبایی ها اونم ی این شکل خیلی حال آدمو خوب میکنه.

        منم از دیدن این میوه و اون قلب ک ب وضوح روش حکاکی شده بود به وجد اومدم. اونروز اینو ی نشانه زیبا از خداوند دیدم ک الان ب شکل زیبایی وارد زندگیم شده.

        من ب‌ تازگی‌همسفرم پیدا کردم و بابتش خیلی سپاسگزارم.

        ایشون فردیه ک از دل نوشته هام وارد زندگیم شده.

        دقیقا همونیه از خداوند خواستم.

        یهو از مدتها وارد سایت شدم و این پیام شمارو دیدم و فک میکنم خداوند قرار بود ک از طریق من ب شما پیامی یده.

        امیدوارم این پیامک از دل نوشته هام دریافت کنید.

        خداوند برای من کافی ست

        شاد باشید😉

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مهشید گفته:
      مدت عضویت: 1641 روز

      سلام آقا حمید

      امیدوارم که خوب و خوش باشید

      این فایل، امروز نشانه من بود و به کامنت شما هدایت شدم.

      هم محتوای فایل خیلی مربوط به حال و هوای این روزهای منه و هم متنی که شما نوشتین خیلی به شرایط الان من نزدیکه.

      و این جملاتش خیلی به دلم نشستن:

      اگه از همین لحظه لذت ببرم به لذت های بیشتر هدایت میشم.

      اگه تو این لحظه و با همین شرایط خودمو رشد بدم میتونم بعدا با شرایط بهتر مواجه بشم.

      و فهمیدم که قانون سادس اما استفاده ازش آسون نیست. فهمیدم ایمان به غیب 3 کلمس اما معناش ی اقیانوسه با وسعت و عمق بی نهایت.

      اگه بتونم ایمان به غیب رو به تمام خواسته هام و تمام زندگیم ربط بدم و با ذره بین ایمان به غیب بهش نگاه کنم، اونوقته که میتونم از زندگیم لذت ببرم و بگم اخیش………………………..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        حمید جاوید گفته:
        مدت عضویت: 3273 روز

        سلام دوست عزیز امیدوارم تو این چند روزی که از نوشتن این پیامت گذشته همه چیز عالی‌تر شده باشه اگر تضادی بوده باشه تونسته باشی با یه نقطه نگاه بهتر یه دیدگاه بهتر از قدرتش استفاده کنی و یه نسخه بهتر از این رو از خودت بسازی

        من هم تو شرایطی هستم الان که خوندن نوشته خودم برام جالب بود که باز خداوند می‌خواست این ایمان به غیب رو بهم یادآور کنه و تمام این سال‌هایی که گذشت و اون خواسته‌هایی که داشتم و بهش رسیدم همه و همه در ابتدا یه ذهنیت بود یه خواسته بود که نقطه مشترک همشون اون ایمان به غیبه بود که نمی‌دونم چه جوری اما خداوند مالک خداوند صاحب قدرته و اون خودش من رو هدایت می‌کنه الانم تو همون شرایطم و شاید تا الان یکی از بزرگترین تضادهای زندگیم باشه این تضادی که باهاش مواجهم و یه چند وقتیه ذهنم ارور داده ولی باز سعی میکنم با استفاده از نوشته‌هام و از اون خواسته‌هایی که داشتم و بهشون رسیدم یه نیرویی رو در خودم بیدار کنم تا بهم کمک کنه باز هم ادامه بدم و ناامید نشم واقعاً همه چیز ایمان به غیبه

        (الف لام میم ذالک الکتاب لاریب فی هدا للمتقین الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلاه و من ما رزقناهم ینفقون)

        دقیقاً همینه یعنی اونایی که تقوا پیشه دارند ویژگی اصلیشون ایمان به غیب خلاصه‌اش که امیدوارم خودم بتونم تو این موردم کمی به معنای واقعیش ایمان به خداوند، ایمان به آن چیزی که نمی‌بینیم رو در خودم ایجاد کنم

        برای شمام آرزوی بهترینا رو دارم

        استاد و خانم شایسته عزیز شما هم وقتی دارید این متنو می‌خونید امیدوارم انرژیتون رو برای من بفرستید با یه دعای خیر

        انشالله هممون بتونیم با قانون عمل کنیم

        شاد باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علی مدنی گفته:
      مدت عضویت: 2132 روز

      سلام دوست عزیز ازت متشکرم بخاطر کامنت زیبات و اینکه حالت با ما به اشتراک گذاشتی جالب این که منم تو حالی شبیه چیزی که گفتید بودم وهستم و حرفات خیلی بهم آرامش داد🌷🌷🌷ازت ممنونم

      ❤️❤️❤️

      از خدا می خوام بهم آرامش بده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حمید جاوید گفته:
        مدت عضویت: 3273 روز

        سلام دوست عزیز

        خوشحالم که این متنی رو ک این روزا باور دارم خود خدا تو اون لحظات بهم گفت تا بنویسمش بهت کمک کرده

        و البته دیگه این باور قلبی داره هر بار محکم تر تو وجودم ریشه میزنه که هر بار یکی از دوستان ب یکی از متن هام جواب میده در واقع تو حالتی هستم که خودم بیشتر از همه به خوندن متنی که نوشتم نیاز دارم

        پس دست خدا ازت ممنونم که ماموریتت رو ب خوبی انجام دادی

        عاشقتم و شاد باشی (:

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سید محسن گفته:
    مدت عضویت: 3478 روز

    بسم الله الرحمان الرحیم

    روز زیبای سوم: توحید و تسلیم بودن در برابر حق

    سلامی از جنس توحید و تسلییم بودن

    خدایا کمکم کن گفتارم رنگ و بوی توحید بگیره..

    تسلیم بودن در برابر رب …(واقعا هر بار که استاد میگه :من که خییییییلی کار دارم بابا خیلی کار دارم برای توحیدی شدن..)

    واقعا فکر میکنم من چقدر عقبترم و باید زمان بزارم و تلاشمو ده برابر کنم در این مورد و ایمان دارم شدنیه…

    توحید ،،احساسم رو خوب میکنه،قلبم رو روشن میکنه،ایمان بهم میده،ترسم رو میگیره، شجاعت میده،قلبم رو بزرگ میکنه .. و شرایط رو برام عالی میکنه روز به روز وارد شرایط بهتر و فوق العاده ترم میکنه ….

    و واقعا توحید یک اصله ،هر جا که نام لله رو با تمام وجودم خواندم موفق شدم هر جا که نتونستم این کار رو بکنم احساسم بد شد و قلبم گرفت و تاریکی ذهن منو در برگرفت و هیچ کدوم از کارهام پیش نرفت که نرفت….

    یک توصیه با تمام وجودم :هر جا احساسم بد شد با تمام وجود گفتم یا الله احساسم رو خوب کن ،یا الله فلان کار رو برام انجام بده …و یا الله هدایتم کن… ،

    ((و نزارم شرایط انقدر بد بشه تا این کار رو بکنیم زمانی که احساسم خوبه این کارو بکنم تا در یک شادی عظیم حرکت کنم… و احساس خوبم دائمی باشه ..))

    نگاه میکنم چجوری شرایط عالی میشه..احساسم چطور خوب میشه…قلبم چطور باز میشه….اون مسیره چطور پیش میره…اون نفر کارم رو راه میندازه ..خیلی ساده همه چیز باب میل من پیش میره وقتی با الله هماهنگم ..

    واقعا تسلیم بودن شاید خیلی معنی مختلفی بده:اما چیزی که من برداشت میکنم یعنی ارام بودن و لذت بردن و کسی که ارامه و لذت میبره یعنی متوکله ،،،،

    کسی که تسلیم خداس ایمان داره که بهش داده میشه وحرص چیزیو نمیزنه از لحظه به لحظه هاش لذت میبره چه در منزل و چه در مسیر اهدافش ،سعی میکنه به هماهنگی برسه..و شاده و سپاس گزاره..وقتی که بین مردمه حالش عالیه…با تمرین به هماهنگی میرسه..

    حضرت ابراهیم تسلیم بودن رو به مرحله ی کمال رسوند….

    -تسلیم نشدن در برابر هوس ها..

    -تسلیم نشدن در برابر نجواها نجواها……وای که هر لحظه انسان در حال نزاعه در ذهنش و کسی موفقه که بتونه در هههههههر شرایطی کنترلش کنه

    -تسلیم نشدن در برابر لذت زود گذر

    -تسلیم خوبی ها شد

    -تسلیم حق شد

    -روی زمین عاشق نشد اون بالا بالاها عاشق شد یک عشق ناااااب و وابسته الله خودش شد و خداوند چه عزتی بهش داد

    او توانست درک کنه با تمام وجود الذین یومنون بالغیب تونست حق رو با گوشت و پوست درک کنه و بدونه قدرت از ان الله است ولاغیر و توانست این باور ها را بسازد که دست به این حرکتها بزند و تحسین برانگیزه…

    واقعا خدارو شکر به خدا الکی نیست که خداوند انسان رو اشرف مخلوقات نامیده و خودش رو به خاطر خلق انسان تحسین کرده..

    هر لحظه الله را بخوانیم هر لحظه الله را بخوانیم تا وصل بشیم به منبع خیر و خوبی و احساسمون عالی بشه..

    شاد و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 103 رای:
    • -
      Ms Mohadese گفته:
      مدت عضویت: 2506 روز

      سلام به استاد عزیزم و دوست خوبم

      از شما بی نهایت بابت دیدگاه زیباتون سپاسگزارم چرا که یک حس خوبی رو منتقل کرد و واقعا تحسین بر انگیز بود خیلی ممنون دوست من ان شا االله با توکل بر الله ماننن ما نیز یکی از ببندگان شایسته خدا باشیم و به معنای واقعی تتسلیم اامر او باشیم .

      در پناه حق شاد و پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سید محسن گفته:
        مدت عضویت: 3478 روز

        من هم از شما ممنونم کلی انرژی گرفتم ،واقعا الا بذکرالله تطمعن القلوب :تنها با یاد خدا قلبها ارام میشود ، با هیچ چیز دیگه ای ارامش پیدا نکردم جز نام مبارک الله یکتا

        الان میفهمم باز استاد چی میگه ..! که این حرفارو من نمیزنم

        الان که کامنت خودمو باز خوندم گفتم پسر این یک انرژی پشتشه ..

        خدا رو شکر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    شهرزاد گفته:
    مدت عضویت: 2177 روز

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و دوستای عزیز.

    امروز میخوام از یه قربانی کردن بگم… قربانی کردن غرور کاذب…

    چند ماه پیش توی بهمن ماه که من تازه برگشته بودم ایران، برای اینکه خودمو پیدا کنم و ارتباطم با منبع بیشتر بشه، اومدم توی باغی ساکن شدم که اقامتگاه مامان توشه. سکوت اینجا به سکوت ذهنم کمک میکرد. ده روزی بیشتر از برگشتنم نگذشته بود که میدیدم کارگری که مامان از دو سه سال قبل استخدام کرده درست کارش رو انجام نمیده. مامان بهش یه سوییت 55 متری توی باغ داده بود که با خانمش و بچه 3-4 سالش اونجا زندگی میکرد و هزینه آب و برقش رو مامان میداد و مواد غذاییشون رو هم دست و دلبازانه تامین میکرد و این آقا فقط باید روزی سه چهار ساعت توی نظافت اقامتگاه و کارای مامان کمکش میکرد و در ازاش حقوق هم دریافت میکرد. در حقیقت هزینه جا نداشت و تو یه باغ قشنگ و خوش آب و هوا زندگی میکرد، هزینه آب و برق و غذا هم نداشت و حقوق هم میگرفت در حالیکه کارش هم به نسبت کار کارگری سبک محسوب میشد ولی باز با اینکه جوون و سالم بود تنبلی میکرد و یه روز به مامان میگفت کمرم درد میکنه، یه روی میگفت زانوم درد میکنه و خلاصه هر روز یه داستانی داشت و کار رو میپیچوند. سعی میکردم اعراض کنم و توی کار مامان دخالت نکنم و هر روز میدیدم اون بنده خدا پا رو فراتر میذاره.

    از چند تا از مهمونهای مامان شنیدیدم که بهشون پیشنهاد میده اگه میخوان با قیمت پایینتر بیان اقامتگاه باهاش در تماس باشن تا یه روزایی که ما نیستیم بهشون خبر بده که بیان و پولش رو برا خودش بزنن! حالا یه عده به ما اطلاع دادن ولی یه چند نفری هم ظاهرا باهاش هماهنگ شده بودند و برای اینکه هزینه کمتری بدن در نبود ما اومده بودند. مامان شروع کرد یواشکی دنبال کارگر جدید گشتن ولی کسی رو پیدا نمیکرد.

    تا اینکه یه شب سه تا دختر جوون مهمونمون بودند. این آقا شماره موبایل خانم رو از روی فرم پذیرش برداشته بود و ساعت 3 نصفه شب مزاحمش شده بود. دخترها به شدت شاکی شدند و با وجود معذرت خواهیهای مامان، ساعت 6 صبح اقامتگاه رو با ناراحتی ترک کردند. به مامان گفتم ازونجایی که این کسب و کار شماست، من نمیخواستم دخالت کنم ولی این آقا دیگه شورشو دراورده، ردش کن بره. مامان درونش نگران بود ازینکه دم عید بخاطر شلوغی و حجم مسافرها و با بیشتر شدن کار اقامتگاه دست تنها بمونه. برا همین فقط سعی کرد یک تذکر جدی به اون آقا بده ولی نگهش داره. اما اون آقا که متوجه نگرانی مامان شده بود سربالا جواب مامان رو داده بود که اگه ناراحتی، کارگر جدید بگیر! احساس میکرد بهش احتیاج داریم و سواستفاده میکرد. بخصوص اینکه با بقیه اتباع محل همه دوست و فامیل بودند و میدونست کسی نمیاد برای کار. دیگه راه نداشت دخالت نکنم :)) از مامان خواستم که بگه نیازی به کارگر جدید نیست، یه جا برای سکونتش پیدا کنه و تخلیه کنه. ازونجایی که توی این منطقه باغ زیاده، به راحتی یه روزه بعنوان سرایدار یکی از همین باغها جا پیدا کرد و رفت. ما موندیم و مهمونهای هر روزه بدون کارگر. به همه سپرده بودیم که اگه کسی رو میشناسن معرفی کنن و هر جا عقلمون میرسید آگهی دادیم ولی انگار تخمشو ملخ خورده بود :) مامان انقدر کلافه شد که گفت تعطیل کنیم تا کارگر جدید پیدا کنیم. ولی من تو کَتَم نمیرفت تعطیل کنیم بخصوص اینکه ممکن بود این پروسه جذب کارگر جدید طول بکشه و نوروز اوج تعداد مسافران بود که نباید از دست میدادیم. با اینکه چیزی از درآمد اقامتگاه به من ارتباطی نداره و بعنوان بیزینس مامان کلا سهم خودشه، ولی رفتم دستکش دست کردم و خودم دست به کار شدم. مامان میگفت مگه میشه تو تمیز کنی و بری هر روز دسشویی برای مردم بشوری. گفتم “مامان اینکه دائمی نیست، موقته. تا همین الان هم اگه کارگر پیدا نشده یعنی یه ترمزی تو خودمونه. مگه میشه ما حاضر باشیم همه چی و حقوق خوب بدیم باز هیشکی نیاد؟! پس قطعا یک ترمزی در باورهامونه. ولی تا این ترمز پیدا و رفع بشه فکر تعطیلی رو نکن، خودم تمیز میکنم.” میگفت تو کار بدنی نکردی این کار سنگینه نمیتونی. گفتم اگه این آدم تنبل میتونسته مطمئن باش من بهتر میتونم.

    نتیجه اینکه از همون اول که مهمونها وارد میشدند و میدیدند یه خانم تر تمیز و خوش برخورد (تعریف از خود نباشه :)) ) در رو براشون باز میکنه و ولکام براشون میبره و غیره، خیلی بیشتر جذب میشدند، از طرف دیگه هم اونایی که قبلا مهمونمون بودند و مجدد میومدند دونه به دونه به مامان میگفتند چقدر نظافت سوییتها بهتر شده و اصلا قابل مقایسه با قبل نیست. خلاصه اینکه با اجازتون از بهمن ماه به مدت چهار ماه ضمن کار خودم و صادرات به اقصی نقاط جهان، هر روز مثل یک کارگر روزمزد کار نظافت سوییتها و سرویس بهداشتیها رو هم انجام میدادم ، برای مشتریها صبحانه درست میکردم، غذا سرو میکردم و غیره :)

    کلی توی فضای باغ تغییر ایجاد کردم، دکور رو تغییر دادم، رنگ رومیزیها و خیلی چیزها رو عوض کردم و همه اینها نتیجه ش شد رضایت بیشتر مشتریها طوریکه چند تا از مشتریها علنا به مامان میگفتند اینجا باید قیمتش خیلی بالاتر باشه، خدماتش در حد هتلهای بین المللیه. قیمتها رو تقریبا دو برابر کردیم و با اینحال هر روز مهمون داشتیم. به مامان به شوخی میگفتم شما که درآمدت چند برابر شد هزینه کارگرت هم صفر شد، اینطور که معلومه اونی که باورهاش مشکل داشته من بودم نه شما :))

    بعد خداوند بهم الهام کرد که کارگری که بخواد بیاد اونجا ساکن بشه نگیریم. به جاش کارگر با ساعت کار معمول بگیریم که ساکن یکی از روستاهای اطراف باغ باشه. و در عوض سوییت بزرگی که به کارگر داده بودیم رو تغییر دکور بدیم و تجهیز کنیم و بعنوان سوییت VIP به مهمونها بدیم. مامان اول قبول نمیکرد و میگفت باید یکی اینجا ساکن باشه و نگهبانی بده. میگفتم اخه این بنده خداها حال نگهبانی دارن؟ :)) ما امنیتمون دست خداست نیازی به نگهبان نداریم. بالاخره قبول کرد و خداوند هدایت کرد و خانمی که توی درمانگاه روستا کار میکرد و همه رو تر و فرزی و صداقتش قسم میخوردند رو استخدام کردیم و جالب اینکه خودِ این خانم حقوق درخواستیش کمتر از حقوقی بود که به نفر قبلی میدادیم. و بدین ترتیب دوران کوزِتی شهرزاد به پایان رسید :)) ولی شما که غرببه نیستید، واقعا از درون به کارهای این چند ماه افتخار میکنم. به اینکه غرورم مانع نشد ، به اینکه اجازه ندادم نجواها جلومو بگیرن. تو اون چهار ماه هر روز که میخواستم سرویسها رو بشورم نجواها میگفت آخه تو که پول دلاری تو‌حسابت میاد و خودت میری بهترین هتلهای خارج از ایران در شأنت هست که اینکارا رو بکنی؟ آره در شأنم هست. هر کاری که مبنی بر باج ندادن به آدمهایی باشه که فکر کنن بدون اونا لَنگ میمونیم در شأنمه. هر کاری که یادم بندازه که به هیشکی جز خدا احتیاج ندارم در شأنمه. خدا رو شکر ازین امتحان سربلند بیرون اومدم پاداشش یه کارگر خداشناس و پرتلاشه که از هیچ لحاظ قابل قیاس با اون آدم قبلی نیست و پاداشش برکتیه که به کار خودم اومدمه پاداشش برکتیه که به درآمد مامان اومده و پاداشش عزت نفسیه که در شهرزاد بیشتر شده که شهرزاد از پس هر کار برمیاد، هر کاری. و در ازای این عزت نفس و برکت. بهاش غروری بود که من دادمش و ازاش عزت نفس و برکت کسب کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 149 رای:
    • -
      نگین گفته:
      مدت عضویت: 2722 روز

      درود و سلااام شهرزاد عزیزم

      خداااروسپاسگزااارم برای وجود ارزشمندت

      خدااای من

      من با نوشته هااات پروااز میکنم.انقدر خوشحاالم که به کامنت هات هدایت شدم که نگوووو. تمام کامنت هات برام پر از درسه پر از توحیده پر از جسارت و عمل کردنه و نه ازون عمل کردنای کوچولو کوچولوو توو قشنگ یه جوری جسورانه و توحیدییی عمل میکنی که شدی مثل یه دووسته خفنی که هم سن و سالمه و از داشتنش مغرورم و دوست دارم حسااابی ازش یاد بگیرم و قشششنگ قند تووو دلم آب میییشه.

      ببیییین من این عملگراااییت رو به شدددت تحسین مییییکنم.

      چقدددر خوشحالم که به لطف رزق بی پایان پروردگار عالم در زندگیت رزق زمان آزاد رو هم داری و برامون پیام مینویسییییی

      تا حالا هییچ وقت شخصی رو با این اشتیاق توی سایت برای خوندن کامنت هاش دنبال نکرده بودم.

      پیام من رو از بهشت استانبول از پشت ویوی بی نظیر هال خونمون رو به دریاچه ی شگفت انگیز بیوک چکمجه در حالی که پنجره ها بازن و نسیم الهی خنک در حال وزیدن در این مامن الهیی بهشتیمونه میشنوی

      نامبرده بعد از یک ورزش خفن حاال خووب کن البتههه ترکیب با یوگایی که ازش فراری شدی :)))) عشق بازی هاش رو با پروردگارش در بالکن رویاییشون انجام داده و سیر رزق نعمت های بی حساب دیدنییی مصلح به چشمااان زیبایی که خودش بهم بخشیده شده و الان خودش رو مهمون پیام الهی ارزشمند تو هدیه ی خداوند کرده و حالا داره میره که به تعهد الهیش برای ارتقای سطح کیفیت شغلیش که آموزش دیدن تحت نظر بزرگ استااد تااااریخ بشریت یعنی استاد استادااان رب العالمین با توجه به هدایت های ثانیه به ثانیش برسه و حسابییییی آسان تر بشه برای پارو کردن دلاااارهای الهیییییییی و حلال و پر برکت

      از صمیم قلبم تحسینت میکنم و به پروردگار عاالم میسپرمت

      در پناه حق باشی و متنعم از روزی های بی انتهای حلال و فراوان پروردگااار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
      • -
        شهرزاد گفته:
        مدت عضویت: 2177 روز

        سلام به نگین عزیز و زیبام

        پیام قشنگ و پر انرژیت از بهشت استانبول دریافت شد عزیز دل :) چند سالی بود که استانبول نرفته بودم و حالا که شنبه داریم با مامان یه سفر میریم در فرکانس دریافت پیام از استانبول قرار گرفتم اونم از یکی از زیبارویان :)

        چقدر خوشحال شدم که کامنتهامو میخونی عزیز دل، یوگی هم که هستی، خطرناک نیست یوگا؟ :)))

        چقدر قشنگه که هر کدوم از به جایی از دنیا نقطه اتصالمون این سایت زیباست و نعمتهای بی حسابش…

        برات آسونی بیشتر و بیشتر میخوام در مسیرت و انشالله خداوند خودش فرشته هاشو برات بفرسته که حتی خودشون دلارها رو برات پارو کنن و زحمت پارو رو برات نباشه :)

        ممنون برام نوشتی زیبا جان و کلی انرژی گرفتم از پیام قشنگت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
        • -
          نگین گفته:
          مدت عضویت: 2722 روز

          دروود و سلااام مجدد شهرزاد نازنینم

          به بهههه خووش میایی به بهشت استانبول

          پیامم احتمالا زمانی بهت میرسه که با مامان خوشگلت رسیدین به سلاامتی. چه حس قشنگیه که فکر میکنم از لحاظ فیزیکی بهم نزدیک تر شدیم. از خدا میخوام در بهترین زمان و مکان ببینمت عزیز دلم. امیدوارم حسااابی بهتون خوش بگذره و لذت ببرید. انصافااا هوا هم عالیه و کلی میتونید لب ساحل آفتاب بگیرید و خوش بگذروونید. خداروشکر برای آزادی زمانی و مالیت که متنعم تر شدی برای تجربه ی خواسته های ارزشمندت.

          یاد یکی از کامنتات افتادم که میگفتی الانا باید مراقب باشم خیلی ولخرجی نکنم :)))

          مقداری از ولخرجیاتوو بذار برا دفعاااتی که باهم میریییم. جاهای خفنی که تو استانبولو پیدا کردمو رندهههه میکنیییم. ازون جاهااای زیییر خاکی :)))

          آرهه خووشگلم منم یوگا کار میکنم. البته قبلش یکم برا عضله سازی که باید این عضلااات تا کهوولت سنی همراهم باشن و عصای دستم بشن به قول همسرم یه گیتاااری میزنم :))) بعدشم یوگااا. وای من عااشق یوگام. بدنم که کش میااد و تق و توق مفاصلم بلند میشه این رووح من به پرواز در میاد. البته من خیلی کارای قدیر ژانگولری بلد نیستم. شما استاادین درین زمینه. من یوگا رو خودم یه جورایی یاد گرفتم. از بچگی که کلا با ورزش عیاق بودم و الان بدون ورزش حالم بد میشه ولی از روند ژیمناستیک و دو و میدانی و بسکتبال و زومبا و کراسفیت و تی آر ایکس و پیلاتس و بدنساازی رسیدم به ترکیب همگی با حرکات خودآموزیه یوگااا که قشنگ پیچ و مهره هام نرم و سفت میشن. در تلااشم برای زدن 180 و استند روی سر. همون استندی که شما درش حرفه ای هستی. البته انصافا خیلیم براش تلاشی نکردم. ولی اون حسه که انگاری سرم حااال میادو دووس دارم.

          همینکه بیشتر پیچ میخورم و اعضای بدنم از زوایای متعدد همدیگه رو ملاقات میکنن خووشم میاد.

          البته که پیاماتو دنبال میکنم. وقتی میبینمت قشنگ کارگاه عملیه توحید عملی و جسارت و پر انرژی بودن و زیبایی و ثروت ساختن و اعتماد به توانایی هاتی. منم چون دوست دارم به دور از حااشیه اینها رو در خودم قوی کنم و تو اون دوست خوشگله ی جسور کار درست پر انرژی موحدی هستی که وقتی میبینیمت حض میکنم بعد به خودم میگم نگین پااشوو ادامه بده شهرزااد رو ببین اینم نمونه ی عینی از یک هم مسیر زیبای الهیت.

          حساابی به شما و مادر نازنینتون خووش بگذرههه و به پروردگار عالم میسپرمتووون.

          در پنااه حق باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      ندا رنجبری گفته:
      مدت عضویت: 3357 روز

      سلام به دوست زیبا و عزیزم شهرزاد جان، چقدر من با خوندن کامنتت لذت بردم و چقدر تحسینت کردم، واقعا چه زیبا قانون رو در عمل ابراهیم وارانه اجرا کردی، خیلی لذت بردم از کامنتت و درس گرفتم، یاد سریال جومونگ افتادم که توی برهه ای از زندگیش فهمید برای اینکه رشد کنه باید غرورش رو قربانی کنه و رفت توی کاروان مشغول کارگری شد و اصلا نگاه نکرد که پسر پادشاه هست و خداوند چه پاداش بزرگی داد و چه رهبر بزرگی شد، شما رو خداوند داره آماده میکنه برای اینکه یه رهبر بزرگ بشی و مطمئنا روزی مدیریت تعداد زیادی از آدم ها رو به عهده میگیرید و بسیار موفق خواهید بود چون واقعا این برازنده ی شماست، من خودم هم در برهه ای این شرایط رو تجربه کردم وقتی وارد مسیر علاقه ام شد مدتی برای اینکه کار یاد بگیرم کارگری کردم در صورتی که تا قبل اون در سن خیلی کم جایگاه اجتماعی خوبی داشتم اما این رو پسرفت یا ایراد ندیدم و انجامش دادم حتی جایی که کار میکردم مستخدم نداشتن و نیروها باید نوبتی سرویس رو تمیز میکردن اولش برام سخت بود و به طرق مختلف طفره رفتم حتی میخواستم اون کار رو ول کنم، اما بعدش تونستم حریف نجواهای ذهنم بشم و به خودم دلداری بدم که این وضعیت موقتی هست و این مرحله برای رشدم در زندگی لازم هست.

      بسیار تحسینت میکنم شهرزاد جان واقعا شیردختری هستی برای خودت،‌ باید ازت یاد گرفت، موفق و شاد باشی عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        شهرزاد گفته:
        مدت عضویت: 2177 روز

        سلام بر ندا جان زیبا

        چقدر زیبا از تجربیاتت نوشتی و آفرین بر تو دختر که در شرایطی که در حال یادگیری تو مسیر علاقه هات بودی ، حاضر شدی براش بها پرداخت کنی و بر نجواها پیروز بشی… همین که آدم بتونه به خودش بقوبولونه شرایط موقت هست یعنی امید داشتن به تغییر شرایط به اوضاع بهتر.

        بسیار بسیار تحسین برانگیز هستی و هیچ پیروزی بر نجوایی در جهان بدون پاداش نمیمونه.

        راستی اونجا که نوشتی “شما رو خداوند داره آماده میکنه برای اینکه یه رهبر بزرگ بشی و مطمئنا روزی مدیریت تعداد زیادی از آدم ها رو به عهده میگیرید ” خیلی چسبید بهم :)) مثال سریال جومونگ هم خیلی جالب بود :) البته من این سریال رو ندیدم ولی اینجاهاییشو که تعریف کردی حسابی همذات پنداری و ذوق کردم :)) قبلا هم گفتم توی فالهای حافظ شب یلدا دو سال پشت هم تفسیری برام اومد که دقیقا جمله بندیش این بود که ” خداوند به تو ثروت و دولت بسیار عطا میکنه و بر عده کثیری از مردم مدیریت خواهی داشت” :) انقده خوشم اومد که این پیام خداوند رو همیشه به یاد دارم :)

        توی شرکت قبلی که بودم مدیر چندین نفر بودم ولی دلم میخواد توی کسب و کار خودم این مدیریت رو داشته باشم :) با اینکه الان هم میتونم به راحتی استخدامی داشته باشم ولی هنوز این احساس رو نداشتم که الان وقتشه… منتظر خداوندم که خودش نشونه هایی مبنی بر این قضیه بفرسته تا بدونم با استخدام اون آدمها خیر نصیبم میشه هم برای دنیا و هم آخرت :)

        بسیار ممنونم از پیام زیبایی که برام نوشتی و از خداوند بهترینها رو سر راهت میخوام

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 664 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      به نام خدای هدایتگرم

      به نام رب العالمین

      خدای عزیز و مهربانم شکرت

      خدایا مچکرم که هدایتم کردی به کامنت توحیدی شهرزاد جان

      خدایا شکرت برای این مکان و این زمان

      ——–

      سلام به روی ماهت شهرزاد جان

      چقدر لذت‌بخش بود خوندن کامنتت!! دمت گرررمه حسابی : *

      وقتی به این قسمت کامنت رسیدم نتونستم جلوی خدای درونمو بگیرم که ننویسم چون توحید آتشی درون قلب آدم به پا میکنه که قدرت خدا رو به نمایش میذاره! و شما قدرت خدا رو به نمایش گذاشتی چون موحدانه عمل کردی و باج ندادی… با تمام وجود تحسینت می‌کنم

      خدا خوش گفت کامنت بنویسم ! اینکه کجا بنویسم و چی بنویسمو هیچوقت نمیدونم همه چی هدایتی پیش میره بدون برنامه ریزی قبلی ! خدایا شکرت

      تو اون چهار ماه هر روز که میخواستم سرویسها رو بشورم نجواها میگفت آخه تو که پول دلاری تو‌حسابت میاد و خودت میری بهترین هتلهای خارج از ایران در شأنت هست که اینکارا رو بکنی؟ آره در شأنم هست. هر کاری که مبنی بر باج ندادن به آدمهایی باشه که فکر کنن بدون اونا لَنگ میمونیم در شأنمه. هر کاری که یادم بندازه که به هیشکی جز خدا احتیاج ندارم در شأنمه.

      ماشاءالله به این ایمانی که چنین عملی میاره!

      ــــ»ـ»ــــ

      امشب بدجور نجوا ها صداشون تو سرم زیاد بود دستم به کنترل ذهن هم نمی رفت خواستم از اهرم رنج و لذت کمک بگیرم به خودم گفتم زهرا جان مگه یادت رفت استاد چه قانونی رو همیشه یادآوری میکنه :

      حال خوب = اتفاقات خوب

      حال بد = اتفاقات بد

      حال بد یعنی دست کردن توی آتیش پس تا نسوختی بدوووو

      بروووو به سمت نور

      احساس کردم همون نوزاده شدم که توان انجام هیچ کاری رو نداره با این تفاوت که نوزاده انقد تسلیمه و موحده که دستان خدا چنان دورش میگردن انگار پادشاهه و یه عالمههههه پول داره که کار براش انجام بدن !! در حالی که توی هر خانواده‌ای توی هر شهر و روستایی با هر شرایطی که بدنیا بیاد بدون داشتن هزار تومن هر چی که بخواد براش فراهمه!

      وقتی دیدم کارایی که قبلا میکردم واسه کنترل ذهنم الان نمیتونم هیچکدومو انجام بدم!! اینجا راهی جز تسلیم نداشتم…. دست و پا زدن فقط داشت عمق این گودال رو بیشتر می‌کرد !

      گفتم خدایا من زورم نمیرسه خودت نجاتم بده !

      به خودش قسم که واضح تر از هر صدای دیگه‌ای قدم به قدم بهم گفت چیکار کنم

      به خودم اومدم دیدم دارم میرقصم!!!

      گفتم عاره زهرا جونم الکی خوش بودن بهتر از الکی غمگین بودنه پس خوش باش

      خوشا آنکه راز داند

      داند که خوشی خوشی کشاند

      یا رب یا دل را مال خود گردان

      یا دل را ندانسته فروشم به جهان!

      این یه بیت ام خودش فرستاد!

      خدایا این قلب خونه ی خودته؛ وظیفه‌ی خودته که خونت رو از ریخت و پاشایی که من کردم پاک کنی، من مهمون همیشگی خونه‌ی توعم ! 24 ساعته! ولی من ادب ندارم.. گاهی به حرفت گوش میدم و آرومم ! خیلی وقتام تنبلی میکنم و زباله های ذهنمو شب به شب نمیزارم دم در که شما ببری، بشوری و تمیز کنی خونمونو..! انقد نمی‌برم و لفتش میدم که بوی گند زباله ها خودم و هر کسی که دورم باشه خفه می‌کنه… می بینییییی،! من اینم! اگه زودی بهم یادآوری نکنی اگه هدایتم نکنی خودم میشم جهنم خودم!… خدایا من همونطوری ک تو میخوای بهشت باشم و بهشتی! میخوام ک اهل بهشت باشم :) بهشتی که درون جهان خودم می سازم هر لحظه ؛ بهشت ساختنیه نه یافتنی!

      خدایا میخوام ک همیشه تسلیم تو باشم و هدایت های تو رو متوجه شم باور کنم و با ایمان عمل کنم ، این عمل میشه عمل صالح

      طی یکی از قدم های هدایتم هدایت شدم به نتایج دوستان که آقا هادی عزیز قانون تکامل رو نام بردن و استاد گفتن که یادت باشه که تغییر یه فرآیند تکاملیه، یهویی نیست ، یه شبه نیست چون تو یه شبه این نشدی ک یه شبه هم چیزی که میخواااای؛ بشی!

      یادت بیار وقتایی که تسلیم خدا شدی؛ گفتی خدایا من تسلیمم ولی دو دقیقه بعد یادت رفت ! … چرا؟؟ چون تو انسانی و فراموشکاااار

      باید هر روز وقت هایی رو بزاری برای اینکه سکوت کنی اجازه بدی فقط تو باشی و خدا، اجازه بدی صداش بلند بشه حسابی باهات حرف بزنه و شارژت کنه برای موندن در مسیر

      ——

      سپاسگزارم شهرزاد جانم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

      در پناه الله یکتا پیروز و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        شهرزاد گفته:
        مدت عضویت: 2177 روز

        سلام به سیده زهرای زیبا و دلبرم

        چه عکس پروفایل زیبا و کیوتی :) ماشالله به شما عزیزم

        “خدا خوش گفت کامنت بنویسم !” واقعا هم خوش گفت چقدر زیبا و دلی نوشتی زهرا جانم…

        نجواها مثل ویز ویز مگس همیشه هستند و برماست که با پیف پافِ اعراض و تمرکز روی نعمتهامون تار و مارشون کنیم :)

        گفتی مثل نوزاد شدی و چقدر قشنگ گفتی… با وجود اینکه توی نوزادیمون توان جسمی نداشتیم اما لوح سفید قلبمون انقدر پاک بود که همه چی برامون حتی بدون اینکه عصلمون برسه که درخواست کنیم، خودبخود فراهم بود..

        در ادامه که راجع به دست و پا نزدن و تسلیم شدن نوشتی.. یادمه یه جا استاد میگفت هر جا دیدی داری تقلا میکنی و زور میزنی یعنی تو مسیر درست نیستی. و تو چقدر قشنگ اینو درک کردی که نوشتی “دست و پا زدن فقط داشت عمق این گودال رو بیشتر می‌کرد !” . و جایی که نوشتی “خدایا من زورم نمیرسه خودت نجاتم بده !” یعنی همون تسلیم محض شدن و تومل که خوب از پسش براومدی.

        چه دیالوگ دلنشین و زیبایی با خدا داشتی و چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت زهرا جانم.

        همیشه در پناه الله باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      فاطمه خمسه گفته:
      مدت عضویت: 1204 روز

      شهرزاد عزیزم سلام

      شما منو نمیشناسید ولی من با خوندن کامنتهاتون شناخت زیادی از شخصیت منحصر به فردتون پیدا کردم. نمیدونید نمیدونید با خوندن هر کامنت و تجربتون چقدررر تحسینتون میکنم. واقعا فوق العاده اید. عاشق شخصیت محکم و قوی و باایمان شما شدم. از دوره روانشناسی ثروت 1 که کامنتهاتون رو خوندم رفتم ایمیلم رو فعال کردم که حتما کامنتهای شما برای من بیاد. و هر بار با عشق و لذت میام پیامتون رو میخونم و درس میگیرم. نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم که انقدر دقیق و قشنگ تجربیات خودتون رو از قوانین با ما به اشتراک میذارید. فقط میتونم بگم فوق العادست و بینهایت سپاسگزارم ازتون. مشتاقانه منتظر کامنت بعدیتون هستم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        شهرزاد گفته:
        مدت عضویت: 2177 روز

        سلام به فاطمه عزیزم

        نازینین جان شمام نمیدونید که با خوندن کامنتها و این مثبت بینی و تحسینتون چه انرژی قشنگی به شهرزاد میدی :)

        یه مدت کمتر کامنت میذاشتم و سعی میکردم تو دفترهام برای خودم بنویسم ولی بعد دیدم هم اینکه با نوشتن در دفترم به ندرت بعدا بهشون سر میزنم هم اینکه فقط یکبار هر مسئله ای رو مینویسم و فراموش میشه ولی وقتی توی سایت کامنت میذارم هم با جزییات بیشتر مینویسم و هم اینکه با هر بار که دوست عزیزی مثل شما پاسخ میده، مجدد کامنت خودم رو مرور میکنم و باز در قرکانس سپاسگزاری قرار میگیرم. با اینکه کامنتها رو بیشتر با این رویکرد مینویسم که اول قوانین در وجودم نهادینه بشه و دوم اینکه رد پاهایی باشه که بعدا برای خودم قابل ردگیری باشه، اما در کنارش این عشقی هم که از پاسخهای شما میگیرم بیشتر خوشحالم میکنه که پس شهرزاد در مسیر درستیه، و داره از کسایی که با قانون آشنان و باهاش هم مسیرن تحسین دریافت میکنه… ممنون که از وقت طلاییت گذاشتی هم خوندی و هم نوشتی برام عزیز جانم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      محسن فصاحت گفته:
      مدت عضویت: 861 روز

      سلام

      واقعا محشری درست مثل شهرزاد قصه گو چه قشنگ از دل هر چیزی قانون را به وضوح می بینید و درست بررسی می کنید و با ایمان توکل توحید به اونها پاسخ می‌دین تضادی که آمده جهادی اکبر در درون و سپس بیرون شما پدید بیاره و نه تنها سطح آگاهی مدار لول ورژن و افق نگرش و دید شما را عوض کنه و حال دلتون و احساس شما را بهتر کنه بلکه موجب پیروی از هدایت و پدیده همزمانی بشه واقعا چه خوب زیبا قشنگ با این چالش و مسئله برخورد کردید و رشد کردید همش سود بود و سود.

      واقعا به شما افتخار می کنم و تحسین‌آمیز بودین هم شما و هم مادر بزررگوارتون

      سالها دل طلب جام جم از ما می کرد

      و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        شهرزاد گفته:
        مدت عضویت: 2177 روز

        سلام به محسن عزیز و فصاحت کلامش :)

        راجع به جهاد اکبر نوشتی و چقدر درست گفتی… واقعا هر کدوم از چالشهایی که حل میکنیم یه وجه دیگه از شخصیتمون رو میکشه بیرون و الماس وجودمون رو بیشتر جلا میده.. در مورد خودم مثلا این کار فیزیکی هیچوقت کاری نبود که انجام داده باشم و ارائه خدمات این مدلی به دیگران هیچوقت چیزی نبود که تصوری ازش داشته باشم و این یه تاثیر دیگه هم داشت که خودم بیشتر متوجهش هستم و اونم مهربونتر شدن با همه آدمها و بخصوص کساییه که کار خدماتی انجام میدن.. همیشه سعی میکردم با آدمها با احترام برخورد کنم ولی الان جنس این احترام عوض شده و توش مهری به وجود اومده که شاید قبلا زیاد متوجه نبودم که چقدر لازمه… و اینکه ما هیچوقت از دیروز و فردای آدمها اطلاع نداریم و هر آدمی که الان داره کار خدماتی انجام میده شاید دیروز در جایگاهی بالاتر از الانِ ما بوده و شاید فردا باشه.. الان دیگه وقتی هتل میرم بیشتر دقت میکنم که کاملا تمیز همونجور که تحویل گرفتم تحویل بدم چون میدونم چقدر سخته :)) و اینکه چقدر اون آدم حس بهتری داره وقتی میبینه با بی توجهی کارش رو بیشتر نکردیم :) و اون حس خوبش یه انرژی مثبتِ دیگه در جهان برای خودمون میسازه … ممنون از کامنت زیبات و اینکه برام نوشتی محسن جان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
        • -
          محسن فصاحت گفته:
          مدت عضویت: 861 روز

          در فکر تو بودم که یکی حلقه به در زد …

          سلام و درود فراوان به اندازه شیرینی باقلواهای یزد شهر جهانی من

          نمی‌دونم یزد اومدین یا نه قطعا باقلواهاش از ترکیه بهتره از همین‌جا

          استاد گرانقدر عزیز والا مقام عالیجناب عباسمنش

          همسر والاگهر پرنسس شایسته مهربان بانوی اول دربار

          الهه خوشبختی شهرزاد مهرانگیز فرشته نیست در جهان و همه عزیزان سایت را دعوت می کنم تشریف بیارین

          اصلا فکر کنین خونه خودتون هست

          راستی باغ بوم‌گردی شما کجاست اسمش چیه مهمون می خواین؟

          از اینکه جواب من را دادین بسیار سپاسگزارم قبلاً هم من به کامنت شما پاسخ داده بودم و نه رای داده بودین و نه جواب که اینبار سورپرایز شدم باز هم ممنون

          سلام ویژه بنده را خدمت پدر آقا شهروز مادر و باغ زیبا با پرندگان رنگارنگ و خوش صدا برسانید

          چقدر خوبه که مثل استاد از خودت و خانواده و کارتون شفاف میگین من که از شنیدن داستان زندگی شما شگفت زده میشم و لذت میبرم از اینکه چقدر شهرزاد خودش هست و با اینکه یک تاجر موفق در کلاس بالا ،لاکچری و لول مناسبی هستین اینقدر راحت و ریلکس برخورد می کنین که مثل گیلاس روی کیک گیرا و دلپذیر و دلنشین جذاب و با جنم و با شخصیت و به دنبال اصل هستین و نگرش توحیدی بسیار عالی دارین و سپاسگزار هستین

          هر روز مقاومت‌های ذهنی کمتری دارین و راحت تر و بهتر کدنویسی می کنین و برنامه نویس ماهر زندگی خودتون هستین

          از الماس درون گفتین

          هر کدام از ما معدن طلا هستیم چنانچه تن، ذهن و روح انسان معبد طلاست

          به قول استاد

          خداوند را گونه‌ای از ثروت بدانیم و ببینیم

          اگر اجازه بدین در پاسخ های بعدی بیشتر از خودم میگم.

          موفقیت تجاری و برکت و نعمت و سلامتی که ثروت بی کران است را برای شما و همگی دوستان خواهانم.

          هر روز از این بهتر آسانتر هماهنگ تر ،چرا که سادگی و آسانی به قول استاد گرانقدر مان نشانه هارمونی و هماهنگی با خودمون و جهان اطرافمون هست.

          نوشته های شما شیپور استاش گوش را چنان می نوازد که حتی شهرزاد قصه گو هم گوش جان می سپارد چقدر شیرین ،هانی ،چون انگبین خوش گوار که حتی شیرینی های شهر ما هم به پای آن نمی رسد.

          لبخند تو خلاصه زیبایی هاست

          لختی بخند ،خنده گل زیباست

          به قول خودتون کلی قلب وگل و ایموجی که حالا میگن بگیم شکلک و فارسی را پاس بداریم نثار قلب پاکتان

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 995 روز

      سلام به دوست عزیزم شهرزاد

      دختر بی نظیری همیشه به دخترم میگم اگه کامنت شهرزاد و سعیده جون اومده برام بخون و گاهی از روی نوشته های نابتون می نویسم

      تحسینت ات میکنم برای شجاعت ات برای توحیدی بودنت

      همسر من مثل شما خیلی قدرت نه کردن داره من همیشه تحسینش میکنم چون خودم می خوام قدرت نه کردن داشته باشم

      همیشه بی منت هست باج به کسی نمیده

      از بس خوب روی خودت کار کردی خداوند هم همیشه هدایتت می کنه

      آفرین دختر پرچم خداوند بالا بردی نوش جونت داری لذت میبری مسافرت میری

      آفرین که به نجوها گوش نکردی و ایمانت نشون دادی کامنت قشنگت برام جذاب بود

      انشاالله همیشه موفق باشی و برامون از موفقیت هات بگی

      در پناه خداوند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مریم شمسا گفته:
      مدت عضویت: 2004 روز

      سلام بر شما شهرزاد زیبایم

      الهی شکر به خاطر هوش و درایت شما، وقتی شروع کردم به خوندن کامنت از اونجایی که شما در مورد اون کارگر گفتید ،ذهنم میگفت خب ردش بکن بره ، خودت که هستی، بی خیال همه چی درست میشه ،

      کم کم کامنت که ادامه دادم دیدم واقعا همین کاری که شما کرده بودی من تو ذهنم گفتم خوشحال شدم.

      از این بابت که اگر قبلا بود میگفتم گونا داره حالا یه خطایی کرده نباید آواره بشه اونم دم عید ، بی خیالش میشدی بهتر بود

      و از این حرفااااا و از طرفی میگفتم خب یه مادر دختر چکار می تونیم انجام بدیم حالا هر طور هست باهاش کنار میایم…..

      خداروشکر میکنم آموزه های استاد مخصوصا در عزت نفس و دوره احساس لیاقت و بقیه دوره ها ما رو به جایی رسوندن که دیگه زیر بار حرف بی خود و بی منطق بقیه نباشیم حتی شده باشه خودمون دست بکار بشیم.

      شهرزاد عزیزم

      بی نهایت بابت این کارتون تحسینتون میکنم و شما با این عملکرد هزاران پله پیشرفت شخصیت داشتید ، واقعا شما بی نظیر هستید .

      از تصمیم تا عملتون زمان کمی میبره ، و همین باعث رشد شما شده و چه جالب که در این موضوع خوب تونستید ذهنتون مدیریت کنید و حتی به مادر عزیزتون هم قوت قلب دادید .

      و خداوند چه عاشقانه با یه انسان شریف پاداش عملکرد شما رو داده .

      انشاءالله همیشه در پناه خدای زیبا، شاد و سلامت و سر زنده باشید ، به مادر عزیزتون که با شجاعت ایده الهامی خداوند املی کردند و الان شکر خدا برای خودشون ثروت می‌سازند سلام گرم و صمیمانه منو برسونید،

      خدایار و نگهدار شما و مادر عزیزتون باشد

      خدایی جز خدای یگانه نیست و او بهترین حافظ و نگدار شماست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        شهرزاد گفته:
        مدت عضویت: 2177 روز

        سلام به مریم عزیزم

        چقدر درست گفتی عزیزم که “اگر قبلا بود میگفتم گناه داره حالا یه خطایی کرده نباید آواره بشه اونم دم عید ، بی خیالش میشدی بهتر بود و از این حرفااااا و از طرفی میگفتم خب یه مادر دختر چکار می تونیم انجام بدیم حالا هر طور هست باهاش کنار میایم…..”

        آره واقعا… قبل از استاد هر کدوم یه دلسوزیهای بیموردی داشتیم و فکر میکردیم باید هر شرایطی رو تحمل کنیم که گناه نداشته باشه، اما الان این عزت نفس تو تک تکمون انقدر رشد کرده که بفهمیم باید به اصول خودمون پایبند باشیم و به این درک رسیدیم که هر کی در هر جایگاهی هست در جای درستشه و نباید از استانداردهامون بخاطر دلسوزی نسبت به دیگران دست بکشیم.

        ممنون از تحسینهای زیبات و برات بهترینها رو میخوام از الله مهربون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      عاطفه نوری گفته:
      مدت عضویت: 1961 روز

      شهرزاد نازنین و توحیدی درود خداوند بر شما هرلحظه هر نفس هر قدم

      توحید برکت رحمت بینهایت الله بر وجود شما بینهایت ….

      چقدر تحسینت میکنم شهرزاد زیبا و نازنین چقدر این کامنت برایم درس داشت چقدر احساس عمیق پاکی راستی خلوص نیت رو احساس کردم

      چقدر سپاسگزارم ازت شهرزاد جان نازنین ک مکتوب کردی چنین کامنت مقدس و زیبایی رو

      الهی صد هزاران بار سپاس که من این لحظه در چنین مدار مکان و فرکانسی هستم و در حال نور هدایت و توحیدم پررودگارم سپاسگزارم با تمام وجودم سپاسگزارم یا رب عزیزم.

      شما میتونستی این کار رو نکنی باج بدی یا نهایتا سریع یک نفر دیگر رو بگیرید برای کارها ولی شخصیت انسان وقتی بر پایه های توحید شکل بگیره نگاه انسان تماما بنیادین عوض میشه و رشد میکنه و هیچ کاری رو بی کلاس نمیبینه بلکه خارج شدن از منطقه امن و تجربه و یادگیری میبینه و میگه میرم تو دلش چه اشکال داره کار میکنم یاد میگیرم رشد میکنم دقیقا چنین چیزی رو من توی یکی از فایلها دقیقا یادم نیست توی کانال تلگرامی ک فایلهای استاد رو پخش می‌کرد شنیدم ک استاد با عزیز دلم وارد پاردایس شدن و میخواستن شروع کنند ب تمیز کردن و نظافت استاد به عزیز دلم میگن ک یک نفر رو بگیم و بیاد و برای نظافت و کارها و خانوم شایسته عزیز دلم نازنین و زیبا در پاسخ میگن ک نه من خودم میخوام تجربه کنم و یاد بگیرم و یک بعد از وجود خودم و شخصیت خودم رو تجربه کنم دقیقا این صحبت های استاد توی ذهنم هک شد و الان ک کامنت شمارو مطالعه کردم شهرزاد جان یاد حرفهای استاد افتادم و دقیقا خودم هم چنین تجربه ای دارم و چقدر افتخار میکنم و حمد و سپاس خداوند رو به جای میارررم و تسلیمم و شاکرم.

      مادرم ک بیمار بودن من خیلی سرم شلوغ بود کلاسهای دانشگاه کارهای خودم رفت و امدها و بیماری مادرم ک حالشون مخصوصا روزهای آخر اصلا اصلا خوب نبود « روحت شاد مادرم در آغوش الله» و من تصمیم گرفته بودم این جهاد رو بکنم و تماما خودم انجام بدم با عشق در کنار مادرم و این رو هدایت خدا دیدم و تجربه یک بعد از شخصیت خودم و رشد و آگاهی و توحید و یک نفر به من گفت خب یک نفر رو بگید بیان و کارهای مادرت رو انجام بده و توام ازاد تر بشی و من سریع گفتم نه خودم خواستم و خودم هم باید تا آخرش باشم انجام بدم این روزها این هدایت ها این اتفاقات دیگه تکرار نمیشه مگر من چندتا مادر خواهم داشت و مگر چقدر از این فرصت برای من پیش خواهد آمد پس من خودم باعشق با لذت حتی شخصی ترین کارهارو انجام خواهم داد با عشق عزت هدایت توحید و من تنها نیستم پروردگار با من است هرلحظه هر نفس و مددهای الهی اش رو میفرسته پس با تمام قوا و توحید بینهایت ادامه خواهم داد و الان که به گذشته نگاه میکنم فقط با چشم های پر از اشک و سر تعظیم و خشوع و تسلیم بینهایت میگم خدایا شکرت چنین فرصت و هدایتی رو نصیبم کردی سپاسگزارم پروردگارم الله من نور من روح من خدای من مالک من معبودم شکرت شکرت بینهایت شکرت…

      و من بینهایت شمارو تحسین میکنم شهرزاد جان به دور از هرگونه حاشیه و کلاس گذاشتی دست گذاشتی روی زانوهات و یا الله گفتی و شروع کردی و باعث رشد و بزرگی ات شده قطعا صددرصد بدون شک…

      درود پروردگار بهت و هرلحظه ات پر از برکت رحمت رزق بغیرالحساب و حال خوب عشق بی قید و شرط در واقعی ترین حالت ممکن و اتصال بینهایت باشه …

      الهی امین یا رب العالمین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مرضیه لری پور گفته:
      مدت عضویت: 1799 روز

      سلام به یک خانم تروتمیز و خوش برخورد

      شهرزاد جان تو یک خانم نورانی هستی نورت جذب کرده اون همه پاداش رو

      لذت بردم از خوندن کامنتت مثل همیشه

      صادقانه می نویسی و خودافشایی می کنی و بر دل می نشیند بسیار

      برات پاداش هایی که خودت هم تصورش رو نکنی برای نوشتن این کامنتت که خود درس بسیار بزرگی بود و همچنین برای دل بزرگت آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      عاطفه نوری گفته:
      مدت عضویت: 1961 روز

      اگر نگاه و شخصیت گذشته من بود کلا کار کردن رو بی کلاسی حساب میکردم دست به سیاه سفید نمیزدم و آدم‌های تنبل رو تحسین میکردم میگفتم ببین چقدر باکلاسن یا ببین هیچ غلطی تو زندگیشون نمیکنن ولی باکلاسن چون منبع این نگاه کمبود عزت نفس اعتماد بنفس پر از خلاهای درونی پوچی بی ارزشی بی لیاقتی بود اما زمانی ک هدایت شدم به این سایت مقدس عزیزم و همراه با استاد عزیزم و خانوم شایسته جان عزیزم تک تک سلولها ونگاه من به صورت بنیادین عوض شد طوری عوض شد ک شدم یک الگوی قوی در اطرافیانم در واقع شدم مثال بارز مخصوصا توی نظم انضباط و طبق اصول حرکت کردن…

      خانوم شایسته نازنین بینهایت به من کمک کرد برای این نوع نگاه و قاعم به ذات بودن و اون نگاه گذشته من ک فک میکردم کار کردن یعنی بی کلاسی نابود شد به صورت بنیادین و الان که کامنتت رو دوباره مرور کردم شهرزاد جان خانوم شایسته نازنین با تمام عملکردش توی ذهنم مرور شد گفتم ببین این نوع نگاه کردن و توحیدی بودن چقدر در تمام زمینه ها تاثیر گذار هست و مخصوصا سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا چقدر در ناخودآگاه ما تاثیر گذاشته طوری تاثیر گذاشته که حتی شاید خودمون هم خبر نداریم و همه و همه از همون توحید نشات گرفته و بابت کاری که شما کردین توی اقامتگاهتون و اون کارهای نظافتی قطعا و بدون شک تاثیرات زندگی در بهشت و نگاه های توحیدی عمیق هست و رفتن توی دل ناشناخته ها و تجربه های جدید وگرنه یک انسان معمولی بعید میدونم چنین طرز تفکری رو داشته باشه یا بخواد چنین عمل کنه…

      بینهایت تحسینت میکنم شهرزاد جان دقیقا مثل خانوم شایسته جان عزیز و مرتب و منظم و درخشان توی ذهنم مرور شدی و گفتم ببین این یعنی یک خانوم شیک مرتب بینظیر زرنگ قاعم به ذات فوق العاده این یعنی باکلاسی عاطفه این این خوب دقت کن عاطفه خوب توجه کن خوب باور کن خوب عمل کن…

      به قول خانوم شایسته هیچ چیز باکلاس تر از تمیزی نیست…

      درود بر تو شهرزاد زیبا شیک نازنین موفق ثروتمند و توحیدی

      یک کامنت نوشتی و توضیح دادی یک قسمت کوتاه از شرایط زندگیتون رو اما هزاران درس آگاهی و نکته داشت و من آموختم و دعای خیر و برکت و ثروت و تندرستی بینهایت رو برایت کردم با تمام وجودم …

      بهترین عشق هم مسیر بهترین عزت و احترام و برکت و حال خوب و اتصال رو برایت آرزو میکنم و الهی امین…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      محسن فصاحت گفته:
      مدت عضویت: 861 روز

      روزگارت بر مراد ، روزهایت شاد شاد ، آسمانت بی غبار ، سهم چشمانت بهار ، قلبت از هر غصه دور ، بزم عشقت پر سرور ، بخت و تقدیرت قشنگ ، عمر شیرینت بلند ، سرنوشتت تابناک ، جسم و روحت پاک پاک

      راستی هزار و یک شب را پیدا کردم

      جوینده یابنده است.

      چقدر دنیا کوچک خواسته های ما در دسترس و خیلی زود و آسان میسر می‌شود

      به قول استاد همه چیز بهشت است

      درست مثل باغ هزار و یک شب

      کوچک ولی زیبا و دلنشین دوست داشتنی

      باغتان آباد

      چون کوه دماوند استوار باد…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا کاسه ساز گفته:
      مدت عضویت: 1491 روز

      سلام به شهرزاد عزیزم

      دیروز کامنتتو خوندم وکلی تحسینت کردم ازصبح تاحالا چندین باربه یادت افتادم ودمت گرم گفتم دیدم اینطوری نمیشه بایدبیام برات کامنت بذارم

      خییییییلی تحسینت میکنم شهرزاد عزیزم به نظرم کار بسییییاربزرگی روانجام دادی تواین3 4 ماه

      کاری که با انجامش احساس لیاقتی که استاد توذهنمون جا انداختن رو شماتوعمل نشون دادی

      این که:::

      من ارزشمندم من بالیاقتم لیاقت در درونه منه وبه هیچ عاملی بستگی نداره

      نشون دادی که واقعا لیاقتت درونی و وابسته به کاری که میکنی نیست حتی اگه نظافت کردن برای شمایی که یه بیزینس موفق داری باشه

      افرییییین بهت بانو که اینجوری خودت رو اول به خودت بعد هم به خدای خودت نشون دادی وغرورتو قربانی کردی

      غروری که بوی شرک داره برای هممون

      درس بزرگی به من دادی

      ازت ممنونم که زیبا مینویسی

      کامنتهات رودنبال میکنم

      برات ارزوی ثروت وشادی دارم درپناه رب العالمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فردین مؤمن گفته:
      مدت عضویت: 602 روز

      ممنونم از کامنت زیبات شهرزاد جان واقعا جای تأمل زیادی داشت…

      یک جمله ای از یک کتابی خوندم که برات خیلی پر معنا و مفهوم بود جمله ای که به اندازه عمق اقیانوس عمیق بود…

      می‌گفت: اگر قراره سقوط کنی ولی میترسی…

      سقوط کن،سقوط کن…

      آنکه خواهی شد تو را خواهد گرفت…

      خیلی درس بزرگی داره این جمله و من رو یاد جمله دیگه ای میندازه که میگه

      “اول جرأت پریدن داشته باش، بعد لذت پرواز را تجربه کن.”

      برای رسیدن به چیز های بزرگ باید چیزای دیگه رو قربانی کنیم

      برای رسیدن به قله‌های بلند،گاهی باید از برخی آسودگی‌ها و راحتی‌ها گذشت کرد.اما این فداکاری‌ها همون چیزایی هستندکه راه به سوی پیروزی رو هموار می‌کنند.

      خیلی ممنونم از توجه شما️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اشرف مخلوقاتم گفته:
      مدت عضویت: 967 روز

      سلام و درود بر شهرزاد عزیز و دوست داشتنی

      ایول برتو که چقد عالی جلوی نجواهاتو گرفتی و کوزداته عمل کردی با وجود پولدار بودن و بی نیاز بودنت و چقد قشنگ درس پس دادی واقعا افتخار میکنم که دوستی مثل شما دارم و در مدار کامتت زیبای شما قرار گرفتم و چقدددد لذت بخشع کوزد پدر و مادر بودن و شما چقد قوی و قدرتمند بودی که پا روی غرورت گذاشتی و قربانیش کردی و دم خدا گرم جواب این قربانی و اعتماد به ربّ تو چقد زیبا گرفتی و الگویی عالی شدی برای ماها که بتوانیم اینجوری جلوی نجواهامون بایستیم تحسینت میکنم دوست خوبم چقد داستانت لذت بخش بود دوست نداشتم تموم بشه خخخخ خیلی حال کردم وولذت بردم از این درس زیبا و چقد لجم گرفت ازاون آدم تنبل سواستفاده گر و چقد ما انسانها با دلسوزی های بیجا و ترس وونگرانی نابجا به اینجور آدما خوراک میدیم تا گرگ درنده خو شوند دمتگررررررم که جلوی این آدما با ایمان به خدا و دلسوزی نکردن وواحساس گناه نداشتن ایستادی و نتیجه اش چی شد هم خودت هم مادرعزیزتو هم به ما درس ایستادگی و استقامت و ایمان دادی که پاداشش لاجرم زیبایی هست و زیبایی

      دمتگرم بر تو دوست توانمندم دمتگرم خدا تو و مامانتو برای هم نگه داره باریکلا بر فرزند پاک و درست و ثروتمند و توحیدی.

      درود بر تو دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    علی جوان گفته:
    مدت عضویت: 3889 روز

    به نام خداوند موفق و ثروتمند

    ————————————

    چه زیبا و چه با شکوه است کسی را الگو قرار داده ایم که الگوی او ابراهیم خلیل است …

    خودش تسلیم قوانین الهی است و قلبش مملو از یقین است و اعتماد به خداوند …

    سخنانش بوی ابراهیم و اسماعیل می دهد …

    و آموزه هایش چیزی جز آموختنِ این نوع از اعتماد به خداوند نبوده است …

    و زندگی اش خود گواه و نتیجه چنین اعتمادی بوده است …

    استاد عباس منش عزیز، راهت پر رهرو و سایه استادیت مستدام باد.

    ————————————

    عید قربان، تجسم ذبح نفس اماره در برابر اراده الهی و تبلور تسلیم محض در پیشگاه معبود و عید بندگی بر شما مبارک باد.

    ————————————

    هر چی آرزوی خوبه مال تو …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 181 رای:
  9. -
    لیلا شب خیز گفته:
    مدت عضویت: 3446 روز

    دوستان عزیز و استاد گرانقدر و بزرگوارم سلام و عرض ادب و احترام و همچنین عرض تبریک به مناسبت عید بندگی بهترین خلق خدا در مقابل یکتای بی همتا

    ????????????????????????????????????

    هنوز یادم هست زمانی را که خداوند در سخت ترین شرایط به قلبم الهام کرد تسلیم درگاهش باشم و در زوایای پنهان قلبم با آیه های قرآن ناطقش فرمود ، عزیز مصر یوسف را خرید و اینگونه او به مکنت و سلطنت رسید

    امروز در روز عید قربان به عنوان بزرگترین نشانه ی الهی خداوند در زندگیم ، از عزیز مصر بسته ی ثروتش را به عنوان هدیه دریافت کردم نمی دانم چگونه سپاسگزار خداوندی باشم که زبانم از عهده ی شکرش بر نمی آید و قاصر است از شکر نعماتش

    استاد بزرگوارم برایم مثل روز واضح وروشن بود که وعده ی خدا به وقوع می پیوندد و می توانم در دولت عزیز مصر به فراوانی و وفور نعمت برسم

    استاد گرانقدرم تمام فرشته های آسمان شما را می ستایند که شما در آسمان ها شناخته شده اید

    و دوستان عزیزم چه عیشی به فرموده ی قرآن نصیبمان شد که پیرو مکتب و آیین ابراهیمی هستیم که خداوند ذریه اش را به حقیقت به راه راست هدایت فرمود و از سایر نعمات الهی برخوردار کرد

    سجده ی شکر کنیم که خداوند چنین استادی را در مسیر رشد و تکامل و سیر و سلوک معنویمان قرار داد ،

    دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

    گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

    ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت

    با من راه نشین باده ی مستانه زدند

    آسمان بار امانت نتوانست کشید

    قرعه ی فال به نام من دیوانه زدند

    و یا به قول مولانا که در دیوان شمس می فرماید

    دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

    دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 308 رای:
    • -
      میلاد صمیمی گفته:
      مدت عضویت: 3716 روز

      سلام خانم شبخیز گرامی.

      من هم این عید زیبای بندگی را به شما تبریک عرض میکنم . نکته ای که میخواستم حتما بگم اینه که صمیمانه به شما تبریک میگم که تونستید با فرکانس عالیتون بالاخره بسته روانشناسی ثروت رو بدست بیارید اونم چه جوری… واقعا بهتون تبریک میگم این بسته نوش جونتون شما واقعا برازنده و لایق اون هستی. نکته دیگه این که من هم این بسته رو خریداری کردم دقیقا 94/08/08 تا حالا هم چند بار کامل گوش کردم بعضی از جلساتشو هم شاید بیشتر از 50 بار شنیدم ولی تفاوت من با شما اینه که شما لیاقت کسب این بسته رو دریافت کردید و بعد به شما داده شد ولی من حس میکنم هنوز کامل لایق این بسته نبودم و خریدمش. من شک ندارم که شما بهترین استفاده ممکن رو از این بسته خواهید برد. و از شما یه درخواست دارم خواهش میکنم که یه جوری شاید تو بخش عقل کل تجربیاتتون از مطالعه این بسته رو با ما هم شریک بشید. از شما صمیمانه سپاسگزارم و باز هم به شما تبریک میگم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        لیلا شب خیز گفته:
        مدت عضویت: 3446 روز

        سلام آقای صمیمی ، عید بر شما مبارک ،شما همیشه به بنده لطف دارید و صد البته که شما هم لایق خرید بسته ثروت بوده اید که خداوند به شما عنایت کرده است پیرو فرمایش شما حتما انشالله با کوچکترین موفقیت در بخش کتاب مرجع موفقیت ، نتایج بسته را می گذارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3889 روز

      دوست خوبم خانم شب خیز عزیز سلام و سپاس

      نطرات شما همیشه تل انگری بر غرور بنده بوده است وقتی فاصله خود را با شما می بینم سر تعظیم در برابر خداوند فرو می آورم که چنین بندگان مخلص و با ایمانی به مصابه کوه که «المؤمن کالجبل الراسخ لا تحرکّه العواصف : مؤمن همچون کوه، استوار و پابرجاست و بادهای تند او را تکان نمی‌دهند.علی (ع)» دارد و با اعتماد و اطمینان به خدا و قوانینش آینده خود را به بهترین وجه ممکن به منصه ظهور می رسانند هم به حال خوب شما غبطه می خورم و هم در پوست خود نمی گنجم چرا که ایران عزیزمان باید به چنین انسان های فرهیخته ای ببالد.

      خدا شاهد است از اینکه بسته روانشناسی ثروت را تهیه کردید بسیار شادمان شدم گویا خودم آن را تهیه کرده بودم یه حس جدید و بسیار زیبایی داشتم. مبارکتان باشد. بیشتر برایمان از این بسته بگویید تا انگیزه جذب آن در ما بیشتر بشود.

      در پناه خداوند بهترین شادی ها را برای شما و خانواده محترمتان آرزومندم …

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        لیلا شب خیز گفته:
        مدت عضویت: 3446 روز

        آقای جوان سلام و عرض ادب و احترام

        به حقیقت تحسین شایسته ی کسانی است که قلبی آکنده از خلوص نیت دارند و و به فرموده ی قرآن این کلمه ی خالص است که به آسمان می رود و شما از این گروهید

        با سپاس فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ساناز رفیع گفته:
      مدت عضویت: 4020 روز

      سلام

      دوست عزیزم لیلا شب خیز تبریک میگم

      امیدوارم همیشه در زندگیت شاد و پیروز باشی .

      و امید دارم به لطف خداوند من هم بتوانم بسته روانشناسی ثروت را تهیه کنم.

      شاد ، سالم و ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      ارمان مشایخی گفته:
      مدت عضویت: 3569 روز

      تبریک میگم خانم شبخیز انشالا که مبارکت باشه…امسال 3 تا هدف داشتم مهم ترین اون تهیه دوره بسته روانشناسی ثروت 1 به لطف خدا به ساده ترین شکل بدستش میارم (نشانه هاش اومده )

      هدف 2 ..رفتن به دانشگاه بود که خداشکر ثبت نام کردم تموم شد

      هدف 3 این بود که درامد چند برابر کنم ایده ها اومد یکم ترس داشتم برای حرکت وقتی شما اون فایل روی خدا حساب باز کن تو داستان زندگیت گفتی رفتم دانلود کردم ارامش عجیبی پیدا کردم ..خیلی ممنونم .. .خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      احمدرضا کریمیان گفته:
      مدت عضویت: 3954 روز

      به نام خدایی که جهان را با قوانینی مشخص آفرید

      سلام به شما خانم شب خیز

      بسیار به شما برای خرید بسته روانشناسی ثروت تبریک می گویم .

      نظرتان هم مثل همیشه عالی بود ویک شعر فوق العاده.

      انشاءالله موفقیت هایتان روز افزون باد.

      در پناه الله یکتا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      دنیا سرمدی گفته:
      مدت عضویت: 3333 روز

      وای خانم شب خیز گلم نظرات شما و اقای جوان یک بار خوندنش کمه طراوت عجیبی داره.

      باورتون نمیشه بعضی وقت ها فقط میام تو سایت تا نظرات شماها رو بخونم خیلی زیبا هستند براتون ارزوی موفقیت دارم.

      راستی عیدتون هم مبارک باشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      احمد مقصودی گفته:
      مدت عضویت: 3392 روز

      سلام و وقت بخیر خدمت شما خانم شب خیز.

      اول:تبریک به مناسبت این عید بزرگ.

      دوم:تبریک بابت هدیه ارزشمندی که لایقش هستید.

      سوم:باز هم لایک بابت نوشتار زیبایتان.

      همواره پیروز و سر بلند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      گندم گفته:
      مدت عضویت: 1885 روز

      به نام خداوند وهاب

      سلام خانم شب خیز عزیز

      مدت زیادی از ارسال دیدگاه شما گذشته. اما خوندن دیدگاهتون انرژی و احساس خوب همان لحظه اتون رو در من ایجاد کرد و کاملا ذوق و احساس خوب شمارو درک کردم. انرژی، احساس خوب، و وجود بزرگوار و معنوی شمارو تحسین میکنم. متانت و وقار شما از متن شما و پاسخ های شما به دوستانمان کاملا مشهود است. و من این وجود بزرگ را تحسین میکنم و از خداوند درخواست میکنم به من نیز نیرو قدرت عطا کند تا بتوانم شیطان سرکش ذهنم را افسار کنم و تسلیم خداوند باشم.

      تبریک من را بابت دریافت خواسته اتان پذیرا باشید. البته یقین دارم چنین بانوی موحدی توانسته پس از آن زیبایی های معنوی و مادی بسیار بیشتری را رقم بزند و خلق کند.

      خوشحال هستم عضو خانواده ای هستم که چنین اعضای قدرتمندی را در خود پرورش میدهد.

      خدوندا سپاسگزارم که من را با بزرگان همنشنین می کنی.

      شاد، سلامت، ثروتمند و سعادمند باشید (دعای بسیار کامل و زیبای استاد در پایان صحبت هایشان)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      بهمن جمعی گفته:
      مدت عضویت: 3027 روز

      دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

      دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند

      خانم شب خیز عزیز قلب ما تحمل اینهمه بار عرفانی رو نداره نکنید این کار رو

      واقعا این شعرتون حال و هوام رو عوض کرد و ازتون ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      امیر علوی گفته:
      مدت عضویت: 3583 روز

      سلام به خانم شبخیز عزیز

      خیلی خیلی خوشحال شدم از اینکه در این روز عید و با نهادینه کردن باور به فراوانی در وجودتون تونستین بسته ثروت رو تهیه کنین. و با توجه به نظرات بسیار عالی تون میدونم و مطمئن هستم شما لیاقت خیلی بیشتر از این ها رو دارین.

      امیدوارم موفق، شاد، سلامت و ثروتمند باشین…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      امامی گفته:
      مدت عضویت: 2664 روز

      سلام لیلای عزیز. بهت تبریک میگم که بسته ثروت رو تونستی تهیه کنی و در مدارش قرار گرفتی و باهاش زندگیت رو در جنبه‌های مالی ساختی. واقعا همان خداییکه یوسف رو از زندان به عزیزی مصر رسوند این کار رو می‌تونه در زندگی تک تک ما انجام بده. چون خداوند یکی هست و تنها فرمانروای جهان الله هست. نوش جانت باشه. خداوند ره‌گشای زندگیت باشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهراء گفته:
      مدت عضویت: 3440 روز

      سلام به همه

      چقدر جالب این کامنت مال پنج سال پیشه و اینقدر من ازش انرژی و حس خوب گرفتم که نه تنها کامنت رو خوندم که همینطور دارم پاسخهای دوستان و پاسخ لیلای عزیز به دوستان رو میخونم و تو همونها چقدر الهامات خوب، آگاهی انرژی و حس خوب هست

      چه حدیث زیبا و درستی اینجا یاد گرفتم که قانون رو گفته که مومن در شرایط ناخواسته است که ایمانش رو خفظ میکنه و ثابت قدم میمونه و همین وجه تمایزه

      چقدر تحسین برانگیز،چقدر اینجا خوبه

      خدایا شکرت

      ممنون از لیلای عزیز و تمامی دوستان

      و شما استاد جانم که چه میکنی واقعا👌👌👌

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الناز و هانیه گفته:
      مدت عضویت: 1912 روز

      درود به شما لیلای عزیز

      ممنون از این قلم و نوشته ی ارزشمند که تک تک جملاتش برای الهام بخش بود و آشنا

      در لحظه ای که متن زیبا و تاثیرگذارتان را می‌خواندم احساس مردم خودم این را نگاشته ام چون دقیقا جملاتی بود که بارها به من الهام شده و در سر پرورانده بودم

      خدارو سپاس که این حرفهای خدایی را به قلم دستانش می‌خوانم از شما بیسار بسیار ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1531 روز

      دوست عزیزم لیلا جان

      سلام بی نهایت لذت بردم از این نگرش شما و ایمان شما به پروردگار …

      الهی که ایمانتان روز افزون باد

      الهی که ایمانمان روز افزون باد

      الهی که هممون بتونیم یه روز بسته های بی نظیر استاد رو خریداری کنیم ♥️♥️♥️♥️♥️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نوشین خدادادی گفته:
      مدت عضویت: 3566 روز

      سلام به استاد بزرگوار و عزیزم? .خانم شب خیز عزیز تبریک میگم بابت دریافت بسته روانشناسیتون و موفقیت هایی که بواسطه آشناییتون با این قوانین بدست آوردین امیدوارم منم بتونم مثل شما روزبروز بیشتر از این قوانین استفاده کنم و در زندگیم استفاده کنم ???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدیه عبداللهی گفته:
      مدت عضویت: 1236 روز

      اره دوست عزیز منم هزارااااان هزااااار با. خدارو شکر می‌کنم ک لایق بودن در این مسیر ارزشمند شدم . الهی شکررررر. یه حس خوب دارم حس تولد حس دوباره بدنیا آمدن

      شاید چندین و چند بار تا بحال عید قربان و قربانی کردن را در طول عمر خود دیده ام ولی هیییبچ گاه آنقدر عمیق و زیبا این مسیئله را درک نکرده بودم. چقدر سخنان استاد گیرا ا هستند و چقدر بر دل و جان و روح آدم رخنه می‌کنند و مینشینند.

      خدارو صدهزار مرتبه شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Serveh گفته:
      مدت عضویت: 945 روز

      سلام لیلا خانوم عزیز

      خیلی خیلی بهتون تبریک میگم

      قطعا لایقش بودی که خداوند انقدر راحت مسیر ثروت رو به زندگیت سرازیر کرده حتما لایقش بودی که خداوند ابراهیمش رو سر راهت گذاشته تا هدایتت کنه …

      خداوند رو سپاسگذارم که همه مارو به اینجا هدایت کرده تا ازین دریای آگاهی بنوشیم و سیراب نشویم چون بی انتهاست راه خدا

      در پناه خداوند مهربان باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      شقایق گفته:
      مدت عضویت: 931 روز

      سلام خانم شب خیز عزیزم…شما 7 سال قبل این کامنت رو نوشتید و منی که فقط 6 ماهه توی سایت عضو هستم دوهفته قبل این کامنت شما رو خوندم و همونموقع در دلم آرزو کردم که منم در عید قربان امسال که از الان دوهفته دیگه مونده بتونم دوره روانشناسی ثروت 1 رو داشته باشم و بطرز معجزه آسایی که خودمم نمیتونم باور کنم دقیقا دوهفته مانده به عید قربان دوره رو امروز تهیه کردم و بینهایت خوشحالم و بینهایت خدارو سپاسگزارم که من رو به این کامنت شما و به قلم شیوای شما هدایت کرد…یک دنیا ممنونم ازینکه با ما این کامنت رو به اشتراک گذاشتید و امیدوارم الان بعد از 5 سال به هرآنچه که آرزوشو داشتید رسیده باشید چه مادی و چه معنوی.براتون خیر و برکت و سلامتی بی پایان از خداوند میخوام و امیدوارم هر جا هستید موفق و شاد باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  10. -
    .k namdar گفته:
    مدت عضویت: 3543 روز

    دوستان و استاد عزیز سلااااام .

    استاد عزیز من وقتی این فایل رو دیروز گوش دادم حس خیلی عجیبی به بهم دست داد . هم خوشحالی هم یه جور احساس آرامش ته قلبم . نظر خانوم شب خیز رو هم که خوندم دیگه نور علی نور . همش به خدا میگفتم کمکم کن تا منم بتونم بهت اعتماد کنم .تا بیشتر بهت نزدیک بشم. وهمین احساس باعث شد تا من امروز یه جذب خیلی فوق العاده داشته باشم .

    من این چند روزه یه کم برام مشکلات مالی به وحود اومده بود و خیلی بی پول بودم .صبح که ازخواب بیدار شدم کمی ناراحت بودم وهمش به خدا میگفتم خدایا امروز خودت روزی منو برسون وهمش شکر گزاری میکردم به خاطر همه چیز (سلامتیم .کارم .هوای خوب اول صبح ).

    خواستم از مادرم یه کم پول قرض کنم ولی توی دلم گفتم خدا یا من از خودت پول میخوام .من قرض نمیکنم خودت برسون .رسیدم سر کار کلا پشمیمون شده بودم از کارم و گفتم این چه کاری بود کردی ؟؟؟ چرا بی پول اومدی سر کار؟(چون بعد از ظهر هم کلاس داشتم و صد درصد باید یه مقداری پول همراهم باشه ) شرکتم اصلا پولی نبود که بخوام بگیرم چون خودم توی واحد مالی هستم ومیدونستم شرایط چطوره .میخواستم از یکی از همکارام که رابطه خیلی صمیمی باهم داریم یه کم پول قرض بگیرم ولی با خودم گفتم کبری اگه این کار و کنی یعنی به خدا اعتماد نداری .

    چند بار خواستم بگم وشماره داخلی اتاقشو میگرفتم ولی تابوق میخورد قطع میکردم وتوی ذهنم یه جنگی به پا شده بود که ذهنم میگفت بگو .قلبم میگفت نه(بازم به خودم می گفتم اگرم میگی بکو ولی بدون به قول کتاب رویاهایی که رویا نیستند ،کبری تو به خدا ایمان نداری) وذهنم همش میگفت اخه از کجا !!!؟؟؟؟ چطور ؟؟!!!! وسردرد گرفته بودم .همش با خودم تکرار میکردم خدایا شکرت به خاطر این همه رزق و روزی توی زندگیم . تمرین کتاب شکر گزاری رو(تمرین 21) انجام دادم و حالم بهتر شده بود .

    ناهار امروز م رو هم اصلا دوست نداشتم واصلا رغبتی نداشتم برم ناهار ولی با خودم گفتم ناشکر نباش ..که تا اومدم غذامو بردارم .همکارمون غذای مورد علاقه منو اورده بود چون میدونست من اون غذا رو دوست دارم گفت که سهم منم اورده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!.اصلا نمیدونید من اون لحظه چقدر خوشحال شدم و همش با خودم تکرار میکردم خدایا شکرت که اینقدر هوای منو داری و یه احساس شادی بزرگی بهم دست داد .

    بعد از ظهر دیگه همش ذهنم پیش پول بود وهمش تکرار میکردم خدایا من منتظرم .دوباره بهم نشون بده که رحمتت بی انتهاست .این روزا من فایل تئوری سطل آب رو خیلی گوش میدم وهمش جملات استاد رو برای خودم تکرار میکردم .

    همش با خودم تکرار میکردم حتما خدا میرسونهبا اینکه درصد امید به جایی نداشتم که حدودا یه نیم ساعت بعد یه پیام به گوشیم اومد که 200٫000 هزار تومن به کارتم پول واریز شد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! .من با دیدن اون پیامک فقط گریه میکردم .گریه به خاطر اینکه واقعا بهم ثابت شد که اگه از ترسم بگذرم .اگه واقعا از خدا بخوام واقعا میشه .

    این پول رو دوستم که ازش پول میخواستم بهم پس دادولی چرا امروز ؟ چرا این ساعت ؟ . چون من فقط از خدا خواستم و هیچ راهی برای رسیدن این پول تعیین نکردم واین یکی از هزاران راهی بود که خدا این پول رو به من رسوند .

    دوستان من دیگه واقعا به این نتیجه رسیدم که وظیفه ما فقط خواستنه واعتماد به خداونده و مابقی کارها همه دست خداست .

    خدایا هزاااار هزااااار بار شکرت به خاطر این همه رحمت و این قوانین ثابتی که توی جهان قرار دادی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 387 رای:
    • -
      لیلا شب خیز گفته:
      مدت عضویت: 3446 روز

      خانم نامدار عزیزم سلام ، به شما تبریک می گویم بابت رسیدن به این درجه از یقین به خداوند ،

      و به فرموده ی خداوند در قرآن آنان که صبر و شکیبایی می کنند و بر کرم پروردگار خود توکل می کنند از جایی که خبر ندارند به آنان روزی می رسد

      در خدا شاد و پیروز باشید ????????????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3889 روز

      دوست خوبم خانم نامدار سلام و سپاس

      دقیقا شما اصل مطلب را دریافت کرده اید.

      اگر قرآن و روایات را زیر و رو کنید می بینید که به انسان دستور داده شده است که فقط از خداوند بخواهد یعنی طلب از ما و اجابت از او ولی ما متاسفانه برای خدا راه و مسیر اجابت تعیین می کنیم ما فقط باید بخواهیم و تسلیم قوانین الهی باشیم خودش می داند چه کند و چگونه ما را به بهترین روش به خواسته هایمان برساند.

      متن زیبای شما خیلی تاثیر گذار بود یاد آیاتی از قرآن افتادم که «خدا با صبرکنندگان است ، خدا صبرکنندگان را دوست دارد» و شما این آیات را امروز با تمام وجود لمس کردید و اجازه ندادید تا شیطان با وسوسه شما را غمگین کند. ماشاءالله به این ایمان و یقین. مبارک وجودتان.

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      مریم جلقازی گفته:
      مدت عضویت: 917 روز

      سلام دوست عزیز

      پیامتون یادآوری خوبی برای من بود از توحید

      انسان جنسی از فراموشی داره و اینکه من الان پیام شمارو خوندم یادم انداخت که من دنبال توحیدم

      من می‌خوام توحیدی زندگی کنم، عمل نکنم نه اینکه فقط تو حرف بگم

      توحیدی با اعتماد به ربم و با باور فراوانی

      گاهی میشه که امیدم میاد به پولی که همسرم بهم میده یا دلم خوش میشه به اینکه من اگه به خانوادم بگم حتما هرچقدر بخوام بهم کمک میکنن

      دلم خوش میشه به اینکه خب وضع مالی همسرم خوب و داره به لطف الله بهتر میشه و من خیالم راحت میشه انگار

      انکار دلم گرم میشه

      اما به چی گرم میشه؟

      اگه نخوام از همسرم یا خانوادم پول بگیرم چی؟ الان دیگه میترسم

      پس خدات چی مریم جان ؟

      اونقدری که به همسرت و پدر مادرت اعتماد داری به خدا داری؟

      صادقانه بگم نه نداشتم اصلا به فکرم هم نمی‌رسید که میشه از خدا بخوام

      الان به فکرم رسیده الان یه قدم اومدم جلوتر ،الان فهمیدم اینکه به همسرم یا خانواده ام دلم خوش باشه شرک شرک

      چه شرک با ظاهر قشنگیه(نمیگم که کمک خواستم یا پول گرفتن ازشون خوب نیست اما اینکه دلم بهشون گرم باشه بجای اینکه دلم به ربم گرم باشه و به خدای خودم و خودم اعتماد کنم این شرک، چه شرک خفی‌ای)

      طی اتفاقاتی که این مدت برام افتاد و در ظاهر خوب نبودن و من رو در چالش انداختن من به این شرک خفی پی بردم

      حالا می‌خوام به ربم اعتماد کنم

      از چی میترسم ؟

      از بی پولی

      از وابسته بودن مالی به کسی

      از کار نداشتن

      چی می‌خوام ؟

      استقلال مالی

      بی نیازی مالی

      ثروت و برکت فرااااااوان

      توحید و توحید و توحید

      خدای من همه رو از خودت می‌خوام

      همه رو از خودت می‌خوام

      من قدم برمیدارم

      تو هدایتم کن

      تو بهش برکت بده

      تو بهم الهام کن

      تو راه رو بهم نشون بده

      تو برام از جایی که فکرش رو نمیکنم از آسمون و زمین نعمت و فراوانی و ثروت بریز

      من چیکار میکنم؟

      من حال خودم رو خوب نگه میدارم

      من شکرگزاری میکنم

      من باور میکنم قدرت تورو

      من بهت اعتماد میکنم

      من فقط به تو دل می‌بندم

      من فقط نگاهم به دستان پر رزق و بخشنده توست

      می‌دونم الان این هایی که نوشتم رو خیلی بهشون عمل نمیکنم اما دارم روی خودم کار میکنم

      من حواسم هست که اینجا هم کمال گرایی نکنم

      اینجا هم گول وسوسه‌های ذهنم رو نخورم که تو که اینطوری نیستی بشین تا خدا برات نعمت بیاره از زمین و آسمون

      من نیت میکنم برای این کارها و یادم که یجا خوندم در مورد نیت خوب و الان رفتم سرچ کردم به این حدیث ها رسیدم

      بنا به فرموده رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) هر کس تصمیم به کار نیکى بگیرد، ولى آن را انجام ندهد، برایش یک حسنه نوشته مى شود، و اگر آن را انجام بدهد، برایش ده تا هفتصد تا چندین برابر نوشته مى شود.

      مولی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): لایَکمُلُ صالِحُ العَملِ اِلاّ بِصالِحِ النِّیّهِ. عمل صالح جز با نیّت صالح به حد کمال نمی‌رسد.

      «امام جعفرصادق(علیه‌السلام)»:

      اذا هَمَّ العبدُ بِالسَّیِّئَهِ لَم تُکْتَبْ عَلیه واذا هَمَّ بِحَسَنَهٍ کُتِبَتْ لَهُ.

      هر گاه بنده قصد ارتکاب گناه کند برایش (هنوز عمل نکرده) گناه نوشته نمی‌شود و (امّا) هنگامی که قصد کار خوب کند (بی‌درنگ) ثواب و حسنات برایش ثبت می‌گردد.

      مولی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام):

      رُبَّ نِیَّهٍ اَنفَعُ مِن عَملٍ.

      چه‌بسا نیّتی است که ثمره‌اش برای انسان از خود عمل سودمندتر بوده است.

      «امام جعفر صادق علیه‌السلام»:

      مَنْ حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زادَ اللهُ فی رِزْقِهِ.

      کسی که در کارهای خود حُسن نیّت داشته باشد، خداوند معیشت او را فَراخ و وسعت می‌دهد.

      «امام جعفرصادق(علیه‌السلام)»:

      إِنَّمَا قَدَّرَ اللَّهُ عَوْنَ الْعِبَادِ عَلَی قَدْرِ نِیَّاتِهِمْ فَمَنْ صَحَّتْ نِیَّتُهُ تَمَّ عَوْنُ اللَّهِ لَهُ.

      خداوند بر حسب نیّتی که بندگانش دارند به آن‌ها عنایت و اعانت می‌نماید. آن کسی که نیّت او خالصانه و بی‌شائبه باشد مشمول کمال عنایت خداوندی خواهد بود.

      (از صحت و درستی این احادیث اطمینان ندارم اما وقتی خوندمشون بهم احساس خوبی دادند و اینکه دیدم این احادیث با قوانینی که استاد میگن همخونی دارن پس فارغ از درستی گوینده حدیث و به دور از تعصب و راستی آزمایی شون اینجا نوشتمشون)

      حالا همه‌ی این‌ها چیو به من میگن

      که گول وسوسه‌های شیطان و کمال گرایی که خودش یکی از همین وسوسه هاست رو نخور

      بدون که تو قرار نیست اول به توحید سطح بالا برسی به شکرگزاری در حد اعلا برسی به توجه به نکات مثبت و حال خوب در هر لحظه برسی بعد نعمت‌ها به سمتت بیاد

      تو فقط یه قدم بردار فقط یه قدم، قدم اول که به نظر من از همه‌ی قدم ها مهمتر نیت

      همین که نیتش رو می‌کنی فرکانسش رو فرستادی ، دینگ روشن شد موتور نعمت ها و سعادت ها

      حالا تو یه قدم بردار اون موتور با سرعت مافوق تصور تو حرکت می‌کنه قانون تکامل همینجا بسیار صدق می‌کنه

      شیطان گول میزنه که تو با اینهمه غر و نقل کجا شکرگزاری ؟تو که هنوزم حالت بده کجا میگی حال خودم رو خوب نگه داشتم؟ تو که هنوزم داری رو فلانی و فلانی حساب میکنیم بعد میگی من توحید دارم؟و و و ..‌‌.

      تو گولش رو نخور

      تو ببین نسبت به قبلت یه ذره شکرگزارتر شدی ؟نسبت به قبلت یه ذره احساست بهتر شده؟ تصمیم گرفتی توحیدی نگاه کنی و عمل کنی؟

      اگه جوابت بله ست تو موتور رو روشن کردی تو داری راه رو درست میری

      فقط ادامه بده

      نتایج خودشون میان

      تو قرار نیست یه شبه به همه‌ی این ها برسی

      ذره ذره یواش یواش حرکت کن و لذت ببر از این تکامل

      نعمت ها چی؟قراره ذره ذره بیان؟

      نه نعمت ها با سرعت حرکت تو خودشون رو هماهنگ نمیکنن اونا از جانب ربت میان

      سرعت حرکت رب تو با تو خیلی فرق داره

      تو ذهنت خیلی هم بزرگش نکن منتظر یه معجزه هم نباش که بازم گول ذهنت رو بخوری

      البته که همین که تو اومدی تو مسیر خودش یه معجزه‌ست ، همین تغییرات و حال خوب خودشون یه معجزه‌ان

      فقط تو ببینشون و دنبال یه چیز خاصی نگرد ببین و یواش یواش پیش برو

      تو مسیر آنقدر بهت خوش میگذره که خودت روون تر حرکت می‌کنی ناخودآگاه به خودت میای میبینی او چه سرعت حرکات زیاد شد، آخه اینم از سمت خود عشقش میاد

      اصلا انگار تو نشستی تو ماشین خدا و داری با سرعت نور حرکت می‌کنی

      فقط کافیه به خدا اعتماد کنی که رانندگیشو خوب بلده

      مطمین باشی اگه یجا هم ترمز کرد برای یه چیز خوبی ترمز کرده حتی اگه نفهمیدی اون موقع دلیل ترمز چیه اعتماد کن بهش و جزع فزع نکن

      همین

      تو تو ماشین خدا بشین بهش اعتماد کن از مسیر لذت ببر ،خوش بگذرون کیف کن ، بخند برقص حالشو ببر بقیه اش دست خودش

      خودش می‌دونه از کدوم مسیر بره که هم بیشتر خوش بگذره هم همه‌یاون چیزهایی که میخوای رو ببینی و بهشون برسی

      فقط بهش اعتماد کن

      و این اعتماد هم یه شب ساخته نمیشه نترس یواش یواش تغییر می‌کنی، یواش یواش میشی مثل ابراهیم

      یواش یواش میشی دوست خدا

      من قبلا از خدا میترسیدم ، بخاطر ترس از بهشت و جهنم عبادتش میکردم، ظالم و ناعادل میشناختمش ، مثل یه آدمی که منتظر بود من یه کار اشتباه کنم سریع جوابمو بده و مجازاتم کنه، الان دارم کم کم عاشقش میشم، دارم به رحمانیت و بزرگی و عدالتش کم کم پی میبرم، دارم کم کم بهش نزدیک میشم

      نمیدونید که الان چقدر خوشحال ترم، چقدر احساسات بهتری دارم ، چقدر بیشتر از قبل از اینکه زنده‌ام و نفس میکشم لذت میبرم

      قبلا میخواستم فقط بمیرم و تموم شده این دنیا در حالیکه از اون دنیام میترسیدم

      الان دارم عاشق زندگی میشم ، الان کلی برنامه و هدف و انگیزه برای زندگی دارم و می‌دونم اگه اینجا درست زندگی کنم آخرت هم خیلی قشنگ تر از اینجاست

      خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت برای همه‌ی این احساسات و آگاهی‌های خوبی که بهم دادی

      پست توحید رو کردم و در مسیرش آوری قدم رو برداشتم ، هدایتم کن به قشنگ ترین و بهترین راه ها، من می‌خوام مثل ابراهیم خلیل الله بشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      ساناز رفیع گفته:
      مدت عضویت: 4020 روز

      سلام

      دوست خوبم کبری نامدار عزیز

      به شما تبریک میگم برای اعتمادی که به خداوند قدرتمند پیدا کردید. اینها همه نشانه هایی ست که باور ما را به قوانین جهان بیشتر و بیشتر کند و مصمم تر در این راه قدم برداریم. دوست خوبم مطلب شما در شرایط الان من درس بسیار خوبی برایم بود.

      سپاسگزارم و خدا را شکر می کنم که راهنمای فوق العاده ای مثل استاد عزیز دارم و دوستانی آگاه و فهیم که قوانین را به من یادآوری می کنند.

      شاد ، سالم ، ثروتمند و موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      احمدرضا کریمیان گفته:
      مدت عضویت: 3954 روز

      به نام خدایی که اگر به او اعتماد کنیم جواب ما را به خوبی می دهد

      سلام به شما خانم نامدار

      خیلی به شما تبریک می گویم که توانستید از این آزمایش الهی سربلند بیرون بیایید.

      و خیلی به شما تبریک می گویم که توانستید به این حد از ایمان به خداوند برسید.انشاءالله خداوند این ایمان را به همه ی ما عطا فرماید.

      شاد وسالم وموفق در پناه الله یکتا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      حمید خالقی گفته:
      مدت عضویت: 3887 روز

      بیار زیبا و عالی گفتین و خیلی لذت بردم از ایمانتون. از حرفای که زدین معلومه که آزمون مهمی را پشت سر گذاشتین موفق باشین.

      امیدوارم باز هم همین ازمونها را توی زندگیتون ادامه بدین و باز هم موفقتر بشین و امید وارم ان شا الله منهم یه روزی بتونم از آزمونهای خداوند پیروز بیرون بیام.

      البته این حرف من به این معنی نیست که خداوند حتما منو امتحان کنه ولی اگر یه روزی خواست منو به من بشناسونه(امتحانم کنه) بتونم موفق بیرون بیام چون میدونم که پاداش موفقیت در آزمون های الهی خیلی خیلی ارزشمنده.

      آرزوی موفقیت برای همه عزیزان دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رضا نعمتی فر گفته:
      مدت عضویت: 4015 روز

      خانم نامدار گرامی باسلام و تشکر از به اشتراک گذاشتن موفقیت هایتان در این محفل دوستانه و اینکه به لطف خدای مهربان مدارهایتان مدام در حال تغییر و رو به بالا است. تجلی ایمان و صبر حقیقی گوارای وجودتان باد. شاد باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      بهمن جمعی گفته:
      مدت عضویت: 3027 روز

      خانم نامدار عزیز واقعا من به فرکانس ایمانم چندین برابر شد و واقعا خداوند خیلی خوب انسان رو هدایت میکنه و فرکانسهای یکسان رو کنار هم میزاره، من تصادفی در تاریخ 97/11/29 کامنت شما رو میخونم و دقیقا قبل خوندن کامنتتون نیاز به 5 میلیون پول داشتم و دارم و میدونم که از هرکی بخوام نه نمیگه ولی همش با خودم کلنجار میرفتم که نه من از خودش میخوام و ذهنم میگفت این یه نوع درخواست کردنه و استاد گفته باید بتونی درخواست کنی و تو داری از درخواست کردن فرار میکنی (شیطان خیلی پلید هستش و بیشتر مواقع از راه ایمان وارد میشه) ولی من میدونستم که مشکل درخواست کردن ندارم چون قبلن ها اینکار رو براحتی میکردم و الن هم واهمه ای از درخواست کردن ندارم ولی میدونستم که مسئله شرک و عدم ایمان هستش ولی باز این بگو و مگو بود تا اینکه به لطف خدا تا حدودی ساکتش کرده بودم و از خدا هم کمک خواستم که هدایت شدم به این فایل استاد و بعد کامنت شماو مطمین شدم که خودش امدادش رو میرسونه. از خداوند به خاطر استاد عزیز و شما دوستان خوش قلب که در مسیر زندگیم قرار داد سپاسگزارم. دوستدار شما بهمن جمعی یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      گندم گفته:
      مدت عضویت: 1885 روز

      سلام دوست عزیزم

      مدت زیادی از ارسال دیدگاه شما میگذره و قطعا شما نعمت های بسیار بیشتری از خداوند دریافت کردید و نووووش جانتون . تبریک میگم بهتون که اینقدر قدرتمند ذهنتون رو کنترل کردید.

      اینقدر زیبا این دیدگاه رو نوشتید و احساستون رو بیان کردید که با خوندنش اشک ریختم و از درون تکون خوردم. باشد که من هم توانایی کنترل ذهنم را به دست بگیرم. ای خداوند قادر و رحمن، ای وهاب یکتا، ای روزی رسان بی حساب ای وسعت دهنده یاریمان کن. یاریمان کن یاریمان کن!

      برای شما دوست قدرتمندم شادی روزافزون، سلامتی روز افزون، ثروت روز افزون، خوشبختی روز افزون از خداوند وهاب خواستارم

      در پناه الله باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      امامی گفته:
      مدت عضویت: 2664 روز

      سلام خانم نامدار. خیلی تجربه زیبا و قشنگی رو نوشتی.. چقدر خوب تونستی ذهنت رو کنترل کنی در حالتی که هیچی رو در فیزیک نمیدیدی اما می‌دونستی در عالم غیب و فرکانس اتفاقات داره برات خلق میشه تو فقط کافیه از خدا بخوای و اون همه کارها رو برات انجام میده. کامنت شما مصداق ایمان به غیب بود. ایمان به قانون فرکانس و باور به خداوندی که همه کارها رو برای ما انجام میده. بسیار لذت بردم و برات بهترین ها رو میخوام دوست عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1733 روز

      سلام دوست عزیزم کبری جان

      چقد کامنت شما بوی ایمان میداد

      چقد زیبا بود

      منم یکبار تصمیم گرفتم این کارو انجام بدم چن ماه پیش درمورد پول

      درخواست دادم ب خدا و گفتم میخوام ایمانمو نشون بدم توهم بهم جواب بده

      من میخواستم کتاب رویاهایی ک رویا نیستند و بگیرم رمز پویای کارتم فعال نبود

      ب آجیم گفتم میخوام برام ی خرید اینترنتی انجام بدی گف من نمیتونم اعتماد کنم ب این خرید های اینترنتی

      و داداشم هم قبول نکرد

      من خونه روستامون بودم اون موقع ک درخواست دادم

      بعد خیلی اتفاقی ی مسافرتی ک تمایلی نداشتم برم پیش اومد ک اول مقاومت کردم بعد حسم کن ب این جریان اعتماد کن

      پس گفتم خدایا هراتفاقی بیفته ب نفع منه پس من تسلیم توام و اون سفرو ک یکماه طول کشید و رفتم

      ک باز هدایت شدم برم رمز پویام و فعال کنم

      و بعد ی پولی اومد ب حسابم ک امانت دست من بود می بایست ی چیزی میخریدم برای یکی از آجی هام

      ک اونجا ی حسی بهم گفت برو کتابو بخر

      و همزمان هم رفتم باشگاه

      ک از خودم پولی نداشتم فقط ی مقداری

      پولدستی داشت. ک

      شهریه باشگاه ودادم

      او. پول امانت. یک هفته فرصتداشتم براش

      حسم. گفت. اگه

      میخوایی. ایمانتو

      نشون بدی باهمین پول. کتابو بخر

      اول خیلی مقاومت کردم ولی بعدتسلیم شدم

      فقط دو روز طول کشید

      و تو این دوروز کلی نجوا اومد ک تو امانت خیانت کرد اصلا امانت دار خوبی نیستی

      خیلی ب سختی تونستم با دیدن سریال زندگی در بهشت و آهنگ وفایل گوش دادن تونستم ذهنم و کنترل کنم

      و خداروشکر دوبرابر اون پول توسط داداشم بهم داده شد

      ک هم بقیه کتاب رویاها رو تهیه کردم هم کتاب چگونه فکر خدا روبخوانیم

      وهم پول امانتی جور شد نمیدونید چقد ایمانم قوی ترشد

      فهمیدم ترس فقط توهم ذهنه فقط کافیه از خدا درخواست کنم

      اون همیشه پاسخ میده

      اگه فقط از خودش

      بخواییم

      سپاسگزارم بابت یادآوری این آگاهی ها

      و قوی ترشدن ایمانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      Arezoo گفته:
      مدت عضویت: 1093 روز

      سلام ب استاد عزیز و هم فرکانسیای خدم،

      و سلام ب خانم نامدار عزیز

      درسده خیلی میگذره از پیامتون،،امیدوارم ب درجاته بالاتری از ایمان رسیده باشین،

      با خوندن پیامتون واقعا اشک تو چشام حلقه زد،،ایمانی ک عمل نیاورد ایمان نیس

      همه ی ما شرک های مخفی تو وجودمون داریم،،و فک مکنیم ایمان داریم ب خداوند،،ولی پای عمل ک میاد میلغزیم و سر دوراهی گیر مکنیم

      وقدی ایمان داری و بزرگترین مشکلتو ب خدش میسپاری و توکل مکنی آرامشو حس مکنی و اینجاس ک خدا بت لبخند میزنه و از بینهایت دسداش بت کمک میکنه،،فقط باید ایمان و توکل داشده باشی،،

      (توکل بر خدایت کن کفایت میکند حتما)

      پیروز و موفق باشید🥰

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مهناز کدخدایی گفته:
      مدت عضویت: 2381 روز

      سلام خانم نامدار عزیز متن تاثیر گذار شمارو خوندم خداروشکر که قانون در مورد شما به اجرا در اومده یا بهتر بگیم شما مجرای اجرای قانون شدید امیدوارم دعا بفرمایید که همه ما خانواده هم مسیر بتوانیم در مسیر اصلی قرار بگیریم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      Arezoo گفته:
      مدت عضویت: 1781 روز

      کبری عزیز تحسینت میکنم دوست خوبم

      ازت ممنونم که بهم یاد دادی توحید رو ،با این کامنت بینظیر ،نشانه ی امروزم بود این فایل و واقعا روی خدا خدا حساب کردم و با این فایل خدا گفت راهت درسته و با کامنت شما گفت منتظر نتایج فوق العاده باش️ ازتون ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      علی وزیری وصال گفته:
      مدت عضویت: 2725 روز

      سلام و درود خانم نامدار واقعا تحت تاثیر این متن و داستان واقعی شما قراررگرفتم واقعا منم مشکل مالی دارم بجورایی و درآمد ندارم اما با دیدن این فایل و خوندن متن شما خدا بهم میگه صبر کن و ازم بخواه

      و تکرار کن هدا میرسونه و چقدر زیبا این جمله های کلیدی رو گفتید

      + از کسی قرض نکردن

      + شکرگزاری ۲۱

      + در هر لحظه خدارو شاکر بودن حتی اگه دیدی با راهیبه عقل نباشه

      + برای دومین بار شیطان وسوسه کنه برای قرض گرفتن ، البته جرمی نیست اما به معنویت یعنی بی اعتمادی به خدای درونت واقعا چقدر

      شما تحسین بر انگیز هستین واقعا این متن برای چند سال پیشه اما زنده است و گویا

      من شمارو تحسین میکنم که به این مقام یقیین و بردباری و اعتماد به خدا رسیدید و به خدا اعتماد میکنید

      اگر خدا به شما داده به منم میده هیچ کسی رو بی جواب نذاشته خدایا با اشک بهت میگم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

      بابت تک تک لحظات

      واقعا سپاسگزارم از این متن و حس خوبتون که نوشتید و ثبت کردید ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      امید رضا گفته:
      مدت عضویت: 2226 روز

      سلام دوست عزیز

      سپاسگزارم از اینکه این تجربه لذت بخشتون رو نوشتید الان که خوندمش یاد زمان هایی افتادم که تسلیم شدم و خداوند از جاهایی که فکرشم نمیکردم شرایط رو برام درست کرد و من رو به خواستم رسوند ناخودآگاه اشک هام جاری شد با این به یاد آوردن ها و این نوشته شما، خدایااشکرت همه ی ما رو هدایت کن که تسلیمت باشیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1531 روز

      سلام و درود

      دوست عزیزم تحسین میکنم این ایمان شمارو و بهتون تبریک میگم و انشاالله که ایمان لایزال و فزاینده ای بهمون بده که فقط و فقط خودش رو ببینیم و تمام مسیر رو به زیبایی با هدایت و حمایت خودش بریم جلو ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Faezeh گفته:
      مدت عضویت: 1934 روز

      سلام دوست عزیز ممنونم از اینکه اینقدر به راحتی احساست وافکار را نوشتی منم همین مسئله را دارم همش فکر میکردم این مشکل مالی را باید همسرم حل کنه ولی یک ندای درقلب بهم میگه چرا اعتماد نمیکنی وبه خدا نمیگذاری تا اون برات حل کنه تا زمانی که دیگران را می‌بینی این مسئله حل نمیشه مرسی از پیام خوبت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حمید رضا کریمی امجد گفته:
      مدت عضویت: 1996 روز

      سلام دوست عزیز … با خوندن کامنت شما اشک شوق از وجود چنین خدای مهربانی توو چشام جمع شد و ایمانم به خداوند که همیشه هواسش به بنده ای که جز خودش از کسی کمک نخواد هست و نور برکت وجودش رو به قلب و زندگی بنده های متوکلش میتابونه. کامنت شما رو یه جور نشونه از طرف خداوند برای خودم میدونم و ایمان دارم با هدایت شدن سمت کامنت شما خدا با من حرف زد . خیلی ممنونم بابت کامنت زیبایی که گذاشتی و از خداوند سپاسگذارم که رهنمونم کرد به سمت این کامنت که موجب شد توکلم به خودش باشه و از خانم شایسته عزیز و استاد دلسوز هم تشکر میکنم که این بستر رو فراهم کردند و دلسوزانه و مسولانه در صدد هدایت ما هستند. زندگیتون پر از نگاه خداوند و قلبتون پر از ارامش وجود خداوند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد صدرا شهبازیان گفته:
      مدت عضویت: 3079 روز

      سلام

      این دقیقا اتفاقی بود که برای من هم رخ داده

      چند وقت پیش توی کارم وضعیت بخصوصی بوجود اومده بود

      خلاصه این که به شدت پول لازم بودم البته خداروشکر نه که برای رفع نیاز های زندگی پول لازم داشته باشم بلکهبرای حفظ روحیم بود که لازم داشتم چیزی توی حسابم باشه

      من از 7 خرداد شروع کردم جدی هر شب روی خودم کار کردن و دونه دونه نشانه ها اومد حدود 10 روز بعدش مقداری پول که به کسی داده بودم به حسابم اومد و 27 خرداد یه پول بزرگ تر که پیش یه صراف مونده بود بعد از دو ماه پرداخت شد

      چیزی که یه جورایی به نظرم نا ممکن میومد

      این روز ها خدا داره من رو امتحان میکنه فکر میکنم تا اینجا سر بلند بودم و تا جایی که میشه روی خودم کار میکنم هر چند کم کار کردم اما از نتایجم راضی هستم

      در حد روزی دو برگه تمرین انجام میدم اما تا حد زیادی احساسم رو کنترل میکنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سمیه گفته:
      مدت عضویت: 1035 روز

      سلام دوست عزیزم

      نمیدونی از خوندن کامنتت چقدر احساسم عالی شد

      اینک وقتی به خدا اعتماد میکنی میشه

      من دیروز ب کسی گفته بودم ک میتونم کمکت کنم از دیشب با خودم درگیر بودم ک‌ تو ک این مبلغ نداری پ چرا بهش امید دادی ک درس میشه

      این ایمانت بهم ثابت کرد اگ برا تو‌شده اگ خدا دقیقا تو همون لحظه برات رسونده برا منم میرسونه اگ‌ایمانمو ب خدا از دست ندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 1456 روز

      سلام دوست عزیز

      خیلی فوق العاده بود و خیلی تاثیرگذار منم خیلی واسم پیش اومده که به پول نیاز داشته باشم و همون روز پولی به حسابم واریز بشه چون باور دارم که خدا روزی رسونه و همیشه وقتی ک نیاز داری جور میشه

      در پناه خدا شاد و سعادتمند باشید❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      خوشبخت ترینم گفته:
      مدت عضویت: 795 روز

      سلام دوست عزیزم

      با خوندن کامنتت متوجه شدم که خداوند خیلی خیلی بیشتر از اون چیزی که ما فک‌میکنیم حواسش به ما هست ….ولی این جریان یک کنترل ذهن بزرگ میخواد که شما تونستین از پسش بر بیاین من جدیدا خداوند توفیقی عنایت کرده صبح که بیدار میشم میام سایت و کلا یه جریانی هست که ذهن منو درگیر کرده بود و من کلی براش تلاش کردم ولی امروز به خودم گفتم باران تو که همه ی تلاشت رو کردی از این به بعد بسپر به خدا به خودش توکل کن مطمعن باش بهترین هارو برات میچینه

      الان خیلی آرومم چون مطمعنم خداوندی که کل نظام هستی رو داره اداره و مدیریت میکنه .حواسش به منم هست و اون چیزی که تو دلم هست ….

      پس توکل بر خودش

      موفق ترین باشی دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Serveh گفته:
      مدت عضویت: 945 روز

      سلام کبراخانوم عزیز

      با خوندن کامنتت بغض کردم چقدر زیبا نوشتی از اعتماد به خدا و هدایت شدنت از تسلیم بودنت و جنگ بین ذهن و قلبت … خدایا شکرت میکنم که از هزار راه میخوای به قلب ما نفوذ کنی حتی بهمون تقلب میرسونی ‌. خدایا مارو ببخش که باز سر دو راهی گیر میکنیم و اونجور که باید تسلیم تو نیستیم و این جدال بین ذهن و قلب باز هم هست . خدای مهربونم شکرت که ایمان به شک پیروز شد … خداوندا شکرت که هدایتگر و حامی همه مایی … کبری خانوم بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم که تسلیم ذهنت نشدی و خداوند هم بهت نشون داد چجوری پشتته و ممنون که اشتراک گذاشتی و ایمان همه مارو بیشتر و بیشتر کردی

      به خداوند مهربون میسپارمت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اشرف مخلوقاتم گفته:
      مدت عضویت: 967 روز

      سلام و درود دوست خوبم خیلی خیلی ازتون ممنونم که ایمانم و افزون‌تر کردین منم تو این شرایط خیلی قرار گرفتم که بیشترشو شکست خوردم و الان با کامنت شما خیلی دلم میخواد تو این شرایط قرار بگیرم و با صبوری ایمانم و بخدا مهربانم به خودم ثابت کنم کبری خانم خواهر گلم سپااااااااس چقد لذت بخش اینجا گشتن قبلا کتاب میخوندم الان چند وقت معتاد اینجا شدم و چقد لذت بخش این اعتیاد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت