پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 5 - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 5
    190MB
    22 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 5
    10MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

498 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1773 روز

    به نام خداوند وهاب

    سلام به استادجان و مریم خانم

    سلام به همه دوستان توحیدی خودم

    خدایا شکرت بابت این فایل بی نظیر

    ممنون و سپاسگزارم از دوستان فعال سایت

    که با کامنت های قشنگ شون آگاهی ها رو با ما به اشتراک میگذارند.

    من از صحبت کردن در جمع فراریم البته کمی بهتر از قبل شدم ولی باید بیشتر روش کار کنم.

    و من در این مواقع جسمم به شدت واکنش نشان میده .قرمز میشم و تعریق یعنی عرررررررقققق میکنم ها خیس میشم کلا

    و همین موضوع باعث میشه که فرار کنم از اظهار نظر کردن در جمع.

    و مورد دیگه اینکه بدونم تو این جمعی که قرار برم از دستاوردهای مالی صحبت میشه واحتمالا از من میپرسند که خونه داری یا ماشینت چیه و یا درآمدت چطوره؟

    و من نمیتونم در مورد این میسر بگم و مثلا بگم دارم روی باورهام کار میکنم و یا همه چی فروان هست کار ،شغل،پول،خونه،ماشین و …….

    و این من هستم که با توجه باورهام نتونستم اینها رو به صورت فیزیکی دریافت کنم.

    و سعی میکنم در این مواقع فرار رو به قرار ترجیح بدم.

    خدایا بابت همه چی سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    الهه پوراحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1424 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان همفرکانسی خودم.

    سوال : چه شرایط یا موقعیت هایی هست که شما از مواجه شدن با آنها فراری هستید و سعی می کنید تا حد امکان با آنها برخورد نکنید؟

    پاسخ: استاد من همیشه از دو تا موضوع فراری هستم یا به اصطلاح در حال فرار هستم.

    1- حضور در مهمانی های خانوادگی با هر مناسبتی. در مهمانی های دوستانه یا افراد غریبه معمولا شرکت میکنم اما در فامیل و خانواده خیر.

    2- تصمیم گیری سریع برای کارهای یهویی مثلا مسافرت یهویی، یا خرید یهویی که موضوع مورد خریذ هزینه ریادی داره مثل ماشین، گوشی موبایل و … حتما باید قبلش کلی فکر کنم و بعد تصمیم بگیرم .

    3- ورود به رابطه عاطفی با تمام وجودم و تمام احساسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    زهرا یکتاپرست گفته:
    مدت عضویت: 1152 روز

    بنام الله یکتا..سلام به استاد عزیزم ومریم جونم و همه ی دوستان گلم ..صبح همگی بخیر و شادی اول صبح که چشمام باز شد خدارو شکر کردم که الان خوب خوابیدم و میتونم بی خستگی بیام سایت و لذت ببرم…کامنت دوستان رو میخوندم سید علی خوشدل عزیز نوشته بودن که باید بیشتر عمل کرد وگرنه هر روز بیایم فایل های زیادی گوش بدیم وعمل نکنیم ما رو پیش نمیبره و اینکه نوشته بودن قوانین خیلی سادست اره درسته این دو تا واقعا برامن یه نفر لازم بود یاداوری بشه سادگی قوانین خدایا شکرت چقدر خوب هدایتم کردی به کامنت دوست عزیزم.من خیلی سخت گیر و حساسم همیشه دنبال چیز جدید و تزه ترم انگار ذهنم میگه تا دوره ای نخری نمیشه پیش بری و ارامش و لذت داشته باشی ولی نه من الان دارم به این ذهنم کاملا منطقی میگم تا لذت نبری و به ارامش نرسی باهمین فایل های سایت به دوره ای هم دست نخواهی یافت اگر هم برسی چیز جدیدی نیست فقط عمل میخواد که باید از همینجا شروع کنی تا خدا هدایتت کنه به دوره ها…خدایا شکرت که امکانش هست تو سایت کامنت دوستان رو بخونم و درسهام کاملتر بشن..

    واما در مورد این فایل استاد عزیزم..من خودم از بودن تو جمع تا حدودی فراری ام ازینکه نظر بدم هم خیلی فراری ام همیشه ذهنم میگه نه حرف نزن الان اشتباه میکنی همه میخندن بهت…اره تنها دلیل این حال من کمبود عزت نفس هستش..همینکه تا اینجا درک کردم خیلی خدارو شکر میکنم..بیشتر مسایل من به علت عزت نفس پایینه که الان دارم با استفاده از فایل های استاد و نظر دوستان تو عقل کل رو خودم و باورهای عجیب و کهنه ام کار میکنم که به یاری خداوند پیش خواهم رفت تا به دوره عزت نفس برسم..خدایا شکرت ..استاد عزیزم ومریم گلم بالت وجود نازنینتون از خدا شاکرم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فاطمه امیری گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    باسلام چند موردی در من وجود داره یکی از خیاطی کردن فراریم و حتی ی قسمت کوچیک از لباسم نیاز ب دوخت و دوز داشته باشه حاضر نیستم تن ب خیاطی کردن بدم

    مورد بعدی قرار گرفتن در بعضی از افراد خاص خانواده ی همسرم هست و انتقادهای بیمورد همسرم از من در مقابل اون شخص

    و مورد یعد هم ارتباط با افرادی ک منفی باف هستند و هدر دادن وقتم حتی اگه یک دقیقه باشه و بیزارم از اینکه حتی یک دقیقه بخوام در مقابل درد و دل و مشکلات کسی بشنوم و ب قول خودشان سنگ صبورشون باشم و سعی میکنم برای وقتم ارزش قائل باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مسعود افشانی گفته:
    مدت عضویت: 904 روز

    با سلام خدمت استاد و دوستان خودم

    مثل اکثر کامنتها منم

    با حضور در یک جمع و ارتباط گرفتن با جمعی که غریبه هستن و صحبت کردن توی اون جمع به شدت فراری هستم

    قرار گرفتن در جمعی که از خودم بالاترن یا رتبه ی بالاتری دارن یا پولدار ترن به شدت فراری هستم

    از قرار گرفتن در یک موقعیت جدید به خصوص شغلی و ارتقا و به روز شدن شغلم و یادگرفتن مطالب جدید فراری هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهرا الف گفته:
    مدت عضویت: 1734 روز

    سلام به استاد و همه دوستان

    من درمانگاه دندانپزشکی هستم و راستش ترس دارم بخاطر یه سری مسایل .‌..برای اینکه ارامش داشته باشم خواستم صدای استاد گوش بدم و این فایل باز شد و وقتی خوندمش دیدم که چقد زمانش و مکانش مناسب بود برای من

    این ترس یه الگوی تکرازشوندست در واقع فرار میکنم غز اینکه برم دندونپزشکی .دکتر و….دلیل بوحود اومدنش میدونم اما بنظرتون چجوری باورهارو پیدا کنم یا اینکه چرا کنم که بتونم حلش کنم .خوشحال میشم کسی از دوستان میتونه راهنمایی کنه

    ولی قراره برم سراغش وبر این ترس غلبه کنم،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    محدثه رضوی گفته:
    مدت عضویت: 883 روز

    سلام و عرض ادب

    من همیشه از انجام دادن کار هایی که توی روتیین زندگیم نیست فراری ام کلا انجام دادن کار های جدید و رفتن به جاهای جدید اذیتم میکنه مثلا الان میخوام کار جدید خودمو شروع کنم اما همش به یک بهونه ای عقب میندازمش و اینکه از بحث های جدی خانوادگی هم خیلی ترس دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    ملیحه امامی گفته:
    مدت عضویت: 856 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شاسته عزیزم وسلام به عزیزای دلم تو این سایت فعال

    خدارو شاکرم که عضو این سایتم و هر روزم را به خواندن این کامنتا ی پر معنا و مفهوم سپری میکنم و دیگه وقتم را با کارهای بیهوده تلف نمیکنم

    در رابطه با این سوال میخواستم بگم من از هم صحبتی با همسرم فرار میکنم

    هر موقع میخوام راجب یه موضوعی حرف بزنم زود جبهه میگیره و حرف خودشو میزنه چه درست باشه چه نباشه میدونه من با اگاهی و دلیل و مدرک حرف میزنم ولی حرف خودش سنده و من نمیتونم به بقیه حرفام ادامه بدم و ترجیح میدم ادامه ندم چون وقتم رو تلف میکنم و ادمی نیستم با کسی درد و دل کنم بیشتر تو تنهایی خودم با خدا صحبت میکنم یعنی کار دیگه ای نمیتونم انجام بدم امید دارم با خوندن این کامنتا و گوش دادم به فایلهای استاد عزیزم بیشتر روی خودم و عزت نفسم و باورهام کار کنم تا بتونم راهی رو برای رسیدن به ارامش و خوشبختی باز کنم از ته دل ارزوی سلامتی برای تک تک شما عزیزان دارم همگی شما رو دوست دارم یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    اسما نظریان گفته:
    مدت عضویت: 1094 روز

    قبل از این که جواب سوال ها رو بدم

    چقد جالب بود برام استاد من اتفاقا امروز هدایت میخواستم از خدا و طبق روالی که برای خودم تو این ماه گذاشتم که هر روز یه فایل الگو های تکرار شونده رو ببینم امروز انگار یکی از جواب هامو گرفتم با اینکه من هر روز میبینم ولی امروز قشنگ تر بود

    شاید چون دارم به درک این مفهوم میرسم شاید دارم با جون و دل میفهممش

    اول صبح که بیدار شدم به خودم گفتم خدایا بغلم کن … دستمو بگیر …بیا تا این فایل رو بهتر درک کنیم…خدایا این فهم رو به من بده تا بفهمم این قانون رو این مسیر رو

    و حتی این مسیر رو برام ساده ترش کن ️ تویی که عالمی تویی که از همه چیز خبر داری

    آگاهم کن

    این روزا تنها خواسته من فقط و فقط هدایته… فقط نزدیک شدن به خداعه چون الان میدونم نزدیکی به خدا یعنی چی:))

    جواب سوالتون …

    1.من وقتایی که میخوام کار خونه انجام بدم … فرار میکنم خودمو مشغول به یه کاری میکنم مخصوصا ظرف شستن که کلا حوصله منو سر میبره و همیشه حتی یادمه از بچگی از این کار فراری بودم…

    2.من الان که تو مدرسه شروع کردم به کار ! همش از این فراریم که خودمو تو موقعیتی قرار ندم که سوال ازم بپرسن و من نتونم جواب بدم و همیشه از موضوع فرار میکنم

    3.وقتایی که رانندگی میکنم فقط همون مسیری که بلدم و میرم و میام اصلا راه ها خیابون ها و مسیر های جدید رو امتحان نمیکنم و همیشه از این موضوع فراریم

    4.من وقتایی که مریض میشم( سالی 1 بار تا 2 بار) کلا سعی میکنم دکتر نرم و خودم با باور های ذهنیم اینو حلش کنم حالا نمیدونم این فرار کردن از دکتره یا نه ! ولی کلا دکتر نمیرم و نرفتم و همیشه خودم خوب شدم

    5.یه سری جاها هستن که یه آدمای خاصی اونجان و من از اونجا حس بدی میگیرم … مثلا آدمایی که یه حالت خاصی لباس میپوشن یا همش پاد دستشونه یا سیگار و قلیون میکشن و… کلا از جمع اینا دوری میکنم چون حس میکنم فرکانسم میاد پایین

    6.من تو یک سری جمع های خونوادگی چون میدونم همه فاز منفی و این جور چیزا دارن دوری میکنم چون میدونم چقد انرژی شون خیلی پایینه و کلا سعی میکنم تو تنهایی خودم باشم و فایل گوش بدم …

    7.من همیشه سر کلاس یکی از استاد ها سعی میکنم دستمو بالا نگیرم جواب یه سری سوالا رو ندم و همیشه از این که اون استاد هست و اینا فرار میکنم چون همیشه یه حس استزس بهم میده

    البته گذشته از خیلی چیزا دیگه فرار میکردم از اینکه تو روابطم مشکلی پیش بیاد و باید حلش کنم فراری بودم از اینکه موجودی کارتم و ببینم فراری بودم ولی الان با تغییر باور هام این موضوع برام ناچیز شده…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    فائزه رستگار گفته:
    مدت عضویت: 767 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت استاد عباس و خانم شایسته گرامی و همه دوستان عزیز سایت

    هر چیزی که من بهش واکنش نشون بدم از همون جنس بیشتر تو زندگی من میاد خلاصه کلام اینکه به هر چیزی عمیق فکر کنم از همون ماجراها بیشتر تو زندگی من میاد و تمرکزمو رو هر چیزی بزارم چه خوب چه بد همون اتفاقات برای من می‌افته و این باعث الگوهای تکرار شونده یا خلق زندگی من می‌شه پس من باید خودم سعی کنم اگر از هر نوع چالش یا اتفاق بد در زندگی من به وجود میاد باید سعی کنم تا سرنوشت خودم تغییر بدم و روی افکار بنیادی خودم کار کنم

    اگر برای من مسئله‌ای پیش میاد اگر از نوع خوب باشه بابت شکرگزار باشم و تمرکزم رو روی اون چیز قشنگ بذارم مثل سفارش‌هایی که از مشتری می‌گیرم یا غذای خوبی که مامانم برام درست می‌کنه یا وقتی همکارم از کار من به شدت راضیه

    اما روی اتفاقات بد نباید تمرکز کنم و این نقطه ضعف من و ترمز و پاشنه آشیل منه یعنی سر هر اتفاق بد سریع گریم می‌گیره و تمرکزم و کنترل ذهن و آرامشم از دستم در میره به خصوص که اگر راجع به درس و تحصیلم باشه یادمه چند روز پیش که فهمیدم قانون برای شرط معدل عوض شده و من باید یا همین یک ماه دیگه یعنی خرداد امتحان بدم یا باید از نو شروع کنم دبیرستانو بخونم اعصابم به شدت به هم ریخت و همش گریه می‌کردم جوری شد که وقتی زنگ زدم به معلم و مشاور تحصیلی گفت تو خوب تو الان گریه کنی غصه بخوری درست میشه اگر یه بار دیگه اینجوری کنی من دیگه جوابتو نمیدم تو میگی داری از کارت کار می‌کنی ولی تغییر خاصی نکردی اگر تغییر کرده بودی اینجوری آرامشت به هم نمی‌ریخت من همیشه از این فراری بودم که امتحان رو بدم و نتیجه دلخواهمو نگیرم این از وقتی شروع شد که من توی دبیرستان درسم به شدت افت کردم و به خاطر استرس امتحان دائماً مریض بودم با شروع شدن امتحانات کابوس‌های من شروع می‌شد نه آرامشی داشتم نه خواب راحت

    که دو روز پیش با خودم گفتم ولش کن فوقش میری دانشگاه آزاد فائزه دیپلمتو می‌گیری میری دانشگاه آزاد مدرک دانشگاهی که لیاقت تو نیست یا فوقش تو این سه سال کنار درس دانشگاهت برای کنکور و تاثیر معدلم می‌خونی و به جای یک رشته دو تا رشته یاد می‌گیری اکثر دوستای کتابخونه‌ات همین کارو می‌کنه یک حسی بهم گفت بیام توی سایت نشانه منو بزنم ببینم استاد چی میگه جالب اینجا بود قسمت 96 زندگی در بهشت بود که به من یه جورایی یاد داد رها کنم زیاد به خواستم نچسبم و همین رو با مشاور تحصیل در جریان گذاشتم و ایشونم موافقت کرد

    و از اون روز تصمیم گرفتم جدی‌تر روی افکارم کار کنم چون واقعاً فایل‌های استاد هدایتگر برای زندگی راحت‌تر و رسیدن به خواسته‌های ما هستند ما با فایل‌های به دنیای قشنگ و پر از برسی اگر نگاهمونو عوض کنیم

    خدا را شاکرم که به این سایت آشنا شدم و به این فایل هدایت شدم

    اول از خدا بعد از شما ممنونم استاد بابت این فایل قشنگ ممنون از شما که من رو هدایت کردید و به من کمک کردی که هدفمو راهمو پیدا کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: