ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 2 - صفحه 61 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 2
    396MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 2
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

825 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محسن گلستانی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1995 روز

    سلام استاد جان امیدوارم حالت خیلی خوب باشه

    میریم سراغ اصل مطلب

    وقتی به چالشی برخورد میکنی چه احساسی داری بهش؟

    خب بستگی داره که به اون حوزه ای که با چالش مواجه شدم علاقه دارم یا نه مثلا اگه توی حوزه ای که با چالش مواجه میشم علاقه داشته باشم به چالش برخورد کنم اولش شاید یکم ناراحت یشم که چرا نمیتونم فلان کارو فلان تکنیکو بزنم ولی خب میرم برای یادگییرش میرم برای پیشرفت توی اون حوزه ولی با حس خوب تقریبا… ولی وقتی به اون حوزه علاقهمند نباشم غر میزنم پشت گوش میندازم میگم ولش کن حسم خیلی بد میشه اولش ولی به خودم میام و یاد میارم چالش های خیلی سخت تری رو که گذرونمدشون پس اینکه چیزی نیس مثل آب خوردنه و خلاصه یادمیارم موفقیت ها و چالش هایی که گذروندمو و میگم به خودم که میتونی عوضش کلی چیز یادمیگیری ترسات کم تر میشه اعتنادت بهدخدا و خودت و توانایی هات بیستر میشه باعث میشه پیشرفت کنی زندگی برات راحت تر بشه و….

    چه چالش و مسئله ای هست که به خاطر ترس ازش فرار میکنی؟

    تمرین سلفژ

    رسیدم به یکی از جلسات تئوری موسیقی که سختمه و هی دارم پشت گوش میندازم

    یه کاری رو باید توی شغل فعلیم انجام بدم و یه مسئله ای رو حل کنم درمورد وارد کردن حقوق بعضی کارگرا که فک میکنم سخته و هی عقب میندازم

    قسمت دوم تمرین:

    یادگرفتن سلفژ: چقد باعث میشه چیزای جدید یاد بگیریم و پیشرفت کنم و حنجرم تیون بشه و ژوست و تمیز و روی نت بخونم و فالشی صدام کمتر بشه اتفاقا سلفژ برای یادگیری ساز هم خیلی کمک میکنه باعث میشه راحت تر یادش بگیرم

    تئوری موسیقی: یادگرفتن این جلسه به بعد باعث میشه توی گام میژور و مینور بهتر بشم و یه دریچه جدید توی مسیر موسیقیم ایجاد بشه و اتفاقا این قسمت هم توی یادگیری ساز موثره و باعث میشه زاحت تر و سریع تر یادش بگیرم

    چالش توی شغل فعلیم: باعث میشه توی شغلم پیشرفت کنم و چیزای جدید یاد بگیرم و به تبعش حقوقم بیشتر بشه

    قسمت سوم تمرین:

    سلفژ: باید دونه دونه جلسات دوره سلفژ یک رو بدون عجله کار کنم و تا اون جلسه برام مثل آب خوردن نشده نرم جلسه بعد ولی هر روز باید تمرین کنم حتی اگه شده ده دقیقه

    تئوری موسیقی: باید اون جلساتی که برام چالشه رو بیشتر روش مانور بدم و روش وایسم و تمرین کنم تا برام تثبیت بشه و برم جلسه بعد

    چالش شغل فعلیم: باید دونه دونه پارامتر هایی که برای بستن حساب کارگرا هست رو جمع کنم مثل حقوق ماهیانشون و پولایی که گرفتن و دونه دونه وارد سیستم کنم خیلی راحته ذهن عزیزم تو الکی داری سختش میکنی آسون بگیری برات آسون میشه

    عاشقتونم

    نتایجشو میام زیر همین کامنت میندیسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    علی حقی گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و همه دوستان هم فرکانسی

    مهمترین چالشی که روبروی منه: کار کردن و پیشرفت در اینستاگرام

    ذهنیت تغییر یافته من

    من اگر وارد این ترس خودم بشم این مزایا رو برام خواهد داشت:

    1) از لحاظ علمی در سطح بالاتری قرار خواهم گرفت

    2)غیر از پیشرفت خودم میتونم دیگران رو هم راهنمایی کنم

    3)از لحاظ مالی خیلی به نفعمه

    4)جدا از کار خودم میتونم از همین یادگیری مسائل اینستاگرام و موضوعات مرتبط باهاش پول بسازم

    5)همین که بدونم دارم در این زمینه پیشرفت میکنم احساس خوبی بهم میده

    کارهای کوچیکی که میتونم انجام بدم:

    1)هر روز یه کلیپ درست کنم هر چند کوتاه و غیر کاربردی

    2)بدون نگاه کردن به نتیجه، روزانه 10 تا استوری بذارم توی اینستاگرام

    3)بدون در نظر گرفتن نتیجه ، یک روز در میان پست آپلود کنم

    4) هر روز روی باور فراوانی در زمینه شغل خودم کار‌کنم

    در مورد نتیجه هم باید بعدا صحبت کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    علی عابدینی گفته:
    مدت عضویت: 2959 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیز و تمام دوستان

    استاد ممنون از فایل ارزشمندتون. من با تمرکز ونکته برداری این فایل ها رو گوش میدم هی بهتر درک میکنم و درکم بهتر میشه و هی میفهمم باور هامو وهی میفهمم نتیجه کار هامو و درک میکنم چیکار باید کنم و چیکار باید نکنم ..

    ممنونم از شما استاد عزیز و گران قدر…

    تمرین 1

    به طور کلی، با مسائل یا چالش هایی که در زندگی برایت بوجود می آید، چه برخوردی داری؟

    یه مساله ای که برام پیش میاد اینکه از کوره در میرم و به شدت عصبانی میشم مخصوصا مواقعی که از چیز دیگه ای عصبانی یا ناراحت باشم با بوجود اومدن اون مسائله خیلی زیاد عصبانی میشم و دیگران رو مقصر میبینم خصوصا مسائل مالی

    آیا نگاه شما این است که: این چالش فرصتی برای بهبود، یادگیری و پیشرفتم است؟!

    خیر .خیلی وقت ها نگاهی که به این مسائل دارم اینکه باعث پس رفت و ضعیف تر شدنم میشود و باعث بیشتر شدن مشکلاتم میشود.

    یا احساس نا امیدی و ناتوانی می کنی و سعی می کنی از مواجه شدن با چالش ها و مسائل خود فرار کنی؟!

    بله .مثلا یه هزینه غیر مترقبه برایم پیش میاد به شدت از کوره در میروم و مخصوصا اگر پول نداشته باشم واگر مبلغ رو داشته باشم خیلی کمتر اذیت میشم و راحت تر حل میکنم …

    مرحله اول:

    بنویس در حال حاضر چه چالشی در زندگی شماست که سعی می کنی با آن روبرو نشوی یا از آن فرار می کنی با اینکه می دانی باید حل شود؟

    مسائل زندگیم مثل مسائل مالی که از حل کردنشون فرار میکنم .مثل این مشکل که وضعیت مالیم بهتر نشده .و باعث شده جنبه های دیگه زندگیم رو تحت تاثیر قرار بده مثل روابطم .مثل روحیه ام که با وضعیت مالی تحت تاثیر قرار میگیره و شرایط سخت و سخت تر میشه…

    مرحله دوم:

    برای تغییر ذهنیت محدود کننده به قدرتمند کننده در برخورد با این چالش، سعی کن به جای تمرکز بر نتیجه نهایی، بر سفر شگفت انگیزی تمرکز کنی که برای حل این چالش، طی می کنی. یعنی به جای تمرکز بر این ذهنیت که:

    ” اگر شکست بخورم؛ اگر این راهکار جواب ندهد؛ اگر نتوانم با وجود تلاش مسئله را حل کنم؛ و این شکل از اگر های ناامید کننده، “

    ذهنیت خود را به این سمت هدایت کن که: فارغ از اینکه من از عهده حل این چالش بر بیایم یا نه، اگر وارد این چالش شوم، فقط صرف ورود به این چالش:

    چه نعمت هایی برایم به ارمغان می آورد؛ لذت راحتی و آرامش و دغدغه مالی نداشتن و کلی بهتر میشم .چقدر روابطه ام بهتر میشه

    بر چه ترس هایی غلبه می کنم؛ ترس تو دل مشکلات رفتن ..ترس دنبال مشتری رفتن و.ترس از دست دادن رابطه

    توکل من چقدر بیشتر می شود؛ خیلی بیشتر و بیشتر و جوری که میشه گفت کارها مو خدا انجام میده

    چه مهارت هایی در برخورد با این چالش یاد خواهم گرفت؛ مهارت با پول دوست بودن.سرمایه گذاری و مهارت کنترل خود

    چه توانایی هایی در من بیدار می شود و فرصت بروز می یابد؛ توانایی های مثل من آدم پولسازی هستم .من قدرت خلق زندگی ام را دارم .من از عهده این برآمدم از عهده سخت تر از این هم بر میام

    چه نعمت هایی به من داده می شود؛ ازادی مالی رابطه بهتر مسافرت های با کیفیت .آرامش داشتن

    چه پیشرفت هایی می کنم؛ پیشرفت مالی .عزت نفس بهتر شدن

    یعنی، نگاه خود را از نتیجه آن چالش بردار و بر مسیری بگذار که می توانی تجربه کنی.

    مرحله سوم:

    کارهایی که برای مدیریت و حل این چالش باید انجام شود را لیست کن و هر کار را به قسمت هایی کوچک، قابل مدیریت و قابل اجرا با امکانات این لحظه تقسیم کن. یعنی آن هیولایی که این چالش در ذهن شما ترسیم کرده است را به اجزای کوچک و قدم های قابل اجرا تقسیم کن تا ترس شما از کلیت ماجرا بریزد و جرأت ورود به روند را پیدا کنی. سپس تمام تمرکز خود را فقط بر برداشتن قدم اول بگذار.

    سپس هر بهبود و پیشرفتی که در مسیر تکمیل این قدم ایجاد می کنی را برای خود یادداشت کن.

    با مرور این لیست، پیشرفت خود را ببین؛ خود را تشویق کن و به این شکل انگیزه خود را برای شروع قدم بعدی تغذیه کن.

    دوره ها رو کار کردن

    با پول دوست بودن

    روی بحث ثروت 1 خیلی کار کردن

    عزت نفس رو کار کردن

    یادگیری مهارت ها در مسیر شغل ام

    آروم و پیوسته حرکت کردن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    عاطفه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1161 روز

    به نام خداوند هدایتگرم

    سلام استاد عزیزم

    جواب سوال اول

    من تا 4 ماه پیش چالش ها را عذابی از خداوند میدانستم که دست بردار من نیست و به خدا میگفتم چ مشکلی با من داری که اینقدر ازارام میدی اصلا چرا منو خلق کردی ، اخه چرا اینقدر لذت میبری از آزار من جالبش این بود که خیلی ها بهم میگفتن خدا میخواد گناهانت از بین بره یا خدا هر کی رو بیشتر دوست داره بیشتر آزارش میده ، منم میگفتم خدایا میشه منو دوست نداشته باشی

    من از چالش ها فراری بودم ، احساس عجز و ناتوانی میکردم گاهی احساس مرگ ، دلم میخواست بمیرم و افسردگی م اوت میکرد، ضربان قلبم بالا می‌رفت و نفسم تنگ میشد حتی اگر اون چالش خیلی خیلی کوچیک میبود مثل خوندن یه کتاب ده صفحه ای در این حد.

    بعد از دیدن فایل تضادها می آیند تا خواسته های ما واضح شوند ، تضادها می آیند تا پیش رفت کنیم نگاه من خیلی تغییر کرد انگار با تضادها دوست شدم و خب حتی الان خیلی جای بهبود داره طرز نگاهم اما زندگی م جوری شده که دائما دارم یه تضادی رو حل میکنم ، یه کاری رو بهبود میدم ، حتی یه رفتاری توی وجودم و

    یادمه همیشه میگفتم منظور حضرت علی ع چیه ( اگر دو روزت مساوی باشه باختی) .

    الان خیلی خوب میفهمم که یعنی هر روز حتی یه بهبود کوچولو توی کارم ، رفتارم ، زندگی م باید داشته باشم ، یه تضادی رو حل کنم ، خداروشکر خداروشکر که هر روز دارم آگاه تر میشم و با این فایل فهمیدم اوه هنوز خیلی مسائل هست که من ازشون فراری هستم و دقت نمیکردم بهشون ، من از تضادها فراری هستم چون مشرکم ، و باید تا حد امکان از شرک توی وجودم فاصله بگیرم

    حل کردن تضادها به معنای واقعی برای من شیرین شدن ، البته وقتی میخوام شروع کنم یه ترسی توی دلم دارم.

    سوال دوم

    1)بازاریابی محصولاتم بزرگ ترین چالش منه

    من مهارت های ارتباطی ضعیفی دارم و خیلی خجالتی هستم ، اصلا روم نمیشه برم تو سوپرمارکت‌ها یا ….محصولاتم و معرفی کنم و همش متکی به خاله م هستم برای فروش ( امروز که داشتم توحید عملی قسمت سه رو میدیدم فهمیدم من مشرکم ، دقیقا استاد که فکر میکردن یکی براش 206 میخره منم همش فکر میکنم خاله م محصولاتم و میفروشه)

    2) آزمون اییین نامه رانندگی چالش بعدی منه

    3) بودن در مجالس مهمانی و عروسی و رقصیدن در مراسم ها بزرگ ترین چالش من بوده

    4)صبح زود بیدار شدن واقعا معضل ی شده برای من

    5) ادامه دادن زبان انگلیسی و المانی

    من در یادگیری مشکلی ندارم و تا سطح B2 و ایلس پیش رفته بودم

    اما بارها و بارها کنارشون گذاشتم ،هی خوندم هی ول کردم

    درواقع من شروع نمیکنم چون ترس از رها کردن شون دارم . و الان یک سال و نیمه کامل‌ دیگه ادامه شون ندادم.

    6) بازی بدمینتون در باشگاه تو مسابقات گروهی شرکت نمیکنم چون ترس از نگرفتن توپ و دارم

    7) یادگیری حتی ساده ترین مسائل کامپیوتری مثل ورد و اکسل و پاورپوینت و….

    مرحله ی سوم

    من تصمیم گرفتم از کوچک ترین قسمت شروع کنم ، ازمون ایین نامه

    از امشب( شنبه 21 بهمن 1402) تا جمعه روزی 4تا ازمون میزنم و مرور میکنم یعنی باید روزی 120 تا تست بزنم

    28 م و 29 م و 30 م سوالات اصلی رو میزنم و سه شنبه یکم اسفند ماه ازمون و میدم .

    الهی شکرت خدایا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    در پی توحید گفته:
    مدت عضویت: 1869 روز

    به نام تنها قدرت کیهان

    سلام

    در پاسخ به سوال مهم خودشناسی واکنش به چالش ها:

    من اگر به معمایی بخورم که مشکلم نیست با اشتیاق وراحت تر به دنبال حل ان می روم

    اگر مشکل شخصیتی و ریشه ای باشد به خواطر صرف انرژی برای تغییر و تنش احتمالی وارد ان نمیشوم ودر بعضی موارد که وارد شدم استقامت خیلی بالا ندارم.

    اگر به مشکل یا تضاد روزمره بربخورم مثل جاماندن از ثبتنام دروس دانشگاه ،عصبانی میشوم وبعدش وسعی میکنم حلش کنم و تقریبا خوب هم منسجمانه ادامه میدهم و سست نمیشوم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    شیما میرعبدالی گفته:
    مدت عضویت: 1001 روز

    به نام خداوند هدایت کننده

    سلام استاد عزیزمممم و مریم قشنگممم

    سوال جالبی بود ونیاز به فکر داره

    من وقتی چالشی برامون پیش میاد اتفاق به ظاهر نا جالبی برامون پیش میاد اولش خب ناراحت میشم حتی اعصبانی میشم اما خیلی زود هم من هم همسرم سعی میکنیم با دیدی به قضیه نگاه کنیم که بهمون حس بهتری و بگیم هدایته از راه تضاد یااینکه هر اتفاقی میفته درنهایت به نفع ماست

    و تاجایی که فکر میکنم همیشه اینجوریه که اولش واکنش نشون میدم و کلی حسم بد میشه ولی کنترلش میکنم و با دید خوب بهش نگاه میکنم و اسم هدایت رو میارم روش

    چون به هدایت خیلی ایمان دارم

    البته درگذشته که خیلی منفی تر بودم اینجوری نبود اونموقع منفی میدیدمش و منفی هم میموند توی ذهنم

    اما الآن ذهنم رو کنترل میکنم و زیاد از چالش ها اذیت نمیشم

    عاشقتم استااااددد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    زهرا میرزازاده گفته:
    مدت عضویت: 1533 روز

    با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و همراهان گرامی اولین چالش من چالش مالی است �عمولاً براش اقدامی نمی‌کنم منفعلم و فقط سعی می‌کنم این ماه کمتر خرج کنم که ماه بعدی پول بیشتری برام بمونه من متوجه شدم که یکی از باورهای من اینه که برای ثروتمند شدن حتماً باید سواد مالی داشته باشیم و طریقه پول درآوردن و خرج کردن رو بلد باشیم به نظر من این خیلی منطقی میاد دوستانی که می‌تونن کمکم کنند بگم که این باور من آیا باور درستیه چند سال پیش فکر می‌کردم کارمندی بهترین چیز برای یک خانم ه و هم پرستیژ اجتماعی داره هم امنیت مالی ولی الان فکر می‌کنم افتادم توی تله آبباریکه از وقتی که این دوره رو شروع کردم خیلی ایده مالی به ذهنم رسیده تصمیم گرفتم که یکیشون را حداقل عملی کنم در کل در مورد مالی حس ناتوانی دارم و همش نگران آیندم اگر بخوام نگرشم رو درست کنم باید اینجوری فکر کنم که چند سال پیش که کارمندی رو می‌خواستم به راحتی بهش رسیدم الان هم اگر ثروت و درآمد بیشتر رو بخوام حتماً بهش می‌رسم.

    کارمند بودن محدودیت واسه ثروتمند شدن نیست بلکه یه فرصته چون میتونم با خیال راحت میتونم از حقوقم یه سرمایه بسازم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    زهرا بهنام گفته:
    مدت عضویت: 1254 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان

    به طور کلی، با مسائل یا چالش هایی که در زندگی برایت بوجود می آید، چه برخوردی داری؟

    همین چند وقت پیش بود که با یا تضاد خیلی بزرگ تو روابط عاطفیم برخورد کردم

    دو روز اول تو شوک بودم،فکر میکردم این اتفاق قرار نیس برا من بیوفته

    به هر دری میزنم تا بتونم حالم رو خوب نگه دارم

    مربیم دست خدا شده بود،کلام خدا شده بود تا آرومم کنه

    تا قوی باشم و جا خالی ندم

    کلام و حرفای شما رو بیادم میاورد

    خودمم خیلی سعی میکردم،اما شیطان چهار نعل میتاخت

    و مجالی برای من باقی نمیذاشت

    الان بعد گذشت 2 هفته از اون اتفاق حالم خیلی بهتره

    با خودم حرف میزنم که نقطه عطف من همین اتفاقه

    نقطه پیشرفته من همین اتفاقه

    این اتفاق حتما و قطعا به نفعه منه

    باید قویتر از این حرفاباشم

    یه موقع هایی میرم جاده خالی اما سریع برمیگردم واجازه نمیدم حال بدم ادامه دار باشه

    بنویس در حال حاضر چه چالشی در زندگی شماست که سعی می کنی با آن روبرو نشوی یا از آن فرار می کنی با اینکه می دانی باید حل شود؟

    همزمان یادگیری فتوشاپ و ادیت عکس و فیلمهای باشگاه

    تغییر ذهنیت محدود کننده به قدرتمند کننده

    من اگر بتونم فتوشاپ رو یادبگیرم در اصل کاری که بهش علاقه دارم رو یاد گرفتم

    یه مهارت جدید یادگرفتم

    با هر با ادیت عکس وفیلمها با گوشی قابلیتهای جدیدی رو کشف میکنم و روی کارم پیاده میکنم،ومربیم از خروجی کارها هر سری رازی تر هس

    وقتی با گوشی ادیت یادبگیرم برای کارهای کوچیک خب دستم خیلی بازتره والبته کارم سریعتر پیش میره

    .

    .

    سپاسگزارم از شما استاد عزیزم

    هرکجا که هستین در پناه الله مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    رضا رضائی گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    درود

    استاد گرانقدر این قسمت هم مثل قسمت اول دقیقا حرفهایی زدید که نیاز من بود . من اول صبح با چالشی رو به رو شدم که سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم و بعد هدایت شدم به این فایل ارزشمند . تصمیم گرفتم با این چالش رو به رو بشم و اون رو حل کنم تا پله ای بشه برای بهتر شدن زندگیم . من تنها زندگی می کنم و بعضی از اعضای خانوادم بعضی وقت ها سرزده میان پیشم مثل امروز که با اومدن یکی از اعضای خانوادم بیدار شدم . اون اول تراس و دوم داخل حمام رو چک کرد و تا جایی که می دونم به صورت اتفاقی این کار رو انجام داد نه این که بخواد منو کنترل کنه اما باعث شد به فکر فرو برم و به یه ترمز در روابطم رسیدم و اون احساس عدم پذیرش سبک زندگی من توسط نزدیکانم و عدم احترام اون ها به حریم شخصی من بود . من یاد گرفتم که هیچ کس قدرتی در زندگی من نداره اما یادم از ماجرای واکسن زدن استاد افتاد که ایشون گفتند با واکسن زدن دیگه انرژی و زمانی برای نگران شدن برای بیماری صرف نمیشه و این زمان و انرژی صرف کارهای مهم تر میشه . من هم تصمیم گرفتم مطابق این فایل به پیش برم و این چالش رو حل کنم چون با حل کردن این چالش یاد می گیرم که می تونم از حق طبیعی آزادی خودم که توسط خداوند به من عطا شده دفاع کنم ، یاد می گیرم از خودم و خواسته هام مراقبت کنم و کیفیت زندگی بهتری رو تجربه می کنم و به نعمت آزادی می رسم که بسیار گران بهاست . من خانوادم رو بسیار دوست دارم و نمی خوام ناراحتشون کنم پس شروع کردم به نوشتن راهکار ها و قدم هام . چند تا از اون ها رو براتون می نویسم 1- توکل به خداوند و هدایت خواستن از او و سپردن همه چیز به او 2-گفتن حرف هام و درخواست احترام به زندگی شخصیم مثل تماس گرفتن با من قبل از اومدن 3-تعریف کردن خاطره جالب یه ساعت پیش که بعد از شنیدن این قسمت پیش اومد .(تو پارک دو تا بچه کوچیک می دویدن توی آب و پدر یکی از بچه ها می خواست مانع بشه و تلاش و دعوا میکرد اما بچه ها قدم به قدم به آب نزدیک شدن و در نهایت دویدن توی آب و با شادی شروع کردن به بازی کردن و در آخر اون پدر تسلیم شد و پذیرفت ) 4-صراحت و رفتار محترمانه مثلا وقتی خانوادم میخوان بیان خونم بگم امشب دوستام قراره بیان پس اگه میشه فردا شب بیاید 5-راه های فیزیکی برای ایجاد حریم خصوصی مثل بستن در از داخل

    این ها رو تو دفترم نوشتم اما استاد گفتن که کامنت بنویسید. به احترام استاد و برای استفاده شما دوستان و استفاده از راهنمایی شما این کامنت رو نوشتم . چقدر خوبه با این تیم بزرگ احساس صمیمیت می کنم و این چالش رو مطرح می کنم . خدایا شکرت به خاطر خانوادم به خاطر استاد به خاطر هم تیمی هام و به خاطر تمام نعمت هات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    نسرين خالقي گفته:
    مدت عضویت: 1305 روز

    سلام استاد عزیز، سلام مریم بانو و سلام بر همه عزیزان،

    در مورد چالش های زندگی ، همونجور که شما فرمودید امکان نداره کسی باشه که جالس نداشته باشه ، خواسته های ما انتها نداره و برای هر کدام هم صد در صد چالشی هست ، همینجوری تو سینی نذاشتند برای ما بیارن باید با برای رسیدن به خواسته کاری برای جهان انجام بدیم تا نتیجه اون کار رسیدن به خواسته ما باشه باید با چالش ها و تضاد ها روبرو بشیم اونها را حل کنیم و با حل اونها با گسترش جهان کمک کنیم . من هم در زمینه مالی ، روابط چالش دارم چند مورد هم هست. در جواب سوال ها در چالش زمینه مالی را می نویسم . جواب هایی که می نویسم مربوط به زمان بعد از اشنایی با این سایت مقدس هست وگرنه که قبل از ان همه داغون و تو در و دیوار بودیم .

    – به طور کلی، با مسائل یا چالش هایی که در زندگی برایت بوجود می آید، چه برخوردی داری؟

    بسته به میزان بزرگی و مهم بودن اون چالش رفتارم متفاوت است از کمی ناراحت شدن تا اینکه کلا از شدت ناراحتی سست بشم و نتونم حتی بایستم و این مورد شدت زیاد فقط در موارد مربوط به سلامتی عزیزانم رخ میده نه چیز دیگه . ولی می تونم بگم نسبت به قبل خیلی خیلی خیلی بهترم قبلا چشم باز می کردم نگران بودم گاهی أصلا نمی دونستم برای چی ، حتی اگر چالشی نبود . استاد جان یکی از اونهایی که نمی دونه چی میخواد و چه احساس و نظری داره من هستم الان با این درسها می بینم أصلا خودم را نمی شناسم ، گاهی حتی بعضی سؤالات که شما می پرسید نمی دونم أصلا در درون من پاسخ چی هست ، باید چند نمونه کامنت بخونم بعد تازه متوجه احساس و برخورد خودم بشم .ولی الان با گوش دادن فایل ها و سپاسگذاری در ابتدآ و انتهای روز هم راحت می خوابم هم چشم باز می کنم سپاسگذار هستم .

    – آیا نگاه شما این است که: این چالش فرصتی برای بهبود، یادگیری و پیشرفتم است؟

    نمی تونم بگم صد در صد نگاهم اینقدر مثبت و درست است ولی دارم کار می کنم که اینجوری نگاه کنم در مورد مسائل کاری و روزمره زندگی راحت تر می تونم این نگاه را داشته باشم که با هر ناخواسته ای باید به فکر تغییر بیفتم مثلا در مورد کارد ، رئیس قبلی من داشت از شرکت می رفت و در حین صحبت هایی که شوخی و جدی با هم صحبت می کرد عنوان شغلی فعلی من و کاری که انجام می دهم کمی با حالت مسخره گفت که به خودم گفتم این یک إعلامی هست که هر جور شده باید موقعیت کاری خودم را بالا ببرم گرچه من چندین بار درخواست ان را دادم ولی حتما یک گیر و ترمزی درون من هست که تا حالا نشده

    – یا احساس نا امیدی و ناتوانی می کنی و سعی می کنی از مواجه شدن با چالش ها و مسائل خود فرار کنی؟!

    باید بگم فرار نمی کنم خیلی هم استقبال نمی کنم این وسط هستم ، چند روز پیش هدایت شدم به فایل” فقط روی خدا حساب کن ” و بعد دلم خواست تمام فایل های توحید عملی را گوش کنم استاد چقدر درست میگید همه چی توحید هست اگر این درست بشه همه چی حله ، خیلی کنترل ذهن سخته ، به خدا میگم کمک کن فقط رو خودت حساب کنم و این را در عمل نشون بدم برای هر موضوع و چالشی نه خوشحال بشم نه ناراحت نه عجول ارام و مطمئن به هدایت تو تسلیم باشم .

    استاد جان چند وقت پیش خوندم مورچه ها برای ذخیره أذوقه ، دانه ها را نصف می کند ( محققان ثابت کردن دانه ها نصف بشوند ، در جای ذخیره شده در زیر خام سبز نمی شوند ) ولی در مورد(فکر کنم ) تخم گشنیز اون را به چهار قسمت می کنند ، و این در حالی هست که محققان نظر

    قبلا إعلام کرده بودند که تخم گشنیز مستثنی هست و باید ۴ قسمت بشه .شما قبلا فرموده بودید غیر انسان که قدرت انتخاب داره و هوش داره بقیه موجودات ذاتی عمل می کنند و هیچ استعداد و کشفی نکردند ، ولی درس و توجه این مطلب ابنه برا من که بابا باور من این هوش برتر ، یک خالق مهربانتر از مادر مراقب تو هست اون فکر و حساب کتاب غذای فصل زمستان مورچه کرده ، به قول شعر خانم پروین ، قطره ای که داره میره اون هم دنبال انجام کاری میره ، هر کی هر کی نیست و طبق گفته خدا همه این نظم و برنامه در تسخیر من هست تا من به خواسته ام برسم

    – بنویس در حال حاضر چه چالشی در زندگی شماست که سعی می کنی با آن روبرو نشوی یا از آن فرار می کنی با اینکه می دانی باید حل شود؟

    شرکت و کاری که در حال حاضر دارم را دوست دارم ولی چندین سال است در این کار هستم و پیشرفت شغلی نکردم و چندین بار هم درخواست دادم قول دادند ولی عملی نکردند ، چند بار هم برای تغییر شغل اقدام کردم وای هنوز اونی که می خوام نشده این چالشی هست که خودم می خوام واردش بشم و بسیار نمونه همه دیدیم که طرف توانایی در اون زمینه نداره ولی شده یکی از بهترین ها. از طرف دیگه دوست دارم کاری داشته باشم که برای خودم باشه و هر جا ی دنیا با یک گوشی و لب تاپ بتونم انجام بشه ، با توجه به علاقم ایده را دریافت کردم وسایل مورد نیاز اولیه را خریدم ولی هنوز جسارت وارد شدن به اون را ندارم . همش این فکر و نجواها میاد که برای تو دیر شده ، کسانی هستند که سالیان سال در این کار هستند و بسیار محبوب و پر طرفدار ، کسی سراغ کار تو نمیاد یا اینکه در این زمینه أصلا کار نکردی و تجربه نداری فقط یک علاقه ای بوده و ….همه اینها سبب شده هنوز اقدام نکرده ام ، اون حس کمالگرایی و اون حس عقب موندن نمیذاره شروع کنم

    – برای تغییر ذهنیت محدود کننده به قدرتمند کننده در برخورد با این چالش و اینکه :

    * چه نعمت هایی برایم به ارمغان می آورد؛

    * بر چه ترس هایی غلبه می کنم؛

    * توکل من چقدر بیشتر می شود؛

    * چه مهارت هایی در برخورد با این چالش یاد خواهم گرفت؛

    * چه توانایی هایی در من بیدار می شود و فرصت بروز می یابد؛ 

    * چه نعمت هایی به من داده می شود؛

    * چه پیشرفت هایی می کند.

    باید اول از همه اون حس کمالگرایی را بذارم کنار هیچ کس در شروع کار عالی نداره ، خودم قبلا کارهایی را شروع کردم که هیچی بلد نبودم برام غول بوده ولی الان یکی از بهترین ها هستم در این کار خودم پس دوباره می تونم کار دیگه ای را انجام بدم ، باز نجوا میاد که سن تو از ابتکار گذشته ، ولی چقدر نمونه هست که در سن بالا کاری را شروع کردن و با پشتکار زیاد و نا امید نشدن الان برا خودشون بزند هستند ، یک نمونه KFC هست .

    در مرحله سوم باید کارهای که باید انجام بشه لیست کنم ، از ابتدا تا أنتها، کارهایی که بلدم را تمرین کنم تا پیشرفت کنم اونهایی که را که بلد نیستم برم یاد بگیرم ، مثلا برای این کار نحوه صدا گذاری ، ضبط صدا ، را باد بگیرم ، کار هایی مثل ادیت فیلم را که کنی بلدم تکمیل کنم و روشهای تکمیلی را انجام بدم . باید وارد شم باید قدم اول را بردارم بدون تمرین و پشتکار هیچی به ثمر نمی رسه ، باید ترس را کنار بذارم ، باید قدم به قدم جلو برم . باید به حالت دلی و تفریحی به این کار نگاه کنم ، کاری هست که از زمان بچگی دوست داشتم . می شود همه چی با تمرین امکان پذیر است .

    هر روز از خدا می خوام که ارامش و کنترل ذهن بالا به من بده واقعا کنترل این ذهن و مقابله با نجواها سخته. اگر لطف و مرحمت خدا نباشه من هیچم ، هیچ حرکتی نمی تونم بکنم. خدایا لحظه ای من را به حال خودم وا مگذار

    خدایا استاد و همه عزیزان این سایت توحیدی را در دستان قدرتمند خودت محافظت بفرما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: