درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 4 - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 4
    111MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 4
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

223 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا خورشیدی گفته:
    مدت عضویت: 668 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خداوندا هرآنچه که دارم از آن توست

    سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    امروز که داشتم فایل جدید رو می‌شنیدم و در مورد خداوند صحبت شد یادم افتاد به زمانی که برای اولین بار با شما آشنا شدم در واقع داستان آشنایی من با شما

    یه تایمی از زندگیم همین یکسال و نیم پیش وقتی شرایط زندگی برام سخت شده بود یه روز رفتم توی اتاقم و با خدای خودم خلوت کردم ازش خواستم هدایتم کنه چون بریده بودم و تسلیم شدم به درگاهش . فردای همون روز کلاس داشتم یکی از دوستام داشت در مورد شما با بچه های دیگه صحبت میکرد و من اتفاقی شنیدم کنجکاو شدم و ازش پرسیدم چطور میشه به شما دسترسی داشت و با شما آشنا شدم وقتی صحبت هاتون در مورد خداوند دیدگاه شما در مورد خداوند رو شنیدم انگار یه چراغ توی قلبم روشن شد که هیچ وقت خاموش نمیشه چون اون چراغ خداوند هست و شد رفیقم شد انگار همیشه به شدت احساسش میکنم چیزی که قبلاً بهمون گفته بودن و خدا دور بود و توی آسمون ها دنبالش می‌گشتیم زندگیم توی همه جنبه های زندگیم تغییر کرده سلامتی احساس خوبم با شوق بیدار شدن هر روزم دیگه نگران نیستم خیلی بیشتر از قبل سپاس گذار شدم

    آروم شدم و فهمیدم من خدای خودم رو گم کرده بودم و جای دیگه دنبال چیزای دیگه می‌گشتم هر روز آدم های خوب سر راهم قرار میگیره جواب سوال هام رو از یه راهی بهم میرسه اصلا نمی‌دونم چطوری بگم

    همه بهم میگن عوض شدی اره عوض شدم چون خدا رو پیدا کردم

    و اون کافی برام

    و هر روز با خودم تکرار میکنم

    من محو خدایم و خدا آن من است

    هر سویش مجویید که در جان من است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    آیسان گفته:
    مدت عضویت: 1053 روز

    سلام به شما استاد عزیز

    درباره هدایت خداوند تو اول فایل صحبت کردین من یکی از باورای مخربم اینکه خداوند دیر پاسخ میده اونقدری که آدم بیخیال اون موضوع میشه و میگه اصن نمیخواد هدایتم بکنی ، و بیشتر اوقات اصلا هدایتی از خداوند نمیبینم ، نمیدونم شاید هم من خیلی عجول باشم یا هنوز زبان خداوند رو متوجه نمیشم…

    ممنون میشم دوستان اگر ایده ای دارن راجب این موضوع بنویسند.

    حالا بریم سراغ ادامه آگاهی های این فایل:

    ارتباط احساس لیاقت با زجر کشیدن

    یکی از پاشنه های آشیل ما ایرانی ها همین باوره که تا زجرکش نشی چیزی بدست نمیاری

    حالا این خواسته میتونست نمره خوب و بالا گرفتن،شاگرد اول شدن،عوض کردن وسایل خونه،خرید ماشین یا ملک، رابطه عاطفی خوب ، ارتقای شغلی، کاهش وزن و… باشه

    چرا ؟بخاطر باورهایی مثل نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود ، سختی کشیدن باعث با ارزش شدن زحمات میشود، اگر سختی نکشی موفقیتت ارزشی نداره ، سختی بکشیم تا خواستیم برای بقیه داستانمون رو تعریف کنیم جذاب و الهام بخش باشه، سختی بکشیم چون آدم های موفق هم به این روش تونستن بجایی برسن، و… کلی باور های دیگه باعث این زجر های بیهوده میشوند.

    با آرزوی بهترین تجربیات در تمامی جنبه های زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    پرنیا گفته:
    مدت عضویت: 176 روز

    سلام به استادعزیزم

    وهمه عزیزان

    ماشالله اینقدر اطلاعات واگاهی ریختی توسایت بقول شما دیگه وقت نمیکنم اموزش دیگه ببینم وتمرکزم فقط میره روی آموزشهای فایلهای جدیدشما و فایلهای شما رومیببنم -متوجه عمق مطالب شدم بالاخره .

    مخصوصا فایل تهمت وغیبت رو نگاه کردم چندبار -ناگفته نمونه اونموقع اصلا نفهمیدم چی شد قضیه ؟!

    ولی چندبارکه نگاه کردم تازه دوزاریه کجم افتاد :)))

    اونقسمت که گفتی سنارتورها باحالت مستی اومدن توی جلسه !!وصحبتهایی رو کردن- متوجه شدم چیشده داستان – تازه فهمیدم عمق مطلبو:)))

    استاد ببین شاگردت بعداز 6سال اموزش هنوز صفرکیلومتره !!!

    آقااااااا پناه برخدا آخه چرامست شدن چرا اخه؟!!!

    البته آدمای عاشق هرکاری میکنن دیگه !!تعجبی نداره که :))))

    بخدا استاد ازداستان زندگیهامون چند فصل سریال عاشقانه پربازدید وپرفروش ساخته میشه !!

    باورکن خدانشسته و کارگردانی فیلم عاشقانه میکنه به وسیله زندگی ماها !!

    چقدر قشنگ وزیبا پیش میره منکه این چند روز به این فایلها فکرکردم دیدم چقدرزیبا وقشنگ خدا یک فیلم عاشقانه به نمایش ملت درآورده که باورش کنن و به خودش وقدرتش ایمان بیارن :)))من خودم ازاین روند خیلی لذت میبرم وخیلی زیبا و حرفه ای داره پیش میره وقتی کارگردان خداباشه دستیارکارگردان شماباشی استاد- سریال زندگیمون اینقدر زیبا وپرفروش میشه دیگه :)))واقعا افتخارمیکنم به آموزشهای شما وعملکردمون و بیشتر عاشق خدا شدم .

    استاد جان هروقت بهت الهام شد هرچقدر خواستی فایل درست کن وبهترین دستیار کارگردان برای خداباش .منکه خیلی لذت میبرم ازاین آموزشها وفقط آرامش و آگاهی وشادی ازش دریافت میکنم :)))

    الان که متوجه شدم بیشترازاین آموزشها لذت میبرم وباتمرکز بالا آموزش میبینم .

    آقااااا فکرکنم سایتهای حرفه ای دیگه هم دارن این روند زندگی ما روآموزش میدن در سمینارهای خیلی حرفه ای :)))

    نشانه هاش خیلی واضحه وشفافه !!!

    به این سمینارها ازطریق اینیستا هدایت شدم ودیدم اووووووکی اینا چقدر ازآموزشهای شما الگو گرفتن واحساس کردم دارن نقد وبرررسی میکنن وپولسازی میکنن وملت رو دارن آگاه میکنن ازقدرت بینهایت خداوند .

    اولش به نیت آموزش توجهمو جلب کرد- بعد نشانه ها واضح شده پناه برخدا آموزشها خیلی تمرکزش به ماهست!!!هرچی که هست خیره و خدا با دستانش داره این فیلم عاشقانه روپخش میکنه که ایمان ملت قوی بشه .

    باورکنن که میشود وهمه ملت شاد باشیم وشاد زندگی کنیم به امیدخدا .آقااااااا

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    لیلی محمودی گفته:
    مدت عضویت: 3576 روز

    درود بر استاد بزرگوار

    سپاسگزارم برای این فایلهای زیبا وپند آموز

    می خواستم ی تجربه ای از تمرکز ذهن رو بیان کنم ک برایم اخیرا اتفاق افتاد حدود دوهفته پیش ک تو اینستا داشتم زبان می خوندم با استاد احمدیان

    یک دفعه یک کلیپ دیدم که یک نهنگ روی بدنش ی موجودات ریز به مقدار زیاد چسبیده بود ک یک گروهی اومدن اونها رو از روی بدنش تمیز کردن و روز بعد باز چند مدل ازاینها دیدم وحالم بد شد حس خوبی به این ویدئو ها نداشتم وروز بعد ویدئویی که روی بدن ی پسر بچه از همین مدل زده بود یک ویدئوی دیگه ک روی دستش زده بود چند روز بود ک تصویر اینها تو ذهنم بود وچندش آور بود برام ونمی تونستم از فکرشون بیام بیرون وحالم رو هم بد‌می کرد دیگه نگاه نکردم اما همش جلوی چشمم بود اون تصاویر

    وذهنم رو درگیر کرده بود وکلافه سده بودم تا اینکه دیروز دیدم روی بدن خودم هم ی سری خالهای قرمز زده روی دستام پاهام و…

    متوجه شدم به خاطر تمرکزم روی اونا باعث شد روی بدن خودم هم ایجاد بشه

    گفتم خدایا این ذهن‌چ می کنه

    تصمیم گرفتم دیگه بهشون فکر نکنم و تمرکز برسلامتی بدنم بتوانم اونها رو از بین ببرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1128 روز

    به نام حضرت عشق

    خدایی که در وجود ماست و ما او رو حس میکنم

    سلام به استاد عشق

    سلام مریم جان

    سلام به خانواده خودم ،که حس عجیبی دارم وقتی اینجام

    خدا را هزاران مرتبه شکر که در این مسیر زیبا هستم ودر کنار دوستان گلم با کامنت های زیبا

    واقعا دلم تنگ شده بود

    خیلی وقته کامنت ننوشتم ،الان تنها شدم با خودم داشتم عشق میکردم و فایل گوش میدادم که یک لحظه فکری اومد که گفت کامنت بنویس …..

    چقدر استاد در مورد ذهن و تحلیل بچه ها قشنگ صحبت کرد .

    چقدر تفاوت نگرش مهمه،باور قدرت مند کننده یا باور محدود کننده ؟!

    به قول استاد همه چی باورهاست که میسازه .

    فقط ما باید باورمون تغییر بدیم .

    نسبت به خدا ،ثروت وشغل و…..

    خدایا کمکم کن بتونم مثل دوستان نتایج عالی رقم بزنم .

    با این که به آرامش قلبی رسیدم ولی اون قدر دوست دارم ثروتمند بشم به راحتی مثل استاد که مدام تکرار کنم وباورش کنم .

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    نورا افضلی گفته:
    مدت عضویت: 1637 روز

    به نام خداوندبخشنده ومهربان

    سلام براستادعزیزم وبانوشایسته ودوستان هم مدارم

    امیدوارمسال نوبرهمه شماعزیزان سالی پرازبرکت ونعمت وسلامتی وفراوانی باشد

    خداجونم من هرچه دارم ازآن توست ومن هرچه دارم توبه من دادی

    وامادرموردباورهای ذهنی یادمه بارداربودم وخونه فامیل همسرسابقم شام دعوت شدیم سفره ای پرازانواع غذاها وبرنج هاگذاشتن منم هویج پلو روانتخاب کردم وبرای خودم کشیدم وداشتم بامیل ولذت نوش جان می کردم درهمین بین یکی ازمهمان هاازمیزبان تشکرکردبابت زحمتی که برای پخت وآماده سازی اینهمه غذاهای خوشمزه بخصوص پلوپوست پرتقال کشید باورتون نمیشه من باشنیدن اینکه این هویج پلونیست بلکه پلوپرتقال هست بلافاصله مزه پوست پرتقال اومدتودهنم حتی نتونستم لقمه ی داخل دهنم روقورت بدم مزه دهنم خلال پوست پرتقالی شدحالم داشت بهم می خوردتمام تلاشم روکردم تامانع دل بهم خوردگی ام بشم وپلودیگه ای کشیدم ونوش جان کردم .

    هویج پلو باپلو پوست پرتقال چون شبیه هم بودندذهنم باورکردکه هویج پلوهست وبهیچ وجه طعم پوست پرتقال به دهنم نیومدوطعم خلال هویج به دهنم اومده بوداماوقتی متوجه شدم بلافاصله مزه پوست پرتقال اومدتودهنم وحالم بدشد

    زندگی زیباست ای زیباپسند

    زنده اندیشان به زیبایی رسند

    *

    رسدآدمی به جایی که بجز خدانبیند

    بنگرکه تاچه حد است مکان آدمیت

    *

    خداوند برنامه ریز زندگی من است خدا نیرویی که قدرت بی نهایت وبخشندگی بی حساب است خداونداز رگ گردن به من نزدیک تراست خداوند به تمامیت مسیرزندگی من آگاهی دارد او همه چیز را میداند وبرای همه چیز راهکاردرنظرگرفته است وهمواره مرا هدایت می کند به شرط توحید درعمل و توکل در عمل به این ترتیب آسان می شوم برآسانی ها وهمواره دربهترین زمان ودربهترین مکان هستم وهم مدار با رخ دادهای زندگی ام قرارمی گیرم

    خدایاتو بساز تو بسازی خیلی قشنگ تره .

    حَسْبِیَ اللَّهُ ۖ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ

    خدا مرا کافی است. توکل کنندگان فقط بر او توکل می کنند.

    حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیم

    خدا مرا بس است هیچ معبودى جز او نیست بر او توکل کردم و او پروردگار عرش بزرگ است

    هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ ۖ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ

    اوست خدایی که جز او هیچ معبودی نیست، دانای نهان و آشکار است، او رحمان و رحیم است.

    هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ

    اوست خدایی که جز او هیچ معبودی نیست، همان فرمانروای پاک، سالم از هر عیب و نقص، ایمنی بخش، چیره و مسلط، شکست ناپذیر، جبران کننده، شایسته بزرگی و عظمت است. خدا از آنچه شریک او قرار می دهند، منزّه است.

    هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

    اوست خدا، آفریننده، نوساز، صورتگر، همه نام های نیکو ویژه اوست. آنچه در آسمان ها و زمین است همواره برای او تسبیح می گویند، و او توانای شکست ناپذیر و حکیم است.

    إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُرْدِفِینَ

    (به یاد آرید) هنگامی که استغاثه و زاری به پروردگار خود می‌کردید، پس دعای شما را اجابت کرد که من سپاهی منظم از هزار فرشته به مدد شما می‌فرستم.

    وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ

    و کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است،

    وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ

    و خدا هر که را خواهد روزی بی‌حد و حساب بخشد.

    (البته هرکس درمشیت وقوانین خدا باشد خداوند روزی بی حد وحساب بخشد)

    وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ

    و به زودی پروردگارت بخششی به تو خواهد کرد تا خشنود شوی.

    دوستان هم مدارم من هرروز چندبارمتن بالا وتمامی این آیات بالا روتکرار می کنم با عشق وحضورقلبم وبرای خودم باورسازی ذهنی می کنم من درتمام زندگی گذشته وحال ام باآیات باورسازی می کنم وهربارهم به خواسته وهدفم به راحتی وآسانی رسیدم وجالبه که بعدهدف وخواسته دیگری روهدف گذاری می کنم خداوندمنو درمسیرآیات جدید دیگری قرارمیدهد تابرای رسیدن واجابت کردن هدفم باورسازی جدیددیگه ای بسازم

    خدایا صدها هزار بار شکرت

    بخاطرآسانی ها وراحتی ها وآرامش ها عشق ها ومهربانی هاونعمت ها وبرکت های زندگی قشنگم .

    خدایاتوبساز توبسازی قشنگ تره عشقم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    مهدی هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1399 روز

    (به نام خدایی که کار نمیکنه، شاهکار میکنه)

    مبین هاشمی”

    سلامی دوباره به استاد عباسمنش عزیزم

    و بانو شایشسته و دوستان توحیدی سایت.

    استادجان من واقعیتش با اینکه کل روزم

    در سایت هستم ولی برای کامنت نوشتن ،خب …!!

    فقط هر سال 11 فروردین ماه که روز

    تولدم بود کامنت مینوشتم،(اونم البته داداشم

    این کار رو میکرد)

    ولی گفتم حالا بزار امروز که این فایل اومد

    خودم بیام کامنت امسال رو و اولین کامنت خودم

    رو بنویسم.

    (البته اینم بهم گفته شد که بایددد بزاری

    مگرنه نمی دونم چرا همین الانشم اینقدر

    به کامنت نوشتن مقاومت دارم)

    بگذریم…..

    برای این موضوع خب من اگر بخوام یکی از

    تجربه های پر رنگ زندگیم رو بگم،

    من تا چند وقت پیش که تو سن رشد بودم،

    خب قد خیلی بلند و مناسبی داشتم و

    همینجوری خوب رشد میکردم و ….

    ولی از یه جایی به بعد بخاطر مسائلی

    مشکلات هورمونی در بدنم رخ داد هورمون

    های بدنم به شدت به هم ریخت که بدترین

    ضربه رو به هورمون رشد بدنم وارد شد .

    و این موضوع در سن نوجوانی رخ داد

    و صفحات رشد من در سن پایین بسته شد

    و ضربه بسیار بسیار بسیار شدید به روحیه من زد.

    من اون موقع تازه کریستیانو رونالدو و

    شخصیتش رو شناخته بودم و به شدت

    عاشق شخصیت این بشر شده بودم.

    دوست داشتم همه ی ویژگی های شخصیتیم

    مثل اون باشه. این موضوع قد هم یکیش بود.

    خب این اتفاق واقعیتش حسابی اذیتم میکرد

    تا یه شب نصف شب همینجوری که خواب آلودگی

    بودم ، یادمه زدم شبکه ورزش

    و رفتم دراز کشیدم برا خودم، و خب یه مستند

    پخش شد که از تیم بارسلونا بود، توی این مستند

    فقط داشت درمورد لئو مسی صحبت میکرد، و

    همه بازیکنانی که باهاش هم بازی بودن رو جمع

    کرده بودن و ازشون مصاحبه میکردن و فقط

    راجب این صحبت بود اون از چقدر بازیکن

    فوق‌العاده ای.

    حالا مستند جوری ساخته شده بود

    که داشتند با آزمایش و برسی و استدلال

    ثابت میکردن که آقا دلیل اینکه مسی

    اینقدر موفق بخاطر اینه که این بشر

    بخاطر اینکه قد کوتاهی داره مثلا

    میتونه اینکارو کنه، اونجوری تو

    هوا تغییر جهت بده،توپ رو اینجوری

    حرکت بده،اونجوری جهت بده

    اینجوری پاس بده و ….. خلاصه دوساعت مستند بود.

    اون موقع من اگر اشتباه نکنم 14,15سالم

    بود.

    و خب اون مستند واقعا روی من ثاثیر گذاشت.

    (حالا اصلا به درستی و غلطیش کار نداریم،

    من چون این قانون باور های پیش فرض

    رو خوب میدونستم خب گذاشتم ذهنم

    باورش کنه،و تازه خودمم هر روز یه دوتا

    چیز میذاشتم روش تقویتش میکردم.

    خب اون شب من خیلی فکر کردم،

    گفتم آقا منکه همین الانم هم قد

    لیونل مسی ام .

    بعد قانون سلامتیم که هست.

    هر روزم که دارم روی خودم و ذهنم کار

    میکنم و درکم به اینکه من خالق زندگیم

    هستم و آنچه را بخوام میتونم در زندگیم

    خلق کنم بیشتر میشه،

    خداوندم که دیگه اینقدر عاشق من

    که لحظه ای هدایتم میکنه .

    و من تازه اون موقع به شدت بخاطر رونالدو

    عاشق فوتبال شده بودم.(اشتیاق درحدی که

    اصلاخواب خوراک نداشتم.)

    و وقتی دیدم تمام عوامل رو برای ترکوندن جهان

    دارم،

    گفتم دیگه تموم شد و رفت،

    این تضادی که برام رخ داد محبت الهی بوده، و خداوند یه برنامه هایی برای من داره.)فقط کافیه من ،طبق قانون

    برم تو مسیری که براش ساخته شدم و بعد …

    یعنی اینجا کل ذهنیت من عوض شده بود،

    که آقا این مشکل نیست، این محبت الهی.

    این پتانسیلیه برای برای رشد و پیشرفت.

    اتفاقی که افتاد چند وقت بعد مهاجرت

    کردم، استارت قانون سلامیتی رو زدم.

    یکسال بکوب با استفاده از اهرم رنج و لذت

    و استفاده از قانون سلامتی با تعهد 101 درصد

    بدنم، که پوست و استخوان بود رو به

    به قول استاد از اول کوبیدم وساختم.

    چه از نظر قدرت چه عضله.

    روزانه من 7 ساعت،( اگرم باشگاه شلوغ نمیشد

    بیشتر) بدنسازی سنگین به قول استاد نان استاپ

    بدون استراحت انجام میدادم.

    اصلا این ماجرا افتاده بود روی مومنتوم

    و من از جمعه ها متنفر شده بودم،

    انگار در و دیوار میخواست منو بخوره.

    هر چی میگفتن بابا بسه دیگه

    نابود کردی بدنو ول کن …

    من میگفتم نه من چون قانون سلامتیم ضد

    ضربم.

    خب باورمم درست بود!!

    بدنی که ساختم بعد از یکسال هر کسی نگاه

    میکرد فکر میکرد چه میدونم من یک آدم حرفه

    ام که سالهاست داره تمرین میکنه، و 22 , 23 سال

    هم سنش .ولی خب دهماه هم نشده بود.

    اتفاقی که افتاد به لطف دوره قانون سلامتی

    وزنه هایی که میزدم هیچ ربطی به مقدار

    عظلاتم نداشت.

    وزنه هایی که شاید دو برابر، سه برابر

    بیشتر از افراد سنگین وزن که چه

    میدونم کم کمش 12سال به بالا تجربه ورزش

    داشتند بود.(باز به قول استاد شاید باورش

    سخت باشه ولی خب این اتفاقیه که افتاده بود)

    البته من اون موقع فکر میکردم طبیعیه، چون

    اونایی که حرفه ای بودن، هی میگفن ترکوندی دیگه

    بابا بسه وزنه هارو رسوندی آخر.

    (البته که اصولی و روی برنامه بود همش نه اینکه

    وزنه سنگین بزنی خودتم ندونی داری چیکار میکنی.)

    دیگه بعد همه ی این پیش فرض ها جمع

    شد.

    و دیگه بهم به شدت خیلی خیلی محکمی

    گفته شد که دیگه نرو این باشگاه و برو توی

    همون مسیری که باید بری. هر چقدر که باید

    خودتو آماده میکردی، دیگه کردی.

    خب منم با اینکه خیلی واضح بود گوش ندادم

    و اتفاقی که افتاد جهان با چک و لگد بردم اونجایی

    که باید میبرد.(خداوکیلی یه بار بهش گوش ندادم)

    حالا داستانش طولانیه، ولی خب این اتفاقیه

    که برای خودم باور نکردنیه.

    دیگه مجور شدم به حرف هدایت گوش کنم،

    و از نقطه امن بیام بیرون.

    و خب چون سنم رسید بود 16 باید

    تمرکز لیزری فوتبال رو شروع میکردم

    و خودم رو میرسوندم به یه سطح مناسب.

    دیگه دنبال مربی بودم برای آموزش خصوصی.

    بعد دیگه همونجوری یه کلیپی دیدم از یکی

    از استعداد یاب های کشوری که تو شهر ما

    مربی گری میکرد، و یکی از بهترین بازکنای

    لیگ دست سه کشورم هست.

    بعد یه روز رفتم پیشش و قرار شد یه چند

    ماه خصوصی باهام کار کنه تا راه بیفتم

    و برم با تیم کار کنم.

    خب این بنده خدا اول از همه اومد

    جلسه اول یه تست کوچیکی ازم بگیره

    ببینه استعدادم در چه حال.

    اتفاقی که افتاد:گفت بار اولت فوتبال بازی کردی،

    یعنی قبلا تا حالا فوتبال بازی نکردی؟؟؟

    گفتم خب واقعیتش من اولین باریه که پام داره

    به توپ فوتبال میخوره، همین الانم نمیدونم این کفشای فوتبال رو درست پوشیدم یا نه،خخخخخ

    .

    (شاید فکر کنید مگه میشه کسی تا این سن

    پاش به توپ نخورده باشه؟ولی من قبل از داستان

    رونالدو، اسم فوتبال که میومد داغ میکردم)

    اونم بخاطر یه باور هایی بود که یه سری دوستان

    تو مغزم کرده بودن. بگذریم

    بعد گفت چطوری تو اینقدر داری خوب کار میکنی؟

    بعد ناخود آگاه به خودم گفتم آخه فوتبال برای کسی

    مثل من که ویژگی های مسی رو دارم که کار نداره.

