ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 56 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1175MB25 دقیقه
- فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 124MB25 دقیقه
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
استادعزیزم مهربانم ازتون سپاسگزارم که کنار دورهای بی نظیروعالیتون اینهمه فایل پراز آگهی والبته به صورت رایگان وهدیه در اختیار تک تکمون قرار میدید تا هم ما با به روز کردن خودمون وبا به یاد آوری مدام قوانین بتونیم توی این مسیر ثابت قدم بمونیم وهم اینکه این سایت معنوی وزندگی ساز زنده و پویا باشه همیشه برامون…
منه گذشته خب معلومه دیگه با اون باورهای محدود کننده و غلط واشتباه همیشه وهمیشه با دیدن موفقییت های دیگران سریع حسادتش گل میکرد اگه می تونست توی رفتار وگفتار واگه نمی تونست توی ذهنش شروع میکرد طرف رو قضاوت کردن ،برچسب بد زدن و کلی حرف وحدیث پشت طرف در آوردن که آقا اگه فلانی الان تواین شرایط هست سر فلانی رو کلاه گذاشته، خب مثلا ارث پدری بهش رسیده، پارتی داشته، اختلاس کرده، مخ فلانی رو زده، اصلا از مسیر وراه نادرست به اینجا رسیده!!!!!!
یا مثلا میومدم اگه عیبی ایرادی توطرف میدیدم همون رو بولد میکردم پیش خودم یا دیگران میگفتم حالا الان این به اینجا رسیده گذشته اش رو خبر دارید چی بوده؟
یا مثلا فلان جا میدونی چه حرکتی ازش سر زده بود، یا …..
خلاصه که یا حسادت بود، یا غبطه ….یا اینکه در نهایت وقتی طرف رو قشنگ پیش کسی یا خودم خراب میکردم با کلی برچسب بد زدن بهش، بعدش میشستم کلی حرص میخوردم واز عالم وآدم وخدا گله که خب منم می تونستم به چنین موقعییتی برسم اماااااااا پدر ومادری مثل پدر ومادر فلانی نداشتم، تا تو فلان شرایط مثل اون بزرگ نشدم، یا فلان پارتی و فلان آشنا رو مثل اون شخص نداشتم که….
یا توفلان شهر و فلان موقعییت نبودم که مثل فلانی وگرنه منم الان تو اون جایگاه بودم…
اماااااا اصل قضیه این بود که من نمی خواستم که واقعییت رو قبول کنم، من انقدر بهانه هام زیاااااد بود که دیگه توی وجودم جایی برای فکر درست و منطق وجود نداشت…
نهایتش اگه اون حرفها رو هم نمیزدم و اون قضاوت هارو هم نمیکردم پیش خودم میگفتم خب حالا که چی؟؟؟
خودش رو زجر داده به خاطر اسم و رسم و مال دنیا وشهرت ؟؟؟..
اینهمه درس خونده، اینهمه کار کرده که چی بشه، حالا کجای دنیارو میخواسته بگیره اخه؟؟؟؟
اخرش همه ی اینهارو باید بذاریم وبریم دیگه..
یه لقمه غذا و یه لباس برای پوشیدن یه سقف بالای سرو یه آب باریکه باشه برای گذران زندگی باقیشو میخوایم چیکار؟؟؟
حالا مثلا تو خانواده ی ما کی دنبال این چیزاست اخه؟؟ کی به کجا رسیده اخه؟
فلانیو ببین پولداره ولی نتونسته زندگی کنه جدا شده، فلانی رو ببین همش یه پاش دادگاه پاسگاهه یه پاش برا دوا دکتر، بچش فلان مریضیو داره چه فایده مثلا هنرمنده، مشهوره، پولداره، سری تو سرا داره؟
اخرش همه ی اینهارو باید بذاریم وبریم دیگه….
وهربار با همین افکار با همین منطق های درونی با همین توصیفات، کلی دلیل وبرهان داشتم که نذاره سر سوزن تغییر کنم…
تا اینکه توی زندگیم به جایی رسیدم که دیدم ای بابا عمرم داره میگذره هنوز اندر خم یه کوچه نشستم به تماشای موفقییت زندگی دیگران و خودم هیچ کار مثبت و درست حسابی نکردم برای دل خودم وبرای زندگی خودم که حداقل توی وجود خودم از خودم واز دست آوردم راضی باشم و انقدر بهم فشار اومد این مرداب بودنه خودم، این راکت بودن خودم، این بی هدف وبی انگیزه بودن خودم که شروع کردم روی خودم کار کردن واین پروسه یه 10 و12 سالی طول کشید ومن از طریق مطالعه کتابهای مختلف و دنبال کردن مجله های موفقییت و سمینارهای رواشناسی و دوره ها وکلاسهای موفقییت و خودسازی اومدم اومدم تا رسیدم به سید حسین عباسمنش عزیزم….
وجهانم دگرگون شد!!!!!!!
ومن انگار از پیله ی خودم در اومد و تلاش کردم که پرواز رو تجربه کنم وسطحی بالاتر به خودم وزندگی وجهان نگاه کنم….
حالا الانم ادعایی ندارمااااا، هنوزم ذهن قضاوتگر من گاهی در صدد اینکه که بگرده کلی اما واگر و دلیل ومدرک جور کنه و یه سری بزنه به همون باورهای قدیمی و مخرب وبیاد بهم ثابت کنه که خب حالا که چی؟ دنبال چی هستی؟
مگه داری مسابقه میدی که میخوای از فلانی سرتر باشی؟ یا مثلا برتر از دیروزت؟؟
میخوااااای چیکار اینهمه دوندگی رو؟؟؟؟؟؟
اماااا از اون یک درصدیکه گاهی ذهنم باز منفی و بی حوصله میشه و نجواها میان اگر بگذریم، الان مدتهاست که بار همین درک اندکی که از خداوند وقوانین جهان هستی پیدا کردم، از همین یه کم درک وشناختی که از خودم پیدا کردم ، می تونم ادعا کنم که وقتی کسی رو می بینم که به جایگاه خوبی توی زندگیش رسیده فقط وفقط تحسینش میکنم اصلا ذوق میکنم و کلی توی دلم و یا اگه آشنا باشه از نزدیک بهش تبریک میگم و براش آرزوی موفقییت وپیشرفت روز افزون میکنم و از ته قلبم خداوند رو شکر میکنم که اشخاصی مثل فلان شخص هستند که با خلق ارزش با نشون دادن ایمان وتوکلشون به اطرافیان، باعث میشن هم خودشون خوب زندگی کنند وهم الگوی خوبی برای امثال من باشند وهم کاری میکنند که جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه….
اتفاقا داشتم دیشب وامروز صبح فایل جلسه یک قدم 4 رو که موضوع بحث در مورد ثروت بود رو گوش میدادم….
اینکه چطور با الگو برداری از افراد موفق می تونیم باور قدرتمند کننده ای برای خودمون بسازیم برای داشتن وبدست اوردن ثروت توی زندگیمون…
قبلنا توی گذشته های نه چندان دور، ثروت از نظر من فقط پول ومال واموالی بود که به چشم میومد، مثلا فلانی یا خودم چقدر پول وطلا وسکه و خونه وماشین ومغازه و…..داریم…
اما از وقتی چشم وگوش وقلبم به روی قوانین جهان هستی و به روی شناخت خداوند باز شد، الان درک دیگه ای در مورد ثروت دارم، ثروت برای من یعنی بنده ی یکتاپرست بودن، ثروت برای من یعنی انسان با ایمان ومتوکلی بودن، ثروت وسرمایه برای من یعنی درستکار وصادق و امین بودن، ثروت برای من صلح درونی ورضایت درونی خودم هست، ثروت برای من ارامشی هست که درونی وبیرونی هست، ثروت برای من شادیهای طولانی و همیشگی و احساس خوشبختی هست ….
ثروت برای من موفقییت برای من داشتن رابطه ای بر پایه عشق ودلدادگی و دوستی و محبتی هست که بین من وخدای خودم برقرار باشه همیشه….
جدای اینکه هرکسی به این حد برسه توی زندگی لاجرم، عزت و افتخار ونام نیک وشهرت و ثروت و روزیهای بی حدو حساب وپاک وحلال وآماده ی جاری وساری وهمیشگی وامنیت هم نسیبش میشه بدون ترس از دست دادنشون….
چقدر حسش خوبه که ببینی یکی چیزی داره که تو الان ودر حال حاضر نداریش اما بتونی تحسینش کنی وبه خودت بگی ببین اون شخص چه ایمان وباوری داشته چقدر به خداوند وخودش وتواناییهاش ایمان واعتماد داشته که تونسته الان توی این شرایط عالی باشه، پس منم باید بتونم به این حد از توکل وایمان واعتماد به خداوند وخودم برسم….
اصلا مدتهاست که توی ذهن من یه باور قدرتمند شکل گرفته که با همین یه باور من کلی تغییرات مثبت توی زندگیم داشتم ودام، واز اولش هم از ایمان وتوکل ویکتاپرستی وتوحیدی زندگی کردن شما استادقشنگم الهام گرفتم وحالا دیگه در همه ی افراد موفق این الگو برای من یه اصل هست، اینکه اگر کسی الان در یک موفقییت و شادی وصلح و ثروت وسلامتی وارامش و در نهایت در یک موقعییت عالی از هر نظر هست داره نون ایمانش رو میخوره، نون توکل و صداقت ودرستی و توحیدی زندگی کردنش رو میخوره…
واصلا هیچ راه دیگه ای وجود نداشته ونداره جز این…
چه بسا دیدیم یا خومون تجربه کردیم که چه روابط عالی، چه موقعییت های پولساز چه شادی وسلامتی ، چه موقعییت های اجتماعی وچه موفقییت های عالی یه زمانهایی یه دوره هایی توی زندگیمون داشتیم که انگار مثل یه بارون بهاری اومدن وسریع رفتند از زندگیمون جوریکه انگار هیچوقت وجود نداشتند و پایدار نبودند….
واین نشون میده که نتایج عالی وموفقییت های پی در پی وهمیشگی یک شخص توی همه ی جنبه های زندگیش، نشون از یه باور قدرتمند کننده داره، نشون از ایمان وتعهد وشوق وانگیزه ای داره، که اون شخص به طور مداوم در خودش پرورشش داده، خب چرا من اینطوری نباشم؟؟؟؟
چرا مگه من با اون شخص چه فرقی می کنم؟
مگه غیر اینه که به قول شما استاد عزیزم همه ی ما آدمها از یک نوع سیستم مغزی عصبی داریم بهره می بریم؟؟؟
مگر غیر اینه که خداوند بهمون ازادی واختیاروقدرت داده که توی هر شرایطی که هستیم بتونیم از همونجا دوباره شروع کنیم وزندگیمون رو انطور که میخوایم بسازیم؟؟
من مدتهاست که سر اینکه ایمانم از فلانی بیشتر باشه، ایمانم به خداوند از دیروز واز یه لحظه قبلم بیشتر باشه دارم مسابقه میدم با خودم….
من مدتهاست که ایمان به خداوند وایمان به توانایی ها واستعدادهای خودم رو، سرلوحه خودم، هدف اصلی زندگیم قرار دادم، وهر لحظه با خودم تکرار میکنم ایمان همه چیز، وقتی ایمان داری یعنی متوکل هستی وقتی متوکل هستی قدم برمیداری، وقتی قدم برداری راه ومسیر برات روشن میشه وقتی حرکت میکنی خیر وخوشی به سمتت حرکت میکنه واین مسیر، همین یه راه رو داره وهیچ راه میانبر دیگه ای نداره…
ایمان به خدا وعمل صلح…..
که اگه بخوایم این ایمان به خدا وعمل صالح رو بازش کنیم و توضیحش بدیم میشه عمل به کل قوانین جهان هستی…
میشه عمل به 12 قدم، عمل به کل آموزه های شما استاد عزیز وبزرگوارم…..
میشه بودن هر لحظه در این مسیر وثابت قدم بودن در این مسیر….
کم کم کوچولو،کوچولو اتفاق میفته، کم کم شکل میگیره، تغییر شخصییت اما وقتی به یه ثباتی برسه دیگه ریشه دار میشه، دیگه می تونی حسش کنی وبعد به شکل شرایط وموقعییت های عالی، به شکل سلامتی پایدار، رزق وروزی پایدار،به شکل روابط عالی، به شکل ارامش وامنیت دایمی وایمان قلبی خودش رو نشون میده…
به این جا که رسیدی دیگه باید حفظش کنی، باید گسترشش بدی، تا نتایجت پایدار بمونه وگرنه شاید در یک چشم هم زدن همه چیز مثل قبل بد نشه ولی یه اگه اینجا نباشی ورو خودت کار نکنی، قدرتی که در بیرون از تو هست در اطرافت هست همون باورهای محدود کننده که یه روزی ریختیشون دور ، دوباره توسط اکثرییت جامعه که دور وبیرون از این مسیر صراط مستقیم هستند تورو میکشه به بیراهه و میبردت جایی بدتر از جایگاهی که تو گذشته داشتی…
ویکی از قوی ترین ابزار برای امتداد مسیر موفقییت وپیشرفتت، تحسین موفقییت دیگران ودیدن موفقییت های خودت هر چند کوچیک و قدردان وسپاسگزار بودن بابتش هست…
سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز،
استاد من هنوز دارم فایلهای احساس لیاقت رو کار میکنم و تمریناتش رو انجام میدم ، فوق العاده است این دوره … هر چی بگم کم گفتم … ولی میمونه تعهد من که چقدر میتونم ذهنم رو کنترل کنم.
در مورد مقایسه که بزرگترین اتفاقات تو ذهن و زندگی من رخ داد .. فوق العاده بود ، هر لحظه در حال مقایسه بودم .. بعد از دوره خیلی کمتر شده و اونقدر آگاه شدم که میتونم خودم رو قانع کنم که مقایسه نکنم و توانایی های خودم رو ببینم و پیش برم
استاد من در برهه حساس کنونی کارم هستم،
3 سال هست که براش دارم تلاش میکنم و الان باید به بار بشینه ولی هنوز باگ ذهنی دارم مطمینم به همسرم میگم همه چیز جوره… فقط یه تیکه از پازل مونده که از نظر خودم همون دوره احساس لیاقت بود . ولی خیلی نیاز به تمرین دارم …
خودم مطمینم که عدم کنترل ذهنم بوده که نتیجه مورد دلخواهم رو نتونستم بگیرم چرا؟ چون به درآمد باثبات نرسیدم و به چشمم دیدم زمانی که کنترل ذهن داشتم به راحتی درآمدم بیشتر شده و زمانی که افکار ناخواسته داشتم نه تنها سودی نداشتم بلکه بخشی از درآمد قبلم هم از بین رفته …
الان من دنبال سود مستمر هستم ، من لایق شرایط ثبات مالی هستم من لایق پیشرفت مالی هستم من لایق ثروتمند بودن هستم …
دیشب که این فایل جدید رو گوش دادم انگار برای من صحبت کرده بودین استاد… من در شرایط رقابتی شدید بودم چون خودم یه اشتباه کاری انجام داده بودم و اعصابم خورد شده بود ، داشتم سعی میکردم ذهنم رو کنترل کنم ولی استرسم بالا رفته بود خلاصه که وضعیت خوبی نبود… همون لحظه وارد سایت کارم شدم که ببینم بقیه همکارام هم اشتباه کرده باشم و خوشحال باشم که دیگه تنها نیستم ، و تاییدیه ای روی اشتباه خودم بزارم و عوامل بیرونی رو دخیل ببینم و ذهنم رو آروم کنم به خودم بگم رویا تقصیر تو نبود ببین همه اشتباه کردن…. چون نمیخواستم بپذیرم اشتباه رو و خیلی راحت بود که بندازم گردن دیگران … یه لحظه مکث کردم گفتم ولش کن الان وارد سایت بشم اعصابم خورد میشه … پا شدم یه دوری زدم ولی برگشتم و وارد سایت شدم .. و دیدم که همکاران عزیز بدون هیچ اشتباهی پروژه رو انجام دادن و به محض دیدنش بلافاصله اشتباه خودم رو فهمیدم اونجا بود که درون واقعی من داشت خودش رو نشون میداد… نه تنها از بیرون تاییدیه ای برای اشتباهم نداشتم بلکه به جای تحسین اونها غرق در حسادت بودم ، حس عجیبی که من رو عصبانی کرده بود …
استاد من قبلا که خودم درست انجام میدادم و همکارام اشتباه میکردن براشون همون دوست مهربون بودم که میگفتم اشکال نداره تو همیشه عالی انجام میدی اینبار هم اینجوری شد اصلا اشکال نداره تو میتونی جبرانش کنی و … ولی در اون موقع که خودم اشتباه کرده بودم با وجود دانسته های دوره لیاقت نتونسته بودم به سرعت ذهنم رو کنترل کنم و با خودم دوست مهربان باشم …
استاد یه روز کامل طول کشید تا من یکم آروم بشم و بتونم با ذهن آروم پای کار بشینم و مجدد تحلیل کنم و اشتباهم رو درست کنم .
استاد من اینطور خودم رو شناختم که تا زمانی که خودم موفق هستم اصلا فرقی نمیکنه تو چه موضوعی باشه مثلا تو کارم موفق هستم … از موفقیت دیگران هم خوشحال میشم چون احساس نمیکنم ازشون عقب موندم ولی وقتی که خودم در برهه سختی قرار میگیرم دیگه از موفقیت دیگران خوشحال نمیشم .. برام سخته که ازشون بپریم چطور فکر کردی تا موفق شدی … همش میگم من خودم میدونم راه چیه … میرم تو حس رقابت … و این باعث شده نتونم روش ثابتی داشته باشم و موفقیت دائمی کسب کنم .
دارم همچنان رو خودم کار میکنم تمرینها رو انجام میدم بهتر شدم ولی هنوز راه زیادی در پیش دارم
استاد عزیز همیشه و همیشه سپاسگزار شما هستم .
سلام استاد عزیزم و همه پیاده نظامان راه توحید چه جمله ای گفتم
من وقتی یکی از اطرافیانم به موفقیت میرسه درونن خیلی خوشحال میشم ولی وقتی کسی توی حرفه من موفق میشه حسرت میخورم میگم چرا من نتونستم ولی سعی میکنم تشویق کنم و بیشتر تلاش کنند
مهدی:در ظاهر تشویقش کردم و میکنم همیشه ولی یک حسرت همیشگی هست که من نتونستم و اون تونست حیف شد و موفقیت ها تموم شد.
علی:من هم میتونم اگر اون تونست من هم میتونم این کار رو انجام بدم این باوره اصلا با کلمات این رو نگفتم.
بهنام:اولاش فکر کردم همون موضوع اختلاف ارتفاع اما درستش کردم گفت مگه کدوم خدا این موفقیت رو بهش داده همون خدا به منم میده ما همه در منزلش یکی هستیم همه از اوییم و به سوی او باز میگردیم.
اردلان:خیلی تشویقش کردم که موفقیت خیلی بزرگی کسب کرده بود خیلی بزرگ از نظر من و اطرافیان و خیلی باهاش صحبت مردن و حضوری دیدمش و کلی کمکم کرد.
ممد :هزار بار بهش گفتم بگردم بگردم و ازش پرسیدم چیکار میکنه ولی خجالت کشید بگه
چون درس میخوند نمیخواست بگیم خرخون بهش
و یکی از دوستام هم وقتی اولین قدم رو برداشت انقدر خوشحال شدم که اصلا حد و پیوستگی نداشت(این فصل پنج ریاضی ماست)
درس هایی از دوستان
کنترل ذهن و ایمان به خدا و خفه کردن نجوا های ذهن که بشود تمرکز کرد بدون ترس و نگرانی
رفتن در دل ترس ها که پاشی از شهرت تنها بری تهران و اونجا فوتبال بازی کنی.
عدم وابستگی به خانواده که از برخی از دوستانم درس و برخی درس عبرت
من همیشه سعی میکنم تشویق کنم و همیشه میکنم و همین باعث میشه هم خودم و هم دیگران توجه کنیم به نکات مثبت بازی یا کار و اون رو به بهترین نحو انجام بدیم
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
ما هم بی نهایت خوشحال وسپاسگزاریم که باشما هستیم استاد
وقتی فکر کردم به این موضوع خب ذهنم اول خواست فریبم بده که نه خوشحال میشم اگه موفقیت کسی رو ببینم ولی بعد دیدم نه واقعیت اینه که ته قلبم احساس خوبی ندارم
قبل از آشنایی باشما استاد من اگه موفقیت کسی رومیدیم هیچ احساسی نداشتم چون همه رو بهتر از خودم میدونستم وجایگاه خودم وارزش خودم خیلی پایین میدیدم و عامل موفقیتش رو ربط میدادم به هزاران عامل بیرونی ودراخر هم به بی لیاقتی میرسیدم
ولی بعد استفاده از اموزشهای شما وتغییری که تو وجود من آرام آرام شکل گرفت عوامل بیرونی خیلی کمرنگ شدن توذهنم
وشروع شد به مقایسه خودم بادیگران و اینکه چرا من که دارم رو خودم کار میکنم چرا طرفی که میبینم
دائم تو اخبار منفی ناله شکایت ولی به موفقیت رسیده خوب خیلی ناراحت میشدم
ولی به لطف خداوند و هدایتش من تو این مسیر موندمو هرروز دارم ادامه میدم
بعد از دوره احساس لیاقت تحولی در شخصیتم
دارم حس میکنم که دیگه سعی میکنم درک کنم که اصلا خودمو مقایسه نکنم تمرکزم رو خودم باشه
خودمو باخود قبلم مقایسه کنم اصلا کاری نداشته باشم به بقیه
ولی هنوزم میدونم اگه یکی از اعضای خانواده نزدیکم به موفقیتی برسه حتما باشرایطی که من دارم روخودم کار میکنم اولش خوشحال میشم ولی بازم احساس ناتوانی ضعیف بودن میاد سراغم ولی دیگه من این قانون بلد شدم که نباید احساسم بد بشه باید بخودم بگم اگه یکی تواین دنیا تونسته به هر موفقیتی برسه منم میتونم
ولی میدونم که من تواین موضوع مشکل دارم قبل دوره احساس لیاقت من بارها دیگرانی رودیده بودم که موفق هستن ومن احساس ضعف ناامیدی میکردم که چرا برای من نمیشه
ولی الان خیلی بهترم ولی بازم باید ادامه بدم
وهمیشه باید تمرکزم رو خودم بشم چون اگه حس حسادت واحساس ناامیدی یاس بیاد سراغم دارم ار خواسته هام دور میشم
استاد بابت اموزشهای عالی وفوق العاده تون سپاسگزارم
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار
چقدر خوشحالم که از ابتدای این سری فایلها منم شروع کردم
استاد بزرگوار من دوره های زیادی از سایت خریداری کردم و به حرفهای شما ایمان دارم و دوباره دوره ی توحید عملی رو استارت زدم و پی به شرک های عملی خودم بردم و البته با تمام وجود میخوام باهاشون مقابله کنم به هر قیمتی که شده استاد بزرگوار من در مورد فرزندان و همسرم اگه موفقیت بزرگی به دست بیارن احساس شعف میکنم والبته میگم پس میشه و ازشون کمک میخوام با خوشحالی اما در مورد سایر اعضا خانواده اول حسادت میکنم بعد توجیه میکنم که نه چون اینها قانون رو اجرا نمیکنند این شانسی بوده و از دستش میدن اینجوری آروم میشم و البته در کل میگم که من بهتر از اونا میشم چون در روال قانون در حال انجام کار هستم که البته امروز فهمیدم چه وضعیت اسفناکی دارم
استاد خب مثلا یکی از اعضا خانواده موفقیت به دست آورده اما اصلا آرامش نداده پر از نگرانیهای زیاده منم اینجوری فقط در واقع قضاوت میکنم
وای با نوشتن این کامنت انگار لحظه به لحظه دارم مشکلاتم رو می بینم در یک فایلی گفته بودید قضاوت کردن یعنی مشکلات خودتون رو دارید به بقیه نسبت میدید بله انگار خیلی خوب نیستم
خدایا کمکم کن
استاد ای کاش برای هر کدام از این مشکلات یک دستور بفرمایید که چیکار کنیم میدونم گفتید نگاهتون رو عوض کنید اما ای کاش بیشتر در موردش صحبت کنید به کمکتون نیاز مندیم
ممنون از این همه سخاوت بی پایان شما
سلام استاد جان
دورد بر شما ک انقدر فوق العاده این
من از شاگردان قدیمی شما هستم کسی ک با اموزش های شما و تغییر باورهام زندگیم انقدر تغییر کرده ک اصن خودمم باورم نمیشه اون گذشته من بوده
در مورد سوال اول من دوتا حالتشو بودم قبل اشنای با شما حسادت میکردم خیلییییی زیاد و میگفتم مثلا شانسی بوده یا الکیه داره طرف بزرگنمایی میکنه و…. و بعد از اشنایی با شما اینو یادگرفتم ک باید تحسینشون کنم و بگم خب اگ واس ایشون شده واس منم میشه و این ی نشانس برای من ک منم میتونم بعد ی تمرین واسه خودم ساختم اونم این بود اسم افرادی ک از من موفق تر هستن مینوشتم روی کاغذ و تحسینشون میکردم و از موفقیت اونا سعی میکردم خوشحال شم و ب خودم میگفتم پس برای من هم میشه و نتیجش تا الان این بوده ک ب لطف خدا الان منم جز اون کسایی شدم ک موفقیت های زیادی رو کسب کرده تا این حد ک دوستایی ک اون زمان از موفقیتشون الهام میگرفتم الان اونا از موفقیت من الهام میگیرن ولی این پاشنه اشیل منه حقیقتا و من الانم بعضی وقتا اشتباه میکنم حسادت میکنم باور کمبود میاد ولی خیلی. سریع سعی میکنم ک از زاویه درست ب قضیه نگاه کنم و تحسین کنم و باور فراوانی بسازم
رسیدیم ب قسمت تمرین و چقدرررر جالب ک من مشابه این تمرین در 4سال پیش انجام دادم ینی هدایت شدم ب انجام این تمرین
استاد جان من اینکار رو انجام دادم و قدرت تحسین کردن و دیدم توی زندگیم هر انچه تحسین کردم و تحربه کردم خداروشکر
این تمرین و دوباره امروز انجام میدم توی دفترم
و البته این تمرین رو هم من داشتم ک جلوی پارتنرم میومدم از موفقیت های نزدیکانم میگفتم تحسینشون میکردم انجام این کار جلوی پارتنرم خیلی سخت بود اوایلش ولی من میخاستم ک شخصیتم تغییر کنه و اینکارو انقدی انجام دادم ک چیز طبیعی بود
ممنون و سپاسگزارم استاد جان بابت این فایل فوق العاده بخدا فقط عمل ب اگاهی همین فایل میتونه زندگی ما رو انقدر تغییر بده ک اصن خودمونم الان نمیتونیم تصورش کنیم
سلام به خانواده عزیزم
من خیلی علاقه دارم وارد کار سینما بشم و تو این حوزه به یکی از نزدیکانم فکر می کنم که چطور از یک دستیار تدوینگر الان تبدیل شده به یکی از بهترین تدوینگرهای سینما . اینکه چطور از یک خونه خیلی خیلی کوچک در غرب تهران رسیده به چندین خونه در سعادت آباد تهران و ویلا و ماشین و …
کسی که تا زمانی که استادش زنده بود کارهایش را انجام میداد ولی همه اش به نام استادش ثبت میشد کارها را او انجام میداد ولی بخش اعظم دستمزد مال استادش بود ولی او همچنان صبور بود و دائما در حال یادگیری و ارتقا خودش و با فوت استادش ، او ناگهان درخشید و شناخته شد و با تجربه فراوانی که داشت روز به روز شناخته تر شد و من می دیدم که چطور خداوند دستان یاری را به سویش می فرستد . دستانی از نزدیک و دور.
من طی کردن پله های تکامل رو توسط ایشون دیدم . قدم به قدم که خانه هایی بزرگتر را اجاره کرد تا رسید به خرید خانه های بزرگ . ماشین هایی که مرحله به مرحله عوض کرد تا رسید به خرید آنچه می خواست.
من صبور بودن رو در ایشون دیدم و ایمان رو که به جای غر زدن زمانی که دستیاری بود در پشت استادش ، فقط تجربه اندوزی می کرد و می آموخت و خودش را قوی می کرد برای روز موعود.
مطمئنم حس ارزشمندی زیادی نسبت به خودش دارد که بعد فوت استاد، خودش را قابل به عرضه می دانست و باعث شد دیگران همچنان به او کار بدهند و او هم در حد عالی خودش را نشان میداد.
من وقتی ایشون رو می بینم به خودم میگم من هم می توانم و مطمئنم می تونم توی این دنیای شگفت انگیز هنر که خیلی ها فکر می کنند فقط باید پارتی داشته باشی ، با باورهای درست ، عزت نفس و البته کمک ها و الهامات خدای مهربانم به آنچه می خواهم میرسم و روزی را می بینم که همه درباره داستانی که من نوشته ام با هیجان صحبت می کنند.
خداجونم شکرت
به نام خدای مهربونم
سلام به استاد بی نظیرم
سوال :
اگر یکی از افراد نزدیک شما به موفقیت بزرگی برسه چه احساسی دارید ؟
استاد من شاید قبلا یکم احساس حسادت میکردم ولی با اموزش های شما در دوره ی 12 قدم و کار کردن روی خودم و تعهد دادن هر روز به اینکه همیشه روی خودم کار کنم روی باورهام کار کنم خیلی تغییر کردم خداراشکر
البته استاد قبلا هم همیشه دوستام یا نزدیکهام را تشویق میکردم که همیشه کار کنید و پول بسازید اگر هم توی مسیر به مشکلی خوردید نا امید نشید بلکه ادامه بدید و نتایج خودشون میان
همیشه به دوستام گفتم وقتتون و هدر ندید و بهونه بچه و شوهر را نیارید بلکه کار کردن به شما استقلال مالی میده و زندگیتون و شیرین میکنه
و الان نسبت به هیچ کس هیچ حسادتی نمیکنم و میدونم اگه کسی به موفقیت بزرگ رسیده حتما روی باورهاش کار کرده حتما روی خودش کار کرده حتما کنترل ذهن زیبایی داده و فرکانس عالی فرستاده و جواب فرکانسش و گرفته ومن تحسینش میکنم و میگم افرین و این انگیزه توی وجودم میشه که بله زینب نتایج میاد
خدارا شکر میکنم که من توی مسیر تغییر هستم و روز به روز دارم توی زندگیم پیشرفت میکنم
استاد توی یکی از جلسات دوره ی 12 قدم میگه تمرکزتون روی از دیگران بردارید و روی خودتون بزارید و این خیلی به من کمک کرد که به دیگران کار نگیرم و روی خودم تمرکز کنم ولی اگه کسی هم به موفقیت رسید تحسینش کنم و بگم اون داره نتایج باورهاشو میگیره
خدایا شکرت که منو به مسیر عالی هدایتم کردی مسیر کسانیکه به انها نعمت داده ی
استاد متشکرم بایت فایلتون مثل همیشه عالی عالی
خدایا شکرت شکرت شکرت
با سلام
مرحله اول: به برخی از دوستانم حسادت می کنم اما برای بعضی از آنها خوشحال می شوم، آن دسته از دوستانی که با من هم دوره هستند و در برخی چیز ها در رقابت هستیم پیشرفت و موفقیتشان باعث احساس ناراحتی و کمبود و کمی حسادت در من می شود، از این که او موفق شده ناراحت نیستم اما از این ناراحتم که من باید اول به موفقیت برسم و مرکز توجه باشم چون بیشتر از او تلاش کرده ام و مهارت بیشتری دارم و به طور کلی از او بهتر هستم
نفر اول:سع- وقتی به من گفت که یکی از سرمایه گذاری هایش در متاورس سود اور بوده من احساس کردم فرصت را از دست دادم و ناراحت شدم، همچنین وقتی یکیدختر ها قبل از اینکه به من توجه بدهند، به او توجه میدهند حتی با وجود این که توجه انها به من ده برابر اوست، احساس حسادت و ناراحتی می کنم، دوست دارم در همهچیز اول و مرکز توجه باشم
حس: یکی از دوستانم که از ته قلب اورا دوست دارمم، وقتی در مرکز رشد دانشگاه شرکت ثبت کرد و شروع به گذاشتن تور های طبیعت گردی کرد من احساس خیلی خوبی برای او داشتم اما حس کردم که باید کاری بکنم و من هم هرچه سریعتر تورهای خودم را شروع کنم، حس کردم زمان را از دست دادم و عقب افتادم
عل: وقتی موتور خرید و ایفون خرید با وجود اینکه میدونستم پدرش حمایتش می کنه و من خیلی بیشتر از اون لیاقت دارم و تلاش کرده ام اما باز هم احساس عقب افتادن کردم و حس کردم زمان را از دست داده ام، در صورتی که اون زمان داشت صرف اموزش دیدن میشد و به نوبه خودش خوب صرف شد
مرحله بعد:چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است
سع: این دوستم تونسته در سرمایه گذاری ها موفق باشه، او وقت زیادی صرف تحلیل و دیدن فیلم تریدر های ارز دیجیتال و متاورس میکنه و از اونجایی که پدر پولداری داره این ریسک هارو به راحتی انجام میده اما در عین حال تحلیل زیادی هم قبل سرمایه گذاری میکنه که پولش از دست نره، این حس امنیتی هست که من ندارم چون اگر سرمایه گذاری من شکست بخوره کل پولم از دست میره، من باید حس امنیت و توک به خدارو تقویت کنم و بدونم که هر اتفاقی بیفته خدا سرمایه من رو تامین میکنه و روزی رسان هست و باید روی ایمانم کار کنم، در رابطه با دختر ها هم دلیل این حس عدم اعتماد به نفس کافی هست و میخام بخشی از اون رو از طریق جنس مخالف تامین کنم و اعتماد به نفس کاذب بذست میارم، باید روی خودشناسی و دستاورد های واقعی تمرکز کنم
حس:باور و ایمان اون و توکلش به خدا بالاست و میدونه که موفق میشه و بسیار عملگرا هست، من هم باید از اون راهنمایی بخام و با توکل بر خدا کار رو شروع کنم
عل: بسیار ادم سرخوشیه و خیلی شاده و در هیچ موقعیتی من اون رو ناراحت و افسرده ندیدم، چیزی که در خودم هست و بعضی وقت ها نا امیدو ناراحت میشم در فکر فرو میرم، انگار به هیچ چیز منفی فکر نمیکنه و همیشه در حال عشق و حاله، من هم باید تمرکزم رو کامل بزارم روی نکات مثبت در هر موضوع و موقعیتی
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته
سوال بخش اول (جواب من به این سوال بعد از آشنایی با استاد هست و قبلاً اینجوری نبود)
من قبلاً این سوال رو از خودم پرسیدم چون تو دوره های استاد بود و من از خودم پرسیدم و اون موقع احساس بد و قضاوت های نابجا داشتم و دیدم من خیلی مشگل دارم پس شروع کردم به کار کردن رو خودم باورهام و ساختن باورهای بهتر و تغییر دادن نگرشم
و خیلی هم موفق شدم تو دوره دوازده قدم به بخش هست که خیلی عالی استاد توضیح میده که وقتی خواهر استاد به خانم شایسته تلفنی صحبت میکنه درمورد همین موضوع هست و بعد توضیحات استاد که من دیدم باید اشغال هارو کلا پاک کنم و موفق هم شدم
من دوستی دارم که باهم تو خوابگاه زندگی میکردیم و الان که اینو مینویسم باهم تماس داریم خونه ی هم میریم هفته ای ماهی ..
این دوست من از نظر من به هرآنچه میخواست الان رسیده و زندگی خیلی خوبی داره ماشین خونه شغل عالی پول و غیره هرآنچه من ندارم اون داره
و من از این بابت خیلی خوشحالم و تحسینش میکنم ازش الگو میگیرم
وقتی میرم خونه ش درمورد ارزوهامون باهم حرف میزنیم. چون من میدونم از کجا به اینجا رسید کلی تلاش کرد و خیلی کارها کرد
،الام جوری شده من دیگه به هیچ کس حسادت نمیکنم فقط تحسین و تبریک گفتن به اون بخاطر موفقیت هاش ازش میپرسم یاد میگیرم چون قانون رو یاد گرفتم
که اگه کسی به جایی رسیده موفق شده پس منم میتونم منم خیلی کارها میتونم انجام بدم،
من تو شغل خودم که اینجا هستم خیلی از بچه ها نصحتم میکنند این کار رو بکن اون کار رو بکن چرا مثل ما رفتار نمیکنی (مثلا ببین من دارم اینجا و اونجا کار میکنم دارن سه تومن بیشتر میگیرم تو هم بیا این کارا رو بکن دوتومن بیشتر بگیر وضع مالیت بیشتر شه)من اصلا به حرفشون گوش نمیدم نه حسادتی نه چیزی نسبت به اینکه پول بیشتر میگیرند ندارم
میگم من راه خودمو میرم شما هم راه خودتونو برید مسخره میکنند و نصیحتم میکنند اینم دلش خوشه همون حرفا که به استاد میزدن، چون من اینجا تو این کارم میتونم خیلی بیشتر از بچه های دیگه پول در بیارم وقتم آزاده کارم راحتره میتونم دوشیف کارکنم اضافه کاری هم بکنم،
ولی من به خودم گفتم هشت ساعت کار میکنم هشت ساعت رو اهداف و باورهام کار میکنم و هشت ساعت هم میخوابم
نیازی نیست روز و شبمو بهم بدوزم
من کارهایی که لازمه برای هدفهام انجام بدم انجام میدم کلاس آموزشی گشتن دنبال الگوها سایت استاد و هرآنچه لازمه…
من بجای کار بیشتر و درآمد بیشتر این پول خردها وقتم رو به اهداف بلند مدتم گذاشتم نه
این زندگی بخورو نمیر… من باید رو خودم کار کنم لیاقت ایجاد کنم با پر کردن وقتم برای جمع کردن این نون خشکا نمیتونم رو خودم کار کنم رو باورهام کار کنم
من نشونه هارو دیدم از کجا به اینجا رسیدم و الان میدونم فقط با ادامه دادن این مسیره که به هرآنچه آرزو دارم میرسم
1, مرحله اول …
ایرج یکی از دوستام که باهم تو خوابگاه بودیم
خونه ماشین شغل عالی دوستان خیلی خوب و کارمند زیر دستش داره و هر موقع دوست داره سفر میره.
2, مرحله دوم…
احساس خوشحالی دارم تحسینش میکنم همیشه و انگیزه ازش میگیرم موفقیت هاشو بهش میگم
3, مرحله سه…
یک…من باید از طریق قانون جهان هستی به موفقیت این دوستم نگاه کنم ببینم چه باورهایی چه ایمانی و چه کارهایی باتوجه به قانون انجام داده و موفق شده..
دو…
درسی که من میتونم از موفقیت این دوستم بگیرم اینه که وقتی ما تو خوابگاه باهم بودیم اون فکرهای بهتر و بزرگ در سر میپروراند
وقتی من داشتم با بچه های دیگه تو پارک بازی میکردم اون میرفت آموزش میدید من وقتی داشتم با بچها بحث سیاسی میکردم اون داشت به اهداف بلند مدت فکر میکرد و دنبال چیزی که دوست داشت میرفت ..
الان فهمیدم مسیر موفقیت برای همه یکسانه باید کارهای متفاوت از اکثریت جامعه انجام داد فقط روش رسیدن فرق میکنه
مسیر تغییر نمیکنه افکارم باید تغییر کنه باورهام باید تغییر کنه
استاد سپاسگزارم بابت این فایل
من خیلی چیزها از همین فایل های دانلودی یاد میگیرم
مخصوصا روز شمار تحول من یه دوره ست واقعا
خانم شایسته از صمیم قلبم براتون بهترین هارو آرزو میکنم بابت فایل های دانلودی عالی که رو سایت میزارید
موفق پیروز باشید