بهترین شیوه برای خواندن نماز چیست؟ - صفحه 2

دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگی

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگیبهترین شیوه برای خواندن نماز چیست؟
11

اگر تعریف ما از نماز، ارتباط با نیرویی است که‌ تمام قدرتها و نعمت‌ها را از او می‌دانیم‌، به نظر من بهترین شیوه برای ارتباط با او را وقتی درک خواهیم کرد که قوانین این نیرو را درک کنیم یا به قول استاد عباس منش بتوانیم فکر خداوند را بخوانیم و زاویه نگاه مان به جهان و اتفاقات اطرافمان را نزدیک کنیم به قوانین این نیرو.

به نظر من نماز یک ارتباط درونی با منبع است و چگونگی این ارتباط درونی را دیگران نمی‌توانند برای من تعیین کنند. ما در قرآن هیچ شیوه‌ی مشخصی برای نماز خواندن پیدا نمی کنیم. فقط درباره این صحبت می شود که پیامبران صلوه می کردند.

آنچه که «نماز» نامیده ایم در قرآن به صلوه یاد شده است. صلوه از ریشه «ص ل و» است. قرآن همواره مهم ترین موضوعات را‌، از طریق تضادهای آن به ما توضیح می دهد. زیرا این بهترین شیوه برای رسیدن به درک صحیح و عمیق درباره یک مفهوم است.

در قرآن  تنها آیه ای که در باره معنی و مفهوم صلاه صحبت شده است، این آیه از سوره قیامت است که می گوید:

فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلىَ‏(31)

وَ لَکِن کَذَّبَ وَ تَوَلىَ‏(32)

یعنی تصدیق نکرد و توجه نکرد بلکه تکذیب کرد و روی برگرداند

همچنانکه در این آیه می بینید در مقابل کلمه صَلىَ‏، کلمه تَوَلىَ را به معنی روی برگرداندن آورده است. پس صلوه یعنی توجه کردن؛

صلوه یعنی به سمت خدا رفتن و در مسیر او قدم برداشتن و با قوانین او هماهنگ شدن و خداگونه شدن و وجودت را برای اجرای قوانین خداوند هموار کردن. یعنی مقاومت نکردن در برابر الهامات قلبت.

همان مسائلی که استاد در جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط درباره هماهنگی میان ذهن و روح بیان می کند یا در جلسات ۹ و ۱۰ راهنمای عملی دستیابی به رویاها درباره شناخت نیرویی صحبت می کند که آن را خدا نامیده‌ایم.

ما با صلوه کردن به خداوند به عنوان منبع قدرتها و نعمت‌ها توجه می‌کنیم‌ و قانون این است که به هر آنچه توجه کنیم‌، آن را وارد زندگی‌مان می‌کنیم‌.

پس شیوه‌ی این توجه را احساس‌مان تعیین می‌کند. یعنی قطعا باید شیوه‌ای باشد که این ارتباط به قول خداوند ما را به آرامش برساند و الابذکرالله تطمئن القلوب بشود.

یعنی اگر شیوه شما در برقراری ارتباط‌ با این نیرو، شما را به آرامش و اطمینان قلبی می رساند، پس این ارتباط درست است.

اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو ویژ‌‌گی های شیطان گونه ای مثل طمع‌، بخل‌، خشم‌، نگرانی‌، پریشانی و ترس را از شما دور می‌کند‌ و به هر ویژ‌‌گی خداگونه‌ای مثل عشق وروزی‌، سپاسگزاری‌، ایمان‌، اطمینان قبلی و امید نزدیک می‌کند‌، یعنی این ارتباط درست برقرار شده است.

هرچه قوانین این نیرو و موجودیت فرکانسی خودمان را بهتر بشناسیم، چگونگی برقراری این ارتباط درونی و بندگی کردن در برابر این نیرو را بهتر درک می کنیم، بیشتر به این نیرو اعتماد می کنیم و بیشتر روی قدرت و هدایت هایش حساب می کنیم. در نتیجه نگرانی هایمان کمتر می شود و  به آرامش و اطمینان قبلی بیشتری می رسیم.

در قرآن نیز آمده که محمد، موسی و عیسی صلوه می کردند اما عیسی به شیوه خودش و موسی هم به شیوه خودش. محمد به همان شکلی که عیسی صلوه می کرد، آن را انجام نمی داد‌، بکله شیوه خودش را داشت

من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «الا بذکرالله تطمئن القلوب» را نشانه ی درستی رابطه ام با خداوند و صلوه کردن بدانم.

من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در عمل اجرا کنم یعنی‌: نادیده بگیرم هر  توصیه، تهدید، راهکار یا پیغامی که از جانب شیطان ذهنم می‌آید و به من احساس ناامیدی‌، نگرانی‌، درماندگی‌، ترس و کمبود می‌دهد.

برای من صلوه یعنی‌، متمرکز کردن کانون توجه‌ام به نشانه‌های قدرت این نیرو که‌ خودش را در فراوانی‌، ثروت‌، عشق‌، سلامتی‌، سپاسگزاری و هر خیری نشان می‌دهد که داشتنش را می‌خواهم.

‌برای من تسبیح خداوند یعنی‌، تمام لحظه‌هایی که می‌توانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجه‌کنم‌، می‌توانم نعمت‌های اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم‌، می‌توانم نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد‌، توانایی‌های‌شان را تحسین نمایم‌ و می‌توانم پذیرای این‌همه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاری‌است.

برای من صلواه یعنی‌، به جای خشم‌ و انتقام‌، فرکانس‌های خودم را دلیل نتایجم بدانم‌، سپس به جای سرزنش خودم‌، برای تغییر فرکانس‌هایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم‌، رابطه‌ی همیشگی‌ام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و هدایت من را به عهده گرفته است.

همان نیرویی که قانونش ان مع العسر یسری‌ است.

وقتی به یاد می‌آورم که این نیرویی که بخشی از او هستم‌، قدرت خلق زندگی‌ام را در دست فرکانس‌هایم قرار داده‌، آنوقت عبادت این نیرو را‌، کار کردن روی فرکانس‌هایم و کنترل کانون توجه ام می‌دانم تا فراوانی ها و نعمت هایش را بیشتر ببینم، سپاسگزارتر باشم، روی هدایت هایش بیشتر حساب کنم و خودم را برای دریافت برکت هایش بیشتر لایق بدانم.

صلوه یعنی‌، تابع هدایت قلبم بشوم. یعنی وجودم را برای جاری شدن آنچه هموار کنم که‌ به من‌، احساس امید‌، ایمان‌، یقین و اطمینان می‌بخشد و از هر آنچه روی برگردانم که مرا  در پیروی از هدایت های این نیرو مردد می کند و برایم بانگ نا امیدی سر می دهد.

آگاهی‌های دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها خصوصاً جلسه نهم و دهم این دوره، نقطه عطف درک و اجرای توحید برای من بوده و بهترین شیوه عبادت و صلوه را به من آموخته. هربار که دوباره در انجام کارها به شیوه ذهنم غرق می‌شوم‌، سری به آن آموزش‌ها می‌زنم تا خداوند دوباره شیوه‌اش را به یادم آورد.

برای من هیچ شیوه‌ای بهتر از این نیست که‌، اجازه دهم کارها به شیوه برنامه‌ریزی این نیرو انجام شود. نیروی که دارای قدرت بی نهایت و بخشندگی بی حساب است. نیرویی که از کلیت مسیر آگاه است.

انجام کارها به شیوه او یعنی‌ اجرای قوانین او. یعنی اجرای توحید در عمل. برای من صلوه یعنی تمام لحظاتی که می‌توانم در مسیر توحید بمانم.

توحید یعنی‌: من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمت‌هاست. توحید یعنی رابطه‌ی ابدی‌ام با فراوانی ها را بیاد بیاورم‌، تا روی هیچکس دیگری حساب نکنم یا از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.

فراوانی‌ای که هر لحظه مثل باران بر من می‌بارد و مثل خورشید بر من می‌تابد. اما به اندازه‌‌ای که این ارتباط را تأیید می‌کنم و به این فروانی توجه(صلوه) می‌کنم‌، در دسترسم قرار داده می‌شود.

توحید یعنی‌، خداوند یک انر‌ژ‌‌ی است که واکنش نشان می‌دهد به آنچه در ذهنم نگه می‌دارم‌، بر آن تمرکز می‌کنم‌ و آن را در گفتگوهای درونی‌ام تکرار می‌کنم‌. سپس نتیجه این واکنش‌، در قالب اتفاقات و شرایط‌، وارد تجربه زندگی‌ام می‌شود.

توحید یعنی‌: تغییر همه جنبه‌های زندگی‌ام را یک مسابقه یک نفره بدانم. مسابقه‌ای که فقط من در آن شرکت دارم‌، نه همسرم‌، نه فرزندم‌، نه شهرم‌، نه کشورم‌، نه قوانین و افکار سیاستمداران مملکت‌ام‌، نه شغلم‌، نه حتی یافته‌های دانشمندان درباره کمبود منابع یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوه‌های پزشکان برای برگردان سلامتی.

برای من توحید یعنی‌، بتوانم واکنش‌ها و نگرش‌هایم را زیر ذره بین این قانون قرار دهم که‌، تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.

توحید یعنی اگر می‌خواهم بزرگ شوم باید از خیلی از دغدغه‌ها‌، ترس‌ها و نگرانی‌هایی بگذرم که‌ اکثریت جامعه‌‌ام درگیر آن هستند و بپذیرم که دنیای من‌‌، فقط و فقط فرکانس‌های خودم هستند.

همسرم‌ و عشقی که از او دریافت می‌کنم یا نمی‌کنم‌، قالبی از باورهای خودم درباره لیاقت است یا عدم لیاقت.

کسب و کارم و درآمدی که از او دریافت می‌کنم یا نمی‌کنم‌، قالبی از باورهای خودم درباره فراوانی است یا کمبود.

سلامتی‌ و آرامشم‌، قالبی از میزان کنترل ذهنم برای‌، باز گذاشتن راه اتصال با اصلم است.

توحید یعنی وحی منزل بدانم که‌، اگر این فرکانس‌ها درست شوند‌، بدون شکّ‌، وضعیت مالی‌ام‌، رابطه‌ام‌، سلامتی‌ام و… درست می‌شود.

وقتی قانون خدایی که او را منبع تمام نعمت‌ها و ثروت‌ها می‌دانم این است که: تمام اتفاقات زندگی‌ام نتیجه فرکانس‌های خودم است‌، چرا فکر می‌کنم تغییر را باید از جایی به جز فرکانس‌ها و باورهایم شروع کنم؟

چرا راه تغییر تجربه‌ام از این رابطه‌، این شغل‌‌، این درآمد‌‌، این سلامتی و … را تغییر کانون توجه و فرکانس‌هایم ندانم؟

چرا راه داشتن تجربه‌ای بهتر از زندگی در تمام جنبه‌هایش را‌، درک بهتر قوانین این نیرو ندانم و به جای پرداختن به فرعیاتی به نام عوامل بیرونی‌، به این اصل وصل نشوم؟!

منابع بیشتر درباره درک توحید عملی، شناخت صحیح خداوند و اتصال با این قدرت ابدی:

جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط

جلسات ۹ و ۱۰ دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

مصاحبه با استاد عباس منش | قسمت ۶‌

جلسه 10 دوره جهان بینی توحیدی

«قدم دوم | دوره 12 قدم» (جلسه هفتم)

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
22

سلام به دوستان عزیزم
پاسخ خانم شایسته و همه ی شما عزیزان رو خوندم هرکدام د رنوع خود عالی بودن.
ولی من میخوام یک سوال ازتون بپرسم:
آیا سریال جواهری در قصر (سریال کره ای که به نام یانگوم در ایران معروف شد)را دیده اید؟
احتمالا دیده اید و اگر هم ندیده اید با یک سرچ کوچک در اینترنت همه ی قسمتهایش را میتونید پیدا کنید و ببینید… حالا چرا این سوال را مطرح کردم و چه ربطی به نماز دارد؟
الان خدمتتون عرض می کنم:
در تک تک قسمتها توجه کنید به لحظه ی ملاقات یانگوم با امپراطور
اون تعظیمها و اون حالت خضوع و خشوعش را دقت کنید که با چه احترام و چه وسواس خاصی و چه عشقی جلوی امپراطورش خم و راست میشود !!!!!
هر دفعه که میدیدم از خودم میپرسیدم به راستی کدوم یک از ما بنده ها در پیشگاه خدامون با این آداب و این حوصله و این خضوع و این دقت سر به سجده میگذاریم؟؟؟؟ به خودم میگفتم: پریا تو هم در برابر خدا باید اینطوری نمازتو بخونی با این دقت با این توجه با این حد از احترام و تواضع… .
آیا ما میتونیم موقع نماز خوندن این چنین کانون توجهمون به ربمون پروردگار جهانیان کسی که خالق ما و تمام کائناته و امپراطور کل هستی هست، باشه و این چنین تعظیم و تکریمش کنیم؟؟؟
ولی بیاین با خودمون صادق باشیم، بیشتر ما به هزار و یک دلیل یا نماز نمیخونیم یا اگرم بخونیم حواسمون همه جا هست الی توجه به معبود، حتی اگر در مسجد باشیم و در حال نماز خوندن در جماعت، حواسمون همه جا هست الی معبود… یا انقدر با عجله میخونیم و تند تند که خدا در قرآن تشبیهمون می کنه به کلاغی که فقط داره به زمین نوک میزنه! برای همه کاری وقت داریم الی برای نماز ، کلی بهونه میاریم که نخونیمش… در صورتی که نماز تشکر است از خدا . نماز توجه خالصانه هست به معبود و حالا اگر کلمه ی نماز را تجزیه کنیم میشود:( نم + آز ) یعنی نم و رطوبتی هست که آز( طمع، احساس بد و هر انرژی راکد و منفی ) را از بین می برد… پس میتونیم نتیجه بگیریم که نماز نوعی پاکسازی هست… بیاین تنبلی را کنار بگذاریم، بهانه ها را کنار بگذاریم و برای تشکر از معبود برای ستایش و حمد و ثنای معبود وقت بگذاریم . برای عبادت او وقت بگذاریم و تمرکز کنیم و عاشقش باشیم و عاشقانه با او رفتار کنیم و برای پاکسازی خودمان وقت بگذاریم برای مراقبه وقت بگذاریم، برای تعظیم و تکریم خالق وقت بگذاریم و با او عشق بازی کنیم وقتی میدانیم عاشقانه مشتاق وصال ماست…. هر کس روش خودشو میتونه داشته باشه تی میتونه مثل چوپانی باشه که در زمان حضرت موسی با خدا صحبت میکرد و موسی بهش ایراد گرفت که این چه طرز صحبت با خداست؟ و بعد خدا به موسی گفت: چرا به چوپان خرده گرفتی و من کلی روش ستایشش را دوست داشتم… هر کس روش خودشو میتونه داشته باشه ولی هرچه که باشه باید با تمرکز باشه با احترام با خضوع با خشوع با تواضع و قدردان یعنی همیشه قدردان او باشیم و در مسیر رشد خود برای وصال و رضای او گام برداریم   از درگاه رب جلیل برایتان عمر مدید و عزت سدید مسئلت دارم.



1

9 ماه پیش

درود بر شما،لذت بردم از جوابتون،برای من واقعا قانع کننده بود ممنون از شما

3

ای خالق من روز به روز و لحظه به لحظه خودت را به ما بیشتر بشناسان .
سلام در مورد اینکه می گویید (خداوند نیرو هست)
باید بگویم که خداوند نیرو نیست و همچنین خداوند سیستم هم نیست و خداوند از این توصیف ها منزه است ، چرا ؟ چون انرژی و نیرو مخلوق هستند شما انرژی و نیروی بدن خود و تمام این جهان را خدا می خوانید در صورتی این طور نیست به قوانین فیزیک هم که رجوع کنید می فهمید که انرژی و ذره به یکدیگر تبدیل می شوند و از هم جدا نیستند . این خدایی که شما می گویید چه خدایی است که ما می توانیم آن را تغییر و در آن تصرف کنیم و آن را به ذره و ذره را به آن تبدیل کنیم. سبحان الله عما یصفون
جمله ( لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ) به چه معناست ؟ به این معنا هیچ حرکت و نیرویی بجز منتسب به خالق همه چیز که بلند مرتبه و بزرگ است ، نیست .
اگر حرف شما درست باشد باید این طور می بود ( لا حول و لا قوه الا الله ) یعنی هیچ حرکت و نیرویی جز خالق همه چیز نیست .استفرالله ربی و اتوب الیه الصافات
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ
ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻣﻨﺰّﻩ ﺍﺳﺖ .(١۵٩) الصافات
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ
ﻣﮕﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺎﻟﺺ ﺷﺪﻩ ﺧﺪﺍ [ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻣﻘﺎم ﻗﺪﺱ ﺍﻭﺳﺖ . ](١۶٠)
و در ضمن خداوند منبع این نعمات نیست بلکه خالق این ها هست ، منبع یعنی اینکه از خود ذات یک چیز بهره ببرند و تصرف کنند در صورتی که خداوند تحت تصرف هیچ کس نیست و هیچ کس و یا چیزی خداوند را تغییر نمی دهد و خداوند تغییر نمی کند .
برخی دوستان دیدم که از نماز تفسیر های خودشان را دارند که بر مبنای قرآن نیست مثلاً اینکه هر پیامبری نماز خودش را دارد در صورتی که از حضرت آدم علیه السلام تا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مسلمان بودند و فقط برخی تفاوت های جزئی به اذن خداوند در دین داشتند که از اصول دین و حتی فروع دین هم نبود البقره
وَوَصَّىٰ بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ
ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻳﻴﻦ ﺍﺳﻠﺎم ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻱ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻣﻦ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩ ، ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ ، ﻧﻤﻴﺮﻳﺪ .(١٣٢)
و اینکه برخی دوستان گفتند ( که هر سوره و آیه خواستید حتی زبان فارسی بخوانید چون در قرآن فقط اسم صلاه آمده و توضیح آن نیامده ) باید بگویم که این آیه قرآن خدمتتون : النساء
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ …
ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺍﻣﺮ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ [ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺍﻧﺪ ] ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻴﺪ …
پس باید پیامبر و امامان علیهم السلام را تبعیت و اطاعت کنیم آنها آن طور که خداوند می خواست نماز می خواندند و عربی هم می خواندند ، هر کس نماز می خواند به معنای عربی آن هم توجه کند و این یک اتحاد بین مسلمانان است و دلایل دیگری هم دارد که خودتان در اینترنت از منابع معتبر می توانید جستجو کنید ، باعث شده که ما نماز را به عربی بخوانیم.


6

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه دوستان ثروتمندم
در قرآن فقط ذکر شده نماز بخوانید و ذکات دهید. کفته شده صلات کنید همانطور که پیامبران گذشته هم صلات می کردن ، صلات یعنی توجه کردن به الله گه منبع قدرت و نعمت و ثروت است


8

سلام به نشنه های فراوانی
کلی توضیحات عالی دوستان دادن
اون شیوه نمازی که پیامبر هم انتخاب کرده بود محدود به زمان های خاصی نبود در کل روز با خدا بود نماز یعنی توجه
حالا در بعضی زمان ها به صورت خاص توجه میکردن که انرژی بزرگتر بشه دسته جمعی تر بشه
نماز به سبک پیامبر رور به زبان فارسی بخون اون موقع واقعا تاثیر نماز در زندگی رو میبینی
معنی تمام چیزای که تو نماز میخونی رو دربیار به فارسی بخونشون بعد ۳ روز میفهمی چه عظمتی داره خدا

نور به راهتون


7

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه یکتا پرستان
نماز چیست؟
چیزی اصلا برای مان به شکل درست گفته نشده وختی از مادرم می پرسم او هم نمی‌داند و همین از دیگر نزدیکانم و این یک میراث است که از نسل به نسل منتقل شده و حتی خییلی ها معنای اش نمی‌داند فقط می خوانند چون فکر می کنید این نماز همه را از آتش دوزخ نجات می دهد غافل اند از این که در همان نماز هزاران افکار منفی دارند و نماز باید به قلب انسان آرامش بده باید روحت پاک بشه از هر گونه افکار بیماری زا نماز یعنی کنترل ذهن نماز یعنی سپاسگزار بودن از هر لحظه وثانیه زندگی که خداوند برای همه به آسانی داده و چه کسی این را می بیند کسی که قلب اش را برای این آگاهی ها باز نگه داشته باشه خدایا شکرت خدایا شکرت که من هم جز هدایت شدگانم خدایا شکرت


11

به نام الله یکتا
به نام او که عشق است
به نام او که سلامتی نیست
به نام او که برکت است
به نام اوکه زیبایی است
به نام اوکه امید است
به نام اوکه ثروت است
به نام اوکه دستان پدری نولزشگر است بر سر فرزندش
به نام او که مادری مهربان است برای طفلش
به نام او که باران رحمت است بر سر گلها
به نام اوکه زیبایی یه شاخه گل است
به نام اوکه پر باری یک درخت میوه است
به نام اوکه معرفت است
به نام او که برف است
به نام او که دریاست
به نام او که خورشید است
به نام اوکه حس خوب شیر دادن مادر به بچه است
به نام او که جریان عشق بین دونفر است
به نام او که حس خوب است،حال خوب است،انگیزه است وانرژی بالا
درو خدمت استاد نازنین ومریم جان زیبای من که روح خدا هستند برای نشان دادن راه او به ما
بهترین شیوه خواندن نماز به نظر من همراه شدن وهماهنگ شدن با انرژی عظیمی است که ما آن را خدا میدانیم وآنچه به قلب ما حکم میشود ،نماز یعنی توجه کردن به بهترین حالت وجود،توجه به حال خوب وماندن در حال خوب ،نماز یعنی سطح انرژی بالا ،امیدوار بودن ماندن در راهی که غیر حس خوب هیچ چیزی وجود ندارد نماز یعنی باور فراوانی .نماز یعنی تکامل رو طی کردن،.



1

2 سال پیش

سلام خداوند خالق ثروت و امید و عشق و پدر و مادر و … است و خود آنها نیست بلکه فراتر است و قابل وصف نیست.

12

به نام خدای مهربان، سخاوتمند، زیبا، عاشق، ثروتمند و قدرتمند
به نام انرژی معجزه گری که از رگ گردن به من نزدیکتر است و من را به تمام خواسته هایم می رساند
به نام قدرت عظیمی که خوشبختی من را بیشتر از خودم می خواهد و نامش خداست
*
سلام به تمام آدم های خوب و باوجدان دنیا در تمام دوران ها
سلام به هر چی خیر و نیکی و خوبی کوچیک و بزرگه که در جهان فرکانسی ما در جریانه
سلام به تجربه های ناب و فوق العاده
سلام به لذت های وصف نشدنی و عالی
سلام به احساسات خوب، افکار خوب، باورهای خوب و فرکانس های خوب
سلام به خانواده خوشبخت عباسمنش
*
خدای بخشنده، من آمادگی دریافت برکات و نعمات رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون سپاسگزارم
خدای مهربان، به خاطر آدم های فوق العاده ‌و خوبی که وارد زندگیم کردی و می کنی، هزاران بار متشکرم
خدای قدرتمند، برای تجربه های عالی و احساس لذتی که ترتیب می دی تا تجربه شون کنم، خیلی ممنونم
خدای دلبند من، برای تک تک چیزهای خوبی که از اولین روزی که به دنیا اومدم به من دادی، در حال حاضر داری میدی و در آینده دور و نزدیک خواهی داد، هزاران بار ممنونم
( از لذت خوردن یک شکلات یا بستنی و یا حس کردن دست نوازش پدر و مادر در دوران کودکی گرفته تا این همه سال هر روز به سلامت برگشتن به خونه و موفقیت ها و…)
*
شاید درست نباشه، شاید خنده دار و یا تمسخرآمیز باشه، اما واقعیت اینه که در حال حاضر حس خوبی که دارم مهمه نه چیز دیگه ای.
نه حرف هایی که تا الان در کتاب های دینی مدرسه و دانشگاه خوندم و نه برنامه های تلویزیونی هیچ وقت نتونستن خدا رو، توحید و یکتاپرستی رو، رابطه با خدا رو و اینکه باید با این زندگی چی کار کنم رو به من خوب یاد ندادن. اما صحبت ها و طرز تفکر بسیار نافذ ‌و عالی استاد عباسمنش، جریانی در ذهن و روحم به پا کرده که باعث شده حس و حالم به خودم به زندگیم به خدا به همه چی بهتر باشه و هر روز بهتر بشه. خدا رو هزار بار شکر.
نماز خوندن من، شده تکرار یکسری کلمات خوشایند، به یاد آوردن نعمت هایی که خدا از گذشته تا حال بهم داده، تشکر کردن برای اونها، امیدوار بودن به آینده، تفکر بیشتر و عمیق تر و خدا رو هر لحظه در همه امور یاد آوردن.
حس خوبی که از این رویه می گیرم رو هیچ وقت با نمازی که از سر اجبار یا وظیفه می خوندم، اصلا دریافت نمی کردم. البته من برای کسی نسخه نمی پیچم، شاید شمایی که این متن رو می خونی با همون فرم نماز خوندن حس و‌ حالت اکی بشه، اما برای من اینطور نبود.
هر زمان که تصمیم میگیرم پستی بزارم، لذت می برم که باعث میشه از خدا برای همه چیزهای کوچیک و بزرگ خوبی که به من داده تشکر کنم. من بسیار لذت می برم از یادآوری تمام نعمت ها، بیان کلمات خوب، کنترل ورودی های ذهنم، تقویت باورهای مناسبم، ارسال فرکانس های صحیح و عالی و…
من با اینجا بودن، گوش دادن به صحبت های استاد و تربیت کردن ذهنم، حس خوبی دارم. حالم اکیه. امیدوارم. خوشحالم. انرژیم بیشتره. داره از خودم بیشتر خوشم میاد. فاصله بین من و اون خدایی که بهم معرفی شده بود خیلی کم شده، بیشتر باهاش احساس راحتی می کنم، بیشتر دوستش دارم، بیشتر بهش اعتماد می کنم و خیلی خیلی مهمتر از همه اینها، ذوق زده و هیجان زده ام که همچنین انرژی فوق العاده و نیرومند و معجزه گری از رگ گردن به من نزدیکتره و هر چیزی که بخوام رو بهم میده و دوستی باهاش کافیه.
*
نکاتی که متوجه شدم از متن بالا:

صلوه یعنی به سمت خدا رفتن و در مسیر او قدم برداشتن و با قوانین او هماهنگ شدن و خداگونه شدن و وجودت را برای اجرای قوانین خداوند هموار کردن. یعنی مقاومت نکردن در برابر الهامات قلبت.

ما با صلوه کردن به خداوند به عنوان منبع قدرتها و نعمت‌ها توجه می‌کنیم‌ و قانون این است که به هر آنچه توجه کنیم‌، آن را وارد زندگی‌مان می‌کنیم‌.

برای من صلوه یعنی‌، متمرکز کردن کانون توجه‌ام به نشانه‌های قدرت این نیرو که‌ خودش را در فراوانی‌، ثروت‌، عشق‌، سلامتی‌، سپاسگزاری و هر خیری نشان می‌دهد که داشتنش را می‌خواهم.

برای من تسبیح خداوند یعنی‌، تمام لحظه‌هایی که می‌توانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجه‌کنم‌، می‌توانم نعمت‌های اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم‌، می‌توانم نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد‌، توانایی‌های‌شان را تحسین نمایم‌ و می‌توانم پذیرای این‌همه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاری‌است.

برای من صلوه یعنی‌، به جای خشم‌ و انتقام‌، فرکانس‌های خودم را دلیل نتایجم بدانم‌، سپس به جای سرزنش خودم‌، برای تغییر فرکانس‌هایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم‌، رابطه‌ی همیشگی‌ام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و هدایت من را به عهده گرفته است.

توحید یعنی‌: من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمت‌هاست.

توحید یعنی رابطه‌ی ابدی‌ام با فراوانی ها را بیاد بیاورم‌، تا روی هیچکس دیگری حساب نکنم یا از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.

فراوانی‌ای که هر لحظه مثل باران بر من می‌بارد و مثل خورشید بر من می‌تابد. اما به اندازه‌‌ای که این ارتباط را تأیید می‌کنم و به این فروانی توجه(صلوه) می‌کنم‌، در دسترسم قرار داده می‌شود.

توحید یعنی‌، خداوند یک انر‌ژ‌‌ی است که واکنش نشان می‌دهد به آنچه در ذهنم نگه می‌دارم‌، بر آن تمرکز می‌کنم‌ و آن را در گفتگوهای درونی‌ام تکرار می‌کنم‌. سپس نتیجه این واکنش‌، در قالب اتفاقات و شرایط‌، وارد تجربه زندگی‌ام می‌شود.

توحید یعنی‌: تغییر همه جنبه‌های زندگی‌ام را یک مسابقه یک نفره بدانم. مسابقه‌ای که فقط من در آن شرکت دارم‌، نه همسرم‌، نه فرزندم‌، نه شهرم‌، نه کشورم‌، نه قوانین و افکار سیاستمداران مملکت‌ام‌، نه شغلم‌، نه حتی یافته‌های دانشمندان درباره کمبود منابع یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوه‌های پزشکان برای برگردان سلامتی.

برای من توحید یعنی‌، بتوانم واکنش‌ها و نگرش‌هایم را زیر ذره بین این قانون قرار دهم که‌، تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.
*
متنم رو با این نقل قول تموم می کنم:

«با خدا باشی، یک دوست خواهی داشت و اون دوست، خودت هستی »

خدایا برای چیزهای مفیدی که امروز یاد گرفتم خیلی ممنونم
خدایا خیلی ممنونم که هدایتم می کنی به مسیر درست
خدایا ممنون که حالم خوبه
خدایا ممنون که هوامو داری
خدای ممنون که شرایط و عوامل ریز و درشت زیادی رو برای رسیدن من به خواسته هام و خوشبختیم در مسیر زندگیم ترتیب میدی، برای همه اونهایی که ازشون باخبرم و یا متوجهشون نیستم، هزاران بار متشکرم

با عشق و احترام فراوان، مریم


7

سلام
دوست عزیزم
بهترین نماز ، نمازی است که باتوجه خوانده شود چون داریم با منبع قدرت و نعمت و ثروت ارتباط برقرار می کنیم و اگر باتوجه باشه فرنکاس ارسالی ما به جهان هستی درست تر خواهد بود و از اساس همان دریافت خواهیم کرد پس نماز باید مایه آرامش ما شود.



1

درسته ولی زمانی که وقت نماز می شه و فکر و ذهنت همش جای دیگری هست این چه نمازیه و چاره اش چیست این بزرگترین مشکا منه که همیشه با احساس،گناه زندگی می کنم چون نمازم درست نیست اصلا

10

باسلام و عرض ادب به تک تک دوستان هم فرکانسی در سراسر این دنیای زیبا و ثروتمند
به نظر من نماز یعنی ذکر خدا هر لحظه در ثانیه ثانیه زمان ها و مکان ها و حس سپاسگزاری در هر لحظه و شاد بودن و آرامش درون داشتن هر لحظه
من خودم ذهنم را تربیت کردم در تمام ۲۴ ساعته شبانه روز هر کجا و در هر زمان حس سپاسگزاری رو خودکار ذهنم تکرار می کنم و من این طوری نماز رو ترجیح می دهم
نه غیبتی- نه حسادتی- نه دروغی – همیشه همه جا شاد و در آرامش درونم هستم به لطف خدای رزق دهنده مهربان
باخدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چی خواهی کن
امید وارم منظورم رو توانسته باشم انتقال بدهم از خدا سپاسگزارم که هدایتم کرد تا این جواب رو به راحتی و در آرامش بنویسم
به امید بهترین ها برای همه
بی نهایت از همه سپاسگزا م


7

با سلام خدمت تمامی دوستان و تشکر از استاد عباس منش عزیز… کلمه سبحان الله که در نماز تکرار میشه همون چیزیه که از اصول درس های استاده اینکه هرچیزی تو زندگی مون داریم نتیجه فرکانس و باور خودمونه و خداوند پاک و منزه ازینه که به کسی ظلم کنه یا بی عدالت باشه و سرنوشت کسی رو از قبل رقم زده باشه و الله و اکبر که زیاد تکرار میشه تاکید ب خودمونه که قدرت فقط در دستان خداونده و مشرک نباشیم اما چیزی که درباره نمازی که برای ما گفته شده منو دچار تردید میکنه اینه که این نماز خواندن چه سر کار چه مسافرت یا حتی تو خونه باعث میشه این نجوا بیاد سراغمون که دنبال خودمون و خوب نشون دادن هستیم و به قول پیامبر اون مورچه سیاه و راه رفتنش روی سنگ سیاه رو یکجوری توی ذهنمون راه میندازه و خوده من ازین حسی که حتی خیلی هم لحظه ای باشه خوشم نمیاد و باعث میشه احساس خوبی ازین شیوه نماز خوندن نداشته باشم(احساس توحیدی ندارم) شاید اگر من تنها بودم و آدمهای دیگ ای نبودن که شیطان بخواد ازین طریق اون حس ناب ارتباط با معبود رو برام بهم بزنه شاید می‌تونستم با این طریق نماز خوندن ارتباط بگیرم اما باورهای جدیدی که از سپاسگزاری داشتن حس و حال خوب در خودم ایجاد میکنم بمراتب احساس نزدیکی بیشتری با معبود خودم دارم و خلوص بهتری رو احساس میکنم چون اینجوری همه چیز در درون خودمه و شو آف نمیکنم و یک نکته هم بگم من پنج شیش سال پیش بعد اتفاقاتی که تو گذشته داشتم دچار افسردگی شدم و اونایی که تجربش کردن میدونن انگار همه جارو تاریک میدیدم اما با کمک خداوند وقتی که حالم بهتر شد و یک اصل رو از قوانین زندگی کشف کردم و یادمه یکجا تو گروه دوستانی که در تلگرام داشتیم بحث انرژی منفی و مثبت پیش اومد اونجا گفتم من به این رسیدم که هر انرژی منفی حال بد از شیطانه و هر انرژی مثبت و حال خوب از خداوند و اینجا که با فایل استاد درباره قانون جذب در قرآن آشنا شدم که خداوند در قرآن فرمود انما النجوی من الشیطان… بدرستی که هر نجوا از شیطانه تا انسان رو نا امید کنه چند برابر ایمانم قوی تر شد و خلاصه مطلب از بعد رهایی از افسردگی من با نزدیک شدن به نیروی خیر انرژی مثبت و حال خوب که همه ی اینها خداس تونستم حس و حال بهتری داشته باشم و امروز به شکر خداوند و آشنایی با سایت عباس منش روز به روز دارم خودم رو به انرژی منبع و حال خوب نزدیک و نزدیک تر میبینم و این برای من صلوه هست….


3

سلام دوست عزیزم
نشانه نماز آرامش درونی است، اگه نماز باعث آرامش ما نشه پس شیوه نماز ما ایراد داره
نماز یعنی توجه به الله بعنوان‌ تنها قدرت و نیروی حاکم بر جهان، توجه به نعمت‌ها و ثروت ها ی الله ، که با توجه کردن از اساس آن وارد زندگی میشه


3

سلام‌
به نظرمن‌نماز‌خوندن‌خیلی‌حال‌ادمو‌خوب‌می‌کنه‌
تونماز‌اگه‌ادم‌بتونه‌مشقله‌فکریشو‌کنار‌بزاره‌رهابشه‌به‌ارامشی‌در‌نماز‌هست‌میرسه‌.
نماز‌خوندن‌کلا‌چند‌دقیقه‌زمان‌میبره‌‌اگه‌بتونیم‌به‌قدرت‌خداوند‌توجو‌کنیم‌تونماز‌به‌کیفیت نماز‌ورهاشدن‌دست‌میابیم
من نماز‌های‌‌صبح‌ظهر‌ومغرب‌میخونم‌ولی‌نمازشب‌یه‌حال‌دیگه‌ای‌داره‌خیلی‌حالش‌فرق‌داره‌من‌حروقت‌میخونم‌احساس‌نزدیکی‌به‌خدارو‌دارم‌خیلی‌حال‌ادمو‌خوب‌میکنه‌.

به‌نظرمن‌دین‌اسلام‌توکشور‌ایران‌یه‌جور‌بدی‌جا‌افتاده‌فاصله‌بین‌خدا‌ومردم‌زیاد‌شده‌من‌قبلا‌اینارو‌متوجه‌نبودم‌ازوقتی‌بااستاد‌اشنا‌شدم‌اینارو‌فهمیدموالان‌بیشتر‌بامردم‌سربه‌کار‌دارم‌خودم‌تحقیق‌میکنم‌خدا‌خیلی‌خشن‌به‌مردم‌جلو‌داده‌شده‌درصورتی‌خدا‌ازپدرومادر‌برای‌فرزند‌مهربان‌تره‌الا‌۲ساله‌خدارو‌جور‌دیگه‌شده‌برام
حس‌میکنم‌نزدکترم‌به‌خدا‌خوبم‌هستم
دین اسلام‌امده‌برای‌خداشناسی‌‌نزدیک‌شدن‌به‌خدا‌ولی‌برای‌مردم‌بد‌جا‌افتاده‌
همش‌ترس‌ازخد‌جهنم‌بدبختی‌‌هرچی‌بدبختر‌باشی‌به‌خدا‌نزدیکتری‌توی‌جامه‌ای‌من‌هستم‌دارم‌میبینم‌‌این‌جوریه‌ولی‌به‌نظر‌من‌هرکس‌یه‌جور‌خدای‌خودشو‌شناخته‌
ادما‌اگه‌زیادی‌هم‌دیگرو‌زیر‌زربین‌نگیرن‌و‌سرشون‌توکار‌خودشون‌باشه‌به‌ارامش‌میرسن‌وکارهای‌خودشونوبهتر‌پیش‌میبرن‌.
تشکر‌ازاستاد‌بزرگ‌وهمه‌دوستان


8

سلام
دوستان من هم مثل خیلی از مسلمان های جهان نماز را طبق یک عادت و واجب شرعی میخواندم و ترس از جهنم باعث میشود که اگر نماز نخوانم عذاب وجدان بگیرم و از خدای خودم بترسم که دیگه درهای رحمت و مهربانیش را به روی من بسته ولی چقدر خوب معنی توحید و غفور و رحیم بودن خداوند رو در جملات استاد پیدا کردم
شما فقط به نماز دقت کنید از اینکه باید یکجا ثابت و بدون خوردن چیزی بدون اینکه سرتون رو بچرخونید سمت دیگری باید تمام حواستون به خواندن نماز باشد بزارید با یک مثال منظورمو بهتر برسونم شما فکر کنید سرکلاس درس باشید اگر حواستون کاملا به معلم باشه داره درس میده و خوب گوش کنید چیزی نخورید حواستون به بغل دستیتون نباشه اخر سال با نمره بالا قبول میشین و به معلم هیچ ضرری نمیرسونید با نخواندن درستون خودتون ضرر میکنین
شما نماز رو با سوره حمد میخونین که خدا به ما یاد داده که چجوری سعادت این دنیا و ان دنیا را از من بخواهید ما در نماز یاد میگریم که فقط باید برای خدا تا کمر خم شد نه واسه نماینده مجلس یا ریس اداره در نماز یاد میگیرم دستمون به سمت خدا باید دراز باشه و ازش بهترینهارو هم تو این دنیا و هم در اخرت بخواهیم ازش
خواندن نماز در وقتهای مقرر شده به این دلیل است که مثل آلارم گوشی بهتون یاداوری میکنه که باید موج رادیوتو که داره خش خش میکنه درست بچرخونی به سمت خدا باید همه چی از خودش بخواهی ما انسانهای فراموش کاری هستیم بخاطر همین باید همیشه سر ساعتهای مشخص بهمون یادآواری کنن که داروهاتو مصرف کن نمازی که با عشق خوانده نشود هیچ ارزشی نداره نماز ملاک دین داری و بی دینی نیست نماز ملاک آدم خوب بودن یا خوب نبودن نیست نماز ملاک خداپرستی یا مشرک بودن نیست نماز عاشقانه حرف زدن با معشوق هست نماز کیف کردن پدربزرگی از دیدن روی ماه نوه خودش هست نماز بوی عطر گل یاس هست نماز وصل شدن به انرزی فوق تصور هست نماز بندگی کردن کوچیک شدن احساس کمک خواستن احساس پوچی احساس ناتوانی در برابر پروردگار جهانیان هست نماز همش عشق بازی کردن با معبود هست کاش یاد بگیریم با اخلاص باشیم کاش یاد بگیریم بدون واسطه از خدا سعادت خوشبختی رزق و طول عمر را بخواهیم در یک کلام نماز درست کردن موج رادیومون و وصل شدن به فرکانس جهان که پروردگار جهانیان هست میباشد


9

به نام خالق زیبایی ها سلام .
مدت ها سوال من درباره نماز و صلا بود تا این که بالاخره تصمیم گرفتم برم دنبال آیاتی که در آن از صلا و رکوع و سجده و قبله استفاده شده و متوجه شدم اولا معنی نماز در فارسی خم و راست شدن تعزیم کردن هست در گذشته وقتی افراد دیدن مردم خم و راست میشند اسم صلو نماز گذاشتن .
قبله هم به معنای جهت . سو . بود و وقتی آیه ای که در قران خداوند به پیامبر گفته بود که می‌بینیم تو روی به آسمان میکنی و پریشانی پس ما جهت عوض میکنیم در واقع پاسخ خداوند به درخواست محمد برای احساس بهتر
و همین طور متوجه شدم صلا به معنی توجه هست و آنجا که گفته در آیات نماز میانی منظورش توجه میانه و معتدل هست بدون افراط و تفریط و رب بارها گفته که زیاده روی در هر چیزی اشتباه غلط گمراهی .
ولی با تمام این ها توصیه من به عنوان کسی که این سوال بزرگ در ذهنش حل شده این که فارق از آنچه که گفته شده و این جا می خوانید یک بار برای همیشه برید دنبال ریشه صلا و قبله و سجد و رکوع بگردید در قران آیات مطالعه کنید به قول استاد قران با قران بررسی کنید به دنبال تضاد کلمات داخل خود قران باشید ریشه کلمات دربیارید و به تفاسیر افراد توجه نکنید . در این زمینه نترسید و ایمان داشته باشید که خداوند هدایتتون میکنه و بهترین جواب که قلبتون آرام بشه بهتون میده حرکت از شما اما جواب و هدایت از رب .
یاحق



1

10 ماه پیش

سلام دوست عزیز ،پاسخ من چندسال از سوال شما گذشته ولی من نظر خودم را میزارم ،

من از وقتی که فهمیدم نماز میتونم بخونم نماز خوندم ،اوایل در حد رفع تکلیف دینی و بعدها احساس میکردم من نماز را که میخونم حالم خوبه احساس ارامش دارم ،احساس میکردم به خاطر خیلی از نعمت هایی که خدا بهم داده حتی نعمت سلامتی من وظیفه دارم طبق تکلیف دینی نماز بخونم و احساس سختی نداشتم ،یک وقتایی هم که نرسیدم بخونم سعی میکردم هر زمان که میشد جبران اون را بکنم ،اون زمان من از قانون اطلاعی نداشتم ولی شک و تردید های زیادی در موارد مذهبی برام بود ولی با نماز حالم خوب بود و مقاومتی نداشتم شاید بازم زیاد متوجه اصل نماز نبودم ولی همون که زمان هایی این کار را تکرار میکردم برام احساس اینو داست که جهان قدرتی داره که میشه بهش وصل شد و سپاسگزارش بود و خواسته ها را ازش خواست تا اینکه با قوانین اشنا شدم و کیفیت نماز خواندنم بهتر شد و چقدر بیشتر ارتباط قلبی و توحیدی وقت نماز برام داره بازم با شکل نماز مقاومتی ندارم چون اصل اون توجه است و شکل نماز یک قالب برای توجه هست و میتونه این جوری هم انجام بشه و مهم نفس توجه و سپاسگزاری است ،چقدر الان فکر میکنم چی میشه که اینقدر سپاسگزاری و توجه به داشته ها فرکانس میاره بالا متوجه شدم که اگه مثل تمرین ستاره قطبی که اوایل برامون حالت رفع تکلیف داره ولی بعد این توجه به خواسته ها و قدرت خلق کنندگی میتونه سرایط برامون اسان کنه ،وقتی من نماز میخونم و‌یا دارم سپاسگزاری میکنم این لطف سپاسگزاری کردن و توجه به داشته ها باعث میشه من در مدار دریافت خوبی ها قرار بگیرم و اگرنه خداوند هیچ احتیاجی به توجه و یا نماز و یا سپاسگزاری من نداره و اگه در قران هم گفته شده که صلاه کنید بازم برای اینکه من حالم بهتر بشه و‌برای خدا هیچ فرقی نداره من سپاسگزار باشم یا نباشم و چقدر خدا راه را واضح. بهمون نشون داده ولی همین موضوع چقدر حاشیه پیدا کرده و چقدر مسئله شده برامون امیدوارم درکم بتونه کمک کننده باشه و همه ما به سمت توجه به زیبایی ها و درک نعمت ها و. نگاه توحیدی بیشتر هدایت شویم .

5

بنام خداوند رحمان ورحیم
همو که عالم را آفرید و ما را خلیفه الله کرد و حتی فرشتگان را هم به سجده ما وا داشت و براساس عدم سجده شیطان او را رجیم کرد
در مورد صلاه معنی گسترده ای دارد که یکی از راه‌های آن که در قرآن غیر مستقیم اشاره شده و پیامبر ما هم اجرا میکرده است،رکوع،سجود،تسبیح،تکبیر،ذکر،وضو،نظم و مجموعه ای از مواردی که در قرآن آمده در نماز است منتها به نظرم چون ما آخر به اول یاد گرفتیم برامون مشکل ساز شده توضیح میدم الان،به ما گفتن نماز بخونید واجبه ،و ما خوندیم و دولا وراست شدیم و نفهمیدیم ،اما از اول به آخر چیست؟توحید رو یاد بگیر،عمل کن،حالا بیا با خدا به صلاه، اون موقع می‌بینیم تمام کارهایی که برای نماز و در نماز انجام میدیم فقط وفقط ما رو به خدا نزدیک میکنه،کاملا حرف خانم شایسته درسته وقتی ما توحید رو بشناسیم و بیاییم باهاش صحبت کنیم حس خوب هم داریم و اگر غیر اینه پس ما نتونستیم درست اجرا کنیم ،ان الصلاه تنها عن الفحشا و المنکر یا برای حل مشکل از صبر وصلاه کمک بگیرید یا نزدیکترین حالتها به خدا در سجده است ،نماز یکی از مصادیق بزرگ صلاه است و درصورتی که درست و پس از خود شناسی و خداشناسی و با توحید عملی انجام بشه بدون شک میتونه ما رو بهتر کمک کنه برای حل مشکلاتمون که دوری از منبع هست،علاوه بر این به سبک نماز ،اذکار،اعمال،قبله،مکان‌های قرار گیری دست و پا وضو و ….توجه کنید که نماز معجونی از راه‌های دستیابی به اصل است ،فکر کنم مثل آبراهه ای است که رودها در آن می‌ریزند و به سمت دریا حرکت می‌کنند و یادمون باشه سجده فرشتگان بر ما و تسلط ما بر جهان و خلیفه اللهی ما و سجده ما برای خدا ….


8

درودبه استادعزیزم ومریم نازنین
وهمه دوستان عالیم
تفاوت زمین تاآسمان است،یادم می آیدپدرم نماز خواندن رااز
همان سن نه سالگی به من یاددادومن چندین سال فقط روبه
قبله ای ایستادم که به اجباروترس بودو مرادعوانکنندچرا
نمازت رانخواندی ،دنبال خدایی می گشتم که برزبانها جاری
بودولی همه خودشان خدایی می‌کردند ونشانی ازآرامش
نبود،همه اش جنگ روانی واعصاب داغون،خدایاآرام آرام با
توپیوندخوردم اماسعادتی نصیبم شدکه قابل توصیف نیست
بی نهایت شکرت،آخ که چقدردرمدارآگاهی بودن متفاوت است
وباشکوه،نمازم راروبه تومی خوانم بدون اینکه ذره ای حواسم
جای دیگری برودانگارروبرویم ایستاده ای ونظاره گرم هستی
ومن باعشق ودل وجانم درقالب نمازباتوصحبت می کنم وبا
آرامش عمیق بالبخندوشادی ازنمازم لذت می برم مرادردریای
بیکران سخاوتت غرق می کنی ومرابااین احساس درونی وعالی
به کجاهاکه رسانده ومی رسانی ودرنهایت هم به سایتی که
استادش نماد بنده ای است که اشرف مخلوقات بودن را
برازنده اش کرده ای اشک چشمانم جاریست خدایاچه کنم
بااین همه لطف ومهربانی بی پایانت بهشت رادرجای جای
زندگیم جاری وساری کرده ای بی نهایت شاکروسپاسگزارم…..
استادعزیزم خالصانه وصادقانه قدردانی من راپذیراباشیدو
تنهاکاری که می‌توانم اندکی لطف شماراازاین آگاهی های ناب
وطلایی جبران کنم فعلا آرام آرام خریددوره هاوهرروزعمل
به آنهاوتکراروتمرین باعملکردعالی باچاشنی شکرگزاریست…
دوستتان دارم وبابت همه چیزبی نهایت سپاس…
درپناه خداوندمهربانم شاد، سلامت وعالی باشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم



1

سلام مریم جانم و چه زیبا گفتی و حرف دل من هم همین بود من نمیتونم مثل شما قشنگ بنویسم و حرف بزنم ولی ذوست داشتم حس مو در همین حد ساده بگم و بیان کنم.هنوز موفق نشدم که محصولی بخرم و تازه وارد سایت شدم و دارم دانلودهای رایگان و گوش میکنم تا انشالله بزودی ۲تا از محصولات که مد نظرم هست رو خریداری کنم با کمک خداوند…تازه اول کارم و حالا حالا ها باید یاد بگیرم ولی با اینکه تازه شروع کردم حالم از قبل خیلی خیلی بهتره و با امید به آینده ای پر از نور و فراوانی قدم برمیدارم ..نماز خوندنم از قبل خیلی خیلی بهتر شده حال بعد نمازم الان کجا چند وقت پیش کجا فقط دولا راست میشدم و لذتی نمیبردم الانم ۱۰۰نشده ولی نمره ۵۰رو بخودم میدم ولی مطمئنم که روز به روز بهترم میشم و این حال خوب رو مدیون استاد عزیز و فایل های رایگان شون هستم سايه ات مستدام استاد جان با آرزوی هدایت روز به روز به مسیرهای ناب برای خودم و دوستان عزیزم

2

با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر نه هم عقیده..من هر کاری کردم نتونستم با نماز ارتباط قلبی بر قرار کنم چون هروقت وضو میگرفتم ان موقع که مجرد بودم دختری که خوشم میومد همش جلوی چشم بود وبعد که متاهل شدم همش تو ذهنم رنجش هایم و نفرت از دیگران ذهنم رو مشغول میکرد..با نماز صداقت نداشتم با خدا (این بگم این عقیده شخصی بنده میباشد)یوقت کسی به دل نگیره تا وقتی که با این قوانین آشنا نشده بودم چند ین بار کربلا و مشهد و غیره …رفته ام و هیچ وقتم هم به طور مرتب نماز نمیخوندم ولی یه کوچو لو اعتقادی داشتم و خیلی سعی میکردم که با نماز تو حرم ارتباط برقرار کنم ولی نشد آخرین باری که رفتم کربلا آمدم دیگه از نماز بکل قطع رابطه کردم دیدم حال نمیده حالا شاید ان موقع تنبلی هم بود ولی از وقتی که با قوانین و استاد اشنا شدم ….دست از شرک برداشتم دیگه به خودم اجازه نمیدم غمگین بشم ویا بر فلان شخص گریه کنم …لا تحزن…فکر کنم استاد یه جای گفته بود هرجا دیدید همه به سمت خواستی میرن تو مسیر خودت رو برو و من الان سوار قطاری هستم که دارم لذت میبرم و ارتباط خوبی با هدایتگرش دارم و حال دلم با این روش خوبه چون اصول اصلی رو دوستدارم همش یه حرفه ……….خدا……….


-7

سلام به همه.. شایع است حدیثی از پیغمبر اسلام حضرت محمد ص که فرمودند من از دنیای شما سه چیز را میخاهم، نماز، زن و عطر… در مورد این حدیث تحقیق کنید


7

دلم می خواد اینو برای این سوال بنویسم…
برای من که ۴۴ سال سن دارم و حدود ۳۴ سال است برپایه قوانین دین اسلام نماز خوانده ام، سال به سال با افزایش آگاهی ام فهمیده ام که این مسیر و این دین و این شیوه ارتباط با خدا چقدر منو عالی هدایت کرده و بدون اینکه قوانین رو بدونم منو گذاشته در شاهراه …
ماه رمضان…سحر…روزه داری…دعا و مناجات با خدا…زیارت…ذکر…
سالها با خداوند خلوت کرده ام و او به من آرامش داده…توکل کرده ام و به رضایش خود را سپرده ام…
با گذشت سالها و اینکه آگاهی ام رشد کرد حکمت این دستورات را آرام آرام می فهمم و چقدر خوشحالم که این دین مرا در مسیر نگه داشت و هدایتم کرد…


12

با سلام خدمت استاد عزیزم و تمامی دوستان بزرگوار.
یکی از جملاتی که استاد بارها گفتند ومن خیلی لذت بردم ومیبرم این جمله هست؛” حتی حرفهایی که من میزنم و موضوعاتی که من در موردشون صحبت میکنم وهر حرفی که از دیگران میشنوید،اگر آن موضوع برایتان مهم است،براحتی قبول نکنید. بهترین شیوه آنست که در مورد درستی ویا نادرستی آن موضوع و آن صحبتهایی که میشنوید،خودتان تحقیق کنید.” منظور اصلیشان فکر کنم اینست که ما بدون فکر کردن وبدون تحقیق،چیزی را قبول نکنیم،حتی شنیدم که خداوند هم در مورد پرستش خودش گفته است که بدون اینکه خودتان تلاش کنید ،فایده ای ندارد که با تقلید از گذشتگان ویا دیگران قبولش کنیم.(قریب به مضمون).حتی خداوند هم دوست دارد که ما فکر کنیم و از قدرت تفکرمان استفاده کنیم. وتلاش کنیم تا خودمان به او برسیم.زیرا وقتی با تلاش وتحقیق به موضوع ویا سوالی که داریم میرسیم،آن موضوع بقدری برایمان لذت بخش و نیز باثبات میشود که اگر کل مردم دنیا هم تلاش کنند تا به ما خلاف آن را اثبات کنند، ما نخواهیم پذیرفت.در حقیقت به باور قلبی میرسیم.
البته من به عالم بی عمل بودنم اعتراف میکنم.زیرا تمامی صحبتهایی که استادعزیزم میفرمایند،بدون اینکه تحقیقی کرده باشم،کاملا قبول میکنم و بدرستی صحبتهایشان ایمان دارم.(دلیل اصلی اینکه حرفها و نظرات و نگرش ایشان را کاملا میپذیرم شاید موضوعاتی که مربوط به شناخت خداوند وقوانینش باشند متفاوت باشند)
چون من با اینکه یکمی سخت باور هستم ،ولی تک تک کلماتی که استاد میگویند به قدری آرامش بخش و ارزشمند هستند که ناخودآگاه با تمام وجودم میپذیرم و لذت میبرم.(آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند).
وشاید همین پذیرفتن قوانین الهی و موضوعاتی مانند توحید و نحوه ی راز ونیاز کردن و … هم از قوانین الهی هست.نمیدانم. وقتی قدم برمیداریم وبا تمام وجودمان خواستار تغییر و یافتنِ راه درست زندگی میشویم تا به اصل خودمان نزدیکتر شویم و ارتباط عمیقی با خالق خودمان برقرار کنیم، صحبتهای افرادی که آن ارتباط صمیمی را با خالق خود دارند،در قلبمان مینشیند و با تمام وجود حس میشود.گویی که سالهای سال،منتظر و تشنه این کلمات سرشار از عشق و محبت بوده ایم و حال که خدایمان منبع پاسخِ سوالاتمان و نیز مطالبی که تشنه آنها بوده ایم را در دسترسمان قرار داده است،مسلما نه با گوشها،بلکه با قلبمان وتک تک سلولهای وجودمان دریافتش میکنیم. این معنی ومفهوم صلاه هم مانند مطالب دیگر سایت به اندازه ای احساسم را عالی کرد که واقعا احساس میکنم،سالها درگیر چگونگی نماز خواندن و ارتباط با خالقم بودم و اکنون رها شدم.چون در گذشته خیلی زیاد نماز خواندم و هیچ چیزی احساس نکردم.و بعداز آن دیگر خسته شده و ادامه ندادم.استاد عزیزم بخاطر تک تک کلمات و جملات وآگاهیهای ناب بینهایت سپاسگزارم.خدایا با اینهمه احساس خوب و آرامش و حال خوب،جز سپاسگزاری چه کاری میتوان کرد؟ممنونتم
خدای من! تو چقدر بخشنده و وهابی!چقدر دوستمان داری!انگار بیشتر از خودِما، مشتاق رسیدن ما به خودت هستی!انگار بیشتر از خودِ ما،دوست داری که پیشرفت کنیم و یک زندگی که درخور وشایسته ماست،داشته باشیم! تا با خیالی آسوده باتو عشق بازی کنیم.خدایا تو چقدر تک و بینظیری! و بیشتر از خودِ ما مشتاقی که بعنوان اشرف مخلوقاتت،طوری زندگی کنیم که ثابت کنیم بهترین مخلوق توایم! باعزت و شرافتمندانه و بدون دست برسینه وخم و راست شدن پیش مخلوقات دیگرت.بدون پست وحقیر نمودن خودمان نزد دیگران!خدای وهابم ممنونم که با هدایتم به این سایت خواستی تا پی به وجود خودم و ارزش خودم ببریم و صراط مستقیم را پیدا کنم .راهی که بهمان نعمت دهی و بزرگترمان کنی و وجودمان رشد کرده و نزد تو عزیزتر شوم..خدایا ممنونم که با هدایت بسمت بندگان والاو آگاهت مانند استاد عزیزم،خواستی تا نشان دهی که چقدر دوستم داری!ونشان دهی که وقتی موجودی را بعنوان خلیفه خودت در زمین انتخابش کردی،لیاقت و جایگاه مخصوصی دارد که روش رسیدن به آن مقام و مرتبه را نیز جلوی پایم گذاشتی،(سایت عباسمنش) !استاد عزیزم و بانوشایسته عزیزم دوستون دارم و یک دنیا ممنونم.
با خواندن مطلب بالا حس وحالم عالی شد و دوست داشتم بنویسم.