آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1298MB41 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 140MB41 دقیقه
به نام الله یکتا و مهربان.
سلام استاد بزرگوار.
سوره بقره آیه 269
خداوند حکمت و بینش را به هر کس بخواهد میدهد و به هر کس حکمت داده شود، همانا خیری فراوان به او داده شده است و جز
خردمندان متذکر نمیشوند.
سوره انعام آیه 35
و چنانچه انکار و اعراض آنها تو را سخت و گران میآید اگر توانی نقبی در زمین بساز یا نردبانی بر آسمان بر افراز تا آیتی بر آنها آوری و اگر خدا میخواست همه را مجتمع بر هدایت میکرد پس تو البته از جاهلان نباش.
(سوره انعام آیه 36)
تنها کسانی اجابت میکنند که گوش شنوا دارند و
مردگان را خداوند بر خواهد انگیخت سپس به سوی او باز گردانیده میشوند.
(سوره اعراف آیه 132 )
و گفتند هر آیه و معجزه ای که برای ما بیاوری که ما را بدان سحر کنی هر گز ما به تو ایمان نخواهیم آورد.
(سوره اعراف آیه 135)
چون بلا را تا مدتی که متعهد شدند ایمان آورند از سر آنها رفع کردیم باز پیمان را شکستند.
(سوره توبه آیه 80)
ای پیغمبر تو بر آن مردم منافق خواهی طلب مغفرت بکن یا نکن اگر هفتاد مرتبه هم بر آنها آمرزش طلبی خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید زیرا آنها به خدا و رسول او کافر شدند و خدا هرگز فاسقان را هدایت نخواهد کرد.
(سوره نحل آیه 37 )
تو اگر چه بسیار حریص و مشتاق هدایت خلق هستی ولیکن خدا آنان را که گمراه کرده دیگر هدایت نکند و آنها را یاوری نخواهد بود.
(سوره کهف آیه 6 )
نزدیک است امت تو به این سخن ایمان نیاورند جان عزیزت را از شدت حزن و تاسف بر آنان هلاک
سازی.
(سوره طه آیه 2)
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خویشتن را به رنج
افکنی.
(سوره شعراء آیه 3 )
گویی میخواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی به خاطر این که آنها ایمان نمیآورند.
(سوره نمل آیه 70)
بر آنان غم مخور و از آنچه مکر میکنند تنگدل نباش.
(سوره نمل آیه 81)
و نیز نمیتوانی نابینایان را از گمراهی شان هدایت کنی تو فقط میتوانی سخن خود را به گوش کسانی برسانی که آمادگی پذیرش ایمان به آیات ما هستند و تسلیمند.
(سوره قصص آیه 56)
قطعا تو نمیتوانی هر که را خود دوست داری هدایت کنی بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت میکند و او به هدایت پذیران دانا تر است.
(سوره فاطر آیه22 )
هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد میرساند و تو نمیتوانی سخن خود را به گوش آنان که در گورند
برسانی.
(سوره زمر آیه 19)
آیا تو میتوانی کسی را که فرمان عذاب درباره او قطعی شده رهایی بخشی؟
آیا تو میتوانی کسی را که درون آتش است بر گیری و نجات دهی؟
قرآن برا ما یه الگوی بسیار خوبی هست که ما این
باور را تو ذهنمون بشکنیم که ما در مقابل تغییر دیگران عاجز هستیم بارها و بارها به طرق مختلف
پیامبر عظیم الشأن خواسته مشرکان را به راه راست هدایت بکنه و خداوند بهش تذکر داده تا جایی که
نزدیک بود که جان عزیزش از دست بدهد پیامبری که برای ابلاغ رسالت و ترویج یکتا پرستی نازل شده بود حتی گفته اگر هفتاد مرتبه هم برای آنان
آمرزش طلبی خداوند آنان را نخواهد بخشید.
اونایی که ایمان اوردند اونایی بودند که آمادگی دریافت حرفای پیامبر را داشتند بیشترین معجزه را تو قرآن حضرت موسی برا قومش آورده که ایمان بیارند اما بعدش چی شد جز عده کم، اونایی که آمادگی شا داشتند.
وقتی که حضرت موسی قوم بنی اسرائیل را از بردگی نجات داد و بهش ایمان اوردند اونا فقط به خاطر شرایطی که داخلش بودند، اون رنجی که از دست فرعون میکشیدند به موسی ایمان آوردند
و با معجزاتی که برا اونا میآورد هر بار بهانه های
برا ایمان نیاوردنشون می اوردند.
بیشتر آیه های قرآن به این موضوع اشاره کرده که
وظیفه تو ابلاغ رسالت هستش فقط ،و هرجا که
پیامبر حالا از روی دلسوزی خواسته اونا هدایت بش خداوند بهش تذکر داده.
تو تاریخ نه چندان دور هم داریم کسانی بودند که خواستند مردم را چه به سمت خوب چه به سمت
بد خواستند هدایت بکنند در هر دو صورت کم آوردند شاید به قول استاد به مدت کوتاهی تونستند مثل قرص مسکن عمل کنند اما در بلند مدت سقوط کرده و نتونستند ادامه بدند.
استاد عزیزم شما خیلی بزرگوار هستید که این آگاهی ها را با ما به اشتراک میگذارید که من بعد دو سال دوباره رفتم سراغ قرآن، هر چند نتونستم
آیه ها را عربی تایپ کنم ولی برام یاد آوری شد که
بپذیریم که من در مقابل تغییر دیگران عاجز و
ناتوان هستم.
پیروز و سربلند باشید
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سپاسگزار خدایم هستم که تصمیممیگیرم و تعهد میدم تغییر کنم و به بهترین شکل هدایتممیکنه
از امروز شروع روزی بود که شب قبلش تعهد دادم که میخوام سفت و سخت رو خودمکار کنم و فقط به فکر تغییر خودم باشم به جای تمرکز روی دیگران
این فایل گذاشته شد
صبح گوش دادم و تمام بدنم یخ زد
تازه فهمیدم این همه تلاش میکنم چرا هی خودم از مسیر دارم دور میشم
چرا هی انرژیممنفی میشه چرا رشد نمیکنم
گاهی انقدر خسته میشدم که یک لحظه میگفتم شاید این مسیر غلطه اصلا نکنه من توهم زدم بعد بلافاصله باز میگفتم نه توهم نیست نتیجه زیاد گرفتی
الان ک دارمفکر میکنم به اون روزایی ک نتایج پشت هم برامرقم میخورد به این دلیل بود که هیچکاری به بقیه نداشتمبرا خودممینوشتم شکرگزاری میکردم توکلمو بالا نگه میداشتم
بعد یه مدت شروع کردم که به دیگرانکمککنم که تغییر کنند و خوشبخت بشن دیدم من نتیجه گرفتم چرا بقیه نگیرن بزار همه باهم خوشبخت بشیم
و اونا که خوشبخت نشدن هیچ منم غرق شدم تو کلی انرژی منفی و آدمایی ک ساعتها باهاشون حرف میزدم و میگفتن وای چه عالی چه خوب فرداش میشد همون ادمقبلی
ولی من میدیدم بعد اون همه ساعت حرف زدن حالم بده انرژی ندارم گاهی به اندازه حالت تهوع حالم بد میشد
فک میکردم از حرف زدن زیاد بوده حالا میفهمم انرژیم بیش از اندازه می افتاده
مسئله ی دومشرک پنهان چیزی که حتی فکرشم نمیکنیم که شرک باشه اینه که ما خودمون رو جای خدا میزاریم و میگیم بریماینو نجات بدیم و این میشه شرک چون اگه قرار بود خوشبخت بشه خدا خودش میدونست باید چیکار کنه
تازه از ی جایی به بعد همه نسبت بهم جبهه گرفتن تو میخوای بگی تو خوبی میخوای بگی مثبتی ما منفی تو توهم زدی دنیا اینجوری پیش نمیره و هزاران حرف منفی دیگ
خدایا چقدر خوبه که داری هدایتممیکنی
خدایا ممنونم مرسی خدای عزیزم
این فایل این حرفها برای امروز خیلی لازم بود برام
چند وقته میگم خدایا اصلا بقیه برام مهم نیستن میخوام خودمتغییر کنم خودمپیشرفت کنم خودم به آرزوهامبرسم من خدایا من کمک کن من تغییر کنم
بقیه رو هم خودت کمک کنبهشون
و امروز آماده ی شنیدن این حرفها بودم
امروز وقتش بود که بشنوی فرحناز خانم بشین و صد در صد تمرکزتو بزار روی خودت فقط و فقط خودت اون انرژی چند ساعته ای ک برا بقیه میزاری بشین فایل گوش بده بنویس تجسمکن هدف گذاری کن
البته از روزی ک شروع کردم خانه تکانی ذهن رو انجاممیدم خیلی بهتر شدم چونتمرکزمو گذاشتم رو خودم و هی عمل کردم حتی کسب و کار خودنو راه انداختم و خیلی حالم بهتر شده الانم دوباره دارم هرروز فایل نگاه میکنم عالیه عالی
خدایا سپاسگزارم ازت
استاد جانمسپاسگزارم ازت در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشی در دنیا و آخرت
میبینمشمارو حتما
مریمجون عاشقتم
بادرود وخسته نباشید به استاد عباس منش عزیز وخانوم شایسته عزیز.
استاد این فایل رو من همین الان دیدم چقدر خوشحال شدم که فایل جدید گذاشتین صددر صد همین طور است که میگین درمساجد که هیچ حتی من میتوانم به طور قاطع میگم که توی کل دنیا به این تعداد نام الله یکتا برده نمیشود البته این هم خود عنایت خداوند است که در مداردرست هستین
انشاالله همیشه خداوند پشت وپناهتان باشد و همواره در مسیر خداوند باشیم من خودم شخصاً بااین که درس حوزه هم خواندم ولی این طور خداوند رو نشناخته بودم و البته اینطور نگفته بودن ونشنیده بودم ممنون از این همه آگاهی که به همه میدین .
به نام الله
سلام
خدایا شکرت
.
باورها باید ریشه ای حل شوند وگرنه
یک کم نتیجه دوباره سر خونه اول
و باره همین و همین و همین ….
این فایده ندارد
من خودم خدا را صد هزار مرتبه شکر دارم ریشه ای با کمک الله مهربانم
این باور مزخرف و پوچ و این پاشنه آشیل بزرگ را هر روز دارم روش کار می کنم و بهتر و بهترش می کنم.
من به فایل یک قدم یازده هدایت شدم و اونقدر فایل یک را گوش کردم
و کامنت ها را خوندم و بعد هدایت شدم به خانه در سایت و به این فایل
رویایی و کارساز خدایا شکرت
.
تا وقتی به فکر تغییر دادن دیگران هستم
تا وقتی غصه می خورم به حال دیگران
تا وقتی دلسوزی می کنم برای بقیه
از نتایج پایدار خبری نیست که نیست که نیست .
.
هر فایلی که استاد می گذارند در سایت نباید زود گذر کنم باید ساعتها روزها درونش بمونم . مثال بیارم .
نشتی های خودم را پیدا کنم .
رفع شون کنم
اگر می خواهم نتایجم پایدار . دائمی و همیشگی باشه وگرنه همیشه گذرا است نتایج
من به خدا گفتم .
گفتم خدایا اگر می خواهی نتایجی
گذرا و چند ماه به من بدهی من نمی خواهم . من نتایج پایدار دایمی و همیشگی را می خواهم
آخه به چه دردم می خوره مثلا یه پولی بیاد و بره .. این اصلا در ذهنم
خل نشده است
یه روز با همسرم روابط خوب چند روز درگیری و کشمکش
من نتایج گذرا را نمی خواهم. چی رو می خواهم ؟ من نتایج دایمی و همیشگی و پیوسته را می خواهم
و می دونم و مطمینم الله مهربانم
به من عطا می کند مثل هزاران فرد دیگه که همیشه در مدار خوب و عالی هستند خدا را شکر
سلام خدمت شما استاد عزیزم و همه دوستان
این داستان تغییر زندگی افراد و تغییر شخصیت دیگران پاشنه آشیل که هیچ
اصلا به صورت ناخودآگاه محوریت زندگی من بوده
کلا دیگران و خواستههاشون رو همیشه من بر خواستههای خودم ترجیح میدادم
و با اینکه از زمان آشنایی با سایت ، استاد تو بیشتر فایلها میگفتن که دیگرانی تو زندگی ما وجود ندارن اما به قول استاد تا آماده اش نباشی درکش نمیکنی
به این دلیل که یک ذهن فراموش کاره دوم اصلا شرایط رو به اون شکلی خودش میخواد تغییر میده تا تو نتونی اون آگاهی رو خالص درک کنی
حتی همین الآنم که خیلیامون این صحبت ها رو شنیدیم ممکنه باز دوباره یادمون بره
یه دلیل محکم برای خودم که همیشه اصل زندگیم روی دیگران بوده کمبود عزت نفس و ارزشمندیه
هر جایی من تو زندگیم به کسی کمک کردم یا خواستم دست کسیو بگیرم و به هر نحوی کمکش کنم ، بصورت ریشهای که بررسیش کردم دیدم از سر کمبود حس ارزشمندی و تایید و جلب توجه دیگران بوده یا اینکه احساسی شدم و قدرت نه گفتن رو نداشتم و یا این احساس که آدم باید همه رو راضی نگه داره ، نباید کسی از دست من ناراحت بشه
که همه ی این دیدگاه ها برمیگرده به احساس لیاقت و کمبودش در زندگیم
یه نمونه ام در تایید حرفای استاد از تجربه ای که خودم داشتمو بگم
من سالها پیش یکی از دوستان دوران دبیرستانم که خیلی بهم نزدیک بودیم و ارتباط صمیمی داشتیم
این بنده خدا بعد مدت ها دوری بهم پیام داد که درگیر اعتیاد شده و میخواد ترک کنه ازم خواست که بیاد با من زندگی کنه و من کار براش پیدا کنم با هم بریم باشگاه و کلا میخواد خودشو اصلاح کنه
منم از سر حس دلسوزی و اینکه این رفیق مون پدر و مادری نداشت ،از سر عدم قدرت نه گفتن ،از سر احساس تنهایی و بودن یه همراه و پایه در زندگیم و خیلی دلایل دیگه قبول کردم
و نتیجه این شد که نه تنها ترک نکرد بلکه منم یه مدت درگیر مصرف مواد و رفیق بازی شدم از هدفم دور شدم بدهکار شدم و کارمم از دست دادم و برای یه سال خونه نشین شدمو هیچ کاری نمیکردم
بماند که چه درگیری ها و بحث هایی که با هم توی اون مدت با هم داشتیم
مثال در رابطه با این موضوع زیاد دارم چون که گفتم همیشه محوریت زندگیم گرفتن حس تایید و ارزشمندی از طرف دیگران بوده و جهان هم به طرق مختلف چک و لگدهای زیادی نصیبم کرده اما تازه کم کم دارم بیدار میشم و از خدا در خواست میکنم تو این مسیر درست ثابت قدم بمونم
از خدا آرزوی سلامتی و ثروت و احساس خوب رو برای همه شما دوستان عزیز ،استاد عزیزم و خانوم شایسته خواستارم
به نام الله یکتا
هر جایی من تو زندگیم به کسی کمک کردم یا خواستم دست کسیو بگیرم و به هر نحوی کمکش کنم ، بصورت ریشهای که بررسیش کردم دیدم از سر (کمبود حس ارزشمندی) و (تایید و جلب توجه دیگران بوده) یا اینکه احساسی شدم و (قدرت نه گفتن رو نداشتم) و یا این احساس که آدم باید (همه رو راضی نگه داره) (نباید کسی از دست من ناراحت بشه)
چقدر دقیق و زیبا نوشتی،تک تک این چیزی که گفتی خودش یک باور بسیار مخرب و محدود کننده است که در وجود همه ی ماها هست…
چقدر بهترین لحظات زندگیمون صرف همین باورهای مسخره و شرک آلود شد،خدا رو صد هزار مرتبه شکر که هر لحظه هدایت میشیم به سمت راه درست و چه نعمتی بالاتر از صراط مستقیم…
ممنون دوست عزیزم بابت این کامنت عالی
خدایا شکرت
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلامم به استاد جان و همه دوستان
استاد من شش سال پیش که با شما اشنا شدم و قدم ها رو شروع کردم با شما یه نکته ای را که شما خیلی گوشزد می کردید این بود در مورد این مسیر و فایل ها با کسی صحبت نکنید حتا با همسرتون.
استاد واقعا من تو این زمینه شاگرد خوبی بودم حق والنصاف ،خدایی من با کسی صحبت نکردم حتا با همسرم.
من همیشه هندزفری توی گوشم بود و در حال فایل گوش دادن هرگز نرفتم به کسی بگم بیایید با استاد اشنا بشید درست میگه چون به مرور و تجارب زندگی دریافته بودم نباید در این موارد هیچ نصحیتی را کرد( چون چندین بار دیدم که یا مسخره میکنند یا میگن خودت چرا انجام نمیدی و خیلی مودبانه می گفتند که به تو ربطی نداره ) و وقتی استاد گفتنید در این موارد با کسی صحبت نکنید تا بیان ازتون بپرسن چی کار کردید بعد توضیح بدید، انگار من اماده اماده بودم و اون حرف را با جان و دل شنیدم و فقط گفتم چشممممم
حالا نتایج این گوش کردن به توصیه استاد
بعد از کمتر یکسال یکی از نزدیک ترین دوستانم سوالی پرسید و من جوابش را از روی قانون دادم جذب شد و ایشون همسرشون خواهر ها را به مسیر قانون اوردند
خواهرم و 4 نفر از اقوامم خودشون به مسیر کشیده شدن بدون اینکه من حرفی بزنم خودشون از من خواستند در مورد قانون با هاشون صحبت کنم
4،5 تا دوست دیگم
ما یه اکیپ 8 نفره بودیم همگی به طریقی وارد خوداموزی و کار روی خودشون شدن
این زنجیره انقدر بزرگ شد که هرکس خانواده خودش را اورد دوستای دوستا وارد شدند همکارای اونها
دایره در دایره بزرگ و بزرگ شد
و من همچنان به همسرم حرفی نزدم
خودش بعد از دو سال که اماده بود با یکی از کتابهای دارن هاردی شروع کرد و در کلاس های یکی از اساتید موفقیت شرکت کرد و گفتند من با استاد عباس منش ارتباط نمی گیرم .
و نکته ای که واقعا در این سالها و همچنان بار ها بارها به خودم میگم من هیچ وقت تاثیری در روند این دوستان و خانوادم نداشتم من فقط دستی میشدم از دستان خدا . همه چیز دست خداست خدا همه کاره است اعتبار و ارزش انها فقط از آن خداست
من هیچ کاری نکردم تو این مورد و به قول استاد واقعاااا واقعاااااا جهان همه کار ها رو می کرد
این شده مثال عینی برای من که جهان خودش کار ها رو انجام میده تو فقط روی خودت کار کن به دیگران کاری نداشته باش .
فقططططط خودت
حتا امسال دوتا از اقوام به من اصرار داشتند براشون کلاس برگزار کنم و از قانون بگم با جدیت گفتم نه چون دیدم پارسال براشون از قانون گفتع بودم و هیچ تغییری نمی کردند فقط اون لحظه اون روز حالشون خوب بود از این حرفا و واقعا مثل مسکن براشون بود
امسال بهشون گفتم نه چون باید روی خودم تمرکزی کار کنم
و خیلی خوشحالم انرژی ام رو برای اونها نذاشتم
چون ما ناتوان هستیممم از تغییر یا کمکی که منجر به تغییر در زندگی دیگران بشه هستیم .
و یه چیز دیگه که الان به ذهنم میرسه اینه که ما اون موقع ها با اینکه حرفی نمیزدم ولی این شور و اشتیاق در من بود که در مورد قانون با دیگران حرف بزنم شاید من هم اینو دهشتم که تاثیر گزار باشم منو تحسین کنن .و چون این شور و شوق را داشتم جهان هم همونو بهم می دهد
ولی الان واقعا نه دیگه تمایلی ندارم با کسی حرف بزنم .این بار انگار مدارم تغییر کرده اون تنهایی اون با خودم بودن خیلی ارزشمندتر شده خیلی مشتاق ترم با خودم تنها باشم فایل گوش بدم بنویسم اشک بریزم و ذوق کنم از شادی
من هی یه چیز یادم میافته و میام اضافه میکنم
استاد جان من چندین سال پیش توی دوره ای شرکت می کردم که توی اون دوره افرادی بودند که رایگان وبه قولی خدمت کردن سر یه ساعت معینی با تو تماس می گرفتند که ببین تمرینات انجام دادی یا نه خلاصه این بندگان خدا شاید بعضی وقتها یکساعت هم صحبت می کردند و بعضا 4،5 تا نفر هم داشتن که اونها باید هفته ای یکبار زنگ میزدن و تز اصلی مربی اصلی هم این بود که شما با کمک کردن به دیگران مسیر رو برای خودتون باز می کنید والبته مربی اصلی هیچ پولی به این افراد نمی داد با این باور که شما دارید به خودتون کمک می کنید نه دیگران
القصه که من هم یک دوره ای اون نقشی را ایفا کردم و البته ته دلم خیلی خوشم نمیومد هر چند که دلیلی براش نداشتم تو این سال ها فهمیدم که اون مسیر برای من اشتباه بود شاید برای کسایی دیگه خوب بوده اما برای من نبود
چون تمرکزت رو می ذاشت روی مشکلات دیگران همذات پنداری کردن، دلسوزی کردن ،مشاور بودن ،خدا بودن عالم دهر بودن،من می دانم ….. هرچند من تمام تلاشم رو می کردم به دام نیافتم اما بازهم بعضی اوقات پا به پای اونها می رفتم
مطمینم که هرگز تاثیری توی زندگی اونها همون موقع هم نذاشتم و نداشتم و فقط انرژی گرانبها مو برای دیگران که حتا نمی شناختم هم هدر دادم
با چه باوری
اینکه من دارم به خودم کمک میکنم نه دیگران .،
انرژی کمک کردن به خودتون اول بر می گرده ……
خدارو شکر باز درک کنم والان اینجا هستم شکررررر
الهی شکرتتت که همه چیز در ید قدرت توست.
استاد جاننن این فایل های اخریتون عالیییییییی اند خدا قوت
ممنونمممممم
سلام خدمت دوستان مثبت اندیشم
در مورد این فایل باید بگم که من هم همین جهالت رو در ابتدای مسیرم با استاد داشتم ولی خب خداوند منو هدایت کرد و زودتر فهمیدم که موضوع چیست.همونجوری ک استاد گفتم من هم دچار توهم میشدم ک میتواند خدا باشم و هدایت کنم دیگران رو.در ابتدای گوش دادن به فایل های رایگان استاد و فهمیدن و درک کردن نسبی آگاهی ها و قوانین جهان هستی ذوق داشتم که با کسانی ک مشکل مشابه داشته ند در میان بگذارم و تغییری در زندگی آنها بوجود بیاورم .در پس این نیت خیر ،همان خودخواهی من و اینکه دیگران از من تعریف کنند خودشان را مدیون من بدانند بود.واز طرفی برای توضیح دادن مثال آوردن و جزئیات زندگی شخصی خودم را بازگو کنم تا به حرفم ایمان بیاورند در حالی ک خودم هم اول مسیر هستم و نتایج بزرگی نگرفتم .من دوست داشتم عزیزانم رو هم به این مسیر لذت بخش بیارم و آنها هم نتایج بگیرن اما در حال حاضر از این کار بی فایده خودم را فارغ کردم و نجات دادم و هم اینکه در ذخیره کردن انرژی م برای کارهای خودم هم اینکه بار مسئولیت از روی شونه های خودم برداشتم و احساس راحتی و سبکی دارم .این قوانین و آگاهی ها ما را سبک میکنند و آسان میکنن برای آسانی ها.خدارا هزاران بار شاکرم که با استاد و آموزه های استاد آشنا شدم و مرا قدم به قدم هدایت میکند.خدایا شکر
سلام استاد عباسمنش عزیزم و دوستان ارزشمندم امیدوارم تو هر لوکیشنی هستین حال دلتون خوب باشه و از لحظه به لحظه حضور لذت ببرین، خدا رو شکر بابت سایت و این فضای لذت بخش استاد چقدر زیبا گفتین و چقدر لازم بود این اگاهی رو دوباره بشنوم و بیاد بیارم که چقدر بابت این نگرش که دوست عزیزمون داشته چقدر شبیه خودمه و منم داشتم و دارم و طی این مدت نزدیک به 6 سال واقعا برای خودم چالشهای رو ایجاد کردم چقدر درس داره برای من و واقعا همینطوری بود من وقتی با قوانین اشنا شدم انقدر حالم و انرژیم بالا بود که شبها تا صبح را میرفتم و شکرگذاری میکردم و دوست داشتم خانوادمم از زندگیشون لذت ببرن و خب چون 360 درجه همه چیزم تغیر کرده بود فک میکردن و دیونه شدم و….خلاصه نمیخام جاهای نا زیباشو بگم و یجای رسید که من با اون همه دردی که کشیدم برای تغیر دیگران و اشنا کردنشون با استاد عباسمنش تسلیم شدم و گفتم خدایا من دوست دارم بتونم زندگی خودمو و احساساتمو کنترل کنم و قدرت غیرطبیعی و رفتار غیرطبیعی خاسته من نیست خاسته من لذت بردن از زندگیم بالاتر رفتن درامدم راحتی بیشتر توی کنترل ذهنم و احساساتم آرامش بیشتر شادی بیشتر و سلامتی بیشتر و بهبود کیفیت زندگی خودمه و چیزای که خودم میخامو پیگیری کنم حالا خانوادم میخان باشن کنارم و بفهمن میخان اصلا نباشن خانواده من ادمهای هستن که با من هم فرکانسن و از حضور همدیگه لذت میبریم و وابستگیم فقطو فقط به خداونده و وقتی ک این تصمیم رو گرفتم خدا شاهده همون برادرم که فکر میکرد من از طریق فایلای استاد عباسمنش و سایر اساتید که قبلا با توجه به فرکانسم دورهاشون رو گوش میدادم و بخاطر اون منو تیمارستانم بردن همون برادرم الان از شاگردای سفتو سخت استاد عباسمنش و اتفاقا کلی از دورهای استادو اون برام فرستاد و خواهرم باز از شاگردای استاده دورها رو برام رایگان به قول استاد فیر فیری میفرستن خخخ، مادرم از شاگردای استاده فقط ی برادرم که با ما هم فرکانس نبود و خیلیم دوسش دارم از خدام میخام کمکش کنه اون الان تو زندانه و 3 ساله ک با ما نیس، و خلاصه کلامم زمانی که من وابستگیمو گذاشتم کنار اون ایثار و از خود گذشتگی که باور غلط بود و تو ذهنم بود رو فهمیدم اشتباهه و تسلیم شدم اتفاقا از اونجا به بعد نتیجش این بود ک خداوند با دستان قدرتمندش هدایتشون کرد و خودشون همونجوری که من دوس داشتم باشن شدن تازه تناج همون برادرم انصافن تو بعضی از چیزا از منم بزرگتره یا خواهرم تو زمینه ثروت خدا رو شکر ترکوند و از منم خدا رو صدهزار مرتبه شکر درامدش بیشتره، و خب این چیزی بود که من میخاستم ینی خوشحالی و راحتی برای همه ادمهای ک تو فرکانس راحتی و ارامش و لذت و ثروت و سلامتی و شادی بیشتر و اینکارو خوده خداوند با دقت و با قدرت انجام میده و از اعتماد کردن به خداوند راضی و شکرگذارم دوستتون دارم و قدر جایگاتون رو بدونید بقول استاد هرجا هستی در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشین و در مدار راحتی و عشق باشین
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
اغلب افراد تمایل دارند:
نقش هادی را در زندگی افراد بازی کرده و ناجی زندگی آنها باشند
دلیل اصلی آن:
-کمک کردن به دیگران و نشان دادن راه صحیح به آنها است
در واقعیت:
در پس زمینه ی این نگاه خیر خواهانه:
تلاش برای تحقق احساس ارزشمندی احساس مهم بودن احساس غرور و به صورت کلی احساس خوب و هم چنین تاثیر گزاری مثبت در زندگی دیگران است
اگر:
قوانین خداوند و فرکانس را شناخته و ان را درک کنیم متوجه خواهیم شد که:
انسانها فقط زمانی تغییر می کنند که خودشان بخواهند
انسان ها تنها زمانی تغییر می کنند که آماده باشند
اگر بدانیم:
انرژی صرف کردن برای تغییر دیگران مترادف با:
خارج شدن از مسیر درگیر مسائل دیگران بودن مشرک شدن و جذب افراد نامناسب است تمرکز خود را تنها بر روی تغییر باورها پیشرفت رشد شخصی و عملکرد بهتر خود قرار می دهیم
افرادی را دیده ایم:
که نصیحت کننده های خوب و عالم دهر بوده و راه حل همه ی مسائل را در تمام زمینه ها می دانند
اما اگر نتایج زندگی آنها را بررسی کنیم متوجه می شویم:
-خودشان به آن چه می گویند عمل نمی کنند
-خودشان زندگی جالبی ندارند
-حتی به میزان یک درصد به گفته ها و پند و نصیحت هایشان عمل نکرده و تمام زمان و انرژی آنها صرف تغییر زندگی دیگران می شود
-نصیحت کننده های ماهری هستند
مشاهده ی چنین الگوهایی به ما ثابت می کند:
-اگر واقعا راه حل مسائل را می دانیم مسائل خود را حل کنیم
-اگر واقعا به دیگران پند و نصیحت می دهیم به آنها عمل کنیم
افراد تنها زمانی تغییر می کنند:
که آماده باشند
و زمانی که آماده هستند نیازی به پند و نصیحت ما نخواهند داشت و
خداوند آنها را به مسیر صحیح هدایت می کند
اما اگر آماده نباشند:
مهم نیست تا چه حد تلاش می کنیم زمان می گذاریم مثال می زنیم و از خود گذشتگی داریم
در بهترین حالت:
مانند قرص مسکن برای آنها خواهیم بود
زمانی که گوش شنوا برای افراد هستیم:
-ذهن ما درگیر مشکلات آنها خواهد شد
قانون:
به هر آن چیزی توجه کنیم از اساس اصل و جنس آن بیشتر و بیشتر وارد زندگی ما می شود
اگر به مشکلات خود و دیگران توجه داریم:
در حال درخواست و دعوت مشکلات بیشتر به زندگیمان هستیم
با درگیر شدن برای حل مشکلات دیگران:
متوجه می شویم هر بار افراد بیشتری با داشتن مشکلات متنوع و فراوان وارد زندگی ما خواهند شد
این افراد:
تنها افراد غریبه نیستند:
دوستان اعضای خانواده همسر فرزند و…. خواهند بود
در واقعیت:
-ما در جایگاهی نیستیم که بتوانیم زندگی افراد را تغییر دهیم
-ما در جایگاهی نیستیم که مسائل دیگران را حل کنیم
هر فردی:
تنها خودش می تواند زندگی خود را تغییر دهد
باورهای قدرتمندی که در این زمینه به ما کمک می کند:
-همه ی افراد به یک اندازه به خداوند و هدایت های او دسترسی دارند
-اگر فردی در شرایط ناجالبی قراردارد به این معناست که آن شخص خود را از مدار خداوند خارج کرده آماده ی دریافت نعمت ها و الهامات خداوند نیست
-بپذیریم هرگز توانایی تغییر زندگی افراد را نداریم
-ما تنها توانایی تغییر زندگی خود را داریم
-ما ناتوان از تفییر زندگی دیگران و توانا در تغییر زندگی خود هستیم
-در مورد صرف کردن انرژی و زمان برای دیگران خسیس باشیم
-تمرکز خود را تنها برای تغییر زندگی خود قرار دهیم
بحث اصلی:
آمادگی افراد برای تغییر
آمادگی ما برای عمل کردن به آگاهی ها و بودن در مسیر صحیح استفاده درست از قوانین است:
با قرار گرفتن در مدار و مسیر درست می توانیم در زندگی دیگران تاثیر گزار باشیم و خداوند:
طبق قانون افراد هم مدار را به سمت ما هدایت می کند
اگر در مسیر صحیح قرار بگیریم:
افراد مناسب وارد زندگی ما می شوند
اگر تمایل به تغییر زندگی دیگران داریم:
افراد نامناسب را وارد زندگی خود می کنیم که مشکلات بسیار زیادی داشته و ما باید آنها را حل کنیم و حتی اگر مشکلات آنها توسط ما حل شود:
دردسرهای بیشتری برای ما ایجاد خواهد شد
قوانین جهان را بهتر درک کنیم:
ما هرگز نمی توانیم زندگی دیگران را تغییر دهیم
اگر خود را قهرمان زندگی دیگران می دانیم هر بار افراد نامناسب بیشتری را جذب می کنیم
به این سوال پاسخ دهیم:
دوست داریم چه افرادی در زندگی ما باشند؟
اگر برای داشتن احساس ارزشمندی و پر کردن خلاهای احساسی خود:
برای تغییر دیگران زمان صرف می کنیم آنها:
نه تنها تغییر نمی کنند بلکه مشکلات بیشتری برای ما ایجاد خواهند کرد
ما تنها صحبت هایی را می شنویم که: آماده ی شنیدن آن هستیم
بدانیم:
افراد زمانی تغییر می کنند که آماده باشند
بنابراین:
برای تغییر دیگران زمان و انرژی صرف نکنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم
سلام به دوستان این سایت زیبا
این موضوع پاشنه آشیل منه و همیشه سعی میکنم راهنمایی کنم و دقت کردم خودم دور میشم و متوجه تغییر مدارم شدم ولی حرف زدن درباره قوانین با افراد هم مدار حس رشد به آدم میده
ما نه تنها مسول تغییر زندگی یا بهبود زندگی دیگران رو نداریم حتی مسول جسم خودمون هم نیستیم یعنی روح ما مسول جسمش نیست نمیدونم تا چه حدی درسته ولی من مدت زیادیه درگیر تضاد سلامتی و حساسیت دستم هستم و امشب یه حسی بهم گفت تو حتی مسول جسم خودت نیستی یعنی شرایطی پیش میاد تو سعی میکنی مواظب ورودی های غذایی باشی سعی میکنی مواردی که میگن رو رعایت کنی ولی کارها تا نصفه پیش میره و رها میکنی و مشکل بر طرف نمیشه و تو هی زور میزنی ولی نمیشه علتش اینه که جسم تو آماده نیست
سلول های تو آماده بهبودی نیستند و تو نمیتونی اونا رو وادار کنی باید بگی من مسول جسمم نیستم و اون رو رها میکنم و اجازه میدم تا خدا هدایتش کنه و آماده دریافت سلامتی بشه
سلام سحر عزیز
چقدر زیبا خداوند جواب من رو از طریق شما داد
راستش من ده دوازده سالی هست باتضادهای سلامتی درگیر و دارم
تو یه کانالی هم که دارم تو پیامرسان ایتا که شخصی ادارش میکنه که مشخصه اگاهه به قوانین
و در زمینه طبی مرکز داره
خونده بودم
بابیماری هاتون درگیر نشید اونها اومدن که شما رو به خدا نزدیکتر کنند
بعد من واقعا راه های مختلفی برای درمان میشناسم راه هایی که اگر پیگیرانه وقت روشون بزارم شاید جواب بگیرم ولی روحم الان در شرایطی نیست که بهم اجازه بده تمام وقتمو صرف جسمم کنم
واقعا برخورد کردنم به پیام شما برای من انگار یه هدایت الهی بود
در واقع باید من تو مدار سلامتی قرار بگیرم و با زور زدن فقط نتایجی رو میگیرم که دیگران گرفتن
من جسم خودم رارها میکنم و آن را به صاحب اصلی آن یعنی خداوند میسپارم و اجازه می دهم خداوند در زمان مناسب به من سلامت کامل عطا کند
البته که در حد امکان برای پرهیزات غذایی و دارو و درمان میکوشم اما وابستگی به نتیجه و انجام کامل مراحل درمان را به خداوند میسپارم.
ممنونم دوست عزیز بابت کامنت مفیدتون
سلام دوست عزیز
ممنونم برای پیام ارزشمندت
دیشب با خودم صحبت میکردم و مثال های به ذهنم میمومد مثل خداوند الهام میکنم به مادر موسی بچه ات رو بنداز تو آب ،چون اون جسم صاحب داره
ابراهیم رفت تو آتش و گلستان شد چون اون جسم صاحب داره نذاشت بسوزه یا اینکه ابراهیم چاقو گذاشت رو گردن اسماعیل ولی نبرید چون اون گردن صاحب داره نمیذاره بهش آسیب برسه و ما هم هیچ توانایی برای بهبودی نداریم و آویزون این جسم شدیم و تلاش میکنیم بهش سلامتی بدیم و اینجوری نگرانی بیشتر میشه و روح ما هم رها نیست باید بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم و بهش بگیم آروم باش خدا هدایتش میکنه و روح و جسم مون هماهنگ میشن و در یک راستا حرکت میکنند باید اجازه بدیم در صلح بمونیم