«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 24 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    214MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی «اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
    16MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

2079 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    به نام مهربون خدای هدایتگرم

    سلام استاد عزیزم

    سلام خانم شایسته ی دوست داشتنی

    و سلام به همه ی دوستان هم قدم و همراهم توی این مسیر .

    امروز سومین روز از روز شمار تحول زندگی منه.

    فایل امروز و کلا فایل های توحید عملی واقعاااا به دلم میچسبه

    و خیلیییی خیلی برام ملموسه.

    من همیشه از استرس و اضطراب شدید اذیت میشدم . خیلی جاها توی زندگیم که شاید برای خیلیا موقعیت های عادی محسوب بشه ، برای من موقعیت استرس زا بوده . همیشه توی محاوراتم توی رفت و آمد هام ، توی مسائل کوچیک و بزرگ ترس و دلشوره داشتم ، اونقدری که حتی پیش میومد که دستام میلرزید ، صدام میلرزید ، تپش قلب میگرفتم و ….. ‌. اینجوری بگم که خیلی وقتا برای شروع خیلی از کار ها از شدت استرس دارو مصرف میکردم .( قرص آرام بخش ، و قرص برای کنترل تپش قلب ام )

    من الان کمتر از یک ماهه که فایل های مربوط به توحید عملی رو میبینم ، و اولین بار هم توی اکسپلور اینستا به یکی از فایل های استاد هدایت شدم (البته خیلی وقته که عضو سایت هستم ولی تا الان توی مدار دریافت این آگاهی نبودم ).

    و واقعا عمیق ترین حس آرامش رو دارم تجربه میکنم این روزا . وقتایی که یادمه و از خدا هدایت میخوام و تسلیم میشم خیلی راحت کارم پیش میره ، بدون استرس بدون تپش قلب . اما وقتایی که یادم نیست دوباره با همون حالت های قبل ام مواجه میشم . و این تفاوت رو کاملا میتونم احساس کنم .

    غیر از این حس آرامش ، اینو میبینم که کار ها خیلی بهتر از چیزی که فکرشو میکنم ، و از راهی که واقعا تصورش رو نمیکنم برام اتفاق میوفته .

    این روزا این رو واقعا فهمیدم که تسلیم بودن و تکیه کردن به قدرت مطلق جهان یعنی اینکه اگه ازش هدایت بخوام زمین و زمان هم بخوان بهم ضربه بزنن ، همون ضربه واسه من عامل خیره . و اینو دیدم توی همین مدت کوتاه .

    این روزا دارم تلاش میکنم توی همه چیز این هدایت رو بخوام و تسلیم باشم . نه فقط چیزای بزرگ ، نه فقط چیزایی که باعث ترس ام میشه. برای همه چی . برای همین تفکر توحیدی ام از خودش هدایت میخوام .

    و استاد اونجایی که گفتین تسلیم شدن یعنی وقتی میترسی با وجود ترس هات حرکت کنی و قدم برداری ، و مطمعن باشی که اگه هدایت خواستی به بهترین شکل هدایت میشی، چقدر این حرف درسته ، چقدر توی همین تجربه ی محدودم از توحید عملی این حرف شما برام قابل لمس بود. وقتی تسلیم میشی همه ی اون ترس از بین میره ، دیگه بعدش همه چیز فقط بر پایه اطمینانه . میدونی قراره تهش واسه تو بهترین اتفاق بیوفته پس میری جلو . میدونی خدا اون تصویر بزرگ رو داره میبینه ، و تو اون مقیاس کوچیک رو .

    من واسه خودم مثال این برنامه های مسیریاب رو میزنم ، یه جاهایی میگم این مسیری که خودم فک میکنم خیلی نزدیک تره ، میرم میبینم چه ترافیکی ، اگه به مسیر یاب اعتماد کرده بودم مسیر دورتر با ترافیک کمتر رو میرفتم و زودتر هم به مقصدم می‌رسیدم. یه جاهایی همون مسیر هایی که هر آدم کاربلدی میگه بهترین مسیره ، توش تصادف شده یا بسته است . یه وقتایی یه مسیر هایی هست ، یه کوچه پس کوچه هایی ، که من حتی روحمم خبر نداشته که یه مسیر اینقدر سر راست وجود داره . واسه همین اعتماد کردن بهش ، با اطمینان به هدایتش قدم برداشتن ، بهترین کار و بهترین لطفیه که هر آدمی میتونه در حق خودش بکنه .

    خدا جونم ازت ممنونم که این مسیر رو بهم نشون دادی و هدایتم کردی بهش .

    خدا جونم هممون رو به استمرار توی این مسیر هدایت کن .

    بهترینم ، منو به مسیری هدایت کن که هر لحظه قدرت و زیبایی و عشقت رو ببینم ، به مسیری که فقط از تو بخوام .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    Vafa Vafa گفته:
    مدت عضویت: 1059 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    روز سوم سفرنامه

    استاد یه سوال دارم شما چطور انقدر راحت صریح رک جواب سوال تو ذهن منو میدین

    واقعا در تعجب هستم و خدا رو شکر میکنم و هر روز بهم ثابت میشه راهم درسته

    استاد شاید باور نکنید شاید هم برای شما عادی و خنده دار باشه

    ولی چند روزی بود که ذهنم مشغول یه سوال بود اونم اینکه حالا که کسب و کارم تو محیطی که هستم جا افتاده و به درآمد 4و5 میلیون رسیده و همه موارد کامل شده آیا کار درستی هست جمع کنم و برم تو شهر بزرگ و ادامه بدم و یجورایی تو یه شهر بزرگ از اول شروع کنم تا به درآمد بالا چند صد میلیونی برسم اگر برم و مشتری نداشته باشم چی اگه برم شاگرد مثل شاگرد های حالا درست و حسابی گیرم نیاد چی اگه افرادی که حالا تو سالنم کار درجه یک تحویل مشتری میدن دنبالم نیان یا مثل اینا پیدا نکنم چی و…. ولی استاد شما با یک فیلم ظبت شده که معلوم نیس تو چند ماه گذشته بوده خیلی راحت و صریح جواب منو دادی مثال جواب شما به معلمی که پیشنهاد دادین بره تو یه شهر بزرگ تا درامد بیشتری داشته باشه جواب شما که همه چیزو باید سپرد به رب العالمین درسته اینا جواب شما بود بود به سوالی که من تو ذهنم داشتم

    خدایا شکرت بابت داشتن همچین استادی

    من هم مثل ابراهیم توکل میکنم بخدا و جابجا میشم

    از شما استاد عزیز خیلی خیلی ممنونم بابت این هدایت

    خدایا میخام خیلی سریع خیلی آسان و خیلی شاد زندگی مرفه و درآمد چند صد میلیونی و زندگی با آرامش و شاد و تجربه کنم الهی امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    Serveh گفته:
    مدت عضویت: 1019 روز

    سلام

    روز سوم سفرنامه

    خداوندا سپاس بخاطر آگاهی هایی که هر روزه از این سایت بزرگ دریافت میکنم

    خدایا شکرت که منو در مدار شنیدن این آگاهی ها قرار دادی

    سوالهایی که سالها در مورد خدا و دین داشتم داره کم کم رفع میشه

    درس تسلیم در مقابل خدا

    گاهی وقتی که در مورد اسلام به معنی تسلیم بودن حرف میزنم با خودم میگم یعنی من تا چه حدی میتونم تسلیم باشم ؟ واقعا نمیدونم اگه خودمو بخوام واقعی ببینم درین مورد خیلییییی پایین هستم و خیلی جای کار کردن دارم ولی توکل میکنم و مسیرم رو ادامه میدم تا کم کم این حس خوب داشتن ایمان در وجودم بشینه و چقدر لذتبخشه در این فرکانس آرامش ایمان به خدا قرار گرفتن

    وقتی با ایمان میگم من حرکت میکنم خدا بهم برکت میده من تسلیم امر خداوندم من ایمان دارم به خداوند . کارم رو زمین نمیمونه . هیچ درامدی ندارم ولی با این حال میرم تو دلش و خدا هدایتم میکنه و حمایت میشم خداوند از بینهایت راه میتونه کمکم کنه . احساسم خوبه چون باور دارم خداوند همیشه هست خداوند خیر منو میخواد منو تنها نمیزاره . نا امید نمیشم خسته نمیشم شجاعم . واکنش شدید نشون نمیدم و میدونم هر اتفاقی در نهایت خیر هست .

    حضرت ابراهیم رو من اینطوری موحد و یکتاپرست به این قشنگی از زبون استاد شناختم . خداوندم اینها این آگاهی ها روزی منه غذای روحم هست

    خداوندا سپاسگذارم و از تو هدایت و حمایت میخوام ممنونم که منو در پرتو مهر و محبت خودت قرار دادی

    در پناه خدا شاد باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ریحانه گفته:
    مدت عضویت: 1829 روز

    سلام استاد عزیزم تمام حس و وجودم بهم میگه روی توحید کار کن

    ذهنم هزارتا بهانه میاره فلان موضوع تو اولویته اما قلبم و نشانه ها میگن توحید!

    استاد اونجا که داشتید میگفتید هرجا باایمان حرکت کردید بارتون رو زمین نمونده و دست هایی اومدن به کمکتون که فکرش رو هم نمیکردید

    چندین تا مورد واضح از زندگی خودم به ذهنم اومد و قلبم اروم گرفت

    که هرموقع باایمان حرکت کردم چطور کمکم کرده

    چطور همزمانی هایی رخ داد و بهترین دستانش در بهترین زمان کنارم بودن و کمکم کردن

    وقتی به اینا فکر میکنم

    شجاع بودن و باایمان حرکت کردن خیلی برام قشنگ میشه

    اما دوستدارم از خودم بپرسم

    چرا وقتی اینو میدونم اما بازهم اینقدر اعتماد بهش سختمه

    برای اینکه ذهن من پرشده با باورهای‌محدود کننده

    با کمبود

    با ترس

    وگرنه اگه ایمان داشتم که انقدر ترس نداشتم

    انقدر قدرت رو به دیگران نمیدادم

    انقدر عجله نمیکردم

    انقدر حسادت نمیکردم حتی

    انقدر زور نمیکردم خودم بخوام همه چیزو حل کنم

    و حالا بهتر میفهمم چرا خدا میگه ریحان توحید توحید توحید

    تو اینو کار کن

    عجله نداشته باش

    واقعا تنها و فقط با یاد خدا دل‌ها ارام میگیره

    استاد هرچند من ترس هایی درگذشته داشتم که دیگه الان نیستن

    اما میدونید هیچ تعهد و تمرکز و توجه ای به طور ویژه روی این موضوع نداشتم

    چقدر این فایل بهم آرامش داد و میدونید استاد جمله ها جدید نبودن اما درک من جدید بود

    خداروشکر و خوشحالم که میتونم بنویسم برای فایل های توحیدی سایت

    بی نهایت سپاسگزارم استاد جان

    سپاسگزارم که در این مسیر درست حرکت کردید و همچنان ادامه میدین

    راستش دوستندارم به این زودی کامنتم رو تموم کنم

    انگار وجودم خیلی از این کار لذت میبره

    استاد عزیزم این خدا چقدر بهم آرامش میده

    کاش بتونم یعنی میخوام که بتونم توحیدی عمل کنم

    اره این چیزیه که میخوام (لبخند).

    استاد من فکر میکنم توحید تمام رفتار و زندگی فرد رو تغییر میده

    و همین آرامشی که برات میاره

    چقدر می ارزه!؟؟؟

    ما هرچیزی میخوایم برای آرامشه.

    امیدوارم بتونم در این مسیر با تعهد و هدایت الله در حرکت باشم.

    احساس خوبم نشان از درستی مسیر و تصمیمی هست که گرفتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    زهرا دلیوند گفته:
    مدت عضویت: 1010 روز

    سلام استاد عزیزم .

    این ویدیو نشانه امروزم بود چقدر خوشحالم که خداوند انقدر زیبا با ادم حرف میزنه الان که دارم این کامنت مینویسم تو پارک نشستم و فصل بهار سرسبزی پارک و صدای زیبای پرنده ها رو با لذت تماشا میکردم و فکرم درگیر قدم جدیدی بود که شروع کردم ، دیشب قدم اول 12 قدم رو خریدم و با همسرم گوش دادیم و چکاب فرکانسی رو نوشتیم ، نجوایی تو ذهنم اومد نکنه باز هم مثل ده ها دوره ای که خریدی باز هم نتیجه نگیری نکنه این دوره کمکی نکنه بهت و تو شغل جدیدی که انتخاب کردی موفق نشی و هی با خودم درگیر بودم ، که این نشانه امد برام و به قول کتاب کیمیاگر خداوند چقدر زیبا با زبان نشانه ها با ادم حرف میزنه با زبان صدای پرنده ای که دارم میشنوم با نشانه گر این سایت با نسیم خنک بهار که حسش میکنم . این ویدیو دلمو قرص کرد که دیگه ذره ای تردید به دلم راه ندم و نجواهامو کنترل کنم و اعتمادی به خدا کنم از جنس اعتماد ابراهیم از شما و هدایتگریتون ممنونم استاد نازنینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    محمود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 1030 روز

    به نام خداوند یگانه وبی همتا

    خدایا شکرت هزاران مرتبه شکرت برای مسیری که منو هدایت کردی به سمتش مسیر ابراهیم مسیر محمد مسیر سید حسین عباس منش خدایااا چی بگم که کلمات نمی تونن ادا بکنن حد سپاسگذار بودنمو وشوقمو از بودن دراین مسیری که فقط توایوو توو

    خدایا پروردگارا خالق یکتای بی همتایم شکرت

    امروز روز سوم از روزشمار تحول زندگی من است

    وبه خداوندی خدا دارم میبینم که توی همین سه روز واقعا تحول زندگیمو.الله اکبر از این همه نعمت وفرآوانی واین خان نعمتی که توی این سایت گرانبها برامون فراهمه ورایگاان ورایگان

    استاد بی نظیرم ممنونم ازت

    مریم خانم عزیز وفوقالعاده از شما ویژه سپاسگذارم برای این قسمت از سایت که واقعا داره قوقا میکنه در وجودم.وخدا می دونه که این سفره نعمت تا کجا قراره پهن باشه وهمه رو(همه ای که خووشون میخوان خدارو بشناسن)سیر ولبریز بکنه وجودشونو از بس که نابه این نعمات.

    واینو منی دارم میگم که کلی وقت گذشته از شروع این جریان الهی وحالا من دارم روز سوممو مینویسم وتغیر میدم خودمو بااینکه کلی وقته گذشته از اول ماجرا ولی به قول خودم این سفره خان نعمات بی انتهاست که پهن شده وهرکسی هروقتم که بیاد پای این سفره سیر سیر میشه وبه قول خیام

    ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم

    وین یک دمِ عمر را غنیمت شمریم

    فردا که ازین دیرِ فنا درگذریم

    با هفت‌هزارسالگان سربه‌سریم

    نمی دونم چی شد که شعر خیامو یادم اومد ولی می دونم که باید می نوشتمش ودلیلشم بیت آخرشه فکر کنم که میگه ما با هفت هزار سالگان سر به سریم!!

    واقعا سر به سریم اگر ماهم مسیریو بریم که ابراهیم رفته مسیری که فقط الله بوده او بس رب العالمین بوده او بس مگه چیو میخوایم ما که خدا نتونه بهمون بده مگه به کجا می خوایم برسیم که خدا نتونه برسونه مارو؟؟ وااای بر من اگر حتی لحظه ای فکر کنم که کارمو کس دیگه ای می تونه حل بکنه جز خداوند واای بر من اگر لحظه ای گمان برم به اینکه نکنه یکی بتونه منو محروم بکنه از نعمتی

    و وااای بر منی که حتی توی اون دنیاهم خود شیطان میادو بهم میگه بیزارم از تویی که شریک قائل شدی برای خدا خووود شیطان اینو میگه محمود اگر قافل بشی اگر ناسپاس باشی اگر نبینی رحمتیو که خدا نصیبت کرده وفور نعمتهایی که گذاشته فقط برای تو تا لذتشو ببری وبدونی که اونی که باید ازش بخوای فقط خداست وبس

    وچقدر به خودم می بالم وافتخار می کنم که توی مسیریم که خلیل الله بوده همون کسی که فرزند خودشو خواسته قربانی بکنه در راه خدا

    واستاد اونجایی که داشتین میگفتین ابراهیم حاجر وفرزندشو در بیابان رها کردو رفت وبعد از 20 سال برگشت تاازه اونم نه که قربون صدقه بچش بره برای اینکه قربانیش بکنه کل وجودم داشت زیرو رو می شد از این حد ازایمان به خدا واقعاا ابراهیم نمونس الگوی تمام ماست وجایگاهشم بر حقه که خداوند خود حقه

    واینو داشتید میگفتین که توی فایلاتون میگید هروقت هرکسی حتی یه نفر به یک جایگاهی رسیده پس ماهم می تونیم برسیم دیگه دلم داشت قنج میرفت که منم می تونم منم می تووونم به جایی برسم که ابراهیم رسیده ابراهیمی که حنیف بود ویکتا پرست

    ومی دونمم خیلیییی خیلیییی فاصله دارم بااون جایگاه ولی همینکه باشنیدن این حرفتون مثل قبلا خودم نبودم که سریع به خودم بگم بابا من کجا ابراااهیم کجا این یعنی یه کوچولو باورام تغیر کردن وخداوندو نزدیک تراز قبل می دونم به خودم و واقعا حسش میکنم این احساس بی نظیرویو که خدا دوستته خدا همراته خدا راه گشاته وسپاسگذارشم هزااران بار شکرش که منو آورد توی این مسیر

    وحالا فقط سه روز گذشته از تحول زندگیم وبه اندازه کل زندگیم تحول داشتم توی وجودم وخدا می دونه بعد از گذشت یه مدت توی این مسیر وروز شمار های تحول بعدیم چه ها که بکند با من این خدای مهربان

    وبازم ممنونتم استاد برای صحبت هاتون برای مسیری که انتخاب کردین

    ودلم می خواد این روز شمارمو با یک شعر از مولانا تموم بکنم

    عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش

    خون انگوری نخورده باده­‌شان هم خون خویش

    هرکسی اندر جهان مجنون لیلایی شدند

    عارفان لیلای خویش و دم‌­به‌­دم مجنون خویش

    ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این

    بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 700 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیزم

    من این فایل رو قبلاً هم گوش کرده بودم ولی الان که گوش کردم یه آرامش خاصی گرفتم یه چیزهایی رو دریافت کردم که انگار قبلاً که گوش کرده بودم اونارو نفهمیده بودم،من همیشه ترس زیادی از آینده خودم و فرزندم داشتم اینکه چی قراره بشه هر چیز کوچیکی ترس تو وجود من مینداخت ولی الان هر لحظه به خودم یادآوری میکنم که خداوند هر لحظه کناره منه هواسش به منه مأموریت من فقط اینه که در لحظه زندگی کنم از تک تک لحظاتم لذت ببرم برم تو دل ترسهام و در هر لحظه تسلیم امر خداوند باشم فکر کردن به این که خداوند از دل شرایط به ظاهر شر فقط خیر و خوبی برای من بیرون میاره یه آرامش عجیبی به من میده نگرانی هام خیلی کم شده نجواهای ذهنی ام کم رنگتر شدن و سعی میکنم هر لحظه تسلیم بودن در برابر خداوند رو تمرین کنم و خدارو هر لحظه برای این قوانین بدون تغیرش سپاسگزاری میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 2149 روز

    به نام الله یکتا

    پیام روز سوم

    اعتماد به رب

    توحید رو در عمل نشون بدیم

    باید هر روز به خودم یادآور کنم

    که قدرت مطلق خداست واتصال ما با او دائمی است

    برگی بدون اذنش از درخت نمی افته وقتی پروردگار من رب العالمین الله نیروی برتریست که مدیریت جهان به دست اوست محافظ هر جنبنده ایست وبرگی بدون اذنش بر زمین نمی افته

    رابطه میان توحید عملی وقانون فرکانس

    احساس خوب برابر با اتفاق خوب وتسلیم بودن در برابر الله

    یعنی من اگه واقعا خداروباور دارم قدرتشو باور دارم باید این ایناروتو عمل نشون بودم وهر لحظه احساسمو خوب نگه دارم به وسیله کانون توجهم

    وتسلیم بودن وتوکل خودمو نشون بدم در هر شرایطی وهمیشه این جملات ناب خانم شایسته رو برای خودم تکرار کنم که

    استاد عباس منش به گونه ای ایمان به غیب را به من آموخته که بتوانم در شرایط نادلخوه‌، بی‌آنکه ایده‌ یا راه حلّی داشته‌باشم یا روی قول و کمک فردی بتوانم حساب کنم‌، به خود بگویم فارغ از اینکه شرایط بیرونی چیست‌، من از درون خود را به آرامش می‌رسانم با این اطمینان و یقین که‌، محال است من به احساس اطمینان قلبی و آرامش برسم‌ و آن شرایط‌، هرچقدر هم نادلخواه‌، به نفع من تغییر نکند

    واقعا ایمان وعمل به این نکات زندگیمو گلستان میکنه

    واز این لحظه به بعد منی که هر لحظه با خدا حرف میزنم و واقعا در مسیر توحیدم

    میام تو عمل نشون میدم و هر لحظه با احساس خوبم با آرامشم تسلیم وتوکل به الله یکتارو نشون بدم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    زکیه گفته:
    مدت عضویت: 954 روز

    [ ] روز سوم:از امروز باید سعی کنی توحیدی باشی و توحید رو در عمل نشون بدی .یعنی به خداوند اعتماد کنی و فقط از خودش یاری بخای نه هیچ کس دیگه فقط روی خودش حساب کن ببین حضرت ابراهیم چقدر توحیدی بود بچه ی چند روزه شو با زنش تنها تو بیابون گذاشت و برگشت .که در نتیجه ی توکل اون حضرت شهر با عظمت مکه به وجود اومد اینه نتیجه ی باور به خداوند .

    یا بعد 20 سال دوباره برگشت تا فرزندشو قربانی کنه و اونجا خداوند براش قوچی فرستاد و دوباره از امتحان الهی سربلند بیرون اومد .

    یا از اتش نترسید و با منجنیق به داخل اتش بزرگ پرتاب شد درنتیجه ی توکل اون حضرت اتیش تبدیل به گلستان شد .اره اعتماد به خداوند حتی غیر ممکن هارو ممکن میکنه اتیش رو برات گلستان میکنه . از دل بدترین شرایط زندگیت بهترین شرایط و اتفاقات رو برات بیرون میکشه به شرط ایمان و اعتماد .من خودم این رو با تمام وجودم درک کردم و حس کردم و تو دل بدترین و سخت ترین اتفاق زندگیم بهترین اتفاق زندگیم برام رقم خورد و اون اشنایی با این مسیر زیبا و استاد عباسمنش عزیزم که حالا با عمل به اموزه هاش خیر دنیا و اخرت نصیبم میشه .

    یا از نمرود نترسید و رفت تمام بت ها رو شکست .چرا چون تماااااام توکلش به خدا بود و از هیچکس و هیچ چیز نمیترسید و میدونست هیچ کس و هیچ چیز توان مقابله با خواست فرمانروای کل هستی رو نداره.

    این ایه رو با تمام وجود درک کرده بود کیست که وقتی خداوند اراده کند کسی رو بکشه پایین بتونه بکشتش بالا و کیست که وقتی خدا اراده کنه کسی رو بکشه بالا بتونه بکشتش پایین .

    پروردگارا به ماهم ایمانی از این جنس بده

    ایمانی ابراهیم گونه

    که با تمام وجود تسلیم تو باشیم

    امین یا رب العالمین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1969 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز شمار روز سوم

    در روز سوم از شناخت خود و خودسازی به این جا رسیدم که حضرت ابراهیم با این همه ایمان به خدا و باور به خدا در زمانی که هیچ کس برای راهنمایی و الگویی تنها مبنای گرایش به خدایش از طریق تفکر کردن و دنبال اصل بودن خدایش را شناخت و خود خدا وجه زیبایی خود را ذره ذره نسبت به درخواست حضرت ابراهیم و توانایی درک او به او رساند.

    الان در زمانی زندگی می کنیم که برای ما از شناخت خدا هرآن چه که طلب کنیم هست . اما ایمان ما به رب و بعد ایمان به توانایی ما در چه حدی است؟

    آیا من می توانم در مورد خود از ترس های نالایقی های ذهنم رها شوم و به وجود بی نقص و پرقدرت خودم برسم و به خدا توکل کنم و راه و مسیر را به همراه حس خوب و شادی تنها از خودش طلب کنم و نترسم؟

    همان طور وقتی که برای ساخت خانه ویلایی ام وقتی که پل های پشت سرم رو خراب کرده بودم و نمی دانستم که چه کاری درست است آیا من زمینم را با توجه به تورم و گران شده تجهیزات ساخت خانه بسازم یا نه. مستقیم از خودش سوال کردم یادم می آید آخر شب وضو گرفتم و پای جا نماز نشستم و ازش سوال پرسیدم که خدایا تو بگو من چه کار کنم یه بار دوبار سه بار و …

    او پاسخ داد انقدر واضح که دیگر جای هیچ شک و شبهه ای نبود . خدا به من الهام کرد تو برو دنبالش و برو بساز من تمام قد پشتت هستم. خدا من رو هدایت کرد و من پذیرفتم

    در مدت کم تر از یک سال خانه ما به بهترین شکل خودش ساخته شد . با اینکه پول درشتی در دستم نبود مرحله به مرحله خانه ساخته شد .

    یادم میاد برای زدن کابینت های خانه اصلا قصد زدن آن را نداشتیم چون حسابی به ته رسیده بودیم و پولی نداشتیم آن موقع خیلی با خدا حرف می زدم و ازش مشاوره می گرفتم و اطمینان قلب می گرفتم ازش با آقایی که کار کابینت می کرد قبلا صحبت کرده بودیم که یه مقدار پولی برای شروع و بیعانه داریم اما اون پول خرج مخارج دیگه ای شده بود . خدا به دلم انداخت و من با اعتماد به نفس به همسرم گفتم برویم برای سفارش کابینت او به من گفت ما که پولی نداریم و من چون خدا اعتماد رو توی قلبم گذاشته بود و ما رفتیم و صحبت کردیم و قبل از قرارداد نوشتن ما گفتیم که ما هیچ پولی نداریم . اون بنده خدا مکثی کرد و گفت و باشه اشکالی نداره

    باورم نمی شد انگار مسخ شده بود انقدر کارش رو خوب و عالی انجام داد و مرحله ای پول گرفت که اصلا ما احساسش نکردیم .راجع به زدن کمد دیواری ها هم که باز دوباره چون پولی نبود اصلا روم نمی شد در موردش حرف بزنم خود بنده خدا گفت می گم نمی خواهید کمد دیواری ها رو براتون کار کنم ؟ منم سریع گفتم واقعیت می خواهیم کار کنیم اما پولش رو نداریم .

    به خدا قسم بنده خدا گفت مشکلی نیست هر وقت داشتید بدهید.

    و خیلی از موارد این شکلی دیگه..

    به خدا قسم وقتی فقط از خدا می خواهی فرقی نمی کنه چیه و امکانش وجود داره یا نه خودش برات فراهم می کنه به شرط ایمان به شرط باور به خدا فقط اینکه ما فراموشکاریم و یادمون می ره نتایج قبل چطور درخواست شده و انجام شده

    خداوندا کمکم کن فراموش نکنم کمکم کن سقوط نکنم من امید به فضل تو دارم

    می دانم ترس خود شیطانه از ترسم به تو پناه می برم من ضعیفم خودت می دانی اما به فضل تو امید دارم منو از ترس هام رهایم کن . بزار به تو نزدیک بشم من خوشبختی رو فقط با وجود تو دریافت می کنم .

    وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ

    و این (خصلت و برخورد نیکو) را جز کسانى که اهل صبر و شکیبایى هستند دریافت نمى‌کنند، و این را جز کسى که داراى بهره‌ى بزرگى (از کمالات باشد) نخواهد یافت.

    من انسان ارزشمندی هستم که در مدار درک قران و خداوند و شناخت خودم هستم

    من انسان ارزشمندی هستم که به دنبال حقیقت وجودی خودم و رشد می گردم

    من انسان ارزشمندی هستم که دائم به دنبال تغییر و پیدا کردن راه حل برای مسائلم می گردم

    من انسان ارزشمندی هستم مانند حضرت ابراهیم مانند حضرت علی

    من انسان ارزشمندی هستم خدا در من حضور دائمی دارد

    من انسان ارزشمندی هستم خداوند مرا برای خطاهایم قضاوت نمی کند او بخشنده و مهربان است

    من انسانم می توانم خطا کنم اما نمی توانم از خودم و از خدایم ناامید شوم او بخشنده است من چه کاره ام که برای خودم خط کش بگذارم

    من ارزشمندم ارزشمندترین انسان اداره ام خانواده ام شهرم کشورم ارزشمندترین بنده خدا

    من اشرف مخلوقاتم من فوق العاده ام

    سپاس استاد دوستت دارم با عشق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مهشید گفته:
      مدت عضویت: 1715 روز

      سلام سپیده جان

      امیدوارم که خوب باشی عزیزم

      این فایل نشانه من بود و به کامنت شما هدایت شدم. چقدر لذت بردم از خوندن داستان ساخت خونه تون و به خصوص داستان کابینت ها و کمدهااا

      شگف انگیزه که اگر به خدا اعتماد و توکل کنیم، چه ناممکنهایی رو برای من ممکن میکنه… اون هم آنچنان ساده و بدیهی که انگار از اول برنامه همین بوده!

      و این کلماتت:

      وقتی فقط از خدا می خواهی، فرقی نمی کنه چیه و امکانش وجود داره یا نه… خودش برات فراهم می کنه. به شرط ایمان، به شرط باور به خدا. فقط اینکه ما فراموشکاریم و یادمون میره نتایج قبل چطور درخواست شده و انجام شده.

      خداوندا کمکم کن فراموش نکنم…. کمکم کن…. من امید به فضل تو دارم

      می دانم ترس خود شیطانه… از ترسم به تو پناه می برم. من ضعیفم، خودت می دانی. اما به فضل تو امید دارم. منو از ترس هام رهایم کن. بزار به تو نزدیک بشم. من خوشبختی رو فقط با وجود تو دریافت می کنم .

      در پناه عشق و نور خدا باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سپیده گفته:
        مدت عضویت: 1969 روز

        سلام مهشیدعزیز .

        ممنون از اینکه دیدگاه من رو خوندی و پاسخ دادی. خوشحالم از اینکه تونست اثر مثبتی در شما داشته باشه.

        دقیقا انگار همه چیز ایمان هست و تا زمانی که روی خود کار میکنیم سپر اعراض در برابر ذهن منفی ما فعال میشه تا بتونیم فرا از ترس هامون با آگاهی های جدیدمون قدمی برداریم. راهش کار کردن همیشگی روی خودمونه و یادآوری نتایج قبل و بستن ذهن منفی با منطق نتایج گذشته است. وگرنه مدام توی مغز میخونه که چی تو هیچ دستاوردی نداشتی تا به الان دیگه هم نمیتونی بدستش بیاری؟ و احساس پوچی به ما میده…

        شیطان همیشه وعده فقر و تنگدستی میدهد و خداوند همیشه وعده فراوانی و فزونی می دهد…

        در پناه خداوند باشی عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: