ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 102 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    175MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1440 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سکینه برجی گفته:
    مدت عضویت: 1096 روز

    بنام خالق هستی

    سلام خدمت استاد گرامی وتمام دوستان عزیزم

    من اگر کسی که موفقیت به دست اورده با من مقایسه نشه از موفقیتش خوشحال میشم وبراش آرزوی موفقیت میکنم ولی اگه یه دره با من مقایسه بشه وباعث شود که من بی ارزش وبی لیاقت جلوه داده بشم به شدت ناراحت میشوم واحساس حسادت میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سمانه غفاری گفته:
    مدت عضویت: 1941 روز

    سلام استاد عزیزم

    خیلی ممنونم بابت این جلسه عالی و آگاهی های که در اختیار ما قرار میدهید.

    واقعاً خودم الان متعجب هستم ، من فکر میکردم که حسادت یا مقایسه کردن و احساس بی ارزشی در من خیلی کم شده یا اصلا در یک سری مسائل یا نسبت به یک سری اشخاص اصلا وجود نداره.

    ولی الان با انجام این تمرین و این که سعی کردم صادقانه سوالات و جواب بدم متوجه شدم که شاید در ظاهر واقعاً احساس شادی در مقابل موفقیت افراد دارم و خیلی در این زمینه رشد کردم ولی هنوز در اعماق وجودم هنوز حسادت وجود داره مخصوصا نسبت به افرادی که توی کارهاشون موفق هستن و از لحاظ مالی موفقیت های بسیاری بدست آوردن .

    خیلی واقعاً برام تعجب برانگیز بود و این که با انجام این تمرین دوباره به ذهنیت محدود کننده خودم پی بردم و آگاه شدم ، و این آگاهی چقدر می‌تونه کمک کننده باشه برام که چرا هنوز توی یک سری از زمینه ها مخصوصا کاری و مالی هنوز به اون نتیجه ای که می‌خوام دست پیدا نکردم .

    ممنونم استاد عزیزم ، که با تمرینات و سوالات عالی و درست باعث میشوید که به خودشناسی عمیق تری از خودم دست پیدا کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    صبا جزایری گفته:
    مدت عضویت: 1765 روز

    سلام به همگی

    یه چیزی که بعد از گوش دادن این فایل و نوشتن تمرین برام جالب بود و درست و غلطش رو نمیدونم البته این بود که من خودم همیشه نسبت به اطرافیانم همیشه موفق ترین توی هر زمینه ای بودم بی اغرار میگم چه در زمینه کاری چه روابط و مجبور شدم خیلی فکر کنم اا به نتیجه برسم که چه حسی میتونم داشته باشم اگر موفقیت اطرافیانم رو ببینم و به این نتیجه رسیدم که متاسفانه کمی حسادت میکنم البته حسادتم بر میگرده به خودسرزنشی و نه از باور کمبود

    یعنی احساس کمبود نمیکنم چون فلانی به چنین چیزی رسیده دیگه برای من نیست

    من خودم رو سرزنش میکنم که مثلا تو لایق تر بودی و تواناییهات بیشتر بود چطور نتونستی به این جایگاه برسی که البته میدونم همین هم باور درستی نیست

    از دیروز که این فایل رو گوش دادم بالای چندین صفحه در مورد خودم نوشتم و برام جالب بود به لایه های عمیقی از خودم فرو رفتم و دارم خودشناسی میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    عبدالعزيز قاضي زاده گفته:
    مدت عضویت: 2624 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستان خانواده صمیمی عباس منش؛

    در پاسخ به سوال این فایل باید بگم که من تلفیقی از هر دو حالت هستم. یعنی اگر کسی از نزدیکان ، اقوام ، دوستان و بخصوص افرادی که در عین حوزه کاری من هستند موفقیت خوبی بدست بیاره من حسادت میکنم اما در عین حال سریع ذهنم درگیر این میشه که ببین چقدر فرصت است ، اگر برای اون شده برای من هم میشه ، باید ایده بگیرم ، تلاش کنم و ……..

    اما چیزی که بعد از این فایل متوجه اون شدم خیلی جالب بود و باعث درک بهتری از خودم شد

    – [ ] اولا ذهنم کوشش میکنه رد کنه و اصلا تحسین نمیکنه موفقیت های دیگران را. چند شب پیش جایی مهمان بودیم دوستی هم بود گفت ما قراره سردخانه بسازیم و مبلغ زیادی هزینه میشه چیزی حدود نیم میلیون دالر و ما خانه ساختیم و فلان کردیم حدود یکصد هزار دالر هزینه شد. سریعا ذهنم انکار کرد و حتی برای برادران خودمم گفتم این یارو خالی میبنده این یک دلال و دست فروش داخل بازار بیشتر نیست. و کلی انکار و دلیل و توجیه. حالا با وجود اینکه حتی از لحاظ موقف مالی و کاری ما خیلی بهتریم و به اون جمع هم معلوم بود اما ذهن من تحسین نمیکنه موفقیت های دیگران را بلکه کوشش میکنه دلیل بیاره و رد کنه. حتی اگر اون افراد موفقیتی بدست بیارن که در مقابل موفقیت های ما کوچک باشه.

    – [ ] دوما اگر در جمعی باشم ‌و کسی را با موقف بهتری ببینم احساس ضعف و بی ارزشی میکنم که بابا ما کجا این کجا

    – [ ] سوما اگر کسی از دوستان و نزدیکان باشه و موفق شده باشه من احساس میکنم که از قافله عقب ماندم و خیلی تنبلی و وقت تلفی میکنم و باید شبم را به روزم بدوزم و بیشتر کار کنم. تمام تیم کاری ام را میطلبم ‌ و شروع میکنم به نصیحت و …..

    – [ ] احساس بی انگیزه بودن و بخصوص وقتی یکی خیلی خیلی موفق شده باشه سریعا احساس اینکه دنیا اینقدر ارزش نداره به هر حال میمیریم بهم دست میده.

    – [ ] خلاصه با مطرح کردن سوال از خودم به این نتیجه رسیدم که در کل قسمتی که ایراد داره و نیاز به تغییر داره خیلی قوی تر از بخش درست و مثبت این قضیه است. یعنی در یک کلام در تمام حالاتی که ببینم کسی از دوستان و نزدیکانم موفق شدن احساس خوبی نمیکنم.

    ———————————————————-

    در کل فکر میکنم که در تمام این شرایط اگر دنبال ایده گرفتن و الگو گرفتن باشیم نتیجه احساس خیلی بهتری بهمون میده. یادمه که یکی از دوستانی که در حوزه کاری ما و خیلی موفق و البته خیلی از ما سابقه دار تر بود و همیشه حس حسادت و حالاتی که بالا یاد کردم را درباره اون داشتم و یه زمانی به خاطر یه موضوع مشترکی که داشتیم با هم یکجا بودیم و داشتم اون رو با تمام باور هایش چک میکردم چیزی که فهمیدم این بود که من خیلی اون رو برای خودم غولی کردم در حالی اصلا مهارت خاص تری از من نداره و در این مسیر کاری عجیب و غریبی نکرده فقط ادامه داده اون مسیر درست رو البته با باور های خوبی که داشت.

    منظورم این بود اگر هر وقتی به کسی بر بخوریم بجای اینکه حسادت کنیم ‌ و مسیر را اشتباه بریم به نظر من بهترین باور اینه که اگر اون تونسته بخصوص کسانی که نزدیکان ما و دوستان ما هستند پس من هم میتونم. و اون چیز عجیب و غریبی نداره با من فرقی نداره باید راهشو پیدا کنم.

    در آخر به نظر من بجای اینکه در مقابل موفقیت های دیگران بی تفاوت باشیم و بی اعتنا که برایمان احساس بدی دست نده بهتره کمی انگیزه بگیریم یعنی اگر در وهله اول احساس خوبی هم نداریم موقتا اما این اگر باعث میشه که کنکاش کنیم ‌و مشکل خود رو پیدا کنیم خیلی بهتر از اینه که به بهانه ی اینکه من حسادت نمیکنه خیلی بی تفاوت باشیم البته که این نظر منه و من از اون نتیجه گرفتم نمی‌دونم چقدر درسته و دوستان چقدر متوجه منظور من شدند.

    یادمه تقریبا بیشتر مهارت ها و توانایی های من زمانی ساخته شدن که خودم را مقایسه کردم با کسانی که نزدیکان من بودن و بهم انگیزه داد و باعث شد بفهمم از اون ها دنبال هستم و حتی احساس حسادت کنم تا اینکه اون سوختی شد بخاطر تلاش و عملکرد بیشتر و بهتر. البته و صد البته که در احساس بد موندن ( احساس حسادت ماندن ) طبعات بد خودش رو داره اما اگر تنها فقط یک تلنگر باشه شاید انگیزه ی خوبی بشه.

    خیلی ممنونم از استاد گلم که همیشه باعث میشن که باور های اشتباهی که اصلا نمی دونستم دارم را بیرون کشیده بشه و تازه متوجه میشم که چقدر در لایه های زیرین خودم مشکل دارم با وجود اینکه سال ها رو خودم کار کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    اکرم گودرزی گفته:
    مدت عضویت: 869 روز

    سلام استاد جان من ازدیروزتاحالا چند باراین فایل رو گوش کردم ودیروزکامنت گذاشتم دلم میخواداین کامنت منو بخونید واقعا هرچی فکر میکنم جواب این سوال رو نمیتونم بفهمم استاد عزیزمیدونم که باورها وذهنیت من خیلی خرابه قبول دارم که من باید روخودم کارکنم ولی استاد عزیز تمام افرادی که اطراف من هستن وموفقیت مالی دارند وخیلی بیشتراز من رفاه وامکانات زندگی دارند اصلا روی خودشون کار نمیکنن وقتی من سپاسگزاری مینویسم وقتی دفترستاره قطبی رو پر میکنم برای اونا عجیبه بعضی اوقات میگن چی مینویسی به ما هم بگو. ولی کلا من باخودم فکرمیکنم خدایا من ی استادخوب ونازنین مثل عباسمنش دارم وچندتا دوره خریدم وفایل گوش میدم اونا هیچ کدوم ازاین کارهارو نمیکنن اما از نظرمالی واقعا رشد کردن این مسئله منو وارد مقایسه میکنه خواهش میکنم اگه امکان داره کامنت این رو بازش کنید. عاشقتونم ایشالا خودتون وخانم شایسته مهربان همیشه سلامت وشاد باشید متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1607 روز

    درود و سپاس فراوان خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم ️️

    استاد عزیزم فایل شما را شنیدم مثل همیشه عالی بود.

    در پایان صحبت های شما، به نکته مهمی اشاره کردید که می‌خوام راهنمایی م کنید.

    اینکه: وقتی فایلی رایگان است خیلی متعهد نیستیم و بالعکس.

    استاد عزیز من ایراد بزرگی دارم متاسفانه نتونستم علتش را پیدا کنم. نحوه آشنایی من با شما از طریق خواهرم بوده که همیشه سپاسگزار او و خدای عزیزم هستم.

    میتونم بگم بیشتر فایل های رایگان شما را گوش کردم و هدایت شدم به محصولات شما که خریداری کردم، مثل قانون آفرینش ، پاسخ به مسائل زندگی ، عزت نفس و 6 قدم از 12 قدم.

    ولی متاسفانه حتی این فایل های خریداری شده را هم کامل گوش نکردم.

    با وجود اینکه ایمان 100 درصد دارم به گفته های شما، ولی این مشکل نمی‌دونم چیه؟

    مثلاً قانون آفرینش را که عاشق ش بودم را خریدم فقط 7 جلسه گوش دادم دیگه تمام.

    ذهن من خیلی خیلی منطقی است. برای هر خواسته ای ، انگار ذهنم همه صحبت های شما را فراموش می‌کنه بعد دوباره باید شروع کنم از اول، فایل های شما را گوش بدهم، انگار نه انگار که دو ساله دارم گوش میکنم، انگار نه انگار این همه نتیجه گرفتم.

    خلاصه کلام با هر خواسته جدید ، عذابی برای من در ذهنم شروع میشه.

    دارم خسته میشم از اینکه ذهنم مثل آدم های احمق رفتار می‌کنه،

    از خودم بیزار شدم و ناامید.

    کلافه و سردرگم شدم.

    شاید باور نکنید ذهنم لحظه‌ای شده، یکساعت آنقدر شور و هیجان دارم نسبت به اینکه خداوند داره قدم به قدم کارهای ما را انجام میده، ولی یکساعت دیگر کلا ناامید…

    شاید باور نکنید بیس ذهنم شده : بله قوانین جهان هستی وجود داره ولی تو هنوز نتونستی قانون رو درک کنی پس خیلی کار داری و با حسرت کامنت ها را میخونم و میگم درسته من هنوز قانون را درک نکردم وگرنه منم باید الان بتونم با آرامش و با ایمان بیشتری زندگی کنم.

    به لطف خداوند، 9 ماه پیش مهاجرت کردیم به کانادا، که اینم فقط معجزه بود. امیدوارم بتونم یه روزی از نتایج و معجزات براتون بگم. خیلی دوست دارم از نتایج م بگم ولی همش ذهنم میگه بی خیال، دیگران آنقدر نتیجه نوشتن که دیگه نیازی نیست تو بنویسی یا اینکه کدام نتیجه!! تو هنوز به اصلی ترین خواسته ت نرسیدی و معلوم نیست برسی. (آخه بزرگترین خواسته من مهاجرت به آمریکا و زندگی در کنار فرزندان و نوه عزیزم است که هنوز نتیجه نگرفتم, چون چندین ساله که فرزندان م مهاجرت کردن و من و همسرم هنوز نتونستیم بریم اونجا یا اینکه بتونیم زمین پدری مون را که متاسفانه توسط شهرداری گرفته شده بتونیم پس بگیریم.)

    آخه چند تا از دوستان و نزدیکان مون که شرایط یکسانی با ما دارند، براحتی ویزای توریستی آمریکا را گرفتند ولی ما هنوز نه.

    بهرحال استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم، لطفاً راهنمایی م کنید.

    با سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مجتبی استکی گفته:
    مدت عضویت: 2117 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    این مبحث واقعا کاربردی هستش و جالب

    اگر مثال وارد این مبحث بشه واقعا اثرگذارتر میشه،مثلا در مورد یه خواسته ای که دیگری بهش رسیده به عنوان نمونه دوستم رابطه خوبی داره من احساس حقارت و ناتوانی میکنم نسبت به دوستم،خب الان چه چیزهایی رو میتونم بیارم تو آگاهیم تا این احساس عوض بشه و….

    سپاس از استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    A.Rasoli گفته:
    مدت عضویت: 2545 روز

    سلام استاد عزیزم

    اگر برادرم که وضعش خوبه پیشرفت منه خوشحال میشم ولی خواهرم که پیشرفت میکنه یا شوهرش براش کاری میکنه حسادت میکنم یا مثلا دوستم که رفت تو بنگاه مشغول به کار شد و پول دراورد کلی تو دلم ناراحت شدم و گفتم من بی عرضم ولی از این زاویه دید شما که دارم نگاه میکنم میگم دوستم تو هیچ کاری موفق نمیشد پس تمرکزشو گذاشت و اگر مشتری هم نبود کارشو ول نکرد کلی دنبال کار گشت ولی بلاخره با این نتیجه رسید یا خواهرم ازدواج خوب کرده پس مرد خوب هست. من باید از دیدگاه اونا نگاه کنم و ببینم چه باورهایی داشتن و بگم اونا تونستن منم میتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مریم السادات ابطحی گفته:
    مدت عضویت: 4012 روز

    سلام استاد امیدوارم حالتون عالی باشه

    اول بگم که چقدر این ویدئو خلاقانه با تصویر سازی موضوعی، جالب شروع میشه ، خیلی متنوع و خلاقانه بود، خیلی ممنون از شما

    این موضوع اول فایل که بهش اشاره کردین که ما توانایی تغییر نگرشمون رو داریم خیلی باور خوبی به من میده ، بهم قدرت میده

    چون عادت هایی در شخصیت و رفتارم دارم که خیلی دوست دارم بهبودشون بدم

    چون برعکس این باور همیشه این باور غلط رو می گفتند که : ترک عادت موجب مَرض هست

    و این باور قدرتمند کننده برای تغییر عادت های اشتباه کمک میکنه که بهشون حمله کنم، به قوله شما زیر سوال ببرمشون

    من در مورد این سوال دچار احساسات مختلف میشم

    یعنی نه کاملا ذهنیت محدود کننده دارم، نه کاملا ذهنیت قدرتمند کننده

    مثلا اگر شرایط خودم خوب باشه و رو به پیشرفت و پیگیری اهدافم باشم از موفقیت نزدیکانم احساس خوبی پیدا می کنم و تمرکزم دوباره برمیگرده روی خودم

    ولی با این گفتگوی درونی که:

    تو عقب نیستی مریم ، تو هم داری پیشرفت میکنی

    راستش من این گفتگوی درونی رو هم دوست ندارم چون باز هم در حال مقایسه کردن هستم و حواسم به منحصر به فرد بودن خودم نیست و چشمم افتاده به نعمتی که به اون فرد داده شده

    بعد از دوره احساس لیاقت این گفتگو ها رو بیشتر متوجه شدم و خواستم به سمت دلخواهم جهت دهی کنم

    ولی

    اگر مسیر رسیدن به اهدافم در مرحله ای باشه که باید مسائلی رو حل کنم که از نظرم داره کُند پیش میره، و ببینم یکی از اطرافیانم به موفقیتی رسیده، یه مقدار دچار حسادت میشم و فکرم مشغول میشه که چرا پس من هنوز به اون مواردی که می خواستم نرسیدم

    البته بعد از دوره احساس لیاقت و البته بعد از اینکه مدت های زیادی هست دارم با آموزش های سایت شما کار می کنم ، احساساتی که حالم رو بد کنه خییییییییییییلی در من کمتر شده

    حتی من که همیشه از کسب موفقیت افرادی که هم از نظر جنسیت ، هم موقعیت اجتماعی ، هم موقعیت شغلی با من اختلاف زیادی داشتن دچار حسادت شدید می شدم ، حالا به جایی رسیدم که از موفقیت اطرافیانم میتونم خوشحال بشم

    ولی یاد یه مثالی افتادم

    یکی از اقوام من به کشوری محاجرت کرد و من چون مدت ها در فکر ( فقط فکر ) محاجرت بودم و برنامه زندگیم رو طوری در نظر گرفته بودم که دوست دارم اول به استقلال مالی برسم بعد محاجرت کنم، از شنیدن محاجرت اون فرد از اقوام خییییییلی ناراحت شدم

    نه به این خاطر که چرا اون محاجرت کرده

    به این خاطر که چرا من محاجرت نکردم

    چرا من نباید اونی باشم که این خبرو به اطرافیان میده

    باز هم تله ی مقایسه

    باز هم تله ی در نظر دیگران ارزشمند بودن

    در صورتی که من پلن مشخصی دارم، اصلا شرایط زندگیم با همه ی آدما فرق میکنه و به نوبه ی خودم دائم در حال پیشرفت هستم و درسته که محاجرت نکردم ولی چند ماه پیش دوماه سفر اروپا بودم و درآمد بسیار عالی کسب کردم و اگه بخوام بگم از چه راهی ، واقعا حیرت انگیزه

    با اینکه دفعه اولم بود که درخواست ویزا اروپا میدادم، بهم ویزای سه ماهه مولتی اروپا برای بار اول دادن و یک اقامت بسیار عالی داشتم

    نمی خوام از سوال دور بشم

    من احساسات صد در صد خوبی از شنیدن موفقیت اطرافیانم کسب نمی کنم

    ولی داشتم لحظاتی که شنیدم مثلا یکی از اطرافیانم اتفاق عالی براش افتاده و واقعا خوشحال شدم و بهش بارها تبریک گفتم و با خودم گفتم اگه برای اون شده برای منم میشه….همین چند وقت پیش یکی از اعضای خانواده همسرم نمره آیلس عالی کسب کرد و من به یاد میارم که چقدر خوشحال شدم و چقدر از ته دل تبریک گفتم و با خودم گفتم اگه برای منم بشه عالیه

    مثال های مختلفی دارم استاد

    من تا اینجا ویدئو رو پاز کردم و به سوال جواب دادم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    محمد ساربان گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    سلام استاد جان خیلی ممنون بابت این آموزش خوبتون اتفاقا من و پسر خاله ام در شغل بافندگی هستیم من با این که بزرگتر از او هستم ولی در کارم از او عقبتر هستم من به صورت کار مزدی کار میکنم و او شکر خدا خودش تولید می‌کنه و در بازار محصولش رو میفروشه و فکر کردن به این موضوع بعضی وقتها در من حسادت ایجاد می‌کنه و بعضی وقتها هم به خودم میگه اگر اون تونسته من هم میتونم اتفاقا چند باری هم تلاش کردم یه محصولی را تولید کردم ولی بعد از یه مدتی متوقف شد و نتونستم ادامه دار کار کنم نمی‌دونم چه مشکلی در من هست که نتونستم به موفقیت خوبی دست پیدا کنم ولی میدونم که ترس هم در وجودم هست ممنون میشم که با آموزش هاتون به من و امثال من کمک کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: