اگر تعریف ما از نماز، ارتباط با نیرویی است که تمام قدرتها و نعمتها را از او میدانیم، به نظر من بهترین شیوه برای ارتباط با او را وقتی درک خواهیم کرد که قوانین این نیرو را درک کنیم یا به قول استاد عباس منش بتوانیم فکر خداوند را بخوانیم و زاویه نگاه مان به جهان و اتفاقات اطرافمان را نزدیک کنیم به قوانین این نیرو.
به نظر من نماز یک ارتباط درونی با منبع است و چگونگی این ارتباط درونی را دیگران نمیتوانند برای من تعیین کنند. ما در قرآن هیچ شیوهی مشخصی برای نماز خواندن پیدا نمی کنیم. فقط درباره این صحبت می شود که پیامبران صلوه می کردند.
آنچه که «نماز» نامیده ایم در قرآن به صلوه یاد شده است. صلوه از ریشه «ص ل و» است. قرآن همواره مهم ترین موضوعات را، از طریق تضادهای آن به ما توضیح می دهد. زیرا این بهترین شیوه برای رسیدن به درک صحیح و عمیق درباره یک مفهوم است.
در قرآن تنها آیه ای که در باره معنی و مفهوم صلاه صحبت شده است، این آیه از سوره قیامت است که می گوید:
فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلىَ(31)
وَ لَکِن کَذَّبَ وَ تَوَلىَ(32)
یعنی تصدیق نکرد و توجه نکرد بلکه تکذیب کرد و روی برگرداند
همچنانکه در این آیه می بینید در مقابل کلمه صَلىَ، کلمه تَوَلىَ را به معنی روی برگرداندن آورده است. پس صلوه یعنی توجه کردن؛
صلوه یعنی به سمت خدا رفتن و در مسیر او قدم برداشتن و با قوانین او هماهنگ شدن و خداگونه شدن و وجودت را برای اجرای قوانین خداوند هموار کردن. یعنی مقاومت نکردن در برابر الهامات قلبت.
همان مسائلی که استاد در جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط درباره هماهنگی میان ذهن و روح بیان می کند یا در جلسات ۹ و ۱۰ راهنمای عملی دستیابی به رویاها درباره شناخت نیرویی صحبت می کند که آن را خدا نامیدهایم.
ما با صلوه کردن به خداوند به عنوان منبع قدرتها و نعمتها توجه میکنیم و قانون این است که به هر آنچه توجه کنیم، آن را وارد زندگیمان میکنیم.
پس شیوهی این توجه را احساسمان تعیین میکند. یعنی قطعا باید شیوهای باشد که این ارتباط به قول خداوند ما را به آرامش برساند و الابذکرالله تطمئن القلوب بشود.
یعنی اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو، شما را به آرامش و اطمینان قلبی می رساند، پس این ارتباط درست است.
اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو ویژگی های شیطان گونه ای مثل طمع، بخل، خشم، نگرانی، پریشانی و ترس را از شما دور میکند و به هر ویژگی خداگونهای مثل عشق وروزی، سپاسگزاری، ایمان، اطمینان قبلی و امید نزدیک میکند، یعنی این ارتباط درست برقرار شده است.
هرچه قوانین این نیرو و موجودیت فرکانسی خودمان را بهتر بشناسیم، چگونگی برقراری این ارتباط درونی و بندگی کردن در برابر این نیرو را بهتر درک می کنیم، بیشتر به این نیرو اعتماد می کنیم و بیشتر روی قدرت و هدایت هایش حساب می کنیم. در نتیجه نگرانی هایمان کمتر می شود و به آرامش و اطمینان قبلی بیشتری می رسیم.
در قرآن نیز آمده که محمد، موسی و عیسی صلوه می کردند اما عیسی به شیوه خودش و موسی هم به شیوه خودش. محمد به همان شکلی که عیسی صلوه می کرد، آن را انجام نمی داد، بکله شیوه خودش را داشت
من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «الا بذکرالله تطمئن القلوب» را نشانه ی درستی رابطه ام با خداوند و صلوه کردن بدانم.
من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در عمل اجرا کنم یعنی: نادیده بگیرم هر توصیه، تهدید، راهکار یا پیغامی که از جانب شیطان ذهنم میآید و به من احساس ناامیدی، نگرانی، درماندگی، ترس و کمبود میدهد.
برای من صلوه یعنی، متمرکز کردن کانون توجهام به نشانههای قدرت این نیرو که خودش را در فراوانی، ثروت، عشق، سلامتی، سپاسگزاری و هر خیری نشان میدهد که داشتنش را میخواهم.
برای من تسبیح خداوند یعنی، تمام لحظههایی که میتوانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجهکنم، میتوانم نعمتهای اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم، میتوانم نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد، تواناییهایشان را تحسین نمایم و میتوانم پذیرای اینهمه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاریاست.
برای من صلواه یعنی، به جای خشم و انتقام، فرکانسهای خودم را دلیل نتایجم بدانم، سپس به جای سرزنش خودم، برای تغییر فرکانسهایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم، رابطهی همیشگیام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و هدایت من را به عهده گرفته است.
همان نیرویی که قانونش ان مع العسر یسری است.
وقتی به یاد میآورم که این نیرویی که بخشی از او هستم، قدرت خلق زندگیام را در دست فرکانسهایم قرار داده، آنوقت عبادت این نیرو را، کار کردن روی فرکانسهایم و کنترل کانون توجه ام میدانم تا فراوانی ها و نعمت هایش را بیشتر ببینم، سپاسگزارتر باشم، روی هدایت هایش بیشتر حساب کنم و خودم را برای دریافت برکت هایش بیشتر لایق بدانم.
صلوه یعنی، تابع هدایت قلبم بشوم. یعنی وجودم را برای جاری شدن آنچه هموار کنم که به من، احساس امید، ایمان، یقین و اطمینان میبخشد و از هر آنچه روی برگردانم که مرا در پیروی از هدایت های این نیرو مردد می کند و برایم بانگ نا امیدی سر می دهد.
آگاهیهای دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها خصوصاً جلسه نهم و دهم این دوره، نقطه عطف درک و اجرای توحید برای من بوده و بهترین شیوه عبادت و صلوه را به من آموخته. هربار که دوباره در انجام کارها به شیوه ذهنم غرق میشوم، سری به آن آموزشها میزنم تا خداوند دوباره شیوهاش را به یادم آورد.
برای من هیچ شیوهای بهتر از این نیست که، اجازه دهم کارها به شیوه برنامهریزی این نیرو انجام شود. نیروی که دارای قدرت بی نهایت و بخشندگی بی حساب است. نیرویی که از کلیت مسیر آگاه است.
انجام کارها به شیوه او یعنی اجرای قوانین او. یعنی اجرای توحید در عمل. برای من صلوه یعنی تمام لحظاتی که میتوانم در مسیر توحید بمانم.
توحید یعنی: من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمتهاست. توحید یعنی رابطهی ابدیام با فراوانی ها را بیاد بیاورم، تا روی هیچکس دیگری حساب نکنم یا از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.
فراوانیای که هر لحظه مثل باران بر من میبارد و مثل خورشید بر من میتابد. اما به اندازهای که این ارتباط را تأیید میکنم و به این فروانی توجه(صلوه) میکنم، در دسترسم قرار داده میشود.
توحید یعنی، خداوند یک انرژی است که واکنش نشان میدهد به آنچه در ذهنم نگه میدارم، بر آن تمرکز میکنم و آن را در گفتگوهای درونیام تکرار میکنم. سپس نتیجه این واکنش، در قالب اتفاقات و شرایط، وارد تجربه زندگیام میشود.
توحید یعنی: تغییر همه جنبههای زندگیام را یک مسابقه یک نفره بدانم. مسابقهای که فقط من در آن شرکت دارم، نه همسرم، نه فرزندم، نه شهرم، نه کشورم، نه قوانین و افکار سیاستمداران مملکتام، نه شغلم، نه حتی یافتههای دانشمندان درباره کمبود منابع یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوههای پزشکان برای برگردان سلامتی.
برای من توحید یعنی، بتوانم واکنشها و نگرشهایم را زیر ذره بین این قانون قرار دهم که، تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.
توحید یعنی اگر میخواهم بزرگ شوم باید از خیلی از دغدغهها، ترسها و نگرانیهایی بگذرم که اکثریت جامعهام درگیر آن هستند و بپذیرم که دنیای من، فقط و فقط فرکانسهای خودم هستند.
همسرم و عشقی که از او دریافت میکنم یا نمیکنم، قالبی از باورهای خودم درباره لیاقت است یا عدم لیاقت.
کسب و کارم و درآمدی که از او دریافت میکنم یا نمیکنم، قالبی از باورهای خودم درباره فراوانی است یا کمبود.
سلامتی و آرامشم، قالبی از میزان کنترل ذهنم برای، باز گذاشتن راه اتصال با اصلم است.
توحید یعنی وحی منزل بدانم که، اگر این فرکانسها درست شوند، بدون شکّ، وضعیت مالیام، رابطهام، سلامتیام و… درست میشود.
وقتی قانون خدایی که او را منبع تمام نعمتها و ثروتها میدانم این است که: تمام اتفاقات زندگیام نتیجه فرکانسهای خودم است، چرا فکر میکنم تغییر را باید از جایی به جز فرکانسها و باورهایم شروع کنم؟
چرا راه تغییر تجربهام از این رابطه، این شغل، این درآمد، این سلامتی و … را تغییر کانون توجه و فرکانسهایم ندانم؟
چرا راه داشتن تجربهای بهتر از زندگی در تمام جنبههایش را، درک بهتر قوانین این نیرو ندانم و به جای پرداختن به فرعیاتی به نام عوامل بیرونی، به این اصل وصل نشوم؟!
منابع بیشتر درباره درک توحید عملی، شناخت صحیح خداوند و اتصال با این قدرت ابدی:
جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط
جلسات ۹ و ۱۰ دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
باسلام خدمت دوستان و گروه تحقیقاتی عباس منش در این آیه همه چیز در مورد سوال به واضح گفته شده موفق باشید.
.
سوره ی بقره آیه ی 125
.
وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَهً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ
و چون خانه [کعبه] را براى مردم محل اجتماع و [جاى] امنى قرار دادیم [و فرمودیم] در مقام ابراهیم نمازگاهى براى خود اختیار کنید و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا براى طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید (۱۲۵)
دوست عزیز و همه همراهان گرامی سلام
در پاسخ به سوال شما که بهترین شیوه نماز خوندن چیه ، تجربه خودم رو خدمتتون عرض میکنم.
خوب من توی یک خونواده مذهبی متولد شدم و از همون ابتدایی که نماز بهم واجب شد نماز خوندن رو بر طبق عادت مرسوم خونواده بعنوان یک وظیفه شروع کردم بدون اینکه کوچکترین چیزی درباره اش بدونم یا دلیل خوندنش رو از کسی سوال کنم.و این کار سالیان سال ادامه داشت و نماز رو در یک حالت روزمرگی میخوندم و البته باورهای غلط بهشت و جهنمی هم بهش اضافه شده بود و فکر میکردم که با نخوندن نماز میرم جهنم و سخت ترین عذاب ها منتظرم خواهند بود. در تمام این سالها از این نحوه ارتباط با خدا ناراضی بودم و همیشه یه کمبودی رو در این رابطه در خودم حس میکردم. همیشه به خودم میگفتم که چرا با خوندن نماز بازهم احساس دوری نسبت به خدا دارم. تا اینکه به لطف الله مهربان با استاد عباس منش و آموزه های ایشون آشنا شدم.فهمیدم که اصلا من منبع و ذات خدای بزرگ رو بخوبی نشناختم. وقتی از قوانین آگاهی پیدا کردم وقتی فهمیدم چه باورهای اشتباهی در مورد خدا داشتم بطور کلی نحوه ارتباطم با خدا عوض شد و دیگه ارتباطم با ذات احدیت از روی ترس یا وظیفه نبود، بلکه ارتباطی شد از جنس عشق از جنس دوست داشتن بی انتها و از جنس رفاقت. واقعا الان از ارتباط با خدا بسیار لذت میبرم و ناخوداگاه نمیتونم لحظه ای رو از یاد خدا غافل بشم.
دوست عزیز ، بنظر من دنبال نحوه و چگونگی خوندن نماز نباشید، تمام تمرکز و تلاشتون رو اول بزارید روی شناخت عمیق و دقیق و درست از خدای متعال. اول ببینید چه نیرویی رو دارید پرستش میکنید. این نیرو چه ویژگی هایی داره و قوانین اش چگونه عمل میکنه.تمرکزتون رو از روی نحوه خوندن نماز بردارید و بزارید روی شناخت منبع. اگر شناخت کاملی از خدا داشته باشید مطمین باشید خودتون هدایت میشید به چگونگی پرستش خدا.
توی مسیر شناخت خدا حتما از آموزه های استاد عباس منش استفاده کنید که فوق العاده شما رو در جهت شناخت درست خداوند راهنمایی خواهد کرد.
براتون آرزوی احساس خوب دارم و امیدوارم با شناخت صحیح از ذات لایتنهاهی خداوند از لذت صحبت با ایشان بهره مند شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه دوستان ثروتمندم
در قرآن فقط ذکر شده نماز بخوانید و ذکات دهید. کفته شده صلات کنید همانطور که پیامبران گذشته هم صلات می کردن ، صلات یعنی توجه کردن به الله گه منبع قدرت و نعمت و ثروت است
سلام و خدا قوت به استاد حگیم و همه،
بنده سواد دینی و فقهی ندارم ،ولی به تجربه دریافتم که اگر هر کسی هر کاری را بطور منظم انجام دهد،زندگیش نظم پیدا میکند حتی اگر هر روز سر موعد مقرر یک چوب کبریت را از جای بلند کند و به جای دیگر بگذارد،و نماز هم حتی منهای معنویت، از این قاعده مستثنی نیست و به زندگی نظم و ریتم میدهد،
فلسفه نماز همین هستش
دوست دارم اینطور ک نوشتی رعایت کنم
البته نماز نیازی به تایم خاصی نداره فقط حس و حالش باید بیاد سراغت که لذتش صد برابر میشه
شاد باشید و به خدا تکیه کنید
“نماز حق”
☆ نماز تقاضا برای چیزی نیست. خودِ نماز هدیه ای الهی است. نماز وسیله ای است برای تجلّی حق، بر بنده اش. آن عملی بر اساس زور نیست، کیفیتی مراقبه گون و عاشقانه است. و هر دینی نماز خود را دارد. وقتی به نماز خالصانه ی بنده ای می نگری، در می یابی که نیرویی بزرگ و نادیدنی وجود دارد که از درون و بیرون، نمازگزار را فرا گرفته است. نماز نماد تسلیم و در عین حال نمادی از تجلّی حق است. آن آتشی نورانی است که اگر بدرستی فهمیده شود، منیّت و غرور و تکبر آدمی را به آتش کشیده و خاکستر می کند.
با سلام به همه دوستان گروه عباسمنش
در مورد نماز اگر بخواهیم نظرات دوستان را به دو گروه اصلی تقسیم کنیم.
۱)گروهی نماز خواندن یک نوع حال خوب و توجه به کائنات و خداوند می دانند و در واقع با این توجه ،فرکانس خود رو تنظیم می کنند
۲)گروهی که نماز را وظیفه میدونند و نخواندن و یا خواندن به هر روش دیگر را نادرست و تمرد از فرمان خداوند میدانند
حالا ما همه در عالم بیرون می بینیم که کسانی که نماز رو فقط به عنوان وظیفه میدونند , هیچ تاثیر و تغییری از انجام وظیفه در اونها صورت نمی گیره در حالی که کسانی که نماز رو با عشق می خوانند و یا با روش های دیگه این توجه و حس را در خود ایجاد می کنند به آگاهی و تغییرات فاحشی در وجود خود خواهند رسید. در ریاضی(هندسه) اصلی داریم به نام برهان خلف، وقتی شما نمیتونید از یک فرضیه ، مسئله ای را حل کنید و ثابت کنید از برهان خلف استفاده می کنید یعنی می گین اگر اینطور نباشد چه حالتهای دیگه ای میتوند باشد و چون در تمام حالات دیگر ، فرض مسئله زیر سؤال میرود نتیجه می گیریم که حالت اول درست است، الان موضوع نماز هم همینه، اگر دوستانی که میگند حتما باید نماز خواند با دلا و راست شدن و به عربی و سر وقت پس چرا الان این همه آدم در ایران دارند اینطوری نماز می خوانند و اگه نخواهیم بگیم همشون، اکثر شون هیچ تاثیری در زندگیشون نگرفتند، پس می تونیم نتیجه بگیریم که نمیتونه این روش نماز خواندن درست باشه یا نوع نگاه ما به نماز درست باشه. در واقع در عالم علم هم همینطوره، وقتی شما مثلا یک دارویی را برای یک بیماری مصرف می کنید و جواب نمیگیرد، میگید یا دارو اشتباه است و برای این بیماری نیست و یا بیماری اشتباه تشخیص داده شده است.
بنابر این یا برداشت این افراد از نماز اشتباه است یا روش نماز خواندن و یا ….. در هر صورت گذر زمان از ۱۴۰۰ سال پیش تا حالا نشان داده این مفهوم از نماز و این روش خواندن نتوانسته تغییری در بینش و ارتقا انسانها ایجاد کند.یا حتی باعث ایجاد حس شکرگزاری واقعی و فراوانی در انسانها بشود.
سلام دیدگاهتونو قبول ندارم چون هر عملی یک فیزیک دارد و یک روح
مگر در قران نخوندین
?أكثر الناس ﻻ ﻳﻌﻠﻤﻮﻥ
بیشتر مردم نمی دانند
?أكثر الناس ﻻ ﻳﺸﻜﺮﻭﻥ
بیشتر مردم ناسپاساند
?أكثر الناس ﻻ ﻳﺆﻣﻨﻮﻥ
بیشتر مردم ایمان نمیآورند
?أكثرهم ﻓﺎﺳﻘﻮﻥ
بیشترشان گناهکارند
?أكثرهم ﻳﺠﻬﻠﻮﻥ
بیشترشان نادانند
?أكثرهم ﻻ ﻳﻌﻘﻠﻮﻥ
بیشترشان تعقل نمی کنند
?أكثرهم ﻻ ﻳﺴﻤﻌﻮﻥ
بیشترشان ناشنوایند
?ﻭ ﻗﻠﻴﻞ ﻣﻦ ﻋﺒﺎﺩی ﺍﻟﺸﻜﻮﺭ
و کماند بندگانی که شاکرند
?ﻭ ﻣﺎ ﺁﻣﻦ ﻣﻌﻪ ﺇﻻ ﻗﻠﻴﻞ
و جز اندکی ایمان نمیآورند
پس نهتنها اکثریت نشانهی حقانیت نیست، بلکه در مورد زیادی اکثریت برخلاف معیارهای درست رفتار میکنند.
پس خوبه بگیم چون اکثر ادما ، طبق قرآن ، ادمای درستی نیستند پس کلا خداوند نعوذبالله اشتباها انسان را خلق کردن ؟
استدلالتون درست نیست
اینکه اکثر مردم نماز رو میخونن ولی نتیجه نمیگیرن علتش عدم توانایی کنترل ذهن در نماز و نااگاهی از روح نماز هست
و نمیشه گفت چون اکثریت از نمازشون نتیجه نگرفتن پس نماز اشتباه هست !!!
اون افراد نماز رو درست درک نمیکنن و بجا نمیارن
در روایت هم هست که اون مقداری از نماز مورد قبول هست که باتوجه خونده بشه
ولی اکثرا که در نماز سیر آفاق و انفس میکنیم و شرق و غرب عالم رو در مینوردیم و خرید و فروش انجام میدیم و حتی خاطره یادمون میاد و میخندیم توقعی از این نمازمون نباید داشته باشیم
سلام من هم با نظر شما موافقم
یعنی همه آیاتی که در خصوص نماز در قران آمده به معنی « توجه کردن » است؟؟؟؟؟؟
آیات قرآن که دلالت بر وجوب نماز می کن ن د ، بسیارند که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
۱ ـ « وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعینَ » [۱] و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید ؛ و هر کار خیری را برای خود از پیش می فرستید ،آن را نزد خدا (در سرای دیگر ) خواهید یافت… .
۲ـ « حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاهِ الْوُسْطی … » [۲] در انجام همه نمازها به خصوص نماز وسطی =(نماز ظهر )کوشا باشید!…
۳ ـ « … فَأَقیمُوا الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنینَ کِتابًا مَوْقُوتًا » [۳] ، نماز را (به طور معمول)انجام دهید، زیرا نماز وظیفه ثابت ومعینی برای مؤمنان است!
۴ ـ «… وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ » [۴] ، ونماز را بر پا دارید! و به مؤمنان بشارت ده ( که سر انجام پیروز میشوند! )
۵ ـ « أَقِمِ الصَّلاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اللَّیْلِ …» [۵] ، نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر ) تا نهایت تاریکی شب(= نیمه شب) بر پا دار ؛… .
۶ـ «… أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری » [۶] ، نماز را برای یاد من بپا دار !
۷ـ « وَ الَّذینَ هُمْ عَلی صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ » [۷] ، و آنها (= مؤمنان) بر نمازهایشان مواظبت می نمایند
۸ ـ « … وأَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إیتاءَ الزَّکاهِ … » [۸] ، و انجام کارهای نیک و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم ؛…
۹ ـ« وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ … » [۹] ، و نماز را بر پا دارید، و زکات بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید.
۱۰- « … وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکینَ » [۱۰] ، و نماز را بر پا دارید و از مشرکان نباشید.
نمی دانم والله………………….
سلام دوست عزیز
چند تا نکته بگم
یکی اینکه
ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر
قطعا نماز از فحشاء و منکر(ناشناخته و بد نزد عرف )باز میدازد و حتما ذکر خدا بزرگ تر است
یکی از مهمترین اهداف نماز همین است
و اینکه
خودتون گفتید نماز یعنی توجه
خداوند در ایه میفرماید
لا تقربوا الصلاه و انتم سکری حتی تعلموا ما تقولون
نزدیک نماز نشید درحالی که مست هستید تا اینکه بدانید چه میگویید
این ایاتی هست که قبل از حرمت کامل شراب نازل شده است
یعنی متوجه باشیم چی میگیم
وقتی ایاتی از قران رو میخونیم باید معنیش رو بدونیم و بهش توجه کنیم
کلمه رکوع و سجود در قران قطعا به معنای تواضع و خشوع هم هست
پس خیلی مهمه که با حالت تواضع نماز بخونیم
انگار دارد به ما خیری داده میشود
نه اینکه حالا که داریم نماز میخونیم هنر کرده باشیم
نماز و ذکر و یاد خدا یک اصل جدا نا شدنی از همه ادیان الهی هست
0
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ ﴿١٩٠﴾
یقیناً در آفرینش آسمان ها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] برای خردمندان است. (۱۹۰)
191
الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿١٩١﴾
آنان که همواره خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد می کنند، و پیوسته در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند، [و از عمق قلب همراه با زبان می گویند:] پروردگارا! این [جهان با عظمت] را بیهوده نیافریدی، تو از هر عیب و نقصی منزّه و پاکی؛ پس ما را از عذاب آتش نگاهدار. (۱۹۱)
192
رَبَّنَا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ ۖ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿١٩٢﴾
پروردگارا! بی تردید هر که را تو در آتش در آوری، قطعاً خوار و رسوایش کرده ای، و برای ستمکاران هیج یاری وجود ندارد. (۱۹۲)
193
رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴿١٩٣﴾
پروردگارا! بی تردید ما [صدای] ندا دهنده ای را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدی هایمان را از ما محو کن، و ما را در زمره نیکوکاران بمیران. (۱۹۳)
194
رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ ﴿١٩۴﴾
پروردگارا! آنچه را که به وسیله فرستادگانت به ما وعده داده ای به ما عطا فرما و روز قیامت، ما را رسوا و خوار مکن؛ زیرا تو خلف وعده نمی کنی؟ (۱۹۴)
نماز یعنی توجه در مقابل تولی و روی بر گرداندن
اگر حتما نماز احکام به خصوصی داشت لفظش این قدر عام نمیامد به نظرم
و ذکر اسم ربه فصلی
و یاد کرد اسم پروردگارش را پس نماز خواند
مهمترین قسمت نماز به نظر من باز داشتن ان از فحشاء و منکر هست
باید خودم حس کنم این رو
وقتی کاری میخوام انجام بدم باید خداوند رو یاد کنم تا کار ناشایستی انجام ندم و خدا رو در نظر بگیرم
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ۚ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿٢٢﴾
آیا کسی که خدا سینه اش را برای [پذیرفتن] اسلام گشاده است، و بهره مند از نوری از سوی پروردگار خویش است [مانند کسی است که سینه اش از پذیرفتن اسلام تنگ است؟] پس وای بر آنان که دل هایشان از یاد کردن خدا سخت است، اینان در گمراهی آشکار هستند. (۲۲)
23
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿٢٣﴾
خدا نیکوترین سخن را نازل کرد، کتابی که [آیاتش در نظم، زیبایی، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبیه یکدیگر است، مشتمل بر داستان های پندآموز [و امر، نهی، وعده، وعید، حلال و حرام] است؛ از شنیدن آیاتش پوست کسانی که از پروردگارشان می هراسند به هم جمع می شود، آن گاه پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم می گردد و آرامش می یابد. این هدایت خداست که هر که را بخواهد به آن راهنمایی می کند؛ و هر که را خدا [به کیفر کفر و عنادش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود. (۲۳)
یاد خداوند باید روی اعضاء ما هم اثر بگذارد
أَفَمَنْ یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۚ وَقِیلَ لِلظَّالِمِینَ ذُوقُوا مَا کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ ﴿٢۴﴾
آیا کسی که روز قیامت [به خاطر بسته بودن دست هایش می کوشد که] با صورت خود گزند عذاب را دفع کند [مانند کسی است که ایمن از عذاب است؟] به ستمکاران گویند: آنچه را همواره مرتکب می شدید، بچشید. (۲۴)
تصلیه جحیم
یعنی وارد شدن به اتش
شاید صلاه هم به معنی توجهی هست که ما را به وادی خاصی کند و خیلی روی ما اثر بگذارد
فعلا خدا حافظ
سلام و صد سلام
چه پاسخ زیبایی. واقعا حظ کردم. واقعا ایولا داری. با خوندن این جواب تمام ابهامات و سوالات رفع میشه. ممنونم خانم شایسته دوست داشتنی و مهربون
موفق باشید
سلام..من فکر کردم که چگونه میتونم با خدای خود رابطه ای نزدیکتر داشته باشم…بعد دیدم من عمری دارم نماز و بصورت عربی میخونم و اصلا معنی در لحظه خوندن رو متوجه نمیشم..گفتم خب من میام بعد از نماز عربی یه دفه هم نماز و بصورت فارسی(ترجمه فارسی) میخونم ببینم چی میشه و باور نکردنی بود…انگار خدا روبروی من ایستاده و مو به تنم سیخ شد…و بسیار حااااال خوبی داشتم…خدا رو تو وجودم حس کردم….امتحان کنید و نطر بدید لطفا…خدایا شکرت
بنام خداوند رحمان ورحیم
همو که عالم را آفرید و ما را خلیفه الله کرد و حتی فرشتگان را هم به سجده ما وا داشت و براساس عدم سجده شیطان او را رجیم کرد
در مورد صلاه معنی گسترده ای دارد که یکی از راههای آن که در قرآن غیر مستقیم اشاره شده و پیامبر ما هم اجرا میکرده است،رکوع،سجود،تسبیح،تکبیر،ذکر،وضو،نظم و مجموعه ای از مواردی که در قرآن آمده در نماز است منتها به نظرم چون ما آخر به اول یاد گرفتیم برامون مشکل ساز شده توضیح میدم الان،به ما گفتن نماز بخونید واجبه ،و ما خوندیم و دولا وراست شدیم و نفهمیدیم ،اما از اول به آخر چیست؟توحید رو یاد بگیر،عمل کن،حالا بیا با خدا به صلاه، اون موقع میبینیم تمام کارهایی که برای نماز و در نماز انجام میدیم فقط وفقط ما رو به خدا نزدیک میکنه،کاملا حرف خانم شایسته درسته وقتی ما توحید رو بشناسیم و بیاییم باهاش صحبت کنیم حس خوب هم داریم و اگر غیر اینه پس ما نتونستیم درست اجرا کنیم ،ان الصلاه تنها عن الفحشا و المنکر یا برای حل مشکل از صبر وصلاه کمک بگیرید یا نزدیکترین حالتها به خدا در سجده است ،نماز یکی از مصادیق بزرگ صلاه است و درصورتی که درست و پس از خود شناسی و خداشناسی و با توحید عملی انجام بشه بدون شک میتونه ما رو بهتر کمک کنه برای حل مشکلاتمون که دوری از منبع هست،علاوه بر این به سبک نماز ،اذکار،اعمال،قبله،مکانهای قرار گیری دست و پا وضو و ….توجه کنید که نماز معجونی از راههای دستیابی به اصل است ،فکر کنم مثل آبراهه ای است که رودها در آن میریزند و به سمت دریا حرکت میکنند و یادمون باشه سجده فرشتگان بر ما و تسلط ما بر جهان و خلیفه اللهی ما و سجده ما برای خدا ….
به نام خدا سلام به دوستان وهم فرکانسی های گلم بزرگتر های من فقط بهم گفتن به سن تکلیف رسیدی باید نماز بخونی ومن صرفا نماز رو این جنبه می دیدم که حتما تو شرایط بد هم بودی وباید بخونی ومبادا سعی کنی که قضا بشه واینکه اگه نخونی خدا میفرستت جهنم بهت غذاب میده ومن نمازی که میخوندم از رو ترس وانجام وظیفه میدونستم.وفقط میخوندم هیچ درک دیگه ای نداشتم.در همین حد واگه کسی نمیخوند با خودم میگفتم این آدم درستی نیست.ولی از موقعه ای که وارد این سات شدم نگاهم به همه چی عوض شده ومنی که رو ازترس وانجام وظیفه میخوندم.دیدم نسبت بهش تعقیر کرده.توحیدی تر شدم.معنی توحید رو هم تازه میفهمم یعنی چی.ومن الان نماز میخونم با این دید که وقتی کنار معبودم هستم آرامش دارم آرومم.وقتی در کنارش هستم احساس امنیت دارم.خودم رو بهش میسپارم وبهش میگم خدای من خیلی مراقبم باش وبااین دید به سمت نماز میرم واون لحظهای که میخوام برم با خدایم گپ وگفتی داشته باشم بیقرارم.وگاهی مواقع که کار پیش میاد سر ساعت معین با خدام نیستم.همش با خودم میگم امروز با خدام تماس نداشتم احساس کمبود به اون بیشتر محسوس میشه وسعی میکنم هر طور شد بر م باهاش حرف بزنم تا دلم آرامش هرروزارامش رو از اون نگیره آروم نمیشه.من بااین نگاه به سمتش میرم که فقط اون هست که همراه ومراقبه من وعزیزهام هست.واگه نباشه من هیچم.وهروز بهش نزدیکتر ونزدیکتر میکنم بهش .دیدگاهه هر کی از خوندن نماز فرق داره ولی من فکر میکنم که این بهترینشه.
سلام
دوست عزیز و گرامی
من امروز در مورد نماز به ابهاماتی رسیدم و خواستم یکجا اثری ازش بزارم
بعد گفتم برم عقل کل ببینم دوستان چه اطلاعات رو گذاشتن و خلاصه هدایت شدم بیام و اینجا و بنویسم اول برای خودم و دوم برای هر کس که در مدار این سوال هست و دنبال جواب هست شاید کمکش کنه به درک بهتری برسه
اول راجع به زمانهای نماز
نماز صبح که نزدیک به طلوع خورشید باید بخونیم
در اون لحظه کمتر کسی هست که بیدار باشه و بقول ما شروع به فرکانس دادن به جهان هستی شده باشه
از خواب بیدار میشیم و شروع میشه با شستن دست و صورت که خواب از چشمها بگیره
شما اگه اون موقع صبح سر کلاس هر استادی هم بری میگه برو دست و صورتت بشور تا خواب از سرت بره تا من شروع کنم و این باعث یک هوشیاری در ما میشه
حالا میخوام شروع کنیم به فرکانس دادن به جهان که ما چی میخوایم
به نام خدا که بخشنده هست و بخشایشگر
حمد و سپاس خدا را که مربی و هدایت کننده همه عالم هست اینجا با بنام خدا و بیاد خدا سپاسگذاری شروع شد همون چیزی که ما اینجا بهش تاکید داریم و همه میگیم برا دریافت نعمت بیشتر باید سپاس گذار باشیم
خدای که مالک یک دنیا دیگه غیر از این عالم هست و تو میخوای بری اونجا پس اینجا قصه خیلی از چیزها رو نخور
و زندگی ابدی تو در مقابل این ۴روز دنیا چیزی نیست و به اون طرف هم اگه فکر کنی خیلی از چیزها اذیت نمیکنه
حال به خود یاد آوری میکنی که تاکید میکنی که تنها خدا رو میپرستی و خر گونه شرک از خودت دور میکنی با این جمله که حالا تو را میپرستم پس تنها از تو میخواهم کمکم کن و وصل میکنی خودت به منبع بینهایت
در راه گمراهی و دور شدن زیاده با اینکه این اطلاعات که داری پس از خدا هدایت میخوای و بقول ما بخواه تا به تو داده شود اهد صراط مستقیم
و در اینجا نوع راه مشخص میکنیم راه کسانی که به اونها نعمت داده شده و ارامش و سلامتی و… و دراخر برای وصف بهتر میگیم نه اونهای نعمت دارن و مورد غضب تو هستن و نه گمراهان
حلا با تعظیم خدا رو تحریم میکنیم و میگیم پاک و منزه و دور است خدا از بدی و هر چیز بد و بلند مرتبه است
بعد آماده بهترین و کامل ترین مرحله بندگی میشیم تسلیم مطلق در برابر خدا یعنی سجده
دوستان برا ما عادت شده در نماز سجده وگرنه شما ممکنه برا تکریم جلو کسی خم بشین یا دو الا بشین ولی حاضر نیستین که بسیار از خدا جلو هیچ کس دیگه ای سجده کنین و دیدین که کسایی که این کار جلو هر کسی جز خالق خودشون انجام دادن جز ذلیل شدن و بی ابروی چیزی نصیب و قسمتشون نشده
ولی تکرار و تکرار اصلی هست که فکر نمیکنم کسی تو این سایت باشه و قبول نداشته باشه و همه جملات تاکیدی با تکرار جهت باور پذیری قبول دارن
حالا خدا ظهر میشه یک تایم مشخص اذان میگه هر کاری داری ول کن بیا و از هیاهوی کا میکشد بیرون میگه دوباره بگو اونهای که صبح گفتی هنوز سر حرفت هستی خدا رو شکر میکنی و ازش کمک میخوای حواست به اون دنیات هم هست و همون حرفها دوباره بزن و اگه از ته دل بگی و بدونی که چی داری میگه نتنها خسته نمیشی بلکه میگی دوست دارم اذان بگن تا برم دوباره جملاتم بگم و خودم آروم کنم
دوستان حضور قلب و نفهمیدن نماز مشکل ماست و بقول استاد مدار ما پایین هست
در مورد نمازم دوستمون گفت همه پیامبر ها صلاه داشتن و انجام میدادن وای اگه اصل تکامل در نظر بگیریم و توجه به اینه محمد اخرین رسول بوده پس عالی ترین صلاه خدا به ایشون داده
حتی تو قران از ایشون نماز شب خواسته و تاکیید کرده که این بیشتر مخصوص توست
تو ایکه پیامبر من شدی برا درک بیشتر نماز شبم بخون
و در مورد بقیه نماز هام استدلال من همینه و اگه در گوگل سرچ کنین زمانها بیان شده
یک نکته خیلی مهم اینکه نماز همون کلمات قران هست و چیزی خارج از اون نیست
دوستان شما عبارات تاکیدی و سپاسگذاری اگه با میل و توجه و لذت نگین سودی نداره
نماز پر از جملات تاکیدی درست و بدون غلط که خداوند از شما خواسته تا تکرار کنین
کل قران در سوره حمد خلاصه کرده و این من با خودم همیشه موقع قران خوندن تمرین میکنم و میگم اره این ایه که راجع هدایت گفته مربوط میشه به اهدانا صراط یا این ایه که از قیامت گفته میشه مالک یوم الدین یا این ایه که راجع نعمت گفته مربوطه به انعمت علیهم و الا اخر
با این دید بخونید میبینید حمد چکیده قران است
و تنها سوره که از قران که در اون ما داریم از خدا درخواست میکنیم و بهش قلب قران میگن
پس قبول کنید این سوره برا نماز نازل شده و سرشار از معارف و حرف برای ماست تا در طول روز با تکراشش که خدا حتی این واجب کرده و گفته اگه میخوای با من بمونی گمراه مشی و به در دیوار نخوری این جوری باش اینجوری عبادت کن
اینقدر واجب که خدا میگه تو سفری گرفتاری فکرت زیاده و درگیر مقابل مختلف باشه بازم بیا ولی کمتر قطع نکن نصف کن خودت بسپار
مگه نمیخوای خوش بگذره پس بیا صحبت کن بسپار با خیال راحت تو تفریح کن من کارها برات ردیف میکنم چون داری تفریح میکنی از من یادت نشه
عبادت خدا باید یک عادت بشه و یک باور
دوستان مدار نماز خیلی بالاست شاید ما که نمیتونیم باهاش ارتباط بگیریم مدار مون پایین هست
ممنونم که وقت گذاشتین و مطالب مطالعه کردین
به امید خوندن نماز با توجه قلب
من یک بار خوندم و تکرار نشد ولی اون لحظه خدا شاهده پاهام رو هوا بود و فقط در حال نماز اشک میرختم
در مورد حج هم همینه ما میریم ادای ابراهیم و هاجر در میاریم تا به داستانش کنجکاو بشیم و بریم معارف در بیاریم که اون در جای خود بسیار گفتنی و شنیدنی هست
یا حق التماس دعا شاد و پیروز سربلند در دنیا و آخرت
سلام . من مدتیه که خیلی عوض شدم قبلا نماز میخوندن اما نتیجه خاصی نمیگرفتم من افسردگی شدید دارم دارو مصرف می کنم و ارونجایی که تو اون مدت زجرآور که حملات پانیک هم داشتم همش خداروصدا میزدم چون دکترا هم نمیتونستند آرومم کنن. وقتی حالم بهتر شد شروع کردم به نوستن دعا مخصوث برای هررورز. صبح ظهر شب میخوندمش و سعی میکردم گناه نکنم واقعا حس خیلی خوبی بهم میداد تا اینکا هی اشتیاقم بیشتر شد و حس کردم باید بهتر خدادو عبادت کنم. با دیدن سریال یوسف پیامبر خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و یک یجاده زیبا با یه چادر صورتی و مقعنه سفید که مال مادربزرگم بودم از امسب شروع کردم به عبادت کردنش و اصلا متوجه زمان نشدم . وضو هم گرفتم وسجاده و لباسمو عطر زدم تا پیش معشوقم خدا زیبا و معطر باشم. اول از دعای کمیل شروع کردم و از ته دلم معنی فارسیش رو میخوندم و اشک میریختم … بعد دعای توسل و بازهم اشک میریختم چون قبل ازینکه عبادتم رو شروع کنم همرا خانواده رفته بودیم یکم بگردیم که من بدتر اعصابم بهم ریخت و دوست داشتم زودتر بدم با خدا حرف بزنم البته اینو بگم درحالت عادی همش حرف میزنم و دعاهامو میخونم. اما حس کردم ب ی خلوت نیاز دارم که توی سکوت باهاش حرف بزنم ودردودل کنم. اشک ریختم تسبیح زوم اما همه به فارسی… دربرابرش اعظیم کردم و چندین بار سجده های طولانی رفتم و دعا کردم. اما رو به قبله نبودم! چون سمتی که من سجاده انداخته بودم روبه پنجره بودو من دوست ندارم به دیوار زل بزنم و باهاش حرف بزنم… و جالب اینجاست تمام این کارهایی که انجام دادم به میل خودم بوده و واقعا احساس نیاز میکنم!چندوقته نسبت به تمام کسایی که یمدتی دوسشون داشتم حتی جذابترین مردها هم رومن تاثیر خاصی نمیزارن تو این مدت حس میکنم فقط عاشق خدام اونقدری که باید باهاش حرف بزنم خیلی زیاد و اونو مرهم رازهام میدونم و کلی نیت خیر تو سرم هست که میخوام انجام بدم بخاطرش. مادرم هرشب بخاطر مریضزم پیشم میخوابید اما امشب گفتم که پیش پدرم بخوابه و اون خیلی ناراحت سد نمیخواست گریه کنم و احساساتی شم چکن گاهی گریه باعث حملات پانیک شده اما من از خدا خواستم وقتی در حضورس گریه میکنم حالم بد نشه. سعی میکنم به همه کمک کنم جلو زبونمو بگیرم 5یبت نکنم مهربون و صبور باشم. نجابت داشته باشم… به فکر همه چی هستم… سلامت جسمیمو روحیم زیاد توب نیست و تکیه گاع من خداست. میخوام بدونم آیا این روس عبادت رو خدا قبول میکنه ؟چون دیدم که پیامبرا هرکدوم ب ی شیوه عبادت میکنن اما چون حضرت محمد برتره باید حتما از شیوه ایشون استفاده کنیم من فقط میخوام بدونم این عبادتم رو خدا میپذیره با حتما باید مقرراتی عبادت کنم بعنی توی ساعت خاصی از روز همونطور ک دعا میکنم نماز بخونم!
سلام ثمین خانم
خودت چی فکر میکنی؟، یعنی با اینکه حست نسبت به روش عبادت مثبته اگر مرجعی بهت بگه عبادتت غلطه میگزاری کنار؟ بدون، بالاترین مرجع حسته که نشات گرفته از روح خدایی است ، پس هر چی حست میگه انجام بده و شک نکن، اصلا تو عبادت رو برای خودت میکنی یا برای خدا؟ همانطور که بخشش و کمک و هزاران عمل دیگر که ما برای شخص ثالث انجام میدهیم در واقع برای خودمان انجام میدهیم، عبادت هم فقط برای خودمان است و مطمئن باش تا وقتی حست خوبه روشت درسته و اصلا شک نکن
موفق باشی
سلام دوست خوبم
چقدر لذت بردم از کامنت شما
خیلی خالصانه و زیبا بود
هر روشی که دوست دارید رو در پیش بگیرید اصل نزدیک شدن به خداوند هست که شما عالی انجام دادید
احسنت
سلام به همراهان استاد عزیز. شیوه حرکات نماز در قرآن با شکل سجده و رکوع بیا ن شده است و جالبه بهترین حالت نزدیک شدن به خدا در زمان سجده است و 34 سجده در نمازها داریم در حالی که 17 رکوع داریم. عدد 34 در قرآن خیلی تکراری و دارای رموز فرکانسی بالایی است. جالبه درجه بدن انسان در حالت سجده بصورت نرمال تا 34 درجه میرسد. جالبه 34 آیه در قرآن با لفظ جلاله الله شروع شده است.جالبه نه! جالبه در قرآن 34 بار سجده آمده است. جالبه 34 بار لفظ طیبه الله در آیات شماره 23 قرآن آمده است و خیلی نکات جالبتری در رابطه با رابطه عدد 34 با 23 در قرآن آمده که خیلی زیادن. دوستان عزیز تمرکز اصلی و احساس خود را در هنگام سجده با هر زبانی بگویید خداوند آن را میشنود و اینکه سعی کنید سجده های طولانی داشته باشید و هر چی از خدا بخواهید و سپاسگذار ش باشید وقتی شما خداوند را ستایش میکنید خداوند شما را هم ستایش میکند.
سلام دوست عزیزم چیزی که از حرفهای شما دریافتم یعنی شما معتقدی نماز باید به شکل نماز پیامبر اسلام باشد ؟
دلایلون یکیش اینه که 34 تا سجده در نماز داریم و لفظ سجده هم در قران 34 بار تکرار شده درسته ؟
دلیل دیگه ای هم دارید ؟
منبع خاصی هم برای مطالعه میتونید پیشنهاد بدید لطفا ؟
توحید یعنی، تغییر همه جنبههای زندگیام را یک مسابقه یک نفره بدانم. مسابقهای که فقط من در آن شرکت دارم، نه همسرم، نه فرزندم، نه شهرم، نه کشورم، نه قوانین و افکار سیاستمداران مملکتام، نه شغلم، نه حتی یافتههای دانشمندان درباره کمبود منابع یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوههای پزشکان برای برگردان سلامتی.
برای من توحید یعنی، بتوانم واکنشها و نگرشهایم را زیر ذره بین این قانون قرار دهم که، تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.
توحید یعنی اگر میخواهم بزرگ شوم باید از خیلی از دغدغهها، ترسها و نگرانیهایی بگذرم که، از اکثریت جامعهام درگیر آن شدهاند و بپذیرم که دنیای من، فقط و فقط فرکانسهای خودم هستند.
کاشکی من یک روزی بتونم به درک این مطالب بالا برسم وبتونم همیشه مثل ذکر به خودم بگمش من مشکلم همین چندمطلب بالاست وهمیشه فراموشش میکنم
ترمزهای ذهنی من همین است. سخته باورش کنم دلم میگه حقیقته ذهنم لج میکنه
مشکل من یکی نماز نیست مشکل من دیدگاهی اشتباهی است که نسبت به همه چیز دارم.
سلام دوست عزیز . بلاخره حرف دلمو از زبان کسی دیگه شنیدم . خدا یارو یاورت باشه. خدایش اگه راه خوبی پیدا کردی بمنم بگو . باور کن چند ساله درگیر همین هستم و هرروز این صدای استاد بینهایت دوستداشتنی تو گوشمه ولی نتونستم هنوز تو مدار بیام. برام دعا کن دارم هنگ میکنم. قلبا میخوام توحیدی بشم و اون آرامشی که استاد داره را بدست آورم. عاشق همه شما مکتبداران استاد عباس منش بینظیر هستم.
سلام
به نظر من هم چگونه خوندن نماز مسئله نیست حتی انسان ها هم با توجه به شرایط هر کس جوری میخونه و مثلا کسی به دلایل جسمی میشینه و نماز میخونه یا حتی امام خمینی که مرجع دینی مهمی تو زمان خودش محسوب میشد تو روزهای آخر عمر که توان حرکت نداشت خوابیده نماز میخواند مسئله مهم تر درونی هست و هر موجودی به تناسب آنچه که هست اگر اعتقاد به صلاه داشته باشه نماز می خونه.
متاسفانه در زمانی زندگی میکنیم که افرادی بدون داشتن حداقل معلومات راجع به ادبیات عرب، آیات قرآن و سنت و سیره به تفسیر قرآن میپردازند و بدآموزیهای خود را به قرآن کریم تحمیل میکنند.
پاسخگوی محترم از آنجا که در مقابل صلی تولی آمده، نتیجه گرفته که نماز در اصل یعنی توجه! حال آنکه تولی رویگردانی است نه بیتوجهی، و رویگردانی همان اعراض است که مفهومی غیر از بیتوجهی و نداشتن تمرکز دارد. همهی مسلمانان بر این باورند که نماز هیئت و روش مخصوصی دارد و امری خصوصی و میلی نیست که هرکسی به گونهای که دل خواه اوست بخواند، و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودهاند صلوا کما رایتمونی اصلی، یعنی همانطور که مرا دیدید نماز میخواهم، شما هم همانطور بخوانید.
عبادات در اسلام توقیفی است و نمیتوان آنها را بر اساس سلیقه انجام داد.
با نام خدای مهربان
سلام استاد عزیزم سلام خانم شایسته ی عزیزم …
ممنونم به خاطر این سوال و البته پاسخی که برامون به اشتراک گذاشته اید …عاشقتونم …
آگاهی های خالص و بی نظرتون سراسر بدنم را فراگرفت …
اصلا یک حس بی نظیر از همه چیز …از توحید …از توجه از کلیت قانون انگار اکنون مرا در برگرفته است ….
ممنونم ازتون ….
در ادامه بخشی که بیشترین تاثیر را بر من داشت را مینویسم اما اول یک سوال داشتم …
از آنجایی که شما بسیار فرد باهوش و با دقت و منظم هستید این لینک های آخر این کامنت شما یکی از بهترین کار ها و روش ها برای درک بهتر این موضوع بود …ولی در قسمت دانلود ها به خاطر به روز رسانی دسته فایل های مصاحبه با استاد دیگر لینکی به نام مصاحبه با استاد قسمت ۶ وجود ندارد و من با کلیک روی اون به فایلی هدایت نشدم …اگر ممکنه آن را ویرایش کنید تا دسترسی راحت تر و بهتر شود …
صمیمانه از تمام زحمات شما و استاد و ابراهیم عزیز تشکر میکنم …
خب بریم سراغ بهترین و قشنگ ترین جملات عاشقانه ی شما
…
آنجا که گفتید …
برای من تسبیح خداوند یعنی، تمام لحظههایی که میتوانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجهکنم، میتوانم نعمتهای اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم، میتوانم نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد، تواناییهایشان را تحسین نمایم و میتوانم پذیرای اینهمه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاریاست.
……
ای جان دلم …
برای من صلواه یعنی، به جای خشم و انتقام، فرکانسهای خودم را دلیل نتایجم بدانم، سپس به جای سرزنش خودم، برای تغییر فرکانسهایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم، رابطهی همیشگیام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و هدایت من را به عهده گرفته است.
توحید یعنی: من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمتهاست. توحید یعنی رابطهی ابدیام با فراوانی ها را بیاد بیاورم، تا روی هیچکس دیگری حساب نکنم یا از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.
ممنونم ازتون …
بهترین ها را براتون آرزو میکنم …
در پناه الله یکتا باشید
سلام توضیحات نوشته شده راجع به نماز و خوندم به نظرم زیبا آمد درسته که ما در زمانی که به یاد خدا هستیم مانند نماز خواندن است ولی تفسیر قرآن رو از کسی باید قبول کنیم و بپذیریم که خودش واسطه بین ما و خداوند بوده برای دریافت قرآن ، یعنی چطور نماز بخونیم خوب روشن و واضح است همانگونه که پیامبر ما حضرت محمد صلی الله و امامان معصوم می خواندند نه نظر شخصی هر کس که تفسیر به رای می شود.
سلام دوست من
من خودم نماز میخوانم اما از کجا انقدر مطمئنی که نماز خواندن به همین صورت بوده از ۱۴۰۰ سال پیش تا به امروز؟
دوست عزیز نظر شخصی دیگران به درد منو شما نمیخوره،باید به احساس رجوع کرد، حالا شما اگه شیوه پیامبر بهت آرامش میده اونو انجام بده اگه بهت آرامش نمیده شیوه ی شخصی برای خودت انتخاب کن، و مهم اینه که جوری که گذشتگان گفتن و قبول نکنیم و چیزی که خودمون بهش میرسیم و بپزیریم، و نکته مهم این که هیچ واسطه ای بین من و شما و خداوجود نداره، پیامبر واسطه نیست دست خداست که توسط اون قرآن نوشته شده، شما به سبکی که خدامیگه کارتو انجام بده نه پیامبر، پیامبر هم خودش وسیله هست، این حرف شما شرک هست که میگید از بنده خدا پیروی کنید که چجوری نماز میخونه، شاد و سلامت باشید
سلام
امیدوارم که احوالِ همگی عالیه.
سُوالات و پاسُخ های دوستان رُ مطالعه کردم و خیلی مفید بود.
دوست دارم نظرِ خودم رُ هم به اِشتراک بُگذارَم.
همون جور که دوستمون اشاره کردند؛ من از وقتی که از لحاظِ عقلی مُستقل شدم ، کم کم فهمیدم که خدا به نماز خوندن و روزه گرفتنِ ما نیازی نداره و اینهارُ برای صلاحِ خودمون گفته.
من از اون دوره به بعد هیچ گاه از ترسِ جهَنم یا به شوقِ بهشت نماز یا روزه نگرفتم.
من جدیدا هر بار که نماز می خونم سعی می کنم متمرکز تر نسبت به نماز قبلم نماز بخونم . من خیلی وقت ها پیش آمده که در حالِ مطالعه خواب می رفتم ، و می رفتم وضو می گرفتم ، خواب از سرم می رفت و می تونستم چند صفحه بیشتر بخونم.
وقتی نماز می خونم احساس می کنم اکثرِ مَفصَل های بدنم ورزش می کنند و احساس خوبی به دست می آورم.
و به نظرم اکثرِ افرادی که نمازِ ظُهر و عصر ، مغرب و عشا رُ با هم می خونند ؛ می خواهن خیالشون راحت بشه که نمازاشون رُ خوندند و تکلیفشون رُ انجام دادند.
از همین رو من نمازهام رُ پنج گانه می خونم دفعاتِ بیشتری سوره ی حمد رُ خونده باشم.
من به نماز قضا هم اعتقاد ندارم( یعنی فعلاً دَرکِش نمی کنم.
تا نظرِ بعدی خُدا نگهدار