ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 48 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    175MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1440 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرزو دادفر گفته:
    مدت عضویت: 1041 روز

    سلام

    من از حسم به موفقیت‌های زن عموم میخوام بگم که همیشه بد بود وکلا از زن عموم بدم میومد وهیچ وقت نتونستم باهاش ارتباط خوبی برقرار کنم

    همیشه با خودم میگفتم که چرا اینقدر تو ارتباطش با عموم موفق چقدر همه چی بر وفق مرادش

    چه خانواده خوبی داشت همه ازش تعریف میکردن بهترین دکور خونه رو داشت همیشه تو مهمونی بهترین تیپ وبهترین لباسها رو داشت

    همیشه یه کدبانو به نظر میومد میدونست چطور همه چی رو مدیریت کنه حتی موقعی که دخترش رو شوهر داد یه جهاز عالی بهش داد خونه دخترش خیلی عالی بود

    اما برعکس مامان من همیشه بابام برای مامانم تصمیم می‌گرفت

    بابام همیشه مامانمو تو جمع ضایع میکرد وبراش احترام قائل نبود اما همون زن عموم گل سرسبد همه بود وبابام گاهی ازش مشورت میگرفت ومامانمو آدم حساب نمی‌کرد

    من سال‌های نوجوانی مو تو نفرت وعذاب از دیدن موفقیت‌های زن عموم ونا کارآمدی مادرم درچشم بابام وحتی ما دخترا گذروندم

    هنوزم نتونستم با زن عموم ارتباط برقرار کنم

    چون کلا دیدم به زندگی عوض شده

    من دوره های استاد رو خریدم به خصوص

    دوره اعتماد به نفس ودوره روابط وکتابهایی که ایشون نوشتن رو خوندم

    فهمیدم سبک زندگی خودم رو داشته باشم

    وهیچ وقت دیگه خودم رو با کسی مقایسه نمیکنم

    ودلیل اینکه مادرم اینقدر جلو پدرم خوار بود رو فهمیدم وبه این نتیجه رسیدم مادرم عزت نفس نداره واصلا هیچ وقت خودش رو دوست نداشته تا بقیه دوستش داشته باشن

    البته خیلی وقت بود دلم نمیخواست شبیه مادرم باشم

    اما از وقتی دوره روابط رو خریدم فهمیدم داستان چیه و چطور میشه پیشرفت کرد

    الان فقط به یک برنامه منظم ودقیق برای به کار گیری آموزه ها نیاز دارم

    دیگه به جای اینکه نقاط قوت زن عموم رو ببینم وحس بد بگیرم به جاش به نقاط قوت خودم نگاه میکنم وحسم رو خوب میکنم

    نتیجه استفاده از دوره این بود که وقتی دختر همین زن عموم پسر دومش رو به دنیا آورد جدیدا .من دیگه از پسر دار شدن یه خانم دیگه حالم بد نشد چون دیگه پسر دار شدن یا نشدن تاثیری در خوشبختی من با همسرم نداره

    این منم که تعیین میکنم چقدر خوشبخت باشم پسر داشته باشم یا نداشته باشم بازم لیاقت خوشبختی رو دارم

    من دوتا فرشته دارم دوتا دختر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    زهرا فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1988 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    ممنونم بخاطر این فایل که احساس میکنم خیلی درگیرش هستم و نمیتونم خودم رو آزاد کنم از بند اسارت این باورها البته که خودم تحسین می‌کنم چون قدرت پذیرشم خیلی بالاست ولی آنچه که هست رو باید با آغوش باز بپذیرم و درصدد ساختن خرابی‌ها بربیام

    سوال اول

    موفقیت‌های کسب شده توسط دیگران و دوستان خود را بیاد آور و لیستی از اونها تهیه کن

    خواهر همسرم که چند تا خونه تو شهر خودمون و تهران و باغ و ویلا و کلی طلا دارن با اینکه هر دو شون کارمند هستن ولی ماشاالله کلی ثروت مند هستند

    خواهر کوچیکه همسرم که باز هر دو کارمند هستن ولی ی خونه دو طبقه دارن زمین دارن و الان هم مبخوان دوباره زمین بخرن

    برادر همسرم که چند تا خونه دارن و کلی طلا دارن و …‌

    ولی من و همسرم با اینکه هر جفتمون کارمند بودیم نتونستیم چیزی اضافه کنیم

    ی تفاوت خیلی فاحشی بین ما و اونها بود

    اول اینکه من خودم اصلا قبول نداشتم و فکر میکردم اونا خیلی بالا هستن یعنی من همیشه خودمو کوچک میکردم و حسرت اونها رو می‌خوردم

    ناامید میشدم

    غصه می خوردم

    مدیریت سرمایه نداشتیم

    و همیشه خودم با اونها مقایسه میکردم یا اونا رو تحقیر میکردم یا خودم

    همسرم هم مثل خودم بود غصه میخورد و مقایسه میکرد هر چی اونها جلو میرفتن ما عقب می موندیم یعنی مثل حرکت دو تا فلش «—–» که حرکتشون مخالف بود

    از چه زاویه ی مثبتی به موفقیتهاشون نگاه کنم

    اینکه اونها با مدیریت سرمایه ب اونجا رسیدن

    اینکه هر کس هر جا که هست در جای درستش قرار داره

    اینکه بیام و با خودم بارها بار صحبت کنم بگم که ثروتمند شدن راحت‌ترین کار دنیاست و اگر اونها تونستن من هم میتونم

    بیام روی باورهای توحیدیم کار کنم و بعیر از خدا روی کسی حساب باز نکنم

    درس‌هایی که میتونم بگیرم اینه که

    بیام دست از مقایسه بردارم

    اینکه اشتباهاتم بپذیرم

    اینکه خودم سرزنش نکنم

    اینکه نگم دیر شده و از همین حالا بیام و روی باورهام کار کنم و ب خداوند و روزهای روشن امیدوار باشم

    استاد جان و دوستان بزرگوارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    جواد مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1323 روز

    به نام خداوندی که هدایتم کرد بادیدن این فایل بسیار زیبا .استاد عزیزم سلام چقدرزیبا این فایل به پاشنه آشیل. مهمی در وجود بیشتر ما اشاره کرده( حسادت). منم تا وقتی که آگاهی های الان رو نداشتم وقتی کسی موفق میشد اولش که حسادت زیادی بهش میکردم وسعی میکردم بادخیل دونستن عوامل بیرونی مثل ثروت پدر .یا داشتن موقعیت و یا سن خاص یا شانسی بودن قبولی تو بورسیه دانشگاه خودم رو توجیه میکردم اما خدا رو شکر الان دیگه با دیدن پیشرفت اطرافیانم رو تحصین میکنم البته کامل نتونستم انجامش بدم ولی نسبت به قبل خیلی بهتر شدم .الان دیگه هرروز با سوال هایی که از خودم میپرسم سعی میکنم باور هایی که اونا دارن رو در خودم ایجاد کنم امیدوارم با هدایت‌های خداوند همه ما به اون حد از موفقیت که انتظار ش رو داریم برسیم. دست حق پشت و پناه شما باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زهرا ملکی گفته:
    مدت عضویت: 747 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی

    میخواستم در مورد سوالی که در ابتدای فایل فرمودین دیدگاهم رو ارسال کنم (سوال شما این بود که وقتی ما موفقیت دوستان و نزدیکان رو میبینیم چه حسی بهمون دست میده ) در ابتدا وقتی میشنوم خوشحال میشم و خدا رو شکر میکنم بهش افرین میگم -بعد نفس عمیق میکشم و از خدا میخوام که این شرایط برای من هم رقم بخوره بعد دقایقی احساس غم سراغم میاد که چرا جایگاه من اینجاست و من موفقیت چشم گیری ندارم و جایگاه اون فرد رو دور از دست رس میبینم ؛ علت “چون باور محدود کننده دارم که فلانی چون زن و شوهر باهم کارمیکنن پول خرج نمیککن تونستن این خونه یا ماشین رو بخرن یا اینکه اونا سنشون بالاس و چند ساله دارن کار میکنن و نتیجه داده” و باید این نکنه رو اضافه کنم اطراف من هم مثل شما پر افردادیه که حرفی برای گفتن ندارن و موفقیتی ندارن یکی دو مورد هست که اونا توی سنین بالا با کلی دوندگی تونستن به موفقیت مالی بخرن من برای این از موفقیت مالی صحبت میکنم چون باگ من مالیه رابطه ام با اطرافیان خوبه سلامتیم خوبه و میتونم بگم اکثرا دنبال موفقیت مالی هستم ” از شما متشکرم که ما رو برای رسیدن به خواسته هامون راهنمایی و هدایت میکنید سپاسگزار خداوندم که منو هدایت کرد به این سایت پرمخاطب و بعد 37 سال از من نا امید نشد امیدوارم بتونم در اینده نزدیک بیام و از نتایجم بگم انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    کبری احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1177 روز

    به نام خالق تمام هستی ..سپاس گذارم از خدای عزیزم که شمارا برای هدایت وهمایت ما فرستاده از خدا برای شما سلامتی و ارامش بهشتی خواهانم .استاد این بزرگترین باگ ذهن من است و راه بر طرف کردن اون رو نمی دونستم من همیشه توی ذهنم در گیر این موضوع بودم که استعداد و توانایی و شجاعت اون ادم هارو ندارم و اون ها زود تر و با شرایط بهتر به موفقیت رسیدن و دیگه با این تلاش هامن دیگه نمی تونم به ثروت برسم به اون موفقیت برسم .سپاس گذارم به خاطر این فایل و تمرین ها من متعهد میشوم که این تمرین هارو انجام بدم و به زودی نتیجه را کامنت می کنم به لطف خدای بزرگ و اموزش های عالیه شماسپاس گزارم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    شیرین انصاری گفته:
    مدت عضویت: 1368 روز

    باسلام وعرض ادب خدمت استاد عزیزم وسرکار خانم شایسته.استاد عزیزم من واقعا روم نشد از احساساتی که نسبت به پیشرفت اطرافیانم داشتم بنویسم ولی این نکته رو می نویسم که پیشرفت افراد غریبه در هر زمینه ای مثل شما وشاگردان این سایت برام تحسین برانگیز ودرس اموز هست ولی متاسفانه نسبت به افراد نزدیک ودوست این طور نیست استاد عزیزم خیلی دوست دارم ذهنیتم رو درست کنم ومن به این اموزش ولطف شما خیلی نیاز دارم متاسفانه هنوز با آکانت خودم نتونستم محصولی از سایت شما خریداری کنم وبیشتر تمرکزم روی فایلهای رایگان وهدیه شما هست این لطف وبزرگواری شما برای این اموزش جدید فراموش نشدنی است لطفا اگه میشه مباحثش رو ادامه بدید تا گره افکار محدود وکوته نظر ما هم به اندازه تلاشمان با اموزهای شما گسترش پیدا کنه از لطف ومحبت وبزرگواری شما سپاسگزارم.امیدوارم توفیق شاگرد بودن شما داشته باشم.بهترین حال رو برای همگی خواهانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    شیدا میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    سلام استاد خوبم

    ایامتون به کام

    خوب من قبلا بله وقتی پیشرفت کسی رو میدیدم احساس حسادت میکردم و نسبت به خودم حس خوبی نداشتم اما کم کم دارم بهتر میشم چون میدونم همین حس بد فقط باعث پسرفت من میشه و خدا رو شکر وقتی موفقیت دیگران رو میبینم حس خوبی میگیرم و تحسینشون میکنم…نه فقط از لحاظ مالی حتی وقتی یه همجنس خودم رو ببینم که صورت زیبایی داره بهش گفتم این روزا خیلی این مورد برام پیش اومده و از زیباییشون تعریف کردم دیدم طرف چه قدر خوشحال شده.

    و کسی هم به موفقیت مالی رسیده خدا رو شکر آخه کسی که موفقه و موفق تر هم باشه پیشرفت اون چه ضرری به من میرسونه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    عرفان سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 669 روز

    سلام استاد عزیزم امیدوارم حالتون همیشه خوب باشه .

    من عرفان سلیمانی هستم و یک. ساله که در با شما هم فرکانس شدم

    استاد واقعاً همیشه سعی میکنم که در مواقع که نزدیکانم به یک موفقیت میرسند احساس خودم رو خوب نگه دارم خوشحال باشم و به خودم بگم منم میتونم .

    ولی بعضی وقتا پدر یا مادر و اطرافیان نزدیکم به من میگن که ببین اون تونست تو همینجور موندی و یا زرنگ نیستی خیلی واظع اینو به من میگن و وقتی اونا میگن من درصدی از خودمو میبازم و ممنون میشم منو راهنمایی کنید هم شما هم دوستان خوبن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    ابوالقاسم اتابکی گفته:
    مدت عضویت: 1035 روز

    به نام خدا

    سلام استاد سلام دوستان

    سلام گرم بر همه گرمی آفتاب

    دوستان گلم من از موفقیت دیگران بسیار خشمگین میشم حسادت میکنم از درون بهم میریزم چرا من ن

    عصبی میشم در کل ناراحت میشم

    موفقیت نزدیکان ماشین دارند راحتن باهمند به هم کمک می‌کنند

    خونه پول طلا جواهر

    تریلر اسکانیا

    عباس خونه زمین خرید طلا زیاد داره

    رضا ماشین تریلی ماشین سنگین داره شریکی پدر داره حامی داره چنتا حامی داره به هم کمک می‌کنند

    مجتبی دوتا اسکانیا داره شریکی با برادر زنش

    پسرهای دایم ماشین دارند هر کدومشون پژو پارس

    در مورد موفقیت عباس بدم میاد ازش حسادت می‌کنم از من کوچیکتر هم هست احساس خشم دارم ازش

    در مورد رضا اون هم از من سنش پاینه ولی از من موفق است حسادت می‌کنم ازش احساس نفرت دارم تو مغزم درگیر ام همش همیشه با این فرد درگیرم تو مغزم دعوا دارم ب فکر انتقام هستم از این آدم خیلی اذیتم کرده

    مجتبی احساس خوب ندارم به این فرد حس حسادت دارم

    ببینم از چه زاویه ای نگاه کردن به موفقیت رسیدن به مثبتشان نگاه کنم از دید مثبت نگاه کنم ب این افراد برم بپرسم از این افراد اولگو بگیرم که چیکار کردن به موفقیت رسیدن

    در راستای هدفشان چه هدفی داشتن چیکار کردن

    چه ذهنیتی داشتن

    من دارم رو باورها م کار می‌کنم این همه حسادتی

    که در من هست این همه خشم ناراحتی که در من هست اینها رو درست کنم در خودم حتماً این نقص‌ها رو ندارن حسود نیستن

    من این حسادت خیلی من رو رنجورند من این نقص حسادت در من هست از درون من رو ازار داده نگذاشته ب خواستم برسم درس اینکه من سرمو بندازم پایین وتو کار دیگران نباشم من هم به خواسته میرسم همین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    علی رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمد الله رب العالمین

    سلام می کنم به استاد عزیزم.به راهنما و هادی من توی این مسیر زندگیم.به تنها کسی که ازش 100 در100 حساب میبرم و ایمان دارم. از خدا بی نهایت شاکر هستم که منو به سمت شما هدایت کرد تا قوانینی رو که توی این جهان گذاشته از زبان شما بیاموزم و به قول خودش (تیر در تاریکی می اندازند) نباشم.

    قسمتی از این فایل منو بیشتر تکون داد که شما گفتید قراره با بازخوردی که از کامنتای شما بگیرم تصمیم بگیرم که ادامه بدم یا نه و من خواستم با این کامنت به شما بگم که چقدر تشنه شنیدن آگاهی های شما هستم ویا به قول قرآن:

    ( آنها کسانی هستند که پیامبر خدا را می شناسند همانگونه که فرزندان خویش را میشناسند)

    من در حدی خودم رو پیرو شما میدونم که خواستم این کامنتی رو که از قلبم میاد بنویسم تا حداقل به خدا نشون بدم که چقدر دنبال پیروی کردن از پیام آورش هستم.

    بعد از گوش دادن فایل گشتم دنبال کسی که موفقیتی کسب کرده باشه.و پیدا کردم عموم رو و همونطوری که گفتید یه ورق آوردم و به سوال جواب دادم.جواب این بود که بیشتر شاید کنجکاو باشم و دنبال این بگردم که دست روی چی گذاشته که موفق شده یا چه باوری رو تغییر داده یا …

    ولی این رو هم نوشتم که بستگی داره که طرف چه کسی باشه چون احتمال داره من به خود طرف یه سری مقاومت ها داشته باشم.مثلا اگر پدرم باشه به خاطر مقاومت هایی که ازش دارم شاید مهر به گوش هایم زده باشم که آگاهانه از چیز های درست هم چیز های غلط دریافت کنم. به همین دلیل دنبال یه آدمی بودم که توی ذهن من خنثی باشه.رسیدم به عموم.عموی بزرگم امثال یه باغ خریده-یه ماشین هایما خریده-و برای دخترش یه گوشی خوب خریده بود.

    انقدری برام مهم بود که شاگردی یا پادویی استادم رو بکنم که به جوابی که توی ورق نوشته بودم قانع نشدم و رفتم خونه شون ساعت 10 شب و ازش سوالاتی کردم.

    استاد طلا میبارید از دهان این آدم!

    موضوعاتی که میگفت رو میگم ولی تشخیص اصل از فرع رو به خودتون میسپارم:

    درس اول برای موفقیت مالی

    (قدرت نه گفتن داشته باش)

    مامانت میگه برام فلان سرشیر یا خرما رو بخر؟ میتونی بخری ولی اگه بخری به فلان هدف خودت تو سر ماه نمیرسی.نخر خودت رو بیشتر ارزش مند بدون

    دوستت میگه بریم فلان جا رستوران پیتزا بخوریم؟میتونی بخری ولی اون کتاب آموزشی برای کارت مهمتره. نه دوست عزیزم پولشو ندارم.

    در کل قدر پولی که در میاری رو بیشتر بدون!

    درس دوم

    (سرتو بکن تو کار خودت)

    طرف ماشین شاسی داره گوشی آیفون داره کفش نایکی داره بهش نگاه کن و تحسین کن ولی حرص نزن!

    تو اونو میبینی با درآمد 10 تومن در ماهت میری یه کفش 7 تومنی میگیری چون دیدی اون داره میپوشه.بعد هیچی دیگه خودتو از یه چاه میندازی تو چاله.اونی که کفش 7 تومنی میپوشه درآمد 40 تومنی داره 7 تومن پول خیلی زیادی نیست ولی واسه تو چرا.

    تو باید با طی کردن تکاملت اول به اون درآمد برسی بعد.

    درس سوم

    (عجله نکن)

    اگه دنبال این هستی که یه شبه پولدار شدنی توی همون شب همه آنچه داری رو هم توی اون شب از دست میدی.اگه خیلی عجله داری برو سراغ دزدی اون سریع ترین راهه!

    درس چهارم

    (همیشه کار کن)

    پولمو بذارم بورس برام پول بشه-با کسی شریک بشم اون کار کنه پول بده-… و کلیت این باشه من بشینم خونه پولم واسم پول بیاره نداریم.نمیشه اصلا با مفت خوری پول در بیاری.

    درس پنجم

    (هدف داشته باش)

    بگو آقا من هدفای کوچیک انتخاب میکنم مثلا میخوام امسال گوشی بخرم.گوشی چنده؟ هر ماه چقدر میوفته؟و…

    اول به اون میرسم بعد میرم بعدی کار میکنم کار میکنم میرسم به جایی که الان امسال میخوام خونه بخرم.خونه چنده؟ و ادامه داستان.ولی اگه هدف نداشته باشی به اون گوشیه هم نمیرسی.

    درس ششم

    (نا امید نشو)

    نگو چرا این ماه نشد! این ماه نشد ماه بعد میشه

    غر نزن ناشکری نکن!بگو حتما خیری هست من نمیدونم خدا میرسونه

    غر نزن نگو چرا فلان چیز خراب شد فلان کس بهم زد بگو اشکال نداره درست میشه

    و درس های زیاد دیگه ای که میفهمم که چرا این آدم حقشه که این موفقیتارو کسب کنه.

    ولی کلیت اینه که من یاد گرفتم شروع کنم یه کاری رو و توکل کنم. ایمان داشته باشه که خدا کمکم میکنه عجله نکنم و درس هامو یاد بگیرم .درس هایی مثل نحوه برخورد و رفتار با مشتری تا شناخت جنس درست و مساعل فنی.

    اینم بگم که از این به بعد اگر کسی موفقیتی کسب کنه اینو به یاد میارم که اگر کسی موفق بشه دنیا جای بهتری شده هم برای خودش هم برای من اگر در جهت نیک بگیرمش.مثلا من با یاد گیری این درس ها میتونم سریع تر رشد کنم.یا همچین آدمی میتونه به عنوا سرمایه گذار کار های من باشه یا …

    میرسم به این جمله که

    خوب زندگی کنیم و کاری کنیم جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه!

    من با موفق شدن در هر حوزه ای صد در صد به بهتر شدن جهان کمک میکنم دیگه.

    استادم عاشقتم و امیدوارم که تاثیری برای ادامه دادن این مجموعه داشته باشم.

    خدا حافظتون باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: