یزدان ملکیالان که دارم این کامنت رو مینویسم در حال گذر از آبهای گاله، سریلانکا هستم، سوار بر کشتی نفتکش. هوا اینجا فوقالعاده تمیزه، آسمون شگفتانگیزه و ابرها محشرن. خداروشکر برای این احساس خوب دائمی که دارم.من مرداد ۱۴۰۲ دوره 12 قدم رو شروع کردم و به لطف الله، تا قدم هفتم پیش رفتم و به آموزه های این دوره عمل کرده ام. وقتی خودمو با یک سال قبل مقایسه میکنم، میبینم چقدر تغییرات شرایط زندگی من به خاطر عمل به این دوره واقعاً قابل توجه هست:سلامتی جسمانی عالی دارم.قبل از دوره 12 قدم بدهکار بودم، الان خداروشکر هیچ بدهکاری ندارم.قبل از دوره 12 قدم درباره مشکل رابطه ام یک سال و نیم بود که دادگاه می رفتم اما بعد از ورود به 12 قدم و به لطف خدا و تمرین فوقالعادهی ستارهی قطبی، دقیقاً جواب دادگاه همون چیزی شد که من میخواستم و الان ذهنم فوقالعاده آرومه.این موضوع بزرگترین مسئلهی زندگیم بود و واقعاً فکر نمیکردم به این زودی تموم بشه اما خدارو شکر به بهترین شکل حل شد.جهان آدمهایی که در فرکانسم نبودن رو از من دور کرد و این به آرامشم کمک زیادی کرد.اعتمادبهنفس: خیلی خیلی بهتر شدم.از لحاظ معنویت: خدا رو خیلی بهتر درک کردم، باهاش خیلی راحتترم، بهش اعتماد کردم و روی هدایت هاش حساب می کنم. استاد عزیز، از صمیم قلب ازتون ممنونم.
آمنهحدوداً یک سال و نیم پیش دوره شیوه حل مسائل زندگی رو رو خریدم. اولین بار که تمرین جلسه دوم رو انجام دادم، تعداد مسائلی که مشخص شد توی زندگیم دارم و باید حل بشن، 63 مسئله بود. توی سال اول، من در نهایت جلسه دوم رو 5 بار کار کردم. چون تمرین این جلسه باید هر هفته بررسی بشه. اما توی امسال یعنی 1403جدیتم رو بیشتر کردم و هفته ای یک بار روی جلسه ی دوم کار می کنم. یکی دو روز پیش که دوباره تمرین رو انجام دادم، تعداد مسائلی که مشخص شد باید حل کنم 12 تا مسئله بود. من بخاطر دیدن این عدد خیلی خوشحال شدم. چون این نتیجه نشون میده که من با عمل به آموزه های این دوره و هدایت خداوند، 51 مسئله رو حل کردم و من بخاطر این موضوع به خودم افتخار میکنم.یکی از نتایج این دوره برای من توانا شدن توی حل مسائلم بوده حتی مسائلی که تا حالا به حلشون فکر هم نمی کردم. یک مثال ساده که میتونم بزنم این هست که: قبل از آموزه های دوره من به خاطر باورهای اشتباه، به عنوان یک خانم خودم رو برای انجام کارهای فنی عاجز میدونستم. ولی با مسئله ای مواجه شدم که قفل در ساختمون خراب شده بود و کلید توی در نمی چرخید. اما به دلیل اینکه باورها و آگاهی های دوره توی ذهنم تاثیر مثبت خودش رو گذاشته بود، بدون اینکه از شوهرم بخوام قفل رو درست کنه، برای اولین بار تصمیم گرفتم این مسئله رو خودم حل کنم. پیچ گوشتی برداشتم و قفل رو از در ساختمون باز کردم و آوردم توی خونه در حالی که حتی یکبار هم توی زندگیم هیچ تعمیری برای هیچ قفلی انجام نداده بودم و حتی یکبار هم از پیچ گوشتی استفاده نکرده بودم. قفل رو گذاشتم جلوم، توی اینترنت سرچ کردم ولی نحوه ی تعمیرش رو پیدا نکردم. اما یک ایده دیگه اومد که عکس های داخل قفل رو از توی اینترنت پیدا کردم و قفل رو باز کردم و با چند تا آزمون و خطا قفل رو تعمیر کردم و قفل رو به در وصل کردم و امتحانش کردم دیدم کلید به راحتی میچرخه و کار میکنه. اون موقع میخواستم از شدت خوشحالی جیغ بزنم. یجور احساس اعتماد بنفس و افتخار به خودم و \\\"توانستن\\\" توی وجودم شکوفا شد. باورهای درست حل مسئله که در این دوره روی اونها کار کردم، تاثیر مستقیمی روی عزت نفس و اعتماد بنفس و احساس لیاقت و احساس ارزشمندی و توانمندیم گذاشته. الان اگر کار فنی ای باشه تا جایی که بتونم من آچار به دستم و میرم درستش میکنم.خدایا شکرت
خواستم این موضوع رو کامنت کنم تا یادم بمونه که شاید در نظر اول، آدم لازم نمی بینه که انجام تمرینات دوره ها رو جدی بگیره اما وقتی استمرار می ورزی توی انجام تمرینات به شکلی که توضیح داده شده، نتایج رو میبینی و این بهت انگیزه میده که این مسیر رو ادامه بدی. البته من مسائل خیلی بیشتری از 51 عدد مسئله رو در طی این مدت حل کردم. چون خیلی هاشون رو ننوشتم. الان زندگی من نسبت به یک سال و نیم پیش، خیلی آسون تر شده و من از این جهت از خداوند سپاسگزارم.
حسین عظیم زادهاستاد عزیز من با آموزش های شما توحید رو درک کردم و به این نیروی قدرتمند و هدایت کننده آگاه شدم. وقتی نگاه می کنم می بینم چقدر این نیرو تو زندگی من پر رنگ بوده و من رو هدایت کرده. انصافا من هم از این نیرو تبعیت کردم و نتایج بسیار پر رنگ تو زندگیم اومده.6 سال پیش من کارمند دولت بودم و خونه ای رو با وام خریده بودم. کلی بدهی داشتم و شرایط سختی رو می گذراندم. بعد از ظهر ها هم کار املاک می کردم و تصمیم داشتم تو کار ملک کسب و کار مستقل را راه اندازی کنم. البته تخصص من تجهیزات پزشکی است. درست یک روز قبل از اینکه تو کار ملک قرارداد اجاره مغازه منعقد کنم و برای خودم شروع به کار کنم، یه پیشنهاد همکاری خیلی خوب از یکی از بهترین شرکتهای تجهیزات پزشکی دریافت کردم. از کار دولتی اومدم بیرون. یک ماه پس از اینکه کار رو تو شرکت شروع کردم بیماری فراگیر اومد و محصول شرکت ما مرتبط با درمان این بیماری بود. این موضوع باعث شد رشدمون چند برابر بشه. این در حالی بود که با شروع بیماری فراگیر کار املاک تا مدت ها کلا خوابید! و اما بخشی از نتایج من توی این 6 سال:تو این 6 سال من رشد مالی بسیار خوبی داشتم. تمام بدهی هام پرداخت شد. کلی از محصولات استاد عباس منش رو به راحتی خریدم. کلی سفر های خارجی داشتم. ماشین مورد علاقه را خریدم. روابط من با همسر و خانواده بسیار بهبود پیدا کرده و بسیار زیاد سپاسگزار شده ام. همواره از تمام جنبه ها در حال پیشرفت بوده ام و دلیل این اتفاقات این بوده که من روی خودم و باورهام کار می کنم و اتفاقات بی نظیر و هدایت های عالی خیلی خوب بوجود می یاد.اگر بخوام از هدایت هایی که شدم بنویسم، شاید یه دفتر 100 برگ پر بشه و بازم جا کم بیاره اینقدر که خداوند بزرگه و هوامون رو داره. استاد عزیز بسیار زیاد از شما ممنونم که این آموزش ها رو خیلی ساده و قابل فهم و کاربردی در اختیار ما قرار می دید.
الان دوره روانشناسی ثروت 3 شروع کردم و امیدوارم بعد از این دوره بتونم کسب و کار مستقل خودم رو راه اندازی کنم و استاد جان براتون از موفقیت های بیشتر بنویسم. الان یه ایده برای این موضوع دارم که در حال بررسی اون هستم. هر چی بیشتر با جلسات این دوره پیش می رم، برای اجرای ایده ام مصمم تر میشم.
سمانه زین الدینیچقدر خوشحالم که در دوره روانشناسی ثروت 1 حضور دارم. جلسات این دوره فوقالعاده است و مرتب بهم یاد آوری می کنه که هر روز باید روی ذهنمون، باورهامون، ورودی هامون کار کنیم. مثل غذا خوردن، کنترل ورودی های ذهنمون هم باید بخشی از عادت های هر روزمون باشه تا همانطور که به جسم غذای سمی نمی دیم، به ذهنمون هم غذاهای مفید بدیم.
استاد من واقعاً سپاسگزار خداوند هستم. وقتی به گذشته ام نگاه می کنم، یادم میاد که یه روزی آرزوی شرایط زندگی الانم رو داشتم. همیشه آرزو داشتم برای خودم کسب و کار داشته باشم و فروشنده برای دیگران نباشم. الان 6 ساله اون آرزو رو دارم زندگی میکنم.من با کار کردن روی خودم، از ماهی 900 هزار تومن که با سختی باهاش زندگی میکردم و دائم بدهکار بودم، رسیدم به درآمد ماهانه 200 میلیون تومن. الان به راحتی هزینه هام رو پرداخت می کنم و به راحتی زندگی می کنم.استاد شما توی این دوره می گید، باید برای رشد کیفیت کسب و کارتون، مهارت هاتون رو بهبود بدید و هر آموزشی که به توسعه کارتون کمک میکنه رو ببینید.
خداروشکر که با کار کردن روی آموزه های این دوره، دارم هر روز آگاه تر میشم و به سمت بهترینها هدایت می شم.
به تازگی برای رشد کسب و کارم، هدایت شدم به یه آموزش عالی و ایمان دارم این هدایت از سمت خداست و دارم انجامش می دم و کارم رو توسعه می دم.
سید حسناستاد عزیز، روزهای اولی که وارد دوره 12 قدم شدم و تمرین ستاره قطبی رو انجام می دادم، درآمد ماهانه ام حدود 12 میلیون تومان بود.من شروع کردم به گوش دادن و عمل کردن به آگاهی های این دوره. این آگاهی ها بهم کمک کرده تا خدا را بیشتر باور کنم. تمرین ستاره قطبی دوره 12 قدم، چنان آرامشی را بر زندگی من رقم زده که نمیتونم بیانش کنم. از طرف همسرم و 2 فرزندم، چنان عشق و محبتی نثار من میشه که حتی از یاد آوریش به گریه می افتم. عشقی رو که خدا بین ما چهار نفر راه انداخته، گفتنش غیر قابل وصفه. امروز بچه یک ساله ام اومد بود تند تند منو می بوسید.
کلی لذت می برم از رابطه زیبایی که بین همه خانواده ام پیش اومده و کلی دور هم از زندگی لذت میبریم. شبها آنقدر با خیال راحت میخوابم که حد و حساب ندارد. کارهام آنقدر به آسانی پیش می رود و از طریق بی نهایت دستان خداوند انجام می شود که حد ندارد.من در طی قدم های این دوره، از کارگری رسیدم به کارفرمایی و رئیس یک شرکت موفق.در قدم هفتم درآمدم بیش از 15 برابر افزایش پیدا کرد و به 190 میلیون تومان رسید و الان که در قدم دهم هستم به خاطر مداومت در عمل به آموزه ها و تمرینات دوره، خصوصا تمرین ستاره قطبی، درآمدم نسبت به شروع دوره، 24 برابر افزایش پیدا کرده.الان خدا را درونم حس می کنم. خدا را یار خودم میبینم و در کنارم حس می کنم. خدا را عشق میبینم، خدا را ثروت می بینم. خدا را ارباب زندگیم می دانم و رسیدن به این احساس، یک فرایند تکاملی برام داشت.من در طی عمل به آموزه های دوره دیدم که چطور نتایج به صورت صعودی افزایش پیدا می کنه و این جمله استاد رو تجربه کردم که فکر می کنم در قدم دوم بود که گفتند:وقتی عمل به این آگاهی ها رو شروع می کنید، اول نتایج به صورت کوچک کوچک میاد اما رشد میکند و هر بار بهتر می شود و وقتی مسیر رو ادامه می دی، می توانی هر خواسته ای که داری را بدست آوری. من تلاش کردم طبق قانون اول باور کنم که میتونیم درآمد مد نظرم را بدست آورم. وقتی توانستم افزایش درآمد 15 برابری را کسب کنم، برایم خیلی منطقی شد که می توانم این رقم را افزایش دهم.عبارت های تأکیدی باور ساز در قدم نهم و همچنین خواندن نتایج و کامنت های دوستان این دوره خیلی بهم در این مسیر کمک کرده و باورهای خوبی در ذهنم ایجاد کرده. ایمان دارم که تازه این اول راهه و نتایجم یواش یواش بزرگتر میشه.خدایا هزار بار شکر از این اتفاقات عالی که داری برای من رقم میزنی. خدایا شکرت به خاطر این همه نتیجه های خوب که تا الان بخشیدی و می بخشی.خدایا شکرت که من را با این استاد بی نظیر آشنا کردی و کلام پاک و مطهرت را از زبان این بنده صالحت بهم آموزش میدهی.
استاد هر جا هستی همیشه سالم و سلامت باشی
خدایا شکر که امروز یک فرصت دیگه بهم دادی که بشینم چکاپ ماهم را در بیارم و افزایش درآمدم در این ماه رو ببینم. این یعنی اینکه درآمدم همچنان دارد به صورت تصاعدی بالا میرود.
قربان اردشیریمن وارد دوره 12 قدم شدم و روزی حدود 8 ساعت روی آگاهی های این دوره کار می کردم. با کمک این آموزه ها، ترمزهای مخفی ذهنم رو یکی یکی پیدا و حذف می کردم و به همون میزان، نتایج هم میومد. طوریکه به آرامش رسیدم. استرس نداشتم و می دیدم که از شیوه های مختلف، پول وارد حسابم میشه. چندین هدیه گرفتم و بعد از حدود 40 روز، درآمدم 4 برابر افزایش پیدا کرد.قدرت خریدم فوق العاده افزایش پیدا کرد و می تونستم نقد خرید کنم. ثروت و پول وارد زندگیم می شد بدون اینکه بخوام تلاش فیزیکیم رو اضافه کنم. من فقط با این آموزه ها روی خودم کار می کردم.بعدش حدود یک ماه، از آموزه های دوره فاصله گرفتم. کنترل ورودی هام رو جدی نگرفتم و از احساس خوب فاصله گرفتم. هنوز هم اوضاعم خوب بود اما متوجه شدم نتایجم داره کمتر از قبل میشه. الان خدا رو شاکرم که دوباره به قدم اول برگشتم اما اینبار می خوام با تعهد جدی تر روی آموزه ها کار کنم و توی این مسیر لذت بخش بمونم. چون این رو تجربه کردم: همانقدر که با اجرای این آگاهی ها بتونم ورودی های ذهنم رو کنترل کنم، به همون میزان هم آرامش، ثروت و خواسته ها وارد زندگیم میشه.
احمدرضا اشتیاقیحدود یک سال است که با آموزه های استاد عباس منش آشنا شدم. نحوه هدایت من به سمت آموزه های استاد عباس منش برمیگرده به اینکه من با یک مربی کوچ شخصی آشنا شدم و یک دوره ی کوچینگ ۱۵۰ میلیون تومانی یک ساله رو از ایشان خریدم. قشنگ یادمه که ایشون جلسه اول رو با این جمله شروع کرد که:\" استاد عباس منش میگه هر جایی که موفقیت هست، ردپای توحید در اون هست و هر جا که شکست هست، رد پای شرک…ایشون گفتند که دانشجوی استاد عباس منش هستند و شروع کردند از مثال زدن و باز کردن موضوع و به ما هم گفتند بریم سایت elmeservat.com و از آگاهی های استاد استفاده کنیممن وارد سایت شدم و از فایلهای دانلودی هدیه استفاده می کردم. بعد از حدودا ۶ ماه، اولین دوره ی استاد عباس منش عزیز یعنی دوره کشف قوانین زندگی رو خریدم. کار کردن روی آگاهی های و تمرینات این دوره باعث شد درآمدم کلی تغییر و رشد پیدا کنه. حساب بانکیم اوکی شد. ماشین مورد علاقه ام رو خریدم و کلی نتایج خوب و عالی دیگه که معجزه وار وارد زندگیم شد. بعد دوره ی دوازده قدم رو خریدم و الان در قدم چهارم هستم. در هر لحظه هدایت و دست خدارو میبینم به قول استاد از خیابون هم میخوام رد شم به خدا میگم از کدوم سمت برم و هدایت میشم. این \"هدایت شدن\"، بالاترین درجه ای هست که من آرزوش رو داشتم. آرزو داشتم که خدا در تک تک لحظه هام باشه.من برای آشنایی با استاد عباس منش، ۱۵۰ میلیون تومان هزینه کردم و وارد دوره اون مربی شدم و از طریق اون دوره، استاد عباس منش رو شناختم که این رقم در مقابل آگاهی ای که استاد عباس منش به من داده، اصلاً رقمی نیست.
الههمن رویا هستم و با حساب کاربری خواهر عزیزم کامنت می نویسم:اومدم نتایجم از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو بگم و البته یک اعتراف هم دارم. الان 44 روز هست که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم و اینها بخشی از نتایج من هستند:از وزن 67 کیلو به 60 کیلو رسیدم. خواسته ای که قبل از دوره توی دفترم نوشتم، رسیدم به همین وزن بود؛چربی دور شکم و پهلوهام خیلی کمتر شده؛کمر دردی که بخاطر گودی کمر هر روزه داشتم و بعد هر بار کار کردن بدتر میشد، کاملا از بین رفته؛صورتم به شدت شفاف شده وهر دفعه جلو اینه خودم تحسین میکنم؛دندون هام براق شده؛باد معده ندارم دیگه؛ریزش موهام خیلی کمتر شده؛خارش سرم کمتر شده؛انرژیم به شدت بالا رفته به طوری که دائم در حال کار کردن هستم؛تمرکزم بالاتر رفته و هدایت ها رو عالی دریافت میکنم؛من عاشق میوه های تابستونی بودم. چند روز پیش که برای تفریح بیرون رفتیم، خیلی وسوسه شدم و مواد غذایی خارج از قانون سلامتی مثل میوه های گیلاس زردآلو شلیل و خیار خوردم. به طوریکه کنترل ذهنم رو از دست دادم و حتی خوراکی های غیر مجاز دیگه رو هم امتحان کردم. انگار ذهنم می گفت حالا که به شیوه دوره قانون سلامتی عمل نکردی، برو چیزای دیگه رو یکبار بخور.انگار برای تنبیه خودم اجازه دادم که بخورم تا اون درد رو بچشم و اون لذت گذرا رو تجربه کنم. آخر شب که شد، سردرد عجیب سراغم اومد، دفع عجیب و بدی داشتم به طوریکه مقعدم درد شدید گرفت، زیر شکمم به شدت درد گرفت به طوری که قادر به ایستادن نبودم. اون شب رو به حالت جمع شده خوابیدم و این ناراحتی تا 48 ساعت ادامه داشت. قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی من به مدت چندین سال، عفونت ادراری شدید داشتم. بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی این مشکل کاملاً برطرف شد. اما بعد از تقلب آن روز، این مشکل دوباره برگشت و این تضاد به یاد من آورد که چقدر با زندگی به شیوه این دوره نتیجه گرفته بودم و چقدر متعهد شدم تا کاملاً به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی کنم.بعد از این تجربه، درسم رو گرفتم و بلافاصله رژیم لیکی گات رو شروع کردم و امروز روز 6 ام هستم.
استاد من ساعت ها در سایت فعال هستم، به آموزش های شما گوش میدم، به شدت تمرکز و انرژیم بالا رفته، خستگی ناپذیر شدم، تمیز شدم، خوابم کمتر شده، همزمان دارم روی آموزه های دوره های 12 قدم، عزت نفس، و عشق و مودت در روابط کار می کنم. من از دوره عزت نفس از شما یاد گرفتم که خودم رو با وجود هر خطا و اشتباهی، دوست داشته باشم. بابت یک اشتباه خودم رو سرزنش نکنم، بجاش درسم رو بگیرم. بخاطر همین، آگاهانه به خاطر اون تقلب، حسم رو بد نکردم و درسم رو گرفتم و دارم به شیوه دوره قانون سلامتی با تعهد تر عمل می کنم.
زهرا کریمیمن به صورت فیزیکی از همسرم به مدت 5 ماه جدا شدم یعنی بعد از 7 سال زندگی، از هم فاصله گرفتیم و قصد من، جدایی بود. در طی این مدت روی آموزه های قدم دوم از دوره 12 قدم کار می کردم. بعد از شنیدن آگاهی های یکی از جلسات این قدم، تصمیم گرفتم روی نکات مثبت همسرم توجه کنم. وقتی این کار را شروع کردم، خیلی زود متوجه شدم ای دل غافل، همسر من نه تنها اون اژدهای هفت سری که من تو ذهنم ساخته بودم نبود بلکه این همه نکات مثبت داشته. قبل از آگاهی های این جلسه، نظرم درباره همسرم به این شکل بود که هرچی که ذهن من به عنوان بدی میشناسه، توی این آدم جمع شده و آدمی هست که هیچ جوره نمیشه باهاش کنار اومد. اما هرچه بیشتر تمرین این جلسه از قدم رو انجام میدادم، روز به روز درهای بزرگتری از برکت به روی من باز شد؛ من متوجه نکات مثبت بیشتری درباره همسرم می شدم و به ادامه زندگی با همسرم، امیدوار شدم. طوری که حتی دلتنگ همسرم شدم، دلتنگ خونمون و زندگی مشترکمون شدم، دلتنگ رابطه مون شدم و من این رو فهمیدم که مشکلات اساسی که با همسرم داشتم در اصل ضعف های شخصیتی ای بود که من داشتم. همسر من انگار آینه درون من بود. یعنی من هر کجا که ضعف اساسی داشتم، همسرم هم از اون نقطه با من خیلی مشکل داشت. مثلاً اگر من خودم به خاطر کمبود عزت نفس به خودم اطمینان نداشتم، دقیقاً همسرم هم به من اطمینان نداشت. اگر من خودم رو مادر با کفایتی نمیدیدم، همسرم هم همین برخورد رو با من داشت و تمام اون نشخوارهای ذهنی که من با خودم داشتم رو توی رفتار همسرم با خودم می دیدم. وقتی به خاطر آگاهی ها و تمرین این جلسه به این حد از خودشناسی رسیدم و این در از آگاهی برام باز شد، من دیگه نتونستم جدایی رو تحمل کنم. برگشتم پیش همسر و فرزندم و با هم زندگیمون رو از نو شروع کردیم.خیلی خیلی جالبه که همسر من هم واقعا تغییر کرده.همسر من هم یک سری ضعف های شخصیتی داشت که همین فاصله و تنهایی باعث شده بود بیشتر فکر کنه و خودش رو بررسی کنه و قبول کنه که او هم یک سری ایرادها داره. اما آگاهی های این قدم، خیلی به من کمک کرد که از اون بدبینی دست بکشم و بتونم نکات مثبت همسرم رو ببینم و بتونم باز هم دوسش داشته باشم.ولی موضوع جالب و عجیب برای من این هست که من روی خودم کار کردم و تغییر کردم، بعد همسر من بعد از 7 سال به خواست خودش تغییر کرد بدون اینکه حتی من کنارش باشم یا برای تغییر او تلاشی کنم.در حالی که من در طول این هفت سال، این خواسته را داشتم و برایش تلاش هم کرده بودم و او هیچ تغییری نکرده بود. الان زندگی ما خیلی قشنگ و رویایی شده. توی این دو ماهی که در کنار هم زندگی می کنیم، هیچ کدورت، دعوا و ناراحتی نداشتیم. اگر هم چیزی بوده در اولین فرصت با هم صحبت کردیم و حلش کردیم. هر دوی ما از زندگیمون خیلی راضی هستیم و عاشقانه همدیگر رو دوست داریم.
این جزئیات از کار کردن روی خودم رو هم توضیح بدم که: وقتی فهمیدم همون ضعف ها و ایرادهای شخصیتی که خودم در ذهنم به خودم نسبت میدم، همسرم هم همون ضعف ها رو بهم نسبت میده، بعد از این آگاهی، با جدیت شروع کردم به عمل کردن به آگاهی های این جلسه از قدم دوم. شروع کردم به دیدن نکات مثبت خودم، به قشنگ صحبت کردن با خودم، شروع کردم به کار کردن روی احساس لیاقتم و زیبا صحبت کردن با خودم در ذهنم، جلوی آینه و … خودم رو با صفات بسیار قشنگ خطاب میکردم. حتی برای خودم سناریو مینوشتم که دوست دارم وقتی رفتم پیش همسرم رابطمون چه شکلی باشه و چه ویژگی هایی رو توی رابطه مون تجربه کنم.الان رابطه ما واقعاً به شکل همان سناریویی هست که نوشتم. نه برای یکی دو روز، بلکه الان دو ماهه که رابطه ما رویایی هست. اون هم برای مایی که قبل از این تغییر، حداقل هفتهای یک بار دعوای اساسی میکردیم، همیشه از هم ناراحت بودیم و کینه داشتیم.این دو ماه که زندگی جدیدی رو با هم شروع کردیم، واقعاً معرکه بوده از وقتی که زندگیمون رو دوباره شروع کردیم، 2 ماه میگذره و در این 2 ماهه، رابطمون واقعاً معرکه بوده، همسرم همونی هست که همیشه می خواستم. ما ساعتها با هم صحبت میکنیم در مورد قوانین جهان، در مورد رابطمون، در مورد آیندمون، در مورد آرزوهامون و واقعاً از مصاحبت با هم عشق میکنیم. همش پاسگزاری میکنیم خواه از همدیگه و خواه از خداوند. تمام اون صفاتی که در طی کار کردن روی احساس لیاقتم به خودم می گفتم رو الان شوهرم داره بهم میگه و من رو با اون صفات خطاب می کنه. واقعاً سپاسگزار خداوندی هستم که این قوانین ثابت رو وضع کرده و سپاسگزار استاد عزیزم هستم به خاطر این آموزه های زندگی ساز.
