اگر تعریف ما از نماز، ارتباط با نیرویی است که تمام قدرتها و نعمتها را از او میدانیم، به نظر من بهترین شیوه برای ارتباط با او را وقتی درک خواهیم کرد که قوانین این نیرو را درک کنیم یا به قول استاد عباس منش بتوانیم فکر خداوند را بخوانیم و زاویه نگاه مان به جهان و اتفاقات اطرافمان را نزدیک کنیم به قوانین این نیرو.
به نظر من نماز یک ارتباط درونی با منبع است و چگونگی این ارتباط درونی را دیگران نمیتوانند برای من تعیین کنند. ما در قرآن هیچ شیوهی مشخصی برای نماز خواندن پیدا نمی کنیم. فقط درباره این صحبت می شود که پیامبران صلوه می کردند.
آنچه که «نماز» نامیده ایم در قرآن به صلوه یاد شده است. صلوه از ریشه «ص ل و» است. قرآن همواره مهم ترین موضوعات را، از طریق تضادهای آن به ما توضیح می دهد. زیرا این بهترین شیوه برای رسیدن به درک صحیح و عمیق درباره یک مفهوم است.
در قرآن تنها آیه ای که در باره معنی و مفهوم صلاه صحبت شده است، این آیه از سوره قیامت است که می گوید:
فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلىَ(31)
وَ لَکِن کَذَّبَ وَ تَوَلىَ(32)
یعنی تصدیق نکرد و توجه نکرد بلکه تکذیب کرد و روی برگرداند
همچنانکه در این آیه می بینید در مقابل کلمه صَلىَ، کلمه تَوَلىَ را به معنی روی برگرداندن آورده است. پس صلوه یعنی توجه کردن؛
صلوه یعنی به سمت خدا رفتن و در مسیر او قدم برداشتن و با قوانین او هماهنگ شدن و خداگونه شدن و وجودت را برای اجرای قوانین خداوند هموار کردن. یعنی مقاومت نکردن در برابر الهامات قلبت.
همان مسائلی که استاد در جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط درباره هماهنگی میان ذهن و روح بیان می کند یا در جلسات ۹ و ۱۰ راهنمای عملی دستیابی به رویاها درباره شناخت نیرویی صحبت می کند که آن را خدا نامیدهایم.
ما با صلوه کردن به خداوند به عنوان منبع قدرتها و نعمتها توجه میکنیم و قانون این است که به هر آنچه توجه کنیم، آن را وارد زندگیمان میکنیم.
پس شیوهی این توجه را احساسمان تعیین میکند. یعنی قطعا باید شیوهای باشد که این ارتباط به قول خداوند ما را به آرامش برساند و الابذکرالله تطمئن القلوب بشود.
یعنی اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو، شما را به آرامش و اطمینان قلبی می رساند، پس این ارتباط درست است.
اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو ویژگی های شیطان گونه ای مثل طمع، بخل، خشم، نگرانی، پریشانی و ترس را از شما دور میکند و به هر ویژگی خداگونهای مثل عشق وروزی، سپاسگزاری، ایمان، اطمینان قبلی و امید نزدیک میکند، یعنی این ارتباط درست برقرار شده است.
هرچه قوانین این نیرو و موجودیت فرکانسی خودمان را بهتر بشناسیم، چگونگی برقراری این ارتباط درونی و بندگی کردن در برابر این نیرو را بهتر درک می کنیم، بیشتر به این نیرو اعتماد می کنیم و بیشتر روی قدرت و هدایت هایش حساب می کنیم. در نتیجه نگرانی هایمان کمتر می شود و به آرامش و اطمینان قبلی بیشتری می رسیم.
در قرآن نیز آمده که محمد، موسی و عیسی صلوه می کردند اما عیسی به شیوه خودش و موسی هم به شیوه خودش. محمد به همان شکلی که عیسی صلوه می کرد، آن را انجام نمی داد، بکله شیوه خودش را داشت
من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «الا بذکرالله تطمئن القلوب» را نشانه ی درستی رابطه ام با خداوند و صلوه کردن بدانم.
من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در عمل اجرا کنم یعنی: نادیده بگیرم هر توصیه، تهدید، راهکار یا پیغامی که از جانب شیطان ذهنم میآید و به من احساس ناامیدی، نگرانی، درماندگی، ترس و کمبود میدهد.
برای من صلوه یعنی، متمرکز کردن کانون توجهام به نشانههای قدرت این نیرو که خودش را در فراوانی، ثروت، عشق، سلامتی، سپاسگزاری و هر خیری نشان میدهد که داشتنش را میخواهم.
برای من تسبیح خداوند یعنی، تمام لحظههایی که میتوانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجهکنم، میتوانم نعمتهای اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم، میتوانم نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد، تواناییهایشان را تحسین نمایم و میتوانم پذیرای اینهمه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاریاست.
برای من صلواه یعنی، به جای خشم و انتقام، فرکانسهای خودم را دلیل نتایجم بدانم، سپس به جای سرزنش خودم، برای تغییر فرکانسهایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم، رابطهی همیشگیام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و هدایت من را به عهده گرفته است.
همان نیرویی که قانونش ان مع العسر یسری است.
وقتی به یاد میآورم که این نیرویی که بخشی از او هستم، قدرت خلق زندگیام را در دست فرکانسهایم قرار داده، آنوقت عبادت این نیرو را، کار کردن روی فرکانسهایم و کنترل کانون توجه ام میدانم تا فراوانی ها و نعمت هایش را بیشتر ببینم، سپاسگزارتر باشم، روی هدایت هایش بیشتر حساب کنم و خودم را برای دریافت برکت هایش بیشتر لایق بدانم.
صلوه یعنی، تابع هدایت قلبم بشوم. یعنی وجودم را برای جاری شدن آنچه هموار کنم که به من، احساس امید، ایمان، یقین و اطمینان میبخشد و از هر آنچه روی برگردانم که مرا در پیروی از هدایت های این نیرو مردد می کند و برایم بانگ نا امیدی سر می دهد.
آگاهیهای دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها خصوصاً جلسه نهم و دهم این دوره، نقطه عطف درک و اجرای توحید برای من بوده و بهترین شیوه عبادت و صلوه را به من آموخته. هربار که دوباره در انجام کارها به شیوه ذهنم غرق میشوم، سری به آن آموزشها میزنم تا خداوند دوباره شیوهاش را به یادم آورد.
برای من هیچ شیوهای بهتر از این نیست که، اجازه دهم کارها به شیوه برنامهریزی این نیرو انجام شود. نیروی که دارای قدرت بی نهایت و بخشندگی بی حساب است. نیرویی که از کلیت مسیر آگاه است.
انجام کارها به شیوه او یعنی اجرای قوانین او. یعنی اجرای توحید در عمل. برای من صلوه یعنی تمام لحظاتی که میتوانم در مسیر توحید بمانم.
توحید یعنی: من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمتهاست. توحید یعنی رابطهی ابدیام با فراوانی ها را بیاد بیاورم، تا روی هیچکس دیگری حساب نکنم یا از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.
فراوانیای که هر لحظه مثل باران بر من میبارد و مثل خورشید بر من میتابد. اما به اندازهای که این ارتباط را تأیید میکنم و به این فروانی توجه(صلوه) میکنم، در دسترسم قرار داده میشود.
توحید یعنی، خداوند یک انرژی است که واکنش نشان میدهد به آنچه در ذهنم نگه میدارم، بر آن تمرکز میکنم و آن را در گفتگوهای درونیام تکرار میکنم. سپس نتیجه این واکنش، در قالب اتفاقات و شرایط، وارد تجربه زندگیام میشود.
توحید یعنی: تغییر همه جنبههای زندگیام را یک مسابقه یک نفره بدانم. مسابقهای که فقط من در آن شرکت دارم، نه همسرم، نه فرزندم، نه شهرم، نه کشورم، نه قوانین و افکار سیاستمداران مملکتام، نه شغلم، نه حتی یافتههای دانشمندان درباره کمبود منابع یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوههای پزشکان برای برگردان سلامتی.
برای من توحید یعنی، بتوانم واکنشها و نگرشهایم را زیر ذره بین این قانون قرار دهم که، تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.
توحید یعنی اگر میخواهم بزرگ شوم باید از خیلی از دغدغهها، ترسها و نگرانیهایی بگذرم که اکثریت جامعهام درگیر آن هستند و بپذیرم که دنیای من، فقط و فقط فرکانسهای خودم هستند.
همسرم و عشقی که از او دریافت میکنم یا نمیکنم، قالبی از باورهای خودم درباره لیاقت است یا عدم لیاقت.
کسب و کارم و درآمدی که از او دریافت میکنم یا نمیکنم، قالبی از باورهای خودم درباره فراوانی است یا کمبود.
سلامتی و آرامشم، قالبی از میزان کنترل ذهنم برای، باز گذاشتن راه اتصال با اصلم است.
توحید یعنی وحی منزل بدانم که، اگر این فرکانسها درست شوند، بدون شکّ، وضعیت مالیام، رابطهام، سلامتیام و… درست میشود.
وقتی قانون خدایی که او را منبع تمام نعمتها و ثروتها میدانم این است که: تمام اتفاقات زندگیام نتیجه فرکانسهای خودم است، چرا فکر میکنم تغییر را باید از جایی به جز فرکانسها و باورهایم شروع کنم؟
چرا راه تغییر تجربهام از این رابطه، این شغل، این درآمد، این سلامتی و … را تغییر کانون توجه و فرکانسهایم ندانم؟
چرا راه داشتن تجربهای بهتر از زندگی در تمام جنبههایش را، درک بهتر قوانین این نیرو ندانم و به جای پرداختن به فرعیاتی به نام عوامل بیرونی، به این اصل وصل نشوم؟!
منابع بیشتر درباره درک توحید عملی، شناخت صحیح خداوند و اتصال با این قدرت ابدی:
جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط
جلسات ۹ و ۱۰ دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
شیوه خاصی برای هر شخصی مشخص نشده ولی چیزی که مهم است استمرار آن هست
باید هر شخص با هر روشی که می تواند بطور مستمر با خدا در ارتباط باشد چرا که لحظه ای این ارتباط رو قطع کند حس های درونی بد و منفی سراغش میاد.
سلام خانم شایسته عزیزم
درود بر تو
با تمام وجودم تحسینت می کنم.?
هزاران بار باید این راهکار را خواند.
هر جمله آن را باید بر تک تک سلول های بدن حک کرد.
که عبادت کردن یادگرفتن این گونه قوانین الهی است.
گوارای وجودت لحظه لحظه های عبادت خدا.
خیلی خیلی دوستت دارم تکه ای از خدا، تکه ای از من ?
بسمالله الرحمن الرحیم
بهترین و زیباترین و پایدارترین رابطه با خدا همین نمازی است که در طول روز بجا میآوریم چون درش نظم و استمرار وجود داره چون در زمانهای خاصی که انرژی کیهان در بالاترین سطح خودش قرار داره ما دعوت به نماز شدیم البته اگر با حضور قلب اقامه بشه
و با تمرکز و توجه به کلماتی که بیان میکنیم باشه و بعدش در طول روز قرآن را با دقت مطالعه کنیم
چون قرآن شفا و رحمت است برای مؤمنین یعنی ما را از تمام باورها و اعتقادات نادرستی که از گذشتگان به ما رسیده پاک میکند
و بدین وسیله ما در تمام جنبهای زندگی خوشبخت خواهیم شد.
دوستان امیدوارم همه ی ما تعصب را کنار بزاریم نماز به همین روش پنج گانه یا سه گانه یکی از بهترین و زیباترین روشهای تقرب ما به معبودمان و خالقان است.
ولی بعضیها میگن ما در طول روز بیاد خدا هستیم و شکرگزاری میکنیم و این خودش یعنی صلات در صورتی که در کتاب قرآن.
کلمه صلات. ذکر خدا.و شکرگزاری.سه کلمه مجزا از همدیگه هستند
و هر کدوم معنیه جداگانه ای دارند.
بنابراین شکرگزاری در طول روز جای خودش را دارد یاد خدا جای خود دارد و همچنین نماز که توجه ما را از هواس پرتی ها در طول روز برمیدارد و به الله یکتا میگذارد در وقتهای معین.
از خدا میخوام همهی مارا به استوارترین را برای اقامه نماز هدایت کند .
خدا نگهدار
واقعا لذت میبرم از خواندن تمام متن ها با سلول های درونم احساس آرامش میکنم زمانی که این متن ها رو میخونم ،زمانی که صدای دلنشین استاد رو توی فایل ها میشنوم یه حس آرامش عجیبی بهم دست میده نمیدونم اسمشو چی باید گذاشت سالها فقط ازاسم خداوند جز ترس و عذاب چیزی به یاد نداشتم ولی الان حدود ۲ سال هست که واقعا خداوند رو به مهربانی ،بخشندگی، وهاب بودن، و… میشناسم و تمام این ها رو مدیون خدای خوبم و بعد از اون استاد عباس منش هستم و براشون آرزوی بهترین ها رو دارم به قول استاد شاد ،سعادتمند و خوشبخت در دنیا و آخرت باشید
بنده به عنوان برادر و کوچک تر از شما توضیحاتی در مورد نماز خدمتتون عرض میکنم ان شالله که قانع کننده باشه
در مورد نماز عملی بوده که تمام انبیا اون روانجام میدادن اما نه به این روش و سبک
نماز و ارکان اون از کجا اومد
در یکی از معجزه ای الله که در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم اتفاق افتاد
اونم شب اسرا و معراج(که برای خیلی ها این اتفاق عجیب و باورنکردنی و به دور از منطق و عقلانی بودن اون بود ودرمورد این اتفاق میتونید یک سرچی بزنید )
در این اتفاق در یکی از آسمانهایی که رسول الله عروج کردن الله جل جلاله نماز و ارکان اون روبه پیامبر دستور دادند و رسول الله به صحابه ابلاغ کردن
در مورد نماز اگه توجه کنید شاید 80درصد اون حمد و تشکر از خدای خودهستش
بر خلاف عقیده بعضی افراد که خداوند نیازی به نماز خواندن ما نداره حرف بی ربطی نیست
درسته خداوند نیاز نداره اما من بنده که مخلوق خالق خداوندم نیاز دارم
در واقع این وظیفه ما در قبال خداوند نیست
وظیفه در قبال خودمان هست
چون خداوندی که به من سلامتی داده و هر لحظه سالمم چرا نباید از اودر نماز م تشکر کنم البته این تشکر یک قسمتی از هدف نمازه
امیدوارم مفید واقع بشه
جزاکم الله خیر
با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و همسر گرامیتان .
همانطور که در قرآن آمده
«محمد رسول الله والذین معه… تریهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله ورضونا سیماهم فی وجوههم من اثر السجود…» محمد فرستاده خدا است وکسانی که با او هستند… پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی، آنها همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است.
درسته در قرآن کیفیت نماز خواندن نیامده ولی کیفیت نماز در شب معراج به پیامبر گفته شده . پس چطوری غیر نماز خواندن رکوع و سجده کنیم.
من نمی خواهم بحث کنم نماز خواندن به این شکل وجود داره یا نه اما می خوام بگم خواندن نماز با آن کیفیت هیچ مانعی با آموزه های استاد عباسمنش نداره .
با سلام
بهترین شیوه نماز خواندن را میتوانبم از پیامبرمان یاد بگیریم.
بهترین شیوه این است که قلبا خاشع باشیم و احساس هماهنگی با منبع را در وجود خود حس کنیم که این بهترین تمرین برای رسیدن به خواسته هایمان است.
من خودم از افرادی هستم که از نماز خواندن به همه چی رسیدم…. .
سلام
سپاسگزار از مقاله خانم شایسته عزیز و نظر تمامی دوستان
بهترین شیوه برای نمازخواندن سپاسگزار بودن در هر لحظه است.سپاسگزاری بابت سلامتی بابت داشته ها بابت لذتها بابت وفور و فراوانی و …هزاران چیز دیگر
و مهمترین ارمغان سپاسگزار بودن(چیزی که از استاد عزیز آموختم) آرامش است.آرامش درونی چیزی که هر لحظه تجربه اش میکنم.
از وقتی که بچه بودم یادم میاید که ما را مجبور به نماز خواندن میکردن…چ در خانه..چ در مدرسه..چ در مهمانی ها بصورت نماز دسته جمعی….ما هم از سر ترس و اجبار نماز میخواندیم.(ترس از خدا )
رفته رفته عادت کردیم جایی حتی عاشق نماز خواندن شدیم….طوری که گاهی نماز نمی خواندیم از خدا میترسیدیم قضایش را بجا می آوردیم..و یا گاهی نماز را می خواندیم بعدش میگفتم آخش پشتم سبک شد.انگار باری روی دودشمان بود.
همه ی اینها را گفتم تا بگم با اینکه سالهای سالها نماز می خواندم هیچ وقت آرامشی که اکنون دارم و درکی که نسبت به خدا به دست آوردم اون روزها تجربه نکرده بودم…… خدایی که بعد آشنایی با استاد هر چه بیشتر میشناسمش هر چه بیشتر ایمان میآورم به قدرتش بیشتر حضورش را در اطرافم میبینم و بیشتر مرا در نعمات و برکات خود غرق میکند.
یه جمله از “مایستر اکهارت”دین شناس و فیلسوف آلمانی هست که میگه…اگر تنها نماز سراسر عمرتان متشکرم باشد همین کافی ست.
نماز عشقبازی با خالق ورب هستی است از نظر من،وقتی وضو میگیرم ودر ابتدای وقت یعنی سراذان رو به قبله می ایستم حس میکنم سرقرارعاشقی به موقه حاضرشدم سعی میکنم حواسم باشد به معشوقم چه میگویم وچگونه او را ستایش میکنم ولی بیشتر هدفم این است که بگویم خدای خوبم دوستت دارم وهمانگونه که تو از من خواستی صلوه را به پا میدارم چون عاشق خواست معشوق را درنظر میگیرد خداجون عاشقتم وممنونم که اجازه میدهی روزی ۳بار رو به سویت کنم وحرفهایه عاشقانه بهت بزنم مثل اینکه تو مهربانی تو یکتایی توبی نیازی هیچکس مثل تونیست فقط تو را بندگی میکنم وفقط از تو یاری میجویم و….
چرا امام حسین باوجود خطر نماز ظهر عاشورا را به صورت جماعت خواندند مگه این خودش درسی برای ما نیس واگه نماز خوندن واجب نیس چرا ذکر شده که روزانه ۱۷ رکعت نماز خوانده بشه ودقیقا مشخص شده در هر نوبت چند رکعت وبرای اون وقت هم تعیین شده واین که امام علی هم شهید محراب بودن واینکه مگه این نیس که یکی از راههای موفقیت اینکه ماببینیم به حرف کی گوش میکنیم امام حسین روز عاشورا به ما خیلی درسها دادن یکیش هم اینکه نماز بخوانیم وهمواره به یاد خدا باشیم
سلام دوست عزیز….
خوشحال میشم اگه عنوان کنید ،دقیقا در کدام سوره و ایه مطالبی که ذکر کردید نوشته شده؟!
موفق باشید
سلام، منبع دریافت اطلاعات ما فقط قرآن نیست ما دو منبع اطلاعاتی قرآن واهل بیت را داریم وبرای تمام موضوعات نبایدکه فقط ازقران کمک بگیریم
باسلام. لطفا منبع همین مورد هم بفرمایید. که منبع ما فقط قران نیست.
قران کتاب کامل و با جزئیات و روشن است. این جمله دقیقا چندینبار در قران امده است و کلام خدا کافی است.
پس عملا منکر آیات قرآن هستید؟
پس ماسلککم فی سقر قالو لم نک من المصلین معنیش حرفای شماست…چه جالب…خداوند از حهنمیان میپرسد چه باعث شد در سقر (چاهی ددر جهنم )باشید میگویند از نماز گزاران نبودیم…آیا میگویند از فرکانس فرستاده ها نبودیم؟عجیب اما واقعی
سلام دوست عزیزم
ببین حسام جان بحث نماز یه موضوع کاملا شخصی هست و هیچ کسی نمیتونه برای من و شما بگه که به چه شیوه ای باید نماز بخونی
اگه مقاله بالا رو چندین بار بخونی متوجه حرفام میشی
نماز یک حرکت فیزیکی برای ارتباط با معبود نیست چون خداوند به ادا و اطوار های ما که جواب نمیده خداوند به آنچه در قلب ما میگذره واقف و آگاهه
اگر که طبق قانون به خداوند نگاه کنی و قانون رو بپذیری دیدگاه استاد عباسمنش براتون خیلی خیلی آرم بخشه
شما هر جوری که قلبت آروم میشه میتونی با خدای خودت صحبت و مناجات کنی خب چه بهتر که تو مناجات هامون اون خواسته هامون رو بگیم
ببین من دیدگاه شما رو نمیدونم و نمیخوام شما و هر کسی دیگه رو قضاوت کنم چون ما هر کدوم مون تو ی فرکانس جداگانه هستیم
اما اگه بدنبال حقیقت هستی بیا خودت بشین قرآن رو مطالعه کن اگه قبولش داری
تو قرآن هیچ کجاش حرفی از خواندن نماز زده نشده که مثلا گفته باشه (اقراء صلاتک)
چون اگه این حرف رو خداوند میزد خودشو محدود میکرد چون راه های رسیدن به خداوند نامحدوده
اگرم میخوای این موضوع رو برای خودتون منطقی کنید نتایج زندگی استاد عباسمنش رو نگاه کنید
نتایج زندگی اونایی که تو بحث نماز اینجوری برخورد میکنند هم نگاه کنید
در پناه الله یکتا شاد باشید
نه عزیزم اینطور نیست قرآن به قول خوده استاد کلیات رو بیان کرده و برای جزئیات و روش درست عبادت پیامبر رو فرستاده وگرنه که چه نیازی بود پیامبر بیاد و روش صحیح عبادت رو به ما آموزش بده یکجا قرآن رو میفرستاد و تمام…البته دیدگاه فردی که اسم خودش رو مسلمان گذاشته اینه و این دیدگاه میلیاردها مسلمان واقعی بوده هست و خواهد بود که نماز به همون شکل که پیامبر و اصحابش و ائمه خوندن باید ادا بشه.البته که یکی از اصول دیننماز هست برای فردی که اسلام رو قبول کرده و دقیقا به همون شکل به قول بعضیها دولا راست شدن.و یادمون نره که مبادا به خاطر همین دولا راست نشدن به آتش جهنم بیفتیم طبق آیه قرآن..ولی واسه من جای سوال هست که چرا این نماز به همون شیوه که پیامبر ادا فرموده واسه ما به ظاهر مسلمانان اینقدر سخت هست؟یادمه مقاله ای خوندم در مورد اینکه چرا نماز میخوانیم و اصولا چرا نماز باید خواند که در پاسخ نوشته بود اولا از خدا نمیپرسند چرا واجب کردی اما او از بنده میپرسد که چرا نخواندی…و اینکه خدا هیچ نیازی به نماز ما نداره اما اینما هستیم که یهش نیاز داریم….
اما در مورد نتایج و اوضاع زندگی که قارون ها هم بودند و ثروت داشتند اما به قول خود استاد این قوانین برای کل بشریت هست و ربطی به دین و مذهب نداره هر کس رعایت کنه خودش به خواسته هاش میرسه فارق از هر دین و آیینی هر کسم نکنه به ضرر خودش و ما نمیدونیم که اون کسی که در دینش مقید هست و شاید زندگی خوبی نداره چه فرکانسی داده و تو چه مداری هست ….
یادگیری قوانین خداوند یک ضرورته نه صرفا کسب یک آگاهی
این قوانین دنیا و آخرت ما رو تعیین میکنه نه اینکه صرفا بخواهیم یک موضوع فانتزی مطرح کرده باشیم
در قرآن جاهایی که گفته از پیامبر تبعیت کنید در مورد شرایط زمان زنده بودنشه نه برای الان هست
اگر به قبل و بعد آیات نگاهی بیندازید متوجه درست بودن حرفم میشید
چون قرآن اصلا کتابی نیست که برای همه زمانها نازل شده باشه چون خود قرآن این موضوع رو اصلا مطرح نکرده و بیشتر در کتب روایی گفته شده
چه جالب البته این نظر شماست …ی سوال دارم نظر شما راجب معجزات قران چیه ؟معجزاتی که امروزه با امکانات بروز قرن ۲۱ داره یکی یکی کشفمیشه؟اگر قران که ۱۴۰۰ سال پیش نازل شده چه دلیلی درش هستکهمعجزاتی برای این قرن بیاره که خیلیاشو خودتون میدونید؟
سلام حسام الدین جان دوست گرامی وبزرگوار حرفهای شما دقیق مستدل منطقی ومحققانه است پایبندی به اصول فکری که دارید تحسین برانگیز است
بسیار زیبا و درست متشکرم استاد عزیز ، کلی از سوالاتی که ذهن مرا درگیر کرده بود و سال ها کسی پاسخی برای انها نداشت و خودم هم نتوانسته بودم پاسخی برای آنها پیدا کنم به این زیبایی پاسخ داده شد و رب العالمین را سپاسگذارم که از من جدا نیست . خوشجالم که به بهترین مسیر هدایت شدم . چه مسیری زیباتر از باورهای درست و فرکانس های خوب و حضور داشتن در مداری عالی ،مداری که بهترین و زیباترین چیزها در آنجا قرار دارد.
در نمازم خم ابروی تو دریاد آمد …حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
با نام و یاد خداوندگار آفرینش و اطمینان دهنده قلب ها
با سلام و درود
نماز خواندن یک تکلیف ظاهری نیست، ولی تکلیفیست که صراحتا در قرآن به اهمیت آن اشاره شده و فردی که ایمان آورده مکلف به سبک نشمردن صلات به معنی نیایش در زمانهای مشخص از طول روز شده. در این تکلیف حکمتِ توجه هرروزه ما به خالق بودن قدرتی عظیمه که همه چیز تحت کنترل و نظارت اونه و از هر قدرتی بالاتره و خزانه کل ثروت مادی و معنوی جهان نزد اوست، نهفته است.
در واقع همه آموزه ها از زبان پیامبرهای مختلف در زمانها و مکان های مختلف و در تورات و انجیل و قرآن و …. در این راستاست که شما به نگرش توحیدی در مورد خدا برسی و وقتی به چنین نگرشی برسی و از خداوند هر لحظه هدایت بخواهی، خودت بی واسطه قادر خواهی بود با خداوند با جملات در خور شان و منزلت خداوند آفرینش سخن بگویی و سخنانش را بشنوی چون مانع و دیوار کفر و بندگی در مقابل سایر مخلوقات را در وجود خود تخریب کردی و صدای الهامات خداوند در وجودت رسا میشود و همه انسانها از امکان شنیدن صدای رسای پروردگار در هدایتشون برخوردارند ولی با دیواری که بین عقل ناقص و روح الهی درونشون میسازند و اون رو با بت هایی از جنس مخلوقاتِ خدا عایق بندی صدا میکنند، دیگر قادر به شنیدن صدای هدایت خداوند نخواهند بود .
وقتی نماز دین هایی که فقط نامشان متفاوت است و محتوای اصلی همه دین ها شناخت خداوند قادر و متعال هست رو بررسی میکنیم میبینیم محتوای همه آنها یکسان بوده و توجه به بزرگی و خالق بودن و یگانگی خداست در همه آنها جملاتی در حمد و ستایش این قدرت عظیم خلق کننده هست.
در قرآن زمان های نماز مشخص شده (آیه ۷۸ سوره اسراء)و جهت نماز، و ظاهرا انسان تونسته دلیل این رو کشف کنه که به دلیل مرکزیت زمین در محل کعبه و انرژی جمعی انسانها در حال نماز و نیایش خداوند در زمانهای مشخص شده توسط خدا، این انرژی خوب نیایش و بندگی در مقابل خدا گسترش پیدا میکنه و به هم متصل میشه و نمودش میشه احساس قدرتی که از این انرژی خوب در وجود ما پدیدار میشه و هرگونه احساس ضعف و ناتوانی ای رو در مسیر رسیدن به خواسته ها و کشف قابلیت های خود، مغلوب میکنه.
پس جهت و زمان نماز مشخصه ولی کلمات رو شما میتونید از الگوهای انسانهای متعالی که این دیوار عایق بندی شده رو تخریب کرده بودند و عظمت خدا رو تونسته بودند در حد اعلا درک کنند استفاده کنید به شرط اینکه حین خواندن آن جملات، ضمن شمرده شمرده خواندنشان به عمق مفهومش توجه کنید، و اگر این اتفاق بیفتد و به عمق مفهوم جملاتی که به عنوان مثال، در همین نماز محمد گفته شده توجه کنید، من به شخصه تجربه ش کردم، جوری دل و جانمان و تک تک سلولهای بدنمان حضور خدا را در این جسم انسانی لمس خواهیم کرد که حین نماز خواندن بی اختیار اشک شوق خواهیم ریخت و نمازی که بهش توصیه شده، دقیقا با هدف معطوف شدن تک تک سلول های بدن ما به منشاء خدایی خود و سر تعظیم در مقابل عظمت و قدرتش فرود آوردنه. بعد از هر بار که نمازی با چنین کیفیتی به جا می آوریم و حین این مراسم مهم نیایش الهی که در خلوت به دلیل امکان بیشتر رعایت فضای روحانی و به دور از عوامل حواس پرتی و با تمرکز بالا و به دور از هیاهوی دنیای مادیات و محاسبات مادی، تمام توجه و تمرکزمون رو قدرت و عظمت خداوند معطوف میکنیم و به وضوح تک تک سلول های بدنمان را در اتصال با خدا میبینیم و از این عظمت بی اختیار اشک از چشمانمان جاری میشه، قدرت عظیمی در خود مشاهده میکنیم که خود رو قادر در جابجا کردن کوه خواهیم دید و هدف نهایی از اقامه این تکلیف، این انرژی و قدرت خالصیه که بعد از نماز با خلوص کامل و کیفیت و توجه بالا بدست میاریم هست و مستقیما در رفتارهای ما در طول روز نمود پیدا میکنه.
از این رو نماز اگر صرفا به عنوان یک تکلیف ظاهری ادا میشه و حین ادای نماز چنین حس شور و شعفی در مقابل عظمت خدا به ما دست نمیده که وجود ما را هر بار منقلب کنه، اون نماز دارای تاثیر لازم نیست و به هدفش توجه نشده و صرفا تقلید کورکورانه ایه که هیچ اثری هم در وجود و میزان قدرت انسان و اهدافی که عرض کردم نخواهد داشت و به عبارتی خواندن و نخواندنش هیچ تفاوتی ندارد.
چون خداوند بی نیاز است و هیچ نیازی به برپا داشتن مراسم روحانی نیایش ما ندارد، نماز برای منقلب شدن مستمر هر روزه ما در مقابل توجه خالصانه به منشاء اصلی قدرت الهی در وجودمان و دنیای پیرانونمان در راستای تغییر در رفتار موثر ما و منافع زیادی که از آن در روح و جان ما جاری میشه و ما قادر میشیم مشاهده گر اون قدرت الهی درونمون باشیم، تکلیف شده.
و در نتیجه اگر از جملاتی که محمد در نماز استفاده میکرده نمیتوانیم به چنین انقلاب روحی و معنوی که درمان هر درد بی درمانیه، هر روز دست پیدا کنیم باید جملاتی را بیابیم که حین نیایش بتواند آن قدرت و عظمت خداوند را به تصویر بکشد و حال معنوی ما را منقلب سازد.(آیه ۱۱۰ سوره اسراء که میگه مهم نیست خدا را حین نیایش به چه نام و صفتی بخوانی، که همه اسماء و صفات نیکو از آنِ خداست) و مهم آنست که او را بخوانی، با هر وصف و نامی که در خور شان خدایی و بی نیازی اوست. و هدف غایی آنست که ما توانایی آنرا پیدا کنیم که هر لحظه به واسطه درک خداوند در وجودمان روحمان منقلب شود ولی به واسطه سرگرم شدن نسبت به بازی های مادی دنیوی این انقلاب درونی هر لحظه، نیاز به مرحله ای تمام و کمال از تکامل دارد، بنابراین ما مراسم روحانی نماز را هر روز در ساعات مشخصی به جا می آوریم که آن حالت انقلاب معنوی، در وجود ما به تدریج نهادینه بشود و تبدیل به حالت دائمی بشود، همان گونه که خداوند در قرآن میفرماید حتی گیاهان هم هر لحظه در حال عبادتند اما انسان غافل از نیایش با معبود خویش میشود. و این نهادینه سازی انقلاب معنوی فقط و فقط با ایجاد فضای معنوی نیایش و نماز و عمل کردن به سایر رهنمودهای خداوند اتفاق میفتد و کسی نمیتواند برای فرار کردن از این تکلیف پر از مفهوم خودش را گول بزند که من خود بخود چنین انقلابی هر لحظه در وجودم در حال رخ دادنه. که همانا خودش را گول زده و از منافع بی نهایت نماز در روح و جانش بی بهره خواهد ماند. که حتی پیامبرانی که صدای خداوند را بدون نویز و پارازیت میشنیدند چنین قابلیتی رو بهش دسترسی پیدا نکرده بودتد که بی نیاز از نیایش خداوند باشند. پس ما که وحی بهمون نمیشه و الهاماتمونم هنوز نویز و پارازیت وابستگی های مادیمون رو داره چطوری مدعی میشیم که به اون درجه انقلاب روحی هر لحظه رسیدیم؟
نور آگاهی الهی روشنگر مسیر زندگیتان
زیبا بود …
همیشه عذاب وجدان داشتم چند سالی نماز نمی خونم اما ته دلم یک حسی میگفت خدایی که میگن عذاب میده با خدایی که وقتی تو بهش توجه داری ارامش داری در تضاد هست تا امروز متوجه شدم خدای من فقط خدای عشق زیبایی و فراوانی هست
چند سال پیش بی انکه اصلا چیزی راجب خدا قانون جذب و هرچیز نزدیک به این صحبت ها بدانم هر بار ارایش میکردم و به خودم کمی میرسیدم احساس گناه داشتم
به خاطر باور غلطی که از گذشته به هر طریقی وارد ورودی های من شده بود اما یک جمله نا خواسته همیشه تو ذهنم میومد و من به ارامش میرسیدم و این بود “خدای من زیباست و زیبایی را دوس دارد”
بسیار خوش حالم و سپاس گزار م به شناخت حقیقی خدا و خودم میرسم چیزی که به من ارامش میدهد
سلام به دوستان خوب و متفکر در آیات قرآن
صفحه زیر در عقل کل هم حاوی مطالب خوبی در رابطه با نماز از آیات قرآن هست
سعادت مند در دنیا و اخرت باشید
سلام به شما و همه دوستان چقدرررر زیبا بیان کردید. چقدر کامل.درود بر شما
از نوجوانی تا حدودا ۴ سال پیش همیشه با این موضوع مشکل داشتم که چرا باید نماز را به این شکل بخوانم.چرا نباید به زبان خودم با خدا صحبت کنم و سپاسگزارش باشم؟! چرا اینهمه انسانی که در خارج از کشور ما و با دینی متفاوت از ما زندگی میکنند نماز نمیخوانند؟! مگر خدای ما و آنها یکی نیست؟! رفته رفته که بزرگتر شدم به این موضوع پی بردم که اصلا این چیزها مهم نییت و همه این موارد فرعیات هستن و ما را گمراه میکنند. آنچه که در چند سال گذشته دریافتم این بود(انسانیت): محبت ، دوست داشتن، کمک کردن، خوب بودن، صداقت، پاکی، درست زندگی کردن، عدالت، قضاوت نکردن و… که خودش شامل هزاران مورد میشود. و همه آنها به خدا ختم میشوند.
امشب با خواندن پیام شما بهتر برایم جا افتاد. هر بار بهتر و زیبا تر درک میکنم.
متشکرم از شما و جناب استاد عباسمنش عزیز.
سلام بانو شایسته
انصافن دیدگاه بسیار فوق العاده زیبایی درباره نماز ابراز فرمودید واقعیتش من از این نظر شما درباره نماز حظ کردم و بارها و بارها خواندم و ساعت ها بهش فکر کردم دیدم که حق باشماست چرا که جنس سخن شما دراین باره الهی است و از وقتی نگاه سیستمی به خداوند رو از استاد فراگرفتم صلوتم باکیفیت تر و انرژی تر شده. چراکه نمازی قبلن با دولاو راست شدن می خواندم و برای ترس از جهنم و عشق به بهشت و نخواندنش احساس گناه و احساسات شوم بهم دست می داد دیگه بهم حال نداد و برای همیشه و تازمانی که زنده ام ترکش کردم و الان نماز به سبک گفته های شما از وقتی مصاحبه ششم استاد و یه مقدار قبل شنیدم دارم می خونم و بجا می آورم .چرا که ما نماز خواندن نداریم بلکه نماز را به جای آوردن داریم که دقیقن همون توجه و روی آوری به خدا و قوانین و سپاس و توجه به نعمت هایی که به ما داده و دریک کلام تمام کلمه به کلمه سخنان ارزشمند شما در جوابم یکی از دوستان در سایت که مفصلن توضیح دادید.
عاشق استاد و شما هستم
عالی بود ثمین جااان انشالله هرچه زودتر بهتر بشی و در ضمن بگم رابطه ی خوبی با خدا داریاااا
خانم شایسته عزیزم دستاتو میبوسم
خدایا شکرت چه آگاهی های نابی در این پاسخ دریافت کردم سپاسگزارم خوشحالم آرامش قلبی پیدا کردم
واقعا احساس میکنم: الله ولی الذین آمنو یخرجهم من الظلمات الی النور
سلام دوست عزیزم خیلی با حرفهاتون حال کردم!
واقعا چسبید بهم؛ در ضمن در مورد اون شعر مولانا که فرمودین من هم یه شعر دیگه دارم:
بگذار قمر ها را
بگذار شکر ها را
که او چیز دگر سازد
که او چیز دگر داند
من دلشده ی آنم
آشفته و حیرانم
گاهیم بسوزاند
گاهیم شرر سازد
در پناه الله یکتا
سلام دوستان عزیز در رابطه با این موضوع زیبا یعنی ارتباط داشتن با عزیزترین معبود هستی من هم میخواستم تجربه خود را برای شما عزیزان بگویم من یکبار از خداوند خواستم که مرا هدایت کند. و خواب عجیبی دیدم در خواب دیدم که یک بچه روی زانوم نشسته و گریه میکنه هرکاری میکردم که ساکت شود ولی فایده نداشت همینطور که سعی خود را میکردم صدایی با من شروع به صحبت کرد گفت این بچه به هیچ عنوان ساکت نمیشه گفتم چرا گفت مادرش رو گم کرده گفتم خب برگرده مادرش گفت برنمیگرده گفتم چرا گفت دیگه بر نمیگرده فقط یک راه داره که برگرده گفتم چه راهی گفت اشک چشم تو با عشق در دل شب باعث میشه که مادرش. برگرده من از این خواب خیلی چیزها یاد گرفتم و خودم سعی کردم که این کار را انجام دهم بعد از انجام این کارها به ارامشی رسیدم که قابل توصیف نبود خواستم از این تجربه زیبا. برای دوستان بگویم. واقعا از این سایت واز استاد سپاسگذارم
سلام به استادمهربانم وخانوم شایسته ی گل وهمه ی هم فرکانسیهای عزیزم صحبتهاتون درموردنمازخییییلی عالی وجامع بودواقعاماهرلحظه که به نکات مثبت توجه می کنیم دواقع داریم به خدامتمرکزمیشیم وتوجه میکنیم واین یعنی تسبیح وذکرویادآوری زیبایی وصفات ونعمات خداوندکه البته ارتباط برقرارکردن هرکسی باخداوندطبق گفته ی استادمث تفاوت ارتباط حضرت محمدوعیسی وموسی و…باهم ممکن است فرق داشته باشدومهم روبه سوی خداکردن وقلبابااو بودن مااست وگرنه سکل ارتباط اهمیتی نداردمهم حضورقلب ونیت خالص استادم من ازوقتی باشماهمراه شده اییم باخداوندهم همراه شده اییم ویک خانواده ی یکتاپرست راتشکیل داده اییم استادم عاشقتونم…