حاتم خُرممن حاتم خرم هستم و خدارو سپاسگزارم به خاطر دوره شگفت انگیز 12 قدم. حدود 6 ماهه که من دارم روی آموزه های قدم اول از دوره 12 قدم کار می کنم و دیروز تمام جلسات این قدم رو به طور کامل تمام کردم و آماده رفتن به قدم دوم شدم. امروز یه نگاهی به چکاپ فرکانسیم در شروع قدم اول انداختم و متوجه تغییراتم شدم.وقتی دوره 12 قدم رو شروع کردم و چکاب فرکانسی رو انجام دادم، بدهی های زیادی داشتم. اما در طی کار کردن با آموزه های این دوره، الان نه تنها خیلی از بدهی هایی که داشتم، پرداخت شدند بلکه به موفقیت های عالی رسیدم. تونستم مخارج عمل جراحی پدرم رو پرداخت کنم و دوباره سلامت بشن.برای اجاره خونه، 80 میلیون تومن کم داشتم که تونستم به این هدف هم برسم و این پول رو هم بسازم.درآمدم 5 برابر شده و اعتماد به نفسم خیلی بیشتر شده. این رد پا رو از خودم گذاشتم و از خدا میخوام که توی این مسیر خوشبختی و سعادت مارو ثابت قدم نگه داره
جواد بایرامیاستاد عزیزم، هر چند تا کامنت براتون ارسال کنم و تشکر کنم از شما بابت تمام تغییرات و بهبودهای زندگیم ، باز هم کافی نیست. با عمل کردن به آموزشهای شما، زندگی من در تمام ابعاد در حال تحول است. هر روز در شکرگزاری هام از خداوند بزرگ خودم برای هم زمانی زندگیم با شما و سایت elmeservat.com سپاسگزاری می کنم.
آگاهی ها و تمرینات دوره کشف قوانین زندگی تحولی در من به وجود آورده که اگر بخوام کامل در این مورد بنویسم، باید روزها وقت بذارم. اولین کامنت من در این دوره برمیگرده به 580 روز پیش وقتی این کامنت رو خوندم، متوجه شدم که نسبت به 580 روز چقدر شخصیت من و زندگی من تغییر کرده.
580 روز پیش وقتی تازه دوره کشف قوانین زندگی رو شروع کرده بودم، هیچ سمتی نداشتم. یک کارمند معمولی بودم که با یکی از همکاران روی میز کنفرانس کنار هم بودیم. نه کشویی، نه فایلی، نه میز مستقلی، نه جایی برای نگهداری لوازم شخصی خودم ...
اتاقی که با 4 نفر دیگه از همکارانم با هم از صبح تا عصر کنار هم بودیم. اون زمان به دلیل تمرکز اون عزیزان روی نکات منفی و اخبار و حوادث و شاه پرستی و کلی حواشی دیگه، من برای کنترل ورودی های ذهنم مجبور بودم همیشه هدفون توی گوشم بزارم. البته که نمی شد 100 درصد ورودی هام رو کنترل کنم اما تمام تلاشم رو می کردم. اون زمان حقوق من یک سوم حقوق الانم بود و همین کنترل ذهن ها و عمل به آگاهی های دوره کشف قوانین زندگی، این همه بهبود توی زندگیم ایجاد کرد. الان بعد از 580 روز، من توی همون اتاق، رئیس هستم با کلی میز و تشکیلات و امکانات و حقوق 3 برابر. رئیس ایستگاه مهرآباد (کارگو هواپیمایی ماهان).الان توی اون اتاق فقط من هستم با یک همکار نازنین که اون هم همیشه هدفون توی گوشش هست و روی کارهاش تمرکز می کنه. یک محیط بسیار آرام، ساکت، منظم، مثبت و رویایی که در 95 درصد زمان ها، تصویر و صدای استاد عباس منش رو مانیتور بزرگی که به لپ تاپ وصل کردم خود نمایی می کنه.
آزادی زمانی دارم. عزت و احترامی که مدیران جدید و نازنین نسبت به من دارند و شرایطم هیچ ربطی به 580 روز و شروع دوره کشف قوانین زندگی نداره. این بهبود ها فقط جزئی از روند تغییرات مثبت و نتایج من هست که از عمل به آگاهی ها و تمرینات این دوره حاصل شده.
شرایط جسمانیم بی نظیر و رویایی شده؛بدهی هام همه صفر شده؛روابطم عالی شده؛میتونم بگم چرخ زندگی در ابعاد مختلف روان شده؛قلبم پر از آرامش و امید و ایمان و توکل هست و خودم رو خالق زندگیم احساس می کنم؛شجاعت بیان دیدگاه هام رو دارم؛و این تغییرات حاصل تبدیل تمرین 30 روزه کدنویسی روزانه زندگیم در این دوره، به تمرین هر روزه ی من در 580 روز گذشته…
استاد عزیزم، با تمام قلبم از شما برای این آموزشها و نتایج بی نظیرم بی نهایت سپاسگزارم. می خوام به دوستانی که از این دوره یا هر آموزشی از استاد استفاده می کنند بگم که: آگاهی هایی که از آموزش های استاد می گیریم، بهترین، سریع ترین و خالص ترین روش برای تغییر زندگی در تمام ابعاد هست. من روزهای اول حتی سال اول، توی عمل به آموزه های استاد ثبات نداشتم و تغییرات خاصی دیده نمی شد اما مهم ادامه دادن و ثبات داشتن هست. وقتی با تعهد شروع کردم و ادامه دادم، همه چیز شروع به تغییر کرده. من همه نوع تلاشی برای تغییر زندگیم کردم ولی الان کاملا به این نتیجه رسیدم که برای تغییر شرایط، هیچ راه دیگه ای، تاکید میکنم هیچ راه دیگه ای جز عمل به این آموزه ها نیست. هیچ راه دیگه ای غیر از مسیر توحید، درک قوانین زندگی، درک خالق بودنمون، توانا تر شدن توی کنترل ذهن و کنترل ورودی های ذهن، برای تغییر شرایط وجود نداره.
امان سعادتیمن از مدتها پیش یعنی حدود ۸ سال پش با استاد عباس منش آشنا شدم و برای اینکه مشکلات عمده ای که در وضعیت مالی و روابطم داشتم رو حل کنم، به آموزه های استاد گوش می دادم اما درباره عمل به آگاهی ها جدی نبودم.اما امسال پس از 8 سال تصمیم گرفتم به صورت جدی از آموزه های استاد عباس منش استفاده کنم و زندگی خودمو اونطوری که میخوام خلق کنم. الان 4 ماه از اون تصمیم گذشته. تا کنون 5 قدم از دوره 12 قدم رو خریدم و الان در حال کار کردن روی آگاهی های قدم چهارم هستم. در طی همین مدت کوتاه که به صورت جدی روی آموزه های این دوره کار کردم، نتایج عالی ای در زندگیم رخ داده که می خوام بخشی از اونا رو بنویسم:درآمدم در کمتر از چند ماه از صفر به ماهیانه ۲۵ میلیون تومن رسیده.خونه ای که سالها بود به دنبال فروشش بودم و چون شریک داشتم و یکی از شرکا هم فوت شده بود و تعداد زیادی بچه داشت، به فروش نمی رفت و ذهنم می گفت فروش این خونه به این راحتیا نیست پس بی خیالش شو. اما بعد از کار کردن با آگاهی های 12 قدم و عمل به قانون، همه چیز به گونه ای تغییر کرد که این خونه به راحتی و نقدا به فروش رسید و تمرکز من از اون آزاد شد.رابطه م با همسرم هر روز داره بهتر میشه.خدا رو شکر بدهی هام همه پرداخت شده و حتی یک ریال هم بدهی به بانک و غیره ندارم.خدا را بابت همه ی این تغییرات شکر می کنم. این روزا علی رغم اکثریت جامعه، کاری ندارم که قراره رئیس جمهور عوض بشه یا نه، کاری ندارم قیمتها میره بالا یا میاد پایین، کلا به هیچ خبری توجه نمیکنم و همه ی تمرکزم را گذاشتم روی تغییر باورهام و راه اندازی کسب و کار جدیدم.
مهدیهمی خوام از معجزه عمل به آگاهی ها و تمرینات دوره شیوه حل مسائل زندگی بنویسم و با مدرک بهتون بگم که به قول آگاهی های این دوره، واقعا تمام مسائل، تمام مشکلات - بدون هیچ استثنایی- راه حل دارن و راه حل ساده ای هم دارن.
من چند روز پیش با عمل به آگاهی های این دوره، مسئله ای رو در زندگیم حل کردم که یک سال درگیرش بودم و به نوعی به این باور رسیده بودم که باید تا آخر عمرم با این مسئله کنار بیام و تحملش کنم.مسئله این بود که من توی بدنم دچار یه مشکلی شده بودم که چون شخصی هست بیانش نمیکنم. اما این مشکل از زمانی شروع شد که من یه رفتار اشتباهی رو چند روز با بدنمانجام دادم. یعنی شما فکر کنید به یه عضله ای که نباید فشار میاوردم، ناآگاهانه فشار وارد کردم و باعث آسیب به یک شریانی شدم. این مشکل به صورت سوزش و درد ظاهر می شد به طوریکه تمام زمان هایی که من میشستم پای فایلا و روی خودم کار میکردم، وجود اون سوزش توی بدنم تمرکزم رو میگرفت.تو این چند ماه چند تا دکتر رفتم داروهای مختلف مصرف کردم تمام دکتر ها میگفتن آزمایش هات و سونو گرافی هات هیچ مشکلی نداره و یه سری قرص چرک خشک کن بهم میدادن چون فکر می کردند که یه قسمت از بدنم عفونت داره. من اون قرص هارو مصرف میکردم و اونا هیچ فایده ای نداشتن. آخرین دکتری که رفتم گفت ببین این قرص بخور خوب شدی که هیچ، خوب نشدی بی خیالش شو و باهاش کنار بیا. اما این اصلا مسئله ای نبود که من بتونم بهش فکر نکنم و رهاش کنم چون واقعا اذیتم میکردمن یکسال این مشکل رو تحمل کردم چون باورم شده بود که این مسئله هیچ راه حلی نداره و هیچ وقت خوب نمیشه و به عنوان یه درد مزمن پذیرفته بودم. این اواخر بیشتر اذیتم میکرد و به عینه میدیدم که چقدر ذهن من درگیر این مسئله است که الان سوزشش دوباره شروع می شه و کلی اذیت میشم.تا اینکه چند روز پیش دوباره نشستم جلسه اول از دوره شیوه حل مسائل رو گوش دادم و تک تک کلیدهایی که استاد درباره مسائل که حل شده می گفت رو برای خودم می نوشتم و تکرار می کردم. به خاطر تمرکز روی این آگاهی ها، به همچین عبارتی توی وجودم شروع به تکرار شد که: این همه مسائل بزرگ و پیچیده حل شدن این همه بیماری های عجیب و غریب راه درمانشون پیدا شده مگه میشه یه همچنین مشکل کوچیکی که من دارم راه حل نداشته باشه!آگاهی های این جلسه بهم می گفت که چطور باید به مسئله نگاه کنم و من رو امیدوار می کرد که پس منطقیه اگه اون همه مسئله حل شده این مسئله هم حل بشه. من قبلا چندین بار توی یوتیوب درباره این راهکار این مسئله تحقیق کرده بودم و نظرات مختلف پزشکان رو دیده بودم اما راهکار هاشون برام فایده نداشت. اما بعد از اتمام جلسه اول و آگاهی های امیدوارکننده و توحیدی ای که به ذهنم داده بودم، همون روز با تمام وجودم از خدا کمک خواستم گفتم خدایا تو به من بگو ریشه این مشکل کجاست و تو بهم بگو چجوری حلش کنم؟!
آنقدر با تمام وجودم از خدا خواستم که شب توی خواب داشتم خواب میدیدم یهخواب بی ربط به این مسئله اما من توی خوابم ذهنم درگیر این قضیه بود و هی از خدا کمکم میخواستم. فردا صبح بیدار شدم و دوباره رفتم یوتیوب و برخوردم به چند تا ویدیو جدید.تا قبل از این تمام ویدیوهایی که دیده بودم، درباره این بود که برای سوزش اون قسمت چیکار کنم، اما چند تا ویدیو ای که اون روز صبح دیدم از یه دید وسیع تر و یه نگاه متفاوت تر ریشه مشکل این عضو از بدن رو بررسی کرده بودند. بعد از دیدن اون دوسه تا ویدیو و تطبیق حرفاشون با علائم خودم، من تازه بعد از یکسال فهمیدم کلا ریشه مشکل من کجاست؟! فهمیدم مسئله اصلی که داره این سوزش به وجود میاره چیه؟! من تازه ریشه مشکل پیدا کردم. ریشه مشکل این بود که اون فشاری که من به بدنم وارد کرده بودم باعث آسیب یک شریان شده بود و اون شریان یا مسدود و یا تنگ شده بود و در نتیجه سموم بدنم کامل نمیتونستن ازش عبور کنن و اونجا جمع میشدن و سوزش به وجود می آورد.
باورهای مخرب من باعث شده بود من اصلا نفهم مشکل چیه. باعث شده بود اصلا نیام از یه زاویه دیگه از یه دید بالاتر این درد بررسی کنم. اصلا فکر نکنم به اینکه بابا این مشکل داره از کجا سرچشمه میگیره. چرا ؟ چون باور کرده بودم این درد راه درمان نداره و طبیعیه که این درد تا همیشه با من باشه.
این درد تمرکز منو نابود میکرد و منم تحملش می کردم چون باور داشتم که خیلی از بیماری ها راه حل ندارن و چون چند بار سعی کرده بودم حلش کنم اما هیچ نتیجه ای نگرفته بودم، دیگه باور کرده بودم که نمیشه. وقتی ویدیو هارو دیدم امیدوار شدم که این مسئله میتونه حل بشه. بعد گفتم خدایا خودت ریشه مشکل رو به من نشون دادی حالا خودت بگو چجوری حلش کنم. همون لحظه فهمیدم این مشکل دیگه چیزی نیست که با درمان های خانگی بتونم رفعش کنم بلکه باید با یک متخصص این عضو صحبت کنم تا این شریان رو بتونه باز کنه. توی اینترنت سرچ کردم و گشتم دنبال یه متخصص اون عضو و نتیجه این بود که فهمیدم پیش چه دکتری باید برم. هدایت شدم که زنگ بزنم از درمانگاه نزدیک خونمون بپرسم که آیا شما متخصص این عضو رو دارید و گفت اره داریم همین امروز هم میاد. حسم میگفت پیش همون برم که راه حل مسئله رو میدونه. دکتر متخصص وقتی آزمایش هام رو دید، گفت آزمایش ها سالمه و هیچ مشکلی رو نشون نمیده اما من با هدایتی که شده بودم، ریشه مشکل رو تونستم براش توضیح بدم. اون متخصص بعد از توضیحات من تازه فهمید مشکل چیه. بعد هم گفت این شریان با این دارو باز میشه و دارو رو برام نوشت. باورم نمیشه که با اولین قرصی که خوردم، چقدرررر حالم بهتر شد و این درد بزرگ توی وجودم تقریبا از بین رفت. البته باید دوره درمان تکمیل کنم تا اون شریان کامل به حالت طبیعی خودش برگرده.
چقدر الان خداروشکر میکنم و چقدر سپاسگزار آگاهی های دوره شیوه حل مسائل هستم.
دوستان من چون باور کرده بودم که این مسئله راه حل نداره، فقط میرفتم دکتر که به خودم بگم دیدی من تلاشم کردم ولی نشد ولی فایده نداشت دیدی من چقدر دکتر رفتم ولی درمان نداره!
دقیقا مثل همون مثالی بودم که استاد توی این دوره شیوه حل مسائل میزنن که: اون آدم با یه پیچ گوشتی داره تلاش میکنه مسئله ای رو حل کنه که به پیچگوشتی نیاز نداره تا فقط خودش رو راضی کنه و بگه که: ببین من بیکار نشستم من تلاشم دارم میکنم اما راه حل نداره. در حالیکه اون مسئله به راحتی با یه انبردست حل میشه. اما این فرد باید باور کنه که این مسئله راهکار داره تا بتونه به مسئله درست نگاه کنه و به راهکار هدایت بشه.
یعنی من این چند روزه فهمیدم چقدر باور مهمه. وقتی باور من عوض شد که نه همه مسائل میتونن راهکار داشته باشن، من به راهکار هدایت شدم و مشکلی که بیشتر از یکسال درگیرش بودم رو درکمتر از 12ساعت حل کردم.
سوم: این قضیه چقدر ایمان منو نسبت به خدا قوی کرد که: اگر واقعا از خدا بخوای و منتظر پاسخ باشی و اگه همون لحظه جواب رو نشنیدی، نه تنها ناامید نشی، بلکه گوشاتو تیز کنی برای شنیدن و واقعا امیدت به خدا باشه ته دلت این باشه که واقعا خدا پاسخ میده، اونوقت علاوه بر اینکه پاسخ میده خیلی سریع هم پاسخ رو بهت میده.
یعنی من اون روز یاده اون آیه ای افتادم که استاد بارها تکرار میکنه که خدا میگه «اگر بندگان من درباره من از تو پرسیدن بگو من نزدیکم و اجابت میکنم دعای درخواست کننده رو به شرط اینکه اونا هم منو اجابت کنن »
و چقدر ایمانم به جوابگو بودن خدا بیشتر شد. چقدر با چشمام دیدم اگر واقعا با باورهای درست نسبت به خدا و نسبت به مشکلات ازش کمک بخوای، ازش جواب رو بخوای و ازش انتظار فقط جواب رو داشته باشی، ازش بخوای ریشه مشکل رو بهت نشون بده و راهکار حل اون ریشه رو بگه، اون چقدر سریع پاسخ میده.
الان دو روز از اون روز میگذره. من یه مسیر قشنگ و زیبا رو از آگاهی های دوره شیوه حل مسائل زندگی یاد گرفتم که: هر وقت هر سوالی داشتم، هر مسئله ای بود، با این باور که این مسئله قطعا راهکار داره و قطعا خدا من رو هدایت میکنه به اون راهکار، از خدا بخوام و خیلی مهمه که منتظر پاسخش بمونم تا بهم بگه چیکار کنم و هر نشونه ای که میاد رو جدی بگیرم و براش قدم بردارم.
محمود ناصریوقتی وارد دوره قانون سلامتی شدم و زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم، ذهنم رو از روز اول اینجوری شرطی کردم که: من فقط 20 روز اینجوری زندگی میکنم اگه سخت بود دیگه ادامه نمیدم. ولی بعد از 20 روز انقد نتایج گرفتم که دیگه نمیتونم به سبک قبلیم برگردم. میخوام بخشی از نتایجم از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو بنویسم:درد کمرم خوب شده؛ واریکوسل در من درمان شده؛ میگرنم درمان شده؛خوابم خیلی عالی شده؛ سحر خیز شدم؛ وزنم و اندامم عالی شده؛ پوستم عالی شده؛ تمرکزم عالی شده؛ لرزش دستم خوب شده؛ اخلاقم عالی شده؛ عزت نفسم عالی شده؛ من فوتبالیست هستم و الان از نظر مربی، قدرت بدنی من تو تیم فوتبال از همه بالاتر هست؛
پوست بدنم سفید نرم شده؛ خشکی های پام از بین رفته؛ انرژی خیلی زیادی دارم؛ از همه مهمتر انحراف جنسی که داشت من رو بیچاره می کرد، درمان شده؛
همیشه تایم و حوصله دارم و خونمو نظافت میکنم؛ چابک وتیز شدم؛ شوخ طبع و خوش رفتار هستم و دیگه مودی نیستم و اخلاقم ثبات داره؛ احساس سبکی که الان دارم 10 سال پیش نداشتم و بینهایت نتایج دیگه که سر فرصت میام و می نویسم.واقعاً اگر آگاهی های دوره قانون سلامتی رو نمی دونستم، بدبخت بودم. هر روز خداوند رو به خاطر زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی شکر می کنم.
علی خدابخشیمن با فردی ازدواج کردم و به شدت به این فرد وابسته بودم و فکر میکردم این عشقه. یکی از مشتری هامون که اوضاع مالی خیلی عالی ای داشت و توی کار طلا بود، ما رو با آموزه های استاد عباس منش آشنا کرد و بهمون گفت:شدیم. ایشون به ما گفت: من از طریق آموزه های استاد عباس منش تونستم زندگیم رو نجات بدم و از صفر به اینجایی که الان هستم، رسیدم. این شد که من و همسرم عضو سایت شدیم. همسرم خیلی جدّی آموزه های استاد رو شروع کرد. شب و روز روی آموزه های استاد کار می کرد، یادداشت برداری می کرد و به آموزه ها عمل می کرد اما من باور واقعی نداشتم، آموزه ها رو جدی نمی گرفتم و هربار می گفتم حالا از شنبه، تعهد میدم که به قوانین عمل کنم.در نهایت من و همسرم از هم جدا شدیم و مسیرمون از هم جدا شد. در کمتر از یکسال، همسرم تونست کارگاهش رو راه اندازی کنه و سال دوم بزرگترین کارخونه عروسک سازی رو بزنه اونم تو سن ۲۳ سالگیش بدون هیچ پشتوانه ای جز خدا.اما در عوض من معکوس همه چیمو از دست دادم و ۴۳۰ میلیون بدهکار شدم و کلی وقایع بد به یکباره سرم آوار شد. من همه چیزم رو از دست دادم اما خوبیش این بود که دیگه چیزی نداشتم که برای از دست دادنش بترسم.من برگشتم به سایت elmeservat.com اما اینار درست برگشتم. شروع کردم تمرکزی روی آموزه ها کار کردن. اینبار چیزهایی می شنیدم که انگار قبلا هرگز نشنیده بودم و از اون روز تا الان همچنان با جدیت دارم ادامه می دم. نتایج همسر سابقم شد الگو و نشانه ای از سمت خدا برای من. چون من دیدم که چطور با عمل به این آموزه ها و اجرای توحید واقعی، زندگیش از این رو به اون رو شد. بعد دوره عزت نفس رو خریدم. الان 3 ماهه که من دارم به آموزه های دوره عزت نفس عمل می کنم و باورم نمیشه تو این مدت چقدر رشد کردم. به خاطر ایجاد احساس ارزشمند بودن در خودم تونستم جاهایی برم، نامه ها و درخواست هایی کنم که قبلا اصلا برای این موارد احساس لیاقت نداشتم، فکر می کردم توانایی انجامش رو ندارم اما به خاطر کار کردن روی عزت نفسم براشون قدم برداشتم و چقدر جواب های مثبت و خوبی رو دریافت کردم.توی این مدت 3 ماهه، بدهی های چند ساله سنگین من پرداخت شد و این نتیجه باعث شد ایمان بیارم که دستانی از غیب دارن کارهام رو به طرز شگفت انگیزی پیش میبرن. الان من دیگه ورشکسته نیستم. با عمل به آموزه های استاد، از ۴۳۰ میلیون بدهی و شرکت و انباری خالی از جنس، تبدیل شدم به فردی که بدهکار نیست و انبار شرکت الان جای خالی برای چیدن جنس های جدید نداره و سر ریزه از محصوله.
مهدی حوازادهیه اتفاق جالب برام افتاد که مربوط به عمل کردن به تمرینات دورهی شیوهی حل مسائل زندگی بود، گفتم بیام و تجربهام رو با شما به اشتراک بذارم. ما آب خونمون از چاه تأمین میشه. چند روز پیش، ظاهراً چاه به مشکل خورده بود، اما چون حدود 1000 لیتر آب ذخیره داشتم، متوجه مشکل نشدم تا اینکه یکی از همسایهها تماس گرفت و گفت پمپ کار نمیکنه. رفتم چک کردم، دیدم رلهی پمپ از کار افتاده. اول گفتم: خب این کار من نیست، باید لولهکش بیاد و درستش کنه. یه روز صبر کردم و سعی کردم آب رو مدیریت کنم، منتظر کسی که بیاد و مشکل رو حل کنه. اما خبری نشد. مسئول شهرک به چند نفر زنگ زده بود، یکی اومده بود، نگاه کرده بود و گفته بود: \"رله سوخته\" و رفته بود. یکی دیگه هم گفته بود \"برف و بارونه، نمیتونم بیام.\" خلاصه، دیدم که دارم از مواجهه با مسئله فرار میکنم! همون لحظه یاد آگاهیهای دوره شیوهی حل مسائل افتادم، مخصوصاً مثال اون مدیر کارخانه. که به جای فرار از مسئله، هر چی از آگاهی های این دوره یاد گرفتم رو در عمل اجرا کنم.زنگ زدم به مسئول شهرک و راهنمایی خواستم. بعد با یکی دیگه هم مشورت کردم، گفت: \"پمپ رو یهسره کن، سیمش رو قطع کن و موقتی راهش بنداز.\" وقتی دست به کار شدم، فهمیدم کل کاری که باید انجام بدم اینه که فقط دو شاخه رو به برق بزنم تا تانک پر بشه و بعد قطعش کنم! اول خیلی خوشحال شدم که حل کردن این مسئله فقط یک ثانیه زمان میبرد. اما بعد یاد اومد که توی دوره شیوه حل مسائل، استاد به ما یاد می ده که ریشه مسائل را پیدا کنیم و اونا رو از ریشه حل کنیم تا دوباره کاری نشه. یه ندایی بهم گفت: \"حتی اون رلهای که فکر میکنی سوخته، نسوخته!\" به مسئول شهرک گفتم: \"حسم میگه رله سالمه.\" سیمها رو دوباره وصل کردیم و دیدم بله، رله هم سالمه! فقط کمی آب رفته بود توی اتصالات، که اون هم به خاطر حل نکردن مسئله از پایه بود. در نهایت، مشکلی که ممکن بود یکی دو هفته منتظر بمونم تا مسئول شهرک یا لولهکش بیاد و حلش کنه، بدون هیچ هزینهای در کمتر از 10 دقیقه حل شد. این تجربه درسای زیادی برام داشت:چقدر من اولش این مسئله رو سخت کرده بودم و چقدر آگاهیهای جلسات این دوره به من کمک کرد تا بپذیرم که: من مسئول حل مسائل خودمم، نه بابام، نه مدیر شهرک، نه هیچکس دیگه! باورهایی که این دوره دربارهی توانایی حل مسئله به من داد، باعث شد بتونم مسئلهای رو که کلی آدم ازش ترسیده بودن و حتی خودم هم اولش ترسیده بودم، به سادگی حل کنم. این دوره به من یاد داد که همهی مسائل راهحل دارن، و راهحلها اغلب سادهتر از چیزی هستن که فکر میکنیم و وقتی با قصد حل مسائل با اونا مواجه بشیم، هدایت های خداوند برای حل مسائل رو دریافت می کنیم. این تجربه عزت نفسم رو بالا برد، شخصیت منو قویتر کرد و از همه مهمتر، منو توحیدیتر کرد. واقعا ظرف وجود ما با حل مسائلی که باهاشون مواجه میشیم، رشد می کنه. هر روز بیشتر میفهمم که زندگی چقدر ساده است وقتی توانایی خودمون در حل مسائل پیش رو رو باور کنیم.
لیلا آذرنژاداز نوشتن کامنت قبلیم حدود 10 ماه میگذره که من اهداف امسالم رو مکتوب کرده بودم. هنوز به طور کامل به همه اهداف امسالم نرسیدم اما دارم توی این مسیر حرکت می کنم و پیشرفت های زیادی در این 10 ماه داشتم که می خوام بخشی از اونا رو اینجا بنویسم:
شغل من خیاطی هست و از زمانی که در کنار شغلم شروع به کار کردن روی آموزه های دوره روانشناسی ثروت 1 کردم، با اینکه در اجرای آگاهی های این دوره کوتاهی های بسیاری هم داشته ام اما کلی رشد داشتم.
در این مدت سفارش های بیشتر و با کیفیت تری برای شغلم دریافت کرده ام؛
کار آموزهای بسیار عالی و قدردان برای آموزش به سمتم هدایت شدند و بدون اینکه من کاری کنم، چقدر تبلیغ خوبی برای کسب و کار من هستند چون کلی از شخصیت من، کیفیت کار و کیفیت آموزشم به بقیه تبلیغ می کنن و اونقدر برام سفارش اومده که مشتری هام با عشق حاضر شدن تا ماهها منتظر بمونن تا من بتونم کارشون رو انجام بدم.
کمدهای اتاق کارم پر از پارچه های سفارش مشتری هاست به طوریکه به مشتریام گفتم فعلا پارچه نیارین و فقط اسمشون رو یادداشت میکنم و مثل دکترها وقت چندین ماه دیگه با اونا تماس می گیرم تا نوبشون رو اعلام کنم.
مشتری های ثابتم هر ماه برام پیش پرداخت واریز میکنن یعنی قبل از اینکه من کار رو به اونا تحویل داده باشم. البته میدونم که این یکی از خواسته هام بوده که مشتری ها قبل از اتمام دوخت لباس، هزینه رو برام پرداخت کنن چون این رو نشونه اعتمادشون به کیفیت کارم میدونستم و حس خوبی بهم میداد و الان این آرزو تبدیل به بخشی از واقعیت کسب و کار من شده و من بسیار خوشحال و راضیم و سپاسگزار خداوندم.
پول به راحتی و به شیوه های مختلف به سمت من روانه شده به طوریکه توی این مدت، هدیه های بسیاری از سمت انسانهای مختلف دریافت کردم که فقط معجزه بوده.
حدود 3 سال پیش مقدار زیادی پول قرض گرفته بودم و هزینه های زندگیم بهم اجازه نمی داد که بتونم این قرض رو پرداخت کنم و ذهنم رو به شدت درگیر کرده بود. اما خدا رو شکر دیروز خدای من قرضم رو برام پرداخت کرد و من امروز بسیار رها هستم و ذهنم بازتر شده و احساسم فوق العاده است.
به خاطر درک بهتر قوانین، الهات خداوند رو خیلی راحت تر می شنوم و تشخیص می دم در تمام موارد حتی توی کارم و هنگام آموزش دادنم و هر لحظه مبهوت میشم از هدایت های خداوند و پاسخ هایی که در جواب سوالاتم بهم میگه که باعث شده کارم رو با کیفیت خیلی بهتری انجام بدم.
واقعا از عمل به قانون احساس فوق العاده ای دارم.
از روند رشد مالیم راضی ام و در این مدت درآمد من 2 برابر افزایش پیدا کرده در حالیکه هنوز سال تموم نشده و درآمدم داره خیلی بیشتر میشه. بینهایت سپاسگزار خداوندم برای تمام اتفاقاتی که معجزه وار داره توی زندگیم رخ می ده. چقدر خوشحالم و راضیم از بودن تو مسیر درست و درک قوانین ثروت.
سمیرا و سحرمن سمیرا هستم و 34 سال سن دارم. 2 سال و 4 ماهه که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم. یادم میاد از 14 سالگی مشکل پوستی داشتم. لکه های قهوه ای روی پوست بدنم بود که هرچقدر دکتر پوست میرفتم، هرچقدر داروهای گیاهی مصرف میکردم و هر تلاش دیگه ای می کردم، هیچ درمانی نداشت. اما بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، اون لک ها بدون نیاز به هیچ تلاشی برای دوا و درمان، خود به خود از بین رفتند.قبل از دوره قانون سلامتی، مشکل تیروئید کم کار داشتم و دارو مصرف میکردم اما پس از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، عملکرد تیروئید در بدنم به حالت طبیعی برگشت و دیگه دارو مصرف نکردم. الان طبق آزمایش، تیروئید من تنظیمه و این مشکلم هم با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی کاملا برطرف شده. در صورتی که سالها همه دکترای متخصص غدد بهم گفته بودند که برای کنترل عملکرد تیروئید باید تا آخر عمر داروهای تیروئید مصرف کنی.قبل از دوره دوره قانون سلامتی من تپش قلب داشتم. همیشه در ناحیه قفسه سینه احساس درد داشتم، بین دو کتفم همیشه درد داشتم اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی این مشکل هم از بین رفت.قبل از دوره قانون سلامتی، خصوصا این اواخر، اضافه وزن پیدا کرده بودم و صورتم ورم داشت. اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، صورتم جوان شده ، ورم ها رفته، پوستم روشن و شفاف شده و وزنم به تناسب رسیده.قبل از دوره قانون سلامتی، موقع پیاده روی خسته میشدم و زیر قفسه سینه م درد میگرفت. اما پس از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، خیلی پر انرژی هستم و با پیاده روی نه تنها اصلا خسته نمیشم بلکه این مسئله درد قفسه سینه هم کامل برطرف شده.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی از نظر روحی افسردگی، داشتم شبها بی خواب میشدم و فکرهای منفی به ذهنم میومد اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، حتی این سلامت جسمانی روی روح و روان من هم تأثیر گذاشته، الان شادی، شعف درونی و احساس خیلی خوبی دارم. از نظر ذهنی توانایی تمرکزم خیلی بالا رفته و کاملا می بینم که مغز من بسیار فعال شده. به خاطر این همه نتایج عالی که هم در سلامتی جسمم و هم زیبایی ظاهریم و هم عملکرد ذهنیم رخ داده، اعتماد به نفسم بالا رفته و اراده ام برای پرداختن به اهدافم بسیار قوی شده. چون قبل از دوره قانون سلامتی اگر صبح زود باید بیدار می شدم، به سختی بیدار میشدم، سردرد داشتم، در طی روز کلاً چُرت میزدم، اصلا توان نداشتم ورزش کنم و با ورزش کردن تپش قلب می گرفتم. اما بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی و ادامه دادن به این سبک، الان خواب من فوق العاده با کیفیت شده. به طوریکه با گذاشتن سرم روی بالش، به خواب عمیقی میرم و از اونجا که بدنم و مغزم کاملا استراحت میکنه، صبحا ساعت 6 بیدارم، پر انرژی تمرین ستاره قطبی دوره 12 قدم رو انجام میدم، از نظر روحی پر از شعف و شادی هستم، ورزش میکنم و تمرکزم خیلی بالا رفتهقبل از دوره قانون سلامتی، من استرس زیادی در کارم داشتم. به طوری که وقتی مشکلی پیش میومد دستای من می لرزید. اما الان به خاطر اینکه عملکرد مغزم به شدت بهتر شده و تمرکزم بالا رفته، اصلا این مشکل رو ندارم و استرس نمی گیرم.قبل از دوره قانون سلامتی دور چشمم تیره شده بود اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، دور چشمان و پلکم حالت طبیعی و زیبایی پیدا کرده و تیرگی هم از بین رفته. اندام من، انرژی من، شادابی صورتم الان توی سن 34 سالگی، به شادابی، سلامتی و جوانی 16 سالگیم برگشته.استاد عزیز من درباره زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی خبر خوب خیلی دارم و بابت معجزه ای به نام دوره قانون سلامتی بسیار سپاسگزارم. خانواده ما از همون 2 سال پیش، به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی کرده اند. قبل از دوره قانون سلامتی پدرم دچار بیماری آلزایمر شده بود و بیماری پدرم تا مرحله ششم پیشروی کرده بود. اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، آلزایمر پدرم الان 70 درصد بهبود پیدا کرده که برای دکتراش این یک معجزه است. انشالله بعد از بهبودی کامل، نتیجه درمان بیماری های پدرم رو هم براتون مینویسم. خدارو هزاران بار شکر که ما در مسیر زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی قرار داریم. استاد عزیز از شما سپاسگزارم برای دوره فوق العاده عالی قانون سلامتی.
محدثه سادات موسوی نژادمن و خانوادم الان حدود یک ماه هست که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنیم و می خوام بخشی از نتایج خانوادگیمون رو بنویسم:حال روحی کل خانواده مون به شدت عالیه. من و مادرم هر روز نیم ساعت پیاده روی می کنیم و از نتایج مون با هم صحبت می کنیم. خدا رو هزار مرتبه شکر، مادرم دیگه قرص قلب نمی خوره و حالش کاملا عالیه.خال های گوشتی دور گردن پدرم که به اندازه پشت ناخن بود و خیلی بزرگ بود و آویزان شده بود، کاملا جمع شدن. قبل از دوره قانون سلامتی وسط سر پدرم کلا از مو خالی شده بود و سرش داشت کاملا کچل میشد اما بعد از تقریبا یک ماه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، چند روزی هست که وسط سرش مو در اومده و سفیدی موهاش هم کمتر دیده میشه. پدرم که همیشه آدم به شدت همیشه خسته ای بو، الان باشگاه بدنسازی میره.تیرگی های بدن همه ما از بین رفته و پوستمون روشن شده.
قبل از دوره قانون سلامتی من خودم بشدت ریزش مو داشتم اما الان ریزش موهام کاملا قطع شده. صورتم بسیار زیبا شده. چشمام شفاف و درشت شده، مژه هام هم مشکی و پرپشت شده این در حالی هست که من حامله ام و خانم ها معمولا توی دوران حاملی، صورتشون ورم می کنه و زشت میشه اما من دارم روز به روز زیباتر میشم.پشت لب من به شدت مو داره به طوریکه به همسرم می گفتم اگر من یه روز موهای پشت لبم رو نزنم از سیبیلای بابام بزرگتر میشه و بابام به سبیلای من حسودیش میشه. اما از وقتی دارم به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم، رشد این موهای زائد توی صورتم به شدت کم شده.قبل از دوره قانون سلامتی به شدت گردن درد داشتم یعنی از وسط کتفم درد شروع می شد و بعد می رسید به گردنم و بعد هم به تک تک رگهای سرم نفوذ می کرد و تیر می کشید و هر روز این وضع داشت بدتر می شد. هرچقدر هم ماساژ می رفتم خوب نمی شد اما به محض شروع دوره قانون سلامتی، چند روز بعدش، این درد کاملا رفع شده. موهام خیلی خوشگلتر شده و بینایی چشم من و مادرم بهتر شده.و اما نتایج خواهرم: خواهرم در شروع دوره قانون سلامتی اندامش معمولی بود و کمرش راسته بود اما الان کمرش به شدت باریک و ظریف شده و اندامش بشدت قشنگ و دخترانه شده. گردنش کلی لک و تیرگی داشت که هرچی دکتر میرفت خوب نمیشد اما الان لکه های گردنش کاملا خوب شده و از بین رفته.
خلق و خوی همه خانواده به شدت تغییر کرده. رابطه مون با هم خیلی بهتر شده. هممون با هم درباره اهدافمون صحبت میکنیم، از زیبایی ها و حال خوبمون می گیم. در حالی که قبل از دوره قانون سلامتی نه همدیگه رو می دیدیم و نه حرف می زدیم چون همیشه خسته بودیم.قبل از دوره قانون سلامتی من مشکل یبوست و بواسیر داشتم اما خداروشکر الان با یک ماه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، مشکل بواسیر و یبوست من برطرف شده و دیگه این مشکلی که همیشه درگیرش بودم رو ندارم.حالت دستام از تپلی در اومده، انگشتام کشیده و قشنگ تر شده و هر فردی منو میبینه میگه چهره ام شبیه دخترای هفده ساله شده با اینکه من 24 سال سن دارم و مادر 2 تا بچه هستم.خدایا شکرت که ما رو به مسیر دوره قانون سلامتی هدایت کردی. استاد عزیزم از شما بسیار ممنونم به خاطر دوره قانون سلامتی.
سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزیز و تاثیر گذار من وفا ناصری از خوزستان هستم حقیقتش اولین باره روی سایت کامنت میزارم ولی سالهاست که من پیگیر آموزه های شما هستم اولین موضوعی که میخوام راجبش صحبت کنم اینه که هر وقت آموزه های استاد رو گوش بدم بلافاصله اتفاقات خوب میفتن و میدونم اینا همش نشانه است که قدرت و تاثیر کلام رو نشون میده که کلام خوب برابر با اتفاقات خوب هستش از وقتی که شروع کردم به نوشتن شرایط زندگیم خیلی تغییر کرد من قبلا هیچ شغل و درآمدی نداشتم همیشه از این شاخه به اون شاخه تا اینکه خدا هدایتم کرد و الان در کار آرایشگری لاین شینیون مشغول هستم و کا ملااستقلال مالی دارم که این موضوع باعث شد تو خیلی از زمینه ها اعتماد به نفسم بالا بره و تو دورهمی ها همیشه سعی میکنم حرفهایی بزنم که آگاهی خودم و اطرافیانم و ببرم بالا که این موضوع باعث شد مسیر زندگی خالم هم عوض بشه و هدایت شد به جایی که خودش همیشه آرزو میکرد ولی هنوز هم یه جاهایی مسیرو اشتباه میرم اما خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که این آگاهی رو دارم که میدونم دارم مسیر و اشتباه میرم و برمیگردم که از مسیر درست برم همیشه خدارو بابت وجودت شکر گزارم استاد عزیز و از خدا در خواست میکنم که بیش از پیش تو این مسیر مصمم تر باشم….