اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلامی دوباره به سایت بهشتیم..بهشتی که معنای واقعی زندگی را به من اموخت…
بهشتی که تمام لحظاتش..کنترل ذهن ..هست…
بهشتی که عمل میاورد..نه حرف مفت.نه حرف بی ارزش…
میخام یه توکه پایی از زندگی گذشته ام.بخاطر باورهای اطرافیانم..رو برای ذهن نجواگرم یاداوری کنم…
استاد عزیزم..من در زمان نوجوانیم..به علت یسری گفته ها ..یسری همون باورها..نمیدونم از چی نشعت گرفته بود..به من القا شده بود…
و همین رفتار باعث شده بود که کانون توجهمو روی این شخص بزارم و هر سری یجورایی برای خودم داستانها رو بوجود بیاورم…
یادمه…این داستان شاید یکم طول بکشه..ولی یچیز بسیار شخصی انشالله برای خودم و برای دوستانم درس بزرگی باشد…
ما یه مدیر داشتیم.زمان مدرسه…. ایشون الان بنده خدا فوت کرده..
و من همیشه طبق اون باورهام ایشون رو مورد تحقیر و بدگویی قرار میدادم…
تا چند سال که تو این مدرسه بودم..از طرف این شخص..خطکشهای فراوانی خوردم..جوری بود که همه مدرسه همه افراد از این شخص میترسیدن..و اکثرا..ترک تحصیل میکردن…
و این باورها!… مخصوصا”اون مدرسه ..خیلی زیاد دانش اموزان تنبل داشت..و مورد توهین و اینجور رفتارها قرار میگرفت….
اسم این مدرسه بنت الهدی بود..بهش میگفتن ..خِنگ خدا……اینقدر این باور روی اسم این مدرسه بود…که همه افراد در اون مدرسه…. درس نخون..و تنبل بودن..کلا جَووش ..اینجوری بود..
چرا!؟چون این باورها تو اون مدرسه،” قوطه ور شده بود..که همه واقعا درس نخون..و همه دست این شخص کتکهای فراوان رو میخوردن…
که منم جزوش بودم.از بس تو اون فضا غرق شده بودم.اینقدر ضعیف بودم..این شخص مدام،”منو کتک میزد..
تا من یکسال تو کلاس اول راهنمایی موندم..اینقدر باورای اطرافیانم روی من تاثیر گذاشت که من واقعا استپ شده بودم..
با وجودیکه یه افرادی بودن.مورد احترام همون شخص قرار میگرفتن.اطرافیان نزدیکم.بودن…
ولی همیشه به مادرم میگفت..
چرا اون دخترات اینقدر قوی و درس خونن.اصلا این دختر مثل اونا نیست…
استاد..دوستانی که اطرافم بودن..خیلی روم تاثیر میزاشت..واقعا یه برهه خیلی ناجوری برام بود..که اصلا من با وجودیکه اینقدر توی،” کارام دیگم…زرنگ بودم. ولی من بخاطر اون تنبل بودنم توی درسهام و دیگر کارام ،”همیشه مورد شتم و کتک زنی.طرف این شخص میشدم…(اینم بخاطر دوستان اطرافم بود)
.
و هر روز این ضربه ها بیشتر میشد.مادرمم میومد مدرسه..ولی هر روز با من بیشتر لج میکرد…
تا اینکه کلا پرونده منو گرفتن.واقعا نجات من بود..از طرف خداوند!.. من هدایت شدم به یه مدرسه دیگه..همون سال…180 درجه من تعقییر کردم..و چقدر نمراتم تو همون پایه بالا گرفت.با معدل بالا!
و این گذشت…تمام شد و رفت…ولی امروز دوستداشتم راجع بهش بگم…
که واقعا تهمت زدن..غیبت کردن ..تو اون موقعها از طرف دوستانم..اینقدر تو این مدرسه به من القا شده بود که منم جزو همونا شده بودم..
چون تمام دوستانم مثل خودم بودن…
اینقدر کانون توجه مخصوصا توی دوستیابی میتونه تاثیر گزار باشه…
حالا حساب کنید دو مکان..با شرایط:یکسان…میتونه..باورهای اطرافیان چقدر روی این دوگروه تاثیر گزار باشه…
و من به لطف خداوند و واقعا هدایت الله بود که من هدایت بشم بجایی که ،” که بهشت را به من دادند..
و من زندگی ام کاملا تعقییر کرد…
دقیقا هدایت اون موقعه ام ،”با هدایت وارد شدنم تو این سایت…صدق میکند…
که چقدر یه محیط میتونه تو زندگیت تاثیر زار باشه..
من همیشه ناگفته نمونه این شخص رحمت خدا رفته….خیلی برام سنگینه میخام بنویسمش ولی امروز لطف خداوند باعث شد .که یاداوریش کنم…
من سالها داشتم به این شخص توهین میکردم…و تا اینکه هدایت شدم به این سایت…
خوب روزی که خداوند بهم گفت باید بری قبرستان…ناگفته نمونه .موقعه ایی که دیگه وارد این برنامه الهی شدم.گفتم خدایا من ایشون رو از صمیم قلبم بخشوندم..من خودم بانی و باعث اینکار بودم…
و گفتم خدایا کمکم کن تا قلبم پاک بشه..چون میدونستم هر احساس بدی اتفاق بد برام بوجود میاره
قبل از اینکه …وارد این سفر هدایتی الله بشم…حدودا چند ماه قبلش…
خواب دیدم تو شب تاریک یفردی با چهره ناشناخته..بلند صدام میکرد..فاطمه علی پور…فاطمه علی پور….
رفتم روی قبرش..ولی نمیتونست صحبت کنه.چهرش پیدا نبود…..
ولی خیلی حس بدی بود.استادم من هنوز اون اشتباهاتی که خودم بانیش بودم.داشتم به این شخص ربطش میدادم..
و این لطف خدا بود…
اره میگفتم..روزی که من هدایت شدم به قبرستان..یه روز خیلی خاصی بود و پر از ارامش…خداوند بهم گفت برو روی قبر همون مدیریت خانم فلان…
و من رفتم روی قبرش نوشته بود..معلمی دلسوز و مهربان…خداوند نگاهمو انداخت روی قبرش….
و من همونجا روی سر قبرش گفتم خانم فلانی من تو رو بخشیدم.امروز روز سفر من به قبرستان بوده..از درون با خدا گفتم..
زبانم باز نمیشد..از اون حسی که داشتم..و همونجا…دیگه بهش گفتم.بخشیدمش استادم!..
چون سالها داشتم این کثافتهای شیطانی رو روی قلبم تلمبار میکردم…
و ووو بخشیدمش استادم!…. بخاطر خودم.بخاطر حال خوبم..بخاطر این سایت عزیز بهشتیمون..که واقعا نه برای خدا نه برای شما استاد هست..برای تاهدمه که روز اولی که اینجا هدایت شدم..
یادمه یه برگه نوشتم ..
که غیبت نکنم.
حرف زشت نزنم.
حرف کسی. رو نزنم
رفتارم خوب باشه.
تاهد بستم گذاشتم توی جلد قران…
در اینجا هر کسی نون باورهاشو میخوره..جهان عدالت الهی همینه!…هر کسی به اندازه ایی که تعقییر میکنه بهمون اندازه هم از طرف خدا پاداش میگیره.نه با حرف بلکه عمل..عملی که حرف مفت نباشه…
…میگفتم…و این شخص ..از طرف خدا بود.که من این کثافتهای ذهنیمو از گذشته پاک و تمییز:کنم…
و همونجا روی سر قبرش بخشیدمش….
و بعد از اون بازم یه شب اومد تو خوابم اینبار حالش خیلی خوب بود…استادم من تعقییر کردم من به اشتباهات گذشته ام پی بردم…
و این گذشت….تا بازم همین چند شب پیش اومد تو خوابم…
الله اکبر ..از لطف بیکران خداوند که چکارهایی که میتونه برات بوجود بیاره…
و من چند بار بعد اون هدابتها رفتم روی سر قبرش…
میخام این نگرش راجع به غیبت و کلا راجع به وعده های:شیطانی بگم..که هر چقدر میگذره…بیشتر میدونم باید همیشه مراقبش:باشم…
چون ما هر لحظه در حال فرکانس هایی به جهان هستی میباشیم.این فرکانسها تبدیل میشه به اتفاقات وارد زندگیمون میشه…
و میخام بگم..ذهن ما سالها مورد تحقیر و کارهای:شیطانی قرار گرفته.و برای تمییز نگهداشتنش باید هر لحظه بهش بها بدییم.بهایی که عمل بیاورد…
استادم با این نگرش…چقدر زندگی حالش تعقییر میکنه..واقعا دنیا مثل ایینه ایی هست…که هر چی بهش بگی..بهت نشون میده…
همین دو روز چقدر دارم روی این روند کار میکنم.و میبینم چقدر ما نشتی داشتیم…
همین شنیدنها چقدر میتونه زندگیمونو تحت تاثیر قرار بده…
یادمه اون اویلی که خواب دیدم.اومدم توی سایت بنویسم..نوشتهام بخدا..کاملا حذف شد..چون افکارم هنوز روی این بنده خدایی که فوت شده بود…قرا میگرفت…
و لطف خدا باعث تا امروزم بیام بنویسمش..که بگم..کِرم از خود ریشه خودت بیرون..میاد…
یه مثل واضحه ایی…..کِرم از خود ریشه خودته!…
هر چی میکشیم خودمونیم…
مثل انگشت اشاره ایی که توی احساس بد به طرف مقابلت نشون میدی..ولی چهار انگشت به طرف خودته..
خیلی حرف ها…………
خیلی حرفه………
الان خیلی احساسم خوبه..میدونی چرا!..چون فهمیدم…خیلی مواظب وردیامم..مخصوصا این موارد باشه….که مثل خوره میفته توی بدنم…
به واقعیت میتونم شیطان رو بصورت واضح ببینم..
استاد عزیزم…من سالها بخاطر این شخصیت..چک و لگدهای فراوانی خوردم..هر چقدر ریز بیین میشوم.بیشتر درکش:میکنم…
اونشب همون مدیر عزیزم بهم گفت..خیلی گنجشک بالای سرم میخونه…
یه لحظه یادم از اون مکان قبرش اومد..دیدم اره..دقیقا یه بید مجنون بالای سر این شخصه…
ناگفته نمونه…یه خبریم از خاسته ام بهم گفت…
و فردی بسیار خوشرو و مهربان در خواب بود…
چقدر همین ببخشش باعث شد تا قلبم از همه چیز پاک بشه…
و لطف خدا شامل حالم شد.تا بتوانم روی خودم کار کنم.نه دیگران رو مقصر زندگی ام بدانم…
اینم درس منو مدیر مدرسمون…و صدها مثال دارم…
حتی نسبت به فرد نزدیک نزدیکم…که بخاطر باورهام و غیبت کردنش و توهین کردنش..و قضاوت کردنش سالها من از ایشون نفرت داشتم و هر بار رنج زیادی از این شخص بُردم..
استادم با کار کردن روی خودم بازم به لطف خدا.این شخص.شده دوست عزیز زندگیم.چه هدیه هایی واسم خرید.هدیه های چند میلیونی..و دیگر هدیه ها..و چه لحظاتی با هم شروع کردیم….
چی بگم از این ذهن شیطانی که میتونه انسان رو مثل بَندی بهم بافت،” کور بزنه…
انشالله که بتونیم..بجای این حرفهای بی ارزش و حرفهای ناجور شیطانی ….در مسیر درست همیشه پایبند باشیم…و یاد بگیرم..درست از قوانین الهی بنفع خودمون و سعادت دنیوی و اخرتمون….ثابت قدم بمانیم…
دوره عزت نفس خیلی خیلی خیلی بهم کمک کرد..تا بتونم این مسیر رو با قدرت بیشتری بپیماییم..
همین الان..به یه فیلم کوتاه چند دقیقه ایی از همین حرفهای مثبت بقول خودشون هدایت شدم…
و ایشون میگفت…کلا حرفش:این بود..که خدا هر جا بخوانید شما رو استجابت میکنه…
یه لحظه منو بفکر فرو بُرد….
گفتم چقدر سایت استاد عباسمنش..با حرفهای مثبتی که اینروزها همه افراد استوری میزارن..و من کاری به باوراشون ندارم.فقط میخام اینو بگم…
که در مسیر درست..در مسیر راست..در مسیر پاکی…باید اول خودشناسیتو قوی کنی..این مرحله خودشناسی نیاز به …بکار کردن داره..باور .خیلی قوی در برابر نجوای ذهنی داره….
وقتیکه خودتو خوب شناختی باوراتو شناختی پیداشون کردی روی خودت کار کردی..تا تکه های شیطانی در درونت از بیین رفت بعد رنگ خدا تو وجودت میاد…
خدا نمیتونه خیلی راحت وارد درونت بشه…خدا بها میخاد!… نمیگم من خوبم..همه ماها انسانیم و داریم تجربه میکنیم..
ولی یه موقعهایی که پاشنهامو میبینم..درکش میکنم..اینم با عمل بهش:پی میبرم..
میبینم چقدر هنوز نیاز بکار کردن دارم..هنوز اول راهم..هر روز که یچیز جدید از:قانون یاد میگیرم میبینم هنوز اول راهم…اول راهم…
الله اکبر…
استادم ..با قدمهای کوچک و بزرگ..از درسهایی که بهم هر لحظه میدی…دارم بیشتر پی میبرم….که رسیدن بخداوند…بها میخاد…
هم انرژی.هم پولی.هم زمانی.و هم عملکرد…….
عملکرد…….
جلوی زبان خودت رو گرفتن….عمل میخاد عمل میخاد.جلوی زنجیر بافته های شیطانی عمل میخاد…عمل میخاد…عمل میخاد..
رسیدن به الهامات و درک خداوند..عمل میخاد.اصلا ابدا..فقط شنیدنش نیست…عمل میخاد…
فقط از راه خودشناسی میشه به خداشناسی رسید..اینم مدار به مدار….بازم عمل میخاد..
اینروزا خیلی هدایت میشم که باید فلان کار رو انجام بدم…یوقتایی استپ میکنم…ولی میدونم اگه انجامش ندم…تو اون مدار در جا میزنم..
برای رفتن به مدار بالا…فقط فقط فقط عمل میخاد..
یه شب بهم پیام داد.حالا وقتشه تو شب تنهایی بری اونجایی که از بچگی ازش ترس داشتی…اون لحظه روی زمین جام نبود گفتم من باید برم…
و اینم با تکامل طی شد.نصفه راه رو میموندم.ولی گفتم تو باید این شهامتو داشته باشی…دو شب پشت سر هم….
هدایت شدم به لطف خودش اون مسیر رو طی کنم..جایی که هیچکسی جز خودت نباشه..
ولی به لطف خدا انجام شد…
خودشناسی عمل میخاد تا برسی به خداشناسی…واقعا بخودم افتخار میکنم به خودم افتخار میکمم که تونستم با قدرت بیشتری این مسیر رو بپیماییم…
یوقتایی ترس بود…ولی گفتم من باید انجامش بدم…
استادم خیلی بهتون افتخار میکنم ..که شما بهای تمام خاستهاتونو دادین..میدونم واقعا ارزششم داره…و به این درک دارم میرسم..که باید بهای خداشناسی رو با عملکردت ،” با تمام وجودت بِدی……
خداشناسی نیاز به ایمان قوی داره.ایمانی که حرف مفت رو از بیین میبره…
هر جا عقلم گفته..تو خیلی خوبی.همون لحظه مورد ازمایش قرار گرفتم….اونجا مشخص شده چجور به قانون احترام قائلم..
در نهایت سپاسگزار خداوندم که مرا هدایت نمود تا بتونم این مسیر رو به خیرو خوبی،” برای همیشه و با تکامل و قدم به قدم جلو ببرم..و من میدونم تا زنده هستم .خوشبختیهای من فقط با کنترل ذهن داره رقم میخوره……
به امید روزهای الهی دیگر …و رفتن به مدارهای خداشناسی.بیشتر….
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان سایت elmeservat.com
چقدر این جمله عمیقه :واقعا مگه من چقدر پاکم که بقیه رو دارم قضاوت میکنم. و وقتی ادم ها رو قضاوت میکنم دیگه نمیتونم دوسشون داشته باشم و با قضاوت کردن دارم خودم رو تعریف میکنم
موضوعی که وقتی عمیق تر فکر میکنم وبهش میرسم اینه که چطور ما انسان ها با دست خودمون رو از نعمت ها و برکت ها و شادی ها و لذت ها دور میکنیم با نگرش ها و با عینک بدبینی و کمبود به دنیا نگاه میکنیم.
و منتظریم یه نفر کار اشتباهی بکنه که ازش آتو بگیریم حتا بین خواهر برادری که وجود داره که بگیم آخیش دلمون خنک شد. ولی این سمی هست که کم کم میخوریم و اثر میکنه
ما خودمون به خودمون ظلم میکنیم و مثل یه بالن به خودمون شن آویزان کردیم و پایین میایم یا مثل یه شخصی که در یه مسیر یه کیسه شنی سنگین رو داره حمل میکنه و نمیذاره زمین و به جایی میرسه که میبُره
غیر از اینکه تهمت زدن و قضاوت و سو ظن ها چه گناهی هست یا اینکه انسان رو در چه مدار بدی قرار میده. اما اتفاقی که میوفته بسیار توی شخصیت ما تاثیر مخربی داره بدون اینکه بفهمیم و یه گره کور در وجودمون میاره که یا اصلا نمیفهمیم یا باز کردنش انرژی زیادی میخواد و یه ضرر بزرگی به خودمون میزنیم که جلوی رشد ما رو میگیره
از حتی چیزهای کوچک میشه دید . مثلا بارها شده که به شخصی زنگ یا پیام دادم اما جواب نداده بعد توی دلم قضاوت کردم یا توی صف خودپرداز بوده و شخص جلویی کند از نظر من عمل کرده و من قضاوت کردم و بی نهایت مثال های بزرگ و کوچک وجود داره
و با اینکه من در این موضوع ادمی هستم که جلو روم بدترین صحنه رو دیدم و گفتم به من ربطی نداره و رد شدم و میخوام بگم این چیزها خیلی ریز هستن که شاید خودمون متوجه نشیم.
من بیشتر تجربه ای که داشتم از وارد شدن کار جدید بوده که وارد کار جدید که میشدم همون روزهای اول افراد از صاحب کار گله داشتن و میگفتن اینجوری باش یا زرنگ باش و نصیحت میکردن و من توی دلم به خودم میگفتم که بلد نیستم و معمولا توی جمع ها نمیرفتم و بدون استثنا هرجا کار کردم بقیه ازم راضی بودن و بیشترین توجه صاحب کار رو به من داشتن و بقیه هم کنایه میزدن میگفتن
خداروشکر من الان در شرایطی هستم که هیچ دوستی به غیر از خداوند ندارم چون واقعا بهش رسیدم .
ولی در گذشته انقدر برای خانواده دوستام و همکاران شخصیتی نشون دادم کخ مثل بچشون بودم و از همه جیک و پوک و ریز زندگی و تبارشون میدونستم و از کارهای پنهانی دوستام و همکارام با خبر بودم چون بهم این اعتماد رو داشتن . یا من رفتارهای با چشم خودم دیدم که تصورش برای بعضی مشکله اما زیپ دهنم رو کشیدم و مسیر خودم رو رفتم. چون برام این مسائل بی ارزش بوده.
یه شعاری اینه که: به من ربطی نداره
و حتا قبلنا به خانوادم هم قبلا گفتم جلو من از کسی صحبت نکنید و به من ربطی نداره و خیلی وقتا ناراحت شدن که تو چقدر بدعنقی یا نمیشه باهات حرف زد. و از یه جایی دیگه خودشون رعایت کردن و من برم سکوت میکنن
و نکته مهم اینکه تصمیمی که با قلبت بهش رسیدی و یا سبک خودته رو به کسی نگو که تخم شک و ترس و نامیدی توی دلت میکاره
دیروز گذشت اما امروز هست ، اگر نفس میکشم پس میتونم تغییر ایجاد کنم
خدایا این بزرگترین ، بهترین ، باارزشمند ترین و زیبا ترین نعمتی ست، که بهم لطف کردی.
خدایا هر آنچه دارم از توست.
فایل امروز خیلی حالم و خوب کرد و یه جاهایی اشکم و در آورد.
وقتی عباس منش از زبان خدا قرآن و واسم میگه و از حرف ها و صحبت های خدا با من حرف میزنه خیلی کیف می کنم لذت می برم.
چقدر قانون و خدا خوب ، شفاف سازی کرده اما این روزها دارم درک می کنم و هی بیشتر.
چند روز پیش همین آیه و خوندم که خدا میگفت غیبت اینققققققققدر گناه بزرگی ه، که برابر با خوردن گوشت برادر مرده ست.
خیلی منظورش و درک نکردم امروز فهمیدم که اگه کلید و بلد باشم و برگردم به آیه های قبل ترش، خیلی واضح همه چی و گفته.
خدایا متشکرم.
از روزی که وارد این سایت شدم یعنی واسم غار حراست که هر چند یکبار منو مجنون خودش می کنه و فقط شادی، لذت ، حال خوب ست.
سالها ست که غیبت و ترک کردم و هیچ کس هنوز نشده که بیا پیشم بخواد ادامه بده و من بهش اجازه بدم.
به خودم افتخار می کنم و خدا رو شکر می کنم که این نعمت بزرگ بهم لطف کرده داده.
خیلی آدم اومدند وقتی تغییرات م رو می بینند بهم میگن از دین خارج شدی.
ایمان ت و باختی.
یه آدم بی خیال که دلش به هیچ کس رحم نداره شدی.
اما وقتی فکر می کنم که قبلاً کی بودم و الان کی هستم حالم خوب میشه و جواب ذهن م که همراه گفته های آدم های اطراف م نجوا و شروع می کنه میدم بابا من ایمان دارم ، راهم ، مسیرم ، کارم درست ه.
پس سری تکون میدم و حرف هاشون و تایید می کنم.
بارها شده توسط نزدیکان م، مسخره شدم، و به تهمت هابی زدند اما من فقط سکوت می کنم و حرفی برای گفتن ندارم.
روزهای اول خیلی دوست داشتم که قانع کنم آدم های دور و برم ، اما امروز که روزها با حتی ماها میگذره که با رسیدن به ناخواسته ها، تضادها سکوت و بهترین جواب می دونم برای آرامش خودم.
بنام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و همچنین همکلاسی های فوقالعاده خیلی لذت بردم از این فایل و چون من اغلب بین آدم های هستم که اغلب غیبت میکنن یا قضاوت میکنن یا تهمت میزنن فکر کنم باید تا آخر عمرم به شنیدن این فایل ادامه بدم و مسیر خودمو با اعتماد بنفس انتخاب کنم و نگران حرف کسی هم نباشم
کامنتم رو میخوام از مصاحبه اخیری که از کلیان امباپه شده قبل از بازی با ولسبورگ در لیگ قهرمانان اروپا شروع کنم که خیلی درسها داره برای همه ما
چند روز پیش نیمار در مورد امباپه ادعا کرده بود که زمانی که مسی اومد پاریس امباپه خیلی حسادت میکرد بهش و یه جورایی گویا حالش خوب نبوده
بعد در همین رابطه خبرنگار از امباپه میپرسه که نظرت در مورد اظهارات اخیر نیمار چی هست
امباپه پاسخ میده :در مورد نیمار ؟ خیر من چیزی ندارم که بگویم تمرکزم صد در صد روی تیمم هست و نیمار رو بعنوان یک انسان عالی و منحصر به فرد دوستش دارم و به خانواده نیمار بسیار احترام قایل هستم و در ادامه امباپه یک حرفی میزنه که استاد عباس منش سالیان ساله که دارن به همه ما درس میدن که واقعا تفاوت هارو در نتایج رقممیزنه
در ادامه امباپه میگه من کوشش میکنم روزهای خوشی رو که در پاریس باهم داشتیم رو بیاد بیارم
و براش آروزی موفقیت میکنم
این مصاحبه رو بعد از اتمام این فایل از استاد خواندم و واقعا دگرگون شدم و حسم گفت حتما باید کامنت بزارم اصلا شاید نشونه بوده که این مصاحبه یک مثال واقعی از حرفهای استاد باشه حالا شرایط امباپه رو اگر از روز های اولی که تو رئال اومد و با الان مقایسه کنیم تقریبا قابل مقایسه نیست اینقدر که داره عالی خودشو میاره روی فرم توی اون حجم وحشتناک از قضاوت و تهمت و توقع بعد ازون پنالتی که مقابل لیورپول و اتلتیکو بیلبائو که از دست داد که منجر به باخت تیم رئال شد که این اتفاق هم مال یکونیم دوماه پیشه اگر اشتباه نکنم که توی این مدت کم میتونه آنقدر جواب انتقادات و قضاوت هارو بده
بعد داشتم فکر میکردم که این مصاحبه طرز فکر کلی امباپه رو در مورد انتقادات و تمسخرات و تهمت ها قضاوت ها رو نمایان کرد که اصلا بیس فکری این آدم بر پایه توجه به نکات مثبت است همون حرفی که در مورد نیمار زد که کوشش میکنم روزهای خوشی رو که با هم بودیم رو بیاد بیارم و این نگاه میشه همون نگاه قرآن اصلا
اینکه شما فکر میکنید این قضاوت ها تهمت ها شره براتون در حالی که خیره برای شما حالا چجوری میتونه خیر باشه برامون به نظر من با همین نگاه امباپه میتونه خیر باشه
همین نگاه بوده که از زیر اون فشار وحشتناک الان همه رسانه ها دارن ازش تعریف میکنن و چقدر عالی عملکرد فردی این بازیکن تعقیر کرده حتی تو بازی الکلاسیکو هم که رئال اون باخت سنگین رو داد آنچلوتی مربی رئال گفت که همه بد بودند بجز امباپه اینا خیلی حرف داره خدای برامون که یک ذهنیتی که اینقدر میتونه خودشو کنترل کنه و اینقدر تمرکزش روی نکات مثبت باشه میتونه حتی از زیر فشار های سنگین به موفقیت های بسیار زیادی برسه حالا خدا میدونه با این ذهنیت چه موفقیت های رو قراره بهش برسه
البته که با همین ذهنیت تو سن هجده سالگی یکبار قهرمان جام جهانی شد
چیزی که مسی تو اواخر فوتبالش بهش رسید و امیدوارم همه مون نگاه مون به انتقادات تهمت ها مثل امباپه باشه همینقدر متمرکز روی شرایط فعلی خودمون و همینقدر مثبت نگر در مورد کسی که بهمون تهمت میزنه
همینقدر بقول قرآن تجسس نکنیم که ببینم که بیرون ما چی میگذره
امیدوارم این مصاحبه یک سری درسهای خوبی برای هممون داشته باشه
سپاسگزارم استاد عزیز که اینقدر قشنگ دارین توضیح میدید بخدا هیجای دنیا نمیشه یک همچین اگاهی رو پیدا کرد حد اقل من تو کل عمرم ندیدم خداوند رو سپاسگزارم که منو هدایت کرد. به این سایت الهی
با نام یاد پروردگار یکتا و سپاس از الطاف بیکران او
خدارا شکر می کنم که توفیقی دیگر نصیبم کرد تا بار دیگر به حضور عزیزان برسم با جملات و کلماتم
استاد همیشه در مورد این آگاهی ها این حرف را می گوید که این آگاهی ها هم ثروت و نعمت وارد زندگی می کند و هم مانع ضرر و زیان احتمالی می شود.
این فایل برایم هم از آن دسته فایلهایی است که قبل از اینکه به مسئله و یا مشکلی برخورد کنم راه حل آن را یاد می گیرم.
هر چقدر که فکر می کنم اتفاق خاصی که مورد اتهام و غیبت قرار گرفته باشم را به خاطر نمی آورم. شاید در مواردی مورد قضاوت قرار گرفته باشم و به لطف خدا بعد از چندی این موضوع به نفع بنده تمام شده باشد ولی شرایط آنچنانی که برای دیگران پیش می آید که وجه عمومی و اجتماعی و حتی مالی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد برای بنده پیش نیامده، شاید یکی از دلایل آن این باشد که خیلی نخواستم که به نتایج بزرگ و جاه طلبانه ای برسم و این خود یک تلنگری باشد. شاید خیلی از استانداردهای جامعه عبور نکردم و به تبع واکنش خاصی هم دریافت نکردم.
فکر می کنم که عموما افرادی مورد غیبت و تهمت و قضاوت و حسادت واقع می شوند که نتایج متفاوت و متمایزی گرفتند و از اکثریت معمولی جامعه جدا شدند، یک مثل معروفی هم هست که می گوید که: به قطار در حال حرکت سنگ می پرانند.
لذا معمولا اگر کسی کاری به تو ندارد معلوم می شود که کاره ای نیستی
منظورم این نیست که حتما باید مورد تهمت و غیبت قرار بگیری تا معلوم بشود که موفق شدی، نه
منظورم اینست که وقتی مورد این حجمه ها قرار می گیری با این نوع نگرش ذهن و نجواهایش را خیلی منطقی قانع کنی و به جای اینکه ناراحت و نگران بشوی، اتفاقا احساس قدرت و غرور داشته باشی.
از زمانی که با این مسیر آشنا شدم و در مورد غیبت خواندم و شنیدم خیلی بهتر عمل کردم، به قول کتاب چهار میثاق که غیبت یک ویروس ذهنی است و اغلب به سرعت منتشر می شود و ما باید هوشیار باشیم که آلوده به این ویروس نشویم و چقدر زیبا استاد از قرآن با نهایت سادگی و منطق آیه آورد و ذهنیت ما را بهبود داد.
واقعا سپاسگزارم که با این آگاهی های ناب قبل از اینکه به به در بسته برخورد کنم کلید را می یابم.
انشالله که خداوند هدایتمان کند و از این کلید در آن شرایط استفاده حداکثری را ببرم.
قربون خدای قشنگم بشم که اینقدر قرآن رو هدایتگر آفریده . من به دلایلی و با توجه به فوق مذهبی بودن خونوادم در این چندین سال اخیر زندگیم کلا از قرآن فراری بودم و البته قبل اون کلی قران میخوندم البته بدون معنی و گفته بودن که عمرا قران رو متوجه بشیم بخاطر همین هم نه علاقه ای داشتم و هم اینکه میگفتم منکه متوجه نمیشم پس چرا بخونم بشدت مقاومت داشتم نسبت به قرآن.
توی این مدت هم که توی سایت بودم علیرغم دیگر موضوعات ولی انگار از مباحث قرآنی یه جورایی فراری بودم و رد میشدم ازشون .
خداروصد هزار مرتبه شکر توی این چند ماه اخیر با هدایت به کامنت های عشقای عزیزم توی سایت مث سعیده عزیزم و بعد ازون آقا حمید و آقا ابراهیم و … انگار یه علاقه ای در من شکل گرفت نسبت به قرآن . بطوری که وقتی قرآن توی تیوی پخش میشه گوشام و چشام تیز میشه و معنی هاشو میخونم و چقدر هم لذت میبرم البته به اندازه درکم.
تقریبا دو ماه قبل یه میز خریدم که داخل کشوهاش یه دونه قرآن کوچیک بود جزء 30 قرآن بامعنی و یه قرآن کامل خیلی کوچیکتر و بدون معنی داخلش بود . انگار فرکانس علاقه من به قرآن داشت پاسخ داده میشد.
اونجا چندین بار که سر دو راهی بودم به همون قرآنی که فقط جزء 30 داخلش بود پناه میبردم و خداوند خیلی زیبا و قشنگ و فوق العاده بهم پاسخ میداد. یادمه اولین بار بهم گفت بخوان بنام پروردگارت که کریمترین کریمان است مربوط به سوره علق میشد . وای اصن دیوانه شدم
یادمه اونموقع فایل اجابت دعا اومده بود روی سایت و من سوره ضحی رو چقدر باهاش ارتباط قلبی برقرار کردم . هنوز هم میخونمش و ده ها بار نوشتم معناشو و احساس میکنم این وعده خداونده به همه ما که خداوند هدایتمون کرده به مسیر درست پر از نعمت و ثروت
سوگند به روز
سوگند به شب آن هنگام که تاریک میشود
خداوند هرگز تو رو رها نکرده و از دست ناراحت نیست
آینده تو روز به روز بهتر و درخشان تر از گذشته تو خواهد بود
خداوند اینقدر به تو نعمت عطا خواهد کرد تا راضی بشوی
همانگونه که یتیم بودی بهت پناه داد
همانگونه که گمراه بودی و هدایتت کرد
همانگونه که فقیر بودی توانگر و بی نیازت کرد
پس از نعمت هایت سخن بگو
چقدر زیباست چقدر زیباست یه حس آرامشی بم میده که خدا وعده روزی میده و چه کسی وفادارتر از خداوند به وعده خویش است . خدایا شکرت
*
در مورد تهمت و غیبت خدا میگه گناه بزرگی هستش و باید ازش دوری کنیم و جایی که تهمت هست باید اون محیط رو ترک کنیم یا بگیم که در این موارد صحبت نکنند حتی با اون اشخاص اگه دوباره ادامه دادند قطع رابطه کنیم .
با اون اشخاصی که دوست هستیم بسیار روی ما تاثیر میذارن پس برای داشتن دوستان صمیمی استانداردهامون رو ببریم بالا و با هر کسی دوست نشیم .
اگه یه تهمتی رو شنیدی نباید در موردش صحبت کنیم و یا به بقیه بگیم تو قرآن اومده که حتی اگه تو خودت هم دیدی که کسی کاری انجام داده چون توی جامعه انجام نداده و در خلوت خودش بوده و فقط تو دیدی پس نمیتونی براش چهار تا شاهد هم بیاری پس حرفی در موردش نزن و فراموشش کن .
تهمت و غیبت نتیجش به زندگی خودمون برمیگرده باید یادمون باشه چه فرکانسی میفرستیم
گناه تهمت چه خودت شروعش کنی و یا پخشش بکنی در نزد خدا گناه بزرگیست
سلام استاد باکمالات، شما بنده شایسته و مومن خداوند هستید که لطف خدا شامل حالتون شده که میتونید اینقدر ساده و قابل فهم آیات قرآن رو تفسیر کنید، من خیلی مشتاقم که آیات و قوانین اصلی قرآن رو درک کنم، اما خودم وقتی معانی قرآن رو میخونم اونطور که باید، درک نمیکنم و از نظر من هیچ کس مثل شما نمیتونه آیات قرآن رو اینقدر ساده و روان و قابل فهم توضیح بده، امیدوارم یک دوره قرآنی هم برگزار کنید نا افرادی مثل من که مشتاق هستند بتونیم استفاده کنیم، سپاسگزارم⭐
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار
خدا را شکر که من هم لایق دریافت آگاهی های امروزم هستم انشالله که بتونم این آگاهی ها را جزو شخصیت خودم بکنم و همواره در زندگیم اجرا کنم
موضوع غیبت و تهمت که اینو من اول بگم که من دستی در این کار داشتم انشالله که خداوند مرا ببخشه و بیامرزه استغفرالله و ربی و اتوب علیه
ولی خدا را صد هزار مرتبه شکر که الان در این سه سالی عضو سایت هستم سعی می کنم حتی تو ذهن خودم هم کاری به کسی نداشته باشم از وقتی که عضو سایت الهی شدم هرروز دارم ذهنم را بمباران میکنم با این آگاهی ها و دیگه خبری از اوضاع و شرایط نیست که بخواهم توی اون فضا بروم
قبل از آشنایی با این سایت الهی با این که من تو خانواده مذهبی بزرگ شده بودم ولی جمع ما شده بود غیبت و تهمت تا به هم میرسیدیم گله و پاچه دیگران را بار می کردیم و تا میتوانستیم غیبت و تهمت بعد تعجب می کردیم که حالمان بده میشه الان به این آگاهی رسیدیم که غیبت اول از همه حال ما را بد میکند آن قدر انرژی منفی داره که خداوند در قرآن از خوردن گوشت برادر مرده مثال زده خدا مرا ببخش و بیامرز
کسی که هدف در زندگی نداشته باشه همیشه دنبال کار دیگران است ولی خدا را صد هزار مرتبه شکر که هدایت شدم به این سایت الهی والان دیگه خبری از اون غیبت و تهمت ها نیست چراکه خبری از اون افراد نامناسب نیست وقتی که من باورهای مناسب را در ذهنم ساختم خود به خود آدم های منفی و نامناسب حذف شدند والان من با انرژی کوانتومی در این مسیر الهی حرکت می کنم به لطف خدای مهربان
درعوض آدم های خوب و مثبت وارد زندگیم شده با این که فرسنگها با هم فاصله داریم ولی از آگاهی های همدیگر استفاده می کنیم اول فایل های ناب این سایت الهی بعد کامنت دوستان عزیزم بعد دوستان همفرکانسی که تازه با هم آشنا شدیم ودیگه وقتی ندارم که به دیگران کار داشته باشم تازه وقت هم کم می آورم
مهم فرکانس های ماست وقتی که من باورهای مناسب داشته باشم وقتی که همیشه مواظب افکار و ورودی های خودم باشم همیشه کانون توجهم را روی زیبایی ها بگذارم لاجرم آدم ها شرایط و موقعیت های عالی وارد زندگیم میشود به خدا من این روزها دارم این باور را تجربه میکنم تمام شرایط زندگیم تعقیر کرده من هیچ ربطی به اون آدم سه سال پیش ندارم هیچ ربطی به خانواده و اطرافیان ندارم هیچ ربطی به جامعه و فرهنگ ندارم کلی تعقیر کردم حتی از نظر جسمی هم عوض شدم هیچ ربطی به شرایط داغون سه سال پیش ندارم من تعقیر کردم خدا را صد هزار مرتبه شکر و باید متعهدانه به این آگاهی ها و مسیر الهی ادامه بدهم اگر سعادت دنیا و آخرت را میخوام چراکه سعادت دنیا و آخرت بستگی به این ذهن چموش من داره اگه همیشه مواظب ورودی ها باشم قطعآ خروجی خوبی هم دریافت میکنم پس این من هستم که خالق زندگیم هستم اگه جای نازیبایی میبینیم توجه نکنم اگه افراد نامناسب میبینیم که دائما غر می زنند رفت و آمد نکنم ترجیح میدم که تنها باشم ولی دیگه با اون افراد رفت و آمدی نداشته باشم
همان طور که خداوند در قرآن می فرماید که زنان پاک برای مردان پاک هستند یعنی همفرکانس همدار بودن مهمه
الان در محیطی آرام بدون هیچ گونه نگرانی و ترسی خودم با خدای خودم حالم خوبه خوبه وهر روز هم بهتر وبهتر میشود چراکه من تعقیر کردم و هرروز هدایت می شوم به شرایط و موقعیت های عالی سفر های خوب و عالی ورودی های مالی خوب ورودی افراد و گروه های خوب
دیگه خبری از اون حاله بد نیست دیگه خبری از اون افراد نامناسب نیست که حرف های پوچ و بی ارزش بزنیم دیگه خبری از تلویزیون و ماهواره نیست کاره من شده این سایت الهی فقط وفقط
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
سلام به استادان عزیزم و سلام به هم فرکانسی های دوست داشتنیم
وای استاد ماشاالله چقدر تغییر کردید زیبا بودید زیباترررر شدید اینها همه نتیجه ی عمل به قانون سلامته وای خدا جونم ماشاالله پوستتون بسیار زیبا شده استاد عزیزم شما لایق بهترین چیزها و زیباییها هستید
استاد عزیزم شما دقیقا در دل من بودید واین فایل باارزش که میلیاردها میلیارد ارزش داره را برامون ضبط کردید خیلییی خیلی ازتون ممنونم
من چند روز پیش دچار غیبت شدم ولی این موضوع خیلی من رو ناراحت کرده بود و فرکانسمرو پایین اورده بو واقعا این فایل برای من ضبط شده چندین بار گوش کردم تا بهتر بفهمم که غیبت و تجسس با ما چه کار میکنه
وقتی ایه های قران را برامون واضح توضیح میدید احساس خیلییی عالی پیدا میکنم و دوست دارم بار ها و بارها این فایل رو گوش کنم
بنام خداوند بخشنده مهربان..
سلامی دوباره به سایت بهشتیم..بهشتی که معنای واقعی زندگی را به من اموخت…
بهشتی که تمام لحظاتش..کنترل ذهن ..هست…
بهشتی که عمل میاورد..نه حرف مفت.نه حرف بی ارزش…
میخام یه توکه پایی از زندگی گذشته ام.بخاطر باورهای اطرافیانم..رو برای ذهن نجواگرم یاداوری کنم…
استاد عزیزم..من در زمان نوجوانیم..به علت یسری گفته ها ..یسری همون باورها..نمیدونم از چی نشعت گرفته بود..به من القا شده بود…
و همین رفتار باعث شده بود که کانون توجهمو روی این شخص بزارم و هر سری یجورایی برای خودم داستانها رو بوجود بیاورم…
یادمه…این داستان شاید یکم طول بکشه..ولی یچیز بسیار شخصی انشالله برای خودم و برای دوستانم درس بزرگی باشد…
ما یه مدیر داشتیم.زمان مدرسه…. ایشون الان بنده خدا فوت کرده..
و من همیشه طبق اون باورهام ایشون رو مورد تحقیر و بدگویی قرار میدادم…
تا چند سال که تو این مدرسه بودم..از طرف این شخص..خطکشهای فراوانی خوردم..جوری بود که همه مدرسه همه افراد از این شخص میترسیدن..و اکثرا..ترک تحصیل میکردن…
و این باورها!… مخصوصا”اون مدرسه ..خیلی زیاد دانش اموزان تنبل داشت..و مورد توهین و اینجور رفتارها قرار میگرفت….
اسم این مدرسه بنت الهدی بود..بهش میگفتن ..خِنگ خدا……اینقدر این باور روی اسم این مدرسه بود…که همه افراد در اون مدرسه…. درس نخون..و تنبل بودن..کلا جَووش ..اینجوری بود..
چرا!؟چون این باورها تو اون مدرسه،” قوطه ور شده بود..که همه واقعا درس نخون..و همه دست این شخص کتکهای فراوان رو میخوردن…
که منم جزوش بودم.از بس تو اون فضا غرق شده بودم.اینقدر ضعیف بودم..این شخص مدام،”منو کتک میزد..
تا من یکسال تو کلاس اول راهنمایی موندم..اینقدر باورای اطرافیانم روی من تاثیر گذاشت که من واقعا استپ شده بودم..
با وجودیکه یه افرادی بودن.مورد احترام همون شخص قرار میگرفتن.اطرافیان نزدیکم.بودن…
ولی همیشه به مادرم میگفت..
چرا اون دخترات اینقدر قوی و درس خونن.اصلا این دختر مثل اونا نیست…
استاد..دوستانی که اطرافم بودن..خیلی روم تاثیر میزاشت..واقعا یه برهه خیلی ناجوری برام بود..که اصلا من با وجودیکه اینقدر توی،” کارام دیگم…زرنگ بودم. ولی من بخاطر اون تنبل بودنم توی درسهام و دیگر کارام ،”همیشه مورد شتم و کتک زنی.طرف این شخص میشدم…(اینم بخاطر دوستان اطرافم بود)
.
و هر روز این ضربه ها بیشتر میشد.مادرمم میومد مدرسه..ولی هر روز با من بیشتر لج میکرد…
تا اینکه کلا پرونده منو گرفتن.واقعا نجات من بود..از طرف خداوند!.. من هدایت شدم به یه مدرسه دیگه..همون سال…180 درجه من تعقییر کردم..و چقدر نمراتم تو همون پایه بالا گرفت.با معدل بالا!
و این گذشت…تمام شد و رفت…ولی امروز دوستداشتم راجع بهش بگم…
که واقعا تهمت زدن..غیبت کردن ..تو اون موقعها از طرف دوستانم..اینقدر تو این مدرسه به من القا شده بود که منم جزو همونا شده بودم..
چون تمام دوستانم مثل خودم بودن…
اینقدر کانون توجه مخصوصا توی دوستیابی میتونه تاثیر گزار باشه…
حالا حساب کنید دو مکان..با شرایط:یکسان…میتونه..باورهای اطرافیان چقدر روی این دوگروه تاثیر گزار باشه…
و من به لطف خداوند و واقعا هدایت الله بود که من هدایت بشم بجایی که ،” که بهشت را به من دادند..
و من زندگی ام کاملا تعقییر کرد…
دقیقا هدایت اون موقعه ام ،”با هدایت وارد شدنم تو این سایت…صدق میکند…
که چقدر یه محیط میتونه تو زندگیت تاثیر زار باشه..
من همیشه ناگفته نمونه این شخص رحمت خدا رفته….خیلی برام سنگینه میخام بنویسمش ولی امروز لطف خداوند باعث شد .که یاداوریش کنم…
من سالها داشتم به این شخص توهین میکردم…و تا اینکه هدایت شدم به این سایت…
خوب روزی که خداوند بهم گفت باید بری قبرستان…ناگفته نمونه .موقعه ایی که دیگه وارد این برنامه الهی شدم.گفتم خدایا من ایشون رو از صمیم قلبم بخشوندم..من خودم بانی و باعث اینکار بودم…
و گفتم خدایا کمکم کن تا قلبم پاک بشه..چون میدونستم هر احساس بدی اتفاق بد برام بوجود میاره
قبل از اینکه …وارد این سفر هدایتی الله بشم…حدودا چند ماه قبلش…
خواب دیدم تو شب تاریک یفردی با چهره ناشناخته..بلند صدام میکرد..فاطمه علی پور…فاطمه علی پور….
رفتم روی قبرش..ولی نمیتونست صحبت کنه.چهرش پیدا نبود…..
ولی خیلی حس بدی بود.استادم من هنوز اون اشتباهاتی که خودم بانیش بودم.داشتم به این شخص ربطش میدادم..
و این لطف خدا بود…
اره میگفتم..روزی که من هدایت شدم به قبرستان..یه روز خیلی خاصی بود و پر از ارامش…خداوند بهم گفت برو روی قبر همون مدیریت خانم فلان…
و من رفتم روی قبرش نوشته بود..معلمی دلسوز و مهربان…خداوند نگاهمو انداخت روی قبرش….
و من همونجا روی سر قبرش گفتم خانم فلانی من تو رو بخشیدم.امروز روز سفر من به قبرستان بوده..از درون با خدا گفتم..
زبانم باز نمیشد..از اون حسی که داشتم..و همونجا…دیگه بهش گفتم.بخشیدمش استادم!..
چون سالها داشتم این کثافتهای شیطانی رو روی قلبم تلمبار میکردم…
و ووو بخشیدمش استادم!…. بخاطر خودم.بخاطر حال خوبم..بخاطر این سایت عزیز بهشتیمون..که واقعا نه برای خدا نه برای شما استاد هست..برای تاهدمه که روز اولی که اینجا هدایت شدم..
یادمه یه برگه نوشتم ..
که غیبت نکنم.
حرف زشت نزنم.
حرف کسی. رو نزنم
رفتارم خوب باشه.
تاهد بستم گذاشتم توی جلد قران…
در اینجا هر کسی نون باورهاشو میخوره..جهان عدالت الهی همینه!…هر کسی به اندازه ایی که تعقییر میکنه بهمون اندازه هم از طرف خدا پاداش میگیره.نه با حرف بلکه عمل..عملی که حرف مفت نباشه…
…میگفتم…و این شخص ..از طرف خدا بود.که من این کثافتهای ذهنیمو از گذشته پاک و تمییز:کنم…
و همونجا روی سر قبرش بخشیدمش….
و بعد از اون بازم یه شب اومد تو خوابم اینبار حالش خیلی خوب بود…استادم من تعقییر کردم من به اشتباهات گذشته ام پی بردم…
و این گذشت….تا بازم همین چند شب پیش اومد تو خوابم…
الله اکبر ..از لطف بیکران خداوند که چکارهایی که میتونه برات بوجود بیاره…
و من چند بار بعد اون هدابتها رفتم روی سر قبرش…
میخام این نگرش راجع به غیبت و کلا راجع به وعده های:شیطانی بگم..که هر چقدر میگذره…بیشتر میدونم باید همیشه مراقبش:باشم…
چون ما هر لحظه در حال فرکانس هایی به جهان هستی میباشیم.این فرکانسها تبدیل میشه به اتفاقات وارد زندگیمون میشه…
و میخام بگم..ذهن ما سالها مورد تحقیر و کارهای:شیطانی قرار گرفته.و برای تمییز نگهداشتنش باید هر لحظه بهش بها بدییم.بهایی که عمل بیاورد…
استادم با این نگرش…چقدر زندگی حالش تعقییر میکنه..واقعا دنیا مثل ایینه ایی هست…که هر چی بهش بگی..بهت نشون میده…
همین دو روز چقدر دارم روی این روند کار میکنم.و میبینم چقدر ما نشتی داشتیم…
همین شنیدنها چقدر میتونه زندگیمونو تحت تاثیر قرار بده…
یادمه اون اویلی که خواب دیدم.اومدم توی سایت بنویسم..نوشتهام بخدا..کاملا حذف شد..چون افکارم هنوز روی این بنده خدایی که فوت شده بود…قرا میگرفت…
و لطف خدا باعث تا امروزم بیام بنویسمش..که بگم..کِرم از خود ریشه خودت بیرون..میاد…
یه مثل واضحه ایی…..کِرم از خود ریشه خودته!…
هر چی میکشیم خودمونیم…
مثل انگشت اشاره ایی که توی احساس بد به طرف مقابلت نشون میدی..ولی چهار انگشت به طرف خودته..
خیلی حرف ها…………
خیلی حرفه………
الان خیلی احساسم خوبه..میدونی چرا!..چون فهمیدم…خیلی مواظب وردیامم..مخصوصا این موارد باشه….که مثل خوره میفته توی بدنم…
به واقعیت میتونم شیطان رو بصورت واضح ببینم..
استاد عزیزم…من سالها بخاطر این شخصیت..چک و لگدهای فراوانی خوردم..هر چقدر ریز بیین میشوم.بیشتر درکش:میکنم…
فقط:از خداوند هدایت میخام..فقط هدایت میخام..که بتونم این زنجیره شیطانی گذشتمو رها کنم.و بخداوندم پناه ببرم…
اونشب همون مدیر عزیزم بهم گفت..خیلی گنجشک بالای سرم میخونه…
یه لحظه یادم از اون مکان قبرش اومد..دیدم اره..دقیقا یه بید مجنون بالای سر این شخصه…
ناگفته نمونه…یه خبریم از خاسته ام بهم گفت…
و فردی بسیار خوشرو و مهربان در خواب بود…
چقدر همین ببخشش باعث شد تا قلبم از همه چیز پاک بشه…
و لطف خدا شامل حالم شد.تا بتوانم روی خودم کار کنم.نه دیگران رو مقصر زندگی ام بدانم…
اینم درس منو مدیر مدرسمون…و صدها مثال دارم…
حتی نسبت به فرد نزدیک نزدیکم…که بخاطر باورهام و غیبت کردنش و توهین کردنش..و قضاوت کردنش سالها من از ایشون نفرت داشتم و هر بار رنج زیادی از این شخص بُردم..
استادم با کار کردن روی خودم بازم به لطف خدا.این شخص.شده دوست عزیز زندگیم.چه هدیه هایی واسم خرید.هدیه های چند میلیونی..و دیگر هدیه ها..و چه لحظاتی با هم شروع کردیم….
چی بگم از این ذهن شیطانی که میتونه انسان رو مثل بَندی بهم بافت،” کور بزنه…
انشالله که بتونیم..بجای این حرفهای بی ارزش و حرفهای ناجور شیطانی ….در مسیر درست همیشه پایبند باشیم…و یاد بگیرم..درست از قوانین الهی بنفع خودمون و سعادت دنیوی و اخرتمون….ثابت قدم بمانیم…
دوره عزت نفس خیلی خیلی خیلی بهم کمک کرد..تا بتونم این مسیر رو با قدرت بیشتری بپیماییم..
همین الان..به یه فیلم کوتاه چند دقیقه ایی از همین حرفهای مثبت بقول خودشون هدایت شدم…
و ایشون میگفت…کلا حرفش:این بود..که خدا هر جا بخوانید شما رو استجابت میکنه…
یه لحظه منو بفکر فرو بُرد….
گفتم چقدر سایت استاد عباسمنش..با حرفهای مثبتی که اینروزها همه افراد استوری میزارن..و من کاری به باوراشون ندارم.فقط میخام اینو بگم…
که در مسیر درست..در مسیر راست..در مسیر پاکی…باید اول خودشناسیتو قوی کنی..این مرحله خودشناسی نیاز به …بکار کردن داره..باور .خیلی قوی در برابر نجوای ذهنی داره….
وقتیکه خودتو خوب شناختی باوراتو شناختی پیداشون کردی روی خودت کار کردی..تا تکه های شیطانی در درونت از بیین رفت بعد رنگ خدا تو وجودت میاد…
خدا نمیتونه خیلی راحت وارد درونت بشه…خدا بها میخاد!… نمیگم من خوبم..همه ماها انسانیم و داریم تجربه میکنیم..
ولی یه موقعهایی که پاشنهامو میبینم..درکش میکنم..اینم با عمل بهش:پی میبرم..
میبینم چقدر هنوز نیاز بکار کردن دارم..هنوز اول راهم..هر روز که یچیز جدید از:قانون یاد میگیرم میبینم هنوز اول راهم…اول راهم…
الله اکبر…
استادم ..با قدمهای کوچک و بزرگ..از درسهایی که بهم هر لحظه میدی…دارم بیشتر پی میبرم….که رسیدن بخداوند…بها میخاد…
هم انرژی.هم پولی.هم زمانی.و هم عملکرد…….
عملکرد…….
جلوی زبان خودت رو گرفتن….عمل میخاد عمل میخاد.جلوی زنجیر بافته های شیطانی عمل میخاد…عمل میخاد…عمل میخاد..
رسیدن به الهامات و درک خداوند..عمل میخاد.اصلا ابدا..فقط شنیدنش نیست…عمل میخاد…
فقط از راه خودشناسی میشه به خداشناسی رسید..اینم مدار به مدار….بازم عمل میخاد..
اینروزا خیلی هدایت میشم که باید فلان کار رو انجام بدم…یوقتایی استپ میکنم…ولی میدونم اگه انجامش ندم…تو اون مدار در جا میزنم..
برای رفتن به مدار بالا…فقط فقط فقط عمل میخاد..
یه شب بهم پیام داد.حالا وقتشه تو شب تنهایی بری اونجایی که از بچگی ازش ترس داشتی…اون لحظه روی زمین جام نبود گفتم من باید برم…
و اینم با تکامل طی شد.نصفه راه رو میموندم.ولی گفتم تو باید این شهامتو داشته باشی…دو شب پشت سر هم….
هدایت شدم به لطف خودش اون مسیر رو طی کنم..جایی که هیچکسی جز خودت نباشه..
ولی به لطف خدا انجام شد…
خودشناسی عمل میخاد تا برسی به خداشناسی…واقعا بخودم افتخار میکنم به خودم افتخار میکمم که تونستم با قدرت بیشتری این مسیر رو بپیماییم…
یوقتایی ترس بود…ولی گفتم من باید انجامش بدم…
استادم خیلی بهتون افتخار میکنم ..که شما بهای تمام خاستهاتونو دادین..میدونم واقعا ارزششم داره…و به این درک دارم میرسم..که باید بهای خداشناسی رو با عملکردت ،” با تمام وجودت بِدی……
خداشناسی نیاز به ایمان قوی داره.ایمانی که حرف مفت رو از بیین میبره…
هر جا عقلم گفته..تو خیلی خوبی.همون لحظه مورد ازمایش قرار گرفتم….اونجا مشخص شده چجور به قانون احترام قائلم..
در نهایت سپاسگزار خداوندم که مرا هدایت نمود تا بتونم این مسیر رو به خیرو خوبی،” برای همیشه و با تکامل و قدم به قدم جلو ببرم..و من میدونم تا زنده هستم .خوشبختیهای من فقط با کنترل ذهن داره رقم میخوره……
به امید روزهای الهی دیگر …و رفتن به مدارهای خداشناسی.بیشتر….
به نام خداوند رحیم
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان سایت elmeservat.com
چقدر این جمله عمیقه :واقعا مگه من چقدر پاکم که بقیه رو دارم قضاوت میکنم. و وقتی ادم ها رو قضاوت میکنم دیگه نمیتونم دوسشون داشته باشم و با قضاوت کردن دارم خودم رو تعریف میکنم
موضوعی که وقتی عمیق تر فکر میکنم وبهش میرسم اینه که چطور ما انسان ها با دست خودمون رو از نعمت ها و برکت ها و شادی ها و لذت ها دور میکنیم با نگرش ها و با عینک بدبینی و کمبود به دنیا نگاه میکنیم.
و منتظریم یه نفر کار اشتباهی بکنه که ازش آتو بگیریم حتا بین خواهر برادری که وجود داره که بگیم آخیش دلمون خنک شد. ولی این سمی هست که کم کم میخوریم و اثر میکنه
ما خودمون به خودمون ظلم میکنیم و مثل یه بالن به خودمون شن آویزان کردیم و پایین میایم یا مثل یه شخصی که در یه مسیر یه کیسه شنی سنگین رو داره حمل میکنه و نمیذاره زمین و به جایی میرسه که میبُره
غیر از اینکه تهمت زدن و قضاوت و سو ظن ها چه گناهی هست یا اینکه انسان رو در چه مدار بدی قرار میده. اما اتفاقی که میوفته بسیار توی شخصیت ما تاثیر مخربی داره بدون اینکه بفهمیم و یه گره کور در وجودمون میاره که یا اصلا نمیفهمیم یا باز کردنش انرژی زیادی میخواد و یه ضرر بزرگی به خودمون میزنیم که جلوی رشد ما رو میگیره
از حتی چیزهای کوچک میشه دید . مثلا بارها شده که به شخصی زنگ یا پیام دادم اما جواب نداده بعد توی دلم قضاوت کردم یا توی صف خودپرداز بوده و شخص جلویی کند از نظر من عمل کرده و من قضاوت کردم و بی نهایت مثال های بزرگ و کوچک وجود داره
و با اینکه من در این موضوع ادمی هستم که جلو روم بدترین صحنه رو دیدم و گفتم به من ربطی نداره و رد شدم و میخوام بگم این چیزها خیلی ریز هستن که شاید خودمون متوجه نشیم.
من بیشتر تجربه ای که داشتم از وارد شدن کار جدید بوده که وارد کار جدید که میشدم همون روزهای اول افراد از صاحب کار گله داشتن و میگفتن اینجوری باش یا زرنگ باش و نصیحت میکردن و من توی دلم به خودم میگفتم که بلد نیستم و معمولا توی جمع ها نمیرفتم و بدون استثنا هرجا کار کردم بقیه ازم راضی بودن و بیشترین توجه صاحب کار رو به من داشتن و بقیه هم کنایه میزدن میگفتن
خداروشکر من الان در شرایطی هستم که هیچ دوستی به غیر از خداوند ندارم چون واقعا بهش رسیدم .
ولی در گذشته انقدر برای خانواده دوستام و همکاران شخصیتی نشون دادم کخ مثل بچشون بودم و از همه جیک و پوک و ریز زندگی و تبارشون میدونستم و از کارهای پنهانی دوستام و همکارام با خبر بودم چون بهم این اعتماد رو داشتن . یا من رفتارهای با چشم خودم دیدم که تصورش برای بعضی مشکله اما زیپ دهنم رو کشیدم و مسیر خودم رو رفتم. چون برام این مسائل بی ارزش بوده.
یه شعاری اینه که: به من ربطی نداره
و حتا قبلنا به خانوادم هم قبلا گفتم جلو من از کسی صحبت نکنید و به من ربطی نداره و خیلی وقتا ناراحت شدن که تو چقدر بدعنقی یا نمیشه باهات حرف زد. و از یه جایی دیگه خودشون رعایت کردن و من برم سکوت میکنن
و نکته مهم اینکه تصمیمی که با قلبت بهش رسیدی و یا سبک خودته رو به کسی نگو که تخم شک و ترس و نامیدی توی دلت میکاره
دیروز گذشت اما امروز هست ، اگر نفس میکشم پس میتونم تغییر ایجاد کنم
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿5﴾
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ﴿6﴾
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ ﴿7﴾
به نام خدای عادل.
استاد سلام
مریم جان سلام
بچهها سلام
خدایا شکرت که اینجام
خدایا این بزرگترین ، بهترین ، باارزشمند ترین و زیبا ترین نعمتی ست، که بهم لطف کردی.
خدایا هر آنچه دارم از توست.
فایل امروز خیلی حالم و خوب کرد و یه جاهایی اشکم و در آورد.
وقتی عباس منش از زبان خدا قرآن و واسم میگه و از حرف ها و صحبت های خدا با من حرف میزنه خیلی کیف می کنم لذت می برم.
چقدر قانون و خدا خوب ، شفاف سازی کرده اما این روزها دارم درک می کنم و هی بیشتر.
چند روز پیش همین آیه و خوندم که خدا میگفت غیبت اینققققققققدر گناه بزرگی ه، که برابر با خوردن گوشت برادر مرده ست.
خیلی منظورش و درک نکردم امروز فهمیدم که اگه کلید و بلد باشم و برگردم به آیه های قبل ترش، خیلی واضح همه چی و گفته.
خدایا متشکرم.
از روزی که وارد این سایت شدم یعنی واسم غار حراست که هر چند یکبار منو مجنون خودش می کنه و فقط شادی، لذت ، حال خوب ست.
سالها ست که غیبت و ترک کردم و هیچ کس هنوز نشده که بیا پیشم بخواد ادامه بده و من بهش اجازه بدم.
به خودم افتخار می کنم و خدا رو شکر می کنم که این نعمت بزرگ بهم لطف کرده داده.
خیلی آدم اومدند وقتی تغییرات م رو می بینند بهم میگن از دین خارج شدی.
ایمان ت و باختی.
یه آدم بی خیال که دلش به هیچ کس رحم نداره شدی.
اما وقتی فکر می کنم که قبلاً کی بودم و الان کی هستم حالم خوب میشه و جواب ذهن م که همراه گفته های آدم های اطراف م نجوا و شروع می کنه میدم بابا من ایمان دارم ، راهم ، مسیرم ، کارم درست ه.
پس سری تکون میدم و حرف هاشون و تایید می کنم.
بارها شده توسط نزدیکان م، مسخره شدم، و به تهمت هابی زدند اما من فقط سکوت می کنم و حرفی برای گفتن ندارم.
روزهای اول خیلی دوست داشتم که قانع کنم آدم های دور و برم ، اما امروز که روزها با حتی ماها میگذره که با رسیدن به ناخواسته ها، تضادها سکوت و بهترین جواب می دونم برای آرامش خودم.
خدایا شکرت که تو قانون م
خدایا شکرت که خوشبخت م.
خدایا شکرت که ارزشمند م.
خدایا شکرت که بهترین نعمت ، ثروت و دارم.
خدایا شکرت که دارم خوب زندگی می کنم.
خدایا شکرت که عشق تو هستم.
خدایا شکرت که هستی و آرامش دل کنی.
خدایا سپاسگزارم
به نام خدای مهربانم .
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته محترم و همه دوستان هم فرکانسیم .
الهی شکرت یک روز زیبای دیگه فرصت دادی تا بتونم در این جهان زیبایت باشم و از قوانین تو بشنوم درک کنم عمل کنم.
این فایل واقعا به معنای واقعی کلمه منحصر به فرد هست تمام فایلهای هدیه استاد عزیز الماس هستند که ایشون
این گنجها را کشف کردن و به من و همه دوستانم در این سایت بهشتی انتشار میدن خیلی خوشبختم که مخاطب
چنین انسان نمونه در جهان هستم که از قوانین واقعی در جهان صحبت میکنه و خودش داره با این قوانین زندگی
میکنه و منتشر میکنه واقعا من و همه کسانی که به اینجا هدایت شدیم ما جزو یک دهم یک درصد مردم هستیم
که یک جور دیگه داریم به جهان نگاه میکنیم و امیدوارم بتونم به این آگاهی های داغ طلایی جامع عمل بپوشانم و
نتایجم نشان دهنده مدارم خواهد بود که چقدر ازین مطالب آگاهی ها گنج های تازه کشف شده در جهان استفاده
کردم من همه انسانها از ذهن همیشه رکب خوردیم و میخوریم تا جایی که بتونیم آگاهانه ورودی های ذهنم را ازین
دسته آگاهی ها پر کنم دیگه نجوا زورش کمه نمیتونه کاری کنه من اگر تغذیه اش نکنم نمیتونه کاری از پیش ببره
احساس خوبم نشان دهنده شکست نجواست در همین مورد تهمت و غیبت که در قران خداوند ازش صحبت کرده
باید براش اهرم رنج و لذت درست کنم واقعا کار کنم خط قرمزی برای خودم در روابط با ادمها ماها که در جامعه با
ادمها در ارتباط هستیم و اکثریت هم توجه به نکات جالبی ندارن بتونم این حد و مرز را با کمک الله مهربانم بسازم
تا ازین گرداب الوده غیبت و تهمت نشنوم و بهش توجه نکنم چون به قول استاد عزیزمون نمیشه بشنوی و بهش
فکر نکنی مخصوصا در مورد نفری که نیست و دارن ازش حرف میزنن و میشناسم چقدر میتونه در موردش در ذهنم
اثر بدی داشته باشه نمیتونم باهاش ارتباط پاکی داشته باشم چون اون حرفها را در ان جستجو میکنم و به نکات منفی
اون شخص دارم بال و پر میدم و دیگه ارتباط با اون ادم بسیار وحشتناک میشه و باید بتونم جلوی این همه تخریب را
در ارتباط با ادمها با نمودن با ادمهای سمی جلوگیری کنم به امید و کمک ربم این زندگی زیبا را زیباتر ببینم و زیباترش
کنم حیفه که در این جهان به این زیبایی من به نکات و حرفهای الوده گوش کنم و در ذهنم پرورش بدم اگاهانه نکات
مثبت هر چیزی توجه کنم خودمو از زیبایی ها بمباران کنم تا با کمک همین ذهن چموش جهان را زیباتر ببینم و رام
خودم باشه ذهن تا فرمانروایی را بهش بفهمونم که دنیا دست خودمه نه تو ذهن جان هرچی من میگم همونه فقط
زیبایی را ببین صحبت کن پرورش بده تا زندگی را در این جهان زیباتر ببینم و لذت ببرم الهی شکرت برای این فایلهای
زندگی ساز بهشتی دم شما گرم استاد عزیزم همیشه بدرخشید تا بی نهایت .
شما را به خدای بزرگم میسپرم خدا یارو نگهدارتون
بنام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و همچنین همکلاسی های فوقالعاده خیلی لذت بردم از این فایل و چون من اغلب بین آدم های هستم که اغلب غیبت میکنن یا قضاوت میکنن یا تهمت میزنن فکر کنم باید تا آخر عمرم به شنیدن این فایل ادامه بدم و مسیر خودمو با اعتماد بنفس انتخاب کنم و نگران حرف کسی هم نباشم
کامنتم رو میخوام از مصاحبه اخیری که از کلیان امباپه شده قبل از بازی با ولسبورگ در لیگ قهرمانان اروپا شروع کنم که خیلی درسها داره برای همه ما
چند روز پیش نیمار در مورد امباپه ادعا کرده بود که زمانی که مسی اومد پاریس امباپه خیلی حسادت میکرد بهش و یه جورایی گویا حالش خوب نبوده
بعد در همین رابطه خبرنگار از امباپه میپرسه که نظرت در مورد اظهارات اخیر نیمار چی هست
امباپه پاسخ میده :در مورد نیمار ؟ خیر من چیزی ندارم که بگویم تمرکزم صد در صد روی تیمم هست و نیمار رو بعنوان یک انسان عالی و منحصر به فرد دوستش دارم و به خانواده نیمار بسیار احترام قایل هستم و در ادامه امباپه یک حرفی میزنه که استاد عباس منش سالیان ساله که دارن به همه ما درس میدن که واقعا تفاوت هارو در نتایج رقممیزنه
در ادامه امباپه میگه من کوشش میکنم روزهای خوشی رو که در پاریس باهم داشتیم رو بیاد بیارم
و براش آروزی موفقیت میکنم
این مصاحبه رو بعد از اتمام این فایل از استاد خواندم و واقعا دگرگون شدم و حسم گفت حتما باید کامنت بزارم اصلا شاید نشونه بوده که این مصاحبه یک مثال واقعی از حرفهای استاد باشه حالا شرایط امباپه رو اگر از روز های اولی که تو رئال اومد و با الان مقایسه کنیم تقریبا قابل مقایسه نیست اینقدر که داره عالی خودشو میاره روی فرم توی اون حجم وحشتناک از قضاوت و تهمت و توقع بعد ازون پنالتی که مقابل لیورپول و اتلتیکو بیلبائو که از دست داد که منجر به باخت تیم رئال شد که این اتفاق هم مال یکونیم دوماه پیشه اگر اشتباه نکنم که توی این مدت کم میتونه آنقدر جواب انتقادات و قضاوت هارو بده
بعد داشتم فکر میکردم که این مصاحبه طرز فکر کلی امباپه رو در مورد انتقادات و تمسخرات و تهمت ها قضاوت ها رو نمایان کرد که اصلا بیس فکری این آدم بر پایه توجه به نکات مثبت است همون حرفی که در مورد نیمار زد که کوشش میکنم روزهای خوشی رو که با هم بودیم رو بیاد بیارم و این نگاه میشه همون نگاه قرآن اصلا
اینکه شما فکر میکنید این قضاوت ها تهمت ها شره براتون در حالی که خیره برای شما حالا چجوری میتونه خیر باشه برامون به نظر من با همین نگاه امباپه میتونه خیر باشه
همین نگاه بوده که از زیر اون فشار وحشتناک الان همه رسانه ها دارن ازش تعریف میکنن و چقدر عالی عملکرد فردی این بازیکن تعقیر کرده حتی تو بازی الکلاسیکو هم که رئال اون باخت سنگین رو داد آنچلوتی مربی رئال گفت که همه بد بودند بجز امباپه اینا خیلی حرف داره خدای برامون که یک ذهنیتی که اینقدر میتونه خودشو کنترل کنه و اینقدر تمرکزش روی نکات مثبت باشه میتونه حتی از زیر فشار های سنگین به موفقیت های بسیار زیادی برسه حالا خدا میدونه با این ذهنیت چه موفقیت های رو قراره بهش برسه
البته که با همین ذهنیت تو سن هجده سالگی یکبار قهرمان جام جهانی شد
چیزی که مسی تو اواخر فوتبالش بهش رسید و امیدوارم همه مون نگاه مون به انتقادات تهمت ها مثل امباپه باشه همینقدر متمرکز روی شرایط فعلی خودمون و همینقدر مثبت نگر در مورد کسی که بهمون تهمت میزنه
همینقدر بقول قرآن تجسس نکنیم که ببینم که بیرون ما چی میگذره
امیدوارم این مصاحبه یک سری درسهای خوبی برای هممون داشته باشه
سپاسگزارم استاد عزیز که اینقدر قشنگ دارین توضیح میدید بخدا هیجای دنیا نمیشه یک همچین اگاهی رو پیدا کرد حد اقل من تو کل عمرم ندیدم خداوند رو سپاسگزارم که منو هدایت کرد. به این سایت الهی
بدرود
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام یاد پروردگار یکتا و سپاس از الطاف بیکران او
خدارا شکر می کنم که توفیقی دیگر نصیبم کرد تا بار دیگر به حضور عزیزان برسم با جملات و کلماتم
استاد همیشه در مورد این آگاهی ها این حرف را می گوید که این آگاهی ها هم ثروت و نعمت وارد زندگی می کند و هم مانع ضرر و زیان احتمالی می شود.
این فایل برایم هم از آن دسته فایلهایی است که قبل از اینکه به مسئله و یا مشکلی برخورد کنم راه حل آن را یاد می گیرم.
هر چقدر که فکر می کنم اتفاق خاصی که مورد اتهام و غیبت قرار گرفته باشم را به خاطر نمی آورم. شاید در مواردی مورد قضاوت قرار گرفته باشم و به لطف خدا بعد از چندی این موضوع به نفع بنده تمام شده باشد ولی شرایط آنچنانی که برای دیگران پیش می آید که وجه عمومی و اجتماعی و حتی مالی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد برای بنده پیش نیامده، شاید یکی از دلایل آن این باشد که خیلی نخواستم که به نتایج بزرگ و جاه طلبانه ای برسم و این خود یک تلنگری باشد. شاید خیلی از استانداردهای جامعه عبور نکردم و به تبع واکنش خاصی هم دریافت نکردم.
فکر می کنم که عموما افرادی مورد غیبت و تهمت و قضاوت و حسادت واقع می شوند که نتایج متفاوت و متمایزی گرفتند و از اکثریت معمولی جامعه جدا شدند، یک مثل معروفی هم هست که می گوید که: به قطار در حال حرکت سنگ می پرانند.
لذا معمولا اگر کسی کاری به تو ندارد معلوم می شود که کاره ای نیستی
منظورم این نیست که حتما باید مورد تهمت و غیبت قرار بگیری تا معلوم بشود که موفق شدی، نه
منظورم اینست که وقتی مورد این حجمه ها قرار می گیری با این نوع نگرش ذهن و نجواهایش را خیلی منطقی قانع کنی و به جای اینکه ناراحت و نگران بشوی، اتفاقا احساس قدرت و غرور داشته باشی.
از زمانی که با این مسیر آشنا شدم و در مورد غیبت خواندم و شنیدم خیلی بهتر عمل کردم، به قول کتاب چهار میثاق که غیبت یک ویروس ذهنی است و اغلب به سرعت منتشر می شود و ما باید هوشیار باشیم که آلوده به این ویروس نشویم و چقدر زیبا استاد از قرآن با نهایت سادگی و منطق آیه آورد و ذهنیت ما را بهبود داد.
واقعا سپاسگزارم که با این آگاهی های ناب قبل از اینکه به به در بسته برخورد کنم کلید را می یابم.
انشالله که خداوند هدایتمان کند و از این کلید در آن شرایط استفاده حداکثری را ببرم.
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام به همه عزیزانم
قربون خدای قشنگم بشم که اینقدر قرآن رو هدایتگر آفریده . من به دلایلی و با توجه به فوق مذهبی بودن خونوادم در این چندین سال اخیر زندگیم کلا از قرآن فراری بودم و البته قبل اون کلی قران میخوندم البته بدون معنی و گفته بودن که عمرا قران رو متوجه بشیم بخاطر همین هم نه علاقه ای داشتم و هم اینکه میگفتم منکه متوجه نمیشم پس چرا بخونم بشدت مقاومت داشتم نسبت به قرآن.
توی این مدت هم که توی سایت بودم علیرغم دیگر موضوعات ولی انگار از مباحث قرآنی یه جورایی فراری بودم و رد میشدم ازشون .
خداروصد هزار مرتبه شکر توی این چند ماه اخیر با هدایت به کامنت های عشقای عزیزم توی سایت مث سعیده عزیزم و بعد ازون آقا حمید و آقا ابراهیم و … انگار یه علاقه ای در من شکل گرفت نسبت به قرآن . بطوری که وقتی قرآن توی تیوی پخش میشه گوشام و چشام تیز میشه و معنی هاشو میخونم و چقدر هم لذت میبرم البته به اندازه درکم.
تقریبا دو ماه قبل یه میز خریدم که داخل کشوهاش یه دونه قرآن کوچیک بود جزء 30 قرآن بامعنی و یه قرآن کامل خیلی کوچیکتر و بدون معنی داخلش بود . انگار فرکانس علاقه من به قرآن داشت پاسخ داده میشد.
اونجا چندین بار که سر دو راهی بودم به همون قرآنی که فقط جزء 30 داخلش بود پناه میبردم و خداوند خیلی زیبا و قشنگ و فوق العاده بهم پاسخ میداد. یادمه اولین بار بهم گفت بخوان بنام پروردگارت که کریمترین کریمان است مربوط به سوره علق میشد . وای اصن دیوانه شدم
یادمه اونموقع فایل اجابت دعا اومده بود روی سایت و من سوره ضحی رو چقدر باهاش ارتباط قلبی برقرار کردم . هنوز هم میخونمش و ده ها بار نوشتم معناشو و احساس میکنم این وعده خداونده به همه ما که خداوند هدایتمون کرده به مسیر درست پر از نعمت و ثروت
سوگند به روز
سوگند به شب آن هنگام که تاریک میشود
خداوند هرگز تو رو رها نکرده و از دست ناراحت نیست
آینده تو روز به روز بهتر و درخشان تر از گذشته تو خواهد بود
خداوند اینقدر به تو نعمت عطا خواهد کرد تا راضی بشوی
همانگونه که یتیم بودی بهت پناه داد
همانگونه که گمراه بودی و هدایتت کرد
همانگونه که فقیر بودی توانگر و بی نیازت کرد
پس از نعمت هایت سخن بگو
چقدر زیباست چقدر زیباست یه حس آرامشی بم میده که خدا وعده روزی میده و چه کسی وفادارتر از خداوند به وعده خویش است . خدایا شکرت
*
در مورد تهمت و غیبت خدا میگه گناه بزرگی هستش و باید ازش دوری کنیم و جایی که تهمت هست باید اون محیط رو ترک کنیم یا بگیم که در این موارد صحبت نکنند حتی با اون اشخاص اگه دوباره ادامه دادند قطع رابطه کنیم .
با اون اشخاصی که دوست هستیم بسیار روی ما تاثیر میذارن پس برای داشتن دوستان صمیمی استانداردهامون رو ببریم بالا و با هر کسی دوست نشیم .
اگه یه تهمتی رو شنیدی نباید در موردش صحبت کنیم و یا به بقیه بگیم تو قرآن اومده که حتی اگه تو خودت هم دیدی که کسی کاری انجام داده چون توی جامعه انجام نداده و در خلوت خودش بوده و فقط تو دیدی پس نمیتونی براش چهار تا شاهد هم بیاری پس حرفی در موردش نزن و فراموشش کن .
تهمت و غیبت نتیجش به زندگی خودمون برمیگرده باید یادمون باشه چه فرکانسی میفرستیم
گناه تهمت چه خودت شروعش کنی و یا پخشش بکنی در نزد خدا گناه بزرگیست
سلام استاد باکمالات، شما بنده شایسته و مومن خداوند هستید که لطف خدا شامل حالتون شده که میتونید اینقدر ساده و قابل فهم آیات قرآن رو تفسیر کنید، من خیلی مشتاقم که آیات و قوانین اصلی قرآن رو درک کنم، اما خودم وقتی معانی قرآن رو میخونم اونطور که باید، درک نمیکنم و از نظر من هیچ کس مثل شما نمیتونه آیات قرآن رو اینقدر ساده و روان و قابل فهم توضیح بده، امیدوارم یک دوره قرآنی هم برگزار کنید نا افرادی مثل من که مشتاق هستند بتونیم استفاده کنیم، سپاسگزارم⭐
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار
خدا را شکر که من هم لایق دریافت آگاهی های امروزم هستم انشالله که بتونم این آگاهی ها را جزو شخصیت خودم بکنم و همواره در زندگیم اجرا کنم
موضوع غیبت و تهمت که اینو من اول بگم که من دستی در این کار داشتم انشالله که خداوند مرا ببخشه و بیامرزه استغفرالله و ربی و اتوب علیه
ولی خدا را صد هزار مرتبه شکر که الان در این سه سالی عضو سایت هستم سعی می کنم حتی تو ذهن خودم هم کاری به کسی نداشته باشم از وقتی که عضو سایت الهی شدم هرروز دارم ذهنم را بمباران میکنم با این آگاهی ها و دیگه خبری از اوضاع و شرایط نیست که بخواهم توی اون فضا بروم
قبل از آشنایی با این سایت الهی با این که من تو خانواده مذهبی بزرگ شده بودم ولی جمع ما شده بود غیبت و تهمت تا به هم میرسیدیم گله و پاچه دیگران را بار می کردیم و تا میتوانستیم غیبت و تهمت بعد تعجب می کردیم که حالمان بده میشه الان به این آگاهی رسیدیم که غیبت اول از همه حال ما را بد میکند آن قدر انرژی منفی داره که خداوند در قرآن از خوردن گوشت برادر مرده مثال زده خدا مرا ببخش و بیامرز
کسی که هدف در زندگی نداشته باشه همیشه دنبال کار دیگران است ولی خدا را صد هزار مرتبه شکر که هدایت شدم به این سایت الهی والان دیگه خبری از اون غیبت و تهمت ها نیست چراکه خبری از اون افراد نامناسب نیست وقتی که من باورهای مناسب را در ذهنم ساختم خود به خود آدم های منفی و نامناسب حذف شدند والان من با انرژی کوانتومی در این مسیر الهی حرکت می کنم به لطف خدای مهربان
درعوض آدم های خوب و مثبت وارد زندگیم شده با این که فرسنگها با هم فاصله داریم ولی از آگاهی های همدیگر استفاده می کنیم اول فایل های ناب این سایت الهی بعد کامنت دوستان عزیزم بعد دوستان همفرکانسی که تازه با هم آشنا شدیم ودیگه وقتی ندارم که به دیگران کار داشته باشم تازه وقت هم کم می آورم
مهم فرکانس های ماست وقتی که من باورهای مناسب داشته باشم وقتی که همیشه مواظب افکار و ورودی های خودم باشم همیشه کانون توجهم را روی زیبایی ها بگذارم لاجرم آدم ها شرایط و موقعیت های عالی وارد زندگیم میشود به خدا من این روزها دارم این باور را تجربه میکنم تمام شرایط زندگیم تعقیر کرده من هیچ ربطی به اون آدم سه سال پیش ندارم هیچ ربطی به خانواده و اطرافیان ندارم هیچ ربطی به جامعه و فرهنگ ندارم کلی تعقیر کردم حتی از نظر جسمی هم عوض شدم هیچ ربطی به شرایط داغون سه سال پیش ندارم من تعقیر کردم خدا را صد هزار مرتبه شکر و باید متعهدانه به این آگاهی ها و مسیر الهی ادامه بدهم اگر سعادت دنیا و آخرت را میخوام چراکه سعادت دنیا و آخرت بستگی به این ذهن چموش من داره اگه همیشه مواظب ورودی ها باشم قطعآ خروجی خوبی هم دریافت میکنم پس این من هستم که خالق زندگیم هستم اگه جای نازیبایی میبینیم توجه نکنم اگه افراد نامناسب میبینیم که دائما غر می زنند رفت و آمد نکنم ترجیح میدم که تنها باشم ولی دیگه با اون افراد رفت و آمدی نداشته باشم
همان طور که خداوند در قرآن می فرماید که زنان پاک برای مردان پاک هستند یعنی همفرکانس همدار بودن مهمه
الان در محیطی آرام بدون هیچ گونه نگرانی و ترسی خودم با خدای خودم حالم خوبه خوبه وهر روز هم بهتر وبهتر میشود چراکه من تعقیر کردم و هرروز هدایت می شوم به شرایط و موقعیت های عالی سفر های خوب و عالی ورودی های مالی خوب ورودی افراد و گروه های خوب
دیگه خبری از اون حاله بد نیست دیگه خبری از اون افراد نامناسب نیست که حرف های پوچ و بی ارزش بزنیم دیگه خبری از تلویزیون و ماهواره نیست کاره من شده این سایت الهی فقط وفقط
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
به نام خدا
سلام به استادان عزیزم و سلام به هم فرکانسی های دوست داشتنیم
وای استاد ماشاالله چقدر تغییر کردید زیبا بودید زیباترررر شدید اینها همه نتیجه ی عمل به قانون سلامته وای خدا جونم ماشاالله پوستتون بسیار زیبا شده استاد عزیزم شما لایق بهترین چیزها و زیباییها هستید
استاد عزیزم شما دقیقا در دل من بودید واین فایل باارزش که میلیاردها میلیارد ارزش داره را برامون ضبط کردید خیلییی خیلی ازتون ممنونم
من چند روز پیش دچار غیبت شدم ولی این موضوع خیلی من رو ناراحت کرده بود و فرکانسمرو پایین اورده بو واقعا این فایل برای من ضبط شده چندین بار گوش کردم تا بهتر بفهمم که غیبت و تجسس با ما چه کار میکنه
وقتی ایه های قران را برامون واضح توضیح میدید احساس خیلییی عالی پیدا میکنم و دوست دارم بار ها و بارها این فایل رو گوش کنم
ممنونم به خاطر این فایل زیبا وارزشمند
در پناه خدای مهربان باشید