ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 110 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    175MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1440 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهنا جلیلی گفته:
    مدت عضویت: 3889 روز

    سلام و درود به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان خوبم

    من در مقابل موفقیت دیگران گاهی چنان خوشحال میشم که انگار واسه خودم اتفاق افتاده،

    از موفقیت برخی افراد هم ناراحت میشم و احساس عجز و ناتوانی دارم و شاید هم چون ذهنم مقاومت میکنه (که فرد حسودی نیستم) با این وجود حسادت میکنم.

    موفقیت افراد نزدیک :

    چند روز پیش مطلع شدم یکی از دوستانم تونسته مهاجرت کنه و در حال تحصیل در مقطع دکتراست. خیلی براش خوشحال شدم و تحسینش کردم و خیلی برام باورپذیر شد که آره میشه، پس منم میتونم.

    سوال اول:

    از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:

    به خودباوری برسم

    الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛

    این دوست من، چند ساله هدفش مهاجرت بود، زمان گذاشت و مدرک زبانشو گرفت، یه مقاله خوب نوشت. وقتی باهم صحبت میکردیم قضیه مهاجرت تو حرفاش bold بود با اینکه درگیر مسائل دیگه هم بود. اما تمرکزش روی مهاجرت باعث شد بالاخره بهش برسه. قبل از مهاجرتش به خارج از کشور، از یه روستای دورافتاده به تهران مهاجرت کرد و چند سال اونجا بود و کار می کرد؛ اون پاداش شجاعتشو داره میگیره. من هم باید از برخی ویژگی های مثبت دوستم الگو بگیرم و اجرا کنم(از شجاعتش، از تمرکز و ارادش) .

    سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟

    درسی که من گرفتم، اینه که نباید عجله کرد، لازمه تکامل طی بشه, با تمرکز و توجه به خواسته هام قدم بردارم و شروع کنم مصمم پیش برم و بدونم حتما بهش میرسم فقط یه مسیر رو باید طی کرد.

    مثلا من میخوام برم سمت جنوب کشور تا شهرهای بین راه رو پشت سر نزارم به مقصد نمیرسم. باید بدونم که رسیدن به این خواسته کاملا بدهی و شدنیه( یه معادله آسونه : وقتی یکی تونسته منم میتونم)، فقط باید مسیر درست رو طی کنم.

    یکی از اقوام استخدامی قبول شد و صاحب یه شغل خوب شد. من ناراحت شدم، احساس عجز کردم خودمو خیلی از قافله عقب دیدم و با اینکه میدونم شانس وجود نداره، ته ذهنم حس میکردم اینا کلا خوش شانسن، انگار که من طلسم شدم جلو نمیرم و مدام شکست پشت شکست؛ با این حال میگم خدایا شکرت مثل من نیست،

    از شکست کسی خوشحال نمیشم ولی موفقیت بعضیا انگار درماندگی منو به رخم میکشه

    خواهر این شخص از بچگی اونو که تقریبا همسن بودیم با من مقایسه میکرد. منم حرص میخوردمو خودمو کم میدیدم.

    این فرد اصلا برای درس خوندن مثل من وقت نمیزاشت، با وجود موقعیت خانواده اش و جریاناتی که براشون پیش اومده بود، خیلی اعتماد بنفس بالایی داشت.

    پاسخ سوال اول :

    راز موفقیت این فامیلمون رو دو عامل مهم میدونم :

    یکی اینکه اون کارها رو برای خودش سخت نمیکرد همه چیو آسون میدید برای همین کارها واسش آسون پیش میرفت

    دوم اینکه، فوق العاده احساس ارزشمندی میکرد و خودش رو سزاوار موقعیت های بهتر میدید.

    اون اعتماد به نفس بالایی داره، خیلی بیشتر از من.

    تحسینش میکنم، اون عزت نفس و اعتماد به نفسش رو به وضعیت مالی و مسائل خانوادگیشون گره نزده. اون ارزشمندی خودش رو به عوامل بیرونی وابسته نمیدونه، آره حقشه راحت کارهاش پیش بره, دانشگاه خوب قبول شه، شغل خوب گیرش بیاد و پشت سر هم موفق بشه، مبارکش باشه! اون یه فرد با عزت نفسه،

    اون با این ویژگی هاش تونسته، من هم باید نکات مثبتش رو الگو قرار بدم تا مثل اون نتیجه بگیرم

    پاسخ سوال دوم :

    من درس گرفتم، از زندگی، از مسیر لذت ببرم، مسائل رو برای خودم سخت نکنم، به خودم یادآور شم، همراه با هر سختی آسونیه، همه چی آسونه باید قدم بردارم و امیدوار باشم

    گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع

    سخت می گردد جهان بر مردمان سختکوش

    درس بعدی، که از این شخص گرفتم، عزت نفسش بود. باید برای بالا بردن عزت نفسم بیشتر زمان بزارم و متمرکزتر پیش برم. این ویژگی خیلی مهمه، باید تو این زمینه بهتر و بهتر شم.

    باید مصمم تر روی این دوره (عزت نفس) کار کنم و با انگیزه بیشتر ادامه بدم. با عزت نفس بالا من قطعا موفق تر و خوشحال ترم.

    این روزها خبر ازدواج چند نفر رو شنیدم با موقعیت خوب. براشون خوشحال شدم و آرزوی خوشبختی کردم. ته دلم باز هم احساس جاموندن و عجز کردم. که من چرا فرصتهامو از دست دادم، چرا از روی ترس و بی اعتمادی (هم نسبت به خودم هم طرف مقابلم)، ازدواج نکردم. فکر میکنم : من نمیتونم، سخته، من با بقیه فرق دارم و …. الان بقیه درمورد من چی میگن، فلانی خیلی از من کوچیکتره اونم ازدواج کرد اما و … کلی فکر و احساس منفی دیگه

    پاسخ سوال اول:

    یکی از این افراد شخصیه که یه ازدواج ناموفق داشته، مدرکش دیپلم بود و یه پدر با اخلاق نامناسب رو هم تحمل میکرد(شایدم من فکر میکنم تحمل میکرد). اما تونست با یه مهندس ارشد صاحب خونه و ماشین و شغل خوب ازدواج کنه. اون میشه گفت از هر نظر سطحش از همسرش پایینتر بود اما الان همچین موقعیتی داره. این دختر تونسته همچین زندگی رو جذب کنه، با احساس لیاقت، باید باور کنم لیاقت آدما به شرایط و دستاوردهاشون نیست. یکی با این وضعیت تونسته پس من هم میتونم. اون قدر خودشو میدونست، این راز رسیدن به خواسته هاست، احساس ارزشمندی.

    پاسخ سوال دوم:

    من درس گرفتم که نباید ناامید شد. میشه رویاهاتو بسازی فارق از شرایط و موقعیت فعلی ات. باید قدر خودمو بدونم من هم سزاوار زندگی پر از عشق و آرامشم. باید احساس لیاقت کنم و تردید و ترس کاذب رو کنار بزارم.

    با نگاه کلی به موردهایی که بیان کردم این باورها رو دارم :

    باورهای محدود کننده من :

    زندگی سخته، مسیر موفقیت سخته، کلی انرژی باید بزاری. من نمیتونم، من با بقیه فرق دارم (خودمو با دیگران مقایسه میکنم) ، تواناییم مثل بقیه نیست.من کمم، فلان مهارت و توانایی رو ندارم. ذهنم به شکست عادت کرده، سخته و نمیدونم چطور درستش کنم.

    درمورد ازدواج :

    اگه تصمیم اشتباهی بگیرم همه طردم می کنند

    ممکنه فقط در نگاه اول دوست داشتنی باشم اما بعدا راحت ازم دل بکنن و بفهمن من انسان ارزشمندی نیستم

    من به اندازه کافی مهارت لازم برای زندگی مشترک ندارم. فلانی خیلی از من بهتره من در مقابلش احساس ضعف میکنم

    باور قدرتمند کننده :

    ببین بقیه تونستن، پس من هم میتونم، این افرادی که درموردشون صحبت کردم، به خواسته هاشون رسیدن، بدون اینکه شرایط و امکانات ویژه ای براشون فراهم بشه. همشون احساس لیاقت داشتن، خودشون رو ارزشمند دونستن، همین. تنها چیزی که کمکشون کرد عوامل درونی(چیزی که تو وجود خود آدمه، دور از دسترس نیست) بود.

    زندگی سخت نیست، این منم که سختش میکنم. فقط قدمهامو بردارم، خداست که صدها قدم بعد رو برام برمیداره. نباید خودمو با دیگران مقایسه کنم. فقط باید خودمو با روز قبل مقایسه کنم که روند رو به رشدی داشته باشم. یه زمانی اعتماد بنفس پایینی داشتم و خیلی کارها رو نمیتونستم انجام بدم الان خیلی بهتر شدم پس باز هم میتونم رشد کنم و بهتر از قبلم شم. هیچ کس از دیگری بالاتر نیست. همه ارزشمندیم. هیچ بالاتری بغیر خدا، وجود نداره که من اونو برای خودم بزرگ جلوه بدم. احساس خودکم‌بینی یه جور شرکه، من هم به اندازه همه آدما ارزشمند هستم. تنها خداست که من باید از خودم بالاتر ببینم و تنها باید از خدا حساب ببرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    لیلا مرادپور گفته:
    مدت عضویت: 1013 روز

    سلام و درود استاد عزیز

    من قبل از دوره ی عشق و مودت در روابط خیلی احساس حسادت یا خشم رو نسبت به دیگران تجربه میکردم اما بعد از اون دوره الان که بهم میگید احساست رو بنویس درباره موفقیت های افراد الان دیگه خیلی دارم احساس های بهتری رو تجربه میکنم و متوجه شدم که اونا استمرار و ارتباطات قوی تری از من داشتن و خیلی بیشتر از من به فکر کمک کردن و بخشیدن بودن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مجتبی ۱۳۷۱ گفته:
    مدت عضویت: 868 روز

    سلام

    به دلیل شخصی بودن بعضی مسایل قادر به ارسال تمرین نیستم اما….

    فهمیدم که چقدر متفاوتم از اونچه که فکر میکردم هستم و اینکه از دیگران میتونم یادبگیرم چطوری ورژن بهتری از خودم باشم نسبت به گذشته خودم

    در اخر ممنونم از اقای عباسمنش عزیز و گروه موفقشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فوزیه بازیان گفته:
    مدت عضویت: 1076 روز

    سلام عزیزان سپاسگزارلطف پروردگار م هستم بخاطر احساس بسیار خوبی که دارم در مورد موفقیت و پیشرفت دیگران ،از وقتی که با افکار و اندیشه و ذهنیت استاد آشناشدم،آن هنگام که تولد دوباره یافتم،تنهابایافتن این گوهر گرانبها ،پیشرفت هر انسانی را موفقیت خودم میدانم احساس شادمانی میکنم ،لذت میبرم و شکرمیکنم خداوند را ب خاطرش وکنجکاو که حتما افکار خوبی داشته ایده وطرح جالبی ارائه داده که باعث این فثح عظیم شده واین درحالی است که قبلاً کاملا واضح و آشکار فشارم بالا میرفت وحسادتم معلوم میشد ،هرانسانیکه در اخلاقش ودراعمالش ودرکارش موفق شود،،نشان دهنده این است که راه رشدوپیشرفت فراوان است،به تعداد تمام آدمها ی روی زمین وبیشتر ،سپاسگزارم شادباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    نازیلا محجوب گفته:
    مدت عضویت: 536 روز

    درود و سلام به استاد مهربان و همراهان عزیز این سایت !

    من مدتی زیاده که با صحبت‌های استاد آشنا بودم و سعی میکردم تغییراتی را به زندگیم وارد کنم، صادقانه بگم مثل آب در هاون کوبیدن بود تلاش‌های من.

    چون من پر از باورهای محدود کننده زیاد و شرک‌های متعدد در روابط بودم.

    آدمها چنان برای من مهم بودن، چه خانواده، دوستان و یا کسانی که دوستشان داشتم که جز روابط هیچ چیز دگری را نمی‌دیدم بت شده بودن همه برام.

    حسرت‌های زیاد منو در احاطه کرده بود،هرچه تقلا میکردم روی نقطه صفر بودم هیچ پیشرفتی نداشتم و این خیلی ناراحتم میکرد.

    شنیدن این فایل استاد چقدر کمک کرد هز درون به بررسی بیشتر باورهای محدود کننده بپردازم که سعی کنم انسان‌ها را تحسین کنم تا حسادت و یاهم مقایسه کردن، که یاد بگیرم اگر کسی به شرایط عالی رسیده منم می‌توانم و با پوست و استخوانم این موضوع را درک کنم چیزی که بهش عمل نمیکردم .

    و کلی تعهد بدهم بخودم که نازی توهم میتوانی به شرط توحید، به شرط روی خود کار کردن و از حاشیه دور بودن و در صفای سادگی زندگی کردن و غبطه نخوردن …

    خدایا شکرت بابت استاد عزیزی ک هست و قوانینُ بما یادآور میشه .

    الهی شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمد زمانی سودرجانی گفته:
    مدت عضویت: 415 روز

    سلام به استاد جان

    بعد از 7سال آموزش از اساتید مختلف

    تازه سر چشمه را پیدا کردم

    حتما موقع اش الان بوده

    از اصفهان مهاجرت کردم به تهران. حدود 3ماهه

    رفتم تو بازار دیدم که محصولات دیگران به راحتی فروش می‌ره ولی من نمیتونم بفروشم

    حسم بده و دارم حسادت میکنم و اومدم همه چی را تعطیل کردم و فهمیدم من مشکل و باور من مخربه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محمد هادی دارابی گفته:
    مدت عضویت: 1033 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی.

    دوستان و همراهان سایت عباس منش سلام و خدا قوت در این روزهای سرد برفی .

    من قبلا اگر موفقیت دوستان خودمو می‌دیدم احساس حسادت میکردم و کار اونو سبک میشمردم. خیلی مواقع از اینکه اون یک فرد عادی است و نتیجه گرفته اما من نتیجه نگرفتم از خودم عصبی میشدم . خیلی مواقع خودم رو ضعیف در اراده می‌دیدم. نمیدونم فرار از اون محیط رو به حل مسئله ترجیح میدادم. نمی‌تونستم به اون شخص تبریک بگم و این حس همیشه منو اذیت میکرد.

    اما الان کمی بهترم نه البته باید بگم خیلی بهترم دیگه حسادت وجود نداره و میگم اگر برای اون شده پس برای منم میشه. الان دنبال ریشه حل مسئله خودم میگردم. اما ترس حتما همراهم هست و دارم روی خودم این مسئله مهم رو حل میکنم . هنوز خیلی راه دارم برای کار کردن.

    با تشکر فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مهدی اکبر گفته:
    مدت عضویت: 1439 روز

    سلام به همه دوستان

    من احساس میکنم توی این زمینه خیلی فرکانسم ضعیفه. البته جدیدا سعی میکنم همیشه به موفقیت افراد جوری نگاه کنم تا بهم حس خوبی بده. ولی از وقتی یادم میاد هروقت میشنیدم کسی. نتیجه خوبی توی زمینه‌ای گرفته خیلی حسادت میکردم و خودمو مقایسه میکردم و نتیجش این بود که احساسم منفی میشد.

    امروزم اومدم تمرینو انجام دادم و سعی کردم جدا از تغییر زاویه دید، ببینم که توی ضمیرناخودآگاهم چه احساسی دارم نسبت به موفقیت دیگران.

    البته یه نکته ای هست که باید متذکر بشم. اینکه خیلی وقتا اون دستآوردی از دیگران که ما بابتش احساسمون بد میشه لزوما یک دستاورد مثبت و موفقی نیست ولی از اونجایی که توی یه سری موضوعات ضعیف هستیم ، وقتی میبینیم فردی اون موضوعات براش راحته و چیزایی که ما میخواهیم رو داره(که البته نه به روش درست) بابتش حسادت میکنیم.

    خب بریم سراغ تمرین.

    اگه بخوام خلاصه بگم احساسی که از موفقیت دیگران دارم :

    _احساس حسادت

    _مقایسه کردن اون فرد با خودم و احساس بد نسبت به عملکرد خودم داشتن.

    _ ربط دادن موضوعات به عوامل خارجی و شانس

    _اینکه چرا من نمیتونم؟ چرا بعضیا راحت میتونن و من نه.

    درس هایی که میتونم بگیرم با تغییر زاویه دیدم:

    _من هم اگر روی کاری متمرکز بشم و استمرار داشته باشم به نتیجه میرسم.

    _من هم میتونم به راحت ترین شکل نتیجه بگیرم و امکان پذیره که اتفاقات خوب برای من هم رخ بدهند.

    _(من توی حوزه روابط، مخصوصا با جنس مخالف خیلی فرکانسم ضعیفه) ادمهای مناسب زیادی توی دنیا هستند. و من هم میتونم دوستای خوب زیادی داشته باشم.

    _وقتی افرادی با شرایط حتی بدتر از من تونستن نتیجه بگیرن پس من هم میتونم

    _موفقیت ربطی ب سن نداره . و در هر سنی اگر روی خودم کار کنمو فرکانسم خوب بشه اتفاقات خوب برام میوفتن.

    _اگه فرکانسمو بالا نگه دارم، جدا از اینکه کجا هستم و با کیا اطرافم هستند و چه گذشته ای دارم، حتما موفق میشم.

    خیلی فایل زیبایی بود استاد

    واقعا بهش نیاز دارم.

    لطفا این فایل ها رو ادامه بدید من خیییلی توش ضعف دارم.

    شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    امیر نکویی گفته:
    مدت عضویت: 1657 روز

    سلام به استاد عزیزم وهمه ی همراهان عباسمنشی

    ازاین سوال استاد رسیدم به مقایسه کردن ..شاید افراد دور رو خیلی راحت بتونم تحسین کنم و به خودم یاداور بشم که جهان سرشار از فرصت است برای ثروت مند شدن و خیلی هم به احساس بهتری برسم که میشود و من هم میخواهم و میتوانم ..اما در مورد افراد نزدیکم اول به این حس میرسم که خوش بحالش من دارم روی خودم کار میکنم هنوذ به این موفقیعتها نرسیدم و حس حسادت و اینکه دیگه تموم شد همرو بردن و من موندم بدون هیچی ….خب ولی از اون جایی که قوانین رو میدونم بعد از این گفتگوهای ذهنی میام جم جورش میکنم ذهنمو و میگم اروم باش خودتو مقایسه نکن و خودت رو با قبلت مقایسه کن و ببین چیزهایی که داری امروز در زندگیت خواستهای گذشته تو بوده و الان داری وسط رویاهای گذشتت زندگی میکنی و خوشحال باش که تونستی خلق کنی این زندگیتو و موفقیتهای خودم رو یاداور میشم و به خودم میگم اون هم خاسته ی سالهای قبلش بوده و الان هم داره لمسش میکنه و این یعنی قانون درست جواب میده هرکس هرچیزی بخواهد بهش داده میشود ..و اینجوری اروم میشم و تحسینش میکنم و حتی بهتر از چیزی که بهش رسیده رو براش ارزو میکنم..

    و این قوانین رو باید همیشه کار کرد و باورهای مناسب رو تکرار کرد تا برسیم به اینکه دست از مقایسه کردن خودمون با دیگران برداریم اگاهانه روی خودمون کار کنیم و دستاوردهای خودمون رو ببینیم حتی کم و کوچک و بتونیم خودمون رو تحسین کنیم تا بتونیم دیگران رو تحسین کنیم ..

    و باید بدونیم موفقعیت برای هرکسی متفاوته و این موضوع رو فقط خودمون میتونیم درکش کنیم و باید برای خودمون مشخص کنیم که موفقعیت برای ما چه معنایی داره ..

    استاد سپاسگزارم برای این همه محتوای عالی و فوق العاده همیشه شاد وپرفکت باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    هاجر نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 4070 روز

    سلام و به امید خدا و هدایتش مینویسم مثل 890 نفر قبلی. منم شروع جدی دارم برای انجام تمریناتی که هنوز شروع نکرده نشانه و هدایتهاش برام قابل لمسه.

    افرادی که پیشرفتشون باعث نگرانی در من شد و احساس باطل بودن فعالیت هام رو بهم داد رو لیست میکنم و از خداوند میخام

    هدایتم کنه و باور و دیدگاهم رو عوض کنم

    تا بتونم به خودم کمک کنم

    1. دختر داییم که موفقیت در ازدواج و زندگیش داشت بسیار باعث حسادت و ناراحتی من بود و همیشه احساس نیاز به موقعیت اون رو داشتم

    و داشتم واقعا عذاب میکشیدم

    تا اینکه از همسرش جدا شد و من متاسفانه خوشحال شدم

    باور درست و کمک کننده به خودم.

    فاطمه اگر تونست به موقعیت الانش برسه تو هم میتونی

    تو نمیدونی اون چه باورهایی داشته که زندگیش با این شرایط پیش رفته

    ولی میدونی که خودت چه باورهایی داری

    در دنیا فراوانی نعمت وجود داره و من میتونم هر کدوم که دوست داشتم رو داشته باشم و زندگی منحصر به فرد برای خودم باب سلیقه و خواسته خودم.

    دوستم مائده تونست موفقیت شغلی بدست بیاره و من احساس بی هنری و تنبلی و عقب ماندگی کردم

    دیدگاه درست.:ببین هاجر اگه موفقیتی بدست آورد اصلا منتظر کسی نبود خودش شروع کننده بوده و میتونست به خواسته اش برسه

    تو اگه میخای به خواسته ای برسی نباید منتظر کسی بمونی تا همراهیت کنه و راه رو بهت نشون بده. از خطر کردن نترس و بهای خواسته هات رو بده و از خدا کمک بخاه. منتظر تایید یا نفی دیگران برای ادامه راهت نباش

    الان که نگاه میکنم نگاه حسادت بر انگیز و باور اشتباهی که به موفقیت های کوچیک و بزرگ بقیه داشتم فقط به خاطر ترسهای خودمه و عصبانیت از خودم که بخاطر ترس هاو احتیاطهای بی موقع و مسخره فقط به خودم ظلم کردم و الان باعث عدم احساس لیاقت و عقب ماندگی من شده

    نه مادر و نه شرایط پدر و نه حرفهای بقیه رونباید باور میکردم و تاثیر عمیق میذاشت روی من که متاسفانه تا الان همینطور بوده

    برای بقیه بیشتر از خواسته و علاقه خودم احترام قائل شدم

    خودم رو عقب زدم بخاطر رضایت بقیه که بهم بگن به به چه دختر خوبی

    من متعهدانه به خودم قول میدم کوچکترین باور های محدود کننده را با هدایت الله در جهت پیشرفت و تعالی خودم تغییر بدم.

    مثل حسادت، بد خواستن برای دیگران، ناراحتی از خوشحالی بقیه.

    ممنون بابت اگاهی های با ارزشی که برامون قرار میدید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: