درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1 - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    112MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    33MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

333 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1174 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    بار دوم است که در حال گوش دادن این فایل فوق العاده هستم

    این فایل سراسر نکته و درس را در خودش دارد

    همین جلسه و همین صحبت های استاد عزیز را بتوانیم در زندگی خودمان رعایت کنیم بی شک بهترین نتایج را به راحتی و اسانی به دست می توانیم بیاوریم

    وقتی که همه چیز در دستهای من است

    وقتی من خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم

    وقتی که این انرژی که من به اتفاقات و افکار پیرامون خودم می دهم می تواندزندگی من را زیر و رو کند چرا من دست به خودسازی و خودآگاهی نزنم

    چرا که من می توانم با افکار خودم یک شرایط رویایی را برای خودم رقم بزنم و یا با همین افکار همیشه درگیر مشکلات و سختی ها باشم

    این درس برای من این پیام را دارد که وقتی که خدای مهربان در یک شرایط نابرابر بهترین فروش را برای من رقم می زند بی شک در روزهای دیگر ودر بهترین اوقات پیش رو بهترین ها را برای من خواهد داشت

    همه چیز برای من بهترین ها خواهد بود

    ایمان و امید خودم را به خدای خودم نشان بدهم

    حال خوب خودم را همیشه در جهت زندگی بهتر حفظ کنم

    یادم باشد که همان خدایی که دیروز بوده است همان او امروز و فردا هم خواهد بود

    همان او همیشه در حال گرفتن دستهای من است

    وای که چقدر این موضوع عالی و محشر است

    چقدر این موضوع برای من ارزشمند است که بجای نگران بودن

    بجای ترس داشتن

    بجای ناامید بودن

    بجای شک و تردید داشتن

    بجای گله و شکایت کردن

    بجای یاس و حس منفی

    می توانم شادی و نشاط را برای خودم داشته باشم

    می توانم با حال خوب به کسب و کار خودم بپردازم و آنوقت بی شک من همیشه رو به رشد خواهم بود

    این موضوع را بارهای بار در زندگی خودم تجربه کردم

    هر زمان که پرانرژی و پر از حس و ال خوب شروع کردم آن روز برای من خارق العاده بود

    خدای من همیشه از حال خوب من ذوق می کند

    این باور همیشه به من کمک کرده است

    این من هستم که باید با انرژی دادن به افکار خوب و حال خوب خودم همیشه شاد و خوشحال و سرحال باشم

    چقدر این فایل فوق العاده است

    واقعا خوشحال هستم که باز به این فایل هدایت شدم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    به نام خدای هدایتگرم، خدای نجات بخش

    سلام ب استاد عزیزم، سلام و صد سلام

    باز فایل رو ب موقع دانلود کردم، چرا نت مخابرات مون خراب شده بود؟ چون تو باید یه اتفاقایی رو تجربه میکردی بعد این فایلو می دیدی و تیرخلاص رو میزد.

    قبلش نشونه ها اومده بود ها ولی من خودمو میزدم ب کوچه علی چپ، هی سوال هی سوال از خدا، ب خدا میگم خدایا من هیچی نمیدونم تو بگو تو با نشانه هات باهام حرف بزن.

    بله بله ناعمه جان، وقت لول آپ شدنه، وقتشه ببری اون شاخه های اضافی رو، بازم بیشتر بازم خالص تر، چقد این خدا خوبه، داره هی حاشیه ها رو ازم دور و دورتر میکنه، بقول خانم شایسته عزیز ببر آقا جان ببر.

    سلام ب نیو ورژن، چقد من رشد کردم، چه درس هایی ک نگرفتم، چه احساس لیاقتی، چه عزت نفسی، آقا روابطی ک بهت اضافه نمیکنه رو ببررررر. حالا دوسته فامیله هرچی میخوای اسمشو بزار. ببین باورهای هم جهت با تو داره؟ اگه نداره ک خیلی راحت خدافظی کن، رابطه تو کم و کمتر کن و جهان ب کمکت میاد.

    این کات کردن دلیلش این نیس ک تو از کسی برتری یا کسی از تو پایین تر، این یعنی تو باورهات هم جهت با اون افراد نیست آقا، تمام شد و رفت، توضیحم نمیخواد بدی، تو اینجور می پسندی، اینکه حساس هستی رو ورودی هات اسمش خودخواهی نیست، حالا بزار خانواده بزار دوستات ناراحت بشن یا اصن دلشون بشکنه، ب تو مربوط نیست، نگران نباش، اونش با جهان، تو فقط سمت خودت رو انجام بده، توحید سمت خودت رو عملی کن.

    جهان جهان فراوانی هاست، تو لیاقتت بالاتر از این خواسته است، چقد من تغییر رو دوست دارم، چون مطمئنم پس هر تغییر پس هر شاخ و برگ اضافی زدن نعمت های بهتری برام بوده، و من باید یه خلائی ایجاد میکردم، من من من باید شجاعتم رو ثابت کنم، احساس لیاقتم رو ثابت کنم ب جهان، با عمل ام، با رفتارم، با احساسم. احساس امید ب آینده ی بهتر جونمی جون.

    مشتاقانه منتظر انسانهای باکیفیت، نعمت های بهتر، احترامات بیشتر، عزت و عشق بیشتر، نعمت های بیشتر، راحتی های بیشتر، خنده و شادی و تفریحات بیشتر باش. تو باید فقط بری بالا، بزن هر شاخ و برگ اضافی ای ک خودتم میدونی، تو فقط باید رو ب تعالی بری، باید این باورا هی قدرتمند کننده تر بشه، باید با افرادی باشی ک بهت اضافه کنن، ک باوراتو تایید کنن، علاوه بر تایید کردن قدرتمند تر کنن، باوراتو بهتر کنن، خالص تر کنن، باعث رشدت بشن.

    ای کسانی ک ایمان آوردید، یهود و نصارا را ولی( دوست و تکیه گاه خود) انتخاب نکنید! آنها اولیای یکدیگرند، و کسانی از شما ک با آنان دوستی کنند، از آنها هستند، خداوند جمعیت ستمکار را هدایت نمیکند.

    کسانی ک در دلهایشان بیماری است میبینی ک در (دوستی با آنان) بر یکدیگر پیشی می گیرند و می گویند : میترسیم حادثه ای برای ما اتفاق بیافتد (و نیاز ب کمک آنها داشته باشیم)

    شاید خداوند پیروزی یا حادثه ی دیگری از سوی خود( به نفع مسلمانان) پیش بیاورد، و این دسته از آنچه در دل داشتند، پشیمان گردند.

    و کسانی ک ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروز اند. زیرا حزب و جمعیت خدا پیروز است.

    ای کسانی ک ایمان آورده اید، افرادی ک آیین شما را ب باد استهزا و بازی می گیرند، ولی خود انتخاب نکنید، و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید.

    آنها ب هنگامی ک ب نماز فرامی خوانید، آن را ب مسخره و بازی می گیرند، این بخاطر آن است ک آنها جمعی نابخرند

    من به شخصه پیش فرض های مثبتی راجع ب آدمها دارم، حتی جنس مخالف، همه خوبن هیچ کس ب من نمیتونه آسیب بزنه، اتفاقا دو روز پیش ب دوستم گفتم عه آقا… خیلی آدم خوبیه. دوستم گفت از کجا میدونی آدم خوبیه؟ گفتم بنظر من همه آدما خوبن، حداقل با من خوبن، اونا اصلا نمیتونن با من بد باشن، اولا آدمای نامناسب ب تور من نمیخورن چون من آدم نامناسبی نیستم، دوما اگر بخورن با من نمیتونن رفتار بدی داشته باشن. گفتم من از همه آدما برخورد خوب تو خاطرم هست. و باز سکوتی حکمفرما شد ؛)

    اینکه اهل جمع ها نیستم، اینکه تو غیبت ها شرکت نمیکنم، اینکه اگر کسی پشت سر کسی حرف بزنه رابطه مو باهاش خیلی کم و قطع میکنم، باعث شده همه آدما در نود و خورده ای درصد با من با احترام رفتار کنن، پارتی بازیایی ک با من میکنن، احترامات خاصی ک میزارن از کوچیک گرفته تا بزرگ از آشنا تا غربیه ترین، فقط بخاطر رفتار خودمه، بخاطر صلح درون خودمه. پس من ب خودم میگم باهات خوب رفتار بشه؟ میخوای بهت احترام بزارن؟ پس خودت محترم باش، خودت اون آدم خوبه باش.

    مهم ترین بحث همون کنترل ورودی های ذهنه، کنترل اینکه چی گوش میدی، با کیا نشست و برخاست میکنی، چه حرفایی از دهنت میاد بیرون؟ صدق بالحسنی ای ؟ سرت تو کارو زندگی خودته یا میگردی ببینی کی داره چیکار میکنه؟ از هر آدمی ویژگی های خوبش رو ب یادت میاری وقتی ناخوداگاه غیبت میشنوی؟ چقد میتونی بی توجهی کنی، اعراض کنی اگه مسخره ات کردن؟ چقد بزرگی؟ چقد گذشت میکنی؟ چقد بی محلی میکنی؟

    چقد حساس هستی برا دوست صمیمی انتخاب کردن؟ چقد ب بقیه اجازه میدی جلوی تو حرفای لغو بزنن؟ چقد برای خودت ارزش قائلی؟ این همه زور میزنی باور مناسب ایجاد کنی بد از اون طرف اجازه میدی هرفکری هر فردی هرباوری وارد مغزت بشه؟ نه دیگه پیکی باش، بیشتر و بیشتر، بزار اصن بهت بگن خودخواه، آره خودخواه باش در مورد ورودی های ذهنت چون این ورودی ها زندگی تو میسازه. ارزش خودت بیشتره یا اون افراد، زشته تو جمع شون نباشم؟؟؟ زشت اینه ک کسی از خودت مهم تر باشه، کسی ارزشش از خودت بالاتر باشه تو ذهنت، زشت اینه اولویت ات خودت نباشی، زشت اینه کاری رو انجام بدی ک قلبت راضی نیس،نه اینکه آدما ازت راضی باشن ناعمه جان.

    الهی شکرررر

    استاد عزیز سپاسگزارم

    سپاسگزار این سایت الهی تون هستم ک خالص تر و ناب تر از اینجا ندیدم کسی رو. دوستای عزیزم، همه شون بوی خدا رو میدن، همه شون منو یاد خدا میندازن، خداروشکر برای حصور چنین دوستای بالیاقتی، چون هرکی خدا تو قلب شه خیلی ارزش داره، خیلی گرونه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 3597 روز

    سلام استاد جانم

    سال نو روبه شمارو و مریم بانو و همه دوستان عزیزم تبریک میگم

    امروز وقت کردم تا اهداف امسال رو بنویسم

    پارسال که هدف نوشتم ، شما گفتید هر سال برای خودتون بک‌شعار انتخاب کنید و‌شعار امسال من

    ایمان به خدا هست و هر لحظه بگم من پات محکم واستادم خدا…..

    شکرت به خدا بودن شما

    این فایل چه عالی بود مثل همیشه

    تمام زندگی ما براساس باورهای ما هست ، این جمله خیلی ساده است ولی کلی حرف و مثال هست براش

    یه مثال میگم

    همیشه حس میکردم جاری بشم چقدر سخته و خیلی تو ذهنم برام سخت بود و طبق این قانون برام سخت بود و سخت گذشت.این باور هم ازاطرافیان اومده به خصوص مادرم و خواهرام

    این یه مثال کوچیکه که الان به ذهنم رسید و شبیه این مثال هزاران مثال هست

    در مورد رابطه با همسرم ، هم همینه ، گاهی اوضاع خیلی عالی پیش می‌ره ولی من میگم این جوری ادامه پیدا نمی کنه و طبق این باور بعد از چند روز رابطه عالی از بین می‌ره

    در مورد کسب ثروت و مشتری هم همین طور

    فایل بی نظیری بود و خیلی بهش فکر میکنم که شرایط الآنم دقیقا چیزی هست که می خواستم و چیزی هست که خیلی ازشون می ترسیدم و نمی خواستم

    یعنی براساس باورهای من هست

    خداروشکر که دارم درک می‌کنم و می‌دونم که سال دیگه یه عالمه اتفاق هالی برام رخ داده مهم ترینش هم احساس آرامش هست، می‌دونم آرامش پایه اساسی رسیدن به تمام خواسته هام هست

    یه هدف دیگه هم انتخاب کردم که کسب درآمد 3 رقمی هست و می‌دونم که اینم میشه فقط با ایمان به خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    درود به اساتید عزیزم

    خدا رو شکر میکنم واسه این آگاهی جدید

    ورودی ها و پیش فرض های ما از یک موضوع، چگونه اتفاقات زندگی ما رو رقم میزنه

    در مورد قدرت ذهن یک مثال جالب رو یادم اومد بنویسم

    ما واسه تعطیلات عید اومدیم به شهری که قبلا زندگی می‌کردیم.

    خوب طبیعتاً مهمونی و دور همی های خونوادگی زیادی میریم‌

    همسر یکی از اقوام درجه یک مشکل معده داره

    هر جا که میریم، خانمش اگه توی غذا نخود لپه باشه، واسه همسرش توی یک قابلمه جدا بدون لپه غذا ور میداره و به همسرش میگه این واسه شما بدون لپه درست شده

    و همسرش با این ذهنیت که دیگه معدش اذیت نمیشه غذا رو میخوره و خدا شاهده هیچ مشکلی نداره

    یا وقتی سالاد الویه درست میکنیم، مخالف سس مایونز هست، خانمش میگه با ماست درست کردم، به راحتی میخوره و هیچی هم نمیگه

    یا حتی اگه برنج ایرانی نباشه یا یه خورده قاطی داشته باشه بفهمه، میگه وای مُردم از معده درد، ولی وقتی خانمش با اطمینان توی مهمونی بهش میگه برنج ایرانی هست، بدون هیچ مشکلی و واکنشی میخوره و اصلا هم اذیت نمیشه.

    همون شخصی که توی خونه خودش اگه یک مورد رو خانمش رعایت نکنه و اون بفهمه، کلی معده ش داغون میشه و به هم میریزه و عذاب میکشه.

    ولی خودم توی دور همی ها دیدم که همه چیز رو بهش میدن، با این پیش فرض که اختصاصی درست شده و مشکلی واسش نداره، اونم میخوره و هیچ تأثیر منفی روی معده اش نداره.

    پس ما باید بدونیم که ورودی های ما، اتفاقات زندگی ما رو رقم میزنند

    اگه در مورد یک اتفاق خنثی، ورودی و ذهنیت خوبی داشته باشیم، صد در صد اتفاقات خوب و شرایط خوبی رو در زندگی تجربه می‌کنیم.

    اگه در مورد همون اتفاق خنثی، ورودی و ذهنیت منفی داشته باشیم، صد در صد اتفاقات بد و شرایط نا دلخواه رو به زندگی مون دعوت می‌کنیم.

    مثل استاد که وقتی مهاجرت به آمریکا کردند ( نمیدونم دقیقا توی کدوم فایل بود، که گفته بودند، اولین منزلشون توی محله سیاه پوست ها بوده)

    هیچ ذهنیتی در مورد سیاه پوست ها نداشتند، حتی ذهنیت منفی که همه میکن سیاه پوست ها خلاف کارن، یا با کسی غیر خودشون رابطه خوبی ندارند و از این حرفا

    ولی مایک، اگه اشتباه نکنم اولین مدرسه ای که رفته مال سیاه پوست ها بوده، بدون هیچ مشکلی با اونها دوست بوده و درس خونده.

    این نشون میده که چقدر پیش فرض ها توی زندگی ما تآثیر دارند.

    یا اگه استاد می‌خواست به ورودی های منفی گوش کنه، هیچ وقت به آمریکا مهاجرت نمی‌کرد

    ایشون ذهنشون رو از ورودی های رایج جامعه پاک کرد، اکثریتی که می‌گفتند مهاجرت به سختی امکان پذیره، ولی ایشون توجه نکردند حتی توی نت سرچ نکردند، که ذهنیتشون منفی بشه و بگه که مهاجرت به سختی امکان پذیره.

    به ذهنشون ورودی مثبت دادند و الگوهایی رو می‌دیدند که به راحتی به آمریکا مهاجرت کردند و همین اتفاق هم واسه ایشون به راحتی افتاد‌.

    مثل همین توت فرنگی که اولش گفتند چه خاص و گرونه، همه به به و چه چه کردند و کلی راجب مزه ی بی‌نظیرش گفتند و ستایش کردند.

    و وقتی از همون توت فرنگی معمولی بهشون دادند، ولی با این پیش فرض که ارزون هست، همه از بی مزه بودنش گفتند

    خود منم در زندگی همین طور هستم، وقتی چیز گرون و مارکی میخرم میگم وای چقدر عالی و با کیفیت هست.

    ولی وقتی جنس ارزون و قیمت مناسبی میخرم، انتظار ندارم واسم زیادی کار کنه و با دوام باشه، چون میگم پول آنچنانی بابتش ندادم، کیفیت نداره و همین اتفاق هم میفته .

    پس توی زندگی و اتفاق هایی که واسمون میفته ، همه چیز به باور ما بستگی داره

    این باور ماست که اتفاق خوب یا بد رو واسه ما رقم میزنه.

    خیلی ممنون استاد عزیز که همیشه و در همه حال به فکر آموزش ما هستید و چه سخاوت مندانه اون رو در اختیار ما قرار میدید.

    تعطیلات خوب و مسافرت های به‌ یاد موندنی رو براتون آرزومندم

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2837 روز

    به نام خدایی که هرلحظه نو میشود و قدیمی تر از هرچیزی ست

    سلام به استاد عزیز و همگی

    درسته سال نو هست اما من آرزوی هرلحظه نو بودن در تمام لحظات زندگی رو‌ براخودم و بقیه دارم

    کائنات هرلحظه درحال نو شدنه

    هیچ لحظه ای عادی نیست

    واقعا چه درسها و چه یادآوری های زندگیساز میشه از این توت فرنگی 19 دلاری کسب کرد

    اولین خاطره و تجربه از خودم بگم چندسال پیش بدلیل آسیب جسمانی ضربه خورد به مهره های کمرم که چندتا دکتر ارتوپد بهم گفتن دیسک کمر داری و دیگه برا همیشه حتی نباید یک کیلو بار بلند کنی

    منم خیلی ناراحت اما بدون این آگاهی ها چونکه بیماری تو کتم نمیرفت و الان نمیره موز میخوردم و بعد آب میخوردم و باد داغ سشوار هم میگرفتم رو ستون فقراتم تصور میکردم بدن من یه اسکلت ساختمانه که من جوشکاریش کردم و دارم بازم مواد خیلی خوب و مستحکم کننده میریزم روش و با باد سشوار هم کاری میکنم که اون مواد کاملا جذبش بشه و همین کارهای من باعث شد که من عرض کمتر از یکماه بدون هیچ دارو و دکتری کاملا خوب بشم و تمام داروهامو ریختم سطل زباله و الان بیش از 10ساله من دیگه اون درد و مشکل ندارم شکر خدا

    به همین سادگی

    برا رشد عضلات زیربغلم سالها تمام تمرینات تو دنیا و سخت ترین هارو انجام میدادم اما ذره ای رشد نمیکرد تا اینکه دیگه مدتی بیخیالش شده بودم و به استاد رزمیم که خیلی باور و قبولش دارم در مهارت روز اولی که رفتم پیشش گفت زیربغل بگیر گفتم ندارم گفت نگو ندارم بگو بلد نیستم

    خلاصه یادم داد چگونه فقط با منقبض کردنش زیربغل های من عرض یکماه ساخته شد بدون یه گرم وزنه

    خلاصه من خیلی تجربه های مختلف دارم که واقعا پیش فرض های ذهنی چقدر قدرتمنده چه کارهایی که نمیکنه

    پس چرا من نباید از پیش فرض ها برا پیشرفت خودم استفاده کنم

    چرا بجای منفی بسمت مثبت استفاده نکنم

    اما متاسفانه بدلیل فراموش کردن ما زود فراموش میکنیم و خیلی چیزها که قبلا برامون معجزه بوده میشه معمولی

    اما من دوست ندارم و نمیخوام هیچوقت معمولی زندگی کنم

    و خداروشکر که در خانواده ای هستم که هیچکس اینجا دنبال معمولی زندگی کردن نیست بخصوص استاد عزیز

    بهترین معجزات و زیباترین اتفاقات براتون آرزو میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1302 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    ذهنیت و پیش فرضهای ما و انتظارات ما داره شکل میده به واقعیت های زندگی ما

    داره اتفاقات زندگی مارو در همه ی ابعاد تحت تاثیر قرار میده

    یک فردی که ذهنیت مثبتی داشته باشه اتفاقات مثبت و جذب میکنه و یک فردی با ذهنیت منفی اتفاقات منفی و به زندگیش دعوت میکنه

    در واقع ذهنیت ما هم اتفاقات هم فرکانس با باورهای مارو وارد زندگی ما میکنه

    هم در اتفاقاتی که به خودی خود مثبت یا منفی نیستن (اتفاقات خنثی)

    ذهنیت مثبت برداشت مثبت به همون نسبت رفتار مثبت و احساسات مثبت به همراه داره

    و ذهنیت منفی برداشت منفی و به همون نسبت رفتار و احساسات منفی هم به همراه داره

    ذهنیت ماست که داره تجربیات مارو رقم میزنه

    اگه در مورد چیزی ذهنیت مثبت داشته باشیم تجربه ی مثبت از اون چیز خواهیم داشت

    و اگه ذهنیت ما منفی باشه مسلما تجربه ی منفی خواهیم داشت

    جهان داره واکنش میده به افکار و فرکانس های ما دقیقا مانند یک آینه افکار و فرکانس های مارو به ما برمیگردونه

    افکار و فرکانس های خوب وامیدوارکننده

    اتفاقات، شرایط، ایده ها و افرادی رو وارد زندگی ما میکنه که هماهنگ باشه با نگاه و نگرش و فرکانس های ارسالی ما به جهان هستی

    در مورد افکار و فرکانس های منفی و بیماری زا هم دقیقا همینطور عمل میکنه

    در واقع اون چیزی که انتظار داریم اتفاق بیفته

    اتفاق میفته نه به این دلیل که جهان تغییر میکنه

    به این دلیل که ما اینجوری فکر می‌کنیم

    اگه تو انتظار داری امروز روز خیلی خوبی باشه

    احتمال خیلی زیاد یه روز خیلی خوبی و تجربه میکنی

    اگه باورت این باشه

    ذهن ما جوری اتفاقات و تفسیر میکنه که هماهنگ باشه با باورهاش

    و اگه چیزی رو دریافت کنه که متضاد باشه با باورهاش احتمالا یا اگنورش میکنه

    یا جوری تفسیر میکنه که هماهنگ باشه با اون چیزی که باور کرده(ربط میده به شانس یا خواست خداوند )

    پس باید خیلی مراقب ورودی هایی که به شکل‌های مختلف دریافت میکنیم باشیم ورودی هایی که خواه ناخواه باعث رقم خوردن تجربیات زندگی ما میشن

    آگاهانه باید از هر ذهنیت و نگرش منفی که حاصل ورودی های ماست جلوگیری کنیم

    اگه به یه فردی یه باوری رو بدیم (چه باور محدود کننده باشه چه باور قدرتمند کننده)

    اون باور تأثیر شو در زندگی اون فرد میزاره

    خیلی راحت ذهنیت و پیش فرضهای ذهنمون داره تجربیات زندگی مارو رقم میزنه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    rozita zare گفته:
    مدت عضویت: 280 روز

    سلاام به همگی دوستای خوبم

    این موضوع و روشی که استاد توضیح دادن رو من خیلی وقته ازش استفاده میکنم و همیشه باعث میشد من از بقیه ادمهای اطرافم نتایج متفاوت بگیرم و یا خیلی مباحث رو حل کنم

    میخام یه سری از نتایجمو براتون تعریف کنم

    البته قبلش بگم که این موضوع رو من از همون فایل هایی که استاد میگفت آدمها بر اساس باورهاشون نتیجه میگیرن و هر آدمی بر اساس ذهنیت هاش از افراد رفتار میبینه یاد گرفتم

    من 18 سالمه و تازه وارد کارو محیط کاری شدم جریان ایطوره که همکارای من میومدن میگفتن وای رزیتااا جلو این نرقصییا این مدیرر فلانه جلو این حواست باشه چیزی نخوری جلو این اهنگ نزار نکن نکن دوربین داره فلان داره من هیییچ وقت به حرفای منفی که ادمها از هم دارن توجه نمیکنم

    و این باعث شد اون مدیر با مینیک صورت بد اخلاق و اخمو هر سری با من شوخی کنه و یا احساس راحتی داشته باشه و من همه ی اون کار هارو جلوش انجام میدم و برای هیچ کدوممون مهم نیست چقدر هرجا که رفتم صحب کار های اونجا با من جور شدن و وجه مثبت و شوخ طبعیشون و محبتشون دیدم

    هر سری راجب ادمی بد گفتن من گشتم دنبال وجه مثبتشون و بهشون علاقه مند شدم و دوستم شدن

    این یه موضوعش بود

    موضوع دیگش یا استفاده بیشتر من از این قانون از وقتی شروع شد که

    هر جا میرفتم همه از بابام بد میگفتن هر جا موضوع فقط شده بود غیبت راجب بابای من

    من میگفتمو بقیه هم چارتا میزاشتن روش

    و این منجر به این شد رابطه ی منو بابام خیلیی بد شد و به تنفر تبدیل شده بود تنهاا راهی که منو نجات داد و رابطه ی مارو درست کرد این بود که گفتم هر کسی بر اساس ذهنیتی که راجب بابام داشته ازش یه سری رفتارا دیده پس قرار بر این نیست که منم حتما اونارو ببینم و همه حرفا و ذهنیت های بقیه رو انداختم دور و شروع کردم ذهنیت مثبت ساختن و هه ی تکرارش کردم و دنبال پوئن های مثبت بیشتری بودم و این شد که خود به خود چیزهایی پیش اومد که اون ادم با ادم قبلی کامل متفاوت بشه

    و یه مورد دیگه هم که بود من از بچگیم این ذهنیت رو داشتم که من با صحبت کردن میتونم ادمها رو قانع کنم و بقیه بخاطر من قبول میکنن

    و هرجا افرادی با کسی صحبت میکردن تا راضی بشه کاری انجام بده یا اوکی بشه نمیشد من با اعتماد بنفس میرفتم و صحبت میکردم و راضی میشد خیلیی قانون جالب و دلنشینی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    اهورا میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 354 روز

    به نام حق

    سلام وقت همگی بخیر و سال نو مبارک امیدوارم سالی پر از برکت و ثروت و ارامش باشه برای همه

    خدمت استاد و خانوم شایسته خسته نباشید و خدا قوت عرض میکنم

    من در رابطه به فایل توت فرنگی باید بگم چن با این اتفاق افتاده که از همه جالب تر این بود که من به واسطه شغلم که ((کار تراشکاری و قالب سازی و تعمیرات قالب )) برای تایید گرفتن همیشه باید با واحد کنترل کیفیت هماهنگ میشدم برای تولید

    چن بار اتفاق افتاده بود در حین تولید قطعات کنترل کیفیت می امد از اندازه قطعات ایراد میگرفت و از ما میخواست که تعمیرات انجام بدیم، رو قالب تولید بعضی از وقتا واقعا من گیر میکردم چون همچی درست بود، دلیل نداشت که قالب کارشو درست انجام نده و من فقط چن دقیقه میشستم پایه پرس و بعد از بدون اینکه کوچک ترین کاری رو قالب انجام بدن دوباره ازشون درخواست میکردم دوباره اندازه قطعات و بزنن و کلی تشکر میکردن که عالی شده

    من چن سال هست که از اون مجموعه جدا شدم بعد از حرف های استاد بر‌گشتم به مروره خاطرات و این برام خیلی جالب بود همیشه که چطور این اتفاق می افتاد

    و حتی ی بار دوستم رفتیم فست فود و ازش پرسیدم‌چی میخوری ایشون گفتند همبرگر مخصوص و من که همیشه فک میکردم ابنا جفشت یکی و فقط پولش با هم فرق میکنه دو تا معمولی سفارش دادم

    وسطا گفتم من خودم معمولی سفارش دادم به نظرم زیاد فرق نمیکنه و ایشون یکم از ساندویچ منو خورد گفت چجوری متوجه نمیشی بیا یکم از ساندویچ من بخور ببین چقد فرق داره ….

    غذا وقتی تموم شد بهش گفتم کلی تعجب کرد گفت پس چرا انقد فرق داشت در واقعه باور این که مخصوص هست یا معمولی فرق داشت

    با تشکر از دوستان و استاد عزیز وخانوم شایسته پر انرژی با اون لهجه قشنگشون که هر وقت کلمه (ق) رو میگن من کلی کیف میکنم و کلی برای من خاطره زنده میشه

    و سپاس خدا رو که منو هدایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 481 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    خداره صد هزار مرتبه شکر برای این همه آگاهی که درین سایت وجود دارد و کمک می‌کند که هزاران فرد این آگاهی ها را دریافت کنند و به گفته استاد به پیشرفت جهان کمک میکنه.

    بزرگترین درس که می‌شود ازین فایل ارزشمند گرفت اینست که

    ” همه چیز باور و شیوه نگرش ماست ، همه چیز ”

    یک تجربه که من دارم اینست که من قبلا فکر میکردم که وارد شدن در دانشگاه های دولتی خیلی مشکل است باید خیلی لایق و باهوش و در عین حال درس‌خوان باشی تا در دانشگاه های دولتی کامیاب شوی و این باور را حالا از جامعه و قوم و خویش گرفته بودم و باعث شد که من بی‌حد درس بخوانم ، در حالیکه میتوانستم با زحمت کمتر به همچو نتیجه که مدنظرم بود برسم و ووو همه ما و شما میتوانیم همچو مثال‌های را بزنیم.

    در یکی مثال دیگر ، چند سال پیش نزد یک داکتر من و مادرم میرفتیم و در هر بار ملاقات با داکتر ، داکتر میگفت که یک بوتل آب نیز با خود بیارید تا دوا را همرایش مخلوط کنم و وقتیکه بوتل آب را می‌گرفت و از اطاق خود خارج می‌شد و می‌گفت میروم که دوا آب مانند را با آن مخلوط کنم در حالیکه اصلا دوای وجود نداشت تا بیرون می‌رفت و دوباره می‌آمد، و چون خیلی با اعتماد به نفس بالا می‌گفت حتما این دوا تأثیر گذار است و چون مشتریان زیاد داشت این را باور کرده بودیم که حتما جواب گو است و جالب اینجاست که هر روز وضعیت مادر من روبه بهبود بود و می‌گفت که وقتی این دوا را میخورم حالم چقدررر عالی شده . و بعد از چند وقت خود داکتر هم حیران مانده بود و به ما می‌گفت که این آب خالی بود و من فقط یک دعا می‌خواندم در آن .

    و چقدر همه مان مثال داریم از اینگونه مسائل که همش مربوط ذهنیت و باور های ما می‌شود

    خداره صدهزار مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مرتضی دهقان نیری گفته:
    مدت عضویت: 278 روز

    سلام خدمت استاد عزیز

    اتفاقاً در مورد من این جوری نیست من در سن نوجوانی آب معدنی نخورده بودم و برای اولین بار که به من گفتن این آب معدنیه و خیلی فرق میکند و من خوردم دیدم نه هیچ فرقی با آب معمولی نداره و خیلی موارد پیش اومده که یه نمونه دیگه اش که میخواستم برم یه شرکت سرکار و من پرس جو کرده بودم که چه جور شرکتی هست همه میگفتن خوبه خیلی جای خوبیه و من وقتی رفتم اونجا کار کردم دیدم نه این چیزی که میگفتن نیست و در اومدم و یه نمونه دیگرش این که میخواستم یه ماشین بگیرم و تا حالا اصلا تجربه سوار شدنش رو نداشتم و از هر کی پرسیدم میگفتن خوبه حرف ندارد و وقتی خریدم و سوار شدم اصلا چیزی که میگفتن نیست و در همه‌ی موارد اصلا ذهن من با چیزی که کسی میگه قبول نمیکنه و حتما خودم باید تجربه کنم تا بفهمم اون چیز که مردم میکنم واقعا هست یانه و حرف کسی رو زیاد اهمیت نمی‌دم فقط باید خودم تست یا امتحان کنم ممنون از شما و فایل های با ارزشتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: