اگر تعریف ما از نماز، ارتباط با نیرویی است که تمام قدرتها و نعمتها را از او میدانیم، به نظر من بهترین شیوه برای ارتباط با او را وقتی درک خواهیم کرد که قوانین این نیرو را درک کنیم یا به قول استاد عباس منش بتوانیم فکر خداوند را بخوانیم و زاویه نگاه مان به جهان و اتفاقات اطرافمان را نزدیک کنیم به قوانین این نیرو.
به نظر من نماز یک ارتباط درونی با منبع است و چگونگی این ارتباط درونی را دیگران نمیتوانند برای من تعیین کنند. ما در قرآن هیچ شیوهی مشخصی برای نماز خواندن پیدا نمی کنیم. فقط درباره این صحبت می شود که پیامبران صلوه می کردند.
آنچه که «نماز» نامیده ایم در قرآن به صلوه یاد شده است. صلوه از ریشه «ص ل و» است. قرآن همواره مهم ترین موضوعات را، از طریق تضادهای آن به ما توضیح می دهد. زیرا این بهترین شیوه برای رسیدن به درک صحیح و عمیق درباره یک مفهوم است.
در قرآن تنها آیه ای که در باره معنی و مفهوم صلاه صحبت شده است، این آیه از سوره قیامت است که می گوید:
فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلىَ(31)
وَ لَکِن کَذَّبَ وَ تَوَلىَ(32)
یعنی تصدیق نکرد و توجه نکرد بلکه تکذیب کرد و روی برگرداند
همچنانکه در این آیه می بینید در مقابل کلمه صَلىَ، کلمه تَوَلىَ را به معنی روی برگرداندن آورده است. پس صلوه یعنی توجه کردن؛
صلوه یعنی به سمت خدا رفتن و در مسیر او قدم برداشتن و با قوانین او هماهنگ شدن و خداگونه شدن و وجودت را برای اجرای قوانین خداوند هموار کردن. یعنی مقاومت نکردن در برابر الهامات قلبت.
همان مسائلی که استاد در جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط درباره هماهنگی میان ذهن و روح بیان می کند یا در جلسات ۹ و ۱۰ راهنمای عملی دستیابی به رویاها درباره شناخت نیرویی صحبت می کند که آن را خدا نامیدهایم.
ما با صلوه کردن به خداوند به عنوان منبع قدرتها و نعمتها توجه میکنیم و قانون این است که به هر آنچه توجه کنیم، آن را وارد زندگیمان میکنیم.
پس شیوهی این توجه را احساسمان تعیین میکند. یعنی قطعا باید شیوهای باشد که این ارتباط به قول خداوند ما را به آرامش برساند و الابذکرالله تطمئن القلوب بشود.
یعنی اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو، شما را به آرامش و اطمینان قلبی می رساند، پس این ارتباط درست است.
اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو ویژگی های شیطان گونه ای مثل طمع، بخل، خشم، نگرانی، پریشانی و ترس را از شما دور میکند و به هر ویژگی خداگونهای مثل عشق وروزی، سپاسگزاری، ایمان، اطمینان قبلی و امید نزدیک میکند، یعنی این ارتباط درست برقرار شده است.
هرچه قوانین این نیرو و موجودیت فرکانسی خودمان را بهتر بشناسیم، چگونگی برقراری این ارتباط درونی و بندگی کردن در برابر این نیرو را بهتر درک می کنیم، بیشتر به این نیرو اعتماد می کنیم و بیشتر روی قدرت و هدایت هایش حساب می کنیم. در نتیجه نگرانی هایمان کمتر می شود و به آرامش و اطمینان قبلی بیشتری می رسیم.
در قرآن نیز آمده که محمد، موسی و عیسی صلوه می کردند اما عیسی به شیوه خودش و موسی هم به شیوه خودش. محمد به همان شکلی که عیسی صلوه می کرد، آن را انجام نمی داد، بکله شیوه خودش را داشت
من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «الا بذکرالله تطمئن القلوب» را نشانه ی درستی رابطه ام با خداوند و صلوه کردن بدانم.
من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در عمل اجرا کنم یعنی: نادیده بگیرم هر توصیه، تهدید، راهکار یا پیغامی که از جانب شیطان ذهنم میآید و به من احساس ناامیدی، نگرانی، درماندگی، ترس و کمبود میدهد.
برای من صلوه یعنی، متمرکز کردن کانون توجهام به نشانههای قدرت این نیرو که خودش را در فراوانی، ثروت، عشق، سلامتی، سپاسگزاری و هر خیری نشان میدهد که داشتنش را میخواهم.
برای من تسبیح خداوند یعنی، تمام لحظههایی که میتوانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجهکنم، میتوانم نعمتهای اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم، میتوانم نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد، تواناییهایشان را تحسین نمایم و میتوانم پذیرای اینهمه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاریاست.
برای من صلواه یعنی، به جای خشم و انتقام، فرکانسهای خودم را دلیل نتایجم بدانم، سپس به جای سرزنش خودم، برای تغییر فرکانسهایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم، رابطهی همیشگیام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و هدایت من را به عهده گرفته است.
همان نیرویی که قانونش ان مع العسر یسری است.
وقتی به یاد میآورم که این نیرویی که بخشی از او هستم، قدرت خلق زندگیام را در دست فرکانسهایم قرار داده، آنوقت عبادت این نیرو را، کار کردن روی فرکانسهایم و کنترل کانون توجه ام میدانم تا فراوانی ها و نعمت هایش را بیشتر ببینم، سپاسگزارتر باشم، روی هدایت هایش بیشتر حساب کنم و خودم را برای دریافت برکت هایش بیشتر لایق بدانم.
صلوه یعنی، تابع هدایت قلبم بشوم. یعنی وجودم را برای جاری شدن آنچه هموار کنم که به من، احساس امید، ایمان، یقین و اطمینان میبخشد و از هر آنچه روی برگردانم که مرا در پیروی از هدایت های این نیرو مردد می کند و برایم بانگ نا امیدی سر می دهد.
آگاهیهای دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها خصوصاً جلسه نهم و دهم این دوره، نقطه عطف درک و اجرای توحید برای من بوده و بهترین شیوه عبادت و صلوه را به من آموخته. هربار که دوباره در انجام کارها به شیوه ذهنم غرق میشوم، سری به آن آموزشها میزنم تا خداوند دوباره شیوهاش را به یادم آورد.
برای من هیچ شیوهای بهتر از این نیست که، اجازه دهم کارها به شیوه برنامهریزی این نیرو انجام شود. نیروی که دارای قدرت بی نهایت و بخشندگی بی حساب است. نیرویی که از کلیت مسیر آگاه است.
انجام کارها به شیوه او یعنی اجرای قوانین او. یعنی اجرای توحید در عمل. برای من صلوه یعنی تمام لحظاتی که میتوانم در مسیر توحید بمانم.
توحید یعنی: من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمتهاست. توحید یعنی رابطهی ابدیام با فراوانی ها را بیاد بیاورم، تا روی هیچکس دیگری حساب نکنم یا از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.
فراوانیای که هر لحظه مثل باران بر من میبارد و مثل خورشید بر من میتابد. اما به اندازهای که این ارتباط را تأیید میکنم و به این فروانی توجه(صلوه) میکنم، در دسترسم قرار داده میشود.
توحید یعنی، خداوند یک انرژی است که واکنش نشان میدهد به آنچه در ذهنم نگه میدارم، بر آن تمرکز میکنم و آن را در گفتگوهای درونیام تکرار میکنم. سپس نتیجه این واکنش، در قالب اتفاقات و شرایط، وارد تجربه زندگیام میشود.
توحید یعنی: تغییر همه جنبههای زندگیام را یک مسابقه یک نفره بدانم. مسابقهای که فقط من در آن شرکت دارم، نه همسرم، نه فرزندم، نه شهرم، نه کشورم، نه قوانین و افکار سیاستمداران مملکتام، نه شغلم، نه حتی یافتههای دانشمندان درباره کمبود منابع یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوههای پزشکان برای برگردان سلامتی.
برای من توحید یعنی، بتوانم واکنشها و نگرشهایم را زیر ذره بین این قانون قرار دهم که، تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.
توحید یعنی اگر میخواهم بزرگ شوم باید از خیلی از دغدغهها، ترسها و نگرانیهایی بگذرم که اکثریت جامعهام درگیر آن هستند و بپذیرم که دنیای من، فقط و فقط فرکانسهای خودم هستند.
همسرم و عشقی که از او دریافت میکنم یا نمیکنم، قالبی از باورهای خودم درباره لیاقت است یا عدم لیاقت.
کسب و کارم و درآمدی که از او دریافت میکنم یا نمیکنم، قالبی از باورهای خودم درباره فراوانی است یا کمبود.
سلامتی و آرامشم، قالبی از میزان کنترل ذهنم برای، باز گذاشتن راه اتصال با اصلم است.
توحید یعنی وحی منزل بدانم که، اگر این فرکانسها درست شوند، بدون شکّ، وضعیت مالیام، رابطهام، سلامتیام و… درست میشود.
وقتی قانون خدایی که او را منبع تمام نعمتها و ثروتها میدانم این است که: تمام اتفاقات زندگیام نتیجه فرکانسهای خودم است، چرا فکر میکنم تغییر را باید از جایی به جز فرکانسها و باورهایم شروع کنم؟
چرا راه تغییر تجربهام از این رابطه، این شغل، این درآمد، این سلامتی و … را تغییر کانون توجه و فرکانسهایم ندانم؟
چرا راه داشتن تجربهای بهتر از زندگی در تمام جنبههایش را، درک بهتر قوانین این نیرو ندانم و به جای پرداختن به فرعیاتی به نام عوامل بیرونی، به این اصل وصل نشوم؟!
منابع بیشتر درباره درک توحید عملی، شناخت صحیح خداوند و اتصال با این قدرت ابدی:
جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط
جلسات ۹ و ۱۰ دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
ای خالق من روز به روز و لحظه به لحظه خودت را به ما بیشتر بشناسان .
سلام در مورد اینکه می گویید (خداوند نیرو هست)
باید بگویم که خداوند نیرو نیست و همچنین خداوند سیستم هم نیست و خداوند از این توصیف ها منزه است ، چرا ؟ چون انرژی و نیرو مخلوق هستند شما انرژی و نیروی بدن خود و تمام این جهان را خدا می خوانید در صورتی این طور نیست به قوانین فیزیک هم که رجوع کنید می فهمید که انرژی و ذره به یکدیگر تبدیل می شوند و از هم جدا نیستند . این خدایی که شما می گویید چه خدایی است که ما می توانیم آن را تغییر و در آن تصرف کنیم و آن را به ذره و ذره را به آن تبدیل کنیم. سبحان الله عما یصفون
جمله ( لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ) به چه معناست ؟ به این معنا هیچ حرکت و نیرویی بجز منتسب به خالق همه چیز که بلند مرتبه و بزرگ است ، نیست .
اگر حرف شما درست باشد باید این طور می بود ( لا حول و لا قوه الا الله ) یعنی هیچ حرکت و نیرویی جز خالق همه چیز نیست .استفرالله ربی و اتوب الیه الصافات
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ
ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻣﻨﺰّﻩ ﺍﺳﺖ .(١۵٩) الصافات
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ
ﻣﮕﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺎﻟﺺ ﺷﺪﻩ ﺧﺪﺍ [ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻣﻘﺎم ﻗﺪﺱ ﺍﻭﺳﺖ . ](١۶٠)
و در ضمن خداوند منبع این نعمات نیست بلکه خالق این ها هست ، منبع یعنی اینکه از خود ذات یک چیز بهره ببرند و تصرف کنند در صورتی که خداوند تحت تصرف هیچ کس نیست و هیچ کس و یا چیزی خداوند را تغییر نمی دهد و خداوند تغییر نمی کند .
برخی دوستان دیدم که از نماز تفسیر های خودشان را دارند که بر مبنای قرآن نیست مثلاً اینکه هر پیامبری نماز خودش را دارد در صورتی که از حضرت آدم علیه السلام تا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مسلمان بودند و فقط برخی تفاوت های جزئی به اذن خداوند در دین داشتند که از اصول دین و حتی فروع دین هم نبود البقره
وَوَصَّىٰ بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ
ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻳﻴﻦ ﺍﺳﻠﺎم ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻱ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻣﻦ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩ ، ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ ، ﻧﻤﻴﺮﻳﺪ .(١٣٢)
و اینکه برخی دوستان گفتند ( که هر سوره و آیه خواستید حتی زبان فارسی بخوانید چون در قرآن فقط اسم صلاه آمده و توضیح آن نیامده ) باید بگویم که این آیه قرآن خدمتتون : النساء
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ …
ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺍﻣﺮ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ [ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺍﻧﺪ ] ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻴﺪ …
پس باید پیامبر و امامان علیهم السلام را تبعیت و اطاعت کنیم آنها آن طور که خداوند می خواست نماز می خواندند و عربی هم می خواندند ، هر کس نماز می خواند به معنای عربی آن هم توجه کند و این یک اتحاد بین مسلمانان است و دلایل دیگری هم دارد که خودتان در اینترنت از منابع معتبر می توانید جستجو کنید ، باعث شده که ما نماز را به عربی بخوانیم.
سلام به همه دوستان
عااااالی بود خانم شایسته. بینظیر. به نظر من ورای توضیح در مورد نماز، مطالبی عالی و بینظیر در مورد حقیقت توحید بیان کردید. آنچه که مهمترین توصیه و خواسته خداوند در قرآن است و ضد آن یعنی شرک، گناه نابخشودنی در این کتاب شریف معرفی شده است. وجود من همواره از شنیدن و خواندن مطلب در مورد توحید احیا میشه و بیشترین لذت و انرژی زندگی منه. بندهای توحیدی مقالتون رو در دفترم سیو کردم تا همواره بخوانم و به بالا صعود کنم. ممنون از جملاتی که الحق باید با طلا نوشت. زندگیتون سرشار از آرامش و عشق♥️♥️
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (بقره 153)
ای اهل ایمان، (در پیشرفت کار خود) از صبر و مقاومت کمک گیرید و به ذکر خدا و نماز توسّل جویید که خدا با صابران است
اگر نماز مثل یک مراقبه انجام بشه وپس از آن حس خوب سرتاسر وجودمون رو فرا بگیره اونوقت نماز واقعی انجام شده …خوشا آنان که داِیم در نمازند…مثل استادعباسمنش وخانم شایسته که درجهت گسترش آگاهیهای کیهانی وتوحید میکوشندوخداوند هم رزق بیحساب به اونها میده….من ازدیدن سفرهای دور آمریکا وزندگی استاد مخصوصا ارتباطش با پسرش لذت میبرم وهمیشه تحسین میکنم با وجود اینکه از پسرم که خیلی دوستش دارم دورم…
سلام
به نظرمننمازخوندنخیلیحالادموخوبمیکنه
تونمازاگهادمبتونهمشقلهفکریشوکناربزارهرهابشهبهارامشیدرنمازهستمیرسه.
نمازخوندنکلاچنددقیقهزمانمیبرهاگهبتونیمبهقدرتخداوندتوجوکنیمتونمازبهکیفیت نمازورهاشدندستمیابیم
من نمازهایصبحظهرومغربمیخونمولینمازشبیهحالدیگهایدارهخیلیحالشفرقدارهمنحروقتمیخونماحساسنزدیکیبهخدارودارمخیلیحالادموخوبمیکنه.
بهنظرمندیناسلامتوکشورایرانیهجوربدیجاافتادهفاصلهبینخداومردمزیادشدهمنقبلااینارومتوجهنبودمازوقتیبااستاداشناشدمایناروفهمیدموالانبیشتربامردمسربهکاردارمخودمتحقیقمیکنمخداخیلیخشنبهمردمجلودادهشدهدرصورتیخداازپدرومادربرایفرزندمهربانترهالا۲سالهخداروجوردیگهشدهبرام
حسمیکنمنزدکترمبهخداخوبمهستم
دین اسلامامدهبرایخداشناسینزدیکشدنبهخداولیبرایمردمبدجاافتاده
همشترسازخدجهنمبدبختیهرچیبدبخترباشیبهخدانزدیکتریتویجامهایمنهستمدارممیبینماینجوریهولیبهنظرمنهرکسیهجورخدایخودشوشناخته
ادمااگهزیادیهمدیگروزیرزربیننگیرنوسرشونتوکارخودشونباشهبهارامشمیرسنوکارهایخودشونوبهترپیشمیبرن.
تشکرازاستادبزرگوهمهدوستان
سلام دوست عزیزم
نشانه نماز آرامش درونی است، اگه نماز باعث آرامش ما نشه پس شیوه نماز ما ایراد داره
نماز یعنی توجه به الله بعنوان تنها قدرت و نیروی حاکم بر جهان، توجه به نعمتها و ثروت ها ی الله ، که با توجه کردن از اساس آن وارد زندگی میشه
سلام به همه دوستان عزیزم
خانم شایسته بسیار عالی و دلنشین بود…
منم مدتهاست که به این نتیجه رسیده ام.هرموقع ازروز که سپاسگزار داشته هایم هستم مطمئنم که عبادت کرده ام….
هرزمانی که توجه به نکات مثبت میکنم حال دلم خیلی خوووووبه.و……
و اینها برای من احساس آرامشه…..یه حس خوب….یه حسی که ته دلت قرصه
استاد عزیز بابت تمام چیزایی که ازتون یاد گرفتم سپاسگزارم
به نام خداوند مهربانم
سلام به استاد عزیزم
بهترین شیوه برای نماز خوندن و ارتباط با او درک و باور کنبم قدرت و عظمتش را روی او حساب کنیم و قدرت رو از دیگران بگیریم و بدهیم به خداوند
صلوه به معنای توجه کردن است توجه بر خوبیها و زیباییها
در نمازی که میخوانیم باید توجه رو از حاشیه ها برداربم و به ربوبیت و عظمت و فراوانی خداوند بذاریم چون خداوند منبع همه خوبیهاست
همه چیز بهمن به باور و افکارم بستگی دارد و باید توجه رو ببریم روی یاد گیری قوانین خداوند و اجرا و عمل کردن آنها که سرمایه اش بهترین زندگی در تمام جنبه هاست مثل استاد عزیزم
قوانین ابن جهان اینست که ما با فرکانسها و باورهامون خلق میکنیم اتفاقات رو حالا که قوانین رو شناختیم بیایم آگاهانه خلق کنیم
خدایا ممنونتم شکرت برای این قوانین ساده ات و هدایت هایت
خدایا شکرت سپاسگزارتم
استاد جانم ممنونتم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به همه ی عزیزان
قانون تکامل عامل اصلی از نظر من
نماز هم پایان تکامل بوده از نظر من و شیمی کامل بود که حضرت محمد به عنوان آخرین پیامبر هم خودش انجام داد و هم به ما آموخت.
سپاسگزارم از استاد و همه عزیزان
سلام بر خداوند عز وجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است چون بر می آید مفرح ذات پس در هر نفس دو نعمت هست و بر نعمت شکری واجب
و سلام و درود بیکران به استادم و تمام دوستان
نظر شخصی من از نماز ،توجه کردن در همه وقت به نعمت های خداوند و شکر گزاری از تمام نعمتهایی که به ما داده است و نعمتهایی کهذهر چقدر شکر گزارش باشیم باز هم کمه، توجه به داشته های که داریم از زن و فرزند و خانواده و طبیعت و سلامتی و…… باعث حس آرامش به ما میده و این حس آرامش یعنی در آغوش خداوندیم و این بهترین نماز هست ،اینکه فقط خداوند را نیروی برتر و لا حول ولا قوه الا بالله بدانی و فقط ایاکذنعبدو و ایاک نستعین نه در حرف بلکه در عمل و در زندگیت بکار بگیری و در مسیر خداوند باشی بهترین نماز هست
اصلا معنی نماز در قران یعنی توجه به خداوند، اینکه هر کاری در زندگیت انجام میدی باید در راستای رسیدن به اون باشه ولا غیر و خداوند را ناظر در تمام کارها بدونیم و ایمان به ربوبیت اوست و زمانی که توانستیم زندگی خود را در مسیر و توجه خداوند قرار بدهیم به آرامش رسیده و در این جهان و جهان ابدی از نعمت و ثروت و سلامتی و آرامش و روابط خوب و خانواده و فرزندان صالح بر خوردار خواهیم بود و این با توجه به خداوند و نعمتهای اوست با تغییر باور هایمان در مسیر خدا
من الله توفیق
سلام دوستان عزیز، من یه موردی دارم، من هم مثل خیلی از دوستان کامنت گذار این جابا ترس از عذاب، نمازخوندم یه عمر، با عجله صرفا بخاطرراحت شدن! ولی الان تو یه برزخی گیر کردم، اینکه وقتی سجده میکنم و خ. استه هامو میگم و شکرگذاری میکنم حس خوبی دارم، اما انگار دلم نمیخواد نمازبخونم، اخه سرنماز هی میگم کی تموم میشهو حتی نمازو گاهی نمیخونم، بجاش موقع کار مدام شکرمیکنم، خلاصه، موندم بین دوراهی، و حتی بخودم میگم:تو تنبلی میکنی، وگرنه نمازخوندن خیلی خوبه، یجور ورزش هم هست، و تو تنبلی که همش یجا نشستی و میگی شکرگذاری کافیه، ازطرفی فکرمیکنم اگر کسی بفهمه نمازمو نخوندم، میگه کافرشدیازطرفی میگم پس مگه نمازو برای بنده خدا میخوای بخونی! بعد میگم اگر برای بنده خدابود پس نخون و همون شکرگذاریو، که کسی نمیفهمه و حالت ریا نداره، انجام بده و تمام! خلاصه ظاهرا دوراهی نیست و چند راهیهازاونطرف، وقتی گاهی نمازمیخونم، سعی میکنم با توجه به معانی ایات، بخونم و لذت ببرم، ولی اون حس برای بقیه میخونی، داری تظاهرمیکنی، اینها، نمیذاره لذت ببرم، الان که اینو مینویسم، تصمیم گرفتم نماز ظهرمو، بدون توجه به این گفتگوهای ذهنی، بخونم ببینم چی میشه. تلاش خودم رو میکنم و بعد میام مینویسم چی شد،.
سلام دوست گرامی
این کامنت شما منو یاد گذشته خودم انداخت …یادمه زمان نوجوانی خودم وقتی هنوز قانون جذب و توجه به نعمت های خدا نمیدونستم اما نا خودآگاه اون موقع ها انگاری داشتم به این قانون عمل میکردم…دقیقا یادمه وقتی شرایط واسم بحرانی میشد یا امتحان خاصی تو مدرسه داشتم شب های قبلش . تا ساعت دو نیمه شب بیدار میموندم تا نماز سب بخونم…نماز شب هم که میدونید 11رکعت هست..تو این 11رکت هر حس خوب و بدی که بگی به سرم می اومد …اما آخرای نماز دیگه تمام عزمم جمع میکردم واسه تمام اون ارزو ها و شرایط بحرانی و خلاصه همه چیز از ته قلبم دعا میکردم ..و باورتون شاید نشه اما نتیجه ای که میگرفتم فوق العاده بود …دقیقا داشتم درک میکردم ک این داره یک کارایی میکنه …وتا یک هفته از در و دیوار برام اتفاقای خوبی می افتاد…
الان که دارم این کامنت مینویسم خیلی دلم هوای یک نماز شب برداشته…میخوام امشب با دونستن این قوانین الهی و آگاهی ک دارم نماز بخونم و با خدا یکی شم
سلام، عالیه، متشکرم از کامنتتون، من دارم سعی میکنم نمازهامو باحس خوب و با توجه به معنی قشنگ سوره ها و عبارات، بخونم و واقعا حس و حالم خوب میشه😍😍😍امیدوارم موفق باشید درپناه خداوند یکتای قادرمطلق،
ببینید دوستان به فول استاد هرچی باورکنید همون درسته …بازی ذهن زیاده …من در مقامی نیستم که بگم نماز بخونید یا نه ….ولی هرچی که عادت بشه وبا تمرکز وعشق وحس خوب نباشه به درد نمیخوره …توصیه میکنم که کتاب بسیار ارزشمند ترک عادتهای کهنه از عارف نوین ودانشمند موفق آمریکایی رو با دقت مطالعه کنید دریچه جدیدی به روتون باز میکنه …این مرد داِیم در نمازه
👌👌👌متشکرم بابت معرفی کتاب
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر نه هم عقیده..من هر کاری کردم نتونستم با نماز ارتباط قلبی بر قرار کنم چون هروقت وضو میگرفتم ان موقع که مجرد بودم دختری که خوشم میومد همش جلوی چشم بود وبعد که متاهل شدم همش تو ذهنم رنجش هایم و نفرت از دیگران ذهنم رو مشغول میکرد..با نماز صداقت نداشتم با خدا (این بگم این عقیده شخصی بنده میباشد)یوقت کسی به دل نگیره تا وقتی که با این قوانین آشنا نشده بودم چند ین بار کربلا و مشهد و غیره …رفته ام و هیچ وقتم هم به طور مرتب نماز نمیخوندم ولی یه کوچو لو اعتقادی داشتم و خیلی سعی میکردم که با نماز تو حرم ارتباط برقرار کنم ولی نشد آخرین باری که رفتم کربلا آمدم دیگه از نماز بکل قطع رابطه کردم دیدم حال نمیده حالا شاید ان موقع تنبلی هم بود ولی از وقتی که با قوانین و استاد اشنا شدم ….دست از شرک برداشتم دیگه به خودم اجازه نمیدم غمگین بشم ویا بر فلان شخص گریه کنم …لا تحزن…فکر کنم استاد یه جای گفته بود هرجا دیدید همه به سمت خواستی میرن تو مسیر خودت رو برو و من الان سوار قطاری هستم که دارم لذت میبرم و ارتباط خوبی با هدایتگرش دارم و حال دلم با این روش خوبه چون اصول اصلی رو دوستدارم همش یه حرفه ……….خدا……….
بسمالله الرحمن الرحیم
بهترین و زیباترین و پایدارترین رابطه با خدا همین نمازی است که در طول روز بجا میآوریم چون درش نظم و استمرار وجود داره چون در زمانهای خاصی که انرژی کیهان در بالاترین سطح خودش قرار داره ما دعوت به نماز شدیم البته اگر با حضور قلب اقامه بشه
و با تمرکز و توجه به کلماتی که بیان میکنیم باشه و بعدش در طول روز قرآن را با دقت مطالعه کنیم
چون قرآن شفا و راحت است برای مؤمنین یعنی ما را از تمام باورها و اعتقادات نادرستی که از گذشتگان به ما رسیده پاک میکند
و بدین وسیله ما در تمام جنبهای زندگی خوشبخت خواهیم شد.
دوستان امیدوارم همه ی ما تعصب را کنار بزاریم نماز به همین روش پنج گانه یا سه گانه یکی از بهترین و زیباترین روشهای تقرب ما به معبودمان و خالقان است.
ولی بعضیها میگن ما در طول روز بیاد خدا هستیم و شکرگزاری میکنیم و این خودش یعنی صلات در صورتی که در کتاب قرآن.
کلمه صلات. ذکر خدا.و شکرگزاری.سه کلمه مجزا از همدیگه هستند
و هر کدوم معنیه جداگانه ای دارند.
بنابراین شکرگزاری در طول روز جای خودش را دارد یاد خدا جای خود دارد و همچنین نماز که توجه ما را از هواس پرتی ها در طول روز برمیدارد و به الله یکتا میگذارد در وقتهای معین.
از خدا میخوام همهی مارا به استوارترین را برای اقامه نماز هدایت کند .
خدا نگهدار
سلام دوستان
من امروز قبل از اینکه از خواب بیدار بشم
خواب میدیدم دارم در سایت مینویسم
باید یاد بگیریم که ما حق نداریم نماز رو که یک فرکانس تکرار شونده است
شکلش رو تغییر بدیم
سلام دوست مهربانم
با کمال احترام به همه عزیزان در انتخاب روش شکرگذاری
من شخصا نماز نمیخونم……فقط صرفا جهت اطلاع
مهربان جان ، در اینکه یکی از فاکتورهای تاثیرگذاری نماز و شکرگذاری تکرار اون هست که یقین پیدا کردم.
اینکه با قطعیت میگی ما حق نداریم شکلش رو تغییر بدیم
خیلی ذهنم رو در گیر کرده که منظورت چیه؟
دوست دارم با منطق خودت و آگاهی که خودت به اون رسیدی روشنم کنی.
سپاسگذار خدای مهربونم هستم
سلام آقای فریدون
وقتتون بخیر
عرض کردم ، این الهامی بود که در خواب دریافت کردم . و جالب اینجاست اصلا به مساله نماز فکر نکرده بودم قبلش یا روزهای قبلش حتی …
و این خواب رو دیدم
بعدش بیدار شدم اومدم سراغ گوشیم
دیدم یک نفر تماس گرفته
خواستم تماس بگیرم باهاش
بهم الهام شد برو ایمیلهاتو چک کن اول برات پیام اومده
وقتی که وارد ایمیلهام شدم دیدم یکی از دوستان
در صفحه زیر ، نوشته اند درباره نماز و همون کلمه شکل نماز رو بکار بردن که در خواب هم من دیده بودم
پست دوم آقای محمد حسین که کوتاه هست قسمت دیدگاه هایش …
لینکش رو پایین قرار دادم
صفحه تفسیر آیات ۶ و ۷ سوره ی حمد هست …
من اصلا نمیدونستم ایشون این جواب رو دادن و بعد از بیدار شدن از خواب اون رو دیدم که دیدن ایمیلم و پیام ایشونم الهام شد بهم
که اینها همه نشون میده یه مفهومی هست و واضح هست پیام خواب …
و توی پروفایلتون هم همونطور که نوشتم
من اونروز که صفحه معجزات روزانه حذف شد
تو ذهنم اومد ازتون بخوام اون خوابی که دیده بودید که آقایی روحانی که اسمشون رو گویا قوانین سایت اجازه ندادن منتشر بشه بخواب شما اومده بودن و گفته بودن نماز بخون و …
ازتون بخوام اون خواب رو بنویسید در صفحه مرتبط مثلا همین صفحه یا صفحات دیگر که درباره نماز هست . ولی فراموش کرده بودم
که با خوابی که خودم دیدم یادم اومد بیام و ازتون بخوام بنویسیدش
چون واقعا خواب هدایتگر و الهام بخشی بود که کاملا در ذهنم مونده
و اما بجز خوابی که بنده دیدم و خوابی که خودتون دیدید
یکی از صفحات عقل کل هم هست که خیلی آگاهی ها و مطالب عالی درباره نماز درش هست
بنام بررسی جامع و کامل الصلاه از منظر قرآن
و همچنین همین صفحه هم که در اون هستیم
آگاهی و اطلاعات دوستان عالی بوده
منتها آیات قرآن ، برای تصمیم گیری
مورد استناد هستند که بیشتر در لینک
پرسش عقل کل بنام
بررسی جامع و کامل الصلاه از منظر قرآن
دوستان قرار دادن
و لینکش رو پایین تر قرار دادم
تشکر
این لینک صفحه ای هست که درباره
خوابی که دیدم و اومدم دیدم اینجا نوشتند درباره شکل نماز
لینک زیر
صفحه
بررسی جامع و کامل الصلاه از منظر قرآن
سپاسگذارم دوست عزیزم بابت رفع شبهه ای که در ذهنم ایجاد شد .
در مورد اون خواب و صفحه معجزات روزانه
اسم اون شخص رو خودم ننوشتم گفتم شاید بعضی از دیدگاه های ایشون که خودم هم موافق نیستم
و قابل احترام هست و زیبایی جهان به همین اختلاف نظرهاست باب میل عزیزان نباشه.
ولی در راستای آموزه های استاد در ۱۲ قدم از بعضی مطالب ایشون استفاده میکنم که کاملا با قوانینی
که استاد عباس منش عنوان میکنن یکی هست.الان نام ایشون رو میگذارم تا ببینیم تیم دوست داشتنی
سایت منتشر میکنن یا نه…..استاد پناهیان
جالبه که در یک پروازی چند سال پیش با ایشون بودم و اصلا هیچ آشنایی با ایشون و استادعباس منش
نداشتم و نمیدونم چی شد که رفتم پیششون و شروع به صحبت کوتاهی کردم.
در مورد حذف صفحه معجزات روزانه
طبیعتا دوستان زیادی پیدا کردم و از مطالبشون استفاده میکردم و خودم اکثر کامنتهام و اتفاقات رو اونجا
مینوشتم و خیلی وابسته شده بودم تا اینکه با صلاحدید مدیریت سایت این صفحه و سپاسگذاری حذف شد.
در ابتدا هر روز دنبالش میگشتم و هر روز از مدیر سایت علتش رو میپرسیدم.
باور کن چند روز به هم ریختم
بعد از چند روز به خودم اومدم و گفتم
اقافریدون…..چیه؟ چی شده؟کجایی؟
درس بزرگی گرفتم که فکر میکردم فهمیدم قانون چسبندگی رو ، قانون فراوانی رو و ………
خیلی زود به خودم اومدم که هر اتفاقی برای من فقط خیر است و بس.
این باعث شد به جاهای دیگه سایت بیشتر هدایت بشم و مطالب مفید بیشتر و دوستان جدید پیدا
کنم.
که شروع زندگی در بهشت انرژی من رو چسبونده به سقف و الان اکثرا دل نوشته های بچه ها رو میخونم
و درس یاد میگیرم از خط به خطی که مینوسن و حاصل آگاهی های نابی هست که بدست آوردن و
رایگان در اختیار دیگران قرار میدن.
رها شدم
ممنون که وقت گذاشتی
راستی گفتی اون خواب رو بنویسم.
میدونم که باور میکنی هر چی مینویسم فقط به وقتش و با احساسش مینویسم
چند بار خواستم بنویسم
نمیتونم
چیزی که مینویسم دوست دارم فرکانس داشته باشه
خودت خوابی که دیدی کلا دو سطر هست
ولی شدت فرکانسش اونقدر زیاده که بی اختیار من رفتم توی خوابت.
نمیدونم این تجربه رو داشتی که اینجا مینویسی و ساعت رو نگاه میکنی میبینی یک ساعته داری مینویسی
وقتی ارسال میکنی میبینی چهار خط شده.
مثل همین الان که این صفحه از صبح بازه
خواهش می کنم آقای فریدون
من فکر میکنم این اتفاقات همگی فقط این رو میرسونه که ما هیچ هستیم
وسیله ایم برای اینکه خداوند دارن ما رو هدایت میکنند
و خوابهای هدایتگر هستند در بین افرادی که در این مسیر الهی حرکت می کنند …
زیاد شده من هم در خواب از زبان کسی پیام خداوند رو دریافت کردم
که خواب شما هم به همین شکل بود
من هم سال ۹۷ یک دوره سخنرانی مربوط به ماه محرم از استاد پناهیان گوش دادم که درباره کنترل ذهن بود و خیلی مفید بود
متشکرم از توجهتون
ان شاءالله به موقعش بنویسید
سپاس
سلام دوست عزیزم در پاسخ به سوال شما قانون شکر گذاری که بزرگ ترین و مهم ترین هست و نماز گفتگو ی عاشقانه و با توازه بنده با عبد خودش هست وقتی قوانین خداوند درک می کنی و می بینی خداوند چه عزت و توانایی به ما مخلوقات داده و چه قدر عاشقمونه و دوست داره به سمتش بریم که خودمون احساس آرامش و خوشبخت بودن ،سعادت مند شودن رو تجربه کنیم مگه ما می تونیم ستایش این خداوند رو نکنیم و اشک شوق موقع خوندن نماز بریزیم و شکر ش کنیم برای قوانین این عالم که ما رو آزاد آفرید برای انتخاب و همه چیز رو برای ما وبرای لذت بردن مون به وجود آورد پس با تمام وجودمون با تک تک سلول هامون نماز رو می خونیم که خدا رو بهتر بشناسیم به معنای سوره حمد و توحید و کلمات نماز توجه می کنیم و با توازه خالق مون رو پرستش می کنیم و سجده که در نماز بالا ترین حالت ما با خداوند هست نماز جزئی از وجود ما و توجه خاص و صحبت ما هست واز ما نمی تونه جدا بشه از وقتی تا حدودی قوانین رو درک کردم نماز رو ارتباط خاص خودم جدا از صحبت های مواقعه دیگه در طول رو با پروردگارم می بینم دوست عزیزم
سلام و احترامات خدمت استاد عباس منش گرامی و اعضای سایت.
خدای متعال را هزاران مرتبه شکر که چنین فضای است که میتونیم چیزهای بنویسیم که از عمق قلب مان نشأت میگره، در رابطه به نماز این را بگویم که من در این اواخر نماز را میخانم گاه گاهی البته اون وقتی که ذوق و علاقه دارم، مثلا کار ها خوب پیش رفته یا از ورزش بر گشتم یا به مدت ۵ الی ۶ ساعت مدام فایل های رایگان سایت را گوش کردم، یا موفقیتی را در زندگی ام کسپ کردم اون وقت نماز را ادا میکنم به همان شکل که بقیه نماز میمیخانند، در بقیه اوقات نماز را ادا نمیکنم، من کاری به بقیه ندارم و دنبال حرف بقیه هم نیستم من سعی جدی خواهم کرد که در احساس خوب بمانم البته در اکثر اوقات و برای رسیدن به وضعیت مطلوب تر از الان میخام بعضی کار ها را انجام دهم و بعضی کار ها را انجام ندهم درین رابطه موفقیت نسبی هم دارم، و کار هایم هم درین اواخر داره خود به خود ردیف میشود و نشانه ای از همکاری های خداوند را در زندگی ام می بینم همان وقتی احساس خوب دارم در ذهنم کینه، خشم، ترس، نگرانی نیست همان وقت است که من نماز میخانم خداوند رزاق را شاکرم بابت جهانی با قانون
با عرض سلام و ادب
به نظر من هر انسانی خلا درونی اش نسبت به ارتباط با خداوند را به گونه ایی حل میکند که آرامش راجذب کند.
من نماز را دوست دارم به آن عشق میورزم به هر زبانی بخوانم برایم دلنشین است و میخوانم.
توجه به عباراتش به من لطف و دید بازی میدهد کمک میکند به افکارم مسلط باشم.
به نظر من یکی از راه های بسیار زیبای بکارگیری نمیکره ها خواندن نماز است نوعی مدیتیشن و مثبت نگری و ارتباط با خالق .
فکر به خدا و زیبایی ها و کنترل وردی ذهن.
خدایا شکرت بخاطر نمازم که مایه آرامش من است.
پیروز و سالم باشید.
سلام و عرض ادب خدمت تمام اعضای گروه و استاد گرامی عباس منش با توجه به توضیحات ارائه شده باید گفت همین که با خدا رفیق بودی همین نماز است.
ببینید دوستان در کشور ما افغانستان در جامعه مذهبی تشیع که من زندگی میکنم ۹۹ فیصد مردم معنی نماز را نمی فهمد اغلب مردم قرائت درست ندارد، ۹۰ فیصد مردم نماز را فقط به عنوان یک عادت و ترس از خداوند میخاند و ۱۰۰ فیصد مردم نماز برایش هیچگونه آرامش خلق نمیکند، این از دید کلی نماز در جوامع مسلمان، حالا چیزی که مربوط من میشود ابن است که هر وقتی علاقه پیدا کردم و شوق داشتم نماز میخانم نه وقتی که بقیه پنج وقت نماز میخاند، من روزانه از دو ساعت الی ۵ ساعت از وقت وقت ام را صرف گوش دادن به فایل های رایگان استاد و صحبت کردن با خودم در باره قوانین هستم، برای من این مفهوم نماز را دارد، من کاری به مردم ندارم، من میخام خوش باشم، متوجه وردی ها باشم، و لا خداوند رفیق باشم، و اگر روزی دنبال کاری باشم و اون به نحوی انجام نشوم اون وقت منتظر نشانه و هدایت خدای متعال هستم، البته خودم سعی میکنم که معنی نماز را یاد گرفته حد اقل اگر روزی نماز خاندم حد اقل بفهمم دارم چی میگم اونش مرحله بعدی است که وقتی نما خاندم قلب ام آرام شود، باید یاد آور شد که استاد عباس منش فردی است درین زمانه حرف های خدا پسندانه میزنه
سلام دوستان عزیز خداروشکر با همچین خانواده هستم
خیلی مطالب شما مفید بود و مطالب عالی و اموزنده هستش بنده که تو کمترین روزهای زندگیم که با استاد اشنا شدم اتفاقاتی رو خلق کردم که شاید سه الا چهار سال دیگه اتفاق میفتادن البته توکل به خدا پرنگتر بود
من بعضی از دوستان تفسیر ایه های قران رو خیلی بد میگن
من در مورد نماز پرسجو کردم اصلا با شما که میگید یکی نیست ولی مفهوم که عالی بود واقعا
ما بتید از خودمون بپرسیم که پیامبر چرا نماز اقامه کرد
یا امام علی وقتی تو سرش شمشیر رو زدن و تو سجده بود و گفت که من به خدای کعبه پیروز شدم ؟
چرا امام حسین تو ظهر عاشورا تو بین این همه دشمن نماز میخوند ؟
با اینکه کسانی که امام حسین رو کشتن هم نماز میخوندن و هم حج میرفتن ؟
دوستان عزیز نماز اصول دین است
تو قران اومده ویلو للمصلین
خوب اگه اینطور بود که خدا به پیامبر نمیگفت نماز اقامه کنید و امام علی خوشحال نمیشد که با شمشیر زدن تو سرش موقع نماز
یاد ما باشه که تو قران میگه که این کتاب ادم رو گمراه میکنه و هم هدایت میکنه
ما علممون که با خدا نیست ما باید نماز اقامه کنیم چون از جانب رسول خدا
و از قران است بعضی دوستان تفاسیر خوبی ارائه نمیدن
خانواده صمیمی من نماز فقط جهت یاد اوردن خدا هست چون نزدیکترین فرکانس به خدا نماز هستش
سلام
دوست عزیز تا اونجا که من میدونم اصول دین ۵ تاست(توحید ،نبوت،معاد،عدل، امامت) که نماز جزوش نیست و نماز جزئ فروع دین است. البته دوستان مطلع هستند که این ۵ تا برای شیعه است و سنی ها اصول دین رو ۳ تا میدونند(توحید،نبوت،معاد). در واقع اگر دوستان یک مقدار روی این اصول پایه بیشتر فکر و تفحص کنند شاید بیشتر بتونند به جایگاه نماز پی ببرند . ولی در واقع به قول استاد هر کسی در هر جایگاهی است با توجه به آگاهی و فرکانسش در بهترین جایگاه و حالت قرار دارد و انسانها با تغییر فرکانس و مدارشون میتونن به آگاهی ها ی جدید برسند پس هر کسی هر جور نماز می خواند یا نمی خواند بهترین روش سپاسگزاری برای او است و وقتی مدارش ارتقا پیدا کنه مسلما روش سپاسگزاری و آگاهیش نسبت به جهان تغییر پیدا می کنه.
چقدر قشنگ آقای نعمت اله صادقی در همینجا آگاهیشون رو در مورد نماز گفتند:
"نماز نماز نماز یعنی کار کردن روی فرکانسهایم، فرکانسهایی که مالک من است، فرکانس هایی که جهان از طریق آن خواسته هایم را به من در قالب نعمت و ثروت و اتفاقات و شرایط به من ارائه می کند و خداوند هرچقدر که درکش کنم بفهممش ببینمش هدایت می کند"
"انجام کارها به شیوه او یعنی، اجرای قانون او. یعنی اجرای توحید. برای من صلوه یعنی تمام لحظاتی که میتوانم در مسیر توحید بمانم."
"فراوانیای که هر لحظه مثل باران بر من میبارد و مثل خورشید بر من میتابد. اما به اندازهای که این ارتباط را تأیید میکنم و به این فروانی توجه(صلوه) میکنم، در دسترسم قرار داده میشود."
سلام دوست عزیز، آقای پایدار..
منم با نظر شما موافقم..
اتفاقا میخواستم در مورد اصول و فروع دین توضیح بدم، که شما کامل عنوان کردید.??
موفق باشید دوستِ جانی
مرسی خانم 108 عزیز
راستی داستان سفر به کردستانتان چی شد . من پیدا نکردم یا شما دیگه ادامه ندادید ؟
ممنون میشم لینکشو بفرستید
سلام دوستِ جانی?
دیگه ادامه ندادم?
ندا خانوم گفت:فعلا ادامه نده!
نمیدونم چرا ؟!
اما به حرفش گوش دادم?
ممنون پیگیر کامنتای من هستید??
با سلام خدمت ندا خانم وخانم ۱۰۸
والا نمیدونم این ندا خانم چرا با دیده شدن و معروف شدن مشکل داره . البته جسارت نباشه اه ولی فکر کنم باید روی ترمزهای ندا خانم هم کار بشه . کلا از داستانهایی که در مورد ندا خانم گفتین من اینطوری متوجه شدم که همیشه دوست داره تا حدی جلو بره که خودش رو به خودش ثابت کنه و وقتی فهمید که توانایی کاری رو داره دیگه از مطرح شدن و معروف شدن امتناع می کنه . یادمه اونوقت که برای اولین بار نقاشی چهره را بهتر از اون نقاشه که بهش گفته بود تو نمیتونی، کشید . نرفت بهش نشون بده و یا وقتی مینیاتورهاش رو از خارج خریدند دیگه نکشید و یا ….به نظر من روی این ترمزش باید شدید کار کنه چون خیلی توانایی داره ولی همیشه تا حدی میره که فقط بهش ثابت بشه میتونه و دیگه ادامه نمیده . البته بقول خودتون این نظر منه میتونه درست باشه میتونه درست نباشه . ولی من فکر میکنم اگر ترمزهای ندا خانم رو بردارید میتونید حداقل بابت یکی از هنر هایی که دارین (نویسندگی ، نقاشی و….) در دنیا مطرح بشین. ولی هر بار بعد از تاییدی که ندا خانم می گیره بهتون میگه بسه دیگه، قرار بود فقط به خودت ثابت کنی که میتونی و اصلا قرار نبود به عنوان بهترین نویسنده ویا نقاش در دنیا مطرح بشی برو مثل بچه آدم بشین کارتو بکن و اینقدر خیال پردازی نکن.تو گفتی کنجکاوی، منم بهت اجازه دادم کنجکاویت رو اغنا کنی.(ببخشید تند نوشتم)
در ضمن بهتون توصیه میکنم فیلم "تولد یک ستاره" محصول ۲۰۱۸ را ببینید شاید بتونه تو این زمینه به شما کمک کنه تا حریف ندا خانم بشین.
راستی ذهن تحلیلی قوی هم دارین و خوب میتونین مسایل رو بدون دخالت احساسات تجزیه و تحلیل کنید
با تشکر از نوشته های غنی و پر بارتون
سلام دوستِ جانیِ?
به نکته خیلی ظریفی اشاره کردید!!(خیلی ممنونم)
تا حالا به این مسئله توجه نکرده بودم!?
راست گفتید، شاید یکی از ترمزای ذهنم همین موردی که گفتید باشه.
ندا خانوم بیشتر درونگراست!
دوست نداره زیاد راجبِ مسائل معنوی که در گذشته براش پیش اومده، و به نظرش بصورت یه راز میمونه صحبت کنه!
شایدم همین مورد باعث شده که دیگه ادامه نده!
اما بهتون قول میدم، اگه عمری باقی باشه، یه روز کتابی بنویسم که تا حالا کسی ننوشته باشه!
چند روز پیش ندا خانوم بهم گفت (فعلا نمیتونم مضمون کتاب رو بگم!)راجبش حتما تحقیق بیشتری کنم و از اساس و پایه شروع کنم به نوشتن!
ممکنه چند سال طول بکشه!، چون حتما باید اطلاعات گسترده و مطالعه کافی در مورد مطالبی که میخوام بنویسم رو داشته باشم.
و حتما در مقدمه کتاب مینویسم آموزشها و آگاهی هایی که استاد عزیزم بهم داده باعث نوشتن این کتاب شده(البته قبلش از ایشون اجازه میگیرم اگه راضی بودند اسمشون رو مینویسم).
و همینطور اسم چند تا از دوستانِ جانی که مُشَوّق من برای نوشتن کتاب بودند رو ،ذکر میکنم(البته اگه دوستان اجازه دادند).
و اولین نسخه کتاب رو قبل از چاپ برای استاد عزیزم میفرستم?
به این دلیل …
مطمئنم استاد خیلی لذت میبره از اگاهی هایی که از طریق آموزش های ایشون من گرفتم?
فکر میکنم اساتید در هر زمینه ای که تدریس میکنند، از موفق شدن شاگردشون خیلی خوشحال میشن و احساس رضایت میکنند?
مثل باغبونی که حاصلِ تلاشش رو از ثمره ای که به بار میشینه میبینه. و احساس میکنه که تلاشش بی نتیجه نبوده!
دیگه استاد ما که جای خودش داره ?،چقدر لذت میبره از این به ثمر نشستن، تمام آگاهی هایی که به ما میده?
شما همیشه پیگیر کامنتای من هستید و میبینید که من چقدر مخلصانه و عاشقانه از استادمون تشکر میکنم??
اما احساس میکنم ،سپاسگزاری و تشکر، بهای خیلی اندکی هست برای این آموزشها!
دوست داشتم یه چی فراتر از اینا برا استادمون داشته باشم…
و چه چیزی بهتر از اینکه یه رَدِ پای اساسی از خودت تو این جهان بجا بذاری
چند روز پیش، نوشتنِ کتابی مثل یه الهام به قلبم داده شد!
نمیدونم چقدر زمان میبره و در چه موقع شروع به نوشتن میکنم!
اما ایمان دارم زمانش که برسه، نه من،! بلکه ندای درونم هدایتم میکنه به نوشتن.
مطمئنم که بعد از نوشتن شاید نقدو بررسی های زیادی بشه!
اما اصلا برام مهم نیست…
شاید رسالتِ من تو زندگی نوشتن این کتاب باشه!
الله اعلم…
منتظر یه فرصت مناسب هستم، که شروع کنم به نوشتن…
چون الان درگیر کار مهاجرتم هستم، زیاد وقت آزاد ندارم.
میخوام در آرامش کامل فارغ از تمام مشغله های اجتماعی و…
بنویسم.
اتفاقا اصلا تند صحبت نکردید?
خیلی منطقی، دقیقا نقطه ضعف من رو بهم نشون دادید?
سپاسگزارم دوستِ جانی??
سلام دوست عزیز
اتفاقا منم منتظر ادامه داستان سفر به کردستان بودم. انقدر نثر روان و شیوایی داری که ادم جذب داستان میشه و میخواد بدونه آخرش چی میشه
به قول اقای پایدار یه فکری به حال این نداجون بکنید. باهاش صحبت کنید بلکه متقاعد بشه به احساسات ما هم توجه بکنه????
در کل با صحبت های آقای پایدار در مورد شما موافقم. قدر خودتون و توانایی های خودتون رو بدونید
درپناه الله یکتا موفق و پیروز باشید
سلام آتنای عزیزم?
ایشالله یه روز همدیگه رو ببینیم و از نزدیک برات تعریف میکنم???
دوستت دارم، دوستِ جانی???