این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-20.gif8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2015-08-14 09:38:012024-06-08 20:59:00می خواهی جزو کدام گروه باشی؟
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 112
من از وقتی که تصمیم گرفتم که شخصیت خودم تغییر بدم و تمرکز رو بزارم رو خودم و تغییرات و اول از خودم شروع کنم هدایت شدم به روز شمار زندگی من در صورتی که قبلنا تو روز شمار رفته بودم ولی متوجه اش نمیشدم و اصلا درکش نمیکردم تو روز شمار هر روز سعی کردم که نسبت به روز قبلم یه کمی بهتر بشم و این کار باعث شد که من در مورد دیگران هیچ قضاوتی نکنم و خودمو با روز قبل خودم قیاس کنم که نشونها آروم آروم میومد برام و برای اینکه این تغییر شخصیت تو خودم بوجود بیارم و بهتر انجامش بدم خداوند هدایتم کرد به دوره 12 قدم چون من قبل از دوره 12 قدم دوره حل مسائل زندگی رو خریداری کردم و تو جلسه دومش موندم و نتونستم ادامه بدم و تصمیم گرفتم که بیشتر تمرکز رو خودم داشته باشم و این یکی از مسائل زندگی من بود و الان که دارم کامنت مینویسم تغیرات خوبی در خودم بوجود آوردم که با دوره 12 قدم دارم پیش میرم و تصمیم دیگه ای که گرفتم اینکه دیگه سر خود کاری رو انجام ندم و منتظر الهامات خداوند میمونم و وقتی که خدا برام اوکی داد انجام میدم حالا هر کاری باشه چون دو روز پیش یه کاری انجام دادم بعد که زدم نشانه دیدم نشانه چیزه دیگه ای میگه و کاملا صحیح است و من هم اون کارو کنسل کردم و به قول استاد از همون جایی که هستم و هر چی که دارم شروع کنم بهتره چون الهامات تو همون شرایط فعلی گفته میشه ولا غیر من الان دارم این مسیر تغییر شخصیت خودم و طی میکنم و چند تا از پاشنه آشیلمو شناسایی کردم با توجه به دوره 12 قدم و در حال برطرف کردنش هستم
من زمانی که تصمیم گرفتم که تغییر کنم و خودمو سپردم به خدا واقعاً میگم من خودمو تسلیم کردم و دارم پیش میرم و هر جا که خواستم به روش خودم برم و تعهدم یادم رفته بود خدا گوشیمو گرفته و بهم تذکر داده که داری اشتباه میری و کاری که از دیروز به قلبم افتاد که انجام بدم از جاهایی که احساس خوبی بهم میده و خودم قشنگ حس میکنم عکس میگیرم و خودم هم تو عکس هستم با این کارم هم به خودم ارزش قائل میشم و هم توجه به نکات مثبت اطرافمو ازش به راحتی رد نمیشم و فایلی که تو گالریم درست کردم نوشتم فایل ( من لایق بهترینها هستم) و با این کار به خودم عشق میورزم و خودمو از همه بیشتر دوست دارم و برام هیچ اهمیتی هم ندارد که دیگران چه قضاوتی در باره من میکنند من با این کار در صلح بودن با خودم رو تمرین میکنم و اعتماد به نفسمو تقویت میکنم و اون عکسهایی که گرفتم و همراه با آهنگ تجسمی سایت نگاه میکنم و نمیدونید چه اتفاقی تو درون من میوفته این و برای اولین بار دیروز انجام دادم و چقدر تا شب حالم خوب بود عکس از جاهایی که دوست دارم و از خونهایی که دوست دارم و از وسایلی که دوست دارم گرفتم و با آهنگ گوش میکنم و یه جورایی خودمو غرق در داشته تمام اونها میبینم خیلی بهم حال داد و باز هم همین کارو هر روز تکرار میکنم با آگاهی های که از کلام استاد به دستم اومده من فهمیدم که افکار چه ها که نمیکنه و من نتیجه تجسم و گرفتم و مطمئنم که حرفای استاد صد در صد درسته و متا فیزیک برای رسیدن به خواسته ها غوغا میکنه
رد پایی برای خودم گذاشتم تا به خودم ثابت کنم که خواستن توانستن و وقتی من به خود خودم قول بدم و عمل کنم این یعنی تغییر شخصیت خودم
سلام به جهان قشنگم که امروز صبح جمعه که همه خوابن و من دارم این فایل و میبینم مثل همیشه خداوند ایده و فکری برای بیرون اومپن از خودم بهم پیشنهاد داد که توی پوست خودم نمیگنجم که بخوام انجامش بدم ، خدای من خودت کمکم کن که بیام یروز بنویسم آره انجامش دادم و چقدر زندگیم عوض شد ،
خداروشکرت .
دقیقا همین الان آیه های ابتداییه سوره ابراهیم و میخوندم که گفت ما تمام قوم ها را با پیامبر زمان خودشون هدایت کردیم ، استاد جان ما همون قومی هستیم که پیامبر زمانمون شمایی و اومدی این حرف ها رو به ما میزنی ،
خدارا هزاران بار شکرت میکنم که ما هم اون قومی هستیم که داریم بهت گوش میکنیم ، خدایا شکرت یا ارحم الراحمین ،
ما توی مسیری بودیم که دلمون تغییر میخواست واسه همین هدایت شدیم به این مسیری که استاد و راهنمای ما شمایی ، خدایاشکرت هر لحظه شکرت برای تمامی نعمت های بزرگ و زیبایی که تا این لحظه زندگیم از وقتی نطفه ای بودم و تشکیل شدم بهم بخشیدی ، خدایا شکرت .
مثل همیشه من زندگی عادی خودمو میگذراندم و دوستان عادی و مثل همیشه داشتم بیشتر همش حرفاشون موج منفی زیادی داشتن شاید این چیزا رو نمی دونستم ولی الان ک فکر میکنم واقعا اصلا فرکانس مناسب من نبوده
بعد من شغلم مکانیکی هس در بین مشتری ها همیشه ی مشتری بود ک تا رو برو میشدم باهاش حس خوب پیدا میکردم ی روز کنجکاو شدم پرسیدم ک کتابی چیزی میخونی چون همیشه حس خوب ب آدم میدی اصلا انرژی مثبتی ک منو با سایت استاد آشنا کرد و خدارو همیشه شکر میکنم لایق زندگی خوب پر از سروت آرامش داشته باشم ک با این سایت و دوستم آشنا شدم
من در سال کنکور باوجود اینکه بسیار تلاش کرده بودم اما در رشته دلخواهم پذیرفته نشدم و این قضیه من را در زندگی دلسرد کرده بود
اما تصمیم گرفتم دیدگاهم را نسبت به رشته ای که قبول شده ام تغییر دهم و در رشته خودم بهترین باشم
ترم اول دانشگاه نمرات ضعیفی کسب کرده بودم اما بعد از اینکه هدفم را مشخص کردم و متوجه شدم که با تلاش میتوانم به نتیجه دلخواهم برسم در ترم های بعدی شاگرد ممتاز شدم و در حال حاضر برای رتبه یک کنکور تلاش میکنم و در کنار تحصیلم به چند رشته هنری پرداختم که همه انها نتیجه یک شکست و تغییر در دیدگاهم بود
بسیار از سایت خوبتان متشکرم
من با کلیپ اعتماد به نفس شما دوباره عزت نفسم را به دست اوردم
پارسال بود اول سال ، پایان نامه ارشدم مونده بود و هنوز سربازی نرفته بودم ، فشار خونواده و بالا رفتن سن باعث شد برم زیر بار ازدواج و همه چی درهم شد ته دلم همیشه میگفتم یه اتفاق خوب میفته ولی تا میخواستم یکم بهش فک کنم یاد حرفای مامان و بابام و همسرم و خونوادش و استادای دانشگاهو همه آدمای درو و برم میفتادم ک موج منفی میدادن و منم غرق در منفی بافی میشدم . همیشه از خدا و از امام رضا علیه السلام میخواستم وقتی وارد حرم میشدم حالم خوب میشد و همه ناراحتیام فراموشم میشد ولی نمی دونستم چیکار کنم داشتم تسلیم میشدم ک بصورت خیلی خیلی اتفاقی از طریق یه نرم افزار تند خوانی معمولی با گروه عباس منش آشنا شدم از اونجایی ک آدم کنجکاوی بودم و میخواستم ته قضیه تند خوانی رو در بیارم وارد سایت شدم و از فایلای رایگان استفاده کردم بعد با آنتونی رابینز از طریق همین سایت آشنا شدم و شروع کردم به خوندن کتابا و کلیپا چند ماهی بیشتر طول نکشید تا فهمیدم ک میشه یه جور دیگه هم زندگی کرد میشه کنترل حوادث زندگی رو بدست گرفت و از اونجا بود ک تغییرات تو زندگیم بوجود اومد الان ک دارم اینو مینویسم و امیدوارم اگه شده یه نفرم بتونم امیدوار کنم درسم رو به اتمامه یه شغله خوب با درآمد ماهیانه 1 میلیون و خورده ای دارم و عروسیمم گرفتم و تو خنه خودم زندگی میکنم یه ماه پیشم یه ماشین معمولی خریدم و بابت همه اینا خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم و امیدوارم همه راهشون رو پیدا کنن و همچنین از این گروه و استاد تشکر میکنم که هادی وراهنمای من و خیلیای دیگه مثل من بودن باتشکر
سلام.خدا قوت.من از8سالگی کار کردم.بچه که بودم دست فروشی میکردم.درجوانی مسافر مبردم کیش وقشم جنس میاوردم.بعد وارد شغل طلافروشی شدم.بعداز6سال مغازه اجاره کردم.بعداز 7 سال یک مغازه طلافروشی خریدم.کار رونق داشت.ولی سال 1389 بعلت نسیه فروشی و البته رشد نرخ طلا ورشکست شدم.مدتی در زندان بودم.تو زندان بیماری پسرم شدت گرفت و فلج مغزی شد.بعد هم نابینا شد.تو زندان که بودم فقط به انتقام وسپس خودکشی 3نفری فکر میکردم.باور بفرمایید فقط و فقط به انتقام غکر میکردم.بعد که آزاد شدم با خودم گفتم چرا خودکشی 3نفره؟یه مدتی تلاش میکنم و یه مقداری پول برای همسرم و نگهداری پسرم میگذارم بعد میرم سراغ انتقام و خودکشی خودم.3سال گذشت ولی پولی که باید جمع نشد.ولی آتش انتقام روز بروز شعله ور تر میشد.فقط از این ناراحت بودم که چرا تاریخ انتقامم به تاخیر افتاده.خرداد امسال با نتورک مارکتینگ پنبه ریز آشنا شدم.یکسری جزوه برای بهبود کارم بمن دادند.بعداز یک هفته احساس کردم نگرشم به دنیا عوض شده.تو اینتر نت سرچ کردم.با سایت شما آشنا شدم.فقط فایل های رایگان شما را دانلود کردم و استفاده کردم.الان نه تنها همه افرادی که بمن ضربه زده اند را بخشیده ام.بلکه برایشان دعا میکنم.هر روز صبح 10دقیقه شکرگذاری میکنم.روحیه ام خیلی بالا رفته.حتی باور 100درصد دارم که پسرم بزودی شفا پیدا میکنه.کاسبی کوچکی که از سال 1390 برپا کرده ام بعداز4سال کسادی رونق گرفته.تو نتورک جدیدم هم رو به رشدم و از دهمه مهمتر اینکه برای زندگیم هدغهای قشنگی دارم و هر روز انها را تصویرسازی میکنم.شاید باور نکنید ولی در همین 2 ماه کاملا” احساس خوشبختی میکنم و از اینکه به آینده امیدوارم خیلی خوشحالم.من در اوج پولداری دوران طلافروشی اینقدر شاداب و سرحال و خوشبخت نبودم.دوستانی که این مطلب را میخوانید/ یقین داشته باشید که با تمرینات روانشناسی صحیح قادر خواهید بود همه خوبی ها را جذب کنید.شک نکنید که خداوند متعال هرگز بندگانش را فراموش نمیکند.ایمان داشته باشید که قدرتی در شما نهفته است که میتواند معجزه ایجاد کند .سرتان را درد آوردم. ببخشید . همواره شاد و سربلند و سلامت و خوشبخت باشید . آمین.
سلام استاد . من مهدی محمدی درسال 90 از شرکتی که کار می کردم به دلیل تعدیل نیرو اخراج شدم بعد با نظر پدرم یک مغازه تعویض روغنی زدم اوایل کارم به خوبی پیش رفت و در عرض دو ماه مغازه جا افتاد . من با توجه به اینکه اولین تجربه فروش و کاسبی را داشتم نمی دانستم چه کار باید بکنم تا مداومت داشته باشم . این را هم بگم که من با توجه با ارزشهای درونی کارم را انتخاب نکرده بودم و نمی دانستم که اصلا ارزش درونی چی هست . خلاصه در سال نودو یک بعد از 4 ماه کارکردن مبلغی پول در بانک داشتم که وام گرفتم و یک وانت اقساطی با چک خریدم بعد در همان سال از بانکهای دولتی 20 میلیون وام گرفتم که در همان زمان از طرف دوستی پیشنهاد شراکت کارواش داده شد من هم با توجه به اینکه تعویض روغنی و کارواش در کنار هم خوب کار می کنند پیشنهاد را قبول کردم و شروع کردیم به ساختن زمینی که در همان سال به مبلغ 150میلیون خریده بودیم و من که کار گر در مغازه داشتم به ساخت زمین برای گاراژ مشغول بودم که هر از گاهی به دلیل داشتن وام و کارگر پول کم اوردم ولی با این حال با پولی هم که از پدرم قرض گرفته بودم گاراژ رو ساختم ولی بدهی روی بدهی جمع شده بود بعد از مدت شش از کار کارواش و تعویض روغنی در گاراژ کارواش به دلیل نبود اب و کارگر مناسب تعطیل شد و تعویض روغنی هم رونق خود را از دست داد . تمام اقساط بانکی عقب افتادند . و ماشین وانت رو هم فروختم تا بدهی ها رو پرداخت کنم . نشتم با خودم فکر کردم که چرا اینگونه شده است که به صورت اتفاقی با سایت شما در سال 94 اشنا شدم و مطالبی که در مورد لیاقت داشتن چیزی رو شنیدم که فهمیدم اولا کاری که من می کردم با ارزشهای درونی من در تضاد بودند و دوما من در اون لحظه که پول قرضی و واو داشتم هنوز به لیاقت اون مبلغ نرسیده ام در نتیجه کلیه لوازم غیر ضروری را فروختم و مقداری از قرض پدرم و مقداری از اقساط معوقه بانک را تسویه کردم تا کمی به آرامش برسم . وقتی با خودم عمیقا فکر کردم دیدم که یک جریان خیلی قوی من رو به سمت راه و مسیر درست هدایت می کند اون هم با ضرر و زیان . و خودم هم بران امدم که مسیر درست رو تشخیص بدم و در اون مسیر گام بردارم و در حال حاضر با توجه به اینکه از امکانات موجود در لحظه استفاده می کردم کاری رو که با نظام ارزشی من در تضاد نباشد را پیدا کردم و شکر خدا مدتی است که در این مسیر جدید به خوبی از افکار م استفاده می کنم و کاینات هم من رو وقتی در مسیر درست قرار دارم به خوبی من را هدایت می کند . این بود داستان کارمن که البته قسمتی از مشکلات و مسایل را نتوانستم برایتان بنویسم . امیدوارم در فرصت مناسب بتوانم مسیر کلی زندگیم رو براتون تعریف کنم . موفق و موید باشید .
درود بر شما، الحق و الانصاف ، شما الگویی فوق العاده هستید برای کسانی که دوست دارند تغییر کنند و من همیشه و همواره دوست داشتم تغییر کنم ، حتی وقتی که شرایطم از نظر دیگران بسیار مطلوب می بود، مثال قورباغه بقدری گویا بود که الان منو به فکر فرو برده، همیشه شما باعث میشید من به فکر فرو برم و صدای شما نیروی محرکه من هست بسوی تغییر .
کارهای شما ارزشمند و قابل ستایش است و اما قبل از اینها مثالی هست از عزم هر انسانی برای رشد و تکامل در مسیر ایمان به خدا.
تغییراتی که در گذشته داشته ام ، برای من دیگر کوچکترین اهمیتی ندارد، میخواهم داستانی را تعریف کنم از تغییرات خودم در آینده!
هم اکنون من کارمند رسمی شرکت نفت و سمتی در خور در این سازمان دارم، که ای کاش نمی داشتم، وضعیت مالی و روابط من نسبت به اکثریت جامعه ، خیلی خوب هست ، اما من هرگز از این موضوع راضی نبودم و نیستم، چرا که همواره می پنداشتم کارهای ارزشمند تری می توانستم انجام دهم که انجام نداده ام. برای همین همیشه در پی تغییر و تغییر بوده ام. الان که به فایل شما گوش دادم ، خودم را دقیقا جای آن قورباغه نگون بخت یافتم. کاری که میخواهم بکنم و چند صباحی هست که آغاز کرده ام ، وسعت بخشیدن به شرکت خودم و تمرکز بر گسترش شرکت خودم خواهد بود.من مذاکره کننده ای باهوش و تاجری بلفطره هستم، ایده های تر و تازه و رویایی ذهن من که یک دفتر صد برگی را پر کرده برای عملی شدن، آماده تغییرات من هستند، به شما قول میدهم نتیجه این تجربه بی نظیر را با شما در میان خواهم گذاشت، درود بر شما و انشاالله در تمام مراحل زندگیتان موفق و کامیاب باشید.
به نام خداوند بخشنده هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 112
من از وقتی که تصمیم گرفتم که شخصیت خودم تغییر بدم و تمرکز رو بزارم رو خودم و تغییرات و اول از خودم شروع کنم هدایت شدم به روز شمار زندگی من در صورتی که قبلنا تو روز شمار رفته بودم ولی متوجه اش نمیشدم و اصلا درکش نمیکردم تو روز شمار هر روز سعی کردم که نسبت به روز قبلم یه کمی بهتر بشم و این کار باعث شد که من در مورد دیگران هیچ قضاوتی نکنم و خودمو با روز قبل خودم قیاس کنم که نشونها آروم آروم میومد برام و برای اینکه این تغییر شخصیت تو خودم بوجود بیارم و بهتر انجامش بدم خداوند هدایتم کرد به دوره 12 قدم چون من قبل از دوره 12 قدم دوره حل مسائل زندگی رو خریداری کردم و تو جلسه دومش موندم و نتونستم ادامه بدم و تصمیم گرفتم که بیشتر تمرکز رو خودم داشته باشم و این یکی از مسائل زندگی من بود و الان که دارم کامنت مینویسم تغیرات خوبی در خودم بوجود آوردم که با دوره 12 قدم دارم پیش میرم و تصمیم دیگه ای که گرفتم اینکه دیگه سر خود کاری رو انجام ندم و منتظر الهامات خداوند میمونم و وقتی که خدا برام اوکی داد انجام میدم حالا هر کاری باشه چون دو روز پیش یه کاری انجام دادم بعد که زدم نشانه دیدم نشانه چیزه دیگه ای میگه و کاملا صحیح است و من هم اون کارو کنسل کردم و به قول استاد از همون جایی که هستم و هر چی که دارم شروع کنم بهتره چون الهامات تو همون شرایط فعلی گفته میشه ولا غیر من الان دارم این مسیر تغییر شخصیت خودم و طی میکنم و چند تا از پاشنه آشیلمو شناسایی کردم با توجه به دوره 12 قدم و در حال برطرف کردنش هستم
من زمانی که تصمیم گرفتم که تغییر کنم و خودمو سپردم به خدا واقعاً میگم من خودمو تسلیم کردم و دارم پیش میرم و هر جا که خواستم به روش خودم برم و تعهدم یادم رفته بود خدا گوشیمو گرفته و بهم تذکر داده که داری اشتباه میری و کاری که از دیروز به قلبم افتاد که انجام بدم از جاهایی که احساس خوبی بهم میده و خودم قشنگ حس میکنم عکس میگیرم و خودم هم تو عکس هستم با این کارم هم به خودم ارزش قائل میشم و هم توجه به نکات مثبت اطرافمو ازش به راحتی رد نمیشم و فایلی که تو گالریم درست کردم نوشتم فایل ( من لایق بهترینها هستم) و با این کار به خودم عشق میورزم و خودمو از همه بیشتر دوست دارم و برام هیچ اهمیتی هم ندارد که دیگران چه قضاوتی در باره من میکنند من با این کار در صلح بودن با خودم رو تمرین میکنم و اعتماد به نفسمو تقویت میکنم و اون عکسهایی که گرفتم و همراه با آهنگ تجسمی سایت نگاه میکنم و نمیدونید چه اتفاقی تو درون من میوفته این و برای اولین بار دیروز انجام دادم و چقدر تا شب حالم خوب بود عکس از جاهایی که دوست دارم و از خونهایی که دوست دارم و از وسایلی که دوست دارم گرفتم و با آهنگ گوش میکنم و یه جورایی خودمو غرق در داشته تمام اونها میبینم خیلی بهم حال داد و باز هم همین کارو هر روز تکرار میکنم با آگاهی های که از کلام استاد به دستم اومده من فهمیدم که افکار چه ها که نمیکنه و من نتیجه تجسم و گرفتم و مطمئنم که حرفای استاد صد در صد درسته و متا فیزیک برای رسیدن به خواسته ها غوغا میکنه
رد پایی برای خودم گذاشتم تا به خودم ثابت کنم که خواستن توانستن و وقتی من به خود خودم قول بدم و عمل کنم این یعنی تغییر شخصیت خودم
برگی از سفرنامه امروزم
به نام خدایی که ماروانسان افرید
به نام خدای اسمان هاوزمین
سلام دوستان
این فایل نشونه من بود
همین جمله هزارتامعنی داده
وقتی اوضاع نرماله وخوبه بایدتغییرکنی وتجسم کن ایندتووقتی که تغییرنکردی ونابودشدی ((یک اهرم رنج ولذت برای خودت درست کن ازایندت))
همیشه به دنبال تغییرباشیم
همیشه بایدپیشرفت کردواین سوالهای عالی روازخودمون بپرسیم که چطورازاین بهترازاین عالی تروراحت ترمیشه زندگی کرد
به این زندگی که الان دادی قانع نباش به بک ماشین ویک خونه توبایدخیلی بیشترازایناروداشته باشی
گول شرایط ایده ال رونخوریم واین یک تله هست وبایدتعییرکرد
من یادمه چندساله پیش خیلی چاق شدم وراه نمیتونستم برم ودیدم اوضاع داره بدترمیشه سریع تصمیم گرفتم برم دکترلاغری ورفتم وعمل کردم به حرفاش وتاالان خداروشکربه اون چاقی اون زمان نرسیدم
اصل تغییرکردن من اشنایی بااین سایت واستادعزیزم بودکه درشرایط روحی ومالی ومعنوی بدی بودم وهمش ازخداونددرخواست نجات میکردم وبعدباکتاب های موفقیت اشناشدم وخوندم وتمریناتشوانجام دادم مثل کتاب اثرمرکب وکتاب ازحال بدبه حال خوب وغیره ولی فایلدهای صوتی وتصویری ازاستادیددیگه گوش میدادم جالبه بگم من قبلش اصلادنبال این موضوعات نبودم ولی درمدارموفقیت قرارگرفتم وبعدمدارمن بالاتروبالاتررفت وبه سایت استادعباس منش هدایت شدم وهمه چی تغییرکردواولین تغییرمن ارامش درزندگیم بودکه حتی باخوندن اون کتاب هاارامشی نداشتم وتاثیرزیادی برام نداشت
ولی اززمان اشنایی بااستادعزیزم خیلی چیزهاتغییرکردبه لطف الله مهربان
خدایاشکرت که من رابه مسیرموفقیت وثروت ونعمت دردنیاواخرت هدایت کردی
خدایاعاشقتمممممم
شادوپیروزباشید
احمدفردوسی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد جان عزیزم
سلام دوستای عزیزم
سلام به جهان قشنگم که امروز صبح جمعه که همه خوابن و من دارم این فایل و میبینم مثل همیشه خداوند ایده و فکری برای بیرون اومپن از خودم بهم پیشنهاد داد که توی پوست خودم نمیگنجم که بخوام انجامش بدم ، خدای من خودت کمکم کن که بیام یروز بنویسم آره انجامش دادم و چقدر زندگیم عوض شد ،
خداروشکرت .
دقیقا همین الان آیه های ابتداییه سوره ابراهیم و میخوندم که گفت ما تمام قوم ها را با پیامبر زمان خودشون هدایت کردیم ، استاد جان ما همون قومی هستیم که پیامبر زمانمون شمایی و اومدی این حرف ها رو به ما میزنی ،
خدارا هزاران بار شکرت میکنم که ما هم اون قومی هستیم که داریم بهت گوش میکنیم ، خدایا شکرت یا ارحم الراحمین ،
ما توی مسیری بودیم که دلمون تغییر میخواست واسه همین هدایت شدیم به این مسیری که استاد و راهنمای ما شمایی ، خدایاشکرت هر لحظه شکرت برای تمامی نعمت های بزرگ و زیبایی که تا این لحظه زندگیم از وقتی نطفه ای بودم و تشکیل شدم بهم بخشیدی ، خدایا شکرت .
سلام بر استاد عزیز و دوستان گرامی
مثل همیشه من زندگی عادی خودمو میگذراندم و دوستان عادی و مثل همیشه داشتم بیشتر همش حرفاشون موج منفی زیادی داشتن شاید این چیزا رو نمی دونستم ولی الان ک فکر میکنم واقعا اصلا فرکانس مناسب من نبوده
بعد من شغلم مکانیکی هس در بین مشتری ها همیشه ی مشتری بود ک تا رو برو میشدم باهاش حس خوب پیدا میکردم ی روز کنجکاو شدم پرسیدم ک کتابی چیزی میخونی چون همیشه حس خوب ب آدم میدی اصلا انرژی مثبتی ک منو با سایت استاد آشنا کرد و خدارو همیشه شکر میکنم لایق زندگی خوب پر از سروت آرامش داشته باشم ک با این سایت و دوستم آشنا شدم
دوست دار شما مهدی ️
سلام بر استاد و همه
“من متعهدم به این مسیر و خوندن توضیحات و چندتا از کامنتهای همان فایل و نوشتن کامنت”
نکات این فایل:
برای تغییر و پیشرفت کردن، در شرایط خوب فعلیمان باید نشانه ها را دید و خودمون رو به چالش بکشیم و شرایط رو تغییر بدیم
قبل از اینکه اونقدر سخت بشه که مجبور بشیم تغییر کنیم، خودمون باید تغییر کنیم
اینطوری جزو یک درصدی های جهان میشویم
کی باید تغییر کنیم؟ وقتی همه چی خوبه
نزار اوضاع انقدر بد بشه که به صفر برسی و از صفر بخوای شروع کنی
وقتی اوضاع خیلی خوبه یه تله ست که به فکر پیشرفت نباشیم
هر وقت اوضاع خوب بود از خودت بپرس:
چطوری میشه از این بهتر بشه؟
چطوری میشه از این ساده تر، زیباتر، قشنگتر و پولسازتر باشه؟
مطمئن باش راه حل های بهتری هست
به وضعی که هستی قانع نباش
مثال تغییر دمای آب غورباقه
من دوست داشتم در اقیانوس شنا کنم نه برکه
باید حرکت میکردم در حوزه های مختلف خودمو قوی میکردم ظرفمو بزرگتر میکردم
همیشه باید به فکر بهبود باشی
در پناه خدا باشیم
سلام
من در سال کنکور باوجود اینکه بسیار تلاش کرده بودم اما در رشته دلخواهم پذیرفته نشدم و این قضیه من را در زندگی دلسرد کرده بود
اما تصمیم گرفتم دیدگاهم را نسبت به رشته ای که قبول شده ام تغییر دهم و در رشته خودم بهترین باشم
ترم اول دانشگاه نمرات ضعیفی کسب کرده بودم اما بعد از اینکه هدفم را مشخص کردم و متوجه شدم که با تلاش میتوانم به نتیجه دلخواهم برسم در ترم های بعدی شاگرد ممتاز شدم و در حال حاضر برای رتبه یک کنکور تلاش میکنم و در کنار تحصیلم به چند رشته هنری پرداختم که همه انها نتیجه یک شکست و تغییر در دیدگاهم بود
بسیار از سایت خوبتان متشکرم
من با کلیپ اعتماد به نفس شما دوباره عزت نفسم را به دست اوردم
سلام
پارسال بود اول سال ، پایان نامه ارشدم مونده بود و هنوز سربازی نرفته بودم ، فشار خونواده و بالا رفتن سن باعث شد برم زیر بار ازدواج و همه چی درهم شد ته دلم همیشه میگفتم یه اتفاق خوب میفته ولی تا میخواستم یکم بهش فک کنم یاد حرفای مامان و بابام و همسرم و خونوادش و استادای دانشگاهو همه آدمای درو و برم میفتادم ک موج منفی میدادن و منم غرق در منفی بافی میشدم . همیشه از خدا و از امام رضا علیه السلام میخواستم وقتی وارد حرم میشدم حالم خوب میشد و همه ناراحتیام فراموشم میشد ولی نمی دونستم چیکار کنم داشتم تسلیم میشدم ک بصورت خیلی خیلی اتفاقی از طریق یه نرم افزار تند خوانی معمولی با گروه عباس منش آشنا شدم از اونجایی ک آدم کنجکاوی بودم و میخواستم ته قضیه تند خوانی رو در بیارم وارد سایت شدم و از فایلای رایگان استفاده کردم بعد با آنتونی رابینز از طریق همین سایت آشنا شدم و شروع کردم به خوندن کتابا و کلیپا چند ماهی بیشتر طول نکشید تا فهمیدم ک میشه یه جور دیگه هم زندگی کرد میشه کنترل حوادث زندگی رو بدست گرفت و از اونجا بود ک تغییرات تو زندگیم بوجود اومد الان ک دارم اینو مینویسم و امیدوارم اگه شده یه نفرم بتونم امیدوار کنم درسم رو به اتمامه یه شغله خوب با درآمد ماهیانه 1 میلیون و خورده ای دارم و عروسیمم گرفتم و تو خنه خودم زندگی میکنم یه ماه پیشم یه ماشین معمولی خریدم و بابت همه اینا خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم و امیدوارم همه راهشون رو پیدا کنن و همچنین از این گروه و استاد تشکر میکنم که هادی وراهنمای من و خیلیای دیگه مثل من بودن باتشکر
سلام.خدا قوت.من از8سالگی کار کردم.بچه که بودم دست فروشی میکردم.درجوانی مسافر مبردم کیش وقشم جنس میاوردم.بعد وارد شغل طلافروشی شدم.بعداز6سال مغازه اجاره کردم.بعداز 7 سال یک مغازه طلافروشی خریدم.کار رونق داشت.ولی سال 1389 بعلت نسیه فروشی و البته رشد نرخ طلا ورشکست شدم.مدتی در زندان بودم.تو زندان بیماری پسرم شدت گرفت و فلج مغزی شد.بعد هم نابینا شد.تو زندان که بودم فقط به انتقام وسپس خودکشی 3نفری فکر میکردم.باور بفرمایید فقط و فقط به انتقام غکر میکردم.بعد که آزاد شدم با خودم گفتم چرا خودکشی 3نفره؟یه مدتی تلاش میکنم و یه مقداری پول برای همسرم و نگهداری پسرم میگذارم بعد میرم سراغ انتقام و خودکشی خودم.3سال گذشت ولی پولی که باید جمع نشد.ولی آتش انتقام روز بروز شعله ور تر میشد.فقط از این ناراحت بودم که چرا تاریخ انتقامم به تاخیر افتاده.خرداد امسال با نتورک مارکتینگ پنبه ریز آشنا شدم.یکسری جزوه برای بهبود کارم بمن دادند.بعداز یک هفته احساس کردم نگرشم به دنیا عوض شده.تو اینتر نت سرچ کردم.با سایت شما آشنا شدم.فقط فایل های رایگان شما را دانلود کردم و استفاده کردم.الان نه تنها همه افرادی که بمن ضربه زده اند را بخشیده ام.بلکه برایشان دعا میکنم.هر روز صبح 10دقیقه شکرگذاری میکنم.روحیه ام خیلی بالا رفته.حتی باور 100درصد دارم که پسرم بزودی شفا پیدا میکنه.کاسبی کوچکی که از سال 1390 برپا کرده ام بعداز4سال کسادی رونق گرفته.تو نتورک جدیدم هم رو به رشدم و از دهمه مهمتر اینکه برای زندگیم هدغهای قشنگی دارم و هر روز انها را تصویرسازی میکنم.شاید باور نکنید ولی در همین 2 ماه کاملا” احساس خوشبختی میکنم و از اینکه به آینده امیدوارم خیلی خوشحالم.من در اوج پولداری دوران طلافروشی اینقدر شاداب و سرحال و خوشبخت نبودم.دوستانی که این مطلب را میخوانید/ یقین داشته باشید که با تمرینات روانشناسی صحیح قادر خواهید بود همه خوبی ها را جذب کنید.شک نکنید که خداوند متعال هرگز بندگانش را فراموش نمیکند.ایمان داشته باشید که قدرتی در شما نهفته است که میتواند معجزه ایجاد کند .سرتان را درد آوردم. ببخشید . همواره شاد و سربلند و سلامت و خوشبخت باشید . آمین.
سلام استاد . من مهدی محمدی درسال 90 از شرکتی که کار می کردم به دلیل تعدیل نیرو اخراج شدم بعد با نظر پدرم یک مغازه تعویض روغنی زدم اوایل کارم به خوبی پیش رفت و در عرض دو ماه مغازه جا افتاد . من با توجه به اینکه اولین تجربه فروش و کاسبی را داشتم نمی دانستم چه کار باید بکنم تا مداومت داشته باشم . این را هم بگم که من با توجه با ارزشهای درونی کارم را انتخاب نکرده بودم و نمی دانستم که اصلا ارزش درونی چی هست . خلاصه در سال نودو یک بعد از 4 ماه کارکردن مبلغی پول در بانک داشتم که وام گرفتم و یک وانت اقساطی با چک خریدم بعد در همان سال از بانکهای دولتی 20 میلیون وام گرفتم که در همان زمان از طرف دوستی پیشنهاد شراکت کارواش داده شد من هم با توجه به اینکه تعویض روغنی و کارواش در کنار هم خوب کار می کنند پیشنهاد را قبول کردم و شروع کردیم به ساختن زمینی که در همان سال به مبلغ 150میلیون خریده بودیم و من که کار گر در مغازه داشتم به ساخت زمین برای گاراژ مشغول بودم که هر از گاهی به دلیل داشتن وام و کارگر پول کم اوردم ولی با این حال با پولی هم که از پدرم قرض گرفته بودم گاراژ رو ساختم ولی بدهی روی بدهی جمع شده بود بعد از مدت شش از کار کارواش و تعویض روغنی در گاراژ کارواش به دلیل نبود اب و کارگر مناسب تعطیل شد و تعویض روغنی هم رونق خود را از دست داد . تمام اقساط بانکی عقب افتادند . و ماشین وانت رو هم فروختم تا بدهی ها رو پرداخت کنم . نشتم با خودم فکر کردم که چرا اینگونه شده است که به صورت اتفاقی با سایت شما در سال 94 اشنا شدم و مطالبی که در مورد لیاقت داشتن چیزی رو شنیدم که فهمیدم اولا کاری که من می کردم با ارزشهای درونی من در تضاد بودند و دوما من در اون لحظه که پول قرضی و واو داشتم هنوز به لیاقت اون مبلغ نرسیده ام در نتیجه کلیه لوازم غیر ضروری را فروختم و مقداری از قرض پدرم و مقداری از اقساط معوقه بانک را تسویه کردم تا کمی به آرامش برسم . وقتی با خودم عمیقا فکر کردم دیدم که یک جریان خیلی قوی من رو به سمت راه و مسیر درست هدایت می کند اون هم با ضرر و زیان . و خودم هم بران امدم که مسیر درست رو تشخیص بدم و در اون مسیر گام بردارم و در حال حاضر با توجه به اینکه از امکانات موجود در لحظه استفاده می کردم کاری رو که با نظام ارزشی من در تضاد نباشد را پیدا کردم و شکر خدا مدتی است که در این مسیر جدید به خوبی از افکار م استفاده می کنم و کاینات هم من رو وقتی در مسیر درست قرار دارم به خوبی من را هدایت می کند . این بود داستان کارمن که البته قسمتی از مشکلات و مسایل را نتوانستم برایتان بنویسم . امیدوارم در فرصت مناسب بتوانم مسیر کلی زندگیم رو براتون تعریف کنم . موفق و موید باشید .
درود بر شما، الحق و الانصاف ، شما الگویی فوق العاده هستید برای کسانی که دوست دارند تغییر کنند و من همیشه و همواره دوست داشتم تغییر کنم ، حتی وقتی که شرایطم از نظر دیگران بسیار مطلوب می بود، مثال قورباغه بقدری گویا بود که الان منو به فکر فرو برده، همیشه شما باعث میشید من به فکر فرو برم و صدای شما نیروی محرکه من هست بسوی تغییر .
کارهای شما ارزشمند و قابل ستایش است و اما قبل از اینها مثالی هست از عزم هر انسانی برای رشد و تکامل در مسیر ایمان به خدا.
تغییراتی که در گذشته داشته ام ، برای من دیگر کوچکترین اهمیتی ندارد، میخواهم داستانی را تعریف کنم از تغییرات خودم در آینده!
هم اکنون من کارمند رسمی شرکت نفت و سمتی در خور در این سازمان دارم، که ای کاش نمی داشتم، وضعیت مالی و روابط من نسبت به اکثریت جامعه ، خیلی خوب هست ، اما من هرگز از این موضوع راضی نبودم و نیستم، چرا که همواره می پنداشتم کارهای ارزشمند تری می توانستم انجام دهم که انجام نداده ام. برای همین همیشه در پی تغییر و تغییر بوده ام. الان که به فایل شما گوش دادم ، خودم را دقیقا جای آن قورباغه نگون بخت یافتم. کاری که میخواهم بکنم و چند صباحی هست که آغاز کرده ام ، وسعت بخشیدن به شرکت خودم و تمرکز بر گسترش شرکت خودم خواهد بود.من مذاکره کننده ای باهوش و تاجری بلفطره هستم، ایده های تر و تازه و رویایی ذهن من که یک دفتر صد برگی را پر کرده برای عملی شدن، آماده تغییرات من هستند، به شما قول میدهم نتیجه این تجربه بی نظیر را با شما در میان خواهم گذاشت، درود بر شما و انشاالله در تمام مراحل زندگیتان موفق و کامیاب باشید.