آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1298MB41 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 140MB41 دقیقه
﷽
خداوندا….
به من آرامش بده
تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر بدهم
خدایا به من شهامت و دلیری و شجاعت بده
تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر دهم
خدایا به من بینش بده
تا تفاوت این دو را بدانم
و مرا فهم بده
تا متوقع نباشم دنیا و مردم دنیا مطابق با میل من رفتار کنند…
از استاد عباسمنش و گروه تحقیقاتی ایشان بسیار سپاسگزارم برای این فایل هدیه ای ارزشمند.
من هم که اوایل با آموزش های استاد عباسمنش آشنا شده بودم خیلی علاقه داشتم که با استاد عباسمنش تلفنی صحبت کنم و فکر میکردم شرایط زندگی من خیلی خاص است و با تمام مردم جهان متفاوت است،اما اکنون که مدت ها است که این آموزش ها را دنبال میکنم به این نتیجه رسیده ام که استاد عباسمنش کیمیای سعادت را در سایت عباسمنش دات کام توضیح میدهد و هر انسانی با هر شرایطی به این آموزش ها عمل کند به خوشبختی و سعادت ابدی میرسد وهیچ شرایط خاص و متفاوتی در جهان وجود ندارد.
بهترین روش خدمت به خلق رشد و موفقیت شخصی خودمان است.
آن مادر فداکاری که مواد مخدر پسرش را به گردن گرفته است هم خودش را بدبخت کرده است و هم این فرصت را از پسرش گرفته است که به زندان برود و از اعتیاد دور باشد.
شاد و تندرست و سعادتمند باشید
خدانگهدار.
درود و سلام بر بزرگواران سایت
چقدر این حرفهای استاد آشناست
من که در زندگیم خیلی از این موارد دیدم و میبینم
همسرم خیلی دوست داره همیشه در مورد زندگی دیگران نظر بده طوری شده که هر وقت یکی در مورد کار و زندگی خودش صحبت میکنه ایش ن دیگه علامه دهره و فقط نظر و نصیحت و از این دست حرفا میزنه و همش به دیگران ایراد میگیره
اگه یکی بگه میخوام خونه بخرم نمیدونم چه جوری و کجا و اینا
ایشون دیگه شروع به نظر دادن میکنه
اگه فلان جا بگیری اینجوری میشه
اگه مرکز شهر بگیری این جوری میشه
اینقدر نظر میده که خدا میدونه
حالا خودش نه تونسته خونه بخره نه تونسته توی کارش موفق بشه ماشالله که نظراتش مردم رو کشته
توی فامیل ما که تا میخاد حرف بزنه همه میگن باز ایشون نظر داد
آقا اگه نظرت خوبه برای خودت بکار ببر
اصلا ایشون نظر هیچکسی رو قبول نداره و اصلا منم هیچ وقت نتونستم در مورد مار یا خرید خونه قانعش کنم که میشه راحت انجام داد
خلاصه که ایشون بس که در زندگی دیگ آن تمرکز داره و نظر میده یادش رفته که باید چطوری زندگی خودش رو پیش ببره این وسط نا هم چوب این همه ادعای همی چی میدونم ایشون رو خوردیم
و تمام
یکی از نزدیکان ما معتاد بود و خواهرش که وضع خوبی داشت همش میخواست کمکش کنه که ترک کنه کلی هزینه وقت و پول و اینا گذاشت ولی ایشون خوب که نشد که هیج آخر سر خودش و خانوادش گفتن همش تقصیر این خواهر شد و گرنه اوضاع نا بهتر از این بود
اینقدر این خانم دلسوزی میکرد برای فامیل خودش که دیگه خودش از این کارش پشیمون شد چون نه اعصاب براش موند و نه آسایش
باعث شده بود همه ازش متوقع بشن و منتظر که مشکلات بقیه رو حل کنه
ایشون بخاطر دلسوزی که میخواست برای پدرش بکنه و چون پدرشون ضامن یکی در بانک شده بود و پول وام و پرداخت نکرد ه بود زندان رفته بود این خانم اومد گفت من اجازه نمی دم پدرم یه ساعت هم توی زندان بمونه به ما رو زد که سند خونتون رو بدین که من گرو بذارم و پدرم رو آزاد کنم بعد تا کار وام درست بشه سندتون رو آزاد میکنم خلاصه من رو دروایسی گیر کردم و سند رو دادم وچون گفت اگه برای خونه ی شما مشکل پیش بیاد من ماشینم رو میفروشم ولی نمیذارم خونت مشکل دار بشه
ایشون پدرش رو با سند ما آزاد کرد ولی بعد از مدتی وام درست نشد و خونه ما رو به مزایده گذاشتن گفتیم شما که گفتی ماشینت رو میفروشی وام رو پرداخت میکنی چی شد
گفتش نه دیگه من که تنها نیستم بچه های دیگه هم عستن همه بیان کمک کنن من نمیتونم تنهایی جور بکشم
خلاصه از دست دلسوزی بیخودی ایشون خونمون رو از دست دادیم
واقعا فقط میشه آدم زندگی خودش رو تغییر بده
و دیگران رو نمیشه تغییر داد
از این نوع مثالها زیاد در اطرافمون میبینیم
و خداروشکر من که دیگه اصلا در زندگی بقیه نه دخالت نه نظر میدم
حتی زندگی فرزندانم هر چی میگن از زندگیشون میگم هر طور خیره براتون پیش بیاد
استاد عزیزم واقعا که این موارد ضروری که بیان میکنین خیلی باعث میشه حواسمون جمع بشه که دیگه تمرکز روی زندگی دیگران نداشته باشیم
من که هر فایل رو چندین و چند بار گوش میدم و هربار یه مطلب جدید میشنوم و کلی باعث حال خوبی من میشه
آرامشی که دارم رو مدیون شما هستم
ممنونم استاد عزیزم
الهی همیشه شاد و تندرست باشین
دوستتون دارم
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
امیدوارم که حالتون همیشه عالی عالی باشه
استاد قشنگم هزاران بار هم سپاس گزاری کنم ازتون کمه برای اینکه دارین مارو تربیت میکنین
همیشه میگم که پدرم منو بزرگ کرد اما شما دارین منو تربیت میکنین و دارین یاد میدین که چطور زندگی کنم و قشنگ زندگی کنم
همیشه خدارو سپاس گزارم که هدایتم کرد سمت بهترین بنده اش
وقتی این فایل رو گوش دادم یاد حرفتون توی همه دوره ها و فایلاتون افتادم که نرین بلندگو نشین برای بقیه سرتون بکنین تو زندگی خودتون چیکار دارین یکی خوشبخت یا بدبخت اما خوب چه فایده به قول شما تا به اون درک نرسیم که ول نمیکنیم
قبل آشنایی با شما مشاور خانواده همه بودم دقیقا همون قرص مسکنی که میگین من هم بودم هرکی کات میکرد؟ فاطمه
هرکی مشکل داشت؟ فاطمه میخاست از همسرش جدا شه؟؟فاطمه بریم پیش کی؟؟ فاطمه که همیشه به حرف همه گوش میداد و خوب هم راه حل داره برای بقیه برای همه مسائل اما برای زندگی خودش اصلاا حالا من تو زندگیم چطور بودم رابطه عاطفی؟ داغون
رابطه با خانواده؟داغون
اوضاع مالی؟داغون
اعتماد به نفس؟داغون
من بعد میشدم دهن برای بقیه ساعت ها و ساعت ها به حرفای بقیه گوش میکردم راه حل میدادم بعد اوضاع خودم که داغون میشد حاضر نبودم یک دقیقه برای مسئله خودم زمان بزارم
از زمان آشنایی شما دیگه از یه جایی به بعد گذشت هی کمتر و کمتر شد این مشاوره دادنام تا اینکه فقط رسید به یه عده مخصوصی اونم خانواده مادر و برادر و اینا
باز که هی گذشت هی گذشت این بهتر و بهتر شد البته نمیگم صفر شده هنوز گاهی ممکن یک درصد یا شاید هم کمتر از دستم در بره اما همونجایی که میفهمم سریع قطعش میکنم و دوباره به خودم قانون رو یادآوری میکنم و دوباره میگم اشکال نداره نفسم تو مسیر یادگیری هستیم و ایرادی نداره که یادت بره هرچی تمرین کنی بهتر و بهتر میشی
دوست دارم همیشه اون حرف فاطمه جان یادم بمونه که بگم: ماشالله خودتون عاقلین و از پس مسائلتون برمیاین. به نظرم باید عین مشق شب هرشب چند صفحه ازش بنویسم تا یادم نره.
استاد ازتون دارم اینو یاد میگیرم تمرکزم رو بزارم روی زیبایی آدم ها. توجه کنم به رفتارهای خوبشون و کاری نداشته باشم به اینکه طرف چی هست چی نیست فارغ از هرچیزی ارزشمند بدونم و من احترام خودمو نگه دارم و با احترام با آدمها رفتار کنم .ازتون یاد گرفتم حتی اگه نیستن پیشم با احترام اسمشون رو بگم و اگه کسی ازشون بد گفت همونجا حرف رو قطع کنم
الته اعتراف کنم میدونم توی این مورد خیلی لنگ میزنم که هنوز بعضی جاها وقتی طرف غری چیزی میزنه اونقدر اعتماد به نفسم قوی نیست که بگم نگو اما از خدا میخام قویم کنه و قدرت کلامی عالی بده که از این به بعد حتی اگه یکی خواست چرت و پرت بپرونه خیلی رک بگم نگو و بیا از قشنگیا حرف بزنیم حالا به لطف قانون خداروشکر که آدمهای اطرافم خیلی بهتر شدن و هرچی هم بره مطمئنم که هی بهتر و بهتر میشن.
استاد به خودم افتخحار میکنم که وقتی امروز داشتم خودمو با 2 سال پیشم مقایسه میکردم چقدر تغییر کردم از لحاظ شخصیتی و چقدر بهتر شدم و آرامشی که الان دارم رو روزی هزاران بار شکرش میکنم.
استاد عزیزم سپاس گزارم ازتون که درس های زندگی ساز به ما میدین
عاشقتونم
به نام خدای مهربان
سلام به استاید عزیزم و دوستان خوبم
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
خدایا شکرت که
همین که هر روز صبح بیدار میشم
خودش اولین نعمتیه که باید براش شکرگزار باشم
خدایا شکرت که
به من اجازه دادی توی این مسیرالهی باشم.
هر کجا هستم،باشم
آسمان مال من است.
پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ،
زمین مال من است…
چتر ها را باید بست
زیر باران باید رفت
خدایا شکرت
زیبا فکر کن زیبا میشه
خدایا شکرت که
من روزانه حداقل دو ساعت از عمر گرانبهام رو در این سایت الهی به سر میبرم و مثل اینه که هر روز ،تقریبا روزی دو ساعت در یکی از مسجدهات قدم میذارم و در اونجا عاشقانه با خودت راز و نیاز میکنم، عبادت میکنم ، صلاتم رو انجام میدم ،
کامنتهای زیبا رو مطالعه میکنم و راه و روش زندگی درست رو یاد میگیرم.
وبا قوانین ثابت الهی آشنا میشم .
امروز درهای گذشته را میبندم و درهای آینده را به روی خود میگشایم
و با عزمی راسخ گام برمیدارم به سوی فصلی جدید در زندگانیام
و خداروشکر تا حدودی هم موفق عمل کردم در همه زمینه ها چه شخصیتی چه مالی
ممنونم از خانم شایسته عزیز که همیشه با دقت تمام متوجه نشانه ها میشوند وپیشنهادهای خیلی جالب به استاد میدن و استادعزیزم هم احترام میذارن به پیشنهادهاشون و فایلهای بسیار زیبا برای ما ضبط میشه
منم تا زمانی که با این سایت آشنا نشده بودم فکر میکردم که فقط من میفهمم من درست متوجه میشم من تصمیم درست میگیرم و میتونم راهنمای خوبی برای دیگران و مخصوصاً اطرافیانم باشم به اونها کمک کنم و بسیار برای اونا دلسوزی میکردم.
برای مثال
یکی از اقوام نزدیکم جند سالیه که به دام اعتیاد گرفتار شده ،
خیلی سعی کردم کمکش کنم ولی اون متوجه نشد و رفتاراش روز بروز بدتر هم شد
اگر تو این سایت نبودم واقعا نمیدونم چه بلایی ممکن بود سرم بیاد از بس که به فکر رفع مشکلات اطرافیانم بودم.
البته که هنوز خیلی جای کار دارم ولی بهتراز قبل شدم
بخاطر همین خیلی خدارو شکر میکنم که در این مسیر قدم برداشتم .
و اتفاقاً اوایل آشنایی ،این سایت رو به خیلی ها معرفی کردم به اونایی که دوسشون داشتم ،
و فکر میکردم دارم بهشون کمک میکنم .
یه کوچولو بعضیا تغییر کردن ولی نه مثل خودم
وبا تمام وجود این حرف استاد رو درک کردم که تا کسی تو مدار نباشه در فرکانس حرفهای ما نباشه و حاضر نباشه که خودشو عوض کنه شاید به ظاهر تایید کنه ما رو ولی دوباره دنبال کار خودش میره
خدایا شکرت که تواین مسیرم
خدایا شکرت که دارم روی این باورهام کار می کنم که :
هرکسی هرجایی که هست جای درستش هست.خدایا شکرت
همه ما به خداوند به یک اندازه دسترسی داریم . خدایا شکرت
خدایا شکرت
روزربارانی شما بخیرو شادی و برکت
بنام خالق یکتا که هرآنچه دارم از اوست
سلام به استاد عزیزم که از بودن کنارش همیشه سپاسگزار الله بودم و هستم
“ما قادر به تغییر هیچکس نیستیم”
این جمله پاشنه آشیل منه مخصوصا از زمانی که با استاد و شیوه نگرشش در مورد مسائل آشنا شدم ،البتا اینم بگم بعید میدونم که هیچکس توی این ایران باشه که مهارت عجیبی در نصیحت کردن نداشته باشه و تا یادمه همیشه افرادی که باهاشون در ارتباط بودم در مورد همه مسائل حرفی برای گفتن داشتن و انگار وظیفه خودمون میدونیم که دیگران ارشاد کنیم و حرعهای رو میزنیم که هیچ وقت خودمون بهش عمل نکردیم ،من از وقتی که یادمه دنبال این بودم که گوش شنوا باشم برای بقیه و البته که برای دیده شدن و تایید شدن از طرف بقیه خیلی کارها انجام دادم ،از بردن دوستم برای ترک اعتیاد گرفته تا سرمایه گذاشتن براش که ترک کنه و همون سرمایه ای که من براش گذاشتم نه تنها باعث خوشبختیش نشد بلکه باعث شد دسترسیش به مواد آسون تر بشه و همه به ریش من و حتی خودش بخنده
از وارد شدن توی روابطی که علاوه بر وابستگی همیشه باید گوش شنوا میشدم براش که از بدبخیتاش بگه و بقول استاد قرص مسکنی بشم براش تا آروم بگیره و آخرشم نتها هیچ کمکی نکردم بلکه خیلی راحت از هم جدا شدیم و الان عین یه غربیه که اصلا نمیشناسمش شده برام
از خواهری که شب و صب بهم دوخته بودم تا بلکه زندگیش روبراه بشه و برگرده به خونه شوهرش که آخرش دودش توی چشمای خودم رفت و تا سالها خودمو سرزنش میکردم چرا دخالت کردم
و بی نهایت مثالی که میتونم از خودم بگم ،توی دوره 12 قدم استاد خیلی خوب این موضوع توضیح دادین ولی با وجود این میدونم که نتونستم خوب بهش عمل کنم و پاشنه آشیل منه این مورد ،البته یکم بهتر شدم و هر وقت میخوام صحبتی کنم خیلی زود میفهمم که قانون چیه و به خودم یادآور میشم که نباید جاهل باشم و این آیه قرآن خطاب به پیامبر توی گوشم زمزه میشه که ای پیامبر اگر زمینو بکنی بری قهر زمین و اگر پله بزاری بری توی آسمون اینا ایمان نمیاورن ،و از جاهلان نباش
وَإِنْ کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقًا فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِی السَّمَاءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَهٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ ﴿35﴾
و اگر اعراض آنها بر تو سنگین است چنانچه بتوانی نقبی در زمین بزن یا نردبانی به آسمان بگذار (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو کن) تا آیه (و نشانه دیگری) برای آنها بیاوری (ولی بدان این لجوجان ایمان نمیآورند) اما اگر خدا بخواهد آنها را (اجبارا) بر هدایت جمع خواهد کرد (اما هدایت اجباری چه سود دارد؟) پس هرگز از جاهلان نباش.
بعد از این فایل در دوره 12 قدم سعی میکنم هر جا میخوام لب به نصیحت باز کنم آگاهانه به خودم بگم نباید از جاهلان باشم و من قادر به تغییر هیچکس نیستم
سپاسگذار شما استاد عزیز و این آگاهی های ناب
در پناه الله یکتا شادو خرم باشید
سلام خدمت استاد عزیزم
از خانوم شایسته عزیز هم بسیار سپاسگزارم که کلام ما میشه تا استاد همچین فایل های درجه یکی که به رایگان روی سایت قرار میگیره درخواست داشته باشن
به راستی که این سایت یکی از توحیدی ترین وفوق العاده ترین سایت هایی هست که توی درجه اول مارو با خدای واقعی اشنا کرد وفهمیدیم که مرز بین شرک وتوحید واقعی چی هست و متوجه شدیم که ماخودمون خالق زندگیمون هستیم
همه ماها به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم و میتونیم ازش درخواست کنیم وخداوند هم فقط استجابت میکنه
یک زمانی اگر برای کسی کاری انجام میدادم به این قصد بود که اگر الان من دارم براش این کارو انجام میدهم فلان جا هم، اون این کارو برام انجام میده و جبران میکنه که همیشه هم این اتفاق نمیوفتاد و با اون فرد حالا به خاطر اون کاری که انجام نداده بود یا به مشکل میخوردم یا دلخور میشدم
یکی از باور های مخربی که من توی اموزه های استاد عزیزم یاد گرفتم که دعای هیچ کسی هیچ پدرو مادری که دیگه فکر نکنم محبوب تر از پدرو مادر داشته باشیم یا واسطه قرار دادن فلان امام یا فلان پیامبر
و حتی نفرین هیچ کسی توی زندگی وروی هیچ فردی هیچ گونه اثری نداره
و حتی چشم زخم که استاد راجعش خیلی مفصل صحبت کردن برمیگرده به همین باور که ما اعتقاد داریم که کسی میتونه با یک نظر زندگی مارو عوض کنه و برای مادردسر درست کنه و زندگیمون تحت تاثیر انرژی اون فرد قراره بگیره و رو به تباهی بره
خداروشکر که من هم تونستم تا اندازه ای روی خودم کار کنم و اگاهی کسب کنم و خیلی از باور های اشتباهم رو درست کنم هرچند که باور ها ریشه ای هستند وهمواره باید روی اونها کار بشه
اگر کسی بخواهد به هزار طریق هدایت میشه وتوی مدار و مسیر درست اون خواسته اشون قرار میگیرن و خداوند همواره همه مارو هدایت میکنه
که اگر ما فکر کنیم با صحبتامون طرفو میتونیم عوض کنیم و راهکار بهش بدیم مثل اب در هاون کوبیدن هست
یادمه روزهای اولی که باسایت اشنا شده بودم دوست داشتم تعداد افراد بیشتری رو به سایت دعوت کنم مثل خانواده خودم با اینکه استاد همیشه اول جلسات اموزشی تاکید میکرد راجع این مسایل با کسی صحبت نکینم مگر اینکه اونها از ما بخواهند
چقدر تلاش کردم و هیچ اثری نتونستم بزارم چون توی مدار وفرکانس دریافت این اگاهی ها نبودن
البته که این باور هم از باور کمبود من بود که فکر میکردیم باید همین چیزی باشه که ما خودمون هم داریم انجام میدیم
در صورتی که نه اون افراد توی اون مدار بودن و نه راه های رسیدن به خواسته ها محدود هست
قانون جهان هستی کاملا دقیق واگاهانه بدون هیچ خللی داره اجرا میشه با نظم وترتیب خاصی این جهان داره اداره میشه مثل اینکه هر روز میدونیم وبدیهی شده برای ما که طی یک ساعت خاصی افتاب طلوع وبعدش غروب میکنه
باتوجه به روزها وفصل های سال گرمای بیشتر ویا فصل بارندگی باران وبرف میتونه باشه
این ماهستیم که با فرستادن خواسته ها مون میتونیم نعمت هارو دریافت کنیم بسته به باورهامون و ایمانمون
به همین خاطر نه تنها ما نمیتونیم توی زندگی شخصی تاثیر بزاریم ما فقط میتونیم خودمون و زندگی خودمون رو اداره کنیم
از شما استاد عزیزم سپاسگذارم بابت این همه اگاهی های نابی که در اختیار ما قرار میدین
استاد عزیزم، ممنون بابت فایل بسیار فوق العادتون.
شاید باورتون نشه ولی این مدتی که من دارم به صورت خیلی جدی روی خودم کار میکنم، دقیقا هر روز خداوند به یک طریق بسیار واضحی به من یه درس خیلی خوبی میده و ایرادی که تو اون موضوع دارم رو برام روشن میکنه.
استاد من میخوام این موضوعی که گفتید رو از یه جنبه دیگه ای بهش نگاه کنم.
من قبلا هم گفتم، وقتی که مهاجرت کردیم با همسرم حدودا 2 سال پیش، به دلایل داشتن باورهای خیلی نامناسب و عدم رعایت قانون تکامل من به شرایط خیلی بدی رسیدم تا زمانیکه رسیدم به نقطه تسلیم شدن و از اون روز تغییرات من شروع شد و با تمام قوا با تمام وجود خواستم تغییر کنم و از اون روز که یکسال و نیم میگذره هر روز و هر روز و هر روز و هر روز تا جایی که میشد تمام کارهایی که لازم بوده و شما توی دوره ها گفتید رو برای بهبود شرایط ذهنی و روحی خودم انجام دادم. و نتایجش هم به صورت خیلی خیلی واضح به مرور زمان توی زندگیم اومدن.
استاد من خیلی راجع به خودم و هرچی که تو ذهنم هست مینویسم، چه تایپ تو لبتاب چه نوشتن تو دفتر، این موضوع خیلی به من کمک کرد این مدت، و توی همین خودکاوی ها و بررسی های ذهنی به قول شما مانیتور کردن افکاری که توی سرم میاد هر چند مدت یکبار یه یه باور اساسی توی ذهنم برخورد میکنم (با توجه به درک از قوانین و مدارم) و دیگه ذهنم میره سمت اون موضوع و هدایت میشدم به جواب سوال هایی که ذهنم هی میپرسه و به مرور متوجه میشم باورم توی اون زمینه تغییر کرده و یا درحال تغییره .
این اواخر بعد از اینکه پارسال همین موقع ها دوره لیاقت رو شروع کردم و جلسه 2 راجع به گفتگوهای ذهنی صحبت کردید و گفتید ما باید مراقب باشیم و آگاه باشیم چه افکاری توی سرمون هستند و بررسیشون کنیم، من با اینکه اوائل اصلا نمیتونستم ذهنمو کنترل کنم و خیلی اوضاع ذهنیم خراب بود ولی انقدر ادامه دادم تا اینکه الان خیلی راحتتر و سریع تر میتونم بفهمم احساسم بابت چه فکری بد شد، یعنی خیلی سریع میام افکار چند لحظه قبل رو بررسی میکنم و میرسم به همون موضوعی که احساسم خراب کرد.(دقیقا مثل والیبال که ویدیو چک میدن منم ویدیو چک میدم واسه افکارم ) خیلی وقتا هم توی شرایط خیلی نرمال تری که هستم متوجه میشم توی ذهنم داره یه گفتگوهایی انجام میشه که با توجه مهارتی که کسب کردم بهشون دقت میکنم و شروع میکنم به نوشتن و به اون باوره مخرب میرسم بعد از مدتی.
از طرف دیگه هم گفته بودید نباید خودتون رو سرزنش کنید، نباید خودتخریبی داشته باشید، نباید انقدر از خودتون گلایه کنید و …. و باید با خودتون دوست باشید و مهربون باشید.
من اوایل فکر میکردم من تو این زمینه مشکلی ندارم ولی بعده چند ماه فهمیدم من مدام در حال خودتخریبی شدیدی هستم و انقدر این موضوع با تمام ذهن من یکی شده که من اصلا فکر نمیکردم این موضوع غیرعادیه. ولی وقتی به کارهام و به رفتارهام و به طرز فکر کردنم عمیق تر نگاه کردم و بهتر بررسیشون کردم (بدون خود گول زنی) دیدم اوه اوه ، من دارم به خودم ظلم میکنم رسما من دارم به قول شما مثل یه والد بی رحم با خودم رفتار میکنم و اصلا علاقه ای به خودم ندارم و واقعا واقعا تمام تلاشمو کردم که این موضوع رو متوقف کنم و بعدش معکوس.
همه ی اینارو گفتم که برسم به اینکه هر چقدر توی این موضوع بیشتر پیش رفتم و صدای ذهنمو واضح تر شنیدم و بهتر تونستم افکارمو بشناسم و قابل تفکیک تر شدن برام، استاد رسیدم به یه موضوعی که من مداممممممم دارم از خودم ایراد میگیرم
ولی همونطور که گفتم انقدر این موضوع شدید و قوی بوده که من متوجهش نمیشدم و واقعا هنوز که هنوزه یهو به خودم میام ععععع من نیم ساعتع مثلا دارم با خودم کلنجار میرم تو یه موضوعی.
یعنی وقتی سرکار هستم، همش به خودم میگم ببین این کارو خوب انجام نمیدیا، الان مدیر میاد نق میزنه بهت، الان میاد بهت تذکر میده میگه اینکارو بکن، الان بهت میگه چرااینکارو نکردی، الان میگه چرا وقت تلف میکنی، چرا اینو گذاشتی اونجا و …. و هزاران هزار جمله با این مفهوم.
و جالب اینجاست که با اینکه من کارمو خوب انجام میدم، ولی تقریبا 80 درصد این جملات رو هم جذب میکنم. و دقیقا همون جملات رو میشنوم از مدیرم،
این یه مثالشه ها، صدتا مثال دیگه تو زندگیم دارم که زمانیکه خودم از خودم داشتم ایراد میگرفتم و خودم قبل ازاینکه کسی دیگه بهم تذکر بده بخواد نصیحت کنه توصیه هایی بده بهم، من خودم داشتم با دست خودم اونکارو تو ذهنم انجام میدادم و بعدش به قول استاد جهان عیییییییییییین آیینه همون موضوع رو بهم نشون میده.
باورتون نمیشه چقدر این موضوع واضح شده برام.
وقتی باز نشستم به نوشتن و بررسی افکار، دیدم این موضوع ریشش توی اینه که من خودم آدمی هستم که میخوام بقیه رو تغییر بدم. همیشه میخوام به بقیه توصیه های زندگی ساز بدم، توصیه های موفقیت، توصیه های بهداشتی فرهنگی و و و …
وقتی به پشت این موضوع نگاه کردم دیدم ریشه این موضوع برمیگرده به اینکه من یه باورعمیقی دارم توی ذهنم از این بابت که : باید همیشه به بقیه تذکر داد، یعنی دیدم انگار روی چشمای من یک عینکی زده شده با این هدف که ایراد بگیرم از همه همه همه همه آدمای اطرافم، انگار من هم مثل اون شخصی که گفتید توی خانوادتون، یه باور ریشه ای تو ذهنم هست که مدام باید به آدما توصیه کرد. مدام باید هدایتشون کرد به انجام کاره درست. توی فایل سال جدید گفتید ما عادت کردیم هر آدمی رو که میبینیم به جای اینکه خوبی هاش رو ببینیم، دنبال عیب هاش بگردیم. یعنی دیدم آقاااااا این موضوع ریشش توی اینه که من خودم یه همچین آدمی هستم که مدام دارم از بقیه ایراد میگیرم و صدهزار برابرش دارم صبح تا شب از خودم ایراد میگیرم، خودم یه درصد خودمو قبول ندارم(هرچند که خیلی بهتر شدم توی این موضوع)
متوجه شدم من همیشه میخوام آدمای اطرافمو تغییر بدم، و اینجوری دارم گند میزنم به همه چیز، به روابط به احساسات و اصلا اینجوری زندگی خیلی سخت میشه .
این باور هم از جایی نمیاد جز رفتار پدرم، به طور کلی خانواده ما، که همه میخوان به هم تذکر بدن، همه میخوان همدیگرو نصیحت کنند، هرکسی فکر میکنه راه درست رو بلده و بیاد به بقیه توصیه های مختلف بده. همون کاری که اوائل خودم انجام دادم وقتی با سایت آشنا شدم و چوبشم خوردم.
که من هم با توجه به اینکه از یک خانواده پرجمعیت هستم و بچه آخری، دیگه حساب کنید چقدر این موضوع درون من قدرت گرفته.
یعنی بابای من خدابیامرز، فقط از نحوه نفس کشیدن من ایراد نمیگرفت، از لباس پوشیدن، آب خوردن، غذا خوردن، احترام گذاشتن، حرف بد نزدن، از کارایی که باید برای زندگی موفق انجام بدم و و و و همه چیزززززز یا ایراد میگرفت یا توصیه میکرد و نصیحت های مختلف میداد.
و این باعث شده من به این باور برسم که من هم باید بقیه رو مدام نصحبت کنم و توصیه کنم و بخوام درس اخلاق و زندگی به بقیه بدم.
زمانیکه اوائل ازدواجمون، من میرفتم خونه پدرخانمم، بردار خانمم که 18سالش بود و یه سری کارهایی میکرد که بسیار تو ذهن من کارهای اشتباهی بودن، ولی باباش هیچی بهش نمیگفت و من اون موقع ها شاخ در می آوردم که بابااااا یه تذکری یه چیزی بهش بگو
بعد الان میفهمم که انگار ذهن من به طرز فوق العاده ای برنامه ریزی شده برای ایراد گرفتن، نصیحت کردن، سرزنش کردن، تذکر دادن و به طور کلی تغییر دیگران.
از زمانیکه تصمیم به تغییر گرفتم، چون شرایط خیلی بدی داشتم واقعا الویت کل زندگیم فقط شده بود بهتر کردن حال خودم و به هیچ احد وناسی کاری نداشتم، کسی هم البته نبود به جز همسرم و یه چندتا دوست که اون ها ارتباطشون خداروشکر قطع شد، و از همون اول گفتم هیچ کاری به همسرمم نخواهم داشت و واقعا تلاشمو کردم توی این زمینه و به طور تکاملی و تدریجی خییلی خیلی خیلی خیلی بهتر شدم، ولی هنوز که هنوزه یهو از دستم درمیره و شروع میکنم از بحث های سایت و استاد میگم ولی سریع به خودم میام و میگم تو آدمی نیستی که بخوای بقیه رو تغییر بدی.
و بنظرم این موضوع یه جورایی پاشنه آشیل من هست و دقیقا نشتی انرژی دارم از اینجا.
و جدیدا تقریبا یک هفته ای هست که این موضوع خیلی برام واضح تر شده و بنظرم یه مرحله اساسی توی رشد شخصیتم به حساب میاد و تصمیم گرفتم علاوه بر اینکه نخوام به هیچ کسی درس زندگی بدم، همین موضوعاتی که استاد به ما آموزش میدن، تصمیم گرفتم حتی توی کوچکترین و پیش پا افتاده ترین موضوعات هم از هیچ کسی بخصوص همسرم که همیشه با همیم ایرادی نگیرم، خییییییییییلی سخته، خیلی ولی توی همین یک هفته بهبود هایی داشتم،
و بنظرم این ایراد نگرفتن از بقیه باعث میشه همزمان از خودمم ایراد کمتری بگیرم،
البته که مهربون بودن با خودم رو خیلی وقته شروع کردم ولی این موضوع میتونه کیفیت کارمو بهتر کنه و رشد بهتری داشته باشم.
3تا فایل از استاد هست که میتونه خیلی تکمیل کننده این موضوع باشه،
جلسه 5 دوره لیاقت، بخصوص 5 تکمیلی، و توحید عملی 7 بسیار بسیار عالی هستند در ارتباط با این مفهوم. یه فایل دیگه هم که راجع به تغییر دولت کشور افغانستان حرف زدید اون هم خیلی واضح قانون رونشون میده که ما عاجزیم از تغییر بقیه.
خیلی مشتاقم که تفسیر شما رو از آیه های قران بشنوم راجع به این موضوع، از بس که شما کامل و جامع و از همه زوایا به یه آیه توجه میکنید. مثل فایل قبلی که بینظیر بود بینظیر.
در پناه خدا شاد باشید همگی.
سلام به محمدامین جان و شاداب خانم نازنین
خیلی خوب افکارتو بررسی میکنی خیلی خوشم امد از این کارت
استاد توی دوره 12 قدم در مورد این موضوع خیلی صحبت کرده
اینکه گفتی افکارتو توی دفترت یا گوشیت مینوسی بررسی میکنی تا تغییرشون بدی تحسین برانگیزه
راستی عکستون فوق العاده رویایی هستش ، هر موقع دیدم بی نهایت رابطه قشنگتون رو تحسین کردم محمدامین جان
اینکه با همسرت به استرالیا مهاجرت کردی رو دوست داشتم ، مثل استاد عباسمنش و خانم شایسته که به آمریکا مهاجرت کردند
منم خودم بسیار بسیار عاشق مهاجرت هستم ولی چیزی که متوجه شدم اینه که با سفر کردن باید تکاملم طی بشه اینجوری با آمادگی بیشتری میتونم مهاجرت کنم
براتون بهترینِ بهترین ها رو آرزو می کنم زوج خوشبخت
سلام حسن جان،
مرسی از لطفت،
خیلی ممنونم بابت تمام تعریف هایی که کردی.
آره، دقیقا درست میگی، اگه بتونی اینکارو انجام بدی واقعا به درک بهتری از خودت و هدفت از مهاجرت و حتی کشور مقصدت دست پیدا میکنی.
موفق و موید باشی انشالله دوست عزیزم.
استاد چقدر این فایل برای من به موقع بود
چند روزی بود که درگیر این تصمیم بودم که چیکار کنم به تنهاییم ادامه بدم و لذت ببرم از مطالعه سایت و دوره ها و کار کردن روی افکارم و مدیتیشن
یا برم توی جمع و پیش بقیه
رفتن به جمع حالمو خیلی بد میکنه چون
ماکه اینقدر قوی نیستیم
بتونیم توی این جمع پر از افکار منفی دوام بیاریم
البته ربطی به قوی بودن نداره
ورودی نامناسب خروجی نامناسب داره
و واقعا نمیدونستم چجوری ذهنمو کنترل کنم
به چیا توجه کنم به چیا توجه نکنم
خلاصه این بود که نتیجه گرفتم آغا من توی جمع حالم بد میشه تمام
میخوام تنها باشم
با بودن یا نبودن من هییییچ اتفاقی برای کسی نمیوفته
و چقدر این فایل میتونه به من کمک کنه
که این باور هارو تثبیت کنم توی ذهنم و با آرامش بیشتری تنها باشم
و لذت ببرم از وجود خودم
والبته نشانه امروزمم توی سایت کهقسمت سفر به دور امریکا 87 بود واضح و شفاف بهم گفت همونکاری که قلبت بهت میگه رو انجام بده و بدون که هدایت خداوند هست. ازکجا بفهمم هدایت خداست؟ از احساسی که بهت میده.
رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ
پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم; و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى، به یقین از زیانکاران خواهیم بود.
استاد جان سلام
چقدر از دیدنتون خوشحال شدم.
چند رو بود سایت رو به امید فایل جدید هر صبح و شب refresh میکردم ، انگار قلبم گواهی میداد که یه فایل جدید تو راهه
امشبم اومدم دور آخر رو تو سایت بزنم که چشمم به دیدن فایل جدید روشن شد ، دقیقا شکل همون ایموجی کوچیکه ی کنار کلمه ی فایل جدید شدم :))
رفتم شمع و عود روشن کردم
قلم و کاغذ آوردم
و شروع کردم به دیدن
این روزها این سایت شده عبادتگاه من ، یه جای مقدس که هم به خدا می رسم و هم به نعمتهای خدا
مسیر رسیدن به هردوش از همین سایت برای من میگذره
من سالهای قبل از آشنایی با شما فایل های صوتی کتاب روان درمانی اگزیستانسیال رو از الوین یالوم یادمه چندین بار گوش کرده بودم .
تو این فایل یکی از سائق های وجودی انسان تنهایی معرفی میشه ، از شنیدن اون فایل ها این باور در من شکل گرفته که سفر زندگی یه سفر تک نفره ست.
تشبیه جالبی هم براش گفته شده که تو ذهنم مونده :
اینکه اگه میخوایم این تنهایی وجودی رو درک کنیم باید اینطور فرض کنیم که زندگی یک رودخانه ی در جریانه و ما هم در قایق های تک نفره در حال پارو زدن هستیم و این مسیر رو داریم پیش میریم و اگه بتونیم لیترالی تک نفره بودن این قایق رو تصور کنیم میبینیم که اگه تلاشی کنیم که وارد قایق یه نفره دیگه بشیم هم قایق اون فرد واژگون میشه و هم قایق خودمون.
این مثال همیشه تو ذهن من بود واسه همین بعد از آشنایی با آموزه های سایت شما استاد هیچ وقت وسوسه نشدم در مورد این قوانین با کسی صحبت کنم و نهایت عکس العمل من به افراد دعای هدایت در قلبم و یه تبسم بهشون در چهره م بوده و گذشتن از اون موضوع .
اما گوش شنوای چندین نفر از دوستانم بودم که به قول شما به عنوان قرص مسکن و آرام بخش در زندگیشون نقش داشتم
که به لطف قوانین بدون تغییر خداوند ، لاجرم با تغییر خودم به راحتی و به صورت کاملا طبیعی این افراد هم یا به طور کامل از زندگی من خارج شدن یا رابطه مون خیلی کم شده و یا اگرم همو میبینیم دیگه صحبت های این جنسی بین ما نیست.
این باور که هرکس هرجایی که هست حتما جای درستشه هم خیلی به من خدمت کرده که نخوام با کسی در مورد این قوانین صحبت کنم
و این صحبت رو از شما بدون مقاومت قبول کردم که اگر کسی آماده ی تغییر باشه جهان از بی نهایت طریق هدایتش میکنه به دریافت این آگاهی ها
و از اونجایی که قانون اینه که همه چیز راحت و طبیعی در جهان اتفاق می افته و نباید تقلایی در کار باشه ، پس حتما زمان تغییر اون فرد هنوز فرا نرسیده.
استاد شما به درستی اشاره کردین که در خرج کردن انرژی مون خسیس باشیم ، این نکته به ذهنم میرسه که بر فرض تقریبا محال که ما با صحبت کردن با دیگران در مورد قوانین و تلاش برای تغییر اونها تونستیم اون تاثیر رو بر روی اون فرد بگذاریم.
ما میشیم مثال اون آیه که خداوند میگه راه افراد با یه برق صاعقه ای در آسمان روشن میشه و بعد دوباره در گمراهی و تاریکی فرو میرن.
چون من مسیر خودم رو بخوام بگم بعد از تقریبا ده ماه بودن در این سایت واقعا وقتی برمیگردم و عقب رو نگاه میکنم میبینم چقدر تکاملی و مدار به مدار اومدم جلو
و واقعا با تعهد و تکرار بوده که درک من از آگاهی ها هر روز بیشتر و عمیق تر شده و تاااااازه این هنوز پله ی اول منم نیست و این یه مسیر بی انتهاست که هرچقدر بتونم ظرف دریافتم رو بزرگتر کنم نعمت و نتایج رو بیشتر دریافت میکنم.
پس یعنی یه مسیر لانگ لایف و همیشگی
حالا فرض کنیم من چقدر باید برای یه نفر وقت بگذارم که به قول یه مثالی از استاد تو یکی از فایل ها این آبه بره تو خورد اون چوب و درش نفوذ کنه تا اون فرد هم نتیجه بگیره ؟
این کاملا مساوی با اینکه تمرکز خودم رو از مسیر خودم بردارم .
مثل دونده یا شناگری میمونه که بخواد دست یکی دیگه رو هم بگیره و دنبال خودش بکشونه ، نه تنها سرعت خودش کم میشه ، بعد 30 متر از خستگی هم خودش متوقف میشه هم طرف دوم ماجرا.
پس مثل روز برای من روشنه که این مسیر رو باید به تنهایی پیش بریم و روی باورهای توحیدی بیشتر کار کنیم که من خدا نیستم و من نمیتونم تغییری در زندگی فرد دیگه ای ایجاد کنم و هر فرد به شرط آمادگی در زمان درستش به این مسیر روحانی هدایت خواهد شد.
بی صبرانه منتظر قسمت دوم این فایل و شنیدن آیه های نور در رابطه با این موضوع هستم.
در پناه الله باشیم همگی :)
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
سلام و درود بر استاد عباسمنش عزیز و تمامی اعضاء این خانواده صمیمی
مولانا در ابیات زیر بصورت خیلی زیبا موضوع این فایل را بیان کرده و میفرماید:
تا کنی مر غیر را حبر و سنی، خویش را بدخو و خالی میکنی
یعنی اگر بخواهی دیگران را پند واندرز داده و نصیحت کنی، خودت را خالی و بداخلاق میکنی و بقول استاد انرژیات را از دست میدهی
انصتوا یعنی که آبت را بلاغ، هین تلف کم کن که لبخشکست باغ
انصتوا یعنی خاموش باشید، یعنی سکوت کنید و آب خود را بیهوده هدر ندهید، چرا که لبهایتان به خشکی میگراید و زندگی شما به خطر میافتد
این سخن پایان ندارد ای پدر، این سخن را ترک کن پایان نگر
این گفتگو هیچ وقت تمام نمیشود، پدر عزیز، بهتر است به این حرفها پایان بدهی و به نتیجهاش فکر کنی
و یا در جایی دیگر میفرماید:
انصتوا را گوش کن خاموش باش، چون زبان حق نگشتی گوش باش
انصتوا در ابیات مولانا اشاره دارد به آیه 204 سوره اعراف:
وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ
و چون قرآن قرائت شود همه بدان گوش فرا دهید و سکوت کنید، باشد که مورد لطف و رحمت حق شوید.
حتی خداوند هم بیشتر انسان را فرمان داده که سکوت کنید و گوش بدهید که نتیجه گوش دادن و سکوت کردن برابر است با لطف و رحمت خداوند
بارها و بارها از زبان استاد چه در فایلهای دانلودی و چه در محصولات شنیدهام که میفرمایند راجع به این موضوعات با کسی صحبت نکنید و جالب اینکه استاد میگند که من این صحبت را میکنم ولی خیلی از شماها میشنوید ولی عمل نمیکنید و با دیگران صحبت کرده و بعد از چند وقت برگشته و میگید استاد راست میگفتید
واقعاً از شنیدن حرفهای شما تا درک و عمل کردن آنها، فاصله از زمین تا آسمان است
و من هم از همان دسته افرادی بودم که این مساله را رعایت نکردم و به حرف شما گوش ندادم؛
مدتها قبل یک همکار داشتم که دامادش با دخترش سر موضوعی بحث و دعوا کرده و دخترش را رها کرده و به شهر دیگری رفته بود و این همکار من بشدت بهم ریخته بود و از آنجائیکه به من اعتماد داشت و میگفت که حرفهای تو قشنگ است و من را آرام میکند پیش من آمده و شروع کرد با من دردودل کردن و از مشکلش حرف زدن
من هم صحبتهای استاد مرتب داشت در ذهنم مرور میشد که به تو ربطی ندارد و تو سنگ صبور دیگران نیستی، موضوع صحبت را عوض کن و به این حرفها خاتمه بده؛
ولی هرکاری کردم نشد و بالاخره من را با خودش به این گرداب کشاند و من شروع کردم به صحبت کردن و راهنمایی کردن به او و وقتی بخودم آمدم دیدم که واقعاً انرژی خودم چقدر خالی شده و خودم چقدر تحتتاثیر صحبتها ومشکلات وی قرار گرفتهام
من هرآنچه که میدانستم را با وی بازگو کردم و یادم هست که چندین مرتبه در صحبتهام اشاره داشتم که خدا میخواسته که تو این حرفها را از زبان من بشنوی و با این حرف بخودم دلداری داده و احساس مهم بودن و تاثیرگذاشتن میکردم( استیکر خنده)
اونروز گذشت و من خالی شدن و بدخو شدن خودم را کاملاً حس میکردم
ولی آیا برای اون شخص هم نتیجهای داشت؟
مسلما جواب طبق قانون خیر میباشد.
بعد از چند روز اون شخص را در ورزشگاه دیدم که بدنش بوی مصرف کردن مواد مخدر میداد و نه تنها حرفهای من روی اون اثری نداشت بلکه اون برای فرار کردن از این مشکل به سفارش یکی از دوستانش رو آورده بود به کشیدن تریاک
و نتیجه برای من این بود که من تا چند روز فکر و اعصابم بهم ریخته بود بخاطر مشکلی که این همکارم و دخترش داشتند،
ولی بقول استاد من همانقدر که هیچ تاثیری در تغییر زندگی دیگران ندارم، بهمان اندازه میتوانم زندگی خودم را تغییر بدهم