زهرا خضریبنام خداوند هدایت گرم که دوباره من را به سایت elmeservat.com و به آموزهای شگفت انگیز استاد عباس منش عزیز برگرداند.من خارج از کشور زندگی میکنم. و با عمل به آموزه های استاد عباس منش در طی یک سال، از درآمد صفر به درآمد 24000 دلار رسیدم. با سفرم به ایران، آموزه های دوره ها رو رها کردم و دیگه روی خودم کار نکردم، دیگه ورودی های ذهنم رو کنترل نکردم و شدم پر از احساس منفی. هر روز با خودم در جنگ بودم. تا اینکه اون درآمد خوب، دوباره به صفر رسید. هیچ مشتری ای نداشتم اونم در حالیکه خدماتم عالی بود و مثل خدمات من در مارکت وجود نداشت. تا اینکه به لطف هدایت های عشق خداوندی که عاشق منه، دوباره کار کردن با دوره های استاد رو شروع کردم. دوره شیوه حل مسائل زندگی من رو نجات داد و پازل پیشرفت من وقتی کامل شد که دوره احساس لیاقت رو هم در کنار این دوره شروع کردم و متوجه شدم که چقدر در حق خودم نامهربان بودم. الان با ترکیب آموزه های دوره شیوه حل مسائل زندگی و احساس لیاقت، انگار در بهشت زندگی میکنم از بس که مسائل زندگیم داره بدون تقلا حل می شه. دوباره فرصت ها و مشتریان از جانب خداوند به من برگشتند.عاشقانه سپاسگزارم از خداوند و استاد عشقم و این آموزه ها.
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و دوستان فوق العاده م.
آقا من میخوام از دوره محبوبم بین دوره های استاد بنویسم که احساس میکنم اونقدری که باید توسط خیلی از دوستان کشف نشده :) فکر میکنم تقریبا همه دوره های استاد رو تهیه کرده باشم اما میتونم بهترین دوره استاد رو برای خودم بگم دیگه؟ کلا چیزی به نام بهترین فایل برای همه وجود نداره چون نیازها و خواسته ها ، موقعیت فعلی و بک گراند قبلی هر کسی متفاوته، و طبیعتا ممکنه هر دوره ای برای یه شخصی مفیدتر باشه و حتی توی همون دوره هم یه فایلی بیشتر از بقیه برای اونشخص مفید باشه و به دلش بشینه و یا حتی تو همون فایل هم یه جمله ای بیشتر از بقیه جملات تکونش بده …
برای شخصِ من با در نظر گرفتن تمام این شرایطی که گفتم، دوره روانشناسی ثروت 3 با اختلااااف به شدت تاثیرگزارتر از سایر دوره ها بوده و هست. حتی اون موقع که هنوز بیزینس خودموشروع نکرده بودم این دوره عجیییب رومتاثیر گذاشت…
و از بین 21 جلسه این دوره، جلسه دوم، جلسه پنجم و جلسه سیزدهم بیشتر از بقیه دلمو بردن
اصلا دوره عجیب غریبیه!
اون از فایل جلسه دوم که اصلا تووووحید خاااالصه و از نظر من زیبااااترین فایل استاد بین همه دوره های استاده و شروع عاشقیم با استاد هم با همین فایل شروع شد که یه تیکه هاییش توی تلگرام پخش شده بود…
و بعد جلسه سوم در ادامه بحث توحیدیِ جلسه دوم.
این چند ساله هروقت هر جا گیر میکنم پناه من جلسه 2 و 3 روانشناسی ثروت 3 هست که زورِ خدا رو به یادم میاره ️
جلسه چهارم در مورد باورها و مدارها، و جلسه پنجم که عششششق منه، در مورد باور فراوانی انقدددر قشنگ ذهن آدم رو به فراوانی باز میکنه که سیر نمیشم از فایل جلسه پنجم
جلسه 6 ادامه بحث باورها، جلسه 7 بحث احساس لیاقت، جلسه 8 و 9 در مورد تمرکز که چقدددرررر نه فقط برای من بلکه برای مامان و شهروز هم موثر بود و جلوی کلی از تصمیمات اشتباهمون رو گرفت…
جلسه 10 مروری هست به جلسات 1 تا 9 و تاکید بر اینکه این ما هستیم که اتفاقات زندگیمون رو رقم میرنیم… جلسه 11 پاسخ به سوالات دوستان و توضیح در مورد ملاک انتخاب شغل…
جلسه 12 توضیح اقتصاد مشارکتی و مثال مخصوصش Airbnb که بسیار جذابه.
جلسه 13 راجع به فرووووش که این جلسه هم عجیب غریبه و به شدت پاشنه آشیل برای 90درصدِ مردم از جمله خودم…و چقدددرررر من دوست دارم این فایل رو
جلسه 14 اینترنت مارکتینگ…
جلسه 15 ، 16 و 17 راجع به ایلان ماسک و بررسی باورهای مناسبش…
جلسه 18 و 19 در مورد تضاد و راه حل…
جلسه 20 توضیحات بیشتر در مورد بحث باورها
جلسه 21 کیس اِستادی در مورد اهمیت حرکت کردن…
جلسه 22 گفتگوی استاد با آقا ابراهیم
انقدر این دوره شسته رُفته، مفید، جذاب و فوق العادس که من عاشقانه همیشه در حال تکرارشم دقیقا هر چی که یه آدم توی کارش یا بیزینسش ممکنه احتیاج داشته باشه در موردش صحبت شده و مستقیم رفته سر اصل مطلب و تمرکزی کسب و کار و اتفاقات مالی رو نشونه گرفته … هروقت یه معجزه عجیبی تو زندگیم اتفاق افتاده بعد از کار کردن تمرکزی روی این دوره س…
از دوره قانون سلامتی بگم …
من تا 17-18 سالگی هر روز دو ساعت در روز با کالکشن انواع آهنگهای 6 و 8 دهه 60 و 70 ایرانی میرقصیدم :) خونمون دوطبقه بود و طبقه دومش رو با ضبط صوتی که از کیش اورده بودیم تبدیل کرده بودم به کاباره سوسن با هنرنمایی شهرزاد :)) بعد ازونم همیشه ورزش میکردم و حتی یه مدت در حد نینجاهای جنگجو :)) اطرافیان میگفتن “فازت چیه؟! خب لااقل یه مسابقاتی چیزی شرکت کن یه هدفی داشته باشه این همه ورجه وورجه..” رژیم هم رعایت میکردم و کلا استعداد چاقی هم نداشتم اما با وجود این همه ورزش و دائمُ الرژیم بودن کمر خیلی باریکی نداشتم… باریک بودا ولی نه اونجور که دوست داشتم :)) حتی دیگه طبق آموزشهای چرت و پرت سطح جامعه به این نتیجه رسیده بودم که فرمت بدن من نمیتونه ساعت شنی بشه و تو ژنتیکم نیست. دوره قانون سلامتی استاد رو که شروع کردم فقط بعد از دو ماه به اندامی رسیدم که وقتی یه مربی بعد از چندوقت تو باشگاه دیدتم گفت چه هیکلی ساختی ورزشتو عوض کردی؟! گفتم نه والا ورزشمو کمتر هم کردم چی بود چند ساعت هر روز تو باشگاه وقت و هزینه تلف کردن :)) قبلا همیشه نگران این بودم حالا که بدنم به ورزش زیاد عادت کرده نکنه با کمتر کردنش متابولیسمم بیاد پایین و چاق شم اما دوره قانون سلامتی کاملا بهم ثابت کرد که اصلا مسیر چیز دیگه ای بود…
یکی از دوستان پرسید دوره قانون سلامتی مضمونش چیه . یه توضیحاتی دادم و گفت “اینایی که گفتی کلا شد ده دقیقه، پس استاد بقیه جلسات رو چه توضیحاتی میده؟”… استاد تک تک جمله هاش رو خیلی علمی توضیح میده و انقدر این پروسه رو برای ذهن منطقی میکنه که دیگه بوی پلو که بهت میخوره دست و پات شل نشه بشینی دو پرس بزنی! یه دونه ش رو نمیذاری دهنت! پروسه منطقی کردنش و اطمینان به اینکه با این دوره داری بزرگترین خدمت رو به بدنت، سلامتیت، پروسه جوانسازیت و طول عمرت میکنی، مهمترین بخش ماجراست که کمک میکنه اول به پذیرشش و بعد به ادامش…
آخ آخخخ آخخخ… من تا حالا این بخش از سایت رو ندیده بودم :)) دیگه کار استاد و خانم شایسته جانم دراومد که هر روز بشینن نظرات منو تو بخش نتایج بخونن و منتشر کنن :))
چیکار کنیم دیگه ما جوونهای در تلاش برای پیرو مسیر استاد بودن دلمون به همین نتایج خوشه و تکرارش برای خودمون و دوستای قشنگمون که همه با هم هی انرژی بگیریم و بریم تو شِکَمِ نجواهایی که انقدر روشون زیاده که بازم تا به یه چالش جدید میخوریم میخوان بترسوننمون :) ما انقدر از نتایجمون انرژی میگیریم که زور هیچ نجوایی بهمون نرسه :)
از کجا شروع کنم که خدا رو خوش بیاد؟ :) از آخر برم به اول؟ :) از دوره قانون سلامتی بگم؟ :) نه بذار ازونجا شروع کنم که رابطم با خدا عاشقانه تر شد :) یعنی دروغ چرا، اون که همیشه عاشقم بود، خیلی زیاد روم کراش داشت از عنفوان کودکی :)) هی سعی میکرد بهم بفهونه ها ولی من تو باغ نبودم، نمیگرفتم پیامهای محبت آمیزشو :) فکر میکردم طبیعیه :) بعد خودش منو هدایت کرد به آشنایی به استاد جانم تا حواسم بهش جمع شه :) گفت بابا من اینجام دخترجون کجا رو نگاه میکنی؟ حواست کجاست؟ دنبال چی میگردی؟ من تو قلبتم، تو روحتم، تو مغز استخووناتم… یکم زمان برد تا با فرکانس استاد ارتباط برقرار کنم که داستانش رو توی داستان هدایتم نوشتم و نمیخوام تکرار مکررات باشه… ولی بازم میگم اصلا بذار تکرار مکررات شه :)) چی قشنگتر از تکرار داستان عاشقیِ من؟ :) دیدین این تازه عروس دامادا هر جا میرسن هی دوست دارن داستان آشناییشون رو به همه بگن :) منم میخوام بگم :)
داستان ازونجا شروع شد که از یه مدت قبل از رفتنِ بابا، مامان شروع کرده بود به تلاش در تغییر درونیاتش. امروز کتاب تو حوزه توسعه فردی و موفقیت چاپ میشد، فردا یه نسخه ش دست مامان بود :) یک سری دوره ها هم میرفت که بعضیاش رسما بیراهه بود :) یادمه یه بار از سر کار برگشتم، کلید تو در انداختم اومدم تو خونه دیدم یه سری خانم تو تاریکی نشستن یه سری اصوات عجیب غریب از خودشون خارج میکنن… برگام ریخت :)) بعد فهمیدم از نظر خودشون داشتن پاکسازی میکردن :)) بیشتر برگ ریزون بود تا پاکسازی :)) بعد ازون دوره های چرند و پرند رفت دوره نیروی حال که حداقل خطر جانی برای اطرافیان ایجاد نمیکرد :)) و در نهایت پس از طی سرابهای مختلف رسیده بود به سرچشمه… به همونجایی که باید میرسید… و شروع کرد روحش رو با کلام استاد عباسمنش جانم شستشو دادن…
حالا منی که اون دوره های قبلی مامان رو دورادور دیده بودم فکر میکردم استاد هم از همون تبهای گذراست… فقط خواهشم از مامان این بود که ما رو قاطی ماجرا نکنه و خودش در تنهایی گوش بده به صحبتهای استاد! ولی از یه جا دیگه منم به قول سوزان خانمِ روشن “افتادم تو دام عاشقی” :) استاد میگه من تبلیغ نمیکنم و جهان برام تبلیغ میکنه… من دقیقا از همون شاگردام که با تبلیغ جهان جذب استاد شدم… یه ناشناسی تو تلگرام بخشهایی از فایلهای استاد رو با موزیک قشنگ ادیت زده بود و پخش کرده بود و یه روزی که مامان یکی از همین فایلها رو پلِی کرد شهرزاد هم دل از کف داد :)
دیگه ازون روز به جرات میتونم بگم شاید روزی نبوده باشه که حداقل یک فایل از استاد گوش نداده باشم.. یه فایل که سهله، اکثر اوقات کل روز استاد با منه و شب با صدای استاد میخوابم..
من ازون شاگردای استادم که همه دوره های استاد رایگان دستم رسید و بعد اومدم همه رو خریدم…
بریم سراغ نتایج؟ :) از قدیم الایام همیشه آدم کوشایی بودم ولی تا قبل از استاد خیلی نتایج دندونگیری دریافت نکرده بودم… با استاد که آشنا شدم شِکُفتم :)) از کارمندی اول ارتقا رتبه گرفتم و حقوقم چند برابر شد و بعد باز ارتقا رتبه گرفتم و مدیر شدم و بعد باز رشد کردم و کمیسیون و دلار و غیره که تو کامنتهام و داستان هدایتم زیاد راجع بهشون صحبت کردم و الانم که بیزینس خودمو و دارم و آزاد و رها، همه جهان سرای من است :) شنبه داریم با مامان میریم استانبول، دقیقا دو روز بعد از برگشت با بابا میرم آفریقا، بیست روز بعدش سفر کاری به چین دارم، بعدش سفر کاری به هند و بعد به سنگاپور و دبی. و چی لذتبخشتر از این همه آزادی؟ :)
قبل از آشنایی با استاد یادمه برای یک روز مرخصی برای روز تولدم از چند وقت قبلش استرس میگرفتم و آخرشم انقدر بهم زنگ میزدن کوفتم میشد :) الان کی جلودارمه؟ :) اراده میکنم یک ساعت بعد بلیط میگیرم به هر جا میخوام :) قبل از آشنایی با استاد برای یه سفر سه روزه به ترکیه با حداقل هزینه ها باید کلی دو دو تا چهار تا میکردم… الان فقط باید جلوی خودمو بگیرم ازون ور بوم نیفتم با ریخت و پاش :)) سه چهار تا ملک توی این مدت خریدم، از بی آر تی سواری و تلاش در صندلی بازی و پیدا کردن صندلی خالی رسیدم به شاسی بلند سواری و برای مامان هم یه ماشین عین ماشین خودم خریدم…:)
موفقیتهای کاریم رو بلاشک اول از دوره های روانشناسی ثروت 1 استاد دارم و علاوه بر اون تمام آموزه های توحیدیشون که توی همه فایلهای رایگان و محصولات هست . شروع بیزینسم رو از اهرم رنج و لذت دارم که استاد تو دوره روانشناسی ثروت 1 کامل راجع بهش توضیح دادند. در ادامه، دوره روانشناسی ثروت 3 استاد اصلا یکی از بینظیرترین دوره هاشونه که خیلی به کسب و کار کمک میکنه. قدمها رو تا یه جایی کار کردم و در ادامه هستم. دوره احساس لیاقت ، عزت نفس و … چی بگم آخه… همش بی نظیره… به من باشه که بنظرم اصلا استاد باید برای حق عضویت توسایتشون هم هزینه subscribe بذارن. مگه میشه این همه آگاهی بدون پرداخت هزینه؟! پاچه خواری نمیکنما! من به شخصه با کمال میل پرداخت میکنم. نه که خیلی لارج باشم! نه! آخه بابا نتیجه گرفتم! نه یکی نه دو تا ! کل زندگیم زیر و رو شده! نه فقط زندگی خودم… حتی زندگی برادرم و مادرم… خدایا چطور سپاسگزارت باشم… عاشقتم استاد جانم
سلام به دوست عزیزم مجتبی جان
در پاسخ به سوال شما، واقعیت اینکه من به شخصه با لاغری و کشیدگی صورت مشکلی ندارم و اتفاقا شیک تر میدونمش، و این در رابطه با تاثیر دوره سلامتی روی لاغرتر شدن صورت من از تجربه خودم میگم، در ابتدا صورتم لاغرتر شد اما بعد از چند ماه انگار که بدنم با این سبک غذایی اَدابته شده باشه، صورتم یه مقدار پُرتر شد. ولی این تجربه من بوده، ممکنه برای شخص دیگه و بر حسب میزان و نوع پروتئین دریافتی روزانه ش منفاوت باشه. در کل برای استفاده از هر کدوم از دوره های استاد پیشنهاد میکنم ، مبنای تصمیم گیریتون رو معرفی خودِ استاد قرار بدید که چندین ویدیوی رایگان با توضیحات کامل در قسمت معرفی هر محصول گذاشتن. تجربه هر فرد بر اساس بَک گراندی که از قبل داشته و میزان تعهد فعلیش به آموزه ها میتونه متفاوت باشه . و در آخر ممنون که کامنتهای من رو خوندی و برات موفقیت هر روزه در تمام زمینه ها آرزو میکنم