ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 83 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1175MB25 دقیقه
- فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 124MB25 دقیقه
سلام به استاد بینظیر و خانم شایسته گرامی
همزمانی این فایلها یکی دیگه از نشانه ها عظیم قانون جهان هستی برایم بود
من حدود حداقل 22 ساله که فکر مهاجرت را دارم
و چندین بار اقدام عملی هم کردم که نشد
به دلایل متفاوت
یکیش وقتی که سال 96 داشتم همه مدارک رو برای ترجمه آماده میکردم در آستانه پرواز بودم که بعد از45 سال با ترسها و مقاومت های که برای ازدواج داشتم با همسرم به طرز شگفت انگیز ی و خیلی جالب آشنا شدم ( که خود این موضوع یک کتاب میشه نوشت براش )و ازدواج کردم
آن موقع بطور پراکنده از قانون چیزهای میدونستم ولی نه منسجم ونه خیلی آگاهانه ولی کار میکردم روی خودم و کلاسهای رو میرفتم با اساتید دیگه و خواندن کتابهای انگیزشی
خلاصه اینکه که با معجزه زندگیم یعنی آشنای با این سایت و استاد بزرگ زندگیم که خیلی آگاهانه و خیلی روان مطالب قوانین جهان رو بیان می کنند آشنا شدم ومن و همسرم هر دو از اول آشنایان قرار به مهاجرت رو داشتیم ولی مسایل هم وجود دارند که با قوانین دارند حل میشوند خداروشکر
من دوستان زیادی دارم که خارج کشورند
خودم با آنها هم اقدام کردم ولی برای من نشد
تا اینکه چند روز پیش که حدود 4 سال با یکی از اعضا خانواده ام قطع رابطه بودم بعد از شنیدن این سه فایل زنگ زد و گفت که داره مهاجرت میکنه
این فردی است که حسادت من به آن و آن به من از بچگی زیاد بوده و تقریبا رقابتهای شدیدی در زمینه های متفاوت داریم ولی من خیلی خیلی کمتر
بعد از شنیدن این موضوع بنا به همان دلایلی که گفتم از صحبتش احساس کردم میخواد چیزی رو بگوید که من دوست ندارم بشنوم
و مثل خیلی از وقتها سریع گفتم که من هم دارم میرم این حس در من بوجود آمد که نکنه فکر کنه زرنگتر از من بوده و یا اینکه مثل همیشه بره به همه بگه که من جلوترم سریع عکس العمل نشان دادم و حس حسادت و حس ترس از عقب ماندم به جوش آمد و خلاصه بعد از اینهمه کار کردن لیزری رو خودم هم حسادت کردم هم دروغ گفتم
گرچه ی کارهای دارم میکنم و قصدم هست که بروم ولی جوری که من زودتر دارم میرم گفتم یعنی همه کارهاموکردم که اینجوری هم گفتم نیست که این هم ترمزهای خودش رو داره برام که با اینکه 20 سال دورم از خانواده ولی وابستگی خانوادگی ووطنی غیر متعارفی هم دارم
البته ناگفته نماند حرفهایش در خانواده زیاد میپیچد و تحقیر کننده است ولی من هم بعضی وقتها خودم این اتفاقات رو رقم میزنم دیگه
چیزی که وجود دارد اینه که استاد خیلی واضح و خیلی بی حاشیه مطالب رو باز کردن و من تقریبا در این فایل فهمیدم چطوری از پسش بر بیام
ودیگه خداروشکر الان دنبال موضوعات قبل نیستم و میخوام تو مکالمات بعد طبق آموزشهای استاد درسها و ایدها و راهها رو ازش بگیرم وسولاتی رو که استاد فرمودند از خودم بکنیم رو از ذهنم در آوردم و ایمان و باور دارم که یا از طریق ایشون یا دوستان ویا افراد دیگه میتونم ضعفهایم رو شناسایی و بررسی وبههبود ببخشم متشکرم استاد عزیزم سپاس
به نام خدای ثروت و فراوانی
درود بر استاد عزیز که یکی از نزدیک ترین دوستان زندگی ام شده و بانو شایسته که واقعا شایسته و توانمند هستند و درود بر دوستان هم فرکانسی ام.
به جرات میتوانم بگویم در 99درصد مواقع موفقیت ها را تحسین میکنم. این روحیه از زمانی در وجودم شکل گرفت که ایمانم به فراوانی جهان هستی کامل شد.
من به دو نکته یادآوری میکنم این دو نکته را استاد عزیزم در تئوری سطل آب هم بسیار زیبا اشاره کردند اول باور به فراوانی ثروتها و نعمتهای خداست و ایمان به اینکه هر چقدر سطل تو بزرگتر شود باران بیشتری در آن جای میگیرد و هرچقدر سطح ورودی اش بیشتر شود در لحظه بیشتر از فراوانی نعمتها بهره میبری.
نکته : این باور همواره به من آرامش میدهد و هرگاه دیگران را جلوتر از خودم در دستیابی به نعمتی میبینم میخندم و میگویم نفر بعدی من هستم و این نعمت تمامی نخواهد داشت و نه تنها آرامش میگیرم بلکه شاد میشوم.
نکته ی دیگر بحث الگو داشتن است و اینکه چون فلانی توانست به این موضوع دستیابی پیدا کند پس قطعا من هم میتوانم.
این موضوع را هم استاد در توضیح علم ان ال پی یادآور شدند که (زمانی که یک هر فردی توانست به موضوع و هدفی دست یابد دیگران هم میتوانند به آن هدف دست یابند به شرط آنکه مانند او فکر کنند -به عبارتی باورهای مشابه او را داشته باشند- و مانند او عمل کنند)
بنابراین من هر موقع موفقیت فردی را میبینم با خود بشکن میزنم و میگویم خدا را شکر که او توانست پس من هم میتوانم.
من یکی از دلایل موفقیت های امروزم را همین دو موضوع مهم میدانم که از استاد عزیزم بهره بردم و همین موضوع مرا یکی از موفق ترین افراد در صنف کاری ام کرده است.
خدا را برای این هدایتهای زیبا شکرگزارم و از استاد عزیز و بانو شایسته ی عزیز و راهنمایی سایر دوستان سایت سپاسگزارم.
سلام به خانواده محترم عباس منش
سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!
در جواب سوال اول اگر یکی از دوستان من و نزدیکان من به موفقیت قابل توجهی برسد ، من احساس بدی نسبت به اون شخص و موفقیت هایش پیدا میکنم . و بجای اینکه اونو تحسین کنم احساس حسرت و از دست دادن عمر و وقت خودم میوفتم و به طور کلی انگیزه ام رو برای ادامه مسیر از دست میدهم و آنقدر نجوای ذهنی احساس منو بد میکنه و موفقیت های منو کم و ناچیز جلوه میده و احساس ناتوانی در خلق خواسته هام میرسم و احساسم بد میشه و نصفه راه منصرف یا ادامه نمیدهم.
گاهی اوقات به احساس حسادت و حسرت که چرا من جای او نبودم و حسرت جایگاه اورا میبینم و به کسانی که از من کم سن تر و کوچکتر هستن که مستقل از لحاظ مالی و درآمد بالایی دارند حسادت میکنم و آنها را در ذهنم با عرضه تر و زرنگ تر از خودم میدانم .
گذشته و تلاش آنها را ندید میگیرم و احساس لیاقت کمتر را احساس میکنم و در فاز مقایسه با آن قرار می گیرم .
مرحله اول : عروس عمم در کنکور معلمی پذیرفته شد .
دختر خاله ام گوشی و وسایل که آرزویش را داشت را خرید و کسب و کار آنلاین و راحتی دارد .
شوهرخاله ام که به موفقیت های مالی بالا رسیده است .
فروشگاه بزک دوزک در خیابان مان که دریک محل هستیم و دختر فروشنده از من کم سن تر است اما هم فروشگاه آنلاین و فروشگاه حضوری خودش را دارد .
دوستان من که استقلال مالی و درآمد بالای 10ملیوم دارند.
همکلاسی دوره دبیرستانم که هم معلمه و هم آموزش آنلاین دارن و تدریس میکنم .
مرحله دوم : به طور کلی به دستاور های این افراد احساس بد و حسادت و خود کم بینی دارم که فکر میکنم آنها تواناتر یا زرنگ تر از من بودن و احساس حسرت که کاش من جای آنها بودم .
مرحله سوم : از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که به خودباوری برسم که الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایک ایده بگیرم؟!
از آنجایی که قانون میگه هر کسی خالق 100 درصد شرایط اکنونی خودش هست پس اگر اونها این موفقیت ها و کسب کردند قطعا لایق آن هستند و لیاقت اینو دارن که طعم درآمد بالا و استقلال مالی را داشته باشند چرا که هرکس با تلاش و ایمان به خدا و توکل به او اگر عمل کند و قدم بردارد به موفقیت ها دست پیدا میکند و از لحاظ مالی نیز به استقلال میرسد چراکه موفقیت در تمام جوانب ارتباط مستقیم با میزان ایمان و شجاعت و قدم برداشتن و عمل کردن است . پس چیزی به اسم شانس یا حسرت وجود ندارد منم میتونم با تلاش به این موفقیت ها برسم کافیه راه استمرار مداوم و تلاش رو ادامه بدم و خودم رو تنها با گذشته خودم مقایسه کنم چراکه هرکس باورهای مختص خودشو داره و شخصیت هر فرد جدا از شخص دیگریه ، اگر دستاوردهای اونارو میخوام بجای ایجاد احساس بد درون خودم که نه تنها منو به خواستم میرسونه بلکه دورترم میکنه ، باید تحسین و حس خوب و ادامه دادن با ایمان رو به خودم یادآوری و تداعی کنم و فقط نکات مثبت اونهترو ببینم و باور حس لیاقت و موفقیت های گذشته ام رو یادآوری کنم که من هم میتونم و اگر اونه انسان تونسته پس منم میتونم و خدای ما یکیه کافیه ظرف ذهنمونو بزرگ تر کنیم و لیاقت خودمون اون موفقیت و اون دستاورد رو ببینیم.
سوال دوم )چه درس های می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است ؟!
من فقط ردپای تلاش و ایمان و احساس لیاقت رو میبینم که اگر من روی خدا حساب کنم و خودم رو لایق این موفقیت و دستاور ها ببینم قطعا بهش میرسم و اگر یک انسان حتی تونسته بهش برسه من چرا نرسم من هم لیاقتش رو دارم و از خدا میخوام که حتی به بیشتر از اون چیزی که بقیه انسانهای موفق رسیده اند هم برسم چون خداوند بی حساب می بخشد .
خدایا شکرت که با غلبه بر نجواها این کامنت رو نوشتم و احساس عالی دارم .
خدایا شکرت شکرت شکرت
سلام به همه ..سلام به عشق ..
در انجام این تمرین اون احساسی که همه دارند چه مثبت و چه منفی من هم دارم ولی بیشترین احساس منفی در ذهن من مساله زمان هست
_ اگر همین الان هم شروع به انجام اون کار بکنم با توجه به قاتون تکامل شاید بعد از سه سال به موفقیت برسم که ….
_ فلان کس تونست بعد از 5 سال به همون جایی که الان هست برسه و منم اگه بعد از 5 سال برسم دیگه چه فایده….
و همین باورها باعث میشه که خیلی از کارهای مورد علاقه خودمو اصلا شروع نکنم و اگر هم شروع کرده باشم خیلی ضعیف و بی انگیزه میکنه و نمیدونم چکار کنم که بطور کامل به این افکار غلبه کنم …
تا میام یک الگوئی پیدا کنم که این راه رو در زمان کمتری طی کرده باشه ذهنم اسیر حس تکامل خواهی میشه و با توقع ایجاد شده که باز هم به بی انگیزگی ختم میشه و باعث احساس عدم رضایت از وضع موجود در من به وجود بیاد .. تا جائی که میگم اصلا الگو ها رو ولش کن تو به همان روش خودت شروع کن تا حداقل تو این زندگیت به اندازه خودت تجربه کرده باشی و احساس خوب شکرگزاری از خدایت را از دست ندی .. و شاید خیلی از کارهام رو به همین روش بالاخره شروع کردم ….
= خدایا خودت راهی نشانم بده همانطوریکه تا بحال نشانم دادی …
استاد من ممنونم که بی چشمداشت در مسیر هدایت گام برمیداری و من بی اندازه قدردان شمایم…
خدایا ممنونتم که مرا در میان کومه از از عشق و انرژی مثبت زنده گردانیدی و من الان بیشتر میفهمم …
و خدایا ممنونتم که میفهمم …
خدایا از صمیم قلبم ازت متشکرم و سپاسگزارم که به همه از جمله به دوستان این سایتم انرژی و موفقیت و نعمت عطا کرده ای و بخصوص استادم را عزیز گردانیدی …
سلام به استاد و همه عزیزان این خانواده
استاد اول بگم دمت گرم برای این فایل و آگاهی هاش دقیقا یه موقعی اومد که من یه خورده فاصله گرفته بودم و خب نتیجشم کاملا مشهود بود شاید این فایلو نزدیک به ده بار گوش دادم و تونستم این باگ ذهنیو خیلی بهتر کنم بجای اینکه از بعضی موفقیت آدما حس بد بگیرم یه حس کاملا خوبو تجربه میکنم به لطف خدا، و خب نتیجشم همین الان کاملا مشخصه کاملا تو زندگیم مشخصه و خیلی حال بهتری دارم تمرین های این فایل هم در دفترم انجام شد
کامنت های دوستان هم واقعا کمک کرد باعث شد خیلی بهتر درک کنم و فک کنم
سلام ب همه دوستان
من چندین بار وارد مدار خوشبختی ، موفقیت شدم و باز با یک اشتباهاتی خارج شدم و سالها طول کشید ک تونستم ب این مدار بازگردم و الان متوجه یک داستان خیلی جالبی شدم ،این بود ک من نیاز ب انرژی ها ، افکار ، شخصیت ، دیدگاهی داشتم ک با گذر زمان فقط میتونستم ب دستش بیارم و خداروشکر میکنم ک در سن 26 سالگی بدست آوردم و وقتی ک امروز فایل ذهنیت قدرتمند کننده استاد رو گوش دادم ب گریه افتادم و بخودم گفتم خدایا شکرت ک چشم منو ب حقایقی باز کردی ک سالها نمیدیدمش همون لحظه ای ک گوش دادم نتیجه اش رو دیدم
از خدا سپاس گذاری میکنم بابت این انسانی ک خلق کرده و سر راه من قرار داده و من بتونم خدای خودم رو بهتر و راحتر بشناسم و بتونم ب زیبایی ، لذت بخش زندگی کنم.
سلام به استاد ومریم جان و همه ی دوستان خوبم من چند بار به این فایل هدایت شدم و نشانه ی روزم بود من نمیدونم چرا با این همه باور محدود کننده انتظار اتفاقات خوب داشتم بینهایت سپاسگزارم از استاد عباس منش که صراط مستقیم را بهم نشون داد
من در مقابل موفقیت دیگران مخصوصا نزدیکانم احساسم به شدت بد میشد فکر میکردم من بی عرضه ناتوان بدردنخور و فکر میکردم من نمیتونم به موفقیت اونا برسم عقب میمونم و تنها میشم طرد میشم دوست داشتنی و محبوب نیستم بهم بیتوجهی و بی احترامی میشه با این افکار پر از خشم و ناامیدی میشدم
باور قدرتمند کننده اگر اونا تونستن پس تو هم میتونی چون همه ی انسانها دارای سیستم عصبی مشابهی هستن باید باور ایمان توکل جلو بری و بابت موفقیت های کوچکت خودت رو تشویق کنی و الگو بگیری از موفقیت دیگران و سپاسگزار که در مدار موفقیت قرار گرفتی تا باورات تقویت بشه با موفقیت دیگران که میشود اگر برای اونها شده برای تو هم میشود به شرط باور و ایمان و این آگاهی جدید را باید هر روز تکرار کنم تا بشینه توی بند بند وجودم هر کسی هر جایی هست جای درست خودشه خداوند عادل است و جهان بر پایه عدل هیچ شانسی در کار نیست احساس خوب اتفاقات خوب
در پناه الله یکتا شاد باشید موفق و ثروتمند
به نام خدا
سلام خدمت دوستان عزیز
در پاسخ به تمرین های این فایل جواب هام رو توی دفترم نوشتم و نکاتی بود که میشه اون ها رو کامنت کرد
وقتی به این سوال ها فکر کردم دیدم نسبت ب ی سری افراد احساس حسادت رو دارم البته ک با استفاده از آموزش های استاد خیلی خیلی بهتر شده حسم اما نمیشه گفت ک دیگه ندارم و با بررسی هایی که تو خودم کردم دیدم این حس ب این خاطر بوجود میومد ک خودم رو مقایسه میکردم و حس میکردم ک دارم عقب میوفتم از بقیه و باعث حسادت من نسبت به اون افراد میشد اما خدارو شکر با باور هایی که تو این سایت پیدا کردم و روی خودم کار کردم مخصوصا باور فراوانی که هیچ کس با موفق شدن از موفقیت کسی دیگه استفاده نکرده و من میتونم هر لحظه با فرکانس هام اتفاقات رو خلق کنم دارم این حس رو کمتر میکنم و سعی میکنم از این موفقیت ها ایده بگیرم و الهام بخشی بشه برام برای پیشرفت کردن و به موفقیت رسیدن خودم
مورد بعدی اینه که وقتی فکر کردم درباره دیدگاه هایی که افراد داشتن به این نتیجه رسیدم ک پشتکار داشتن و حرکت کردن توی ی مسیر ثابت بودن این شاخه و اون شاخه نرفتن توی مسیر علایق بودن عمل کردن به ایده ها رفتن تو دل ترس ها از جمله کارهایی ک دیگران انجام دادن و ب موفقیت رسیدن و من هم میتونم با انجام این کارها و راهکار های ک استاد تو سایت و محصولات گفتن به این موفقیت ها برسم
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته و دوستان گل
چقدر این فایل عالی و آموزنده بود واقعیتش اولین باری ک نگاهش کردم خیلی عمیق درک نکردم اما وقتی نوشتم و تمام گفته های شمارو یادداشت کردم تازه فهمیدم چی میگید
به دلایل موفقیت دیگران پی بردم که همشون یه تغییر بزرگی در باورهاشون داشتن و همین تغییر کاری کرده ک دست به کارهایی بزنن ک خود من جسارت انجامش رو نداشتم، وقتی تمرین رو در مورد یه شخصی ک از نظرم خیلی سریع رشد کرده بود نوشتم متوجه شدم چه باورها و اقدام هایی پشت موفقیت این شخص خوابیده ک تا حالا اینقدر دقیق بهشون فکر نکرده بودم فقط چشم من موفقیت اون رو میدید و حسرت میخورد بدون در نظر گرفتن دلایل اون موفقیت، که یکی از بزرگترین دلایل موفقیت اون شخص گوش ندادن به حرف دیگران بود طوری ک دوست داشت پیش رفت و تایید دیگران براش مهم نبود
من متوجه شدم چقدر تحسین موفقیت دیگران موثر هست که خودم هم یه تجربه از تحسین موفقیت دیگران به جای حسادت خوردن داشتم
چند ماه پیش من دوره آموزش شنا ثبت نام کردم و چند جلسه رفتم اما جلسات آخر آموزش رو جا موندم ی سفر رفتم و بعدش هم سرماخوردگیم باعث شد نرم، اما من توی مدتی ک سرما خورده بودم میرفتم استخر کنار مربی می ایستادم و تمرین بچه هارو نگاه میکردم و هرموقع ک یه نفر تمریناتی که مربی میگفت رو انجام میداد، با تمام وجودم و یه جورایی برای ساکت کردن ذهن نجواگرم ک مدام میگفت جا موندی با صدای بلند با قدرت فقط تشویقشون میکردم، دست میزدم، تبریک میگفتم، تحسین میکردم اونقدر انجام میدادم تا ذهنم رفته رفته آروم میشد و چیزی نمیگفت و اتفاقی که افتاد این بود ک وقتی دوره تموم شد سه بار بعدش رفتم استخر و به طرز معجزه آسایی با وجود جلسات کمی ک شرکت کرده بودم اما تونستم شنا کنم طوریکه مربی وقتی اومد دید باورش نمیشد گف تو ک کلاسا هم نمی اومدی چ خوب شنا میکنی
من دیدم چطوری تحسین موفقیت دیگران مارو در شرایط همون موفقیت قرار میده
موفق و پیروز باشید
باسلام خدمت همه.
در مورد برادرام اگه موفقیتی بدست بیارن خوشحال میشم و از طرفی احساس بی ارزشی نسبت به خودم پیدا میکنم و این حسو خواهم داشت که من از همشون بهتر میتونستم باشم ، موقعیتهای من ، احساس لیاقت من بیشتر از اونا بود ، ومن قدر خودمو ندونستم و از موقعیتهای زیادی که داشتم استفاده نکردم.
اصلا در مورد خودم اینو بگم که همه ، منظورم همه خونواده ، دوستا ، آشنایا ، همسایه ها این حسو داشتم که اونا یقین داشتن که من به یه جایی میرسم.یه شغل دولتی عالی یا یه بیزینس عالی چون همیشه مثبت بودم ، با آدمای بزرگی مثل شهردار، فرمانده سپاه، ریاستای خیلی ادارت ،دوستای نزدیکی بودم، اصلا تو فامیل حس میکردم همه با یه دید خوبی بهم نگا میکنن ، کشتی گیر بودم و مقام اول و چهارم کشوری داشتم ، چن تا مقام اول دومی استانی داشتم ،تو شهرمون که مسابقه میدادم تشک پر از شیرینی شکلات میشد که تماشاچیا بخاطر من پرت میکردند، احساس میکردم قشنگ همه دوسم دارن، احساس میکردم خیلی ها میخوان جای من بودن کاش .
ولی ، ولی ، بقول شما استاد ولی انگار من خواب بودم ، اصلا برای زندگیم برنامه ای نداشتم که بابا فردا پس فردا باید تشکیل خانواده بدم ، باید خونه داشته باشم ،باید شغل داشته باشم ،ماشین و خیلی از امکانات زندگی دیگه .
بالاخره بعد ازدواج افتادم به کارگری تو کارخونه ها ، و خیلی از کارای دیگه و بخاطر اون شخصیت کاذب گذشتم نمیتونستم تو دید کارکنم چون خجالت میکشیدم .
سیم بانی مخابرات کار میکردم بخاطر اینکه هم تو دید بود و هم سردی و گرمی هوا اذیتم میکرد ادامش ندادم ، تاکسی خریدم با وامی که بخاطر گذشته خوبم راحت بهم دادن ، باز با فکر به اینکه چی بودم چی شدم حوصلم نکشید و فروختم.
بعد ازدواج کلا منزوی و گوشه گیر شدم ، چون احساس میکردم همه فک میکنن در مورد فلانی چی فک میکردیم چیشد.
واسه همین تو موفقیتهای همه این حسو دارم که اگه من قدر خودمو ، میدونستم بالاتر از همشون بودم .احساس میکنم از همون اول تو احساس لیاقت و تو عزت نفس مشکل دارم چون تو ذهنم بقیه از خودم مهمتر بودن ،به همه کمک میکردم جز به خودم ،تا جایی که الان متوجه میشم که بابا فلانیا از من سو استفاده میکردن و من خودم نمیدونستم .