ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 103 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1175MB25 دقیقه
- فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 124MB25 دقیقه
سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیز عباسمنش و مریم خانم شایسته که شایسته بهترین ها هست و دوستان و همراهان عزیز این خانواده پرتوان و قدرتمند
اگر یکی از نزدیکانت ب موفقیت میرسند چه احساسی داری؟
احساس حسادت و کم ارزشی و بی عرضگی میکنم
مثلا پسر عموهام و پسر عمه ام از من کوچیکتر یا همسن من هستن وضع مالی اشون خوب میشه و خونه های لوکس و ماشین خارجی میخرن من به احساسات حسادت و بی عرضگی میکنم و احساس ناتوانی میکنم
و احساس کم شانسی در مقابل اونا میکنم و سرخورده میشم
برای اینکه من هم مثل فامیلام وضع مالیم خوب بشه و موفق بشم بگم وقتی برای اونا شد برای من هم میشه وقتی اونا تونستن منم میتونم
و در نهایت وقتی دفت میکنم میبینم که اونا توکل اشون خیلی بالاست و اعتماد ب نفس و عزت نفسی بسیار بالاشون رو من برای خودم سراوحه بگذارم و حرکت کنم و نترسم
فقط و فقط بخدا توکل کنم و عزت نفس و احساس لیاقتم رو تقویت کنم و بالا ببرم
من لیاقت بهترین ها رو دارم پس باید ب دستشون بیارم
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته محترم وهمه عزیزان
سوال اول درابطه با احساس خودمون دررابطه با موفقیت دوستان واشنایان
من در رابطه با موفقیت افراد مختلف احساسات مختلفی دارم مثلا دررابطه با موفقیت همکارم ودوستم مجتبی که بعد ازمن استخدام شرکت شد ولی به جایگاه بالاتری ازمن درشرکت رسید کمی احساس حسادت میکنم با انکه من به این امر واقفم که او از نظر فنی وارتباطات اجتماعی واعتماد به نفس به مراتب ازمن بهتر وبالاتر است در ضمن او ازنظر ذهنی ثروتمند واهل ریسک وچالش پذیر است واین صفات اورا جزو محبوبترین افراد در شرکت کرده است
اما در رابطه باهمکار دیگرم که وبا صمیمی نیستم و او نیز به جایگاه دیگری رسید احساس من فرق میکند او مدرک تحصیلی بالاتری دارد اما با پارتی بازی از طریق برادرش به این جایگاه رسید واحساس خشم دارم
دررابطه با موفقیت اشنایان وفامیل مثلا خونواده ام احساس خوشحالی دارم وحس حسادت به کمترین میزان میرسد
درابطه با فامیل درجه دو احساس در بعضی موارد احساس حسادت ودر بعضی موارد احساس بی تفاوتی میکنم
اما دریک مورد خاص تقریبا همیشه حس حسادتم برانگیخته میشود وهرچقد ان طرف را بیشتر بشناسم ان حس بیشتر میشود
1 مجتبی مسئول نوبتکار حس حسادت
2 امیر مسئول پروژه حس خشم
3محمود ارتباطات اجتماعی فعال وگسترده حس حسادت
4 حسن پیشرفت مالی وجایگاه اجتماعی حس حسادت
5 عدنان پیشرفت بینظیر شغلی ومالی وجایگاه اجتماعی حس حسادت
ب=زاویه دیدی که میتواند الهام بخش من باشد این است که این افراد به یکسری موفقیت هایی که مطلوب من نیز هستند رسید اند پس من هم میتوانم به این موفقیت ها برسم وکار ناممکنی نیست اگر انها توانستند من هم میتوانم
ج= درسهایی که از این افراد میتوان بگیرم این است
مجتبی وحسن وعدنان =از این افراد میتوان این را یاد بگیرم که ارتباطات صمیمی وگسترده همراه با شوخی و شادی درعین احترام میتواند موجب محبوبیت ودرنتیجه پیشرفت کاری گردد متعهد بهودن به کار سازمان ودر گاهی فداکاری در پیش برد اهداف سازمان موجب پیشرفت کار میگردد ریسک پذیری وخروج از دایره امن خود در هر زمینه ای چه مالی وچه ارتباطی وهزینه دادن در این رابطه ها در نهایت موجب پیشرفت میشود پیگیری در حف ونگهداری از از روابط اجتماعی حتی با تلفن کردن ساده واحوالپرسی سهم بسزایی در گسترش ارتباطات دارد
امیر = مطالعه مستمر در حوزه کاری پیشرفت فردی واستفاده از فرصت های ایجاد شده ولو به ظاهر کوچک موجب پیشرفت در کار میشود
محمود = شوخ طبعی و دید وبازدید از دوستان با ایجاد ارتباط گرم وصمیمی وگستردگی ان با ارتباط با افراد جدید از طریق دوستان میگردد که درنهایت موجب شادی وپیشرفت کاری میگردد
سلام استاد جانم و مریم بانووو
وسلام خدمت همه هم مسیری های عزیزم
استاد جانم از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون من و محمدم یه شریک کاری داشتیم که با هزار دوز و کلک و حقه هایی که داشت مسلط شد به کارما و تونست خیانت رو ترجیح بده و ما کارمون رو که خیلی خیلی خیلی زحمت کشیده بودیم کاری که حاصل 18سال زحمت و غربت بود ومن هم خدایی کم نزاشتم
رو از دست دادیم من سر این مسئله یک سال و نیم هست واقعا اذیت شدم و خودمو از هر نظر سرکوب کردم حتی دوره قانون سلامتی و دوره عزت نفس و.. رو نتونستم ادامه بدم چون دچار تروما شدم والان که به تمرین شما فکر کردم من فقط رو این ادم حساس شدم ونمیتونم موفقیت و… ببینم خیلی از خدا خواستم ذهنم رو اروم کنه نمیدونم شاید روش کار نکردم یا هر چی…
ولی خداخودش میدونه همه رو یعنی خانواده، فامیل، آشنا، رهگذر، وخلاصه که میبینم به موفقیت رسیدن تحسین میکنم خداروشکر میکنم وارزوی سلامتی و دلخوشی براشون دارم..
و خدا خدای فراوانی و بینهایت ثروت ثروت از هر لحاظ وقتی میبینمشون میگم پس اونا تونستن منم میتونم و این رو هم خوب میدونم که خدا بین بنده هاش فرق نمیزاره…
این ماییم که بخواهیم تا داده شود…
اگر یکم این ور واونور نوشتم ببخشید آقا ما یه خانواده عظیمی هستیم و منو عفو کنید بعداز یک سال ونیم دارم کامنت مینویسم…
وبهترینهارو براتون آرزومیکنم
با سلام درود خدمت استاد عزیزم که برای من یک الگوی بسیار بسیار فوق العاده هستین و عرض سلام و ادب خدمت خانم شایسته عزیز.
من عاشق هر دوی شما هستم و براتون بهترینهارو آرزو میکنم
در مورد سوال اول:
من قبل از اینکه با شما آشنا بشم در مورد موفقیت دیگران یه جورای احساس حسادت میکردم ولی بعداز کار کردن رو شخصیت خودم الان با موفقیت همه انسانها بسیار بسیار خوشحال میشم میدونم با ارسال این فرکانس خودم نیز در مسیر آن قرار میگیرم و به موفقیتهای زیادی دست پیدا میکنم و به قانون کارما اعتقاد دارم
از زحمات بی کران شما و خانم شایسته و وجود نازنینتون که ما رو در مسیر زندگی راهنمایی مکنید با تمام وجودم سپاسگزارم،خدایا شکرت
نسب به افرادی که دوستشان دارم واقعا خوشحال میشم ولی نسبت به اونایی ک حالا پدرم قبلا گفته بوده اینا خانوادگی دزد هستند و مال مفت خوردن درموردشون بد گفته یا کلا خانواده ام دید بدی داشته اند حس بد و حسادت دارم و دروغ چرا از موفقیت شان خوشحال نمیشوم
همیشه مدیرهایی که در فروشگاه داشتم از من کوچکتر بودند و گریه میکردم میگفتم من ازشون بزرگترم ولی اونا مدیر منن
بکی از هم سن و هم بازی ههای دوران بچگیم یه مغازه زده همش تو ذهنم میگم اون اگه اینجاست و به این موفقیت رسیده فقط بابت حمایت مالی و احساسی پدرش بوده و واقعا غرورم زیر پا نمیزارم ازش بپرسم چجوری به اینجا رسیدی ولی بنظرم درسته حمایت پدرش بوده ولی پستکار و سمج بودنش برای رسیدن به این درجه هم بوده
درسی که من از مسیر موفقیتش گرفتم این بود نترسم ،جا نزنم ،اولش شاید سخت باشه ولی زود همه چی درست میشه و خدا حمایتگر منه
درود بر همه و خدا قوت
واقعیت من خیلی به پیش رفت آدم ها حسادت می کردم ولی از وقتی که با استاد آشنا شدم و این تو فایل هاتون شنیدم که به ثروتمند ها تبریک می گفت خیلیییییییی برام سخت بود شروع کردم به این کار منم این کار کردم تو دلم به همه تبریک می گفتم باورتون نمیشه من تحویل هیچ درآمدی نداشتم در صورتی که خیلی آدم توانمندی بودم کم کم درآمد پاره وقت بعد درآمد ثابت از 20هزار تومان شروع کردم الان 20میلون دارم در ماه و اینو هم بگم من فقط یکی از ترمز های ریشه ای حل کردم این چنین رحمت خدا برام اومد اگه همه درست کنم چی میشه چون فهمیدم که چیزی که دیگران امتحان کرد من هم میتونم تو اون کار موفق بشم شایدم بیشترو در پایان اول از خدای مهربونم و بعد از استاد عزیز سپاس گذارم
سلام به شما استاد عزیز ودوستان خوب.
من بیشتر نسبت به افراد نزدیک خانواده ام احساس حسادت میکنم ولی نسبت به دوستانم خوشحال میشم از موفقیت هاشون. ولی کلا اگه ازمن کوچیکتر باشن حسادت میکنم ولی اگه بزرگتر باشن عادیم یا خوشحال….
از یه نفر که بهش حسادت میکنم چیزهای که میتونم یاد بگیرم
1.درخواست فقط از خدا و به او امید داشتن
2.دوری از خرافات
3.اقدام سریع در موقعیت های خوب
باسلام به استاد وخانواده صمیمی عباس منش خوب استپ کردم تا جواب روبدهم تا قبل آشنا شدنم باقوانین کیهانی حس حسادت وناتوانیو قربانی شدن رو داشتم بعد که دوره سلامتی ودوره دوازده قدم رو خریداری کردم این حس رودیگه ندارمولی با تمام وجود باید رو خودم کار کنم که بهتر ازاین بشم امسال بهمن سال دومی هست که دوازه قدم روشروع کردم امیدوارم که بهتر از سال قبل نتیجه بگیرم چون خواستهام بزرگتر شده به قول استاد ظرفم بزرگتر شده
سلام خدمت استادعزیز ومریم بانو
من وقتی موفقیت یک نفر میبینم احساس خوشحالی بهم دست میده وحس خوبی میگیرم ولی بعد از چند ساعت یا چند روز که بهش فکر میکنم احساس ناتوانی خودم در رسیدن به خواسته هام بهم دست میده و رنج میکشم که چرا نتونستم در رسیدن به خواسته هام موفق بشم
واحساس میکنم که من اعتماد به نفس کافی برای رسیدن به موفقیت را ندارم
باسلام
من اگه برادر و خاهر و افراد نزدیک باشند علاوه بر اینکه براشون خوشحال میشم از یک طرف احساس
بی عرضه گی احساس کمبود توانایی میکنم و ذهنم همش میره دنبال نقاط قوت طرف و نقاط ظعف خودم و احساس خود کمبینی بیشتری میکنم
و بعد میگم که مثلا اون با هوشتره اون زرنگه و من نیستم اون خوش شانس تر و خوشتیپ تره