نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • فاطمه
    من چندین ساله که دارم روی باور‌هام کار می‌کنم، اما به اون خواسته‌هایی که می‌خواستم نرسیده بودم. خیلی برای خودم سؤال بود که چرا توی نتایج من تغییرات اساسی رخ نمی‌ده و نتایج اون‌طور که می‌خوام، پررنگ نیست؟! به خودم می‌گفتم: من که مرتباً حواسم به کانون توجه و احساسم هست، من که دارم سعی می‌کنم به خواسته‌م توجه کنم و...گاهی مسیر خوب پیش می‌رفت و حتی گاهی چنان به نزدیکی خواسته می‌رسیدم که انگار توی دستمه؛ اما در بین راه، دوباره زمین می‌خوردم، مدتی ناامید و خسته می‌شدم و مدام می‌گفتم: \"خدای من، کجای کارم مشکل داره؟ آیا مشکل از باور‌هامه؟ نکنه من هنوز اصل خواسته‌م رو درک نکردم؟! داستان چیه؟!\"و دوباره سعی می‌کردم انگیزه‌هام رو پیدا کنم و به مسیر برگردم.درسته که نسبت به قبل خیلی پیشرفت داشتم، حالم خوب بود، آرامش خوبی داشتم و شرایط زندگیم با بقیه خیلی فرق داشت، اما نتایج مد نظرم هنوز نبود و این سؤال مدام توی ذهنم بود که: راهکار من چیه؟!تا اینکه خداوند پاسخ داد... و من هدایت شدم به دوره‌ی هم‌جهت با جریان خداوند.وقتی دوره رو خریدم و در جلسه اول، استاد مفهوم مستمر نبودن ارسال فرکانس خواسته‌م رو به‌وسیله‌ی «قانون مومنتوم» توضیح دادند، متوجه شدم که مسئله‌ی اصلی به‌ثمر نرسیدن خواسته‌هام چی بوده. توی تمرینات دوره که تجربیات مسیرم رو مرور می‌کردم، بیشتر و بیشتر فهمیدم که این دقیقاً مسئله‌ی منه، و این دوره، دقیقاً راهکار منه، و این‌ها پاسخ خداوند به درخواست‌هام بودن.بله، خداوند بهم پاسخ داد. قسم می‌خورم که وقتی روی آموزه‌های دوره تمرکز کردم و تمرینات رو انجام دادم، فقط چند روز طول کشید تا تفاوت در نتایجم شروع بشه.به قول استاد توی دوره، به لطف خدا، نتایجم مثل یک گلوله‌ی برفی که داره می‌غلتِه، هر روز داره بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شه...از رابطه‌م بگم که  بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک، انگار امروز دوباره متولد شدم.  انگار تازه دارم زندگی کردن با عشق رو می‌فهمم. «احساس آرامش»، لبخند، سپاسگزاری بابت همه نعمت‌های زندگیم، مفهوم جدیدی برام پیدا کرده.  از همه چیز لذت می‌برم؛ حتی از نگاه کردن به قد و بالای بچه‌هام...از روزی که وارد دوره‌ی «هم‌جهت با جریان خداوند» شدم، واقعاً زندگیم از همه‌ لحاظ با جریان خداوند همراه شده.از نظر مالی،  جریانی از نعمت‌ها و ثروت‌ها همین‌طور خود‌به‌خود داره وارد زندگیم می‌شه.  فقط واریزی‌ها و پیام‌های واریزی رو دارم می‌بینم.  برای بعضی از اون‌ها حتی ایده‌ای ندارم که از کجا اومدن!و این تغییر در نتایج، اون‌قدر پررنگه که حتی باعث تعجب اطرافیانم شده اما باعث تعجب من نیست؛ چون من داستان مومنتوم رو خوب درک کردم و خوب می‌فهمم که این نتایج، از کجا دارن آب می‌خورن.استاد! از سلامتی بگم... از رشد مالی بگم... از روابط پر از عشق و مودت با همسرم بگم که  بعد از سال‌های دور و دراز، انگار تازه بیدار شدم و دارم طعم واقعی عشق رو می‌چشم.خدای من، به کدامین نعمت‌هایت شکر بگویم؟اینجاست که فقط می‌تونم بگم:  خدایا شکرت بابت همه‌ی هدایت‌هات.  این دوره، انگار فقط برای من تولید شده.آگاهی‌های دوره‌ی «هم‌جهت با جریان خداوند» برای من، مثل یه هوش مصنوعی عمل می کنه که واقعاً چرخ زندگی من رو روان کرده. همه‌چیز داره راحت انجام می‌شه. انگار من فقط می‌خوام…  من فقط اجازه نمی‌دم مومنتوم منفی شکل بگیره…  من به توصیه‌ی استاد، قلبم رو باز می‌ذارم و به احساس منفی حساس‌تر شدم...من فقط دارم زندگی طبیعی خودم رو می‌کنم، و واقعاً خداوند داره باقی مسیر رو برام انجام می‌ده.
  • ایوب
    این چند وقته مدام برای خودم تکرار می‌کنم که قوانینی که استاد می‌گوید، دقیقاً همین است و تغییری نمی‌کند. لازم نیست کار عجیب و غریبی انجام بدهم، فقط باید آن را باور کنم و ایمان داشته باشم که این قوانین همیشه جواب می‌دهند.قبلاً وقتی ظاهر قضایا فرق می‌کرد یا خواسته‌ای دیرتر محقق می‌شد، دچار تردید می‌شدم: نکند جواب ندهد؟ نکند من اشتباه می‌کنم؟ شاید راه دیگری وجود دارد که من نمی‌دانم؟ اما با درک مومنتوم مثبت، این شک‌ها خیلی کمتر شده و خیالم راحت‌تر است، چون حالا می‌دانم مهم‌ترین اصل برای دریافت خواسته‌ها همین مومنتوم مثبت است.✅ نتایجی که در همین ۳ جلسه گرفتم: ✔ حواسم جمع‌تر شده و اجازه نمی‌دهم مومنتوم منفی شکل بگیرد. اگر هم اتفاقی بیفتد، سریع با تکنیک Time Out به مسیر مثبت برمی‌گردم. ✔ مشتری‌های بهتری سراغم می‌آیند و راحت‌تر بها پرداخت می‌کنند. ✔ فروش من چند برابر شده، تا جایی که موجودی انبارم تقریباً تمام شده است! ✔ لباس‌هایی را فروختم که قبلاً فکرش را نمی‌کردم به این زودی‌ها به فروش بروند.📌 یکی از مهم‌ترین کارهایی که کمکم می‌کند، مطالعه‌ی کامنت‌های دیگر دانشجویان است. دیدن تجربه‌های آن‌ها باعث می‌شود آموزه‌ها را بهتر درک کنم، از روش‌هایشان در اجرای مومنتوم الگو بگیرم و در مسیر بمانم.خدایا شکرت که در این مسیر هدایت شدم.
  • شاهده
    از وقتی در دوره‌ی \"هم‌جهت با جریان خداوند\" شرکت کردم، آرامش عمیقی درونم ایجاد شده است. ایمانم قوی‌تر شده، باورم به خداوند عمیق‌تر شده، و ترکیب این دوره با \"قانون آفرینش\" برایم فوق‌العاده بوده است. یکی از مهم‌ترین نتایجی که از این سه جلسه گرفتم، پیدا کردن ترمزهای مخفی‌ام بود. قبل از این دوره، بارها پیش آمده بود که به 90% خواسته‌ام رسیده بودم اما در لحظات آخر همه‌چیز از هم می‌پاشید. اما حالا می‌بینم که علت آن، مومنتوم‌های منفی مخفی در ذهنم بود که جلوی تحقق 100% خواسته‌هایم را می‌گرفتند.✅ نتایجی که تا همین حالا از دوره گرفته‌ام:1️⃣ هدایت برای شروع دوباره‌ی فعالیت یوتیوب بعد از گوش دادن جلسه‌ی اول، چندین نشانه دریافت کردم که باید فعالیت یوتیوبم را که مدتی متوقف کرده بودم، از سر بگیرم. همان روز، بعد از مدت‌ها ویدیو گذاشتم و بازدیدها به‌طرز عجیبی بالا رفت.2️⃣ تحقق سفر به دبی در ایام نوروز مدتی بود که می‌خواستم برای نوروز همراه دخترم به دبی سفر کنم. اما گذرنامه‌ام نیاز به تمدید داشت و چون از همسرم جدا شده‌ام، برای گذرنامه‌ی دخترم به اجازه‌ی پدر نیاز داشتم. 💡 طبق آنچه در جلسه‌ی سوم یاد گرفتم، تصمیم گرفتم با خداوند \"تقسیم کار\" کنم و از او نشانه بخواهم. ❗️چند روز بعد، خواهرم وسط صحبت‌هایش ناگهان گفت: \"راستی می‌دونی امسال قراره قانونی تصویب بشه که برای گرفتن گذرنامه، دیگه نیاز به اجازه‌ی پدر و همسر نیست؟\" این نشانه‌ی واضحی برایم بود که باید برای تمدید گذرنامه اقدام کنم.3️⃣ حل آسان مسئله‌ی گذرنامه رفتم به پلیس+10، اما گفتند هنوز این قانون تصویب نشده و همچنان به اجازه‌ی پدر نیاز است. اما در همان روز، به‌شکل معجزه‌آسا پدر دخترم خودش آمد و رضایت داد. 👈 نکته‌ی جالب‌تر: در فرم امضای رضایت، گزینه‌ی جدیدی اضافه شده بود که پدر می‌توانست رضایت \"دائم و همیشگی\" بدهد، و بدون اینکه من درخواست کنم، خودش همین گزینه را انتخاب کرد.  علاوه بر این، مسئول اداره که با همه با اخم و ناراحتی برخورد می‌کرد، با من کاملاً محترمانه و با آرامش رفتار کرد و کارهایم را سریع انجام داد.نتیجه گیری های من: ✔ با درک مومنتوم و هم‌جهت شدن با جریان خداوند، تمام کارهایم به‌راحتی و از مسیر هموار انجام شد. ✔ وقتی روی مومنتوم مثبت تمرکز می‌کنم، خداوند همه‌چیز را به ساده‌ترین شکل ممکن برایم می‌چیند. ✔ حالا می‌فهمم که استاد چرا این‌قدر روی مومنتوم تأکید داشتند، و چطور این آگاهی، نتایج نصفه‌ونیمه‌ی زندگی‌ام را به 100% می‌رساند.
  • طیبه
    امروز فقط وسط خیابون از شدت ذوق، هم خندیدم، هم گریه کردم، هم با صدای بلند جیغ کشیدم و هورا گفتم! امروز رسماً از خوشحالی می‌رقصیدم… یک لحظه وایستادم، دور خودم چرخیدم، مثل بچگی‌ها که بی‌دلیل می‌چرخیدیم و کیف می‌کردیم. من فقط اشک ریختم از خوشحالی، چون یک سال پیش، آرزو داشتم روی دیوار محله‌مان نقاشی دیواری کار کنم… و امروز، این آرزو به واقعیت تبدیل شد!✨ چطور اتفاق افتاد؟ چون در این دوره یاد گرفتم که چطور خواسته‌های نصفه و نیمه‌ام را به ثمر برسانم. این نتیجه برایم مثل یک مدرک شد که اگر این خواسته‌ام محقق شد، پس بقیه هم می‌شوند. فقط کافی است از مومنتوم منفی جلوگیری کنم و مومنتوم مثبت را تا 100٪ ادامه دهم تا خلق شود!✨ اما اتفاق شگفت‌انگیزتر این بود: وقتی یاد روزهایی افتادم که به خانواده‌ام التماس می‌کردم اجازه بدهند نقاشی دیواری انجام دهم و آن‌ها مخالفت می‌کردند، باورم نمی‌شود که همان آدم‌ها، حالا مرا تحسین می‌کنند و حمایت می‌کنند! نه تنها برادرم تشویقم می‌کند، بلکه خودش هم به فکر افتاده که نقاشی‌خط کار کند!💡 امروز، مومنتوم مثبت را در عمل تجربه کردم. با تک‌تک ذرات بدنم حس کردم که وقتی استاد می‌گوید اگر مومنتوم را به 100٪ برسانی، خواسته‌ات خلق می‌شود، یعنی واقعاً همین‌طور است. امروز، لحظه‌ای را زندگی کردم که خدا گفت \"موجود باش\" و \"موجود شد\". و امروز، خودم با قدرتی که خدا به من داده، گفتم \"موجود باش\" و خداوند خلق کرد. خدای ماچ‌ماچیم، نمی‌دانم چطور این‌همه حس خوب را بیان کنم…
  • علی
    استاد عزیز، می‌خواهم از نتایجی بگویم که با عمل به آگاهی‌های این ۳ جلسه گرفتم: با دانشی که در این مدت یاد گرفتم، مومنتوم مثبتی درباره خواسته‌هایم شکل دادم و دارم به خوبی ادامه می‌دهم. معجزات یکی پس از دیگری در حال رخ دادن هستند!استاد عزیزم، از وقتی وارد این دوره شدم، انگار در دنیای دیگری سیر می‌کنم. شما می‌گفتید که وقتی در بندرعباس بودید، حال دلتان عالی بود و لطیف شده بودید… استاد، من الان همان احساس را تجربه می‌کنم! حالم فوق‌العاده است و برای اولین بار، آن حس ناب را درک می‌کنم.💰 نتایج مالی و حرفه‌ای: 📌 مشتری‌های عمده با من تماس می‌گیرند و خریدهای بزرگ انجام می‌دهند. 📌 واردکننده‌های زیادی پیشنهاد همکاری و فروش محصولاتشان را به من داده‌اند. 📌 پول‌هایی از جاهایی که حتی فکرش را نمی‌کردم، وارد حسابم شده‌اند.🔹 نتیجه جالب‌تر: همسرم امروز گفت: \"از بس انرژی‌ات خوب شده، من هم کلی انرژی مثبت گرفته‌ام!\". یاد جمله شما افتادم که می‌گفتید: \"فرکانس نیاز به گفتن ندارد، همه آن را دریافت می‌کنند\"🔹 بزرگ‌ترین درکی که از این دوره دارم: الان هیچ چیز مهم‌تر از ادامه دادن این مسیر برایم نیست. حس می‌کنم که ادامه دادن این مسیر، همان بندگی واقعی است.اهمیت خواندن کامنت‌های دانشجویان دیگر: استاد همیشه توصیه می‌کردند که کامنت‌ها را بخوانیم، و من در این دوره تمام نظرات را خوانده‌ام. الان می‌دانم که خواندن کامنت‌ها و نخواندنشان، تفاوت بین درک دوره و نفهمیدن آن است! به همه پیشنهاد می‌کنم که کامنت‌های دیگر دانشجویان را مطالعه کنند، چون فوق‌العاده است.✨ استاد عزیز، از شما سپاسگزارم برای این آگاهی‌های بی‌نظیر که زندگی‌ام را متحول کرده است.
  • حامد
    تا قبل از ورود به دوره هم‌جهت با جریان خداوند، مسئله تکراری‌ای که جوابش را پیدا نمی‌کردم این بود که: \"دلیل نیمه‌کاره ماندن نتایجی که می‌خواستم چیست؟!\" فاکتورهای زیادی را هم بررسی می‌کردم که به ظاهر تعیین‌کننده بودند؛ مثلاً دوره‌ها را از اول شروع می‌کردم، تمرین ستاره قطبی را از سر می‌گرفتم، شروع به کنترل ورودی‌ها و ایزوله کردن خودم می‌کردم. اما بعد از مدتی، اشتیاقم فروکش می‌کرد. با اینکه من از عمل به آموزه‌های استاد عباسمنش نتایجی که می‌خواستم را در زندگی‌ام خلق کرده بودم، اما هنوز یک سری نتایج دیگر هم می‌خواستم، یا خواسته‌هایی که خلق نشده بود یا خواسته‌هایی که بیشتر و بهترش را می‌خواستم. برایشان هم تلاش ذهنی و اقدامات عملی می‌کردم اما به نتیجه نمی‌رسید و نیمه‌کاره رها می‌شد. اینجا بود که سؤال من مطرح می‌شد: \"فرکانس‌های من چرا به نقطه 100 نمی‌رسند؟ چه چیزی هست که من به کار نمی‌گیرم و عامل تعیین‌کننده‌ی رسیدن فرکانس‌ها به نقطه 100 است؟\" تا اینکه دوره هم‌جهت با جریان خداوند منتشر شد. من با ورود به اولین جلسه از این دوره، با قانون مومنتوم آشنا شدم. **قانونی که وقتی استاد عباس منش در جلسه اول توضیحش دادند، من فهمیدم این همان چیزی است که درکش نکرده بودم و در معادله‌ی خواسته‌های به ثمر نرسیده‌ام نگنجانده بودم. این همان فرمول ساده‌ای بود که با به کار بردنش فرکانس خواسته‌های من به 100 می‌رسند و نتیجه‌ی مدنظرم 100 درصد رخ می‌دهد. با توجه به نشانه‌ها و نتایجی که بر سر راهم قرار گرفت، متوجه شدم که این همان مسیر درستی است که من پیدایش کرده‌ام. **واقعا خوشا به حال آن کسی که بدون اینکه بخواهد فرمول‌های دیگر یا تکنیک دیگری را به کار بگیرد، از همان اول با قانون مومنتوم آشنا شود! او دیگر راحت‌ترین و لذت‌بخش‌ترین مسیر خلق و رسیدن به خواسته‌هایش را پیدا کرده و به قول استاد عباسمنش \"از همان ابتدا روی شانه‌های خداوند می‌نشیند.\" بعد از هر بار پیش رفتن و تکرار جلسات – که تا الان جلسه پنجم هستیم – بهتر می‌توانم تشخیص دهم حتی چطور تمرین کنم و چطور از قانون خلق خواسته‌ها استفاده کنم. وقتی قانون مومنتوم را درک کنی، خیلی راحت می‌توانی تمریناتی را برای خودت تعریف کنی که تو را در مسیر خواسته‌هایت قرار دهد و حتی با دقت 100٪ آینده‌ات را پیش‌بینی کنی. چون می‌دانی که 2+2=4 است و هیچ چیز غیر از این نیست. قدرت درک قانون از طریق مثال‌های استاد عباس منش یکی از بهترین ویژگی‌های این دوره، مثال‌های فوق‌العاده‌ی استاد عباس منش است که درک قانون مومنتوم را بسیار ساده و کاربردی می‌کند. استاد، واقعاً شما به طرز فوق‌العاده‌ای قانون مومنتوم را به دنیای متافیزیک آورده‌اید و تشبیهاتی که کرده‌اید، مثال‌زدنی است. یعنی ارتباط قانون مومنتوم با زندگی شخصی ما با مثال‌هایی که زده‌اید، بسیار ارزشمند است. بعد از مدتی تکرار آگاهی های جلسات و انجام تمرینات جلسات، کاملاً متوجه شدم که: ✅ خلق خواسته‌هایم طبیعی است. ✅ ثروتمند بودن طبیعی است. ✅ رسیدن به هر چیزی که در ذهنم بسازم، طبیعی است. نتایج و اتفاقاتی که در این مدت برایم رخ داده – که اکثر آن‌ها نتایج مالی بوده‌اند – کاملاً ثابت کرد و تأیید کرد که اگر مسیر درستی را طی کنم و قانون مومنتوم را بفهمم، نتیجه‌ی مدنظر 100٪ رخ خواهد داد و هیچ شک و تردیدی در آن نیست. حالا دیگر می‌دانم چگونه در فرکانس خواسته‌هایم بمانم و ادامه دهم تا نتیجه‌ی مدنظرم محقق شود. استاد، به خاطر این آگاهی‌های ارزشمند از شما بی‌نهایت سپاسگزارم.
  • آزاده
    از روزی که وارد این دوره شدم و متعهدانه روی خودم کار می‌کنم، هر روز یک اتفاق عالی افتاده، یک مشکل حل شده، یا یک هدایت دریافت کرده‌ام. داشتم با خودم فکر می‌کردم که شاید الان روزی یک اتفاق خوب برایم رخ می‌دهد، اما در پایان یک سال ۳۶۵ اتفاق خوب در زندگی من ثبت خواهد شد. چند مورد از این تغییرات بزرگ را با شما به اشتراک می‌گذارم:۱- افزایش فروش و جریان مالی پایدارقبل از ورود به دوره، محصولاتم را برای فروش در یک بوتیک گذاشته بودم، اما شاید هر ۱۰ روز یا دو هفته یک فروش داشتم. از زمانی که وارد دوره شده‌ام، هر روز فروش داشته‌ام و هر روز مبلغی از فروش محصولاتم به حسابم واریز شده است.۲- حل مشکلات کاری با ساده‌ترین راهکارهامدت‌ها بود که در کار خیاطی با مشکلی عجیب روبه‌رو بودم: نخ چرخ خیاطی مدام پاره می‌شد و از سوزن درمی‌رفت. تمام روش‌های ممکن را امتحان کرده بودم، حتی ویدیوهای یوتیوب را جستجو کردم، اما راه‌حلی پیدا نکردم.در دوره، یاد گرفتم که \"راه‌حل هر مشکلی، درون همان مشکل نهفته است.\" یک روز ایده‌ای به ذهنم رسید: شاید قرقره‌ای که استفاده می‌کنم بیش از حد بزرگ است و چرخ توان چرخاندنش را ندارد. یک قرقره کوچک‌تر امتحان کردم و به طرز معجزه‌آسایی، مشکل برای همیشه حل شد. زمان و انرژی‌ام چند برابر بهتر مدیریت شد و کیفیت کارم فوق‌العاده بالا رفت.۳- تغییر باورهای مالی و دریافت پیشنهاد از بانکبرای اینکه منظورم از این نتیجه رو بگم، باید کمی درباره وضعیت قبلیم در رابطه با رابطه ام با بانک براتون توضیح بدم. وقتی مهاجرت کردم، همیشه دنبال این بودم که در بانک‌های مختلف اعتبار دریافت کنم، کارت‌های اعتباری طلایی بگیرم و از مزایای ویژه استفاده کنم. برای این کار التماس می‌کردم، برای مشاوران بانکی هدیه می‌بردم و دنبال پارتی می‌گشتم. فکر می‌کردم اگر بدون موجودی بتوانم خرید کنم، موفق‌تر خواهم بود.اما با گذشت زمان و تجربه شکست‌های مالی، درک کردم که این مسیر بر خلاف قانون تکامل است. تصمیم گرفتم همه‌چیز را از صفر شروع کنم. به ساده‌ترین و معمولی‌ترین بانک رفتم و از خداوند خواستم که فقط یک حساب ساده به من بدهد، بدون اعتبار، بدون وام، بدون کارت‌های طلایی. در شرایطی که احتمال داشت هیچ بانکی برایم حساب باز نکند، در عرض ده روز، همان حساب ساده‌ای که خواسته بودم را دریافت کردم. به تعهدم پایبند ماندم، بدون قرض و اعتبار خرج کردم، و به اندازه موجودی‌ام زندگی کردم. نتیجه؟و اما در طی این مدت که وارد دوره هم جهت با جریان خداوند شدم و دارم روی درک و اجرای مومنتوم کار می کنم، درآمدم بالا رفته، حسابم پر شده و حالا بانک خودش با من تماس گرفته و پیشنهاد استفاده از مزایای ویژه را داده است. اما این بار، من نیازی به آن ندارم. همه‌ی این تغییرات فقط در مدت کوتاهی پس از ورود به دوره اتفاق افتاده است.🔹 افزایش درآمد و فروش روزانه 🔹 حل مسائل کاری با ساده‌ترین راهکارها 🔹 تحول مالی و تغییر رفتار بانک نسبت به مندوره \"هم‌جهت با جریان خداوند\" به من یاد داد که راه‌حل‌ها همین‌جا هستند، فقط باید در مسیر درست قرار بگیری و مومنتوم مثبت بسازی.
  • غزل
    اگر کامنت‌های قبلی من را خوانده باشید، گفته بودم که یک مصاحبه با یک دانشگاه در خارج از کشور دارم. در ایمیل اول به من گفته بودند که این مصاحبه به‌صورت تستی است و باید آمادگی داشته باشم. راستش من تازه یادگیری این مفاهیم را شروع کرده بودم و اصلاً نمی‌دانستم باید چکار کنم.اما به‌جای نگرانی، یک ایمیل طولانی نوشتم و در آن، شرایط زندگی، مسیر تحصیلی و تجربیاتم را توضیح دادم. بعد از ارسال ایمیل، پاسخی دریافت کردم که همه‌چیز را تغییر داد. آن‌ها نوشتند که \"نیازی نیست نگران باشی، فقط در این مصاحبه حضور پیدا کن.\"حالا حدس بزنید چه شد وقتی که در مصاحبه حاظر شدم. الان که یادم میاد هم موهای تنم سیخ شده و بغض گلویم را گرفته. این جلسه اصلاً شبیه مصاحبه و تست نبود، فقط زیبایی بود و حس خوب. تنها چیزی که از آن پروفسور محترم دریافت کردم، احترام، عشق و تحسین بود.من فوق‌العاده از پسش بر آمدم. انگلیسی را روان صحبت کردم و بدون استرس جواب دادم. و بعد… بهم گفت: \"قبول شدی و من به هیئت علمی دانشگاه خیلی سفارشت را می‌کنم.\"\"ایمیل من را داری، تا زمانی که به اینجا بیایی، با من در تماس باش. به دانشگاه ما خوش آمدی. تابستان روی این موارد کار کن و آماده باش. چقدر من را تحسین کرد، چقدر خدا دل این آدم را برای من نرم کرده بود.باورم نمی‌شود. اگر به کسی که در این حوزه کار می‌کند بگویی، اصلاً باورش نمی‌شود همچین چیزی ممکن باشد. این آدم کل فرم مصاحبه و تست را عوض کرد.  این آدم در رابطه با من، به شکل دیگری رفتار کرد. این آدم برای من سایت‌های مفید فرستاد که بتوانم یاد بگیرم.استاد، همین الان که این کامنت را می‌نویسم، اشک در چشمانم جمع شده است.الان می‌فهمم چرا شما این‌قدر روی تحقیق درباره‌ی این دوره وقت گذاشتید و چرا با \"مومنتوم\" شروع کردید. حالا می‌فهمم که \"چرا می‌گویید درک مومنتوم مثبت، همه‌ی خواسته‌های نصفه‌ونیمه را به ثمر می‌رساند.\"✅ کافی است خودت را در جریان مثبت قرار بدهی ✅ پافشاری کنی روی ادامه‌ی این جریان ✅ و بعد، معجزه را ببینیجهان به شکلی متفاوت با تو رفتار می‌کند، وقتی مومنتوم مثبت بسازی و واقعا روی دوش خداوند می نشینی و خداوند کارها رو به ساده ترین شکل برات انجام میده.
  • -شادی سعادتمند
    نزدیک به ۱۰ ساله که خدای مهربون شما رو در مسیر زندگیم قرار داده، طول کشید تا نتایج ملموس در زندگیم اتفاق بیفته چون هنوز آونقدر به آموزش ها خوب عمل نکرده بودم که آنقدر تغییر در باورهام ایجاد بشه که منجر به عمل و اقدام بشه. اولش فکر می‌کردم اگه فقط مثبت فکر کنم و تجسم کنم، جهان برام معجزه رقم می‌زنه. اما واقعاً زمانی می‌تونیم بگیم باور‌هامون تغییر کرده که این آگاهی ها خودش رو در رفتار و شخصیت ما نشون بده و وقتی من شروع کردم به اجرای واقعی آموزه ها، همونطور که شما تاکید دارید، زندگی من از همه لحاظ تغییر کرد: خیلی خوشحالم که مدت‌هاست هر دوره‌ای که منتشر می‌کنید، توانایی خریدش رو در ساعات اولیه دارم. در حالی که قبلاً این شرایط رو نداشتم و چقدر دلم می‌خواست همون روز اول ثبت‌نام کنم، اما ماه‌ها طول می‌کشید تا بتونم در مدار دوره جدیدی قرار بگیرم که در سایت منتشر می کردید. تو این چند سال، تغییرات مثبتی داشتم، خیلی زیاد: تقویت ارتباط معنوی با خدا عزت نفس بیشتر قطع ارتباط کامل با تمام آدم‌های نزدیک و دور که برام مخرب بودن مهاجرت از شهری که سال‌ها توش زندگی کرده بودم به یه شهر جدید، بدون هیچ پولی شروع کسب و کار خودم و افزایش ۱۰۰ برابری درآمدم شغلی که عاشقشم و هر روز برام لذت‌بخشه خرید ماشین، بهترین لباس‌ها، بهترین سفرها در اوج رفاه و لذت خورد و خوراک عالی، طوری که قبلاً چند ماه یک‌بار رستوران می‌رفتیم، اما الان هفته‌ای حداقل ۴ بار بهترین رستوران‌ها رو تجربه می‌کنیم پرداخت تمام بدهی‌ها و اضافه شدن بهترین امکانات به خونمون، از لوازم ورزشی گرفته تا وسایلی که همیشه دوست داشتم داشته باشم، مثل تردمیل، میز تنیس و بهترین گیتار این‌ها در حالی اتفاق افتاد که قبلاً زیر فشار بدهی بودیم و همیشه حسابمون صفر بود. حتی برای خرید پوشاک ضروری هم قدرت مالی نداشتیم. از نظر روابط هم رشد زیادی کردیم. وابستگی‌هامون به خانواده‌ها کمتر شد. قبلاً به خاطر وابستگی، آسیب‌های زیادی می‌دیدیم، اما به محض اینکه روی این موضوع کار کردیم، رفتار خانواده‌هامون کاملاً متفاوت شد. من و همسرم با هم در این مسیر هستیم و از هر نظر با هم هماهنگیم. همون‌قدر که من رشد کردم، همسرم هم کلی نتایج عالی کسب کرد. امروز وقتی مسیرم رو مرور کردم، دیدم چقدر زندگی من با عمل به دوره‌های آموزشی شما متحول شده.
  • -اسماعیل حاجی اسفندیاری
    دو سال از روزی که من با آموزه های استاد عباس منش کار می کنم می گذره و زندگی من به خاطر عمل به آموزه های استاد از هر نظر متحول شده. روزی که برای اولین بار وارد سایت elmeservat.com شدم، از لحاظ روابط در وضعیت خیلی بدی بودم. خودم رو دوست نداشتم و حتی نمی‌دونستم که باید خودم رو دوست داشته باشم. از بچگی بهمون یاد داده بودن که باید دیگران رو دوست داشته باشیم، اما کسی نگفته بود که خودمون هم مهمیم. اما الان، نه‌فقط دیگران، بلکه خودم، تمام کیهان و جهان هستی رو دوست دارم. و از روزی که این تغییر در من اتفاق افتاد، جهان هر روز به من ثابت می‌کنه که چقدر ارزشمند و دوست‌داشتنی هستم. قبل از آشنایی با آموزه های استاد عباس منش من حتی شب‌ها خواب راحتی نداشتم، بارها از خواب می‌پریدم اما الان زندگیم از نظر آرامش هم دگرگون شده. شبا خیلی راحت می خوابم. خیلی وقت‌ها صبح که بیدار می‌شم، به خدا می‌گم: \"چطوری این‌قدر زود صبح شد؟ انگار فقط یک ثانیه پیش خوابیدم!\" همون لحظه‌ای که سرم روی بالش می‌ره، به اندازه‌ی شمارش یک، دو، سه خوابم می‌بره و صبح با انرژی روزم رو شروع می‌کنم. از نظر سلامتی، در این دو سال حتی یک قرص هم نخوردم، در حالی که قبلاً تقریباً هر روز چندین قرص مصرف می‌کردم. قبلاً فکر می‌کردم زندگی کردن سخته، اما الان فهمیدم که چقدر راحت و لذت‌بخشه. رابطه‌ام با خدا هم کاملاً متحول شده. نمی‌تونم بگم بی‌نقص شدم، اما اینو می‌دونم که اجازه دادم خدا وارد زندگیم بشه. همیشه می‌خواست وارد بشه، اما ما با ذهن و ترس‌هامون جلوشو می‌گیریم. از وقتی که همه‌چیز رو سپردم به خدا، خیلی از اطرافیان بهم می‌گن: \"چرا این‌قدر بی‌خیالی؟ چرا نگران نیستی؟\" اما واقعیت اینه که وقتی فقط شنونده‌ی آموزش‌ها نبودم و عمل کردم، دیدم که خدا چطور همه‌چیز رو برام رقم می‌زنه. از نظر درآمد، اوایل بین ۴ تا ۸ میلیون درآمد داشتم، اون هم بعضی ماه‌ها. همیشه اوایل ماه خوشحال بودم، اما از ۱۰ یا ۱۱ برج که می‌رسید، استرس می‌گرفتم. از وقتی که روی خودم کار کردم، تغییرات شروع شد. تو یه تعویض روغنی پیش برادرم کار می‌کردم، از صبح تا غروب، بعدشم تا نیمه‌شب با ماشین مسافرکشی می‌کردم. با این همه کار، همیشه هشتم گرو نهم بود. اما وقتی روی خودم کار کردم، تصمیم گرفتم فقط روی همون تعویض روغنی تمرکز کنم و مسافرکشی رو کنار بذارم. نتیجه این شد که با زمان کمتر و فعالیت کمتر، درآمدم بیشتر شد. کم‌کم درآمدم اضافه شد و بعد از یک سال 4 برابر بیشتر شد. در کنارش، هزینه‌های ناگهانی که قبلاً پیش می‌اومد، کمتر و کمتر شد. تونستم پس‌انداز کنم و آروم‌آروم سرمایه‌ی کسب‌وکار شخصی خودم رو جمع کنم. ۱۹ روزه که مغازه‌ی کبابی خودم رو افتتاح کردم. از روز اول، درآمد عالی داشتم و هر روز بیشتر می‌شه. توی همین ۲۰ روز، بیش از درآمد ماه های قبلیم درآمد داشتم. این مغازه سال‌ها مشاور املاک بود و کسی فکر نمی‌کرد اینجا یه کسب‌وکار موفق بشه، اما من تغییر کردم و شرایطم هم داره تغییر می‌کنه. یه تغییر دیگه‌ای که در من اتفاق افتاد این بود که بعد از ۱۲ سال سیگار کشیدن، ترک کردم. از وقتی که آموزش‌ها رو یاد گرفتم و تصمیم به تغییر گرفتم، نزدیک به ۲ ساله که حتی یک‌بار هم به سیگار یا هر چیزی که منو از خدا دور کنه، لب نزدم و هرگز هم نخواهم زد.
1 2 3 4 39
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «شهرزاد» در این صفحه: 4
  1. -
    شهرزاد گفته:
    مدت عضویت: 2272 روز

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و دوستان فوق العاده م.

    آقا من میخوام از دوره محبوبم بین دوره های استاد بنویسم که احساس میکنم اونقدری که باید توسط خیلی از دوستان کشف نشده :) فکر میکنم تقریبا همه دوره های استاد رو تهیه کرده باشم اما میتونم بهترین دوره استاد رو برای خودم بگم دیگه؟ کلا چیزی به نام بهترین فایل برای همه وجود نداره چون نیازها و خواسته ها ، موقعیت فعلی و بک گراند قبلی هر کسی متفاوته، و طبیعتا ممکنه هر دوره ای برای یه شخصی مفیدتر باشه و حتی توی همون دوره هم یه فایلی بیشتر از بقیه برای اون‌شخص مفید باشه و به دلش بشینه و یا حتی تو همون فایل هم یه جمله ای بیشتر از بقیه جملات تکونش بده …

    برای شخصِ من با در نظر گرفتن تمام این شرایطی که گفتم، دوره روانشناسی ثروت 3 با اختلااااف به شدت تاثیرگزارتر از سایر دوره ها بوده و هست. حتی اون موقع که هنوز بیزینس خودمو‌شروع نکرده بودم این دوره عجیییب روم‌تاثیر گذاشت…

    و از بین 21 جلسه این دوره، جلسه دوم، جلسه پنجم و جلسه سیزدهم بیشتر از بقیه دلمو بردن

    اصلا دوره عجیب غریبیه!

    اون از فایل جلسه دوم که اصلا تووووحید خاااالصه و از نظر من زیبااااترین فایل استاد بین همه دوره های استاده و شروع عاشقیم با استاد هم با همین فایل شروع شد که یه تیکه هاییش توی تلگرام پخش شده بود…

    و بعد جلسه سوم در ادامه بحث توحیدیِ جلسه دوم.

    این چند ساله هروقت هر جا‌ گیر میکنم پناه من جلسه 2 و 3 روانشناسی ثروت 3 هست که زورِ خدا رو به یادم میاره ️

    جلسه چهارم در مورد باورها و مدارها، و جلسه پنجم که عششششق منه، در مورد باور فراوانی انقدددر قشنگ ذهن آدم‌ رو‌ به فراوانی باز میکنه که سیر نمیشم از فایل جلسه پنجم

    جلسه 6 ادامه بحث باورها، جلسه 7 بحث احساس لیاقت، جلسه 8 و 9 در مورد تمرکز که چقدددرررر نه فقط برای من بلکه برای مامان و شهروز هم موثر بود و جلوی کلی از تصمیمات اشتباهمون رو گرفت…

    جلسه 10 مروری هست به جلسات 1 تا 9 و تاکید بر اینکه این ما هستیم که اتفاقات زندگیمون رو رقم میرنیم… جلسه 11 پاسخ به سوالات دوستان و توضیح در مورد ملاک انتخاب شغل…

    جلسه 12 توضیح اقتصاد مشارکتی و مثال مخصوصش Airbnb که بسیار جذابه.

    جلسه 13 راجع به فرووووش که این جلسه هم عجیب غریبه و به شدت پاشنه آشیل برای 90درصدِ مردم از جمله خودم…و چقدددرررر من دوست دارم این فایل رو

    جلسه 14 اینترنت مارکتینگ…

    جلسه 15 ، 16 و 17 راجع به ایلان ماسک و بررسی باورهای مناسبش…

    جلسه 18 و 19 در مورد تضاد و راه حل…

    جلسه 20 توضیحات بیشتر در مورد بحث باورها

    جلسه 21 کیس اِستادی در مورد اهمیت حرکت کردن…

    جلسه 22 گفتگوی استاد با آقا ابراهیم

    انقدر این دوره شسته رُفته، مفید، جذاب و فوق العادس که من عاشقانه همیشه در حال تکرارشم دقیقا هر چی که یه آدم توی کارش یا بیزینسش ممکنه احتیاج داشته باشه در موردش صحبت شده و مستقیم رفته سر اصل مطلب و تمرکزی کسب و کار و اتفاقات مالی رو نشونه گرفته … هروقت یه معجزه عجیبی تو زندگیم اتفاق افتاده بعد از کار کردن تمرکزی روی این دوره س…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 99 رای:
  2. -
    شهرزاد گفته:
    مدت عضویت: 2272 روز

    از دوره قانون سلامتی بگم …

    من تا 17-18 سالگی هر روز دو ساعت در روز با کالکشن انواع آهنگهای 6 و 8 دهه 60 و 70 ایرانی میرقصیدم :) خونمون دوطبقه بود و طبقه دومش رو با ضبط صوتی که از کیش اورده بودیم تبدیل کرده بودم به کاباره سوسن با هنرنمایی شهرزاد :)) بعد ازونم همیشه ورزش میکردم و حتی یه مدت در حد نینجاهای جنگجو :)) اطرافیان میگفتن “فازت چیه؟! خب لااقل یه مسابقاتی چیزی شرکت کن یه هدفی داشته باشه این همه ورجه وورجه..” رژیم هم رعایت میکردم و کلا استعداد چاقی هم نداشتم اما با وجود این همه ورزش و دائمُ الرژیم بودن کمر خیلی باریکی نداشتم… باریک بودا ولی نه اونجور که دوست داشتم :)) حتی دیگه طبق آموزشهای چرت و پرت سطح جامعه به این نتیجه رسیده بودم که فرمت بدن من نمیتونه ساعت شنی بشه و تو ژنتیکم نیست. دوره قانون سلامتی استاد رو که شروع کردم فقط بعد از دو‌ ماه به اندامی رسیدم که وقتی یه مربی بعد از چندوقت تو باشگاه دیدتم گفت چه هیکلی ساختی ورزشتو عوض کردی؟! گفتم نه والا ورزشمو کمتر هم کردم چی بود چند ساعت هر روز تو باشگاه وقت و هزینه تلف کردن :)) قبلا همیشه نگران این بودم حالا که بدنم به ورزش زیاد عادت کرده نکنه با کمتر کردنش متابولیسمم بیاد پایین و چاق شم اما دوره قانون سلامتی کاملا بهم ثابت کرد که اصلا مسیر چیز دیگه ای بود…

    یکی از دوستان پرسید دوره قانون سلامتی مضمونش چیه . یه توضیحاتی دادم و گفت “اینایی که گفتی کلا شد ده دقیقه، پس استاد بقیه جلسات رو چه توضیحاتی میده؟”… استاد تک تک جمله هاش رو خیلی علمی توضیح میده و انقدر این پروسه رو برای ذهن منطقی میکنه که دیگه بوی پلو که بهت میخوره دست و پات شل نشه بشینی دو پرس بزنی! یه دونه ش رو نمیذاری دهنت! پروسه منطقی کردنش و اطمینان به اینکه با این دوره داری بزرگترین خدمت رو به بدنت، سلامتیت، پروسه جوانسازیت و طول عمرت میکنی، مهمترین بخش ماجراست که کمک میکنه اول به پذیرشش و بعد به ادامش…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 92 رای:
  3. -
    شهرزاد گفته:
    مدت عضویت: 2272 روز

    آخ آخخخ آخخخ… من تا حالا این بخش از سایت رو ندیده بودم :)) دیگه کار استاد و خانم شایسته جانم دراومد که هر روز بشینن نظرات منو تو بخش نتایج بخونن و منتشر کنن :))

    چیکار کنیم دیگه ما جوونهای در تلاش برای پیرو مسیر استاد بودن دلمون به همین نتایج خوشه و تکرارش برای خودمون و دوستای قشنگمون که همه با هم هی انرژی بگیریم و بریم تو شِکَمِ نجواهایی که انقدر روشون زیاده که بازم تا به یه چالش جدید میخوریم میخوان بترسوننمون :) ما انقدر از نتایجمون انرژی میگیریم که زور هیچ نجوایی بهمون نرسه :)

    از کجا شروع کنم که خدا رو خوش بیاد؟ :) از آخر برم به اول؟ :) از دوره قانون سلامتی بگم؟ :) نه بذار ازونجا شروع کنم که رابطم با خدا عاشقانه تر شد :) یعنی دروغ چرا، اون که همیشه عاشقم بود، خیلی زیاد روم کراش داشت از عنفوان کودکی :)) هی سعی میکرد بهم بفهونه ها ولی من تو باغ نبودم، نمیگرفتم پیامهای محبت آمیزشو :) فکر میکردم طبیعیه :) بعد خودش منو هدایت کرد به آشنایی به استاد جانم تا حواسم بهش جمع شه :) گفت بابا من اینجام دخترجون کجا رو نگاه میکنی؟ حواست کجاست؟ دنبال چی میگردی؟ من تو قلبتم، تو روحتم، تو مغز استخووناتم… یکم زمان برد تا با فرکانس استاد ارتباط برقرار کنم که داستانش رو توی داستان هدایتم نوشتم و نمیخوام تکرار مکررات باشه… ولی بازم میگم اصلا بذار تکرار مکررات شه :)) چی قشنگتر از تکرار داستان عاشقیِ من؟ :) دیدین این تازه عروس دامادا هر جا میرسن هی دوست دارن داستان آشناییشون رو به همه بگن :) منم میخوام بگم :)

    داستان ازونجا شروع شد که از یه مدت قبل از رفتنِ بابا، مامان شروع کرده بود به تلاش در تغییر درونیاتش. امروز کتاب تو حوزه توسعه فردی و موفقیت چاپ میشد، فردا یه نسخه ش دست مامان بود :) یک سری دوره ها هم میرفت که بعضیاش رسما بیراهه بود :) یادمه یه بار از سر کار برگشتم، کلید تو در انداختم اومدم تو خونه دیدم یه سری خانم تو تاریکی نشستن یه سری اصوات عجیب غریب از خودشون خارج میکنن… برگام ریخت :)) بعد فهمیدم از نظر خودشون داشتن پاکسازی میکردن :)) بیشتر برگ ریزون بود تا پاکسازی :)) بعد ازون دوره های چرند و پرند رفت دوره نیروی حال که حداقل خطر جانی برای اطرافیان ایجاد نمیکرد :)) و در نهایت پس از طی سرابهای مختلف رسیده بود به سرچشمه… به همونجایی که باید میرسید… و شروع کرد روحش رو با کلام استاد عباسمنش جانم شستشو دادن…

    حالا منی که اون دوره های قبلی مامان رو دورادور دیده بودم فکر میکردم استاد هم از همون تبهای گذراست… فقط خواهشم از مامان این بود که ما رو قاطی ماجرا نکنه و خودش در تنهایی گوش بده به صحبتهای استاد! ولی از یه جا دیگه منم به قول سوزان خانمِ روشن “افتادم تو دام عاشقی” :) استاد میگه من تبلیغ نمیکنم و جهان برام تبلیغ میکنه… من دقیقا از همون شاگردام که با تبلیغ جهان جذب استاد شدم… یه ناشناسی تو تلگرام بخشهایی از فایلهای استاد رو با موزیک قشنگ ادیت زده بود و پخش کرده بود و یه روزی که مامان یکی از همین فایلها رو پلِی کرد شهرزاد هم دل از کف داد :)

    دیگه ازون روز به جرات میتونم بگم شاید روزی نبوده باشه که حداقل یک فایل از استاد گوش نداده باشم.. یه فایل که سهله، اکثر اوقات کل روز استاد با منه و شب با صدای استاد میخوابم..

    من ازون شاگردای استادم که همه دوره های استاد رایگان دستم رسید و بعد اومدم همه رو خریدم…

    بریم سراغ نتایج؟ :) از قدیم الایام همیشه آدم کوشایی بودم ولی تا قبل از استاد خیلی نتایج دندونگیری دریافت نکرده بودم… با استاد که آشنا شدم شِکُفتم :)) از کارمندی اول ارتقا رتبه گرفتم و حقوقم چند برابر شد و بعد باز ارتقا رتبه گرفتم و مدیر شدم و بعد باز رشد کردم و کمیسیون و دلار و غیره که تو کامنتهام و داستان هدایتم زیاد راجع بهشون صحبت کردم و الانم که بیزینس خودمو و دارم و آزاد و رها، همه جهان سرای من است :) شنبه داریم با مامان میریم استانبول، دقیقا دو روز بعد از برگشت با بابا میرم آفریقا، بیست روز بعدش سفر کاری به چین دارم، بعدش سفر کاری به هند و بعد به سنگاپور و دبی. و چی لذتبخشتر از این همه آزادی؟ :)

    قبل از آشنایی با استاد یادمه برای یک روز مرخصی برای روز تولدم از چند وقت قبلش استرس میگرفتم و آخرشم انقدر بهم زنگ میزدن کوفتم میشد :) الان کی جلودارمه؟ :) اراده میکنم یک ساعت بعد بلیط میگیرم به هر جا میخوام :) قبل از آشنایی با استاد برای یه سفر سه روزه به ترکیه با حداقل هزینه ها باید کلی دو دو تا چهار تا میکردم… الان فقط باید جلوی خودمو بگیرم ازون ور بوم نیفتم با ریخت و پاش :)) سه چهار تا ملک توی این مدت خریدم، از بی آر تی سواری و تلاش در صندلی بازی و پیدا کردن صندلی خالی رسیدم به شاسی بلند سواری و برای مامان هم یه ماشین عین ماشین خودم خریدم…:)

    موفقیتهای کاریم رو بلاشک اول از دوره های روانشناسی ثروت 1 استاد دارم و علاوه بر اون تمام آموزه های توحیدیشون که توی همه فایلهای رایگان و محصولات هست . شروع بیزینسم رو از اهرم رنج و لذت دارم که استاد تو دوره روانشناسی ثروت 1 کامل راجع بهش توضیح دادند. در ادامه، دوره روانشناسی ثروت 3 استاد اصلا یکی از بینظیرترین دوره هاشونه که خیلی به کسب و کار کمک میکنه. قدمها رو تا یه جایی کار کردم و در ادامه هستم. دوره احساس لیاقت ، عزت نفس و … چی بگم آخه… همش بی نظیره… به من باشه که بنظرم اصلا استاد باید برای حق عضویت تو‌سایتشون هم هزینه subscribe بذارن. مگه میشه این همه آگاهی بدون پرداخت هزینه؟! پاچه خواری نمیکنما! من به شخصه با کمال میل پرداخت میکنم. نه که خیلی لارج باشم! نه! آخه بابا نتیجه گرفتم! نه یکی نه دو تا ! کل زندگیم زیر و رو شده! نه فقط زندگی خودم… حتی زندگی برادرم و مادرم… خدایا چطور سپاسگزارت باشم… عاشقتم استاد جانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 121 رای:
  4. -
    شهرزاد گفته:
    مدت عضویت: 2272 روز

    سلام به دوست عزیزم مجتبی جان

    در پاسخ به سوال شما، واقعیت اینکه من به شخصه با لاغری و کشیدگی صورت مشکلی ندارم و اتفاقا شیک تر میدونمش، و این در رابطه با تاثیر دوره سلامتی روی لاغرتر شدن صورت من از تجربه خودم میگم، در ابتدا صورتم لاغرتر شد اما بعد از چند ماه انگار که بدنم با این سبک غذایی اَدابته شده باشه، صورتم یه مقدار پُرتر شد. ولی این تجربه من بوده، ممکنه برای شخص دیگه و بر حسب میزان و نوع پروتئین دریافتی روزانه ش منفاوت باشه. در کل برای استفاده از هر کدوم از دوره های استاد پیشنهاد میکنم ، مبنای تصمیم گیریتون رو معرفی خودِ استاد قرار بدید که چندین ویدیوی رایگان با توضیحات کامل در قسمت معرفی هر محصول گذاشتن. تجربه هر فرد بر اساس بَک گراندی که از قبل داشته و میزان تعهد فعلیش به آموزه ها میتونه متفاوت باشه . و در آخر ممنون که کامنتهای من رو خوندی و برات موفقیت هر روزه در تمام زمینه ها آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: