مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 2 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 2
    413MB
    60 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 2
    58MB
    60 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

380 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2854 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز

    گام 15-نحوه برخورد با تهمت قسمت 2

    اگر این فایل نشونه من نیست پس چیست

    استاد من چند روز میشد دقیقا از یکی از گام ها تصمیم گرفتم قران بخونم از اول

    قبلا رفته بودم سراغ ریشه ای خوندنش ولی خیلی سخت بود برام و انرژی بر

    اما الان مثل هر کتابی هروز یه مقداریش مطالعه میکنم

    بقره ال عمران، نسا خوندم الان مائده هستم

    توی تمام ایاتی خوندم یه ایه بود که هرچی میرفتم جلو ذهنم باز روی اون سوییچ میکرد میگفت پس اون چی خلاصه خدا هرچی صحبت میکرد ولی ذهنم برمیگشت به اون صحفه و اون ایه، دقیقا مثل یه ایراد دیدمش چون دقیقا واضح نوشته بود و من نمیتونستم براش کاری بکنم و نمیفهمیدم چرا اینجوری گفته وقتی داشتید در مورد ایراد گرفتن از قران میگفتید دقیقا یادم افتاد که منم با همین داستان روبرو شدم حتی قبل از اینکه این موضوع بگید و داشتید معنی ایه ها رو میگفتید با خودم میگفتم شاید باید مثل استاد عباسمنش قران بخونم و نگاه کنم یه خورده تیز تر باهوش تر باشم

    دیگه رسیدید این حرف که حواستون به ایراد گرفتن باشه دیگه الان میدونم باید ذهنم یکم بیشتر از قبل باز کنم و بهتز بتونم از بالا به قران نگاه کنم شاید باید کتاب کامل بخونم تا بفهمم شرایط و موقعیت پیامبر چی بود و اصلا با چه ادم هاییی سرکار داشته خلاصه حسم بهتر شد

    ایه 4 و 5 حجرات

    این برای من صدق میکنه همینکه اینو معنی کردید گفتممم اینننن با من اقا وقتی دارم فایل گوش میدم دارم مینویسم، خانواده محترم که میخواید سوالهای چرت و پرت بپرسید در مورد اینکه ناهار چیکار کنیم ناهار چی بخوریم و این و اون موضوع نیاید اقا من جواب نمیدم

    اقا نیاید و توی این موضوع من خوب برخورد کردم خدایی، الان دیگه جدیدا به این مرحله رسیدم که مادرم از توی اشپز خونه داد میزنه من جواب نمیدم میاد دم در جواب نمیدم چون دارم کامنت مینویسم همین چند روز پیش بود گفتم مریم ادامه بده تایپ کن وسط نوشتن گامت هستی جواب نده، همینطوز سرم توی گوشی بود مینوشتم همزمان باید واکنش نشون نمی‌دادم به حرفها

    میبینم جدیدا به مرحله خوبی رسیدم

    چون بارها این اتفاق میوفتاد و مادرم میومد در اتاق دقیقا وسط فایل یه سوالی که واقعا اصلا مهم نبود بعد من میگفتم فعلا تا اون موقع کار دارم اینقدر گفتم که میبینم جدیدا خیلی کم شده البته باید حواسم باشه

    ولی استاد این چالش پیامبر واقعا چالش منم بوده بهشون گفتم وقتی اومدم بیرون میتونید حرف بزنید

    خب خانواده عزیز برید توبه کنید که خدا غفور رو رحیم هست ولی من از این داستان کوتاه نمیام این انرژی پراکنده شدن برای من هزینه داره این از این شاخه به اون شاخه پریدن ها برا خیلی هزینه داشته افسردگی بی پولی از دست دادن عشق به خودم از دست دادن اعتبارم پیش خودم نه صرفا پیش بقیه

    دور شدن از عشق و علاقم

    والا شما میاید جبران کنید؟ ایا میتونید؟

    استاد عزیز بسیار سپاسگزارم، کاری که باید انجام بدم اینکه این کمالگرایی کم کم تر کنم اینقدر از ولی البته و… کمتر استفاده کنم و از این اگاهیی ها استفاده کنم

    دوستتتتون دارم

    با ایمان

    مریم درویشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مصطفی سیار گفته:
    مدت عضویت: 753 روز

    به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است.

    درود خدمت استاد عباسمنش و خانوم شایسته عزیز محترم و بزرگوار

    درود خدمت همه دوستان همفرکانسی عزیز.

    گام پانزدهم

    پروژه ی مهاجرت به مدار بالاتر

    نحوه برخورد با تهمت 2

    از خداوند بزرگ سپاسگذارم که من رو هدایت کرد که در مسیر توحید و یکتاپرستی وارد شوم و هر روز یه قدم به سمت سعادتِ دنیا و آخرت حرکت کنم و با سعی در بهبود هر روزه ، ترمزهای بسیار مخربی که با برداشتنِ هر قدم در این مسیر ، در شخصیتم پیدا میکنم تلاش کنم مسیری که در گذشته رفته ام را اصلاح کنم .

    خدایا صد هزار بار شکرت

    خدا رو شکر که هر روز با استمرار در مسیر درست خداوند راهها رو از بیراهه بهمون نشون میده تا جزء بندگان موحد خداوند باشیم .

    چقدر این فایلها با ارزش و با اهمیت هستند من وقتی این فایل رو دیدم و با دقت بهش گوش کردم میبینم که همه ما جزء هر سه دسته بودیم هم کسانی که پشت سر دیگران حرف زدیم هم اون رو منتشر کردیم و شاید و حتما تهمت هم به افرادی زدیم چقد خوبه که من اول از همه بپذیرم که من هم اشتباهاتی داشته ام قبل از این که انگشتم رو سمت دیگران بگیرم و بگم فلانی غیبت من کرده یا بهم تهمت زده یا آبروی منو برده .

    وقتی من متوجه باشم که خود من هم این اشتباهات وحشتناک رو داشتم حواسم رو بیشتر جمع میکنم اما وقتی انگشت اتهام رو سمت دیگران میگیرم توهم میزنم که چقد من عاری از گناه و اینجور مسائل بودم همیشه شنیدیم که کسی که غیبت میکنه مثل اینه که داره گوشت بدن برادر مرده اش رو میخوره .

    اما من درکی ازش نداشتم بدلیل همین توی جاهایی که غیبت میکردن حظور داشتم و شریک غیبت و تهمت بودم اما توی این چند سال اخیر سعی کردم رفته رفته کمتر کاری به دیگران داشته باشم سرم توی زندگی خودم باشه ارتباطم رو با افرادی که قبلا باهاشون ارتباط داشتم قطع کنم و دیگه اهمیتی نداره دوست یا رفیقی داشته باشم احتمالا خیلی هم پشت سرم حرف زده شده یه تهمت‌های بیجایی هم پشت من زده شده و سعی کردم نشنوم و بهش اهمیت ندم.

    با بودن در سایت هر روز بیشتر متوجه شدم که روی خودم و شخصیتم کار کنم و سعی کنم ارزشمند تر شوم و کیفیت شخصیتم رو بهبود ببخشم.

    من هرجا یه اشکال شخصیتی حتی یه درصد داشته باشم تلاش می‌کنم و متعهد میشم که از همون روز دیگه اون رو تغییر بدم نه اینکه بگم نباید این کار رو انجام بدهم و فقط توی حرف باشه ترجیح میدم خودم رو متعهد کنم .

    من متعهد میشوم تمام تلاشمو بکنم تمام مسئولیت زندگیم رو بپذیرم در مورد هیچ کسی هیچ چیز منفی که حالم رو بد میکنه نشنوم حرفی نزنم غیبت کسی نکنم کسی رو در حالی که بجای اون نبودم قضاوت نکنم توی جایی حظور نداشته باشم که نُقل مجلسشون حرف زدن پشت سر دیگران و بد گویی هست .

    چون دیدم بدگویی کردن پشت سر دیگران چه ذهنیت مخربی رو از اون طرف توی سرمون می‌سازه . بقول استاد این باعث میشه که شخصیت مزخرف اون طرف رو بسمت خودمون بیدار کنیم .

    پیش اومده یه شخصی برخورد خیلی خوبی باهاش داشتم و خداوکیلی جز خوبی و محبت ازش ندیدم اما یه جایی بودم که اون طرف حظور نداشته و کسان دیگه ای در نبودش ازش بدگویی کردند و من گمان بد کردم و قضاوت کردم و از اون به بعد کلاً شخصیت اون طرف پیش من به لجن کشیده شده و ازش بدم اومده در حالی که خودم ازش بدی ندیدم .

    بعضاً پیش اومده شخصی از بدیهای یه نفر صحبت کرده که من اصلاً اونو نمی‌شناختم و هنوز هم یه بار ندیدمش اما ناخودآگاه ازش بدم اومده و نسبت بهش جبهه گرفتم واقعا چقد این غیبت و تهمت لجن و مخربه . حتی شنونده بودن هم چقدر میتونه مخرب باشه .

    در مورد تهمت و غیبت اصلا از دیدگاه خداوند اهمیت نداره موضوع چیه اصل ماجرا مشکل داره و نباید با کسانی که تهمت می‌زنند و اون رو گسترش می‌دهند نشست و برخواست کنیم چون وقتی می‌شنویم ذهنمون خراب میشه. پس اگه کسی پشت دیگران حرف میزنه بهتر باهاش قطع رابطه کنیم.

    اگه کسی بود که ارتباط باهاش ارزشش رو داشت بهش اولتیماتوم بدیم بگیم من این مسخره کردن و بدگویی پشت دیگران رو دوس ندارم پس تمومش کن اگه که نه خداحافظ از این به بعد باهم کاری نداریم .

    آدمهایی که اطرافمون هستند بشدت روی شخصیت و باورهامون تاثیر دارن پس بشدت مهمه که با چه کسانی نشست و برخواست میکنیم این موضوع بسیار مهمه پس حواسمون بهش باشه .

    وقتی به ما تهمت زده میشه چرا بهمون بر میخوره چرا ناراحت میشیم چرا گمان خیر و خوب به خودمون نمی‌کنیم وقتی خودت رو میشناسی و میدونی تهمت میزنن و مرتکب کار ناشایستی نشدی پس نباید اهمیت بدی واضحه که دروغه پس نباید اجازه بدیم شخصیتمون متزلزل بشه.

    هر کسی نتیجه اعمال خودش رو میبینه. ما باید بدونیم که خود ما هم یه اشتباهاتی داشتیم کسی رو قضاوت نکنیم ، غیبت نکنیم ، تهمت نزنیم .

    اگه کسی رو قضاوت نکنیم کاری باهاشون نداشته باشیم بهش توجه نکنیم به این شکل از مدارش میایم بیرون و زندگیِ تو متفاوت میشه با اونها .

    اما اگه داری افراد رو قضاوت میکنی داری به اون کار اشتباهه توجه میکنی که اون اتفاقات برای تو هم رخ بده .پس داری به چیزی توجه میکنی و دعوتش میکنی به زندگیت که نمیخوای وارد زندگیت بشه خودت با دست خودت ناخواسته رو وارد زندگیت میکنی به چیزی توجه میکنی که نمیخوای برات اتفاق بیوفته اما برات اتفاق میوفته.

    اگر ما زنجیره تهمت و غیبت و گسترش اون رو قطع کنیم بنفع ماست اصلا وقتی تصمیم میگیری این زنجیره رو قطع کنی از مدار اون اتفاقات و اون دسته از آدمها خارج میشی .

    توی زندگی دیگران تجسس نکنیم و گمان بد نکنیم اگه توی زندگیمون هدف داشته باشیم وقت نداریم ببینیم بقیه چیکار کردن ، اگه وقت اضافه داریم بدونیم داریم مسیر رو اشتباه میریم . اگه سرمون توی چرندیات فضای مجازیه بدونیم اصلا هدفی توی زندگی نداریم به ما ربطی نداره غیبت نکنیم . وقتی روی ورودی هامون کار می‌کنیم باید حواسمون به این باشه که غیبتِ کسی نکنیم و توجه نکنیم به زندگی دیگران . تجسس توی زندگی دیگران غیبت میاره و کسی که غیبت میکنه انگار گوشت برادر مرده ش رو میخوره اما اگه این کار رو کردید توبه کنید که خداوند بسیار توبه پذیر است.

    اگر در مورد شخصی حرف منفی و غیبتی نشنیده باشم روی خوب اون طرف رو برانگیخته میکنیم اما اگه غیبت و حرف منفی شنیده باشیم ذهن ما اون حرف منفی رو مدیریت میکنه و موارد منفی رو برامون برانگیخته میکنه و روی بد ماجرا رو بهمون نشون میده .

    وقتی ذهنیت منفی در مورد شخصی یا نژادی نداشته باشی موارد مثبت رو توی اون نژاد یا شخص برانگیخته میکنی و این است که بدردت میخوره اما وقتی با یه ذهنیت منفی با کسی یا نژادی ارتباط میگیری باعث میشه ذهنت موارد بسیار بسیار منفی رو توی اون شخص یا نژاد برانگیخته کنه که به ضررت تموم میشه چون ذهنت منتظره که از اون ضربه بخوره پس این توجهات بد اتفاقات بد رو برات رقم میزنه .

    چقد خداوند رئوف و مهربانه که میگه اگر به پیامبر احترام بزارید و صداتون بیارید پایین شما آمرزیده می‌شوید و پاداشش را میگیرید.

    خدارو سپاسگذارم که بمن کمک کرد و هدایت شدم به مسیر سعادت در دنیا و آخرت

    انشالا در تمام مراحل زندگی شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    با تشکر از همه دوستان عزیز استاد بز گوار و خانوم شایسته عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    Smaeil rostami گفته:
    مدت عضویت: 564 روز

    سلامی دوباره باز هم از جنس نام زیبای خدا .

    همکلاسی های عزیزم

    یادمه اولین دفعه هایی که آیه منع غیبت رو شنیدم یا خوندم راستش یه جوری شدم که مثلا چرا خدا مثالی به این مشمئز کنندگی رو آورده ؟َ! یعنی واقعا نمیشد یه مثال بهتری بیاره؟؟ و اون رو خیلی اغراق آمیز می دونستم ؛

    سالها گذشت

    بزرگتر شدم و

    خدا بهم لطف داشت و بهتر فهمیدم،

    ببینید یه شخصی که فوت شده نمیتونه هیچ دفاعی از خودش در برابر حمله دیگران بکنه و غیبت واقعا یه حمله ناجوانمردانه به شخص غایبیه که دفاعی از خودش نمیتونه بکنه و اتفاقا اون شخص مرده انتظار داره بهش رحم بشه به همین دلیل خدای بزرگ از کلمه برادر استفاده کرده که اوج انتظاری که یه شخص داره انتظاریه که یه برادر میتونه از خونواده ش داشته باشه که بهش رحم کنند.

    بعد قضیه هم که به همینجا ختم نمیشه چون وقتی شروع به غیبت میکنیم در واقع وارد یک چرخه سلسه وار و تشدید شونده میشیم که هر چه بیشتر جلو میریم بیشتر متنفر میشیم از اون افرادی که بدشون گفته میشه و وقتی بدمون میاد ناخودآگاه ترغیب هم‌ میشیم برای کارها و تصمیمات بد دیگه ای.از خداوند همیشه توفیق سربلندی و پیروزی بخوایم تا انشالله هر چه بیشتر بتونیم دور بشیم از این فضاهای مسموم.

    در پناه الله مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    ایمان متین فر گفته:
    مدت عضویت: 3155 روز

    به نام خدا

    با سلام و احترام به استاد بزرگوار و عزیزان سایت

    یادم میاد در زمان دانشجویی استاد جوانی داشتم که علوم فقهی خونده بود و استاد اخلاق ما بود و ارتباطی نزدیک و دوستانه ای با ما دانشجویان داشت طوری که سر کلاس بیشتر سوالات دانشجویان رو پاسخ میداد تا درس اصلی رو ارائه بده

    یادمه یکبار ازش پرسیدم

    استاد : چرا انسان گرایش داره برای گناه کردن ؟ اصلا اگه گناه بده چرا انسان گناه می کنه ؟ با اینکه اینهمه تاکید شده بر عذاب دادن نسبت به گناهان کوچک و بزرگ هم در این دنیا و مخصوصا سرای آخرت

    و استادمون پاسخ داد : چون گناه لذت داره مثل فست فود که خوردنش لذت داره در حالیکه میدونه فست فود براش ضرر داره یا افرادی که سیگار می کشن . سیگاری ها خودشون میدونن سیگار براشون ضرر داره ولی باز می کشن.

    با گفته های استاد عباس منش در این فایل یاد حرفای استاد اخلاق دانشگاهمون افتادم.

    درون واقعیم رو با صحبت های استاد می خوام بکشم بیرون که بیشتر خودم رو بشناسم و تلاش کنم در بهبود نقاط تاریک درونم .

    – کنجکاویی در زندگی دیگران :

    خدا رو هزاران مرتبه شکر از بچکی از کنجکاویی در زندگی مردم بدم میومد و هیچ علاقه ای به کنجکاوی در وضع و اوضاع دیگران نداشتم و الان خیلی هم بهتر شدم و در مداری نیستم که در معرض انسان هایی باشم که آگاهانه دوست دارن حس کنجکاویی دیگران رو برانگیزونن چون منطق قوی پشت ذهنم هست که افرادی که میخوان به صورتی خودنمایی کنن خلاء وحشتناک درونی دارن پس دلیلی نداره من خودم رو پایین بیارم و اجازه بدم این افراد من رو از نظر مداری و فرکانسی پایین بیارن.

    – تهمت

    این مقوله هم با شخصیت من ناسازگار بوده ولی چندبار در عالم جاهلیت و نادانیم از دستم در رفته ولی وقتی سر عقل اومدم احساس شرم داشتم و تصمیم می گرفتم دیگه این کار رو نکنم و از وقتی رو خودم کار کردن رو جدی شروع کردم یادم نمیاد به کسی تهمت زده باشم

    واقعا استاد درست میگن : کسی که هدف داشته باشه اصلا وقت نمی کنه در زندگی دیگران سرک بکشه و این رو من بش رسیدم و در این موردم هم خداروشکر نمره خوبی به خودم میدم.

    – غیبت :

    راستش چند وقتی در محیط کارم بعلت عقب افتادن حقوق هامون غیب و بدگویی از مدیر شرکتمون بالا گرفته بود و بعلت مشکلات مالی کارمندان و به سختی افتادن زندگیمون نقل و نبات همه مون غیب در مورد صاحب شرکت شده بود.

    و با اومدن این 2 قسمت بخودم اومدم

    “”” آی ایمان داری چیکار می کنی ؟ تو که میگی من سراپا گوش به حرفای استاد عباس منشم روزانه بالای 10 ساعت به فایل های مختلف استاد گوش میدم کامنت می خونم کامنت می نویسم با خودم در مورد قوانین فکر می کنم و با خودم در موردشون صحبت می کنم ، خلاصه تو این مسیر و برنامه ام چرا مثل عامه مردم رفتار می کنم . یعنی ناخودآگاه داشتم میشدم ” خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو شودم ” و خودمم نمیدونستم

    ولی با دیدن این دو فایل ارزشمند بخودم اومدم لذا مچ خودم رو گرفت و نشستم در خلوت خودم و با خدای خودم صحبت کردم و از خدا خواستم به مسیری که الان بصلاحم هست هدایتم کنه

    و خدا وقتی با باور قوی در خواست کنی پاسخ میده

    و خدا جراتی به دلم انداخت که استفاء بده و بیام بیرون

    و من هم همینکار رو کردم

    خداشاهده یک روز بیکار نشدم و از فردای استفاء م رفته شرکت بهتری

    خلاصه از غیبت کردن و غیبت شنیدن هرروزه تو اون شرکت خودم رو نجات دادم

    البته بحث به تعویق افتادن چندین ماهه حقوق هم علت قوی شد برای ترک کار از اون شرکت

    خدا رو هزاران مرتبه شکر می کنم همچین فضایی هست که میتونم حرف دلم رو بزنم و حرف دل دوستان رو بخونم که آگاه تر بشم . عاقل تر بشم ، در کنترل ذهن و احساساتم قوی تر بشم

    الان بهتر از قبل متوجه میشم که استاد میگن : کنترل ذهن همه چیزه

    تهمت ، غیبت ، کنجکاوی در زندگی دیگران ، مقایسه زندگی خودم با دیگران هم کنترل ذهن می خواد ، انرژِی می خواد باید برای ذهن وقت گذاشت بمحض بخیال شدن افکار و کانون توجه ت ، سریع ذهن شروع می کنه به منفی پردازی و بردنت به احساس بد

    اونجا هم که استاد اشاره کردن به : ” غیب کردن مثل خوردن گوشت برادر مرده س ”

    باید مدت ایستاد و خوب فکر کرد و بالاتر از فکر کردن ، تجسم کرد

    که غیب کردن و غیب شنیدن چه فرکانس منفی بالایی داره

    بابا خود خدا داره میگه غیبت= با خوردن گوشت بردار مرده ت

    یعنی خیلی خطرناکه

    ماهایی که دنبال فرکانس قوی و مهمتر از دستیابی به فرکانس های بالا ، موندنمون در فرکانس قوی هستیم در هر لحظه پس خیلی بیشتر باید حواسمون رو جمع کنیم که غیب و تهمت نزنیم و از غیب و تهمت شنیدن دوری کنیم

    اساس جهان مادی دو قطبی ست .

    چاقو می تونه در دست جراح مصدوم و بیمار رو از مرگ نجات بده

    همون چاقو تو دست یک آدم ناجور می تونه انسانی رو به قتل برسونه

    ذهن هم همینه :

    می تونه برای ما سودمند باشه و هم می تونه برای ما زیان آور باشه

    لامصب ابزار خوشبختی ما دست همین ذهنه و اگه ازش غافل بشیم خوشبختی که چه عرض کنم بدبخت میشیم.گمراه میشیم شکست می خوریم.

    با کلاممون میتونیم حرف های مثبت و کلام خدا رو جاری و ساری کنیم همم می تونیم با غیبت و تهمت و زخمه زبون زدن کلام شیطان رو به زبون بیاریم

    همه چیز دست خودمونه

    این روزا پسر خوبی شدم چون کلام و آگاهی های استاد رو با ایمان و باور قوی تری جامه عمل می پوشونم و الله برکت طبق قانون جهان هستی هم عالی داره پاسخ میده به فرکانس های جدیدم

    ولی باز می خوام پسر بهتری بشم و با انرژی و تمرکز بیشتری روی برنامه های استاد کار کنم

    چون نیاز منه

    استاد بی نهایت ازتون سپاسگزارم که کلام خدا رو با زبان شیوا و رساتون به گوش ما هم رسوندید.این دیگه بسته به ما داره که چقدر بشون عمل کنیم.

    یا حق!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    Zhila J گفته:
    مدت عضویت: 3476 روز

    سلام میکنم به استاد نیکوکار وبزرگوار

    وسلام میکنم به مریم بانوی زیبا و زحمت کش که کنار استاد هم به خودسازی خودش ادامه میده وهم به ما کمک میکنه تا با آگاهی بیشتر به خودسازی مون بپردازیم.

    خدا رو شکر می کنم که همه چی رو برامون آسان میکنه .

    خوب این فایل منو یاد یه سری کارام میندازه که فکر میکردم اشتباهه ولی میبینم درست بوده،وطبق قانون عمل کردم.

    من یه مقدار تنهاتر شدم ودور و برم خلوت تره خیلی ها رو سال به سال هم نمیبینم ودیگه تو زندگیم نیستن،از خیلی هام دور شدم ،نه اونا به من کار دارن نه من به اونا ، نمیدونم این ازتغییراتیه که با کار کردن روباورام ایجاد شده یا نه …

    خوب من سالهاست که با شما آشنا شدم وتلاش کردم

    توی غیبت کردن وصحبتهای قضاوتگرانه جمع نباشم ،

    اوایل خیلی سخت بود ولی الآنم هستن کسانی که مجبورم باهاشون رفت وآمد کنم وهمچنان همون راه همیشگی شونو میرن با اینکه بارها خواستم که به من نگن ، درمورد شخص سوم حرف نزنیم وحرف خودمونو بزنیم ولی فایده نداره…

    یادمه یه بار جایی دعوت بودیم وهمه اونجا جمع بودیم بزرگترها طبق معمول مشغول غیبت و تهمت وحرف زدن از بقیه بودن که تو جمع ما نبودن هرشکل خواستم صحبت رو عوض کنم نشد وآنقدر با انرژی غیبت میکردن که انگار قراره آخر به هر کی بیشتر غیبت کرده ،مدال طلا بدن .

    من پاشدم رفتم پیش بچه ها با اونا همصحبت شم دیدم اونام مثل بزرگتراشون دارن غیبت وقضاوت هستن ، گفتم تو کار بزرگا دخالت نکنن ،بعدشم با بازی راحت حواسشونو پرت کردم .

    الآنم منو فرزندانم باهاشون ، رابطه مونو قطع نمی کنیم ولی بلدیم چطور خودمون با برنامه های از قبل تعیین شده جمع رو تو دست بگیریم در صورت شروع غیبت وتهمت وقضاوت وبحثهای ویرانگرهم ، یا با گوشی مشغول میشیم یا با بهانه ی کمک کردن وچیزای دیگه از اونجا بیرون میریم …

    الآن نه همسایه ها ، مثل قبل هستن ، نه دوستان ونه فامیل، در واقع از همه دور شدیم، وگاها در مراسمی ، جشنی جایی میبینمشون وخیلی تغییری نکردن وتا شروع میکنن به حرف زدن …………..

    خوب از یه لحاظ خوبه که در غیبت وارسال فرکانس منفی شریکشان نیستم ،

    درسته که خدارو دارم ،شما رودارم ،

    ولی دوست دارم ،دوستای هم مدارم دورم باشن ،بتونم باهاشون معاشرت کنم ،دلم یه دوست صمیمی وزمینی میخواد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2318 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم که هرآنچه دارم از آن تو دارم.

    سلام خدمت استاد عزیزم ومریم جانم

    سلام خدمت تمام دوستان نازنینم

    سپاسگزار خداوندم هستم بخاطر این فایل ارزشمندوپراز خیر وبرکت.

    سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر تمام فایلها وصحبتهای ارزشمنده وبینظیرتون خداوند حفظتون کنه

    استاد این فایل خیلی منو تکون داد استاد مباحثش خیلی سنگینه ونیاز به تمرکز وانرژی بالایی داره

    3روزه با گوش دادن به این فایل تمام تمرکزم روگرفته

    استاد باید اعتراف کنم که تواین زمینه که اصل واساس توحیدی بودن خالص بودن هستش خیلی جای کار دارم.

    استاد نه اینکه بگم حالا سرم تو زندگی دیگرانه که ببینم کی چیکار میکنه کی کجا میره یا اینکه افراد رو قضاوت کنم بهشون تهمت بزنم غیبت کنم خداروشکر همیشه سعی میکنم کنترل ذهن داشته باشم ودرگیر بازی ذهن نشم

    اما استاد بازی ذهن خیلی پیچیده تر از این حرفهاست واز هر روزنه ای وارد میشه خیلی خیلی لیزر فوکس باید بهش توجه داشته باشیم

    حالا افراد جامعه و فامیل واطرافیان که بماند من همین در برابر همسرم و4تا فرزندانم کنترل ذهن داشته باشم وهر کاری کردن وهرحرفی زدن قضاوتشون نکنم در برابرشون سکوت باشم نصف راه رو رفتم.

    استاد چند ساله که عضو سایت هستم وبارها ازتون شنیدم که ما حتی خودمون هم نباید قضاوت چه برسه دیگران رو ولی باز استاد باگوش دادن به این فایل انگار تازه دارم اصل مطلب رو درک میکنم استاد درسته چند ساله که عضو سایتم وروی خودم کار کردم اما استاد هنوز اول راهم خیلی خیلی بیشتر از این حرفا باید روی خودم کار کنم باید هرلحظه کنترول ذهن داشته باشم بخصوص الآن که تو نونوایی مشغول کار هستم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم که سخاوتمندانه این فایل ارزشمند توحیدی رو ظبط کردین.

    سپاسگزارم مریم جانم بخاطر قلب مهربونتون

    سپاسگزارخداوندم هستم که سعادت حضور دراین مسیر الهی وتوحیدی رو بهم داد.

    خداوند یاریمون کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فائزه رستگار گفته:
    مدت عضویت: 768 روز

    به نام پروردگاری که همیشه نگهدار من است

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم بانو

    و سلام خدمت دوستانی که باهاشون همسفر شدم در این مسیر توحیدی و به من کمک می‌کنند با کامنت‌های زیباشون خدا را واقعا شاکرم که در این سایت هستم و این فایل‌های زیبا رو گوش میدم واقعا از خدا سپاسگزارم

    یک نکته من یاد گرفتم که هیچ وقت کار نداشته باشم این قصه از کجا اومده به پیامش کار داشته باشم به من ربطی نداره که این آیه قرآن چه قصه‌ای داشته دنبال پیامش برم دنبال پیامش برم ظرف درکم رو بیشتر و بیشتر کنم هر روز اگر تهمت بزنیم اونو بیشتر بزرگ کردیم تا خودمونو نه تنها در امریکا بلکه در ایران یا همه جای دنیا هم همینجوریه اگر پشت سر یک آدم سیاسی حرف بزنیم همه نگاه‌ها و توجه‌ها به سمت اون برمی‌گرده فارغ از اینکه پشت سرش چیه و معروف‌تر می‌شه

    اگر کسی به ما تهمت بزنه نه اینکه به ضرر ماست بلکه به نفع ماست هیچکس جز خدا هیچ قدرتی نداره جز خدا کسی قدرتی نداره که ما رو بالا ببره یا پایین آدم‌ها نمی‌تونن با حرفشون ما رو خوشبخت یا بدبخت کنن اما به شرط اینکه ما اگر پشت سر ما حرف زدن توجهمون رو به اون حرف‌ها نذاریم توجهمون رو به اون تهمت نذاریم اگر توکلمون رو به خدا کنیم و قانون جهان رو بدونیم همه چیز به نفع ماست و خدا مثل یک مادر مهربان مراقب ماست به شرط اینکه قانون جهان را بدونیم و بدون اینکه خدا به صورت یک سیستم عمل می‌کنه نه به صورت یک احساس خداوند به صورت سیستمی عمل می‌کند نه به صورت یک انسان ما باید قانون رو بدونیم که سیستم با خوب عمل کنه ما باید از این آگاهی‌ها استفاده کنیم و آگاهانه به سمت خواسته‌هامون بریم

    اگر به تهمت و غیبت دیگران گوش بدیم ذهن ما خراب می‌شود و بهتر است که به غیبت دیگران گوش ندیم چقدر این موضوع اساسیه

    من توی فامیل یک خاله‌ای دارم که از بس ذهنش منفیه از همه بدش میاد و حتی از مادرش از بچه‌هاش به همه بدبینه همیشه غیبت می‌کنه و جالب اینجاست همیشه با مامان من غیبت می‌کند اما هیچ انباری شنیدم با سر مادر خودمم غیبت می‌کرد و یادمه مامانم زن دایی ها م رابطه خوبی داشت اما به خاطر اینکه یه چند باری خالم داشت تلفنی حرفی با مامانم حرف میزد از اونا بد می‌گفت و مامان من نسبت به این قضیه بدبین شده بود حتی بعضی وقتا نمی‌ذاشت که من خونه زن دایان برم اما چی شد آخرش زن دایی‌هام عزیزتر شدن و همه از اون خالم بدشون میاد حتی منی که خواهر زاده اش دوست ندارم خونش برم حتی خود مامانمم دیگه دوست نداره باهاش تلفنی حرف بزنه میگه اعصاب آدمو خورد می‌کنه اینجور آدم‌ها هیچ وقت تو زندگیشون راضی نیستند و همه از وصفشون فرارین ممکنه یه مدت براشون جذابیت داشته باشه اما بعد مدتی دیگه با اون آدمه حالشون خوب نیست آدم‌هایی که غیبت می‌کنن تهمت می‌زنن همیشه بدبختم همیشه خدا

    وقتی به ما تهمت می‌زن ما نباید عصبی بشیم باید ذهنمونو کنترل کنیم باید سگ محلشون کنیم

    ما نباید گمان بد ببریم به کسی گمان یعنی حرفی که بهش علم نداریم حرفی که با گوش خودمون نشنیدیم با چشم خودمون ندیدیم اصلا حتی اگرم ببینیم حتی اگرم بشنویم نباید با کسی راجع بهش حرف بزنیم چون یک نکته منفیه و چقدر این پاشنه آشیل منه از قبل خیلی بهتر شدم تو این موضوع ولی هنوز پاشنه آشیلمه هنوز کار دارم

    تا چیزیو ندیدیم باور نکنیم اگرم چیزیو دیدیم کسیو قضاوت نکنیم چون خودمون آدم کامل نیستیم افراد رو قضاوت نکنیم قضاوت اون‌ها باعث میشه که ما هم به سمت اون زیبایی‌ها بریم چون به هر چیزی که توجه کنیم از همون وارد زندگی ما میشه خداوند هر چیزیو واضح توضیح داده فقط کافیه که ما رو ذهنمون کار کنیم بشنویم کافیه به هدایت درونیمون توجه کنیم کافیه که اگر می‌خواهیم خدا رو بشناسیم کتابشو بشناسیم

    در زندگی دیگران فضولی نکنیم کاری به زندگی کسی کار نداشته باشیم ما تو زندگی کسی نیستیم که قضاوتش کنیم وای که چقدر این تو مسئله ما متاسفانه هنوز هست از قبل خیلی بهتره اما هنوز دخالت‌ها فضولی‌ها تو زندگی ما هست حالا من نمی‌دونم تو محل ما کیه ولی تو فامیل حتماً هر کدوم از ماها یک نفرو اینجوری داریم که ازش زیاد خوشم نمیاد و در ارتباط با اون لجمون می‌گیره و جالب اینجاست اطرافیان خودش همون کارا رو انجام میدن وقتی تو زندگی کسی فضول با خودش غیبت به همراه میاره من هیچ وقت از خانوادم کمک نخواستم یعنی هیچ کمک مالی می‌دونی چرا چون می‌دونم خواهرم که یک کمک خیلی کوچولو خواست شب و روز دارم تو زندگیش دخالت می‌کنن و طفلی می‌خواد یک تصمیم بگیره آسایش نداره اما من به دو دلیل کمک نمی‌خوام فقط از خدا کمک می‌خوام یک اینکه استاد عباس منش گفتن فقط روی خودمون خدا حساب کنیم روی خودمون سرمایه‌گذاری کنیم دوم اگر از کسی کمک مالی بخواهیم اجازه دادیم به اون طرف که بیاد از توی زندگی ما نظر بده توی زندگی ما حرف بزنه و دخالت کنه و اگر هر تصمیمی بگیریم اگر یک روزی اشتباه کنیم همون آدمی که کمکمون کرده همون آدم سرزنشممون می‌کنه و ما فقط باید از خدا کمک بخوایم

    خدا را شکر می‌کنم که دوباره فرصتی پیش اومد این فایل رو گوش دادم و دوباره یک رد پا اینجا از خودم گذاشتم استاد از شما ممنونم بابت ضبط این فایل و گفتن این موضوعات و از مریم جانم ممنونم که این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو فایل‌هاشو جمع آوری کرد تدوین کرد و فرصتی برای ما پیش آورد که دوباره این فایل‌ها را بشنویم و این فایل جدید زیبا ضبط بشه واقعاً از شما ممنونم و از دوستانم ممنونم که با کامنت‌های زیباشون به من کمک می‌کنند تا ایمانم قوی‌تر بشه و از خداوند سپاسگزارم که با این سایت آشنا شدم و با شما دوستان عزیز هم فرکانس شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 1555 روز

    سلاممممم به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی

    و سلام به همه دوستان عزیزم

    من روز چهارشنبه قرار بود جایی برم و می دونستم اونجا پر از افراد منفی هست و حرف و حدیث بسیار اول تو ماشین این فایل رو گوش دادم وقتی رسیدم اونجا اولین بحث ها شروع شد من خیلی خودم رو کنترل کردم که دخالت نکنم شب اول بخیر گذشت اما فردا اینقدر آدمای اطرافم حرف زدن از این شخص و اون شخص بالاخره من رو وسط رینگ کشوندن با اینکه وسطش پاشدم رفتم تو باغچه و درگیر هرس کردن شاخه های گلها کردم اما ذهنم بدجور درگیر شده بود انگار برگشته بود به چند سال پیش و همون شرایط و این که نتونستم کنترل کنم شرایط رو این حالم رو بدتر کرده بود به حدی حالم بد شده بود و سقوط کرده بودم که با همسرم هم بحث کردم و با تمام تلاشم اصلا هم فرکانس با فایل های استاد نبودم تا این حد این حرفا حال من رو بد کرده بودن

    رفتم تو باغچه تو برفایی که باقی مونده بود آسمون قشنگ و شفاف بعد از بارش برف رو دیدم اما یه چیزی از درون نمیگذاشت لذت ببرم و آروم بشم دیگه گفتم ولش کن بذار فردا بر می گردم خونه و حالم بهتر میشه و دیشب که برگشتم خونه شب با یه حس سنگینی روی قفسه سینه ام خوابیدم، اینا رو اینجا نوشتم که هم به یاد خودم باشه که وارد این جور جمع ها نشم حتی اگر مجبور باشم مثل این دفعه همون اول صحبت ها بلند شم برم که هیچی نشنوم

    و بدونم کنترل نکردنم باعث چه عذاب و رنجی برام میشه و ادعا نکنم من دیگه فایل های استاد رو گوش می کنم دیگه می تونم تو هر جمعی خودم رو کنترل کنم، بعضی رفتارها و حرفها به ظاهر معمولی بود اما من رو بر می گردوند به گذشته دور و ذهن من رو زیر و رو می کرد بدی هایی که به من شده بود اومد بالا و تنفرها رو شدن

    امروز اومدم یه اهرم رنج و لذت نوشتم که درک کنم طرف این آدما یا نرم و اگرم بهشون بر خوردم مجال باز شدن این صحبت ها رو ندم

    و جالبه امروز به این کلیپ برخوردم مطالبش رو عینا پایین می نویسم شاید که برای کسی مفید باشه:

    آیا می دانید شایعه پراکنی و درگیرشدن در مسائل بیهوده واقعا ساختار مغز شما را تغییر می‌دهد؟

    بیایید این موضوع را بررسی کنیم. مغز شما دو مرکز اصلی و قدرتمند دارد :قشر پیش پیشانی و آمیگدال

    قشر پیش پیشانی مثل دریایی آرام برای ذهن شماست، جایی که تمرکز، کنترل و تفکر منطقی شکل می گیرد.

    از طرف دیگر آمیگدال، مثل سیستم هشدار مغز شما عمل می کند و با استرس، ترس و حتی زمانی که درباره دیگران شایعه پراکنی یا شکایت می کنید فعال می شود.

    هر بار که خود را درگیر شایعه پراکنی و مسائل بی اهمیت می کنید نه تنها وقتتان را هدر می دهید بلکه آمیگدال خود را تقویت و فعال تر می کنید و چون آمیگدال با

    قشر پیش پیشانی در ارتباط هست هر چه بیشتر شایعه پراکنی کنید این الگو بیشتر تقویت می شود و تمرکز، تنظیم احساسات و حتی کنترل رفتارهایتان دشوارتر می شود.(دقیقا این اتفاقات برای من افتاد واقعا دیگه کنترل رفتارم برام سخت شده بود)

    اما خبر خوب اینکه عکس این ماجرا هم می تونه اتفاق بیوفته اینکه تمرین سپاسگزاری، مهربانی و مثبت اندیشی می تواند قشر پیش پیشانی شما را تقویت کند و ذهن آرام تر و قوی تری برای شما بسازد.

    پس یادتان باشد مغز شما با آنچه شما به آن می دهید شکل می‌گیرد همان طور که سقراط گفته: ذهن های قوی درباره ایده ها صحبت می کنند و ذهن های معمولی درباره اتفاقات و ذهن های ضعیف درباره دیگران

    همه ما در پناه الله یکتا باشیم

    فالله خیرا حافظا و هو ارحم الرحمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    ابوالفضل محمدی پیروز گفته:
    مدت عضویت: 1427 روز

    بسم الله الرحمان الرحیم

    سلامی به زیبایی و عظمت آسمان بیکران

    الان که دارم این متن رو مینویسم ساعت ده شب هست

    نیم ساعت پیش رفتم پنجره اتاق رو باز کنم تا کمی هوای تازه بیاد، آخه من عاشق هوای تازه هستم

    پنجره رو باز کردم، عظمت و شکوه آسمان من رو به وجد آورد

    آسمون سیاه مایل به سرخ

    ابرهای سفید رنگ که توی سیاهی شب به رنگ خاکستری دراومدند

    یک رنگ سیاهی مایل به سرخ شگفت انگیز که ابرهارو خاکستری میکنه

    چند تکه ابر بسیار عظیم که در حرکت بودند

    و چه صحنه شگفت انگیزی بود

    آسمون همیشه من رو به وجد میاره

    این عظمت، این شکوه

    آفرین خدا، چقدر زیبا آفریدی، چقدر باشکوه آفریدی

    استادجان قشنگم مثل همیشه گل کاشتند، چه آگاهی های نابی رو تقدیم ما میکنند، بی مزد و بی منت

    عاشقتم بهترین و زیباترین استاد جهان

    دوست دارم در این مورد یک مثالی از خودم بزنم، که باعث مباهات و افتخار منه

    خانم من عمه ای داره که این عمه و شوهرش بچه دار نشدند، و شوهر این عمه یک خانم دیگه رو گرفته به امید بچه دار شدن اما اون بنده خدا هم بچه دار نشد

    و این عمه به همراه هوو توی یک خونه دو طبقه کنارهم زندگی میکنند

    خانوم من سر یک داستان هایی که نیازی به بیانشون نیست از این خانم شوهر عمه اش خیلی بدش میاد

    وقتی که ما نامزد بودیم چندبار رفتیم تهران خونه عمه و مهمان بودیم اونجا

    و همیشه هم عالی و باگرمی از ما استقبال و پذیرایی کردند

    چند ماه پیش این بندگاه خدا اومدند منزل ما ضیافت شام

    جای شما بسیار خالی ضیافت شام با دستپخت محشر ماه خوشگلم عالی برگزار شد و خیلی چسبید

    موقع برگشت چون ماشین نداشتند مهمان های عزیزمون من گفتم که شمارو میبرم

    مهمان هارو سوار کردم که ببرم خانه مادربزرگ خانمم، یعمی مامان عمه خانمم

    ( این نکته رو باید زودتر میگفتم، قبل از اینکه مهمانی تموم بشه یک ساعت زودتر شوهرعمه خانمم پاشد و پیاده رفت، گفت من میرم شما هروقت دوست داشتید بیاید)

    وقتی که رسیدیم درب خانه مادربزرگ خانمم، مهمان ها پیاده شدند

    اون خانم شوهر عمه ام زودتر رفت، عمه ها داشتند از من خداحافظی میکردند

    من یک لحظه این صحنه رو دیدم که وقتی خانوم شوهر عمه رفت داخل خونه، شوهرعمه اومد به استقبالش، بعد یهو با دست محکم زد روی شونش و چیزی رو گفت

    من از دیدن اون صحنه فهمیدم که یک چیزی رو با عصبانیت به شوهرش گفت، قبل اینکه عمه ام بیاد تو خونه

    چی گفت؟! خدا میدونه

    وقتی که راه افتادم برگردم، توی فکر این بودم که این مسئله رو به همسرم بگم

    اما با خودم گفتم اگر بگم چی میشه؟! صد در صد ذهن خانمم آشفته میشه و چون خانمم از اون خانم خوشش نمیاد و یک داستان هایی بوده، ممکنه سبب رنجش بشه

    بعد من با خودم گفتم چرا باید بگم؟!

    اصلا شتر دیدی ندیدی

    چرا باید همچین چیزی رو بری بگی؟ که مهساجان نبودی ببینی وقتی فلانی رفت تو شوهرعمه ات رو دید یهو زد روی شونش و چیزی بهش گفت، معلوم بود ناراحته و این داستانا…‌

    من تصمیم گرفتم که این مسئله رو نگم

    و‌ نگفتم

    و بعدش چقدر احساس عالی گرفتم

    که چقدر کار خوبی کردم که دیدم و نگفتم

    توجه نکردم

    از ذهنم پاک کردم

    من و همسرم عادت داریم که همه چیز رو به هم میگیم

    اما خب واقعا یک سری مسائل رو اصلا چرا آدم باید بگه؟!!!

    وقتی نمیدونی قضیه چیه؟ وقتی میدونی گفتنش فقط سبب ناراحتی و شک و تردید میشه، چرا بگی؟!

    حتی اگر چیزی دیدی، شنیدی، نگو و بگذر

    این اتفاق خیلی حس خوبی به من داد

    و به خودم افتخار کردم که این تصمیم رو گرفتم

    که تونستم ذهنم رو کنترل کنم و از ناخواسته ها اعراض کنم

    عاشقتم الله که گفتی و نوشتم

    عاشقتم استاد برای شخصیت بی نظیری که داری

    واقعا توی زندگیم هیچ شخصی رو مثل شما ندیدم که انقدر ویژگی های مثبت و عالی داشته باشه

    چقدر شما عالی هستی

    چقدر شخصیت محشر و فوق العاده ای داری

    عاشقتم استاد عباسمنش

    تحسین میکنم شمارا برای ساختن چنین شخصیت قوی و قدرتمند و بااراده ای

    همیشه سالم ‌و‌ سلامت و قدرتمند باشی

    در پناه الله یگانه، خوشحال باشید و خندان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    گوهر ناب گفته:
    مدت عضویت: 740 روز

    با سلام خدمت استاد جان،و خانم شایسته عزیزم،و هم دوره ایهای محترم،خیلی خیلی از این فایل لذت بردم خیلی زیاد،من هم همیشه سعی کردم تو زندگی تو حاشیه نباشم تو جمع فامیل هیچ وقت نبودم نظر مردم زیاد برام مهم نبود البته نه کامل،ولی الان آگاهانه و با دلیل و آیه اینو فهمیدم یعنی با گوشت و خونم باید آغشته بشه،امروز درک کردم که غیبت چقدر بده،من اهل غیب نیستم ولی خوب بعضی وقتا پام میلغزید و غیب میکردم و بعدش از عذاب وجدان دچار احساس بد میشدم ولی الان دیگه با آگاهی تمام تلاشم میکنم که دیگه هیچ وقت غیبت نکنم برام خط قرمز باشه،و اما حرف مردم،من تو کل فامیل معروفم که به نظر مردم توجه نمیکنم ولی باید اعتراف کنم شاید 70درصدش ظاهر قضیه است من از درون خیلی وقتا از حرف مردم ناراحت شدم خیلی وقتا اهمیت دادم خیلی وقتا به خاطر حرف مردم خیلی کارها کردم که بر خلاف میلم بوده یعنی شرک داشتم ولی شاید از بقیه مردم کمتر بوده و باید از این به بعد بیشتر روی این قضیه کار کنم باورهای توحیدی تو تقویت کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: