اگر تعریف ما از نماز، ارتباط با نیرویی است که تمام قدرتها و نعمتها را از او میدانیم، به نظر من بهترین شیوه برای ارتباط با او را وقتی درک خواهیم کرد که قوانین این نیرو را درک کنیم یا به قول استاد عباس منش بتوانیم فکر خداوند را بخوانیم و زاویه نگاه مان به جهان و اتفاقات اطرافمان را نزدیک کنیم به قوانین این نیرو.
به نظر من نماز یک ارتباط درونی با منبع است و چگونگی این ارتباط درونی را دیگران نمیتوانند برای من تعیین کنند. ما در قرآن هیچ شیوهی مشخصی برای نماز خواندن پیدا نمی کنیم. فقط درباره این صحبت می شود که پیامبران صلوه می کردند.
آنچه که «نماز» نامیده ایم در قرآن به صلوه یاد شده است. صلوه از ریشه «ص ل و» است. قرآن همواره مهم ترین موضوعات را، از طریق تضادهای آن به ما توضیح می دهد. زیرا این بهترین شیوه برای رسیدن به درک صحیح و عمیق درباره یک مفهوم است.
در قرآن تنها آیه ای که در باره معنی و مفهوم صلاه صحبت شده است، این آیه از سوره قیامت است که می گوید:
فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلىَ(31)
وَ لَکِن کَذَّبَ وَ تَوَلىَ(32)
یعنی تصدیق نکرد و توجه نکرد بلکه تکذیب کرد و روی برگرداند
همچنانکه در این آیه می بینید در مقابل کلمه صَلىَ، کلمه تَوَلىَ را به معنی روی برگرداندن آورده است. پس صلوه یعنی توجه کردن؛
صلوه یعنی به سمت خدا رفتن و در مسیر او قدم برداشتن و با قوانین او هماهنگ شدن و خداگونه شدن و وجودت را برای اجرای قوانین خداوند هموار کردن. یعنی مقاومت نکردن در برابر الهامات قلبت.
همان مسائلی که استاد در جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط درباره هماهنگی میان ذهن و روح بیان می کند یا در جلسات ۹ و ۱۰ راهنمای عملی دستیابی به رویاها درباره شناخت نیرویی صحبت می کند که آن را خدا نامیدهایم.
ما با صلوه کردن به خداوند به عنوان منبع قدرتها و نعمتها توجه میکنیم و قانون این است که به هر آنچه توجه کنیم، آن را وارد زندگیمان میکنیم.
پس شیوهی این توجه را احساسمان تعیین میکند. یعنی قطعا باید شیوهای باشد که این ارتباط به قول خداوند ما را به آرامش برساند و الابذکرالله تطمئن القلوب بشود.
یعنی اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو، شما را به آرامش و اطمینان قلبی می رساند، پس این ارتباط درست است.
اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو ویژگی های شیطان گونه ای مثل طمع، بخل، خشم، نگرانی، پریشانی و ترس را از شما دور میکند و به هر ویژگی خداگونهای مثل عشق وروزی، سپاسگزاری، ایمان، اطمینان قبلی و امید نزدیک میکند، یعنی این ارتباط درست برقرار شده است.
هرچه قوانین این نیرو و موجودیت فرکانسی خودمان را بهتر بشناسیم، چگونگی برقراری این ارتباط درونی و بندگی کردن در برابر این نیرو را بهتر درک می کنیم، بیشتر به این نیرو اعتماد می کنیم و بیشتر روی قدرت و هدایت هایش حساب می کنیم. در نتیجه نگرانی هایمان کمتر می شود و به آرامش و اطمینان قبلی بیشتری می رسیم.
در قرآن نیز آمده که محمد، موسی و عیسی صلوه می کردند اما عیسی به شیوه خودش و موسی هم به شیوه خودش. محمد به همان شکلی که عیسی صلوه می کرد، آن را انجام نمی داد، بکله شیوه خودش را داشت
من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «الا بذکرالله تطمئن القلوب» را نشانه ی درستی رابطه ام با خداوند و صلوه کردن بدانم.
من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در عمل اجرا کنم یعنی: نادیده بگیرم هر توصیه، تهدید، راهکار یا پیغامی که از جانب شیطان ذهنم میآید و به من احساس ناامیدی، نگرانی، درماندگی، ترس و کمبود میدهد.
برای من صلوه یعنی، متمرکز کردن کانون توجهام به نشانههای قدرت این نیرو که خودش را در فراوانی، ثروت، عشق، سلامتی، سپاسگزاری و هر خیری نشان میدهد که داشتنش را میخواهم.
برای من تسبیح خداوند یعنی، تمام لحظههایی که میتوانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجهکنم، میتوانم نعمتهای اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم، میتوانم نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد، تواناییهایشان را تحسین نمایم و میتوانم پذیرای اینهمه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاریاست.
برای من صلواه یعنی، به جای خشم و انتقام، فرکانسهای خودم را دلیل نتایجم بدانم، سپس به جای سرزنش خودم، برای تغییر فرکانسهایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم، رابطهی همیشگیام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و هدایت من را به عهده گرفته است.
همان نیرویی که قانونش ان مع العسر یسری است.
وقتی به یاد میآورم که این نیرویی که بخشی از او هستم، قدرت خلق زندگیام را در دست فرکانسهایم قرار داده، آنوقت عبادت این نیرو را، کار کردن روی فرکانسهایم و کنترل کانون توجه ام میدانم تا فراوانی ها و نعمت هایش را بیشتر ببینم، سپاسگزارتر باشم، روی هدایت هایش بیشتر حساب کنم و خودم را برای دریافت برکت هایش بیشتر لایق بدانم.
صلوه یعنی، تابع هدایت قلبم بشوم. یعنی وجودم را برای جاری شدن آنچه هموار کنم که به من، احساس امید، ایمان، یقین و اطمینان میبخشد و از هر آنچه روی برگردانم که مرا در پیروی از هدایت های این نیرو مردد می کند و برایم بانگ نا امیدی سر می دهد.
آگاهیهای دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها خصوصاً جلسه نهم و دهم این دوره، نقطه عطف درک و اجرای توحید برای من بوده و بهترین شیوه عبادت و صلوه را به من آموخته. هربار که دوباره در انجام کارها به شیوه ذهنم غرق میشوم، سری به آن آموزشها میزنم تا خداوند دوباره شیوهاش را به یادم آورد.
برای من هیچ شیوهای بهتر از این نیست که، اجازه دهم کارها به شیوه برنامهریزی این نیرو انجام شود. نیروی که دارای قدرت بی نهایت و بخشندگی بی حساب است. نیرویی که از کلیت مسیر آگاه است.
انجام کارها به شیوه او یعنی اجرای قوانین او. یعنی اجرای توحید در عمل. برای من صلوه یعنی تمام لحظاتی که میتوانم در مسیر توحید بمانم.
توحید یعنی: من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمتهاست. توحید یعنی رابطهی ابدیام با فراوانی ها را بیاد بیاورم، تا روی هیچکس دیگری حساب نکنم یا از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.
فراوانیای که هر لحظه مثل باران بر من میبارد و مثل خورشید بر من میتابد. اما به اندازهای که این ارتباط را تأیید میکنم و به این فروانی توجه(صلوه) میکنم، در دسترسم قرار داده میشود.
توحید یعنی، خداوند یک انرژی است که واکنش نشان میدهد به آنچه در ذهنم نگه میدارم، بر آن تمرکز میکنم و آن را در گفتگوهای درونیام تکرار میکنم. سپس نتیجه این واکنش، در قالب اتفاقات و شرایط، وارد تجربه زندگیام میشود.
توحید یعنی: تغییر همه جنبههای زندگیام را یک مسابقه یک نفره بدانم. مسابقهای که فقط من در آن شرکت دارم، نه همسرم، نه فرزندم، نه شهرم، نه کشورم، نه قوانین و افکار سیاستمداران مملکتام، نه شغلم، نه حتی یافتههای دانشمندان درباره کمبود منابع یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوههای پزشکان برای برگردان سلامتی.
برای من توحید یعنی، بتوانم واکنشها و نگرشهایم را زیر ذره بین این قانون قرار دهم که، تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.
توحید یعنی اگر میخواهم بزرگ شوم باید از خیلی از دغدغهها، ترسها و نگرانیهایی بگذرم که اکثریت جامعهام درگیر آن هستند و بپذیرم که دنیای من، فقط و فقط فرکانسهای خودم هستند.
همسرم و عشقی که از او دریافت میکنم یا نمیکنم، قالبی از باورهای خودم درباره لیاقت است یا عدم لیاقت.
کسب و کارم و درآمدی که از او دریافت میکنم یا نمیکنم، قالبی از باورهای خودم درباره فراوانی است یا کمبود.
سلامتی و آرامشم، قالبی از میزان کنترل ذهنم برای، باز گذاشتن راه اتصال با اصلم است.
توحید یعنی وحی منزل بدانم که، اگر این فرکانسها درست شوند، بدون شکّ، وضعیت مالیام، رابطهام، سلامتیام و… درست میشود.
وقتی قانون خدایی که او را منبع تمام نعمتها و ثروتها میدانم این است که: تمام اتفاقات زندگیام نتیجه فرکانسهای خودم است، چرا فکر میکنم تغییر را باید از جایی به جز فرکانسها و باورهایم شروع کنم؟
چرا راه تغییر تجربهام از این رابطه، این شغل، این درآمد، این سلامتی و … را تغییر کانون توجه و فرکانسهایم ندانم؟
چرا راه داشتن تجربهای بهتر از زندگی در تمام جنبههایش را، درک بهتر قوانین این نیرو ندانم و به جای پرداختن به فرعیاتی به نام عوامل بیرونی، به این اصل وصل نشوم؟!
منابع بیشتر درباره درک توحید عملی، شناخت صحیح خداوند و اتصال با این قدرت ابدی:
جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط
جلسات ۹ و ۱۰ دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
کَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى «۶» أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى «۷» إِنَّ إِلى رَبِّکَ الرُّجْعى «۸» أَ رَأَیْتَ الَّذِی یَنْهى «۹» عَبْداً إِذا صَلَّى «۱۰» أَ رَأَیْتَ إِنْ کانَ عَلَى الْهُدى «۱۱» أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى «۱۲» أَ رَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى «۱۳» أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى «۱۴»
نه چنین است (که مىپندارند). بىگمان آدمى طغیان مىکند. چون خود را بىنیاز مىبیند. همانا بازگشت همه به سوى پروردگار توست. آیا دیدى آن که منع مىکند. بندهاى را که نماز مىخواند. آیا اندیشیدهاى که اگر (آن بنده) بر طریق هدایت باشد یا به تقوا سفارش کند. (سزاى نهى کننده او جز آتش نیست) آیا اندیشیدهاى که اگر تکذیب کند و روى برتابد (فقط خود را هلاک ساخته است؟) آیا او نمىداند که خداوند مىبیند.
نکته ها
کلمه «کَلَّا» یا به معناى نفى گذشته است یعنى این گونه نیست که انسان به یاد گذشته خود باشد که خداوند او را آفرید و به او آموخت، پس بنده او باشد، بلکه به جاى بندگى طغیان
مىکند و مانع بندگى دیگران نیز مىشود.
و ممکن است کلمه «کَلَّا» به معناى حقًا و براى تأکید باشد. «۱»
اگر انسان ظرفیّت نداشته باشد، یا ثروت او را مغرور مىکند، چنانکه قارون مىگفت: «إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِی» «۲» یا قدرت او را مغرور مىکند، چنانکه فرعون مىگفت: «أَ لَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ» «۳» یا علم او را مغرور مىکند. چنانکه بلعم باعورا به آن گرفتار شد. «آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها» «۴» ولى اگر ظرفیّت باشد، حتى هر سه در یک نفر جمع مىشود مثل حضرت یوسف و سلیمان ولى مغرور نمىشود، چون همه را از خداوند مىداند نه خود. چنانکه حضرت سلیمان گفت: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی» «۵» و حضرت یوسف گفت: «رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ» «۶» آرى خطر آنجاست که انسان به خود بنگرد نه خدا. «۷» «أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»
طغیانگر نه خدا را بنده است، نه دستورات الهى را به رسمیّت مىشناسد، نه استدلال مىپذیرد و نه به نداى وجدان و ناله مظلومان گوش مىدهد.
مراد از عبدى که نماز مىخواند «عَبْداً إِذا صَلَّى» چنانکه از آیات آخر سوره بر مىآید، رسول خداست، چون در آن آیات، آن حضرت را از اطاعت آن شخص نهى نموده است و او را به سجده و قرب دعوت مىکند. از آنجا که این آیات، اولین آیاتى است که بر پیامبر نازل شده، پس آن حضرت قبل از رسیدن به مقام رسالت، نماز مىخوانده است. «۸»
در احادیث مىخوانیم: ابوجهل از اطرافیان خود پرسید: آیا پیامبر در میان شما نیز براى سجده صورت به خاک مىگذارد؟ گفتند: آرى. گفت: سوگند به آنچه سوگند مىخوریم، اگر او را در چنین حالى ببینم، با پاى خود گردن او را له مىکنم. زمانى که متوجه شد پیامبر در حال نماز است، تصمیم گرفت با لگد بر سر مبارک آن حضرت در سجده بکوبد، همین که نزدیک شد، با حالتى عجیب عقب نشینى کرد و به مشرکان گفت: وقتى به او نزدیک شدم،در مقابل خود خندقى از آتش دیدم. «۱»
«۱». تفسیر نمونه.
«۲». قصص، ۷۸.
«۳». زخرف، ۵۱.
«۴». اعراف، ۱۷۵.
«۵». نمل، ۴۰.
«۶». یوسف، ۱۰۱.
«۷». تفسیر نوین.
«۸». تفسیر المیزان.
جلد ۱۰ – صفحه ۵۳۷
با اینکه مراد از «عَبْداً» شخص پیامبر است ولى نکره آوردن آن، به خاطر تعظیم و بزرگداشت است. «عَبْداً إِذا صَلَّى»
پیامها
۱- انسان ناسپاس است. ما او را آفریدیم و هر چه نمىدانست به او آموختیم. امّا او در برابر پروردگارش طغیان مىکند. «کَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى»
۲- انسان به خاطر آنکه به غلط خود را بىنیاز مىپندارد دست به طغیان مىزند.
«لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»
۳- بازداشتن از نماز، روشنترین نوع منکرات است. «یَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى»
۴- حتى اگر احتمال حقانیّت دهند نباید اینگونه با پیامبر برخورد کنند. «إِنْ کانَ عَلَى الْهُدى»
۵- انسان کم ظرفیّت است و پندار بىنیازى او را مست مىکند. «لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»
۶- علم به تنهایى کافى نیست. با اینکه به انسان علم دادیم امّا طغیان مىکند. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ- إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى»
۷- غنى بودن کمال است، ولى خود را غنى دیدن زمینه لغزشهاست. «رَآهُ اسْتَغْنى»
۸- ایمان به معاد مانع طغیان است. «إِنَّ إِلى رَبِّکَ الرُّجْعى»
۹- هر چه داریم مىگذاریم و مىرویم خود را بى نیاز نپنداریم. «إِنَّ إِلى رَبِّکَ الرُّجْعى»
۱۰- انسان و هستى هدفدار و به سوى خداست. «إِنَّ إِلى رَبِّکَ الرُّجْعى»
۱۱- طاغوتیان مخالف نمازند. «لَیَطْغى- یَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى» (رفتار ناروا زمانى مورد سرزنش قرار مىگیرد که دوام داشته باشد.)
«۱». تفاسیر مجمع البیان و نمونه.
جلد ۱۰ – صفحه ۵۳۸
۱۲- نشانه بندگى خدا نماز است. «عَبْداً إِذا صَلَّى»
۱۳- طاغوتها از بندگى خدا ناراحتند. (نه از افراد بىتفاوت و یا بنده هوسهاى خود یا دیگران) «یَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى»
۱۴- نام و نشان مهم نیست، عملکردها مهم است. (نام نهى کننده و نمازگزار نیامده است.) «یَنْهى- صَلَّى»
۱۵- سزاوار است کسى که امر به تقوا مىکند خودش از راه یافتگان باشد. «کانَ عَلَى الْهُدى أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى»
۱۶- ریشه طغیان دو چیز است: یکى آنکه خود را بىنیاز مىبیند. «رَآهُ اسْتَغْنى» دیگر آنکه خدا را نمىبیند و گمان مىکند خدا هم او را نمىبیند. «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى»
سلام دوست عزیز، از نوشتتون واقعا لذت برم نظرتون رو به طور متفاوتی ابراز کردین…
البته من کامنت های دیگتون رو هم خوندم
شما خودتون این مطالبو در آوردین یا در این زمینه مطالعات عمیق تر و تحصیلی دارین؟
سوال دیگه ای هم داشتم ، نماز رو واقعا با چجوری خوند که اون تاثیر واقعی رو روی ما بگذاره؟
ممنون میشم توضیح بدین🌹🙏🏻
سلام استاد شایسته عزیز
واقعا نوشته هاتون بسیار تاثیر گزار و از روی عشقه.
چقدر خوبه من گوش کنم.
این جلسه ۹ و ۱۰ دوره دستیابی رو هر چی گوش کنم سیر نمیشم،هر چند با توجه به سنم و سابقه نسبتا مذهبی ام هنوز یه خورده ترس دارم که بپذیرم ولی حقیقتی رو میفرمایید و میفرمایند استاد که آدم احساس خوبی میگیره.
چقدر لذت داره اینجوری زندگی کردن که هیچ عامل بیرونی رو دخالت ندی و فقط و فقط از خودت بطلبی.
خدایی که مرا خلق کرده راهی برای وصال دائمی گذاشته که البته با توجه به باورهایمان خودمون اون رو بستیم یا نگه داشتیم.
اما لذت بخشه وقتی اینا رو کنار بزنی و نوری رو ببینی و حرکت کنی و نور لحظه به لحظه زیادتر بشه.
نوری که تمام وجودت رو بگیره میفهمی که هیچ کس و هیچ چیزی تاثیری نداره و فقط و فقط رب العالمینه که هدایتت میکنه و به همه جا میرسی.
خدایا اینطوری منم میخام که جز تو را نپرستم و جز تو را نجویم و جز تو را نشنوم.
خدایا هدایتم کن به مسیری که توش فقط و فقط نعمت هست و هیچ چیزی جز نعمت وجود نداره.
اونجا جاده ای که همه خوبها هستن و به راحتی سوت زنان راه رو بهسمت بهشت طی میکنن.
خدایا به هر خیری از طرف تو محتاجیم
لا اله انت سبحانک انی کنت من الظالمین
سپاسگزارم
به نام الله یکتا
به نام او که عشق است
به نام او که سلامتی نیست
به نام او که برکت است
به نام اوکه زیبایی است
به نام اوکه امید است
به نام اوکه ثروت است
به نام اوکه دستان پدری نولزشگر است بر سر فرزندش
به نام او که مادری مهربان است برای طفلش
به نام او که باران رحمت است بر سر گلها
به نام اوکه زیبایی یه شاخه گل است
به نام اوکه پر باری یک درخت میوه است
به نام اوکه معرفت است
به نام او که برف است
به نام او که دریاست
به نام او که خورشید است
به نام اوکه حس خوب شیر دادن مادر به بچه است
به نام او که جریان عشق بین دونفر است
به نام او که حس خوب است،حال خوب است،انگیزه است وانرژی بالا
درو خدمت استاد نازنین ومریم جان زیبای من که روح خدا هستند برای نشان دادن راه او به ما
بهترین شیوه خواندن نماز به نظر من همراه شدن وهماهنگ شدن با انرژی عظیمی است که ما آن را خدا میدانیم وآنچه به قلب ما حکم میشود ،نماز یعنی توجه کردن به بهترین حالت وجود،توجه به حال خوب وماندن در حال خوب ،نماز یعنی سطح انرژی بالا ،امیدوار بودن ماندن در راهی که غیر حس خوب هیچ چیزی وجود ندارد نماز یعنی باور فراوانی .نماز یعنی تکامل رو طی کردن،.
سلام خداوند خالق ثروت و امید و عشق و پدر و مادر و … است و خود آنها نیست بلکه فراتر است و قابل وصف نیست.
به نام خدای مهربان، سلام.. سپاسگزارم ازخداوندی که هرلحظه هدایتمان میکند،جواب خانم شایسته زیبابودودل نشین،، اماامروزمتوجه نکته ای شدم دراینجامینویسم تایادم نرود.. ماوقتی میگیم فلانی انسان خدمتگزاری است. یعنی چه؟؟؟ آیایکباردرعمرش خدمت کرده یا۲باریا۳بار……….. نه! همیشه درحال خدمت است وجزویژگی های شخصیتی اش میباشد، درقرآن گفته شده نمازگزاران ! شکرگزاران!!! یعنی همیشه درحال نمازبودن، یاصلاه بودن!!! من ردنمیکنم نمازعرف راوخودم هم دوسش دارم ومیخونمش، امااگرمیخایم طبق قرآن عمل کنیم بایدنمازگزارباشیم، یعنی همیشه درحال نمازباشیم، یعنی درحال توجه کردن به خدا، درمسیراوگام برداشتن و…. همیشگی باشد، تاجزءنمازگزاران باشیم ان شاءالله ☘️☘️☘️
سلام
در مورد نماز من اصلا نمیتونم اینجور که بین مردم مرسومه نماز بخونم چند بار امتحان کردم ولی نشد فکرم همه جارفت جز حرف زدن با خدا …
تصمیم گرفتم اونجوری که راحتم باهاش رازو نیاز کنم
مثل یوگا یه جا میشینم باهاش حرف میزنم
خیلی شیک و مجلسی هرچقدر که طول بکشه بعد سپاسگزاری میکنم صبح ظهر شب اینکار رو میکنم حالم عالی میشه بعد میرم دنبال زندگی بعد هر موقع ساعت نگاه کنم جفت بیاد سپاسگزاری میکنم یدقیقه
در پناه خدا
سلام دوست عزیز
نماز رابطه قلبی انسان و خداوند متعال است
نماز در اصل صحبت بنده با خدا است
و از طرفی نماز معراج انسان است…
اینکه میگید یوگا بسیار غلط و شرک آلود است .. همان طور که ما مفهوم توحید فهمیدیم این که از خدا فرمان ببریم و از او بخواییم و از او اطاعت کنیم
خوب میدونیم نماز هم سنتی از آدم تا خاتم انبیا محمد مصطفی نبی اکرم اسلام (ص)
بوده و تا الان ادامه دارد
نماز از وجود خود انسان جوش میگیرید ارتباط که خدا به بنده اجازه میدهد که با او صحبت کند
ارتباطی که از مشغلههای بیخودی زندگی بیرون بیاید
نمازی که اگر به عمقش برید میفهمید چه عظمتی است.
البته اینم بگم که این یوگا که میگید هیچ اثری نخواهد داشت و جز دوری از خدا هیچ تاثیری ندارد شاید فکر کنید که نزدیک شدید ولی در اصل دارید دور میشی….
نماز رو باید خواند و تفکر کرد وبعد هیچوقت ازش جدا نمیشی
نمازی که سرور و سید شهدا ابا عبدالله الحسین در روز عاشورا به جا آورد انقدر اهمیت داشت که نزاشت از دستش بره…
یا اهمیت آن و محور محاسبه آن در آخرت
که اگر قبول شد شما رستگار و اگر نشد شما به بدبختی میرسید…
نماز رو باید با تفکر درک کنید
نماز از دستورات. خداوند عزوجل
باید عمل شود و فکر شود و به کلمات آن در قلب آدم برود
نماز رو اگر فکر کنید زمانی که میگید مالک یوم دین
میخواید پرواز کنید. شروع کنید و تلاش کنید و مستمر در نماز خواندن و احکام اسلام آشنا بشید و یا. بگیرید و به آثار و عواقب آن تحقیق کنید
دوستان عزیزم سلام من هم ادم مذهبی نیستم خیلی دوست داشتم بدونم نماز چه سودی برایم داره و هیچ وقت خوش باورم نبودم که زود هرچی بگن منم قبول کنم ایمکه سالهای سال طول کشید تا از انسانهای موفق همچون عرفا بالاخره جواب رو گرفتم و خودم تا نتیجه رو تست نکردم نماز رو قبول نداشتم ببینین دوستان همه ی پیامبران برحسب زمان زندگیشان و میزان درک انسانهای زمانه اگاهی رو که دریافت کرده بودند رو در اختیار قوم خودشان قرار می دادند هرپیامبری مخصوص قوم خودش اگاهی می داد تا اینکه اخرین پیامبر که تمام اگاهی لازم رو دریافت کرد برای عالمین محمد پیامبر للعالمین نه مخصوص قومی. حال برای اینکه راه سریع و اسان را امت طی کنند رو برایشان نشان داد سریعترین و راحت ترین اتصال با شعورکیهانی را هم به صورت کمی همان وضو و ایستادن به نماز و راه کیفی نظر وتوجه به همان نیروی برتر یعنی هم کیفی و کمی لازم و ملزوم همند و سریعتر به همان هدف اتصال به شعورکیهانی و دریافت هدایت و رشد و کمال هست همین کسی خواست سریع برسه بسم الله وگرنه از کسی بازخواست نمیشه چرا نماز نخوندی در اخر نتونی وصل بشی ضررش با خودت با ارزوی موفقیت برای دوستان گلم
سلام و درود
صلاه یا نماز خواندن در قرآن به معنی توجه کردن هست و این یک ارتباط درونی با خداونده نه انجام یک عمل فیزیکی به شکل خاص.
نماز خواندن یعنی توجه کردن به نکات مثبت، نعمت ها، ثروت ها، زیبایی ها، عشق، شادی و در یک کلام توجه کردن به خواسته ها یعنی چیزایی که میخوایم تو زندگیمون اتفاق بیفته و داشتنش به ما احساس خوبی میده.
باسلام و عرض ادب به تک تک دوستان هم فرکانسی در سراسر این دنیای زیبا و ثروتمند
به نظر من نماز یعنی ذکر خدا هر لحظه در ثانیه ثانیه زمان ها و مکان ها و حس سپاسگزاری در هر لحظه و شاد بودن و آرامش درون داشتن هر لحظه
من خودم ذهنم را تربیت کردم در تمام ۲۴ ساعته شبانه روز هر کجا و در هر زمان حس سپاسگزاری رو خودکار ذهنم تکرار می کنم و من این طوری نماز رو ترجیح می دهم
نه غیبتی- نه حسادتی- نه دروغی – همیشه همه جا شاد و در آرامش درونم هستم به لطف خدای رزق دهنده مهربان
باخدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چی خواهی کن
امید وارم منظورم رو توانسته باشم انتقال بدهم از خدا سپاسگزارم که هدایتم کرد تا این جواب رو به راحتی و در آرامش بنویسم
به امید بهترین ها برای همه
بی نهایت از همه سپاسگزا م
نماز و عبادت
وقتی به یاد میآورم که این نیرویی که بخشی از او هستم، قدرت خلق زندگیام را در دست فرکانسهایم قرار داده، آنوقت عبادت این نیرو را، کار کردن روی فرکانسهایم میدانم تا فراوانی اش را بیشتر باور کنم و خود را برای رابطهای بی واسطه با او و دریافت الهاماتش، لایقتر بدانم.
واوووو خانم شایسته باز هم سوپرایز شدم چون یه جواب دیگه به سوالم که خیلی وقت پیش پرسیده بودم از خداوند توسط شما داده شد، نماز نماز نماز یعنی کار کردن روی فرکانسهایم، فرکانسهایی که مالک من است، فرکانس هایی که جهان از طریق آن خواسته هایم را به من در قالب نعمت و ثروت و اتفاقات و شرایط به من ارائه می کند و خداوند هرچقدر که درکش کنم بفهممش ببینمش هدایت می کند
واووو تسلیم خدا بودن، طبق برنامه ریزی خداوند پیشرفتن تبعیت از قلب و هدایت شدن توسط الهامات خودشه آره خودشه نمیدونم ذوقم را چطور منتقل کنم ولی خییییییییییببببببببببببیلی باحاله
انجام کارها به شیوه او یعنی، اجرای قانون او. یعنی اجرای توحید. برای من صلوه یعنی تمام لحظاتی که میتوانم در مسیر توحید بمانم.
بند بند حرفاتون داره غافلگیرم میکنه اونقدر شیرینه اونقدر ذهن و روحم را به هماهنگی میرسونه انگار که کل دنیا را بهم داده باشن خیلی حالم خوبه الان خیلی
فراوانیای که هر لحظه مثل باران بر من میبارد و مثل خورشید بر من میتابد. اما به اندازهای که این ارتباط را تأیید میکنم و به این فروانی توجه(صلوه) میکنم، در دسترسم قرار داده میشود.
هی وای ای وای ای خانم شایسته، اوووووووه اصلا دارم میترکم از این همه آگاهی و چقدر مطمئنم که با درک این آگاهی های ناب چه روزهای عالی را شما دارید و من هم پیش را دارم و دوست دارم داد بزنم خدایا شکککککککککرت وداد هم زدم همین الان خداااااااااااااایاااااااا شکرت
خانم شایسته عزیز باور کن چند ساعت پیش بهم الهام شد که نعمت میخوام باهات مسابقه بدم، تو تا میتونی نعمت منو بشمر و من هم اونقدر نعمت بهت میدم که نتونی بشمری و منم جدی و شوخی با اینکه میدونم خداوند نعمتهاش بینهایته گفتم خدا اینقدر میشمرم که هر روز امتیاز بیشتری کسب کنم و این چالش بین من و خدا است و اینو تو یه دیگاهم نوشته بودم امروز
به نام الله یکتا
خدایا هزاران بار شکرت بابت همه چیز
سلام خدمت همه عزیزان چه کامل و بر خلاف باورهای پوسیده من جواب داده شده چقدر انرزی گرفتم
اوایل ورودم به اینجا و با تمارین و ادامه دادن احساس کردم که باید قران رو بخونم شروع کردم به خوندن قران دیدم نوشته نماز به پا دارید {اینجوری معنی شده بود}و من هم طبق باور های خودم گفتم که حتما همینه بار ها کلی تمرکز میکردم که با دقت بخونم کلی دقت میکردم که اشتباه نکنم و این موضوع کلی احساس بدی بهم میداد بارها خسته بودم اما به خودم میگفتم نه کلید موفقیتت همین نمازه هر وقت نمیخوندم یا قضا میشد اتفاقاتی که می افتاد از نخوندن نماز میخوندم و کل ذهنم در طول روز در گیرش بود اما ی جای گفتم بابا چه کاریه بزار اصلا نخونم ببینم چه اتفاقی میوفته و هیچ اتفاقی نیافتاد بلکه اتفاقات خوبی هم برام افتاد خدایا شکرت که نماز برای من یعنی در احساس خوب موندن و در هر حال شکر معبود گفتن نماز یعنی نیکی کردن و در هر حال انفاق کردن در حقیقت نماز یعنی پاک ماندن در فساد /اب ماندن در دمای انجماد /نماز یعنی سادگی /در کمال برتری افتادگی نماز یعنی عذت نفس نماز یعنی کنترل ذهن نماز یعنی با قلبت حرکت کن نماز یعنی نگران نباش و نترس معبود راببین نماز یعنی عشق ورزیدن به همنوع نماز یعنی تلاش برای رسیدن به هدف نماز یعنی مردی کردن و خود بودن نماز یعنی بر سر نفس خود امیر بودن .نماز یعنی فتاده را پای نزدن نماز یعنی دست فتاده گرفتن نماز یعنی ارامش نماز یعنی پاک سرشت نماز یعنی عقل و هوش رو کنار گذاشتن و با گوش دل شنیدن و با دل حرکت کردن و بادل دیدن
با عرض سلام خدمت استاد عباسمنش وهمر اهان عزیز
مطالب عالی بود واقعاً لذت بردم انسان باید در تمام لحظه های زندگیش بیاد خدا باشه وسپاسگزار باشه واین باعث میشه که به نشاط برسی واز زندگیت لذت ببری ولی نماز همان چیزی هست که پیامبر میخوندن وچون ما بدون تحقیق در مورد نماز اون رو از بچگی میخوندیم بخاطر ترس از جهنم وطمع بهشت میخوندیم ازاون لذت نمیبردیم ولی وقتی باحضور قلب نماز میخونی حس فوق العاده ای به انسان میده در زمان اذان یا نماز ارل وقت انرژیهای کیهانی بیشترین حد هستند وضو باعث باز شدن چاکراها میشه وبا حرکات نماز میتونیم انرژی های کیهانی رو دریافت کنیم روبه قبله ایستادن وسجده باعث تخلیه انرژی های منفی میشه تکرار ذکرهای نماز مانند جملات تاکیدی هست که مرتب ودر یک زمان تکرار میشه وباعث تغییر باورها میشه وتکرارذکر های نماز باعث رسیدن به توحید میشه درنماز دعا میکنم برای خودمون ودیگران و خدا رو ستایش میکنیم البته باید حضور قلب داشته باشیم که این در صورتی امکان پذیر میشه که ما در طول روز حضور خدا رو اخساس کنیم وبا تمام وحود از خدا سپاسگزار باشیم من به این نتیجه رسیدم اگر با تمام وجودت از خدا سپاسگزار باشی وبه یادش باشی میتونی در هنگام نماز حضور قلب داشته باشی واحساس کنی داری با معشوقت حرف میزنی وای چقد لذت میبرم اشک میریزم ومیخندم از این همه خوشبختی
سلام دوستان عزیز.
اگر ده سال یا بیست سال یا سی ساله داریم نماز میخونیم ولی همچنان در فقر و ذلت و بیماری و سختی روزگار میگذرونیم به نظرم وقتشه یه تصمیم جسورانه بگیریم.شاید دلریم راهو غلط میریم.باید فکر کنیم.بدون ترس از خدای موهوم که تو ذهنمون ساختیم.بدون تعصب.
به نظر من اگر خداییو قبول دارم که رب العالمینه و فرمانروای اسمانها و زمینه .نباید انقدر این خدارو محدود ببینم که حتما باید به یک شکل خاص و به زبان عربی که هیچی ازش نمیفهمم صدا بزنم.
من بیست و هشت سال نماز خوندم ولی صدایی ازش نشنیدم .
کسی داره این حرفو میزنه که به جرات میتونم بگم نمازش همیشه اول وقت بوده.
بعد دیدم این خدایی که من برای خودم ساختم که باید به زبونی باهاش حرف بزنم که زبون مادری من نیست و هیچی ازش نمیفهمم نمیتونه الله واقعی باشه.دارم خدای اشتباهیو میپرستم.وقتی هر پیامبری به روش خودش با خدای خودش ارتباط برقرار میکرده چرا من که هیییچ فرقی با نوح با عیسی با موسی و با محمد ندارم نباید با روش خودم و اونطوری که باخدا حال میکنم نباید باهاش حرف بزنم؟؟؟؟
بیست و هشت سال نماز خوندم ولی بخاطر نوع نمازی که خوندم حتی تو لحظه نماز هم ارتباطی با خدا نداشتم.اللن نماز نمیخونم ولی کل روزم شده نماز شده یاد خدا شده صلاه.
و الان دیگه هیییچ محدودیتی برای حرف زدن با خدا ندارم.
با خدا حرف میزنم خر طور که دوست دارم.هر زمان که دوست دارم.تو هر جایی که دوست دارم با هر شرایطی که دارم و تو هر وضعیتی که هستم.حتی زمانی که مثلا در حال عشقبازی با همسرم هستم دارم صلاه میکنم.مثل قبل انقدر کوته فکر نیستم که باخودم بگم الان که مثلا من پاک نیستم پس نمیتونم باخدا حرف بزنم.
پس حتما باید یاد خدا رو به تعویق بندازم تا بعد از غسل کردن با خدا حرف بزنم.
حرف غسل شد
تا حالا فکر کردید چرا باید غسل کنیم؟؟؟واقعا چرا؟؟؟
مگه غیر اینه که خدا در زمانی به ادما گفته غسل کنید که شاید سال تا سال بدنشون رنگ ابو نمیدیده.ایا الانی که ما در طول روز چند بار دوش میگیریم و بعد از هر بار نزدبکی با همسر بلافاصله دوش مبگیریم عاقلانس که بعد عز دوش باز غسل هم بکنیم؟؟؟خداوکیلی بدون تعصب بگید.نیاز واقعا؟؟؟یعنی شامپوهای چند صد هزار تومنی تاثیری در پاکی نداره ولی به ابی خالی با شیوه خاصی اگر به بدن بخوره بدنو پاک میکنه؟؟؟؟میدونم که نود و نه درصد این خرارو قبول نمیکنن.ولی بد نیست بهش فکر کنیم.
در مورد بسیاری از مساعل همینطوره دقیقا
نماز هم مستثنی ازین امر نیست
حضرت محمد به روش خودش نماز میخونده.من هم هیچ تفاوتی با ایشون ندارم بنابراین خودم تصمیم میگیرم جطور با خدای خودم حرف بزنم.
مگه وقتی با عشقم میخام خلوت کنم کسی باید بهم بگه چی بگم یا جطور رفتار کنم که الان بخاد کسی بمن بگه با خدام با عشقم چطور حرف بزنم؟؟؟
به نطر من ما هر چی میکشیم از تفکر نکردنه.ازین که فقط تقلید کردیم فقط پیرو بودیم و بکل کرکره عقلو کشیدیم پایین.خدا از هر حرفش منظوری داشته و حکمتی توش بوده حالا حکمت حرفاشو باید با مغتضیات زمان هماهنگ کنیم و کاریو انجام بدیم که عقلمئن میگه درسته نه اینکه بقیه میگن
خدا دونبال اطلاعات،نه عبادت!!!
خخخخ تو دیگه زیادی فهمیده ای
خداروشکر دوست عزیز
.کاش همه میتونستن بفهمن
خدا ،دونبال اطاعت،نه عبادت.
بالا اشتباه نوشتم اطلاعات😌
منظور شیطان خیلی عبادت خدا را کرد ولی اطاعت نکرد و بر آدم سجده نکرد.
ولی فرشته ها هم عبادت میکنن هم اطاعت👼👼👼
باسلام به استاد عزیز خانم شایسته و همه عزیزانی که این مطالب رو می خونن منم از کسانی هستم که سالهای طولانی نمازی می خواندم که هیچ کدوم از مشخصاتی که خدا در قرآن در مورد مصلین گفته در من وجود نداشت ونمازی که خداوند فرموده انسان نمازگزار رو از فحشا و منکر دور می کنه (آن الصلوات تنهی عن الفحشاء والمنکر) نبود ولی اگه یک وعده نماز نمی خوندم بشدت احساس گناه میکردم و گرفتار عذاب وجدان بودم به لطف الهی حدود سال 82 به یکی از کلاسهای یوگای ذهن هدایت شدم که تاثیر عجیبی در روند خداشناسی ام داشت چون استاد این کلاسها یک خانم هندی بود که مادرش مدرس تمام دروس یوگا در همه سطوح بود از اون زمان من تازه به بعد مهربانی و بخشندگی خداوند توجه کردم و تونستم خداوند رو بدون توجه به بهشت و جهنم عبادت کنم و نتیجه این تغییر و پیگیری هاباعث شد به سایت استاد عباسمنش هدایت بشم و بعد از50 و چند سال بتونم عشق الهی رو دریابم واحساس آرامش کنم
اما در مورد نماز باید بگم کلمه صلاه که در قرآن بارها با مشتقات تکرار شده به معنای رویکرد می باشد و در زبان فارسی نماز به هیچ وجه ترجمه کلمه صلاه نیست و اما اینکه خداوند هیچ شیوه خاصی برای انجام آن در قرآن مطرح نکرده بدلیل دلی بودن و ارتباط معنوی با خداونده و در اصل اینکه گفته شده به تعداد انسانهای روی زمین راه برای رسیدن به خدا هست کاملا درسته
اما به نظر من با توجه به اینکه خداوند به رکوع و سجود در قرآن اشاره کرده و همینطور ما پیام آور وحی رو به عنوان الگوی برای اجرای تعالیم قرآنی می شناسیم و حضرت محمد از پیروانش خواسته که به عترت ایشان که قطعا از خود پیامبر برای اینگونه مسائل الگو می گرفتن هم توجه داشته باشن و ما اونهارو بعنوان انسانهای کاملی که میتونیم ازشون الگو بگیریم میشناسیم پس صلات و رویکردها به خداوند بهتره که با توجه به آیات قرآن به شیوه پیامبر باشه و قطعا پیامبر هیچگاه عملی خلاف کلام خداوند انجام نمیدادن پس چیزهایی که می بینیم به ایشان یا معصومین نسبت میدن ولی هیچ مطابقتی با قرآن نداره نمیتونه صحیح باشه و درصد بسیار زیادی از روایات و احادیث و توضیحات سخت گیرانه ای که در مورد نماز و روزه و سایر احکام می بینیم و می شنویم جعلی بوده و اساس الهی ندارند
در آخر یه توضیح در مورد ساعات ارتباط با خداوند میدم که امروزه به اثبات رسیده که در 5 زمان تاثیر انرژی سایر کرات بر زمین در بالاترین سطح قرارمی گیره و زمین بیشترین انرژی کایءنات رو دریافت میکنه 1زمان طلوع خورشید 2 موقع غروب خورشید 3 ظهر درست زمانی که خورشید کاملا عمود به زمین می تابه 4 هنگام سحر و طلوع فجر و 5 بعد از نیمه شب وقتی که شب در بالاترین حد تاریکی قرار داره که در این زمان بیشترین انرژی سایر کرات وارد جو زمین میشه و دقیقا یه همین دلیل سفارش شده که دراین زمانها ما نماز برپا کنیم و رکوع و سجده انجام بدیم تا به بیشترین حد آرامش برسیم و یا نیمه شب برای ارتباط با خدا بیدار بشیم و خلاصه به نظر من هر کدوم از این اعمال دلیل خاصی داره مثلا اینکه کف دستها و خصوصا نوک انگشتان به شدت قابلیت دریافت انرژی دارن و یکی از دلایل سجده تماس سر انگشتان با زمین هست که باعث دریافت انرژی و تقویت قوای جسمی و روحی میشه یا مثلا دریافت انرژی از چاکرای پیشانی و من سالها پیش با انجام تمرینات یوگا این مسائل رو کاملا تجربه کردم اگه توفیق، پیدا کنم بازهم به دوستان عزیز عضو سایت تجربیاتم رو میگم و نظراتشون استفاده بیشتری می برم همواره سپاسگزار خداوندم که من رو به این مدار هدایت کرد و از تعالیم استاد عباسمنش خیلی خیلی بهره بردم و براشون آرزوی سلامتی و سربلندی دارم. یادم رفت بگم اگه دوست داشتین می تونید عضو کانال تفسیر قرآن استاد عبدالعلی بازرگان بشید و توضیحات عالی و خردمندانه ایشون در مورد آیات قرآن رو بشنوید فوق العاده س
دوست عزیز سلام . خوشحال میشم در مورد یوکا و ارتباط با نماز بیشتر توضیح دهید. باسپاس از استاد گرانمایه که چنین سایتی درست کرده که هزاران هم مدار با هم داریم تبادل اطلاعات میکنیم و همه ما چند هدف مشترک داریم . و در نهایت حس میکنم که یکی از اهداف همه ما اینکه بریم استادو بغل کنیم و ببوسیم و نهایت تشکر را حضوری انجام دهیم . به امید اون روز…
سلام به همه دوستان خوبم. من خودم قبلا نماز میخوندم و الان مدتیه یه جور دیگه با خدا ارتباط بر قرار میکنم. من قبلا فقط میخواستم یه تکلیفی انجام بدم و تموم بشه بعد میگفتم آخیش راحت شدم
اگه نمازم دیر میشد همش استرس داشتم که زود بخونم قضا نشه بعد همش یه حس بد و عذاب وجدان داشتم که نمازم قضا شد. من خیلی با خودم فکر کردم گفتم یه مدت یه جور دیگه با خدا ارتباط بر قرار میکنم
من الان در تمام لحظه های زندگیم خدا رو کنارم حس میکنم با تمام وجود بابت داشته هام و اتفاقات خوب هرچند کوچک از خدا سپاسگزاری میکنم
هر شب ساعت ها با خدا خلوت میکنم و با زبان دل خودم باهاش حرف میزنم و واقعا نمیفهمم که زمان چطوری میگذره و خیلی خیلی حس خوبی بهم میده
اکثر وقتها برای خدا مینویسم انگار خدا دوستمه و دارم براش نامه مینویسم بعد از یه مدت که دفترم رو باز میکنم و نامه هایی رو که برای خدا نوشتم میخونم واقعا لذت میبرم واای که چه حس خوبیه… خدا جونم دوست دارم
به نظر من هر کسی اونجوری باید با خدا ارتباط برقرار کنه که بهش حس خوب میده حالا هر کسی به یه طریقی
چه ایده ی جالبی نامه نوشتنـ به خدا? ممنونم دوست خوبم
سلام خدمت استاد و دوستان عزیزم
خیلی دوست دارم این مسیرو چون هیچ اجباری در اون نیست و دو سخن استاد بسیار روی من تاثیر گذاشت
1- از کسی یا چیزی برای خودت بت نساز
2- خودت بهش برس
دوست شماره 108 خیلی زیبا جواب دادن و خودشون به این رسیدن که چرا و چگونه باید نماز بخونن و هرکسی میتونه تو این موضوع آزادانه بهش برسه
ممنون بهترینها و براتون آرزومندم
سلام بر استاد آگاهی ها به به لذت بردم از این پاسخ عقل کل پاسخی که من هم از اتصال با خدای درونم از عمق جانم دریافت کردم همین بود. نماز یعنی توجه به خداوند توجهی که از عمق جان باشد و با انجام آن ما به احساس آرامش عمیق درونی میرسیم. چیزی که من تجربه اش کردم و به این رسیدم زمانیکه من ارتباطی قوی و نرم و راحت و دلپذبر با خدای خودم داشته باشم دیگه همه چی تو دنیا درست میشهه جنس اتفاقات زندگی بسیار نرم و لطیف میشه همه چی راحت اتفاق میافته انگار سوار بر موج ها با نیرویی بسیار قدرتمند در این جهان حرکت می کنیو هر کسی به نحوی با خدای خود به مراقبه میپردازد و مهم ترین اصل آن سپاسگزاری ست از تمام نعمات ریز و درشتی که این آگاه بی همتا به ما ارزانی داشته است . من خودم به شخصه نماز خوندن خیل یدوست دارم و بعد از آن هم فقط برای خودم ذکر بسم الله الرحمن الرحیم میگویم و با این ذکر پله هایی میبینم که بالای سرم می اید و از انها بالا میرون و به آغوش خودایم میروم. و در آنجا هر آنچه را که بخواهم از خودش طلب می نمایم و تجسم میکنم که همه چی خیلی راحت برام اتفاق افتاده است از اون بالا خودم و خواسته ام را می بینم که برای معبودم سر سوزنی بیش نیست و خیلی راحت پیش از خواندنم به اجابت رسیده است. واقعا چه قدر خوبه که برای ارتباط با خداوند نیازی به آ برق گاز تلقفن اینترنت و یا مکان خاصی نداریم و این شعور الهی حتی از نفس کشیدن هم به ما نزدیکتر است و ما راعاشقانه دوست دارد. باید روی باورهایمان و آگاهی هایمان کار کنیم و آنها را در تار و پود وجودمان یکی کنیم. این موقع هست که بزرگی خداوند را میبینی کافیست باور کنی ! واقعا خدایا شکرت که طرف ما در کل کیهان تو هستی معبود زیبای من. آگاهانه و عاشقانه دوستت دارم .
کلا فقط باید در لحظه حال بود و زیبایی ها را دید و آنها را تحسین نبود و مدام بگوییم واقعا خدایا شکرت این جمبه را چند روز امتحان کنید و تاثیر شگرف و حیرت انگیز آن را ببینید.
به نام خالق زیبایی ها سلام .
مدت ها سوال من درباره نماز و صلا بود تا این که بالاخره تصمیم گرفتم برم دنبال آیاتی که در آن از صلا و رکوع و سجده و قبله استفاده شده و متوجه شدم اولا معنی نماز در فارسی خم و راست شدن تعزیم کردن هست در گذشته وقتی افراد دیدن مردم خم و راست میشند اسم صلو نماز گذاشتن .
قبله هم به معنای جهت . سو . بود و وقتی آیه ای که در قران خداوند به پیامبر گفته بود که میبینیم تو روی به آسمان میکنی و پریشانی پس ما جهت عوض میکنیم در واقع پاسخ خداوند به درخواست محمد برای احساس بهتر
و همین طور متوجه شدم صلا به معنی توجه هست و آنجا که گفته در آیات نماز میانی منظورش توجه میانه و معتدل هست بدون افراط و تفریط و رب بارها گفته که زیاده روی در هر چیزی اشتباه غلط گمراهی .
ولی با تمام این ها توصیه من به عنوان کسی که این سوال بزرگ در ذهنش حل شده این که فارق از آنچه که گفته شده و این جا می خوانید یک بار برای همیشه برید دنبال ریشه صلا و قبله و سجد و رکوع بگردید در قران آیات مطالعه کنید به قول استاد قران با قران بررسی کنید به دنبال تضاد کلمات داخل خود قران باشید ریشه کلمات دربیارید و به تفاسیر افراد توجه نکنید . در این زمینه نترسید و ایمان داشته باشید که خداوند هدایتتون میکنه و بهترین جواب که قلبتون آرام بشه بهتون میده حرکت از شما اما جواب و هدایت از رب .
یاحق
سلام دوست عزیز ،پاسخ من چندسال از سوال شما گذشته ولی من نظر خودم را میزارم ،
من از وقتی که فهمیدم نماز میتونم بخونم نماز خوندم ،اوایل در حد رفع تکلیف دینی و بعدها احساس میکردم من نماز را که میخونم حالم خوبه احساس ارامش دارم ،احساس میکردم به خاطر خیلی از نعمت هایی که خدا بهم داده حتی نعمت سلامتی من وظیفه دارم طبق تکلیف دینی نماز بخونم و احساس سختی نداشتم ،یک وقتایی هم که نرسیدم بخونم سعی میکردم هر زمان که میشد جبران اون را بکنم ،اون زمان من از قانون اطلاعی نداشتم ولی شک و تردید های زیادی در موارد مذهبی برام بود ولی با نماز حالم خوب بود و مقاومتی نداشتم شاید بازم زیاد متوجه اصل نماز نبودم ولی همون که زمان هایی این کار را تکرار میکردم برام احساس اینو داست که جهان قدرتی داره که میشه بهش وصل شد و سپاسگزارش بود و خواسته ها را ازش خواست تا اینکه با قوانین اشنا شدم و کیفیت نماز خواندنم بهتر شد و چقدر بیشتر ارتباط قلبی و توحیدی وقت نماز برام داره بازم با شکل نماز مقاومتی ندارم چون اصل اون توجه است و شکل نماز یک قالب برای توجه هست و میتونه این جوری هم انجام بشه و مهم نفس توجه و سپاسگزاری است ،چقدر الان فکر میکنم چی میشه که اینقدر سپاسگزاری و توجه به داشته ها فرکانس میاره بالا متوجه شدم که اگه مثل تمرین ستاره قطبی که اوایل برامون حالت رفع تکلیف داره ولی بعد این توجه به خواسته ها و قدرت خلق کنندگی میتونه سرایط برامون اسان کنه ،وقتی من نماز میخونم ویا دارم سپاسگزاری میکنم این لطف سپاسگزاری کردن و توجه به داشته ها باعث میشه من در مدار دریافت خوبی ها قرار بگیرم و اگرنه خداوند هیچ احتیاجی به توجه و یا نماز و یا سپاسگزاری من نداره و اگه در قران هم گفته شده که صلاه کنید بازم برای اینکه من حالم بهتر بشه وبرای خدا هیچ فرقی نداره من سپاسگزار باشم یا نباشم و چقدر خدا راه را واضح. بهمون نشون داده ولی همین موضوع چقدر حاشیه پیدا کرده و چقدر مسئله شده برامون امیدوارم درکم بتونه کمک کننده باشه و همه ما به سمت توجه به زیبایی ها و درک نعمت ها و. نگاه توحیدی بیشتر هدایت شویم .
سلام و درود به همه دوستان و عزیزان همراه،
سلام خدمت استاد عزیزم وسرکار خانم شایسته عزیز
با احترام به تمامی نظرات دوستان و همراهان عزیز
منم نظر خودم رو اینجا عرض میکنم خدمت تمامی عزیران
زمانهای زیادی بود که خداوند را به صورت نمازهای یومیه عبادت می کردم نمیخام فاز روشنفکری بگیرم
ولی متاسفانه عموم مواقع فقط وفقط حالت رفع تکلیف داشت و ترس از خداوند
و هیچ لذت خاصی نداشت البته حتما هستن دوستانی که نماز را به صورت توصیه شده در اسلام میخونن و حتما لذت هم میبرند.
ولی اگر بدون هیچ تعصبی یه تحقیق و بررسی کنیم متوجه می شویم که عموم افراد هیچ لذتی نمیبرند
وصرفا جنبه رفع تکلیف داره و متاسفانه بعضی جاها از جمله ادارات و ارگانها جنبه ریا و تظاهر به خود گرفته هست.
آرزو دارم که هر کدوم از ماها خدای درونمون رو پیدا کنیم و تنهای تنها اون رو عبادت کنیم ،تنهای تنها از اون کمک بخواهیم و تنهای تنها برای اون سجده کنیم و تنهای تنها به اون توکل کنیم و خروجی این اعمال پیدا کردن احساس خوب هست واگر به روشی مدعی نماز خواندن هستیم ،مدعی ایمان داشتن هستیم ولی حالمون خوب نیست،احساس خوبی نداریم،نا امیدیم ،یعنی باید به فکر فرو بریم که یه جای کارمی لنگه
خوشا آنان که دائم در نمازند
احسنت به شما، دقیقا خیلی ازافراد وخودمنم فقط حالت رفع تکلیفه،اون صلاه حقیقی که خانم شایسته نوشتن بایدبرامون آرامش بیاره وحس خوب، این چه نمازیه که بانخوندنش بایدبرم جهنم؟ چراپس توقران درنوردش نیست؟ همه عمرم باترس نمازقضاونمازنخونده وجهنم سپری کردم،جهنمی ازترس،، ازخدامیخام ماروبه سمت عبادت واقعی اش اون صلوه واقعی هدایت بکنه،آمین🙏🙏🙏🌼🌼🌼
دیدگاهی که عزیزان در مورد نماز دارند برام جالبه چون در قرآن همه شرایط نماز خوندن رو گفته .حتی به نماز جمعه هم توجه کرده درباره رکوع و سجود قرآن هم توضیحاتی داده حتی در مورد نماز در سفر که کوتاه تر باشه هم توضیحاتی داده سوره نسا آیه 101و102 کامل در این باره توضیح داده درباره نماز در جنگ هم توضیح داده بعد یه عده میان می گن که نماز به معنای توجه کردنه لطفا نظرات خودتونو در قرآن دخیل نکنید
سلام یعنی همه آیاتی که در خصوص نماز در قران آمده به معنی « توجه کردن » است؟؟؟؟؟؟
آیات قرآن که دلالت بر وجوب نماز می کن ن د ، بسیارند که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
1 ـ « وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعینَ » [1] و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید ؛ و هر کار خیری را برای خود از پیش می فرستید ،آن را نزد خدا (در سرای دیگر ) خواهید یافت… .
2ـ « حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاهِ الْوُسْطی … » [2] در انجام همه نمازها به خصوص نماز وسطی =(نماز ظهر )کوشا باشید!…
3 ـ « … فَأَقیمُوا الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنینَ کِتابًا مَوْقُوتًا » [3] ، نماز را (به طور معمول)انجام دهید، زیرا نماز وظیفه ثابت ومعینی برای مؤمنان است!
4 ـ «… وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ » [4] ، ونماز را بر پا دارید! و به مؤمنان بشارت ده ( که سر انجام پیروز میشوند! )
5 ـ « أَقِمِ الصَّلاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اللَّیْلِ …» [5] ، نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر ) تا نهایت تاریکی شب(= نیمه شب) بر پا دار ؛… .
6ـ «… أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری » [6] ، نماز را برای یاد من بپا دار !
7ـ « وَ الَّذینَ هُمْ عَلی صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ » [7] ، و آنها (= مؤمنان) بر نمازهایشان مواظبت می نمایند
8 ـ « … وأَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إیتاءَ الزَّکاهِ … » [8] ، و انجام کارهای نیک و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم ؛…
9 ـ« وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ … » [9] ، و نماز را بر پا دارید، و زکات بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید.
10- « … وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکینَ » [10] ، و نماز را بر پا دارید و از مشرکان نباشید.
نمی دانم والله………………….