کار آفرین جوان2 میلیون بار تا الان تو سایت درباره نتایج تمرین ستاره قطبی خونده بودم اما هیچکدومو نه باور کردم و نه انجام دادم چون من ذهنم منطقیه. اما بالاخره با خودم گفتم 10 روز این تمرین رو انجام میدم و بعد نتیجه اش رو کامنت میزارم.
الان که دارم این کامنت رو میگذارم، 10 روز گذشته
استاد من هر روز 3 تا 5 تا خواسته نوشتم و اونچه درباره این تمرین توضیح دادید رو سعی کردم اجرا کنم.
دقیقا روز هایی که این تمرین را به خوبی انجام می دادم یعنی هم بخش صبح گاهی و هم شبانگاهی رو. طوریکه حسم بهم میگفت امروز تمرین و خوب انجام دادی، 100% تمام خواسته هایی که نوشته بودم، تیک میخورد یا در بدترین حالت فقط یکیش تیک نمیخورد.
این رو دارم به عنوان یادآوری برای خودم و ذهن منطقیم می نویسم که اگر در روز های بعد این تمرین و انجام دادی و نتیجه نگرفتی، تنها و تنها دلیلش این بوده که تمرین رو درست انجامش ندادی. در نتیجه دوباره از اول فایل توضیحات تمرین ستاره قطبی رو گو بده و بعد دوباره انجام بده.
استاد عزیزم من یه پولی رو از یه بنده خدا میخواستم که لج کرده بود و میگفت نمیدم. از اونجایی که از شما یاد گرفتم که با جنگ و دعوا کاری رو نخوام پیش ببرم چون نتیجه عکس میده، تمرکزم رو اش برداشتم و توی تمرین ستاره قطبی این خواسته رو نوشتم و تجسم کردم که طرف اومده پول و واریز کرده برام و خودم رو درحال تجسم پیامک واریزش می دیدم.
ساعت 8 صبح بود که من این تجسم رو انجام دادم و رفتم بیرون یه سری کارا داشتم و 12 برگشتم خونه. موقع نهار پوله واریز شد به حسابم. استاد نها رو ول کردم و میخواستم پرواز کنم. خداشاهده نه به خاطر اون پول،بلکه به خاطر اینکه قوانین اینقدر شفاف کار میکنه.
الان داشتم دفتر مخصوص تمرین ستاره قطبیم رو توی این 10 روزمیخوندم. دیدم خدای من چه خواسته هایی که براورده شدن و من یادم رفته از نهار مورد علاقم بگیر تا رشد درآمد کسب و کارم..
من همیشه ارزو داشتم سازو کار این جهان رو یادبگیرم. الان این تمرین به خوبی داره این ساز و کار رو بهم نشون می ده. با همین تمرین میشه زندگیو رو در تمام جنبه ها عوض کرد.
سعید طاهریانمن دو ماه هست که دوره 12 قدم رو شروع کردم والان قدم سوم هستم. تو همین دو ماه کلی اتفاقات خیلی عالی برام افتاده که قبلا در موردش نوشتم. ولی اتفاقی که امروز خبرشو بهم دادن اصلا یه معجزست.من تقریبا سه سال هست که هروز تو تمرین فانوس دریایی می نویسم و از خداوند فرزندان صالح و سالم و یکتا پرست میخواهم. ولی فقط نوشتن بود . یعنی اصلا اصولی که شما درباره انجام این تمرین گفتید رو اجرا نمی کردم.از وقتی که استاد نتایج آقا رضا عطار روشن رو گذاشتن روی سایت، من با دیدن و گوش کردن به صحبت ایشون انگیزه خیلی زیادی گرفتم و من هم تجسم خواسته هام رو شروع کردم و بعد هدایت شدم به این دوره های بسیار زیبا و تأثیر گذار و تمرین ستاره قطبی.چند وقتی هست که توی تمرین ستاره قطبی ازخداوند خواستم که بهم فرزندی عطا کنه. هر روز هم در مغازه ام و هم توی خونه، طبق آنچه از آموزش های شما یاد گرفتم، سعی می کردم این تمرین رو درست انجام بدم. سعی می کردم آگاهانه اون لحظه پایانی زمانی رو تجسم می گردم که خداوند به من فرزندی داده و الان تو بغلمه. حتی اون بوی خوبی که بچه ها وقتی به دنیا میان دارن رو هم حس می کردم. اونقدر که از خوشحالی اشک از چشمانم سرازیر میشد.دیروز که از مغازه رفتم خونه، همسرم در خانه رو که باز کرد، بهم تبریک گفت و گفت که همسر عزیزم تو پدر شدی.نمیدونستم از خوشحالی چیکار کنم. رفتم توی اتاقم و کلی با خداوند صحبت کردم و لذت بردم. الان که دارم این کامنت رو مینویسم از چشمام داره اشک میاد و کلی خوشحالم و حالم بسیار عالیه . این رو هم بگم که ما هیچ هزینه ی درمان و دکتر نکردیم. فقط تمرین ستاره قطبی و یک تجسم خالصانه به قول استاد چنان تغییری در شما رخ میدهد که هرچه بگم کم گفتم .
مهدی شریعتیفهمیدن و عمل کردن به آگاهی های این دوره عالی که زندگی من و افراد زیادی رو داره متحول میکنه
می خوام از نتیجه های زندگیم بگم که تا الان با عمل به دوره روانشناسی ثروت 1 گرفتم. الان که دارم این متن و مینویسم طبق آموزش های استاد در زندگی من و عزیزدلم هیچ گونه قرضی و وام و بدهی وجود داره و در آرامش کامل ذهنی هستیم و کنار هم کار میکنیم و لذت میبریم و هر روز داره کیفیت مشتری ها بالاتر میره و از جاهایی که اصلا فکرشو نمیکنیم این مشتری ها سمت ما هدایت میشن و من هر لحظه شکر گزار خدا هستم که این آرامش و وارد زندگیم کرد که بتونم از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم و خودم و تو دام قسط و قرض نندازم که مثلا دوسال دیگه بتونم به خواسته ای برسم که با سختی و درگیری بدست اومده. دوست دارم اگه خواسته ای درونم شکل میگیره انقد ذهنم آروم باشه که با لذت برای خواسته هام اقدام کنم و هم از مسیر لذت ببرم هم از نتیجه.
اتفاق رویایی و قشنگ دیگه ای که رخ داد سفر من و عزیزدلم با دوستامون بود که یک سفر بینظیر بود و هر چه از موهبت و زیبایی این سفر بگم بازم کمه که به طور عجیب به این سفر هدایت شدیم جایی که درست مثل پرادایس بود. یک دریاچه زیبا با کلی درخت و سرسبزی اطراف دریاچه که آدم از دیدن این منظره سیر نمیشد و این سفر هم نتیجه کار کردن روی این دوره و البته دیدن سریال زندگی در بهشت بود که رخ داد. این اولین مسافرتی بود که من و عزیزدلم رفتیم با آرامش تمام بدون اینکه نگران باشیم که چند روز دیگه باید این پول و بدهی و پرداخت کنیم و کمتر خرج کنیم و از اینطور افکار منفی... ما کاملا لذت بردیم و رها و آزادانه سفر کردیم و من هر لحظه سپاسگزار بودم که به خاطر اجرای اصول ثروت، میتونم انقد آروم و در لحظه باشم و از زیبایی و نعمتهای جهان به خوبی استفاده کنم
یعنی روزی که من و پسرم و عزیزدلم با یک قایق وسط دریاچه بودیم توی اون هوای عالی و طبیعت بکر و آسمون آبی و زیبا و فراموش نمیکنم و هر زمان یاد اونروز میفتم حالم عالیه و خداروشکر میکنم که لایق رفتن به اون طبیعت و استفاده از اون موقعیت بودم
نتیجه بعدی، توانایی کنترل ذهنه. خیلی وقتا شیطان دست بکار میشه تا نتایج من رو کوچک جلوه بده. اما من همونحا بهش میگم: این اتفاقات برای من مثل معجزه ست. اگه نیست چرا تا الان تجربه ش نکردم؟!
چرا تا حالا این شرایط عالی و این فراوانی توی زندگیم نبوده؟! و سریع این نجواها رو خاموش میکنم و به قول استاد میگم من نتیجه تو دستمه. خدایا شکرت برای فهمیدن و عمل کردن به آگاهی های این دوره عالی که زندگی من و افراد زیادی رو داره متحول میکنه.
طاهره کمالیاستاد اول از همه می خوام تشکر کنم از آموزههای خیلی عالی شما که هر چه بگم کم گفتم.
من یه زن سرپرست خانواده ام. زمانی که همسرم عمرش رو به شما داد، استاد با وجود اون همه بدهی ای که به جا مونده بود، تنها چیزی که حالم رو خوب می کرد، فقط فایلهای دانلودی شما بود.
صبح به اشتیاق اینکه فایل جدیدی از شما اومده باشه، بیدار می شدم. وقتی می خواستم قدم اول رو بخرم، گفتم اگر تا 3 ماه دیگه بدهی ام صاف شد، میام و کامنت میزارم :
استاد تو سه ماه که چه عرض کنم توی 40 روز، درآمد من 2 برابر شد. از جایی که گمان نداشتم پول بدستم رسید و استاد بدهی هایم رو پرداخت کردم. اونهم توی چهل روز.
یعنی نتایج من در عرض چهل روز: 1. دوبرابر شدن درآمدم و 2. بدهی هایی که گفتم پرداخت شد.
و اما سومیش، یکی از اون افراد از من شکایت کرده بود. حتی قبل از شکایت من راضی شدم به طرف وجهی اضافه از بدهیش هم پرداخت کنم تا شکایت نکند اما اون فرد راضی نشد و شکایت کرد. من به عمل به آموزش های شما ادامه دادم و چند وقت شاکی به من زنگ زد و گفت بیا اصل پولم رو به من بده و من رضایت می دم. استاد باورم نمی شد که اون فرد فقط اصل پولش می خواست.وقتی طرف تلفن رو قطع کرد من از خوشحالی فقط جیق میکشیدم.
استاد تمام این نتیجه ها از عمل به آموزه های شماست.
روز بعد اون فرد به محضر اومد و پولش رو گرفت و اون ماجرا تموم شد.
نتیجه بعدی اینه که استاد طلبی از فردی داشتم که مربوط به سال 97 بود. روز بعد تلفنم زنگ خورد و اون فرد طلب من رو وصول کرد. دیگه مطمئن شدم که این نتایج همش از وجود شروع 12 قدم هست واز فایلهای عالی شما واز عمل به تمرینات هست که در دوره فرمودید.
راستی یه مسئله بزرگی داشتم که چند سال بود هر کار می کردم نمیشد حلش کنم. تا اینکه دوره خیلی عالی حل مسائل رو سایت قرار گرفت و من اون دوره رو هم همراه با قدم سوم خرید کردم و به زودی دوباره میام از نتایجم می نویسم.
لیلا صادقیمن حدود یک سال پیش دوره قانون سلامتی را خریدم و با وزن 69 کیلوگرم زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی را با هدف بهبود و سلامتی پوستم شروع کردم. امروز که این کامنت را می نویسم، به وزن رویایی ام یعنی 55 کیلوگرم رسیدم. من 24 سال درگیر بیماری پوستی پسوریازیس بودم و در طی این سالها، وقت و هزینه زیادی برای درمان این بیماری خرج کردم. هر دکتری، هر دارو و روش درمانی را به من پیشنهاد می داد، استفاده می کردم. از داروهای گیاهی و کرمهای موضعی گرفته تا آمپول و قرصهای شیمیایی اما دریغ از اندکی بهبود، بلکه بدتر هم می شدم تا آنجا که حتی به کنترل این بیماری و پیشرفت نکردنش هم راضی بودم اما هر روز بیشتر و بیشتر میشد. این بیماری هم از لحاظ روحی و روانی و هم از لحاظ مالی کلی به من آسیب زده بود. خصوصا اینکه من بعدازاولین زایمانم و در اوج جوانی و زیبایی به این بیماری مبتلا شدم و پوست سفید، صاف و شفاف من به یکباره قرمز، متورم، همراه با خارش شدید و پوسته ریزی شدید شد. هر نقطه ای از پوستم که دچار خارش می شد، شروع به زخم شدن و پوسته زدن می کرد و نه تنها خوب نمی شد بلکه بدتر از آن، این مشکل به صورت قرینه سمت دیگر بدنم نیز شروع می شد. مثلا اگر روی دست راستم این اتفاق رخ میاد، دقیقا همان نقطه از دست چپم نیز دچار این مشکل می شد.
بعد از زایمان دوم این بیماری شدیدتر شد با داروهایی که وزارت بهداشت تایید کرده بود بدتر هم شد. به طوریکه سرتا پای من رو درگیر کرد و همراه با این بیماری، بیماریهای دیگری هم در بدنم بروز کرد مثل: کلسترول خون بالا، کبد چرب، بی خوابی،استرس شدید، روماتیسم مفصلی، خارش، سوزش، قرمزی، پوسته ریزی شدید و التهاب پوست، خفگی در خواب، اضافه وزن، ترک خوردن لبها در اثر استفاده از داروهای شیمیایی، ریزش موها، زخم شدن بینی ها و غیره.
من به درگاه خداوند دعا میکردم که ای هوشافی خودت گفتی که من اگر دردی را بدهم درمان را میدهم پس کو درمانم .البته که برای یک خانم آن هم مادر دو فرزند و همسر بودن، تحمل این بیماری واقعا سخت است و من روزگار سختی را پشت سر گذاشتم اما ناامید نشدم و مدام روی عزت نفس واعتماد به نفس برباد رفته ام کارمیکردم. چون همه میدانند که چقدر زیبایی برای خانمها مهم است.تا اینکه به لطف خداوند حدود یک سالی است که با استاد عزیزم استاد عباس منش آشنا شدم و صبح تا شبم را در سایت میگذراندم. روزی 7 الی 8 ساعت فایل گوش میکردم و یادداشت برداری می کردم. حتی در خواب هندزفری در گوشم بود تا اینکه استاد عزیزم دوره قانون سلامتی را تولید کردند. وقتی نتایج دوستان از قانون سلامتی را می شنیدم، شعله های امید در من شعله ور میشد و من بیشتر امیدوار به سلامتی میشدم. سپس این دوره را خریدم و متعهدانه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی را شروع کردم.تا قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی آرزو داشتم یک شب راحت بخوابم؛ آرزو داشتم مثل همه ی زنها لباس آستین کوتاه بپوشم حتی در یک جمع خانوادگی؛ آرزو داشتم صبح ها برای نماز لباسم خونی نباشد از بس که شب تا صبح بدنم خارش داشت؛ آرزو داشتم بدون درد از خواب بلند شوم و بتوانم پا و دستهایم را حرکت دهم در حالیکه تمام این آرزوها از ساده ترین و بدیهی ترین نعمت های تقریبا همه افراد دنیاست.به لطف پروردگار و زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، الان 95 درصد مشکلات سلامتی و پوستی من حل شده؛ پوستم شفاف شده و بیماری ام بهبود یافته؛ اندامم متناسب و زیبا شده؛در آخر به تمام دوستانی که مبتلا به بیماری پسوریازیس هستند، پیشنهاد می کنم وارد دوره قانون سلامتی شوند. تمام جلسات را بارها گوش کنند. خصوصا جلسات 10 و 11 و 12 جواب درمان این بیماری است.
از این دوستان خواهش میکنم متعهدانه به تمام مواردی که استاد در این دوره می گویند، عمل کنند تا زودتر به بهبودی برسند چون دوره قانون سلامتی جای آزمون و خطا نیست. بلکه جای تعهد، مداومت، نتیجه و سلامتی است.
امروز به خاطر عقل سالم و بدن سالم، دوبال برای پرواز دارم و تا آخرین روز زندگی ام، زندگی به شیوه قانون سلامتی را ادامه میدهم که شاهانه ترین شیوه و سبک سلامتی است. استاد جان با تمام وجودم و تا زمانی که زنده هستم برای شما آرزوی بهترینها را از خداوند دارم.
سلام
وقتتون بخیر
از دوستانی که تجربه استفاده از دوره قانون سلامتی رو داشتند و وگان یا وجترین بودند خواهش میکنم اگر این مسیر رو طی کردید برای من از نتایجتون بنویسید و بگید میشه با اصول وگنیسم تطبیقش داد و استفاده ش کرد؟
بخرمش؟
ممنون
.
من مدتهاست احتیاج دارم که این محصول رو خریداری کنم و بهش عمل کنم اما متوجه شدم که احتمالا برای کسی که وگان هست یا غیرممکنه یا سخت
و یکی از موضوعات اصلی هم راجع به جایگزین کردن پروتئین حیوانی و غیرحیوانی هست که بنظرم میرسه مدیریتش مثل بقیه موارد آسون نیست
.
.
لطفاً لطفاً لطفاً اگر قرار هست بیایید و بنویسید که از وگان بودن دست بکش و باهاش مثل مذهب و دین برخورد نکن و اینا… این کارو نکنید و سعی نکنید نظر من رو تغییر بدید.
گوشم پره ازین حرفها.
.
من چندسال وگان بودن رو تجربه کردم و با کشته شدن و آزار حیوانات واقعا مشکل دارم و موافق نیستم که یک انسان امروزی بخواد برای تهیه غذای خودش از بدن و جان یه موجود زنده ای که گاهی احساسات شبیه به انسان داره بهره ببره
البته که گیاه هم جون و احساس داره
ولی احتمالاً مثل یک گاو از دیدن اینکه بچه ش رو جلوش سر ببری حالش بد نمیشه
یا برای مثال گیاهی که میوه ش رو میندازه روی زمین بعد از رسیدن اون میوه… این رو نمیشه با یک حیوان مقایسه ش کرد
و هزاران موضوع دیگه که اگر نخواین مغلطه کنید و برای گوشتخواری دلیل و توجیه های سطحی و غیر منطقی بیارید میشه دربارشون هزار ساعت صحبت کرد.
.
یه فیلمی هست به نام پی_کِی اونو حتماً ببینید جالبه
لحظه های آخرش که این آدم فضایی میره به مردمش از زمینی ها میگه
میگه دوستان اگر رفتید روی زمین و یه نفر گفت من عاشق جوجه یا عاشق ماهی هستم
بدونید واقعا منظورش این نیست
و اونها منظورشون اینه که من عاشق اینم که ماهی یا جوجه ی مُرده رو کباب کنم و بخورم!
.
و من همیشه وقتی میبینم که افرادی مرغ و خروس و گوسفند دارند و به اونها عشق میوَرزند و در نهایت میکُشنشون و این درحالیه که اون حیوان بهشون اعتماد کرده بوده… بینهایت حالم بد میشه
و واقعا فکر کنیم به اینکه گربه و سگ چه فرقی با گاو و گوسفند و مرغ و خروس دارن که بین اونها فرق میذاریم و فقط به سگ و گربه ها انقدر عشق بی قید و شرط میدیم اما به مرغ و خروس به شرط اینکه به ما تخم مرغ و گوشت بدن عشق میوَرزیم؟ و جان و حق زندگی رو از بعضی هاشون میگیریم و برای استفاده از شیرشون اذیتشون میکنیم مثل دوشیدن گاوها
.
… من نمیتونم راحت بپذیرم از وگان بودن دست بکشم حتی برای سلامتی خودم و این تضاد گاهی آزارم هم میده
اما باید این مسئله رو حلش کنم
همونطور که خیلی از وگان ها خلش کردن
.
و اعتراف هم میکنم که اگر تمام محصولات وگان دردسترسِت نباشه و اصولی پیش نری واقعا بدنت کم میاره
منم گاهی کم آوردم
ولی…. تمایلم اینه بدون آزار حیوانات خودم هم سلامت تر باشم
یعنی میشه؟ با دوره استاد عباسمنش؟
حرفتون رو قبول ندارم
چون من مثل دیگران استاد و حرفهاشون رو مقدس نمیدونم که فکر کنم عین یک آیه نازل شده باشه و بدون چون و چرا باید بپذیرم!
من با تمام احترامی که براشون قائلم و خییییلی هم در این سالها ازشون چیزی آموختم و عمیقاً قدردانم
ولی در بعضی موارد اصلا عقایدم باهاشون همسو نیست و اینطوری نیست که صد در صد قبول کنم
گاهی شک میکنم به برخی گفته ها و این بد نیست
.
اتفاقا خیلی از رهبران مذاهب هم دوست دارن شما بی چون و چرا و بدون شک حرفشونو بپذیری و حتی نقدشون نکنی
ولی هر آدمی ممکنه اشتباه بکنه.
گرچه معتقدم قضیه نسبی هست و اشتباه یک مفهوم انتزاعیه
یعنی مثلا اگر من انتخاب کردم که استایل زندگیم به شکل وگانیست ها باشه، پس هرگونه گوشتخواری به هر منظوری در راه و روش و منش من میتونه اشتباه باشه
اما از دیدگاه شما و ایشون میتونه درست باشه
پس جنگ و بحثی نمیکنیم باهم
مگر دلیل و منطق خوبی داشته باشیم که بخوایم آگاه کنیم همو، اون هم با آرامش و متین
.
استاد عباسمنش بی نظیر و عالیه
ولی من هنوز نتونستم با خوردن گوشت موافق باشم
چون وقتی من وگان شدم فقط و فقط بخاطر حمایت از حیوانات بود نه بخاطر سلامتی خودم
اونهایی که فقط بخاطر سلامتی خودشون و بعنوان یک رژیم غذایی رفتن سراغ وگانیسم، خب معلومه وقتی خسته شدن هزار و یک منطق و دلیل میارن که ثابت کنن گوشتخواری درسته تا برگردن به سیستم قبلی!
.
من کاملا قبول دارم و معتقدم که بدن ما عادت داره به گوشتخواری چون قرنها و سالها اینطور بوده، و بدن و ذهنمون که معتاد گوشتخواریه و معتاد به استفاده از فرآورده های حیوانیه، مسلماً اعتراض میکنه به سیستم گیاهخواری و وگانیسم (که باهم فرق دارن)
ولی قصه اینجاست که الان دیگه انسان متمدن امروزی با انسان قدیم فرق کرده و ما میتونیم بدون کشتن و آزار حیوانات برای خودمون غذا تهیه کنیم. دلیلی نداره دیگه مثل قبلاً زندگی یه موجود رو بگیریم بخاطر تهیه غذای خودمون.
و البته که باید چند نسل هممون وگان و وجترین باشیم تا بدنمون بپذیره و یاد بگیره چطور با این استایل پیش بره.
من هم بهم گاهی فشار اومده و مثلا یک بار بعد از 4سال یه هو دیدم باید گوشت بخورم و رفتم ماهیچه گوسفند خوردم. ولی باز برگشتم به سیستم قبلی. هنوزم اگر ببینم دارم مریض میشم میرم چند روز تخم مرغ میخورم تا قوت بگیرم….
سیستم وگانیسم اگه درست و اصولی انجام نشه آسیب میرسونه و ضعف بدنی میاره / منکرش نیستم
اما مثلا شاید اگه استاد بگن باید پروتئین بخوری احتمالاً من برم سراغ پروتئین گیاهی یا نهایتاً تخم مرغ
نه گوشت
.
درمورد این که گفتی اگه مشکلی نیست چرا میخوای بیای دوره رو بگیری هم بگم که اتفاقا احساس نیاز کردم و میخوام بگیرم انشالله
.
.
یه جمله ای هست که میگه:
اگه دیوار کشتارگاهها شیشه ای بود بعید میدونم کسی دیگه دلش میتواست گوشت بخوره
.
و اینکه
واقعا گاو و گوسفند و مرغ… چه فرقی با سگ و گربه دارن؟
چرا باید اون سگ و گربه توی ناز و نعمت و دست و بال آدما انقدر عزیز، زندگی کنن اما گاو و گوسفند و مرغ رو بعد از اینکه ازسون نگه داری میکنیم میکُشیم و میخوریمشون؟
.
یه فیلمی هست به نام پی_کِی، آخرش که آدم فضاییه برمیگرده به سیارشون
میگه آهای مردم
اگه رفتین رو زمین و اونجا یکی گفت من عاشق جوجه یا ماهی هستم باور نکنید
چون آدمای روی زمین منظورشون اینه که دوست دارن مُرده ی اونا رو کباب کنن و بخورن!
.
.
دوست عزیزم!
ما آدمای الانیم
باید یک فرقی با آدمای قدیم داشته باشیم؟
.
یه تعریفی هست از تمدن که میگه
آدمای قدیم به هم سنگ پرت میکردن، آدمای الان به هم کلمه پرت میکنن
و این یعنی تمدن
.
من همیشه پرسشم اینه که آیا معنا و درک و شعور منِ امروز نباید با آدمای غار نشین فرق کنه؟
.
چرا ارجاع میدیم همه چی رو به قدیمی؟
اینکه مدت طولانی گوشتخوار بوده انسان، دلیلی بر درست بودنش نیست
فقط اینکه بدنمون عادت کرده به اون سیستم
و حالا که میخوایم تغییر عادت بدیم
سختشه!
سلام عزیزم
ممنون که حوصله و وقت گذاشتی و از دلت نوشتی
چقدر خوب نوشتی
چقدر کامل و عالی نوشتی
مشخصه خیییییلی خوب و شفاف با خودت همه چی رو حل و فصل کردی
آفرین بهت دمت گرم. تحسینت میکنم
.
حرفات رو من تأثیر گذاشت
بهشون فکر میکنم و باید چندبار دیگه هم بخونمشون
.
بله منم الان کم میارم
ورزش دیگه نتونستم بکنم
کارم هم سنگینه ولی جون ندارم
اما همون مسئله اخلاقیش اذیتم میکنه و اینکه آهِ هر حیوونی موقع مرگش و موقع کشته شدنش منو بگیره
دوست ندارم کارما و انرژیش بیاد تو زندگیم
همش خوابشونو میبینم
اوایل هروقت گوشت و لبنیات میخوردم خواب میدیدم دستم به خون آغشته ست و پاک نمیشه هرچی میشورم
خواب میدیدم گاوها برای کشته شدن گوساله هاشون گریه میکنن
یا هزارتا ازین موارد
.
.
اون تیکه که گفتی آیا فکر میکنی خدا به مرگ احساسی نگاه میکنه یا نه؟ ،
گلِ کلامت بود
اون تیکه منو میخکوب کرد
به قول خیام
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف میسازد و باز بر زمین میزندش!
…
این همون نقطهایه که خداناباورها هرموقع جنگ و خونریزی میشه تو دنیا
میگن عدالت مرده! خدا مُرده!
اگه خدا وجود داره چرا میذاره این همه آدم بیگناه کشته بشن…
… آره
تو با اینکه از من کوچیکتری
ولی پخته تری
حداقل تو این موردی که داریم باهم حرف میزنیم
بوس بهت گیان
(گیان= جان / گیانم = جانم)
نگار جان عزیزم
دوست خوبم
به حرفهایت دوباره فکر کردم
و آنجا که گفتی اصلا برای خدا مهم نیست کشته شدن یا نشدن موجودات،
کمی در علت وگان شدنم شک کردم
تا اینکه یادم آمد چه قول و قرار و چه توجیهِ موجّهی برای خودم داشتم و دارم
اول برای خودم و بعد برای تو هم مینویسمشان:
_بارها برایم پیش آمده، مردی که میخواسته به همسرش خیانت کند، از من درخواست رابطه کرده و وقتی من نپذیرفتم، در نتیجه به سراغ فرد دیگری رفته و در هرصورت خیانت ورزیده، چون تصمیم و قصدش این بوده و مسلماً امتناع من جلوی کار زشتش را نگرفته؛
اما حداقل من خوشحالم که آن نفر سوم و درواقع شریک جُرمش برای خیانت به همسرش، من نبودم.
_گاهی برایم پیش آمده که به من یک پیشنهاد کاریِ غیر اخلاقی شده که پول خوبی هم داشته اما من ردش کردهام
و این رد کردنِ من مسلماً جلوی خطاکاری آن فرد را نگرفته و قطعاً فرد دیگری به جای من آن را به انجام رسانده و پولش را گرفته است؛
اما حداقل خیالم راحت است که من در آن کارِ خطا، دستی نداشته ام.
_در بسیاری از کشورها امکان کُشتن دیگری و تجاوز کردن به دیگران بسیار وجود دارد و خیلی ها هم از این فرصت سوء استفاده میکنند و اگر من آنجا باشم و خویشتن داری کنم، تجاوز و قتل نکردنِ من، مسلماً باعث جلوگیری از انجام جُرم در آن منطقه نمیشود؛
اما حداقل وژدانم راحت است که در جُرمهای انجام گرفته، من دستی نداشتهام.
_آدمهای زیادی در سراسر دنیا حیوانات را برای تهیه غذا می آزارند یا می کُشند و مثل روز روشن است که وگان بودن من آنقدرها هم که من فکر میکنم، ناجیِ جانِ موجودات نیست؛ و جلوی کشته شدن آنها را حداقل به زودی نخواهد گرفت،
اما میدانم که هربار مراقب خوراکم هستم، حداقل در ظرف غذای من، حیوانی نیست و همین قلب و دلم را آرام میکند
آیا همین کافی نیست؟