اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خب من پیدا کردم مثلا من دلم میخواد قسمت ها جاها و … ک هستم خودم باشم و حد فاصل بقیه با من حفط بشه و خودم حکومت کنم خب اینو چطور عوض کنم ؟ دوست دارم حرف حرف خودم باشه ؛ تو محدوده ای ک هستم سعی و خطا بکنم کارای دوست دارم حرفای دوست دارم بزنم و … چطور این ویژگی رو حل و اصلاح بکنم ؟ شاید اون استقلال داشتنه حس مالکیت داشتن ک البته من فک میکنم این ویژگی رو بعصیا داشته باشن مثلا هر کسی دلش میخواد کارفرما خودش باشه یا ملک و جا ماله خودش باشه و … هر چند همه اصلش برا خداست ولی خب یه حدود قلمرویی و مرزی باشه ..نمیدونم دقیقا راهنماعیم کنید لطفا چه باوری داشته باشم ک به آرامش برسم و درست بشه سپاسگزارم از فایلای بسیار عالی شما و راهنماعی های بموقع شما
سلام به دوستان خوبم که با کامنت های زیباتون به همه انگیزه میدین
من رضا هستم و برنامه نویسم و این اولین بارم هست که کامنت میزارم
خب من مشکل اساسی که در مورد پول ساختن هست رو تقریبا پیدا کردم من شاید روزی 8 تا 14 ساعت کار کنم و خب خیلی روزها زیاد هم کار میکنم ولی نتیجه دلخواهم رو نگرفتم
و اما جالب برام شد چون امروز فهمیدم مشکل کجاست “باور من نمیدونم کجاش اشتباه که از بزرگ شدن یه بیزینس میترسم و حتی باور ندارم بزرگ بشه و .. غیره که گیرم همینجا”
و حتی یه جاهایی مثلا سایت خیلی خوبی بالا اوردم یه سرویسی میدم و به خاطر این باور اشتباهم اونو خفه میکنم همین اول کار با این که تازه استارتش زدم و خوب هم کاربر داره و داره رشد میکنه
و حتی شاید چندین هفته هست از خودم از خدای خودم میپرسم کجا مشکله دیگه حتی تاب توان کار کردن ازم گرفته شده بود که هرسری به یه دلیلی از اون بیزینسی که استارت زدم رشد نکنه و خفه بشه تا پا به اوج بزاره
و دوستان خوبم هم میخوام که رو کامنت من با کلمات زیباشون پاسخ بدن و خوش حال تر بشم چندین باور در این باره پیدا کردم و یه کمی هم ربطش به گذشتم پیدا کردم که چه اتفاقاتی افتاده تا این باور من که بیزینس باور ندارم که رشد کنه محکم تر شده
به شخصه با فکر کردن ب مسیله پترن موردی پیدا نکردم که پترنی را توی کسی دیده باشم و دوباره روش حساب کرده باشم. در واقع زیاد این پترن هارو در روابط خودم ندیدم اما یکسری موارد رو در جاهای دیگه دیدم.
یکی از پترن هایی که در خودم دیدم در رابطه با عادات بدی که داشتم بوده و هر بار ب خودم میگفتم که ایندفعه دیگع انجام نمیدم ، اما باز هم نهایتا دوباره اون کارو انجام میدادم.
مواردی که پترن را در افراد دیده ام :
یکی از اطرافیانم سالهاست ک اعتیاد ب مواد مخدر داره: تقریبا پنج شیش باری میشه که خونوادش فرستادنش کمپ ولی هربار ک برگشته دوباره رفته سمت مواد.
همسرش هم چند بار ترکش کرده ولی هر بار ب حرفاش اعتماد کرده و دوباره برگشته پیشش ولی نهایتا رابطشون ب جدایی خاتمه یافته .
موردی دیگه اینکه یکی عادت بدی داره و سر این مسئله خونوادش خیلی مخالفت میکنن. و یک پترنی تو رفتار این فرد وجود داره و هربار که اون کارو میکنه ، میگه قول میدم دیگه این کارو نکنم. و جالبه که هر بار خونوادش(پدرش) دلرحمی میکنن و دوباره بهش فرصت میدن.
مورد دیگه اینکه توی محل کار ، بعضی پرسنل خیلی اوقات سر وقت حاظر نمیشوند و با اینکه همیشه هم بهشون اخطار میدن که باید سر وقت بیان کار اما میبینیم ک باز هم طرف این پترن رو تکرار میکنه.
سلام وخسته نباشید خدمت استاد عباسمنش وتمام دوستان من اگه بخوام از تجربه هام بگم اولش بر میگرده به حدودا 10سال پیش برای یه پیمانکار کار کردم و بعد مدتی کار وتعطیل کرد و من وقتی واسه طلبم بهش گفتم چندین بار امروز وفردا میکرد تا یه روز گفت یه مقدار کار دارم بیا انجام بده حقوقتم میدم بعد دوسه روز دوباره خبری ازش نشد و فقط وعده ووعید میدادوخیلی از لحاظ روحی احساساتی لطمه روحی خوردم دومین تجربه تو ی کسب وکار جنس رو بصورت قرضی به فروشگاهی داده بودم که بعداز چهارماه گفت آقا بزار اول مدارس خلاصه اول مدارس شد و بازم گفت من دارم چکها رو پاس میکنم وتوان پرداخت روندارم ویه روز دوباره گفت بچم مریضه و از این تجربه بسیارباعث زجر اور واحساس خشم وناراحتیم و وقت تلف کردنم شد و مورد بعدی چند وقت پیش هر قصابی میرفتم اون مقداری که میخواستم یازیاد میذاشتن ویا بدقولی میکردن و میگفتن فلان گوشت را فردا میاریم یا گرون شده ولی این بار خدارو شکر زود به قول استاد میرفتم برا پلن بی رو اجرا میکردم و میرفت سراغ قصابی دیگه که بتونه خواسته منو انجام بده .وتجربه دیگه ای که داشتم دوست داداشم قرار بود گوشی موبایل منو تعمیر کنه و بعد از کلی امروز وفردا کردن وبهانه گوشی رو درست میکنه که دوباره بعد چند روز گوشی ایراد رو پیدا میکنه وداداششم گفت قراره یه گوشی رو تعمیر کنه واست منم طبق همین فایل هدایتی از سمت استاد خوبیها گفتم اصلا نمیخواد خودم یه کاریش میکنم واقعا با این آموزها زنجیرها وگرها ی زندگی کم کم دارن پاره میشن وباز میشن بازم کمال تشکر رو از استاد عباسمنش رو دارم .خدا پشت وپناهتون
پارتنر من یکی از افراد عالی زندگیم هست و ویژگی های بسیار عالی زیادی داره که واقعا من عاشقشم ولی خب از کسایی که همیشه قراره یه کاریو انجام بدن و نمیدن پارتنرمه .
هر دفعه که قراره همو ببینیم توی دانشگاه ، بیرون و یا خونه ایشون 98 درصد مواقع دیر میکنه و هر دفعه ناراحت میشه و دلایل منطقی میارن که شامل ایناست:
اتوبوس خراب شد.
خواب موندم.
ناهار نخورده بودم.
مامانم گفت باید فلان کارو کنم و… .
خلاصه که ایشون هر دفعه دیر میان و من از این عادت بشدت اذیت میشم. پس دفعه ی آخری که قرار گذاشتیم که همو ببینیم من دیدم ایشون پیامی ندادن و آنلاین نشدم و تماس هامو جواب ندادن و من مطمئن شدم که خواب موندن. پس نشستم و این فایلو دیدم درست وقتی که این الگو تکرار شد برای بار چندم .
من فایلو گوش کردم و به این نتیجه رسیدم که از اولی ک من بیدار بودم و قرار بود فلان ساعت فلان جا میبودیم نباید منتظر میشدم که بعد از مطمئن شدن اینکه خواب مونده ، فایل رو گوش کنم و به کارام برسم، چون ایشون طبق اون pattern عمل میکنه و هر چقدرم من درست عمل کنم ایشون اون مدلی عمل میکنه و من باید قبل از اینکه مطمئن شم اون پترن دوباره داره عملی میشه پلن ب رو عملی کنم . چون بالاخره نتیجه یکیه ولی حداقل وقتی که من در حال اجرای پلن ب باشم حداقل احساس خودم بهتره که از اون زمان استفاده ی بهتری بردم.
مثال دیگه اینه که همیشه سر یه چیزایی قرار میزاریم و تقریبا هر دفعه که وقت اجرایی کردنش میرسه ایشون احساساتی تصمیم میگیره و اون رو فراموش میکنه . مثل درس خوندن مون که عوامل زیادی اخیرا باعث میشن که این کار به فردا موکول بشه ، فردایی که قراره توی زمان کمتر اون کارو سطحی تر انجام بدیم .
البته ما هر روز در حال بهبود بخشیدن به عادتهامونیم و واقعا ایشون داره بهتر از قبل عمل میکنه توی خیلی از مسائل .
از شما استاد عزیز سپاسگذارم که این نکات رو با ما به اشتراک میگذارید.
خانواده ای که هر لحظه در کنارش رشد وبزرگ شدنم رو می بینم وحس می کنم.
من الگوهای تکرار شونده رو بارها در محل کارم دریکی از همکارانم مشاهده کردم که متاسفانه با این که دوازده ساله باهم کار می کنیم هنوز هیچکدوم نتونستیم دوستی ودشمنیش رو بفهمیم.وهر بار به خاطر مطرح کردن خودش به یکی از ماها که شش نفر دیگه هستیم ضربه میزنه.
واین الگو مدام تکرار میشه و متاسفانه یه جورایی بقیه ازش حساب میبرن با اینکه ذاتشو می شناسن. که در این رابطه من تونستم یه مقدار خودم رو بالا بکشم وقدرت رو به خدا بدم نه به اون که همین تغییر باور وتغییر نگاه باعث شده موضعش رو نسبت به من تغییر بده ویه کم محافظه کارانه تر با من رفتار کنه .مدتها بود مصون مانده بودم وتعریفاش نصیبم میشدواین تنها به واسطه این بود که یاد گرفتم تا وقتی به کسی قدرت ندم نمی تونه تاثیری در زندگی من داشته باشه واین باور رو ساختم که خدا حامی قدرتمنده منه ومنو عاشقانه دوست داره.
اما من هم بعضی وقتا در تله های اون گیر میافتم( با اینکه می دونم کسی که ضعف رفتاری داره ترکش نمی کنه بلکه تکرارش می کنه)اون موقع می فهمم هنوز خیلی راه دارم باید بیشتر از اینها روی خودم وعزت نفسم کار کنم تا کلا دسترسی فرکانسی به من نداشته باشه،واین چیزی نیست که من بتونم در اون تغییرش بدم باید خودم رو ارتقا بدم.
امروز مجدد در دام پترنی که داره گیر افتادم وروزم رو جالب شروع نکردم بیشتر از اینکه از اون ناراحت باشم از خودم ناراحت بودم که چرا باید دوباره گیر بیفتم من که بارها وبارها این الگو رو در رفتار اون نسبت به خودم ودیگران مشاهده کردم چرا باید گیر بیفتم که صد البته گیر افتادن من هم ضعف رفتاری وپترن منه یا میشه گفت پاشنه آشیل منه که باید همواره روش کار کنم…اول صبح کلی حالم وحسم بد شد اما می دانستم نباید در این حس بمانم واین حس وحال بد رو مثل یه گاری خیلی سنگین قدیمی حمل کنم اینجا جاییه که باید امتحان عملی درسای استاد رو پس بدم .
از خدا هدایت خواستم وبه هدایتی که اومد عمل کردم،
فهمیدم، میشه فقط باتغییر فکر وبا تغییر حسم روزی رو که اونجوری شروع شد با حس عمیق شکر گزاری تموم کنم،با مرور تجربه های قشنگ با مرور حس خوب یه خرید خوب،میشه توجه کنم به مهربانی های همسرم وخنده های دلچسب وشیرین فرزندم با چهره معصومش،میشه توجه کنم به فایلای زیبای زندگی در بهشت میشه هر لحظه با استاد از اون همه زیبایی پارادایس زیبا لذت ببرم وشکر گزاری کنم میشه توجه کنم به کامنتهای زیبای سایت که بوی توحیدی بودنشون حالمو خوب می کنه،میشه با مریم عزیز شایسته سفر کنم ،میشه کلا روزم رو عوض کنم باشکر گزاری ودریچه های قلبم رو باز کنم به روی دنیایی زیبا تر بهتر پر برکت تر،میشه با فرکانس خدا همراه بشم وسوار بر دوش خدا در بیکران الهی سیر کنم وهمه نگرانی ها و دلواپسی ها رو بسپرم به خودش ،و فقط لذت ببرم واز عشق الهی مست بشم وحالا من باشم و آخر شب با یه حال خوب که نتونم کلمه ها رو کنار هم قرار بدم برای توصیفش…
که در هر حرفشون به لطف الله یه دری به روی ما باز میشه ک قبلا بهش توجهی نکرده بودیم
در مورد الگوهای تکرار شونده
من خودم پترن دارم
اونم اینکه من میخوام رفتار بدی مثل درد دل کردن رو ترک کنم
انقدر خود افشایی نکنم پیش دیگران ولی نمیتونم اینکارو کنم هر سری این پترن در من تکرار میشه
و اغلب مواقع شاید طرف ب روم نیاره در حال حاضر ولی در آینده احتمال آسیب از طرف همون شخصی ک من اون رو امین خودم قرار دارم ممکنه اتفاق بیوفته
اصلا فرض بر این میگیریم آسیبی به ب من نزنه
من خودم خیلی با خودم درگیرم ک ای بابا باز من نتونستم جلو دهن خودمو بگیرم
اصلا چه لزومی داره که من دیگران رو از زندگی خودم باخبر کنم
البته یه چیزی هم این وسط هست ک بعضی وقتام من اگه حرفی نزنم از زندگیم حرفی برای گفتن پیدا نمیکنم ک بزنم و بین من و طرف مقابل سکوت میشه و حس بدی پیدا میکنم
من هم کاملا مثل شما بودم و همیشه فضای خالی بین صحبتها رو فکر میکردم بلید من پر کنم و مرتب از خودم آمار میدادم از یه جایی به این نیتجه رسیدم سکوت کنم و شنونده باشم و تمرین میکردم ببینم اگه من حرب نزنم طرف داره چیکار میکنه و چی میگه و به نوعی نظاره گر خودم شدم و این باعث شد کمی خود دار تر بشم و عزت نفسم هم رفت بالاتر و دیگه به خودم گفتم دست از لودگی بردار و با کلاس بشین اجازه بده دیگران هم صحبت کنند الان عالیه عالی نشدم اما خیلی کیف میکنم وقتی به خودم توجه میکنم و میبینم ساکت شدم و بیشتر گوش میدهم و این لذتش بیشتره اما خیلی تمرین ه سختی است امیدوارم ازش لذت ببری
استاد عزیزم اول از همه میخام ازت تشکر کنم که حداقل ترین دستاورد ما از اموزش های شما خودشناسیه
من تازه دارم میفهمم که اصلا من مهدی کی هستم
چه نقاط قوت و چه نقاط ضعفی دارم.
یادمه دوران دانشگام خیلی بخاطر اوضاع مالی بدی که داشتم سختی های زیادی رو تحمل میکردم و از خیلی خوشی و تفریح و حتی هزینه های روزمره ام میزدم بطوری که روزی یه وعده غذا اونم ارزون ترین غذا مثلا یه ساندویج فلافل میخوردم که پولام تموم نشه چون پول زیادی نداشتم که البته اون موقع من با این مباحث و با استاد عزیزم اشنا نبودم و باورهای بسیار محدودکننده ای داشتم ولی به هرحال با همون اوضاع مالی که داشتم یه دوستی پیداکردم تو دانشگاه که وضعیت مالی خیلی خوبی داشت ولی معتاد بود و خانواده اش براش هرماه پول میفرستادن
خلاصه سرتون رو درد نیارم این دوست ما هر چندروز یک بار از من پول قرض میگرفت برای خرید مواد و من هم که پول زیادی نداشتم و قدرت نه گفتن هم که اصلا نداشتم بخاطر کمبود عزت نفسم و از روی اجبار و دودلی و فوش دادن به خودم که چرا این کار رو میکنم ولی هردفعه بهش پول قرض میدادم و یک بار هم پول منو پس نداد و فقط هی ازم پول قرض میگرفت و من هم این روند رو تکرار میکردم و این بدهیش هی زیادتر و زیادتر شد و فشاری که من به خودم میاوردم هم بیشتر و بیشتر
خلاصه اینکه اخرش پول مارو که پس نداد هیچ هنوز پشت سرمون هم بدگویی کرد و دوستی ماهم برای همیشه تموم شد
ولی نکته ماجرا اینجاس که من اگه اون موقع این اگاهی های این جلسه رو داشتم بعد از 2 بار دیدن الگوی تکرار شونده دوستم
دیگه بهش پولی نمیدادم
یعنی اگه با این مباحث اشنا بودم اصلا قرض نمیدادم چه برسه به چندین و چندبار
این اولین مثالی بود که به ذهنم اومد
در پناه ایزد یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشین…
سلام استاد نازنینم ؛ سلام دوستان پر از عشق و ذوق من
سلام و خداقوت به بچه های باحال پشت صحنه سایت علل خصوص مریم عزیز
امید دارم هر جای این جهان زیبا هستید ؛ شاد ، سلامت و ثروتمند باشید
بریم سراغ نکات کلیدی و کار آمدی که تو این فایل استاد عزیزم با ما به اشتراک گذاشتند
اول استاد عزیزم رو تحسین کنم که خیلی خیلی با عزت نفس و تسلط بیشتر دارن فایل ها رو آماده میکنند و عیننا شکوفایی چندین باره رو تو وجود استاد میشه حس کرد ، تبررررررریک میگم استاد خفن
دوم از چند روز گذشته خودم بگم که واقعا سردرگم شده بود و کنترل افکار و احساساتم رو از دست داده بودم و خداروشکر با یه فایل از قسمت نشانه های من و دو فایل جدیدمنتشر شده روی سایت در مورد الگوهای تکراری کامل فید بک به آرامش درونیم زدم و هر 3 فایل هم تو این شرایط واقعا برای من کاربردی بودن ، که تو فایل گفتگویی استاد با دوستان قسمت 51 در مورد شهود صحبت شده بود و این دو فایل زیبا و پر محتوا که واقعا پر از نکات کلیدی و آموزش های تاپ هستن بود
میخوام در مورد قسمتیبراتون بگم که برای من فوق العاده بود و عمیقا به همچین نکته ای برای پیش روی توی زندگیم احتیاج داشتم چیزی که چند مدتی هم بود مستقیم یا غیر مستقیم درگیرش بودم و دقیقا نمیدونستم چه تصمیمی باید در موردش میگرفتم که راستش رو بخوایید قبلا هم با یکسری نشانه ها مواجه شده بودم ولی دیگه به این وضوح مسیر رو برام مشخص نکرده بود که بابت این موضوع از خدای مهربونم که بهترین استاد دنیا رو در مسیر من قرار داده شاکرم
این قسمت فوق العاده برای من ” پترن ” هستش که واقعا کلیدی بود و مدتی بود با یه کمپانی اسم و رسم دار وارد قرارداد شده بودم ولی به تعهداتش نصف و نیمه یا با تاخیر عمل میکرد از طرفی چون نیاز داشتم به همکاری باهاشون سر سازش رو پیش گرفته بودم به امید اینکه وارد فاز های بعدی کار بشیم درست میشه چون یه کمپانی برند هستش و خودم رو متقاعد میکردمکه اینا بخاطر ارزش برند خودشونم که شده کارا رو اوکی میکنند و دیگه بی تعهدی نمیکنند ولی با این فایل تصمیم مسمم خودم رو گرفتم و متوجه شدم این عدم تعهد یه پترن اون مجموعه هستش و من کلا نمیتونم با همچین ساختاری کار بکنم و از این لحظه جلوی نشتی این انرژی رو بصورت کامل گرفتم
و از همین حالا هم توی ذهن خودم درحال رسد کردن این کد مخرب و باور اشتباه هستم تا از این به بعد با همچین مسائلی بر نخورم نا گفته نماند که من اکثریت همکار های که دارم دقیقا اون طوری هستند که خودم دوست دارم و واقعا خداروشکر میکنم همچین انسان های وجود دارند که متعهدانه کارهاشون رو پیش میبرند
از استاد عزیزم بابت این راهنمایی و مشاوره به موقعش با این فایل با ارزش بی نهایت تشکر میکنم
همگی درپناه خدای مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید
با سلام.من ی سوال دارم. مگر اینطورنیست ک اگر باور خوب و مثبتی داشته باشیم نسبت ب ی مساله آن مساله با همان باور ب سمت مثبت خودش پیش میرود و تمام کائنات مسیر و ب نحوی مثبت برای ما با توجه ب باورمان ب سمت مثبت پیش میبرد.پس چرا نمیشود ب ی نفراعتمادکرد ک ی الگو تکراری را با توجه ب باور مثبت اندیش ما حداقل برای ما تکرار نکند؟؟
سلام نجمه جان در رابطه با سوالتون تا جایی که من از صحبتهای استاد درک کردم منظورشون این بود که شما وقتی همچین الگوهایی رو میبینید از طرف مقابلتون دیگه نباید روش حساب کنید و بر حسب اعتماد به اون طرف برنامه هاتونو بچینید…استاد هم گفتن که احتمالش هست که شاااید اون آدم تغییر کنه و درست بشه ولی اگر درست هم نشد شما برنامه هاتونو جوری بچینید که از اون شخص ضربه نخورید.یعنی پیش فرضتون این باشه که اون آدم قابل اعتماد نیست و من باید فقط رو خودم حساب کنم اگر اون آدم درست شد که چه بهتر اگرم نشد شما دیگه ضربه نمیخورید چون فقط روی خودتون حساب کردید نه اون شخص…امیدوارم که این مطلب رو درست درک کرده باشم و درست انتقال داده باشم…
خب من پیدا کردم مثلا من دلم میخواد قسمت ها جاها و … ک هستم خودم باشم و حد فاصل بقیه با من حفط بشه و خودم حکومت کنم خب اینو چطور عوض کنم ؟ دوست دارم حرف حرف خودم باشه ؛ تو محدوده ای ک هستم سعی و خطا بکنم کارای دوست دارم حرفای دوست دارم بزنم و … چطور این ویژگی رو حل و اصلاح بکنم ؟ شاید اون استقلال داشتنه حس مالکیت داشتن ک البته من فک میکنم این ویژگی رو بعصیا داشته باشن مثلا هر کسی دلش میخواد کارفرما خودش باشه یا ملک و جا ماله خودش باشه و … هر چند همه اصلش برا خداست ولی خب یه حدود قلمرویی و مرزی باشه ..نمیدونم دقیقا راهنماعیم کنید لطفا چه باوری داشته باشم ک به آرامش برسم و درست بشه سپاسگزارم از فایلای بسیار عالی شما و راهنماعی های بموقع شما
سلام به دوستان خوبم که با کامنت های زیباتون به همه انگیزه میدین
من رضا هستم و برنامه نویسم و این اولین بارم هست که کامنت میزارم
خب من مشکل اساسی که در مورد پول ساختن هست رو تقریبا پیدا کردم من شاید روزی 8 تا 14 ساعت کار کنم و خب خیلی روزها زیاد هم کار میکنم ولی نتیجه دلخواهم رو نگرفتم
و اما جالب برام شد چون امروز فهمیدم مشکل کجاست “باور من نمیدونم کجاش اشتباه که از بزرگ شدن یه بیزینس میترسم و حتی باور ندارم بزرگ بشه و .. غیره که گیرم همینجا”
و حتی یه جاهایی مثلا سایت خیلی خوبی بالا اوردم یه سرویسی میدم و به خاطر این باور اشتباهم اونو خفه میکنم همین اول کار با این که تازه استارتش زدم و خوب هم کاربر داره و داره رشد میکنه
و حتی شاید چندین هفته هست از خودم از خدای خودم میپرسم کجا مشکله دیگه حتی تاب توان کار کردن ازم گرفته شده بود که هرسری به یه دلیلی از اون بیزینسی که استارت زدم رشد نکنه و خفه بشه تا پا به اوج بزاره
و دوستان خوبم هم میخوام که رو کامنت من با کلمات زیباشون پاسخ بدن و خوش حال تر بشم چندین باور در این باره پیدا کردم و یه کمی هم ربطش به گذشتم پیدا کردم که چه اتفاقاتی افتاده تا این باور من که بیزینس باور ندارم که رشد کنه محکم تر شده
تشکر از استاد خوبم و دوستان گلم
بنام خدا
سلام دوستان
سلام استاد جان
به شخصه با فکر کردن ب مسیله پترن موردی پیدا نکردم که پترنی را توی کسی دیده باشم و دوباره روش حساب کرده باشم. در واقع زیاد این پترن هارو در روابط خودم ندیدم اما یکسری موارد رو در جاهای دیگه دیدم.
یکی از پترن هایی که در خودم دیدم در رابطه با عادات بدی که داشتم بوده و هر بار ب خودم میگفتم که ایندفعه دیگع انجام نمیدم ، اما باز هم نهایتا دوباره اون کارو انجام میدادم.
مواردی که پترن را در افراد دیده ام :
یکی از اطرافیانم سالهاست ک اعتیاد ب مواد مخدر داره: تقریبا پنج شیش باری میشه که خونوادش فرستادنش کمپ ولی هربار ک برگشته دوباره رفته سمت مواد.
همسرش هم چند بار ترکش کرده ولی هر بار ب حرفاش اعتماد کرده و دوباره برگشته پیشش ولی نهایتا رابطشون ب جدایی خاتمه یافته .
موردی دیگه اینکه یکی عادت بدی داره و سر این مسئله خونوادش خیلی مخالفت میکنن. و یک پترنی تو رفتار این فرد وجود داره و هربار که اون کارو میکنه ، میگه قول میدم دیگه این کارو نکنم. و جالبه که هر بار خونوادش(پدرش) دلرحمی میکنن و دوباره بهش فرصت میدن.
مورد دیگه اینکه توی محل کار ، بعضی پرسنل خیلی اوقات سر وقت حاظر نمیشوند و با اینکه همیشه هم بهشون اخطار میدن که باید سر وقت بیان کار اما میبینیم ک باز هم طرف این پترن رو تکرار میکنه.
سلام وخسته نباشید خدمت استاد عباسمنش وتمام دوستان من اگه بخوام از تجربه هام بگم اولش بر میگرده به حدودا 10سال پیش برای یه پیمانکار کار کردم و بعد مدتی کار وتعطیل کرد و من وقتی واسه طلبم بهش گفتم چندین بار امروز وفردا میکرد تا یه روز گفت یه مقدار کار دارم بیا انجام بده حقوقتم میدم بعد دوسه روز دوباره خبری ازش نشد و فقط وعده ووعید میدادوخیلی از لحاظ روحی احساساتی لطمه روحی خوردم دومین تجربه تو ی کسب وکار جنس رو بصورت قرضی به فروشگاهی داده بودم که بعداز چهارماه گفت آقا بزار اول مدارس خلاصه اول مدارس شد و بازم گفت من دارم چکها رو پاس میکنم وتوان پرداخت روندارم ویه روز دوباره گفت بچم مریضه و از این تجربه بسیارباعث زجر اور واحساس خشم وناراحتیم و وقت تلف کردنم شد و مورد بعدی چند وقت پیش هر قصابی میرفتم اون مقداری که میخواستم یازیاد میذاشتن ویا بدقولی میکردن و میگفتن فلان گوشت را فردا میاریم یا گرون شده ولی این بار خدارو شکر زود به قول استاد میرفتم برا پلن بی رو اجرا میکردم و میرفت سراغ قصابی دیگه که بتونه خواسته منو انجام بده .وتجربه دیگه ای که داشتم دوست داداشم قرار بود گوشی موبایل منو تعمیر کنه و بعد از کلی امروز وفردا کردن وبهانه گوشی رو درست میکنه که دوباره بعد چند روز گوشی ایراد رو پیدا میکنه وداداششم گفت قراره یه گوشی رو تعمیر کنه واست منم طبق همین فایل هدایتی از سمت استاد خوبیها گفتم اصلا نمیخواد خودم یه کاریش میکنم واقعا با این آموزها زنجیرها وگرها ی زندگی کم کم دارن پاره میشن وباز میشن بازم کمال تشکر رو از استاد عباسمنش رو دارم .خدا پشت وپناهتون
پارتنر من یکی از افراد عالی زندگیم هست و ویژگی های بسیار عالی زیادی داره که واقعا من عاشقشم ولی خب از کسایی که همیشه قراره یه کاریو انجام بدن و نمیدن پارتنرمه .
هر دفعه که قراره همو ببینیم توی دانشگاه ، بیرون و یا خونه ایشون 98 درصد مواقع دیر میکنه و هر دفعه ناراحت میشه و دلایل منطقی میارن که شامل ایناست:
اتوبوس خراب شد.
خواب موندم.
ناهار نخورده بودم.
مامانم گفت باید فلان کارو کنم و… .
خلاصه که ایشون هر دفعه دیر میان و من از این عادت بشدت اذیت میشم. پس دفعه ی آخری که قرار گذاشتیم که همو ببینیم من دیدم ایشون پیامی ندادن و آنلاین نشدم و تماس هامو جواب ندادن و من مطمئن شدم که خواب موندن. پس نشستم و این فایلو دیدم درست وقتی که این الگو تکرار شد برای بار چندم .
من فایلو گوش کردم و به این نتیجه رسیدم که از اولی ک من بیدار بودم و قرار بود فلان ساعت فلان جا میبودیم نباید منتظر میشدم که بعد از مطمئن شدن اینکه خواب مونده ، فایل رو گوش کنم و به کارام برسم، چون ایشون طبق اون pattern عمل میکنه و هر چقدرم من درست عمل کنم ایشون اون مدلی عمل میکنه و من باید قبل از اینکه مطمئن شم اون پترن دوباره داره عملی میشه پلن ب رو عملی کنم . چون بالاخره نتیجه یکیه ولی حداقل وقتی که من در حال اجرای پلن ب باشم حداقل احساس خودم بهتره که از اون زمان استفاده ی بهتری بردم.
مثال دیگه اینه که همیشه سر یه چیزایی قرار میزاریم و تقریبا هر دفعه که وقت اجرایی کردنش میرسه ایشون احساساتی تصمیم میگیره و اون رو فراموش میکنه . مثل درس خوندن مون که عوامل زیادی اخیرا باعث میشن که این کار به فردا موکول بشه ، فردایی که قراره توی زمان کمتر اون کارو سطحی تر انجام بدیم .
البته ما هر روز در حال بهبود بخشیدن به عادتهامونیم و واقعا ایشون داره بهتر از قبل عمل میکنه توی خیلی از مسائل .
از شما استاد عزیز سپاسگذارم که این نکات رو با ما به اشتراک میگذارید.
سلام به خانواده عزیزم
خانواده ای که هر لحظه در کنارش رشد وبزرگ شدنم رو می بینم وحس می کنم.
من الگوهای تکرار شونده رو بارها در محل کارم دریکی از همکارانم مشاهده کردم که متاسفانه با این که دوازده ساله باهم کار می کنیم هنوز هیچکدوم نتونستیم دوستی ودشمنیش رو بفهمیم.وهر بار به خاطر مطرح کردن خودش به یکی از ماها که شش نفر دیگه هستیم ضربه میزنه.
واین الگو مدام تکرار میشه و متاسفانه یه جورایی بقیه ازش حساب میبرن با اینکه ذاتشو می شناسن. که در این رابطه من تونستم یه مقدار خودم رو بالا بکشم وقدرت رو به خدا بدم نه به اون که همین تغییر باور وتغییر نگاه باعث شده موضعش رو نسبت به من تغییر بده ویه کم محافظه کارانه تر با من رفتار کنه .مدتها بود مصون مانده بودم وتعریفاش نصیبم میشدواین تنها به واسطه این بود که یاد گرفتم تا وقتی به کسی قدرت ندم نمی تونه تاثیری در زندگی من داشته باشه واین باور رو ساختم که خدا حامی قدرتمنده منه ومنو عاشقانه دوست داره.
اما من هم بعضی وقتا در تله های اون گیر میافتم( با اینکه می دونم کسی که ضعف رفتاری داره ترکش نمی کنه بلکه تکرارش می کنه)اون موقع می فهمم هنوز خیلی راه دارم باید بیشتر از اینها روی خودم وعزت نفسم کار کنم تا کلا دسترسی فرکانسی به من نداشته باشه،واین چیزی نیست که من بتونم در اون تغییرش بدم باید خودم رو ارتقا بدم.
امروز مجدد در دام پترنی که داره گیر افتادم وروزم رو جالب شروع نکردم بیشتر از اینکه از اون ناراحت باشم از خودم ناراحت بودم که چرا باید دوباره گیر بیفتم من که بارها وبارها این الگو رو در رفتار اون نسبت به خودم ودیگران مشاهده کردم چرا باید گیر بیفتم که صد البته گیر افتادن من هم ضعف رفتاری وپترن منه یا میشه گفت پاشنه آشیل منه که باید همواره روش کار کنم…اول صبح کلی حالم وحسم بد شد اما می دانستم نباید در این حس بمانم واین حس وحال بد رو مثل یه گاری خیلی سنگین قدیمی حمل کنم اینجا جاییه که باید امتحان عملی درسای استاد رو پس بدم .
از خدا هدایت خواستم وبه هدایتی که اومد عمل کردم،
فهمیدم، میشه فقط باتغییر فکر وبا تغییر حسم روزی رو که اونجوری شروع شد با حس عمیق شکر گزاری تموم کنم،با مرور تجربه های قشنگ با مرور حس خوب یه خرید خوب،میشه توجه کنم به مهربانی های همسرم وخنده های دلچسب وشیرین فرزندم با چهره معصومش،میشه توجه کنم به فایلای زیبای زندگی در بهشت میشه هر لحظه با استاد از اون همه زیبایی پارادایس زیبا لذت ببرم وشکر گزاری کنم میشه توجه کنم به کامنتهای زیبای سایت که بوی توحیدی بودنشون حالمو خوب می کنه،میشه با مریم عزیز شایسته سفر کنم ،میشه کلا روزم رو عوض کنم باشکر گزاری ودریچه های قلبم رو باز کنم به روی دنیایی زیبا تر بهتر پر برکت تر،میشه با فرکانس خدا همراه بشم وسوار بر دوش خدا در بیکران الهی سیر کنم وهمه نگرانی ها و دلواپسی ها رو بسپرم به خودش ،و فقط لذت ببرم واز عشق الهی مست بشم وحالا من باشم و آخر شب با یه حال خوب که نتونم کلمه ها رو کنار هم قرار بدم برای توصیفش…
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
براتون بهترینها رو آرزو می کنم.
سلام و درود فراوان به استاد عزیزم
که در هر حرفشون به لطف الله یه دری به روی ما باز میشه ک قبلا بهش توجهی نکرده بودیم
در مورد الگوهای تکرار شونده
من خودم پترن دارم
اونم اینکه من میخوام رفتار بدی مثل درد دل کردن رو ترک کنم
انقدر خود افشایی نکنم پیش دیگران ولی نمیتونم اینکارو کنم هر سری این پترن در من تکرار میشه
و اغلب مواقع شاید طرف ب روم نیاره در حال حاضر ولی در آینده احتمال آسیب از طرف همون شخصی ک من اون رو امین خودم قرار دارم ممکنه اتفاق بیوفته
اصلا فرض بر این میگیریم آسیبی به ب من نزنه
من خودم خیلی با خودم درگیرم ک ای بابا باز من نتونستم جلو دهن خودمو بگیرم
اصلا چه لزومی داره که من دیگران رو از زندگی خودم باخبر کنم
البته یه چیزی هم این وسط هست ک بعضی وقتام من اگه حرفی نزنم از زندگیم حرفی برای گفتن پیدا نمیکنم ک بزنم و بین من و طرف مقابل سکوت میشه و حس بدی پیدا میکنم
از دوستان میخوام که من رو راهنمایی کنن
که چطور این عادت مسخره رو ترک کنم
سلام دوست عزیز
من هم کاملا مثل شما بودم و همیشه فضای خالی بین صحبتها رو فکر میکردم بلید من پر کنم و مرتب از خودم آمار میدادم از یه جایی به این نیتجه رسیدم سکوت کنم و شنونده باشم و تمرین میکردم ببینم اگه من حرب نزنم طرف داره چیکار میکنه و چی میگه و به نوعی نظاره گر خودم شدم و این باعث شد کمی خود دار تر بشم و عزت نفسم هم رفت بالاتر و دیگه به خودم گفتم دست از لودگی بردار و با کلاس بشین اجازه بده دیگران هم صحبت کنند الان عالیه عالی نشدم اما خیلی کیف میکنم وقتی به خودم توجه میکنم و میبینم ساکت شدم و بیشتر گوش میدهم و این لذتش بیشتره اما خیلی تمرین ه سختی است امیدوارم ازش لذت ببری
به نام رب
استاد عزیزم اول از همه میخام ازت تشکر کنم که حداقل ترین دستاورد ما از اموزش های شما خودشناسیه
من تازه دارم میفهمم که اصلا من مهدی کی هستم
چه نقاط قوت و چه نقاط ضعفی دارم.
یادمه دوران دانشگام خیلی بخاطر اوضاع مالی بدی که داشتم سختی های زیادی رو تحمل میکردم و از خیلی خوشی و تفریح و حتی هزینه های روزمره ام میزدم بطوری که روزی یه وعده غذا اونم ارزون ترین غذا مثلا یه ساندویج فلافل میخوردم که پولام تموم نشه چون پول زیادی نداشتم که البته اون موقع من با این مباحث و با استاد عزیزم اشنا نبودم و باورهای بسیار محدودکننده ای داشتم ولی به هرحال با همون اوضاع مالی که داشتم یه دوستی پیداکردم تو دانشگاه که وضعیت مالی خیلی خوبی داشت ولی معتاد بود و خانواده اش براش هرماه پول میفرستادن
خلاصه سرتون رو درد نیارم این دوست ما هر چندروز یک بار از من پول قرض میگرفت برای خرید مواد و من هم که پول زیادی نداشتم و قدرت نه گفتن هم که اصلا نداشتم بخاطر کمبود عزت نفسم و از روی اجبار و دودلی و فوش دادن به خودم که چرا این کار رو میکنم ولی هردفعه بهش پول قرض میدادم و یک بار هم پول منو پس نداد و فقط هی ازم پول قرض میگرفت و من هم این روند رو تکرار میکردم و این بدهیش هی زیادتر و زیادتر شد و فشاری که من به خودم میاوردم هم بیشتر و بیشتر
خلاصه اینکه اخرش پول مارو که پس نداد هیچ هنوز پشت سرمون هم بدگویی کرد و دوستی ماهم برای همیشه تموم شد
ولی نکته ماجرا اینجاس که من اگه اون موقع این اگاهی های این جلسه رو داشتم بعد از 2 بار دیدن الگوی تکرار شونده دوستم
دیگه بهش پولی نمیدادم
یعنی اگه با این مباحث اشنا بودم اصلا قرض نمیدادم چه برسه به چندین و چندبار
این اولین مثالی بود که به ذهنم اومد
در پناه ایزد یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشین…
سلام استاد نازنینم ؛ سلام دوستان پر از عشق و ذوق من
سلام و خداقوت به بچه های باحال پشت صحنه سایت علل خصوص مریم عزیز
امید دارم هر جای این جهان زیبا هستید ؛ شاد ، سلامت و ثروتمند باشید
بریم سراغ نکات کلیدی و کار آمدی که تو این فایل استاد عزیزم با ما به اشتراک گذاشتند
اول استاد عزیزم رو تحسین کنم که خیلی خیلی با عزت نفس و تسلط بیشتر دارن فایل ها رو آماده میکنند و عیننا شکوفایی چندین باره رو تو وجود استاد میشه حس کرد ، تبررررررریک میگم استاد خفن
دوم از چند روز گذشته خودم بگم که واقعا سردرگم شده بود و کنترل افکار و احساساتم رو از دست داده بودم و خداروشکر با یه فایل از قسمت نشانه های من و دو فایل جدیدمنتشر شده روی سایت در مورد الگوهای تکراری کامل فید بک به آرامش درونیم زدم و هر 3 فایل هم تو این شرایط واقعا برای من کاربردی بودن ، که تو فایل گفتگویی استاد با دوستان قسمت 51 در مورد شهود صحبت شده بود و این دو فایل زیبا و پر محتوا که واقعا پر از نکات کلیدی و آموزش های تاپ هستن بود
میخوام در مورد قسمتیبراتون بگم که برای من فوق العاده بود و عمیقا به همچین نکته ای برای پیش روی توی زندگیم احتیاج داشتم چیزی که چند مدتی هم بود مستقیم یا غیر مستقیم درگیرش بودم و دقیقا نمیدونستم چه تصمیمی باید در موردش میگرفتم که راستش رو بخوایید قبلا هم با یکسری نشانه ها مواجه شده بودم ولی دیگه به این وضوح مسیر رو برام مشخص نکرده بود که بابت این موضوع از خدای مهربونم که بهترین استاد دنیا رو در مسیر من قرار داده شاکرم
این قسمت فوق العاده برای من ” پترن ” هستش که واقعا کلیدی بود و مدتی بود با یه کمپانی اسم و رسم دار وارد قرارداد شده بودم ولی به تعهداتش نصف و نیمه یا با تاخیر عمل میکرد از طرفی چون نیاز داشتم به همکاری باهاشون سر سازش رو پیش گرفته بودم به امید اینکه وارد فاز های بعدی کار بشیم درست میشه چون یه کمپانی برند هستش و خودم رو متقاعد میکردمکه اینا بخاطر ارزش برند خودشونم که شده کارا رو اوکی میکنند و دیگه بی تعهدی نمیکنند ولی با این فایل تصمیم مسمم خودم رو گرفتم و متوجه شدم این عدم تعهد یه پترن اون مجموعه هستش و من کلا نمیتونم با همچین ساختاری کار بکنم و از این لحظه جلوی نشتی این انرژی رو بصورت کامل گرفتم
و از همین حالا هم توی ذهن خودم درحال رسد کردن این کد مخرب و باور اشتباه هستم تا از این به بعد با همچین مسائلی بر نخورم نا گفته نماند که من اکثریت همکار های که دارم دقیقا اون طوری هستند که خودم دوست دارم و واقعا خداروشکر میکنم همچین انسان های وجود دارند که متعهدانه کارهاشون رو پیش میبرند
از استاد عزیزم بابت این راهنمایی و مشاوره به موقعش با این فایل با ارزش بی نهایت تشکر میکنم
همگی درپناه خدای مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید
با سلام.من ی سوال دارم. مگر اینطورنیست ک اگر باور خوب و مثبتی داشته باشیم نسبت ب ی مساله آن مساله با همان باور ب سمت مثبت خودش پیش میرود و تمام کائنات مسیر و ب نحوی مثبت برای ما با توجه ب باورمان ب سمت مثبت پیش میبرد.پس چرا نمیشود ب ی نفراعتمادکرد ک ی الگو تکراری را با توجه ب باور مثبت اندیش ما حداقل برای ما تکرار نکند؟؟
سلام نجمه جان در رابطه با سوالتون تا جایی که من از صحبتهای استاد درک کردم منظورشون این بود که شما وقتی همچین الگوهایی رو میبینید از طرف مقابلتون دیگه نباید روش حساب کنید و بر حسب اعتماد به اون طرف برنامه هاتونو بچینید…استاد هم گفتن که احتمالش هست که شاااید اون آدم تغییر کنه و درست بشه ولی اگر درست هم نشد شما برنامه هاتونو جوری بچینید که از اون شخص ضربه نخورید.یعنی پیش فرضتون این باشه که اون آدم قابل اعتماد نیست و من باید فقط رو خودم حساب کنم اگر اون آدم درست شد که چه بهتر اگرم نشد شما دیگه ضربه نمیخورید چون فقط روی خودتون حساب کردید نه اون شخص…امیدوارم که این مطلب رو درست درک کرده باشم و درست انتقال داده باشم…
لایق بهترینها هستید