ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 100 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1175MB25 دقیقه
- فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 124MB25 دقیقه
سلام استاد عزیزم
من شاگرد شما هستم ولی استاد در نوشتن
همکاری نمیکنم استاد من به شدت فایل شمارو گوش میکنم یعنی مدادم هندزفری تو گوشم وهر دوره ای رو که میخرم خودم خفه میکنم
ولی نمیدونم چرا نوشتنم نمیاد من استاد تقریبا دوره های زیادی از شما خریدم آخرینش دوره گشف قوانین زندگی و احساس لیاقت بود که استاد خیلی خیلی زندگیم تغییر کرد من وقتی دوره احساس لیاقت تهیه کردم فایلهای اول بود که گوش میدادم من به یک سفری هدایت شدم سفر یک هفته که هنوز که هنوز در شوکم من یک زن با افکار قدیمی که زن تنها نمیتونه سفر بره اونم وقتی که شوهر داره محاله استاد فقط شما میدونید من الان چی دارم میگم محال بود ولی من رفتم وهمه چیز همه کس دست به دست هم داد تا حسابی بهم خوش بگذره اینو از دوره های شما میدونم از گوش کرد از اونجا که تا یک احساسی بهم دست میداد جرقه میخور که استاد اینجاهارو میگه اینکار بکنید
استاد جان این صحبتها و کردم که بگم من از وقتی دوره احساس لیاقت گوش کردم فهمیم من در این جور مواقع چه احساسی دارم
فقط وفقط استاد به این نتیجه میرسم که من کمم من حتما لیاقت اون چیز نداشتم دیگه سرنوشت من اینه غیر از این احساس هیچ حسی دیگه ای ندارم و خیلی خوشحالم چون از وقتی دوره گوش کردم کامل، فهمیوم من چه افکاری دارم دوباره دارم گوش میکنم دارم نکته برداری میکنم چون فهمیم که چه قدر مهم این دوره والان که این فایل رایگان که استاد ازتون بی نهایت تشکر میکنم چون هیچ چیز از فایلهای دوره کم نداره وتوصیح هات کامل وجامه است ومن که دوره خریدم میدونم هیچ فرقی نداره خوشحال شدم که این شخصیتم شناختم ومیتونم تغییر بدم خیلی فکر میکنم الان دیگه میگردم دنبال فکر تلاش ایده های که بقیه به موفقیت رسیدن تا بفهمم من چه جوری راهم هموار کنم تا موفق بشه دیگه حسرت نمیخورم وانگیزه میگیرم که خوب من هم لایقم وباید افکارم عوض کنم وقت برای اون شد برای منم حتما حتما میشه
به دوستانی که هنوز دوره ای تهیه نگردن پیش نهاد میکنم تمام این دوره های که استاد به رایگان میزاره با دل وجان گوش بدن ونا امید نشن چون وقتی از این فایلها شروع میکنید خیلی زود میتونید دوره های بی نظیر استاد تهیه کنی وزندگیشون متحول کنن
و از استادم ممنون ومعذرت میخوام که در نوشتم کم کارم ولی استاد شما بزرگترین بزرگتری معجزه زندگی من شدین من هر روز با شما زندگی میکنم شدین جزء از اعضای خانوادم که هرروز باید ببینم صداتون گوش کنم و ازتون راهنمایی میگیرم برای بهتر شدن شخصیتم وزندگیم سپاسگذارم ️️️
با سلام اول از همه خدارو شاکرم که استاد چنین دورهای رو شروع کردن واین فرصت به همه اعضایی سایت دادن که در یک دوره کامل عالی شرکت کنند و از تجربیات و دانش استاد استفاده کنند با سپاس فراوان از استاد عزیز. بریم سراغ سوال اول من اگه موفقیت کسی ببینم خوشحال میشوم وباور میکنم که اگه او شخصت تونست من هم میتونم من فقط باید ضعفهای خودم پیدا کنم و اون تقویت کنم و باورهای خودم هرروز قویتر کنم و اینکه اگه اون تونست دلیل بر ضعیف بودن من نیست بلکه دلیلش استفاده نکردن درست از توانایی های خودم و رشد باورهام می باشد البته باید بگویم که قبلاً اینطور نبود شاید اول که کسی میدیم موفق شد ذهنم کمی شیطنت میکرد بهانه میآورد میگفت پارتی داشت پول داشت یا پشته بانه داشته یا خیلی باهوش و….که مطمئنم اکثر ما برای اینکه خودمون بی گناه نشون بدیم و تبرئه کنیم دلایل واهی میآوردیم ولی از وقتی با قانون آشنا شدم این تصور با تمام وجود همیشه سعی میکنم سر کوب کنم و به خودم یا آور میشم همه چیز خود مایم سازنده همه این زندگی خود منم از پس با دیدن افراد موفق خوشحال میشم از اون فقط درس اون بر میدارم برای خودم دیگران آرزوی موفقیت میکنم به خودم یاد آور میشم من چیزی کم ندارم و توانایی های زیادی دارم که میتونم در مسیر موفقیت به کار بگیرم و اگه برای دیگران شد پس حتما برای منم میشه. مرحله دوم. اسدالله.. فردی پر تلاش که درس ول کرد رفت شاگردی و حالا یک فروشگاه بزرگ موفق دار بدون هیچ تحصیلات فقط در حد سیکل فردی پر تلاش با اراده با روابط عمومی بالا با شخصیت محترم از کسی یا چیزی حراس نداره و فقط توکلش به خداست در کارش همیشه منافع مشتری ارجعیت داره به منافع کسب کارش پیگیر مشکلات بعد فروش که گاهی برای مشتری پیش میاد هست تا رفع کامل انصاف در کسب کار رعایت میکند. آبراهیم .شخصی که از ویزیتوری یک شرکت شروع کرد حالا شرکت پخش برای خودش داره فردی با روابط عمومی بالا شوخ طبع محترم با اخلاق فردی حوصله زیادی تو کارش داره با کمال خونسردی مشتری راهنمایی میکنه مثبت اندیش همیشه شکرگزار همیشه با دید مثبت به بازار مشتری نگاه میکنه اینها رو همه در کنار هم قرار بدهیم به این نتیجه میرسیم که اگه من هم توکل کنم به خدا خالصانه و در کارم تلاش کنم که بهترین باشم و تمام زوایایی کارم برسی کنم دقت کنم آموزش ببینم تمرکز کنم و روی باورهای خودم کار کنم که در این دنیا همه چیز برای همه مساوی هست و فراوانی برای همه هست موفقیت برای همه هست میتونم بهترین خودم باشم. به امید موفقیت همه جانبه برای همه
سلام استاد
چند روزی بود حالم گرفته بود . از اینکه دوره های مختلفی شرکت کردم و اونی ک خاستم نگرفتم نام امید بودم کلافه بودم
امروز فایل گوش کردم .
حسادتم ؟؟؟؟؟
قبل از دوره ارزشمندی اره خیلی مقایسه میکردم . از پیشرفت رفقا حسودی میکردم .حسادت هنوز هست تحسین میکردم حسادت بدتر شد
طبق فرمایش شما از روزی ک چشمم رو بستم راحت ترم
من از کودکی مقایسه ک شدم هیچ خودم خیلی خودمو مقایسه کردم
ب خودم دری وری گفتم . خودمو تحقیر کردم .ولی باز فایده نداشت موفق نشدم
تحسین حیادتمو بیشتر کرد
الن تصمیم گرفتم ریز نشم تو موفقیت بقیه
من ترمز دارم هر شب توی تمرین فانوس دریایی و طبق تمرینهایی ک خانوم شایسته در حل مسأله
بعد کشف قوانین ی سری تمرین داریم
اونا رو هر شب انجام میدم .. زندگیم ب نسبت قبل خب بهتر
در احساس لیاقت من ک هیچ وقت کادو روز زن نمیگرفتم . امسال در تمرین احساس لیاقت انگشتر طلا. گل . کادو گرفتم ک واقعن فهمیدم داره تمرینات ج میده
در کار حسادت قلبمو درد میاره .دیگ نام امید شدم و بیخیال شدم . ولی ی نفر توی کارش مقاومت میکنه موفق ب ظاهر اون شده آلگوی من . از کاراش . مقاومتها ش لذت میبرم
من هنوز ی 2 قدم میرم جلو .ی قدم میام عقب . بخاطر . نا امید شدنم . بخاطر مقایسه . و فک میکنم من هنوز نیاز دارم تکاملمو طی کنم
آخه من از نظر رفتاری خیلی عوض شدم . در یک کلام من خیلی وحشی بودم
الن ساکتترم . دور دعوا کلن خط قرمز . بحث دوس ندارم . دایره ارتباطات خیلی تنگ شد و من آلن خودمم و اطرافم آدمای خیلی موفق میبینم ک میبینم یکی از علتهای موفقیت اونا رعایت قوانین بصورت خود بخودی بوده . تو ذاتشون رعایت میکردن
شوهرم تو اتفاقات بد شوخی میکرد و صبور بود . چشم پوشی میکرد . همیشه میگف گوش ب حرف اطراف نده .یعنی اعراض . از موفقیت بقیه خوشحال میشد ولی خیلی میپرسید تا بفهمه رمز فکرش و عامل موفقیتش چیه .. یعنی چ باوری داره
دخترم 18 سالشه .. یادم داد هرمی نظرش واسه خودش من کاری ک درسته میکنم . ناراحتی دیگران ب خودشون مربوط من مسول نیستم
دختر خواهر شوهرم یادم داد . هرکسی توهین میکنه من توجهی ندارم بهش حتی فکرم نمیکنم . سریع فراموش میکنم . اونی ک توهین کنه روش بر میگردونه حتی از لیست مخاطب تلفنش حذف هر کسی میخاد باش .
هیچ وقت ج بی احترامی طرف مقابل رو نمیدم فقط منطقه رو ترک میکنم
مامان یادم داد با دعوا کاری پیش نمیره از چشم میگفتی زیپ دهن بسته
خواهرم یادم داد .. بخند . هرچیزی رو میگف مهم نباشه . مهم نباشه
افراد موفق اطراف .. دیدم متمرکز بودن فقط رو هدف رو چیزی ک میخان از این شاخه ب اون شاخه نرفتن . اینقد ادامه دادن تا موفق شدن
الن دیگ ب داشته ها فک نمیکنم
میخام خیلی میخام . مهاجرت .خونه بزرگتر ماشین بهتر
حساب خوب ..
ولی میبینم هرکس ب چیزی رسیده ی قانون طبیعی جهان رعایت کرده . من رعایت نمیکنم
استاد میگ بیرون اینه درون من اینو بهش با پوست و استخون رسیدم
من باید تغییر کنم پول میاد
من قدمهام تکاملی داره برداشته میشه . این عجله کارمو خراب میکنه
من باید ظرفیت خیلی موارد پیدا کنم .من دارم خودمو از سر تربیت میکنم
مقایسه ممنوع
کمک بیش از توان ممنوع
دلسوزی ممنوع
هرچی داره هر کسی داره جایگاه صحیحش
من جای درست خودمم . ولی میخام برم بالا این ترم حسادت . نا امیدی .
قبلاً فک میکردم زیاد خواهی الن میبینم من همه رو میخام ولی گاماس گاماس
الن با ندیدن اطراف و متمرکز شدن رو خودم حالم بهتر
نمیخام بدونم .نمیخام تحقیق کنم چی داره کی داره
فهمیدم تو وقتش بخام بهم داده میش
الن با این روش راحتر شدم
ولی هنوز حسودم .هنوز موفقیت مالی پایدار ندارم
ممنونم استاد
بوس ب صورت ماهتون . قطعا روزی ک ببینمتون من ب هدفم رسیدم و با ذوق میگم استاد منم تونستم . استاد این همون ک میخواستم .. من اینو مدام میگم دیدی رسیدم ب آرزوی دلم .دیدی شد ..
استاد من هم تونستم
سلام بر استاد عباسمنش عزیز و دوستداشتنی که در مسیر اگاهی به ما کمک میکنن
راستش این فایل برای من بسیار ارزشمند هست و تا الان دو بار گوش دادم و بعد ها قراره بار ها بهش گوش بدم چون نیازمند شنیدن این حرف ها بودم
من تو این مدت اخیر به کمک فایل های هدیه به خودشناسی زیادی رسیدم و متوجه خیلی از باور های محدود کنندم شدم که مهم ترینش همین موضوع بود حسادت و حس بد نسبت به موفقیت دیگران و ناتوانی خودم.
من از زمانی که یادمه خیلی تلاش میکردم در زمینه درس و خیلی موضوعات دیگه ولی بخاطر مدار پایین و باور های محدود کننده ای که در اون زمان ها داشتم به موفقیت چشمگیری نمیرسیدم ولی دوستام و اطرافیانم چرا؛ بر خلاف من به دستاورد های بزرگی که همیشه ارزوش رو داشتم میرسیدن اون اولایل براشون خیلی خوشحال میشدم جوری که انگار خودم به موفقیت رسیدم و واقعا لذت میبردم ازش ولی وقتی شکست هام تو زمینه های مختلف بیشتر شد روز به روز تو ذهن خودم به صورت ناخوداگاه مقایسه میکردم و حس نا توانی میکردم جوری که با خودم میگم تو باهوش نیستی استعداد نداری مثل اونا اراده نداری و….. همش خودم رو سرزنش میکنم و این خیلی وقتا باعث خستگی ذهنی من میشه و حرکت نمیکنم و احساس لیاقتم به حداقل رسیده و گوشه گیر شدم و ارتباطم با ادم های اطرافم خیلی کمتر شده
و این مسائل در رابطه با دوستامه و همچنین خانواده
یکی از همکلاسی هام در کنکور رتبه بسیار خوبی اورده و وقتی اون لحظه که خبرش رسید تو ذهن خودم گفتم خوشبحالش لیاقت این رتبه رو داره ولی نسبت به خودم؟ حس خوشایندی نداشتم میگفتم اون باهوشه اون خیلی تلاشگر تر از منه و اراده خیلی قوی داره و…
ولی الان که با خودم فکر میکنم میبینم اون تمرکز صددرصدی خودش رو میزاشت و از تمامی حواشی دور بود و به درسش تمرکز میکرد و منم باید اینجوری باشم تا نتیجه بگیرم
یا یکی از دوستان نزدیکم بسیار برونگراس و روابط اجتماعی قوی داره ولی من بسیار درونگرام و ارتباط جالبی نمیتونم برقرار کنم
ولی از این میتونم به این نتیجه برسم که اون دوستم تا حدودی بی پرواس و ازادانه در باره هر مسائلی بجا و قشنگ صحبت میکنه و با خودش زیاد فکر نمیکنه که باید چطور رفتار کنم چی بگم چی نگم و استرسی در این باره نداره پس منم باید سعی کنم مثل اون زیاد فکر نکنم بابت هر رفتارم و فقط انجامش بدم بدون ترس از قضاوت دیگران.
و میتونم خیلی مثال دیگه بزنم ولی تمامش رو تو دفترم نوشتم و اینجا تیکه ای از اون رو نوشتم
و دراخر به این نتایج رسیدم باید خیلی روی طرز دیدگاهم دقت کنم و کار کنم تا بهتر بشم تو تحسین کردن و باور های قدرتمند کننده از موفقیت دیگران در خودم ایجاد کنم. و ممنون از خداوند که منو به این فایل هدایت کرد و باعث شد به اگاهی های زیادی برسم
سلام و عرض ادب خدمت همگی مخصوصا استاد گل من
سوال: اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
جواب:راستش بستگی داره که اون فرد چقدر به من نزدیک باشه. من در مورد کسایی که خیلی بهم نزدیکن احساس حسادت میکنم و خودم را مورد مقایسه با اون قرار میدم ولی نه اونقدرا هم که خودم را ازار بدم فقط در حد یک قیاس ذهنی است و حسادت کم ولی همونجا هم به خودم محک میزنم که نه این کار صحیح نیست و هر کسی راه خودش و مسیر خودش را پیش میره و من هم در خیلی موارد پیشرفت بسیار دارم.
در مورد کسایی که بهم دورن هم اصلا واسم مهم نیست و فکری در موردشون نمیکنم و مثل یک اخبار فقط میشنوم. و نه تحسین میکنم و انگیزه میگیرم و نه حسادت میکنم.
در مورد هیچکدام خوشحال یا ناراحت نمیشوم فقط خودم را مورد مقایسه قرار میدم و شایدم خودم را یکم تخریب کنم ولی همونجا هم مچ ذهنمو میگیرم و نمیزارم زیاد بخاد پیش بره چون من تو رده کاری خودم بسیار کارای بزرگی کردم و خودم را دست پایین تر از بقیه نمیدانم و به خودم میگم من چند سال دیگه خیلی بالاتر هم میشم.
الهام و بخش نیست واسم و انرژی هم نمیگیرم
البته که افراد نزدیک خانواده مثل خواهرام و برادرم بسیار خوشحال میشم و تا حد امکان کمکشون میکنم تا نزدیک تر بشن به موفقیت.
سلام بر استاد عزیز و دلبر زیبا رویش ، سلام به همه دوستان
قبل از پاسخ به سؤالات چند مورد را با اجازتون بنویسم :
١-صفحه کامنت های این سایت توحیدی از همه جا امن تر و شما و همه دوستان از همه محرم تر هستید من هر جای دیگه بنویسم هر کسی ممکنه دسترسی داشته باشه و بگه این چرت و پرت ها چیه ، فقط اینجا که همه حرف هم را متوجه میشن
٢- برای من به شخصه هیچ فرقی بین دوره ها و فایل های هدیه وجود ندارد همه دُر و گو هر و همه ارزشمند، ولی مشکل در تفاوت سرعت ما ( خودم به شخصه ) با شما ست شما با سرعت جت میرید جلو و فایل میذارید من با دو چرخه دارم حرکت می کنم و کامنت میذارم در دوره احساس لیاقت جا موندم از کامنت نوشتن ، مطالب اینقدر زیاد و سریع پشت هم می اومد که من جا موندم از نوشتن کامنت گفتم حالا گوش کنم بعد دوباره بیام از اول. که الان دارم انجام میدم
٣- با اجازتون با اطمئنان میگم که ٩٩ درصد بلکه هم ١٠٠ درصد همه ما در این سایت توحیدی اون حس حسادت را نسبت به پیشرفت مالی بقیه داریم . شاید برای بقیه موارد اوکی باشه ولی در مورد پول نیست و با رجوع به درسها و قایلهایی که تا حالا گوش کردم این حس دو علت داره یکی هنوز از ته ته ذهن باور نکردیم ما خالق هستیم ، هنوز مشرکیم و قدرت را به بیرون میدیم ، اینکه من بد إقبال هستم ، فلانی شانس داره یا بابا ی پولدر داره ، همش یک قدرت را به همه دادن جز خود ، قدرت را به ریس و معلم و دولت و رئیس جمهور و … میدیم که ما زور مون بهش نمی. رسه ، اخرش میگیم درسته من خالقم آخه اون رئیس ابتکار را کرد و موقعیت تموم شد آخه آخه ….
مورد دوم باور کمبود هنوز ته ذهن ما جا خوش کرده و تکون بخور هم نیست به این سادگی ها ، هنوز میگیم تموم میشه ، داره گرون میشه , دیگه به من نمی رسه ،….
من دارم می بینم هر سال چقدر همه چی بهتر و بیشتر و مدرن تر میشه باز از گرون شدن خونه میترسم از اینکه من عقب موندم همه خونه دار شدن هنوز من بی خونه ام ، بعد دوباره یادم میاد من خالق زندگی خودم هستم ، هر جا هستم جای درسته ، دنیا پر از ثروت و فراوانی هست ، همه به یک اندازه به ثروت دسترسی داریم دوباره با یک صحبت و یک قیمت بالا ذهن شروع می کنه برو بابا همه چی را بردند و تموم شد دلت خوشه ها ، حالا هی من بکش هی ذهن بکش خلاصه نمی دونم هنوز برایند این دو نیرو کدوم طرفه …….
هنوز باور نکردم این طرز فکر های منفی به من ضرر میزنه و باید درست بشه
در مورد جواب سوال در موردی پیشرفت و موفقیت اطرافیان أصلا احتیاج به فکر و نگه داشتن فایل نیست صد در صد حسادت می کنم و احساس عقب موندن می کنم می تونم با اطمئنان صد در صد أعتراف کنم من به جز پدر و مادرم از موفقیت همه حس حسادت بهم دست میده .
– همکارم أوا چند سال بعد از من وارد شرکت شد ولی از نظر موقعیت شغلی و درامد خیلی بیشتر از من رشد کرده و ترفیع گرفته
– دوستم مژده خونه دوم را هم خریده و من هنوز دارم دنبال خونه می گردم
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:
به خودباوری برسم الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛
در مورد اوا دوستم می بینم که بسیار ارام و متین است بسیار با خود در صلح است همیشه از موفقیت های بقیه خوشحال است پی حاشیه نیست ، در هر شرایطی می تونه اون حس ارامش را داشته باشه همیشه خوشحاله هیچ وقت غر نمی زنه و همه دوستش دارن
در مورد مژده بسیار فرد دوست داشتی با مدیریت بالا در شرایط مختلف این دوست من یک شرایط سخت را پیشت سر گذاشته و موفق شده همین حتما براش ثابت کرده که چیزی امکان پذیره تازه من باورهای اون را نسبت به پول نمی دونم من هنوز از پول خرج کردن می ترسم ولی اون شاید خیلی با پول دوست باشه
سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟
– در مورد أوا یاد گرفتم همیشه اروم باشم تلاش کنم آروم باشه همیشه بهترین ها در راه است سرم به کار خودم باشه اگر کسی هر کاری می کنه که نظر من موافق نیست و عجیب و غریبه به خودم بگم به تو چه ، سرت به کار خودت باشه همه قرار نیست مثل تو فکر کنند ، نه تو در زندگی اونها اثر داری نه اونها در زندگی تو پس سرت تو کار خودت باشه
– در مورد مژده باید مدیریت شرایط مختلف را یاد بگیرم درست رفتار کنم با درست رفیق باشم باور کنم دنیا پر از فراوانی است از کسی متوقع نباشم . دنبال تائید و تحسین دوست و همکار و همسر نباشم با خودم در هر شرایط خوش باشم
من خودم می دونم که بزرگترین ایراد من این است که هنوز ذهن باور نکرده که صد در صد خالق زندگی خود من هستم هیچ کسی تاثیری نداره و هنوز از کمبود می ترسم . هنوز اون حس احساس گناه و کم کاری نسبت به اطرافیان را دارم ، باید یاد بگیرم فقط خودم را ببینم انگار در یک بیابان تنهام .
استاد جان خیلی مردی و با سخاوت
با سلام خدمت استاد عزیزم
خانم شایسته مهربون
و همه دوستان هم فرکانسی
من نزدیک به 12 ساله تو حوزه صدور مجوزها کار میکنم که بخش خصوصی حساب میشه.یکی از همکارهای ما اخیرا تو سازمان ما استخدام شد.ایشون قبل از استخدام شدن به عنوان کارشناس بودن که من بهشون کار ارجاع میدادم.وقتی که خبر استخدام شدنشون رو شنیدم به زور بهشون تبریک گفتم و خیلی حس حسادت داشتم بهشون.مخصوصا وقتی به این مساله فکر میکردم که هر کس در جایگاهی که هست لیاقتش رو داره پیش خودم میگفتم یعنی من لیاقت ندارم.یعنی من چه فرکانسی فرستادم که الان باید در مرتبه ای پایینتر از اون آقا باشم و ازشون دستور بگیرم و هزار یک دلیل دیگه برای نفرت از اون آقا.
ولی من از شما یاد گرفته بودم که موفقیت افراد رو تحسین کنم.به نکات مثبت هر کسی توجه کنم.درسته من خیلی بهشون حسادت میکردم البته نمیشه گفت حسادت.خیلی غبطه میخوردم که کاش من هم موقعیت اون آقا رو داشتم.دیگه مجبور نبودم تا دیر وقت سر کار باشم و کلی مسئولیت داشته باشم.
ولی استاد وقتی ایشون رو تحسین کردم و گفتم حتما لیاقت داشته که به اینجا رسیده شروع کردم به توجه به نکات مثبت و بارز اون اقا.
چون دوست نداشتم تو حالت ناراحتی و عصبانیت باقی بمونم.
نکات مثبتی که داشتن اینا بودن که :مثلا همیشه وقتی برای اولین بار با یه مساله ای روبرو میشد اصلا ترسی نداشت و خیلی راحت سعی میکرد که راه و روش اون کار رو یاد بگیره.
اعتماد به نفس خیلی بالایی داره.برای کار خودش ارزش قائله.تو جلسات با تمرکز بالا گوش میکنه و با تسلط کامل جواب میده.بدون اینکه در مقابل بقیه احساس خود کم بینی داشته باشه.خیلی خوب مطالب رو جمع بندی میکنه.از کوچکترین کاری که من بهش ارجاع میدادم چند تا کار جانبی برای خودش درست میکرد.مثلا برای یه بازدید معمولی میرفت
ولی در کنار اون مثلا واکسیناسیون و ویزیت دام و جیره نویسی و …هم انجام میداد که درآمدش خیلی بیشتر از کاری بود که من بهشون ارجاع میدادم .
پس من تصمیم گرفتم که اولین کاری که میکنم برای خودم و کارم ارزش قائل باشم.محیط کارم رو تمیز و مرتب و شیک نگه دارم و به آینده فکر نکنم که قراره چه اتفاقی توی کار برام بیوفته.چون بخش خصوصیه.من با آرامش باید سرم تو لاک خودم باشه تا آروم آروم به مقصد برسم.باید از تمام لحظات لذت ببرم و در هر لحظه به خاطر همون لحظه خاص و زیبایی که دارم خداروشکر کنم.
الان میبینم محدودیتهایی که ایشون دارند من ندارم.برای مرخصی و …
درآمدی که من میتونم داشته باشم خیلی بیشتر از درآمد اون آقاست.
من هیچ محدودیتی برای ارجاع کار ندارم البته بعد از دوسال دیروز تونستم مشکل ارجاع کارم رو رفع کنم.خدارو شکر
یه چیز خیلی مهمی که یاد گرفتم این بود که از یه موضوع جدید نترسم و برم جلو.الان با این ارجاع کارها که بهم انجام میشه باید تلاش کنم چیزهای جدید یاد بگیرم تا بتونم موفق تر باشم و درآمدم رو ببرم بالا.
شاید اگر چند وقت پیش این قضیه ارجاع کارم درست میشد خیلی راحت از پذیرفتن کارهای جدید انصراف میدادم ولی الان یاد گرفتم که باید تجربه های جدید کسب کنم .
استاد انشالله این موضوع ارجاع کارها براتون بعدا تعریف میکنم.
وقتی خدا جونم برام برنامه ریزی میکنه بهترین ها در انتظارمه.پس باید آرام باشیم و خودمون رو به آغوش مهربانترین مهربانانه بسپاریم.
باید در همین قسمتی که الان هستم بهترین باشم تا بتونم به بالاتر از این برسم.
خدارو شکر میکنم که شما هستید و ما رو وارد یه مسیری کردید که بدون شک به سمت بهترینهاست.
خدارو شکر
خدارو شکر
خدارو شکر
سلام ودرود بر استاد هدایتگر
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!
زهره دختر خاله ام من از اون کمی بزرگترم از بچگی همیشه مقایسه شدم . دیدی چه رشته خوبی قبول شد . دیدی تو بانک استخدام شد ولی تو هنوز بیکاری . الانم مادرش می گه چند تا خونه و چند تا ماشین داره ولی تو یک خونه ویک ماشین داری . سالها پیش بهش حسادت می کردم وناراحت می شدم . کاری نداشتم اون شب وروز داره تلاش می کنه خودم رو قانع می کردم اون مامان و باباش تحصیل کرده است .اون ذهنش خوبه ریاضی می خونه ولی تو نمی تونی و… همیشه خودم رو سرکوب می کردم ولی الان سالهاست که هر چه بیشتر از موفقیت ها وپولدارشدنش می شنوم بخودم می گم ثروت نامحدود . خدا رو شکر .دیگران می گن عقب موندی ولی من می گم ایمان دارم این کارها رو که من انجام می دم یک روزی من لایحتسب بدست می یارم …اون چند سال دیگه بازنشسته و لی من با این همه انگیزه وپیگیری تازه شروع کارمه وبه موفقیت های بزرگ می رسم . و دنیا رو جای بهتری می کنم .
مینوش یک دختر باهوش بود نمره الف مدرسه ودانشگاه محبوب همه همکارام بود .در ظاهر می خندیدم ولی در باطن ازش متنفر بودم ودلم می خواست نباشه همکار من . وسالها کنارش فقط حسودیم می شه ویک روز خدا رو شکر کردم از شرکت ما رفت ولی حالا می فهمم چه اشتباه فکر می کردم.
همکار : بعضی از همکارام که با هم شروع کردم الان به مقامها و درامد های بزرگ رسیدند ولی من هیچ وقت دنبال درامد نبودم . فکر می کردم مقامامت بالا من نمی تونم . مسئولیت زیادی داره ومن در اون حد نیستم فقط من کارمند خوبی باشم بودم ولی الان دیدگاهم فرق کرده .. گذشته ها ناراحت می شدم .. می گفتم مرد هستند خیلی شرایطشون فرق می کنه . لابی می کنن . باهم قرار می زارن و مافیا تشکیل دادند .به یکی گروهی می چسبند و هزار برچسب دیگه… ولی الان دیگه نمی گم چون روی خودم کار کردم از دیدن موفقیت اونها احساس عالی دارم و به همه می گم اینا همکارای من بودم من فقط با مدیر عاملها کار کردم .افتخار می کنم بهشون … در گذشته من نمی خواستم ولی الان دلم می خواد به بزرگترین رده سازمانی برسم . موفقیت نامحدود و اقدام کردم و برای اون دارم تمام تلاشم رو می کنم و می دونم خیلی زود برای من اتفاق می افته . ومن موفق می شم با لذت
کلا چون فکرم عوض شده هر چه موفقت مالی . درسی و .رزشی می بینم تحسین می کنم
اعضای خانواده فرقی نمی کنه هر موفقیتی که خانوادهام بدست بیارن لذت می برم
الان فقط همکارهایی که لیاقت ندارن رشد می کنن تو ذهنم ناراحت می شم ومی گم این ها لیاقت ندارند ولی در ظاهر تبریک می گم . نمی دونم چطوری با ذهنم مقابله کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
ذهنم می گه اینا لیاقت ندارند متاسفم برای سازمان … اینها از نظر اخلاقی . پوشس . برخورد در حد تو نیستند . یکسره غر می زنند ولی اونا رشد می کنند…………..عععع
از ته دل می خوام خوشحال بشم درونی درونی ……… چطوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام استاد عزیزم و مریم نازنینم ،
من زهرا هستم.
خدا رو شکر میکنم برای داشتن استادی آگاه و سخاوتمند در آموزش ،
تمرینم رو مختصراً اینجا مینویسم، بعدا میخوام مفصل تر بهش برگردم.
اولین واکنش ذهنی من نسبت به موفقیت افراد، ترکیبی از حسادت و غبطه و احساس ناراحتی به علت ناتوانی خودم تو اون زمینه هست.
با وجود اینکه سعی میکنم الگو بگیرم ولی میفهمم که دلم واسه خودم می سوزه که پس چرا واسه من نمیشه.
نهایتش اینکه خودمو قانع می کنم به شرایط موجود.
و باورهای محدود کننده ی بزرگی برای من نمودار میشه.
1_ ناتوانی
2- تو کار من نمیشه، کار اون پرطرفداره. کار من مشتری زیادی نداره.
3_ شاید نشه، چرا به خودم زحمت شروع دوباره بدم./ ناامیدی
4_ اون حامی داره، من ندارم
5_من سه تا بچه دارم، فلانی که موفق شده اصن مجرده، وقتش دست خودشه.
ولی با تغییر زاویه دید میشه از موفقیت افراد الهام گرفت برای اصلاح مسیر.
موفقیت رو باورپذیر میکنه.
میشه با مشاوره گرفتن از فرد موفق ایده گرفت تا مسیر آسان تر طی بشه.
++++++
واقعا الهام بخش و دلگرم کننده س که استاد انقد عالی آگانی ها رو انتشار میدن و دوستانی که انقد عالی مشارکت میکنند.
در پناه الله یکتا باشید.
سلام
اول خوشحال میشم بدون فکر کردن
بعد یکم احساس خلا میکنم یکم احساس یاس بهم دست میده و خودم شاید از خودم. از دست خودم شاکی میشم چون خیلی توانم رو بالا میدونم و از شکست های قبلم اذیت میشم و ی ذره شاید خودمو سرزنش کنم
بعد یکم فکر میکنم میگم اگه این تونسته پس توم میتونی
ببین برا این شد، برا توم میشه..
یکم میرم توی جزییات کارش تا ببینم از چ فرمولی استفاده کرده
همون کمبود من و پیشرفت اون میشه برام خواسته و ازش الگو میگیرم ، برا خودم ی هدف دیگم میذارم و میگم اینو خدا نشونت داد تا بفهمی و بدونی نوبت توم میرسه