ساختنِ عزت نفس در عمل - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    338MB
    22 دقیقه
  • فایل صوتی ساختنِ عزت نفس در عمل
    20MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

353 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد درخشان گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    به نام خدا

    سلام

    بهونه ها را بزارید کنار،از هر جایی که هستید و با هر شرایطی که دارید کار را شروع کنید قطعا موفق میشید

    مهم شروع کردن و دل به دریا زدن هست البته با همون شرایط و نخواستن اینکه یک شبه ثروتمند شد و باید گام های تکاملی را طی کرد.

    حرف مردم را بزارید در همون حد حرف مردم بمونه،به قول استاد نه تعریف ها نباید مهم باشه و نه تمسخر ها نباید براتون مهم باشه،مشغول کار خودتون باشید و صد در صد انرژی و تمرکزتون را بزارید روی موفق شدن خودتون

    جهان وقتی تعهد و تمرکز شما را ببینه اون حد از اشتیاق را در شما ببینه ،خدواند درها و راه ها را باز میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    راضیه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 692 روز

    به نام خداوند دانا وتوانا

    سلام خدمت استادی عزیزم ومریم جون نازنین دوستان همسفرم در سفرنامه

    خداراسپاسگذارم که ردپای روز 77ام را در سفرنامه مینوسیم

    وخداراسپاسگذارم که هر روز منو با این فایل های سفرنامه شگفت زده میکنه هر روز یک فایل جدید که کاملآ مطابقت داره با شیوی برخوردی آن روزم

    من خداراشکر دوره عزت نفس را تازه خریدم ودارم روی خودم کار میکنم و دارم به لطف خدای مهربانم آن تمرینات دوره را تا حدی که تکاملی دارم انجام میدم وخدامیدونه تا این دوره تمام بیشه من چقدر تغیرات را دروجودم حس کنم وچقدر زندگی برام عالی شوه که مطمینآ این اتفاق میافته

    و درموردی تمرینات این فایل باید بگم که منم به اندازه خود هم قبل یک سری تمرینات و اقدام های انجام دادم که پاشنه اشیلم بوده یا اینکه نگران حرف مردم نشدم

    من موقع که افغانستان بودم رفته بودم توی یک کاری که آنجا بیشتر همکارم مرد بود بیشتر جلسات را من تنها یک خانم شرکت میکردم بیشتر جلسات با بزرگان منطقه یا شهری مون بود از ان جای که من بیشتر موقع تو جلسات تنها خانم بودم به نمایندگی از خانم ها در جلسات که حدود 50یا 100نفر از بزرگان با دانش آموزن بودن سخنرانی میکردم یادم است روزای اول کمی سختم بود ولی هرچی روزی بیشتری مگذاشت احساسی راحتی میکردم

    و یک روزی در بین شهری مون از طرف دفتری مون با همکاری سرپرست شهر که ما(والی ولایت میگم) محفل برگذارشد و ریس دفتری مون ازم خواست که من باید یک مقاله یا سخنرانی به نماینده گی از دفتر انجام بیدم و منم که اولای کارم تو آن دفتر بود قبلا همچون تجربه را هم نداشتم ولی قبول کردم ولی تهی دلم میگفتم شاید نتونم این کاره انجام بیدم والبته محفل دویا سه روز بعد برگذار میشد منم با دو دلی مطلب سخنرانی را انتخاب کردم و رفتم راجع به آن مطلب تحقیقات کردم و بعضی ها کمک گرفتم ولی در آخر من تمام متن وحتا شعری در ان مورد تهیه کردم که همیش ایده و مفکوره خودم بود بعد روزی محفل شروع شد ازمن خواسته شد که بریم سخنرانی کنم و من اولش چقد ترس واسترس داشتم ولی( خداراشکر که الان فکر میکنم من از ان موقع با خدایم رفیق بودم) من موقع بلند شدم بیرم جلوی آن همه افراد که همه بزرگان شهر بودن سخنرانی کنم با خدایم گفتم خدایا من خودم را با تمام وجود به تو میسپارم تو کمکم کن که بیتوانم سخنرانی ام را بهترین شکل انجام بیدم بعد تا چند قدم که من به جایگاه رسیدم قشنگ یادم است من سوره حمد و توحید را خواندم ویک نفس عمیق کشیدم و سخنرانی ام را شروع کردم من که متن سخنرانی ام را نوشته بودم دو صفحه شده بود آن را چقدر با آرامش با جرعت وشجاعت خواندم و احساس خوبی داشتم وحتا آن موقع خودم تعجب کرده بودم دوست داشتم که متنم طلانی تر میبود تا دیرتر سخنرانی میکردم واین برای خودم خیلی تعجب آور بود وچقدر من از طرف ریس و همکاریم تشویش شدم وبعد آن کم کم دیگه هر روز بهتر وبهتر میشدم میرفتم در کلاس ها در جاهای که مردم بزرگان منطقه جمع بود سخنرانی میکردم

    و راجع به رفتن به دل ترس ها هم من تا حدی خوب عمل میکنم ولی بازم کلی کار دارم باید انجام بیدم

    وراجع به نگران نبودن حرف مردم هم نسبت به بقیه دوستان وفامیلم من بهتر هستم و این نگران بودن درموردی حرف مردم من چند سال پیش در زندگی شخصی خود به چالش برخوردم که من به خواستی خانواده ام برای اینکه پدرمادرم نگران حرف مردم بود خیلی تصمیم بزرگ گرفتم که از لحاظی عاطفی برایم ضربه زد البته که آن تصمیم برایم یک روند پیشرفت بود ولی از ان روز بعد من نسبت به حرف مردم خیلی حساس شدم که هرموضوع که راجع به حرف مردم باشه من بیشتر تمایل دارم انجامش بیدم اگر از خانواده یا کسی بیشنوم که مردم چی میگه یا مردم بد میگه خیلی واکنش شدید نشان میدم که البته این واکنشه هم تا جای خوب نیست و یک حسی برام میگه من باید برای اینکه ضد حرف مردم هم شده آن کاره انجام بیدم که البته چندین بار من این کاره کردم و میکنم و حرف مردم برایم یک تضاد شده که منو مجبور به انجام ان میکنه که نگران کارم را بدون در نظر داشت حرف مردم انجام بیدم

    ولی راجع به شروع کردن از امکانات کم چندین بار تصمیم گرفتم تعهد دادم ولی عمل نکردم که این بزرگترین پاشنه اشیلم است ایشالله روی اینم کار میکنم در این موضوع هم بهتر میشم به امیدی خدا

    درنهایت سپاسگذاری خدایم هستم که بمن توفق نوشتن این کمنت را داد

    وسپاسگذاری استادم هستم که دستی از دستان خدا برای شناخت خودم خدایم شده به وسطه ایشان ما داریم به خودشناسی وخداشناسی میرسیم

    وسپاسگذاری دوستان عزیزم هستم که این کمنت را با حوصله مندی خواندن

    در پناه الله یکتا سالم سعادتمند در دنیا واخرت باشین

    خدایارو مددگاری همه وما شما باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      محمدرضا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1215 روز

      سلام

      دوست خوبم

      من چقدر لذت بردم از هیجانی که داشتید در اون سخنرانی و در گفتن حرف مردم.

      خیلی استفاده کردم که عمل کردید به الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، همان کسانى که ایمان آورده‏‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌‏گیرد، آگاه باش که با یاد خدا دل‌ها آرامش مى‌یابد»

      مصداق عینی برای مقابله با ترس و حرف مردم و شروع از همان جای که هستم.

      خداراشکر بخاطر اینکه در بهشتش زندگی می‌کنم.

      خدا را شکر گزارم برای زندگی عالی و حس زیبایی که در خانه دارم به خاطر همسرم که او می‌داند از خداوند چی می‌خواهد.

      من عاشق کودکان لجباز هستم که واقعاً و با تمام وجود می‌دانند که چی می‌خواهند و برآن خواسته پافشاری می‌کنند.

      خدارا شکرگزارم برای تکیه کردن به فرمانروای دریاها و صحراها و کوها و آسمانها و آنچه هم بین آن است.

      خداراشکر به خاطر خداوندی صاحب و مالک و اختیار دار ثروتها و نعمت‌های است که من نیازدارم.

      خدارا شکرگزارم برای زیباهای اطرافم

      خدارا شکر گزارم برای نعمت های فراوانی که در جهان وجود دارد.

      خدارا شکر گزارم برایمالی که دارم.

      متشکرم

      این هم صحبت‌های بود هدایتی که خداوند گفت، و در وجودم جاری شد و خودم هم لذت بردم.

      این رد پای من در 77مین روز تحول زندگی‌ام است.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        راضیه کریمی گفته:
        مدت عضویت: 692 روز

        سلام آقای حسینی محترم

        خیلی خیلی سپاسگذارم بابت خواندن وپاسخ دادن به کمنتم واقعآ که چقدر حس مثبت بمن ایجاد کردین با این پاسخ زیبا تون

        دقیقآ همنطور است وقتی قلب منو به یادی خدا باشه آرامش داره

        من این حالت را خیلی تجربه کردم ومیکنم

        چقدر عالیست این جهان هممدار بودن

        چقدر زیباست این روند که ما داریم روی خودی مون کار میکنم

        چقدر فوقالعاده هست که ما دوستان همدیگره نمیشناسیم ولی چقدر حس مثبت به همدیگر داریم چقدر این احساس هممدار بودن بالا است

        شما را نمیدونم ولی من احساس میکنم وقتی داخل این سایت زیبا میشم عضایی این سایت برام حتا جایگاه بالاتر از عضایی خانوداه خودم را میده چقدر این دنیا و این زندگی زیباست که اگر ما سیستم ش را راعایت کنیم

        خدایاشکرت بابت داشتن دوستان عزیز ونازنین

        خدایاشکرت بابت این حس وحال عالی ام

        خیلی دوستان دارم به الله پاکو بی نیاز میسپارمتان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سمیه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1622 روز

    سلام استاد عزیزم امروز طبق روال روزهای پیش صبح که ازخواب بیدار شدم اومدم توی سایت اما دیدم فایل جدید نزاشتین راستشو بخواین یک کم دلگیر شدم آخه امروز هم تولدم بود هم عید سیدا بود احساس می‌کردم باید ازشما عیدی بگیرم تااینکه بعداظهر این فایل دیدم که دقیقا نقطه ضعفمن هست شک ندارم این فایل هدیه خداست که ازطریق شما بدستم رسید خدایا هزاران بار شکرت عشق میکنم باتو ارباب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1072 روز

    سلام

    چه عالی صحبت می‌کردین بین مردم در دبی

    استاد من یک لحظه خودم را تصور کردم که دارم مثل شما بین مردم جلو دوربین با خودم تنهایی صحبت میکنم حتی تصورش هم برای من سخت بود

    واقعا وقتی این عزت نفس شما رو میبینم

    به خودم میگم حسن تو هنوز خیلی کار داری

    البته این تمرین آگهی بازرگانی را من تا به حال انجام دادم

    کلی برام لذت بخش بود

    چند بار در جمع همکارانم صحبت کردم واز خودم تعریف کردم از خصوصیات خودم گفتم اونها هم بعد از چند نوبت که من از خودم تبلیغ میکردم دیگه همکارانم تا من میخواستم از خودم بگم اونها خودشون جلو جلو میگفتن بله شما خیلی پسر خوبی هستی خیلی خوشتیپ هستی وکلی من اونجا بیشتر عزت نفسم بالاتر می‌رفت

    البته چند بار برای بعضی از مشتری هام هم از خودم تبلیغ کردم اونها حیران من رو نگاه میکردند ودر نهایت تایید میکردند حرف های من رو ومن باز عزت نفسم بالا می رفت

    من یک بار برای یک راننده اسنپ از خودم تبلیغ کردم البته با همکارانم بودم در اسنپ بعد به راننده اسنپ داشتم میگفتم آقای راننده من یک انسان عالی هستم من یک فرد فنی هستم من یک انسان خوشتیپ هستم من اینقدر انرژی دارم که این همکاران من کیف میکنند در کنار من خلاصه کلی از خودم براشون گفتند واون آقای راننده تعجب کرده بود ازاین که من اینقدر راحت دارم تعریف میکنم ولی من اونجا کلی انرژی ام بالا رفته بود وکلی احساس خوب بهم دست داده بود

    من این تمرین های استاد رو خیلی با ایمان کامل دارم انجام میدهم و کلی نتیجه گرفتم از تمرین های استاد

    کلی اعتماد به نفس گرفتم

    کلی راحت میتونم تصمیم بگیرم

    کلی راحت دارم خرج میکنم پولم را نه این که خرج الکی خرج های روز مره ای که لازم است

    واین که وقتی پولی خرج میکنم حالم بهتر میشه

    وکلی تشکر دارم از خدا که این همه من میتونم به اقتصاد جهان کمک کنم واین که من هر چقدر ثروتمند تر میشوم به خدا نزدیکتر میشوم

    واین که استاد از تایید مردم صحبت کرد

    درسته منم قبلا اینجوری بودم وکلی تایید دیگران برام مهم بود خیلی جاها نمی‌رفتم چون میگفتم مردم چی میگن والی الان میگم اگه لازمه که من برم اون مکان یا اونجایی که لازم هست بروم باید بروم وحرف دیگران برام مهم نیست

    من معمول با لباس کار میروم سر کار واین که دیدگاه دیگران برام مهم نیست چون کارم اینجوری هست که باید با لباس کار باشم

    واین که مردم میخواهند چیزی بگن اصلا برام مهم نیست ولی این و بگم وقتی من ارزش قائل شدم برای خودم دیگران هم خیلی با احترام با من صحبت میکنند

    من قبلا قانون را بلد نبودم وقتی یک ثروتمند را می‌دیدم حتی با زیر شلواری

    با خودم میگفتم ببین پولدارها با زیر شلواری مامان دوز هم مشخص هست که پول دارند

    ولی الان فهمیدم که اون ها برای خودشان ارزش قائل میشدند ودیگران هم براشون ارزش قائل هستند

    والان درست من در خیابان همین حس را دارم رفتار مردم با من کلی تغییر کرده چون من ارزش مند هستم برای خودم وحرف مردم در مورد خودم مهم نمی‌دونم واین میشه اصلا افرادی با من برخورد میکنند که کلی صمیمی با من برخورد میکنند حتی گاهی خانوم هایی سر راه من رسیدن که من با آنها برخورد داشتم اونها هم کلی با احترام وحی خوب با من صحبت کردند یا کاری انجام دادم تشکر کردن وکلی من را احترام گذاشتند واصلا از این که من با لباس کار بودم توجه نکردند واین که خیلی من را متشخص هم در نظر داشتند من این را احساس میکنم از رفتارهای مردم

    واین که مردم را در ذهنم بزرگ نکردم

    وهمه برای من یک دیدگاه دارند

    این فایل استاد باعث شد که تصمیم بگیرم دوباره باز هم دوره عزت نفسم را از نوع شروع کنم آن هم جدی‌تر که بهتر بشه نتیجه های من

    استاد سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1389 روز

    باسلام خدمت استاد و خانم شایسته ی زیبا

    روز 77ام و تعهد من!

    «حرف مردم»

    بخاطر حرف مردم داشتم کاری انجام میدادم بالاتر از شرایط فعلیم

    میخواستم باشگاهی اجاره کنم دهن پر کن!

    چون زشته واسه ندا،بگن رفته فلان منطقه،فلان‌ملکو با فلان‌تجهیزات راه بندازه!

    مسخرم میکنن

    نه این طور نیست!

    حالا با شرایط الان ،خیلییی راحت باشگاه راه افتاد وسایلا در حد توان

    منطقه ای پایین تر از محل کارم

    (باور دارم هرجا باشم ادمهای خوبو ثروتمندو جذب میکنم)

    بخاطر حرف مردم ،قرار بود چه استرس ها ک نداشته باشم

    چه نگرانی ها که نداشته باشم

    حرف مردم داشت کاری میکرد من ک شبا با استرس اجاره،بدهیی ها و …بخوابم

    وقتی حرف مردمو حل کردم با خودم،با شجاعت و اتوماتیک کارها پیش رفت و تونستم ی جای کوچیک اما با ارامششششش بینهایت ،اکی کنم

    یادمه پارسال این‌موقع،حیاط خونرو تجهیز کردم برای خودم ک ورزش کنم،حدودا 600 هزارتومن شد

    امسال ی جای بزرگتر اجاره کردم در حدی ک کلاسامو برگزار کنم و دیگ جایی برای کسی کار نکنم و تجهیزات زیاد…

    بله استاد حق با شماست ظرفم بزرگتر شد

    و ایمانم قوی تر ک بله نتیجه میده! سال بعد قطعا لول اپ بزرگتره

    به اندازه ی باورام یسال طول کشبد!ممکنه لول بعدی خیلیییی زودتر اتفاق بیفته

    همین الان ک دارم تایپ میکنم،مدرک مربیگریه بین المللیم ایمیلش اومده

    چقدررررر احساسم عالیه الان

    به قطعیت‌میتونم راجبه تیک خوردن اهدافم برای سال های بعدیه زندگی،حرف بزنم

    ترس های زیادی توی کالبد های مختلف،اومدن به سمتم

    از نبوده شاگرد تاااااا مجوزو هزارتا ریزو درشته دیگ

    ولی شروع کردم

    با اشتباق

    با تعهد…

    شکر

    ای منبع مطلق ازت ممنونم برای فرستادن شاگردایی که هنوز باشگاه راه نیفتاده اما هروز پیام میدن برای رزرو

    با ترسام روبرو شدم و حالا همه چی خودش داره اتفاق میفته

    ای منبع مطلق ازت ممنونم که انقدر سیستمت راحتو اسونه و در لحظه پاسخ میدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1151 روز

    سلام به استادقشنگم.

    کسی که اعتمادبه نفس وعزت ونفس نداشته باشه ینی هیچی نداره .

    این ازکجامیاد؟ازجایی که خودت برای خودت ارزش واحترام قائل باشی .

    چطورمیتونی اینکاروبکنی ؟باکارکردن روزانه روی خودت .

    اولین قدم اینه که تونیازعزت گذاشتن واحترام گذاشتن وهمه ی توقعاتت را ازرودیگران رابرداری هم توذهنت هم توعمل .آخه کسانی که اعتمادبه نفس ندارن این موضوع که حتمن موردتاییدوتعریف دیگران قراربگیرن ، خیلی مهمه واین یکی ازضعفهای اوناس .اینکه کاری انجام بدن وموردتحسین قرارنگیرن ،باعث آزارشون میشه .هرکاری میکنن ،پشتش یه توقعی هس .

    اینکارومیتونیدآروم آروم باانجام هرکاری برای خودتون یادیگران ،سعی کنیدکناربزارید.

    همین راهکاری که استادگفتن راانجام بدید.ینی خودتون پیش کسی یاکسانی ازتواناییهاومثبتهاتون تعریف کنید.من اینکاروکردم ونتیجه ی خوبی گرفتم واقعن توباوراطرافیانم نسبت به من تاثیرگذاشته .وباعث شده باخلقیات من آشنابشن.حس اونهابه من خیلی بهترازقبل شده .تازه من این پیشنهادرابه اونهاهم دادم وازاونهاهم خاستم نکات واخلاقیات مثبتشونوبگن .

    کم کم که خجالتم رفت کنار،شروع کردم به بازگوکردن خواسته هاونیازهام ازدیگران .ینی خیلی راحت می گفتم من این اخلاقیات رادارم .درواقع توقع خودم راازدیگران جاهایی که لازم بودبیان میکردم .تامنوبهتربشناسن .مثلامی گفتم من خوش قول هستم وبدقولی خیلی آزارم میده .من خوش حسابم وقتی پولی به کسی قرض میدم ،دوست دارم اونم سرموعدش پس بده .من دوست دارم هرکسی خاست بیاد،خونم ،حتمن قبلش بهم خبربده .وازاین جورمسائل ….

    باگفتن این احساسها،اولاکه اونهاراباخلقیات خودم آشنامیکردم ودرثانی حدومرززندگی خودم رامشخص میکردم .که دیگران متوجه بشن من توزندگیم چه قوانینی دارم وطبق اونهاازمن درخاست کنن یارفت وآمدکنن .شایدبه ظاهریابهتربگم ،اولش جالب نباشه ،اماچون خودمم به حقوق دیگران احترام میزارم ،اونهاهم دیگه بادل وجون به من احترام میزارن .درواقع هرچه برای خودم می پسندم برای دیگران هم میپسندم .تابه این درک نرسم وقضیه یه طرفه باشه ،فایده نداره ومن به نتایج دلخواه نمی رسم .

    الان اعتمادبه نفسم به نظرم خوبه .طوری که اگه کسی انتقادی هم کنه یاضعفی ازمن بگه ،دیگه مثل گذشته بهم نمی ریزم سعی میکنم درموردش فکرکنم واگه متوجه شدم طرف راست میگه ،حتمن سعی دررفع نقصم میکنم .

    به قول استادزمانیکه اعتمادبه نفستون بالابره ،نه ازتعریف کسی ،بال درمیاریدوذوق زده میشید،ونه انتقادکسی ،شمارادرهم میشکنه .

    این خودمن هستم که باارزش دادن به خودم ،باعث میشم نه تنهااطرافیانم بلکه جهان هم برای من ارزش قائل بشه وبهترینهارابه من بده .

    راسش همه ی این مطالب راازاستادعزیزم تودوره ی عزت نفسش ،یادگرفتم .وقتی صحبتهای استادرابارهاوبارهاگوش کردم ،انگاریه نفرپشتم باشه همانطورباعث شددل وجراتم برای انجام روشهاش ،بیشتربشه .

    باپوشیدن لباسای شیک برای خودم ،باخوردن وخریدکردن هرچیزی که خودم دوست دارم بخورم ویابپوشم ،بااستفاده کردن ازظرفهای قشنگ خونم ،باوقت گذاشتن برای تفریح وورزش وشنای خودم ،حتی باوقت گذاشتن برای گوش کردن ونوشتن فایلهای استادچون این هم ازالویتهای زندگیم شده ،حتی من تایمی رااعلام میکنم که میخام موزیک گوش بدم.،اینکه وقتی تنهاهستم بهترین لذت راازاتنهایی خودم ببرم وواقعن هم همین طوره اصلن نیازی به نفردومی ندارم که حال منوخوب کنه ،همانطورکه ازشلوغی ومهمونی هالذت میبرم به همون اندازه هم ازتنهایی وخلوت خودم لذت میبرم .

    وابسته به کسی حتی فرزندانم هم نیستم .عاشقانه دوسشون دارم ولی منتظرنیستم اوناحال منوخوب کنن .

    همیشه وهرشب برای خودم برنامه میچینم هم به خانواده رسیدگی میکنم هم به خودم میپردازم .

    چون تندوتیزم همیشه به همه ی کارام میرسم .

    منظورازبه خودپرداختن ،خودخواهی نیس که دست ازموضوعات اصلی زندگیت برداری وفقط بچسبی به خودت .بلکه درکناراونهاوحتی دیگران تومیتونی احساس خوب وحال خوب برای خودت داشته باشی ‌

    برای شروع یه کم‌ سخت به نظرمیرسه وشایدموردقضاوت قراربگیری ولی بعدازمدتی که شناخت روقواعدوقانون جهان پیداکردی ،متوجه میشی همه چی سرجای خودشه وچقدربهترازقبل شده توهم یادمیگیری توجه وتمرکزت بیشترروی خودت باشه ودست ازکنترل دیگران برمیداری چون اونهاهم آزادهستن هرطورکه خودشون میخان ،رفتارکنن .

    وخواهی دیدکه جهان انسانهای هم فرکانس خودت راکنارت قرارمیده .حتی رفتارهای بدیاناجالب کسی باعث آزارت نمیشه وتوسریع ازش می گذری یااصلن نمیبینی .خیلی جالبه وقتی دوربینمون روی خودمون روشنه ،فقط نکات اخلاقی خودمون رامی بینیم .به نظرم اینم یه احترام گذاشتن به دیگرانه ،اونهاهم میتونن اینوحس کنن پس متقابلااونهاهم ازتوحس خوب می گیرن ودرکنارتوحتمن آرامش خواهندداشت.

    من عاشق خودم هستم ،باهمه ی خوبیهاونواقصم خودم راخیلی دوست دارم .جالبه بدونیدهروقت کارایی راکه بایدانجام بدم رامیدم ،فریادمیزنم میگم ناااااهیدعاشقتم قربونت شم که انقدزرنگی انقدباسلیقه ای انقدقشنگی انقدمنظمی انقددقیقی وحواست به همه چیزهس .همسرمووبچه هام همیشه میخندن 😊

    عباس منش عاشقتم خیلی دوستت دارم که هرچی دارم ازوجودتودارم .

    مرسی که هستی عزیزم.😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      حمید رجایی گفته:
      مدت عضویت: 2732 روز

      سلام به ناهید عزیز دوست همفرکانسی گلم عاشقتم خیلی لذت بردم از کامنتتون و همچنین

      این انرژی که توی خواندن کامنتتون بدست آوردم من دوره عزت نفس رو تهیه کردم.

      شما توی این کامنت کل دوره رو خلاصه گفتید.

      آفرین به شما در پناه رب العالمین موفق باشید و ثروتمند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    افسانه عرب گفته:
    مدت عضویت: 997 روز

    سلام من برای اولین بار هست که دارم کامنت میزارم اول اینکه خیلی خوشحالم که در جمع خانواده عباس منش هستم

    و این جلسه استاد برای من این درس رو داشت

    که از کامنت گذاشتن شروع کن و از هیچ نترس و در واقع در دل ترس برو

    چون من تقریبا 110روز هست که عضو سایت شدم و هر روز و هر روز کلی ویدیو ها و کامنت دوستان را مطالعه می کنم اما

    گویا پاشنه اشیل من هم کامنت گذاشتن بود .و الان از خودم راضی م که بر این موضوع غلبه کردم .

    اما موضوعی که دوست داشتم اینجا بگم ، این هست که من همیشه کمرو و در واقع اعتماد به نفس پائینی داشتم تا اینکه ازدواج کردم

    و همسر من از من کمرو تر و اعتماد به نفس پائین تری داشت

    بعد از یکی و دو سال دیدم باید تغییر کنم چون باید در جامعه باشیم باید بتونیم گلیم خودمون رو از آب بکشیم بیرون

    و از اون موقع تا حالا دارم روی اعتماد به نفس ، عزت نفس خودم کار می کنم

    پیچ اینستا زدم و جلوی دوربین رفتم

    در اداره زمانی که قرار بود در مورد موضوعی با افراد رده بالا صحبت بشه من پیش قدم می شدم و میشدم نماینده بانوان

    و در مورد موضوعات پیش امده و مشکلات در جلسات صحیت می کردم

    و الان خودم رو که با ده سال پیش مقایسه می کنم می بینم خیلییییییی عالی شدم

    و اما اگر می خواستم شکایت کنم باید هی به همسرم غر می زدم که این کارو بکن این کارو نکن این طور برخورد کن

    اما من به جای غر زدن فقط روی خودم کار کردم تا پیشرفت کنم و افسانه جدید رو ساختم

    و گاهی فکر می کنم اگر در این شرایط قرار نمی گرفتم شاید هیج وقت روی خودم کار نمی کردم (اگر همسرم اعتماد به نفس بالائی داشت ) و همچنان افسانه ضعیف و زود رنج می بودم

    ممنونم از استاد عزیز و مریم عزیزم که الگوی من هستند امیدوارم هر کجا هستین در ارامش و در ثروت باشید و خوش بدرخشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 2176 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدایی که من را هدایت کرد به این فایل

    و تا این لحظه از من محافظت کرده و هدایتم کرده

    سلام استاد عزیزم

    این روزها شده در یک روز چند کامنت بزارم و چند بار بهتون سلام کنم و لذت ببرم

    این روزها عجیب پربرکت شده زندگیم

    استاد جان

    این فایل نشانه امروز من

    درحالی که رفتم تو دل ترسم و کلاسی که میخواستم و ثبت نام کردم تا مهارتی و یاد بگیرم برای شروع کسب و کاری که بهم ایدش الهام شده بود نه یک بار چندبار

    من محصول بینظیر عزت نفس رو پارسال خریدم

    درحالی که اگر دستگاهی بود عزت نفس من رو اندازه میگرفت به صفر که هیچ زیر صفر بود

    اوایل تمرین ها برام سخت بود و خجالت اورو ترسناک اما بعد اینکه انجام دادم انگار درون من یک زینب دیگه وجود داشت

    این درحالی که داشتم تکامل و طی میکردم

    و درکم اون موقع از قانون از عزت نفس کمی بیشتر شده بود و به نظر زینب امروز سطحی تر نگاهشون میکردم اون موقع

    و اما امروز وقتی به پشت سرم نگاه میکنم تکاملی که طی شده زینب رو ظرف وجودیشو بزرگتر کرده برای دریافت و فهم قوانین و اصل از فرع

    الان بهتر درک میکنم عمل کردن به قوانین و عزت نفس در عمل یعنی چی

    الان درک میکنم اینکه بگم من محصول و خریدم گوش کردم نوشتم تمرین انجام دادم دیگه تموم شد نیست

    اینکه بگم من دیگه تغییر کردم نیست

    جهان همیشه درحال حرکت

    من هم باید مدام و هرلحظه بهتر بشم

    و این هر لحظه بهتر شدنه مدارمو بالا میبره و عزت نفسمو هر لحظه بیشتر و عمیق تر میکنه

    من اول یادگرفتم اصلا خودمو ببینم

    که من چقدر مهارت و استعداد و زیبایی دارم و چقدر اخلاق خوب دارم

    الان یادگرفتم که من ذره ذره وجودم ارزشمند

    من افریده خدام

    اشرف مخلوقات و درک کردم و ارزش وجودیم لایق بودنم فقط به چندتا ویژگی سطحی نیست که البته خیلیییی جای کار دارم

    بله خداوند مارو آزمایش میکنه

    مگه میشه بگی تغییر کردم و باز بهم بریزی

    حداقل اگر قبلا نمره صفر گرفتی الان بلید بشی 8 و همینجور نشون بدی که تو داری بهتر میشی

    هرلحظه و در هر جا جهان کائنات ،این انرژی عالم ،خداوند عملکرد مارو میبینه

    عزت نفس در من چه کرد؟

    در من بذر شد

    در من ریشه کرد

    در لایه های وجودی و اعماق من رشد کرد و به تضاد خورد به تضادهایی که یک روز صدای منو دراورد و گفتم من تغییر میخوام

    دونه ترک خورد جوانه شد

    و شجاعت بهم داد که بپذیرم اشتباه از من

    بپذیرم تا الان هرآنچه ساختم با دست خودم بوده

    و حالا با شجاعت میپذیرم

    عزت نفس با من چه کرد؟

    به من یاد داد قبل هرکاری چشم هامو ببندم بهش فکر کنم که شده که من تونستم که هر فکر منفی بهم حمله کرد بگم چی میگی من فلان کارو فلان کارو تونستمممم اینم میتونم

    بگم من میرم تو دلش مگه قرار چی بشه؟

    عزت نفس به من یاد داد خدا عادل و بین منو هیچ ادمی فرق نزاشته

    به من یاد داد با همون وسایلی که دارم برم تو دل کار

    با هرچی دارم لذت ببرم

    با هرچی که دارم شروع کنم چون یک سرمایه مهمممی که دارم عزت نفس

    عزت نفس به من زیبایی درونی داد

    به من ارامش درونی داد

    به من خدای منو داد

    خدایی که هربار وعده کردم باهاش و تعهد دادم تو روزای اول تعهدم به عهدش با من وفا کرده

    سپاسگزارم خدایا

    سپاسگزارم استاد من

    تو روزی که برای اولین بار تقریبا نیت کردم برای شروع یادگیری مهارتی ک کسب و کارمو راه بندازم

    یاداور شد برام باید بازهم برگردم روی دوره گرانبهاتون

    و بارش عشق و ثروت و حال خوب و با این دوره به زندگیم بیارم

    و به مدار بالاتری قدم بردارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2791 روز

    بنام خدای بخشنده و مهربان

    سلام

    امروز من هدایت شدم به این فایل .این هدایت را فقط میتونم یک هم زمانی بدونم در جهت رشد عزت نفسم . چون من مدتی که دوباره سراغ این دوره رفتم واین بار دارم باتعهد بالاتری روی خودم کار میکنم .

    با اتفاقات امروز واقعا ایمان آوردم به این حرف استادکه : وقتی باور در تو ساخته شود تبدیل میشود به اعمال . باورهای درست نتیجه اش اعمال درست .

    من وقتی این فایل گوش کردم چنان انگیزه و اشتیاقی در من ایجاد شد که به خودم گفتم باید امروز من این تمرین آگهی بازرگانی انجامش بدم . خیلی وقت بود که انجامش نداده بودم .

    اتفاقی که افتاد من بعد از دیدن فایل سریع آماده شدم و موبایل و پایه موبایل برداشتم رفتم بیرون و در نزدیکترین پارک ماشین پارک کردم و رفتم داخل پارک و اولین کاری که کردم از استاد ایده گرفتم و پایه مویابل را گذاشتم و موبایل هم روی پایه و شروع کردم از خودم فیلم گرفتن و حرف زدن . من اصلا هیچ ایده ای نداشتم که در مورد چه موضوعی حرف بزنم فقط هرچی به ذهنم اومد گفتم . یک مقداری حرف زدم جلوی دوربین موبایل و بعد رفتم در یه قسمت دیگه پارک و من با تغییر مکان چند تا فیلم ازخودم گرفتم و حرف زدم و اصلا توجهی هم به مردم نکردم . بعد از فیلم گرفتن دیدم دو تا خانم در نزدکی من روی صندلی نشستن دارن باهم حرف میزنن / رفتم و تمرین آگهی بازرگانی برای آنها انجام دادم . بدون اینکه اصلا از قبل خودم آماده کرده باشم . بعد رفتم ماشین برداشتم به یک فضای سبز در نقطه ای دیگه شهر رفتم و اونجا هم اول از خودم فیلم گرفتم و شروع کردم به حرف زدن در مورد قوانین و سپاسگزاری و بعد از اتمام فیلم دوباره رفتم برای چند تا دختر خانم این تمرین انجام داد.

    استاد جانم من امروز اقدام کردم . اقدام عملی در جهت رشد شخصیتم / رشد عزت نفس ام خدایا شکرت .

    من امروز در فضای باز در کنار مردم به راحتی از خودم فیلم گرفتم و صحبت کردم و تمرین آگهی هم انجام دادم .

    ولی چی شد که من سریع بعد از دیدن این فایل سریع اقدام کردم وآن هم با ذوق و شوق و حال خوب ؟

    من آماده بودم / من در زمان مناسب و مکان مناسب هدایت شدم . استاد این فایل شما برای من امروز مثل همون ضربه ی آخر چکش داشت .

    من داشتم روز عزت نفسم کار میکردم و با گوش دادن هر روز آگاهی های این دوره هدایت شدم به اقدام عملی .

    تجربه امروز دلیلی شد برای اینکه من همیشه این تمرین برای خودم انجام بدم . من بیشتر از یکسال بود که سراغ این تمرین نرفته بود . ولی فرق این بار با دفعات قبل اینکه من امروز با ذوق وشوق رفتم تمرین انجام دادم ولی قبلا من ترس داشتم .

    تمام این فیلم ها را برای خودم نگه داشتم تا هربار بادیدن این فیلمها انگیزه بگیرم برای ادامه مسیر .

    خیلی حال خوبی دارم . خیلی احساس قدرت میکنم .

    خدایا سپاسگزارت هستم برای هدایت و حمایتی که کردی برای انجام این تمرین .

    استاد از شما هم برای این فایل عالی سپاسگزارم .

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    علی وزیری وصال گفته:
    مدت عضویت: 2726 روز

    به نام آنکه مرا آفرین برای زیستن و عشق و شهود داد برای بهتر زیستن

    سلام بر استاد و مریم جان و تمام هم فرکانسی های عزیزم

    من هدایتی کامنت میذارم و نمیدونم چطور وجودم منو هدایت کرد برای تایپ و کامنت خدا داند

    دقیقا من در تمرین عزت نفس هستم و اون فایل زمانی در اینستا قرار گرفت که اصلا من برای شروع و کار خودم هستم و شروع کردم و دوره ۱۲ قدم رو خریدم و بدون اینکه بدونم که ۲۰ میلیون زیر صفرم و آخرش چی میشه حرکت کردم و واقعا استاد تعهد دادم که با چیز هایی که الان در اختیار دارم حرکت کنم

    و بنازم هدایت الله رو که منو با دوست و همکارم که اون هم هدایتی قدم اول رو خریده و دقیقا هدایتی منو برای اجرای کاری بزرگ به عنوان همکار دیده و این دست خداست و این بهای هدف ها و خواسته هاست و (قانون جواب میدهد کافیست عجله نکنم)

    جایی که ما شروع کردیم اول دیدارمون باز هدایتی توی هتل بود و بعد پارک علم و فناوری بخش زیر زمینش و الان طبقه اول دفتر مرکزی به بزرگی یک پنت هوس داریم با بقیه ی تیم های شرکت های نو پا فعالیت میکنیم و تفاوت ما با بقیه تیم ها اینه مه ما قدرت رو خدا میدونیم و به حمایت هیچ ارگان ، تبلیغات و هر چیزی خارج از قانون توحید نیازمند نیستیم و راهنما و مشاور ما نشانه ها و هدایت و چنان داره کار ها به پیش میره که انگار دنیا داره برای ما کار و هماهنگی میکنه و در کنار تمام نشانه ها و معجزاتی که عر روز برای هم از دید قانون میگیم و میبینیم در یک دورهمی بزرگ پریشب چیزی شبیه به آگهی تبلیغاتی فرصتی خدا بهم داد که با قدرت بیان و با قاطعیت صحبت کنم و چنان انرژی گرفتم که فهمیدم این تازه اول راهه و باز باید تکرار بشه و چقدر شیرینه پا روی ترس ها گذاشتن و بفهمیم تحول یعنی له کردن ترس های درونی و رفتن تو دل ترس ها

    استاد این کلیپ و این فایل شما یک محصول واقعیه واقعا میشه ادامه جلسات عزت نفس باشه و واقعا برای من نوعی بینهایت با ارزش هستشبی نهایت

    و دوباره تلنگری که بهم زد این بود که بهانه نیارم توی ساخت سایتم! و کارم و برای خودم پیچیدش نکنم کارمو شروع کنم با هر امکاناتی که دارم ادامه بدم و مابقی خود به خود رشد میکنه در مسیر هستش و چیزی از ابتدا بی نظیر نیست بلکه در مسیر باید تکامل طیبشه و هر کسی یا کسب و کاری که رشد کرده و بهترین خودش شده فقط شروع کرده و هی بهبود و هی رشد و پله به پله تکامل رو رشد کرده خدایا شکرت

    و بزرگترین درسی که گرفتم اینه که با خودم رو راست باشم و تعهداتم رو محکم تر بچسبم و اگر کاری رو میخوام انجام بدم با قدرت انجام بدم و برای خودم نه توهم سازی کنم و نقش بلکه به جهان هستی ثابت کنم که ایمانی هست

    من بی نهایت استاد ممنونم که این نشانه ها و این هدایت های الله رو از زبان و توصیه های با ارزش شما میشنوم و باید کامنت فایل قبلی رو بخورم و باز بخورم و اجرا کنم و دیگه حرفی ندارم چون تعهد دادم به ندای قلبم گوش بدم من عاشقتم مریم جان و استاد عزیزم امید وارم کامنتم فقط برای یک نفر تاثیر گذار باشه ، خدایا سپاس

    عاشقتونم ❤️👑

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: