این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-22 04:04:312024-10-22 04:10:16درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 1
348نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
استاد جان من هم در مورد قرآن و کلامی که توش گفته شده قبلا هیچ اطلاعاتی نداشتم و فقط مثل بقیه مردم وقتی میخواستیم خونه جدید بریم یا سفر بریم بوسش میکردیم یا شب های قدر یکی دو سوره ازش میخوندیم و درکل همیشه روطاقچه خونه داشت خاک میخورد، البته مادرم بیشتر قرآن میخوند ولی باز کاربرد خاصی نداشت و مفهومی که در قرآن اومده هیچوقت بهمون یاد داده نشد تا اینکه از وقتی با شما آشنا شدم دارم مفهوم قرآن رو بهتر درک میکنم
الان متوجه میشم که چقدر این کتاب منطقی گفته و چقدر با شرایط محمد و دوران محمد همگام بوده
الان دارم متوجه میشم که اصل چیه فرع چیه ، چه چیزهایی برای ما اصل هستن و بارها خداوند تاکید کرده و چه چیزهایی فرع هستن و خداوند حتی اشاره ای بهشون نکرده و یا خیلی جزیی و گذرا بیان کرده و بصورت کاملا اشتباه بهمون گفته شده
الان متوجه میشم که این کتاب برای تمام دوران ها نبوده ونیست و باید فرعیات رو از زمان محمد جدا کنیم و اصل رو بچسبیم
خیلی چیزهای فرعی برام بواسطه همراهی با شما واضح شد و چقدر عالی شد که این موضوعات رو درککردم چیزهایی که همش فکر میکردم عذاب دارن و داریم گناه میکنیم و احساس گناه داشتم و خدارو عذاب کننده میدیدم
متوجه شدم خداوند با توجه به شرایط هرکس بهش الهام میکنه شرایطی که در لحظه داره
متوجه شدم هرباری که روی کسی حساب میکنم چه از لحاظ مالی چه عاطفی چه سیاسی چه ترس از کسی اینجا ها جاهایی هست که دارم شرک میورزم، اگه کسی ترکم کرده و خوشحال بودنم و خوشبخت بودنم رو به بودن اون شخص گره زدم دارم شرکمیورزم، اگه از کسی میترسم و از تهدیدهاش نگرانم دارم شرک میورزم و خداوند هرگز شرک رو نمیبخشه
متوجه شدم باور به خالق بودن یعنی ما میتونیم زندگی خودمون رو خلق کنیم و این یعنی توحید
متوجه شدم نباید به عامل بیرونی تکیه کنیم و نکران باشیم ، چون خداوند آدم ها رو میاره برامون و شرایط روفراهم میکنه
ما هر آرزویی داریم میتونیم بهش برسیم، و اگه محدودیت هارو برداریم راه حل های رسیدن به اون خواسته ها بهمون گفته میشه
پس همیشه میشه به خواسته هامون برسیم اگه تمرگز روی خودمون و باورهامون داشته باشیم
استاد جان خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون
فک میکنم بعد از چندماهی که خوندن قرآن رو شروع کرده بودم امروز تموم شد و چون از همون روز اول از خدا خاستم که اگه میخونمش بفهممش، درکش کنم و متوجه قوانین توی این کتاب بشم، و واقعا بقول استاد اگه بخایم کل قرآن رو توی یک کلمه خلاصه کنیم فقط میشه توحید معنی کرد، فقط به یکتاپرستی و عبادت و بندگی رب العالمین میرسیم، قبلا هم چندین بار خونده بودمش ولی خب وقتی سرباز سپاه بودم یکی اون جلو میخوند و ما بزور روی کلمات نگاه میکردیم و همخونی میکردیم، یا توی شبانه روزی هم به همین شکل، خب اکثر مواقع هم که همه میان عربیش رو میخونن و خب قاعدتا کسی چیزی از مفهوم و چیزی که توی کتاب نوشته شده نمیفهمه خب، منم چیزی نمیفهمیدم و تازه اگرم اون موقع با معنی فارسی هم میخوندن بازم من توجهی نمیکردم و چیزی نمیفهمیدم چون اول که من کلا مخالف مذهب و قرآن و امام و پیامبر بودم و تنها چیزی که قبولش داشتم یه خدایی بود که فقط اسمش رو شنیده بودم و البته شناختی روش نداشتم، و دوم که اگر مذهبی هم گیریم که بدم چون توی مدارش نبودم لازم متوجه نمیشدم، و بخاطر همین از خدا خاستم اگه قراره قرآن رو بخونم ازش درخواست میکنم که کمک کنه بفهمم و درکش کنم، چون من یه اعتقادی دارم که خیلیم بابت اعتقادم از خودم حال میکنم، من اعتقاد دارم خوندن این کتاب مثلا با صوت و این چیزا نه ثوابی داره که منو اون دنیا ببره بهشت نه این حرفا، فقط خوندنش هدایت میکنه منو به مسیر اصلی و درست و شناخت جهان و قوانین خداوند، حتی جاییم که توی قرآن خدا میفرماید تا میتوانید قرآن بخوانید، دلیلش این نیست که هرچی بخونی ثواب میکنی، خدا میگه هرچی میتونی بخون که بهتر بفهمیش، بهتر درکش کنی، چون خدا میدونه که من اگه یبار خوندمش و کلیت قرآن رو فهمیدم که این کتاب اصلش توحید و یکتاپرستی هست بار بعدی که میخونم یچیزای جدیدتری درک میکنم، بار سوم دوباره چیزای جدید تر و آگاهی های بیشتر، مثل یک درخت میمونه که تو نگاه اول من فقط یک درخت بزرگ میبینم و تو نگاه های بعدی با دقت بیشتر به شاخه ها و تنه ها میرسم و بار بعدی به شاخه های کوچکتر و هی به برگ و میوه و گل های درخت، و درآخر یه درخت رو با تمام جزییاتش بخوبی میفهمم و درک میکنم، هرچند این دنیا جای کامل و صددرصدی برای درک و فهمیدن هیچی نیست ولی حداقل میتونم که خودم رو به 1 برسونم و از صفر فاصله بیشتری بگیرم، پس اگه با این دید که استاد قبلا هم توی فایلهای توحیدی گفتن که با نگاه غیر مذهبی و متعصبانه این کتاب رو بخونیم، درست مثل اونایی که میخان مثنوی بخونن یا اشعار سعدی و حافظ و مولانا علاقه دارن که بخونن و بفهمن، این کتاب هم دقیقا همین طوری باید بخونی بنظر من.
توی این کتاب چندین داستان درمورد پیامبرا گفته میشه و البته تکرار میشه که بنظرم هرکدومش یک درس و یک قانون اصلی و خیلی خیلی مهم هستن، یعنی من هیچوقت بعنوان یک داستان نگاه نکردم بهشون و فقط خوندم و سعی کردم ازشون درس بگیرم و بقول خدا نشانه هاش رو درک کنم، چه داستان شعیب، چه داستان زکریا چه داستان عیسی چه ابراهیم چه محمد و همه این داستان ها و از همشون جالب تر برای من داستان موسی هست، چون از بدو تولدش و ایمانی که مادرش داشته و اونو به رود انداخته تا کشتن یه آدم و رفتن به کوه طور و صحبت با خدا و از همه مهمتر و عجیب تر رفتن پیش فرعونی که بقول استاد قدرتمندترین انسان اون زمان بوده و این رو میشه از اهرام مصر به اون عظمت فهمید، من همیشه به خودم میگم به اندازه ایمان و باوری که دارم نتیجه میگیرم، امروز نشستم به خودم گفتم واقعا اینهمه نتیجه که گرفتی بخاطر ذره ای ایمانی که نشون دادی و حالا حساب کن من الان بیام 1درصد اون ایمانی که موسی داشت و رفت پیش فرعون رو داشته باشم، بخدا که درتمام جهات زندگیم غوغا میشه، یعنی همون کن فیکون قرآن همینه دیگه، واسه خدا کاری نداره این کن فیکون کردن، فقط من باید کمی ایمان نشون بدم، کمی باور به این خداوند و این جهان.
البته این تکامل رو باید رعایت کنم و عجله ای ندارم چون میدونم اگه تو مسیر درست بمونم و استقامت داشته باشم حتی ممکنه از نظر ایمان به حد موسی و ابراهیم برسم یا حتی بیشتر، چون ابراهیم انسان بوده و موحد شده، منم دقیقا همون انسانم و میتونم موحد و خلیل الله بشم یا حتی بالاتر.. ایشاله توی این مسیر میمونم با یاری خدا و با استقامت زیاد، شکرت یا رب العالمین
چقدر این فایل ارزشمند و قابل تامل بود ،از شما سپاسگزارم
استاد جان نکته جالبی که شما درباره کاپیتان روسی گفتید جالب بود ،
هدایت هزاران نفر من جمله خود من به تامل در ایات قران از طریق دست خدا (شما) اتفاق افتاد و منبع این هدایت از رفتار خوب و نیک ان کاپیتان روسی بود که شما رو در یک مسیر هدایتی، به سمت خواندن قران هدایت کرد..
واقعا فکر کردن به این مسیر میتوان راهنمودی باشه که خداوند هزاران هزاران راه داره برای اینکه نفری را هدایت کنه.
واقعا سخته واسه ما از بچگی بهمون طوری آموختن و یاد دادن که تقریباً نود درصدش ایراد داره
وحالا بخایم تغییر کنیم به راحتی
مادرم بخاطر اینکه خیلی مذهبی بود و قانون خاصی داشت ،همیشه بهمون فشار میاورد که نماز بخونین و قرآن بخونین و کلی مباحث مذهبی دیگه
وشب که مبخابیدیم ساعت سه شب میدیدم مامانم بیدار شده داره نماز میخونه و قرآن میخونه
وسر نماز چرت میزد ،،قران دستش بود و چشاش بسته شده بود و باخودم گفتم آیا این روش زندگی
درسته یا نه ،و هیچ وقت مطرح
نکردم که ناراحت نشه
و این سخت گیری بی معنا باعث شد هر روز دور تر بشم از خدا و قرآن و دین و همه چی
و زمانی که رفتم سرکار ودرس و مدرسه ول کردم
دیگه همه چی گذاشتم کنار و با اینکه
نبودم بازم مادرم
پیغام میفرستاد که نماز و قرآن یادت نره،،،
و طوری به ذهن ما عادت داده بودن که وقتی مشکلی داشتی
نماز بخون و قرآن بخون تا خدا کمکت کنه
و گاهی اوقات که مشکلی پیش میومد سریع دست به قرآن میشدم و هیچی ازش نمیدونستم فقط کلمات عربی رو میخوندم و تمام
و زمانی که رفتم خدمت سربازی
خیلی توی فشار بودم همونجا دوسال ماه رمضان کامل روزه گرفتم ،قران دوبار کامل دوره کردم و نماز کامل خوندم و اوضاع بدتر میشد و بهتر نشد
تا یک روز گفتم خدایا چرا همه چی
برعکس پیش میره
فقط تنها مادرم بود که خوشحال میشد از این روش زندگی من که مثلاً مذهبی هستم
بعد از خدمت ،همه چی گذاشتم کنار و مسیر خودم رو رفتم ولی بخاطر افکار منفی و احساس گناه همیشه ذهنم درگیر بود و همیشه توی جمع در مورد دین و مذهب درگیری داشتیم و سر دو راهی بودم
تا زمانی که با سایت استاد آشنا شدم و چندین فایل در مورد قرآن خوندم
واقعا همه چی تغییر کرد
خدا رو هزاران بار شکر میکردم که یک نشونه دیدم
وازهرحاشیه و بحث دور شدم
قرآن رو بهتر شناختم و نگاهم به قرآن خییییلی تغییر کرد و امید و انگیزه ام زنده شد
و اون احساس گناه و دور شدن از خدا رو فراموش کردم و یک زندگی جدید با افکار جدید رو شروع کردم
البته با کلی درگیری باخودم و تمرین و قانع کردن. خودم تونستم تغییر کنم و بپذریرم
خدا رو هزاران بار شکر که مسیر موفقیت رو در پیش گرفتم و دارم قرآن رو بهتر و دقیق تر درک میکنم
و اون آموزه های ناقض و بی فایده رو از خودم دور میکنم وبا روش درست پیش میرم
من فکر میکردم فقط کلمات عربی قرآن هست که تأثیر گذار است و جواب میده
وحالا که بعد از چندین سال مادرم رو میبینم که
هنوز همینطور به روش قبلی داره پیش میره و اون احساس خوبی که من الان دارم اون نداشته و نداره
میگم خدایا شکرت که مسیر درست رو در کنار استاد عزیز پیدا کردم
همین چند روز پیش که اونجا بودم
چون روزهای چهارشنبه دوره قرآن داشتن و صد در صد مادرم میگفت باید بیای چون هر هفته خونه یکی از فامیل هاست و من نمیخاستم برم بخاطر حرف و غیبت های که سر اون کلاس هازده میشه ،
سه هفته اونجا بودم و خیلی ناخودآگاه و بدون هیچ دلیلی هر سه بار کنسل شد
به دلایل خیلی ساده
وگفتم خدایا شکرت نه باعث شد که
مادرم ناراحت بشه
ونه باعث شد من احساسم بد بشه
به راحتی و با احساس خوبی که داشتم مسیر رو تغییر دادم،خدایا شکرت برای این
مسیر زیبا و آموزنده
الان دیگه میدونم نماز رو بخاطر آرامش جسم و روح خودم باید بخونم و قرآن رو برای درک بهتر جهان و خدا میخونم ،نه برای ترس از جهنم
انشالله هر کجا که هستید حال دلتون خوب باشه احساس رهایی داشته باشید
احساس ازادی که تنها نتیجه این فکره که خودمون رو خالق زندگیمون بدونیم
این تفکر تنها وقتی ممکن میشه که قدرت رو در دستان خدایی بدونیم که همه چیزه .
از مفاهیم زندگی گرفته مثل محبت کردن
تا خود کسی که محبت می ورزه
تا دنیایی که محبت درش در جریانه ️
همه از خداس و غیر از خدا هیشکی نبوده و نیست
جالبه برام که منابع علمی هم معتقدن که همه چیز از یه منبع مشترک بووجود اومده که بهش میگن انرژی و چیزی جز این انرژی وجود نداره . همه چیز شکل متفاوتی از همین ماهیته .
خدارو شکر میکنم بابت هدایتش . من خودم این مدت در روابطم دچار شرک شده بودم . حداقل این مورد برام واضح بود .
خیلی وابسته به طرف مقابلم بودم . با توجه به اموزه های استاد سعی کردم خودمو از بلاتکلیفی در بیارم . خیلی جدی از طرف مقابلم پرسیدم و فهمیدم که در چه وضعیتی هستم و سعی کردم بدون ترس اقدام کنم . تماما میترسیدم که اگه این رابطه شکل نگیره دیگه هیچ رابطه ای نیس که خوب باشه . فقط همینه .
به خودم یاد اوری کردم که من موقعی که برا کنکور درس میخوندم یعنی یه سه سال پیش . یه تعداد از دوستان بودیم باهم درس میخوندیم . فضای فوق العاده دوست داشتنی بود . افرادی با باور های مختلف ولی کاملا به هم احترام میزاشتیم و باهم صمیمی بودیم . موقع ناهار غذامونو باهم تقسیم میکردیم . اصلا فضا صمیمی جوری که تاحالا ندیده بودم تو زندگیم
زمانی که موقع کنکور شد و میخواستیم از هم جدا بشیم این حس رو داشتم که دیگه تموم شد . دیگه رابطه ای نیست به این خوبی باشه .
ولی حرکت کردم خودمو جدا کردم و به زندگیم ادامه دادم . با خودم گفتم همون منی که تو اون موقع به لطف خدا این روابط زیبا رو با دوستانم ایجاد کردم . اون شرایط بسیار صمیمی و دوست داشتنی که هزاران برابر بهتر از شرایط قبل ترم بود .
بازهم میتونم این کارو بکنم . و الان به لطف خدا تو دانشگاه با دوستانم روابطی فوق العاده دارم . احترامی که از همه دوستانم دریافت میکنم . اون عشقی که به بقیه میورزم . واقعا تونستم به لطف خدا باز هم شرایطمو نسبت به قبل بهتر کنم .
اینو به خودم یاد اوری کردم و گفتم که اگر این رابطه شکل نگرفت هیچ اشکالی نداره . فرصت های بی نهایتی در انتظارمه .
و به راحتی در کمال احترام و حس خوب از هم خدافظی کردیم .
یه جمله هست که فکر کنم حتی رو لباس استاد هم بود . Be the change you want to see in the world
تو اون تغییری باش که میخوای تو دنیا ببینی . استاد هم گفته بود وقتی افراد از هم جدا میشن تمام اون خاطرات خوبشونو فراموش میکنن .
منم با خودم میگفتم چه کار بدی .
پس من میشم همون تغییری که میخوام تو اطرافم ببینم .
این موضوع اصلا باعث نمیشه بخوام از طرف مقابلم بد بگم . اصلا .
اون فرد باورهای خودش رو داشت که برای من کاملا قابل احترام . نکات مثبت بسیار زیادی که باعث شد احساس کنم تو همین مدت خیلی کوتاه اشناییمون خیلی چیز ها ازش یاد گرفته باشم .
به قول قران که میگه ( خیر فی ما وقع )
اگر بخوام دنبال نکات مثبت بگردم .
اول باید بگم که چه انسان های فوق العاده ای پیدا میشن که بهت اهمیت میدن و با همچین احترامی نظرشون رو بیان میکنن .
و اینکه این اتفاق تمام برام تجربه بود . یه تجربه عالی . خیلی از قبل بزرگ تر شدم .
خدارو شکر میکنم و باز هم به مسیر زندگیم ادامه میدم
مسیر زندگی خیلی قشنگه ️
تمام لحظات تلخ و شیرینش به یاد موندنیه
مثل طعم شکلات رو یه قهوه دلچسب که حالتو جا میاره
دوستان عزیز همتونو دوس دارم
دوس دارم در کنار هم بشیم همون تغییری که همیشه میخواستیم تو اطرافمون بووجود بیاد
استاد عزیزم امدم منم با شرکخود مبارزه کنم منم تو شرایطی بودم که واقعا به این آگاهی ها نیاز داشتم به این تلنگر ها نیاز داشتم که چقدر من از صبح که روزمو که شروع میکنم خواسته یا ناخواسته و غیر… وقتی نگاه میندازم به رفتار هام به عمل هام رد شرک میبینم
امروز هم روزی برای خودم خلق کرده بودوم که توضیح ندم بهتر ب شدت منفی امدم سایت زدم منو هدایت کن به نشانه امروزم رو .. خدا یه من بقض گلوم رو گرفت اشکام بی اختیار شد که چقدر شرک واضح واضح تر بود توی رفتار امروزم ، خدا یا سپاس گذارم که اینقدر منو دوست داری که نزاشتی با این غصه بخوابم هدایتمکردی سایت هدایتی ام به نشان هدایتی ام به اون جیزی که بهش نیاز داشتم هدایتم کردی سپاس گذارتم پروردگارم ای مهربانه ترین مهربانه من️️ سپاس گذارم از تون استاد عزیزم با این فایل های که چقدر مسیر رو برامون راحت راحتر میکنن برای رسیدن به توحید به ایمان و رسیدن در راه خداوند سپاس گذار تون هستم🫶🫶
چقدررر من فایل های این شکلی رو دوست دارم، چون همیشه پاشنه آشیل من برای رشد نکردنم همین بود! توحید توحید توحید
بارها باید تکرار کنم که معنی واقعی شرک یعنی چی.
چقدر مهمه دونستن این موضوع که خداوند همه چیز رو می بخشه الّا شرک
باید خیلی رو این موضوع فکر کنم و بارها یادآوری کنم که مگه تو این شرک چی هست و چه اتفاقی میفته؟
چرا خدا گفته نمیبخشم..
خب وقتی راجب این موضوع کمی تفکر میکنم متوجه اشتباهاتم در گذشته و حتی حال حاضر میشم.
متوجه میشم چرا تا یجایی کارام داشت درست پیش میرفت و یهو اونجایی که باید به نتیجه می رسید خراب میشد..
چرا دارم کارهارو انجام میدم ولی همش نگرانم، ترس دارم، اضطراب دارم..
چرا دارم کارهارو انجام میدم ولی منتظر یه نفرم بیاد هوامو داشته باشه، بیاد رابطه بزنه، بیاد کمکم کنه
چرا همش قدرت رو میدم دست کس دیگه
خب خیلی سادست: اما خیلی مهمه و اول باید بدونم شرک یعنی چی؟
از هر کسی می پرسی شرک چیه میگه یعنی اینکه باید خدا رو قبول داشته باشیم و شریکی برای خدا قرار ندیم.
خب تا اینجاش درسته ولللی کار از اونجایی خراب میشه که میگم خدا رو قبول دارم اما فلانی پدرم رو درآورده
خدارو قبول دارم اما ببین مملکت رو چیکار کردن
خدارو قبول دارم اما ببین همسرم چیکار میکنه
و هزاران اما و اگر دیگه..
اینجاست که با کمی تفکر متوجه میشیم که اصلا نفهمیدیم که خدارو قبول دارم یعنی همه چیز دست خداست. قدرت خداست، فرمانروای کل جهان هستی خداست و می رسیم به همون جمله معروف که هیچ برگی از درخت نمیفته مگر به اذن خدا.
خب اگر اینطوریه پس چرا میگم فلانی منو اذیت میکنه، مگر فلانی یه قدرت فارغ از خدا داره؟
اینجاست که به حرف استاد می رسم که توحید عملی باید داشته باشیم و در عمل اجراش کنیم.
و اما قشنگ ترین قسمت موضوع اینجاست که همین خدا گفته خالق زندگیه خودت، خود تویی و خودتی که شرایط همه جانبه زندگیت رو انتخاب میکنی که چطوری باشه.
و اینجاست که آرامش و قدرت فوق العاده ای در درونم می جوشه.
خودمم که زندگیم رو خلق میکنم. کسی که باور داره خالق زندگی شه نگران هیچ چیزی نیست. خب هر چیزی که نیاز داشته باشه رو خلق میکنه دیگه..
و یکی از قشنگترین موضوعاتی که استاد مطرح کردند: چیزهایی که به ظاهر امکانپذیر نیست و به ظاهر غیر ممکنه، اگر باورش کنی و محدودیتهای ذهنت رو برداری امکانپذیر میشه خدا درها رو باز میکنه و هدایت میکنه به مسیر..
سپاسگذار خداوند هستم که منو با شما آشنا کرد که بسیار خوشحالم که هر روز تغییر دارم میکنم امروز کنترل ذهن عالی داشتم و تا الان حسمو خوب نگه داشتم و خودمو تحسین میکنم که برای هدفم قدمی کوچیک برداشتم خدایا شکرت سپاسگزارتم
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
استاد جان من هم در مورد قرآن و کلامی که توش گفته شده قبلا هیچ اطلاعاتی نداشتم و فقط مثل بقیه مردم وقتی میخواستیم خونه جدید بریم یا سفر بریم بوسش میکردیم یا شب های قدر یکی دو سوره ازش میخوندیم و درکل همیشه روطاقچه خونه داشت خاک میخورد، البته مادرم بیشتر قرآن میخوند ولی باز کاربرد خاصی نداشت و مفهومی که در قرآن اومده هیچوقت بهمون یاد داده نشد تا اینکه از وقتی با شما آشنا شدم دارم مفهوم قرآن رو بهتر درک میکنم
الان متوجه میشم که چقدر این کتاب منطقی گفته و چقدر با شرایط محمد و دوران محمد همگام بوده
الان دارم متوجه میشم که اصل چیه فرع چیه ، چه چیزهایی برای ما اصل هستن و بارها خداوند تاکید کرده و چه چیزهایی فرع هستن و خداوند حتی اشاره ای بهشون نکرده و یا خیلی جزیی و گذرا بیان کرده و بصورت کاملا اشتباه بهمون گفته شده
الان متوجه میشم که این کتاب برای تمام دوران ها نبوده ونیست و باید فرعیات رو از زمان محمد جدا کنیم و اصل رو بچسبیم
خیلی چیزهای فرعی برام بواسطه همراهی با شما واضح شد و چقدر عالی شد که این موضوعات رو درککردم چیزهایی که همش فکر میکردم عذاب دارن و داریم گناه میکنیم و احساس گناه داشتم و خدارو عذاب کننده میدیدم
متوجه شدم خداوند با توجه به شرایط هرکس بهش الهام میکنه شرایطی که در لحظه داره
متوجه شدم هرباری که روی کسی حساب میکنم چه از لحاظ مالی چه عاطفی چه سیاسی چه ترس از کسی اینجا ها جاهایی هست که دارم شرک میورزم، اگه کسی ترکم کرده و خوشحال بودنم و خوشبخت بودنم رو به بودن اون شخص گره زدم دارم شرکمیورزم، اگه از کسی میترسم و از تهدیدهاش نگرانم دارم شرک میورزم و خداوند هرگز شرک رو نمیبخشه
متوجه شدم باور به خالق بودن یعنی ما میتونیم زندگی خودمون رو خلق کنیم و این یعنی توحید
متوجه شدم نباید به عامل بیرونی تکیه کنیم و نکران باشیم ، چون خداوند آدم ها رو میاره برامون و شرایط روفراهم میکنه
ما هر آرزویی داریم میتونیم بهش برسیم، و اگه محدودیت هارو برداریم راه حل های رسیدن به اون خواسته ها بهمون گفته میشه
پس همیشه میشه به خواسته هامون برسیم اگه تمرگز روی خودمون و باورهامون داشته باشیم
استاد جان خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون
بنام خداوند بخشنده مهربان
درود بر همه دوستان
فک میکنم بعد از چندماهی که خوندن قرآن رو شروع کرده بودم امروز تموم شد و چون از همون روز اول از خدا خاستم که اگه میخونمش بفهممش، درکش کنم و متوجه قوانین توی این کتاب بشم، و واقعا بقول استاد اگه بخایم کل قرآن رو توی یک کلمه خلاصه کنیم فقط میشه توحید معنی کرد، فقط به یکتاپرستی و عبادت و بندگی رب العالمین میرسیم، قبلا هم چندین بار خونده بودمش ولی خب وقتی سرباز سپاه بودم یکی اون جلو میخوند و ما بزور روی کلمات نگاه میکردیم و همخونی میکردیم، یا توی شبانه روزی هم به همین شکل، خب اکثر مواقع هم که همه میان عربیش رو میخونن و خب قاعدتا کسی چیزی از مفهوم و چیزی که توی کتاب نوشته شده نمیفهمه خب، منم چیزی نمیفهمیدم و تازه اگرم اون موقع با معنی فارسی هم میخوندن بازم من توجهی نمیکردم و چیزی نمیفهمیدم چون اول که من کلا مخالف مذهب و قرآن و امام و پیامبر بودم و تنها چیزی که قبولش داشتم یه خدایی بود که فقط اسمش رو شنیده بودم و البته شناختی روش نداشتم، و دوم که اگر مذهبی هم گیریم که بدم چون توی مدارش نبودم لازم متوجه نمیشدم، و بخاطر همین از خدا خاستم اگه قراره قرآن رو بخونم ازش درخواست میکنم که کمک کنه بفهمم و درکش کنم، چون من یه اعتقادی دارم که خیلیم بابت اعتقادم از خودم حال میکنم، من اعتقاد دارم خوندن این کتاب مثلا با صوت و این چیزا نه ثوابی داره که منو اون دنیا ببره بهشت نه این حرفا، فقط خوندنش هدایت میکنه منو به مسیر اصلی و درست و شناخت جهان و قوانین خداوند، حتی جاییم که توی قرآن خدا میفرماید تا میتوانید قرآن بخوانید، دلیلش این نیست که هرچی بخونی ثواب میکنی، خدا میگه هرچی میتونی بخون که بهتر بفهمیش، بهتر درکش کنی، چون خدا میدونه که من اگه یبار خوندمش و کلیت قرآن رو فهمیدم که این کتاب اصلش توحید و یکتاپرستی هست بار بعدی که میخونم یچیزای جدیدتری درک میکنم، بار سوم دوباره چیزای جدید تر و آگاهی های بیشتر، مثل یک درخت میمونه که تو نگاه اول من فقط یک درخت بزرگ میبینم و تو نگاه های بعدی با دقت بیشتر به شاخه ها و تنه ها میرسم و بار بعدی به شاخه های کوچکتر و هی به برگ و میوه و گل های درخت، و درآخر یه درخت رو با تمام جزییاتش بخوبی میفهمم و درک میکنم، هرچند این دنیا جای کامل و صددرصدی برای درک و فهمیدن هیچی نیست ولی حداقل میتونم که خودم رو به 1 برسونم و از صفر فاصله بیشتری بگیرم، پس اگه با این دید که استاد قبلا هم توی فایلهای توحیدی گفتن که با نگاه غیر مذهبی و متعصبانه این کتاب رو بخونیم، درست مثل اونایی که میخان مثنوی بخونن یا اشعار سعدی و حافظ و مولانا علاقه دارن که بخونن و بفهمن، این کتاب هم دقیقا همین طوری باید بخونی بنظر من.
توی این کتاب چندین داستان درمورد پیامبرا گفته میشه و البته تکرار میشه که بنظرم هرکدومش یک درس و یک قانون اصلی و خیلی خیلی مهم هستن، یعنی من هیچوقت بعنوان یک داستان نگاه نکردم بهشون و فقط خوندم و سعی کردم ازشون درس بگیرم و بقول خدا نشانه هاش رو درک کنم، چه داستان شعیب، چه داستان زکریا چه داستان عیسی چه ابراهیم چه محمد و همه این داستان ها و از همشون جالب تر برای من داستان موسی هست، چون از بدو تولدش و ایمانی که مادرش داشته و اونو به رود انداخته تا کشتن یه آدم و رفتن به کوه طور و صحبت با خدا و از همه مهمتر و عجیب تر رفتن پیش فرعونی که بقول استاد قدرتمندترین انسان اون زمان بوده و این رو میشه از اهرام مصر به اون عظمت فهمید، من همیشه به خودم میگم به اندازه ایمان و باوری که دارم نتیجه میگیرم، امروز نشستم به خودم گفتم واقعا اینهمه نتیجه که گرفتی بخاطر ذره ای ایمانی که نشون دادی و حالا حساب کن من الان بیام 1درصد اون ایمانی که موسی داشت و رفت پیش فرعون رو داشته باشم، بخدا که درتمام جهات زندگیم غوغا میشه، یعنی همون کن فیکون قرآن همینه دیگه، واسه خدا کاری نداره این کن فیکون کردن، فقط من باید کمی ایمان نشون بدم، کمی باور به این خداوند و این جهان.
البته این تکامل رو باید رعایت کنم و عجله ای ندارم چون میدونم اگه تو مسیر درست بمونم و استقامت داشته باشم حتی ممکنه از نظر ایمان به حد موسی و ابراهیم برسم یا حتی بیشتر، چون ابراهیم انسان بوده و موحد شده، منم دقیقا همون انسانم و میتونم موحد و خلیل الله بشم یا حتی بالاتر.. ایشاله توی این مسیر میمونم با یاری خدا و با استقامت زیاد، شکرت یا رب العالمین
درپناه حق و موفق باشید
سلام و درود استاد جان
چقدر این فایل ارزشمند و قابل تامل بود ،از شما سپاسگزارم
استاد جان نکته جالبی که شما درباره کاپیتان روسی گفتید جالب بود ،
هدایت هزاران نفر من جمله خود من به تامل در ایات قران از طریق دست خدا (شما) اتفاق افتاد و منبع این هدایت از رفتار خوب و نیک ان کاپیتان روسی بود که شما رو در یک مسیر هدایتی، به سمت خواندن قران هدایت کرد..
واقعا فکر کردن به این مسیر میتوان راهنمودی باشه که خداوند هزاران هزاران راه داره برای اینکه نفری را هدایت کنه.
سپاسگزارم استاد جان
به خداوندی که فرمانروای جهانیان است
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته عزیز
خدایا شکرت برای این همه آگاهی و شناخت
در مورد قرآن و خدا وجهان
واقعا سخته واسه ما از بچگی بهمون طوری آموختن و یاد دادن که تقریباً نود درصدش ایراد داره
وحالا بخایم تغییر کنیم به راحتی
مادرم بخاطر اینکه خیلی مذهبی بود و قانون خاصی داشت ،همیشه بهمون فشار میاورد که نماز بخونین و قرآن بخونین و کلی مباحث مذهبی دیگه
وشب که مبخابیدیم ساعت سه شب میدیدم مامانم بیدار شده داره نماز میخونه و قرآن میخونه
وسر نماز چرت میزد ،،قران دستش بود و چشاش بسته شده بود و باخودم گفتم آیا این روش زندگی
درسته یا نه ،و هیچ وقت مطرح
نکردم که ناراحت نشه
و این سخت گیری بی معنا باعث شد هر روز دور تر بشم از خدا و قرآن و دین و همه چی
و زمانی که رفتم سرکار ودرس و مدرسه ول کردم
دیگه همه چی گذاشتم کنار و با اینکه
نبودم بازم مادرم
پیغام میفرستاد که نماز و قرآن یادت نره،،،
و طوری به ذهن ما عادت داده بودن که وقتی مشکلی داشتی
نماز بخون و قرآن بخون تا خدا کمکت کنه
و گاهی اوقات که مشکلی پیش میومد سریع دست به قرآن میشدم و هیچی ازش نمیدونستم فقط کلمات عربی رو میخوندم و تمام
و زمانی که رفتم خدمت سربازی
خیلی توی فشار بودم همونجا دوسال ماه رمضان کامل روزه گرفتم ،قران دوبار کامل دوره کردم و نماز کامل خوندم و اوضاع بدتر میشد و بهتر نشد
تا یک روز گفتم خدایا چرا همه چی
برعکس پیش میره
فقط تنها مادرم بود که خوشحال میشد از این روش زندگی من که مثلاً مذهبی هستم
بعد از خدمت ،همه چی گذاشتم کنار و مسیر خودم رو رفتم ولی بخاطر افکار منفی و احساس گناه همیشه ذهنم درگیر بود و همیشه توی جمع در مورد دین و مذهب درگیری داشتیم و سر دو راهی بودم
تا زمانی که با سایت استاد آشنا شدم و چندین فایل در مورد قرآن خوندم
واقعا همه چی تغییر کرد
خدا رو هزاران بار شکر میکردم که یک نشونه دیدم
وازهرحاشیه و بحث دور شدم
قرآن رو بهتر شناختم و نگاهم به قرآن خییییلی تغییر کرد و امید و انگیزه ام زنده شد
و اون احساس گناه و دور شدن از خدا رو فراموش کردم و یک زندگی جدید با افکار جدید رو شروع کردم
البته با کلی درگیری باخودم و تمرین و قانع کردن. خودم تونستم تغییر کنم و بپذریرم
خدا رو هزاران بار شکر که مسیر موفقیت رو در پیش گرفتم و دارم قرآن رو بهتر و دقیق تر درک میکنم
و اون آموزه های ناقض و بی فایده رو از خودم دور میکنم وبا روش درست پیش میرم
من فکر میکردم فقط کلمات عربی قرآن هست که تأثیر گذار است و جواب میده
وحالا که بعد از چندین سال مادرم رو میبینم که
هنوز همینطور به روش قبلی داره پیش میره و اون احساس خوبی که من الان دارم اون نداشته و نداره
میگم خدایا شکرت که مسیر درست رو در کنار استاد عزیز پیدا کردم
همین چند روز پیش که اونجا بودم
چون روزهای چهارشنبه دوره قرآن داشتن و صد در صد مادرم میگفت باید بیای چون هر هفته خونه یکی از فامیل هاست و من نمیخاستم برم بخاطر حرف و غیبت های که سر اون کلاس هازده میشه ،
سه هفته اونجا بودم و خیلی ناخودآگاه و بدون هیچ دلیلی هر سه بار کنسل شد
به دلایل خیلی ساده
وگفتم خدایا شکرت نه باعث شد که
مادرم ناراحت بشه
ونه باعث شد من احساسم بد بشه
به راحتی و با احساس خوبی که داشتم مسیر رو تغییر دادم،خدایا شکرت برای این
مسیر زیبا و آموزنده
الان دیگه میدونم نماز رو بخاطر آرامش جسم و روح خودم باید بخونم و قرآن رو برای درک بهتر جهان و خدا میخونم ،نه برای ترس از جهنم
سپاس از استاد عزیز برای این آگاهی های بی نظیر
واقعا تحسین برانگیز است این مفاهیم قرآنی
در پناه خدا شاد و پیروز و سربلند باشید
سلاموقتبخیر بسیار خوشحالم ازاینکهباسایتشمااشناشدم
ودلیلشهماینکهاستادازقراناستفاده کرده
وخیلیزیباقوانین جهانراازقراناستنباطمیکند
سوالیکهازاستادبزرگوار دارماینکهایاشرکتدرکلاسایانجمنمعتادانگمنام وقدمهایدوازدهگانهNAوراهنما گرفتنشرکهستش
باتشکر
سلام دوست من
با اجازه تون من نظرمو راجب سوال شما میگم
بقول استاد خداوند هزاران و بلکه میلیونها دست داره تا از طریق اونها به ما کمک کنه که ما به اینها میگیم وسیله.
خداونده که هدایت میکنه و پیامبر میشه واسطه ، خداونده که دردهارو درمان میکنه و دارو و دکتر میشه وسیله.
خداونده که یادآور میشه و عباسمنش میشه واسطه. خداونده که بهت یاد میده و معلم و تجربه هات میشن وسیله. برای هر هدفی یکسری وسیله ها نیازن.
شرط اینه که ما اون وسیله هارو خدا نکنیم
اگر شما در مسیر هدایت باشی بلاخره هدایت میشی و مهم نیس از چه طریق.
“خداوند راههاش بیشماره” و مهمه که اینو در یاد داشته باشیم که همه چیز از سمت خداست و جز اون هرچه هست ابزار و وسیله ست
اگر پشت اتفاقات خدارو ببینیم و سپاسگزار او باشیم نه تنها این شرک نیس بلکه خود خود توحیده.
براتون بهترینهارو آرزومندم و امیدوارم هرچی که میخواید از آسونترین راهها بهش برسید.
خدایا شکرت (◍•ᴗ•◍)
سلام به همه عزیزان
انشالله هر کجا که هستید حال دلتون خوب باشه احساس رهایی داشته باشید
احساس ازادی که تنها نتیجه این فکره که خودمون رو خالق زندگیمون بدونیم
این تفکر تنها وقتی ممکن میشه که قدرت رو در دستان خدایی بدونیم که همه چیزه .
از مفاهیم زندگی گرفته مثل محبت کردن
تا خود کسی که محبت می ورزه
تا دنیایی که محبت درش در جریانه ️
همه از خداس و غیر از خدا هیشکی نبوده و نیست
جالبه برام که منابع علمی هم معتقدن که همه چیز از یه منبع مشترک بووجود اومده که بهش میگن انرژی و چیزی جز این انرژی وجود نداره . همه چیز شکل متفاوتی از همین ماهیته .
خدارو شکر میکنم بابت هدایتش . من خودم این مدت در روابطم دچار شرک شده بودم . حداقل این مورد برام واضح بود .
خیلی وابسته به طرف مقابلم بودم . با توجه به اموزه های استاد سعی کردم خودمو از بلاتکلیفی در بیارم . خیلی جدی از طرف مقابلم پرسیدم و فهمیدم که در چه وضعیتی هستم و سعی کردم بدون ترس اقدام کنم . تماما میترسیدم که اگه این رابطه شکل نگیره دیگه هیچ رابطه ای نیس که خوب باشه . فقط همینه .
به خودم یاد اوری کردم که من موقعی که برا کنکور درس میخوندم یعنی یه سه سال پیش . یه تعداد از دوستان بودیم باهم درس میخوندیم . فضای فوق العاده دوست داشتنی بود . افرادی با باور های مختلف ولی کاملا به هم احترام میزاشتیم و باهم صمیمی بودیم . موقع ناهار غذامونو باهم تقسیم میکردیم . اصلا فضا صمیمی جوری که تاحالا ندیده بودم تو زندگیم
زمانی که موقع کنکور شد و میخواستیم از هم جدا بشیم این حس رو داشتم که دیگه تموم شد . دیگه رابطه ای نیست به این خوبی باشه .
ولی حرکت کردم خودمو جدا کردم و به زندگیم ادامه دادم . با خودم گفتم همون منی که تو اون موقع به لطف خدا این روابط زیبا رو با دوستانم ایجاد کردم . اون شرایط بسیار صمیمی و دوست داشتنی که هزاران برابر بهتر از شرایط قبل ترم بود .
بازهم میتونم این کارو بکنم . و الان به لطف خدا تو دانشگاه با دوستانم روابطی فوق العاده دارم . احترامی که از همه دوستانم دریافت میکنم . اون عشقی که به بقیه میورزم . واقعا تونستم به لطف خدا باز هم شرایطمو نسبت به قبل بهتر کنم .
اینو به خودم یاد اوری کردم و گفتم که اگر این رابطه شکل نگرفت هیچ اشکالی نداره . فرصت های بی نهایتی در انتظارمه .
و به راحتی در کمال احترام و حس خوب از هم خدافظی کردیم .
یه جمله هست که فکر کنم حتی رو لباس استاد هم بود . Be the change you want to see in the world
تو اون تغییری باش که میخوای تو دنیا ببینی . استاد هم گفته بود وقتی افراد از هم جدا میشن تمام اون خاطرات خوبشونو فراموش میکنن .
منم با خودم میگفتم چه کار بدی .
پس من میشم همون تغییری که میخوام تو اطرافم ببینم .
این موضوع اصلا باعث نمیشه بخوام از طرف مقابلم بد بگم . اصلا .
اون فرد باورهای خودش رو داشت که برای من کاملا قابل احترام . نکات مثبت بسیار زیادی که باعث شد احساس کنم تو همین مدت خیلی کوتاه اشناییمون خیلی چیز ها ازش یاد گرفته باشم .
به قول قران که میگه ( خیر فی ما وقع )
اگر بخوام دنبال نکات مثبت بگردم .
اول باید بگم که چه انسان های فوق العاده ای پیدا میشن که بهت اهمیت میدن و با همچین احترامی نظرشون رو بیان میکنن .
و اینکه این اتفاق تمام برام تجربه بود . یه تجربه عالی . خیلی از قبل بزرگ تر شدم .
خدارو شکر میکنم و باز هم به مسیر زندگیم ادامه میدم
مسیر زندگی خیلی قشنگه ️
تمام لحظات تلخ و شیرینش به یاد موندنیه
مثل طعم شکلات رو یه قهوه دلچسب که حالتو جا میاره
دوستان عزیز همتونو دوس دارم
دوس دارم در کنار هم بشیم همون تغییری که همیشه میخواستیم تو اطرافمون بووجود بیاد
عاشق همتون هستم
در پناه خدای زیبا
فعلا (◕ᴗ◕)
سلام به همه دوستان گلم
سلامی گرم خدمت استاد گراااامی ام🫶
استاد عزیزم امدم منم با شرکخود مبارزه کنم منم تو شرایطی بودم که واقعا به این آگاهی ها نیاز داشتم به این تلنگر ها نیاز داشتم که چقدر من از صبح که روزمو که شروع میکنم خواسته یا ناخواسته و غیر… وقتی نگاه میندازم به رفتار هام به عمل هام رد شرک میبینم
امروز هم روزی برای خودم خلق کرده بودوم که توضیح ندم بهتر ب شدت منفی امدم سایت زدم منو هدایت کن به نشانه امروزم رو .. خدا یه من بقض گلوم رو گرفت اشکام بی اختیار شد که چقدر شرک واضح واضح تر بود توی رفتار امروزم ، خدا یا سپاس گذارم که اینقدر منو دوست داری که نزاشتی با این غصه بخوابم هدایتمکردی سایت هدایتی ام به نشان هدایتی ام به اون جیزی که بهش نیاز داشتم هدایتم کردی سپاس گذارتم پروردگارم ای مهربانه ترین مهربانه من️️ سپاس گذارم از تون استاد عزیزم با این فایل های که چقدر مسیر رو برامون راحت راحتر میکنن برای رسیدن به توحید به ایمان و رسیدن در راه خداوند سپاس گذار تون هستم🫶🫶
شاد باشید رها️️
به نام خدای یکتا
سلام از ته دل به استاد عزیز و دوستان گرانقدرم
یه چند مدتیه از کامنت گذاشتن فراری شدم و الان سعی کردم به این نجوا ها مهر سکوت بزنم و کامنت بزارم
یه حدیثی از دوران مدرسم یادمه اینکه شرک محسوس تر از مورچه سیاهی که توی تاریکی روی یک تخته سنگ سیاه حرکت میکنه هست
گاهی بعضی اتفاقات یا احساسات به ظاهر خوب شرک محسوب میشن
اینکه زیستن و خالق بودن خودت رو وابسته به چیزی یا کسی بدونی خودش یه نوع شرک عظیمه
عشق و دوست داشتن زیباست
زمانی که به دور از وابستگی باشه
به دور از توجه روی دنیای بیرون
هر اتفاق زندگی خداست
شعفی که قلبت رو فرا میگیره اون خداست
لبخند روی لب کودکی که باهاش بازی کردی
اونم خداست
چه قدر اون خدایی که بهمون نشون دادن با خدایی که الان تنها یه بخش خیلی اندک و مبهمی ازش میدونم متفاوته
چه قدر این خدا مهربونه چه قدر عاشق ماست
اونقدر عاشق که میگه تو بگو چی میخوای من همون برات میشم
ثروت میخوای؟ جاری میشم تو زندگیت به شکل ثروت
عشق میخوای؟ برات از هر جایی که ببینی عشق میفرستم
از ته قلبم برای همه آرامش و زندگی با احساس لیاقت فراوان و عزت نفس بسیار بالا آرزومندم.
به نام خدایی که هر چه دارم از اوست..
عرض ادب و سلام به این جمع بینظیر
خداروشکر که در این مسیر بینظیر هستم
چقدررر من فایل های این شکلی رو دوست دارم، چون همیشه پاشنه آشیل من برای رشد نکردنم همین بود! توحید توحید توحید
بارها باید تکرار کنم که معنی واقعی شرک یعنی چی.
چقدر مهمه دونستن این موضوع که خداوند همه چیز رو می بخشه الّا شرک
باید خیلی رو این موضوع فکر کنم و بارها یادآوری کنم که مگه تو این شرک چی هست و چه اتفاقی میفته؟
چرا خدا گفته نمیبخشم..
خب وقتی راجب این موضوع کمی تفکر میکنم متوجه اشتباهاتم در گذشته و حتی حال حاضر میشم.
متوجه میشم چرا تا یجایی کارام داشت درست پیش میرفت و یهو اونجایی که باید به نتیجه می رسید خراب میشد..
چرا دارم کارهارو انجام میدم ولی همش نگرانم، ترس دارم، اضطراب دارم..
چرا دارم کارهارو انجام میدم ولی منتظر یه نفرم بیاد هوامو داشته باشه، بیاد رابطه بزنه، بیاد کمکم کنه
چرا همش قدرت رو میدم دست کس دیگه
خب خیلی سادست: اما خیلی مهمه و اول باید بدونم شرک یعنی چی؟
از هر کسی می پرسی شرک چیه میگه یعنی اینکه باید خدا رو قبول داشته باشیم و شریکی برای خدا قرار ندیم.
خب تا اینجاش درسته ولللی کار از اونجایی خراب میشه که میگم خدا رو قبول دارم اما فلانی پدرم رو درآورده
خدارو قبول دارم اما ببین مملکت رو چیکار کردن
خدارو قبول دارم اما ببین همسرم چیکار میکنه
و هزاران اما و اگر دیگه..
اینجاست که با کمی تفکر متوجه میشیم که اصلا نفهمیدیم که خدارو قبول دارم یعنی همه چیز دست خداست. قدرت خداست، فرمانروای کل جهان هستی خداست و می رسیم به همون جمله معروف که هیچ برگی از درخت نمیفته مگر به اذن خدا.
خب اگر اینطوریه پس چرا میگم فلانی منو اذیت میکنه، مگر فلانی یه قدرت فارغ از خدا داره؟
اینجاست که به حرف استاد می رسم که توحید عملی باید داشته باشیم و در عمل اجراش کنیم.
و اما قشنگ ترین قسمت موضوع اینجاست که همین خدا گفته خالق زندگیه خودت، خود تویی و خودتی که شرایط همه جانبه زندگیت رو انتخاب میکنی که چطوری باشه.
و اینجاست که آرامش و قدرت فوق العاده ای در درونم می جوشه.
خودمم که زندگیم رو خلق میکنم. کسی که باور داره خالق زندگی شه نگران هیچ چیزی نیست. خب هر چیزی که نیاز داشته باشه رو خلق میکنه دیگه..
و یکی از قشنگترین موضوعاتی که استاد مطرح کردند: چیزهایی که به ظاهر امکانپذیر نیست و به ظاهر غیر ممکنه، اگر باورش کنی و محدودیتهای ذهنت رو برداری امکانپذیر میشه خدا درها رو باز میکنه و هدایت میکنه به مسیر..
الهی شکرت..
هرگز تبدیلی در سنت الهی نخواهی یافت..
به نام خداوند بخشنده و هدایتگرم
خدایا شکرت برای فراوانی و نعمت در زندگیم
سلام استاد عزیزم سلام مریم جانم
سپاسگذار خداوند هستم که منو با شما آشنا کرد که بسیار خوشحالم که هر روز تغییر دارم میکنم امروز کنترل ذهن عالی داشتم و تا الان حسمو خوب نگه داشتم و خودمو تحسین میکنم که برای هدفم قدمی کوچیک برداشتم خدایا شکرت سپاسگزارتم
استاد دوستتون دارم یاحق