اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ـ تو بدی را با شیوهای که نیکوترین باشد دفع کن ،ما به آنچه وصف میکنند داناتریم .
سلام خدمت اساتید عزیزم و تمامی دوستان ارزشمندم.خدا رو هزاران مرتبه شکر که باز هم روی ماهتون رو میبینیم استاد عزیز
خدا رو صدها هزار مرتبه شکر بابت این همرمانی ها و هدایت های ارزشمند الهی از زبان شما استاد عزیز
احساس میکنم خدا قشنگ اگاهیهای پروژه مهاجرت به مدار بالاتر و این فایل رو در جهت مسیرم مثل چراغ های روشنی بخش مسیرم قرار داده که مسیرم رو درست برم.
سپاسگزارم از خداوند و شما استاد عزیز
حرف دیگران همون پاشنه اشیلی هست که شبیه همون کرم ها وافت های درخت باورهامون هست.چقدر این پاشنه اشیل من هست و یه چیزی هست که تا ابد باید روش کار کرد. وقتی برگشتم روستا من بودم و یک عالمه فیش و رسیدهای پرداخت که خانوادم سالهای دانشجوییم برام واریز کرده بودن.یکی از افراد خانوادم که اتفاقا اون فرد دشمنی با من نداشته ونداره و بسیار هم مهربان هست. رو این حساب که من یادم باشه چقدر پول از خانوادم گرفتم اونها رو سالها نگه داشته بود یه چمدون پر فیش های بانک.هر خواسته ای داشتم یا چیزی میشد اینها رو میکوبیدن تو سر من که تو فقط حرف نزن که چوب خطت پره.این کار باعث شده بود کلا رابطه خوبی با اطرافیانم نداشته باشم.سالهای اول اومدنم که فکر میکردم باید برم رو زمینهای پدرم براش کار کنم تا جبران بشه.گاهی کارای مردونه انجام میدادم و احساس خوبی داشتم که الان دیگه تو ذهن بقیه من ادم بدی نیستم.اما بهتر هست البته بگم که همکاری با خانم حاجی محسن از شاگردهاتون خیلی تو تغییر دیدگاهم و باورهام و عملکردم تاثیرات خوب داشت چون در طی همکاریمون بالاخره میدیدم رفتار و کردارشون و باورهاشون و از این بابت سپاسگزار خداوند و قدردان ایشون و استاد عزیز هستم.از همون موقه ها که یه ذره فهمیدم داستان اصلا این نیست و ارزشمندی من رو دیگران مشخص نمیکنند دیگه سر زمینها برای کار نرفتم مگر برای تفریح.البته تلاشم رو میکنم فرزند پاک و صالحی برای پدرو مادرم باشم.بهشون احترام بزارم و قدردانشون باشم.اوایل خییلی اطرافیانم تعجب میکردن اما بعد از یه مدتی همه چیز در جهت اسانی و ارزشمندی من پیش رفت.پدرم که همیشه من رو مسئول خیلی چیزها میدونست و همیشه میگفت تو انقدر هزینت زیاد بود که من تو کل زندگیم یه ماشین نخریدم.سال گذشته درست زمانی که من تو این مورد رو خودم با هدایت خدا کار میکردم یهو تصمیم گرفتن و رفتن گواهینامه رانندگیشون رو تو سن بالای 70 سالگی پیگیر شدن.چقدر با ذوق و شوق میرفتن کلاس و تو یه مدت کوتاه به لطف خدا گواهینامشون رو گرفتن و چند ماه پیش هم به لطف خدا یه کوییک دنده اتومات صفر خریدن و به فضل خدا ما که سالها ماشین نداشتیم خودمون الان ماشین داریم.دیگه از سمت پدرم و بقیه اطرافیانم تهمت که دریافت نمیکنم به لطف خدا با محبت و مهرشون احاطه شدم.خانوادم و اون فردی از عزیزانم که فیش ها رو نگه داشته بود چند وقت پیش اومد گفت تمامشون رو یکی دو سال پیش سوزونده و ازم حتی عذر خواهی کردو خودش رو سرزنش میکرد.پدرم هر موقه میره تو زمینهاش میدونه گل های صحرایی رو دوست دارم برام گلهایی که دوست دارم رو میچینه میاره.من الان ماه هاست دارم رو ایده های کاریم کار میکنم و کارت بانکیم توسط خانوادم شارژ میشه.من حالا به دلیل یک فوبی که از کودکی داشتم و البته که شرایط مالی که باهاش بزرگ شدم هیچ وقت طلا نداشتم چند وقت پیش پدر و مادرمون به همه بچه ها و نوه هاشون سکه هدیه دادن.کلی تغییرات مثبت به لطف خدا تو خونمون اومده.بحث تهمت و حرف مردم چیزی هست که خیلی به نتایجمون ربط داره یعنی انقدر انرژی میگیره که میتونی با اون انرژی کلی ثروت بسازی.اعتراف میکنم چیزی هست که میتونم به عنوان بخشی از آفت های باغم ازش ایم ببرم که تو این سالها با اینکه حجم سنگینی از این مساله با اموزشهای شما از روی شونه هام برداشته شد اما همین که تو محیطی هستم که شاهد این مساله بین اطرافیان هستم همین خودش انقدر اسیب زننده هست کهکنترل ذهن و جهاد اکبر میخواد.من راجب این مساله خیلی حرفها دارم که وقتی اون نتایج دلخواهم شکل بگیرن اجازه گفتن دارم شاید هم نگم و بخش خوبش و نتابج رو بگم .این مدتی که دارمرو این موارد کار میکنم که البته نمیخوام بگم عالی عمل کردم که خیلی زیاد این بحث مهمه و واقعا یک جهاد اکبر میخواد برای خودم حد اقل دو تا هدایت حق رو از خداوند دریافت کردم که مرورشون به 7ودم همیشه کمک کننده هست .یک شب خواب دیدم که کنار یک دریاچه پر از تمساح من و خواهرم که ایشون هم رو قوانین کار میکنه ایستاده بودیم و یکی از دوستان خواهرم که مساله ای شبیه ما رو داشتن و به لطف خدا ازش عبور کردن به زیبایی.کنار دریاچه یه قایق بود که یک آقای بسیار تنو مند و قوی هیکل ایستاده بودن و میگفتن اگر از این دریاچه عبور کنید به هدفتون میرسید.من انقدر اون لحظه هدفم برام مهم بود گفتم من میام.وقتی وهرد قایق شدم میترسیدم اطراف رو نگاه کنم اون اقا حالت یک محافظ ایستاده بودن و گفتن اصلا نگران نباشه و اتفاقا نگاه کن اطرافت رو وقتی سرم رو بالا اوردمریدم روی دریاچه پر از درختان و گلهای بسبار بسیار زیبا و رویایی بود و تمامی تمساح ها شبیه کاراکتر های اقلی علی درخشی توی انمیشن انقراض بودن یعنی انقدر خنده دار بودن که حد نداشت و دهان همشون با یه چیزی بسته شده بود نه ترس داشتن نه دهنشون باز میشد.اتفاقا خنده دار هم بودن .چند روز بعد این خواب باز هم یه خواب دیگه که من و همین خواهرم تو سن 4 5 سالگیمون روی یک پل دست تو دست یه فرد بسیار قوی داشتیم عبور میکردیم روی پل پر از مار بود و ما میترسیدیم و اون فرد گفت بابا اینا رو نگا کنید تازه میخندید ترس ندارن.و دیدیم اره اینههومارهای هروسکی هستند کهداخلشون پنبه هست و نه صورت دتشتند نا نیش فقط شبیه مار بودن و کلی هم خنده دار بودن.مرور این دو تا نشانه و هدایت خدا هر زمانی که به خودم یاد اور شدم برام مفید بوده و از خدا با تمام وجودم میخوام سربلند از این مرحله عبور کنیم.استاد این فایل خیلی خیلی به موقع و لازم بود برای من که به شدت محتاجم به هدایت های خدایی که بر من منت نهاده و من رو به این مسبر الهی هدایت کرده سپاسگزارم از این همه فضلش و این که شاگرد اساتیدی چون شما و استاد شایسته صادق و پاک هستم.دوستون دارم
میخوام بگم ممنونم ازت من هرچی دارم ازتوست میدونی اینو
ممنونم به خاطرتختم که اینقدرراحته وروش دراز کشیدم وپتوی باحال وگرم وخوبم روکشیدم روم ودارم باهات صحبت میکنم .ممنونم ازت بابت هرچی که دارم وندارم.ممنونم ازت بابت هرچی که درآینده میخوای به راحتی بهم بدی ممنونم که که همه کارهاروخودت انجام میدی میدونی که توهمه کس منی وپشتم به توگرمه وتوتکیه گاهمی من میخوام تکیه کنم به تووالان هم تکیه م به توهست وخیالم راحته چون توقدرت داری ،عالمی وهمه چیزومیدونی بی نهایت ثروت داری وبی منت می بخشی خدایاشکرت یادمه وقتی شرکت میرفتم بایدصبح زودمیزدم بیرون که برسم به اتوبوس ولی همونم خوب بود،ها…چون توهمراهم بودی الان راحت لم دادم ودارم پول درمیارم البته توداری درمیاری ازجیبت بهم میدی .من تورودارم غم ندارم اصلا چرا بایدواسه هرچی ناراحت بشم وقتی همه چیز خیروخوبیه، وروندطبیعی توخیروخوبیه وشادیه.اصلا توشادی ومن هم اصلم ازتوهست وبایدهمیشه بشنگم وخوشحال باشم، بدون اینکه فکرکنم بیرون چی میگذره وقتی توبه من چسبیدی ومن به توچسبیدم وهمه جاهمراهمی وجواب سوالهام روبهم میگی چرااصلا بایدناراحت باشم ویابه چه کنم چه کنم بیفتم توهمیشه جواب منومیدی میشه صداتوبلندترکنی که فقط صدای توروبشنوم، کربشم برای بقیه صداها.من میخوام صداتوواضحترکنی برام من برات نازکنم تونازموبکشی بگی قربونت برم ومن عاشقتم ….میشه بگی واضح که ازشوقت اشک بریزم .میدونم که میشنوی ….من عاشقتم من دوستتدارم توهمه جان منی …
تجربه ای که من خودم از این موضوع دارم اینه که همیشه در این جور مواقع سکوت میکنم و هیچ حرفی نمیزنم نه میگم آره نه میگم نه
چه اون تهمت در مورد خودم باشه چه در مورد دیگران فرقی نمیکنه من فقط سکوت میکنم
یک باوری رو که خیلی خوب از شما یاد گرفتم اینه که به خودم میگم (هر کسی هرجایی که هست سر جای درستشه) همین باور باعث شده که نه خودم بشینم در مورد بقیه غیبت کنم و تهمت بزنم
نه علاقهای دارم که به غیبت ها و تهمت های دیگران گوش بدم
به خودم میگم این حال و احساس خوب من خیلی بیشتر از این ها ارزش داره که بخام با این چیزها خرابش کنم ، زندگی دیگران به خودشون مربوطه
من فقط باید تمرکزم روی زندگی خودم باشه و از زندگی ام لذت ببرم
این دیگران که میگم فرقی نمیکنه که چقدر به من نزدیک باشند یا دور ، خیلی وقت ها من از پدر و مادر خودم یا خواهر وبرادر خودم یا همسر و فرزند خودم اعراض میکنم بخاطر آرامش خودم
یعنی این نیست که همیشه این غیبت ها و تهمت ها از طرف دیگران باشه ، خیلی وقتا از طرف نزدیکترین افراد خانواده هست ، اما من اعراض میکنم و اصلا هم برام مهم نیست ، حتی بعد که تموم میشه هم من آگاهانه درموردش حرف نمیزنم و از کسی چیزی نمیپرسم چون اصلا برام مهم نبوده
حتی میان از من معذرت خواهی میکنن و میگن ببخشید که پشت سرت غیبت کردیم و تهمت زدیم بعد من همون لحظه میگم چی میگی در مورد چی حرف میزنی ، میگه یعنی تو نفهمیدی چی شده یا ما چیکار کردیم ، میگم نه بخدا
بعد میفهمم که اینا پشت سر من چند شبانه روز اوقات خودشون و خانواده شون رو تلخ کردن کلی جنگ و دعوا کردن و جالبه که فکر میکردن که الان خبر ب گوش منم رسیده و منم حالم خرابه ،
در حالی که همون شبایی که اینا داشتن میمردن از حال خرابی من بی خبر از همه جا در آرامش مطلق داشتم با پسرم پلی استیشن بازی میکردم و کیف میکردم ، خدایا شکرت
استاد همه ی اینا که گفتم از وقتی که با شما آشنا شدم اتفاق افتاده و قبلا اصلا اینجوری نبوده
بخصوص از عید پارسال که به لطف خدا تونستیم به اتفاق خانومم با اکانت ایشون دوره دوازده قدم رو خریداری کنیم زندگی مون خیلی خیلی قشنگ تر و آروم تر و شاد تر شده
و درآمد مون هم به لطف خدای مهربان و کمک آموزه های شما هر روز داره بیشتر بیشتر میشه
خداروشکر میکنم با شما استاد عزیزم در این مسیر همراه هستم.
استاد اول میخوام حسابی از شما و مریم خانم تشکر کنم بخاطر این فایلهای هدیه ای که روی سایت قرار میدهید.
توی چندتا قدم قبلی این سری از فایلهای مهاجرت به مدار بالاتر شما اشاره کردید به تعهدی که توی کار نشان دادید.
وقتی که فقط یک نفر ثبت نام کرد.
اون تعهد اون نشان دادن ایمان را الان هم با تولید محتوای بینظیر در این سایت الهی میشه دید.
البته برای شخص خودم تازه متوجه شدم اون تعهد چیه.
و واقعا کلمه تکامل را حالا یکمی دارم بهتر از قبل متوجه میشم.
استاد به نظر من، که با شما کاملا هم نظر هستم، تو بحث تهمت باید از دید بالاتر به قضیه نگاه کرد.
دید بالاتر چیه؟
توحید و یکتا پرستی
توی دوره روانشناسی ثروت یک شما گفتید که مفهوم عزت نفس، با حضور در جمع شکل میگیره.
و خب عزت نفس و احساس لیاقت و خود ارزشمندی برمیگردد به توحید و یکتا پرستی.
به طور خلاصه میشه گفت وقتی من ایمان داشته باشم و باور 100 درصد (که هیچ وقت نمیشه بگی 100 در100)، که تنها یک خداست، این خدا خالق هست، این خدا قادر مطلقه، این خدا توانای مطلقه، این خدا قاضیه، این خدا تنها فرمانروای هستی است، این خدا وهابه، رحمان رحیمه، غفور رحیمه؛ در حقیقت موحد هستم و وقتی موحد باشم، با باور به اینکه این خدا هدایت میکنه حرکت میکنم.
توی مسیر، قانون وضوح از طریق تضاد خودشو نشون میده که ما کجا را باید اصلاح کنیم.
یکی از تضادها، همین تهمت زدن و یا قضاوت شدن هست.
بنابراین اگر هم به فرض کسی تهمتی به من زد، وقتی من دارم طبق اصول خودم و باورهای درستی که میدونم نتیجه میدهد حرکت میکنم، قطعا مسئله ای برام پیش نمیاد و رشد میکنم.
البته این دیدگاه من تا الان هست و طبق تجربه های خوبی که تو این مسیر داشته ام، ان شاءالله هرچه میگذره درکم از این موضوع عمیق تر خواهد شد.
ولی استاد نکات این فایل خیلی زیاد بود.
و عالی.
مهمترین موضوعی که همواره تکرار میشه و شخص من بعضی اوقات بهش بی توجه میشم، کانون تمرکز و توجه هست.
میدونم هرچه بیشتر بتونم تمرکز خودمو روی موضوعی معطوف کنم، نتایج فوق العاده خواهد بود.
خیلی عاشقتونم.
خیلی سپاسگزارم ازتون بخاطر این تعهدی که نشان میده چه کاری را انتخاب کنم و چجوری متعهد باشم به اون عشق.
مریم خانم بینهایت ازتون سپاسگزارم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام الله مهربان .سلام به استاد گرامی خانم شایسته نازنین وهمه دوستان عزیز.
این قسمت پاشنه اشیل همه ماها هست تقریبا،روبروشدن با نظرات مردم درقالب غیبت تهمت و….
هدفت چقدر برات مهمه ،چقدر برات مهمه که درمسیرهدفت حرکت کنی تکلیف خودت رو روشن کن آیا مهمه که مردم درموردش چه فکری میکنن.
اگر ازت کلی تعریف کنن ولی یک بار ازت انتقاد کنن ذهن همون یک بار رو خیلی بزرگ میکنه وبقیه تعریف ها رو کوچیک جلوه میده.
باوری که خیلی کمک کرد که کمتر تحت تاثیر حرفهای بقیه قراربگیرم این که من دارم با افکارم شرایط رو خلق میکنم اگر در ذهنتون حرف بقیه مهم باشد تو زندگیتون اثر میگذارد.
اون کسی که غیبت میکنه تهمت میزنه آدم ضعیفی هست خلا روحی روانی داره.
من اگر میخواهم پیشرفت کنم باید این باور را بسازم که من خالق هستم فارغ از اینکه بقیه چه فکری در مورد من میکنن .
اول از همه بگم استاد این فایل های اخیر چقدر با کیفیت و فوق العاده بودن به شخصه خیلی عشق کردم و دارم الگو میگیرم برای کار خودم و چقدر نکته میشه ازشون درآورد و متوجه شد قانون داره کار میکنه
در رابطه با تهمت ها که صحبت کردید مهران مدیری یه حرف خوبی زده: توضیح دادن نشونه ضعفه
این دیدگاه واقعا درستیه و از مثال هایی که زدید راجب ترامپ،حضرت محمد و….. مشخصه همونطور که به ما گفتید رفتید نمونه های واقعی که باورتون رو تایید میکنن رو پیدا کردید و این باور انقدر قوی شده که نتایجتون اینه
من کلا عادت دارم انقدر ریز بین باشم و میبینم که استاد چقدر عالی دارن به چیزهایی که به ما درس میدن عمل میکنن
به شخصه تو یه دوره ای از زندگیم جز آدم هایی بودم که خیلی درگیر حاشیه بودم و خیلی سریع هم میتونستم حواشی رو پیدا کنم در این حد که میدونم یه سری تهمت ها راجب شما از طرف کیاست اما توی همون دوره از زندگیم هم وقتی میشنیدمشون خندم میگرفت و بیشتر به حرفاتون ایمان میاوردم
چون میدیدم این طرف از یه جایی سوخته یا دردش گرفته یا دنبال توجهه و هیچ کدوم از آدم حسابی هایی که میشناسم و قبولشون دارم همچین کاری نکردن نمیکنن و احتمالا نخواهند کرد چون این تهمت زدن ها کار افراد ضعیفه
خداروشکر خیلی وقته درگیر حواشی و اخبار زرد نیستم به دلیل کانون توجه و ارزش وقتم که بیشتر درکش کردم
این باور که فقط افراد ضعیف تهمت میزنن واقعا باور درستیه،فردی که تمرکزش روی خودشه اصلا وقت نداره بخواد راجب دیگران نظر بده چه برسه به اینکه تمرکز کنه یه نفر دیگه رو خراب کنه در نظر بقیه
عقل سلیم اینجا میتونه تشخیص بده دقیقا راه کی درسته و باید به کی اعتماد کنه
تشکر میکنم بابت این فایل بینظیر که بسیار به موقع برای من دیده شد.
دیشب مثه خیلی وقتا بارفتار سمی پدرم مواجه شدم…صحبته نادرستش رو بااین که تو اتاق داشتم میخوابیدم و زیر پتو بودم شنیدم…چند لحظه ناراحت شدم و میگفتم سرفرصت جوابشونو درستو حسابی بدم که دفه بعد منو مسخره و تحقیر نکنن… بعدش به خودم گفتم مهم نیست چی راجع بهت فکر میکنن وچی میگن …مهم اینه من خودمو دوس دارم و همین راهمو ادامه میدم…پدر و مادر دارن مسیر خودشون رو طی میکنن و باید سعی کنم تمرکزم رو ببرم روی خواسته هام و واکنش نشون ندم و خدا حواسش به من هست… وقتی امروز حوالی11 این فایل رو گوش کردم ، خوشحالترشدم…که چقد بموقع خدابه من از طریق استاد عزیز جواب داد و صحبت کرد. خدا همیشه بموقع میرسه.
سپاسگزارم استاد باوت این فایل زیبا واقعا لذت بردم عالی بود وعالی عمل کردید.
من تقریبا همچین شخصیتی داشتم البته درصدش کم بود یه وقتهای هم می خواستم توضیح بدم یا ثابت کنم بعد که با سایت شما اشنا شدم واین درس از شما گرفتم خیلی درمن بیشتر باور این که سمیرا برات مهم نباشه حرف ورفتار ادمها شکل گرفته ونتیجه اش رو هم درمورد خانواده و هم دوستان وفامیل به عینه دیدم موقعی که حرفهای زدن من تخریب کنن تهمت زدن هیچ اهمیت ندادم چقدر به نفع من شد وهمون ادمهای که حرفها و تهمتها رو در مورد من شنیده بودن به خودم گفتن که تو اصلا همچین ادمی نبودی که فلان کارو نکردی فلانی چه دروغها پشت سرت گفته بود وخودم لذت بردم از این که اهمیت ندادم واقعا برام ثابت شده با این فایل دیگه خیلی بیشتر تثبیت شد این موضوع ودرسهای بزرگتری گرفتم خدا رو شکر خیلی این فایل عالی بود سپاسگزارم از خداوند هدایتم کرد به این سایت الهی وزیبا واگاه الهی شکر
سلام به استاد عزیزم ، مریم جون و عزیزان همراه همفرکانسیم
درباره موضوع این فایل باید بگم از قدیم میگفتن وقتی تو به تهمتی واکنش نشون میدی و بیشتر عصبی میشی یعنی یه چیزی هست که تو داری از خودت دفاع میکنی وگرنه آدم خنده ش میگیره از چیزی که مطمئنه دروغه یا یه ضرب المثلی بود میگفتن تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها به نظرم هر چه بیشتر سعی کنی از خودت دفاع کنی موضوع کشدار میشه و دهن به دهن میچرخه و هر کسی مطلبی بهش اضافه میکنه .
من از بچگی یاد گرفتم تمام حرفها و تهمتها رو با لبخند رد میکردم و سر هیچی بحث نمیکردم چون اگه طرف دروغ میگفت خب شنونده حتما شناخت کافی رو روی من داشت و اختیار داشت حرف طرف مقابل رو با عقل و دل خودش بپزیره ، اون زمان من از قوانین با خبر نبودم اما پدرم این مسائل رو به ما یاد داد و اجازه نمیداد پشت سر هیچ کسی غیبت کنیم هر وقت موضوع کسی پیش میومد پدرم میگفت از خودتون صحبت کنید چکار دارید به بقیه و مطمئنم خود اونم از قوانین با خبر نبود و فقط خصلتش اینجوری بود . خدا رو هزار مرتبه شکر من الان 47 سالمه و تا بحال نشنیدم کسی بخواد پشت سر من حرفی بزنه همچنین سالهاست پدرم فوت کرده همه به خوبی ازش یاد میکنن .
و حالا که قوانین رو میدونم میفهمم چرا همیشه در این موارد ما خوش شانسی آوردیم و خدا رو شکر نشنیدم کسی پشت سرمون چیزی بگه تهمتی بزنه یا خاطره بدی به جا گذاشته باشیم .
وقتی به سن بلوغ رسیدم پدرم با من درباره جنس مخالف حرف زد و واسم روشن کرد چجوری از خودم محافظت کنم و چنان بامن دوست و رفیق شد که من تمام مسائلی که واسم پیش میومد به پدرم راحت میگفتم .
همینطور که استاد فرمودن پدرم گفت اگه پسری متلکی گفت یا مزاحمتی ایجاد کرد تو بی توجه از کنارش رد شو انگار که نشنیدی به قول استاد موضوع سگ محل رو واسم تشریح کرد که اگه ما به پارس سگ بیشتر توجه کنیم و بخوایم واکنش نشون بدیم اون بیشتر پارس میکنه و اگه ساکت و بدون واکنش از کنارش رد بشیم خودش خسته میشه و ساکت میشه . منم از همون زمان یاد گرفتم به متلکها بی تفاوت باشم و نشنیده بگیرم .
و خیلی هم خوب جواب میگرفتم .
خیلی این مطالب فایل واسم جالب بود ممنونم استاد که همه مطالب رو با قانون و دلیل برهان واسه مون توضیح میدید و ما رو آگاه میکنید ..
به نام خداوند یکتا
ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَهَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَصِفُونَ
ـ تو بدی را با شیوهای که نیکوترین باشد دفع کن ،ما به آنچه وصف میکنند داناتریم .
سلام خدمت اساتید عزیزم و تمامی دوستان ارزشمندم.خدا رو هزاران مرتبه شکر که باز هم روی ماهتون رو میبینیم استاد عزیز
خدا رو صدها هزار مرتبه شکر بابت این همرمانی ها و هدایت های ارزشمند الهی از زبان شما استاد عزیز
احساس میکنم خدا قشنگ اگاهیهای پروژه مهاجرت به مدار بالاتر و این فایل رو در جهت مسیرم مثل چراغ های روشنی بخش مسیرم قرار داده که مسیرم رو درست برم.
سپاسگزارم از خداوند و شما استاد عزیز
حرف دیگران همون پاشنه اشیلی هست که شبیه همون کرم ها وافت های درخت باورهامون هست.چقدر این پاشنه اشیل من هست و یه چیزی هست که تا ابد باید روش کار کرد. وقتی برگشتم روستا من بودم و یک عالمه فیش و رسیدهای پرداخت که خانوادم سالهای دانشجوییم برام واریز کرده بودن.یکی از افراد خانوادم که اتفاقا اون فرد دشمنی با من نداشته ونداره و بسیار هم مهربان هست. رو این حساب که من یادم باشه چقدر پول از خانوادم گرفتم اونها رو سالها نگه داشته بود یه چمدون پر فیش های بانک.هر خواسته ای داشتم یا چیزی میشد اینها رو میکوبیدن تو سر من که تو فقط حرف نزن که چوب خطت پره.این کار باعث شده بود کلا رابطه خوبی با اطرافیانم نداشته باشم.سالهای اول اومدنم که فکر میکردم باید برم رو زمینهای پدرم براش کار کنم تا جبران بشه.گاهی کارای مردونه انجام میدادم و احساس خوبی داشتم که الان دیگه تو ذهن بقیه من ادم بدی نیستم.اما بهتر هست البته بگم که همکاری با خانم حاجی محسن از شاگردهاتون خیلی تو تغییر دیدگاهم و باورهام و عملکردم تاثیرات خوب داشت چون در طی همکاریمون بالاخره میدیدم رفتار و کردارشون و باورهاشون و از این بابت سپاسگزار خداوند و قدردان ایشون و استاد عزیز هستم.از همون موقه ها که یه ذره فهمیدم داستان اصلا این نیست و ارزشمندی من رو دیگران مشخص نمیکنند دیگه سر زمینها برای کار نرفتم مگر برای تفریح.البته تلاشم رو میکنم فرزند پاک و صالحی برای پدرو مادرم باشم.بهشون احترام بزارم و قدردانشون باشم.اوایل خییلی اطرافیانم تعجب میکردن اما بعد از یه مدتی همه چیز در جهت اسانی و ارزشمندی من پیش رفت.پدرم که همیشه من رو مسئول خیلی چیزها میدونست و همیشه میگفت تو انقدر هزینت زیاد بود که من تو کل زندگیم یه ماشین نخریدم.سال گذشته درست زمانی که من تو این مورد رو خودم با هدایت خدا کار میکردم یهو تصمیم گرفتن و رفتن گواهینامه رانندگیشون رو تو سن بالای 70 سالگی پیگیر شدن.چقدر با ذوق و شوق میرفتن کلاس و تو یه مدت کوتاه به لطف خدا گواهینامشون رو گرفتن و چند ماه پیش هم به لطف خدا یه کوییک دنده اتومات صفر خریدن و به فضل خدا ما که سالها ماشین نداشتیم خودمون الان ماشین داریم.دیگه از سمت پدرم و بقیه اطرافیانم تهمت که دریافت نمیکنم به لطف خدا با محبت و مهرشون احاطه شدم.خانوادم و اون فردی از عزیزانم که فیش ها رو نگه داشته بود چند وقت پیش اومد گفت تمامشون رو یکی دو سال پیش سوزونده و ازم حتی عذر خواهی کردو خودش رو سرزنش میکرد.پدرم هر موقه میره تو زمینهاش میدونه گل های صحرایی رو دوست دارم برام گلهایی که دوست دارم رو میچینه میاره.من الان ماه هاست دارم رو ایده های کاریم کار میکنم و کارت بانکیم توسط خانوادم شارژ میشه.من حالا به دلیل یک فوبی که از کودکی داشتم و البته که شرایط مالی که باهاش بزرگ شدم هیچ وقت طلا نداشتم چند وقت پیش پدر و مادرمون به همه بچه ها و نوه هاشون سکه هدیه دادن.کلی تغییرات مثبت به لطف خدا تو خونمون اومده.بحث تهمت و حرف مردم چیزی هست که خیلی به نتایجمون ربط داره یعنی انقدر انرژی میگیره که میتونی با اون انرژی کلی ثروت بسازی.اعتراف میکنم چیزی هست که میتونم به عنوان بخشی از آفت های باغم ازش ایم ببرم که تو این سالها با اینکه حجم سنگینی از این مساله با اموزشهای شما از روی شونه هام برداشته شد اما همین که تو محیطی هستم که شاهد این مساله بین اطرافیان هستم همین خودش انقدر اسیب زننده هست کهکنترل ذهن و جهاد اکبر میخواد.من راجب این مساله خیلی حرفها دارم که وقتی اون نتایج دلخواهم شکل بگیرن اجازه گفتن دارم شاید هم نگم و بخش خوبش و نتابج رو بگم .این مدتی که دارمرو این موارد کار میکنم که البته نمیخوام بگم عالی عمل کردم که خیلی زیاد این بحث مهمه و واقعا یک جهاد اکبر میخواد برای خودم حد اقل دو تا هدایت حق رو از خداوند دریافت کردم که مرورشون به 7ودم همیشه کمک کننده هست .یک شب خواب دیدم که کنار یک دریاچه پر از تمساح من و خواهرم که ایشون هم رو قوانین کار میکنه ایستاده بودیم و یکی از دوستان خواهرم که مساله ای شبیه ما رو داشتن و به لطف خدا ازش عبور کردن به زیبایی.کنار دریاچه یه قایق بود که یک آقای بسیار تنو مند و قوی هیکل ایستاده بودن و میگفتن اگر از این دریاچه عبور کنید به هدفتون میرسید.من انقدر اون لحظه هدفم برام مهم بود گفتم من میام.وقتی وهرد قایق شدم میترسیدم اطراف رو نگاه کنم اون اقا حالت یک محافظ ایستاده بودن و گفتن اصلا نگران نباشه و اتفاقا نگاه کن اطرافت رو وقتی سرم رو بالا اوردمریدم روی دریاچه پر از درختان و گلهای بسبار بسیار زیبا و رویایی بود و تمامی تمساح ها شبیه کاراکتر های اقلی علی درخشی توی انمیشن انقراض بودن یعنی انقدر خنده دار بودن که حد نداشت و دهان همشون با یه چیزی بسته شده بود نه ترس داشتن نه دهنشون باز میشد.اتفاقا خنده دار هم بودن .چند روز بعد این خواب باز هم یه خواب دیگه که من و همین خواهرم تو سن 4 5 سالگیمون روی یک پل دست تو دست یه فرد بسیار قوی داشتیم عبور میکردیم روی پل پر از مار بود و ما میترسیدیم و اون فرد گفت بابا اینا رو نگا کنید تازه میخندید ترس ندارن.و دیدیم اره اینههومارهای هروسکی هستند کهداخلشون پنبه هست و نه صورت دتشتند نا نیش فقط شبیه مار بودن و کلی هم خنده دار بودن.مرور این دو تا نشانه و هدایت خدا هر زمانی که به خودم یاد اور شدم برام مفید بوده و از خدا با تمام وجودم میخوام سربلند از این مرحله عبور کنیم.استاد این فایل خیلی خیلی به موقع و لازم بود برای من که به شدت محتاجم به هدایت های خدایی که بر من منت نهاده و من رو به این مسبر الهی هدایت کرده سپاسگزارم از این همه فضلش و این که شاگرد اساتیدی چون شما و استاد شایسته صادق و پاک هستم.دوستون دارم
سلام به رفیقان خدا
ساعت8صبح جمعه
عشقبازی باخدا…
خدای مهربانم سلام
خوبی چه میکنی
داری کارهارومیکنی که واسم شاهکارکنی بیاکارت دارم
میخوام بگم ممنونم ازت من هرچی دارم ازتوست میدونی اینو
ممنونم به خاطرتختم که اینقدرراحته وروش دراز کشیدم وپتوی باحال وگرم وخوبم روکشیدم روم ودارم باهات صحبت میکنم .ممنونم ازت بابت هرچی که دارم وندارم.ممنونم ازت بابت هرچی که درآینده میخوای به راحتی بهم بدی ممنونم که که همه کارهاروخودت انجام میدی میدونی که توهمه کس منی وپشتم به توگرمه وتوتکیه گاهمی من میخوام تکیه کنم به تووالان هم تکیه م به توهست وخیالم راحته چون توقدرت داری ،عالمی وهمه چیزومیدونی بی نهایت ثروت داری وبی منت می بخشی خدایاشکرت یادمه وقتی شرکت میرفتم بایدصبح زودمیزدم بیرون که برسم به اتوبوس ولی همونم خوب بود،ها…چون توهمراهم بودی الان راحت لم دادم ودارم پول درمیارم البته توداری درمیاری ازجیبت بهم میدی .من تورودارم غم ندارم اصلا چرا بایدواسه هرچی ناراحت بشم وقتی همه چیز خیروخوبیه، وروندطبیعی توخیروخوبیه وشادیه.اصلا توشادی ومن هم اصلم ازتوهست وبایدهمیشه بشنگم وخوشحال باشم، بدون اینکه فکرکنم بیرون چی میگذره وقتی توبه من چسبیدی ومن به توچسبیدم وهمه جاهمراهمی وجواب سوالهام روبهم میگی چرااصلا بایدناراحت باشم ویابه چه کنم چه کنم بیفتم توهمیشه جواب منومیدی میشه صداتوبلندترکنی که فقط صدای توروبشنوم، کربشم برای بقیه صداها.من میخوام صداتوواضحترکنی برام من برات نازکنم تونازموبکشی بگی قربونت برم ومن عاشقتم ….میشه بگی واضح که ازشوقت اشک بریزم .میدونم که میشنوی ….من عاشقتم من دوستتدارم توهمه جان منی …
هرروزکه بیدارمیشم دوستدارم اون روزازروزقبلم خوشحالتروحالم بهترازروزقبل باشه میخوام ازحال خوب مست بشم ودیوانه…
دیوانه م کن باحضورت ..
ببرم توفضا مستم کن باحضورت….
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیز و همهی دوستان
واقعا موضوع جالبی رو مطرح کردین استاد
تجربه ای که من خودم از این موضوع دارم اینه که همیشه در این جور مواقع سکوت میکنم و هیچ حرفی نمیزنم نه میگم آره نه میگم نه
چه اون تهمت در مورد خودم باشه چه در مورد دیگران فرقی نمیکنه من فقط سکوت میکنم
یک باوری رو که خیلی خوب از شما یاد گرفتم اینه که به خودم میگم (هر کسی هرجایی که هست سر جای درستشه) همین باور باعث شده که نه خودم بشینم در مورد بقیه غیبت کنم و تهمت بزنم
نه علاقهای دارم که به غیبت ها و تهمت های دیگران گوش بدم
به خودم میگم این حال و احساس خوب من خیلی بیشتر از این ها ارزش داره که بخام با این چیزها خرابش کنم ، زندگی دیگران به خودشون مربوطه
من فقط باید تمرکزم روی زندگی خودم باشه و از زندگی ام لذت ببرم
این دیگران که میگم فرقی نمیکنه که چقدر به من نزدیک باشند یا دور ، خیلی وقت ها من از پدر و مادر خودم یا خواهر وبرادر خودم یا همسر و فرزند خودم اعراض میکنم بخاطر آرامش خودم
یعنی این نیست که همیشه این غیبت ها و تهمت ها از طرف دیگران باشه ، خیلی وقتا از طرف نزدیکترین افراد خانواده هست ، اما من اعراض میکنم و اصلا هم برام مهم نیست ، حتی بعد که تموم میشه هم من آگاهانه درموردش حرف نمیزنم و از کسی چیزی نمیپرسم چون اصلا برام مهم نبوده
حتی میان از من معذرت خواهی میکنن و میگن ببخشید که پشت سرت غیبت کردیم و تهمت زدیم بعد من همون لحظه میگم چی میگی در مورد چی حرف میزنی ، میگه یعنی تو نفهمیدی چی شده یا ما چیکار کردیم ، میگم نه بخدا
بعد میفهمم که اینا پشت سر من چند شبانه روز اوقات خودشون و خانواده شون رو تلخ کردن کلی جنگ و دعوا کردن و جالبه که فکر میکردن که الان خبر ب گوش منم رسیده و منم حالم خرابه ،
در حالی که همون شبایی که اینا داشتن میمردن از حال خرابی من بی خبر از همه جا در آرامش مطلق داشتم با پسرم پلی استیشن بازی میکردم و کیف میکردم ، خدایا شکرت
استاد همه ی اینا که گفتم از وقتی که با شما آشنا شدم اتفاق افتاده و قبلا اصلا اینجوری نبوده
بخصوص از عید پارسال که به لطف خدا تونستیم به اتفاق خانومم با اکانت ایشون دوره دوازده قدم رو خریداری کنیم زندگی مون خیلی خیلی قشنگ تر و آروم تر و شاد تر شده
و درآمد مون هم به لطف خدای مهربان و کمک آموزه های شما هر روز داره بیشتر بیشتر میشه
دوستون دارم و براتون آرزوی سلامتی میکنم
سلام استاد عزیزم.
خداروشکر میکنم با شما استاد عزیزم در این مسیر همراه هستم.
استاد اول میخوام حسابی از شما و مریم خانم تشکر کنم بخاطر این فایلهای هدیه ای که روی سایت قرار میدهید.
توی چندتا قدم قبلی این سری از فایلهای مهاجرت به مدار بالاتر شما اشاره کردید به تعهدی که توی کار نشان دادید.
وقتی که فقط یک نفر ثبت نام کرد.
اون تعهد اون نشان دادن ایمان را الان هم با تولید محتوای بینظیر در این سایت الهی میشه دید.
البته برای شخص خودم تازه متوجه شدم اون تعهد چیه.
و واقعا کلمه تکامل را حالا یکمی دارم بهتر از قبل متوجه میشم.
استاد به نظر من، که با شما کاملا هم نظر هستم، تو بحث تهمت باید از دید بالاتر به قضیه نگاه کرد.
دید بالاتر چیه؟
توحید و یکتا پرستی
توی دوره روانشناسی ثروت یک شما گفتید که مفهوم عزت نفس، با حضور در جمع شکل میگیره.
و خب عزت نفس و احساس لیاقت و خود ارزشمندی برمیگردد به توحید و یکتا پرستی.
به طور خلاصه میشه گفت وقتی من ایمان داشته باشم و باور 100 درصد (که هیچ وقت نمیشه بگی 100 در100)، که تنها یک خداست، این خدا خالق هست، این خدا قادر مطلقه، این خدا توانای مطلقه، این خدا قاضیه، این خدا تنها فرمانروای هستی است، این خدا وهابه، رحمان رحیمه، غفور رحیمه؛ در حقیقت موحد هستم و وقتی موحد باشم، با باور به اینکه این خدا هدایت میکنه حرکت میکنم.
توی مسیر، قانون وضوح از طریق تضاد خودشو نشون میده که ما کجا را باید اصلاح کنیم.
یکی از تضادها، همین تهمت زدن و یا قضاوت شدن هست.
بنابراین اگر هم به فرض کسی تهمتی به من زد، وقتی من دارم طبق اصول خودم و باورهای درستی که میدونم نتیجه میدهد حرکت میکنم، قطعا مسئله ای برام پیش نمیاد و رشد میکنم.
البته این دیدگاه من تا الان هست و طبق تجربه های خوبی که تو این مسیر داشته ام، ان شاءالله هرچه میگذره درکم از این موضوع عمیق تر خواهد شد.
ولی استاد نکات این فایل خیلی زیاد بود.
و عالی.
مهمترین موضوعی که همواره تکرار میشه و شخص من بعضی اوقات بهش بی توجه میشم، کانون تمرکز و توجه هست.
میدونم هرچه بیشتر بتونم تمرکز خودمو روی موضوعی معطوف کنم، نتایج فوق العاده خواهد بود.
خیلی عاشقتونم.
خیلی سپاسگزارم ازتون بخاطر این تعهدی که نشان میده چه کاری را انتخاب کنم و چجوری متعهد باشم به اون عشق.
مریم خانم بینهایت ازتون سپاسگزارم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام الله مهربان .سلام به استاد گرامی خانم شایسته نازنین وهمه دوستان عزیز.
این قسمت پاشنه اشیل همه ماها هست تقریبا،روبروشدن با نظرات مردم درقالب غیبت تهمت و….
هدفت چقدر برات مهمه ،چقدر برات مهمه که درمسیرهدفت حرکت کنی تکلیف خودت رو روشن کن آیا مهمه که مردم درموردش چه فکری میکنن.
اگر ازت کلی تعریف کنن ولی یک بار ازت انتقاد کنن ذهن همون یک بار رو خیلی بزرگ میکنه وبقیه تعریف ها رو کوچیک جلوه میده.
باوری که خیلی کمک کرد که کمتر تحت تاثیر حرفهای بقیه قراربگیرم این که من دارم با افکارم شرایط رو خلق میکنم اگر در ذهنتون حرف بقیه مهم باشد تو زندگیتون اثر میگذارد.
اون کسی که غیبت میکنه تهمت میزنه آدم ضعیفی هست خلا روحی روانی داره.
من اگر میخواهم پیشرفت کنم باید این باور را بسازم که من خالق هستم فارغ از اینکه بقیه چه فکری در مورد من میکنن .
به نام خدای رزاق و وهاب
درود به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز
اول از همه بگم استاد این فایل های اخیر چقدر با کیفیت و فوق العاده بودن به شخصه خیلی عشق کردم و دارم الگو میگیرم برای کار خودم و چقدر نکته میشه ازشون درآورد و متوجه شد قانون داره کار میکنه
در رابطه با تهمت ها که صحبت کردید مهران مدیری یه حرف خوبی زده: توضیح دادن نشونه ضعفه
این دیدگاه واقعا درستیه و از مثال هایی که زدید راجب ترامپ،حضرت محمد و….. مشخصه همونطور که به ما گفتید رفتید نمونه های واقعی که باورتون رو تایید میکنن رو پیدا کردید و این باور انقدر قوی شده که نتایجتون اینه
من کلا عادت دارم انقدر ریز بین باشم و میبینم که استاد چقدر عالی دارن به چیزهایی که به ما درس میدن عمل میکنن
به شخصه تو یه دوره ای از زندگیم جز آدم هایی بودم که خیلی درگیر حاشیه بودم و خیلی سریع هم میتونستم حواشی رو پیدا کنم در این حد که میدونم یه سری تهمت ها راجب شما از طرف کیاست اما توی همون دوره از زندگیم هم وقتی میشنیدمشون خندم میگرفت و بیشتر به حرفاتون ایمان میاوردم
چون میدیدم این طرف از یه جایی سوخته یا دردش گرفته یا دنبال توجهه و هیچ کدوم از آدم حسابی هایی که میشناسم و قبولشون دارم همچین کاری نکردن نمیکنن و احتمالا نخواهند کرد چون این تهمت زدن ها کار افراد ضعیفه
خداروشکر خیلی وقته درگیر حواشی و اخبار زرد نیستم به دلیل کانون توجه و ارزش وقتم که بیشتر درکش کردم
این باور که فقط افراد ضعیف تهمت میزنن واقعا باور درستیه،فردی که تمرکزش روی خودشه اصلا وقت نداره بخواد راجب دیگران نظر بده چه برسه به اینکه تمرکز کنه یه نفر دیگه رو خراب کنه در نظر بقیه
عقل سلیم اینجا میتونه تشخیص بده دقیقا راه کی درسته و باید به کی اعتماد کنه
دمتون گرم استاد بابت این فایل فوق العاده
به نام خالق یکتا
سلام ودرود به استاد عباس منش و دوستان گرامی
تشکر میکنم بابت این فایل بینظیر که بسیار به موقع برای من دیده شد.
دیشب مثه خیلی وقتا بارفتار سمی پدرم مواجه شدم…صحبته نادرستش رو بااین که تو اتاق داشتم میخوابیدم و زیر پتو بودم شنیدم…چند لحظه ناراحت شدم و میگفتم سرفرصت جوابشونو درستو حسابی بدم که دفه بعد منو مسخره و تحقیر نکنن… بعدش به خودم گفتم مهم نیست چی راجع بهت فکر میکنن وچی میگن …مهم اینه من خودمو دوس دارم و همین راهمو ادامه میدم…پدر و مادر دارن مسیر خودشون رو طی میکنن و باید سعی کنم تمرکزم رو ببرم روی خواسته هام و واکنش نشون ندم و خدا حواسش به من هست… وقتی امروز حوالی11 این فایل رو گوش کردم ، خوشحالترشدم…که چقد بموقع خدابه من از طریق استاد عزیز جواب داد و صحبت کرد. خدا همیشه بموقع میرسه.
سالم و تندرست باشید.
خدایا هرآنچه را که دارم از تو دارم
سلام به استاد ومریم عزیزم
سلام به همه دوستان عزیز در این سایت الهی
سپاسگزارم استاد باوت این فایل زیبا واقعا لذت بردم عالی بود وعالی عمل کردید.
من تقریبا همچین شخصیتی داشتم البته درصدش کم بود یه وقتهای هم می خواستم توضیح بدم یا ثابت کنم بعد که با سایت شما اشنا شدم واین درس از شما گرفتم خیلی درمن بیشتر باور این که سمیرا برات مهم نباشه حرف ورفتار ادمها شکل گرفته ونتیجه اش رو هم درمورد خانواده و هم دوستان وفامیل به عینه دیدم موقعی که حرفهای زدن من تخریب کنن تهمت زدن هیچ اهمیت ندادم چقدر به نفع من شد وهمون ادمهای که حرفها و تهمتها رو در مورد من شنیده بودن به خودم گفتن که تو اصلا همچین ادمی نبودی که فلان کارو نکردی فلانی چه دروغها پشت سرت گفته بود وخودم لذت بردم از این که اهمیت ندادم واقعا برام ثابت شده با این فایل دیگه خیلی بیشتر تثبیت شد این موضوع ودرسهای بزرگتری گرفتم خدا رو شکر خیلی این فایل عالی بود سپاسگزارم از خداوند هدایتم کرد به این سایت الهی وزیبا واگاه الهی شکر
درپناه رب العالمین باشید
سلام به استاد عزیزم ، مریم جون و عزیزان همراه همفرکانسیم
درباره موضوع این فایل باید بگم از قدیم میگفتن وقتی تو به تهمتی واکنش نشون میدی و بیشتر عصبی میشی یعنی یه چیزی هست که تو داری از خودت دفاع میکنی وگرنه آدم خنده ش میگیره از چیزی که مطمئنه دروغه یا یه ضرب المثلی بود میگفتن تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها به نظرم هر چه بیشتر سعی کنی از خودت دفاع کنی موضوع کشدار میشه و دهن به دهن میچرخه و هر کسی مطلبی بهش اضافه میکنه .
من از بچگی یاد گرفتم تمام حرفها و تهمتها رو با لبخند رد میکردم و سر هیچی بحث نمیکردم چون اگه طرف دروغ میگفت خب شنونده حتما شناخت کافی رو روی من داشت و اختیار داشت حرف طرف مقابل رو با عقل و دل خودش بپزیره ، اون زمان من از قوانین با خبر نبودم اما پدرم این مسائل رو به ما یاد داد و اجازه نمیداد پشت سر هیچ کسی غیبت کنیم هر وقت موضوع کسی پیش میومد پدرم میگفت از خودتون صحبت کنید چکار دارید به بقیه و مطمئنم خود اونم از قوانین با خبر نبود و فقط خصلتش اینجوری بود . خدا رو هزار مرتبه شکر من الان 47 سالمه و تا بحال نشنیدم کسی بخواد پشت سر من حرفی بزنه همچنین سالهاست پدرم فوت کرده همه به خوبی ازش یاد میکنن .
و حالا که قوانین رو میدونم میفهمم چرا همیشه در این موارد ما خوش شانسی آوردیم و خدا رو شکر نشنیدم کسی پشت سرمون چیزی بگه تهمتی بزنه یا خاطره بدی به جا گذاشته باشیم .
وقتی به سن بلوغ رسیدم پدرم با من درباره جنس مخالف حرف زد و واسم روشن کرد چجوری از خودم محافظت کنم و چنان بامن دوست و رفیق شد که من تمام مسائلی که واسم پیش میومد به پدرم راحت میگفتم .
همینطور که استاد فرمودن پدرم گفت اگه پسری متلکی گفت یا مزاحمتی ایجاد کرد تو بی توجه از کنارش رد شو انگار که نشنیدی به قول استاد موضوع سگ محل رو واسم تشریح کرد که اگه ما به پارس سگ بیشتر توجه کنیم و بخوایم واکنش نشون بدیم اون بیشتر پارس میکنه و اگه ساکت و بدون واکنش از کنارش رد بشیم خودش خسته میشه و ساکت میشه . منم از همون زمان یاد گرفتم به متلکها بی تفاوت باشم و نشنیده بگیرم .
و خیلی هم خوب جواب میگرفتم .
خیلی این مطالب فایل واسم جالب بود ممنونم استاد که همه مطالب رو با قانون و دلیل برهان واسه مون توضیح میدید و ما رو آگاه میکنید ..
به نام الله مهربان.
سلام به استاد بزرگوار.
این فایل هم مثل همه فایل ها فوق العاده آموزنده
هستش خدا میدونه میشه چقدر تو این فایل
چیز هایی را یاد بگیریم که تو زندگی ازشون استفاده کنیم.
من در مورد تهمتها و سرزنش دیگران باوری که
تو وجودم ساختم اینه که اگه کسی پشت سرم
غیبت بکنه یا تهمت بزنه میگم اینقدر این کار انجام میدند تا خسته میشند در اغلب موارد جوابشون را نمیدم چون وقتم برام ارزشمند هستش که بخوام
با یه سری آدمای بی ارزش در مورد چیزای بیهوده
وقتم را تلف کنم چون عمر انسان کوتاه است بهتره
اون وقتی را که میخوایم صرف آدمای به درد نخور
بکنیم را صرف اهدافمون میکنیم البته من خودم
هرموقع به اونا توجه کردم باعث شده، اونی که
اونا میخوان بشه در واقع اون ها میخوان تو جواب
بدی و خلأ شون را پر کنی اما وقتی که سگ محلشون بکنی باعث میشه که، به قول قرآن:
میگه؛
ما مکر خودشون را به خودشون بر میگردونیم.
من اغلب تمرکزم رو خودم و اهدافم هستش و
بیشتر از دیگران تحسین و تمجید میشنوم البته
خیلی کم هم تهمت ها بهم زده شده و این خیلی کم، طبیعی هستش چون ما در جهانی زندگی میکنیم که پر از تنوعات هست حالا یه بار هم یه فرد
نادانی هم در موردمون یه حرف ناجوری زده به قول خودم اینقدر بگه تا خسته بشه مهم نیست
البته همیشه هم اینجور نبوده تو خیلی از جاها بهم کمک
شده یعنی به نفع من کار کرده، باعث شده یه
جهشی در من به وجود بیاد همه اینا بستگی خودمون داره چون محور ما هستیم ما هستیم که به زندگی مون شکل میدیدم و زندگی مون را خلق میکنیم.
در پناه حق.