الینادرود و سپاس به شما استاد عزیزم که با درک و عمل به قوانین خداوند باعث شدین زندگی میلیون ها نفر مثل من پر بشه از آرامش، عزت نفس، یکتاپرستی و اعتماد به خدای درونم و عمل به الهاماتی قلبم که چه قشنگ به موقع خدا باهام حرف میزنه و هدایتم می کنه.دوست دارم از یه نتیجه بنویسم که برای بدست آوردنش سالها همه کار کرده بودم اما هیچ اتفاقی رخ نداده بود. چندین سال بود که خیلی با همسرم مشکل داشتم. سالها بود که به نتیجه رسیده بودم ماندن توی این ازدواج مناسب نیست و به شدت دوست داشتم ازش جدا بشم. اما همش میگفتم دوتا بچه دارم، پدر مادرم گناه دارن، دشمن شاد میشم و این حرفها.من با این استدلال ها در بدترین شرایط زندگی میکردم و این زندگی رو تحمل می کردم. تا اینکه یه روز از مغازه اومدم خونه با همسرم بحث جدی ای داشتیم. اون شب خیلی گریه کردم، قران خوندم از خدا کمک خواستم. فرداش حسم گفت دوره دوازده قدم رو بخر و به جای تمرکز بر این شرایط، روی آموزه های این دوره تمرکز کن.فردا دوره رو خریدم و هرچی استاد توی جلسه اول خواسته بود رو انجام دادم. حتی واسه تمرین ستاره قطبی 60 تا برگه آچار گرفتم، سوال های تمرین رو چاپ کردم تا برای دو ماه این تمرین رو روز و شب انجام بدم تا اینکه رسیدم به قدم دوم جلسه 6.آموزه های این جلسه یه زنگ هوشیاری رو توی وجودم به صدا در آورد و منو از خواب عمیقی بیدار کرد که: \"تو باید به نکات مثبت همسرت توجه کنی\"!این در حالی بود که در تمام این سالها من کلا روی نکات منفی همسرم متمرکز شده بودم و اونا رو به همه میگفتم و روز به روز زندگیم بدتر می شد. تازه فهمیدم که وقتی استاد میگه به این موضوع باید از زاویه روح (خدای درونت) نگاه کنی، یعنی چی. فهمیدم من باید از زاویه ای به زندگیم و همسرم و هرچی توی زندگیم هست نگاه کنم که به احساس خوب برسم. چون نشانه هماهنگی من با روحم، احساس خوب هست و این باعث میشه که اتفاقات خوب برام رقم بخوره. خواسته من طلاق بود. رفتم توی کامنت های این دوره کلمه طلاق رو سرچ کردم تا ببینم دیگرانی که این خواسته رو داشتند، چطور بهش رسیدند. خیلی کامنت رو خوندم تا اینکه رسیدم به کامنت الهام عزیزم که با توجه کردن به نکات همسرش خیلی قشنگ راحت جهان اونا رو از هم جدا کرده بود. در پاسخ به کامنت الهام، ازش چند تا سوال کردم و ایشون خیلی قشنگ راهنمایم کرد و از اونجا بود که تغییر مسیر ذهنی من شروع شد.اینم ذکر کنم که در اون زمان من و همسرم رابطه بسیار بد به مدت طولانی، دعواهای خانوادگی سنگین که به دادگاه هم رسیده بود رو تجربه میکردم اما هر بار که به دادگاه می رسید، من به خاطر بچه ها و اطرافیانم، دوباره برگشتم به زندگی ای که برای من یک جهنم واقعی بود. اینم ذکر کنم که اون زندگی برای بچه هام، همسرم و اطرافیان خوب بود چون من همیشه من همیشه کوتاه میومدم و سکوت می کردم و تحمل می کردم با این منطق که من برای این زندگی خیلی زحمت کشیدم و کار کردم، پس نمی تونم به این راحتی بزارم برم. حالا تصور کنید که توی این شرایط و این عادت های فکری تصمیم می گیری که روی نکات مثبت همسری تمرکز کنی که اون رو دلیل این زندگی جهنمی می دونی.اما من چاره ای نداشتم چون آگاهی های این دوره این کلید رو بهم داد که تنها راه برای تغییر شرایط زندگیت همینه.اولین ایده ام این بود که از بچه هام کمک بگیرم چون ذهن من پر بود از نکات منفی همسرم و پیدا کردن نکات مثبت توی این شرایط تقریبا غیر ممکن بود. هر روز به بچه هام می گفتم: بچه ها نفری دوتا نکته مثبت از باباتون بگین اما بچه های من، ذهنیت دیگه ای داشتن و تجربه کاملا متفاوتی از رابطه با پدرشون داشتن و خیلی قشنگ و راحت نکات مثبت همسرم رو بهم میگفتن و من مینوشتم.باورتون نمیشه یکی از نکات مثبتی که دخترم از باباش گفت این بود که: بابام خیلی دست دلبازه. وقتی این رو به عنوان نکته مثبت شنیدم خیلی شوکه شدم چون من چنین تجربه ای از همسرم نداشتم. وقتی از دخترم خواستم توضیح بده، اونقدر این دختر 8 ساله قشنگ توضیح داد که من دیدم واقعا راست میگه.اینجا بود که دوباره زنگها توی وجودم به صدا اومد که: ای داد و بیداد حمیده استاد عباس منش راست میگه. همه رفتارای همسرت با تو آینه درون خودت هست. من همسرم را یک آدم خسیس میدیم و دقیقا برای من همون آدم خسیسه بود. فهمیدم که واقعا ما با افکارمون خالق تجربه های خودمون هستیم. این رو هم بگم که رسیدن به این نقطه سخت بود. ذهنم مرتب مقاومت می کرد اما اونقدر براش دلیل می آوردم که قبول کنه مقصر خودمم و هرچی می کشم نتیجه افکار خودمه. این در حالی بود که همسرم اعتیاد داشت، روزی 2 تا پاکت سیگار میکشید و من 14 سال از همسرم کوچکتر بودم و کلی نکته مثبت دیگه داشتم. اما فقط به خاطر اینکه همسر اولم فوت کرده بود و یه دختر داشتم و همسرم دختر من رو پذیرا شد، من این خانواده رو عالی دیدم و ازدواج کردم در حالیکه دخترم به خاطر بحث های من از پیش ما رفت و با ما زندگی نمیکنه.من مسیر رو به این شکل ادامه می دانم و روز به روز اوضاع بهتر می شد. دعواها کمتر می شد. دیگه وقتی همسرم حرفای سمّی بهم می زد، جوابی نمی دادم و میرفتم تو اتاق و فایلای جلسات 12 قدم رو گوش میکردم. سعی میکردم به نکات مثبت خودم و بچه ها توجه کنم، قرآن می خوندم و روی خودم کار می کردم تا مدارم بالاتر از اینجایی که هستم بره. چون توی یه قسمت از سریال سفر به دور آمریکا استاد گفت وقتی 3 نفر با هم زندگی می کنن اما مدارشون از هم جدا بشه، جهان به راحتی اونا رو از هم جدا میکنه.
من خیلی آگاهانه ذهنم رو کنترل میکردم که به رفتار همسرم واکنش ندم و مثل همسرم عمل نکنم و رفتار نکنم تا از مدارش خارج بشم و دقیقا همین اتفاق افتاد.یه شب همسرم به خاطر یه موضوع با من بحث کرد و بدون اینکه من جوابی بدم، لباس هاش رو برداشت و رفت خونه مادرش. اولش سختم شد بعد گفتم حتما برام خوبه چون من دارم روی خودم کار می کنم. مدام با خدا حرف میزدم و صدای خدا رو می شنیدم که می گفت: صبور باش، آروم باش، همین مسیر رو ادامه بده. همه چی داره درست میشه. این جمله خیلی خوشحالم میکرد.این رو هم ذکر کنم که این الگوی همیشگی همسرم بود. اون دعوا درست می کرد، قهر می کرد و می رفت خونه مادرش با اینکه خودش مقصر بود. خانواده اش با این دلیل که \"علی اعصاب نداره و تو باید کوتاه بیایی و به خاطر بچه هات بسازی\"، طرفدار همسرم بودن. منم بعد از چند هفته، می رفتم و با التماس باهاش صلح می کردم و به خاطر بچه ها و حرف مردم اون رو به خونه برمی گردوندم.
من اسیر باورهای اشتباه نسل در نسلی بودم که به من می گفت ته خوشبختی یعنی ازدواج و چندتا بچه و یه خونه و ماشین. توی شهرستان ما فرهنگ اینجوری هست که فقط شوهر داشته باشی انگاری مدال اول جهان رو گرفتی. کل حرف مردم درباره موفقیت اینه که: کی شوهر کرد، کی طلاق گرفت، کی حامله شد، کی چند تا بچه داره و کی چقدر پول داره… دقیقا قبل از آشنایی با آموزه های دوره 12 قدم، ته خوشبختی دنیا برای من همین بود. خدایا شکرت که با هدایت من به سمت آموزه های استاد، من رو آگاه کردی که ته دنیا این نیست.خلاصه 10 روزی بود که همسرم رفته بود. من کلا حال خودم رو خوب نگه می داشتم و مدام روی آموزه های 12 قدم کار می کردم. مرتب به خودم یادآوری می کردم آگاهی ها رو و از نکات مثبت همسرم و خانوادش مینوشتم. چون همشون هرشب خونه مادرشوهرم جمع میشدن. تا اینکه یه روز ظهر بعد از نهار شکرگزاری هام رو نوشتم و همونجا خوابم برد. ساعت 3 یدفعه از خواب بیدار شدم و به خدا قسم بدون اینکه فکر کنم، مستقیم صندلی آوردم گذاشتم زیر پام و قاب عکس همسرم رو که روی دیوار بود، بردم تو حیاط شکستم و ریز ریز کردم. یه کیسه همون جا بود. شیشه شکسته ها رو کردم داخل کیسه و گذاشتم توی سطل آشغال در حیاط و اومدم توی خونه. جوری زجه میزدم و گریه می کردم که خودم تکه تکه شدن وجودم رو حس میکردم. با صدای بلند داد میزدم خدیا من به خودم ظلم کردم، تو من رو ببخش و هدایتم کن. اینقدر این رو گفتم تا دیگه صدام در نیومد و مثل جسد افتادم رو مبل.
خدای من، باورتون نمیشه یه ربع بعد آیفون خونه زنگ خورد. دخترم گفت بابا هست. همسرم تو خونه نیومد فقط یه چند تا وسیله واسه ماشینش میخواست که اومده بود برداره و نیاز به کیسه داشته تا وسایل رو بزاره داخل کیسه. بعد رفته بود سر همون کیسه که من عکس شکسته اش رو گذاشتم داخلش و صحنه رو دیده بود. با عصبانیت اومد بالا و دوتا تو گوشی محکم بهم زد که چرا عکس من را شکستی. بعد هم تهدیدم کرد که حالا ببین چه بلای سرت بیارم.من هیچی نگفتم. اون رفت و خواهرم که تو این مسیر با هم هستیم زنگ زد بهم و گفت چرا عکس همسرت رو پاره کردی. من جواب دادم بخدا اصلا نمیدونم. یه دفعه پیش اومد. انگاری من نبودم که این کار رو می کردم و به خواهرم گفتم: سعیده اما جالبه که من حالم خوبه. مطمئن هستم اتفاقات خوبی داره برام میفته و خیلی خندیدیم. خلاصه برادرم ، خواهر شوهرم و … مرتب زنگ می زدن که: تو چرا عکس علی رو خورد کردی و جواب من این بود که واقعا نمیدونم چرا!شب بعدش علی با دوتا خواهرش و برادرش اومدن خونه و ازم می پرسیدن دلیل این رو. حتی توی این لحظات هم من کلا به نکات مثبت شون توجه می کردم و تنها جوابی که می دادم این بود که: ببخشید عکست رو پاره کردم. بعد جهان کار خودش رو انجام داد. همسرم گفت تو چون عکس من را پاره کردی من میخوام طلاقت بدم. خدای من باورم نمیشد گفتم باشه من حاضرم. گفت باید بچه ها رو هم با خودت ببری و من قبول کردم. برادر شوهرم گفت تو با این بچه ها کجا رو داری بری و چه جوری می خوای از عهده زندگیت بر بیایی؟ جواب من این بود که : من خدا رو دارم و اون برام کافیه. خلاصه ما به راحتی از هم جدا شدیم و خداوند من رو به خواسته ام رسوند. بعد به صورت خیلی زیبا هدایت شدم به یه شغل عالی که بعدا داستانش رو براتون می نویسم. الان دارم روی خودم کار می کنم تا یه خونه عالی با مبلمان عالی برای خودم بگیرم. همسرم مدام آدما رو می فرسته پیشم برای آشتی کردن و برگشتن و مرتب بهم میگه اشتباه کردم که طلاقت دادم. اما من از زندگی الانم بسیار راضی ام و به همسر سابقم می گم:عزیزم انشالله تو خوشبخت بشی و منم خوشبخت بشم. واقعا ما خالق 100% زندگی خودمون هستیم.
شیدا و مهرکمن بالاخره بعد از 2 سال از گذشت خریدن 4 قدم اول از دوره 12 قدم، هدایت شدم به خرید قدم پنجم و کار کردن با آگاهی های این قدم. قبل از هر چیز باید بگم که من در هر برهه از زندگیم که تمرکزی روی آگاهی های این دوره کار میکردم و در مسیر 12 قدم حرکت میکردم، نتایجم به گونه ای تغییر می کرد که برای خودمم باورش سخت بود. هر بار که هر بار که شروع می کردم به کار کردن روی آگاهی های این 4 قدم، نتایج بزرگ برام اتفاق می افتاد و بعد که کم کم از مسیر این آگاهی ها دور میشدم، نتایج کم میشد. اینجوری مثال بزنم که انگار یه مدت یه دکمه ای رو نگه می داشتم و هی نتایج خوب می دیدم بعد پیش خودم می گفتم احتمالا اگه الان دکمه رو ول کنم اتومات خود دکمه نگه داشته می مونه اما به محض اینکه دکمه رو ول میکردم، نتایجم برمیگشت به قبل و فهمیدم که این قانون جهانه و کار کردن روی ذهن یک فرایند دائمی هست اگر می خواهیم نتایج پایدار بمونه.
دوست دارم یه کوچولو از نتایجی بنویسم که توی 27 روز گذشته به خاطر کار کردن روی آگاهی های قدم پنجم برایم رخ داده:من یه مدتی شمال کشور بودم. آب و هوا عالی بود خنک، بارونی با یه عطر خوب تو هوا و من واقعا لذت میبردم و سپاسگزاری واقعی میکردم. یک سری اتفاقات افتاد و من مهاجرت کردم به شهر کرج. اولش به خودم گفتم ای بابا دیگه از اون آب و هوای رویایی شما رو اینجا ندارم. اما چون قانون جهان اینه که به هرچیزی که توجه میکنی از همون جنس وارد زندگیت میشه، به محض اینکه پامو تو این شهر گذاشتم، هرروز هوا خنک و بارونی بوده. همونجور که من دوست دارم.
توی این مدت که شمال بودم، با خانواده همسرم تو یه خونه زندگی میکردیم و تمرکز کردن روی پیشرفت خودم برام کمی سخت بود. از خدا خواستم هدایتم کنه تا با عشقم جایی باشیم که فقط خودمون دوتا باشیم تا هم دوره قانون سلامتی رو راحت انجام بدیم و هم روی باورهامون و کارمون راحت تر تمرکز کنیم. یه مدت هر روز این خواسته، جزو تمریناتم بود و الان این خواسته محقق شده. من و همسرم داریم 2 تایی داریم توی یه خونه با تمام وسایل خوب زندگی می کنیم، بدون اینکه یه ریال مبلغی پرداخت کنیم. توی همین مدت 27 روز، در امدمون 2 برابر شده اونم به دلار، اونم تو خونه، اونم توی حوزه تخصص خودمون که عاشق این کار هستیم.
صاحب این خونه که خونش رو در اختیارمون گذاشته، برامون تمام امکانات رفاهی نو رو فراهم کرده تا ما راحت باشیم، بدون اینکه ما ازش درخواست کنیم. اینها همه لطف خداونده و حاصل عمل به آگاهی های این دوره. من بی شک اعتبار همه ی این نتایج رو به الله یکتا میدم. سپاسگزارم از شما استاد عزیزم.
آقای خاصمن معمولا در جلسه اول هر قدم، از نتایجم مینویسم:
چند روز پیش در محل کارم داشتم کمد لباس هام رو مرتب میکردم که یک تکه کاغذ ته کمدم پیدا کردم که با دست خط و امضای خودم یه چیزایی رو نوشته بودم. وقتی کاغذ رو خوندم مو به تنم سیخ شد متن کاغذ رو اینجا کپی میکنم:
\"خدایا الان ساعت 4 بعدازظهر هست و من در محل کار، در اتاق استراحت در حال استراحت هستم و ذهنم مشغوله. توی حسابم 90 هزار تومان پول دارم. چند روز دیگه عروسی خواهرم هست و چند روز بعدش تولد همسرم. من همیشه دوست داشتم و دارم که به عزیزانم کادوهای خوب هدیه بدم چون با اینکار احساس خودم خیلی خوب میشه. الان موندم چکار کنم؟! به تازگی هم به خودتم تعهد دادم که پول قرض نگیرم و همه ی قسط و قرض هام رو هم صاف کنم وفی الان به 5 میلیون پول نیاز دارم\". احمد - مهرماه 1401اون موقع که این جملات رو نوشته بودم، زمانی بود که به تازگی فایل 3 برابر کردن درآمد رو دیده بودم و تعهدم رو نوشته بودم که قرض نگیرم و قرضهام رو صاف کنم و درآمدم رو 3 برابر کنم و در اون زمان داشتن 5 میلیون پول برام آرزویی دست نیافتنی بود…خلاصه من کار کردن روی آگاهی ها و تمرینات دوره 12 قدم رو شروع کردم و تا الان که قدم پنج رو تازه شروع کردم، به خاطر عمل به این آموزه ها، زندگیم زیر و رو شده. وقتی شرایط الانم رو با اون نوشته روی کاغذ مقایسه کردم، ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری شد. به قول دوستان 12 قدم، برای اینکه بفهمم چقدر زندگیم با این آموزه ها تغییر کرده، اصلا نیازی به چکاپ فرکانسی قدم دوازده ام نیست. تا همین 4 قدم اول هم، شرایط زندگی من ربطی به زمان شروع 12 قدم نداره.الان بهمن ماه 1402 هست و من گوشه ی کوچکی از نتایجم رو اینجا مینویسم:
امسال کادو به همسرم یک سفر عالی با هواپیما به کیش هدیه دادم و چهار شب فوق العاده رو با هم در یک هتل فوق العاده در کیش گذروندیم اونم منی که یک سال پیش، کل پس اندازم 90 هزار تومان بود. سفر با هواپیما برای من آرزو بود چون از بچگی دوست داشتم هنوزم که هنوزه هروقت هواپیما از آسمون رد میشه من می ایستم و نگاه میکنم حتی اگه در یک ساعت صد تا هواپیما پرواز کنه، من هر 100 تا رو نگاه میکنم.
دوره قانون سلامتی رو از سایت نقدا خریدم و تا الان 15 کیلو وزن کم کردم و حدود 4 سایز کم کردم و بدنی سالم و پر انرژي دارم.هیچ وام و بدهی ای ندارم. تمام قسط و قرض های بانکی ام رو زودتر از موعد پرداخت کردم. طوریکه کارمندان بانک بهم میگفتن تو حالت خوب نیست، همه دنبال وام گرفتن هستند اونوقت تو داری زودتر تسویه میکنی؟!روابط عاطفی با همسرم اونقدر عاشقانه شده در حالیکه قبلاً هفته ای یک بار دعوا و قهر و ناراحتی بود. اما الان چندین ماهه که فقط داریم لذت میبریم از زندگی.
زندگی من هر روز داره پر برکت تر میشه، مسیر زندگیم روان شده و احساس می کنم که کم کم دارم روی دوش خدا سوار می شم. هرجا میرم کارم انجام میشه. توی تهران شلوغ به راحتی آب خوردن جای پارک گیرم میاد اونم در نزدیکترین نقطه ممکن به جایی که کار دارم؛
بدون تبلیغ، مشتری برام پیدا میشه و آدم ها به شیوه های مختلف برام مشتری میارن؛ نگرانی و غم ندارم؛ از کسی ترس ندارم انتظار محبت از هیچ کس ندارم و …جالبه مادرم که مسیری غیر از مسیر من داره، دیروز بهم زنگ زد و باز حرفهای خودش رو تکرار کرد اما من به جای هر توضیحی سکوت کردم و اون یه جمله بهم گفت که: احمد خیلی عوض شدی دیگه اون آدم سابق نیستی!
اینجا بود که یه نفس عمیق کشیدم و گفتم خدارو شکر هم حالم خوبه هم احساسم خوبه. آفرین احمد، معلومه که مسیرت درسته پس با قدرت ادامه بده....
اگه بخوام تک تک نتایجم رو بنویسم باید تا فردا ادامه بدم. به همینجا بسنده میکنم.
بی نهایت از خدا سپاسگزارم که هدایتم کرد به این مسیر توحیدی و الهی و بی نهایت از استاد عزیزم سپاسگزارم که در این مسیر به من آموزش داد.
سید حسنانجام تمرین ستاره قطبی دوره 12 قدم، باعث شد که عادت سپاسگزار بودن به خاطر داشته هام، در وجودم من ایجاد بشه و با خودم به صلح برسم. طوریکه من هر شب با احساس شکرگزاری خوابم می بره و هر صبح که از خواب بیدار می شم با همان احساس عالی بیدار می شم. تعهد به انجام این تمرین باعث شد که درآمد های فوقالعاده وارد زندگیم بشه. من با تعهد به آموزه های 12 قدم و مخصوصاً تمرین ستاره قطبی، از کارگری به کارفرمایی رسیدم؛ از درآمد 10 میلیون در ماه به درآمد بالای 100 میلیون در ماه رسیدم. این حال خوب و این زندگی عالی را شکر گذار خدا هستم که برای من این قوانین را از طریق استاد عباس منش یاد آوری می کنه.
کیارشدوست داشتم بخشی از نتایجم از عمل به آگاهی های دوره 12 قدم را تا این نقطه با شما به اشتراک بگذارم:به لطف الله بی همتا، تقریبا دو سال نیم پیش من با استاد عباس منش آشنا شدم و عضو این سایت بهشتی شدم. اوایل ورودم به سایت، از نظر روحی در وضعیت بدی بودم، با هیچکس ارتباطی نداشتم، پر از استرس و وسواسهای ذهنی بودم و همش بیمار میشدم، هیچ درآمدی نداشتم و کل پس اندازم و حتی ماشینم و هرچه داشتم را در بازارهای مالی (ارز دیجیتال و بورس) از دست داده بودم و کلی هم بدهکار بودم.بعد از عضویت در سایت و شروع کار با آموزش های استاد، کم کم همه چیز درست شد. اوایل چون سرکار نمی رفتم، بعضی وقتها 6 یا 7 ساعت با آموزش های استاد روی خودم کار می کردم و جز پیاده روی صبحگاهی، تقریباً جایی نمی رفتم و فقط روی شخصیم کار می کردم و الان می تونم بگم که هیچ شباهتی با آدم قبلی ندارم.تقریباً یک سال پیش وارد دوره 12 قدم شدم. سر کار رفتم و کلی اتفاقات و معجزات برای رخ داده. سلامتی کامل جسمی دارم. آزادی زمانی و مکانی دارم و به لطف خدا الان صاحب کارم خداست و فقط از خودش دستور میگیرم و آقا بالا سرم خداست. الان که با شما صحبت میکنم، درآمدم در طی یک سال گذشته حدود 5 برابر شده. بسیار سپاسگزارم از استاد برای سخاوت در اموزش و کیفیت بالا و بی نظیر آگاهی هایی که صادقانه آموزش می دهند.
نازنین سلاماتمن تغییر زندگیم رو با دوره 12 قدم شروع کردم و تا به الان، قدم 5 ام هستم.وقتی قدم اول را خریدم، درآمدی نداشتم و همسرم 4 میلیون تومان درآمد ماهانه داشت. خیلی دوست داشتم می تونستم دوره روانشناسی ثروت 1 رو بخرم اما اون زمان برام مثل رویا بود.شکر خدا با ورود به دوره 12 قدم و کار کردن روی آموزش های این دوره، درآمد همسرم به شکل تکاملی افزایش یافت و به بیش از 10 میلیون تومان رسیده و من هم از صفر و بی درآمدی، الان به درآمد بیش از 4 میلیون رسیده ام. امروز به لطف خدا با درآمد خودم توانستم دوره روانشناسی ثروت 1 را بخرم همان چیزی که در زمان شروع 12 قدم، رویایش را داشتم و این شروع پیشرفت های ماست...
خسرو خاکیمن 50 سالم هست و سالهای زیادی از عمرم رو در گمراهی و زجر کشیدن هدر دادم. علاوه بر مشکلاتی که داشتم، بخش اعظم گرفتاری زندگی من اعتیادم به مواد مخدر بود که به مدت 21 سال گرفتار یک نوع شدید از اعتیاد بودم. یک روز که حالم خوب نبود و درگیر افکار منفی خودم بودم و تو اینستاگرام میچرخیدم، ناخودآگاه فایلی از استاد عزیزمو دیدم. اولش میخواستم رد بشم ازش ولی باور نمیکنید انقدر این صدای استاد معجزه وار به دلم نشست که شوکه شدم و فایل رو گوش دادم. چقدر آگاهی های اون فایل به دلم نشست و آرومم کرد. تمام افکار منفیم دور شد و به آرامش رسیدم و بعدش به دنبال فایلهای بیشتر استاد گشتم.الان که دارم مینویسم، به پهنای بالشم اشک ریختم. خسرویی که سالی یک قطره اشک هم از چشماش نمی ریخت، الان داره مثل بارون بهاری اشک شوق میریزه. عزیز دلم اومده پیشم و میگه چرا گریه میکنی؟!البته بگم که این رفتار عزیز دلم با من، با رفتار 6 ماه پیش اون، از زمین تا کهکشان فرق کرده. داره حالا توضیح میدم چرا.خلاصه سایت استاد رو پیدا کردم و عضو سایت شدم و با همون گوشی پاره آجری ای که داشتم شروع کردم به گوش دادن به فایلهای دانلودی. طولی نکشید که خدا عنایت کرد و شرکت یه پاداشی ریخت به حسابم. اونم شرکتی که حقوق ما رو هم بزور میداد، مبلغ 11 میلیون پاداش به حساب ما ریخت که واقعا از زمان تاسیس این شرکت بی سابقه بود.با اینکه به پولش خیلی احتیاج داشتم یا به جای اینکه حتی فکرش بسرم بزنه که اول موادمو بگیرم، بلافاصله یک گوشی خریدم تا راحت تر فایلها رو گوش بدم. نمیدونید چقدر لذت بردم از این لطف خدای مهربون که وقتی باهاش رفیق میشی، چه درهایی رو باز می کنه. این نتایج گوش دادن به فایلهای دانلودی بود و بعد از 6 ماه آشنایی با استاد، وارد دوره 12 قدم شدم و شروع کردم به انجام تمرینات این قدم های طلایی و الهی.آروم آروم، اون زندگی ای که همش جهنم بود و به خاطر اعتیاد، نه رابطه خوبی با همسرم داشتم و نه رابطه ایی درستی با فرزندم، به طور باورنکردنی ایی تبدیل به بهشت شده. دوست دارم بگم استاد آموزش های این دوره، زندگیم رو زیبا کرد و من رو از فقر و بدبختی نجات داد.به لطف خدا و تمرینهای این دوره، بعد از 21 سال دربه دری و ذلت، اعتیادی که آخرین و وحشتناک ترین حد اعتیاد بود رو بدون حتی خوردن یک قرص کنار گذاشتم. یک ماه طول کشید تا پاک بشم. شب ها به خدای خودم قسم از شدت درد تکه تکه می شدم ولی فقط از خدا کمک می خواستم. یک بار عزیز دلم بدون اینکه به من بگه رفته بود و دکتر آورده بود بالا سرم. وقتی دکتر اومد، خودمو جمع جور کردم و محترمانه دکتر رو رد کردم چون من دکتر خودمو پیدا کرده بودم. چون با دوره 12 قدم، عشقی رو پیدا کرده بودم که 50 سال ازش غافل بودم.من برای ثروتمند شدن وارد این سایت شدم و این آگاهی ها رو شروع کردم اما خداوند ثروت بهتری رو به من نشون داد و من رو هدایت کرد و قدرت خلق دوباره زندگیم رو بهم داد. خداجون سجده میکنم در مقابل این همه عظمت تو. الان قدم پنجم رو تموم کردم و به لطف خدا از اون زندگی درب و داغون به آرامشی رسیدم که با یک دنیا عوضش نمیکنم.رابطه ایی که با همسر و فرزندم دارم، آنقدر خوبه که بهشت رو دارم تو همین خونم حس میکنم. 6 ماه هست که از اعتیاد 21 ساله پاک شدن و حتی یک قرص هم مصرف نکردم. به لطف خدای مهربون، پستم تو شرکت بالا رفته. حقوقم 2 برابر افزایش پیدا کرده در حالی که نسبت به کار قبلی، کارم راحت تر شده و وقت آزاد بیشتری دارم که میتونم ساعتها با آموزش های استاد روی خودم کار کنم و تمرینات رو انجام بدم.احترامی که همکاران تو محل کارم بهم میزارن فوق العاده است و هر ساعت از زندگی الانم برام حکم معجزه داره.
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان
من تمااام نتایج سلامتی رو خوندم و اسکرین شات گرفتم و ب زودی میام و از نتایج عاالی م مینویسم. با خوندنشون انگیزه گرفتم ک دوباره شروع کنم.
ممنونم از استاد عزیز بخاطر این سایت ک مثل ی گنجینه س واااقعا
سپاس فراوان از شما
نتیجه عمل به دوره عزت نفس من حدود 6ماه دارم روی عزت نفسم کار میکنم
ازوقتی فهمیدم چقدر من نقش قربانی بودن دارم وشروع کردم به تغییر از اون به بعد حال احساسم به طور عجیبی عالی شده و خیلی از اموزهای استاد که زندگیم تغییرداده خیلی خیلی از استاد سپاسگزارم
سلام بر خدای نازنینم
سوالی رو تو عقل کل مطرح کردم که هنوز به ثبت هم نرسیده ولی خداوند جوابم و داد
من پرسیدم که آیا دوره ی روانشناسی ثروت یک رو بخرم یا دوره ی کشف قوانین زندگی
میدونم که تمام دوره های استاد فوق العاده است و آرزو دارم تک تک دوره ها رو بخرم
اما در حال حاضر خداوند منو هدایت کرد به سمت دوره ی روانشناسی ثروت یک
از خداوند میخوام که کمکم کنه بتونم این دوره رو بخرم و پولش و در اختیارم بذاره
و ایمان دارم به زودی این دوره ی ارزشمند رو میخرم
عاشقتم الله من
بااینکه هنوزداوره ای رونخریدم امامطمعنم ک خداوندمنودرخریدش کمک میکنه اماااااا فایلهای رایگان براحتی بمبی ازانرژی مثبته ک بااوناتنهانتایجم واقعن فراااونه همین الان همسرم بهم روز زن روتبریک گفت کاری ک حقیقتااانجام نمیدادحتاقول هدیه روداده منومیگیی چشاام چهارتاشده خخ.طبق تمرین ستاره ی قطبیم این چن روزم اکثریت مواردی ک گفتم انجام شده ودقیقااااونچیزی ک نوشتم حتابهترشم اتفاق افتاده واقعن خداروشکرررمیکنم دارم هرروزوهرلحظه روی باروهام کارمیکنم ودنبال نمونه های عینی توی زندگیم میگردم سپاسگذاری مبکنم ک واقعن واقعن حالم عااالیه ارامشم فوق العاده ست وخداروشکرمیکنم ونمیدونم ک چجوری توصیف کنم ک چقدددانرژی دارم خدایاشکرت خدایاااشکرت برای همه چییز
با سلام خدمت استاد عباس منش. خدا رو شکر میکنم که هدایت شدم. قبل از هدایتم فکر میکردم خدا با من ارتباط نداره و همیشه به عنوان یک رویا در سرم بود که چه خوب میبود میتونستم با خدای بزرگ که خالق من هست ارتباط داشته باشم. آقای عباسمنش زندگی امروزم با زندگی فبل از هدایتم هیچ ربطی به هم ندارن و شما دست خداوند شدید برای بیداری و آگاهی من. باورهام تغیر کرد و دنیام و احساسم و ارتباطم با جهان هر لحظه عالی و عالی تر میشه. از نظر حال خوبم و انرژی درونی ام و امید به زندگی ام و هدایتهایی که هر لحظه توسط خداوند به من الهام میشود از روابط زناشویی ام از ارتباط خانوادگی ام. از اینکه هر چقدر درک میکنم هیچ عامل بیرونی اصلا وجود نداره چه برسه به اینکه بخواد اثر داشته باشه. از درامدم که برام آرزو بود که به آرامش نسبی برسم و حداقل بدهکار نباشم. و از خواسته های جدیدم که به لطف خداوند توانای یکتای بزرگ و مهربان بی نهایت بخشنده بخشایشگر در وجودم هر لحظه بیشتر و بیشتر میشه. تزینکه هرلحظه هرکسی که منو میبینه دیگه به زبون میاره که چقدر خوبی تو. ازینکه میبینم همه مشتاق ارتباط داشتن با من هستند. ازینکه …… بینهایت و بینهایت اتفاقات عالی که در زندگی من افتاده. منی که روز اول شکر گزاریم جوری قابل مقایسه با الانم نیست که میتونم ساعتها بنشینم و درراره نعمتهای خدا شکرگزاری کنم. منی که مثل شما یک روز شرایط خیلی سخت داشتم و امروز تا همینجا تونستم انقدر تغییر کنم تا هر احظه به خودم بگم که تو تونستی به فضل خداوند تا اینجا بیای پس بقیشم میتونی. استاد واقعا چکار کردید با زندگی من شما چه دستی بودید از دستان خداوند. میخواستم بزارم نتیجه هام بزرگتر بشن تا بیام بنویسم ولی هدایت شدم برای نوشتن. تا شاید بقیه بخوانند و بدونن عباسمنش یکبار تکرار نشده به تعداد افرادی که در راه هدایت خداوند قرار گرفتند و هدایت شدند تعداد افرادی وجود دارند که حرکت کردند و به لطف خداوند نتیجه گرفتند و با دیدن و شنیدنش باور میکنن که میشه. استاد بغض عاشقانه توی گلومه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر
استاد من دریای هنر رو در وجودم کشف کردم که سالیان سال بود به من عطا شده بود ولی نمیدیدمش و فکر میکردم مهم نیست
الان که دارم با شما صحبت میکنم سایتم رو راه اندازی گردم و چند روز دیگه میاد بالا. از خدا خواستم تا من رو هم پرچمدار توحید و ایمان خودش قرار بده که با آموزشهای هنری ام در جهان صدای الله ربّ العالمین رو به گوش همه برسونم و ثروت و نعمت و خوشبختی و عشق و سلامتی و سعادت در دنیا و آخرت و پکیج خوشبختی رو به لطف خدای منزه یکتا در زندگی خودم و انسانهایی که میخواهند و آماده اند و خدای من فرستاده جاری کنم.
استاد خواب دیدم اومدم پرادایس و همدیگه رو در آغوش گرفتیم و با هم مثل دو دوست که سالها همدیگه رو میشناختند با هم صحبت میکردیم.
به امید دیدار…
سلام دوست عزیز
یکسال واندی از حضورم در این سایت میگذرد ومیدانم دقیقا شروعش با چ حسو حالی بود….
دلم خواست برایتان بنویسم ک شاید نقطه ی عطف وایمانی باشد برای حرکتتان بسمت عشق سراسر خوشبختی ونورالهی در زندگیتان….
جالبتر آنکه من همقدم باشما در دوره ی بینظیر 12 قدم هستم و هم اکنون قدم 2
بعد از6 ماه ،دست وپاشکسته ودرکی ک از قانون داشتم والبته ک معجزه ی همان احساس خوب =اتفاقات خوب ،دست برقضا شد ک در کارم رشد کرده و ب محصولی ک آرزویش را داشتم هدایت شم….
اوایل زیاد درک چندانی از تمرینات نداشتم وختی بقول شما بعلت تضادی ک داشتم خصوصا در روابط اتلاق انرژی زیادی بود….اماااااا دوست من
از همین الان سجده شکر را بابت همین لحظه بجای بیار و کوچکترین لحظات شادی بخش با همسرت را مرور کن حتی اگر شده عکسهای زیبایی را ک درمحیط زیبایی باهم بوده اید را بخاطر آور و ساعتها ورق بزن زندگیت را ،شیرینی لحظاتی ک میگذرد…
من با شروع قدم 1 کارم شده بود همین و بشدت زوم کردم روی خوبی های اطرافیانم ک مبادا ذهن چموشم دوباره چک وچونه ی بد بودن بزند…..
اوایل خییییییبیلی سخت ست اما میشود آسانش کرد….و خداوند اسانت میکند تو فقط قدم بردار…
الهی شکر ستاره قطبی ک نگم ..تازه فهمیدم چ گنجی ست…این تمرکز زیبای ک با احساس خوب ،خواسته هایت را خلق میکنی واین هم از فضل پروردگار مون هست….
خلاصه کنم…اگر هنوزم حس وحال مثبت بودن رو تمرین نکردی فقط برگرد ونگاهی ب روزشمار تحول زندگی بیانداز…
وبعد آهسته آهسته معجزات رخ میدهد..نگاهت ،واکنش اطرافیانت تورا مشتاقتر از همیشه ب ادامه ی مسیر میکند.
مهم نیست چند دوره داری و از هریک چه چیزی گلچین کردی…همه چیز در ذهن وقدرتی ک خداوند ب تو داده خلاصه میشود…
اول بااااااااااااااید ب احساس خوب برسی….تا بتوانی ستاره قطبی را باعشق خلق کنی…
تا میتوانی ب دل طبیعت برو..
با خدایت خلوت کن..
ب خوبیهای همسرت توجه کن.
یک فنجان چاای کنارش با سکوت و نگاهی از سر عشق میهمانش کن…
ببین چطور جهانت عوض میشود…
برای من شد وبرای هزاران نفر دیگر …
پس میشود…ایمان داشته باش و خدای مهربان بسپااار خودت و تمام هستی ات را….
خداوند هیچ گاه دیر نمیکند..
فقط آهسته وپیوسته ادامه بده…
شکر نعمت های هرروزت را فراموش نکن…حتی اگر شده در حد 3 جمله…
مطمئن باش همین اعمال بظاهر ساده و کوچک از نگاه ذهن،اتفاقات ناااابی را رقم میزند ک بعدهاااا میگویی همین…و چه آسان میشوی برای آسانیها…
یاحق.
با آرزوی سعادت سلامت وخوشبختی
سلام دوست عزیزم محدثه جان ممنون که کامنت قشنگتونو گذاشتین و ما هم به اگاهی زیادی از درک قوانین برسیم منم چند روزی هست که فقط و فقط روی نازیبایی ها توجه کردم بعد از مدتی که باکسی هستم نمیدونم توقعم زیاد میشه چی میشه حتی طرف بهتر از همیشه اهمیت میده اما من باز توجه میکنم به نازیبایی ها با اینکه خودم خلق کردم خودم خواستم باز یه جایی فراموش میکنم رسالت مو انجام بدم خودمو بسپارمم به دستان خدا خدایا شکرت بعضی وقتی میگم چطوری الان متوجه شدم حتی به کوچکترین نکات مثبت هم میشه توجه کرد عکس کارها قرارهای روز اول هرچی ممنونم عزیزم این همه خوبی زیبایی هر بار بهتر شدن قشنگتر شدن رابطه ام ولی من فقط گاهی دوست دارم برم دیگه ازون رابطه بیرون نباشم دیگه اون حس حال روزهای اولیه رو ندارم نمیدونم شاید باور کردم وقتی زیادی با هم هستی دیگه زندگی اون جذابیته رو نداره
سلام به استاد مهربون و مریم عزیز
دانشجوی دوره 12 قدم هستم البته قدم 2
چندروزه دارم کامنت میخونم و چقدر از نتایج دوستان خوبم خوشحال میشم و شکر میکنم چقدر از ذوق اشک ریختم و امیدوارتر شدم
من بسیار بسیار انسان منفی هستم در حال حاضر زندگیم داغونه مخصوصا رابطه با همسرم که افتضاحه.
نمیتونم تمرکز کنم دارم دیونه میشم
نمیتونم ستاره قطبی و انجام بدم و نتیجه بگیرم
دوستان عزیزی که خیلی خوب نتیجه گرفتن خواهش میکنم راهنماییم کنن
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام دوست عزیزم
کامنت شما را مطالعه کردم اول اینکه تبریک می گم بهتون که دوازده قدم کار می کنید چقدر از بچههای سایت هستن که بالاترین نتایج پایدار را از همین 12 قدم گرفتن و مطالعه داستان زندگی آنها بالاترین انگیزه را به انسان میده ،
من الان دارم دوره کشف قوانین کار می کنم که دقیقا شبیه 12 قدم شماست و خودم خودم را تشویق می کنم با نتایجم چون اول دوره تعهد دادم و بهش عمل می کنم آنقدر شور واشتیاق سوزان دارم که صبح ها زود که از خواب بیدار میشم و بلافاصله خواسته هایم را می نویسم باور کنید معجزه میشه خودم مبهوت میشم ای خدای من همان چیزی که نوشته بودم اتفاق افتاد واقعا انگیزه می گیرم خوشحال میشم مثلا امروز صبح نوشته بودم یک نقطه آبی را زیر اسمم ببینم ساعت 10 صبح بود وارد سایت شدم دیدم یکی از بچه ها ی سایت پیام داده و البته این اتفاق چند بار تکرار شده یعنی وقتی می نویسم اتفاق می افتد و حتی ملاقات با افراد جدید، فروش بالا ، واریزی پول بیشتر و حتی نوشتم امروز دوست دارم تحسین شوم از سوی 3 نفر تحسین و تشویق شدم اینها همه انگیزه وایمان مرا بیشتر می کنه .
بهتون توصیه می کنم حتما تمرین های دوره را با علاقه ادامه بده حتی زمانی که نتیجه نمیده شما فقط ادامه بده و فایل را تعداد بیشتری گوش کن و اگر نتیجه آمد هرچند کوچک بسیار شکرگزاری کن و بگو قانون درسته، واگر نتیجه نیامد شما در کد نویسی باید تغییر آتی را اعمال کنی ، تا موفق بشی و به دلخواه خود برسی و اصلا در حین کار کردن در دوره وقفه ایجاد نکن که سم هست .
بهترین ها را براتون آرزو دارم
در نور و عشق الهی غرق باشید.
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
سلام و خسته نباشید. خدمت خانم کمندی. هم خانواده. و هم فرکانسی عزیز.
من هم مثل شما تازه وارد مسیر 12 قدم شدم. و الان قدم دوم هستم.
شرایطی که شما دارید. عدم تمرکز و درک نکردن تمرین ستاره قطبی. یه جورایی میشه گفت عادیه.
و این موقعی اتفاق میفته که ذهن همچنان مسیر زندگی قبلی رو که تمرکز روی اتفاقات ناخوشایند و منفی بوده عادت کرده.
من خوشبختانه قبل از اینکه وارد 12قدم بشم. در حدود یک سالی برای خودم دفتر شکرگذاری تهیه کردم. وهرشب موقع خواب روی برگه بابت هراتیان خوب اون روز مینوشتم که خدایا شکرت. الان خیلی خیلی تمرکزم بالاتر رفته و درک کاملتری از ستاره قطبی دارم. این درحالی بود که من هم قبل از این دوره شکرگذاری دقیقا مثل شما بود.
میخوام بگم. حتما حتما یه دفتر شکرگذاری داشته باشید. که هرشب اتفاقات خوب اون روز بنویسید و سه بار در یه برگه بنویسید که خدایا بابت……شکرت. با ادامه و استمرار این کار تمرکزتان بالاتر میره.
به قول استاد بعد از یه مدتی که این تمرین انجام بدین ذهن فقط تمرکزش روی زیبایی ها خواهد بود..در ضمن برای درک بهتر و کامل تر این قوانین و آگاهی ها. توصیه میکنم کتاب شنیداری معجزه شکرگذاری راندا برن و حتما گوش بدید.
بهتون قول میدم بعد از یه مدتی که این تمرینات جزو عدت زندگی تون بشه. از این همه زیبایی و نعمت در زندگیتون اشک بریزید. و زندگیتون در تمام جنبه ها تغییر میکنه.
فقط درگیر وسوسه فکر منفی یا همون شیطان نشو. و این مسیرو با استمرار و جدیت ادامه بده. هر زمان هم که خسته و ناامید شدی بیاکامنت بذار و کامنت بچه ها رو بخون.
آرزوی موفقیت و پیشرفت در این مسیر برای شما خانم کمندی.
هاشم پرتوی عضو کوچک این خانواده بزرگ.
ساری
سلام دوست عزیزم معصومه جان منم دقیقا همین شکلی هستم فقط به نکات منفی توجه میکنم اما اینکه اروم شدم بگم من تیکه از وجود خدا هستم و همه ما انسان ها پاره ای از خدا هستیم فایلهای رایگان در پرتو اگاهی بگی ما تو ذهن بقیه نیستیم هر کس مشکل خودشو داره ما نمیتونیم کسی رو تغییر بدیم پس ارامش بگیریم حالمونو خوب کنیم همینکه نفس میکشیم اسمان زمین کشور شهر هرچی نعمتهایی که داریم شکرگزاری خیلی خوبه همه ی اینا جواب میده من همینکه اسمون میبینم کلی شکر میکنم همکارام میگن چی زدی اینقدر همه جا رو زیبا میبینی واقعا هیچی فقط عادت کردم لذت میبرم خیلی خوب شدم نتیجه گرفتم خدایا شکرت
سلام استاد عزیز
سلام دوستان خوب خودم
یکسال از شرکت کردن در این دوره عالی برای من می گذرد
آن موقع ها درگیر کار و کار بودم
فکر می کردم با کار کردن زیاد می توانم بدهی های خودم را کاهش بدهم
می توانم با وام گرفتن و قرض گرفتن پیشرفت کنم
خلاصه هر کاری که می کردم نه تنها رشد و پیشرفتی برای من نبود به عقب هم بر می گشتم
خیلی درگیر بودم
مثل کسی بودم که در یک باتلاق در حال دست و پا زدن بودم
هر کاری می کردم نه تنها پیشرفتی به جلو نداشتم بلکه به عقب تر هم بر می گشتم
روابط خوبی نداشتم
در کار خودم درجا زده بودم
حال و حوصله تفریح نداشتم
خواب خوب و آرامی را نداشتم
وزنم در حال افزایش بود
اغلب اوقات بی حوصله بودم
خیلی وقت ها دوست داشتم تنها باشم و از جمع ها فراری بودم
هر کاری که به من پیشنهاد می شدم سریع درگیر حل مشکلات آن کار بودم و دیگر انرژی برای شروع آن کار نداشتم
همیشه درگیر چه کنم بودم
در جشن ها و عروسی ها خوشحال نبودم
حال خوبی با خودم و خدای خودم نداشتم
حتی نماز هم می خواندم فقط از روی سر تکلیف و اجبار بود
یک فرد دیگری شده بودم پر از درد و غم و غصه و ناراحتی
درگیر مریضی و بیماری های مختلف شده بودم
همیشه مشکلات هر چیزی را می دیدم
به هرحال از خودم یک مترسک ساخته بودم که نمای بیرونی بظاهر خوبی داشتم ولی از درون جنگ هفتاد و دو مدت داشتم
قدم به قدم جلو رفتم و در اینستا و سایت ها دنبال یک راهکار و یک راهی برای علاج خودم می گشتم
هر فایلی را گوش می دادم و خدایی به هزار و یک راه بیراه هم گاهی اوقات کشیده می شدم
تا اینکه توسط یکی از دوستان خودم با سایت استاد آشنا شدم
اول کار که عضو سایت شدم زیاد محتوای سایت را جدی نمی گرفتم
یک روز وارد سایت می شدم و مطلبی از استاد را گوش می دادم و می رفتم تا چند روز و چند هفته بعد
به حدی از سایت دور می شدم که برای ورود مجدد از من سایت نام کاربری می خواست
کم کم به محتوای سایت و حرف های استاد خیلی خیلی علاقه مند شدم و از فایل های دانلودی شروع کردم
مخصوصا فایل های روزشمار تحول زندگی من که بی نظیر بود
کار به جایی رسید که آرام آرام به کمک فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز بیشتر بدهی های خودم را تسویه کردم
حس و حالم بهتر و بهتر می شد
یک روز که خیلی یادم بد و گرفته بود و با کارفرمای خودم کمی بحث داشتم
به سراغ سایت استاد آمدم و به بخش نشانه ای امروز من رفتم و آنجا فایل در مورد توضیح دروه راهنمایی عملی دستیابی به رویاها بود
با خودم گفتم این نشانه برای هدایت من است و من هم سریع این دوره را تهیه کردم
این دوره برای من و زندگی من یک معجزه بی نظیر بود
کار به جایی رسید که اکنون خودم برای خودم کارفرمای خودم هستم
خودم به شغلی مشغول هستم که در آن هم تخصص دارم و هم علاقه
مشغول به کاری هستم که در آن هرچی هم زمان بگذارم نه تنها خسته نمی شوم بلکه شاداب تر می شوم و انرژی من دوبرابر تر می شود
تقریبا بیشتر بدهی های خودم را تسویه کردم
در بهترین حالت ممکن از کار خودم بیرون آمدم
پیشنهاد های کاری خوبی برای من به وجود آمدم
زمان و وقت من برای من به صورت آزادانه در دست های خودم است
می توانم هر جا بخواهم بروم و به هر مدت که دوست دارم در مسافرت باشم
می توانم به راحتی و آسانی به یک نفر نه بگویم و یا قیمت دلخواه خودم را بگویم بدون اینکه ترس از فردا داشته باشم
وای که با خدای خودم خیلی رفیق شدم
همیشه در صبح وشب در حال سپاسگذاری هستم و دفتر سپاسگذاری مخصوص به خودم را دارم
آرامش نصیب من شده است
می دانم که خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم و بنابریان دیگر درگیر صحبت های دیگران نیستم
همه چیزی برای من به آسانی در حال رقم خوردن است
خداوند را شاکرم که من را به این مسیر زیبا هدایت کرد
این کامنت را اینجا برای خودم نوشتم تا یادم باشد که از کجا شروع کردم و اکنون در چه جایگاهی هستم
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام و ارادت خدمت برادر گرامی آقای صادق زاده.
ممنون از این که وقت گذاشتید. و این شرح حال از زندگی تون و که در این مسیر پیشرفت قرار گرفتید. به اشتراک میذارید.
با این کار آدم بیشتر تشویق میشه که این مسیر و مصمم تر از قبل ادامه بده.
ممنون و سپاسگذار از شما.
بنام خدای محقق کننده خواسته هایم بزیبایی و عزت و آسانی
ستایش خدای مهربانم که من را بر بال خود به هرجا که بهترین است میبرد و من درآرامش و اعتماد به او لحظه هایم را سپری میکنم
ـــــــ
عطش ورود به دوره دوازده قدم انقدر در من زیاد شده که حتی طاقت رسبدن سالروز ورودم به سایت رو ندارم که قراربود به خودم هدیه تولد یکسالگی بدم
نیروی درونم میگه معطل نکن دختر
این محصول رو بگیر و آگاهی هاش رو نوشجان کن
نیروی آگاهی بخش درونم من رو. میاره اینجا میگه ببین نتایج رو ببین
ببین که چه ها میتونی بکنی
من با فایلهای دانلودی خیلی رشد کردم
چرخهای زندگیم واقعا روغنکاری شدن
من بدون اطلاع از چکاپ فرکانسی، از همون ابتدای ورودم چون همه چی رو یااداشت میکردم دقیقا میدونم چه ها برمن گذشته این تقریبا یکسال
بااینکه به لطف خواهرم از محصولاتی مثل ثروت یک و کشف قوانین بهره مند شدم اما اشتیاقم به تعامل با بچه های هر دوره اونقدر زیاده که دوست دارم خودم هر محصول رو. بخرم
چون من با نوشتن و تعامل در سایت خیلی تونستم کنترل ذهن کنم
خیلی رشد کردم
و دوست دارم که خودم هر محصول رو داشته باشم تا با همه اونایی که در فرکانس اون محصول هستن همراه بشم
و مدتهاست هدایت شدم به دوازده قدم
و البته قانون سلامتی
اما ظاهرا در مدارش نیستم
و هدایتها بیشتر دوازده قدم را نشانم میدهند
و من با اشتیاق و عشق میخام که عضوی از دوازده قدم باشم و یک شروع بینظیر دیگه رو بسازم
خداروشکر که بستر ذهنی اماده ای دارم و همه اینها به خاطر کارهروزه روی خودم با فایلها هستش
من همه تغییرات بچه ها رو تحسین کردم
همه وجودم سراسر اشتیاق شده
چقدر خوشحال شدم از این همه رویدادهای مثبت و. بینظیر
برای اهداف جدید وگامهای جدیدم به امید الله مهربانم وارد دوازده قدم میشم و. ایمان دارم که هزاران برابر هزینه اش برایم از هرجنبه منفعت دارد
انقدر خوشحالم مانند کودکی که ذوق داشتن اسباب بازی مورد علاقه اش خواب و خوراک را از او گرفته باشد
خدایاشکرت
خدایا تو خودت من رو به راههایی میکشونی
تو خودت راههای رو باز میکنی
تا اخرش میسپرم به خودت که تمام طول راه برایم گشایشهای الهی کنی و تا همیشه باتو بمانم
امین
سلام صد سلام به استادم وفرشته خوش صدا خانم شایسته عزیز
چقدر این نتایج دوستان آدمو در مسیر درست نگه میدارد من گه گاهی که شیطان نجوا می کند در سایت و تلگرام یا فایل های مربوط به نتایج دوستان را گوش می دهم تا ایمانم قوی شود در مسیر درست یادم است اولین بار که نتایج دوستان را در کانال تلگرام می خواندم باورم نمی شد که چنین نتایج هم ادم بهش برسد چون خودم باور های ثروت سلامت روابط از همه جهات افتضاح بودم باور نمی کردم از همه مهم تر عزت نفسم خیلی داغون چون از گذشته گانم است الان نظر به مداری که قرار دارم کم کم چرخ زنده گیم روغن کاری میشه خدا یا کمکم کن که در حرکت کنم استاد عزیزم خداره شکر هستی هر کاری می کنی تا ما در مسیر درست و صراط المستفیم حرکت کنیم