    (اونم باز از این پیش فرض میومد که خیلی تو

    تو فیلمای تیک تاک و یوتیوب دیده بودم که مسی

    پسر استعداده و فقط اینجا میره رو تخت

    میخوابه و برعکس رونالدو تمرینی خواصی

    هم نمیکنه،

    بعد این میشه قهرمان جام جهانی و هشتا تووپ طلا

    و …. ولی رونالدو هیچی. و اینم بخاطر این که

    که لطف خدا شامل مسی شده و مسی قد کوتاه)

    من با درستی و غلطی این داستان کاری ندارم،

    ولی چون تو ذهنم خودم رو با مسی یکی میدونم

    من این جمله رو سعی کردم باور کنم.

    (میگم اصلا این باور هایی که ساختم تو ذهنم

    درحد بنز میمونه، دمم گرم،خخخخ)

    بعد دوباره تست رو سخت تر میکرد.

    خب دوباره

    پیش فرض دیگم این بود که بدنم الان رفته تو اون

    حالت 18 ساعت به بعد قانون سلامتی و دیگه الان

    تو حالت هوشیاری و شکارچی بودن هستم

    و (توی این حالت من دیگه عجوبه میشم تو ورزش)

    اون بنده خدا مونده بود، هی میگفت چقدر تو استعدادداری، نمیتونم باور کنم.و تو اگر اینجوری

    پیش بری

    دو هفته تا سه هفته ی دیگه میتونی با تیم

    بزرگسالانمون بازی کنی.

    خب منم واقعتش با اینکه این بنده ی خدا

    کچلم کرده بود که تو چقدر ژنت با استعداد،

    چقدر ژنت قدرتیه، فلان بمان، خب من از درون

    اینارو میدونستم،

    و میگفتم خب اینارو که خودم میدونم براچی

    هی داره میگه.

    دیگه هیچی دیگه اون بنده خدا که مارو همون جلسه

    اولی نگه داشت گفت متولد چندی گفتم 87 تا

    اینو گفتم تعجب کرد. گفت خب پس حالا که

    سنت کمه بیا با تیم بعدیمونم تمرین کن

    که زود کل کار بیاد دستت.

    وقتی برگشتم خونه،مامانم گفت چطور بود؟

    با یه یه حس عجیبی به مادرم گفتم، میدونی

    یا نه ولی تو مسی بعدی رو به دنیا اوردی.

    چقدر اعتماد به نفس و احساس لیاقتم

    بیشترشده بود ؛چون اینارو من توی ذهنم

    ساخته بودم به صورت پیش فرض و تاحد

    مناسبی باور کرده بودم بخاطر همین تعجب

    خواصی نداشتم از این موضوع، ولی وقتی

    همچین آدمی که چه میدونم بازیکنان رو

    به تیمای بزرگ کشور معرفی میکرد به عنوان

    یه بازیکن خوب،اینارو گفت این پیش فرضا دیگه مثل

    یه میخی بود که فقط یه ضربه دیگه میخواست

    تا بره توی دیوار.

    (نکته:اینجاست که استاد عباس منش تو

    دوره ی احساس لیاقت تاکید داشت برای افزایش

    احساس ارزشمندی باید توی مسیری قدم بردارید

    که براش ساخته شدید).

    چقدر حالم خوب شد هی پاهای خودمو نگاه

    میکردم و میگفتم خدای من خون فوتبال، خونی که مسی و رونالدو دارند تو این پاها جریان داره

    چیز که آرزوی هر آدمیه،خخخ،(باوریه که واقعا بهم احساس قدرت و توانایی میده.)

    و البته این موضوع مال 3، 4 ماه پیش.

    و من دیگه نرفتم. چون تمرکزم اون موقع

    به شدت روی روانشناسی های ثروت بود

    و درگیر ثروت و کسب و کار . و خب الان

    دیگه با رو دور افتادن در آمد غیر فعالم

    میتونم ، با ثروت بسیار زیادی که خلق

    میکنم از بعد عید برم ببینم جریان تا کجا

    میبردم.

    (واقعا داستان رو خلاصه کردم که طولانی نشه،

    ولی درحدی بشه که ایمان همه رو به اینکه قانون

    با چه دقتی کار میکنه افزایش بده)

    در کل استاد جان همه ی تلاشم رو کردم،

    و روی کلی ترس ها پا گذاشتم،(دقیقا مثل داستان

    30 تا کلاس بندر عباس) که وقتی به این روز

    میرسم به خودم افتخار کنم، که شخصیت

    16 سالگیم رو به بهترین ورژنی که تکامل اجازه

    میداد تبدیل کنم.

    خدارو شکرت بهتر از این سال نمیشد.

    بهترین سال زندگیم بوده و (شایدم خواهد بود).

    (با اینکه میدونم دوباره سال دیگه هم میام و این تیکه رو تکرار میکنم)

    چقدر سال پر از نتیجه و تبدیل غیر ممکن به ممکنی بود،واقعا خدارو شکر.

    انشالله که خداوند کمکم کنه و بتونم متهدانه

    در این مسیر همراه شما و دوستان هدایت شدم

    قدم بردارم و امسال رو با دوره هم جهت که الان هنوز

    10 روز بیشتر نشده،برام ترکونده پیش برم.

    بدرود استاد‌ گل گلها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 498 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    قسم چهارم

    سوره قصص

    فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ ﴿67﴾

    و اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و به کار شایسته پردازد امید که از رستگاران باشد (67)

    وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿68﴾

    و پروردگار تو هر چه را بخواهد مى ‏آفریند و برمى‏ گزیند و آنان اختیارى ندارند منزه است‏ خدا و از آنچه [با او] شریک مى‏ گردانند برتر است (68)

    وَرَبُّکَ یَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿69﴾

    و آنچه را سینه‏ هایشان پوشیده یا آشکار مى دارد پروردگارت مى‏ داند (69)

    وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولَى وَالْآخِرَهِ وَلَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿70﴾

    و اوست‏ خدا[یى که] جز او معبودى نیست در این [سراى] نخستین و در آخرت ستایش از آن اوست و فرمان او راست و به سوى او بازگردانیده مى ‏شوید (70)

    قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِضِیَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ ﴿71﴾بگو هان چه مى ‏پندارید اگر خدا تا روز رستاخیز شب را بر شما جاوید بدارد جز خداوند کدامین معبود براى شما روشنى مى ‏آورد آیا نمى ‏شنوید (71)

    قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِلَیْلٍ تَسْکُنُونَ فِیهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿72﴾

    بگو هان چه مى ‏پندارید اگر خدا تا روز قیامت روز را بر شما جاوید بدارد جز خداوند کدامین معبود براى شما شبى مى ‏آورد که در آن آرام گیرید آیا نمى ‏بینید (72)

    خدایا شکرت هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان

    خدایا شکرت من به هر خیری از جانب تو برسد فقیر ترینم

    خدایا شکرت برای کنترل ذهنم

    امروز روزی عالی و بینظییییر است من فوق العاده عالی هستم

    من در کنترل ذهنم بسیار توانمند تر هستم بلطف خداوند

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم.

    استاد امروز هم در روابط عاطفی تضاد داشتم و بلطف خداوند خیلی عالی ذهنم را کنترل کردم و

    بهم الهام شد که هر لحظه مراقب باش

    استاد بهم گفته شد که ذهنت رو خالی بگذار

    تا الهامات را دریافت کنی

    نه به گذشتن فکر کن و نه به آینده

    الله و اکبر

    بطرز معجزه آسایی من با این الهام آرام شدم و اصلا ذهنم حتی یک لحظه هم نمیخواد بت چیزی فکر کنه

    اصلا انگار ذهنم خودش نمیخواد نه به آینده فکر کنه و نه به گذشته

    کاملا خالی خالییییی شده و من با اینکه شدت تضاد بسیار بالا بود

    ولی من در سکوت و آرامش هستم بلطف خداوند

    چون هر گونه حرف زدن یعنی توجه کردن به اون نازیبایی

    قشنگ متوجه شدم که گفت خودت خالق بودی

    زندگی تو الان بخاطر افکار و فرکانس ها و باورهای قبلی خودت بوده

    استاد این جملتون را با تمام وجودم درک کردم

    که اگه الان به نازیبایی ها یا زیبایی ها توجه کنی یه فاصله فرکانسی داره تا محقق بشود

    و من امروز که در تضاد بودم یه لحظه هم احساسم بلطف خداوند بد نشد و اتفاقا کاملا آرامش دارم و در مومنتوم مثبت هستم

    هر وقت ذهنم اومد که اتفاقات تلخ گذشته را بخاطر تضاد امروز بهم یاد آوری کنه

    بهش اجازه ندادم

    گفتم مهم نیست چقدر دلیل قانع کننده داشته باشی

    دست بزنی به آتیش دستت میسوزه

    الهام امروز صبح الهام شده بهت که نه به گذشته و نه به آینده هرگز فکر نکن

    یعنی از صبح تا الان چندین بار بخودم گوش زد کرده ام و بلطف خداوند همواره در مومنتوم مثبت هستم

    وقتی من اینقدر در آرامش بودم برای بچه ها هم جای تعجب داشت که مامان چطور اینقدر راحت و آرام هستی با این حرکت بابا

    گفتم من بلطف خداوند اصلا توجهی نکردم و هیچ کدوم از اون ها را نشنیدم و غرق ذکر و یاد خدا در وجودم بودم و هر لحظه فقط باورهای توحیدی قدرتمند را تکرار میکردم و

    میگفتم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است

    من بخدای خودم اعتماد و توکل و ایمان دارم که تمام اتفاقات به نفع من میشود

    و بچه ها در حال گریه بودند که وقتی آرامش مرا دیدند اونا هم آرام شدند

    و من فقط در احساس خوب و مومنتوم مثبت حرکت میکنم و

    این فایل این فایل بینظییییر وقتی وارد سایت شدم و فایل توحیدی روبروم قرار داشت اصلا دیگه فقط آرامش و صلح درونی با منه

    و فایل را چندبار گوش دادم و ورزشم را در اتاقم انجام دادم و دوش گرفتم و همواره در مومنتوم مثبت و تایم اوت و سرعت گلوله برفی به سمت توحید و زیبایی ها در وجودم داره بیشتر میشود

    با وجود تضاد در روابط گفتم اینم در مسیر خواسته های من داره ایجاد میشود

    من ایمان دارم که خداوند بیشتر از خودم دوست دارد تا من رشد و پیشرفت کنم

    خداوند با این تضادها مرا به خواسته هایم داره نزدیکتر میکند

    من باید بتونم سمت خودم را بدرستی انجام بدم

    قدرت را فقط به رب العالمین بدهم

    احساس خوبم را پایدارتر کنم و فقط توکلم بر خدا باشد

    تمام اتفاقات خیر و منفعت الهی است برای من

    من بلطف خداوند و باورهای توحیدی قدرتمند هیچ قضاوتی نمیکنم چون فقط قاضی خداست

    دنبال مقصر نیستم چون من خالق تمام اتفاقات زندگی ام هستم

    احساس قربانی شدن و گناه هم ندارم و فقط دارم با نام و یاد خدا و ذکر هر لحظه یاد خدا ورد زبانم شده

    و حتی خوشحال ترم که با این تضادها من بیشتر میفهمم که نباید مشرک باشم

    چون به هر کسی وابسته شدم و قدرت دادم

    سیلی محکمی ازش خوردم

    و الان با این تضاد من هر لحظه وصل بخداوند هستم و ایمان دارم که بدون اذنش برگی از درخت نمی‌افتد

    قدرت بالای تمام قدرت‌هاست

    فرمانروای کل کیهان است

    قدرت برتر است

    صاحب و مالک اصلی تمام نعمت‌های جهانیان است

    آسمانها و زمین و هر آن چه بین آنهاست ازان خدا ست

    از تهدید و تحقیر و تهمت‌های کسی دیگه ترسی ندارم

    چون قدرت بالای تمام قدرت‌ها خداست و هر کس بخدا توکل کند خدا به تنهایی برایش کافیست

    چقدر من با این تضادها بزرگتر شده ام

    چون هر تضاد داره درون منو بخودم نشان میدهد

    و من بیشتر وابسته به خداوند میشوم و در مدارش حرکت میکنم

    قدرت را از عوامل بیرونی میگیرم و بیشتر روی خط توحید آنلاین میشوم

    همین الهام امروز را باید هر روز بخودم یادآوری کنم

    من نه گذشته ام هستم و نه آینده

    من همین لحظه هستم پس باید همین لحظه آگاهانه بر زنده بودنم بر نفس هایم بر داشته هایم بر نعمت‌های زندگی ام بر زیبایی ها بر احترام و عزتی که دیگران برایم قائل هستند شکر گذاری کنم

    اگه یه نازیبایی هست اعراض کنم و توجهم را بر روی این همه زیبایی دیگه معطوف کنم

    وظیفه و رسالت من الان همینه

    درسته در روابط شرایط جالب نیست

    من آگاهانه سکوت کرده ام و تمرکزم بر بهبود شخصیتم است

    شخصیت اصلی من باید بر اساس توحید و یکتاپرستی عمل کند

    اگه شخصیتی توحیدی میخواهم پس باید آگاهانه تمرکزم را روی نکات مثبت همین لحظه بزارم

    یک ساعت پیش هم گذشته

    یه ساعت دیگر هم اینده است و من باید همین لحظه بهترین خودم باشم تا در هر لحظه که آینده را رقم می‌زند من لذت ببرم

    چون خداوند منبع اصلی تمام نعمت‌هاو ثروت هاست

    فقط از فضل خداوند وهاب طلب روزی و رزق بیحساب کنم

    همون خدایی که رزق مورچه را در دل زمین میدهد رزق من که اشرف مخلوقات هستم را بارها و بارها از جایی که فکرش را هم نمی‌کردم بهم داده

    پس همون خدا

    همون خدا باز هم رزق بیحساب به من میدهد

    بارها و بارها استاد بهم گفته تو فقط در این مسیر ثابت قدم و متعهدانه بمان من همه چی بهت میدم

    من تو را از تمام نیازها بی‌نیاز میکنم

    من بخشنده ام

    من وهابم

    من رزاقم

    من غفورم

    من رحیمم

    از من بخواه در مسیر الهی باش من بهت میدم

    بارها بهم گفته

    و استاد این جمله شما

    تو فقط این مسیر را ادامه بده. من هرچه بخواهی، به تو می‌بخشم. آن‌قدر نعمت به تو می‌بخشم که نتوانی بشماری؛ آن‌قدر نعمت می‌دهم تا راضی شوی… فقط ادامه بده.

    استاد خداوند همین وعده را چند ماه پیش هم به من گفته

    و چندبار شنیدم که همین را بهم وعده داده و چه راستگو تر از خداوند متعال است

    من بخدا ی خودم اعتماد دارم

    خداوند به من وعده داده است .

    خدایا شکرت

    استاد امروز که پدر همسر م مهمان داشتند

    و من در خانه خودم در حال ورزش و بعد دوش گرفتن و حال خوب بودم

    مادر همسرم صدا زد که ناهار بیاین پایین

    من طبق قانون سلامتی غذا میخورم و غذای خودم را داشتم

    ولی به اصرار و احترام و عزت عزیزان در کنار مهمانها ماندم و غذای سالم نوش جان کردم و با اینکه بقیه بخاطر

    زیاده روی مردها در مشروب ترس کرده بودند و حرف می‌زدند

    من کاملا آرام بودم و حتی یک کلمه هم باهاشون هم کلام نشدم و نخواستم خودم را درگیر نازیبایی ها کنم

    و کلی لذت بردم از وجود خودم که آرامش داشتم و کلی هم از عزیزان عزت و احترام و توجه بسیار خوبی دریافت کردم

    با اینکه من موقع ناهار اومدم پایین برا سلام و احوالپرسی

    و هیچ کاری نکرده بودم

    اصلا رفتاری که با من شد بینهایت زیبا و عالیبیی بود

    از پدر و برادر شور و خواهر و مادر و جاری و مهمانها همگی چنان عزت و احترام قائل شدند برای من

    که خودم را کاملا لایق این حد از احترام میدونستم

    چون من بی‌قید و شرط ارزشمندم

    حتی اگه هیچ کاری برای کسی انجام نداده باشم

    و امروز کاملا دوست داشته ام به خودم و سلامتی ام و پاکیزگی ام برسم و جهان داره فرکانس های مرا دریافت میکند .

    حتی اگه به زبانم هم چیزی نگویم.

    و با همه با عشق و احترام رفتار کردم و الآنم من در اتاق پدر همسرم هستم و در حال صلاتم هستم بلطف خداوند.

    و مهمانان در پذیرایی نشسته اند و عزیزان کنارشان هستند‌.

    اینا بلطف خداوند همه رزق بیحساب خداوند است

    پس بیشتر به این زیبایی ها توجه میکنم تا لاجرم جهان مرا به زیبایی های بیشتر هدایت کند

    چون ایمان دارم که هر لحظه هدایت شده هستم

    خداوند هر لحظه مرا هدایت میکند به راه راست

    وقتی من سمت خودم را خوب انجام دهم

    خداوند سمت خودش را بی نقص انجام میدهد .

    من به پلن و برنامه ریزی خداوند ایمان دارم بارها بهترین و عالی‌ترین برنامه ریزی ها را برام چیده خداوند هدایت گر و حمایت گرم و پشتیبان من است.

    من پشتم بخدای خودم گرمه

    خداوند همه کاره ام است و هر لحظه مرا هدایت میکند

    من بدون خداوند هیچی نیستم من حالیم نیست

    خداوند هر لحظه جواب تمام مسائل مرا میداند و مرا به جواب مسائل هدایت میکند به آسانی و عزتمندانه

    من همواره هدایت شده هستم.

    تا این لحظه که بلطف خداوند نفس میکشم یعنی وجودم در این جهان الزامی است.

    پس من عمل صالح انجام میدهم و در ذهنم کسی را قضاوت نمیکنم و کانون توجهم را روی بهبود شخصیتم و نکات مثبت و عادت های بهار در هر روزم معطوف میکنم.

    و هر باوری که برای رشد و پیشرفت من مناسب نیست را حذف میکنم و آنچه که شایسته من است و به رشد و پیشرفت من کمک میکند را بپذیرم.

    و قدرت را فقط بخدا بدهم

    خدا را در وجودم حفظ کنم

    از هیچ چیزی جز خداوند نترسم

    چون مدیر و مدبر کل کیهان خداست

    فقط بخدا توکل کنم که خدا متوکلان را دوست دارد .

    هر کس بخدا توکل کند نه ترس از گذشته دارد و نه غم از آینده

    زندگی همین لحظه است

    پس از همین الان لذت ببرم .

    به این لحظه ای که بچه ها بهم محبت میکنند و برام احترام و ادب قائل هستند.توجه کنم و لذت ببرم .

    خدایا شکرت که هم خودم را بخشیدم و هم تمام کسانی که باعث ازردن من شده اند .

    و خیلی حس خوبی داره وقتی در ناخواسته ای باشی و اعراض کنی و خودت و طرف مقابلت را هر دو پاره ای از خدا بدانی و کانون توجه را بر روی زیبای ها بزاری

    الله و اکبر از این آگاهی های ناب الهی

    استاد خیر دنیا و آخرت نصبیت الهی آمین

    خدایا شکرت که دلم به یادت هر لحظه آرام گرفته و ام‌راتم را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و آرام و آسوده خاطر هستم چون عدالت تو بینظییییر است و میدانم آنچه که متعلق به من بهم داده میشود.

    و این جمله هر کسی هر جایی که هست دقیقا جای درستشه

    چند بار این جمله رو امروز بخودم گفتم که در دام دلسوزی برای خودم نیوفتم

    خیلی خوشحالم که تضادها برای رشد و پیشرفت و آگاهی دادن بهم داده میشوند

    تا من موحد باشم و مشرک نباشم .

    خدایا شکرت

    من قدرت تغییر دیگران را ندارم

    من فقط مسئول شخص خودم هستم

    در تغییر خودم توانمند هستم.خدایا شکرت

    خدایا شکرت که امروز مرا بیخیالتر و علی بی غم تر کردی

    کلی قوی ترم کردی

    کلی اتفاقات عالی را در زندگی‌ام با کنترل ذهنم جاری کردی

    نعمت و رزق و روزی و برکت و مهر و محبت الهی را از خزانه الهی ات برام روان کردی

    خدایا شکرت

    که آگاهانه با دادن ورودی های مثبت به ذهنم و شنیده های که به من کمک میکند

    میتوانم خالق بهتری برای خلق اتفاقات خوب باشم .

    خدا یا شکرررررررررت

    که از خودم بیشتر دوست داری که به خواسته هایم برسم

    هر کسی را به اندازه توانایی اش تکلیف کرده ای

    خدایا شکرت که دارمت

    خدایا شکرت برای تمام لحظات زندگی ام که منو به مسیر سرسبز الهی همواره حرکت میدهند.

    خدایا شکرت که همین لحظه ام که بچه پر انرژی یکی از عزیزان کنارم هست و بهم محبت میکند را ذهنم ساخته که من با این بچه سرگرم باشم و وسیله اسباب بازی که آورده تا باهاش بازی کنم و خنده و شادی داشته باشیم

    خدایا شکرت که از بدنه جامعه دورم و الان در خانه خودم در حال لذت بردن با بچه ها هستم .

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    Maryam h گفته:
    مدت عضویت: 980 روز

    به نام خداوندبخشنده ومهربان

    هرموقع که حالم خوبه وذهنم درگیرنیست وبه چیزایی فکرمیکنم که احساس خوبی بهم میده انگارتمام دنیامال منه وبه خداوندوصلم….

    البته من دربیشترزمانهاحالم خوب بوده ازقبل فقط باورهای محدودکننده باعث میشدهدفهای بزرگ نداشته باشم.باوری مثل اینکه وقتی من درخواست کنم وخداونده نمیده پس چرابخوام.من گناهکارم وخدانمیده،کسی مومنه که قانعه وهرچی کمترداشته باشی کمتراون دنیا سوال وجواب میشی و احساس کمبودهمه چیز مثل پول آب و….واحساس اینکه من کارم ارزشمندنیست که بتونم ازش پول دربیارم وهزاران باوردیگه.

    ولی ازوقتی خواستم آگاهتربشم ودنبال ثروتمندشدن ودرک فرکانس وانرژی بودم وحرکت کردم وزمان گذاشتم ودوره خریدم وجهان تعهدوخواستن واضح منودیداونم کمکم کردواستادعزیزروسرراهم قرارداد.

    ومن ازاون موقع دراین مسیرم وبایدهمیشگی باشه این آگاهترشدن.

    وهربارکه هرکلمه رودرک کردم همه چیز روون شدبرام.وازوقتی فهمیدم بودن دراخساس خوب همه چیزه ،توی ذهنم اهرم رنج ولذتی شکل گرفت که وقتی فکری میادکه احساسم روبدکنه انگار ذهنم ازاون فرارمیکنه وفکرمیکنه داره شکنجه میشه و یکی میشه به سرعت باروحم وحالم رو به هرنحوی شده خوب میکنه بافایل بایک کاربی ربط یایک فکربی ربط به اون فکربد.

    وقتی حالم بده یعنی درجهت جریان رودخانه نیستم ….

    چرابایدنمازهرروز وسه مرتبه خونده بشه چون بایدتوجه به خداباشه ووقتی توجه به سمت اون باشه حال خوبه ووصلم بهش.

    بایادخدادلهاآرام میگیرد.

    پس بایدهمیشه این مسیرادامه داشته باشه…

    درپناه حق سعادتمندوسلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1771 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم از اوست

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته

    سلام دوستان هم مسیر

    چقدر جالب هستند این آگاهی ها

    با اینکه سالهاست دارم اینها رو میشنوم حالا به اشکال دیگه

    ولی این مدلی دیگه انگار یک جورایی اتمام حجت است

    که آقا برای ذهن هیچ فرقی نمیکنه که تو چی بهش میدی به شکل باور و جهان همون ها رو به شکل اتفاقات وارد تجربه زندگیت میکنه

    از اون جایی که خدا تو قران گفته برماست هدایت شما. یعنی برای خودش یک تعهد و وظیفه رو درقبال انسانها برای راهنمایی شون تعیین کرده.

    ولی من یک خط درمیان میخوام ازش استفاده کنم.

    به جای زندگی به این روش

    یا در مورد وهاب بودن و رزاق بودن

    یا اینکه خداوند بیشتر از من میخواهد که من ثروتمند شوم

    با ثروتمند تر شدنم جهان گسترش پیدا میکنه.

    خدایا شکرت که امشب اومدم و این کامنت رو نوشتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: