توحید عملی | قسمت ۲ - صفحه 35 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    678MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۲
    24MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1149 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هما سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2891 روز

    سلام …مدتی که مصمم شده ام که با شمادوستان باشم واز تجربیاتتان استفاده کنم متوجه شده ام که خوابم بسیار کم شده شبها تادیر وقت بیدارم یا تو سایت درحال خوندن نظرات فوق العادتون هستم یا دارم فایل استاد رو گوش میدم پریشب متوجه شدم بیشتر از بیست بار فقط فایل چرا خداوند بیشتر از ما دوست داره ثروتمند شویم رو گوش دادم وتموم نکته هاشو مثل دیکته نوشتم….خواستم بگم قانون داره برا منم جواب میده …دعایی هست که میگه رب زدنی تحیرا….خدایا حیرت منو زیاد کن….و من هرروز که میگذره حیرت و شگفتیم ازین جهان بیکران بیشتر میشه….فایل دیروز صبح هم که عاالی وبسیار به موقع بود….و این در حالی بود که صبح قبل از دیدن گوشیم برای پیامدهای باشکوه روزم خدارو باتمام وجودم شاکر بود……….ممنون که هستین…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    میلاد طوفان پور گفته:
    مدت عضویت: 2878 روز

    به نام خالق بی انتها

    با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان واقعا عزیزم. هدفم سپاسگذاری از تک تک شما عزیزان بود. استاد عباس منش عزیز شما واقعا موفق شدید که خداپرستی رو ترویج بدین. من واقعا به واسطه شما و مطالب زیباتون که سراسر بوی توحید و خداپرستی میدهند، خودم و خدای خودم رو واقعا پیدا کردم. من چندین سال قاری ممتاز قرآن بودم که اعتراف میکنم در این چند سالی که همش با قرآن سر و کار داشتم حتی یک بار هم نتوانستم خدای خودم رو از طریق آیات خودش بشناسم و درکش کنم و ببینم واقعا حرف حسابش چیه؟!!! فقط با صدای خوبم به عربی می خوندم و همه لذت میبردن و تشویق میکردن و خیلی ها به حالم غبطه میخوردن که انقدر من اهل قرآن و خدا هستم. در صورتی که من اصلا نمیدونستم که چی دارم میخونم؟!!! آخر سرم که چیزی عایدم نشد و گذاشتمش کنار و مثل بقیه دزگیر این زندگی سراسر مزخرف شدم. تا اینکه کارم رو هم از دست دادم و دیگه کامل خونه نشین شدم. یه روزی از همون روزا توی اینترنت داشتم دنبال ثروتمند شدن میگشتم که از آسمون برام بباره. اسم عباس منش به نظرم جالب اومد. گفتم برم توی سایتش شاید یه معجزه ای بکنه من یه شبه پولدار بشم. دیدم نوشته چگونه در عرض یک سال درآمد خود را سه برابر کنید. به خودم گفتم من که درآمدی ندارم بخوام سه برابرش کنم. خندم گرفت. گفتم عباس منش هم نتونست برام کاری کنه!!! اعصابم خورد شد و گوشی رو انداختم کنار. شب موقع خواب صفحه گوشیمو روشن کردم دیدم هنوز توی سایته عباسمنش مونده. از سر بیکاری گفتم بذار ببینم چی میگه این؟ دانلود کردم دیدم. حرفاش به قدری منگم کرد که تا صبح خوابم نبرد. همش صداش توی گوشم بود. یه احساس امیدواری به من داد که تا اون لحظه تجربه نکرده بودم. هر روز یه فایل دانلود میکردم و چندین بار میدیدم. فقط به خاطر احساس خوبی که بهم میداد. فکر پولدار شدن حتی توی رویاهم واقعا بهم لذت عجیبی میداد. دنبال کردم و دنبال کردم تا اینکه بالاخره به خاطر پولم که شده بود دوباره قرآن گرفتم دستم. ولی اینبار دنبال پول بودم توی قرآن. شروع به مطالعه کردم و …! به قدری محو عظمت خدا در قرآن شدم که یادم رفت دنبال چی بودم. الان سراسر زندگیم بوی خدا و زیبایی های خدا گرفته. عاشق خدا و مخلوقاتش شدم. عاشق جهان زیبا و طبیعت و قوانین حاکم بر طبیعت شدم. هر روز دارم مطالعه میکنم در موردش و هر روز عطشم برای درک بیشتر این قوانین بیشتر میشه. یه آدم دیگه شدم و به خاطر این تغییر خیلی از اطرافیانم رو از دست دادم. الان مدیر قسمت فروش در یک شرکت بی نظیر شدم و قصد دارم تا سقف آسمون رو لمس نکردم به رشد و ترقی و پیشرفت ادامه بدم. ببخشید که سرتون رو درد آوردم. و به خاطر این موهبت و سعادتی که نصیبم شده هرلحظه هزاربار سپاسگذار خداوندم که از طریق همچین انسان شریف و با ایمانی منو مورد هدایت و لطف خودش قرار داد. در پایان یه شعری سروده ام که در خصوص سپاسگذاری از خالق بی انتهایم است و تقدیم استاد عزیز و با ایمانم و همه دوستان میکنم.

    سپاس ای خالق زیبای هستی*که در قرآن تو با من عهد بستی

    سپاس ای یاورم، پروردگارم* از این آرامش قلبی که دارم

    سپاس ای آنکه تک فرمانروایی* ز آغوشت امان تر نیست جایی

    سپاس ای در سخاوت بی نهایت* تو رزاقی برای بنده هایت

    سپاس ای صاحب ماوای جنت* قیامت میکنی روز قیامت

    امیدوارم کم و کاستی هاشو به بزرگواری خودتون ببخشید. تک تک اعضای خانواده با ایمان عباس منش رو به خدای بی نهایت ها میسپارم. توکلتون به خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    آرش صداقت گفته:
    مدت عضویت: 3509 روز

    سلام خدمت استاد خوبم و همه هم فرکانسی های خوبم.

    اول از همه تشکر می کنم از استاد خوبم بابت این فایل قشنگشون و تشکر می کنم بابت دعاهای قشنگی که بر زبان آوردند. هرآنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. همچنین میخوام در مورد یک تجربه جدید و عجیبی که همین دو سه روز قبل برام اتفاق افتاده رو براتون بگم که یک جورایی به این فایل و همچنین به راهنمای عملی دستیابی به رویاها مربوط میشه.

    من تقریبا 2 ساله که دنبال یک پروژه هستم و بارها پروسه آنرا شروع کردم و هربار تا پله آخر میرم اما دقیقه 90 یه اتفاق عجیبی میوفته که کسنل میشه.

    چند روز قبل تصمیم گرفتم که راهنمای عملی رو دوباره گوش کنم.چون قبلا تاثیر مثبت توی زندگیم داشته.

    به طرز عجیبی وقتی یکی از فایلها رو پلی کردم در مورد نحوه رسیدن به خواسته ها بود که استاد توی اون فایل به طور مفصل توضیح داد که چرا به خواسته هامون نمیرسیم و چکار کنیم که زودتر به خواسته هامون برسیم.توی فایل راهنمای عملی استاد توضیح میدن که دلیل اصلی نرسیدن به خواسته ها (( چسبیدن به خواسته هاست)).

    توی این فایل جدید استاد به یک نکته اشاره میکنه و اون هم ((تکیه کردن به هرچیز و هر کس به غیر از خداوند)).

    دوستان هم فرکانسی خوبم .میخوام یه نتیجه گیری برای خودم و شما داشته باشم و زیاد متن رو طولانی نکنم:

    من چند روز قبل نشستم تصمیم گرفتم که از زندگی الانم لذت ببرم و طبق گفته استاد خواسته های من در زمان خودش اتفاق میوفته و طبق این فایل جدید فقط به خدایی که منبع تمام انرژی هاست تکیه کنم.

    بعد از دو سه روز از گذشت تصمیم جدیدم خیلی زود نتیجه رو گرفتم.

    ((((دیشب یکی از دوستانم بدون اینکه ازش درخواستی داشته باشم بهم زنگ زد و راهی را برای حل پروسه ام به من پیشنهاد داد.))))

    میخوام بهتون بگم که من قبلا طی 2 سااال دومورد رو کاملا اشتباه میرفتم:

    1٫به خواسته ام چسبیده بودم و از زندگیم لذت نمیبردم.

    2٫امیدم به غیر از خدا بود و نه به خدا و به جای اینکه به خدا اجازه دهم تا مشکلم را حل کند خودم میخواستم حل کنم.در همچین موقع هایی خداوند کنار میکشه و میگه خودت حلش کن.

    وقتی این دوتا رو حل کردم خداوند بزرگ بهم گفت میتونه از جایی که انتظارش رو ندارم کارهایم رو حل کنه.

    امیدوارم خدا ما رو به راه راست هدایت کنه.به راهی که به آنها نعمت داده و نه کسانی که بر آنان غضب کرده.

    شاد و پیروز و موفق در تک تک لحظه های زندگیتون باشید.

    از زندگی لذت ببرید .خواسته ها خودشون میان.از راهی که ما حتی فکرش رو هم نمیکنیم.

    زندگی همین لحظه هاست که داره میگذره.

    دوستدار شما

    آرش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3822 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    21 اسفند 1397

    ردپای روز سی و چهارم سفرَ پُر خِیِرُ وَ بَرَکَت

    وای خدای من خداروشکرت تو را سپاس.

    این فایل، این حس، این کلمات، این جملات، این قافیه بندی هایی که ناخودآگاه از درون زیبای شما استاد جان به شکل عالی بیرون اومد، شگفت انگیز

    خدای شما شگفت انگیز

    این فایل را زمانی گوش دادم که به شدت نیازش داشتم، زمانی که مهاجرت کرده بودم تهران و یک ماهی بود از این مهاجرتم و توی اون تنهایی توی اون تغییر باورهام توی همون زمان

    بهش نیاز داشتم

    این فایل و فایل های آرامش در پرتو الهی مخصوصا قسمت هفتمش، شده بودم هم انس من، و آرامش من

    الان یادمه شب هایی که وقتی کارم توی کافه تموم میشد منطقه الهیه بودم، و ساعت حوالی 12 شب اکثر اوقات با اینکه جسما خسته بودم ولی این فایل ها، صدای شما استاد جان

    توی اون مسیر پیاده روی 30 دقیقه ای، چقدر منظره ها زیبا بود

    خدا جوون برام مسیر را انقدرر قشنگ کرده بود، رودی که تو همون مسیر پیاده روی تا خونه بود، ماه زیباتر از همیشه بود، و نورانی تر

    هوا صاف تر و سکوت بود، سکوت

    سکوتی که بین من و خدای من توی اون طبیعت زیبا و شگفت انگیز بود، تازه شروع زیبا دیدن من بود، هر چیزی را زیبا میدیدم، شاید اون مسیر برای 99% افراد خسته کننده باشه، همینجورم هست!!

    وقتی که روحت اون جوری که بایستی پرواز کنه اون جوری که باید نگاه کنی اون جوری که باید باشی، اصلت، نیستی خب. اون موقع همه چیز میتونه برات خسته کننده باشه حتی خودت!

    سخت بود

    اما شیرین

    سخت بود

    خب به خاطر باورهام

    روزهایی بود، شب هایی بود

    توی تهران منی که هرگز دوست نداشتم از کسی پول بگیرم قرض بگیرم حتی با اینکه خانواده ی پر جمعیتی خداروشکر دارم ولی نیومده بودم که روی قولم بزنم، اومده بودم که با سختی بیشتر با کار کردن روی باورهام با تغییر باورهای مزخرفی که داشتم اومده بودم توی اون تنهایی ناب، ” تغییر ” کنم، اومده بودم که چهار چوب زندگی زیبای شخصی خودم را بسازم و شکل بدم.

    زمان برد ولی هر چقدر که بیشتر میتونستم ذهنم را کنترل کنم هر چقدر که میتونستم بیشتر سپاس گزار باشم هر چقدر که بیشتر با وحی منزل تمرینات جلسه اول و نهم قانون آفرینش را انجام میدادم و همینطور فایل های رایگان که آگاهی هر کدام مثل حل کردن یک پازل ذهنی دیگه برام میبود. زندگی زیباتری داشتم.

    سخت بود

    روزهایی بود که حتی پول مترو هم نداشتم حتی!!! که همشو با گریه پیاده روی میکردم و میودم خونه با اون کفشی که خیلی خوب بود ولی تنگ بود و همیشه میزد به نوک پام لعنتی.

    انقدرر وضعیت مالیمم داغون بود انقدررر در درونم جنگ بودد ولی خوب بود

    روزهایی بود که با اینکه یکی از اصول های زندگیم این بود که از کسی پول نگیرم بارهاا شد که میومدم روی غیرر خدااا حساب باز میکردم و نتیجه هم مشخص بود!

    وای وای

    وقتی میومدی روی خدا حساب باز میکردی وقتی میخواستی که واقعا توحیدی تر بشی میخواستی که خداگونه تر عمل کنی، ابراهیم گونه

    باز نتیجه مشخص بود. و چه نتیجه ای و چه دنیایی میشد و چه اتفاقات نابی.

    َI Adore the only GOD

    با خدا باش و پادشاهی کن

    اما این روزا، واقعا دارم با این قدرت زندگی میکنم

    خدا

    بهترین دوست و یار و یاور همیشگی منه

    بیش تر از همیشه

    باور دارم که: این منم که خالق 100% شرایط تک تک لحظه های زندگیم هستم.

    بیش تر از همیشه برای من ملموس تر شده و توی تک تک سلول های مقدسم که از مرغوب ترین و ارزشمندترین “الماس خدا” به زیبایی خلق شده،

    که : خدارا تنها منبع برکت

    تنها منبع ثروت

    تنها منبع خوشبختی

    تنها منبع ثروت

    تنها منبع آرامش

    تنها منبع عزت و احترام

    تنها منبع طول عمر و علمم

    و تنها منبع هر چیز نیکو و خیر دیگه است.

    بیشتر از همیشه باور مردم که: هر چیزی که میخوام را میتونم بهش دست پیدا کنم.

    بین من و خواسته های مقدسم یک فاصله فرکانسی که در صورت نداشتن باور محدود کننده همون لحظه خب به خواسته ی مقدس و ارزشمندم میرسم ولی اگر همون لحظه نشد معلومه که با رسیدن به ” احساس خوب نسبت به اون خواسته ” این فاصله کم و کمتر میشه و بهش دست پیدا میکنم وقتی که برام خیلی مهم نباشه وابسته اش نباشم، میدونی؟!

    رها باشم نسبت بهش

    و باور داشته باشم که من ” همیشه در زمان مناسب و در مکان مناسب هستم، ” اون موقع خودش خدا جوون، به وقتش میدونی بهت میدش.

    وای خدای من

    وقتی ذهن و روح مقدست در تعادل و هماهنگی باشه، اون موقع خدا را استاد برنامه ریزی میبینی.

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت.

    دوستون دارم.

    این سفر واقعا چه نتیجه های شگفت انگیزی که برای من فقط تا الان نداشته!

    خدارا سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    احمد دل گرم گفته:
    مدت عضویت: 3331 روز

    سلام و درود فراوان خدمت همه اعضای خانواده ام (گروه تحقیقاتی عباسمنش)

    قضیه برمیگره به حدود سال ۱۳۹۴اون موقع ۲۰ساله بودم و با یه گروهی از افراد آشنا شدم که به من گفتند:

    “مــــــــــــــــــــی شــــــــــــــــــود” و من کــــمــــــکــــــم قبول کردم که

    مـــــــــــــــــــی شـــــود(میشود موفق شد—به هدف رسید_ زندگی آدم دست خود آدمه و قبول

    کردم مٍٍثال افراد موفق رو که زندگی انسان جلوه ای از درون اونه و ….)و خودم رو در سخنرانی های انگیزشی غرق

    کردم(ویدیوهای استاد جزء اونا نبود به غیر از دوتا فایل صوتی که خلاصه ی دوره ی قانون آفرینش بود) و من

    کــــــــم کـــــــم هدایت شدم به سمت گروه تحقیقاتی عباسمنش.(اومدم تو مدارش)

    قبل از آشنایی با استاد:

    فکر میکردم به هیچ عنوان من انسان مشرکی نیستم و در ذهن من مشرک به کسی اطلاق میشد که درخواست

    خودش رو از کسی غیر از خود خدا بخواد(در قالب دعا) یعنی اگه من به اصطلاح به دست و پای کسی می افتادم

    که به من کمک کنه حالا به هر طریقی و در هر موقعیتی …!!!! در ذهنم اصلا گناه شرک آلودی رو انجام نداده بودم

    اما پس از آشنایی با استاد و آشنایی با نگاه استاد به قرآن(در ذهنم به قرآن و درستی اون اعتقاد داشتم) متوجه

    شدم در وجود من هم شرک وجود دارد و باید روی ایمانم به رب بیشتر کار کنم

    الان خدا رو یجور دیگه میبسنم

    یه احساس دیکه ای نسبت بهش دارم

    انگار قبلا میترسیدم به این فکرکنم که خدا با منه اما الان از این که اون کنارمه لذت میبرم

    انگار تمام مسائل پیش روت جواب داره

    انگار

    و انگار

    و انگار . . .

    الان شکر خدا آرامشم از قبل خیلی بهتر شده . نمیخوام بگم همیشه ی همیشه آرومم اما آرامشم به مراتب از گذشته بیشتر شده و داره بیشتر میشه.

    ممنونم بخاطر فایل های عالی ای که برای هدایت ما میزارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    انسیه ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2282 روز

    سلام، بشخصه خیلی کیف میکنم فایل های توحیدیتون رو میخونم و گوش میکنم و دوست دارم بارها وبارها بخونم و گوش کنم تا به عمق وجودم بره، واقعا خوشحالم که یکی پیدا شد که این آگاهی رو به ما بده با زبان خیلی ساده و ملموس در زندگی ما (نه به زبان فلسفی یا گفتارهای کلی که بعضی از مذهبیون فقط با گفتن چند تا حدیث بدون واگویی مصادیق شرک در زندگی ما بیان کردن و میکنن!). من از زمان آشنا شدنم با استاد عباسمنش و سایتشون حسم به خدا خیلی بهترشده و محبتشو بیشتر درک میکنم.

    در جایی خوندم که خود خداوند فرموده بهترین بندگان من کسانی هستند که شوق و محبت من رادر دل بندگانم زیاد کند. و استاد عباسمنش برای من اینکارو کرد و الان شوقم به خدا زیادتر شده. خدایا واقعا ممنونم.

    جناب عباسمنش خداوند شما را هر چه بیشتر و بیشتر در اشاعه فرهنگ توحیدی در جهان موفق بدارد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3261 روز

    درست است که همه چیز توحید است آنهم در عمل و برای پیشرفت حیاتی است.

    اما زمانی که پیشرفت می کنیم نیز نیاز است همراه با پیشرفت و بالاتر رفتن مدار

    توحید بیشتری را نیز به کار ببندیم.

    هر چقدر زندگی میکنم بیشتر میبینم بیشتر ایمان میارم که

    آگاه باش دلها تنها با یاد خدا آرام می گیرند.

    هر چیزی غیر از این را امتحان کردم آرامش نداشتم .

    یعنی به هیچ غیر از رب نمی توانم وابسته شوم.

    و ممکن است پیشرفت هایی رخ دهد که باید مواظب بود به آنها وابسته نشد.

    هر چقدر بیشتر زندگی میکنم بیشتر درک میکنم که اصل خداست اصل توحید است و هر چیزی غیر از آن فرع است.

    تمام اتفاقات ما نتیجه فرکانس های خودمان است.

    آری خدا همان انرژی ای است که قسمتی از او هستیم و تنها با اتصال به او می توانیم پیشرفت کنیم و زندگی کنم.

    همه چیز از درون شروع می شود همه چیز تنها از یک بذر نهفته از درون خاک شروع می شود.

    همیشه در زندگی مسئله هست و حالا مسئله ای برایم بوجود آمده که باید آنرا حل کنم و پیشرفت کنم.

    زیرا در هماهنگی ام اختلالی به وجود اورده که باید انرا رفع کنم.

    قطعا توحید عملی کلید این مسئله است اما به شکل دیگر.

    زیرا پا به تجربه جدیدتری نیز گذاشتم و این احساس در من به وجود امد

    که از شرکی مخفی پیام می دهد.

    آره واقعا شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه ی سیاه در دل تاریکی شب بر روی سنگ سیاه است.

    و یاد گرفتم که هرگز ادعا نکنم بلکه سعی کنم تا بتوانم پیشرفت کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    حجت اله دشت پیما گفته:
    مدت عضویت: 2769 روز

    به نام خدا

    34 مین برگ سفرنامه 9 شهریور 98

    نکاتی که از این فایل آموختم:

    – وقتی روی مردم حساب میکنیم یعنی شرک می ورزیم.

    – کسی که روی خدا حساب می کند روی آدمها حساب نمی کند.

    – اگر بر خداوند تکیه کنیم، خداوند راههایی را برایمان باز می کند، پیروزی ها و موفقیت هایی را برایمان به وجود می آورد که هیچکس نمی تواند.

    – دلیل موفقیت یا شکست افراد، افکار و باورهای آنها است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    معصومه خالقی گفته:
    مدت عضویت: 2336 روز

    به نام خداوند بخشنده بی منت

    سلام بر همراهان عزیز در 34ومین روز سفر

    این فایل رو قبلا دیدم و تاثیر بسیار زیادی در من داشت .چقدر قوی تر شدم وقتی فهمیدم که فقط باید از خدا بخواهم.با این نگاه دیگه آدم خودش رو مدیون کسی نمیدونه چون میدونه که دستی از دستان خداوند.البته بحث قدرشناسی و سپاس از کسی که دستت رو گرفته رو نباید فراموش کرد اما دیگه احساس مدیون بودن نداری.

    این که فاصله تو از خواسته ات به اندازه فاصله تو از خدا ست تازه مثل زنگی در ذهنم صدا داد.باز هم یادم افتاد که طبق باورهای قدیمی هیچ وقت از خدا پول نخواستم چون فکر میکردم غیر معنوی .پاشنه آشیل من این باور بود!!!!!تنها چیزی که واقعا در اون حد موفقیت های دیگه وارد زندگیم نشد پول بود.بعد این سفر با فایلهای رایگان استاد روی باور های ثروت آفرینم کار میکنم تا هر وقت که خدا خواست دوره ثروت رو بخرم.

    این دفعه با باورهای جدید کارم رو شروع میکنم و از نتایج درخشانش شما و استاد عزیزم رو مطلع میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    Yalda va Hossein گفته:
    مدت عضویت: 2391 روز

    سلام و خدا قوت به همه دوستان عباسمنشی عزیزم وسلام به استاد عزیزم ومریم جان عزیز،یعنی استااااااااااااااااااااد من عاشقتم نمیدونم چرا انقدر نسبت به نوشتن گارد دارم،باورت نمیشه استاد هر روز میگم یه روز بشینم راجع به آپشن جدید به اسم” نشانه ی امروز من “که چند وقتی تو سایت هست بنویسم و از احساسم بگم امروز دیگه واقعا نمیتونم ننویسم.میخوام بگم دوستان عزیز این نشانه هارو جدی بگیرید،استااااااااااااااااااد به خدا خدا نشونه هاش از طریق سایت شما برام میفرسته امروز دقیقا با اتفاقی که برام تو شغلم افتاد نشانه هام رو فهمیدم از طرف خداااااست ویک هدایت به تمام معنااااااااااااااااست واااااای عاشقتم من خدا عاشق تو ودست بزرگت استاااااااااااد عزیزم .

    خوب بریم سراغ اتفاق .من و همسرم باهم املاک کار میکنیم وبا استاد عزیزم و آموزش ها بهترین نتیجه هارو گرفتیم که برای اون هم یه ایده ی جالبی دارم که داریم با همسرم مقدماتش فراهم میکنیم که از نتایجمون که خیلی بزرگم هست براتون بنویسیم. خوب و اما اتفاقه:داستان از اینجا شروع شد که من با یه مشتری یه واحد رو بازدید داشتیم و مورد پسند قرار گرفت و بیعانه کشیدن برای خرید منتها خود فروشنده هم دنبال یه خونه بزرگتر برای خودشون بودن که خداروشکر اونم ما براش پیدا کردیم و مورد پسندشون هم بودن و قرار نوشتن قراداد رو هم تعیین کردیم برای ساعت ۵ عصر امروز،و اون یکی رو هم برای ساعت ۷.ساعت ۵ مشتری من خودش بدون اطلاع من رفته بود یکبار دیگه خونه رو بازدید کرده بودو اومد برای نوشتن،من تماس گرفتم با فروشنده که بیاین و سند ومدارک رو بیارین اما یکدفعه گفتن که پشیمون شدن،بعد از صحبت های زیادی بالخره دلیل نیومدنشون رو نفهمیدم و گوشی قطع کردم و به مشتری گفتم که قضیه از این قراره یعی همه چی کنسل شده این اتفاق ها یک هفته طول کشیده بود از بیعانه کشیدن تا قرارداد، یه نیم ساعتی حالم بد البته از رفتار فروشنده مه یک هفته مشتری رو معطل خودش کرده بود وهمچنین خودم که انرژی گذاشته بودم.به هر حال یه چندساهتی گذشت و اومدم مجدد تو سایت چرخیدن و کنترل کردن ذهنم که احساسم رو بد نکنه قضیه ،یکدفعه هدایت شدم به سمت نشانه ام که توحید عملی دو بود من چون تقریبا دو سال میشه که دارم با فایل های استاد کار میکنم وحتی الان از دوازده قدم تا قدم دوم رو هم گرفتیم و این فایل توحید رو بارها بارها گوش کرده بودم به محض اینکه متن رو دیدم وااااااااااااااااااااااای نمیدونید انگار اصلا خود خداااااااااااااداشت میگفت یلدااااااا جونی .بنده خوشگلم .عزیزم نگران نباش من هستم این نشد یکی بهتر نگرااان چی هستی به خدا صدای خدااااااااااااااااااااااااارو تو گوشم میشنیدم چه لذتیییییییییییییییی داره، این جمله ی استاااد تو متن دقیقا چیزی بود که ذهن من باید میشنید”””اما وقتی یکتاپرستی اصل و اساس زندگی‌ات باشد، آنوقت دلیل حضور هر نعمتی در زندگی ات، خواه یک فرد باشد، یا شغلی عالی، یا راهکاری برای مسئله ات و…، برکتی از جانب خداوند می دانی و اگر زمانی به هر دلیلی، از زندگی ات برود، معنایش این است که برکتی دیگر از خداوند در حال ورود به زندگی ات است.”””””” بهترین جمله ای است که میتونستم در این شرایط نجواهای ذهنی رو خاموش کنم . بله درسته وقتی خدارو قدرت مطلق میدونی،وقتی خدارو رو سرلوحه کارات میدونی وقتی میدونی هیچ برگی بی اذن خدا رو زمین نمیافته ،وقتی میدونی خدا روزی رسون پس دیگه هیچ شکی نمیکنی وخودتو میسپری به وجودیت خود خدا ،وقتی میپیوندی به خودش چون میدونی که تو ذره ای کوچیکی از خود خداییی دیگه جایی برای شک کردن نمیمونه و هر اتفاق به ظاهر بد تورو ناراحتت نمیکنه چون میدونی که خالقت خلق کردن رو هم در ذات تو نهادینه کرده و خلق تمام اتفاقات زندگیت به عهده ی خودت هستش واینم میدونی اونی که باید کارارو درست کنه یکی دیگهاست نه من وهیچ کس دیگه ای و این باعث میشه تو آرامش احساست رو خوب نگه داری تا اتفاقات خوب به سمتت بیا ن چون قانون رو میدونی که احساس خوب اتفاقات خوب “احساس ناخوب اتفاقات ناخوب هستش ،پس دیگه ناراحت نمیشی و از قانون تبعیت میکنی و فقط هدایتت رو میسپری به خدای مطلق…..

    خدایااااااااا سپاسگذارم که منو دوس داری خدایا سپاسگذارم که عاشق منی و یکی از دستای قشنگت رو فرستادی منو به سلامتی، ثروت و نعمت و سعادت در دنیا و آخرت برسونه ،من عاشقتتتتتتتتتتتتتتم خداااااااااااااااا

    بچه ای عزیز میدونم که معامله بهتر از این رو فردا خدا برام مهیا میکنه و قول میدم که میام و مینویسم عاشقتونم

    استاد حرف ندارییییییییییییییییی عشقی به خدا

    من و عشقم عاشقتیماااااااااااااااااااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: