اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خداوند هزاربار شکرت که این نعمت بزرگ رو در اختیار من گذاشته بزرگترین آروزی دورنیم این که هم مدار وفرکانس باشم با این قوانین این قوانین رو به صورت درست ودقیق توی زندگیم پیاد کنم من هر چند وقت یکبار وفتی موقعتی برایم پیش میاد که شخصتم رو تعغیر بدم وزندگی از نو بسازم وطمع خوش زندگی رو بچشم وهرچند وقت یک بار با خداوند افرادی رو سر راه من گذاشته که من کمک بشه برای رشد وبهمبود شخصتم ولی خودم مقاومت کردم وهیچ وقت نمی خواستم به کلی تعقیر کنم یعنی همیشه یک چیزی اون دورن می موند که مسله اصلی همون جا بود من یک فرد معتاد بودم که از سن خیلی پایینی به خاطر شکست عاطفی وعدم اعتماد بنفس باعث شده بود به مواد مخدر رو بیاورم با اینکه خداوند همیشه به من لطف داشته وهمیشه لطف شامل حال من شده ومرا هدایت کرده ولی من از روی جهل وندانی همیشه غرور گرفتم واین نعمت برزگ الهی رو از دست دادم از اونجا که کلی نقات مثبت دارم ولی همیشه توجه تمرکزم روی نکات منفی بوده وهبچ وقت نیومدم مسله به صورت ریشه ای حل کنم واین همه مشگل رو برای خودم به وجود نباوررم یعنی کلا ترجی دادم با ترس زندگی کنم ولی نیام ابن شرک رو از خودم دور کنم یکی از پاشنه اشیل های جدید من همین ایراد گرفتن دیگران واینگه خیلی سخت اعتماد میکنم مثلا با اینکه می دونم حرف های استاد کامل درسته می خوام پاشنه آشیل هایم رو پیدا کردم و می خوام اونا رو بر طرف کنم خیلی شکاک شدم وهمین شکاکی باعث حواس پرتیم شده و این شکاکی هم ریشه در گذشته من داشته همیشه در گذشته وقتی یک کار نادرست رو انجام می دادم همیشه ترس وشک درون من ایجاد می کرد نکنه دیگران فهمیده باشند تا الان که بزرگ شدم وصاحب فرزند شدم وهمون شک ها رو نسبت همسرم فرزندان دارم وگاهی این نشتی انرژی ساعت مرا بر سر موضاعت دیگه دوچار شک وترید میکنه وابنکه دیگه واقعا تصمیم گرفتم شخصتم از درون تعغیر دهم واین گونه واسو عمل کردن وکمال گرا بودن شک های الکی رو بندازم دورچیزی رو توی آستینم نزارم واین از بی ارزشی رو از خودم دور کنم ترمز های مخفی ذهنم که مرا وارد این کمبود کرده در رابط در بحث مالی وآرامش رو به صورت ریشه ای حل کنم هیچ ترسی برای افشا کردن وجا گذاشتن احساساتی که باعث بشه انرژی من هدر بره ومن از اون منبع الهاهی که خداوند هست دور بمانم خداوندا خودت کمک کنم این تعغیرات رو در وجووم ایجاد کنم چون توانایش رو درون خودم مبینم وامید به خداوند دارم وخداوند خودش کمک میکنه توی همین شرایط تعغیرات رو شروع کنم وهر چی گفتن از دیگران کنار بزارم واون آگاهی خداوند در وجودم ایجاد میکنه افشا کنم تا این ترمز ها برداشته شوند وچرخه زندگیم رون بشه چون همه از خداوندیم وباز گشت همه بسوی اوست واین چند وفت که توی این مدار توهم وترس اون هم به خاطر عدم اگاهی از قوانین خداوند وجذب نخواسته ها والبته این هم من به چشم یک تضاد می بینمش که خودم وخدای خودم رو بیشتر بشناسم وهمه چیز به آسانی ودرستی خداوند خودش برای حل کنه شرایط زندگیم هر چند وقت یک بار کارمو از دست میدم ماشینم خراب میشه کسب کارم به می خوره تصممات احساحسی می گیرم حواس پرت می شوم از خداوند می خواهم خودش اگر که ذهن من هم مقاوت کوچیکی نشون میده خودش کمک کنه تا تعغراتی رو در روند ذهنیم وباورهایم رو ایجاد کنم تا وبیام روی اصل وجودم خداوند که نورانیتش رو در وجودم بیدار کرد از کمک بخوام تا با آرامش درونی واعتماد بخودش ذهنم رو فقر ونازیبای ها به ثروت وفراوانی واز کمبود ها به عشق تبدیل کنم چون لیافتشو درون خودم مبیننم وهمه چیز رو با خودش تقسیم کنم من با تمام وجود آماده تعغیرم ومی خواهم این گاری که چند وقت یکبار خداوند کمک میکنه که رهایش کنم وخودم رو با کیفیت تر کنم واین اخرین وبهتیرین راه برای توحیدی شدن وزندگی رویایی هست خدایا پناه برم به خودت که جز خودت کسی رو ستایش نکنم
سلام بر استاد نازنینم،استاد چکردی با من بقول معروف زدی تو خال:)
من چندساله ک دارم با این پترن ها زندگی میکنم دلیل هدایتم به این سایت همین تضادها بود توی زندگیم،،یوقتایی میگم خدایا شکرت برای این تضادها ک منو اورد اینجا ومنو اینجا داره از نو بازسازی میکنه الهی الحمدلله….
من همیشه از این بدقولی همسرم در عذاب بودم و هنوزم کموکان ادامه داره یکم رهاتر شدم اما هست وبهم میریزم وبا این فایل شما ک درودخدا ب روح پاکت آرامتر شدم ویجورایی برام منطقی شد اسوده خاطر شدم باید چندین بار دیگ گوشش کنم تا ب عمق برسم،،
ازتون خیلی خیلی سپاسگزارم برای تمام دوره هاتون وتمام فایل هدیه هاتون،دمتون گرم خیلی دوستون دارم
مریم عزیز در صلح باخودت دوست دارم، ارزو دارم عین شما منم ب این ارامش برسم ورشدکنم
استاد جان این فایل خیلی بینظیر بود واقعن خیلی ارزشمند مثل بقیه فاایل هاتون
اخر فایل که تموم شد گفتم این دیگه چه اگاهی ای بود!!!!امشب کلی قربون صدقوتون رفتم که اینقدر با مهربونی دلسوزی این اموزشها رو در اختیار ما قرار میدید.
حقیقتش اگه اینارو میدونستم خیلی اگاهانه تر شریک زندگیم رو انتخاب میکردم.دیگه الان که کار ازکار گذشته و 8 سال از زندگی مشترکم میگذره و متاسفانه هیچ شباهتی بین خودم و شوهرم نمیبنم که بماند ازین الگوهای تکرار شونده ی اذیتکن هم ایشون داره منتها هنوز خودمو به اندازه کافی نشناختم و نمیتونم تشخیص بدم درجه ی اذیت کنندگیش برای من چقدره.
من فعلن دارم باا دوره لیاقت و حل مسایل روی خودم کار میکنم. هنوز اول مسیرم.
چیزی که برام عجیبه اینه که نمیدونم چرا اخیرا دعواهام با همسرم بیشتر شده بینمون. یعنی توی دو هفته ی اخیر ما 3 تا دعوای نسبتا بد داشتیم باهم. البته 80 درصد مواقع و در روز حالم خوبه.
منتها بحث امشبمون از همه پراصطکاکتر بودد. چون ایشون داشت از خط قرمزی میگفت که من رد کرده بودم و اون هم رفتن به پارک و تنیس بازی کردن در اونجا بود. خب توی فکرش اینه چون شهر کوچکه ادمهای ارازل اوباش اونجان که دوست نداره من برم. و منم که کلن دختری بودم که درین موارد و موضوعات مشابه هیچوقت توی خانواده حتی کوچکترین بحثی نشده بود و توی این فازا نبودم هیچ موقع. ایشون نمیخواد من برم. من در شرایطی بزرگ شدم که زمانی شده بود حتی همکارهای اقای من خونه ما براحتی رفت و امد میکردن در حضور پدرم و امنیت خیلی خوبی از پدرم میگرفتم و واقعن پدرم رو بخاطر این اخلاق خوبش خیلی دوست داشتم چقدر حس اعتماد برای ما ایجاد میکرد. خدا خیرش بده.
سر پارک رفتن امشب هم من امشب خیلی نیاز ب تفریح رو در خودم احساس کردم. باید هرجور بود میرفتم. رفتم و برعکس که چقدر بهم خوش گذشت هیچ ناراحتی و مزاحمتی هم طبق معمول(چون باورهای من فرق داره) برام ایجاد نشد محیط خلوت و عالی بود وقتی برگشتم توی اوج انرژی بودم ولی بعدش باهم بحث کردیم متاسفانه.
نمیدونم ولی از وقتی دارم روی خودم کار میکنم احساس جرات مندی بیشتری میکنم. البته که قبلن هم سر اینطور چیزا بحث بینمون بود ولی دست و دلم بیشتر میلرزید از کاری که خطایی در اون نبود از دید خودم. اینسری از درون به کارم ایمان داشتم که کار بدی نکردم که بخوام بترسم. حتی دروغ نگفته بودم. فقط بهش نگفتم دارم میرم.
منم نمیتونم حرف زور رو قبول کنم.. خب ایشون از دید خودش داره ب جریانات نگاه میکنه. نمیدونم چی بگم والا.
سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات یگانه خالق آفرین من ،،
آره درسته ،،
منم تجربش کردم ،،
خیلی جاها بوده تو خیلی از ارتباط هام این الگو برام تکرار شده که طرف چندین بار بهم با بهونه های مختلف کار خودش و توجیه کرده و گفته که دیگه تکرار نمیشه ولی دقیقاً تکرار کرده ،،
خیلی این فایل برای من درس داشت ،،
خیلی مهمه که مثل استاد عزیزم برای خودمون قانون هایی بزاریم که از ی شخص چند بار ضربه نخوریم واقعاً خیلی میتونه به آرامشمون به راحتی و اعصاب خودمون کمک کنیم اگه خودمون و تو معرض خدشه خوردن قرار ندیم ،،
اصلا به جرأت میتونم بگم دوستان من خیلی از بخش های اساسی زندگیم و قسمت بیشتر زندگیمو حتی تو رنج و خودآزاری این مسئله گذروندم چرااااا واقعاً
چرا آدم چندی و چند بار باید از ی مسئله صدمه ببینه ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای این دست آگاهی بخشت این استاد عزیز و ارزشمند که به من عطا فرمودی ،، از صمیم قلبم براتون آرزوی سلامتی و تندرستی و بهترینها رو دارم از الله کریم ،،
واقعاً خیلی میتونه کمک کنه بچه ها خواندن کامنت های شما شرکت کردن توی نوشتن احساس میکنم مهم ترین کار حال حاضر زندگیم همینه چرا که هر روز دارم بیشتر و بیشتر درک میکنم یا حداقل به درک این آگاهی ها نزدیک و نزدیک تر میشم و ملتمسانه از درگاه خداوند متعال درخواست دارم کمکم کنه هر روز با انرژی و تمام توانم بیام و کامنتای خوشگل شمارو بخونم و بیدار تر بشم و آگاه باشم ،،
خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت که ظرف دریافت آگاهی منرا هزاران برابر کردی و منرا در مسیر مستقیم خودت قرار دادی تا نور مطلق خودت ،،
خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت برای این همه دوست نازنین این سایت مقدس که بهم عطا کردی ، واقعاً خیلی جاها انرژی میگیرم از وجود و لمس حضور الله انرژی ازلی ابدی که جاریست تو این مکان مقدس ،، شکرت خداااا
بازهم سپاسگذار خدایم هستم ک دراین سایت هستم امروز فرصت جدیدی برای رشد بیشتر بهم عطاکرد
چندروز پیش مادرشوهرم بهم حرفی زد ک قصد بدی نداشت اما من خیلی خودخوری کردم
وبرای اینکه براحساس بد خودم غلبه کنم اومدم توی دفترم نوشتم چرا ناراحت شدم؟
میخواستم بفهمم ریشه این موضوع از چ باوری هست و چرا دردم گرفت
گفتم آره دقیقا این بشر هربار انگشتش رو روی نکته ضعف من فشار میده
ونمیدونم چی بگم این فرد چقد موهبت بزرگیه برای شناخت خودم
هربار با حرفی باعث شد بفهمم لوله ی خراب کجاست وتعمیرش کنم
همیشه ازش ناراحت میشن اما بعدش میگم خدایا شکرت اگر این فرد نبود احتمال داشت من چالشهام کمتر بود اما رشدم هم کمتر بود
چون معمولا بقیه همش ازمن تعریف میکنن مثلا تو باایمانی
تو خوش خنده ای
تو مهربونی
تو رک هستی
تو بااستعدادی وباهوشی
همش ازین حرفا ب من زده میشه
حتی بهم میگن میترسیم ترکمون کنی یکروز
بخدا این حرفا رو میشنوم الان یکساله
اما این فرد ب هیچ عنوان ازمن تعریف نمیکنه
داعم یا ازم انتقاد میکنه یا نصیحتم میکنه
بشدت بهم میریزم اما جلوش نشون نمیدم وفقط میخندم اما وقتی میره عصبی میشم ودوست دارم برای همیشه از زندگیم بره وهرگز نبینمش چون شما گفتید واقعیت رو نوشتم هیچوقت نخاستم بپذیرم واقعیت من اینه ک خوشم نمیات از طرف هربار گفتم نه بدم هم نمیات ازش وبه نکات مثبتش توجه کردم و دور میشه وقتی بیخیالش میشم انصافا
دیشب الهامم گف برو سراغ دفترهای 2سال پیش رفتم ودیدم خدای من سوالهای الگوهای تکرار شونده رو نوشته بودم وجوابهایی ک داده بودم والان اون مسائل کمرنگ شده گفتم وای خدایا دوست دارم گریه کنم چقد من تغییر کردم چقد من ترسو بودم عه
و بهم گف حالا پس برو سراغ فایل الگوهای تکرار شونده
چندروز پیش از فایلهای توحیدی وروزشمار بهم گف شروع کردم والان هدایت شدم ب این صفحه ک مسیر و ادامه بدم ولوله های خراب رو تعمیر کنم ب کمک الله مهربانم
درمورد الگوهای تکرار شونده دیگران
حقیقت من اینقد درد کشیدم وچک ولگد خوردم ازسن 17 سالگی من نامزد کردم و خیلی خیلی درس برام داشت ومن رو قوی تر کرد اون موضوع والان ک 30 سالم هست شاید 3ساله اجازه ندادم کسی بخات ازم سواستفاده کنه چ عاطفی چ مالی باشه
حالا ن ب سرعت عملکرد شما نیستم اما بعد شناخت طرف کات میکنم وخیلی هارو کات کردم علنا الان رابطه ای با فامیل ندارم
درسن 17 سالگی نامزد کردم و اون شخص هم خیلی بهم دروغ گف هم هیچ کاری نکرد هیچ تلاشی برای زندگی مشترک نمیکرد هربار دروغ یکماه دیگه دوماه دیگه تا رسید ب 8 ماه وهیچ کاری نکرد نزدیک ب 1سال پدرم پادرمیانی کرد ورابطه رو ب زور واجبار بهم زد
اما من خیلی خیلی احساساتم خدشه دارشد چون پسره ادعا داشت عاشق من بود و کلی اصرار برای خاستگاری بعد ک دیدم هیچ تلاشی نمیکنه وفقط بلده قول بده و فلان خیلی بهم میریختم وخیلی گریه میکردم
از اون روزها الان 12 سال گذشته من الان 30 سالمه ازدواج کردم با یک مرد خوب ودوتا بچه دارم ک عاشق هرسه تاشون هستم وازخداوند سپاسگذارم بابت داشتن همسر گلم وبچه های نازم
هنوز جزو خوابهای تکرار شونده من هست من باز دیشب خواب اون شخص رو دیدم هربار خواب میبینم اون عاشق منه وداره اصرار والتماس میکنه باهم ازدواج کنیم واون اعتیاد داره وبه من نگفته ومن توی خواب بین دوست داشتن وترس گیرافتادم وهمینجوری از خواب بیدار میشم یا میپرم 12 ساله هر چندوقت یکبار این خواب رو میبینم ونمیدونم دلیلش چیه
یا دوران مجردیم رابطه خوبی با پدرمادرم نداشتم
وبازهم خواب میبینم بین منو پدرمادرم دعوای ترسناکی هست ومن دارم مادرمو خفه میکنم یا پدرم میگه برای همیشه برو و نیا ومن گریه میکنم توی خواب
تمام این خوابها مربوط ب دوران مجردی 17 سالگی تا 21سالگیمه
همش میگم خدایا توی اون برهه من چ بلاهایی سر ناخودآگاهم آوردم چقد ضربات روحی به ذهنم وارد کردم ک الان چندین ساله گذشته زندگیم خوبه وراضی هستم از زندگیم هرسال زندگیم بهتر میشه وب خاسته هام میرسم اما چرا هنوز ک هنوزه اون خوابها رو میبینم
خدایا چقد ب من لطف کردی ک هدایتم کردی ب این مسیر وگرنه من کجا بودم چقد اون پایین بودم و این خوابها قبلا واقعیت زندگی من بود
الان میخام دوباره بکشم بیرون هرروز کار میکنم ببینم چ باورهایی ته ذهنم هست ک باعث میشه مادر همسرم اینقد دلش میخات نصیحتم کنه توی سلامتی توی. روابط توی بحث کسب وکارم بااینکه این فرد از هرلحاظی زیرصفر هست واسه همین داغ میکنم تودلم میگم خودت ب کجا رسیدی بااین باورهات خب؟
از لحاظ سلامتی کلی قرص اعصاب میخوره روابط هزچندوقت یکبار شوهرش رو ول میکنه میره با برادرش هیچ رابطه خوبی نداره از پسراش کلی توقع داره وداعم گریه وزاری من براتون کلی زحمت کشیدم واز خودم گذشتم
از عزت نفس همه ازش کلی کار میکشن و بعد هیچ غلطی براش نمیکنن
از پول ک همش منتظره بچه هاش بهش ترحم کنن
نمیدونم بخدا بعضی روزها میگم شاید طرف میبینه من درحال رشد هستم دوست داره من بیشتر رشد کنم
بعضی روزها میگم حتما حسادت میکنه بهم چون من از هرنظر سال ب سال ب اهدافم میرسم وبهش حق میدم پراز اقده هستش
یا میگم دستی از دستان خداست و میخات پیام خدارو بهم برسونه کجاها ایراد دارم اصلاحش کنم
اما همش میگم خیلی تواین چندسال باعث شد اعتماد بنفس من تعدیل بشه ازبس بهم تیکه انداخت یا انتقاد کرد پوست کلفت شدم نسبت ب حرف مردم
یا قدمهای زیادی برداشتم
واسه اینکه آرومتر باشم
یعنی درکل شخصیتی متضاد شخصیت خودش بسازم وهربار داره این شخصیت بهتر میشه
حالا اومدم هرروز یک قدمی بردارم و دوباره از اول این فایلهارو کار کنم وانشالله بهتر وبهتر میشه
ب امیدروزهای بهتر وبهتر شخصیت بهتر ومدارهای بالاتر
درمورد کسب وکار هم شخصی هست ک هربار میات وکاری براش انجام میدم بااینکه میدونه قرض نمیدم اما بازهم چندروز بعد پولمو میده ک بازهم میگم عیب نداره چندروز چیزی نیس اما خیلی خیلی بوده ک خوش قول نبوده وقراربوده کارشو تحویل بگیره هفته ها طول کشیده جوری ک عصبی شدم هربار گفته ببخشید بچم مریض بود دخترم کلاس داشت مهمان داشتم هوا سرد بود نتونستم بیام یا منتظرحقوق هستم پولتو واریز میکنم ومیام دنبال اون کار وهربار برای هرکاری اینجوری کرده اما بازهم درآخر انجامش میده و پولمو واریز میکنه
بااینکه هربار میگم خدایا دوست دارم براحتی و ب موقع بیات کارشو تحویل بگیره وپولو بزنه
قبلا اینقد ازین مسائل داشتم ک دوره عزت نفس رو خریدم وخیلی مسائل رو بهبود داد وگفتم که کمترشدن این موضوعات
اما حالا دوباره نشانه امروزم این بود یا باید بهتربشم یا جهان چک ولگدم میکنه ومن تصمیم گرفتم خودم ب خاست خودم تغییر کنم وبهتر بشم
سپاسگذارم استاد همه این فایلهارو گوش میکنم و همه ی قسمت های الگوهای تکرار شونده کامنت میذارم ومیخونم
وقتی یک سری اتفاقات در زندگی ما مرتب تکرار میشود جهان هم اتفاقات مشابه برای ما رقم میزند تا به ما ثابت کند یک سری الگوهای ذهنی در ذهن شما مرتبا دارد تکرار میشود.
در زندگی من بیماری و دعوا با دوستم بخاطر جواب ندادن به تلفن های من مرتبا تکرار میشود.
برای اینکه نسبت به عملکرد خودم درک بهتری داشته باشم باید بررسی کنم در چه موقعیت های احساسی وقتی من قرار میگیرم
واکنش های خیلی شدیدی از خودم نشان می دهم. من هستم که دارم این اتفاقات خلق میکنم. یک سری باورها در ذهنم هست که داره این اتفاقات خلق میکنه. اونحاهایی که ما احساس شدید نشون میدیم و به شدت از کوره در میریم، پاشنه اشیل ماست.
باید لیزر فوکس روش بگذاریم تا باورهامونو اصلاح میکنیم. خیلی از اون مسایل برمیگرده به احساس ارزشمندی و لیاقت یا اینکه حرف مردم برای ما مهم بوده است. خانواده ما رضایت و حرف مردم براش مهم ترین مسئله بود. باید ذهنمون بریزیم بیرون و روشون کار کنیم نشونه خوب شدن ما اینه که فاصله بین اتفاقات زیاد میشود. وقتی که فاصله اون اتفاقات داره کمتر و کمتر میشه یعنی یه کدی در ذهن ما داره تغییر میکنه، که این باعث میشه اتفاقات متفاوت دیگری بیفته. اینطوری نیست که همه چیز بخواد یکدفعه خوب بشه بلکه همه چیز آروم آروم تغییر میکنه.
وقتی احساس شدید منفی ما یک سری اتفاقات بوجود میاره باید بدونیم یک چیز ریشه ای تری هست که داره این اتفاقات رقم میزند و ما باید اون ریشه پیدا کنیم و روش حسابی کار کنیم.
چه اتفاقاتی تکرار میشود که شما رو به لحاظ احساسی درگیر میکند؟
موضوع دوم این فایل که بسیار مهمه. بشنویم و درک کنیم و عمل کنیم.
من وقتی دوستم هشت نه ساعت تلفن جواب نمیده یا پیاممو جواب نمیده میخوام اروم باشم هر دفعه عذرخواهی میکنم یا به خودم قول میدهم که باربعد ارومتر باشم یا ناراحت نشم اما نمیتونم. چون اون برنامه داره کار میکنه و اون باور هست.
این تیکه اصلیه ما در مسایلی که پاشنه اشیل ماست میخواهیم که بهتر بشیم اما در اغلب موارد نمیتوانیم بهتر بشیم.
در مورد دیگران هم همینطور است اگر دوست من هم هر از چند روزی تلفن و پیامای منو جواب نمیده من باید بدونم که این الگو اونه و هر بارم برای این رفتارش یه دلیل متفاوتی دارد. این ادم نمیتونه همیشه جواب تلفن و پیامای منو بده. این الگوش اینه اکر من دوباره ازش انتظار داشته باشم بازم ناامید میشم. قول میدم که این اتفاق دیگه تکرار نمیشه.
داستان اعتیاد، قول برای ترکش و باز تکرار شدنشون. پاشنه اشیل مرد اعتیاد و پاشنه اشیل زن احساسی بودنش هست.
وقتی ما یک الگو در دیگران میبینیم حتی اگر اون فرد بیاد بگه من غلط کردم اما باز هم اون کار تکرار میکنه پس ما هم کلمون زیر برف نمیکنیم. این فرد میخواد ولی نمیتونه تکرارش نکنه. پس این باعث میشه که روی حرف اون ادم حساب باز نمیکنید. دفعا بعدی که بهتون اون قول داد دیگه بهش اعتماد نمیکنیم مثلا پول قرض نمیدیم. با فرض اینکه اون داستان ادامه پیدا میکنه تصمیم بگیر.
اگر ما بتونیم الگو خودمون درک کنیم الگو بقیه درک کنیم. اگر الگو بقیه درک کردیم اون ادم با اون الگو میپذیریم.
به خودت بگو من دیگه روی حرف این آدم حساب نمیکنم.
اون به این راحتی و به این زودی نمیتونه خودشون اصلاح کنند تو از اون آسیب نبین.
اون میخواهد تغییر کند اما نمیتواند.
در مورد روابط پیدا کردن الگوها بسیار مهم هستند هیج کس کامل نیست همه ادمها یه نقص هایی دارند
اگر طرف بیاد از ما پول قرض بگیره و ما بگیم بهش قرض بدیم که بعدا هم ما خواستیم به ما قرض بدهد این از شرک است
من زمانی که فردی به من بی توجهی میکنه و منو نمیبینه پاشنه اشیل منه. همینطور مقایسه میزان توجهی که خودم در روابطم میگیرم با میزان توحهی که خواهرم میگیرد یا کادوهایی که اون دریافت میکنه با کادوهایی که من دریافت میکنم. یا هماهنگی که اون با دوستش دارد و میزان هماهنگی که من دارم پاشنه اشیل منه. اینکه یک نفر دیگه با من مقایسه کنند و به من در مقابل اون بی توجهی کنند پاشنه اشیل دیگر منه. یعنی مقایسه و نیاز به توجه دیگران پاشنه اشیل منه. مشکل دیگر من بیماریه که هر از چند گاهی داره مرتب تکرار میشه.
چه اتفاقاتی تکرار میشود که شما رو به لحاظ احساسی درگیر میکند؟
اون هفته خواهرم دوستش اورد خانه.
من از اینکه روتین روزانه ام بهم خورده بود ناراحت بودم. اینکه دوستش مرتب به خواهرم زنگ میزد و خواهرم عکس همه چیز براش فرستاد و اون میرفت میدید اما دوست من حتی عکسی که براش میفرستادم با اینکه میگفتم عکس فرستادم نمیرفت ببینه نشون این میدم که اون من و قضیه من براش جدی نیست. میگم اون با سن کمش رابطشو ساخته اما من هنوز بخاطر ضعف هام رابطمو نساختم. خب مقایسه بخاطر ضعف در احساس ارزشمندی هست. «مقایسه»، جزو یکی از ویژگیهای طبیعی انسان است و به خودی خود بد نیست در صورتی که انگیزه برای بهبود ما شود و ما بگیم وقتی اون تونسته پس ماهم میتونیم. ولی اگر مقایسه تبدیل به عادتی همیشگی شود و بدتر از آن تبدیل به معیاری شود برای سنجش میزان خود ارزشمندی، آن وقت این ویژگی میتواند ویرانگر و فاجعهآور باشد. من وقتی هفته قبل خودم رو با خواهرم مقایسه کردم باعث شد
احساس کنم من در پیدا کردن و نگه داشتن فرد مورد علاقه ام ضعف دارم اون همیشه توجه میگیره اما من توجه که میخوام به سختی میگیرم یعنی کل نعمت ها، توجهات و برنامه هایی با دوست نازنینم برای یک رابطه پایدار در ذهنم بسته بودم ندیدم و وارد مدار ناسپاسی، احساس بی ارزشی و مقایسه شدم.
مقایسه» نه تنها من را به احساس نارضایتی میرساند بلکه باعث میشود نگاهی تخریبگر نسبت به خودم داشته باشم. این نگاه، من را به احساس حقارت و بیارزشی میرساند. من را ناسپاس میکند و این احساس ناسپاسی و نارضایتی نه تنها درهای نعمت را به زندگی من میبندد بلکه آرام آرام تغییر شکل میدهد به مسائل و مشکلات غیر قابل انکاری مثل:
درگیر بیماری شدن؛(معده، کیست تخمدان، ریزش مو) درگیر هزینه غیر مترقبه شدن(خرید وسایل اضافی یا پولی که از من گرفتند)؛ درگیر مسائل عجیب و غریب شدن و …
و به این شکل، این احساس ویرانگر شروع میکند به خارج کردن نعمتهایی که اکنون در زندگیات داری اما به خاطر این مقایسه، نمیتوانی ببینی و سپاسگزار آنها باشی
مقایسه تاثیر بد دیگری که در من دارد به من احساس عجله، و عقب ماندن از بقیه و خارج شدن از صلح درونی و تلاش برای کنترل شرایط و خارح شدن از مدار توکل میدهد.
عادت مقایسه من را وارد جنگی تمام عیار با خودم میکند؛ به من احساس کمبود، احساس عجله و احساس عقب افتادن از قافلهی دیگران میدهد؛ خواستههای واقعی ام را در نظرت بیارزش جلوه میدهد و من را مجبور به دنبال کردن خواستههایی میکند که از نظر دیگران با ارزش است، نه اینکه خواستههای واقعی خودم باشد. این آگاهی و شناخت، کلید اقدام برای تغییر این عادت است.
زیرا شما فقط وقتی در صدد تغییر یک عادت مخرب بر میآیی که از صدمات آن عادت آگاه شوی و ببینی این صدمات به چه شکل به تمام جنبههای زندگیات نفوذ میکند.
وقتی دست از مقایسه بر می داری، انرژی عظیم را که صرف تخریب احساس لیاقت شما شده بود، آزاد می شود برای سازندگی و تمرکز بر خودت؛
برای شناسایی خواسته های واقعی ات؛
برای امتحان کردن ایده هایت؛
برای دیدن ارزشهایت؛
برای رسیدن به باور فراوانی درباره نعمت ها و فرصت ها؛
این تمرکز، شما را به احساس رضایت می رساند و این تمرکز شما را هدایت می کند به سبک شخصی خودت. سبکی که بر پایه علائق خودت است. آنوقت است که ایده های خودت را امتحان و تجربه می کنی. به توانایی های یکتای وجودت، فرصت بروز می دهی. همان توانایی هایی که برای تجربه شان به این جهان آمدی تا دنیای خوت را خلق و تجربه کنی. آنوقت است که با خودت به صلح می رسی و این صلح درونی، جهان اطراف شما را با شما به صلح می رساند و شما را با تجربه خواسته هایت هم مدار می کند
مهمتر از همه، وقتی دست از مقایسه خودت با دیگران بر می داری، صدای الهامات خداوند را می شنوی و به این الهامات و ایده ها اعتماد می کنی. همان ایده هایی که بارها به خاطر مقایسه خودت با دیگران، نادیده گرفتی و فرصتی که خداوند از طریق این ایده ها برای تجربه خواسته هایت به شما داده بود را رد می کردی.
زیرا ماهیت الهامات خداوند این است که: الهامات با توجه به شرایط و امکانات هر فرد، به او الهام می شود تا فرد بتواند از همان جایی که هست و با همان شرایطی که دارد، آنها را اجرا و به سمت شرایط دلخواه خود حرکت کند.
اما وقتی مرتبا در حال مقایسه توانایی ها یا امکانات خودت با دیگران هستی، قطعا حتی اگر صدای این الهامات را بشنوی، در مقایسه با ایده های دیگران، آنها را رزشمند نمی دانی و به قول قرآن، در برابر تشخیص قدرت سازندگی این الهامات، کر و کور می شوی و با نادیده گرفتن های پی در پی، راه این اتصال را می بندی.
هدف ها و خواسته های خودت را بی ارزش می دانی و فارغ از اینکه خودت چه می خواهی و چه مسیری را دوست داری، می خواهی هدف های دیگران را دنبال کنی چون می خواهی مثل آنها مورد توجه قرار بگیری. به دنبال کپی کردن ایده ها و شیوه های دیگران، مرتب از این شاخه به آن شاخه می پری و در این هیاهو گم می شوی.
وقتی شما در حال مقایسه خودت با دیگران هستی یعنی در حال تمرکز بر دیگران هستی و وقتی در حال تمرکز بر دیگران هستی یعنی تمرکزی بر خودت نداری. وقتی هم بر خودت تمرکزی نداری، مسیر یکتای خوشبختی را که خداوند برایت الهام می کند، نمی بینی و اتصال با منبع را می بندی.
دست از مقایسه خود با دیگران برداری و مسیر یکتای خودت را میروی که قلبت میخواهد؛
استانداردها و اصول خودت را داشته باشی و فارغ از نظر دیگران، از اصول خود پیروی کنی؛
سعی کنی به جای مقایسه خود با دیگران، نکات مثبت و تواناییهایی که داری را ببینی؛
ارزشهای درونی خود را بشناسی و قدردان آنها باشی؛
عملکرد خود را با دیروز خودت بسنجی؛
ویژِگیهای یکتا و منحصر به فرد خود را ببینی و با معطوف کردن تمام تمرکز روی خودت، از آنها در جهت پیشرفت، بهره برداری کنی؛
جذابیتهای هر برههای از زندگیات را بشناسی و قدر بدانی؛
و مهمتر از همه خود ارزشمندیات را به عوامل ناپایدار بیرونی که برای هیچ انسانی مانا نیست، گره نزنی.
و همواره به یاد داشته باشی: به اندازهای که خود را ارزشمندی میدانی، جهان شما را ارزشمند میداند و نعمتهایش را روانه زندگیات میکند.
مسیله دیگر من جلب توجه و تایید بقیه است که این مسئله از عزت نفس میاد.
که این مسئله انرژی و تمرکز ما در جایی خلاف خواسته هامون میبرد و باعث نشستی انرژی ما میشود که اینم با یاداوری نکات مثبت و نکات مثبت شخصیتمان حل میشود.
به خاطر تمام فایل های آگاهی بخش و صادقانه و دلی، سپاسگزارم .
فایل توجه به الگوهای تکراری مثل همه ی فایلها عالی هست. (دقت به رمز( قول میدم) ها
میخواهی تغییر کنی ولی نمیتوانی تغییر کنی
و اگر هم تغییر کنی آهسته آهسته هست نه ناگهانی و یک شبه)
مثالهای بسیار شفافی میزنید.
متوجه بعضی الگوهای تکراری خودم شدم،تقریبا هر کار میکنم نمیشه سر تایم برسم به اولین کلاس دانشگاه ،مگر اینکه خود استاد دیر کنه که من زود تر برسم
و چقدر عذاب کشیدم برای به موقع رسیدن در دوره ی دبیرستان، سر موقع بیدار میشدم دیر میرسیدم یک ساعت زودتر هم بیدار میشدم بازم دیر میرسیدم و چون اهل دروغ نبودم، فقط شرمندگی و خجالت و قول به خودم نصیبم میشد.
همیشه برام شگفت انگیزه چجوری عده ای همیشه سر موقع میرسند اونم با همون خیابونا و ترافیک و کارها
الانم نهایت تلاشم همزمان رسیدن با استاد و البته گاهی به موقع رسیدن
یکی دیگه از الگوهام، بهم ریختن از انتقاد دیگران بود که متوجه شدم به خاطر مسایل درونی خودم هست و اگر من از درون با خودم در صلح باشم و حالم خوب باشه (فایل های رایگان عزت نفس خیلی خوب هستن)،حرف دیگران بهم گیر نمیکنه و از من رد میشه و رو خودم دارم کار میکنم و به تدریج دارم بهتر و بهتر میشم.
الان روی الگوی مالی گیر کردم و امیدوارم اون رو هم بتونم به اگاهی برسم و به تدریج حلش کنم
متوجه الگوهایی که در گذشته در روابطم اتفاق می افتاد شدم که هر بار هر روز میگفتم تغییر میکنه ، آدم باید امیدوار باشه، فردا یه روز جدیده … حالا متوجه شدم قسمتهایی از عمرم، وقتم و زندگیم و بیهوده روی امید به تغییر کردن دیگران در روابطم گذاشتم و فکر میکردم چقدر آدم امیدوار و خوش بینی بودم ولی چیزی جز نادانی و حماقت نبوده!
یاد حدیث مومن باهوشه، از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشه افتادم
واقعا توجه به الگوها تکلیف برنامه ی زندگی و انتخاب آدما رو مشخص میکنه
خدایا شکرت بابت اینکه هدایت شدم به این فایل امروز لطف خداوند بود که من این فایل رو گوش کنم واز خداوند بخواهم که مرهم شنیداریم شود خودش کمک کنه تا پاشنه اشیلم رو پیدا کنم وتعغیر بدم وقتی به خودم نگاه میکنم هر چند وقت یک بار از لحاظ،مالی از عاطفی شکست می خورم هر چند وقت یک بار چیزها گم میکنم هر چند وقت یکبار با همسرم بحث میکنم وقتی به خودم نگاه میکنم وافکار ریز ودرشت خودم نگاه میکم ریشه تمام مسائل من از عدم احساحس لیاقت وارزشمندی درونی وعزت نفس یعنی دلیل تمام اتفاقات زندگیم ریشه از این دو احساحس دارن مرا با ابهام درگیر کردن مدت ها هست دارم در شک وترید زندگی مکینم یعنی واقعا نسبت به این دوتا موضوع اینقدر حساحس شدم که حاضرم جونم رو بدم ولی این دوتا موضوع رو اون طوری که هستن درک کنم وعمل کنم تو زندیگم واز خداوند می خواهم این توان واین قدرت رو بهم بده هیچ عواملی بیرونی نتوانست این مسائل مرا حل کنه واین ریشه از درونم من داره وهیچ ارتباطی با عوانل بیرون نداره وحالا از خداوند می خواهم خودش کمک کنه واین پاشنه اشیلم برطرف کنم انچان روی این دو موضوع کار کنم که احساحس کنم دیگه برطرف شدن واز خداوند می خوام خودش کمک کنه
سلام وقت بخیر استاد عباسمنش خداوند رو شاکرم بابت اینکه با شما و سایتتون آشنا شدم اگر چه ذهنم در مورد پذیرش بعضی فایلا مقاومت نشون میداد ولی این دو فایلی ک گذاشتید واقعا ارزشمند هستن بی نهایت از شما سپاسگزارم برای تهیه و ارسال این فایلها .چقد من اتفاقات تکراری توی زندگیم زیاد هستن خدارو شکر با گوش دادن به این فایلا شناخت بیشتری رو ترمزهای زندگیم پیدا کردم باز هم سپاسگزارم .
سلام خداوند هزاربار شکرت که این نعمت بزرگ رو در اختیار من گذاشته بزرگترین آروزی دورنیم این که هم مدار وفرکانس باشم با این قوانین این قوانین رو به صورت درست ودقیق توی زندگیم پیاد کنم من هر چند وقت یکبار وفتی موقعتی برایم پیش میاد که شخصتم رو تعغیر بدم وزندگی از نو بسازم وطمع خوش زندگی رو بچشم وهرچند وقت یک بار با خداوند افرادی رو سر راه من گذاشته که من کمک بشه برای رشد وبهمبود شخصتم ولی خودم مقاومت کردم وهیچ وقت نمی خواستم به کلی تعقیر کنم یعنی همیشه یک چیزی اون دورن می موند که مسله اصلی همون جا بود من یک فرد معتاد بودم که از سن خیلی پایینی به خاطر شکست عاطفی وعدم اعتماد بنفس باعث شده بود به مواد مخدر رو بیاورم با اینکه خداوند همیشه به من لطف داشته وهمیشه لطف شامل حال من شده ومرا هدایت کرده ولی من از روی جهل وندانی همیشه غرور گرفتم واین نعمت برزگ الهی رو از دست دادم از اونجا که کلی نقات مثبت دارم ولی همیشه توجه تمرکزم روی نکات منفی بوده وهبچ وقت نیومدم مسله به صورت ریشه ای حل کنم واین همه مشگل رو برای خودم به وجود نباوررم یعنی کلا ترجی دادم با ترس زندگی کنم ولی نیام ابن شرک رو از خودم دور کنم یکی از پاشنه اشیل های جدید من همین ایراد گرفتن دیگران واینگه خیلی سخت اعتماد میکنم مثلا با اینکه می دونم حرف های استاد کامل درسته می خوام پاشنه آشیل هایم رو پیدا کردم و می خوام اونا رو بر طرف کنم خیلی شکاک شدم وهمین شکاکی باعث حواس پرتیم شده و این شکاکی هم ریشه در گذشته من داشته همیشه در گذشته وقتی یک کار نادرست رو انجام می دادم همیشه ترس وشک درون من ایجاد می کرد نکنه دیگران فهمیده باشند تا الان که بزرگ شدم وصاحب فرزند شدم وهمون شک ها رو نسبت همسرم فرزندان دارم وگاهی این نشتی انرژی ساعت مرا بر سر موضاعت دیگه دوچار شک وترید میکنه وابنکه دیگه واقعا تصمیم گرفتم شخصتم از درون تعغیر دهم واین گونه واسو عمل کردن وکمال گرا بودن شک های الکی رو بندازم دورچیزی رو توی آستینم نزارم واین از بی ارزشی رو از خودم دور کنم ترمز های مخفی ذهنم که مرا وارد این کمبود کرده در رابط در بحث مالی وآرامش رو به صورت ریشه ای حل کنم هیچ ترسی برای افشا کردن وجا گذاشتن احساساتی که باعث بشه انرژی من هدر بره ومن از اون منبع الهاهی که خداوند هست دور بمانم خداوندا خودت کمک کنم این تعغیرات رو در وجووم ایجاد کنم چون توانایش رو درون خودم مبینم وامید به خداوند دارم وخداوند خودش کمک میکنه توی همین شرایط تعغیرات رو شروع کنم وهر چی گفتن از دیگران کنار بزارم واون آگاهی خداوند در وجودم ایجاد میکنه افشا کنم تا این ترمز ها برداشته شوند وچرخه زندگیم رون بشه چون همه از خداوندیم وباز گشت همه بسوی اوست واین چند وفت که توی این مدار توهم وترس اون هم به خاطر عدم اگاهی از قوانین خداوند وجذب نخواسته ها والبته این هم من به چشم یک تضاد می بینمش که خودم وخدای خودم رو بیشتر بشناسم وهمه چیز به آسانی ودرستی خداوند خودش برای حل کنه شرایط زندگیم هر چند وقت یک بار کارمو از دست میدم ماشینم خراب میشه کسب کارم به می خوره تصممات احساحسی می گیرم حواس پرت می شوم از خداوند می خواهم خودش اگر که ذهن من هم مقاوت کوچیکی نشون میده خودش کمک کنه تا تعغراتی رو در روند ذهنیم وباورهایم رو ایجاد کنم تا وبیام روی اصل وجودم خداوند که نورانیتش رو در وجودم بیدار کرد از کمک بخوام تا با آرامش درونی واعتماد بخودش ذهنم رو فقر ونازیبای ها به ثروت وفراوانی واز کمبود ها به عشق تبدیل کنم چون لیافتشو درون خودم مبیننم وهمه چیز رو با خودش تقسیم کنم من با تمام وجود آماده تعغیرم ومی خواهم این گاری که چند وقت یکبار خداوند کمک میکنه که رهایش کنم وخودم رو با کیفیت تر کنم واین اخرین وبهتیرین راه برای توحیدی شدن وزندگی رویایی هست خدایا پناه برم به خودت که جز خودت کسی رو ستایش نکنم
سلام بر استاد نازنینم،استاد چکردی با من بقول معروف زدی تو خال:)
من چندساله ک دارم با این پترن ها زندگی میکنم دلیل هدایتم به این سایت همین تضادها بود توی زندگیم،،یوقتایی میگم خدایا شکرت برای این تضادها ک منو اورد اینجا ومنو اینجا داره از نو بازسازی میکنه الهی الحمدلله….
من همیشه از این بدقولی همسرم در عذاب بودم و هنوزم کموکان ادامه داره یکم رهاتر شدم اما هست وبهم میریزم وبا این فایل شما ک درودخدا ب روح پاکت آرامتر شدم ویجورایی برام منطقی شد اسوده خاطر شدم باید چندین بار دیگ گوشش کنم تا ب عمق برسم،،
ازتون خیلی خیلی سپاسگزارم برای تمام دوره هاتون وتمام فایل هدیه هاتون،دمتون گرم خیلی دوستون دارم
مریم عزیز در صلح باخودت دوست دارم، ارزو دارم عین شما منم ب این ارامش برسم ورشدکنم
در پناه خدا باشید سایتون مستدام
️️️️
استاد جان این فایل خیلی بینظیر بود واقعن خیلی ارزشمند مثل بقیه فاایل هاتون
اخر فایل که تموم شد گفتم این دیگه چه اگاهی ای بود!!!!امشب کلی قربون صدقوتون رفتم که اینقدر با مهربونی دلسوزی این اموزشها رو در اختیار ما قرار میدید.
حقیقتش اگه اینارو میدونستم خیلی اگاهانه تر شریک زندگیم رو انتخاب میکردم.دیگه الان که کار ازکار گذشته و 8 سال از زندگی مشترکم میگذره و متاسفانه هیچ شباهتی بین خودم و شوهرم نمیبنم که بماند ازین الگوهای تکرار شونده ی اذیتکن هم ایشون داره منتها هنوز خودمو به اندازه کافی نشناختم و نمیتونم تشخیص بدم درجه ی اذیت کنندگیش برای من چقدره.
من فعلن دارم باا دوره لیاقت و حل مسایل روی خودم کار میکنم. هنوز اول مسیرم.
چیزی که برام عجیبه اینه که نمیدونم چرا اخیرا دعواهام با همسرم بیشتر شده بینمون. یعنی توی دو هفته ی اخیر ما 3 تا دعوای نسبتا بد داشتیم باهم. البته 80 درصد مواقع و در روز حالم خوبه.
منتها بحث امشبمون از همه پراصطکاکتر بودد. چون ایشون داشت از خط قرمزی میگفت که من رد کرده بودم و اون هم رفتن به پارک و تنیس بازی کردن در اونجا بود. خب توی فکرش اینه چون شهر کوچکه ادمهای ارازل اوباش اونجان که دوست نداره من برم. و منم که کلن دختری بودم که درین موارد و موضوعات مشابه هیچوقت توی خانواده حتی کوچکترین بحثی نشده بود و توی این فازا نبودم هیچ موقع. ایشون نمیخواد من برم. من در شرایطی بزرگ شدم که زمانی شده بود حتی همکارهای اقای من خونه ما براحتی رفت و امد میکردن در حضور پدرم و امنیت خیلی خوبی از پدرم میگرفتم و واقعن پدرم رو بخاطر این اخلاق خوبش خیلی دوست داشتم چقدر حس اعتماد برای ما ایجاد میکرد. خدا خیرش بده.
سر پارک رفتن امشب هم من امشب خیلی نیاز ب تفریح رو در خودم احساس کردم. باید هرجور بود میرفتم. رفتم و برعکس که چقدر بهم خوش گذشت هیچ ناراحتی و مزاحمتی هم طبق معمول(چون باورهای من فرق داره) برام ایجاد نشد محیط خلوت و عالی بود وقتی برگشتم توی اوج انرژی بودم ولی بعدش باهم بحث کردیم متاسفانه.
نمیدونم ولی از وقتی دارم روی خودم کار میکنم احساس جرات مندی بیشتری میکنم. البته که قبلن هم سر اینطور چیزا بحث بینمون بود ولی دست و دلم بیشتر میلرزید از کاری که خطایی در اون نبود از دید خودم. اینسری از درون به کارم ایمان داشتم که کار بدی نکردم که بخوام بترسم. حتی دروغ نگفته بودم. فقط بهش نگفتم دارم میرم.
منم نمیتونم حرف زور رو قبول کنم.. خب ایشون از دید خودش داره ب جریانات نگاه میکنه. نمیدونم چی بگم والا.
سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات یگانه خالق آفرین من ،،
آره درسته ،،
منم تجربش کردم ،،
خیلی جاها بوده تو خیلی از ارتباط هام این الگو برام تکرار شده که طرف چندین بار بهم با بهونه های مختلف کار خودش و توجیه کرده و گفته که دیگه تکرار نمیشه ولی دقیقاً تکرار کرده ،،
خیلی این فایل برای من درس داشت ،،
خیلی مهمه که مثل استاد عزیزم برای خودمون قانون هایی بزاریم که از ی شخص چند بار ضربه نخوریم واقعاً خیلی میتونه به آرامشمون به راحتی و اعصاب خودمون کمک کنیم اگه خودمون و تو معرض خدشه خوردن قرار ندیم ،،
اصلا به جرأت میتونم بگم دوستان من خیلی از بخش های اساسی زندگیم و قسمت بیشتر زندگیمو حتی تو رنج و خودآزاری این مسئله گذروندم چرااااا واقعاً
چرا آدم چندی و چند بار باید از ی مسئله صدمه ببینه ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای این دست آگاهی بخشت این استاد عزیز و ارزشمند که به من عطا فرمودی ،، از صمیم قلبم براتون آرزوی سلامتی و تندرستی و بهترینها رو دارم از الله کریم ،،
واقعاً خیلی میتونه کمک کنه بچه ها خواندن کامنت های شما شرکت کردن توی نوشتن احساس میکنم مهم ترین کار حال حاضر زندگیم همینه چرا که هر روز دارم بیشتر و بیشتر درک میکنم یا حداقل به درک این آگاهی ها نزدیک و نزدیک تر میشم و ملتمسانه از درگاه خداوند متعال درخواست دارم کمکم کنه هر روز با انرژی و تمام توانم بیام و کامنتای خوشگل شمارو بخونم و بیدار تر بشم و آگاه باشم ،،
خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت که ظرف دریافت آگاهی منرا هزاران برابر کردی و منرا در مسیر مستقیم خودت قرار دادی تا نور مطلق خودت ،،
خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت برای این همه دوست نازنین این سایت مقدس که بهم عطا کردی ، واقعاً خیلی جاها انرژی میگیرم از وجود و لمس حضور الله انرژی ازلی ابدی که جاریست تو این مکان مقدس ،، شکرت خداااا
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند هدایتگر من
بازهم سپاسگذار خدایم هستم ک دراین سایت هستم امروز فرصت جدیدی برای رشد بیشتر بهم عطاکرد
چندروز پیش مادرشوهرم بهم حرفی زد ک قصد بدی نداشت اما من خیلی خودخوری کردم
وبرای اینکه براحساس بد خودم غلبه کنم اومدم توی دفترم نوشتم چرا ناراحت شدم؟
میخواستم بفهمم ریشه این موضوع از چ باوری هست و چرا دردم گرفت
گفتم آره دقیقا این بشر هربار انگشتش رو روی نکته ضعف من فشار میده
ونمیدونم چی بگم این فرد چقد موهبت بزرگیه برای شناخت خودم
هربار با حرفی باعث شد بفهمم لوله ی خراب کجاست وتعمیرش کنم
همیشه ازش ناراحت میشن اما بعدش میگم خدایا شکرت اگر این فرد نبود احتمال داشت من چالشهام کمتر بود اما رشدم هم کمتر بود
چون معمولا بقیه همش ازمن تعریف میکنن مثلا تو باایمانی
تو خوش خنده ای
تو مهربونی
تو رک هستی
تو بااستعدادی وباهوشی
همش ازین حرفا ب من زده میشه
حتی بهم میگن میترسیم ترکمون کنی یکروز
بخدا این حرفا رو میشنوم الان یکساله
اما این فرد ب هیچ عنوان ازمن تعریف نمیکنه
داعم یا ازم انتقاد میکنه یا نصیحتم میکنه
بشدت بهم میریزم اما جلوش نشون نمیدم وفقط میخندم اما وقتی میره عصبی میشم ودوست دارم برای همیشه از زندگیم بره وهرگز نبینمش چون شما گفتید واقعیت رو نوشتم هیچوقت نخاستم بپذیرم واقعیت من اینه ک خوشم نمیات از طرف هربار گفتم نه بدم هم نمیات ازش وبه نکات مثبتش توجه کردم و دور میشه وقتی بیخیالش میشم انصافا
دیشب الهامم گف برو سراغ دفترهای 2سال پیش رفتم ودیدم خدای من سوالهای الگوهای تکرار شونده رو نوشته بودم وجوابهایی ک داده بودم والان اون مسائل کمرنگ شده گفتم وای خدایا دوست دارم گریه کنم چقد من تغییر کردم چقد من ترسو بودم عه
و بهم گف حالا پس برو سراغ فایل الگوهای تکرار شونده
چندروز پیش از فایلهای توحیدی وروزشمار بهم گف شروع کردم والان هدایت شدم ب این صفحه ک مسیر و ادامه بدم ولوله های خراب رو تعمیر کنم ب کمک الله مهربانم
درمورد الگوهای تکرار شونده دیگران
حقیقت من اینقد درد کشیدم وچک ولگد خوردم ازسن 17 سالگی من نامزد کردم و خیلی خیلی درس برام داشت ومن رو قوی تر کرد اون موضوع والان ک 30 سالم هست شاید 3ساله اجازه ندادم کسی بخات ازم سواستفاده کنه چ عاطفی چ مالی باشه
حالا ن ب سرعت عملکرد شما نیستم اما بعد شناخت طرف کات میکنم وخیلی هارو کات کردم علنا الان رابطه ای با فامیل ندارم
درسن 17 سالگی نامزد کردم و اون شخص هم خیلی بهم دروغ گف هم هیچ کاری نکرد هیچ تلاشی برای زندگی مشترک نمیکرد هربار دروغ یکماه دیگه دوماه دیگه تا رسید ب 8 ماه وهیچ کاری نکرد نزدیک ب 1سال پدرم پادرمیانی کرد ورابطه رو ب زور واجبار بهم زد
اما من خیلی خیلی احساساتم خدشه دارشد چون پسره ادعا داشت عاشق من بود و کلی اصرار برای خاستگاری بعد ک دیدم هیچ تلاشی نمیکنه وفقط بلده قول بده و فلان خیلی بهم میریختم وخیلی گریه میکردم
از اون روزها الان 12 سال گذشته من الان 30 سالمه ازدواج کردم با یک مرد خوب ودوتا بچه دارم ک عاشق هرسه تاشون هستم وازخداوند سپاسگذارم بابت داشتن همسر گلم وبچه های نازم
هنوز جزو خوابهای تکرار شونده من هست من باز دیشب خواب اون شخص رو دیدم هربار خواب میبینم اون عاشق منه وداره اصرار والتماس میکنه باهم ازدواج کنیم واون اعتیاد داره وبه من نگفته ومن توی خواب بین دوست داشتن وترس گیرافتادم وهمینجوری از خواب بیدار میشم یا میپرم 12 ساله هر چندوقت یکبار این خواب رو میبینم ونمیدونم دلیلش چیه
یا دوران مجردیم رابطه خوبی با پدرمادرم نداشتم
وبازهم خواب میبینم بین منو پدرمادرم دعوای ترسناکی هست ومن دارم مادرمو خفه میکنم یا پدرم میگه برای همیشه برو و نیا ومن گریه میکنم توی خواب
تمام این خوابها مربوط ب دوران مجردی 17 سالگی تا 21سالگیمه
همش میگم خدایا توی اون برهه من چ بلاهایی سر ناخودآگاهم آوردم چقد ضربات روحی به ذهنم وارد کردم ک الان چندین ساله گذشته زندگیم خوبه وراضی هستم از زندگیم هرسال زندگیم بهتر میشه وب خاسته هام میرسم اما چرا هنوز ک هنوزه اون خوابها رو میبینم
خدایا چقد ب من لطف کردی ک هدایتم کردی ب این مسیر وگرنه من کجا بودم چقد اون پایین بودم و این خوابها قبلا واقعیت زندگی من بود
الان میخام دوباره بکشم بیرون هرروز کار میکنم ببینم چ باورهایی ته ذهنم هست ک باعث میشه مادر همسرم اینقد دلش میخات نصیحتم کنه توی سلامتی توی. روابط توی بحث کسب وکارم بااینکه این فرد از هرلحاظی زیرصفر هست واسه همین داغ میکنم تودلم میگم خودت ب کجا رسیدی بااین باورهات خب؟
از لحاظ سلامتی کلی قرص اعصاب میخوره روابط هزچندوقت یکبار شوهرش رو ول میکنه میره با برادرش هیچ رابطه خوبی نداره از پسراش کلی توقع داره وداعم گریه وزاری من براتون کلی زحمت کشیدم واز خودم گذشتم
از عزت نفس همه ازش کلی کار میکشن و بعد هیچ غلطی براش نمیکنن
از پول ک همش منتظره بچه هاش بهش ترحم کنن
نمیدونم بخدا بعضی روزها میگم شاید طرف میبینه من درحال رشد هستم دوست داره من بیشتر رشد کنم
بعضی روزها میگم حتما حسادت میکنه بهم چون من از هرنظر سال ب سال ب اهدافم میرسم وبهش حق میدم پراز اقده هستش
یا میگم دستی از دستان خداست و میخات پیام خدارو بهم برسونه کجاها ایراد دارم اصلاحش کنم
اما همش میگم خیلی تواین چندسال باعث شد اعتماد بنفس من تعدیل بشه ازبس بهم تیکه انداخت یا انتقاد کرد پوست کلفت شدم نسبت ب حرف مردم
یا قدمهای زیادی برداشتم
واسه اینکه آرومتر باشم
یعنی درکل شخصیتی متضاد شخصیت خودش بسازم وهربار داره این شخصیت بهتر میشه
حالا اومدم هرروز یک قدمی بردارم و دوباره از اول این فایلهارو کار کنم وانشالله بهتر وبهتر میشه
ب امیدروزهای بهتر وبهتر شخصیت بهتر ومدارهای بالاتر
درمورد کسب وکار هم شخصی هست ک هربار میات وکاری براش انجام میدم بااینکه میدونه قرض نمیدم اما بازهم چندروز بعد پولمو میده ک بازهم میگم عیب نداره چندروز چیزی نیس اما خیلی خیلی بوده ک خوش قول نبوده وقراربوده کارشو تحویل بگیره هفته ها طول کشیده جوری ک عصبی شدم هربار گفته ببخشید بچم مریض بود دخترم کلاس داشت مهمان داشتم هوا سرد بود نتونستم بیام یا منتظرحقوق هستم پولتو واریز میکنم ومیام دنبال اون کار وهربار برای هرکاری اینجوری کرده اما بازهم درآخر انجامش میده و پولمو واریز میکنه
بااینکه هربار میگم خدایا دوست دارم براحتی و ب موقع بیات کارشو تحویل بگیره وپولو بزنه
قبلا اینقد ازین مسائل داشتم ک دوره عزت نفس رو خریدم وخیلی مسائل رو بهبود داد وگفتم که کمترشدن این موضوعات
اما حالا دوباره نشانه امروزم این بود یا باید بهتربشم یا جهان چک ولگدم میکنه ومن تصمیم گرفتم خودم ب خاست خودم تغییر کنم وبهتر بشم
سپاسگذارم استاد همه این فایلهارو گوش میکنم و همه ی قسمت های الگوهای تکرار شونده کامنت میذارم ومیخونم
سلام به همه دوستان
وقتی یک سری اتفاقات در زندگی ما مرتب تکرار میشود جهان هم اتفاقات مشابه برای ما رقم میزند تا به ما ثابت کند یک سری الگوهای ذهنی در ذهن شما مرتبا دارد تکرار میشود.
در زندگی من بیماری و دعوا با دوستم بخاطر جواب ندادن به تلفن های من مرتبا تکرار میشود.
برای اینکه نسبت به عملکرد خودم درک بهتری داشته باشم باید بررسی کنم در چه موقعیت های احساسی وقتی من قرار میگیرم
واکنش های خیلی شدیدی از خودم نشان می دهم. من هستم که دارم این اتفاقات خلق میکنم. یک سری باورها در ذهنم هست که داره این اتفاقات خلق میکنه. اونحاهایی که ما احساس شدید نشون میدیم و به شدت از کوره در میریم، پاشنه اشیل ماست.
باید لیزر فوکس روش بگذاریم تا باورهامونو اصلاح میکنیم. خیلی از اون مسایل برمیگرده به احساس ارزشمندی و لیاقت یا اینکه حرف مردم برای ما مهم بوده است. خانواده ما رضایت و حرف مردم براش مهم ترین مسئله بود. باید ذهنمون بریزیم بیرون و روشون کار کنیم نشونه خوب شدن ما اینه که فاصله بین اتفاقات زیاد میشود. وقتی که فاصله اون اتفاقات داره کمتر و کمتر میشه یعنی یه کدی در ذهن ما داره تغییر میکنه، که این باعث میشه اتفاقات متفاوت دیگری بیفته. اینطوری نیست که همه چیز بخواد یکدفعه خوب بشه بلکه همه چیز آروم آروم تغییر میکنه.
وقتی احساس شدید منفی ما یک سری اتفاقات بوجود میاره باید بدونیم یک چیز ریشه ای تری هست که داره این اتفاقات رقم میزند و ما باید اون ریشه پیدا کنیم و روش حسابی کار کنیم.
چه اتفاقاتی تکرار میشود که شما رو به لحاظ احساسی درگیر میکند؟
موضوع دوم این فایل که بسیار مهمه. بشنویم و درک کنیم و عمل کنیم.
من وقتی دوستم هشت نه ساعت تلفن جواب نمیده یا پیاممو جواب نمیده میخوام اروم باشم هر دفعه عذرخواهی میکنم یا به خودم قول میدهم که باربعد ارومتر باشم یا ناراحت نشم اما نمیتونم. چون اون برنامه داره کار میکنه و اون باور هست.
این تیکه اصلیه ما در مسایلی که پاشنه اشیل ماست میخواهیم که بهتر بشیم اما در اغلب موارد نمیتوانیم بهتر بشیم.
در مورد دیگران هم همینطور است اگر دوست من هم هر از چند روزی تلفن و پیامای منو جواب نمیده من باید بدونم که این الگو اونه و هر بارم برای این رفتارش یه دلیل متفاوتی دارد. این ادم نمیتونه همیشه جواب تلفن و پیامای منو بده. این الگوش اینه اکر من دوباره ازش انتظار داشته باشم بازم ناامید میشم. قول میدم که این اتفاق دیگه تکرار نمیشه.
داستان اعتیاد، قول برای ترکش و باز تکرار شدنشون. پاشنه اشیل مرد اعتیاد و پاشنه اشیل زن احساسی بودنش هست.
وقتی ما یک الگو در دیگران میبینیم حتی اگر اون فرد بیاد بگه من غلط کردم اما باز هم اون کار تکرار میکنه پس ما هم کلمون زیر برف نمیکنیم. این فرد میخواد ولی نمیتونه تکرارش نکنه. پس این باعث میشه که روی حرف اون ادم حساب باز نمیکنید. دفعا بعدی که بهتون اون قول داد دیگه بهش اعتماد نمیکنیم مثلا پول قرض نمیدیم. با فرض اینکه اون داستان ادامه پیدا میکنه تصمیم بگیر.
اگر ما بتونیم الگو خودمون درک کنیم الگو بقیه درک کنیم. اگر الگو بقیه درک کردیم اون ادم با اون الگو میپذیریم.
به خودت بگو من دیگه روی حرف این آدم حساب نمیکنم.
اون به این راحتی و به این زودی نمیتونه خودشون اصلاح کنند تو از اون آسیب نبین.
اون میخواهد تغییر کند اما نمیتواند.
در مورد روابط پیدا کردن الگوها بسیار مهم هستند هیج کس کامل نیست همه ادمها یه نقص هایی دارند
اگر طرف بیاد از ما پول قرض بگیره و ما بگیم بهش قرض بدیم که بعدا هم ما خواستیم به ما قرض بدهد این از شرک است
من زمانی که فردی به من بی توجهی میکنه و منو نمیبینه پاشنه اشیل منه. همینطور مقایسه میزان توجهی که خودم در روابطم میگیرم با میزان توحهی که خواهرم میگیرد یا کادوهایی که اون دریافت میکنه با کادوهایی که من دریافت میکنم. یا هماهنگی که اون با دوستش دارد و میزان هماهنگی که من دارم پاشنه اشیل منه. اینکه یک نفر دیگه با من مقایسه کنند و به من در مقابل اون بی توجهی کنند پاشنه اشیل دیگر منه. یعنی مقایسه و نیاز به توجه دیگران پاشنه اشیل منه. مشکل دیگر من بیماریه که هر از چند گاهی داره مرتب تکرار میشه.
چه اتفاقاتی تکرار میشود که شما رو به لحاظ احساسی درگیر میکند؟
اون هفته خواهرم دوستش اورد خانه.
من از اینکه روتین روزانه ام بهم خورده بود ناراحت بودم. اینکه دوستش مرتب به خواهرم زنگ میزد و خواهرم عکس همه چیز براش فرستاد و اون میرفت میدید اما دوست من حتی عکسی که براش میفرستادم با اینکه میگفتم عکس فرستادم نمیرفت ببینه نشون این میدم که اون من و قضیه من براش جدی نیست. میگم اون با سن کمش رابطشو ساخته اما من هنوز بخاطر ضعف هام رابطمو نساختم. خب مقایسه بخاطر ضعف در احساس ارزشمندی هست. «مقایسه»، جزو یکی از ویژگیهای طبیعی انسان است و به خودی خود بد نیست در صورتی که انگیزه برای بهبود ما شود و ما بگیم وقتی اون تونسته پس ماهم میتونیم. ولی اگر مقایسه تبدیل به عادتی همیشگی شود و بدتر از آن تبدیل به معیاری شود برای سنجش میزان خود ارزشمندی، آن وقت این ویژگی میتواند ویرانگر و فاجعهآور باشد. من وقتی هفته قبل خودم رو با خواهرم مقایسه کردم باعث شد
احساس کنم من در پیدا کردن و نگه داشتن فرد مورد علاقه ام ضعف دارم اون همیشه توجه میگیره اما من توجه که میخوام به سختی میگیرم یعنی کل نعمت ها، توجهات و برنامه هایی با دوست نازنینم برای یک رابطه پایدار در ذهنم بسته بودم ندیدم و وارد مدار ناسپاسی، احساس بی ارزشی و مقایسه شدم.
مقایسه» نه تنها من را به احساس نارضایتی میرساند بلکه باعث میشود نگاهی تخریبگر نسبت به خودم داشته باشم. این نگاه، من را به احساس حقارت و بیارزشی میرساند. من را ناسپاس میکند و این احساس ناسپاسی و نارضایتی نه تنها درهای نعمت را به زندگی من میبندد بلکه آرام آرام تغییر شکل میدهد به مسائل و مشکلات غیر قابل انکاری مثل:
درگیر بیماری شدن؛(معده، کیست تخمدان، ریزش مو) درگیر هزینه غیر مترقبه شدن(خرید وسایل اضافی یا پولی که از من گرفتند)؛ درگیر مسائل عجیب و غریب شدن و …
و به این شکل، این احساس ویرانگر شروع میکند به خارج کردن نعمتهایی که اکنون در زندگیات داری اما به خاطر این مقایسه، نمیتوانی ببینی و سپاسگزار آنها باشی
مقایسه تاثیر بد دیگری که در من دارد به من احساس عجله، و عقب ماندن از بقیه و خارج شدن از صلح درونی و تلاش برای کنترل شرایط و خارح شدن از مدار توکل میدهد.
عادت مقایسه من را وارد جنگی تمام عیار با خودم میکند؛ به من احساس کمبود، احساس عجله و احساس عقب افتادن از قافلهی دیگران میدهد؛ خواستههای واقعی ام را در نظرت بیارزش جلوه میدهد و من را مجبور به دنبال کردن خواستههایی میکند که از نظر دیگران با ارزش است، نه اینکه خواستههای واقعی خودم باشد. این آگاهی و شناخت، کلید اقدام برای تغییر این عادت است.
زیرا شما فقط وقتی در صدد تغییر یک عادت مخرب بر میآیی که از صدمات آن عادت آگاه شوی و ببینی این صدمات به چه شکل به تمام جنبههای زندگیات نفوذ میکند.
وقتی دست از مقایسه بر می داری، انرژی عظیم را که صرف تخریب احساس لیاقت شما شده بود، آزاد می شود برای سازندگی و تمرکز بر خودت؛
برای شناسایی خواسته های واقعی ات؛
برای امتحان کردن ایده هایت؛
برای دیدن ارزشهایت؛
برای رسیدن به باور فراوانی درباره نعمت ها و فرصت ها؛
این تمرکز، شما را به احساس رضایت می رساند و این تمرکز شما را هدایت می کند به سبک شخصی خودت. سبکی که بر پایه علائق خودت است. آنوقت است که ایده های خودت را امتحان و تجربه می کنی. به توانایی های یکتای وجودت، فرصت بروز می دهی. همان توانایی هایی که برای تجربه شان به این جهان آمدی تا دنیای خوت را خلق و تجربه کنی. آنوقت است که با خودت به صلح می رسی و این صلح درونی، جهان اطراف شما را با شما به صلح می رساند و شما را با تجربه خواسته هایت هم مدار می کند
مهمتر از همه، وقتی دست از مقایسه خودت با دیگران بر می داری، صدای الهامات خداوند را می شنوی و به این الهامات و ایده ها اعتماد می کنی. همان ایده هایی که بارها به خاطر مقایسه خودت با دیگران، نادیده گرفتی و فرصتی که خداوند از طریق این ایده ها برای تجربه خواسته هایت به شما داده بود را رد می کردی.
زیرا ماهیت الهامات خداوند این است که: الهامات با توجه به شرایط و امکانات هر فرد، به او الهام می شود تا فرد بتواند از همان جایی که هست و با همان شرایطی که دارد، آنها را اجرا و به سمت شرایط دلخواه خود حرکت کند.
اما وقتی مرتبا در حال مقایسه توانایی ها یا امکانات خودت با دیگران هستی، قطعا حتی اگر صدای این الهامات را بشنوی، در مقایسه با ایده های دیگران، آنها را رزشمند نمی دانی و به قول قرآن، در برابر تشخیص قدرت سازندگی این الهامات، کر و کور می شوی و با نادیده گرفتن های پی در پی، راه این اتصال را می بندی.
هدف ها و خواسته های خودت را بی ارزش می دانی و فارغ از اینکه خودت چه می خواهی و چه مسیری را دوست داری، می خواهی هدف های دیگران را دنبال کنی چون می خواهی مثل آنها مورد توجه قرار بگیری. به دنبال کپی کردن ایده ها و شیوه های دیگران، مرتب از این شاخه به آن شاخه می پری و در این هیاهو گم می شوی.
وقتی شما در حال مقایسه خودت با دیگران هستی یعنی در حال تمرکز بر دیگران هستی و وقتی در حال تمرکز بر دیگران هستی یعنی تمرکزی بر خودت نداری. وقتی هم بر خودت تمرکزی نداری، مسیر یکتای خوشبختی را که خداوند برایت الهام می کند، نمی بینی و اتصال با منبع را می بندی.
دست از مقایسه خود با دیگران برداری و مسیر یکتای خودت را میروی که قلبت میخواهد؛
استانداردها و اصول خودت را داشته باشی و فارغ از نظر دیگران، از اصول خود پیروی کنی؛
سعی کنی به جای مقایسه خود با دیگران، نکات مثبت و تواناییهایی که داری را ببینی؛
ارزشهای درونی خود را بشناسی و قدردان آنها باشی؛
عملکرد خود را با دیروز خودت بسنجی؛
ویژِگیهای یکتا و منحصر به فرد خود را ببینی و با معطوف کردن تمام تمرکز روی خودت، از آنها در جهت پیشرفت، بهره برداری کنی؛
جذابیتهای هر برههای از زندگیات را بشناسی و قدر بدانی؛
و مهمتر از همه خود ارزشمندیات را به عوامل ناپایدار بیرونی که برای هیچ انسانی مانا نیست، گره نزنی.
و همواره به یاد داشته باشی: به اندازهای که خود را ارزشمندی میدانی، جهان شما را ارزشمند میداند و نعمتهایش را روانه زندگیات میکند.
مسیله دیگر من جلب توجه و تایید بقیه است که این مسئله از عزت نفس میاد.
که این مسئله انرژی و تمرکز ما در جایی خلاف خواسته هامون میبرد و باعث نشستی انرژی ما میشود که اینم با یاداوری نکات مثبت و نکات مثبت شخصیتمان حل میشود.
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز
به خاطر تمام فایل های آگاهی بخش و صادقانه و دلی، سپاسگزارم .
فایل توجه به الگوهای تکراری مثل همه ی فایلها عالی هست. (دقت به رمز( قول میدم) ها
میخواهی تغییر کنی ولی نمیتوانی تغییر کنی
و اگر هم تغییر کنی آهسته آهسته هست نه ناگهانی و یک شبه)
مثالهای بسیار شفافی میزنید.
متوجه بعضی الگوهای تکراری خودم شدم،تقریبا هر کار میکنم نمیشه سر تایم برسم به اولین کلاس دانشگاه ،مگر اینکه خود استاد دیر کنه که من زود تر برسم
و چقدر عذاب کشیدم برای به موقع رسیدن در دوره ی دبیرستان، سر موقع بیدار میشدم دیر میرسیدم یک ساعت زودتر هم بیدار میشدم بازم دیر میرسیدم و چون اهل دروغ نبودم، فقط شرمندگی و خجالت و قول به خودم نصیبم میشد.
همیشه برام شگفت انگیزه چجوری عده ای همیشه سر موقع میرسند اونم با همون خیابونا و ترافیک و کارها
الانم نهایت تلاشم همزمان رسیدن با استاد و البته گاهی به موقع رسیدن
یکی دیگه از الگوهام، بهم ریختن از انتقاد دیگران بود که متوجه شدم به خاطر مسایل درونی خودم هست و اگر من از درون با خودم در صلح باشم و حالم خوب باشه (فایل های رایگان عزت نفس خیلی خوب هستن)،حرف دیگران بهم گیر نمیکنه و از من رد میشه و رو خودم دارم کار میکنم و به تدریج دارم بهتر و بهتر میشم.
الان روی الگوی مالی گیر کردم و امیدوارم اون رو هم بتونم به اگاهی برسم و به تدریج حلش کنم
متوجه الگوهایی که در گذشته در روابطم اتفاق می افتاد شدم که هر بار هر روز میگفتم تغییر میکنه ، آدم باید امیدوار باشه، فردا یه روز جدیده … حالا متوجه شدم قسمتهایی از عمرم، وقتم و زندگیم و بیهوده روی امید به تغییر کردن دیگران در روابطم گذاشتم و فکر میکردم چقدر آدم امیدوار و خوش بینی بودم ولی چیزی جز نادانی و حماقت نبوده!
یاد حدیث مومن باهوشه، از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشه افتادم
واقعا توجه به الگوها تکلیف برنامه ی زندگی و انتخاب آدما رو مشخص میکنه
سپاسگزارم از آموزش های عالی تون
خدا قوت مریم عزیز
سعادت و شادی تون برقرار
خدایا شکرت بابت اینکه هدایت شدم به این فایل امروز لطف خداوند بود که من این فایل رو گوش کنم واز خداوند بخواهم که مرهم شنیداریم شود خودش کمک کنه تا پاشنه اشیلم رو پیدا کنم وتعغیر بدم وقتی به خودم نگاه میکنم هر چند وقت یک بار از لحاظ،مالی از عاطفی شکست می خورم هر چند وقت یک بار چیزها گم میکنم هر چند وقت یکبار با همسرم بحث میکنم وقتی به خودم نگاه میکنم وافکار ریز ودرشت خودم نگاه میکم ریشه تمام مسائل من از عدم احساحس لیاقت وارزشمندی درونی وعزت نفس یعنی دلیل تمام اتفاقات زندگیم ریشه از این دو احساحس دارن مرا با ابهام درگیر کردن مدت ها هست دارم در شک وترید زندگی مکینم یعنی واقعا نسبت به این دوتا موضوع اینقدر حساحس شدم که حاضرم جونم رو بدم ولی این دوتا موضوع رو اون طوری که هستن درک کنم وعمل کنم تو زندیگم واز خداوند می خواهم این توان واین قدرت رو بهم بده هیچ عواملی بیرونی نتوانست این مسائل مرا حل کنه واین ریشه از درونم من داره وهیچ ارتباطی با عوانل بیرون نداره وحالا از خداوند می خواهم خودش کمک کنه واین پاشنه اشیلم برطرف کنم انچان روی این دو موضوع کار کنم که احساحس کنم دیگه برطرف شدن واز خداوند می خوام خودش کمک کنه
سلام وقت بخیر استاد عباسمنش خداوند رو شاکرم بابت اینکه با شما و سایتتون آشنا شدم اگر چه ذهنم در مورد پذیرش بعضی فایلا مقاومت نشون میداد ولی این دو فایلی ک گذاشتید واقعا ارزشمند هستن بی نهایت از شما سپاسگزارم برای تهیه و ارسال این فایلها .چقد من اتفاقات تکراری توی زندگیم زیاد هستن خدارو شکر با گوش دادن به این فایلا شناخت بیشتری رو ترمزهای زندگیم پیدا کردم باز هم سپاسگزارم .
سلام استاد بزرگوار
ممنونم بابت این فایل بسیار باارزش
من از کودکی در رابطه با برقراری رابطه با عزیزانم دچار مشکل هستم .
و این مشکلات مدام تکرار می شدند .
اخیرا مساله خیلی باعث ازردگی من شده و منو به فکر انداخته که دیگه نمی تونم اشغالها رو بزارم زیر مبل
و باید یه فکر اساسی داشته باشم
و دیشب مجددا این فایل با ارزش رو گوش کردم
من مدام با دختر نوجوانم مشکل دارم
می دونم مشکل از منه
اما نمی دونم کدوم باورم باعث این مشکل میشه
کاش در رابطه با نوجوانها و باورهای ناکارامد والدین در رابطه با تربیت هم مطلب و فایل داشتید
اما
این فایل باعث شد
پیگیر بشم و بتونم باورهای اشتباه خودمو پیدا کنم که اینطور باعث بروز مشکلات جدی در رابطه من و فرزندم شده
من گاهی چنان خشمگین می شم که فکر می کنم اخر دنیا است و بعد از چند ساعت یا چند روز خسته و پشیمان و سزگردان از تکرار این الگوی اشتباه .