«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    214MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی «اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
    16MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

2079 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1733 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان عزیز سایت⚘

    🔹️فقط یک عامل زندگیم رو در این دنیا و اون دنیا رقم میزنه و اونم باورهای خودمه

    🔸️ توحید عملی رو برای فرار از جهنم یا منتظر موندن برای پاداش در جهانی دیگه بکار نبرم بلکه از اون برای ساختن بهشت دلخواهم در همین جهان بهره ببرم

    🔹️توحید عملی باید بهم احساس آرامش و اطمینان قلبی بده

    🔸️توکل و تسلیم بودن یعنی بتونم در شرایطی کانون توجهم رو کنترل کنم و از درون به احساس خوب برسم که اوضاع مطابق میلم نیست

    🔹️ ایمان به غیب یعنی بتونم در شرایط نا دلخواه بدون اینکه ایده یا راه حلی داشته باشم یا روی قول و کمک کسی حساب کنم به خودم بگم فارغ از اینکه شرایط بیرونی چیه من از درون خودم رو به آرامش میرسونم با این اطمینان و یقین که محاله من به احساس اطمینان قلبی و آرامش برسم و این شرایط هر چقدر هم نا دلخواه به نفع من تغییر نکنه

    🔸️وقتی به این حد از یقین درباره قوانین برسم مهمترین کار زندگیم کنترل احساس و توجهم میشه

    🔹️ باید سعی کنم مانند حضرت ابراهیم یکتاپرستی جزئی از شخصیت وجودیم بشه تا بتونم تسلیم امر پروردگار بشم

    🔸️ باید رب رو به عنوان نیروی برتر که مدیریت همه جهان به دست اونه و محافظ هر جنبنده ای هست و بدون اذنش برگی از درخت نمیفته باور کنم

    🔹️من باور دارم که خداوند به عنوان نیروی برتری هست که مدیریت همه جهان به دست اونه

    🔸️ من باور دارم که خداوند محافظ هر جنبنده ای هست و بدون اذن اون برگی از درخت نمیفته

    🔹️من میتونم از هر آنچه که با تسلیم بودنم در برابر رب مغایر هست دست بکشم

    ⚘《چند درصد از ماه حاضریم مانند حضرت ابراهیم بچه شیرخواره مون رو وسط بیابان رها کنیم و بریم و اعتماد کنیم که خداوند نگهبان و هدایتگرشه》⚘

    🔹️بهترین شکلی که بخوام از بچم حمایت کنم اینه که از اون حمایت نکنم

    🔸️من باور دارم که خداوند حمایتم میکنه

    🔹️تسلیم یعنی من رها میکنم خودم رو

    من میسپارم خودم رو به خداوند

    من ایمان دارم که خداوند حمایتم میکنه، کمکم میکنه

    🔺️ تفاوت آدمها توی ترس هاشونه🔻

    🔹️ تسلیم بودن و ایمان داشتن به این معناست که من ایمان دارم که خداوند بهم کمک میکنه ایمان دارم که شرایط جوری پیش میره، دستهای خداوند جوری پیش میره، اتفاقات به شکلی پیش میاد که من حتی توی یک شهر غریب هم که میرم تنها نمیمونم، بارم روی زمین نمیمونه، کارم حل میشه، هیچ ایده‌ای ندارم، هیچ کسی رو هم نمیشناسم، کار هم ندارم، درآمد هم ندارم، حتی زن و بچه هم دارم، ولی میرم تو دلش، توکل میکنم به خدا و ایمان دارم که این کار انجام میشه

    🔸️ من ایمان دارم که هدایت میشم و مورد حمایت قرار می گیرم، من ایمان دارم خداوند بینهایت دست داره که بهم کمک کنه

    🔹️نشانه تسلیم بودن احساس خوبه

    🔸️وقتی تسلیم باشم و ایمان داشته باشم و بدونم که خدا خیر منو میخواد و منو به مسیرهای درست هدایت میکنه و تنهام نمیذاره پس حالم خوبه و احساس خوبی دارم، پیش میرم و ناامید نمیشم، خسته نمیشم، ترس‌ها منو در بر نمیگیره، حرکت میکنم

    🔹️وقتی که یک اتفاق به ظاهر بدی هم برام افتاد سعی کنم تسلیم خداوند باشم نسبت به اتفاقاتی که برام به وجود میاد و بگم که حتما برام خیر بوده

    تسلیم خدا باشم و نرم ده سال عزاداری کنم

    🔸️اگه حضرت ابراهیم تونست به این مقام برسه من هم میتونم، سعی کنم که قلب و ایمان و باورم رو به ابراهیم نزدیک کنم

    از خدا بخوام که کمکم کنه، ترس هام رو دور بریزم و برم توی دل ترس هام، حرکت کنم و ایمان داشته باشم که خدا حمایتم میکنه

    سپاسگزارم از شما استاد عزیز و خانم شایسته جان💝💝💝🦋🌾🌼🤸‍♂️⚜🎉

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1303 روز

    سلام به همه دوستان عزیز

    (روز سوم)

    فکر میکنم الان برای من درک این موضوع انقدر راحت نباشه

    اینکه بتونی کامل تسلیم باشی، واقعا یه دل پر از ایمان میخواد که تو هر لحظه بتونی افکارتو کنترل کنی و نشون بدی به خودت که وقتی کارو بدست خدا میسپاری همه چی خوب پیش میره

    با وجود اینکه بارها تجربه اینو داشتم که وقتی برای همون روز کاری از خدا خواستم انقدر قشنگ برام چید که فقط من خوشحال تر بشم بازم اون نجواها میاد اون افکار که حسمو خراب کنه که توجهمو از رو زیبایی ها برداره…

    وقتی این فایل رو گوش کردم خیلی اروم تر شدم اینکه خدا همیشه کمک میکنه و همه کارارو انجام میده فقط کافیه بهش اعتماد کنی و باورش کنی

    بقول استاد وقتی باورها درست باشه وقتی با ایمان میری جلو خدا همه دستانشو میاره سمت تو

    حتی فکر کردن به این موضوع کلی حس خوب میده چه برسه به اینکه اتفاق بیفته و هر روز ببینی که روزتو با خوشحالی با کلی کارای خوب تموم کردی و فقط تو هر لحظه سعی کردی که فقط به خوبی ها به زیبایی ها توجه کنی

    من این روزا هر موقع نجواها و فکرایی که حس خوبمو خراب میکنه میاد سراغم هی به خودم میگم یادت باشه حس خوب مساویه با اتفاقات خوب و این یه قانونه و خدا قانونشو تغییر نمیده

    همین باعث میشه که همون لحظه توجهمو ببرم به سمت و سوی چیزهایی که حس و حال خوب بهم میده

    البته که تو شرایط سخت واقعا کنترل افکار سخته ولی بازم بقول استاد وقتی الگوهایی رو داریم که ببینیم اونها تونستن پس ماهم میتونیم به هممون امید و انگیزه بیشتر میده

    باور اینکه میشود

    الان تو این شرایط و فرکانسی که هستم وقتی این فایل گوش دادم

    خیلی از ترس ها برام روشن تر شد و اینکه باید سعی کنم این ایمان به خدا انقدر در درون خودم بزرگ کنم که این ترس ها برام کوچیک بشه

    خوشحالم که با وجود این سایت و این فایل ها و کامنت های شما میتونم حسمو خوب نگهدارم و هر روز فرکانسم بهتر بشه، ایمانم به خدا بیشتر بشه..

    امیدوارم در کنار شماها این مسیرو همیشه ادامه بدم.

    از استاد عزیز هم سپاسگزارم که انقدر زیبا و ساده همه چیو توضیح میده تا ما بفهمیم و ازش یاد بگیریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2240 روز

      سلام به شما آوای عزیز

      واقعا ازتون سپاسگزارم از اینکه دست به قلم شدین و این کامنت زیبا و پر از آگاهی رو نوشتین.

      این جمله که نوشتین:

      “بقول استاد وقتی باورها درست باشه وقتی با ایمان میری جلو خدا همه دستانشو میاره سمت تو”

      اصلا یک تصویری تو ذهنم آورد که خیلی برام قضیه واضح شد که بابا وقتی ما رو به سمت کسی حرکت میکنیم که اونم همواره روش به روی ما بازه، قطعا دستش هم به ما میرسه. چون وقتی ما رومون به سمت کسی هست انگار اجازه دادیم(همون اجازه ایی که بخدا میدیم تا هدایت مون کنه به کدوم سمت) حالا فکر کن هی جهت مون به سمت خوبی ها و خیر و عشق و شادی و آرامش باشه یعنی در یک کلام هم جهت با خدا باشه و همیشه حال مون خوب باشه یعنی رومون سمت خداست و بخدا اجازه میدیم در اون مسیر با بی نهایت دستش ما رو هدایت کنه اون وقته اینقدر اگر این مسیر رو پیش بریم. انگار روی شونه های خدا نشستیم و داره ما رو با خودش میبره. انگار که این ما هستیم که خودمون رها کردیم تو بغلش آسون شدیم برای همین راه اسونه. راه آسون چیه همینه که همه چی بسپاریم به خودش و بهش اعتماد 100% کنیم و فقط رومون سمتش باشه و هی دستاشو برای ما بفرسته هی ما شگفت زذه بشیم و هی لذت ببریم. هی چرخ زندگی روان تر بشه. اصلا اون جمله یهو یک همچین تصویر پر ازآگاهی تو ذهنم آورد. دلم نیومد ننویسم پس باز هم با عشق دست به قلم شدم.بازم ممنونم که هستی و نوشتی و اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی دوست عزیزم

      برات از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم

      ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        آوا گفته:
        مدت عضویت: 1303 روز

        سلام فهیمه جان

        خیلی ممنونم از نظر مثبت و زیبات دوست عزیز هم فرکانسی من

        قطعا وقتی که به سمت خدا بریم خدا خیلی مشتاق تره و پذیرای ما هست

        من هم از خوندن کامنت شما خیلی لذت بردم و کلی حس خوب گرفتم امیدوارم همیشه همنقدر خوب و عالی پیش بریم و کلی لذت ببریم و کلی از هم یاد بگیریم

        روزهای عالی و پر از ایمان و سعادت رو براتون آرزومندم️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 3052 روز

    بنام خدا

    روز شمار تحول زندگی من فصل اول روز سوم

    اعتماد به رب

    برداشت من:

    عید قربان بزرگترین عید مسلمانان جهان است ودلیل مهم آن این است که مقام حضرت ابراهیم بعنوان فرد خاص والگو بارها وبارها تکرار شده وبه مقام خلیل اللهی رسیده وبارها وبارها خداوند در قرآن به حضرت مسیح وحضرت موسی فرموده پیرو آیین ابراهیم باشید که او موحد بود ومشرک نبود واز تمام آزمایشات الهی سربلند بیرون آمد حضرت ابراهیم وقتی زن وبچه شیرخواره اش را در بیابان رها کرد ایمان داشت خدا حمایتشون میکنه واو تسلیم بود

    وما باید آنقدر رو خودمون کار کنیم تا ایمانمان قوی بشه ودر برابر پروردگار تسلیم باشیم نشانه تسلیم بودن احساس خوب داشتنه ایمان دارم که خداوند خیر من رو میخوادمرا به راه درست هدایت میکنهومراتنها نمیزاره من حالم خوبه من احساس خوبی دارم وپشتم گرمه وناامید وخسته نمیشم ترسها من رو در بر نمیگیره شجاع میشم وحرکت میکنم من حرکت میکنم خدا هم به من برکت میده من ایمان دارم خداوند کمکم میکنه واگر اتفاقی برام بیافته تسلیم هستم

    خدایا سپاسگزارم که قدمی برای عمل به تعهدم برداشتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2240 روز

      سلام فهیمه زارع عزیزم دوست قشنگم.

      چه ردپای قشنگی گذاتی، چقدر کامنتت عالی بود. واقعا ازت سپاسگزارم که هستی و اینقدر خوب داری خودت کار میکنی و این کامنت رو نوشتی. این قسمت کامنتت رو خیلی لازم دارم و برای مرور و بهتر درک کردن این اگاهی اینجا مینویسم:

      “ترسها من رو در بر نمیگیره شجاع میشم وحرکت میکنم من حرکت میکنم خدا هم به من برکت میده”

      برات از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.

      ارادتمندت فهیمه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زهرا زهرایی گفته:
    مدت عضویت: 1387 روز

    خب بریم سراغ مطالب امروز

    امروز حالم تقریبا مثل دیروز بود فقط کمی خیالم راحت تر بود و ب اصطلاح بیشتر عادت کرده بودم به محیط جدید فقط صبح ها کمی سختمه که امیدوارم کم کم اونم مرتفع بشه.

    خب حالا بریم سراغ عمل به قانون در این رابطه هر از گاهی بخودم یاداور میشم که توجهم رو ناخواسته ها نره و سپاسگزاری کنم بابت داشته هام اما خب خیلی موفق نبودم و خیلی جاها به خودم اومدم دیدم در حال غر زدنم یا میگم فلان چیز اگ اینجوری بود بهتر بود .

    ولی همین ک باز بخودم یاداوری میکنم قدم خوبی میتونه برای شروع باشه ..

    راستی امروز چیزای زیبای زیادی دیدم مثل فرش زیبامون که امروز بعد این چند روز تمیزکاری تونستیم پهنش کنیم بااینکه خیلی برای خریدش وقت نزاشتیم و وسواس بخرج ندادم چون پدرشوهرم هزینشو تقبل کرده بود اما بسیار دوسش دارم …

    امروز بعد کارها یادم افتاد که غذا درست نکردم برای ناهار و همسرم پیشنهاد داد که ساندویچ فلافل بخره و منم که عاشق ساندویچم و خیلی هم خسته بودم استقبال کردم و گفتم تا میتونی توش فلافل پر کن

    و خلاصه یه ساندویچ خوشمزههه اونم سه نونه خوردیم و بی نهایت لذت بخش بود…

    خدایا شکرت …

    خب این روز ها من علاوه بر فایل های روز شمار فایل های عزت نفس رو هم گوش میدم چند تا نکته ای که برام پر رنگ شد

    مطلب راجبه این بود که استاد گفتن هرچیزی اولش سخته و طول میکشه حتی خدا هم یک روزه جهان رو خلق نکرده … پس وقتی رو باور ها یا رو احساس خوب یا رو یادگیری چیزی یا ثروت کار میکنین تو مدت کوتاه نتیجه حاصل نمیشع ولی ناامید نشین ادامه بدین ادامه بدین تا مسیر عصبیش شکل بگیره و مدارها طی بشه تا نتایج رخ بده…

    اما مطلب بعدی اینکه گفتن بعد کار کردن روی خودت بعد مدتی نتیجه میگیری اما فکر میکنی اون نتیجه علتش چیز دیگه بوده و نمیدونی که نتیجه کار کردن روی خودت و باورهات بوده و بعد رها میکنی و دیگه کار نمیکنی روی خودت. بعد من نگاه کردم ب لحظه حال و دیدم خیلی چیزایی ک الان دارم حتما بابت کار کردن رو خودم بوده مثلا همین خرید فرش..

    چون من چند وقت پیشا سناریوی خونه ای که الان داخلش هستیمو نوشته بودم و بعد نوشتن اون سناریو همه چی خیلی سریع تر پیش رفت تا ما زودتر مستقل شیم بعد دو سال و چند ماه که روند خیلی کندی داشت…

    و حتی خودم یادم رفته بود ک چنین چیزی نوشتم موقع جابجایی وسایلا وقتی میخاستم دفترمو پاکسازی کنم پیداش کردم و خوندم و برام خیلی جالب بود ( چون ناامید شده بودمو گفتم باید بیام سناریویی با جزئیات بنویسم ) و بعد اون همه چی سرعت گرفت ..

    من قبلا اصلا حوصله کامنت نوشتن و کانت خوندن نداشتم و همیشه تعجب میکردم چطور دوستان انقد وقت میزارن تایپ میکنن عجب حوصله ای دارن … ولی الان وقتی میبینم سالم ترین و ارامش بخش ترین و امیدبخش ترین مکان فقط سایت استاد هستش خیلی برام لذت بخش شده کامنت خوندن و کامنت گذاشتن … حس میکنم شاید یک علتش قانون خلأ باشه چون من چند وقتیه که اکانت مخفیمو ( که باهاش شیطنتایی میکردم ) رو به کل پاک کردم ( اونم بخاطر راهنمایی های دوستان همین سایت تو بخش عقل کل ) …

    خب فعلا همین موارد یادم اومد که تایپ کنم …

    به امید روز های قشنگ و قشنگ تر ادمای هم فرکانس تر و محیط های زیبا تر و امکانات بهتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 2112 روز

    برگی از روزشمار تحول زندگی من ، روز سوّم

    بسم الله النّور

    سلام استاد عباس منش و سلام مریم بانو

    از اینکه به روز سوم اومدم و در حال نوشتن کامنت روز سوم سفرم هستم خیلی خوشحالم. یک قدم دیگه در انجام این تعهدم برداشتم و خدا رو هزار مرتبه شکر.

    استاد جان ! من انسانی بسیار وابسته بودم ، نه فقط به انسان ها بلکه به اشیاء هم وابسته بودم و و به محیط زندگی ام وابسته بودم. یادمه یه بار یکی دو تا از مجله هام خونه مادرم بود و دیدم که خواهرم چند تا از برگه هاش رو کنده و داده به یکی از فامیلا. من اون روز از خواهرم خیلی ناراحت شدم. یادمه بعدش خودم از خودم ناراحت شدم. اما این حس وابستگی تو وجودم خیلی زیاد بود! اما اون موقع نمی فهمیدم. وقتی اولین فرزندم به دنیا اومد خیلی از وابستگی هام کاهش پیدا کرد و یادمه که دخترم یه جاشکلاتی که هم بسیار زیبا بود و هم بسیار با ارزش بود رو شکست و یادمه که من فقط نگران این بودم که دخترم چیزی اش نشده باشه. عشق به دخترم وابستگی رو کم کم تو وجودم کاهش داد. اما خودم متوجه این عیب نبودم و وقتی به گذشته ی خودم فکر می کنم میبینم که چقدر اسیر وابستگی هام بودم.دقیقاً از وقتی با شما آشنا شدم متوجه این عیب بزرگ در خودم شدم ! و یادمه همون دو سال و نیم پیش من این فایل رو شنیده بودم و خییییلی بهم کمک کرد. احساس می کنم بین ایمان به خدا و وابستگی رابطه ای معکوس هست. به این معنا که هر چه وابستگی رو کمتر کنیم ایمان و تسلیم ما بیشتر میشه. وقتی الهامات الهی رو دریافت می کنیم به نظر من همیشه پای یک نوع وابستگی در میانه که اگه بتونیم ازش بگذریم می تونیم مراتب ایمانمون رو بیشتر کنیم. به عنوان مثال کاری رو به روشی خاص انجام میدادیم ، حالا خداوند به ما روش دیگه ای رو الهام میکنه ، اگه به روش قبلی و نتیجه ای که از روش قبلی دریافت می کردیم وابسته باشیم نمی تونیم اعتماد کنیم به الهام خداوند و این وابستگی اجازه نمیده که روش کارمون رو عوض کنیم. درسته که ما هیچ وقت نمی تونیم مثل حضرت ابراهیم در اون حد رها و به دور از وابستگی باشیم که درونمون تا اون حد پر از ایمان به الله یکتا باشه، اما می تونیم ایشون رو الگو قرار بدیم و از قدم های کوچیکتر شروع کنیم. دو سال و نیم پیش وقتی من این فایل و یه سری فایل های دیگه از استاد شنیده بودم تصمیم گرفتم رو این مورد کار بکنم. از بخشیدن وسایل خودم شروع کردم ، وسایلی که خیلی دوستشون داشتم. و بعد هم از شهری که بهش عادت کرده بودم گذشتم و مهاجرت کردم. از بزرگترین وابستگی هام وابستگی به خانواده ام بود که با خودم گفتم مهاجرت تمرین خیلی خوبی برای رها شدن از این وابستگیه. و البته این وابستگی اینقدر ریشه داره که حالا حالا ها کار داره تا درست بشه . اما هر جا که از وابستگی ام گذشتم و رها شدم ایمانم بیشتر شده. حضرت ابراهیم انسانی آزاده و رها و مومن بوده. اینکه تونسته زن و فرزندش رو در بیابان رها کنه یعنی با همه علاقه و عشقی که به خانواده اش داشته هیچ وابستگی ای نداشته که تونسته به خداوند اعتماد کنه. اینقدر ایمان خداوند در وجودش ریشه کرده که بی چون چرا و بدون هیچ وابستگی ای وارد آتش میشه و داستان معروف قربانی اسماعیل که دیگه آخرت ایمان و رهاییه! و خب نتیجه ای که ابراهیم از این ایمان و از این رهایی گرفته الگوی جهانی شده.

    خدایا ظرفیت وجودم هیچ گاه حتی ذره ای به ظرفیت وجودی ابراهیمت نزدیک هم نبوده ، ایمانم سر سوزنی به ایمان ابراهیم نزدیک نبوده ، اما در این لحظه با اشکم و قلبی که در سینه ام می تپد تعهد میدهم ابراهیم را الگوی خود قرار دهم و نهایت سعی ام را در این مسیر داشته باشم! یاری ام ده مهربان الله من! یاری ام ده از ایمان ابراهیم و از رهایی ابراهیم الگو بگیرم و عملاً در زندگی ام پیاده کنم و نه فقط در حدّ حرف بماند …..

    ممنون استاد عزیزم برای این فایل زیبا و ممنون مریم بانو برای طرح سفرنامه .خدا حفظتون کنه.

    از خودم هم ممنونم که دارم این مسیر رو طی می کنم

    و باز هم از الله یکتا سپاسگزارم ، سپاسگزارم، سپاسگزارم …

    پیش به سوی روز چهارم سفرنامه

    اللّهم ثبّت اقدامنا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مرضیه اسلامی گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم

    رسیدم به روز سوم روزشمار تحول زندگی خدایا شکرت مریم جان گفتن درمورد ایمان به غیب از خودمان رد پا بگذاریم،قبلش بگم من به خودم تعهد دادم که یکسال هر روز روی خودم کارکنم و تمام تمرکزم را بگذارم روی فایل های استاد و هر روز دارم سعی میکنم این در این مورد از روز قبلم بهتر وبهتر عمل کنم و شکر خدا تا الان همه چیز داره خوب پیش میره وفعلا که قدم هایم را دارم آهسته و پیوسته در این راه برمیدارم البته ناگفته نماند روزهایی هم بوده که ناامیدی در قبلم راهش باز شده اما اما شکر خدا تمام توانم را گذاشتم و تونستم از این دام بیام بیرون و یکی از مواردی که خیلی بهم کمک میکنه شکر گزاری هست خیلی برای من به خصوص مواقعی که پاهایم در این راه سست شدن کمک کرده من 10 مورد را برا شکر گذاری مینویسم چشمام میبندم وبهشون فکر میکنم وخدا را شکر میکنم و این جوری توجهم را به سمت احساس خوب میبرم و همینجوری که استاد و مریم جان همیشه میگن احساس خوب=با اتفاقات خوب پس شکرگزاری شده یکی از بزرگترین و کشنده ترین صلاح های من درمقابل ناامیدی و یکی دیگه از راهکارهای من گوش دادن دائمی آموزش های استاد الانم که تمام تمرکزم روز فایلهای روزشمار تحول زندگی است قبل از شروع روزشمار تحول زندگی روی دوره ثروت کار میکردم اما اون جوری که میخواستم پیش نمیرفتم و وقتی داشتم به فایلهای بخش گفتگو استاد با دوستان یا صحبت های آقای عطار روشن در بخش نتایج دوستان از آموزش های استاد گوش میکردم که خیلی از دوستان اشاره میکردن که از فایل های رایگان شروع کردن و حتی خیلی هاشون از همین فایلها کلی نتایج عالی به دست آوردن این ایده را به ذهنم آورد که منم باید از همین فایل های رایگان شروع کنم و کم کم مدارم را بالا ببرم و اینجوری شد که از روزشمار تحول زندگی شروع کردم و تا اینجای کار که خداراشکر بزرگترین دست آوردم همین حس عالی و ثابت قدمی که دارم بوده همین که من را تا فایل روز سوم جلو آورده و میدونم بازم خدا هدایتم میکنه که این مسیر را تا آخر ادامه بدم.

    مریم جان گفتن در این فایل بیام ودرمورد ایمان به غیب برای خودمون ردپا جا بگذاریم من میخوام بگم بزرگترین ایمان به غیب من همین راه یکسالی است که میخوام در جهت تحول مالی زندگیم بردارم من میخوام در سال جدید و با برداشتن تکاملم در روزشمار تحول زندگی روی دوره ثروت 1و2 کارکنم من درحال حاظر هیچ شغلی ندارم اما یه چیزی تو درونم مدام صداش می‌شنوم که بهم میگه تو فقط تمرکزم بزار روی کار کردن بر روی خودت و اصلا به این فکر نکن چه جوری میخوای به ثروت برسی اون خودش راه ها را برات هموار میکنه و این بزرگترین ایمان به غیبی هست که من در زندگی داشتم و اصلا یادم نمیاد در گذشته به هیچ چیزی اینقدر مطمئن بودم واستاد در این فایل گفتن در مورد شخصیت حضرت ابراهیم بیشتر تحقیق کنیم چون همانطور استاد اشاره کردن حضرت ابراهیم موفق ترین شخص در مورد ایمان به غیب هست پس میتونه یه الگو خوب در این مورد برای ما باشد.

    و این ردپا بماند تا من یکسال آینده بیام و دوباره بخونمش و ایمانم قوی تر شه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    mahgol گفته:
    مدت عضویت: 1410 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته دوس داشتنی …من روز سوم تحول هستم سالیان ساله که تو این راه هستم ولی آنجور که باید مسیر رو درست نرفتم وفراز نشیب بالایی داشتم .این اولین کامنت من در سایت استاد عزیزم هست …تصمیمو گرفتم که زندگیمو بسازم تصمیم گرفتم تو این راه ثابت قدم بمونم وقتی این کلیپ که در مورد حضرت ابراهیم توضیح دادن ناخوداگاه اشکام سرازیر شد که چقددد ما فاصله داریم با خداوند …ولی میخام شروع کنم مسیر جدیدمو با ایمان و توکل واینو زمانی دارم مینویسم که زندگی دلخواهم رو ندارم و خواسته هام هنوز تو زندگیم نیست ..و روزی که رسیدم باز میام کامنت میزارم ونتایج بزرگمو براتون میگم …میدونم که خدا خیر مطلقه .عاشق منه و منو ههر چه زودتر به خواسته هام میرسونه …در پناه خداوند باشین از استاد عزیزم که ایقد خالصانه ما رو راهنمایی میکنه ممنونم که دستی از دستان خداوند هستند برای راهنمایی انسان ها …خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    اعظم بابازاده گفته:
    مدت عضویت: 1093 روز

    سلام به دو کبوتر عاشق

    دو استاد زندگی

    روز سوم

    انقدر حس خوبی دارم نسبت به خدا به قرآنش به خودم به هر آنچه که در این سایت می آموزم

    به رهایی از هر آنچه که تا بحال در بندش بودم

    به این محیط سراسر عشق

    به امیدی که در تمام وجودم رخنه کرده

    خدایا هزاران بار به درگاهت شکر

    بخدا که هر چی جلوتر میرم این مسیر رو بیشتر شگفت زده میشم از وقتی تعهد جدی به خودم دادم یک چیزایی از این فایلا برام به وضوح میرسه که خودم میگه خدایااااااا یعنی چی؟درک میکنم

    خدا وقتی جدیت منو میبینه هدایتش رو آشکارا ارزانی ام میکنه به خودش قسم که همینه و همینه

    خدایا شکرت

    یاد گرفتم که بهترین شکلی که ما بخوایم از بچه هامون حمایت کنیم اینه که از اونا حمایت نکنیم عجب درسی!عجب نکته ای

    وقتی من تسلیم باشم

    وقتی من ایمان داشته باشم

    بدونم خداوند خیر منو میخواد

    خداوند منو به مسیرهای درست هدایت میکنه

    بدونم که خدا منو تنها نمیزاره

    من حالم خوبه!

    آره آره دقیقا همینه و قتی مسئله ای پیش بیاد و من این حد از ایمان رو بخدا داشته باشم حالم خوبه

    و از این حال خوبه که میفهمم مسیرم درسته

    ولی اگه توهم بزنم که من به خدا ایمان دارم ولی حالم بد باشه یعنی من یک عدد بی ایمان هستم

    خدایا ازت ممنونم که منو آگاه میکنی

    خدایا ازت ممنونم داری بیدارم میکنی

    خدایا ازت ممنون بهم فرصت نفس کشیدن دادی تا بفهمم دنیایی رو که در اون زندگی کردم و نفهمیدمش نه تنها دنیارو بلکه خودم و خودت رو

    گفتید زندگی حضرت ابراهیم تو قرآن رو مطالعه کنید پرسیدم از کجا شروع کنم جواب آمد سوره ابراهیم

    باز کردم آیه اول رو و بسیار شگفت زده از این آیه و شروعش

    الر ۚ کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ﴿١﴾

    الف، لام، راء. [این] کتابی است که آن را بر تو نازل کردیم تا مردم را به اجازه پروردگارشان از تاریکی ها [یِ جهل، گمراهی و طغیان] به سوی روشناییِ [معرفت، عدالت و ایمان و در حقیقت] به سوی راه [خدایِ] توانای شکست ناپذیر و ستوده بیرون آوری. (1)

    خدا به زبان ساده میگه این کتاب را نازل کردیم بر تو برای خارج کردن مردم از تاریکی ها به سوی روشنایی به اجازه پروردگارشان، بسوی راه شکست ناپذیر و ستوده

    دقت کنید راه خدا و راه درست راه شکست ناپذیره و ستوده و من رسیدم به یه جمله شما که تو فایل ظلم به خود از دیدگاه قرآن گفتید اصلا وقتی با انرژی منبع هماهنگ باشی اصولا اشتباه نمیکنی،وقتی هماهنگ باشی با خداوند شما هدایت شده هستی

    ویا در جای دیگه ای گفتید وقتی خدا کسی رو بخواد بکشه بالا اگه همه جهان بخوان بکشنش پایین نمیتونن و همینطور بالعکس

    واااای خدای من خدای من مرسی مرسی مرسی ازت

    الحق که گفتید موارد نوشته شده در پرانتز نظرات شخصی خوده مترجم هست و اینکه این کتاب چقدر خوندنش واسم شیرین و جذاب شده

    این آیه برام یه نشونه است که مسیری که در پیش گرفتم یه مسیر شکست ناپذیره

    همونطور که شما تو این فایل گفتید وقتی ایمان دارم حالم خوبه احساسم خوبه پُشتم گرمه و پیش میرم،نااُمید نمیشم خسته نمیشم ترس ها منو در بر نمیگیره شجاع میشم حرکت میکنم من ایمان دارم خدا کمکم میکنه من تسلیم امر پروردگارم

    آخ آخ آخ برم ادامه بدم خوندن آیات شیرین خدا که من این آیات رو به چشم یه نامه از طرف خدا واسه خودم میبینم

    نامه ای که هردفعه خدا برام میفرسته و بهم امید روحیه و خبرهای خوب میده و من پشتم گرمه خداست

    خیلی دوستتون دارم

    به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    علیرضا خنجری گفته:
    مدت عضویت: 2009 روز

    سلام سلام

    امیدوارم که حال همگی خوب باشه

    ابراهیم تسلیم بود

    من که نمیتونم انقده تسلیم باشم که بخوام بچه خودمو قربانی کنم

    ولی میتونم برای کلی چیز دیگه تسلیم باشم

    میتونم تسلیم خدا باشم

    و همه چیو ساده بگیرم

    و به خدا اجازه بدم که خودت منو تو این مسیر هدایت کن

    خودت منو به خواسته هام هدایت کن

    به

    ثروت

    سلامتی

    روابط عالی

    خوشبختی

    ارامش

    ازادی

    عشق

    موفقیت

    مسیر کسانی که به ان ها نعمت دادی هدایت کن

    من به خداوند اجازه میدم که منو هدایت کن

    و دستشو برای هدایت باز میزارم و تسلیم خدا میشم و خودمو به جریان رودخانه هدایت میزارم

    إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ

    همانا که هدایت کردن وظیفه ماست

    لیل 12

    خوده خدا تو قران داره صریح میگه که هدایت وظیفه منه

    وظیفه من علیرضا هم بندگی کردنه

    من بندگی خدا را میکنم و خدا منو هدایت میکنه

    من فقط میام تسلیم خدا میشم و دستشو برای هدایت باز میزارم

    و میام سمت خودمو درست میکنم

    میام شروع میکنم به تغیر شخصیتم

    تغیر باورهام

    و دارم هم انجام میدم

    فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ

    موسی گوسفندانشان را سیراب کرد رو به سایه درختی آورد و گفت: بار الها، من به خیری که تو نازل فرمایی محتاجم.

    بعد از این درخواست بود که موسی شد

    پیامبر موسی شد خوشبخت موسی به همه چی به همه چی به همه چی رسید

    و من به هر خیری که از خدا بهم میرسه فقیرم و من تسلیم ام

    بریم سراغ قدم بعدی هدفم

    همگی در پناه الله یکتا

    اعتماد به رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    بنیامین محمدخانی گفته:
    مدت عضویت: 977 روز

    با سلام به استاد عزیز

    یه اتفاقی برام پیش امد حدود دو ماه پیش که دوست دارم خدمتتون بگم .من در استانبول زندگی می کنم و تازه کارمو ازدست داده بودم. یه فکری به ذهنم رسید. دیدم من می تونم کارمو به صورت آنلاین انجام بدم و درآمد دلاری داشته باشم. ولی باورام جای کار داشت. خلاصه برای اینکه باورم قوی بشه داستان به آتش افتادن حضرت ابراهیمو مرور می کردم. و همش تصور می کردم منو دارن میندازن تو آتش. به خودم می گفتم اون لحظه می تونستی توکل کنی؟؟؟؟ خدایی که آتشو سرد کرد و قواننین فیزیکی نقض شد برای من می تونه کاری رو که می خوام جور کنه.به خدا می گفتم توکل به تو و روزها میگذشت تا اینکه تمام پولام تموم شد و انگار ایمان من هم تموم شد .از خدا گله می کردم کفر می گفتم . می گفتم تو خیلی بی معرفتی تو دروغی و… خلاصه واقعا ترسیده بودم تا اینکه یواش یواش شروع کردم تو سایت استاد چرخیدن و فایل نامه ی امام علی به امام حسنو دیدم. اونجا می گفت وقتی خدا دیر می کنه می خواد بهترشو بده.و این طور هم شد کاری عالی باشرایطی عالی دارم با درآمد دلاری . چیزی که می خوام بگم اینه خدا اصلا بی معرفت نیست و جواب توکل کننده رو میده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: