ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 52 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1175MB25 دقیقه
- فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 124MB25 دقیقه
به نام خدایی که من رو در مسیر درست قرار داده تا خودم و خدای خودم رو بشناسم !
من تا به حال هیچ کامنتی نذاشتم ولی تصمیم دارم از این به بعد مو به مو تمرینات رو انجام بدم و کامنت بذارم چون تازه در این مسیر قرار گرفتم ( میخوام تعهدم رو بیشتر کنم)
اگر یکی از نزدیکان به موفقیت برسند چه احساسی در مورد موفقیت آن فرد داری؟
از اون جایی که من همیشه وقتی کاری رو شروع میکنم نصفه و نیمه ولش میکنم در این شرایط چند احساس رو تجربه میکنم یا خیلی حسادت میکنم که چرا من نمیتونم پس همه میتونن اما من نه! یا خیلی از خودم ناراحت میشم میگم ببین اونا تونستن ولی تو نه چون همیشه ول کردی و رفتی. . . احساس میکنم اونا لیاقتشون از من بیشتره که تونستن اما من نه یک ادم سست عنصرم و تا چند روز حالم بده و حتی کابوس میبینم
برای مثال رانندگی کردن من خیلی ترس از رانندگی دارم چون همیشه پدرم رانندگی بدی داشته و ما همیشه ترس داشتیم و این ترس در من ریشه کرده . . وقتی تمرین میکنم جا میزنم میگم نمیتونم و میترسم . . زمانی که خانومی رو میبینم رانندگی میکنه بدون ترس خیلی احساس بدی بهم دست میده که من نمیتونم من ضعیفم من همه کارام رو نصفه ول میکنم . . حسادت و غم و ناراحتی خودشو بهم نشون میده و واقعا حالم بد میشه احساس خجالت و سرخوردگی بهم دست میده
چه ایده های الهام بخشی در این زمان با دیدن موفقیت این فرد بهم دست میده ؟
خب من خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که منم مثل اون شخص با اعتماد به نفس حرکت کنم . . انتظار اینو نداشته باشم یک شبه راننده شم باید استمرار داشته باشم و تمرین کنم و نامیدی رو در خودم بکشم
چه درسایی بگیرم از موفقیت این افراد تا این مسیر رو برام روشن کنه و ببینم توی این مسیر چه کارایی کردن تا موفق شدن ؟
من دیدم کسایی که راننده خوبی بودن مدام تمرین کردن و دست نکشیدن و ول نکردن اونا که از شکم مادر راننده دنیا نیومدن . . بالاخره روزای سخت رو گذروندن . . اعتماد به نفس بالایی داشتن پس منم باید این رو در خودم تقویت کنم تا خجالت نکشم و به آرزوم برسم و مطمین هستم که میتونم اگر رعایت کنم این موارد رو
در آخر خیلی تشکر میکنم از استاد که راه و مسیر درست رو به ما نشون میدن
فکر میکنم دومین ویدیو بود که دیدم از سایت . . ولی مطمینم راه روشنه برای من
خدایا شکرت که من رو در این مسیر قرار دادی
سلام و صد سلام به قلب هایی که برای پذیرش حرف های خداوند گشوده شده.
سلام استاد خوبم.
سلام مریم بانوی نازنین.
تمرین من
اون روز که با مبین به عنوان یه استاد پیانو نوازی موفق مصاحبه شد، واقعا حس خوبی داشتم.
یا اون روز که فهمیدم دوستم گوشی آخرین مدل هدیه گرفته.
شاید لحظه ای ذهن بازیگوش نجوا کرده که حقش نبوده اما خیلی زود دوباره قوانین رو مرور کرده و با خودش گفته که زهرا، محاله کسی اتفاقی و بدون همفرکانس بودن با اون موفقیت، به دستش بیاره.
وقتی دوستم تونست با درامد خودش اسپیکر مورد علاقه اش رو بگیره، با خودم گفتم پس منم میتونم، حتما اون تکاملش رو طی کرده
و لازمه بگم تازه و با تلاش برای تمرکز روی خوبی ها این حس رهایی لذتبخش بهم دست داده
و من در مسیر بهتر شدن هر روزه برای ساختن و سرمایه گذاری روی خودم هستم.
عاشقتونم.
در پناه الله یکتا پیروز و سعادتمند باشید
درود بر استاد عزیزم دوستان همفرکانسی نازنینم
استاد جان سوال کردید که اگر موفقیت دیگران را ببینم چه حس بهم دست میده؟
در مورد افراد مختلف این حسم متفاوت هست
به عنوان مثال اگر در زمینه کاری دوستان و همکارانم را ببینم پیشرفت کردند حسم بد میشه حسادت میکنم و خودم را سرزنش میکنم که چرا من نتونستم به این جایگاه برسم حتی به خودم میگم که این کار اصلا برای من نیست ومن برای این کار ساخته نشدم احساس ضعف ،ناامیدی میکنم ومدام در ذهنم دلایلی برای موفق نشدم میارم
باورهای غلطی که دراین موضوع در خودم کشف میکنم و حس بد به من میده به عنوان مثال در زمینه کاری خودم که صنایع دستی و هنر در اصفهان
اونها که موفق شدند مهارت بیشتری نسبت به من دارند
وقت آزاد بیشتری داشته اند تا مهارتها را در خودشون آپدیت کنند ولی من همیشه اولویتم بچه هام خانه داری و رسیدگی به زندگیم بوده و این دوتا باهم امکان نداره و یک کار باید فدای کار دیگه بشه
اگه من مدرک مربی گری داشتم میتونستم شاگرد بگیرم و تدریس کنم ولی این لازمه اش مهارت عالیه وباید همه چیزو بلد باشم
من از طرف همسرم حمایت نشدم ، اونها که موفق شدن یک کارگاه دارن یا حداقل مغازه تا محصولاتشونا بفروشند ولی من هم حمایت نشدم . هم اینکه از دادن کرایه میترسم که نکنه نتونم درآمد کافی داشته باشم تا حتی از پس کرایه مغازه بربیام
اونها بچه ندارن یا بچه ها شونا رها کردن به حال خودشون ولی من در برابر بچه هام مسئولم
هنر در اصفهان جواب نمیده اینجا اشباع شده این افراد از شهرهای دیگه ساپورت میشن ،روابط دارن خیلی ها را میشناسند ولی من با کسی در ارتباط نیستم پس طبیعیه که رشد نکنم
اونها چند نفر هستند و باهم یک گالری را میگردونن ولی من تنها هستم و نمیتونم
خیلی هاشون ازدواج نکردند و وقت آزاد زیادی دارن برای این کار
اونها خیلی ساله که در این زمینه فعالیت میکنند ومن چیزی وقت نیست وارد این حرفه شدم موفق نمیشم
استادهایی که اونها داشتن خیلی عالی بهشون آموزش داده ولی استاد من کارش زیاد خوب نبوده بهم شهامت اجرایی نداده
افرادی که در زمینه کاری خودم موفق شدند
سمیرا
سمیرا از من کوچکتره ولی سالهاست که آموزشگاه زده با هنر جوهای زیاد ولی من هنوز هیچی
وقتی میبینم پیشرفتشو حالم بد میشه
ولی با کشف باورهای غلط خودم و در ک قوانین
و نگاه درست و سازنده به کارش و ویژگی های او
سمیرا خانمی هست که ازدواج کرده ،بچه داره و درچند زمینه مهارت کسب کرده و رفته تو دل ترسهاش ، به فراوانی باور داشته نگران کرایه آموزشگاهش نیست چون ایمانش قویه باور داره که میتونه درآمد کسب کنه اعتماد به نفس و عزت نفس داشته ازدواج بچه هیچ کدوم مانعش نشده ،آموزشگاه ش در یک منطقه متوسط روبه پایینه پس لوکیشن نمیتونه باور شو تحت تاثیر بزاره
به شدت اعتماد به نفس داره و احساس لیاقت میکنه تو حرفاش همیشه میگه من میتونم برام راحته
موفقیتهاش و کوچک نشمرده ، سیر تکاملی شو طی کرده خود باوری داره ایمان داره و هزاران باور دیگه که باعث شده موفق باشه
همسرم
همسرم فردی موفقه ، احساسم نسبت به موفقیتش حس خوبه
باورهای که داره و میتونم ازش استفاده اینکه که خیلی تو دل ترسهاش میره ، باور فراوانی داره ،باور اینکه پول ساختن راحته اگه راهشو بلد باشی
در کارش صداقت براش بسیار مهمه
اهل ریسک و تجربه ست
خودش برای یادگیری و تجربه هر کاری ذوق و شوق بسیار زیادی داره و همیشه هم عالی نتیجه گرفته
بسیار یک کارو جدی میگیره مثلاً یک مدت بود تصمیم داشت که شیرمال پختن ویاد بگیره خیلی دربارش تحقیق کرد ودست بکار شد با اینکه اولین بارش بود که میخواست این کاروکنه و چون از چندین نفر سوال کرد .ولی اونها هرگز دستورش را بهش ندادند خودش با دیدن چند کلیپ شروع به کار کرد آنقدر شیرمال پخت و موادش و ترکیباتش را امتحان کرد و آزمون و خطا کرد تا یاد گرفت و به طرز جادویی درب مغازه برای شیرمالش صف میگیرند و از نقاط دور شهر برای خرید شیر مال میآیند در صورتی که همسر من تا بحال هرگز در تمام عمرش این مدل نان را نپخته بود واصلا کارشون مدیریت نانوایی هست و قبل از اینکه وارد این شغل بشن کشاورزی عالی بودند و در صادرات بادام
بسیار ایشون خودش را باور داره ، بسیار عزت نفس داره بسیار اعتماد به نفس داره
دستاوردهاش را کوچک نمیبینه هرگز خودش. ا مقایسه نمیکنه ، هر کاری را میگه من قطعا میتونم انجامش بدم و واقعا یک الگویی بی نظیر برای من هست
آسیه
خانمی که خودش کارگاه میناکاری زیور آلات زده
صفرتا صد کارو خودش انجام میده
حتی برای کارگاهش کوره خریده
برند برای خودش گرفته و تولید محتواهای باکیفیت درپیج کاریش
بسیار دختر پر تلاشی هست ، ایده های نابی داره و تو دل ترسهاش میره ، بسیار به حرفه اش علاقه منده ، در نمایشگاهی که ما ساعتها میایستاد یم او فقط یک بازدید کرد و برای ادامه کارش به کارگاه رفت از زمانش بهترین استفاده را میکنه و وقتش. ا بیهوده تلف نمیکنه
ازدواج کرده با افراد ی در ارتباطه که همه در زمینه کاری موفق هستند و ایده پردازان
باور فراوانی داره کوره کاری لعاب کاری برش مس و زیرساخت زیور آلات که یک کار مردونه به نظر میرسه را خودش انجام میده با اینکه همسرش در تهران هست و ایشون اصفهان
خانم مختاری
با اینکه استاد تذهیبه و درآمد خوبی داره و حتی هنرجو شم اقتصادی خوبی داره خودش را آپدیت کرد حرکت کرد تغییر کرد و با توجه به نیاز و شرایط وارد حرفه زیور آلات شد و از هنر قبلیش در این کار استفاده کرد کارش را عالی انجام داد تمرکز کرد روی کار جدیدش و با یک برند و تولید نمونه کارهای عالی موفق شده بدون حمایت هیچ کسی پدر نداره ،ازدواج نکرده و حمایت همسر را نداره، باور فراوانی داره و با قیمتی بسیار. عالی کارهاش بفروش میرسه تمرکزش فقط روی کارشه سیر تکاملی ش را طی کرده آزمون و خطاکرده ، وارد ناشناخته ها شده چون این سبک کار بسیار جدیده ولی هرگز به نجواهای ذهنش توجهی نکرده و ادامه داده ، احساس لیاقت کرده و کارش را بسیار بی عیب و نقص و با بهترین کیفیت انجام میده و نمونه های زیادی را میشناسم که در زمینه کاری موفق هستند و نگاهم قبل از دیدن این جلسه جوری دیگه بود ولی الان
احساسم خیلی خوبه برخلاف زمانی که وقتی به موفقیت دیگران فکر میکردم ناراحت میشدم الان با این نگاه جدید هر کسی که موفق هست در هر زمینه ای کاری ،روابطی ،ثروت و…..
را با این نگاه که کلاس درسه برای من ، بروتحقیق کن باورهاتو بساز ، مقایسه نکن ،پاتو از روی ترمز های ذهنت بردار، صبور باش و سیر تکاملی را طی کن ، بروتو دل تزسهات ، یاد بگیر و خودت را بروز کن ، احساس لیاقت کن ، باور کن فراوانی هست باور کن فرصتها همیشه هستند و تموم نمیشن ، باور کن که مانع رسیدن به خواسته ها خودمون هستیم نه شرایط نه همسر نه لوکیشن نه سرمایه هنگفت اولیه و …..
باور کن که کار و موفقیت با دردسر و سختی کشیدن و بدو بدو کردن همراه نیست با لذت و عشق همراهه
با باور اینکه باید تمرکز کنی روی هدفت
با باور اینکه باید رها باشی ایمان عملی داشته باشی
به الهاماتت توجه کنی تا ایده ها راهها بهت گفته بشه
با باور اینکه جهان دانشگاهه برای ما تا درس یاد بگیریم تضاد ها مارا میسازند و ما را به اهدافمون نزدیکتر میکنند و چقدر آروم میشم و چه خس خوبی داره این مدل نگاه و دیدگاه
استاد بسیار بسیار از شما سپاسگزارم که این قدم بزرگ را برداشتید و درس بزرگی به ما دادید و از خداوند بابت این هدایت و حمایتش تشکر میکنم
سلام سمیه عزیزم
خداروشکرمیکنم که به کامنت زیبا وپرمحتوات هدایت شدم
خیلی خوب باورهای مخرب روازذهنت بیرون کشیدی وباورهای خوب رو جلوش گذاشتی موفقیت دوستات بسیار برای من درس داره قدرت درک بالایی داری بهت تبریک میگم وازت میخوام بازم برامون بنویسی برات بهترینهارو آرزو میکنم انشاالله توکارت پیشرفت کنی و شاگردهای زیادی داشته باشی وبیای ازموفقیتهات برامون بگی وماهم انگیزه بگیریم بتونیم این مسیرزیبا رو باقدرت بیشتری پیش بریم عاشقتم وممنونم که وقت گذاشتی ونوشتی
درپناه خدا
سلام استاد جان میخوام بعد از مدت ها که دور شده بودم از سایت اموزه های شما بنویسم وباوری های محدود بکشم بیرون:
اسما با اینکه توی روستا زندگی میکرد و هیچ امکاناتی نداشت رتبه 45 ارشد اورد و ازمون وکالتم قبول شد: راستش خیلی خوش حال شدم خیلی زیاد و حتی میگفتم این ادم لیاقتش داشت ارزش داشت افرین بهش و شد برای من یه الگو که جا نزنم کم نیارم ادامه بدم چون همیشه شاهد ادامه دادنش بودم
داییم اینا: همیشه بهترین لباس ها بهترین غذاها بهترین گوشی و کیف کفش و تفریحات دارن: راستش همیشه حسودیم میشد همیشه میگفتم چرا ما نمیتونیم داشته باشیم چرا خانواده من انقدر ندارن که برای من خرج کنند چرا ما همیشه باید کمتر پایین تر اینا باشیم به قدری حسادت میکردم که اگه چیزی توی خونشون یا لباس هایی که میپوشیدن زیبا بود اصلا نمیتونستم تعریف کنم یا بگم قشنگه
ولی الان کمی بهتر شدم و کمتر حسادت میکنم
دوست صمیم: همیشه از خودش تعریف میکنه میگه من خوشگلم و موفق ( از نظر من که اصلا نیست و واقعا زیبایی و موفقیت خاصی نداره) ولی اعتماد به نفسش از من بیشتر بهتره و همش توی روابط میره حال خوب بد کار ندارم
و ازادی زیادی داره: همیشه حسادت میکنم میگم اخه این کجاش خوشگله چرا انقدر پسر میتونن دورش باش و منی که از این خوشگلترم نمیتونم دوست پسر یا رابطه جدی داشته باشم
و این موضوع باعث میشد خودم بیارم پایین اره حتما من زشتم حتما چاقم حتما ایرادی دارم وگرنه چرا کسی سمتم نمیاد یا من عرضه ندارم جلو خاتوادم وایسم بگم من تنها میخوام باشه و تا میتونم میزنم توسر خودم و خودم میارم پایین
نگار : هروقت هرجا میریم تمام توجه نگاها پسرا دنبالش محاله تو محیطی قرار بگیره و توجه ها روش نباشه و همیشه باباش با اینکه وضعیت مالی متوسطی دارن برای پول زیادی واریز میکنه و کلی خرج میکنه و همیشه در حال خرید کردن و تفریحه و ازادی خیلی زیادیم داره: همیشه وقتی باش بیرونم میگم کی به من نگاه میکنه من که مثل این عملی نیستم منکه تیپ خیلی باز خفن نزدم منکه بلد نیستم عشوه بیام که پسرا جذب خودم کنم
و همیشه کنار این ادم اعتماد به نفسم میاد پایین و حس میکنم هیچ توجه نگاه سر من نیست باور به شدت محدود کننده ای که همه پسرا دنبال دخترای عملی لباس های خیلی باز اهل پارتی مهمانی باشن هستن و منکه نیستم پس کسی سمت من نمیاد
همکارم توی نرم افزارها ومعماری سوادش و معلوماتش بهتر بیشتر از منه و موفق تره
و یه نرم افزاری که من زودتر اموزش دیدم و بهتر بودم تو تایم کم اموزش دید و از من بهتر کارش کرد: همش خود کوبی داشتم چرا مم نمیتونم خوب کار کنم چرا اون باید بهتر من باشه چرا باید از من بیشتر بلد باشه با اینکه کوچیکتر حتما من برای معماری خوب نیستم حتما من توانایی و سواد معماری ندارم و شایداصلا راه رشته اشتباهی رفتم
چه درسهایی از موفقت دیگران میتونم بگیرم:
اولین و مهمترین درسی که میتونم بگیرم این هستش که ادمهایی که خودشون پذیرفتن و دوست دارن و عزت نفس بالایی دارن همه مردم بهشون توجه میکنن دوسشون دارن و مهم نیست چه تیپ قیافه یا اندامی داشته باشن چون اونا خودشون دوست دارن دیگران عیبها و نقات ضعف اون اشخاص نمیبنند انگار
درس دوم : هرچیزی با صبوری و تلاش استمرار امکان پذیر است ( چیزی که استاد در دوره عزت نفسم گفتن) همکار من 3 ماه زودتر من کارشروع کرد و صبرش و استمراش بیشتر بود
درس سوم: باید یاد بگیری افرادی که ازت ثروت مندترهستن تحسین کنی و تو ذهنن بهشون افرین بگی و تا زمانی که باور فراوانی قبول نداشنه باشی نمیتونی خیلی موفق بشی باید به فراوانی در این جهان ایمان بیارم که هرچزی در این جهان رو به افزایشه و قرار نیست هزارن سال طول بکشه من به ثروت برسم باخودم درصلح باشم فراوانی باور کنم و تحسین کنم پول ثروت خودش میاد
و کلا درسهایی کلی که گرفتم این بود که مهمترین و اصلی ترین رابطه ما رابطه خودمون با خودمون هستش تازمانی که خودت خودت باورنکنی خودت برای خود احترام نزاری خودت خودت دوست نداشته باشی نمیتونی موفق بشی و دلیل این همه حسادت حال بد مقیاسه همین کمبود عزت نفس در صلح نبودن با خومان است
سلام وقتتون بخیر استاد عزیز ، خانم شایسته گرامی و دوستان…
خداراشکر می کنم که فرصت داد که این فایل رو گوش کنم و از مطالب بی نظیرش استفاده کنم
مطلبی بود که من موقع انجام تمارین به ان برخوردم و باز خداراشکر که به ان پی بردم و امیدوارم بتوانم از ان بهره ببرم
من دوستی دارم که مدتی است یه اهنگسازی مشغول است
این دوست من حدود شش ماه پیش در تلگرام شروع به اپلود موزیک هایش کرد و حدود دو ماه پیش یک پیج اینستا هم و انجا هم شروع کرد به فعالیت
حدود یک ماه پیش بود که با فروش یکی از موزیک هایش مبلغ تقریبا نایزی بدست اورد
من خوشحال شدم و کلی بهش تبریک گفتم و هیچ حسادتی هم حس نمی کردم
اما موقع انجام تمرین حس کردم که یک حسی در وجودم میگه که اون دوست من تونست که خودش از خودش پولی رو بدست بیاورد ( من و او 14 سال بیشتر نداریم ) و من فعلا این فرصت را نداشتم
اون پول پول چشمگیری نبود و فقط این برایم مهم بود که او توانست خودش پولی بدست بیاورد ولی من نه . البته که من تلاش خاصی هم برای این کار نکردم
نکته ای که هست اینکه این دوست من توی کانال تلگرامش با اینکه در حال حاضر فقط پنجاه تا دنبال کننده داره اما از همون اول طوری فعالیت می کرد گه انگار شخصی معروف و شناخته شده است
برای خودش دایره لغات خاص ساخت و مانند یک شخص معروف رفتار می کرد توی کانال انگار نه انگار که تازه کاره و این نکته برای من خیلی جالب بود
شاید یکی از دلایل اینکه تونست این اثر رو بفروشه همین بود
خودم به شخصه وقتی توی زمینه دیگری توی اینستا شروع به فعالیت کردم طوری رفتار می کردم که بقیه نگن این تازه کار رو نگاه کن و مسخره کنن
هرچیزی رو اپلود نمی کردم و خجالتی بودم
اما یک نکته وجود دارد که موقع انجام تمرین دیدم افراد زیادی اطرافم میستند که به موفقیت خاصی رسیده باشند ،نمیدانم بخاطر فرکانسمه که با اینجور افراد بور میخورم یا چی….
ممنون از دوستانی که این پیام رو خوندن و شما استاد عزیز
زندگی من
طرزفکرمن
زاویه دیدمن
شخصیت من
به دودسته تقسیم میشه
یکی قبل ازورود به این مسیراگاهی
ویکی بعداز ورود به این دوره
زاویه دیدمن،ذهنیت من،شخصیت من بعدازورودبه این مسیر360درجه تغییرکرده
قبلنا ازموفقیت دیگران خوشحال نمیشدم
وخودمو سرزنش میکردم،خودمو محاکمه میکردم
وهمیشه کوتاهی ونتوانستن خودمو با بهانه های عجیب وغریب توجیه میکردم
که مثلا فلانی اگه موفق شده هزارتا برچسب نازیبا میزدم بهش،تابتونم عدم توانایی خودمو توجیه کنم
به خودم حتی اجازه سوال ازطرف ونمیدادم
همش فکرمیکردم اگه برم بپرسم برام ضعف بزرگی محسوب میشد
ولی الان بااین اگاهیها راحت تبریک میگم بهش وراه موفقیت وازش میپرسم وتحسینش میکنم
قبلن نمیدونستم تحسین چیه اصلا،چرابایدتحسین کنم،این داستانهاچیه
ولی امروزاگاه شدم که همه افرادفارغ از کارهای فیزیکی که داشتن ،باورخیلی قوی داشتن که به این موفقیت رسیدن
اینجا معنی باور وفهمیدم که تنها نیروی پدیداورنده شرایط زندگیه
چه خوب چه بد
همش باوره باور همه داستانه
به نام انرژی قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیک تر است
و به خوشبختی، سعادتمندی، آرامش، ثروتمندی و داشتن زندگی سرشار از عشق و وفاداری و تجربه لذت های فوق العاده ناب و وصف نشدنی و زندگی در آسایش و رفاه برای من، بیشتر از خودم مشتاق و مصر است
به نام سیستمی قانونمند و سخاوتمند که جهانی سرشار از نعمت و فرصت و ثروت و عشق و فراوانی و آدم های خوب را به بی نهایت مقدار را خلق کرده
و امکان رسیدن به تمام خواسته ها و آرزوهای کوچک و بزرگ و همچنین زندگی رویایی و ایده آل و شرایط دلخواهم را از راه های آسان و لذت بخش برایم فراهم کرده است
به نام خدایی که او را بسیار دوست دارم و او نیز من را بی انتها دوست دارد و مرا موجودی بالیاقت، عزتمند، ارزشمند و لایق تمام نعمت هایش خلق کرده است
سلام به
هر ذره و جریانی از خوبی و نیکی که در جهان زیبا، غنی و سخاوتمند ما در جریان هست
سلام به
تمام آدم های خوب و باوجدان دنیا در تمام دوران ها، در تمام سرزمین ها، از گذشته های دور تا همین حال حاضر و زمان های آینده :)
سلام به تمام عوامل و راه های هموار و لذت بخشی که قرار است من رو به تمام خواسته ها و آرزوها و شرایط دلخواه و رویایی ام برسونن
سلام به
خوشبختی و آرامش
موفقیت و ثروتمندی
سلامتی و زیبایی
امنیت و ایمنی
آسایش و رفاه
مهربانی و محبت
فراوانی و ثروت
نعمت و فرصت
راهنمایی و هدایت خداوند
زندگی سرشار از عشق و محبت و وفاداری
زندگی مملو از تجربه های عالی و لذت های ناب
سعادتمندی و عاقبت به خیری
*
ذکر نکات و باورهای صحیح جلسه اول:
-تمام اتفاق های زندگی ما به خاطر باورها و نگرش و ذهنیت ما رقم می خورد.
پس باید باور و نگرش خودمون رو تغییر بدیم.
-من توانایی تغییر نگرشم را دارم و به اندازه ای که از سمت باورهای محدودکننده به سمت باورهای قدرتمندکننده حرکت کنم، جهان نیز نتایج بهتری به من نشان می دهد.
-جهان چیزی نیست جز، بازتاب افکار و باورهای من.
-فارغ از اینکه در چه خانوادت و کشوری قرار داریم، فارغ از گذشته ای که داشتیم و حتی جنسیتمان، می توان شرایط زندگی خود را عوض کرد.
-به محض اینکه اراده کنیم و با تمام وجود بخواهیم که افکار و باورهایمان را تغییر دهیم، شرایط واقعی زندگی ما نیز در همه زمینه ها تغییر خواهد کرد.
– با تغییر افکارم، شرایط زندگی من به گونه ای عالی خواهد شد که حتی باور نخواهم کرد که آن گذشته، روزی از آن من بوده است و اکنون این من هستم که به اینجا رسیده ام.
*
سوال: وقتی فردی از نزدیکان به موفقیتی می رسد، احساسم چگونه است؟ احساس خوشحالی توام با الهام بخشی یا احساس ناتوانی و حسادت؟
پاسخ:
اولش خجالت کشیدم که به این سوال بطور کامل جواب بدم، اما الان ترجیح می دم که دست کم با خودم روراست باشم و در جهت بهبود شرایطم باز هم به سمت جلو یک قدم سازنده بردارم.
حقیقتش بستگی به آدمش داره. اگر اون طرف جز آدم هایی باشه که رابطم خوب نیست باهاش، ناراحت میشم، ولی اگر جز کسایی باشه که دوستشون دارم و یا دست کم ازشون بدم نمیاد، خوشحال میشم و ذوق می کنم.
مثلا کسی از نزدیکان به تازگی مهاجرت کرده، راستش اولش ی کوچولو ناراحت شدم از دست خودم که چرا من که همچین هدفی داشتم چرا عقب موندم و دنبال کار رو نگرفتم. نمیگم خیلی ولی احساس ناتوانی به سراغم اومد.
البته ابدا فکر نکردم که اگه اونها تونستن و رفتن، شانس من کم شده و اتفاقا من دنیا رو دنیای فراوانی و نعمت می بینم. با خودم گفتم ببین این که هیچ شرایطی نداشت، نه پول آنچنانی، نه مدرک زبان و… تونست رفت. تو که اوضاعت از برخی جنبه ها بهتر از اون هست پس چرا تلاش نکردی، یعنب در واقع بیشتر از کم کاری خودم ناراحت شدم.
از طرفی یکی دیگه از نزدیکان که خیلی هم اون زمان باهاش صمیمی نبودم، تونست ازدواج موفقیت آمیزی داشته باشه و تقریبا به چیزی رسید که تصورش رو می کرد. ی کوچولو اولش قبطه خوردم ولی بعدش انرژی گرفتم که آدم چیزی که بخواد رو می تونه بهش برسه و حتی الان پی از گذشت سالها با اون آدم خیلی صمیمی هم هستم. خودش بهم گفت بارها به خودم می گفتم من می خوام فلان چیز بشه، دلم می خواد فلان باشه بهمان باشه… از لذتی که راه رسیدن به هدفش رو برام تعریف می کرد، خیلی ذوق زده شدم و گفتم چراکه نه، پس منم می تونم، میشه، شدنیه.
حتی وقتی می بینم ی آدمی ی برنامه نوشته یا با یک نرم افزار کارهایی رو خلق کرده که کلی پول درآورده و موفقیت کسب کرده، در جا به این فکر می کنم که عجب کار فوق العاده ای، پس میشه، منم ممکنه بتونم …. اصلا یکی از دلایل انتخاب رشته تحصیلیم هم همین موفقیت های آدم های معمولی ولی با پشتکار بوده که تونستن با عشق به کارشون، به موفقیت و ثروت توی این رشته برسن.
علاوه بر اون، وقتی می بینم که ی آدم 30 سال به بالا توی بیزنس و تحصیلشون به ی موفقیت بزرگ رسیدن، کلی انرژی می گیرم که اره سن اهمیت نداره، سن محدودیت نیست، پس من هم می تونم. یادم هست که دقیقا ی آدم 30 ساله تازه دانشگاه رفتن توی ی رشته تاپ رو شروع کرده بود تازه اونم توی ی دانشگاه تاپتر.
مورد دیگه، یکی از آشناهای قدیمی من هست که پارسال دیدمش و خیلی از ظاهر فوق العاده ای که برای خودش ساخته بود شگفت زده شدم. دوست من وزنش خیلی زیاد بود، ولی ظرف مدت تقریبا کوتاهی تونسته بود وزنشو به مقدار زیادی کاهش بده و با اینکه بچه دار هم هست به هیکل ایده ال و جذابی برسه. اون زمان تنها چیزی که به ذهنم رسیده بود، تحسین و تمجید اون طرف و شدنی بودن این کار بود. حتی من از اون دوستم وزنم کمتر و قدم بلندتر هم هست و اگر فقط قدری اراده دوستم رو داشته باشم به نظرم فوق العاده عالی خواهم شد. یادمه به این فکر می کردم که لذت و شعفی که اون آدم تجربه کرده رو منم می تونم روزی تجربه کنم.
یکی دیگه از آشناهای نزدیک من، تونست فقط ظرف مدت چندین سال، بدون هیچ سرمایه ای و فقط با پشتکار و صداقت و وجدان کاری، به موفقیت مالی فوق العاده ای برسه. که هر بار به اوضاعش نگاه می کنم، میسر بودن این مسیر برای خودم رو می بینم. یعنی بدون حسادت و یا فکرهای منفی، فقط لذت می بردم از ذهن قدرتمند و همت این فرد که تونست خودش و تنها خودش از راه درست به این موفقیت برسه.
یکی از اقوام نزدیک هم برام تعریف کرد که با نگرش مثبت خودش تونست یک خونه ای که دوست داشت رو بدست بیاره. فقط می گفت از ته دلم همیشه می خواستم ی خونه داشته باشم نزدیک فلان جا، اما خودش بهم می گفت نمی دونستم چه زمان و چجوری میشه ولی فقط و فقط می خواستم. جالبه که وقتی اون خونه رو خریدن، رو به من کرد و گفت، واقعا خدا صدای آدم رو که از ته دل ی چیزی می خواد میشنوه مریم. این حرف ها خیلی برام امیدبخش بودن.
*
نتیجه اینکه، فارغ از تعداد خیلی کمی از افراد، در بیشتر موارد احساس خوب، امکان پذیری، انرژی مثبت، الهام بخشی و رسیدن به خواسته ها به من دست میده. هرچند نمی تونم انکار کنم که می لنگم تو این زمینه. یعنی با اینکه کفه ترازو بیشتر سمت اینه که وقتی کسانی تونستن برسن و لذت ببرن و خوشحال باشن، منم این احساس بهم دست میده که اره منم می تونم، جا برای من هم هست، فرصت برای منم هست، میشه خوبم میشه چراکه نه. اما ی حسادت یا بهتر بگم قبطه خوردن ریزی هم این وسط توی ذهنم میلوله.
توی قدم اول از اینکه این واکنش رو دارم از خودم خجالت زده میشم ولی حقیقتا این هم ی قدم بزرگه که دارم ی ایراد رو در نحوه فکر کردن یا واکنش هام پیدا می کنم و الان می تونم در جهت اصلاحش اقدام کنم بطوریه به حداقل برسه و نمی دونم شاید اصلا نیست و نابود هم بشه.
اما درسی که از تمامی این افراد گرفتم:
-میشه از صفر شروع کرد و به 100 رسید.
-برای موفقیت مالی، لزوما ثروت اولیه نیاز نیست.
-برای مهاجرت، موفقیت شغلی، زندگی زناشویی و دیگر خواسته ها، شرایط می تونه خیلی راحت تر از اونی که فکرشو می کنی، پیش بره.
-هیچ وقت برای تغییر دیر نیست.
-هیچ وقت برای تحصیل دیر نیست.
-وقتی در مسیر رسیدن به خواسته ها به مانع یا مشکلی برخورد می کنی، سعی کن آرامشتو حفظ کنی و به مسیر ادامه بدی.
– برای رسیدن له خواسته ها، حتما زمان زیادی لازم نیست. (روند تکاملی لزوما به معنای طولانی بودن مسیر و یا طی کردن سال های بسیار نیست.)
-می تونی با باورهات، شخص ایده ال خودتو با جزئیات و ویژگی های که براش می پسندی وارد زندگیت کنی.
-کلمات انرژی دارن. بنابراین از نوع خوبش، برای اهداف خوب و آرزوها و بدست آوردن رویاها در زندگی واقعی استفاده کن.
-می تونی ی طوری آینده ات رو تغییر بدی که هیچ ارتباطی با گذشته ات نداشته باشه. یعنی اصلا فکرشو نتونی بکنی که می تونی به چیزهای خیلی بزرگ و زندگی دلخواهت واقعا دست پیدا کنی.
– فارغ از گذشته ای که داشتیم و تمام محدودیت ها، میشه از همین لحظه در جهت زندگی دلخواه، با تغییر نگرش، قدم برداشت.
*
خدای مهربان من، برای آگاهی های امروز و برای هدایت کردن من به سمت زندگی ایده ال و شرایط دلخواه، هزاران بار شکرت
خدایا من آمادگی دریافت برکات و نعمات و عشق و ثروت بسیار رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون هزاران بار ازت ممنونم
خدایا برای آدم های خوب و باوجدانی که وارد زندگیم می کنی ازت ممنونم
خدایا برای تجربه های فوق العاده و لذت های نابی که وارد زندگی من می کنی، خیلی متشکرم
خدایا برای تمام چیزهای ریز و درشت خوبی که از اولین روزی که به دنیا اومدم به من دادی، هم اکنون داری می بخشی و در آینده دور و نزدیک خواهی داد، هزاران بار متشکرم
خدایا به خاطر تمام شرایط و عوامل کوچیک و بزرگی که ترتیب میدی تا من رو به زندگی ایده ال و رویایی و خوشبختی برسونن، چه اونهایی که ازشون هم اکنون باخبرم و چه اونهایی که ممکنه هیچ وقت حتی متوجهشون هم نشم، هزاران بار ممنونم
سلام استاد عزیزم من بار دوم هست که برای این فایل ارزشمند کامنت میگذارم.
مرحله اول که لیست کردن موارد موفقیت عزیزانم بود رو انجام دادم و نتیجه هم به صورت کامنت گذاشتم
اما تمرین دوم که به نظرم خارق العاده بود پرسیدن راز موفقیت همون عزیزان بود که آنچنان این کار بهم انرژی داد که باورم نمیشد
اصلا کاش یه تاپیک بود با عنوان علت موفقیت هامون
من از سه نفر پرسیدم این سوالو که فکر میکنید چه چیزی باعث موفقیت شما شده
اولین نفر همسرم بود که ما با همدیگه دوره 12 قدم رو شروع کردیم و حالا میبینم که همسرم خیلی خیلی رشد کرده
وقتی بهش گفتم که فکر میکنی علت موفقیتت چی بود این مصراعو گفت: دلا گر طالب یاری برآ از خویش و بیگانه
وااای که این جمله انگار منو تازه از خواب بیدار کرد.
بعد نشست و گفت و گفت و گفت و من حسابی یاد گرفتم و لذت بردم
اون دو تا دیگه از عزیزانم که یکیشون خواهرزادمه ، یه دختر دهه هشتادی که با یه آنلاین شاپ تو این سن کم درآمد میلیونی داره و اتفاقا اون هم از شاگردان شماست اون هم کلی جملات و تکنیک های عالی از آموزش های شما برام گفت که باعث رشد مالیش شده
نفر سوم یکی دیگه از دوستام بود که اون هم اتفاقا از شاگردهای شماست و وای که یه صحبت ساده و یه سوال ساده از این سه نفر چقدر انرژی منو بالا برد.
استاد با اینکه برای این فایل کامنت گذاشته بودم حیفم اومد که نیام و این کامنتو و این احساس عالی رو با شما و دوستان عزیزم به اشتراک نگذارم
خدایا شکرت بابت همه چیز
سلام خدمت استاد و دوستان عزیز.
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
پسر دایی مادرم که الان صاحب 2یا 3خونه 1ویلا و1کارخانه با چندین نیروی کار و 2یا 3ماشین است
سری اول که شنیدم فک کنم احساس حسادت بهم دست داد که چرا اون انقد پیشرفت کرده و خونه و ماشین و ویلا داره ولی من ندارم با خودم گفتم حتما شانس داره و از اینجور حرفا مگه میشه در عرض 2یا 3سال همه اینا رو داشت
سوال 1-از چه زاویه مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث بشه به خود باوری برسم والهام بخش من باشد ؟؟؟؟
در جواب این سوال باشکافتن و فکر کردن به این نتیجه رسیدم که پسر دایی از صفر شروع کرد و تکامل رو طی کرد و 20سال در حرفه خودش زحمت کشید تا به این جایی که الان هست رسید بدون اینکه ارث یا کمک مالی از جایی بهش برسه و گفتم که وقتی ایشان به اون مرحله رسیده چرا من نتونم وقتی جوونتر هستم وقتی با استاد و قانون جذب آشنا هستم وقتی که همین الان کسب و کاره خودم رو دارم .
سوال 2.چه درسهایی میتونیم از مسیری که منتهی به موفقیت این افراد شده است میتونیم بگیریم ؟؟؟؟
1-صبور بودن در زندگی و کار و تمرکز بر داشته های خود برای رسیدن به موفقیت
2-شادبودن یا همون حال خوب داشتن چون من هر بار که پسر دایی رو میدیدم حالش خوبه و اصلا از قرض و بدهی حرف نمیزنه
3-پشتکار و تسلیم نشدن ،مواقعی پیش میاد که ما تو کاری قدم میزاریم وبا اولین و کوچکترین مشکلی در کاره مورد نظر خودمون رو میبازیم وشروع به افکار منفی در ذهن خود میکنیم که مارو به عقب برمی گردونه و ناامید میشیم در چنین شرایطی با اراده بیشتر و کار روی افکار با فایل گوش کردن با تکرار جملات انگیزشی باید سعی کنیم تا دوباره به جلو قدم برداریم و ایمان داشته باشیم که ما هم متونیم اون خونه اون ویلا اون ماشین خوب یا اون سفرهای رویایی رو داشته باشیم فقط باید تکامل رو طی کنیم و الان که فک میکنم در موردش به خودم میگم که پسر تو هم داری تکامل رو طی میکنی و چرا پیشرفتهای خودتو نمیبینی ،چرا نمیبینی تو که خیلی زود تو همه مسائل زندگی جوش میآوردی و کم میآوردی و عصبی میشدی و همش به خدات گله میکردی الان خیلی بهتر شدی ،تویی که هیچ کنترلی روی افکارت نداشتی و الان خیلی پیشرفت کردی در کنترل افکار ،تویی که اصلا فکر نمیکردی که کسب و کاره خودتو داشته باشی ولی الان داری ،تویی که با قانون افکار و باور تونستی خودت همون عشقی که میخواستی رو جذب کنی ،تویی که زود به زود مریض میشدی ولی باتکامل و کار روی خودت ،الان یادت نیست که آخرین بار کی دکتر رفتی ،پس میشه نتیجه گرفت که تو در عین حال که باید از موفقیت دیگران تجربه کسب کنی و خوشحال باشی ،باید از موفقیتهای حتی کوچک خودت الهام بگیری تا بتونی ازشون موفقیتهای بزرگتری بسازی .در پناه حق دوستان .
به نام خدا
این دومین کامنت من زیر این پست هست
و شما دارید صدای دختری رو میشنوید
که انقدر جنگید برای هدفش که یک جا برید و تسلیم شد و دست کشیدو رفت
و امشب بعد از سه ماه قلبش اونو میبره سمت چیزی که براش به دنیا اومده
و حسابی دلتنگش شده
صدای من رو با اشگ و بغض اسلام اوردن گوش کنید
با سرار ایمان و سپردن به رب
اشگ هایی به لطافت باران که میدونم چقدر خالصن
چقدر توبه پذیرن
خدایا من رو ببخش
من رو ببخش که انقدر به بنده هات حسادت کردم
انقدر موفقیت اون هارو نقد کردم
خدایا ببخش که غیبت کردم
تهت زدم قضاوت کردم
ببخش که من به این بخشش نیازمندم
چرا که فقط خودم و خودم و خودم ضربه اش رو کشیدم
خودم تنها تر شدم و دوستانمرو از دست دادم
خودم از ثروت و نعمت دور شدم
خودم سلامتیم بهتر نشد اوضاعش
نشستم پشت میزنم
کلی جزوه و کتاب بازه جلوم
همون جزوه های کشف قوانین که نشستم کلی رو ترمز هام کار کردم و حالم روز به روز بدتر میشد و میگفتم خدایا اخه چراااااا من دارم به جواب میرسم
چرااااااا …..
چراش رو فهمیدم
چون سراسر خشم و حسادت و احساس بی عرضگی بودم
و چه سم ویران گری بود این ترمز ……
و چقدر اصل و اساس بود…..
خدایا من رو ببخش که به هر خیری که از تو به من برسه نیازمند ترینم ….
خدایا چقدرررر غافل بودم چقدر غافل بودم
حتی یکبارم تو زندگیم کسی به من نگفته بود حسود
چقدر شنیدم از دوستام که تو اصلا حسادت نداری
پس چیشد؟؟؟؟
خدایا من فقط بازیگر خوبی بودم؟؟؟؟
من از زمانی که تمرین این جلسه رو انجام دادم تو شوکم
تو شوک اینکه
اخه مگه میشه
من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما خب یکم اگه کمتر به خودم دروغ میگفتم زودتر میفهمیدم و خدایا تو به من گفتی
خدایا تو به دل استاد انداختی و این اگاهی رو بهش دادی و استاد مهربانم اومد و این حرفارو زد و من در فرکانس دریافت بودم و هزار مرتبه شکرت که دریافت کردم
جالبه حتی وقتی استاد تو دوره ها میگفت الگو برداری کنید من صد تا الگو داشتم واسه هدفم اما هیچ کدوم نمیتونستن کمک کنند
فکر میکردم مشکل از اون الگو هاست که من رو inspire نمیکه
اما نه مشکل از حسادت و شرک من بود که نمیتونست موفقیت دیگران رو ببینه…..
نمیدونم از اینجا به بعد چطور قراره بشه اما
دارم میرم که از ریشه بکنم این ترمز رو
دارم میرم تک به تک ریشه هاش رو خشک کنم
و میام از نتایج برداشتن این ترمز مینویسم
ایمان دارم که نتایج باور نکردنیه ….
ایمان دارم ….