این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-22 04:04:312024-10-22 04:10:16درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 1
348نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
وقتی فایلو مجدد گوش دادم یه سری اتفاقاتو تو ذهنم یادم اومد یادمه تو خونه ما قرانامون فقط رو طاقچه بود عوضش مفاتیح چندین تا داشتیم و به شدت اونا خونده میشد قبلا نوشتم که منم از خانواده مذهبی بودم یادمه هروقت عموم اینا میومدن خونمون همه عمو زن عموهام یه مفاتیح دستشون بود هرکی بعد نمازش یه صفحه ای میخوند اصلا یادم نمیاد کسی تو خونه ما قران بخونه اونم فقط ماه رمضون خونده میشد
خود من چقدرررررر دعای توسل میخوندم فقط وصل میشدم به یه امامی که به خدا بگه فلان کارمنو راه بندازه امامزاده صالحو که ول کن نبودم تا خواسته جدی داشتم با نمک اونجا بودم نذر پشت نذر که فلان خواستم اجابت بشه یادمه سر خاک پدرم یه امامزاده داشت ما هرپنجشنبه یا جمعه که میرفتیم سرخاک یه سرم میرفتیم امامزاده همیشه خدا هم میرفتم اصلا نمیدونستم کدوم امام اونحا هس فقط میچسبیدم به ضریح که این خواسته رو دارم این یکیو دارم تند تند میگفتمو پول مینداختم که اجابت شه اگه اجابت نمیشد با خدا چپ میفتادم خیلی زیاد تجربه های این مدلی داشتم انقدر زندگیم شرک زده بود که سیلی بد جهانو خوردمو افسرده شدم به مدت چندسال و باخدا قهر کردم به مدت سالها اما ته قلبم خواسته شدید داشتم که زندگیمو نجات بده و بعد داستانموذنوشتم تو کامنتای مختلف که با استادی اشنا شدم کلاس مهارت زنذگیو به مدت دوسال اونجا میرفتم و رفته رفته زندگیم رنگ گرفت اما اونجاهم باز شرک ورزیدم و استادم شد خدای من بعد چند ماه استادم به طرز مزخرفی بیمار شد و فوت کرد من بودمو یه گریه شدید نه بخاطر مرگ اون بخاطر اینکه من تازه مسیزو پیدا کرده بودم و اول راه بودم و وخشت زده هاجو واج و اونحا بلند به خدا گفتم خدایا کمکم کن به خواهر استادم پیام دادم که شما کلاساتون چطوریه و اونم استاد بود پیامی بهم داد که هنوز که هنوزه یادم هست گفت از خدا بخواه که هادیتو برات بفرسته وقتی شاگرد اماده باشه معلم از راه میزسه من قرار بود چندوقت بعذش حدود یکماه بعد کلاسای خودشو برم چون شمال تدریس میکرد و میخواست یکماه دیگه برگزده تهران و شروع کنه منم تو لیست ثبتنامی ها بودم اما وقتی اینو گفت من با شما اشنا بودم همونجا هدایت شدم به یه فایلی از شما اصلا یادم نیس چه فایلی بود اما قلب منو روشن کرد گفتم خودشه خودشه هادی من استاده و از همونجا کلاسو نرفتم و با شما ادامه دادم و تا الان من خوشبخت ترین ادم جهانم که با شما و درسایت شما هستم و ادامه دادم و تجربه های عالی که هرکدومو تو کامنتای متفاوت نوشتم واقغا خدایا شکرت بابت تک تک هدایت ها و اتفاقات خوبو بدی که برام افتاد چون همش برای تکامل من نیاز بوده استاد عزیزم چقدر خوشحالم که شما راهنمای من شدین چه انتخاب درستی چه هدایت قشنگی از سمت خدای عزیزم شدم دمتون گرم بازم تشکر میکنم ازتون بابت همه چیز و ممنونم از خدای بزرگم که منو با شما اشنا کرد خدایاشکرت دوستون دارم زیاد
فقط میتونم بگم که این جهان و این قوانین بدون تغییر خداوند ، این سنت های بدون تغییر خداوند فوق العاده اس
من تازه به جلسه چگونه فکر خدا را بخوانیم در قرآن توی قدم اول از دوره 12 قدم رسیدم و میبینم که استاد یک فایلی رو در قسمت دانلود ها قرار داده با همین مضمون!
همون جوری که وقتی داشتم جلسه قبل رو کار میکردم که در مورد روند تکاملی ایجاد باورهای جدید بود ، فایل های لایو به عنوان خانه تکانی ذهن آپلود میشد که توی اون فایل ها اکثرا در مورد تکامل صحبت میکرد استاد عزیزمون!
توی این فایل استاد عزیزمون داره اصل رو فریاد میزنه ، فقط باید گوش های شنوا بشنون این اصل رو
بخدا کیفیت و آگاهی که استاد عزیزمون داره توی این فایل میگه هیچگونه تفاوتی با اون فایل قرآنی توی دوره 12 قدم ، نداره!
همون کیفیت ، همون حد از آگاهی ناب
باید گوش کنیم به این حرفا و مهمتر اینکه عمل کنیم!
توحید همه چیزه ، باورهای توحیدی همه چیزه
ما خالق زندگی خودمون هستیم
این ما هستیم که داریم زندگی خودمون رو خلق میکنیم!
قرآن رو دریابید !
قرآن اون کتابی که ما فکر میکنیم نیست
این کتاب همون چیزیه که اگه به شکل درست خوانده شود و عمل شود
سپاس گزار خداوندم بابت اینکه این فرصت رو داشتم که یک فایل فوق العاده ی دیگه رو بشنوم و اگاهی هاشو نوش جان کنم
استاد عاشقتم
قبل هرچیز میخوام به یک اصلی اشاره کنم به نام تمرکز
اما لازمه ی تمرکز روی یک مسیر و خواسته ها چیه ؟؟؟
قدم اول دوری از حاشیه ها و اعراض از ناخواسته هاست
یه مصاحبه ای داشت محمد علی کلی که بزرگترین بوکسور زمان خودش بود ،مجری ازش میپرسه که مردم میخوان بدونن قلب تمرینات محمد علی چیه ؟؟؟
محمد علی کلی یک جواب فوق العاده ای میده ،میگه که خیلی ها فکر میکنن قلب تمرینات من با شدت فراوان به کیسه بوکس مشت زدنه ،خیلی ها فکر میکنن که قلب تمرینات من تمرینات هوازی پرفشاره ولی اینطور نیست ،قلب تمرینات من ساعت 9شب تنها خوابیدنه ،
قلب تمرینات من دوری از پارتی و دختراس ،قلب تمرینات من ایناس .
در واقع این جواب فوق العاده داره اشاره میکنه به کنترل ذهن و دوری از حاشیه و اعراض از هر ان چیزی که در با هدفی که میخوام بهش برسم هم خونی نداره ،داره اشاره میکنه به پرداخت بها
خیلی جواب کاملیه به نظرم ، این جواب داره اینو نشون میده که اقا شما اگر متعهد بشوی که یک سری کارهارو که درمسیر هدفت نیست و تورو یک قدم یا هر چقد از هدفت دور میکنه رو انجام ندی ،هدایت میشوی به انجام کارهایی که باید انجام بشود ،
یعنی اگر خود شخص من ،بتوانم باورهایی بسازم ،یک شخصیتی بسازم (تکاملی و ارام ارام ) که یاد بگیرد تز حاشیه ها دور باشه ،خود به خود هدایت میشه به انجام کارهای درست و اعمال درست ،چرا چون من وقتی که به ناخواسته توجهی ندارم ،دارم به خواسته توجه میکنم و من در هر لحظه دارم هدایت میشم به کانون توجه و تمرکزم ،حالا به هر سمتی که باشه .
سوال مهم که من به غیر از جوابی که استاد داد ،جوابی براش پیدا نکردم
چه دیدگاه دیگه ای به غیر از اینکه «من خالق زندگی خودم هستم ،میتونه این حد از ارامش رو به شما بده ؟؟؟
واقعا چه دیدگاهی؟؟؟؟ چه نوع نگاهی ؟؟؟
وقتی که من از حاشیه ها اعراض کنم ،
وقتی که کمک بخوام و متعهد بشوم به تکرار قانون و این مسیر درست ،وقتی که اگاهانه سعی کنم بذر توحید رو بکارم دروجود خودم و اون رو پرورش بدم ،ایا خواسته ای هست که نشه بهش رسید ،اونم با خداوندی که هر لحظه در حال اجابت خواسته هاست و کاملا بینا و اگاه به احوال هر لحظه ی منه ؟؟؟
چرا شرک رو خداوند نمیبخشه ؟؟؟
ایا ظلمی بزرگتر از شرک ورزیدن داریم ؟؟؟
در واقع خداوند ظلم به خود مارو نمیبخشه ،چون میدونه چه توانایی هایی به ما عطا کرده
یه دوستی دارم بدنسازه ،خیلیم دوسش دارم و بچه ی با معرفت و گلیه و بدنش نچرال از مسابقه ای ها و از اونایی که دارو میزنن به مراتب بهتره از هر لحاظ ،از لحاظ استقامت در طول تمرینات سنگین که باهم کار میکنیم بینظیره ،از هر لحاظ عالیه این بشر توی این رشته ،
میخوام بگم باور های محدود کننده دارن چیکار میکنن با ما و چرا خداوند شرک رو نمیبخشه ؟؟؟بعد تمرین اونروز با هم صحبت میکردیم و اینکه میگف وضعم خوب بشه میخوام مسابفات جهانی شرکت کنم و هزینش به کم بالاست و اینا ، گفتم داداش تو با این توانایی با این استعداد منتظره چی ؟؟؟یعنی این دوستم هزارتا ایده میتونه با شرایط فعلیش انجام بده که اونو به پول مورد نیازش برسونه ،
نمیدونم بحث چجوری باز شد که راجب یه الگویی باهاش صحبت کردم ،گفتم که این دختره 21سالشه ماهی یک میلیارد درامد داره ،
به نظرتون جوابی که داد چی بود ؟؟؟ گف داداش اونا راهشو بلدن دیگه ،مام اینطور !!!!
نخواستم تخصصی براش توضیح بدم ،چون با این جوابش حساب کار دستم اومد که این دوستم خیلی دوره از این فضا ،
مثلا استاد من دقت کردم توی بعضی از مثال ها توی فایل ها ،میگه که مثلا دیدید که ایلان ماسک چند روز پیش این کارو کرد و این راکت رو فرستاد ، فک میکنم علت اینکه استاد یه جاهایی اینطوری مثال میزنه و میپرسه دیدید دیگه ، به این علته که استاد انقد توی مسیره و انقد ذهنش درگیره این الگوهای موفق و کارافرینا و فرصت ها و رشده ،که بعضی موقع ها شاید فک کنه تعداد زیادیم توی این فضان که دنیال الگوهای موفق باشن و اینا ،یعنی ماها انقد فضای فکریمون متفاوت شده با اکثریت ،حتی اگه به دانسته هامون کم عمل کنیم ،اصن واقعا یه جاهایی احساس میکنم به قول استاد غریبم با این ادما ، این دوستم که گف اونا راهشو بلدن ، مناسب ترین جواب این به ذهنم رسید ،گفتم که ببین راهشو بلدن راه عجیب و غریبی نیست ، فقط اونا به جای اینکه مثل ما تا 2شب توی اکسپلور اینستا عکس این و اون نگا کنن و درگیر حاشیه ها باشن ،تمرکرشون روی هدفشونه (خودمم باهاش جمع بستم که ناراحت نشه ) خلاصه که گفتم ماها انقد درگیر حاشیه شدیم که از درگیری گذشته ، توی حاشیه غرق شدیم ، مثل ماهی که تا زمانی که توی ابه نمیفهمه تو آبه ،اما همین که از اب فاصله بگیره یه کم اونوخ میفهمه که عع تو اب بوده ،مام اصن حاشیه ها شده سبک زندگیمون ،اینستا گردی شده بخش مهمی از زندگیمون و چقدر این برنامه داره نابود میکنه احساس ارزشمندی و احساس لیاقت و در کل عزت نفس ادم رو ، شاید الان خیلی ها بیان بگن که نه من اینستا رو باز میکنم فقط عکس و کلیپ خواسته هام توش میاد بالا و اونارو نگا میکنم و باورت درمورد این برنامه و دیدگاهت اشتباهه .
من میخوام بگم که داستان ماهیه که تو ابه و نمیفهمه ،
من خودم اینستارو فک کنم دوبار پاک کردم و نصب کردم بعدا ،چرا ؟؟؟
چون مشکل از منه که اگر میرم دوساعت وقت میزارم توی این پلتفرم ، من باید ذهن خودم رو کنترل کنم نه که بیام پلتفرم رو پاک کنم ،
الان اینستا نصبه و شاید نهایتا برم استوری باشگاه خودمونوببینم و بیام بیرون و یا استوری بزارم و بیام بیرون ،
همین اعراض از حواشی و پیدا کردن نشتی های انرژی وبستن اونها ، دارم میبینم به قول خانوم شایسته اعجاز هیمن کار به ظاهر ساده ،که البته کار ساده نیست ،یک قدم بزرگیه ،یعنی به نظرم دوری از حاشیه ها 90درصد کاره .
اگر که من تونستم برم داخل اینستا و پست و استوریمو بزارم و بیام بیرون اوکی
اما قدم دیگه اشتباهه
اونایی که میگن ما میریم کلیپ لاکچری و فراوانی میبینیم و به خواسته ها توجه میکنیم فقط ،عرضم به خدمت شما و خودم که این کلیپ ها داره دوپامین مصنوعی توی مغز ما ترشح میکنه ،که پایدار نیست و گذراست ،مثل رفتاری که انرژی زاها و نوشابه ها و فست فود ها به ما میده ،لذت و دوپامین گذرا ،دیدن این کلیپ ها باعث میشه که سطح دوپامین ما همون لحظه ها خیلی میره بالا و بعد از چند دقیقه ای نهایتا ،سطح دوپامین از اون جایی که قبلا بود هم میاد پایین تر ،
یعنی چی ؟؟؟یعنی ذهن ما ارضا شده با اون کلیپ ها و دیدن اونها و دیگه صب اون اشتیاق رو نداره که بلند شه بره توی دنیای واقعی برای خواسته هاش تلاش کنه ،
اعتیاد پیدا کرده به دوپامین مصنوعی ،
مثل فیلم های پورن که فقط توی روابط تاثیر نمیزاره ،تاثیرهای عمیقی بر کل ابعاد زندگی میزاره ، به نظرم فرقی نداره تاثیرات منفی فیلم های پورن با اکسپلور اینستا گرام ،هر دوتاش نشت انرژیه و از همه بدتر باعث میشن که ما تنبل بشیم ، چطوری ؟؟؟
اینطوری که وقتی من با یه فیلتر شکن و لمس دوتا نقطه به یه دنیایی از این فیلم ها دسترسی دارم و از اون طریق دارم نیاز های خودم رو برطرف میکنم ،من شخصی میشم که در برابر کوچکترین چالشی به عقب برمیگردم و چون با دوتا کلیک میتونم به خواسته هام برسم ،دیگه ذهن میگه اقا چه کاریه حل مسئله ؟؟؟ و رفتن تو دل چالش ها ؟؟؟بشین نگا کن دیگه و هر بار فرکانس بی ارزشی بیشتری به جهان ارسال میشه و در مدار اتفاقات ناخواسته دور میزنیم ،
اما میشه سطح دوپامین رو بالا برد با کارهای مثبت ،با ورزش کردن ،با عادتهای مثبت و دائمی نه آنی و زود گذر
وقتی که من دارم روی پرورش اندامم کار میکنم ،یا هر تغییر کوچیک و ورزش دوپامین طبیعی توی بدنم ترشح میشه .
توانایی تشخیص اصل از فرع
دوری از حاشیه ها و قرار گرفتن در مسیر خواسته ها ،
ما نمیتونیم بگیم که من یک مسیر نادرستی رو میرم ،اما توانایی کنترل اون مسیر رو دارم ، این طرز تفکره که خیلی هارو معتاد کرده ، در واقع توهمه که بگیم من توانایی کنترل مسیر نادرست رو دارم ، من اینستارو باز میکنم و کلیپ میبینم ،اما مقایسه نمیکنم ،اما میتونم با داشته هام احساس خوشبختی کنم ،
توهمه .
چون قانون جهان اینه که داره به کانون توجه من پاسخ میده ،اونوخ من خودمو درمعرض این کلیپ ها قرار بدم و بگم مقایسه نمیکنم ،امکان نداره مقایسه نکنم ،چقد میخوام مقاومت کنم ؟؟؟اصلا میتوانم مقایسه نکنم ؟؟؟
میتونم عکس و فیلم لامبورگینی ببینم و با 206خودم حال کنم؟؟؟
چقدر من مگه پوست کلفتم در مورد قانون توجه ؟؟؟ نه من نگا میکنم و تحسین میکنم !!!!!اقا رضا شما بیا توی دنیای واقعی ببین و تحسین کن ،واقعا فرع برات مهم تر از اصل شده ؟؟؟
دوست داشتم بنویسم اینارو و ردپایی باشه برای خودم ،
پس قدماول : دوری از حواشی و پیدا کردن نشتی های انرژیه و بقیش خود به خود مسیر باز میشه و کارها به من گفته میشه ،اگر که من دارم روی خودم کار میکنم .
ابتدا تحسینتون میکنم به خاطر استمرار و اراده آتون در مسیر سلامتی و قدرتی اندامتان
و واقعا سپاس بابت کامنت زیباتون ،اینکه درباره دوپامین مصنوعی نوشتید ،درباره حاشیه و نشتی انرژی ،مقایسه ای که پس از دنبال کردن و کنجکاوی نا به جا درباره شرایط زندگی دیگران چه پیامد های منفی درپی خواهد داشت،و البته باید بگویم قانون توجه به این شکل هست که احساس خوب به دنبال خودش داشته باشه احساس خوب دائمی عین گشوده شدن قلب،عین اشکی که بعد از تصوراتت ازچشمت جاری میشه،عین رها بودن یه چیزی مثل این که میگه چشم دل باز کن تا جان بینی !!!
و دقیقا همین طوره !وقتی درک کنم که من خالق زندگیم هستم چه قدر همه چیز راحت تره همه چیز رون تره من هستم که خالق زندگیمم با کانون توجه یا تغییر وایجاد باورها با حال خوب
مثلا میگم همسرم کمک نمیکنه بخاطر کارش و پدر من درمیاد با بچه داری
هم شرکه هم باور غلط
یا بچه های جاریم نمیان دیگه بچم اذیت میشه خنگ میشه (به گفته پدرشوهرم) و پدر منم درمیاد
اصلا فکر نمیکنم جهان داره اینکارو میکنه چون من دارم دوباره رو خودم کار میکنم و با اینکه همسایه دیوار به دیواریم جهان جوری از هم دورمون کرده که همدیگر رو خیلی دیر به دیر میبینیم!
در صورتی که چند ماه پیش صبح و بعد ظهر ما همه با هم بودیم هم بچه ها هم مادره چون منم خیلی غیبت میکردم و…
یا چون خانوادم تو بچه داری کمک نکردن پدرم دراومد
در مورد بچه داری تمام ضعفام مشخص شده و من باید مقدس بدونم اینو و باورامو پیدا کنم و عوض کنم و بدونم خدا یه موقعی در غالب بچه های جاریم اومد و اگر لازم باشه در غالب چیز دیگه میاد یبار کارتون یبار اسباب بازی یبار شاید شرایط پیش بیاد بره مهد و بدونم حتتتتیییییی اون آجر بازیشم اون لحظه خدا هستش که داره کنارش باهاش بازی میکنه
خدایا شکرت که ذهنیتم عوض شد نسبت به این مسئله
باور جدید: تنها حامی من تنها یاور و پشتیبان من الله یکتاست که در هر لحظه در شکل های مختلف ظاهر میشه و کنارمه تا هم من آروم باشم هم دخترم و دخترم در بهترین شرایطی که خدا میخواد رشد کنه تا عاقبت بخیر و موفق بشه
نزدیک شدن کسی یا دور شدنش تاثیری توی هیچ چیز ما نداره
قبل از اینکه وارد این مسیر الهی شوم چیزی به اسم شرک نمی دانستم و خیلی هم خودم توحیدی می دانستم چون خداوند خیلی قبول داشتم ولی ذهنم تو خیلی چیزها هم را میدید غیر از خداوند ولی تو بعضی چیزها هم فقط خداوند می دید مثل سلامتی
با شروع 12 قدم خیلی بیشتر شرک شناختم و هر چه قدر تونستم خودم خالق زندگیم بدانم ورق برگشت مخصوصا تو محل کار که این شرک ها بیداد می کنه کلا آدمی روراست هستم یادم هست اوایل کار وقتی مسول فنی از من درخواستی داشت نمی تونستم و نه می گفتم همیشه شاکی بود می گفت شما هم مثل بقیه بچه ها چشم بگو ولی کار انجام نده و من اصلا این کار دوست نداشتم به خاطر همین همیشه قضاوت می شدم و نگاه بدی به من داشتند از آنجایی که نیاز به توجه تایید داشتم روی اعتماد به نفسم تاثیر می گذاشت حجم کارم زیاد وفیزیکی بود و من اذیت میشدم یادم چندین بار به مسولین گفتم یک نفر برای کمک به من بفرستند نه تنها این کار نکردند تازه شرایط بدتر شد تا اینکه با 12 قدم یک چیزهایی را درک کردم و تونستم حالم خوب نگاه دارم از آن طرف هم یکسره به خودم می گفتم تو خالق زندگیت هستی و روی باورهای کار می کردم دیگه نقش قربانی شدن هم بازی نکردم اتفاقا روز به روز حالم بهتر و شوقم بیشتر میشد و فقط چشمم به خداوند بود و جهان طوری پیش رفت که شرایط کاریم عوض شد و به کار خیلی راحت هدایت شدم من توحید و شرک با پوست استخوان درک کردم وقتی که روی آدم ها حساب کردم چطور چگ ولگد خوردم استاد جان فرکانسش خیلی خوب می فهم حتی دوست ندارم از کسی درخواست کنم البته می دونم این کار خوبی نیست ولی اگر کسی کاری برام انجام بده سریع به خودم می گم حواست باشه خداوند. داره این کار انجام می ده اتفاقا همین امسال هم با تضاعدی سرکار برخورد کردم تو کامنت های قبلی نوشتم سر کولر بود اصلا دوست نداشتم به مافوقم بگم هر چند حقم یک شرایط خوب برای کار کردن داشته باشم همه به من می گفتند برو بگو البته رفتم گفتم نه با احساس نیاز با احساس ارزشمندی خوب شرایط تا حدی خوب پیش رفت ولی دوباره دوباره تکرار شد هر چند من می فهمیدم خداوند می خواهد اعتماد به نفس من بالا ببره و قدرت به خداوند بدهم شرایط بدی بود کنترل ذهن هم سخت بود ولی من با لباس پوشیدن و غیره سعی کردم ذهنم کنترل کنم یک دفعه سوپروایزر آمد اتاق کار ما خود همان همکاری که کوتاه نمی آمد مطرح کرد وایشون هم به جای اینکه حرف درست بزنه گفت به من ربطی نداره و دیگه اصلا حرفی نزدم و سپردم به خدا به خودم گفتم زهر ا این بنده خدا خودش داره به این آدم باج می ده برای تو می خواهد چکار کنه من می دونم که باید از این کار بیام بیرون ولی هنوز اون ایمان نیست و همچنان دارم روی خودم کار میکنم انشالله بتونم راحت قید این کار بزنم بیام بیرون ، میدونم روی پول این جا حساب نکنم ولی طبق قوانین که یاد گرفتم می گم اگه باورهام تغییر کنه قطعا شرایط من تغییر خواهد کرد چون با احساس لیاقت وقتی کار کردم یک همکاری بسیار متوقع بود جهان به طرز عجیبی از من جداش کرد من تو این چند سال خیلی رو ذهنم کار کردم و خیلی چیزها را تغییر دادم یک مورد خیلی واضح زمان کرونا با اینکه تو آزمایشگاه کار می کردم تنها کسی که این ویروس نگرفت من خواهرم یکی از پرسنل بودیم آن موقع هم من قدرت به خداوند دادم اگر بخواهم بنویسم خیلی زیاد هست من هر وقت می رفتم مرخصی کارهای روز مرخصی را انجام می دادم بدون هیچ پاداشی این دفعه که مرخصی رفتم به سوپروایزر گفتم که مرخصی حساب نشه گفت نمیشه گفتم پس من انجام نمی دهم به شدت بهم ریخت و حتی تهدیدم کرد ولی من اصلا برام مهم نبود هر چند ذهن من برای اینکه 19 سال کار کردم به هر حال یکم اذیت شدم ولی گفتم باید بتونم نه بگم و نتیجه هم عالی شد استاد جان پنچ سال هست که وام نگرفتم خوب توی مالی جهشی هم نداشتم تا دیروز خواهرم گفت بریم وام بگیریم البته مبلغ کم برای وسیله ای که می خواهیم بخریم ولی من دوست ندارم و می گم روی باورهام کار می کنم تا هدایت بشوم استاد جان من شخصیت خیلی خیلی خوبی برای خودم ساختم و حتما نتیجه این شخصیت الهی را می گیرم
من از شما سپاسگزارم خدا را شکر بابت وجودتان از خداوند سپاسگزارم من هدایت کرد به این مسیر الهی
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدرم و خانم شایسته دوست داشتنی
سپاسگزارخداوندم که به واسطه دستانش منو همواره هدایت میکنه به سمت مسیری که وجودم ،قلبم میخواد.
هروقت هر فایلی رو که از استاد عزیزم میشنوم
قلبم بهم میگه ،این همون مسیره که باید درش قدم بزاری و سعی کنی این مسیر پر از برکت رو ادامه بدی
استاد گلم ،اگاهی های فوق العاده ای که در این فایل بینظیر منتشر کردین ،باعث شد من ب خودم بیام ،که آقا اصل توحیده و ب دنبال چیز دیگه ای نباشم چون هر چی که هست در توحیده،حالا میخواد آرامش باشه ،میخواد ثروت باشه ،میخواد رابطه فوقالعاده باشه و هر چی دیگه که من میخوام داشته باشم ،توحید داشتن و باور داشتن خدایی که خالق من و این جهانه،بی نهایت نعمت و ثروت داره که بهم بده و به قول خدا که در قرآن میفرماید ،ایا خدا برای شما کافی نیست؟
بخدا که هست،هر وقت که یاد این آیه میفتم دوباره ب یاد میارم که من چه خدایی قدرتمندی دارم که صاحب و فرمانروای کل جهانه و امیدم و توکلم باید فقط به اون باشه و نه ب غیر اون
چون به من قدرت خلق زندگیمو داده و در هر لحظه و در هر شرایطی کنار منه ،حامی منه ،مونس منه ،تکیه گاه منه ،رب منه که میتونم در هر شرایطی روش حساب کنم و ازش درخواست کمک و رستگاری کنم.
سپاسگزارم ازت استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی ،شما بهم یادآوری کردین با رفتارتون با کردار تون و با گفتارتون که خدای من ، منو تنها در این دنیای مادی نزاشته و بی سرپرست منو رها نکرده و از هر کسی واز هر چیزی به من نزدیک تره،چون افکار و گفتار و رفتار شما باعث شد من فکر کنم به خدایی که باورش کردین و این نتیجه رو برای شما به وجود اورده،نتیجه ای که حاصل ایمان و باورهای شما از این این انرژی بی نهایت هستش.
استاد گلم خیلی وقته که وارد سایت شما شدم و تو این مدتی که گذشته خیلی بیشتر از قبل احساس میکنم باید وقت بیشتری رو بزارم برای این سایت ،
چرا ؟ چون استاد گلم تواین مدتها که گذشته من فقط به فایلهای شما گوش میکردم ونه عمل ،عاشق شنیدن این آگاهیها بودم اما عاشق عمل کردن به این آگاهی ها نبودم ،اما بعد این همه مدت که من دارم سعی میکنم فقط احسامو خوب کنم و در هر شرایطی که هستم طوری به اون اتفاق نگاه کنم که احسامو خوب کنه ،یخدا یه سری اتفاقات عجیب و قریب برام افتاد،که باعث شد الان بیشتر فکر کنم به این که واقعا چرا وقتی همچین خدایی قدرتمندی دارم و دارم میبینم که من فقط به همین قانونش که احساسات خوب =اتفاقات خوب و احساسات بد =اتفاقات بد عمل میکنم و باورش کردم ،چقدر چرخ زندگیم رونترو آرامشم بیشترشده و من باز هم از این رب و این فرمانروای قدرتمند قافل هستم ،قافلم از درک قوانینش ،قافلم از درک عمل به قوانینش و همینطور هنوز باورش نکردم و هنوز احساس نکردم که اون برام کافیه و میتونه بهم کمک کنه در هر زمینه ای و میتونم روش حساب کنم.
استاد گلم من خیلی کم کامنت میزارم اما این فایل شما باعث شد امشب غلبه کنم بر نجواهای شیطان و یه ردپایی از خودم ب جا بزارم و سعی کنم در این مسیر باشم.
استاد عزیزم و خانم شایسته بابت محبتتون و صادقتتون و درکتون و خصوصا بودنتون تو زندگیم بی نهایت سپاسگزارم
خود خدا میگه ما قرآن رو آسون کردیم،هر کسی ک الهامات رو دریافت کرده از طرف خداوند میدونه ک خداوند با توجه ب شرایط اون لحظه تو داره بهت الهام میکنه، با توجه ب شرایطت ، با توجه ب گذشتت، با توجه ب توانایی ک داری، با توجه ب اهداف و خواسته هات، بهترین و کوتاه ترین مسیر رو بهت نشون میده، حتی وقتی داری رانندگی میکنی بهت میگه ک از کدوم مسیر بری ک زودتر برسی.
شرک ظلم بسیار بزرگی هست
تنها گناهی ک خدا در قرآن گفته نمیبخشد شرک هست.
شرک ب این معناست ک ما خدارو قبول داریم اما افراد یا عوامل مهم دیگری هم هستن، ک در زندگی ما بسیار تاثیر گذارن ( اگر فلانی نباشه کارم انجام نمیشه، کاش فلانی برام فلان کار رو انجام بده ، هر بار ب اینها فکر کنی یعنی داری شرک میورزی، روی کسی حساب میکنی ک میتونه کار مارو انجام بده ، حتی اینکه فکر کنی فلانی میتواند تاثیری در زندگی من داشته باشد یا اومیتواند زندگی من رد خراب یا آباد کنه.
تو رابطه عاطفی مثلا فلانی اگر نباشه من نابود میشم.
هر نگاهی ک قدرت رو بده ب خدا شرک هست.
وقتی تو قبول داشته باشی،ایمان داشته باشی ک خدا قدرت خلق زندگیتو ب خودت داده اونوقت دیگه شرک نمیورزی.
ما خالق زندگیمون هستیم،خدا از روح خودش در ما دمیده، وقتی ب اینا فکر کنیم و تکرارش کنیم و باورمون بشه،شرکم از وجودمون بیرون میره و وقتی شرک از وجودمون بیرون بره نعمت و فراوانی وارد زندگی من میشه.
خدا ب ما قدرت خلق کنندگی داده یعنی ما میتونیم زندگیمون رو مثل گِل تو دستمون بگیریم و ب مجسمه تبدیلش کنیم،و وقتی من اینو باور کنم ک قدرت خلق کنندگی دارم نیاز نیست ک ب کسی باج بدم، نیازی نیست بترسم از غیر خدا، نیاز نیست کسی هوامو داشته باشه، نیاز نیست از کسی حساب ببرم
ب خالق بودن خودت فکر کن ک اون موقع داری توحیدی عمل میکنی و شرک از وجودت میره بیرون.
اگر کسی تهدیدت کرد ب هیچ عنوان نگران نباش چون خدا هست.
کسی ک میدونه خالق زندگی خودشو ایمان داره، اصلا براش مهم نیست ک رئیس جمهور کیه، نگران نیست توی کاری ک میخواد انجام بده کسی میاد کمکش یا نمیاد، نمیگه اگر کسی نیاد نمیتونم این کارو انجام بدم،میدونه ک هدایت میشه و آدم های مناسب رو خدا براش میفرسته و دل همه براش نرم میشه.
وفتی این باورها رو داری یه احساس آرامش قلبی داری، نگران نیستی، چ احساسی بهتر از اینکه تو خودت خالق هستی.
ممنون استاد عزیز هستم که ما را به این قوانین و این حقایق آشنا می کند
من هر چه بیشتر و بهتر بتوانم روی خودم و باورهای خودم کار کنم جهان هم بی شک دستهای من را می گیرد و به من کمک می کند تا به آسانی و راحتی بتوانم به جلو بروم و آنوقت دیگر کمتر درگیر دیگران باشم
محتاج بنده نباشم
راحت تر به جلو بروم
حال خوب داشته باشم
سرحال باشم
آرامش داشته باشم
همه و همه اینها در نهایت برای من خوشبختی می آورد
بی شک این جهان برپایه اصول و منطق به وجود آمده است
بی شک همه چیز دارای یک نظم و اساس و اصول ثابت است
پس می توانم از آن کمک بگیرم و حال خوب را برای خودم بسازم
یک درس عالی برای من همیشه همین بوده است که از این سادگی و به آسانی چطور می توانم به هر چیزی که می خواهم دست پیدا کنم
همه چیز در این جهان به راحتی در حال رقم خوردن است
همه چیز در این جهان در حال رشد و شکوفایی است و این من هستم که می توانم با توجه به افکار و باورهای خودم زندگی عالی و خوبی را برای خودم بسازم
ممنون استاد عزیز هستم که من را به این راه فوق العاده در حال هدایت کردن است
خداوند همیشه در حال کمک کردن به من است و این من هستم که با توجه به افکار و باورها و ورودی های خودم شرایطی را برای خودم می سازم که بتوانم به بهترین شکل و حال ممکن از تمام داشته های خودم لذت ببرم
خداوند همیشه در حال کمک کردن به من است و تنها من هستم که باید ایمان و امید خودم را به او نشان بدهم
به او اعتماد کنم
سکان زندگی خودم را به دست او بسپارم و از او کمک و هدایت بخواهم
او برای من برترین و بالاترین یار و کمک دهنده است
نکته و درس دیگر در این است که باید و باید دنبال اصل باشم
قوانین را دنبال کنم و از آن اطاعت و پیروی کنم
هیچوقت دنبال فرعیات نباشم و همیشه دل به حال خوب بسپارم و از خدای خودم کمک بگیرم و از او بخواهم که من را هدایت کند و به من راه و مسیر درست را نشان بدهد
بارهای بار من روی دیگران حساب باز کردم و واقعا در نهایت حال من خراب می شد
اکنون به این فهم رسیده ام که از خدای خودم کمک بگیرم
از او بخواهم که او همیشه دستهای من را بگیرد
او همیشه به من کمک کند
او همیشه من را دوست داشته باشد
بارهای بار این مشکل من برخوردم و در نهایت باز به سرجای خودم برمی گردم
من خالق زندگی خودم هستم
من بدون او همیشه درگیر مشکلات و حال بد و کلی دردسر خواهم بود
اما او به من راه و مسیر را نشان می دهد و بی هیچ منتی برای من بهترین ها را می خواهد
خدایی که از شادی من شاد و از خوشحالی من غرق در سرور و مستی می شود
او برای من عالیترین دوست و رفیق و برترین یاور و پشتیبان است
او برای من خوبترین دوست و یاور است
من نیازمند کسی نیستم و هر زمان که دست بسوی او دراز کنم آنوقت خدای جهان کسانی را سر راه من قرار می دهد که من به راحتی و آسانی بتوانم همیشه شاد و سرحال باشم
سلام سلام
وقتی فایلو مجدد گوش دادم یه سری اتفاقاتو تو ذهنم یادم اومد یادمه تو خونه ما قرانامون فقط رو طاقچه بود عوضش مفاتیح چندین تا داشتیم و به شدت اونا خونده میشد قبلا نوشتم که منم از خانواده مذهبی بودم یادمه هروقت عموم اینا میومدن خونمون همه عمو زن عموهام یه مفاتیح دستشون بود هرکی بعد نمازش یه صفحه ای میخوند اصلا یادم نمیاد کسی تو خونه ما قران بخونه اونم فقط ماه رمضون خونده میشد
خود من چقدرررررر دعای توسل میخوندم فقط وصل میشدم به یه امامی که به خدا بگه فلان کارمنو راه بندازه امامزاده صالحو که ول کن نبودم تا خواسته جدی داشتم با نمک اونجا بودم نذر پشت نذر که فلان خواستم اجابت بشه یادمه سر خاک پدرم یه امامزاده داشت ما هرپنجشنبه یا جمعه که میرفتیم سرخاک یه سرم میرفتیم امامزاده همیشه خدا هم میرفتم اصلا نمیدونستم کدوم امام اونحا هس فقط میچسبیدم به ضریح که این خواسته رو دارم این یکیو دارم تند تند میگفتمو پول مینداختم که اجابت شه اگه اجابت نمیشد با خدا چپ میفتادم خیلی زیاد تجربه های این مدلی داشتم انقدر زندگیم شرک زده بود که سیلی بد جهانو خوردمو افسرده شدم به مدت چندسال و باخدا قهر کردم به مدت سالها اما ته قلبم خواسته شدید داشتم که زندگیمو نجات بده و بعد داستانموذنوشتم تو کامنتای مختلف که با استادی اشنا شدم کلاس مهارت زنذگیو به مدت دوسال اونجا میرفتم و رفته رفته زندگیم رنگ گرفت اما اونجاهم باز شرک ورزیدم و استادم شد خدای من بعد چند ماه استادم به طرز مزخرفی بیمار شد و فوت کرد من بودمو یه گریه شدید نه بخاطر مرگ اون بخاطر اینکه من تازه مسیزو پیدا کرده بودم و اول راه بودم و وخشت زده هاجو واج و اونحا بلند به خدا گفتم خدایا کمکم کن به خواهر استادم پیام دادم که شما کلاساتون چطوریه و اونم استاد بود پیامی بهم داد که هنوز که هنوزه یادم هست گفت از خدا بخواه که هادیتو برات بفرسته وقتی شاگرد اماده باشه معلم از راه میزسه من قرار بود چندوقت بعذش حدود یکماه بعد کلاسای خودشو برم چون شمال تدریس میکرد و میخواست یکماه دیگه برگزده تهران و شروع کنه منم تو لیست ثبتنامی ها بودم اما وقتی اینو گفت من با شما اشنا بودم همونجا هدایت شدم به یه فایلی از شما اصلا یادم نیس چه فایلی بود اما قلب منو روشن کرد گفتم خودشه خودشه هادی من استاده و از همونجا کلاسو نرفتم و با شما ادامه دادم و تا الان من خوشبخت ترین ادم جهانم که با شما و درسایت شما هستم و ادامه دادم و تجربه های عالی که هرکدومو تو کامنتای متفاوت نوشتم واقغا خدایا شکرت بابت تک تک هدایت ها و اتفاقات خوبو بدی که برام افتاد چون همش برای تکامل من نیاز بوده استاد عزیزم چقدر خوشحالم که شما راهنمای من شدین چه انتخاب درستی چه هدایت قشنگی از سمت خدای عزیزم شدم دمتون گرم بازم تشکر میکنم ازتون بابت همه چیز و ممنونم از خدای بزرگم که منو با شما اشنا کرد خدایاشکرت دوستون دارم زیاد
سلام به الله یکتا
سلام استاد خوبم و همسر محترمشون
حقیقتا نمیدونم این کامنت من منتشر بشه یا نه ولی حرفمو میگم، حداقل برای شما استاد
که تا الان شما رو آقای عباس منش خطاب میکردم ولی بنظرم لایق این کلمه هستین
راستش من یکی دوساله حرفای شمارو گوش میدم و تغییراتی داشتم
از خونه کوچیک شده خونه ی بزرگ با بهترین کنف کاری با بهترین نورپردازی با نما رومی بینظیری که فکرشم نمیکردم
بچه ای سالم و عزیز در صورتی که دکترا به من گفته بودن….
ولی خب شل کن سفت کن داشتم
و الان سختمه تمرکز کنم روی زیبایی ها و حقیقتا با تمام وجودم قبول نداشتم
هی گاهی شک میکردم
چند وقته از خدا میخوام نشونم بده و ثابت کنه اینو
دیدم با هر چیز دخترم جنگیدم حسابی زیاد شد
مثلا هی میگفتم اشتهاش کمه کم میخوره و از این چیزا و حرص میخوردم بدتر نمیخورد
وقتی ولش کردم و به خوبیاش فکر کردم همه چیزش بهتر شد و اشتهاش نرمال شد
و خیلی حالا با این میجنگیدم که دست تنهام و شوهرم سرکاره و دخترم جیغ جیغو هست و زودتر از شیر بگیرمش دو ماه دیگه نمونم بشه دوسالش
هر روز رو مخ تر میشه.
هی سرچ میکردم و برخورد کردم به استر هیکس
و چند روزی کتاب صوتیشو گوش میکردم و فک کردم شما از اون کپی کردید و هی میاید از اون میگید
و داشتم دور میشدم
الان یاد حرف اون فایل اون روزتون افتادم که وقتی بهم گفته بشه میام حرف میزنم
حقیقتا من داشتم از مدار خارج میشدم و خدایی که بینهایت عاشقمه دوباره امروز گفت برو یه سر سایت و دیدم فایل هست
دخترم که اصلااا نمیذاشت
خوابوندمش دانلود کردم
گوش کردم و کارامو میکردم
که گفتم ایشون خودش بهش رسیده
شاید تحقیقاتی داشته ولی ایشونم الهاماتی داشتن
و واقعا فک میکنم این فایل فقط برای نگهداشتن من توی مدار شما بود.
شاید حرف من خنده دار باشه
ولی این حسمه
از خدا میخوام به تعهد شما برسم و خودش دستمو بگیره متعهد بمونم و واقعااا عمل کنم با جدیت
و بیام از نتایج شگفت انگیزم بگم
حرفاتون حقه حقه
شما انسان شایسته ای هستید
از خدا میخوام همیشه هم شما تو مدار باشید هم من
سلام و درود
فقط میتونم بگم که این جهان و این قوانین بدون تغییر خداوند ، این سنت های بدون تغییر خداوند فوق العاده اس
من تازه به جلسه چگونه فکر خدا را بخوانیم در قرآن توی قدم اول از دوره 12 قدم رسیدم و میبینم که استاد یک فایلی رو در قسمت دانلود ها قرار داده با همین مضمون!
همون جوری که وقتی داشتم جلسه قبل رو کار میکردم که در مورد روند تکاملی ایجاد باورهای جدید بود ، فایل های لایو به عنوان خانه تکانی ذهن آپلود میشد که توی اون فایل ها اکثرا در مورد تکامل صحبت میکرد استاد عزیزمون!
توی این فایل استاد عزیزمون داره اصل رو فریاد میزنه ، فقط باید گوش های شنوا بشنون این اصل رو
بخدا کیفیت و آگاهی که استاد عزیزمون داره توی این فایل میگه هیچگونه تفاوتی با اون فایل قرآنی توی دوره 12 قدم ، نداره!
همون کیفیت ، همون حد از آگاهی ناب
باید گوش کنیم به این حرفا و مهمتر اینکه عمل کنیم!
توحید همه چیزه ، باورهای توحیدی همه چیزه
ما خالق زندگی خودمون هستیم
این ما هستیم که داریم زندگی خودمون رو خلق میکنیم!
قرآن رو دریابید !
قرآن اون کتابی که ما فکر میکنیم نیست
این کتاب همون چیزیه که اگه به شکل درست خوانده شود و عمل شود
شکل زندگی ما و همه چیز در زندگی مارو تغییر بده
جوری که دنیا و آخرت مارو بسازه
جوری که مارو در دنیا و آخرت سعادتمند کنه!
سلااااااام من اومدممممممم
دیروز و امروز من با این فایل گذشت
با کامنتاش با آگاهی هاش چیزهایی
که امروز فهمیدم انگار دیروز اصلا
نشنیدم و شاید فردا چیزهای جدیدی
یاد بگیرم از این فایل …
هر لحظه که یادم میفته که دیروز
خودش به وضوح بعد از جنگ و جدال ذهنم بهم گفت برو فایل اجرای توحید عملی قبل اینکه برم بهش گفتم کدوم گفت: برو میفهمی و الله اکبر دیدم فایل
جدید به راهه و از اینکه من لایق دریافت
الهاماتش شدم خیلیییی خوشحال شدم
وسپاسگزار
امروز استاد فریاد زد تو این فایل که من
خالق زندگیمم و خداوند برحسب شرایط
اهداف ارزوهای من بهم الهام میکنه
بعد انگار یه چی تو ذهنم گفت :آرزو
ببین چطور میشه الان خداوند میاد
برای تو راجع به پرداخت بدهیات الهام
میکنه ،میاد راجع به فروش محصولت
بهت الهام میکنه و هزاران چیز دیگه که
مربوط به توعه مثلا نمیاد بگه آرزو فلان
جا یه ملک خوبی هست برو نگاش کن
بخر چون این جز اهداف من نیست فعلا
و واقعا درک کردم
اما امان از ذهن محدود من ،یعنی
اصلا نمیخواد از منطقه امن یه تکونی به
خودش بده در حد شکل گیری یه آرزو
هدف ،بهش میگم میخوام یه ملیون پول
بسازم باورتون نمیشه چطوره دسته بندی
شده برام دلیل میاره که نمیشه امکان نداره از این حرفها میگم بابا برای خدا
کاری نیست این برای تو سخته میره
میشینه یه گوشه ولی باز سر و کلش
پیدا میشه
این فایل امروز به من یاد داد
باید اهداف و آرزو هامو دوباره یه بروز
رسانی کنم اما متفاوت باید از محدوده
محدودیتهایی که ذهنم برام میاره گذر
کنم؛؛باااااید ایمانمو قوی کنم
کدوم هدف من از حرف زدن با قوم
فرعون سخته هیچ کدوم مگه یه ملیون
پول ساختن اونقد سخته مسلما سخت
نیست ،میخوام محکم تر چنگ بزنم به
ریسمان الهی و هیچ وقت یادم نره که
داستان توحید ،داستان شرک و داستان
خلق زندگی خودم به همدیگه وصل اند
اصلا آرزو جانم ؛ببین تو اگه چشم دوختی
به یه سری افراد که اونا بهت روزی می
رسونن این شرکه(آگاه باش که خدا
نمیبخشه)اینکه ذهنت برا پول ساختن
مقاومت میکنه برا اینکه میگه فلانی که
همیشه بهت پول میداد دیگه نمیده
اونیکیم خودش گرفتاره پس فعلا بشین
ببینیم کی اونا خوششون میکشه بهت
پول(این دقیقااااااااااا مکالمه ذهن من با
منه)و همینننننن ترمز من برای ساختن
پوله ،خدایا منو ببخش منو ببخش
اما من به تنهایی نمیتونم از این ترمز
به این بزرگی خودمو خلاص کنم
من تسلیمتم کمکم کن ،از اراده کن
فیکونت بر من ببار که محکم تر بشم
قوی تر بشم قدرتمند تر بشم و به جایی
برسم که همه جا تو رو ببینم
دیگه هیچ شکی به خالق بودن خودم تو
زندگیم نداشته باشم و چون اونجاست که
من تو رو عمیقا باور کردم تویی که از رگ
گردن به من نزدیک تری ،تویی که از روح
خودت در من دمیدی
میخوام اونقدر بهت نزدیک بشم اونقدر از
لحاظ شخصیتی توحیدی بشم و تغییر
کنم که هیچ ربطی به اون آرزوی گذشته
نداشته باشم ،لحظه ای که حس میکنم
تو در درون منی اون لحظه اوج خوشبختی
منه گاهی تو یه جاهایی همینجوری خود
به خود از سر وجد لبخند میزنم با خودم با خدا جونم حرف میزنم بعد میگم الان میگن دختر دیونه شده
اما میگم اگر این دیوانگیه که من میخوام دیوانه تر بشم ،نظر دیگران کیلو چنده
احساس تغییر در خود هم یه حس نابیه
خدایا شکرت که در بهترین زمانم بهم گفتی باید دوباره بنویسم منتظر فایل بعدی این قسمت هستم بی صبرانه….
استاد یه چیزی داخل پرانتز بگمممم
باووور کنیدوقتی میخوام یه کاری
در زمینه شغلی در تفکر ،در امر توحیدی
،گوش دادن فایلها انحام بدم همش میگم
اگه الآن استاد اینجا بود چه طور حرکت میکردی
و هر کار خونه رو که انجام میدم
میگم اگه الآن خانم شایسته بود
فکر میکنی چطور نظم میداد چطور کاراتر خونه
رو تمیز میکرد و و من باااااز احساسم عالیییی
میشه و سپاسگزار خداوند میشم که دستانی
چون شما رو به سمت من فرستاد
عاشقتونم
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت اینکه این فرصت رو داشتم که یک فایل فوق العاده ی دیگه رو بشنوم و اگاهی هاشو نوش جان کنم
استاد عاشقتم
قبل هرچیز میخوام به یک اصلی اشاره کنم به نام تمرکز
اما لازمه ی تمرکز روی یک مسیر و خواسته ها چیه ؟؟؟
قدم اول دوری از حاشیه ها و اعراض از ناخواسته هاست
یه مصاحبه ای داشت محمد علی کلی که بزرگترین بوکسور زمان خودش بود ،مجری ازش میپرسه که مردم میخوان بدونن قلب تمرینات محمد علی چیه ؟؟؟
محمد علی کلی یک جواب فوق العاده ای میده ،میگه که خیلی ها فکر میکنن قلب تمرینات من با شدت فراوان به کیسه بوکس مشت زدنه ،خیلی ها فکر میکنن که قلب تمرینات من تمرینات هوازی پرفشاره ولی اینطور نیست ،قلب تمرینات من ساعت 9شب تنها خوابیدنه ،
قلب تمرینات من دوری از پارتی و دختراس ،قلب تمرینات من ایناس .
در واقع این جواب فوق العاده داره اشاره میکنه به کنترل ذهن و دوری از حاشیه و اعراض از هر ان چیزی که در با هدفی که میخوام بهش برسم هم خونی نداره ،داره اشاره میکنه به پرداخت بها
خیلی جواب کاملیه به نظرم ، این جواب داره اینو نشون میده که اقا شما اگر متعهد بشوی که یک سری کارهارو که درمسیر هدفت نیست و تورو یک قدم یا هر چقد از هدفت دور میکنه رو انجام ندی ،هدایت میشوی به انجام کارهایی که باید انجام بشود ،
یعنی اگر خود شخص من ،بتوانم باورهایی بسازم ،یک شخصیتی بسازم (تکاملی و ارام ارام ) که یاد بگیرد تز حاشیه ها دور باشه ،خود به خود هدایت میشه به انجام کارهای درست و اعمال درست ،چرا چون من وقتی که به ناخواسته توجهی ندارم ،دارم به خواسته توجه میکنم و من در هر لحظه دارم هدایت میشم به کانون توجه و تمرکزم ،حالا به هر سمتی که باشه .
سوال مهم که من به غیر از جوابی که استاد داد ،جوابی براش پیدا نکردم
چه دیدگاه دیگه ای به غیر از اینکه «من خالق زندگی خودم هستم ،میتونه این حد از ارامش رو به شما بده ؟؟؟
واقعا چه دیدگاهی؟؟؟؟ چه نوع نگاهی ؟؟؟
وقتی که من از حاشیه ها اعراض کنم ،
وقتی که کمک بخوام و متعهد بشوم به تکرار قانون و این مسیر درست ،وقتی که اگاهانه سعی کنم بذر توحید رو بکارم دروجود خودم و اون رو پرورش بدم ،ایا خواسته ای هست که نشه بهش رسید ،اونم با خداوندی که هر لحظه در حال اجابت خواسته هاست و کاملا بینا و اگاه به احوال هر لحظه ی منه ؟؟؟
چرا شرک رو خداوند نمیبخشه ؟؟؟
ایا ظلمی بزرگتر از شرک ورزیدن داریم ؟؟؟
در واقع خداوند ظلم به خود مارو نمیبخشه ،چون میدونه چه توانایی هایی به ما عطا کرده
یه دوستی دارم بدنسازه ،خیلیم دوسش دارم و بچه ی با معرفت و گلیه و بدنش نچرال از مسابقه ای ها و از اونایی که دارو میزنن به مراتب بهتره از هر لحاظ ،از لحاظ استقامت در طول تمرینات سنگین که باهم کار میکنیم بینظیره ،از هر لحاظ عالیه این بشر توی این رشته ،
میخوام بگم باور های محدود کننده دارن چیکار میکنن با ما و چرا خداوند شرک رو نمیبخشه ؟؟؟بعد تمرین اونروز با هم صحبت میکردیم و اینکه میگف وضعم خوب بشه میخوام مسابفات جهانی شرکت کنم و هزینش به کم بالاست و اینا ، گفتم داداش تو با این توانایی با این استعداد منتظره چی ؟؟؟یعنی این دوستم هزارتا ایده میتونه با شرایط فعلیش انجام بده که اونو به پول مورد نیازش برسونه ،
نمیدونم بحث چجوری باز شد که راجب یه الگویی باهاش صحبت کردم ،گفتم که این دختره 21سالشه ماهی یک میلیارد درامد داره ،
به نظرتون جوابی که داد چی بود ؟؟؟ گف داداش اونا راهشو بلدن دیگه ،مام اینطور !!!!
نخواستم تخصصی براش توضیح بدم ،چون با این جوابش حساب کار دستم اومد که این دوستم خیلی دوره از این فضا ،
مثلا استاد من دقت کردم توی بعضی از مثال ها توی فایل ها ،میگه که مثلا دیدید که ایلان ماسک چند روز پیش این کارو کرد و این راکت رو فرستاد ، فک میکنم علت اینکه استاد یه جاهایی اینطوری مثال میزنه و میپرسه دیدید دیگه ، به این علته که استاد انقد توی مسیره و انقد ذهنش درگیره این الگوهای موفق و کارافرینا و فرصت ها و رشده ،که بعضی موقع ها شاید فک کنه تعداد زیادیم توی این فضان که دنیال الگوهای موفق باشن و اینا ،یعنی ماها انقد فضای فکریمون متفاوت شده با اکثریت ،حتی اگه به دانسته هامون کم عمل کنیم ،اصن واقعا یه جاهایی احساس میکنم به قول استاد غریبم با این ادما ، این دوستم که گف اونا راهشو بلدن ، مناسب ترین جواب این به ذهنم رسید ،گفتم که ببین راهشو بلدن راه عجیب و غریبی نیست ، فقط اونا به جای اینکه مثل ما تا 2شب توی اکسپلور اینستا عکس این و اون نگا کنن و درگیر حاشیه ها باشن ،تمرکرشون روی هدفشونه (خودمم باهاش جمع بستم که ناراحت نشه ) خلاصه که گفتم ماها انقد درگیر حاشیه شدیم که از درگیری گذشته ، توی حاشیه غرق شدیم ، مثل ماهی که تا زمانی که توی ابه نمیفهمه تو آبه ،اما همین که از اب فاصله بگیره یه کم اونوخ میفهمه که عع تو اب بوده ،مام اصن حاشیه ها شده سبک زندگیمون ،اینستا گردی شده بخش مهمی از زندگیمون و چقدر این برنامه داره نابود میکنه احساس ارزشمندی و احساس لیاقت و در کل عزت نفس ادم رو ، شاید الان خیلی ها بیان بگن که نه من اینستا رو باز میکنم فقط عکس و کلیپ خواسته هام توش میاد بالا و اونارو نگا میکنم و باورت درمورد این برنامه و دیدگاهت اشتباهه .
من میخوام بگم که داستان ماهیه که تو ابه و نمیفهمه ،
من خودم اینستارو فک کنم دوبار پاک کردم و نصب کردم بعدا ،چرا ؟؟؟
چون مشکل از منه که اگر میرم دوساعت وقت میزارم توی این پلتفرم ، من باید ذهن خودم رو کنترل کنم نه که بیام پلتفرم رو پاک کنم ،
الان اینستا نصبه و شاید نهایتا برم استوری باشگاه خودمونوببینم و بیام بیرون و یا استوری بزارم و بیام بیرون ،
همین اعراض از حواشی و پیدا کردن نشتی های انرژی وبستن اونها ، دارم میبینم به قول خانوم شایسته اعجاز هیمن کار به ظاهر ساده ،که البته کار ساده نیست ،یک قدم بزرگیه ،یعنی به نظرم دوری از حاشیه ها 90درصد کاره .
اگر که من تونستم برم داخل اینستا و پست و استوریمو بزارم و بیام بیرون اوکی
اما قدم دیگه اشتباهه
اونایی که میگن ما میریم کلیپ لاکچری و فراوانی میبینیم و به خواسته ها توجه میکنیم فقط ،عرضم به خدمت شما و خودم که این کلیپ ها داره دوپامین مصنوعی توی مغز ما ترشح میکنه ،که پایدار نیست و گذراست ،مثل رفتاری که انرژی زاها و نوشابه ها و فست فود ها به ما میده ،لذت و دوپامین گذرا ،دیدن این کلیپ ها باعث میشه که سطح دوپامین ما همون لحظه ها خیلی میره بالا و بعد از چند دقیقه ای نهایتا ،سطح دوپامین از اون جایی که قبلا بود هم میاد پایین تر ،
یعنی چی ؟؟؟یعنی ذهن ما ارضا شده با اون کلیپ ها و دیدن اونها و دیگه صب اون اشتیاق رو نداره که بلند شه بره توی دنیای واقعی برای خواسته هاش تلاش کنه ،
اعتیاد پیدا کرده به دوپامین مصنوعی ،
مثل فیلم های پورن که فقط توی روابط تاثیر نمیزاره ،تاثیرهای عمیقی بر کل ابعاد زندگی میزاره ، به نظرم فرقی نداره تاثیرات منفی فیلم های پورن با اکسپلور اینستا گرام ،هر دوتاش نشت انرژیه و از همه بدتر باعث میشن که ما تنبل بشیم ، چطوری ؟؟؟
اینطوری که وقتی من با یه فیلتر شکن و لمس دوتا نقطه به یه دنیایی از این فیلم ها دسترسی دارم و از اون طریق دارم نیاز های خودم رو برطرف میکنم ،من شخصی میشم که در برابر کوچکترین چالشی به عقب برمیگردم و چون با دوتا کلیک میتونم به خواسته هام برسم ،دیگه ذهن میگه اقا چه کاریه حل مسئله ؟؟؟ و رفتن تو دل چالش ها ؟؟؟بشین نگا کن دیگه و هر بار فرکانس بی ارزشی بیشتری به جهان ارسال میشه و در مدار اتفاقات ناخواسته دور میزنیم ،
اما میشه سطح دوپامین رو بالا برد با کارهای مثبت ،با ورزش کردن ،با عادتهای مثبت و دائمی نه آنی و زود گذر
وقتی که من دارم روی پرورش اندامم کار میکنم ،یا هر تغییر کوچیک و ورزش دوپامین طبیعی توی بدنم ترشح میشه .
توانایی تشخیص اصل از فرع
دوری از حاشیه ها و قرار گرفتن در مسیر خواسته ها ،
ما نمیتونیم بگیم که من یک مسیر نادرستی رو میرم ،اما توانایی کنترل اون مسیر رو دارم ، این طرز تفکره که خیلی هارو معتاد کرده ، در واقع توهمه که بگیم من توانایی کنترل مسیر نادرست رو دارم ، من اینستارو باز میکنم و کلیپ میبینم ،اما مقایسه نمیکنم ،اما میتونم با داشته هام احساس خوشبختی کنم ،
توهمه .
چون قانون جهان اینه که داره به کانون توجه من پاسخ میده ،اونوخ من خودمو درمعرض این کلیپ ها قرار بدم و بگم مقایسه نمیکنم ،امکان نداره مقایسه نکنم ،چقد میخوام مقاومت کنم ؟؟؟اصلا میتوانم مقایسه نکنم ؟؟؟
میتونم عکس و فیلم لامبورگینی ببینم و با 206خودم حال کنم؟؟؟
چقدر من مگه پوست کلفتم در مورد قانون توجه ؟؟؟ نه من نگا میکنم و تحسین میکنم !!!!!اقا رضا شما بیا توی دنیای واقعی ببین و تحسین کن ،واقعا فرع برات مهم تر از اصل شده ؟؟؟
دوست داشتم بنویسم اینارو و ردپایی باشه برای خودم ،
پس قدماول : دوری از حواشی و پیدا کردن نشتی های انرژیه و بقیش خود به خود مسیر باز میشه و کارها به من گفته میشه ،اگر که من دارم روی خودم کار میکنم .
در پناه الله یکتا .
سلام آقا رضا عزیز
ابتدا تحسینتون میکنم به خاطر استمرار و اراده آتون در مسیر سلامتی و قدرتی اندامتان
و واقعا سپاس بابت کامنت زیباتون ،اینکه درباره دوپامین مصنوعی نوشتید ،درباره حاشیه و نشتی انرژی ،مقایسه ای که پس از دنبال کردن و کنجکاوی نا به جا درباره شرایط زندگی دیگران چه پیامد های منفی درپی خواهد داشت،و البته باید بگویم قانون توجه به این شکل هست که احساس خوب به دنبال خودش داشته باشه احساس خوب دائمی عین گشوده شدن قلب،عین اشکی که بعد از تصوراتت ازچشمت جاری میشه،عین رها بودن یه چیزی مثل این که میگه چشم دل باز کن تا جان بینی !!!
و دقیقا همین طوره !وقتی درک کنم که من خالق زندگیم هستم چه قدر همه چیز راحت تره همه چیز رون تره من هستم که خالق زندگیمم با کانون توجه یا تغییر وایجاد باورها با حال خوب
سپاسگزارم آقا رضا موفق و سعادتمند باشید
سلام مجدد
ممنون که این فایل رو رایگان در اختیار ما گذاشتید
من دیدم چقد شرک دارم
مثلا میگم همسرم کمک نمیکنه بخاطر کارش و پدر من درمیاد با بچه داری
هم شرکه هم باور غلط
یا بچه های جاریم نمیان دیگه بچم اذیت میشه خنگ میشه (به گفته پدرشوهرم) و پدر منم درمیاد
اصلا فکر نمیکنم جهان داره اینکارو میکنه چون من دارم دوباره رو خودم کار میکنم و با اینکه همسایه دیوار به دیواریم جهان جوری از هم دورمون کرده که همدیگر رو خیلی دیر به دیر میبینیم!
در صورتی که چند ماه پیش صبح و بعد ظهر ما همه با هم بودیم هم بچه ها هم مادره چون منم خیلی غیبت میکردم و…
یا چون خانوادم تو بچه داری کمک نکردن پدرم دراومد
در مورد بچه داری تمام ضعفام مشخص شده و من باید مقدس بدونم اینو و باورامو پیدا کنم و عوض کنم و بدونم خدا یه موقعی در غالب بچه های جاریم اومد و اگر لازم باشه در غالب چیز دیگه میاد یبار کارتون یبار اسباب بازی یبار شاید شرایط پیش بیاد بره مهد و بدونم حتتتتیییییی اون آجر بازیشم اون لحظه خدا هستش که داره کنارش باهاش بازی میکنه
خدایا شکرت که ذهنیتم عوض شد نسبت به این مسئله
باور جدید: تنها حامی من تنها یاور و پشتیبان من الله یکتاست که در هر لحظه در شکل های مختلف ظاهر میشه و کنارمه تا هم من آروم باشم هم دخترم و دخترم در بهترین شرایطی که خدا میخواد رشد کنه تا عاقبت بخیر و موفق بشه
نزدیک شدن کسی یا دور شدنش تاثیری توی هیچ چیز ما نداره
به نام ابر قدرت جهان رب العالمین.چ
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان گلم
قبل از اینکه وارد این مسیر الهی شوم چیزی به اسم شرک نمی دانستم و خیلی هم خودم توحیدی می دانستم چون خداوند خیلی قبول داشتم ولی ذهنم تو خیلی چیزها هم را میدید غیر از خداوند ولی تو بعضی چیزها هم فقط خداوند می دید مثل سلامتی
با شروع 12 قدم خیلی بیشتر شرک شناختم و هر چه قدر تونستم خودم خالق زندگیم بدانم ورق برگشت مخصوصا تو محل کار که این شرک ها بیداد می کنه کلا آدمی روراست هستم یادم هست اوایل کار وقتی مسول فنی از من درخواستی داشت نمی تونستم و نه می گفتم همیشه شاکی بود می گفت شما هم مثل بقیه بچه ها چشم بگو ولی کار انجام نده و من اصلا این کار دوست نداشتم به خاطر همین همیشه قضاوت می شدم و نگاه بدی به من داشتند از آنجایی که نیاز به توجه تایید داشتم روی اعتماد به نفسم تاثیر می گذاشت حجم کارم زیاد وفیزیکی بود و من اذیت میشدم یادم چندین بار به مسولین گفتم یک نفر برای کمک به من بفرستند نه تنها این کار نکردند تازه شرایط بدتر شد تا اینکه با 12 قدم یک چیزهایی را درک کردم و تونستم حالم خوب نگاه دارم از آن طرف هم یکسره به خودم می گفتم تو خالق زندگیت هستی و روی باورهای کار می کردم دیگه نقش قربانی شدن هم بازی نکردم اتفاقا روز به روز حالم بهتر و شوقم بیشتر میشد و فقط چشمم به خداوند بود و جهان طوری پیش رفت که شرایط کاریم عوض شد و به کار خیلی راحت هدایت شدم من توحید و شرک با پوست استخوان درک کردم وقتی که روی آدم ها حساب کردم چطور چگ ولگد خوردم استاد جان فرکانسش خیلی خوب می فهم حتی دوست ندارم از کسی درخواست کنم البته می دونم این کار خوبی نیست ولی اگر کسی کاری برام انجام بده سریع به خودم می گم حواست باشه خداوند. داره این کار انجام می ده اتفاقا همین امسال هم با تضاعدی سرکار برخورد کردم تو کامنت های قبلی نوشتم سر کولر بود اصلا دوست نداشتم به مافوقم بگم هر چند حقم یک شرایط خوب برای کار کردن داشته باشم همه به من می گفتند برو بگو البته رفتم گفتم نه با احساس نیاز با احساس ارزشمندی خوب شرایط تا حدی خوب پیش رفت ولی دوباره دوباره تکرار شد هر چند من می فهمیدم خداوند می خواهد اعتماد به نفس من بالا ببره و قدرت به خداوند بدهم شرایط بدی بود کنترل ذهن هم سخت بود ولی من با لباس پوشیدن و غیره سعی کردم ذهنم کنترل کنم یک دفعه سوپروایزر آمد اتاق کار ما خود همان همکاری که کوتاه نمی آمد مطرح کرد وایشون هم به جای اینکه حرف درست بزنه گفت به من ربطی نداره و دیگه اصلا حرفی نزدم و سپردم به خدا به خودم گفتم زهر ا این بنده خدا خودش داره به این آدم باج می ده برای تو می خواهد چکار کنه من می دونم که باید از این کار بیام بیرون ولی هنوز اون ایمان نیست و همچنان دارم روی خودم کار میکنم انشالله بتونم راحت قید این کار بزنم بیام بیرون ، میدونم روی پول این جا حساب نکنم ولی طبق قوانین که یاد گرفتم می گم اگه باورهام تغییر کنه قطعا شرایط من تغییر خواهد کرد چون با احساس لیاقت وقتی کار کردم یک همکاری بسیار متوقع بود جهان به طرز عجیبی از من جداش کرد من تو این چند سال خیلی رو ذهنم کار کردم و خیلی چیزها را تغییر دادم یک مورد خیلی واضح زمان کرونا با اینکه تو آزمایشگاه کار می کردم تنها کسی که این ویروس نگرفت من خواهرم یکی از پرسنل بودیم آن موقع هم من قدرت به خداوند دادم اگر بخواهم بنویسم خیلی زیاد هست من هر وقت می رفتم مرخصی کارهای روز مرخصی را انجام می دادم بدون هیچ پاداشی این دفعه که مرخصی رفتم به سوپروایزر گفتم که مرخصی حساب نشه گفت نمیشه گفتم پس من انجام نمی دهم به شدت بهم ریخت و حتی تهدیدم کرد ولی من اصلا برام مهم نبود هر چند ذهن من برای اینکه 19 سال کار کردم به هر حال یکم اذیت شدم ولی گفتم باید بتونم نه بگم و نتیجه هم عالی شد استاد جان پنچ سال هست که وام نگرفتم خوب توی مالی جهشی هم نداشتم تا دیروز خواهرم گفت بریم وام بگیریم البته مبلغ کم برای وسیله ای که می خواهیم بخریم ولی من دوست ندارم و می گم روی باورهام کار می کنم تا هدایت بشوم استاد جان من شخصیت خیلی خیلی خوبی برای خودم ساختم و حتما نتیجه این شخصیت الهی را می گیرم
من از شما سپاسگزارم خدا را شکر بابت وجودتان از خداوند سپاسگزارم من هدایت کرد به این مسیر الهی
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدرم و خانم شایسته دوست داشتنی
سپاسگزارخداوندم که به واسطه دستانش منو همواره هدایت میکنه به سمت مسیری که وجودم ،قلبم میخواد.
هروقت هر فایلی رو که از استاد عزیزم میشنوم
قلبم بهم میگه ،این همون مسیره که باید درش قدم بزاری و سعی کنی این مسیر پر از برکت رو ادامه بدی
استاد گلم ،اگاهی های فوق العاده ای که در این فایل بینظیر منتشر کردین ،باعث شد من ب خودم بیام ،که آقا اصل توحیده و ب دنبال چیز دیگه ای نباشم چون هر چی که هست در توحیده،حالا میخواد آرامش باشه ،میخواد ثروت باشه ،میخواد رابطه فوقالعاده باشه و هر چی دیگه که من میخوام داشته باشم ،توحید داشتن و باور داشتن خدایی که خالق من و این جهانه،بی نهایت نعمت و ثروت داره که بهم بده و به قول خدا که در قرآن میفرماید ،ایا خدا برای شما کافی نیست؟
بخدا که هست،هر وقت که یاد این آیه میفتم دوباره ب یاد میارم که من چه خدایی قدرتمندی دارم که صاحب و فرمانروای کل جهانه و امیدم و توکلم باید فقط به اون باشه و نه ب غیر اون
چون به من قدرت خلق زندگیمو داده و در هر لحظه و در هر شرایطی کنار منه ،حامی منه ،مونس منه ،تکیه گاه منه ،رب منه که میتونم در هر شرایطی روش حساب کنم و ازش درخواست کمک و رستگاری کنم.
سپاسگزارم ازت استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی ،شما بهم یادآوری کردین با رفتارتون با کردار تون و با گفتارتون که خدای من ، منو تنها در این دنیای مادی نزاشته و بی سرپرست منو رها نکرده و از هر کسی واز هر چیزی به من نزدیک تره،چون افکار و گفتار و رفتار شما باعث شد من فکر کنم به خدایی که باورش کردین و این نتیجه رو برای شما به وجود اورده،نتیجه ای که حاصل ایمان و باورهای شما از این این انرژی بی نهایت هستش.
استاد گلم خیلی وقته که وارد سایت شما شدم و تو این مدتی که گذشته خیلی بیشتر از قبل احساس میکنم باید وقت بیشتری رو بزارم برای این سایت ،
چرا ؟ چون استاد گلم تواین مدتها که گذشته من فقط به فایلهای شما گوش میکردم ونه عمل ،عاشق شنیدن این آگاهیها بودم اما عاشق عمل کردن به این آگاهی ها نبودم ،اما بعد این همه مدت که من دارم سعی میکنم فقط احسامو خوب کنم و در هر شرایطی که هستم طوری به اون اتفاق نگاه کنم که احسامو خوب کنه ،یخدا یه سری اتفاقات عجیب و قریب برام افتاد،که باعث شد الان بیشتر فکر کنم به این که واقعا چرا وقتی همچین خدایی قدرتمندی دارم و دارم میبینم که من فقط به همین قانونش که احساسات خوب =اتفاقات خوب و احساسات بد =اتفاقات بد عمل میکنم و باورش کردم ،چقدر چرخ زندگیم رونترو آرامشم بیشترشده و من باز هم از این رب و این فرمانروای قدرتمند قافل هستم ،قافلم از درک قوانینش ،قافلم از درک عمل به قوانینش و همینطور هنوز باورش نکردم و هنوز احساس نکردم که اون برام کافیه و میتونه بهم کمک کنه در هر زمینه ای و میتونم روش حساب کنم.
استاد گلم من خیلی کم کامنت میزارم اما این فایل شما باعث شد امشب غلبه کنم بر نجواهای شیطان و یه ردپایی از خودم ب جا بزارم و سعی کنم در این مسیر باشم.
استاد عزیزم و خانم شایسته بابت محبتتون و صادقتتون و درکتون و خصوصا بودنتون تو زندگیم بی نهایت سپاسگزارم
انشالله همیشه سالم و سلامت و سر زنده باشین
خیلی دوستون دارم…
درک قوانین جهان در قرآن 1
سلام ب استاد عزیز ودوستان.
خود خدا میگه ما قرآن رو آسون کردیم،هر کسی ک الهامات رو دریافت کرده از طرف خداوند میدونه ک خداوند با توجه ب شرایط اون لحظه تو داره بهت الهام میکنه، با توجه ب شرایطت ، با توجه ب گذشتت، با توجه ب توانایی ک داری، با توجه ب اهداف و خواسته هات، بهترین و کوتاه ترین مسیر رو بهت نشون میده، حتی وقتی داری رانندگی میکنی بهت میگه ک از کدوم مسیر بری ک زودتر برسی.
شرک ظلم بسیار بزرگی هست
تنها گناهی ک خدا در قرآن گفته نمیبخشد شرک هست.
شرک ب این معناست ک ما خدارو قبول داریم اما افراد یا عوامل مهم دیگری هم هستن، ک در زندگی ما بسیار تاثیر گذارن ( اگر فلانی نباشه کارم انجام نمیشه، کاش فلانی برام فلان کار رو انجام بده ، هر بار ب اینها فکر کنی یعنی داری شرک میورزی، روی کسی حساب میکنی ک میتونه کار مارو انجام بده ، حتی اینکه فکر کنی فلانی میتواند تاثیری در زندگی من داشته باشد یا اومیتواند زندگی من رد خراب یا آباد کنه.
تو رابطه عاطفی مثلا فلانی اگر نباشه من نابود میشم.
هر نگاهی ک قدرت رو بده ب خدا شرک هست.
وقتی تو قبول داشته باشی،ایمان داشته باشی ک خدا قدرت خلق زندگیتو ب خودت داده اونوقت دیگه شرک نمیورزی.
ما خالق زندگیمون هستیم،خدا از روح خودش در ما دمیده، وقتی ب اینا فکر کنیم و تکرارش کنیم و باورمون بشه،شرکم از وجودمون بیرون میره و وقتی شرک از وجودمون بیرون بره نعمت و فراوانی وارد زندگی من میشه.
خدا ب ما قدرت خلق کنندگی داده یعنی ما میتونیم زندگیمون رو مثل گِل تو دستمون بگیریم و ب مجسمه تبدیلش کنیم،و وقتی من اینو باور کنم ک قدرت خلق کنندگی دارم نیاز نیست ک ب کسی باج بدم، نیازی نیست بترسم از غیر خدا، نیاز نیست کسی هوامو داشته باشه، نیاز نیست از کسی حساب ببرم
ب خالق بودن خودت فکر کن ک اون موقع داری توحیدی عمل میکنی و شرک از وجودت میره بیرون.
اگر کسی تهدیدت کرد ب هیچ عنوان نگران نباش چون خدا هست.
کسی ک میدونه خالق زندگی خودشو ایمان داره، اصلا براش مهم نیست ک رئیس جمهور کیه، نگران نیست توی کاری ک میخواد انجام بده کسی میاد کمکش یا نمیاد، نمیگه اگر کسی نیاد نمیتونم این کارو انجام بدم،میدونه ک هدایت میشه و آدم های مناسب رو خدا براش میفرسته و دل همه براش نرم میشه.
وفتی این باورها رو داری یه احساس آرامش قلبی داری، نگران نیستی، چ احساسی بهتر از اینکه تو خودت خالق هستی.
خدایا شکرت.
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
ممنون استاد عزیز هستم که ما را به این قوانین و این حقایق آشنا می کند
من هر چه بیشتر و بهتر بتوانم روی خودم و باورهای خودم کار کنم جهان هم بی شک دستهای من را می گیرد و به من کمک می کند تا به آسانی و راحتی بتوانم به جلو بروم و آنوقت دیگر کمتر درگیر دیگران باشم
محتاج بنده نباشم
راحت تر به جلو بروم
حال خوب داشته باشم
سرحال باشم
آرامش داشته باشم
همه و همه اینها در نهایت برای من خوشبختی می آورد
بی شک این جهان برپایه اصول و منطق به وجود آمده است
بی شک همه چیز دارای یک نظم و اساس و اصول ثابت است
پس می توانم از آن کمک بگیرم و حال خوب را برای خودم بسازم
یک درس عالی برای من همیشه همین بوده است که از این سادگی و به آسانی چطور می توانم به هر چیزی که می خواهم دست پیدا کنم
همه چیز در این جهان به راحتی در حال رقم خوردن است
همه چیز در این جهان در حال رشد و شکوفایی است و این من هستم که می توانم با توجه به افکار و باورهای خودم زندگی عالی و خوبی را برای خودم بسازم
ممنون استاد عزیز هستم که من را به این راه فوق العاده در حال هدایت کردن است
خداوند همیشه در حال کمک کردن به من است و این من هستم که با توجه به افکار و باورها و ورودی های خودم شرایطی را برای خودم می سازم که بتوانم به بهترین شکل و حال ممکن از تمام داشته های خودم لذت ببرم
خداوند همیشه در حال کمک کردن به من است و تنها من هستم که باید ایمان و امید خودم را به او نشان بدهم
به او اعتماد کنم
سکان زندگی خودم را به دست او بسپارم و از او کمک و هدایت بخواهم
او برای من برترین و بالاترین یار و کمک دهنده است
نکته و درس دیگر در این است که باید و باید دنبال اصل باشم
قوانین را دنبال کنم و از آن اطاعت و پیروی کنم
هیچوقت دنبال فرعیات نباشم و همیشه دل به حال خوب بسپارم و از خدای خودم کمک بگیرم و از او بخواهم که من را هدایت کند و به من راه و مسیر درست را نشان بدهد
بارهای بار من روی دیگران حساب باز کردم و واقعا در نهایت حال من خراب می شد
اکنون به این فهم رسیده ام که از خدای خودم کمک بگیرم
از او بخواهم که او همیشه دستهای من را بگیرد
او همیشه به من کمک کند
او همیشه من را دوست داشته باشد
بارهای بار این مشکل من برخوردم و در نهایت باز به سرجای خودم برمی گردم
من خالق زندگی خودم هستم
من بدون او همیشه درگیر مشکلات و حال بد و کلی دردسر خواهم بود
اما او به من راه و مسیر را نشان می دهد و بی هیچ منتی برای من بهترین ها را می خواهد
خدایی که از شادی من شاد و از خوشحالی من غرق در سرور و مستی می شود
او برای من عالیترین دوست و رفیق و برترین یاور و پشتیبان است
او برای من خوبترین دوست و یاور است
من نیازمند کسی نیستم و هر زمان که دست بسوی او دراز کنم آنوقت خدای جهان کسانی را سر راه من قرار می دهد که من به راحتی و آسانی بتوانم همیشه شاد و سرحال باشم
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها