ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 111 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1175MB25 دقیقه
- فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 124MB25 دقیقه
در مورد سوال اول باید بگم که من بیشتر اوقات این حس حسادت و حسرت نسبت به هرکسی که میدیدم از من موفق تره داشتم و الان با کار کردن رو خودم این مسئله کمتر شده اما هنوز احساس میکنم که باید خیلی بیشتر رو این مسئله کار کنم و با اینکه وقتی موفقیت های خانواده و اطرافیانم میبینم خیلی سعی میکنم که ذهنمو در این مورد کنترل کنم تا بتونم با احساس تحسین و شوق بهشون نگاه کنم، اما برام هنوزم کمی مشکله
مثلا من وقتی موفقیت هارو میبینم، اولش این حس خودتخریبی میاد بالا و تا زمانی که نشینم با خودم تو خلوتم صحبت نکنم همش یا خودخوری دارم یا خشم و عصبانیت از خودم بروز میدم، اما خب الان خیلی میتونم کنترلش کنم
اما واقعا میخوام که این نگاه و این حس انقدر کمرنگ بشه که نذارم بیاد بالا و حسمو خراب کنه، میخوام که نگاهم، نگاه تحسین باشه و باورمو تقویت کنه که منم میتونم حتی بهتر از هرکسی باشم و به چشم یه الگو به افراد موفق نگاه کنم و ازشون کمک بگیرم برای پیشرفت خودم
سوال دوم:
لیست موفقیت های نزدیکانم:
زهرا خواهرم که سال پیش یه خونه خرید و تونست همه کاراشو خودش بکنه و الان داره تنها زندگی میکنه، اوایل همش میگفتم که کاش منم مثل زهرا الان یه خونه خوب داشتم برای خودم ( حس حسرت و حسادت ) و تو این مدت، هرچقدر بیشتر که رو باورهام کار کردم متوجه شدم که زهرا بخاطر احساس ارزشمندی درونیش و باورهای مناسبش به اون خواسته رسیده پس منم باید حس لیاقتمو بالا ببرم و با احساس خوب به خواستم برسم و الانم واقعا تحسینش میکنم که داره رو خودش کار میکنه تا تو شغلی که براش کاملا آزادی زمانی اورده موفق بشه و پیشرفت کنه
حمید شوهر خواهرم که تو همین یکی دوسال تونسته بیزینسشو گسترش بده، ماشین بهتری بخره و از لحاظ مالی کلی پیشرفت کنه و همیشه با همه رفتار خوب و محترمی داره همه هم دوسش دارن بهش احترام میذارن و من وقتی میبینمش واقعا از اینکه انقدر رو خودش و کارش مسلطه تحسینش میکنم و میگم این آدمیه که تونسته تو هر شرایطی موفق بشه و ذهنشو کنترل کنه پس منم میتونم و اتفاقا همیشه ام آخر هفته ها میره طبیعت گردی و جاهایی رو پیدا میکنه که شاید ما اصلا بهش فکرم نکرده بودیم و من واقعااین ورژنشو دوستدارم چون خودمم طرفدار طبیعت هستم و دارم جزو برنامه هام قرارش میدم.
رها خواهرم که که کار آواز و خوانندگی انجام میده واقعا پیشرفتشو تحسین میکنم که انقدر با حس خوب کارشو انجام میده و تو هر شرایطی و هرجایی که باشه تمریناشو انجام میده این واقعا برای من یه الگو بود که هیچوقت بخاطر شرایط خودمو توجیه نکنم و طبق برنامه و بخاطر تعهد و خواسته ام تمرینمو انجام بدم و همینطور بخاطر اون احساس ارزشمندی و لیاقت درونیش ثروتی داره که تونسته برای خودش همه چی بخره و منم وقتی شرایطشو دیدم فهمیدم که میتونم با بیشتر کار کردن رو باورهام و لیاقتم هر چیزی که بخوام رو بخرم برای خودم و هیچوقت از کسی نخوام یا منتظر هدیه نباشم چون با ساخت باورهای درست خدا خودش بهم میده.
محمدرضا برادرم، که کارش همش کامپیوتر و اینچیزاس خیلی تو کارش حرفه ای شده و چون اون اوایل رنج با کامپیوتر کار کردن و نرم افزارها تو ذهنم زیاد بود با حسرت بهش نگاه میکردم ولی الان که خودم سیستم دارم و دارم یاد میگیرم میبینم که واقعا لذت بخشه در واقع یه اهرم شد برای من که با حس بهتر برم سراغش و وقتی ام دیدم که کارایی که داره از رو علاقه انجام میده و منتشر میکنه چقدر داره ویو میخوره و بهش آزادی زمانی و مکانی داده واقعا این درخواست تو درونم قوی تر کرد که منم میخوام تو کارم آزادی زمانی و مکانی داشته باشم و بتونم از طریق اینترنت پول و ثروت بسازم.
مرتضی همسر خواهرم، وقتی میبینم از شغل مورد علاقش بدون خستگی و زجر داره کلی ثروت میسازه به عنوان یه الگو برای خودم در نظر میگیرم که اگه ایشون میتونه پس منم میتونم از کاری که دوستدارم میلیاردها پول بسازم، هر موقع هم که باهاش صحبت میکنم سعی میکنم که از باورهای مثبتش استفاده کنم چون کسیه که مثل من از قانون خبر نداره ولی یسری باورهای خوب داره و خیلی ام آدم منعطفیه، و خیلی تحسینش کردم که تو کارش کاملا چک گرفتن و وام و… حذف کرد و داره کاراشو نقدی انجام میده که اینم به من ثابت کرد طبق قانون نمیشه با وام و چک آرامش داشته باشی و به خواسته هات برسی.
گارنی مربی تنیسم، که چون خودمم دارم تو این زمینه کار میکنم،یه الگو برای من شده، وقتی میبینم که ایشون با اینکه سه تا باشگاه میره اما همیشه آزادی زمانیشو داره و هزینشو کامل میگیره و خیلی ام خوش برخورده و خوب تدریس میکنه کلی ام شاگرداش دوستش دارن،
دلم میخواد من حتی بهتر از ایشون باشم ولی در این مورد یسری باورهای محدود کننده میاد سراغم که همش حس ناراحتی و حسرت بهم میده و میدونم که این باورها بخاطر عدم رعایت تکامل و عجله هست و هنوزم درک این موضوع برام جا نیفتاده که وقتی تکامل رو رعایت کنم تصاعد هم هست و همین باور محدود کننده باعث میشه که بخوام خیلی زود برم از جاهای بزرگ شروع کنم که از همون اول درآمدم بالا باشه و کلی شاگردو… و از طرفی بخشیش بخاطر اون نداشتن احساس لیاقت کافیه که من نمیتونم به طور واضح خودمو تو جایگاهی که دوستدارم ببینم و همین شده برای من ترمز که حسمو خراب میکنه و مانع از حرکت من میشه، اما حالا که همه این موضوع هارو متوجه شدم خیلی قوی تر رو همه این مسائل کار میکنم.
خواهر دیگمم با وجود دو تا بچه کوچیک داره کار خیاطیشو انجام میده و واقعا فوقالعاده عالی کار میکنه و از طرفی هم که شاگرد استاد هست رو دوره ها کار میکنه و کارهای خونه و زندگی…، من وقتی بهش نگاه میکنم فکر میکنم که چقدر تواناییش بالاس که همه چیو انقدر خوب مدیریت میکنه و داره به سمت پیشرفت و بیزنس خودشم پیش میره
( میخوام یچیزی رو در کل بگم، اینکه با اینکه من همیشه از پیشرفت خانواده و اطرافیانم خوشحال میشم و همه اینارم با حس خوبی نوشتم ولی نجوایی که میاد تو ذهنم میگه اونا تونستن ولی تو هنوز نتونستی!یعنی همش میخواد منو تخریب کنه با اینکه من خودمم کلی توانایی دارم و هر روز دارم رو مهارتم کار میکنم و میخوام که شرایطم بهتر بشه اما باز میخواد این حس حسرت به من بده و حتی نگاهمو نسبت به همه چی و باورها و قانون خراب کنه،
اما دارم تمام تلاشمو میکنم که کنترلش کنم و بیشتر مواقع حسمو خوب نگهدارم و این فایل و تمرینی که استاد گذاشتن مطمئنم که داره باورهامو بهتر میکنه و الان که دارم مینویسم خیلی ذهنم آرومترِ، خیلی حسم بهتره و میدونم که این تمرین باید بارها انجام بدم تا بتونم همیشه ذهنمو کنترل کنم و از نجواها دوری کنم و کلام خداوند رو بشنوم )
چه درس هایی میتونم از مسیر این افراد بگیرم؟
1- باید این باور در خودم رشد بدم که من صد در صد خالق زندگیم هستم.
2- باید ایمانمو قوی کنم که بیشتر کارهارو خدا برام انجام میده و هدایتم میکنه و من باید حسمو افکارمو خوب نگهدارم و توجهم رو نکات مثبت باشه تا هدایت هارو دریافت کنم و نشانه هارو ببینم.
3- من هم لایق تمام نعمت های جهان هستم.
4- اگه این افراد تونستن تو زمینه علاقشون به موفقیت مالی و آرامش و راحتی برسن منم میتونم، چون ما باهم از لحاظ ذهنی و توانایی فرقی نداریم، مهم استمرار و ادامه دادنه.
5- اینکه همه ما از یه خانواده هستیم با باورهای متفاوت، پس منم که از همین خانواده ام هیچ فرق خاصی باهم نداریم، پس اگه مشخصا رو باورهای لیاقتم، ثروتم و توحیدیم و توانایی هام کار کنم قطعا به بهتر از این ها میرسم.
6- هرکسی هر جایی که هست هرچیزی که الان داره قطعا با باورهای درستش رشد کرده و تکاملش طی کرده، پس منم باید با درک رعایت تکامل و تصاعد مسیرمو برم و ایمان داشته باشم که میرسم.
7- همه این افراد تو ایران، تو تهران هستند و دارند کارشون میکنن منم تو همین شهر هستم پس هر چقدر که برای اون ها موقعیت هست برای من هم هست، پس منم میتونم به خواسته ام برسم.
7- تمام این افراد همیشه با حس خوب با رفتار خوب و محترمانه با همه برخورد میکنن و با خودشون در صلح و آرامش هستند که اتفاق های خوب براشون میفته، پس منم اگه از درون آرامش داشته باشم با خودم خوب صحبت کنم و به خودم اهمیت بدم بقیه ام بخاطر فرکانس مثبت من لاجرم با من خوب برخورد میکنند و تو هر شرایط و هرجایی که باشم این من هستم که با فرکانسم تعیین میکنم که طرز برخورد دیگران با من چیجوری باشه و روی خوششون رو به من نشون بدن.
8- این افراد به من نشون دادند که منم میتونم کارهامو با ذهنم با نگاهم، برای خودم راحت و لذت بخش بکنم و میتونم به راحتی به ثروت برسم.
9- متوجه شدم که هیچوقت عجله پاسخگوی خواسته های من نیست و همیشه میبینم که صبور بودن جزو خصوصیات این افراد بوده و چون میدونستن با صبر لذت بخش نه با نگرانی و ترس به مقصد میرسن پس همیشه خوشحال و راحتن، پس منم باید تمرین صبر کنم، صبر بدون نگرانی بدون فکرای پریشون، با حس خوب و ایمان خدایی
10- و اینکه سن و سال برای موفق شدن، ثروتمند شدن، به سمت علاقه پیش رفتن، هیچ اهمیتی نداره؛ تمام این افراد از من بزرگترند و بیشترشون فقط چند ساله که تو زمینه علاقشون کارشون شروع کردند اما سرعت پیش رفتشون بالاست که باز هم همون عامل باور، تکامل و تصاعد هست،
پس منم با اینکه سنم از سی رد شده اما میشه هر کاری کرد و حتی توانایی هامم بیشتر شده و هنوز کلی کار هست که میخوام تجربشون کنم و تو زمینه کاریمم کلی پیشرفت کنم.
پس در نتیجه
من وقتی با باورهای مناسب و حس خوب به افراد موفق نگاه کنم میتونم اون درسی که به پیشرفت و حس بهتر من کمک میکنه بگیرم و دیگه حس حسرت و حسادت ندارم،
وقتی همیشه بیاد خودم بیارم که منم مثل این آدم ها تو همین دنیا زندگی میکنم با همین ذهن با همین سیستم عصبی، پس منم میتونم حتی به بهتر از این ها برسم،
خودباوری، تغییر و خودسازی هیچوقت انتهایی نداره،
با بیاد آوردن اینکه همه چی تکاملی پیش میره دیگه نه عجله ای هست نه استرس اینکه دیر شد و نه هیچ نگرانیی، فقط کافیه با صبر و تکامل پیش برم تا از مسیرم لذت ببرم، اون مقصد همیشه هست.
این تمرین خیلی به من کمک کرد که حس بهتری نسبت به خودم و اطرافیانم داشته باشم و الان میدونم که از درون آروم ترم
سپاس استاد عزیز
امیدوارم باز هم با تمرینات و آگاهی بیشتر تو این مسیر بهمون کمک کنید که راهمون رو پیدا کنیم و خودمون بهتر بشناسیم.
سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد گرانقدرم و مریم عزیزم و تمام خانواده دوست داشتنی عباس منش.در ابتدا خدا روشکر میکنم برای این امکان که در اختیار ما قرار گرفته تا از تجربیات و درسهای شما بهره ببریم و به لطف خدا با عمل کردن به اونها بتونیم تغییرات مثبتی تو زندگیمون به وجود بیاریم.
استاد چه موضوع مهم و کاربردی و مطرح کردید.من خودم تمرینی که گفتید و نوشتم و انجامش دادم و متوجه شدم که از دیدن موفقیت بقیه خوشحال شدم و فقط غبطه خوردم که ببین اگه تو هم تلاش کرده بودی،اگر تو هم تمرکزت و میذاشتی روی خودت و پشتکار میداشتی تو هم الان میتونستی مثل اونها موفق باشی و لذتش و ببری.
و دیدم اونها تونستن در من اون انگیزه رو برای تغییر و رشد بیشتر کنن و عمیقأ باور کنم که اگر اون آدم تونست و به موفقیت رسید پس من هم میتونم.
ازتون خیلی سپاسگزارم که من و به تفکر واداشتید تا بیندیشم و بنویسم و دقایقی متمرکز بشم و متوجه بشم اون آدمهای موفق چه فاکتورهایی داشتن و از چه قوانینی پیروی کردن و چه مسیری و پیمودن،تا من هم با الهام گرفتن از اونها در مسیر رشد و تعالی قرار بگیرم.
برای استاد عزیزم و تمام دوستانم در این سایت عشق و آرامش و برکت می طلبم.
به نام تنها نامی دوست
که هر چه داریم از اوست
….
چقدر این فایل عالی بود خدا را شکر
چقدر عالی که استاد به ندای دلشون گوش می دهند و این صحبت های ارزشمند و رویایی و واقعیت زندگی را به ما می رسانند
الهی که باشید
الهی که زنده باشید
الهی که این برنامه ها ادامه دار باشه
الهی که این برنامه ها تا ابد باشه برای رشد همه ی ما
خدایا شکر برای وجودتون
چقدر مدارم عوض شد
چقدر حالم خوب شد
چقدر به خودم ایمان بیشتری پیدا کردم و به خودم گفتم بابا راه درسته حرکت را متوقف نکن نایست و نگاه کن
تو می تونی
تو می تونی
تو می تونی
من با ادامه دار مسیر الهی و صدای ندای درونم فهمیدم
راه استاد عزیزم سید حسین عباس منش عزیزم درسته و من از هر کسی بپرسم به خاطر خودم راه کج را در پیش گرفته ام
باور به بخشیدن که می دونم چند برابر اون چیزی را که بخشیده ام بهتر و بیشتر به خودم بر می گردد
باور به الله مهربانم که اوست که مرا یاری کند و چه کسی بهتر از خودش
باور به قانون
باور به صحبت های استاد عزیزم
باور به شکرگزاری مداوم و پیوسته
خدایا شکرت برای دانلود این فایل رویایی
خدایا شکرت برای این همه پیشرفت تکنولوژی
خدایا شکرت برای وجود این همه دوست و رفیق یار و همراه در این سایت الهی
به نام خداوند بخشنده ومهربان
درود بر استاد عزیزم وهمه همراهان عزیزم
استاد عزیز وقتی این ویدئو رو دیدم واین سوال رو از خودم پرسیدم ؟؟
که اگر یک نفر از نزدیکانتان ویا دوستانتون به موفقیت برسه آیا حسودی می کنی ویا نه؟؟
باخودم که فکر کردم و نوشتم اسامی این عزیزان رو دیدم همیشه من تحسینشونم کردم و خوشحال شدم وبارها ازشون سوال کردم؟
که مثلا شما چطور تو کارت و مدیریتت آنقدر قوی و توانمدیهای شدی به این درآمد وثروت وجایگاه رسیدی و….
ولی وقتی عمیق میشم میبینم کسانی که من وقتی به موفقیتی رسیدم چطور حسادت کردند و با رفتارشون و کلامشون این رو نشون دادند به فکر فرو میرم که اگر روزی آنها هم به جایی برسند آیا من حسادت می کنم بهشون؟؟؟؟؟
و یک گوشه قلبم میگه بله تو هم می کنی
ولی گوشه دیگه میگه مگه این اتفاق نیافتاده قبلا تو که کلی خوشحال شدی وتحسینشون کردی
به نظر من کسی که حس حسادت رو داره واقعا اول خودش عذاب میکشه وبعد اطرافیانشون عذاب میده
به نظر من یکی از راه هاش اینه که آنقدر سرت رو گرم کنی وبرنامه داشتی باشی برای بهتر شدن خودت ورسیدن به موفقیت که دیگر نیازی در تو نباشه که حسادت بیاره برات
استاد توانمندم وعزیزم خیلی ممنونم که زحمت میکشی وچنین فایل هایی رو ضبط می کنید بابتش هزینه میدید وقت می زارید و….. تا مابتوانیم در جهت رشد وتعالی فردی خودمان قدمی برادیم
انشالله همیشه در پناه الله یکتاه شاد وسلامت وسعادتمند دنیا وآخرت باشید
ای خالق . . . شکر
بعد از انجام تمرین فوق العاده .متوجه افکارم شدم . توی موقعیت هایی که احساسی مشابه با عدم توانایی در من شکل میگیره فورا به درون خودم نگاه میکنم و دلیلش رو از خودم میپرسم؟؟
اولش سعی میکنم رفتارم کاملا کنترل شده باشه …
بعد روی افکارم تمرکز میکنم و دنبال راه حل میگردم .
سلام استاد عباس منش و خانم شایسته و همه دوستان عزیز
من
سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟ وقتی یکی از نزدیکان یا دوستانم به موفقیت میرسه منم دوست دارم برسم خیلی اوقات احساس می کنم حسادت دارم یا اینکه در واقع دوست ندارم اون به موفقیت زیاد برسه و خیلی از اوقات احساس می کنم که ذهنم میگه دیدی اون رسید تو نمی تونی برسی انگار کسی می تونه من نمی توانم ، ولی من با آموزش های استاد یا گرفتم سریع برای اون فرد درخواست موفقیت و پیشرفت بیشتر می کنم تحسینش می کنم و می گویم اگر اون تونسته من هم می توانم و به این شکل ذهنم رو کنترل می کنم و اجازه نمی دهم که نجواهای ذهنم شروع کنه قدرت گرفتن
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟! اولش نه ولی وقتی تحسین می کنم، براش برکت بیشتر می خواهم و میگم پس من هم می توانم احساس خوبی و انگیزه می گیرم
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟! احساس حسادت می ده احساس تا توانی می دهد ولی وقتی که تحسینش می کنم و به خودم می گم اگر اون تونسته من هم می توانم این حسادت و احساس ناتوانی رو یک جورایی از بین می برم و باید اینقدر این کار رو انجام بدهم که واقعا تغییر کنم
تمرین:
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:
به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛
با این نگاه که اگر هر فردی تونسته به موفقیتی برسه ما هم می تونیم دید تحسین کننده داشته باشم نکات مثبت اون فرد رو ببینم توانایی هایش رو ببینم و تحسین کنم
سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟
به انگیزه و خود باوری این افراد نگاه کنم به کنترل ذهنی که داشتن توجه کنم و تحسین کنم ، به میزان مهارت اون افراد توجه بکنم، همه افرادی که به موفقیت رسیدن وقتی توجه کنیم می بینیم به خاطر کنترل ذهنی که داشتن به موفقیت رسیدن
سلام استاد عزیزم وومریم جونم
امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشید
استاد عزیزم این رو بگم ک اول فایل رو یه روز پیش گوش کردم و پاسخ دادم ب سوالات توی دفترم
و امروز اومدم اساسی گوش کردم و دوباره پاسخ دادم توی دفترم ب سوالات و این بار پاسخ هام خیلی مثبت تر بود
بعد گفتم چرا اینقدر متفاوت شده و جواب های دومی ک از گوش کردن دوباره فایل دادم مثبت تر از جواب های اول هست
گفتم ب خودم ک باید صادق باشم با خودم و دروغ نگم
و دیدم چقدر با یه بار گوش کردن همین فایل
نگاهم دو درجه تغییر کرده
چقدر بهتر شده
و فهمیدم واقعا ک میتونم نگاهم رو تغییر بدم
میتونم بهتر بشم
و میدونم توی یه سری مسائل خیلی پاشنه آشیل دارم و توی یه سری ب راحتی احساس بهتر شده
خدایا شکرت
حالا ادامه فایل
استاد شما گفتید ک یه روز بندر عباس یه زندگی معمولی داشتین و یه روز فهمیدین ک تمام اتفاقات زندگی ما ب واسطه نگرش ما و ذهنیت ما رخ میده
و از اونجا همه چی شروع شد
منم یادمه ک وقتی برای اولین بار این مطالب رو شنیدم ب شدت مجذوب شدم
واقعا استاد برام مث یه آگاهی بود ک انگار ب یاد آوردمش
و یادمه خیلییی تشنه فهمیدن این مطالب بودم
ولی خوب استاد چون از اون مدارهای ته ته ،کم کم اومدم بالا
با چک و لگد فراوان اومدم بالا
و الان خدایی 20 روز از تعهد فولادی من میگزره و من هر روز با ذوق و شوقی ک تا حالا مثلش رو در خودم ندیدم ادامه دادم و
این روزا با حدف فضای مجازی و همه چی و تمرکز لیزری روی دوره ها و فایل های رایگان ،احساس بی نظیری دارم بخدا
و اینک استاد من توی خانواده خودم کسی نیست ک ب موفقیت بالایی رسیده باشه و یکی از یک بدتر هستن
ولی استاد سه نفر رو پیدا کردم
و یکی شون رو از ته دلم تحسین کردم و یکی شون موفقیتش ب من احساس ناتوانی داد و یکی دیگه شون حس بد جور حسادت رو
و اینا احساسات بارز بود و بقیه احساست رو هم داشتم ولی خوب اینا بیشتر بود
استاد بعد نوشتم ک اون نفر اول بسیار رویا پرداز هست و دست از اهدافش نمیکشه و همیشه نفر هیت و پیش میره اصلا همیشه
ب هر طریقی شده ب خواسته هاش میرسه
و نفر دوم هم همیشه باورش اینه ک پول درآوردن خیلیی راحته و بسیار صبوره و اصلا عجله نمیکنه اصلاا
و نفر سوم توی یه بعد از زندگیش عالیه و اینک ریسک میکنه ،عاشق ریسکه توی این یه بعد از زندگی اش و واقعا حس حسادت میکنم گاهی بهش
و اینک منم گفتم اینا هر کدوم توی یه بعد از زندگی شون موفق شدن منم بیام موفقیت هاشون ایده بگیرم و ب خودم بگم ک بابا اینا تونستن پس منم میتونم
چرا نتونم ؟
و من اینو بگم چون توی خانواده خودم الگو درست و درمون پیدا نکردم ،شروع کردم از اون آدمی ک از موفقیتش خوشحال میشدم ،از الگوهای اون پرسیدن
و اون در مورد ثروت افرادی رو برام مثال میزد ک بسیار بسیار ثروتمند بودن
حالا فک کن من با ذوق و شوق گوش میکردم و اون افراد غریبه رو تحسین میکردم توی زمینه ثروت
و لذت میبردم وقتی برام تعریف میکرد ک
فلانی از این جا ب اونجا رسیده
و دیدم حسادتم توی ثروت برای غریبه ها نیست برای آشناهاست
ولی روابط برای غریبه ها هم باشه حسودی میکنم
و نفر اول ک مهاجرت کرده رو هم حسودی میکنم ک منم میتونستم برم فلان شهر
چرا نرفتم و اینا
استاد من بسیار مشکل دارم توی این زمینه
ولی خدایی جوابم برای بار دوم ک فایل رو گوش کردم بسیار بهتر و مثبت تر شده بود
استاد وقتی این فایل رو گوش کردم و نکته برداری کردم
بی نظیر بود تاثیرش برام
درکش برام
استاد ممنونم برای این سلسله سوالات بی نظیر ک این بعد از وجودم رو بیدار کردم و باعث شد فکر کنم
واقعا من مث یه درخت میمونم ک بی نهایت شاخه داره و باید روی هر شاخه ام کار کنم
و رشد پیدا کنم
اصلا زندگی من این نیست ک فقط این مسیره و بس
نه انگاره همون درخ باورهای محدود کنندست
مث همون پیچک های پارادایس ک ی هم تنیده شده بودن و مثال واضحی برای باورهای محدود کننده و کارکردن روی خودمون بود
استاد عزیزم عاشقتم و ممنونم از زمانی ک برام گذاشتین
عاشقتونم
سلام استاد قشنگ و خوشتیپم
سلام خانم شایسته خوشتیپم
سلام دوستای گل و خوشگل من
امروز یک اتفاق فوق العاده برام افتاد که حس کردم عوض شدن طرز فکرم رو و این برام واقعااااا لذت بخش بود و دیدم پیشرفتم رو
امروز وقتی از خاله ام شنیدم که دایی ام که واقعا ادم ثروتمند مهربان دوستداشتنی و بخشنده ای هستند
میخواهند یک ماشین شاسی بلند خفن اخرین مدل رو بخرند
دایی ام 2 تا ماشین داره و قراره این ماشین رو هم به دارایی هایش اضافه کند
دایی ام زمین های زیادی دارند و دودل بودند که ماشین رو بخرند یا یک زمین …
این بود ماجرا
اما بزرگ شدن من کجای این ماجرااست
اینکه الهام به جای حسادت از ته دل لبخند زد و تحسین کرد
خدا شاهده انگار نور ته دلم روشن شد اینقدر که شاد شدم
خیلی به خودم افتخار کردم
اگه قبلا بود واقعا حالم بد میشد و حسودی مکردم و به زمین و زمان فوش میدادم….
اما الان
توی ذهن الهام لامپ روشن شد که
الهام تو هم میتونیاااا
الهام اگه اون ماشین خفن قشنگ شیک فوق العاده رو دایی رحمت الله بخره چقدر سد توی ذهنت شکسته میشود
چقدر ارزو هات بزرگتر میشود
چقدرررر تو کیف میکنی از دیدن موفقیت ها
همیشه دوست دارم که دور و اطرافیانم به موفقیت برسن
چون احساس میکنم ناخود اگاه سطح زندگی یه لول بالا تر میرود چون رسیدن به اون خواسته برات منطقی میشود
چون خیلی احساس خوبی داره
هر چی که بود واقعا واقعا توی اون لحظه من خوشحال شدم
و برای خودم تمرین گذاشتم که بیام مقاومت هامو درمورد اینکه چرا نمیتونم ما خیلی راحت ماشین دار شویم رو بنویسم
برای خودم خیلی خوشحالم گفتم بیام از نتیجه ای که خودم خیلی ذوق کردم براش بنویسم براتون
مرسی استاد بخاطر فایل هاتون
واقعا دوستتون دارم
و عاشقتونم
ممنونممممم استاد عزیزم
و خدایی که در این نزدیکی است…
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته گرامی و همه دوستان حاضر در این مکان مقدس
قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنْسَى ﴿126﴾
می گوید: همین گونه که آیات ما برای تو آمد و آنها را فراموش کردی این چنین امروز فراموش می شوی. (126) (سوره طه)
واقعا انسان فراموشکاره! و این فراموشی به آدمی بسیار لطمه میزنه. خود من کسی هستم که این فراموشکاری با پوست و گوشت و استخونم عجین شده و فقط خدا باید بهم رحم کنه که با دست خودم، به خودم ظلم نکنم…
تقریبا 9 ماه پیش بود که بخاطر شرایط نامطلوبی که برام ایجاد شده بود، تصمیم گرفتم به صورت جدی و فوق العاده روی افکار و باورهام کار کنم و این بار جوری باشم که مثال استفاده صحیح از قانون برام صدق کنه. تصمیم گرفتم فعالیتم رو روی سایت شروع کنم. روی باورهام کار کنم. کامنت بخونم و به صورت جدی ذهنمو کنترل کنم تا از اون شرایطی که داشتم بیرون بیام.
خداروصدهزار مرتبه شکر! استفاده جدی از قانون نتیجش مشخصه. تو کمتر از 3 – 4 ماه رشد خوبی داشتم. در همه زمینه ها. از سلامتی و روابط و معنویت گرفته تا مهمترین مساله ای که اون روزها باهاش درگیر بودم و دلیل اصلی کار من روی خودم شد، یعنی مساله مالی! تو همین مورد فقط درامدی بالای 4، 5 برابر رو تجربه کردم و از اون شرایط سختی که داشتم تا حدود زیادی بیرون اومدم.
همین که اون تضاد تا حد خوبی برام حل شد، دقیقا بع تعبیر استاد در فایل «دلیل نتایج پایدار»، من و این همه خوشبختی برام محاله شد و دوباره یادم رفت که آقاااااااا! اون نتایج بخاطر کار تو روی باورات ایجاد شد!
دوباره کم کاری کردم و نتیجش این شد که نتایجی که ایجاد شده بود آروم آروم رو به کم شدن گذاشت.
همین که پام به خشکی رسید، یادم رفت که خدا دست منو توی طوفان گرفته بود. و بهش مشرک شدم!
فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ
این مردم مشرک چون به کشتی نشینند (و به دست امواج خطر افتند در آن حال) تنها خدا را به اخلاص کامل در دین میخوانند، و چون از خطر دریا به ساحل نجاتشان رساند (باز به خدای یکتا) مشرک میشوند. (65 عنکبوت)
خدا من رو ببخشه! باز میخوام روی خودم کار کنم. به صورت خیلی جدی تر! تا نتایج برام ایجاد بشن. خیلی بیشتر از قبل.
البته خدارو هزاران بار شکر می کنم که این بار نذاشتم اوضاع به بدی قبل بشه و زودتر فهمیدم که داره شرایط تغییر می کنه.
اما تصمیم گرفتم خیلی جدی تر روی خودم کار کنم و از خدای خودم کمک بخوام که در این مسیر یار و همراه و یاور من باشه.
فایل قسمت اول مجموعه «ذهنیت قدرتمند کننده در مقابل ذهنیت محدود کننده» اشاره به یکی از پاشنه آشیل های بزرگ من داره و من میخوام در مورد باورهای خودم کامنت بذارم اما گفتم اول این کامنت رو بذارم و به ذهن خودم بگم که این بار باید همه چی فرق کنه و جوری نباشه که تا یکم نتیجه ایجاد شد، فیلم یاد هندستون کنه و همه چیو از دست بدم.
از خداوند طلب هدایت می کنم. و ازش میخوام در این مسیر یار و یاور من باشه.
برای همه شما عزیزانم از درگاه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، آرزوی موفقیت و سربلندی و سعادت دارم.
خدانگهدار
1402/11/20
22:15
سلام به استاد عزیزم و خانواده بزرگ و قدرتمند
صحبتهای الان من مربوط به این فایل و سوال نیست
ولی انگار ی حسی به من گفت بیام اینجا و این حرفارو بزنم
من تقریبا سه ماه هست که عضو این خونواده شدم از اول که شروع کردم تا الان اتفاقات بسیار خوب و زیادی در زندگیم افتاده
یکیش این بود که ما خونمونو از خونه پدرشوهرم جدا کردیم که یکی از محالات بود
دومی رفتن خودم سرکار که فکر نمیکردم که حالا حالاها اتفاق بیفته و حال خوب خودم و ….
امشب خیلی دلم گرفته و ناراحت بود،نمیدونم چیشد که شروع کردم به نوشتن اونم اینجا
من تا حالا هیچ نظری نزاشتم و قصد نظر گذاشتن نداشتم
ولی امشب انگار ی چیزی به من گفت بیام و اینجا بنویسم
شاید آروم بشم
من اتفاقات خیلی بد و زیادی تو زندگیم داشتم با اینکه سن زیادی ندارم ولی خیلی سختی کشیدم تا اینجا
و بدترین اتفاقات زندگی من توی یکی دو سال اخیر تو زندگی مشترکی که با خونواده پدرشوهرم داشتیم، اتفاق افتاد
خدای بزرگ و مهربونم از ته قبلم هزاران و هزاران مرتبه شکر میکنم که از اونا جدا شدیم
ولی چیزی که نتونستم تغییرش بدم
مرور اون اتفاقات بد هست با اینکه چند ماه هست از اون اتفاقات میگذره و من همه وقتمو تو سایت هستم و به حرفای استادم گوش میکنم ولی نمیدونم چرا نمیتونم فراموش کنم و بهشون فکر نکنم
و شده شبیه ی فیلم که روزی چندین مرتبه تو ذهنم پخش میشه
و این بزرگترین دغدغه الان من هست
و امشب وقتی که شنیدم اونا پشت سر من حرف میزنن خیلی بهم ریختم و ناراحت شدم
و دوباره مراجعه که به این سایت استاد عزیزم تا حالمو خوب کنم باهاش
و یاد حرفای استادم افتادم…..که میگفتن بزار حرف بزنن مهم نیس
ولی من دست خودم نیست بارها به خودم گفتم بهشون فکر نکنم ولی ی بار که به خودم میام میبینم ساعتهاست که داشتم به حرف ها و کاراشون فکر میکردم….
شاید نظرات شما دوستان عزیزم کمکی باشه برای من………..
و اما بحث و سوال استاد
من ی اخلاقی که همیشه داشتم این بود که همیشه رشد و پیشرفت اطرافیانم منو خوشحال میکرد واقعا و از ته دل
با اینکه کسی از نزدیکانم موفقیت زیادی نداشته ولی با کوچیکترین قدمی که رو به جلو می رفتن خوشحال میشدم
و میگفتم نتیجه زحمت و تلاش خودشه قطعا
البته ناگفته نماند که با خودم میگفتم تو از زندگی عقبی و همه دارن رشد میکنن و ….
ولی هیچ وقت حسادت نکردم
فقط بعد اتفاقاتی که بین من و خونواده پدر شوهرم افتاد ی مدتی بود که بطور ناخواسته داشتم به خاهر همسرم حسادت میکردم
ولی وقتی فایل های استاد گوش کردم که ما باید پیشرفت بقیه رو تشویق کنیم
از اونجا بود که راجب ایشون هم نظر و فکرمو عوض کردم و الان با خودم میگم احسنت تلاش کرده و به موفقیت رسیده