این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-20.gif8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2015-08-14 09:38:012024-06-08 20:59:00می خواهی جزو کدام گروه باشی؟
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
1- تغییر نمی کنند هرچند فشار زیاد باشه تسلیم شرایط و وضعیت هستند وآنقدر تغییر نمی کنند تا زیر چرخهای جهان له بشن وحذف .
2- کسانی که با فشار زیاد وجایی که دیگه دارن له می شن تصمیم به تغییر می گیرن.
3- کسانی که با یه فشار کوچیک یه زره سختی عوض می شن تصمیم به تغییر می گیرن.
4- کسانی که قبل از فشار در همان شرایط خوب عوض می شن.
شاید یک درصد مردم جز گروه آخر هستند ولی بهترین مورد همین آخریه در همان شرایط خوب نباید گول خورد نباید راکد شد باید فکر پیشرفت باشیم جهان در حال گسترشه اگر دنبال گسترش نباشی متوقف بشی سقوط می کنی همون موقع که شرایط خوبه تصمیم بگیر عوض بشی .
مثل استاد که در بهترین شرایط چون نمی خواست راکد بمونه وحس می کرد این شرایط برای آینده جواب نمی ده تغییر کرد واون شرایط عالی رو رها کرد نخواست تو برکه شنا کنه خواست تو اقیانوس شنا کنه.
استاد خیلی از جاها تغییر نکردم مثل وقتی که رشته دانشگاهی رو رشته ای رفتم که فهمیدم به دردم نمی خوره وسط راه فهمیدم با اینکه آدم درسخون وباهوشی بودم ومی تونستم باز از اول شروع کنم ولی حرکت نکردم وهمون رشته رو تا اخر ادامه دادم ومتاسفانه چون هیچ علاقه ای نداشتم وبا روحیاتم سازگار نبود هیچ استفاده ای نکردم در واقع 4سال عمرم رو گذاشتم وهدر دادم وشدم جز گروه اول.
تو زندگیم هم به خاطر افکار وباورهای اشتباه چک ولقد زیاد خوردم ولی خدارو شکر نزدیک یک سالی هست که بیدار شدم وحرکت کردم وویه مدت هست که هدایت شدم به این سایت خیلی تغییر کردم ولی می دونم راه زیاد دا رم امروز با شنیدن این فایل به خودم قول دادم وتصمیم گرفتم تعهد بیشتری داشته باشم وسعی بیشتر برای تغییر به امید الله مهربان.
سپاس گزار استادم هستم و سپاس گزار سایت عباسمنش دات کام هستم برای زیبایی ها ، فراوانی ها، و باورهای سرشار از برکت سلامتی ثروت و فراوانی.
از لحاظ کاری چند سال مشغول کار شیفتی بودم،1398 اون زمان همه چی عالی بود تایم آزاد پول خوب دوستان عالی رفت آمد راحت .
اون زمان نمی دونستم که باید تغییر کنم چون همه چی عالی بود تو ذهنم .
با هدایت خداوند ، فردی وارد زندگی ام شد و من هدایت شدم به شنیدن حرف هایی متفاوت و شروع کردم به خواسته داشتن و متفاوت فکر کردن.
توی بازه یکی دو ماهه ، معجزه آسا شرایط کاری ام تغییر کرد و بصورت روزانه کار شدم .
و سه ماه بعد تیم را مجددعوض کردم.
یادم میاد تغییر شرکت اولم هم در سال 1395 دقیقا همینطور اتفاق افتاد ، اون زمان با استاد آشنا نشده بودن ، اما توی بهترین شرایط کاری و حقوق خوب ، با خواسته جدید، شرکت و فیلد کاری ام را تغییر دادم و شرایط مالی ام خیلی بهتر شد .
الان هم دقیقا تو برهه ای هستم که نشانه ها هدایت می کنن به سمته و سویی مرتبط با خواسته هایم.
تو پای در را بنه و هیچ مپرس
خد راه نشاند دهد که چون باید کرد
سپاس برای امکان نوشتن کامنت و سپاس برای کامنت های فوق العاده زیبا و تاثیر گزار سایت عباس منش دات کام
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان و گروه تحقیقاتی عباس منش.
میخوام داستان زندگی خودمو بگم من میثم زارعی متولد 1369/12/01 هستم و در جنوب تهران زندگی میکنم منطقه اسلامشهر من در یک خانواده نصبتا فقیر زندگی میکنم و از کودکی آرزوهای کوچک و بزرگ زیادی داشتم وقتی که چیزیرو میخواستم مثل دوچرخه یا آتاریو… به رقم وضع ضعیف مالی که داشتیم من هیچوقت نتونستم به اون خواسته هام برسم و این چیزها بود که به مرور زمان اعتماد به نفس منو نصبت به دوستان و اطرافیانم ضعیف و ضعیفتر میکرد و منو به طور شدید افسرده میکرد.
من از زمانی که یادم میاد دارم کار میکنم و خرج خانواده و زندگیرو میدادم و در سن 20 سالگی بود که من به خدمت سربازی رفتم و بعد از 2سال که خدمت سربازیمو تمام کردم در صورتی که هیچ پول و هدفی نداشتم به شرکتی استخدام شدم و با دوستانی آشنا شدم که منو به سمت خوشبختی راهنمایی میکردند.
در همان روز ها بود که به پیشنهاد یکی از همکارانم خودمو به یک پزشک روانشناس معرفی کردم و با تلاش و پشت کار و تمریناتی که داشتم تونستم از شر بیماری افسردگی و فکر های منفی باف خلاص بشم یعنی خواستم که تغییر کنم و به لطف پروردگار شرایط و روحیه فوق العاده دارم.
و بعد مدتی به طور تصادفی با گروه تحقیقاتی عباس منش آشنا شدم و با دیدن کلیپ ها و موضوعات انگیزشی آنجا بود که به قول معروف موتور زندگی من روشن شد و باورتون نمیشه از زمانی که خواستم تغییر کنم تمام زندگی من متحول شده و امید دارم که به موفقیت و ثروت های بزرگی خواهم رسید.
و من به عنوان یه دوست به شما میگم که خواستن توانستن است و هر موقع که بخواهی تغییر بکنی یا قدم اول رو برداری شک نکن که خداوند در این مسیر بهت کمک میکنه و راه رو بهت نشون میده .
آرزوی بهترین هارو برای شما و همه عزیزانی که خواهان تغییر در زندگی هستند رو دارم.
قصه فشار هایی که به من وارد شد از اونجا شروع شدکه بعد از سربازی رفتم خواستگاری و ازدواج کردم سال 91 بود.اونقدر حقوقم کم بود که خرج کرایه راهم در میومد. بعد از ازدواج همسرم رفت خونه باباش اینها تو شیراز و من هم توی شهر خودم بندرعباس موندم. تا سه ماه بعد ازدواج من خونه ای نداشتم و حتی فکرشم نمیکرد که بتونم جایی رو اجاره کنم وبا خودم میگفتم اینهایی که خونه میتونن اجاره کنن چقدر مایه دارن. تا اینکه با فشارهای همسرم و اطرافیان دل رو به دریا زدم و از مدیر موسسه خواستم حقوقم رو اداره کاری بده تا لااقل بتونم جایی رو اجاره بگیرم با کمال تعجب دیدم مدیر موسسه براحتی بدون مکث کردن و فکر کردن فوری موافقت کرد.!!!!!!! (البته الان با تمرین متدهای جدید درخواست کردن تقریبا تو هر درخواستی جواب مثبت میگرم که تمریناتش رو شدیدا بهتون توصیه میکنم .)
زمانی که بدون فشار بیرونی شروع به تغییر باورها کردم: انتهای سال 93 و بعد از دیدن کلیپ چگونه در عرض یک سال درآمد خود را سه برابر کنید. با اینکه درامدکاملا معقول و خوبی روداشتم یه برگه کاغذ برداشتم و یه هدف سه برابر حقوقم نوشتم. هر روز بهش فکر میکنم و بهتره بگم هر لحظه دارم بهش فکر میکنم. در حالی که خانوم از وضعیت مالی من کاملا راضی بود. فروردین وقتی مقدار واریزی به حسابم رو دیدم شکه شدم ولی خانومم اعتقاد داشت چون تو کارمندی و عیدی و سنوات اخر سالت رو الان دادن و… واریزی خوبی داشتی.(فقط خودم میفهمیدم قوانین دارن کار خودشون رو میکنن) اردیبهشت ماه از نیمه گذشت و بیست و پنجم فقط حقوق خوبم واریز شد اما من سه برابرش رو انتظار داشتم.در طول ماه همش شکرگذار درامدم بودم و کاملا خوشحال بودم یهو یادم افتاد چند تا برگه سهام دارم که ته کیفمه و تو نظافت های دوره ایم خواسته بودم بندازم بیرون ولی گفتم شاید زمانی که فروختم قبلش تو مجمع رفته باشه(یعنی زمان سود دهی اونا بوده باشه). شماره تماساشون رو پیداکردم و زنگ زدم و شرکت ها فوری ازم شماره کارت گرفتن و مبلغ رو واریز کردن و در کمال تعجب چند میلیون پول به کارتم واریز شد.(در حال که من بین 50 الی 200 هزار تومان روی اونا حساب کرده بودم و چون حس پیگیری وبد بینی بهشون رو داشتم واقعا پارسال داشتم میرختمشون دور) وقتی ماه دوم به این شکل پیشرفت همش با خودمیگفتم پس برای ماه سوم هم کار میکنه و کارکرد و همین معجزه برا تیر 94 هم کار کرد.
هر ماه دارم اون برگه تعهد به خودم رو میگیرم و با خدا یه قرار داد مینویسم و جایی هم برا امضا خدا میذارم یه جا برا کسایی که باور دارم قدرت های اصلی دنیا هستن میگذارم مثل حضرت ابولفضل..
یه چیزی که هر ماه تو بندهای قراردادم هست چند تا قوله که هر ماه به خدا میدم که رفتارهایی که عادت بدم بوده رو ترک کنم. وخدا وکیلی پای قولی که به خدا دادم واسادم.
تا چند روز پیش به خدا گفتم من که تو اجاره یه خونه با خودم میگفتم مگه میشه مگه عملیه. اجاره کردن مال پولداراست الان دارم یه خونه 145 متری با فول ترین امکانات بعد 2 سال از زندگی میسازم. و انشاالله بزودی یه ماشین خارجی.
مطلبی که گفتید به شدت باورهام رو مجدد از هم پاشید که میخوام دو روز با خودم تنها باشم و همه رو باز به شکل جدید و بهتر اسمبل کنم.
امیدوارم هر کجای این دنیای زیبا و شگفت انگیز که هستید، شاد و سلامت و در پناه ایزد متعال باشید.
استاد خوبم، سریعاً به سراغ اصل مطلب میروم و از حاشیه رفتن خودداری میکنم:
من حدوداً در تیرماه سال 1393 بلطف خداوند متعال و در پی یافتن نسخه صوتی کتاب ” معجزه سپاسگذاری ” از آثار ارزشمند خانم ” راندا برن ” ، با سایت الهی و بی نظیر جنابعالی آشنا شدم و پس از دانلود فایلهای رایگانی که بر روی سایت قرار داده بودید، به مرور با افکار، اندیشه ها و ایدئولوژی های ناب و فوق العاده شما آشنا شده و بینهایت شیفته و علاقه مند آنها شدم. آرام آرام بر روی خودم و زندگیم کار کردم و با خریداری تعدادی از محصولات مفید و بسیار سودمندتان (مثل دوره قانون آفرینش، دوره کامل روانشناسی ثروت، کتابهای صوتی مختلف و حتی حضور در یکی از سمینارهایتان به عنوان میهمان و به اتفاق همسرم) به جرگه طرفداران و همراهان همیشگی و وفادارتان، پیوستم. در این راستا همسر و حتی فرزند خردسال 3ساله ام ” مهبُد ” نیز همراه و به قول معروف ” پایه ” کار با من شدند و تا به امروز خیلی خیلی از این بابت شاکر و سپاسگزار خالق مهربان هستم و همچنان پیرو و ادامه دهنده راه سبز و بینهایت زیبا و سرشار از موفقیت شما هستم.
موضوع مهمی که قصد دارم در این جا به استحضار جنابعالی و دوستان خوب و موفق هم فرکانسی ام برسانم این است که من و خانواده ام از همان ابتدای آشنایی با جنابعالی و گروه موفق عباس منش، تماشای برنامه های تلویزیون را از لیست امور روزانه مان حذف کردیم و به جای آن، فیلمها و دوره های آموزشی جنابعالی و همچنین کارتونها و انیمیشن های مثبت و آموزنده ای مانند ” توربو ” ، “پاندای کونگ فو کار ” ، ” رام کننده اژدها ” و . . . را در امور روزمره زندگیمان گنجاندیم و تا همین چند وقت پیش هم آنتن گیرنده مان روی پشت بام، به خاطر وزش بادهای شدید و طوفان، خراب شده بود و ما عملاً از شر برنامه های منفی و مخرب تلویزیون در امان بودیم. اما استاد به قول فرمایش شما، فقط کافیست تا انسان آرام آرام در مدارهای موفقیت و مثبت اندیشی قرار بگیرد؛ آنوقت حتی برنامه های تلویزیون و اخبار موجود در دیگر رسانه های جمعی نیز آرام آرام در مدارهای مثبت قرار میگیرند و انسان را شگفت زده میکنند (چون ما اشرف مخلوقات هستیم و خداوند متعال امر فرموده و اجازه داده است تا قادر باشیم کل کائنات را تحت کنترل داشته و در اختیار خودمان داشته باشیم) حدوداً 2 یا 3 روز پیش بود که در خانه یکی از اقوام، میهمان بودیم و من ناخودآگاه توجهم به برنامه هایی جلب شد #################3، اما باور بفرمائید من تا به آنروز برنامه هایی به این زیبایی، جذابیت، مثبت اندیشانه و لوکس و ثروتمندانه در عمرم ندیده بودم!! موضوع کلیه برنامه هایی که از این شبکه پخش میشوند فقط و فقط حول محور زندگی های لوکس و مجلل!! بررسی اتفاقات مربوط به انسانهای موفق و خوشبخت و ثروتمند!! تحلیل سفرهای رویایی و با شکوه به زیباترین و چشم نوازترین مناطق دنیا و معرفی کشورهای زیبا با جاذبه های توریستی زیبای آنها!! آموزش پخت و پَزِ خوشمزه ترین و سالم ترین غذاهای دنیا، معرفی و نشان دادن خانه های رویایی متعلق به انسانهای موفق و ثروتمند!! معرفی جدیدترین و لوکس ترین خودروهای روز دنیا!! و جالب تر از همه اینها یک بخش خبری خیلی فوق العاده به نام ” خبر خوب ” که فقط و فقط اتفاقات و وقایع خوب و شاد و مثبتی که در دنیا اتفاق افتاده اند را در آن پخش میکند و . . . فردای همان روز مجدداً آنتن گیرنده تلویزیونمان را راه اندازی کردم و فقط این کانال شگفت انگیز را روی آن تنظیم نمودم تا هر روز و هر شب با دیدن برنامه های عالی و بی نظیر آن، ضمیر ناخودآگاهم و حافظه دیداری بسیار کنجکاو و بازیگوشم را به عالیترین شکل ممکن، پروگرام و برنامه ریزی نمایم . . .
بله استاد عزیز، به قول جنابعالی فقط کافیست که ما آرام آرام، خودمان و زندگیمان را در مدارهای مثبت و خوب کائنات قرار دهیم و همواره توجهمان را به زیبائیها و نکات جالب و شادی بخش و مفرح زندگی معطوف کنیم، آنوقت خواهیم دید که حتی در منفی ترین ، پلید ترین و مخوف ترین بخشهای تاریک دنیا و زندگی نیز، میتوان جلوه های زیبای خلقت و آفرینش پروردگار را دید و از آنها لذت برد. یادم هست بعد از دیدن فایل ” زیبائیها را ببینیم ” به شوخی به همسرم گفتم: اگر این امکان وجود داشت که استاد عباس منش میتوانستند سفری به “دوزخ ” داشته باشند و برای اعضاء گروه، فایلی را به منظور بازدید از ” قعر جهنم ” آماده نمایند، باز هم تمامی ما از دیدن آنجا و زیبائیهای پنهانی که در آن مکان، استاد به ما نشان میدادند، به وجد می آمدیم و لذت میبردیم و مثل همیشه نوع نگرش و دیدگاه مثبت و عالی ایشان را ستایش می کردیم!!
(فکر کنم خیلی طولانی نوشتم!!)
ممنون از توجه همه شما عزیزان و سپاس از حوصله ای که برای خواندن این مطلب، به خرج دادید.
آرزومند دیدن فرداهایی بهتر و روشن تر برای همه دوستان و عزیزان ایرانی، در هر کجای این زمین زیبا . . .
مطلب دوم خودم که به رابطه عواطفی با همسرم مربوط میشه :بعد اون روزا که سختی رو تحمل میکردیم هنوز ترکشهای بحثها که اون موقع به وجود اومده بود تو زندگیم ادامه داشت باعث شده بود من و خانمم هر روز باهم مشاجره داشته باشیم اصلا خوشی نداشتیم چرا که تو روزای خوشی هم اتفاقی رخ میداد که دوباره با هم بحث میکردیم آرامش از زندگیمون رخت بسته بود نمیتونستیم تصمیمات اثر گذار بگیریم تا اینکه این کشمکش ما رو تا پای طلاق هم کشوند اصلا باورم نمیشد که من با اون همه صبر و آرامشی که داشتم نتوانم تو زندگیم کنترلی رو خودم و اتفاقات داشته باشم غم بود که احاطم کرده بود حتی سرنمازام از خدا کمک میخواستم واینکه درست نمیشد فقط میگفتم خدا چرا داره زندگی من اینجوری میشه چه خطایی کردم که این سرنوشتمه همه رو حتی خانمم رو هم مقصر این اتفاق میدونستم با همه اینکه دوسش داشتم اما انگار واقعیت داشت خانمم دیگه دوست نداشت باهام زندگی کنه ودایم میگفت تو اونی که بودی نیستی خیلی عوض شدی تو اون حمیدی که همه از خوبی ومهربونیش میگفتن نیستی من آدم پرخاشگر نمیخوام من کسی رو میخوام که بهش تکیه کنم وبهم آرامش بده تا دم دادگاه همش به خودم فکر میکردم که اینهمه فرق کردم که خبر نداشتم همون لحظه بعد پر کردن عریضه بهش گفتم بریم قول میدم دوباره خودم رو اصلاح کنم وحتی بهتر بهتر شم گرچه هنوزم کامل به چیزی که گفتم نرسیدم اما رو به رشدم وهر روز دارم بهتر میشم شاد باشید
من از 5 سال پیش تحت شرایط خاصی از زندگی قرار گرفتم که مجبور شدم تغییرات بزرگی در خودم ایجاد کنم
45 سالمه 5 سال پیش موقعی که زن 40 ساله ای بودم در اثر یک اشتباهی که همسرم مرتکب شد او وارد زندان شد و تا هنوز که این مطالب رو مینویسم اونجاست من 3 فرزند نوجوان و جوان داشتم بدون هیچ دست مایه ای بدون هیچ دارایی – تنها دارایی ما 10 میلیون پول پیش خانه ای اجاره ای بود که در آن سال ماهی یک میلیون هم اجاره می دادیم بعد از این اتفاق اولین کار که کردم منزلم را عوض کردم یه خونه خیلی کوچیک پیدا کردم که 5 میلیون پول پیش دادم ماهی 400 اجاره مابقی هم پول را یه پراید خریدم که بتونم بچه هامو جابجا کنم و بخشی از هزینههای سرویس مدرسه و … کم کنم یه مقدار هم هزینه های جانبی… حال می موند مخارج زندگی تا مدتی از پس انداز با سختی خرج کردیم باید کار میکردم اما کجا نمیدونستم باید طوری کار میکردم که تمام هزینه های زندگی رو میپرداختم
بعد از مدتی کار پیدا کردم اما مجبور بودم تا 7 الی 8 شب بیرون از خونه باشم . کمی تونستم زندگیمو مهار کنم
به سختی کار میکردم وبا صداقت و تلاش تا اینکه صاحب مجموعه ای که کار میکردم متوجه استعداد من در مدیریت مجموعه اش شد و من به سرعت تونستم هم از نظر موقعیت کاری و هم از نظر مالی خودم را ارتقا بدم حال امسال تونست یه خونه بهتر اجاره کنم البته لطف خدا با من همراه بود که فرزندانم کمک زیادی به من کردند و همراهان خوبی برای من بودند و هستند
همیشه پیشگیری بهتر از درمان بوده و هست،من گاهی مجبور به تغییر شدم وگاهی علاقه مند به تغییر بودم،تغییر کردن کار راحتی نیست که امروز تصمیم بگیری و فردا تغییر کنی بلکه نیاز به” آموزش و صبر و اشتیاق درونی به تغییر “داره وقتی این سه عامل در کنار هم قرار میگیره تغییر و حرکت سریعتر و قوی تر ایجاد میشه .
من برای بدست آوردن تناسب اندام دلخواهم یا تغییر در رفتارم یا … از این سه عامل استفاده میکنم وگرنه یا دیر نتیجه میده یا اصلا نتیجه نمیده.
مثلا تغییری که در زمان مناسب انجام دادم این بوده که برای قبولی در کنکور تغییر نظم و برنامه ریزی رو در خودم ایجاد کردم و موفق شدم.
به نظر من آدم باید هر روز تغییر کنه،هر روزش بهتر از دیروزش باشه،هر روز چیز جدیدی یاد بگیره،تغییر باید آرووم و روزانه و استمرار داشته باشه.این بهترین کاره، اصلا موفق کسی است که قدرت تغییر دایمی و روزانه داشته باشه.
من اکثر مواقع به خاطر احساس نیاز و اشتیاق به بهتر شدن شخصیت و زندگیم تغییر میکنم نه از سر اجبار.میخواهم امروزم بهتر از دیروزم باشم،هر روز پیشرفت کنم،هر روز آموزش ببینم و چیز جدیدی یاد بگیرم و عملی اش کنم که همین خودش تغییر بزرگیه.
9به نام خدایی که به تنهایی کافیست
سلام به استاد عزیزم ومریم جانم.
کلید:شجاعت در اخذ تصمیمات اساسی.
فایل:می خواهی جز کدام گروه باشی.
ادمها چهار دسته اند
1- تغییر نمی کنند هرچند فشار زیاد باشه تسلیم شرایط و وضعیت هستند وآنقدر تغییر نمی کنند تا زیر چرخهای جهان له بشن وحذف .
2- کسانی که با فشار زیاد وجایی که دیگه دارن له می شن تصمیم به تغییر می گیرن.
3- کسانی که با یه فشار کوچیک یه زره سختی عوض می شن تصمیم به تغییر می گیرن.
4- کسانی که قبل از فشار در همان شرایط خوب عوض می شن.
شاید یک درصد مردم جز گروه آخر هستند ولی بهترین مورد همین آخریه در همان شرایط خوب نباید گول خورد نباید راکد شد باید فکر پیشرفت باشیم جهان در حال گسترشه اگر دنبال گسترش نباشی متوقف بشی سقوط می کنی همون موقع که شرایط خوبه تصمیم بگیر عوض بشی .
مثل استاد که در بهترین شرایط چون نمی خواست راکد بمونه وحس می کرد این شرایط برای آینده جواب نمی ده تغییر کرد واون شرایط عالی رو رها کرد نخواست تو برکه شنا کنه خواست تو اقیانوس شنا کنه.
استاد خیلی از جاها تغییر نکردم مثل وقتی که رشته دانشگاهی رو رشته ای رفتم که فهمیدم به دردم نمی خوره وسط راه فهمیدم با اینکه آدم درسخون وباهوشی بودم ومی تونستم باز از اول شروع کنم ولی حرکت نکردم وهمون رشته رو تا اخر ادامه دادم ومتاسفانه چون هیچ علاقه ای نداشتم وبا روحیاتم سازگار نبود هیچ استفاده ای نکردم در واقع 4سال عمرم رو گذاشتم وهدر دادم وشدم جز گروه اول.
تو زندگیم هم به خاطر افکار وباورهای اشتباه چک ولقد زیاد خوردم ولی خدارو شکر نزدیک یک سالی هست که بیدار شدم وحرکت کردم وویه مدت هست که هدایت شدم به این سایت خیلی تغییر کردم ولی می دونم راه زیاد دا رم امروز با شنیدن این فایل به خودم قول دادم وتصمیم گرفتم تعهد بیشتری داشته باشم وسعی بیشتر برای تغییر به امید الله مهربان.
ازتون سپاسگزارم.
خدایا شکرت که هدایتم می کنی به مسیرهای درست.
در پناه خدا
سلام و امیدوارم عالی باشین.
سپاس گزار خداوندم هستم که بشدت کافیست.
سپاس گزار استادم هستم و سپاس گزار سایت عباسمنش دات کام هستم برای زیبایی ها ، فراوانی ها، و باورهای سرشار از برکت سلامتی ثروت و فراوانی.
از لحاظ کاری چند سال مشغول کار شیفتی بودم،1398 اون زمان همه چی عالی بود تایم آزاد پول خوب دوستان عالی رفت آمد راحت .
اون زمان نمی دونستم که باید تغییر کنم چون همه چی عالی بود تو ذهنم .
با هدایت خداوند ، فردی وارد زندگی ام شد و من هدایت شدم به شنیدن حرف هایی متفاوت و شروع کردم به خواسته داشتن و متفاوت فکر کردن.
توی بازه یکی دو ماهه ، معجزه آسا شرایط کاری ام تغییر کرد و بصورت روزانه کار شدم .
و سه ماه بعد تیم را مجددعوض کردم.
یادم میاد تغییر شرکت اولم هم در سال 1395 دقیقا همینطور اتفاق افتاد ، اون زمان با استاد آشنا نشده بودن ، اما توی بهترین شرایط کاری و حقوق خوب ، با خواسته جدید، شرکت و فیلد کاری ام را تغییر دادم و شرایط مالی ام خیلی بهتر شد .
الان هم دقیقا تو برهه ای هستم که نشانه ها هدایت می کنن به سمته و سویی مرتبط با خواسته هایم.
تو پای در را بنه و هیچ مپرس
خد راه نشاند دهد که چون باید کرد
سپاس برای امکان نوشتن کامنت و سپاس برای کامنت های فوق العاده زیبا و تاثیر گزار سایت عباس منش دات کام
به نام خداوند مهربان
سلام استاد جانم
و سلام بر شما مریم شایسته و دوستان عزیزم
من میخوام جز پیشتاز ها باشم
جز اونایی که قبل از اینکه چک بخورن
جز پیشتازان جز اونایی که تضادها رو درو میکنن
مثل استاد وقتی شرایط خوبه باید تغییر کرد
باید رها کرد و رفت مثل استاد عزیز که وقتی شرایط خوب بوده تغییر کرده
برو اونجایی که باید بری وقتی شرایط به ظاهر خوبه
وقتی رفت که تو ی جای خوب استخدام شده بود
کار خاصی نمیکرد
پول می ا مد براش
برای خرج خونه لنگ نبود
دقیقا من هم باید تغییر کنم
گول شرایط خوب رو نخورم ول کنم برم اوضاع رو تغییر بدم
کسانی که پیش رو هستن و جلو تر از تغییرات هستن اونا موفق هستن
مهم ترین قسمت کار عزت نفس
عزت نفس باعث رشد میشه باید خیلی رو احساس لیاقت درونی و عزت نفس خودم کار کنم
هنوز هم که نگاه میکنم تو این زمینها مشکل دارم
من باید خودم رو لایق بدونم تا جهان هم منو لایق بدونه
من نامحدود هستم چرا با افکار نابود کنند که میخوان منو محدود کن خودم جلوی پیش رفت خودم رو بگیرم
من لایق بهترین ها هستم
پس اگه اینطوره ثابت کنم
بیخودی نیست که من این همه دوره خریدم و رو خودم کار کردم پس باید عزت نفس قوی تری بسازم
ی اتفاقی پیش اومد و من همین الا باید
تغییر بدم اون آدم ضعیف رو من نمیخام ضعیف باشم
اگه لایق بهترین ها هستم پس عمل کنم بهش
عمل گرا باشم
من هر ضعفی دارم تو اعتماد بنفس و خود باوری هست
باید تغییر بدم
و متعهدانه روش کار کنم
در پناه حق شاد سالم سلامت و ثروتمند باشید
زندگی به من فشار اورد
بارها حرف شنیدم، طعنه شنیدم، ناراحت شدم، دلم شکست..
بارها خدا از همین طریق باهام حرف زد که دیگه وقتشه
با دستان مختلف، یا ادم های مختلف خواست بهم بفهمونه که دیگه وقتشه عوض شی، تغییر کنی
جور دیگه ای زندگی کنی
جوری زندگی کنی که در شانته
خواست بهم بفهمونه که
تنبلی نکن، هدفمند باش، شجاع باش، توی اون نقطه امنت نمون، منظم تر باش، محکم قدم بردار یه سمت اهدافت..
این فشار اوردن باعث شد که من مصمم بشم و بعد از مدت ها وارد یک کار بشم
و حتی با وجود ترس هایی که توی ذهنمه، قدم بردارم.. :)
و این برای من شروع خیلی خوبیه!
دارم سعی میکنم که تغییر کنم
که مثل قبل نباشم
من باید تغییر کنم
خداروشکر که پیغام خدارو فهمیدم و درک کردم
قبلا از خدا گله و شکایت میکردم وقتی که خیلی اذیت میشدم
اما الان سعی میکنم به شکل یک موهبت به اون قضیه به ظاهر بد نگاه کنم
من هنوز اول راهم.. هنوز خیلی کار دارم..
اما میدونم که این مسیر برای من پر از شگفتی و زیباییه..
پس با امید ادامه میدم
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان و گروه تحقیقاتی عباس منش.
میخوام داستان زندگی خودمو بگم من میثم زارعی متولد 1369/12/01 هستم و در جنوب تهران زندگی میکنم منطقه اسلامشهر من در یک خانواده نصبتا فقیر زندگی میکنم و از کودکی آرزوهای کوچک و بزرگ زیادی داشتم وقتی که چیزیرو میخواستم مثل دوچرخه یا آتاریو… به رقم وضع ضعیف مالی که داشتیم من هیچوقت نتونستم به اون خواسته هام برسم و این چیزها بود که به مرور زمان اعتماد به نفس منو نصبت به دوستان و اطرافیانم ضعیف و ضعیفتر میکرد و منو به طور شدید افسرده میکرد.
من از زمانی که یادم میاد دارم کار میکنم و خرج خانواده و زندگیرو میدادم و در سن 20 سالگی بود که من به خدمت سربازی رفتم و بعد از 2سال که خدمت سربازیمو تمام کردم در صورتی که هیچ پول و هدفی نداشتم به شرکتی استخدام شدم و با دوستانی آشنا شدم که منو به سمت خوشبختی راهنمایی میکردند.
در همان روز ها بود که به پیشنهاد یکی از همکارانم خودمو به یک پزشک روانشناس معرفی کردم و با تلاش و پشت کار و تمریناتی که داشتم تونستم از شر بیماری افسردگی و فکر های منفی باف خلاص بشم یعنی خواستم که تغییر کنم و به لطف پروردگار شرایط و روحیه فوق العاده دارم.
و بعد مدتی به طور تصادفی با گروه تحقیقاتی عباس منش آشنا شدم و با دیدن کلیپ ها و موضوعات انگیزشی آنجا بود که به قول معروف موتور زندگی من روشن شد و باورتون نمیشه از زمانی که خواستم تغییر کنم تمام زندگی من متحول شده و امید دارم که به موفقیت و ثروت های بزرگی خواهم رسید.
و من به عنوان یه دوست به شما میگم که خواستن توانستن است و هر موقع که بخواهی تغییر بکنی یا قدم اول رو برداری شک نکن که خداوند در این مسیر بهت کمک میکنه و راه رو بهت نشون میده .
آرزوی بهترین هارو برای شما و همه عزیزانی که خواهان تغییر در زندگی هستند رو دارم.
به نام خدا.
قصه فشار هایی که به من وارد شد از اونجا شروع شدکه بعد از سربازی رفتم خواستگاری و ازدواج کردم سال 91 بود.اونقدر حقوقم کم بود که خرج کرایه راهم در میومد. بعد از ازدواج همسرم رفت خونه باباش اینها تو شیراز و من هم توی شهر خودم بندرعباس موندم. تا سه ماه بعد ازدواج من خونه ای نداشتم و حتی فکرشم نمیکرد که بتونم جایی رو اجاره کنم وبا خودم میگفتم اینهایی که خونه میتونن اجاره کنن چقدر مایه دارن. تا اینکه با فشارهای همسرم و اطرافیان دل رو به دریا زدم و از مدیر موسسه خواستم حقوقم رو اداره کاری بده تا لااقل بتونم جایی رو اجاره بگیرم با کمال تعجب دیدم مدیر موسسه براحتی بدون مکث کردن و فکر کردن فوری موافقت کرد.!!!!!!! (البته الان با تمرین متدهای جدید درخواست کردن تقریبا تو هر درخواستی جواب مثبت میگرم که تمریناتش رو شدیدا بهتون توصیه میکنم .)
زمانی که بدون فشار بیرونی شروع به تغییر باورها کردم: انتهای سال 93 و بعد از دیدن کلیپ چگونه در عرض یک سال درآمد خود را سه برابر کنید. با اینکه درامدکاملا معقول و خوبی روداشتم یه برگه کاغذ برداشتم و یه هدف سه برابر حقوقم نوشتم. هر روز بهش فکر میکنم و بهتره بگم هر لحظه دارم بهش فکر میکنم. در حالی که خانوم از وضعیت مالی من کاملا راضی بود. فروردین وقتی مقدار واریزی به حسابم رو دیدم شکه شدم ولی خانومم اعتقاد داشت چون تو کارمندی و عیدی و سنوات اخر سالت رو الان دادن و… واریزی خوبی داشتی.(فقط خودم میفهمیدم قوانین دارن کار خودشون رو میکنن) اردیبهشت ماه از نیمه گذشت و بیست و پنجم فقط حقوق خوبم واریز شد اما من سه برابرش رو انتظار داشتم.در طول ماه همش شکرگذار درامدم بودم و کاملا خوشحال بودم یهو یادم افتاد چند تا برگه سهام دارم که ته کیفمه و تو نظافت های دوره ایم خواسته بودم بندازم بیرون ولی گفتم شاید زمانی که فروختم قبلش تو مجمع رفته باشه(یعنی زمان سود دهی اونا بوده باشه). شماره تماساشون رو پیداکردم و زنگ زدم و شرکت ها فوری ازم شماره کارت گرفتن و مبلغ رو واریز کردن و در کمال تعجب چند میلیون پول به کارتم واریز شد.(در حال که من بین 50 الی 200 هزار تومان روی اونا حساب کرده بودم و چون حس پیگیری وبد بینی بهشون رو داشتم واقعا پارسال داشتم میرختمشون دور) وقتی ماه دوم به این شکل پیشرفت همش با خودمیگفتم پس برای ماه سوم هم کار میکنه و کارکرد و همین معجزه برا تیر 94 هم کار کرد.
هر ماه دارم اون برگه تعهد به خودم رو میگیرم و با خدا یه قرار داد مینویسم و جایی هم برا امضا خدا میذارم یه جا برا کسایی که باور دارم قدرت های اصلی دنیا هستن میگذارم مثل حضرت ابولفضل..
یه چیزی که هر ماه تو بندهای قراردادم هست چند تا قوله که هر ماه به خدا میدم که رفتارهایی که عادت بدم بوده رو ترک کنم. وخدا وکیلی پای قولی که به خدا دادم واسادم.
تا چند روز پیش به خدا گفتم من که تو اجاره یه خونه با خودم میگفتم مگه میشه مگه عملیه. اجاره کردن مال پولداراست الان دارم یه خونه 145 متری با فول ترین امکانات بعد 2 سال از زندگی میسازم. و انشاالله بزودی یه ماشین خارجی.
مطلبی که گفتید به شدت باورهام رو مجدد از هم پاشید که میخوام دو روز با خودم تنها باشم و همه رو باز به شکل جدید و بهتر اسمبل کنم.
جناب آقای استاد عباس منش عزیز، سلام
امیدوارم هر کجای این دنیای زیبا و شگفت انگیز که هستید، شاد و سلامت و در پناه ایزد متعال باشید.
استاد خوبم، سریعاً به سراغ اصل مطلب میروم و از حاشیه رفتن خودداری میکنم:
من حدوداً در تیرماه سال 1393 بلطف خداوند متعال و در پی یافتن نسخه صوتی کتاب ” معجزه سپاسگذاری ” از آثار ارزشمند خانم ” راندا برن ” ، با سایت الهی و بی نظیر جنابعالی آشنا شدم و پس از دانلود فایلهای رایگانی که بر روی سایت قرار داده بودید، به مرور با افکار، اندیشه ها و ایدئولوژی های ناب و فوق العاده شما آشنا شده و بینهایت شیفته و علاقه مند آنها شدم. آرام آرام بر روی خودم و زندگیم کار کردم و با خریداری تعدادی از محصولات مفید و بسیار سودمندتان (مثل دوره قانون آفرینش، دوره کامل روانشناسی ثروت، کتابهای صوتی مختلف و حتی حضور در یکی از سمینارهایتان به عنوان میهمان و به اتفاق همسرم) به جرگه طرفداران و همراهان همیشگی و وفادارتان، پیوستم. در این راستا همسر و حتی فرزند خردسال 3ساله ام ” مهبُد ” نیز همراه و به قول معروف ” پایه ” کار با من شدند و تا به امروز خیلی خیلی از این بابت شاکر و سپاسگزار خالق مهربان هستم و همچنان پیرو و ادامه دهنده راه سبز و بینهایت زیبا و سرشار از موفقیت شما هستم.
موضوع مهمی که قصد دارم در این جا به استحضار جنابعالی و دوستان خوب و موفق هم فرکانسی ام برسانم این است که من و خانواده ام از همان ابتدای آشنایی با جنابعالی و گروه موفق عباس منش، تماشای برنامه های تلویزیون را از لیست امور روزانه مان حذف کردیم و به جای آن، فیلمها و دوره های آموزشی جنابعالی و همچنین کارتونها و انیمیشن های مثبت و آموزنده ای مانند ” توربو ” ، “پاندای کونگ فو کار ” ، ” رام کننده اژدها ” و . . . را در امور روزمره زندگیمان گنجاندیم و تا همین چند وقت پیش هم آنتن گیرنده مان روی پشت بام، به خاطر وزش بادهای شدید و طوفان، خراب شده بود و ما عملاً از شر برنامه های منفی و مخرب تلویزیون در امان بودیم. اما استاد به قول فرمایش شما، فقط کافیست تا انسان آرام آرام در مدارهای موفقیت و مثبت اندیشی قرار بگیرد؛ آنوقت حتی برنامه های تلویزیون و اخبار موجود در دیگر رسانه های جمعی نیز آرام آرام در مدارهای مثبت قرار میگیرند و انسان را شگفت زده میکنند (چون ما اشرف مخلوقات هستیم و خداوند متعال امر فرموده و اجازه داده است تا قادر باشیم کل کائنات را تحت کنترل داشته و در اختیار خودمان داشته باشیم) حدوداً 2 یا 3 روز پیش بود که در خانه یکی از اقوام، میهمان بودیم و من ناخودآگاه توجهم به برنامه هایی جلب شد #################3، اما باور بفرمائید من تا به آنروز برنامه هایی به این زیبایی، جذابیت، مثبت اندیشانه و لوکس و ثروتمندانه در عمرم ندیده بودم!! موضوع کلیه برنامه هایی که از این شبکه پخش میشوند فقط و فقط حول محور زندگی های لوکس و مجلل!! بررسی اتفاقات مربوط به انسانهای موفق و خوشبخت و ثروتمند!! تحلیل سفرهای رویایی و با شکوه به زیباترین و چشم نوازترین مناطق دنیا و معرفی کشورهای زیبا با جاذبه های توریستی زیبای آنها!! آموزش پخت و پَزِ خوشمزه ترین و سالم ترین غذاهای دنیا، معرفی و نشان دادن خانه های رویایی متعلق به انسانهای موفق و ثروتمند!! معرفی جدیدترین و لوکس ترین خودروهای روز دنیا!! و جالب تر از همه اینها یک بخش خبری خیلی فوق العاده به نام ” خبر خوب ” که فقط و فقط اتفاقات و وقایع خوب و شاد و مثبتی که در دنیا اتفاق افتاده اند را در آن پخش میکند و . . . فردای همان روز مجدداً آنتن گیرنده تلویزیونمان را راه اندازی کردم و فقط این کانال شگفت انگیز را روی آن تنظیم نمودم تا هر روز و هر شب با دیدن برنامه های عالی و بی نظیر آن، ضمیر ناخودآگاهم و حافظه دیداری بسیار کنجکاو و بازیگوشم را به عالیترین شکل ممکن، پروگرام و برنامه ریزی نمایم . . .
بله استاد عزیز، به قول جنابعالی فقط کافیست که ما آرام آرام، خودمان و زندگیمان را در مدارهای مثبت و خوب کائنات قرار دهیم و همواره توجهمان را به زیبائیها و نکات جالب و شادی بخش و مفرح زندگی معطوف کنیم، آنوقت خواهیم دید که حتی در منفی ترین ، پلید ترین و مخوف ترین بخشهای تاریک دنیا و زندگی نیز، میتوان جلوه های زیبای خلقت و آفرینش پروردگار را دید و از آنها لذت برد. یادم هست بعد از دیدن فایل ” زیبائیها را ببینیم ” به شوخی به همسرم گفتم: اگر این امکان وجود داشت که استاد عباس منش میتوانستند سفری به “دوزخ ” داشته باشند و برای اعضاء گروه، فایلی را به منظور بازدید از ” قعر جهنم ” آماده نمایند، باز هم تمامی ما از دیدن آنجا و زیبائیهای پنهانی که در آن مکان، استاد به ما نشان میدادند، به وجد می آمدیم و لذت میبردیم و مثل همیشه نوع نگرش و دیدگاه مثبت و عالی ایشان را ستایش می کردیم!!
(فکر کنم خیلی طولانی نوشتم!!)
ممنون از توجه همه شما عزیزان و سپاس از حوصله ای که برای خواندن این مطلب، به خرج دادید.
آرزومند دیدن فرداهایی بهتر و روشن تر برای همه دوستان و عزیزان ایرانی، در هر کجای این زمین زیبا . . .
مطلب دوم خودم که به رابطه عواطفی با همسرم مربوط میشه :بعد اون روزا که سختی رو تحمل میکردیم هنوز ترکشهای بحثها که اون موقع به وجود اومده بود تو زندگیم ادامه داشت باعث شده بود من و خانمم هر روز باهم مشاجره داشته باشیم اصلا خوشی نداشتیم چرا که تو روزای خوشی هم اتفاقی رخ میداد که دوباره با هم بحث میکردیم آرامش از زندگیمون رخت بسته بود نمیتونستیم تصمیمات اثر گذار بگیریم تا اینکه این کشمکش ما رو تا پای طلاق هم کشوند اصلا باورم نمیشد که من با اون همه صبر و آرامشی که داشتم نتوانم تو زندگیم کنترلی رو خودم و اتفاقات داشته باشم غم بود که احاطم کرده بود حتی سرنمازام از خدا کمک میخواستم واینکه درست نمیشد فقط میگفتم خدا چرا داره زندگی من اینجوری میشه چه خطایی کردم که این سرنوشتمه همه رو حتی خانمم رو هم مقصر این اتفاق میدونستم با همه اینکه دوسش داشتم اما انگار واقعیت داشت خانمم دیگه دوست نداشت باهام زندگی کنه ودایم میگفت تو اونی که بودی نیستی خیلی عوض شدی تو اون حمیدی که همه از خوبی ومهربونیش میگفتن نیستی من آدم پرخاشگر نمیخوام من کسی رو میخوام که بهش تکیه کنم وبهم آرامش بده تا دم دادگاه همش به خودم فکر میکردم که اینهمه فرق کردم که خبر نداشتم همون لحظه بعد پر کردن عریضه بهش گفتم بریم قول میدم دوباره خودم رو اصلاح کنم وحتی بهتر بهتر شم گرچه هنوزم کامل به چیزی که گفتم نرسیدم اما رو به رشدم وهر روز دارم بهتر میشم شاد باشید
سلام به شما و همه دوستان حاضر در سایت
من از 5 سال پیش تحت شرایط خاصی از زندگی قرار گرفتم که مجبور شدم تغییرات بزرگی در خودم ایجاد کنم
45 سالمه 5 سال پیش موقعی که زن 40 ساله ای بودم در اثر یک اشتباهی که همسرم مرتکب شد او وارد زندان شد و تا هنوز که این مطالب رو مینویسم اونجاست من 3 فرزند نوجوان و جوان داشتم بدون هیچ دست مایه ای بدون هیچ دارایی – تنها دارایی ما 10 میلیون پول پیش خانه ای اجاره ای بود که در آن سال ماهی یک میلیون هم اجاره می دادیم بعد از این اتفاق اولین کار که کردم منزلم را عوض کردم یه خونه خیلی کوچیک پیدا کردم که 5 میلیون پول پیش دادم ماهی 400 اجاره مابقی هم پول را یه پراید خریدم که بتونم بچه هامو جابجا کنم و بخشی از هزینههای سرویس مدرسه و … کم کنم یه مقدار هم هزینه های جانبی… حال می موند مخارج زندگی تا مدتی از پس انداز با سختی خرج کردیم باید کار میکردم اما کجا نمیدونستم باید طوری کار میکردم که تمام هزینه های زندگی رو میپرداختم
بعد از مدتی کار پیدا کردم اما مجبور بودم تا 7 الی 8 شب بیرون از خونه باشم . کمی تونستم زندگیمو مهار کنم
به سختی کار میکردم وبا صداقت و تلاش تا اینکه صاحب مجموعه ای که کار میکردم متوجه استعداد من در مدیریت مجموعه اش شد و من به سرعت تونستم هم از نظر موقعیت کاری و هم از نظر مالی خودم را ارتقا بدم حال امسال تونست یه خونه بهتر اجاره کنم البته لطف خدا با من همراه بود که فرزندانم کمک زیادی به من کردند و همراهان خوبی برای من بودند و هستند
سلام
همیشه پیشگیری بهتر از درمان بوده و هست،من گاهی مجبور به تغییر شدم وگاهی علاقه مند به تغییر بودم،تغییر کردن کار راحتی نیست که امروز تصمیم بگیری و فردا تغییر کنی بلکه نیاز به” آموزش و صبر و اشتیاق درونی به تغییر “داره وقتی این سه عامل در کنار هم قرار میگیره تغییر و حرکت سریعتر و قوی تر ایجاد میشه .
من برای بدست آوردن تناسب اندام دلخواهم یا تغییر در رفتارم یا … از این سه عامل استفاده میکنم وگرنه یا دیر نتیجه میده یا اصلا نتیجه نمیده.
مثلا تغییری که در زمان مناسب انجام دادم این بوده که برای قبولی در کنکور تغییر نظم و برنامه ریزی رو در خودم ایجاد کردم و موفق شدم.
به نظر من آدم باید هر روز تغییر کنه،هر روزش بهتر از دیروزش باشه،هر روز چیز جدیدی یاد بگیره،تغییر باید آرووم و روزانه و استمرار داشته باشه.این بهترین کاره، اصلا موفق کسی است که قدرت تغییر دایمی و روزانه داشته باشه.
من اکثر مواقع به خاطر احساس نیاز و اشتیاق به بهتر شدن شخصیت و زندگیم تغییر میکنم نه از سر اجبار.میخواهم امروزم بهتر از دیروزم باشم،هر روز پیشرفت کنم،هر روز آموزش ببینم و چیز جدیدی یاد بگیرم و عملی اش کنم که همین خودش تغییر بزرگیه.
با تشکر